شاید می‌شد…

وطن امروز ۷ خرداد ۱۳۹۴

بی‌گمان از شکست مذاکرات ناراحتیم، فقط به یک دلیل؛ مسیری که می‌توانست منجر به لغو تحریم‌ها شود به بن‌بست رسیده. برای ما، مذاکره و احیانا توافق منتج از آن، تنها و تنها بدان سبب موضوعیت داشت که فشار تحریم‌ها را از روی دوش این ملت بردارد. بدعهدی‌های دشمن از یک سو، ندانم‌کاری‌های دوستان دیپلمات خودمان از سوی دیگر، چنین فرجامی را برای مذاکره به ارمغان آورده که کاخ سفید حتی به بیانیه بد لوزان هم اندک تعهدی نشان نمی‌دهد و مدام می‌خواهد بدترش کند! اینک روی میز مذاکره، هر گزینه‌ای دیده می‌شود الا گزینه لغو تحریم! لیکن با وجود این همه مذاکره و این همه دستاورد که به طرف مقابل داده‌ایم، هنوز که هنوز است، گزینه نظامی از روی میز رئیس‌جمهور مؤدب و باهوش آمریکا تکان نخورده که نخورده! اساسا علت مذاکره دوجانبه با یانکی‌ها نیل به دو مقصود بود؛ اول: لغو تحریم‌ها، دوم: مهربان‌تر شدن آمریکا با ما، که خب! هیچ‌کدام از این دو مقصود، حاصل نشده است. نظر دولت محترم این بود که با مذاکره دوجانبه می‌توان لرزه بر ساختار تحریم انداخت و ولو اندکی شیطان را رام کرد اما آنچه در مقام عمل رخ داد، این بود که گویی ما یک چیز هم بدهکار کاخ‌سفید شده‌ایم، بعد آن همه دستاورد که دودستی و بی‌هیچ مابه‌ازای ارزشمندی در ژنو و… به او تقدیم کرده‌ایم! با همه این تفاصیل به جد بر این باورم که اگر مذاکرات با دست‌فرمان بهتری حرکت می‌کرد، احتمال رسیدن به توافق خوب که مشتمل بر لغو تحریم‌ها باشد کاملا وجود داشت. البته ناظر بر خباثت ناتمام و ذات پلید شیطان بزرگ، هیچ نمی‌توان در این باب سخن به قطعیت گفت، لیکن «احتمال» داشت یک دیپلماسی مدبرانه‌تر، عاقلانه‌تر و خردمندانه‌تر از سوی طرف ایرانی، راه رهایی از تحریم‌ها را هموار سازد. اساسا و اصولا عالم سیاست و ذیل آن عالم دیپلماسی، عالم محاسبه همین «احتمالات» است و هر رفتار و گفتاری که احتمال رسیدن به هدف را بیشتر کند، سزاوارتر از انجام آن عملی است که ضامن شکست باشد! آری! احتمال داشت مذاکرات، عاقبت بهتری پیدا می‌کرد اگر که یکم: به جای شعار من درآوردی «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»، این شعار سرشار از شعور «عدم توافق، بسی بهتر از توافق بد است» سر دست گرفته می‌شد. بدیهی است با وجود این شعار، دشمن دیگر غلط می‌کرد فرض را بر این بگیرد که طرف، آمده هر جور شده یک توافقی بکند و محتوای توافق هیچ اهمیتی برایش ندارد! دوم: به جای «مؤدب و باهوش» خواندن رئیس‌جمهور آمریکا، جمهور خودمان را و این مردم شهید‌پرور خودمان را «مؤدب و باهوش» خطاب می‌کردیم. این مهم، هم به حقیقت نزدیک‌تر بود و هم آنکه جناب اوباما تصور نمی‌کرد آن سوی سیم، کلا دل در گرو کدخدا دارد! سوم: هر جا دیدیم که دشمن در حین یا بعد هر دور از مذاکرات مشغول دروغ یا عهدشکنی است، ضمن حواله دادن سران کاخ سفید به جهنم، خطاب به ایشان اظهار می‌کردیم؛ شما از سویی مهم‌ترین حامی اسرائیل هستید، از سویی مهم‌ترین حامی داعش. فلذا نزد جهانیان، از حیث محبوبیت، کاملا منفور و به شکل واضحی در اقلیت‌ هستید. بنابراین ما بیش از این خواهان ادامه مذاکره با بزدل‌های بی‌سوادی چون شما نیستیم که لیاقت‌تان همانا حمایت از تکفیری‌های تازه به دوران رسیده و بی‌سواد است! چهارم: اولا بجا و بموقع این «جلاد تحریم»‌ بودن را به رخ آقایان اوباما و جان‌کری می‌کشیدیم، ثانیا به گونه‌ای در مذاکرات حرکت می‌کردیم که هرگز امر بر رئیس‌جمهور آمریکا مشتبه نشود که فشار تحریم‌ها این دولت را پای میز مذاکره نشانده و بعد هم در اوج بی‌ادبی و خباثت، طرف ایرانی را متهم به کاسبی با تحریم کند! پنجم: هر وقت دیدیم دیپلمات‌های آمریکایی، پا را فراتر از گلیم مذاکره گذاشتند، مثلا درباره تاسیسات نظامی ما یا بازجویی از اندیشمند ما حرف مفت زده‌اند، خطاب به ایشان می‌گفتیم که شما با آن همه سابقه ننگین که در جای جای جهان از خود به یادگار گذاشته‌اید، اصلا صلاحیت مذاکره با دیپلمات‌های ما را ندارید، چه رسد که بخواهید بازجویی کنید از اندرونی‌ ما. ششم: خنده‌های‌مان را نگه می‌داشتیم برای دوست، اخم و تخم و جدیت‌مان را نگه می‌داشتیم برای دشمن. هفتم: «شما بدون شناسنامه حق حرف زدن ندارید» و «به زور تحریم و تهدید، هرگز نمی‌توانید ملت مومن و باهوش ایران را روانه جهنم‌هایی کنید که برای بعضی کشورهای دنیا فراهم ساخته‌اید» و جملات دیگری از این دست، هر از گاهی اما بهنگام به آن سوی میز مذاکره گفته می‌شد.

***

در مذاکره، شل بیایی، کلاهت پس معرکه است. عالم مذاکره، آنقدر پیچیده، عجیب و متغیر است که اگر امتیاز کمی به دشمن دادی، باید آن را زیاد بشمری و اگر امتیاز زیادی از دشمن گرفتی، باید آن را کم فرض کنی، بلکه باز هم مترصد باشی تا از او امتیاز بستانی. این مهم، توصیه دین، توصیه عقل، توصیه عزت، توصیه ملت، حتی توصیه اعتدال است به حضرات دست‌اندرکار. حال بیاییم و احتمال دیگری بدهیم. احتمال بدهیم آقایان این موارد فوق‌الذکر را رعایت می‌کردند لیکن باز مذاکرات به بن‌بست می‌رسید. می‌دانید آن موقع، چه فرقی با الان داشت؟! فرقش این بود که اگر باز هم تحریم‌ها لغو نمی‌شد، لااقل به برند این انقلاب لطمه‌ای نخورده بود! آری! این برخوردی که شما در این ۲ سال دولتمردی، با ملت و منتقد دلسوز کردید، اگر با جلاد تحریم‌ کرده بودید، مذاکرات تا این حد به در بسته نمی‌خورد، چرا که دشمن، حساب کار دستش می‌آمد!‌

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “در مذاکره، شل بیایی، کلاهت پس معرکه است. عالم مذاکره، آنقدر پیچیده، عجیب و متغیر است که اگر امتیاز کمی به دشمن دادی، باید آن را زیاد بشمری و اگر امتیاز زیادی از دشمن گرفتی، باید آن را کم فرض کنی، بلکه باز هم مترصد باشی تا از او امتیاز بستانی.”

  3. نسیم می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

  4. سیداحمد می‌گوید:

    یادداشت خوبی بود!
    اگر آقایان، وجدان خفته‌شان را بیدار کنند، قطعا با خواندن چنین متنی، وجدان درد بی‌خوابشان می‌کند!

  5. نسیم می‌گوید:

    “بی گمان از شکست مذاکرات ناراحتیم”
    از نظر ما که مذاکرات خیلی وقته شکست خورده و تموم شده، ولی واقعا آقایون دیپلمات هم بیخیال مذاکرات شدند یا هنوز سفت و سخت مثل گذشته به موفقیت مذاکرات امیدوارن؟!؟!

  6. ناشناس می‌گوید:

    “در مذاکره، شل بیایی، کلاهت پس معرکه است.”

    “به برند این انقلاب هم لطمه نزده بودیم!”

    “دشمن، حساب کار دستش می‌آمد!‌”

  7. سمانه می‌گوید:

    کاش دکتر ظریف آنقدر دل و جرأت داشت که حالا که فهمیده مذاکراتش بی نتیحه بوده، خودش تصمیم به پایان مذاکرات بگیرد نه آنکه منتظر دستور حضرت آقا باشد تا خود را در برابر عواقب احتمالی آن بیمه کند.
    چقدر بی رحم و بی مهرند اینان که رهبرشان را فدای خود می کنند!

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    چی می‌‌شد اگه این می‌شد! و چقدر کار سخت شده واقعا. باور کنید اگه بچه‌های قطعه می‌رفتن پای کار، به یقین شرایط الان ما خیلی بهتر بود.

  9. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    ۱- گوش اگر گوش برخی و فریاد اگر فریاد منتقدان است، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
    ۲- دوست داشتن هر چیزی انسان را کر و کور می کند. حالا شما هر روز متن بنویس. خفته را شاید بتوان بیدار کرد اما این آقایان خود را به خواب زده اند.
    ۳- مجلس باید مواظب باشد در عین احترام به تیم هسته ای، فریب این آقایان را نخورد و با اعتماد بی جا، نگذارد که کار از کار بگذرد.
    ۴- ملت نیز باید احساس مسئولیت کند و مطالبه گری داشته باشد. نخبگان باید ملت را به فاجعه‌ای که با این دست فرمان رخ خواهد داد آگاه سازند. این قبیل متون و نوشته‌ها در این مسیر موثر خواهد بود.

  10. چشم انتظار می‌گوید:

    سمانه بزرگوار؛

    این‌ها از ابتدا هم همین بودند. به هرحال خیلی‌ها ماهیت اصلی‌شون رو که نمی‌تونند تا ابد پنهان کنند. ما باید به اندازه‌ی همونی که هستند انتظار داشته باشیم! این به معنای قدر نشناسی نیست ولی قدرشناسی هم بخوایم بکنیم، از چه دستاوردی؟! واقعا هر وقت یاد خاطرات شهید احمدی روشن می‌افتم از یک طرف می‌گم؛ حیف شد این جوون رعنا که رفت! و از بابتی می‌گم؛ خوب شد که رفت تا این روزها رو نبینه!

  11. گفت و شنود می‌گوید:

    سرعت!

    گفت: مگر اصلاح‌طلبان ادعا نمی‌کردند که حمایت آنها باعث پیروزی آقای روحانی در انتخابات شده است؟!
    گفتم: اصلاح‌طلبان اگر پایگاه مردمی و رأی داشتند، نامزد رسمی خودشان را به زور وادار به استعفا نمی‌کردند، خب! حالا منظورت چیست؟

    گفت: همین اصلاح‌طلبان حالا که می‌بینند دولت در عرصه‌های اقتصادی و سیاست خارجی موفق نبوده است، پشت سرهم مصاحبه می‌کنند و مقاله می‌نویسند و اعلام می‌کنند که دولت آقای روحانی به اصلاح‌طلبان ربطی ندارد.
    گفتم: یعنی فکر می‌کنند که مردم آن همه ادعاهای قبلی اصلاح‌طلبان را فراموش کرده‌اند؟!

    گفت: چه عرض کنم؟! ولی بدجوری حمایت‌های قبلی خود را نفی می‌کنند و دست به عقب‌نشینی زده‌اند.
    گفتم: افسر راهنمایی ماشینی را متوقف کرد و گفت؛ ۱۸۰ کیلومتر سرعت داشتی، راننده گفت؛ فوقش ۱۲۰ کیلومتر بود. افسر گفت؛ این هم زیاده‌ و جریمه داره، یارو گفت؛ نه بابا! فقط ۸۰ کیلومتر بود، اصلا ۶۰ تا بود، شاید هم ۴۰ تا و … افسر راهنمایی گفت؛ یواش‌تر! اینجوری که داری سرعت کم می‌کنی ممکنه یکی از پشت باهات تصادف کنه!

  12. یه بیست و ششی می‌گوید:

    نه، نمی شد.

  13. ریحون می‌گوید:

    این “هفت بند”ی رو که شما نوشتید یه بچه دبستانی هم می‌فهمه ولی نمی‌دونم چرا دیپلماتهای ما خودشون رو زدن به نفهمیدن…
    نه وطن پرستی، نه غیرت، نه اقتدار ملی…
    فکر کردن ما هم بچه‌ایم نمی‌دونیم که می‌خوان مردم رو تا انتخابات سرگرم کنند تا ی رأیی بگیرن و بعد هم ادامه گندکاریها…

  14. برف و آفتاب می‌گوید:

    برادرزاده‌م وقتی ۴-۳ ساله بود: شاید مامان اجازه بده.
    ما: نه، اجازه نمی‌ده.
    اون: گفتم شـــــاید!
    ما: نه، می‌دونم نمی‌ده.
    اون: گفتم شـــــــــــــاید!!

  15. ناشناس می‌گوید:

    کل یوم عاشورا…
    “ندای مظلومانه أین عمار و مالک تو را، گوشهای ما مردگان نمی شنود… عمارهای تو از جنس شهیدند که دوباره با دستانی بسته از قعر آب «لبیک یا امام» می گویند”
    به راستی که تنها کلام خدا در وصف آن کسان که نمی خواهند از موضع گمراهی و ضلالت خود کوتاه بیایند، کفایت می کند “صم بکم عمی فهم لا یرجعون”
    وا اسفا بر آنان که بر لجاجت و گمراهی خود پافشاری می کنند، این قوم مگر فراموش کرده اند که این عالم کربلایی است که دو خیمه بیش ندارد، خیمه حسین(ع) و خیمه یزید (لعنت الله علیه)!
    و لبیک آن در هر زمان و مکان به ندای هل من ناصرش… یا لبیک به حسین(ع) زمان است یا لبیک به یزید زمان!
    علی الحال با این همه آیه و نشانه و نقشه ی راه “لا اکراه فی الدین”…
    آنان که می خواهند جهنمی بشوند… بشوند!!
    اما؛ بدانند آنچه خواسته یا ناخواسته مرتکب می شوند تنها “ظلمت نفسی” نیست بلکه ظلم به غیر است با آثار دنیوی و اخروی و البته به فرموده امیرمومنان از آن بازخواست می شود… و آیا نمی ترسند از خشم خدا؟؟
    اللهم عجل لولیک الفرج

  16. حیدرعلی می‌گوید:

    حسین آقا سلام
    خسته نباشید. چند شب پیش تو مستند شناسنامه از شبکه افق یک جمله فوق العاده از سخنان امام روح الله رو شنیدم
    این که چه کسی به جهنم میره…

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    سکوت استقلال، فریاد پیروزی!!
    http://jahannews.com/vdceon8efjh8w7i.b9bj.html

  18. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    دولت با این شروط اجازه بازرسی از مراکز نظامی ایران را به غربی‌ها داد!
    http://sikhoonakchi.blog.ir/1394/03/06

  19. ناشناس می‌گوید:

    روزت مبارک جوانِ فِرفِرموی 🙂

  20. ناشناس می‌گوید:

    سلام مگه مذاکرات تموم شد؟؟

  21. ناشناس می‌گوید:

    http://kayhan.ir/fa/news/46136/
    باده فروش از کجا شنید؟ (یادداشت روز کیهان)

  22. گفت و شنود می‌گوید:

    فک و فامیل!

    گفت: خلبانان آمریکایی اعتراف کرده‌اند که به آنها اجازه حمله‌ هوایی و بمباران تروریست‌های داعش داده نشده است.
    گفتم: از قدیم و ندیم گفته‌اند که چاقو دسته خودش را نمی‌برد، تروریست‌های داعش به اعتراف خانم کلینتون در کتاب خاطرات خویش، ساخته و پرداخته خود آمریکاست.

    گفت: یک نشریه آمریکایی هم نوشته است مقامات آمریکا برخلاف ادعای ظاهری خود، از شکست داعش و هلاکت تروریست‌ها در عراق به شدت نگران هستند و در نهان از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کنند.
    گفتم: الاغ یارو مرده بود، عده‌ای برای تسلیت نزد او رفتند و دلداریش دادند که امیدواریم آخرین غم شما باشد! هر چه خاک آن حیوان زبان‌بسته است، عمر شما باشد و… هنگام خداحافظی یارو به آنها گفت؛ غم و ماتم مرا بیشتر کردید، چون اصلا نمی‌دانستم که الاغ مرحوم بنده این همه فک و‌ فامیل دارد!

  23. ناشناس می‌گوید:

    http://www.rajanews.com/news/213285
    آیا روحانی تا حالا صندوق رای را از نزدیک ندیده است؟

  24. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    “برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی‌خوانید. ممکن است پس از من بخوانید. در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلب های جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور می‌خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوت‌ها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و رحمان است.”

    «امام روح الله»

  25. خبرنگار بسیجی اهل ارومیه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛
    خیلی وقت بود به قطعه ۲۶ سر نزده بودم. مطمئنم که سعادتش رو نداشتم…………………

  26. ناشناس می‌گوید:

    چطور می شود که بعضی ها اینطور می شوند؟!

    قصه ی سرگذشت ها چگونه است؟!

    حقیقتا می بایست به گونه ای زیست در روزگار حیات، که بعد ممات، زبان ها به دعا بچرخند نه…!!

    مهم است دفتر زندگیت چگونه ورق بخورد؛ مگر نه؟؟؟!!!

  27. ستاره خرازی می‌گوید:

    کاش یک رئیس جمهوری داشتیم که اینجوری برخورد می کرد.
    ای کاش …
    ای کاش …

  28. سمانه می‌گوید:

    دیگه دولت هم داره می پذیره خبری از توافق و لغو تحریم نیست، فقط روشون نمیشه مستقیم اعتراف کنند!
    امروز آقایان نوبخت و جهانگیری، هر دو گفتند دولت داره خودش رو آماده می کنه اگر مذاکرات به نتیجه نرسید کشور رو اداره کنه!
    اگه بدون توافق میشه کشور رو اداره کرد چرا دو سال صبر کردید؟! چرا اصرار داشتین مذاکره کنید؟! دلتون تهدید و تحقیر و تحمیق می خواست؟!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.