روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
بسمه تعالی
درگذشت عالم عامل و پرهیزگار مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی رحمتاللهعلیه را به خاندان محترم و همهی بازماندگان و نیز به دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. عمر با برکت این روحانی با فضیلت، سرشار از نقطههای درخشان است. سالیان دراز بهره گیری از درس امام خمینی و دیگر فقهای بزرگ در قم و مشهد، همراهی با امام بزرگوار از آغازین روزهای نهضت انقلابی و دفاع شجاعانه از آن بزرگمرد و در دوران دشوار اختناق طاغوتی با بیانی رسا و صریح، حضور در مسئولیتهای سنگین پس از پیروزی و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان، صبر جمیل بر شهادت فرزندش در قم و در هنگامهی حرکات انقلابی ملت ایران و آنگاه حفظ قرآن و انس با آن و با دریای بی پایان حدیث و نیز فعالیت بلند مدت در تبلیغ و بیان معارف اسلامی، و آنگاه ثبات قدم در خط اصیل و صراط مستقیم انقلاب در همه حال و تا پایان زندگی… اینها سرفصلهای مهم زندگی این عالم متقی و پرکار است که در دیوان الهی مضبوط و مأجور است انشاءالله. رحمت و مغفرت الهی برای آن بزرگوار مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۲۵ شهریور ۱۳۹۴
آفرین…
«او کی دعوت حق را لبیک نگفته بود؟!»
نمیدانم چرا این متن و شنیدن خبر عروج «حبیب انقلاب» بغض دارد؟
با وجودش دلگرم بودیم و خیالمان راحت بود.
غیرت انقلابیاش به موقع به جوش میآمد…
«این یار خمینی و یاور خامنهای، نه از سوابق خود چماق بر سر این و آن ساخت و نه با سابقه درخشان خود معامله باطل کرد. معالاسف عناصری را میشناسیم که از سویی سوابق انقلابی خود را به ثمن بخس میفروشند و از دیگر سو، و در اقدامی مضحک، همان سوابق فروخته شده و معدوم را یک روز سر همقطاران خود میکوبند، دگر روز سر نسل جوان مؤمن و انقلابی! عاقبت، با شترسواری دولا دولا آنهم روی شتر جنگ جمل، عاقبت به خیری حاصل نمیشود.»
امشب که در اخبار تلوزیون سوابق آیتالله خزعلی را میشنیدم، خندهام گرفت از خودم. اگر ایشان آدماند…! چه عمر پر برکتی! خوب موقعی دعوت حق را لبیک گفتند؛ ماه ذیالحجه.
.
.
به جرم عشق؛
باز هم دلتان گرم باشد. در احادیث داریم که شهدا و انسانهای بزرگ بعد از مرگ دستشان بازتر است و میتوانند در امور دنیا دخل و تصرف کنند.
.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940625001409
بعضیها یک عمر، سردرگم بین «حق» و «باطل» هروله میکنند؛ در آخر هم در طواف گرداب فرزند و مال و نفس، سر بر آستان باطل میکوبند. به جای تقصیر آرزوهای دنیوی و مادی، تقسیم عقل میکنند و در عوض «لبیک به حق»، «علیک به شیطان» میگویند…
خوش به سعادت امثال آیت الله خزعلی که راز عشق کائنات را دریافتند و با ایمانی راسخ، یک عمر، دعوت حق را زیبا لبیک گفتند…
جای تشکر دارد که برای این مرد بزرگ، زود دست به قلم شدهاید!!!
تشکر!
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
انشاءلله در بهشت همنشین امیرالمومنین باشند.
و واقعا چرا بعضیها از این همه عبرتهای روشن تاریخ درس نمیگیرند؟
«ما زال الزّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه المشئومُ عبدالله… نزدیک بود زبیر یکی از ما اهل بیت شود تا اینکه پسر نحسش عبدالله بزرگ شد.»
مهدی میگفت:
«جملهای میگویم که آن را به خاطر بسپار. اشتباهترین اشتباهترین اشتباهترین تصمیم ایشان هم از درستترین درستترین درستترین تصمیم من درستتر است.»
http://jahannews.com/vdci35a5rt1a5v2.cbct.html
سلام و درود خدا و رسول خدا بر این عالم ولایتمدار و مومن…
آیتالله خزعلی «حبیب انقلاب» بود و «محبوب انقلابیها».
چرا اینقدر قشنگ مینویسی داداش حسین؟!
صبح پیامک آمد «آیتالله خزعلی دعوت حق را لبیک گفت». بالطبع متاثر شدم؛ انالله و اناالیه راجعون لیکن با خود گفتم «او کی دعوت حق را لبیک نگفته بود؟!» مرگ که جای خود دارد، همه ۹۰ سال زندگی آیتالله خزعلی علیالدوام لبیک بود به دعوت حق.
احسنت…
لبیک گفتن به دعوت حق، حقا که نه «طفل ۶ ماهه» میشناسد، نه پیرمردی در سن و سال «حبیب». آیتالله خزعلی «حبیب انقلاب» بود و «محبوب انقلابیها» اما کسانی که هماینک رسم ناکثی پیشه کرده، مدام دعوت باطل را لبیک میگویند، مرگشان نیز لبیک گفتن به دعوت حق نخواهد بود. اگر مرگ آن دم به سراغ آدمی بیاید که در راه باطل باشد، فقط «مرگ» است و نه «لبیک گفتن به دعوت حق».
رئیسجمهور بعدی آمریکا تعهدی در قبال برجام ندارد!
http://jahannews.com/vdcdnk0ooyt0oz6.2a2y.html
پدر شهید جهان آرا هم به همسر و فرزند شهیدش پیوست.
او هم در سن ۹۰ سالگی رفت. روحش شاد…
http://jahannews.com/vdci3wa53t1a5u2.cbct.html
http://www.jahannews.com/vdcj8xexhuqexhz.fsfu.html
امام خمینی به روایت آیتالله خزعلی
http://jahannews.com/vdceee8ewjh8eoi.b9bj.html
زهره!
گفت: بالاخره این داستان مبارزه با فساد و برخورد با ثروتهای بادآورده به کجا کشید؟
گفتم: مگر قرار بود به کجا کشیده شود؟!
گفت: قرار بود دستگاه قضایی، دولت، مجلس، سازمان بازرسی کل کشور و… همه دست به کار شوند وجلوی سوءاستفاده کلان سرمایهداران و زورگویی آنان به مردم را بگیرند.
گفتم: چندین سال است که همه دستگاهها و مسئولان مربوطه قول برخورد دادهاند ولی جز در چند مورد، اتفاق خاصی نیفتاده است.
گفت: خب! چرا اینهمه امروز و فردا میکنند؟
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو میگفت؛ من تا چند سال قبل فکر میکردم اسمم «زهره» است! چون همیشه مادرم وقتی میخواست از خواب بیدارم کنه، میگفت پاشو «ظهره»!
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
«حافظ»
آیتالله خزعلی:
«اگر آقای هاشمی بخواهد روی کار بیاید {رئیس خبرگان شود} من بمیرم و زمان ایشان را نبینم. آقای هاشمی وضعشان روشن است. مگر شما هنوز او را نشناختهاید؟»
عالیجنابان!
حق و باطل، بازی برد برد ندارند؛ میانشان جنگ است!
لعنت خدا بر لبیکگویان به دعوت فتنه، دعوت دروغ، دعوت تقلب…
سلام
انشاءالله که ما رو یادتون میاد…
ما پیگیر نوشتههاتون هستیم و از اکثرشون لذت میبریم و دعاتون میکنیم…
هنوز برام جای سواله که یک فردی (موسس صرافی هاشمی و پسران و دختران، به جز عفت) که کنار خیلی از یاران امام بوده و صفت یار امام خمینی رو پشت خودش به زور بکسل میکنه، چطور میشه انقدر عوض بشه؟
مرحوم آیت الله خزعلی هم یار امام بودند.
هر دو یار امام، اما این کجا و آن کجا؟
کی میخواد درس بگیره این بشر، ما که نمیدونیم!
روزنامه ابتکار هم چه عکسی ازش کار کرده!
چی میخواد این بشر از جون مردم و این انقلاب آخه؟
متنتون خیلی روشنگر بود…
خدا قوت!
حال و احوال؟
چه خبر؟
حال و احوال؟
دیگه چه خبر از پارکینگ انقلاب اسلامی؟
«۲۶» بیت تقدیم به قطعه «۲۶»
به نام خداوند «آب»(!) آفرین…
و ساقی و جام و شراب آفرین!!
خداوندِ سعدی، حافظ، «حسن»!
«ابوالقاسم» و سهراب آفرین!!
خداوندِ «خاندانِ» شعر و ادب!!
و «ماقبلِ» اشعارِ ناب آفرین!!
خداوندِ «سرهنگ» و «سردار»ها
و «تندیس» و «عالیجناب» آفرین!!
خداوندِ اندازه و «اعتدال»…
و «هورالعظیم» «تالاب» آفرین!!
خداوندِ ابر و باد و فلک…
مه و خورشید و آفتاب آفرین…
و جایِ کارکردن و تا تو نان…
همه جملگی اعتصاب آفرین…!!
«کلید» را در کوزهی «کدخدا»!
و «کاخسفید» را سراب آفرین!!
و تهدید و تحقیر و تحریمها…
ز رمّال و جادو و «خواب» آفرین!!
خداوندِ آزادیِ «نان»ها…!!
و «بنزینِ» آزاد، یاب آفرین!!
«سبدهایکالا» و «یارانهها»…
و هم «مسکنمهر»، خراب آفرین!!
شبِ زورِ «پرداخت»ها را شبِ
«عزا»ی حساب و کتاب، آفرین!!
خداوندِ «جام جم» هم «جام زهر»!
و «برجام» و بر جام، حباب آفرین!!
خداوندِ «آبخوردن» و «آبخنک»!!
«سلام بر حسین» را ثواب آفرین!!
«سواد» و «شناسنامه» و «منتقد»
و «دادگاه» و روزِ حساب آفرین!!
بسی جایِ «تدبیر» و جایِ «امید»
«قلم»، سیخ و ما را کباب آفرین!!
بسی دیپلماسی و «دلواپسی»…!
بسی «بازرسی» را مجاب آفرین!!
بسی دیپلماتها «ظریف» و چیچی*
بسی «دبه»ها را عذاب آفرین…!!
بسی رنج بردیم در این سالِ «بز»!
بسی رنج را بیحساب آفرین…!!
کسی دور کرد «سایه شوم جنگ»
«پزش» دیگری، پرتاب آفرین…!!
کسی داشت اعیاد را «سکه»سی!
ز «صرافی» و ضرّاب آفرین…!!
خداوندِ غفلت(!) در «نامه»ها…
و از «خاطره»ها، نقاب آفرین!!
خدایِ خداحافظی و «وداع»…
و بعد از «اوین»، «انقلاب» آفرین!!
و لبیک به دعوتِ «کدخدا»…
به جایِ «خدا»، انتخاب آفرین!!
و صد آفرین بر خداوندِ «صبر»…
«سکوت» را فصلالخطاب آفرین!!
و هم آفرین و بسی آفرین…
هزاران سؤال، بیجواب آفرین…!!
*عراقچی، روانچی، نخودچی و…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
منم در جواب تو باید بگم
دو صد آفرین، آفرین، آفرین!
قطعه ی جوری است!
انگار حالش خوش نیست!
هیچ کس نیست یا اگه هست خاموش!
دیوونه داداشی؛
چرا بهم ریختید؟ شکسته شدید، تکه تکه! 🙂
بیت دوازدهم «روز» است یا همون «زور»؟!
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام
این آدرس یک نماهنگ موجود در سایت حضرت آقاست؛
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=clipShow&clipId=52
صبا؛
قطعهلرزه اومده انگار! 😉
ببینید «ی م ی ن» و «ی س ا ر» رو…
ستونهای قطعه هم، ترک برداشته!!
بیت «دوازدهم»، همون «زور»! 🙂
رأی دادن به خنداننده برتر در برنامه خندوانه هم سیاسی شد!
میگن به دلیل اینکه امین حیایی در فیلم «قلادههای طلا» بازی کرده، رأی بدین به امیرمهدی ژوله!
چقدر سطح تفکر این جماعت پائینه!
کینه و انتقام کشی تا کجا؟
دیوونهی داداشی!
واقعا زیبا بود.
یکی از جانبازها درباره توافق هستهای میگوید: نمایندههای مجلس آن قدر که حواسشون به سانتریفیوژ و غنیسازی و… هست حواسشون به این نیست که آمریکا با این توافق داره پاش رو میذاره لای در، تا این درِ مذاکره هیچوقت بسته نشه و آقا میگویند: این رو به من نگید، این رو به نمایندههای مجلس بگید.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940630000478
«رأی دادن به خنداننده برتر در برنامه خندوانه هم سیاسی شد! میگن به دلیل اینکه امین حیایی در فیلم «قلادههای طلا» بازی کرده، رأی بدین به امیرمهدی ژوله! چقدر سطح تفکر این جماعت پائینه! کینه و انتقام کشی تا کجا؟»
قابل توجه بعضی از دوستان بیتفاوت که فکر میکنن و میگن ۸۸ یه سوءتفاهم بیشتر نبوده و بیایید فراموش کنیم.
اینها هنوز تو فضای ۸۸ هستن و هیچ فرقی نکردند، فقط آب برای شنا کردن گیرشون نمیاد!
من به شخصه ازشون ممنونم که این فضا رو ایجاد کردند تا شاید امیدوار بشیم که اصولگرایان برای وحدت حساب کار دستشان بیاد و برای اسفند دوباره گند نزنن…
متن متفاوت «قطعه ۲۶» فردا شب و در آستانه روز عرفه به روز خواهد شد.
{رفته بودم ارتفاعات تهران. همراه باد پاییزی. باران میبارید و نمیبارید. دقایقی تکیه دادم به البرز و چشم دوختم به شهر. الحمدلله میشد دید! تهران را سفرهای دیدم بیانتها. پهن شده در پهنایی ممتد. دشتی بیپایان. پایانی باز! پر از برج که از این بالا کوچک به نظرمیرسیدند. قوطیکبریتهای چند طبقه. ساختمانهای طبقاتی. و هر کدام به شکلی. دلبهخواه حضرت سازنده. بیروح. باری به هر جهت. بینظم. شلوغ. در آن شهر درندشت و درمیان آنهمه عمارت بیمعمار، تنها…}
«شطرنج بیشاه»
یا
این بار «خبر مرگ سلمان»
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1705/1/145862/0
حتما خوانده شود…
عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت مسلم علیهالسلام…
http://dl.aviny.com/voice/marsieh/hazrat_moslem/93/karimi-3.mp3
http://dl.aviny.com/voice/marsieh/hazrat_moslem/93/motie-sh-moslem-93-03.mp3
http://dl.aviny.com/voice/marsieh/hazrat_moslem/93/karimi-2.mp3
23 روز مانده تا محرم…
چند روز نبودم. ظاهرا خیلیها نیستند.
دیوونه داداشی؛
ممنون فوقالعاده است.
سالروز شهادت حضرت مسلم علیهالسلام بر همگی تسلیت.
التماس دعا، خصوصا در مراسم دعای عرفات.
خدا کند اینترنت یاری کند تا بتوانم فردا به جمع مراسم دعای هیأت محبان فاطمه زهرا سلامالله علیها بپیوندم…
سلام و صلوات خدا بر آیتالله خزعلی که علیالدوام دعوت حق را لبیک میگفت…
خدایا! در این سرای بیکسی که خوبان چنین غریب پر میکشند، سایه رهبر را بر سرمان مستدام بدار.
لبیک یا امام خامنهای!