روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
بسم الله…
رفقا!
تیتر یک زیبای این شماره وطن امروز کار حسین قدیانی است…
«برشام!»
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1726
«آنی خود را بگذارید جای آن نخبه وطن که عرق ریخت و خون داد تا قلب رآکتور اراک سند مستندی باشد دال بر خودکفایی و خوداتکایی جوان ایرانی؛ حال باید علاوه بر شهید، شاهد شهادت قلب رآکتور اراک باشد، آنهم به دست توافق امثال ظریف و صالحی، و آنهم با سیمان!»
نمک بر زخم…
تازه قسم هم میخورن که هیچی متوقف نمیشه و همه چی میچرخه و کار میکنه!
از یه بنده خدایی که تو تأسیسات هستهای کار میکنه و اتفاقا طرفدار برجام هم هست، پرسیدم چه خبر؟
در کمال صداقت پاسخ داد:
«تنها چیزی که تو تأسیسات روشنه و کار میکنه، سماور آبدارخانه است!»
«چطور دشمن هر روز، و متاثر از دست فرمان غلط دوستان دیپلمات، ایران و ایرانی را تهدید میکند رگ گردن آقایان اندک ورمی نمیکند لیکن به تهدید خودشان که میرسد اینهمه حساس میشوند و احساسی؟! یعنی تهدید همه ایران اندازه تهدید فلان دیپلمات ارزش صرف غیرت ندارد؟! باورم هست اگر یکصدم این غیرتی که روی خودشان داشتند روی مملکت هم میداشتند، دیگر توافق هستهای این همه دلبخواه دشمن از آب درنمیآمد.»
«یعنی تهدید همه ایران اندازه تهدید فلان دیپلمات ارزش صرف غیرت نداشت؟!»
واقعا اینها چه طور میخواهند پاسخگو باشند؟!
آقایان! در جوار ماه محرم «هیأت متوسلین به کدخدا» زدهاید اشکالی ندارد. مینویسیم پای لیاقتتان که تدبیر اقتصادی را بهجای همت جوان ایرانی، تقاضا از دشمن میکنید اما میخواهید به کدخدا توسل کنید، خب! توسل کنید، دیگر چرا برای نمایندگان ملت خودتان بازی درمیآورید؟!
قشنگ گفتید!
امام خمینی:
پسند غرب آن است که ما همه چیزمان را تقدیمشان کنیم بیچون و چرا. اگر آقایان این را میخواهند، این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزی خیال میکنند که در غرب خبری هست، هیچ خبری نیست جز جنایت، جز خیانت…
(صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحه ۵۱)
وقتی اوج کلاس و لذتشان نشست و برخاست با وزیر خارجه فلان قبرستان اروپایی است، دیگر چه حرفی باقی میماند؟
وقتی لذت زندگیشان سلفی گرفتن با جانکری است، دیگر چه حرفی باقی میماند؟
در هپروتند انگار!
آقای ظریف که مثل رفسنجانی برادر سعودیها شدی!
یک پیگیری کنید ببینید ترور عزاداران حسینی در دزفول، زیر نظر لطف برادران سعودیتان بود یا سفارت روباه پیر فعالیتش را رسما آغاز کرد؟
در نشست مقدماتی اجلاس امنیتی مونیخ در تهران
ظریف: آمادهایم یک بازی برد برد برای حل بحران سوریه در پیش بگیریم
.
.
.
«««برشام»»»
بر علیه سوریه، بر علیه بشار اسد، بر علیه شام!
و بر وزن «برجام»…
.
.
.
تیتر رو فوقالعاده زدی برادر!
«چطور دشمن هر روز، و متاثر از دستفرمان غلط دوستان دیپلمات، ایران و ایرانی را تهدید میکند رگ گردن آقایان اندک ورمی نمیکند لیکن به تهدید خودشان که میرسد اینهمه حساس میشوند و احساسی؟!»
در روزگار کودکی؛
بچهننربازی…
در عالم سیاست؛
پدرسوختهبازی…
در فصل سیمانگیری رگ غیرت؛
آقای صالحیبازی…!
گر چه در چای عزای تو شکر میریزند
ما نمکگیر تو هستیم اباعبدالله…
http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab04Moharram1393%5B01%5D.mp3
http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab4Moharram1391%5B01%5D.mp3
http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab04Moharram1393%5B02%5D.mp3
http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab4Moharram1391%5B03%5D.mp3
به قول جنابخان: «برشام»؟؟؟!!!
فقط خدا به داد سوریه برسه…
هیئت متوسلین به کدخدا
هیئت متوسلین به تحریم
هیئت متوسلین به واژه کاسب تحریم
مصاحبه با فرزندان شهدا هم خیلی خوبه!
فقط مثل «زیارت آفتاب»، «گفت»هاش اینقدر کم نباشه!
ممنون!
خیلی خوب بود… ناز شصتت.
«پدرسوختهبازی» و «هیأت متوسلین به کدخدا»
سر این دو تا بد پیله و کینه میکنن ولی انصافا همین دو تا حق مطلب رو ادا کرد…
حتما بخوانید…
http://kayhan.ir/fa/news/58312
http://jahannews.com/vdcaiwnyy49nmy1.k5k4.html
آفرین بر تیتر
منتقد اگر بیادبهای مواجببگیر مثل شما هستند، همون حواله به جهنم سزاوارشونه.
راستی!
برجام دیگه تصویب شد، آب رو بریز همونجایی که می سوزه….
خخخ
هیچ هم متن خوبی نبود!
خوب دور هم برای هم نوشابه باز میکنید!
آب رو بریزید اونجایی که…
بله!
آب رو دقیقا بریزید اونجایی که سوخته؛
http://www.nazarnews.com/85399
بسیار عالی.
استفاده کردم.
خیلی پدرسوختهای جناب قدیانی
همونجور که گفتی از کودکستان هم شروع کردی به امید خدا پدر سوخته بازیت رو…
هر چند میدونم اینقدر مرد نیستی که این پیام رو منتشر کنی!
صبا!
نگفتنی بوده شاید اغلب حرفهای فرزند شهید جانبزرگی!
چه خبره؟!
چرا اینقدر شلوغش کردن؟!
بوی خوبی از جو رسانهای که راه انداختن به مشام نمیرسه!
خیلی خوبه… عالیییییی…
چند خبرگزاری کفار هم واسه مصرف داخلیشون گفتن که برداشتن تحریمها الان صوریه و تا زمانی که جواب مثبت راستیآزمایی نیاد تحریمها برداشته نمیشه…
چقدر دوستان پیرو محض آقا هستن…
حسین. ق نمونه یک متحجر متعصب پلیداندیش است که با رویههای زیبا و با مواضع التقاطی و افکار پوچ آشفتهاش سعی بر نمایاندن خود و به گمراهی کشاندن قلبهای پاک بچههای حزبالله دارد.
لعنت خدا بر هر عیبجوی هرزهزبان…
لا ایمان لمن لا حیا له.
پناه بر خدا از قلم بیحیا که پنجه به چشم دوست و دشمن بکشه.
حاج حسین!
این اراذل و اوباش کیان اومدن اینجا؟
بوی تعفنشون قطعه مقدس ما رو آلوده کرده…
البته خدا رو شکر که قلمت اینقدر خوب هست که اینها اینطور به در و دیوار میزنند.
داداش حسین!
متن سیمانیات که دیپلمماتها رو کیش و مات کرد!
ولی من هنوز تو کف تیتر برشامم!!
واقعا که بایدم مخالفین بسوزن تا…
چون ندارند همچین مغزی.
فقر تحلیل و فقر تیزبینی هم بد فقریه!!
به نظرم بعضی مواقع از فقر فرهنگی که این جماعت گرفتارشن هم بدتره!! 😉
دوستان تو این ایام به شدت التماس دعا داریم…
یه بلبشویی شده توی دزفول واقعا!
شبکههای مجازی هم که دارند کار خودشون رو میکنند!
«هیئت متوسلین به کدخدا!»
چقدر به مناسبت و عمیق و رسا نوشتید!
بد جورى منافقهاى بىادب رو توى روغن داغ انداختید!
خداوند از شر این شیاطین حفظتان کند…
احسنت
باز هم مثل همیشه عالی بود.
رسول گرامی اسلام:
«عقل ندارد آن کس که ادب ندارد و دین ندارد آن کس که ادب ندارد».
جوانک خام و نادان
تو که هستی، فردی را که بیشتر از سن پدرت دارد به بزرگ شدن توصیه میکنی؟!
ذرهای هم ادب پیشه کنید…
اینترنت ترکید!
http://www.afsaran.ir/link/1116182
http://snn.ir/detail/news/451338/1579
http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=2171847&category=All
http://alavion.btmp.ir/page-479495.html
http://www.irdc.ir/fa/content/63843/default.aspx
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940726000019
http://www.ammarname.ir/node/139476
http://www.bartarinha.ir/fa/print/256100
http://www.baharnews.ir/news/92853/
http://monitor.shafaqna.com/FA/IR/2256815
http://www.binanews.ir/news90327.html
http://www.nazarnews.com/85399
https://www.balatarin.com/permlink/2015/10/18/3977634
http://sandoghemamsajad.mihanblog.com/post/7026
و…
آقای قدیانی، آقای صالحی رو به مرگ تهدید کردند!
این کجا و اصطلاحی عامیانه مثل به جهنم کجا؟
اساسا نزد شما انصاف کجا؟!
حضرت امام خامنهای:
«دانشمندترین دانشمندها را هم اگر مغز و فهم سیاسى نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات ترش مىتواند به آن طرف ببرد، مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد!»
۸ اسفند ۱۳۷۲
حالا ببینیم انتهای این ماجرا چیه، شاید بشه رو حرف حسینیان هم بیشتر فکر کرد! 🙂
با توجه به رشتهی بنده که مهندسی عمران هم هست، پیشنهاد سیمان نسوز ۵۰۰ رو میدم…!!
چنان میگیره که نگید!!
احسنت جناب قدیانی
آتشی که بر جان سیاهدلان کورفکر انداختهاید گواهی است بر حقانیت قلم حقگوی شما.
اجرت با سالار شهیدان، جوان خوشفکر…
خدا به حرمت پهلوی شکسته جده بزرگوارم حضرت زهرا سلام الله علیها، شما را از شر دشمنان پیدا و پنهان محفوظ بدارد و بر عزت و سربلندیتان بیفزاید.
با این رفتار آقای صالحی فهمیدم سیاست چقدر کثیفه…
برای حفظ پست و مقام حاضرن هر کاری بکنن…
دیروز وزیر خارجه احمدینژاد…
امروز رئیس سازمان انرژی اتمی دولت اعتدال…
به گفته خودتان آقای روحانی بیشترین انتقاد رو به سیاست خارجه دولت احمدینژادی که صالحی وزیرش بود کرد…
سیاست دوست و رفیق نمیشناسه…
دوستان
در این شلوغی تیتر متن فراموش نشه.
واقعا «چه کسی بود صدا زد سیمان؟»
آقای صالحی خودش پای سیمان رو وارد سیاست ما کرد.
تقصیر حسین قدیانی چیه؟ 🙂
یادداشتی خواندنی و مهم به قلم محمد ایمانی
http://kayhan.ir/fa/print/58431
برف و آفتاب!
یعنی من اینو خودم نمیدونستم؟ شایدم اصلا پسر شهید کم حرف بودن! شایدم…
به جون خودم منظوری نداشتم. آقا من حرفمو پس میگیرم!
چه بولد هم میکنند!
برف و آفتاب!
شوخی کردما… 🙂
ولی گذشته از شوخی، شبیه آفتاب پاییز کمرنگ شدید.
خصوصی
واقعا هیچ کلمهای نبود که حرفتونو برسونه!
آخه پدر سوخته!!
همون «بازی» به تنهایی منظورتون رو نمیرسوند؟
آقای قدیانی!
ذرهایی از اخلاق شهدا رو نداری
فعلا از جیب پدر بزرگورتان داری خرج میکنی
یک نفر باز صدا زد: سیمان!
حالیا! غیرت هشیاری کو؟!
آقای کهریزک یا مرتضی یا حمید
هنوز تا سوختن واقعی امثال شما مونده…
واقعا چه کسی بود صدا زد سیمان؟
فَلَا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَن یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
پس هرگز سست نشوید و به صلح دعوت نکنید در حالی که شما برترید. و خداوند با شماست و چیزی از اعمالتان را کم نمیکند!
با سلام
الان که مطلبت را کمی خواندم یک نظر بگذارم…
اسم مقدس وطن امروز بیربطترین است بر فحشنامه شما…
تیتر امروز وطن امروز چقدر دردآوره…
آقای روحانی!
چند بار میخوای به این مملکت ضربه بزنی? هنوز اون دو سال پلمپ یادمون نرفته…
مطمئنم الانم دو سال طول بکشه هیچ اتفاقی نمیافته جز حقارت برای ما…
نمیدونم فردا چطور میخوای جواب ملت رو بدی؟
من که قید درس خوندن رو زدم…
که آخرش چی بشه؟
این همه درس بخونی، زحمت بکشی، بدون هیچ امکانات و چشمداشتی به فناوری روز دنیا دست پیدا کنی، اونوقت یه عده آدم از خدا بیخبر فقط به خاطر منافع انتخاباتی با دسترنج تو معامله کنن و اونو نابود کنن…
آرمیتا و علیرضا!
شرمندهایم که نتونستیم دسترنج پدرانتون رو حفظ کنیم…
خداحافظ پیشرفت…
خداحافظ درس…
سلام
خیلی خوب بود آقای قدیانی!
آفرین…
کامنت من چی شد پس؟
آقا «روزنامهنگارنما» هم شدی! 🙂
میثم!
آدم با کمی خواندن هیچی نمیفهمه!
بیشتر بخون شاید متوجه شی!
صبا!
مشغله درس و دانشگاهه دیگه!
در ضمن، من هم کم حرفم خب!
ای انسان بیادب!
خدا رو شکر رئیس جمهوری نمایندهای وکیلی وزیری چیزی نشدی شما!
شما ی مشت طرفدار بیقانونی هستین که از یه آدم بیسواد مثل احمدینژاد پیروی میکنین!
خدا به راه راست هدایتتون کنه…
خب میبینیم که عذرخواهی کردید!
http://www.shahrekhabar.com/political/1445265060043194
حالا ما هم میذاریم چهار تا خس و خاشاک، مخالف برجام باشن!
باش آقا اشکال نداره!
اسمشم بذار برشام و…
معمولا آدم تو نوشتارش خیلی با ادبتر از گفتارشه
این در اصول و قواعد هر زبانی وجود داره
شما که ادبیات نوشتاریات اینه، دیگه وای به حال ادب و تربیت واقعی و بدون سانسورت
هر روز دارید تندتر میشید…
وای خدای من
چقدر سطح ادبیات اصلاحیون و اعتدالیون بالا رفته، اون هم ظرف دو سال.
آدم باورش نمیشه همینها رئیس دولت قبل را چطور به باد فحش و ناسزا میگرفتند و چه جوکهایی برایش میساختند و با چه ادبیاتی در روزنامههایشان سخن میراندند.
خدا را شکر با ادب شدن اینها را هم دیدیم.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940729000782
وطن امروز از هیات نظارت، امروز بابت این مطلب تذکر گرفت! و دوباره دادگاهی شد!!