سؤال «صالحه» از سال‌های غیبت

وطن امروز ۱۵ دی ۱۳۹۴

1451205079783958

تسلیت یا صاحب‌الزمان… که هیچ رو به راه نیست اوضاع روزگار! بشریت، در فراق تو، آنقدرها هم که می‌گویند جان سخت نیست! چه زمین آلوده‌ای! چه زمان آلوده‌ای! چه هوای آلوده‌ای! جاهلیت محض! هنوز آدم‌ها را بر اساس رنگ‌شان طبقه‌بندی می‌کنند! سیاه و سفید! زمانه‌ای شده بی‌تو… حرمت یک برج فلزی، از مومن بیشتر است! و ژورنالیست‌های دنیا، نوشتن از «شیخ زکزاکی» را بی‌کلاسی می‌دانند!‌ این روزها گاهی فکر می‌کنم «آدم» چه رنگی بود؟! و چند سال گریه کرد تا توبه‌اش پذیرفته شد؟! این روزها گاهی فکر می‌کنم چرا خدا ندبه ‌هزار ساله ابنای آدم را نمی‌پذیرد؟ و چرا تو را نمی‌فرستد؟! آه! دستان خود را در برابر خداوند، به علامت تسلیم بالا برده‌ایم! کاش خدا توبه ما را بپذیرد! بدون تو نمی‌توانیم زندگی کنیم! جهان به بن‌بست رسیده! زمین و زمان هم! فغان از این جاهلیت محض! زنده به گور کردن زندگی! سنگینی‌کردن سایه بت‌های چند طبقه بر سر خانه خدا! ببین کلید کعبه دست چه کسانی افتاده! فریاد یا محمدا! دلم اذان بلال می‌خواهد! اشهد ان‌لااله‌الا‌الله! کشته شدن ۷ هزار نفر در سرزمین امن الهی! امن‌ترین سرزمین الهی! جاهلیت محض! قیمت جان «شیخ شهید» ارزان‌تر از قیمت نفت! این روزها گاهی فکر می‌کنم خدا چقدر در خانه‌اش غریب است! علمای اسلام! به داد اسلام برسید! یا صاحب‌الزمان! برس به فریاد ما… که جز تو ما را پناهی نیست! این بتکده‌ها را فقط تو می‌توانی ویران کنی! می‌خواهم ببینم عشاق سفارتخانه که فکر می‌کردند آل‌سعود با نامه بعضی‌ها، از شهادت «شیخ حجاز» می‌گذرد، تو را هم می‌توانند محکوم کنند؟ توافق با شیطان، برای بهتر کردن روزگار! چه توهم بزرگی! حتی حق اعتراض هم نداریم! جاهلیت محض! خیال می‌کنند سفارتخانه بشکه‌های سعودی، بخشی از ساختمان کعبه است! سال ۸۸ چه طوافی کردند آقازاده‌ها دور این سفارتخانه! طواف ضرار! و اصلا روزگار ضرار! و زمان پرضرر! راستش را بخواهی آقاجان! دیشب «صالحه» داشت در عالم بچگی، سال‌های غیبت شما را حساب می‌کرد! و مدام سؤال می‌پرسید؛ «یعنی از عمر نوح هم بیشتر است؟!» ناگهان چنبره زدم در فکر! آری! از عمر نوح هم بیشتر است! و ما نفهمیدیم! ندانستیم! و نخواستیم بدانیم! مدام خودمان را زدیم به آن راه! به آن راه تا محکوم‌مان نکنند! تا جرأت نکنیم چون خمینی، انقلابی باشیم! تا بترسیم! تا خیال کنیم دنیا به همین وسعت میز توافق با ابلیس است! حالا بفرمایند ابلیسک‌های منطقه را جمع کنند! جاهلیت محض! یا صاحب‌الزمان! گمانم بعضی‌ها ظهور تو را مخل توافق با ۱+۵ می‌دانند! و به این فکر می‌کنند که بعد از ظهور، تکلیف مذاکرات چه می‌شود؟! گاهی البته می‌گویند «صاحب‌الزمان» اما نمی‌خواهند چیزی دنیای‌شان را تکان دهد! وصیتنامه شهیدی را می‌خواندم. شهید مدافع حرم. «شهید حمید اسداللهی» وصیت کرده بود اگر شهید شدم، سلامم را به مهدی فاطمه برسانید. آقاجان! برای آمدن چون تویی، این همه قربانی می‌ارزد.

*** *** ***

خدایا! دستان‌مان را به نشانه تسلیم در پیشگاه تو بالا می‌بریم… به حق خون مطهر این نازنینان، از آن شیخ شهید تا این بسیجی‌ترین شهدای ساکن در کوچه‌های تنگ جنوب شهر، بگذر از گناهان ما. خدایا! خود می‌دانیم که لیاقت آن دردانه هستی را نداریم اما عاقبت، یکی باید سایه نحس این بتکده‌ها را از خانه تو بردارد؟ راستی! چه انتظاری می‌کشد کعبه برای آن لحظه رویایی!

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    بسم الله
    هر وقت از «امام عصر» می‌نویسی، تو این آشوب و بلوای هر روزه دنیا، انگار آبی رو آتیشه دلم ریخته می‌شه…
    دست مریزاد!

  2. چشم‌انتظار می‌گوید:

    السلام علیک یا بقیه‌الله فی ارضه…

  3. سمانه می‌گوید:

    صلی الله علیک یا ابا صالح
    «چه انتظاری می کشد کعبه برای رسیدن آن لحظه رویایی!»
    لحظه‌ای که بانگ «أنا المهدی» در عالم طنین انداز شده و پایانی می‌شود بر قصه انتظار!

  4. پیرانی می‌گوید:

    دلنشین بود.
    اللهم عجل لولیک الفرج

  5. چشم‌انتظار می‌گوید:

    بله صالحه خانم!
    «از عمر نوح هم بیشتر است…».
    شاید خواندن این فرازهای بلند «دعای ندبه» از زبان پاک تو، دردی از دردهای ما دوا کند!

    أَیْنَ بَقِیَّةُ‌اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ‌الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ؟
    أَیْنَ‌الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟
    أَیْنَ‌الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ‌الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟
    أَیْنَ‌الْمُرْتَجى لِإِزالَةِ‌الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟
    أَیْنَ‌الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ‌الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟
    أَیْنَ‌الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ‌الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ؟
    أَیْنَ‌الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ‌الْکِتابِ وَ حُدُودِهِ؟
    أَیْنَ مُحْیى مَعالِمِ‌الدّینِ وَ أَهْلِهِ؟
    أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ‌الْمُعْتَدینَ؟
    أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَةِ‌الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ؟
    أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ‌الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ؟
    أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ‌الْغَىِّ وَالشِّقاقِ؟
    أَیْنَ طامِسُ آثارِالزَّیْغِ وَالْأَهْواءِ؟
    أَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ‌الْکِذْبِ وَالْاِفْتِراءِ؟
    أَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ؟
    أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ‌الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالْإِلْحادِ؟
    أَیْنَ مُعِزّالْأَوْلِیاءِ، وَ مُذِلُّ‌الْأَعْداءِ؟
    أَیْنَ جامِعُ‌الْکَلِمَةِ عَلَى‌التَّقْوى؟
    أَیْنَ بابُ‌اللَّهِ‌ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟
    أَیْنَ وَجْهُ‌اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ‌الْأَوْلِیاءُ؟
    أَیْنَ‌السَّبَبُ‌الْمُتَّصِلُ بَیْنَ‌الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟
    أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ‌الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ‌الْهُدى؟
    أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ‌الصَّلاحِ وَالرِّضا؟
    أَیْنَ‌الطّالِبُ بِذُحُولِ‌الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ‌الأَنْبِیاءِ؟
    أَیْنَ‌الطّالِبُ بِدَمِ‌الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟
    أَیْنَ‌الطّالِبُ بِدَمِ‌الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟
    أَیْنَ‌الطّالِبُ بِدَمِ‌الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟

  6. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    «دنیا را به وسعت میز توافق با ابلیس دیدن» و «انقلابی نبودن مانند پیر خمین» آدم را کم‌کم ذلیل می‌کند تا آنجا که جیبوتی هم!

  7. خان‌باجی می‌گوید:

    اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.

    خدایا! بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد، و تویى یاور، و شکوه بسوى تو است و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است. خدایا! درود فرست بر محمد و آل محمد، آن زمامدارانى که پیروی‌شان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلت‌شان را به ما شناساندى. به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر. اى محمد! اى على! اى على! اى محمد! مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کننده‌ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من. اى سرور ما! اى صاحب الزمان! فریاد، فریاد، فریاد. دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون. زود زود زود. اى خدا! اى مهربانترین مهربانان! به حق محمد و آل پاکیزه‌اش.

  8. 313 یاران مهدی می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  9. پیرمرد می‌گوید:

    «خدایا! دستان‌مان را به نشانه تسلیم در پیشگاه تو بالا می‌بریم… به حق خون مطهر این نازنینان، از آن شیخ شهید تا این بسیجی‌ترین شهدای ساکن در کوچه‌های تنگ جنوب شهر، بگذر از گناهان ما. خدایا! خود می‌دانیم که لیاقت آن دردانه هستی را نداریم اما عاقبت، یکی باید سایه نحس این بتکده‌ها را از خانه تو بردارد؟ راستی! چه انتظاری می‌کشد کعبه برای آن لحظه رویایی!»
    احسنت! آدم حس حضور در بهشت را لمس می‌کند، آنهم در این دوران سیاهی‌ها.

  10. مشتاق می‌گوید:

    خیلی وقت بود نوشته‌ای به این زیبایی نخوانده بودم.
    واقعا زیبا بود آقای قدیانی.
    خدا قوت به خودتان و قلم‌تان.

  11. بنده خدا می‌گوید:

    داداش حسین!
    چقدر خوب بود مثالی می‌آوردی که اقدامات و مقابله‌هایی بر علیه دولتهای دیگر بخصوص غرب و قطع ارتباط با آنها، باعث سرافرازی واقعی ایرانیان و بهبود زندگی آنها شده…

  12. سمانه می‌گوید:

    خمینی جوان آیت‌الله می‌شود!
    http://pcsafari.ir/?p=1209

  13. فاطمه می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج…

  14. اصلاح‌طلب می‌گوید:

    چرا در انتخابات قبلی مردم به ارزشی‌ها رای ندادند؟
    آیا این نشان نمی‌دهد در اقلیت هستید؟

  15. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    در کوچه‌ی ما لات بی‌سر و پایی بود که اثر انگشتش روی تمام لحظه‌های بد محله‌مان بود. با این‌حال همه رعایت می‌کردند. تازه واردی اما حماقت‌ها و لاابالی‌گری‌های مردک را تاب نیاورد و روزی محله از دشنام و فریاد، بیدار شد. دست آخر هم پنج انگشت تازه وارد پنج خط روی صورت مردک انداخت.
    دعوا بد بود، همانطور که هنوز هم هست، اما هنوز آن بعد از ظهر را از هر که می‌پرسی دلش خنک شده است.

    آن‌ شب، سفارت عربستان سقوط کرد و در آتش خشم انباشته‌شده‌ای سوخت که سال‌ها خودش به آن هیزم می‌ریخت.
    حالا سعودی‌ها نهیب کوچکی از خشم بزرگی که انتظارشان را می‌کشد دیده‌اند.
    ما که سفارتی آتش نزده‌ایم، شیشه‌ای نشکسته‌ایم و از دیواری بالا نرفته‌ایم، اما از شما چه پنهان، دل‌مان خنک شده است.
    خنک شده که آن مرد دشداشه سفیدپوش حالا دیگر پشت پنجره نمی‌ایستد و در پناه نیروی انتظامی به تجمع‌کنندگان بعد از حادثه منا پوزخند نمی‌زند. دلم به هزار و یک حجت دیگر خنک است.

    اما شخصا حس می‌کنم که بسیاری از آن‌ها که این روزها کت و شلوار برند‌شان را با اتیکت سینه «دیپلماسی» می‌پوشند، از ترس جنگ است که دنبال مقصر برای معرفی می‌گردند.
    توصیه می‌کنم نگران نباشید. اگر فردا معارضی حماقت کند و سمت خاک ایران بیاید، هستند آن‌ها که به جای «شمع»، «قد» علم کنند.
    من از دیوار هیچ سفارتی بالا نرفته‌ام، از هیچ کسی هم حمایت نمی‌کنم، اما یک موی گندیده همین -به قول سیاسیون- تندرو‌ها را به رابطه با سعودی‌ها و اماراتی‌های تن‌پرور و وهابی نمی‌دهم.
    امید که خشم انباشته در قلبم ذخیره‌ای برای یوم‌الحساب باشد… ان‌شاء‌لله!

    محمدمهدی همت (فرزند شهید همت)

  16. قاصدک منتظر می‌گوید:

    «تسلیت یا صاحب‌الزمان… که هیچ رو به راه نیست اوضاع روزگار! بشریت، در فراق تو، آنقدرها هم که می‌گویند جان سخت نیست!»

    هر کسی می‌گوید ما به عصر غیبت عادت کرده‌ایم، بیاید و اندوه‌های بی‌کران ما را ببیند و غم‌های بی‌شمارمان را در نبود پسر فاطمه، بشمرد…
    درمانده‌ایم کجای کارمان گیر است که باید در حسرت دیدار گل نرگس بسوزیم؟!
    می‌دانیم گناهکاریم ولی به والله که پشیمانیم!

    صالحه عزیزم؛
    اگر تو سال‌های غیبت را با عمر نوح می‌سنجی؛ من به این می‌اندیشم که نوح در تمام عمرش یک بار دچار طوفان حوادث شد و مردمان آن زمان سوار بر کشتی نوح نجات یافتند؛ ولی ما سالهاست گرفتار هجمه طوفان‌های روزگاریم و می‌ترسیم همچون قاصدکان اسیر بادهای سرکش، پرپر شویم و در غیبت او، از کلاس منتظران حذف…
    دنیا تیره و تار گشته و هوا آلوده…
    زمین مبتلا به درد است و آسمان از حجم غصه دوری او، بغض گلوگیری دارد…
    انگار آفتاب هم در نبود او از آسمان آبی فراری است…
    حتی برف نیز دست نوازشی بر سرمان نمی‌کشد…
    سال‌هاست می‌خوانیم:
    «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد»
    ولی هنوز در بی‌نفسی نبود آن باد ملایمی که مشاممان را با عطر یار نوازش کند، دست و پا می‌زنیم…
    در عصر یخبندان و سیاهی،
    ساعت انتظارمان ترک برداشته…
    نای دل با نوای اشک یکی شده و همچون طفل گم‌شده‌ای در کوچه پس کوچه‌های انتظار، مجنون‌وار فریاد می‌زنیم:

    أَینَ صاحبنا؟
    أَینَ امامنا؟
    أَینَ بقیة‌الله؟

  17. بجستان می‌گوید:

    احسنت!
    خیلی جالبه این متن، حتی به اندازه مطلب داداش حسین عزیز:
    «توصیه می‌کنم نگران نباشید. اگر فردا معارضی حماقت کند و سمت خاک ایران بیاید، هستند آن‌ها که به جای «شمع»، «قد» علم کنند. من از دیوار هیچ سفارتی بالا نرفته‌ام، از هیچ کسی هم حمایت نمی‌کنم، اما یک موی گندیده همین -به قول سیاسیون- تندرو‌ها را به رابطه با سعودی‌ها و اماراتی‌های تن‌پرور و وهابی نمی‌دهم. امید که خشم انباشته در قلبم ذخیره‌ای برای یوم‌الحساب باشد… ان‌شاء‌لله!»

  18. پیرانی می‌گوید:

    مجنون الحسین!
    مطمئنید این متن رو پسر حاج همت نوشت؟
    آخه من تو صفحه امیرحسین تهرانی خوندمش!

  19. پیرانی می‌گوید:

    بعد از خروج دیپلماتهای جیبوتی از ایران، سفارتخانه جیبوتی، تخلیه و
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    دوباره به صاحب فلافلی بازگردانده شد! 🙂

  20. پیرانی می‌گوید:

    کشور جیبوتی با ۸۰۰ هزار جمعیت روابط خود را با ایران قطع کرد!

    ما فقط سه برابر این جمعیت معتاد داریم. 🙂
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:
    داریم می‌رسیم به ایام «کربلای پنج»…
    گیرم در سررسید، هیچ اشاره‌ای به کربلای ۵ نشود؛ مگر ما مرده‌ایم که کربلای ۵ فراموش شود؟
    «بسیجی! کربلای ۵ یادت نره» ی دست‌نوشته بود روی دیوار مدرس، تقاطع صدر…
    زمان بچگی‌هام…
    ی بار از عمویم پرسیدم؛ یعنی چی این جمله؟
    گفت: یعنی اگه بسیجی، کربلای ۵ رو فراموش کنه، کارش تمومه!
    .
    ی ماه بعد، دوباره از اونجا رد شدم؛ دیدم دستنوشته روی دیوار را پاک کرده‌اند!
    زمان کرباسچی بود…
    .
    دیشب از چشمم بسیجی می‌چکید
    از تمام شب «دوعیجی» می‌چکید

    باز باران شهیدان بود و من
    باز شب‌های «مریوان» بود و من

    دست‌هایم باز تا آهنج رفت
    تا غروب «کربلای پنج» رفت

    یادهای رفته دیشب هست شد
    شعرم از جامی اثیری مست شد

    تا به اقیانوس‌های دوردست
    هم‌چنان رودی که می‌پیوست شد

    مثنوی در شیشه مجنون نشست
    آن‌قدر نوشید تا بدمست شد…
    .
    دیری دیرین… دین دین
    روایت فتح… حاج حسین خرازی… اسوه شب‌شکاران… نوای آهنگران… شرق ابوالخصیب… صدای آوینی…
    به به!
    ممنون شهدا بابت این همه گنج از آن همه جنگ!
    «به به از این مقام و موهبت عظیمش…».

  21. پیرانی می‌گوید:

    آخ، آره!
    مهدی همت نوشته. امیر حسین هم از قول اون بنده خدا نقل کرده.
    شرمنده!

  22. رهگذر می‌گوید:

    زمستان که می‌آید
    روزشمار تقویم به تاریخ عروج سروقامتان میهنم سرخ می‌شود
    دی ماه خاطرات کربلای چهار و دستهای بسته غواصان دریادل را با خود مرور می‌کند..
    از کربلای ۵ و آن رشادتها و آن پروازها می‌گوید…
    سبحان الله سبحان الله
    بهمن ماه هنوز هم به فتح‌الفتوح والفجر هشت می‌نازد و از دلیری شیران روز و زاهدان شب می‌گوید…
    اسفند ماه که مجنون مجنون است…
    هق هق جزیره و دجله و اروند هنوز از عروج بدریون و خیبریون به گوش می‌رسد…
    زمستان سرزمین من بیشتر به سرخی می‌زند تا به سپیدی…

  23. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    «آفتاب یزد» مطلب نوشته:
    «رضایت آیت‌الله هاشمی از مرحله اول بررسی صلاحیتها»
    انگاری کل ایران لنگ نظر این بابا بودند تا الان!

  24. بیست و ششی می‌گوید:

    با نوای کاروان از نو بخوان آهنگران
    چون در باغ شهادت را کلید آورده‌اند

    http://www.rajanews.com/sites/default/files/content/audios/story/94-10/16/YadvareShohadaModafeHarim941013%5B11%5D.mp3

  25. چشم‌انتظار می‌گوید:

    کشته‌های منا فقط بس بود تا جهان از تو منزجر بشود
    می‌زنی سنگ و غافل از اینکه، نور آیینه منکسر بشود

    ای تجلای صهیونیسم عرب، قاتل کودکان شام و حلب
    فکر آنی که دین و اصل و نسب، در نتاج تو منحصر بشود؟

    از عراق و حجاز تا به یمن، هم ز دریای فارس تا به عدن
    تو مپندار ملک اهل‌البیت، خالی از باقرالنمر بشود

    رسم ما رسم آن جماعت نیست، که به لب مهر خامشی زده‌اند
    تا مبادا روابط حسنه، با شما گرگ‌ها کدر بشود!

    باز جوشیده است خون حسین، از قطیف و مدینه و بحرین
    هر قدَر بیشتر شهید کنید، بیشتر زخم، منتشر بشود

    آی ای توله‌های بوسفیان، آل نحس خلیفه و نهیان
    هست تا نسل بوذر و سلمان، بیشتر شیعه مقتدر بشود

    آید از آن عقال و دشداشه بوی مردار و جیفه و لاشه
    یا علی گفته می‌کشم ماشه، نسل وهاب منفجر بشود

    آسمان بغض در گلو دارد، تشنه نغمه اناالمهدی است
    شیعه را شور تشنگی باید، شیعه باید که منتظر بشود…

    «شاعر عباس احمدی»
    http://www.aparat.com/v/MZ8mx

  26. برف و آفتاب می‌گوید:

    «به حق خون مطهر این نازنینان، از آن شیخ شهید تا این بسیجی‌ترین شهدای ساکن در کوچه‌های تنگ جنوب شهر، بگذر از گناهان ما.»
    الهی آمین…

  27. سمانه می‌گوید:

    «بسیجی! کربلای پنچ یادت نره»
    .
    .
    .
    شلمچه این دشت شقایق‌های پرپر و این سرزمین رنگین از خون بهترین فرزندان این دیار، تا ابد شرمنده دل داغدار مادرانی است که غم فراق را به جان خریدند اما لحظه‌ای لب به شکایت نگشودند؛ «شاید زنده بماند عشق که رمز جاودانگی ماست»

    به یاد شهدای عملیات کربلای پنج!
    راهشان پر رهرو باد!

  28. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    هر نفس، بوی سیب می‌آید
    از مسیر شلمچه این شب‌ها
    زنده شد یاد کربلای پنج…
    یاد سربندهای «یا زهرا»

    هر کسی پهلویش که ترکش خورد
    گفت یا فاطمه… ز پا افتاد
    به گمانم که لحظه‌ی آخر
    روی دامان مادرش جان داد

    می‌رسد بوی چادر خاکی
    از کنار تمام پیکرها
    فاطمیه، شلمچه، این ایام
    صحنه‌ی کوچه بود معبرها

    چه پسرها که بی پدر گشتند
    چه پدرها که بی پسر گشتند
    رفت گردان و دسته‌ای آمد
    رفقا بی رفیق برگشتند

    هر زمان رو زدم به قافله‌ها
    پاسخ آمد برو برو جا نیست
    بهر تسکین درد من، جایی
    خوبتر از بهشتِ زهرا نیست

    هر شب‌جمعه قطعه‌ی شهدا
    جای جامانده‌های جنگ شده
    دل دنیاگرفته‌ی ما هم
    بهر دیدار یار تنگ شده…

    «قاسم نعمتی»

  29. یک استکان چای داغ!! می‌گوید:

    أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ

    http://bayanbox.ir/info/7970562079034814485/Narimani-havaye-sangar-www.khizeshtv.blog.ir

  30. نسیم می‌گوید:

    «حضرت آیت الله خامنه ای مجلس خبرگان را نیز بسیار مهم خواندند و یادآور شدند: برخلاف برخی تصورها، مجلس خبرگان برای سالی یکی دو بار جلسه و سخنرانی تشکیل نمی‌شود بلکه می‌خواهد روزی که رهبر فعلی در قید حیات نیست، «رهبر» یعنی کلیددارِ حرکت انقلاب را انتخاب کند و این مسئله بسیار مهم است.»

    این بخش از صحبتهای آقا قلب آدم رو پاره پاره می‌کنه.

  31. برف و آفتاب می‌گوید:

    خدایا! این زمان، امام خود را عیان می خواهد. دیری است اندازه یک عمر طولانی، که ستاره ها با پذیرش ولایت ماه، امتحان خود را پس داده اند. دنیا منتقم خون تو را، منتقم حسین تو را می خواهد. افتتاح کن پیوند ماه و خورشید را. بدون حسین، به «مسلم» سخت می گذرد روزگار، اما حالا که مسلمین، قدر سفیر نور را می دانند، و حالا که عطر سحر پیچیده در مشام تاریخ، این شب تنگ و تاریک ما را آفتابی کن. خدایا! افتتاح کن صبح را… «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک».
    http://www.ghadiany.ir/1390/8196

  32. پیرمرد می‌گوید:

    دو خصوصیت وجود دارد در عمل به این وظایف. یک خصوصیت همین است که انقلاب ماندگار خواهد شد. بدیهی است که ما، هم ریزش داریم، هم رویش داریم؛ بارها بنده گفته‌ام این را. کسانی هستند که یک روز انقلابی بودند، بعد فردا به‌ خاطر یک عارضه‌ای، یا بحق یا بناحق، از انقلاب روبرمی‌گردانند. بعضی‌ها هستند که یک کار خلاف توقعشان انجام می‌گیرد -فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان می‌شود- حق با آنها است اما این موجب می‌شود که از انقلاب روبرگردانند؛ این کار ناحق است… بعضی‌ها هم به‌ خاطر مسائل شخصی، مسائل خانوادگی و مسائل گوناگون، از انقلاب روبرمی‌گردانند… این می‌شود ریزش.

  33. ف.طباطبایی می‌گوید:

    دولت بی‌عرضه‌ها فقط دلش خوش بود مثل نقل و نبات استاندار عوض کنه.
    معیارش هم برای انتخاب استاندار، ظاهرا بی‌دینی و بی‌غیرتی بود.

    یـک نمونه:
    http://www.jahannews.com/vdcds90ozyt0956.2a2y.html

    می‌دونن تشییع شهدا، غیرت و شرف مردم رو تحریک می‌کنه و از خواب غفلت بیدارشون می‌کنه. این جماعت هم از بیداری مردم می‌ترسن.
    حالا خوبه هر تشییع شهدا، از مراسم قبلی شلوغ‌تر می‌شه!!
    خدا خیر بده به سردار…

  34. ناشناس می‌گوید:

    موافقم!
    http://www.rajanews.com/news/231194
    ــــــــــــــــــــــــــــــ
    قطعه ۲۶:
    «ما همه پیغمبرزاده‌ایم» تا ساعاتی دیگر در وبلاگ

  35. قاصدک منتظر می‌گوید:

    «ما همه پیغمبرزاده‌ایم»
    .
    .
    شاید با ربط؛
    .
    ما همه مسلمانیم…
    از قبیله‌ی سلمانیم…
    هم‌او که پیامبر درباره‌اش فرمود: «سلمان منا اهل البیت»
    حلال‌زاده‌ایم…
    ما پیغمبر‌زاده‌ایم…
    حصن حصین اسلام، هنوز هزاران سلمان نگهبان دارد!

  36. م.طاهری می‌گوید:

    منتظر «ما همه پیغمبرزاده‌ایم» هستیم.

  37. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    «یعنی از عمر نوح هم بیشتر است؟!»
    خ
    ص
    و
    ص
    ی
    سؤال «قطعه» از سال‌های غیبت «سیداحمد»!! 🙂

  38. بیست و ششی می‌گوید:

    خوشم اومد از این عکس‌ها:

    http://www.mashreghnews.ir/fa/news/522166/

  39. رهگذر می‌گوید:

    شهید حسین امیدواری در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است:
    «در همین جا، رضایت خود را از جاهلی که بنده را به قتل رساند، تسلیم شما کرده و البته شکایت خود را از دو گروه نزد شما تا روز قیامت به امانت می‌گذارم؛ گروه اول، کسانی که در پوچ‌گرایی هستند و برای آنکه آن ننگ را از دوش خود بردارند، درصدد بر می‌آیند تا ما را در راهی که هستیم، بی‌هدف نشان دهند و گروه دوم، کسانی هستند که با مکر و ریا، سعی می‌کنند برای به‌دست آوردن منافع دنیوی، روی خون شهدا موج سواری کنند».

  40. بیسواد می‌گوید:

    احتمال بده اشتباه کنی… و اگر فقط درصد کمی به این احتمال برسی، ببین چه کاری در حق مردم کردی…
    انواع حرفهای زشت به نام نویسنده‌گی!

  41. مجنون‌الحسین می‌گوید:

    یکی داشت می‌رفت…
    پایش به سکه‌ای خورد، فکر کرد سکه طلاست…
    نور کافی نبود، کاغذی را آتش زد تا آن را بهتر ببیند…
    دید که یک سکه دو ریالی است…
    بعد دید کاغذی که آتش زده یک اسکناس هزار تومانی است…
    .
    .
    .
    این واقعیت زندگی خیلی از ما آدم‌هاست…
    اغلب چیزهای عظیم را به خاطر چیزهای بسیار کوچک آتش می‌زنیم و خودمان هم خبر نداریم!!

  42. خانم زارعی می‌گوید:

    سلام و خدا قوت
    مطالبتون خیلی قشنگه
    زمان دانشجویی یکی از دوستانم وبلاگ شما رو معرفی کرده بود ولی اصلا تمایلی برای دیدن وبلاگتون و خوندن مطالبتون نداشتم
    یکی دو بار مطالبتون رو برام خوند؛ ظاهرا گوش می‌دادم ولی در باطن توجهی نمی‌کردم! اما به خاطره نشریه مدرسه مجبور شدم به وبلاگ شما سر بزنم…
    این اولین اجباری زندگی‌ام بود که نتیجه خوبی داشت! این اجبار، من رو با مطالب خیلی خوب شما آشنا کرد… وقتی مطالب شما رو می‌خونم، خستگی کل روزم رفع می‌شه!
    چقد خوب می‌نویسید! من هر بار با خوندن مطالب‌تون به توانایی‌تون غبطه می‌خورم!
    با تمام توان‌ به راه‌تون ادامه بدین…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.