روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
بسم الله الرحمن الرحیم
.
.
.
ناطق نوری:
امام حسین طرفدار لات و قمهکش نمیخواهد.
جناب ناطق!
تو خوبی…
.
.
.
چه خوبه که بعد از مدتهای مدید، متنی داره به صورت آنلاین نوشته میشه!
یه جورایی میفهمیم داداش حسین چه جوری یک نوشته را کامل میکند…
حس قشنگیه!
«داد از مظلومیت حزبالله که از یک سو باید در برابر قدارهبندان داعشی سینه سپر کند و در دیار غربت به شهادت برسد و از دیگر سو باید متحمل زخم زبان خواص بیبصیرتی باشد که گاه با سکوت، طعنه میزنند، گاه با فریاد!»
داد از آن سکوت، داد از این فریاد…
سلام علیکم
این شروع طوفانی انشاءالله باز هم به سرانجام مطلوب خواهد رسید…
عجیب است که در مجلس پدر سه شهید بزرگوار این افاضات را کرده!
آیا هرگز جرأت این را داشت که در حضور خود مرحوم شاهحسینی اینطور عرض اندام نماید؟
نمیدانم چطور میخواهند پاسخ شهدا را بدهند؟
دیگر کارشان از بىبصیرتى گذشته!
رسما شدهاند بلندگوى دشمن قسم خوردهاى که آنچه را که او جرأت ابراز ندارد، اینها فریاد مىزنند!
بیانات جدید حاج آقا:
امام از اول هم مخالف قمه بود؛ فقط دسته زنجان!
ناطق نوری؟؟
اینو کجای دلمون جا بدیم؟؟
یکی جلوی اینو بگیره…
این خصوصیاتی که داره میگه، بیشتر برازنده همون شیخ حسن خودمونه…
یک تار موی همین بچههیأتیها، شرف داره بر کل خاندان گردن کلفت امثال ناطق!
این آقایون ادعای ادبشون گوش فلک رو کر کرده ولی در کل سخنرانیهاشون، جز بیادبی و توهین و جسارت، چیزی نمیبینیم!
«از خدا بیخبر» که میگن، منظور همین جماعتن!
سید!
آدرس حرفهای ناطق رو بگذار لطفا.
همین چند خطی که براش نوشتین، از سرش هم زیادیه!
«ساکت» فتنهها و «ناطق» معرکهها اصلا ارزش قلمزدن نداره.
حیف که برخی معذوریتها برای شاهد مثال آوردن وجود داره و وی هنوز مثل جناب «دامت برکاته» مفتخر به کسب عناوین نشدهاند و الا، تاریخ اسلام پر از این خناسان است.
ملونهایی که هر روز رنگ به رنگ میشن و هر دم به سمتی غش میکنند!
واقعا اگه بعضیها دائمالسکوت هم که باشند، هیچکس نمیگه اینها لالند!
آقای ناطق!
ممنون که به فکر اصلاح هیأتیها هستید!!
فقط محض تفریح هم شده سینه چاکان غرب را نیز ارشاد بفرمایید.
تقبل الله!
پیرمرد عزیز!
وقتی در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان در محضر امام رئوف آن خزعبلات رو به زبون آورد و دقیقا مصداق افاضات خودش شروع به لاتبازی کرد، دیگه نباید انتظار داشت در محضر خاندان شهدا دُرافشانی نکنه!
هر چند که ملت از خجالتش جانانه دراومدند و به زیر کشیدنش.
و خدا رو شکر که چندین ساله از «نقمت» وجودش بیبهرهایم! 🙂
«شاید گناه بچههای هیأت و ذنب لایغفر امت حزبالله آن است که محرم و صفر را زنده نگه داشتهاند، آنهم نه فقط با دسته و علم و کتل، بلکه با شهادت در راه دفاع از حرم و حریم عقیله بنیهاشم!»
اوج بیشعوری و پستی، یعنی اینکه برداری در ایام عزای سیدالشهدا، در این روزگار پر آشوب که تمام تلاش دشمن متمرکز بر ضربه زدن به اسلام و شیعیان امیرالمومنینه، بچه حزباللهیها رو بزنی!
همین عزیزانی که انگ افراطی بودن رو به جون میخرن و در حال نبرد تن به تن با حرامیها هستن، اگر دست از کار بکشن، میبینیم که آقایون باز هم زبان دارن حرافی کنن یا دنبال سوراخ موش میگردن؟
باید عذرخواهی کنم بابت لینک این اراجیف!
http://www.entekhab.ir/fa/news/233546/
برای دیگران بلدن جانماز آب بکشن! ولی اگر ازشون بپرسی با کدوم رانت، بچههات و اقوامت میلیاردر شدن، ناگهان رَم میکنن!
«مرگ بر آمریکا» فحاشی نیست؛ فحاشی را در افتتاحیه نمایشگاه بعضی مطبوعات شاهد بودیم! «هیهات مناالذلة» هتاکی نیست؛ هتاکی را در افتتاحیه نمایشگاه بعضی مطبوعات شاهد بودیم! «اسلحه کشیدن در نبرد با لعین داعشی» قمهکشی نیست؛ قمهکشی را اما روز عاشورای ۸۸ شاهد بودیم؛ آن روز که جناب ناطق، توهم زده بود فتنه دعوای فلانی و بهمانی است، نه جنگ دشمن اصلی با اصل نظام.»
احسنت!
بهبه!
ماشاءالله به این همه نبوغ… احسنت!
خدا قوت بسیجی.
«کدخدا اما دقیقا طرفدار فتنهگر، هتاک و چاقوکش میخواهد، ایضا خواص بیبصیرت!»
چه تیتر جالبی!
از وقتی این دولت روی کار آمده، برخی مسئولین دهانشان بیش از حد پاره شده!!
قدری زرنگ باشیم، قدری بصیر باشیم، کمتر از دو سال دیگر این دهانهای پاره را درز میگیریم!
اینگونه حرفها در زمان جنگ، از زبان منافقین خلق، مرفهین بیدرد و بیخیالان سادهاندیش آن دوران نیز زده میشد!!
حال کار امثال ناطق به کجا رسیده که چنین سخنانی را بیان می کنند؟؟
دوری از خط ولایت فقیه و خط سرخ شهیدان عاقبتی چنین عجیب برای مدعیان سابق انقلابیگری به همراه دارد….
خدایا! عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان.
سلام به همه دوستان
با توجه به مقاله دیروز آقای محمدی، به نظر میرسه هر روز باید منتظر هتاکی افرادی جدیدی از این مجموعه بود…
خوب قابل درکه وقتی قراره نقشهها و برنامههاشون نه به سرانجام برسه که حتی نتیجه عکس بده، و اقتدار و محبوبیت آقا بیشتر بشه؛ جرات جسارت به ایشون رو که ندارن، زورشون به بچهحزباللهیها رسیده… البته اگه برسه!
«بالاخره به صراف دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی افتاد»
ت صرافت جا افتاده!
«نه جنگ اصل دشمن با اصل نظام.»
دشمن اصلی با اصل نظام، نیست آیا؟
«نه پس؟!
سیدالشهدا یکی مثل شما را میخواست که شب عاشورا درس اخلاق و ادب به علمدار سپاهش یاد بدهد؟؟!!»
http://www.aparat.com/v/apwyt
سرنوشت محتوم تمامی سیاستمداران محافظهکار!
سرنوشتی که در انتظار علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، باقر قالیباف و… هم هست!
دایرهای که هر روز تنگتر میشود…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ح ق:
اُ… مایگاد!
چه روح لطیفی! 🙂
جناب ناطق!
خوب است اندکى تامل کنید که نان و عنوان چه کسانى صدقه سر «ولایت» است اما در عین حال ساکت فتنهاند و تقسیمگر احکام ولى فقیه به مولوى و ارشادى!
آنگاه مصداق لعنت امام صادق علیه السلام را در خود مىیابند و ایضا مصداق این بخش از زیارت وارث را!
«لعن الله امة سمعت بذالک و رضیت به»!
…انشاءالله به زودی مسجد ضرار اینا هم خراب میشه…
جناب ناطق!
«کدخدا برخلاف خون خدا، دقیقا «عناصر بیمخ» میخواهد.»
صاحبان افکار ابتر و ناقص…
آنهایی که اسیر تعارض و در تضاد با انقلاباند…
امثال شما که دور از میدان بصیرت، در تنگنای افکار مشوشتان، توهم زدهاید و با هر «سکوت و فریاد» مغرضانهتان، هر روز بیشتر از روز قبل میگندید!!
یکی از اسطورههای نویسندگیام همیشه حسین قدیانی بوده!
درستی و نادرستیاش رو نمیدونم اما بوده!
به نظر من دشمن به امثال شما خیلی بیشتر نیاز داره تا هر روز یکی رو بزنید و سوژه دست اونا بدید برای تبلیغ علیه کشور!
ـــــــــــــــــــــــــــ
ح ق:
با این حساب برگو مرا نیاز دشمن به کذاب سرخهای را… که هر روز نه یک نفر، که همه را جز خودش میزند از فرط عصبانیت؟؟!!
«قدرت تکلم» رو خیلی خوب اومدی!
زیبا بود و کوبنده.
بیچاره رو الان باید با کاردک جمع کرد فکر کنم!
بسیار عالی بود…
درد دل ما رو گفتی…
خدا خیرت بده…
فارغ از دم مسیحایی و عصای موسایی و کلام روحاللهی حضرت آقا در دیدار امروز با اساتید دانشگاهها که فتنهی دیگری را در نطفه خفه کردند و آبی بر آتش جان همگان ریختند، نمیدونم احساس «فرهادی» چه بود اون زمانی که ایشان با سخنان رک و صریح و بیپردهشان تمام گزارش «خالیبندی» وی را نقش بر آب کردند؟!
هر چه که این ها «فتنه میریسند» کلام نایبالامام، همه را پنبه میکند!
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر اینکه کار فرهنگی ماهیت دیگری دارد، گفتند:
«مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چه میکنند. کار فرهنگی صحیح این است که انسان مؤمن، متخلق، انقلابی، معتقد به آرمانها، دوستدار کشور و نظام اسلامی و دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی تربیت شود.»
ایشان بصیرت دینی و سیاسی را برای جوانان و جلوگیری از لغزشها بسیار مهم خواندند و خاطرنشان کردند:
«علت لغزش بسیاری از افراد در فتنه ۸۸ که انسانهای بدی هم نبودند، نداشتن بصیرت بود. هنگامی که طرف مقابل میگوید «انتخابات بهانه است و اصل نظام نشانه است»، فرد معتقد به نظام چه باید بکند؟ اگر بصیرت نباشد، وظیفه لحظهی نیاز انجام نخواهد شد.»
حضرت آیت الله خامنهای خودکمبینی را بزرگترین خطر خواندند و افزودند:
خودکمبینی و دست کم گرفتن توانایی و قدرت ملت و کشور باعث میشود در شرایطی که همه به قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه اذعان دارند، فردی در داخل بگوید «ما کسی نیستیم و منزوی هستیم!»
خصوصی
رضا ۲ هنوز کامنت میذاره؟! هنوز هدایت نشده؟!
یاخداا! 🙂
رضا ۲!
زدن چیه؟ حالا یه چیزی یاد گرفتیا!
نقدی هم بشه، اونوقتی که نیاز باشه حمایت هم میشه.
این نقد، بدون تعارف از سر دلسوزیه.
سوژه برای تبلیغ علیه کشور رو که خودت بهتر میدونی، تو ۸۸ کیا دادن!
به اون میگن سوژه تبلیغاتی علیه نظام…
صلواتی نثار روح مطهر شهدای حرم کنیم؛
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
واقعا این مطلب دلنوشته است؛
«داد از مظلومیت حزبالله که از یک سو باید در برابر قدارهبندان داعشی سینه سپر کند…»؟!
ببخشید!
شما با داعش، درست مثل شیرین بودن یا نبودن چای فاصله دارید. انگار از شما کمی تلخترند.
چه فرقی در اصل با شما دارند؟!
کسی که اسلام تندرو را قبول کرده…
پیرمرد هفت دریا!
بهتر نیست بری دریا غرق شی بمیری؟ 🙂
تا جایی که یادم میآد فتنه ۸۸ ریگی آدمکش از شماها حمایت کرده بود… الانم اگر حزب الله نبود داعش داشت با ناموس شما… بگذریم!
از حرف «پیرمرد هفت دریا» واقعا دلم به درد اومد!
جناب!
ما اسلام تندرو و کندرو و غیره نداریم! راه راست فقط ی دونه است!
«پیرمرد هفت دریا»
چه اسمی!
عذر میخواهم کمی تند رفتم ولی سوالی از جناب قدیانی دارم…
مدتهاست که خیلی ساده میگویید اگر بسیج نبود ناموستان فلان…!
ببخشید! ناموس مردم قبل از انقلاب وجود نداشت؟
آیا ارتش آن موقع بیم در دل ارتش عراق نمیانداخت؟
آقای قدیانی!
حاضرید پاسخ دهید؟
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1747/1/148696/0
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1747&pid=1&type=0
پیرمرد هفت دریا!
کدام ارتش قبل از انقلاب؟
هفده شهریور کجا بودی؟
اظهاری و اویسی را میشناسی؟
مستشاران آمریکایی را چطور؟
سگهایشان را یادت میآید؟
ضمنا بسیج قبل از انقلاب هم بود…
فقط اسمشان بود «سربازهای در قنداق خمینی»…
دلیلش هم این است که ناموسمان سالم ماند و توانستیم انقلاب کنیم.
خدایا! مرا به آلزایمر مبتلا نفرما…
پیرمرد هفت حوض!
همون ارتشی که شما میفرمایید، کجا بودن وقتی سربازان متفقین و هندی، برای یک قرص نان، زنان ایرانی رو کامیون کامیون میبردن تو پادگان و…
شایدم زمان کشف حجاب مد نظرته…
شایدم باشگاه افسران ارتش پهلوی!!
اگه به جای هفت تا دریا، هفت تا کتاب میخونی، فکرت بهتر کار میکرد.
میفهمیدی چرا ماموران ساواک جلوی دبیرستان دخترانه کمین میکردن تا خوشگلترینها رو به جرم سیاسی بلند کنن و ببرن و کسی جرأت اعتراض نداشته باشه!
مغزت اینقدر کوچک و پوکه که فرق لعین داعشی آدمکش رو با بچههای حزب الله درک نمیکنی.
بد نبود هر از گاهی ازش کار میکشیدی که آکبند نمونه!
اگه مشکل اقتصادی یقه شما رو هم گرفته باور کن تقصیر بچههای حزب الله نیست که هر روز توی سوریه و عراق و از قضا در جنگ با داعش شهید میشن.
البته ذهنت اینقدر کوچیکه که لابد میگی؛ «خب نرن، به من چه!»
جناب پیرهمرد!
یادته اون بازیگر آمریکاییه رو که خبرنگار ازش پرسید؛
چه پیامی برای دخترای ایران داره؟؟!!
آره، شاید آلزایمر گرفته باشی٬ حق توحشم یادت رفته؟؟؟!!!
پیرمرد هفت دریا!
ارتش رژیم پهلوی حافظ منافع شاه بود و همه امرایش عروسکهاى خیمهشببازى امریکا بودند.
هزاران هزار برابر آن ارتش را ژاپن قدرتمند دارد و هنوز که هنوز است سربازان امریکایی در خاک ژاپن نوامیس آنها را مورد تجاوز قرار مىدهند و آن ارتش و تجهیزات هیچ غلطى نمىتوانند بکنند!
شما دیگر اسم آن ارتش فکسنى را که فقط بلد بود و اجازه داشت توپ و تانکش را به خیابانهاى وطن خودش بیاورد و مردم خودش را به خاک و خون بکشد نیاورید!
البته حساب عناصر پاک و مؤمن و آزاده که به ملت و انقلاب پیوستند از خائنینى که هنوز امیدوارند خاک وطن را جولانگاه آدمخواران امریکایی کننند تا خودشان تهماندههاى آن جنایتکاران را با چاشنى خون ملت سر بکشند و «جاوید شاه» بگویند جداست!
ببخشید!
شما بسیار نادان و بىادب هستید که پاکترین وشجاعترین فرزندان وطن را با آدمکشهاى پرورده دست ارباب امریکاییتان مقایسه کردید!
آری…
کدخدا برخلاف خون خدا، دقیقا «عناصر بیمخ» میخواهد! بزمچه زباننفهمی چون «شعبان بیمخ» و
پیرمرد زوال عقلی چون «هفت دریا»!
از آنجا که خبردار شده اصلاحطلبان شاید او را در لیست خود قرار ندهند این خوشخدمتی را کرده تا شاید در انتهای لیست آنها جایی داشته باشد!
خداوندا! عاقبت ما را بخیر گردان و لحظهای ما را به خود وامگذار…
آقا رضا!
دنیا محل امتحان است و چه بسیار کسانی که در مراحل بعدی امتحان مردود شوند.
آنهایی که نام بردید و دیگران هم احتمال مردودیشان است.
«در سپاه امام حسین علیه السلام، هم مسیحی پیدا میشد، هم حر آزادهای که تا دقایقی پیش شاید قمه هم میکشید اما همه ۷۲ شهید دشت کربلا را نگاه کنی، یک شیخ عافیتنشین بیمصرف در میانشان نمیبینی!»
احسنت
خدا قوت به این کلام و قلم
این دل سوخته ما خنک میشه با نوشتههای شما
خدا نگهدارتان باشد
نویسنده کاملا شخص بیماری هستش…