روحانی دونقطه صالحی!
روزنامه جوان ۱۹ اسفند ۱۳۹۴
*در آستانه برجام/ روحانی:
از زحمات دوست عزیزم جناب آقای دکتر صالحی به صورت ویژه تشکر میکنم.
*روز برجام/ روحانی:
اگر صالحی نبود، ای بسا برجام اصلا به فرجام نمیرسید.
*۲ ماه بعد از برجام/ روحانی:
این مدال لیاقت، حقا که برازنده جناب دکتر صالحی است. ما همه باید از ایشان ممنون باشیم.
*یک ساعت بعد از ۲ ماه بعد از برجام/ روحانی [هنگام پیادهروی با ظریف]:
برجام به صالحی بدهکار است. واقعا من اینگونه فکر میکنم جناب ظریف!
*همین چند روز پیش/ روحانی:
صالحی که وزیر خارجه نیست! درباره برجام باید از ظریف بپرسید!
*۳ روز پیش/ روحانی:
صالحی نبود، شاید برجام یک سال زودتر به فرجام میرسید، نه حالا بگو سیدخندان!
*دیروز/ روحانی:
با صدای رسا میگویم که صالحی حق اظهارنظر درباره برجام را ندارد!
*دیشب/ روحانی:
رساتر از قبل اعلام میکنم که نه آقای صالحی و نه اساسا هیچ فرد صالحی، حق حرفزدن درباره برجام را ندارد!
*همین یک ساعت پیش/ روحانی:
صالحی؟ اصلا کی هست؟
- بایگانی: یمین
رأی من، خون تو
روزنامه جوان ۶ اسفند ۱۳۹۴
الان که دارم این چند خط را مینویسم، هنوز تبلیغ نامزدها قانونی است، اما الان که تو داری این متن را میخوانی، دیگر مهلت قانونی تبلیغ نامزدها تمام شده!
خندهام گرفته از این وضعیت! این را هم میگذارم به حساب نمک کار روزنامهنگاری! نوشتم «نمک» یادم آمد که «نمکدان» را نباید شکست!
فردا جمعه انشاءالله در نهایت امن و امان میرویم پای صندوق رأی و هر چقدر هم صف رأیگیری شلوغتر باشد، چه بهتر! فردا اگر دیر بجنبیم شاید مجبور باشیم یک ساعت، بلکه حتی چند ساعت منتظر بمانیم تا نوبت رأی دادن ما شود؛ بالطبع از این همه سرپا ایستادن خسته خواهیم شد، اما جانم به قربان شیربچههای مدافع حرم که کیلومترها آن سوی مرز مقدس وطن، دشمن لعین داعشی را در همان دورها نگه داشتهاند! فردا دقیقا در همان دقیقهای که من و تو داریم به نامزدهای مورد علاقه خود رأی میدهیم، شاید یک بسیجی دیگر جرعهنوش باده شهادت شود!
حال میخواهم یک سؤال خندهدار اما گریهدار بپرسم؛ چند دقیقه یا چند ساعت در صف رأیگیری ایستادن، بیشتر آدمی را خسته میکند یا چند شبانهروز بیخوابی و بیآبی و نبرد تن به تن با وحشیترین اشقیای تاریخ؟! راستش به تو بدهکاریم ای «نامزد شهادت» که از زن و بچه و زندگی گذشتی تا پای حرامیان، خاک کشور را آلوده نکند. به همت کارگران شهرداری، فردا دیگر در شهر خبری از چهره نامزدهای انتخابات نیست، اما باز هم تصویر شهدای مدافع حرم پیشروی ما خواهد ماند.
چند روز پیش، رزمندهای که داشت مهیای اعزام به سوریه میشد، به راقم این سطور گفت: «بعید میدانم در خط مقدم نبرد با لعین داعشی امکان رأی دادن ما وجود داشته باشد، اما تو را به حضرت زهرا قسم، جوری رأی ندهید که خستگی نبرد با اشقیا به تن ما بماند».
آری! عشق است نامزدهای شهادت که هیچ موقعی تبلیغشان غیرقانونی نیست، حتی در روز انتخابات! از کجا معلوم فردا روز شهادت چند نفر در جبهه شام باشد؟! از کجا معلوم فردا گرد یتیمی بر چهره چند دختر خردسال بنشیند؟! فردا کار ما سختتر است یا کار آن مادری که به او خبر شهادت جگرگوشهاش را میدهند، آن هم در حالی که شاید خبری از پیکر فرزندش نباشد! فردا رأی دادن این مادر کجا، رأی دادن من و تو کجا؟!
آهای نامزدی که فردا فکر میکنی از بقیه رقبا جلوتری! جلودار اصل کاری، آن جوان بسیجی است که فردا شاید در خط مقدم جبهه شام، روز آخر زندگیاش باشد!
فردا من رأی میدهم، تو رأی میدهی، اما این همه آزادی در حق انتخاب، از صدقه سر دردانههایی است که با خون سرخ خود، ضامن امنیت انتخابات شدهاند. سوگند به خون شهدا، ما نیز در راه دفاع از ولایت خسته نخواهیم شد. هنوز «گلبرگ سرخ لالهها در کوچههای شهر ما بوی شهادت میدهد»! وه که چقدر آراممان میکند اسم تو مادر! یا زهرا…
- بایگانی: یمین
نقدی به نظام جمهوری اسلامی
وطن امروز ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
این کشور و آن کشور ندارد؛ بدیهیترین منطق انتخابات در هر نظامی این است که به عنصر فتنهگر علیه ساز و کار آن انتخابات، اذن نامزدی ندهد. حال اگر آن عنصر فتنهگر، در فتنهآفرینی علیه ساز و کار انتخابات، مسبوق به سابقه هم باشد و علاوه بر این، در فتنه علیه نتیجه انتخابات هم سابقهدار باشد، که دیگر هیچ! یعنی حداقلش این است که در سایر نظامها به چنین عنصری هرگز اذن نامزدی نمیدهند، اینکه حالا با او چه کار میکنند و چگونه او را به سزای رفتار و گفتارش میرسانند، محل بحث این یادداشت نیست. محل بحث این یادداشت، همانطور که از تیتر آن پیداست، با کمال عذرخواهی نقدی است به نظام جمهوری اسلامی. این نقد البته میتوانست در مدح نظام نوشته شود اما از آنجا که زیادی هر چیزی بد است، لاجرم این متن هم زاویه نقد پیدا کرده است. تا چند بار اولی که طرف، علیه ساز و کار انتخابات شکلک درآورد و نظام تحمل کرد و از در گذشت وارد شد، این را ما همان زمان نوشتیم به پای کرامت نظام و مصلحتسنجی درست و تلاش حکیمانه برای حفظ، اما به راستی تا چند بار؟! و تا کی؟! آیا اوجب واجبات، حفظ نظام است یا حفظ طرف در مجموعه نظام؟! و گیرم همین دومی اوجب واجبات باشد، آیا با این همه اغماض و ملاحظه، مثلا حفظ شده در مجموعه نظام؟! وقتی تندتر از هر اپوزیسیونی علیه نظام موضع میگیرد، رادیکالتر از هر ضد انقلابی علیه انقلاب حرف میزند، بیمنطقتر از هر خودخواه خودمحوری علیه نهاد قانونی ناظر بر انتخابات اراجیف میبافد و ساختارشکنانهتر از هر دشمنی علیه ساز و کار انتخابات یاوه میسراید، معلوم است که اولا لیاقت این همه تلاش برای حفظ در بدنه نظام را ندارد، ثانیا نظام باید تجدید نظر کند در نحوه مواجهه با وی. گفت: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». خوبی البته اگر زیادی دیگر از حد گذشت، فقط نباید به نقد نادان بسنده کرد، بلکه بیتعارف، باید دمی هم نشست پای نقد خوبیکننده! و از جمله این خوبیکنندهها، شورای نگهبان است. راقم این سطور، آنقدر در تعریف از شورای نگهبان نوشته که حق این یک فقره نقد برایش محفوظ باشد! من ضمن احترام به هر تصمیمی که این نهاد قانونی بگیرد، و فقط منباب روشن شدن، از اعضای معزز شورای نگهبان میپرسم که بر اساس کدام منطق، فلانی را تأیید صلاحیت کردهاید، آنهم برای مجلسی به اهمیت مجلس خبرگان؟! اگر منطق این بوده که با دیدن یک ملاطفت دیگر، دست از رفتار و گفتار فتنهآفرین بردارد، حرفهای سابقهدار لیکن بیسابقه ایشان نشان داد که این خوبیها و این لطفها اصلا و ابدا به طرف نیامده! معالأسف هر بار نظام در مواجهه با ایشان کوتاه آمده، وی سنگرهای دیگری را فتح کرده! آنهم با ادبیاتی بدتر، تندتر، افراطیتر، آنقدر افراطیتر که گاه حتی رسانههای دشمن، حیرت میکنند از این همه افراط در دشمنی با انقلاب، از درون انقلاب! اگر «ضد انقلاب» یعنی آنکه بر ضد انقلاب موضع میگیرد، کیست ضد انقلابتر از او که سخن نمیگوید الا به فتنه؟! فتنه خاطره از امام اما علیه خط امام، فتنه عکس با امام اما بر عکس راه امام، فتنه اسم خمینی اما علیه رسم خمینی و هزار و یک فتنه ریز و درشت دیگر! بخواهیم یا نخواهیم سخنان سراسر فتنه اخیر نشان داد که هر چه خوبی در حق ایشان بیشتر شود، با بدی بیشتری، آن را جواب میدهد! وقتی با فردی طرفیم که جزای احسان را جز به بدی نمیدهد، آیا کجاست حد و مرز این همه احسان و بزرگواری؟! بگذارید جور دیگری سئوالم را مطرح کنم؛ این جناب دقیقا و مشخصا با چه هزینهای باید در نظام حفظ شود؟! آیا با این هزینه که هم نامزد انتخابات باشد و هم علیه شورای نگهبان حرفهایی بزند که تا به حال، هیچ دشمنی و هیچ ضد انقلابی بدین عریانی نزده؟! آیا با این هزینه که مادر رزمنده ۸۸ یعنی همان شهید مدافع حرم با خود بپرسد؛ «اگر اوضاع این است، اصلا جگرگوشه من برای تأمین امنیت کدام قانون و کدام انتخابات رفت و جانش را تقدیم کرد؟!» آیا جز این است که تقریبا همه شهدای مدافع حرم، سال ۸۸ در میدان دفاع از انتخابات و رأی جمهور هم رزمنده و مدافع حریم آرای میلیونی ملت ایران بودهاند و سخت است برای بازماندگان ایشان، وقتی میبینند بعضیها از سویی با تأیید شورای نگهبان روبرو میشوند، از دیگر سو، همین نهاد قانونی را به باد توهین و افترا میگیرند؟! آیا این عنصر بدسابقه فتنهگر باید در نظام حفظ شود حتی به بهانه شکستن دل شیربچههای میدان جنگ با لعین داعشی؟!
البته اشتباه نشود! من هرگز بنا ندارم بگویم که اگر شورای نگهبان، طرف را رد صلاحیت میکرد، وی متنبه میشد و دیگر این همه رادیکال و افراطی موضع نمیگرفت! هر چند به جد بر این باورم که در امر تربیت حتی حفظ افراد، اگر تشویق هست، تنبیه هم هست! حرف من این است که «تحلیل» به معنای سبکسنگین کردن اتفاقات آینده، کار سیاستمدار است اما شورای نگهبان، به عنوان مفسر قانون اساسی، کاری ندارد الا عمل به مر قانون! اساسا و اصولا دخلی به شورای نگهبان ندارد که رد صلاحیت، فلانی را در دایره نظام نگه میدارد یا تأیید! اگر طبق قانون یعنی منطق انتخابات، فتنه خط قرمز است، و اگر سخنان کذا نشان داد که هیچ مصلحتی حتی مصلحت حفظ بعضیها، بالاتر از مصلحت عمل به مر قانون نیست، فرض است بر شورای نگهبان که دفاع خود از حریم حقالناس را کامل کند و ضمن قلم قرمز کشیدن روی نام این فتنهگر سابقهدار، اجازه ندهد عرصه سیمرغ انتخابات، بیش از این، جولانگه خط دهنده به ضد انقلاب باشد. روی سخن این نوشتار، اما فقط شورای نگهبان نیست! دیگر ارکان نظام هم باید بدانند که اوجب واجبات، حفظ افراد به هر قیمتی درون مجموعه نیست! همین را کم داشتیم که طلبکار از مردم و رأی مردم، بشود متذکر بدهی پابرهنهها به امام و اسلام و انقلاب! جوری علیه انقلاب موضع میگیرد که گویی به ضد انقلاب بدهی دارد، که گویی به دشمن بدهی دارد، که گویی مدیون BBC و در دین VOA است! خوب است این را هم بفرماید که چند بار بر گوش صندوق آرا سیلی بزند، مردم شهید داده با او بیحساب میشوند؟! و بفرماید نام آقازادههایش در چند قرارداد فاسد نفتی بیاید، بدهی این ملت به خاندان پرداخت شده؟! و بفرماید چند بار دیگر به دشمن گرای تحریم بدهد، خیالش راحت میشود؟! من که باورم هست خمینی کبیر، اول بدهکار خاندان است! آنجا که گفت: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که گفت: «من بوسه بر دست و بازوی رزمندهها میزنم» و از قرار نباید میگفت! آنجا که نباید علیه حکام آل سعود، آن حرفها را میزد! آنجا که نباید بر ضد اسلام اشرافیت، سخن میگفت! آنجا که نباید به «جنگ عقیده» اشاره میکرد! آنجا که نباید یک تار موی کوخنشینان را به تمام دنیای کاخنشینان برتری میداد! و آنجا که نباید میگفت: «غلط میکنی! قانون تو را قبول ندارد!» واجب است بر شورای نگهبان که ضمن تجدیدنظر در رأی صادره، بیش از پیش و بخصوص برای این عنصر غیر ملتزم به ساز و کار انتخابات، ثابت کند که حقیقتا بدهکار خمینی است، نه ضد انقلابی که هم از توبره میخورد، هم از آخور! شورای نگهبان، صلاحیت خود را از قانون اساسی گرفته، از امام راحل عظیمالشأن. واقعا کسی که این امر بدیهی را هم نمیداند، صلاحیت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؟! حرمت امامزاده اما در وهله اول با متولی آن است. گاه هست که باید به خدا پناه برد از بد بودن متولی لیکن چو امروزی مجبوریم خوبی از حد گذشته متولی را منتقد باشیم و حرفهایی بزنیم که علیالقاعده خودمان هم نمیپسندیم! برای هر معصیت کبیری راهی به استغفار هست اما امان از «استکبار» این «گناه اکبر». انسان مستکبر از بس خود را بزرگ میبیند، اساسا نمیتواند توبه کند! توبه یعنی «بازگشت به خدا»، همچنان که توبه انقلابی یعنی «بازگشت به روح خدا» اما عنصر مستکبر متکبر، آنجا هم که شورای نگهبان در بستر تأیید صلاحیت زمینه توبه را فراهم میآورد، مستکبرتر میشود، متکبرتر میشود! و دقیقا همین جاست که من مجبور میشوم تا در اوج اعتقاد به نظام، انتقاد کنم از نظام! ملاک گیرم نه حال فعلی افراد، که سابقه ایشان باشد! در فتنه علیه انتخابات، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در قربانی کردن آدمها به نفع مطامع خود، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در دروغ بستن به امام، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! در همنوایی با دشمن، بلکه دشمنتر شدن از خود دشمن، سیاهترین سابقه از آن کیست؟! این تیتر یکی از نوشتههایم بود در اوج فتنه هشتاد و اشک: «کشتی انقلاب، مسافرکشی میکند، منتکشی نمیکند!» کسی که از ضد انقلاب هم بیشتر با انقلاب ضدیت میکند، مصلحت آن است که جز به عدالت با او رفتار نشود! آنهم عدالت حداکثری! دیروز خوب نوشته بودند بچههای روزنامه: «حقیقتا یک سئوال بسیار مهم در افکار عمومی وجود دارد و چه بهتر آنکه رسانههای انقلابی و تا بن دندان معتقد به نظام اسلامی، این سئوال را مطرح کنند. سئوال این است: وقتی فتنه ۸۸ به عنوان یک خط قرمز در نظر گرفته میشود، باید نگاهی کاملا قانونی و انقلابی نسبت به تکیهگاه این فتنه داشت! وقتی به درستی کاندیدایی در یک شهرستان دورافتاده به خاطر علقه به فتنه رد صلاحیت میشود، چرا باید تکیهگاه فتنه ۸۸ تأیید صلاحیت شود؟! آن کاندیدای شهرستانی به خاطر فتنهای که طرف به پا کرد رد صلاحیت شده است! در این شرایط چرا باید خود آن فرد تأیید صلاحیت شود؟» عجبا که درباره او مدام میگویند سابقه! کی بود آخرین بار که دشمن علیه او موضعی گرفت؟! اصلا یادتان میآید؟! اتفاقا بیم من از چیز دیگری است! من بیم از آن فردایی دارم که آیندگان، ناظر بر رفتار و گفتار طرف، جمهوری اسلامی را نه چون حقیر، که جور دیگری نقد کنند! که بگویند: «فردی با این همه سابقه فتنه علیه انتخابات، صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد!» که بگویند: «هر کاری دلش خواست کرد و هر حرفی دلش خواست زد اما هرگز به عدالت با او رفتار نشد!» که بگویند: «اگر میگویید با نظام زاویه داشت، پس چرا فلان؟!» که بگویند: «مادر شهید مدافع حرم دلش شکست اما شما باز هم نگران حفظ طرف بودید؟!» که همالان بگویند: «به راستی و با وجود همه اعتقادم به نظام، چرا باید در انتخاباتی شرکت کنم که حتی فلانی هم با این شرح مشروح در آن نامزد است؟! خودم را دست انداختهام یا رأیم را؟! حضرات بفرمایند چه شورای نگهبان و چه مجلس و چه انتخاباتی میخواهند، همان را هم عملی کنند! دیگر چرا انتخابات؟!»
*** *** ***
تلاش برای حفظ هر فردی در دایره انقلاب اسلامی، صدالبته عملی مأجور است و حکیمانه اما بدان شرط که در مقام عمل تبدیل نشود به تلاش برای حفظ منویات ضد انقلاب، آنهم از درون انقلاب، آنهم در نخستینروز دهه فجر، آنهم در یومالله دوازدهم بهمن، آنهم دوشادوش «امام آمد»، آنهم سینه به سینه آن سرود بهشتی در بهشت زهرا. شک ندارم اسلام جماعت، آمریکایی است! واقعا اگر قرار است طرف را حفظ کنیم که در اولین روز دهه فجر، کام شیطان بزرگ را شیرین کند، نخواستیم این حفظ کردن را! کینهها دارند از خمینی کبیر! از امام جنگ فقر و غنا! از روحالله پابرهنهها! و تمام سعیشان این است که در آستانه انتخابات، مخاطب شعار «برخیزید، برخیزید!» را از شهدای انقلاب برگردانند طرف ضد انقلاب! حال تا کی و تا کجا باید این فرد را تحمل کرد بلکه حفظ شود؟! بفرموده امام شهدا، اوجب واجبات برای ما حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است! اگر قرار است حفظ بعضیها، مخل حفظ خود نظام شود، اگر قرار است هزینه حفظ عناصر فتنه، خدشه بر شعائر انقلاب باشد و اگر قرار است بهای حفظ مدعیان وقیح، حذف رسم خمینی از اسم خمینی باشد، حذف اسلام ضد ظلم و ضد سازش باشد، حذف ولینعمتان امام باشد، قسم به خون شهدا، به اجرای مر عدل و داد در حق این جماعت ضد انقلاب راضیتریم تا ماندنشان درون انقلاب! صدسال سیاه نخواستیم خانواده انقلاب همچین خاندان متفرعنی داشته باشد! بگذریم که تلاش برای حفظ سرپناه آن پیرمرد جنوب شهری هم عملی مأجور و حکیمانه است! ولینعمت خمینی همین پیرمرد است! همین پیرمرد معمولی! نظام، یاران را حفظ کند! اغیار به سلامت! آری! به سلامت… که خمینی فقط یک بیت نسرود! بیت امام یعنی خانه مادر چند شهید! خمینی در برابر هیچ سیاستمداری احساس حقارت نکرد، لیکن با آن همه عظمت، در برابر چهره نورانی و گریه شوق بچههای جبهه و جنگ احساس حسرت و حقارت میکرد! هر کجا بسیجی هست، بیت امام همان جاست! هر کجا رزمنده هست، بیت امام همان جاست! زحمت بیهوده میکشید! «تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست»! خمینی هدیه خدا بود به ما! روح خدا جز خدا صاحبی نداشت! امام ما را نمیتوان به نام زد! بسی بزرگتر از این حرفها بود! ما دست از دامان خمینی برنمیداریم! و امام بیدار خود را به مشتی خواب و خاطره نخواهیم فروخت! امام بزرگوار ما عاشق این بود که آمریکا را زیر پا بگذاریم و مثل این دریادلان سپاهی، کاری کنیم کارستان، بلکه در تقابل تاریخی و ماندگار جمهوری اسلامی و آمریکا، این عکس ذلت و زبونی یانکیها باشد که مخابره شود! لذا اشبهالناس به خمینی، همان عزیز فرزانهای است که به وقت، «نشان فتح» میدهد! این ملت شهیدپرور، این امت حزبالله، همه «یادگار خمینی» هستند! «من یادگار خمینی هستم» شعار همه این مردم است! تمام این کشور، متعلق به خمینی و یادگار خمینی است! پوسیده بودیم ما در پستوی تاریخ، اگر نهیب روحالله بیدارمان نمیکرد! ما به خمینی بدهکارتر از آنیم که بعضیها فکر میکنند! ما با خمینی زندگی میکنیم، خواب نمیبینیم! ما از آرمانهای امام، کوتاه نمیآییم! مسیر حرکت ما را خمینی معین میکند! خمینی را نمیتوانید از ما بگیرید! خمینی را نخواهید توانست از ما بگیرید! ما سطر سطر صحیفه را از بریم و خوب میدانیم که «مبارزه با رفاهطلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مىکنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان، با سرمایهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بیگانهاند. و آنهایى هم که تصور مىکنند سرمایهداران و مرفهان بىدرد، با نصیحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مىکنند آب در هاون مى کوبند! بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند».
- بایگانی: یمین
صلاحیتش را تأیید کنید!
کانال تلگرامی وطن امروز
اگر قرار باشد نهاد قانونی ناظر انتخابات، در بررسی صلاحیت نامزدها، چشم خود را در برابر فاحشترین خیانت انتخاباتی یعنی فتنه علیه خود انتخابات، خود صندوق اخذ رأی، خود کلیت آرا و خود آرای اکثریت ببندد، و اگر قرار باشد شورای نگهبان، بینترین استناد رد صلاحیت یعنی سابقه فتنهگری علیه چند انتخابات را درز بگیرد، از این طرف هم میتوان به ماجرا نگاه کرد و پرسید:
یک- آیا اساسا فلسفه وجودی شورای نگهبان زیر سوال نمیرود؟!
دو- آیا دعوت از افراد نه چندان علاقهمند به نظام به شرکت در انتخابات، به منزله تأیید صلاحیت نامزدهایی است که اندک التفاتی به ساز و کار انتخابات ندارند؟!
سه- آیا بازی دادن فتنهگران دائمی علیه صندوق آرا، آنهم در مقام نامزد انتخابات، خدای نکرده این تصور را ایجاد نمیکند که از نظر شورای نگهبان، فتنه علیه انتخابات، خیلی هم حالا جرم و جنایت بزرگی نیست؟!
چهار- واقعا با کدام مصلحت، میتوان حکم به تأیید صلاحیت نامزدی داد که اگر نتیجه انتخابات، باب دلش نباشد، هیچ ابایی ندارد به نظام ۳۰۰ هزار شهید جمهوری اسلامی تهمت تقلب بزند و اگر نتیجه انتخابات، باب دلش باشد هم، باز هیچ ابایی ندارد که این بار بردارد بگوید؛ «اینجا هم البته نیت تقلب داشتند اما نتواستند!»
پنج- اگر هیچ مصلحتی، واقعا عرض میکنم؛ هیچ مصلحتی، حکم به تأیید صلاحیت هیچ فتنهگری علیه انتخابات در هیچ انتخاباتی نمیدهد، آیا میتوان پذیرفت فتنه علیه انتخابات، مهمترین استناد رد صلاحیت باشد اما باسابقهترین فتنهگر علیه انتخابات، تأیید صلاحیت شود؟!
شش- اصلا و اساسا جمهوری اسلامی برای چه باید انتخابات برگزار کند و مردم برای چه باید در انتخابات شرکت کنند، اگر قرار است کارگردان شورش سرگشاده علیه ساز و کار همین انتخابات هم تأیید صلاحیت شود؟!
هفت- اگر دانهدرشتترین فتنهگر علیه انتخابات، اذن نامزدی پیدا کند، آیا همین «تأیید صلاحیت» را دلیل نمیگیرد که دوفردای دیگر ادعا کند؛ «من از نظر ناظر انتخابات یعنی شورای نگهبان و یعنی مفسر قانونی قانون اساسی، فتنهگر علیه انتخابات شناخته نمیشوم، که اگر میشدم حتما مرا رد صلاحیت میکردند»؟!
هشت- آیا تأیید صلاحیت چنین فردی، اولا قبح فتنه علیه انتخابات را نمیریزد؟! و ثانیا آیا سبب نمیشود طرف این بار در مقام نامزد انتخابات، دست بازتری برای چنگ انداختن بر صورت قانون داشته باشد؟!
نه- اگر انتخابات، حریم رأی مردم است -که هست- آیا تأیید صلاحیت فتنهگر بزرگ علیه این حریم مقدس، بدترین خدشه به حرمت انتخابات نیست؟!
ده- آیا دعوت از افراد نه چندان علاقهمند به نظام به شرکت در انتخابات، به این معناست که با تأیید صلاحیت نامزدهای فتنهگر علیه انتخابات، علاقهمندان به نظام را که همواره و در هر میدانی جان خود را برای دفاع از اسلام و ایران کف دست گرفتهاند، دلسرد کنیم؟!
*** *** ***
خمینی ملاک باشد یا خامنهای، هیچ فرقی ندارد؛ هر دوی این رهبران خداباور، آحاد مردم را ولینعمت انقلاب اسلامی دانستهاند و در عین حال، همه را سفارش به «قانون» کردهاند. ما کی و کجا از شورای نگهبان خواستهایم صلاحیت فلان نامزد رد صلاحیت شده را تأیید کند، چون مثلا در ماجرای برجام، همفکر، همراه و همرأی ما بوده است؟! ما اصولگرایان وقتی میگوییم قانون، آنقدر هم به آن التزام عملی داریم که حتی زودتر از اصلاحطلبان مدعی، پیروزی آقای روحانی در انتخابات را به ایشان تبریک بگوییم و الا اگر عالم ریاضی آنقدر بیدر و پیکر است که ۱۳ میتواند از ۲۴ بزرگتر باشد، هفتدهم درصد اصلا عدد حساب نمیشود! وقتی بزرگان این انقلاب، خود را خادم ملت و همه را در پیشگاه قانون، برابر میدانند، احدی نباید توهم بزند که از خمینی و خامنهای، از مردم، از قانون و از ساز و کار قانونی انتخابات، بالاتر و بزرگتر است؛ هر که میخواهد باشد! «یکی هم بود در جمهوری اسلامی که مدام شکلک درمیآورد علیه انتخابات، آخرش هم نفهمید ۴۰ از منیت خودش و ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، نتیجه انتخابات اگر باب میلش بود یک جور به نظام تهمت میزد و اگر نبود جور دیگر، حتی با دروغ بزرگ تقلب، به دشمن جلاد، چراغ سبز تحریم بر گرده ملت را نشان داد، آخرش همین فرد، برای نامزدی در همان انتخاباتی که مکرر علیه ساز و کارش فتنه کرده بود، تأیید صلاحیت شد!» آقایان انقلابی، محترم و معزز شورای نگهبان! امثال راقم این سطور، بخواهیم هم نمیتوانیم بفهمیم سختی کار شما را لیکن برای آینده جمهوری اسلامی و برای نام جمهوری اسلامی، نخواهید جمله داخل گیومه را! که بردارند بگویند؛ «یکی هم بود در جمهوری اسلامی که از قانون بالاتر بود!» بینی و بینالله! در عالیجناب، این لیاقت را میبینید که برود خبرگان، برای این ملت، رهبر معین کند؟! البته اگر میبینید، اگر تأیید صلاحیت او را قانونی میدانید و اگر از پس جواب یومالعیار قیامت به حضرت احدیت برمیآیید، گور بابای این یادداشت! حتما صلاحیت ایشان را تأیید کنید! که ما از شورای نگهبان، نه عمل به مندرجات خودمان، بلکه تنها و تنها عمل به مر قانون را میخواهیم.
- بایگانی: یمین
متولد ماه بهمن
تولد: سوم بهمن سی و دو

پدرم! تولدت مبارک… همین!
- بایگانی: یمین
صبح سپید مجعد
وطن امروز ۲۳ دی ۱۳۹۴
گمانم تا به حال، وزارت ارشاد مجسمهای در خور شأن و مقام استاد ساخته بود، اگر که حمید سبزواری هم همان اول انقلاب، فلنگ را میبست و بیرون از گود موشکباران تهران، قهوهخانهای کنار قبرستان پرلاشز را پاتوق خود میکرد و به جای شهدای وطن، در مدح «هیچ» دری وری میگفت! و این است قصه مظلومیت «شاعر انقلاب» که هرگز اجازه نداد انقلاب اسلامی در «خط مقدم شعر» تنها بماند. اگر دولت یعنی همین دولت که عدل، در روز شهادت مصطفی احمدیروشن و در اوج خوشسلیقگی مقدمات سیمان ریختن در قلب رآکتور اراک را فراهم میکند، دم حضرت استاد گرم که «شاعر دولتی» نیست! شاعران دولتی سبیل خود را با پول بیتالمال چرب میکنند تا سال ۸۸ یارایشان باشد علیه ۴۰ میلیون رای ملت، پاچهخواری عالیجناب را بکنند! با شعر و سه نقطهچین اما قواعد ریاضی بهم نمیخورد! و ۲۴ از ۱۳ کوچکتر نمیشود! حمید سبزواری در جبهه مردم است، نه جبهه سیاست! حمید سبزواری در جبهه انقلاب است، نه جبهه ضد انقلاب! شعرای جبهه ضد انقلاب، هم از توبره ارشاد میخورند، هم از آخور صدای آمریکا! دولتیهای دوقبضه! یک شاعر، یک اهل قلم، یک رماننویس اما با کمک چه چیزهایی میتواند علیه انقلاب شکلک درآورد؟ یک موی سپید بلند ترجیحا مجعد میخواهد که استاد، بهترینش را دارد. چند تایی مجموعه شعر میخواهد که استاد، بهترینش را دارد. کمی تبحر در پیچ و تاب دادن به کلمات میخواهد که استاد بهترینش را دارد. حمید سبزواری اما نخواسته از ۲۲ بهمن ۵۷ تکان بخورد! راستی که از سرودههای انقلاب، اشعار استاد را بگیری، گویی همه شعر را از همه انقلاب گرفتهای! در هر حماسهای از حماسههای انقلاب، امضای زیبای استاد ما هست! شاعری را میشناسم که ۲۲ بهمن جو زده شد، گفت: «همین امشب در مدح امام دکلمهای میسرایم». هنوز نسروده! هنوز نیامده! هنوز نجوشیده! و نخواهد سرود، نخواهد آمد، نخواهد جوشید! شاعری برای انقلاب، لیاقت میخواهد! آن روزها که شاعر انقلاب در مدح انقلاب شعر میگفت، هنوز صدای انقلاب به ساختمان وزارت ارشاد نرسیده بود! به حمید سبزواری، خون شهدای میدان ژاله، سفارش شعر میداد! استاد خود «وزیر شعر انقلاب» است. شعر گفتن به سفارش وزیر وزرا هنری است مختص شاعران دولتی! شاعران دولتی زود پیر میشوند اما استاد ما در سن ۹۰ سالگی چنان علیه رامش و آرامش و سازش و آسایش سخن میراند که تنها و تنها از شعرای جوان برمیآید. این هم از معجزات انقلاب اسلامی است که فیالواقع جوانترین شاعر انقلاب، همان پیرترین شاعر انقلاب باشد! اگر حضرت روحالله در پیام موسوم به قطعنامه، همان خمینی ۵۷ است، بلکه خمینیتر از آن بهمن خدایی، باید هم شاعر انقلابش در اوج سپیدمویی، خروشی چون جوانان داشته باشد. آری! هنوز هم «بحر را موجها زنده دارند». استاد خود موج زندهای است که نه با پیامک خبرگزاریها میمیرد، نه حتی با مرگ! او در زندگی، در شعر، در سنگر هنر و در جنگ تن به تن کلمات، در قافیهها و ابیات، بارها و بارها دعوت حق را لبیک گفته! مرده آن شاعری است که به دعوت بیبیسی شعر میگوید تا پیازداغ تحریم را بیشتر کند! بعضی شعرا هنوز هم نخود لوبیای آش شور فتنه هستند! شاعری که شبها خواب دلار میبیند، صبح، نمک به زخم شعر میپاشد! عشق است اما استاد خودمان، با آن صبح سپید مجعدش! درود قلم بر تو باد حضرت حمید!
- بایگانی: یمین
خط بد پزشکان
حزبالله سایبر ۲۱ آذر ۱۳۹۴
هر چند روایت دومی که از حادثه معروف به بخیهکشی ارائه شد متفاوت از روایت زمخت و باورنکردنی اولی بود اما از آنجا که افکار عمومی به خصوص در فضای مجازی هنوز درگیر این ماجراست، اشاره به چند نکته لازم و ضروری به نظر میرسد.
یکم-
قدر مسلم وقتی پول، حاکم بین طبیب و بیمار شود، بیپولی از یک «درد» تبدیل به یک «جرم» میشود و آنوقت تیم طبابت این جرأت را مییابد که هر جور دلش خواست با این مجرم برخورد کند.
دوم-
هر وقت حوادثی از این دست رخ میدهد عدهای با این ادعای البته درست که «ما پزشک خوب، بیادعا و مردمی هم کم نداریم» سعی در تلطیف فضا دارند. منتهای مراتب باید دید تکرار مکرر کدام حادثه غیر قابل تحمل، تا این حد مردم را نسبت به جامعه پزشکی دارای «موضع منفی» کرده که این قشر یا این صنف را متهم میکنند به پولکی بودن؟!
سوم-
متأسفانه واکنش اطبا به نقدهایی از این دست به گونهای تند و افراطی است که تو گویی ما نه با یک قشر یا یک صنف، بلکه با یک «باند» طرفیم! فیالمثل در رسانه ملی درباره خیلی مشاغل «طنز انتقادی» ساخته میشود اما خدا نکند در یکی از این برنامهها تلنگری به پولکی شدن اهل طبابت زده شود؛ از وزیر تا وکیل، چنان باند تهاجمی ساخته میشود کأنه مقدسات عالم مورد نقد قرار گرفته!
حاکم شدن پول به عنوان تنها فصلالخطاب میان دکتر و مریض، نیز واکنشهای باندی، ما را به عنوان اهل قلم متعهد که یکی هم متعهد به مردم و آلام ایشان هستیم، ناچار بدانجا رسانده که کم و بیش درباره پولکی شدن ایضا باندی شدن جامعه پزشکی، با آحاد ملت حس همنظری داشته باشیم.
چهارم-
چند ماه پیش برای نشان دادن زانوی چپم وقت گرفتم از یکی از بهترین متخصصان امر. در نهایت شگفتی متوجه شدم پول یک ویزیت ۵ دقیقهای ۸۵ هزار تومان است!
برای من البته رقم واقعا زیادی بود لیکن هیچ چارهای نداشتم الا تن دادن به موضوع. حداقل دلم به این خوش بود که دکتر … پایم را میبیند. بعد از چند هفته + چند ساعت معطلی در روز قرار، به خیالم نوبتم شده که بروم داخل اتاق دکتر اما در کمال بهت، فهمیدم که اتاق کذایی، اتاق یکی از زیرمجموعههای ایشان است!
جناب زیرمجموعه از من خواست فلان جور بایستم و فلان جور دراز بکشم و فلان جور راه بروم که دست آخر حوصلهام سررفت:
«میبخشید خانم محترم! من اگر میخواستم شما زانوی مرا معاینه کنی که ارتوپد سر خیابان محل سکونتمان بود! تازه ۸۵ هزار تومان هم بابت ویزیت نمیگرفت! از آن سر شهر آمدهام میدان آرژانتین که دکتر … مرا ببیند! خودشان تشریف ندارند؟»
درآمد: «من الان از حالتهای مختلف زانوی شما عکس میگیرم، جناب دکتر روی تصاویر نظرشان را میدهند!» گفتم: «من خودم عکس زانویم را دارم که تازه هم هست! اینجا آمدهام که آن معاینهای که الان شما انجام دادی را جناب دکتر انجام دهد!» جواب داد: «ایشان هم همان معاینهای را میکند که من الان کردم!»
القصه! «وضع زانوی شما هیچ تعریفی ندارد! خطر آرتروز جدی است! خیلی زود باید عمل شوی که بیمهبردار هم نیست! هزینهاش حدود ۱۰ میلیون است که البته هزینه پلاتینها و پیچ و مهرههای جذب شونده در گوشت پا جداست!» کل صحبت دکتر سهنقطهچین بود با من، که شد ۸۵ هزار تومان!
یعنی هیچ مهلت ندادند که از وضع زانویم اندک تعریفی برای ایشان کنم که قبلا یک بار عمل شدهام و دوباره رباط و مینیسک را با هم پاره کردهام و از این حرفها! معاینه روی زانو را هم که یکی دیگر انجام داد!
باز هم القصه! بیرون مطب، یکی از رفقای فوتبالی را دیدم که روزگاری با هم در هر ۳ باشگاه پاس در مقطع نوجوانان، هما در مقطع جوانان و فجر در مقطع امیدها همبازی بودیم. سر حرف که باز شد، گفت:
«زانویم را پیش دکتر بهمانی عمل کردم. حدود ۲ سال پیش، سر جمع ۱۲ میلیون برایم آب خورد! بعد از عمل، پدرم به طریقی متوجه شد که اصلا عمل را دکتر بهمانی انجام نداده، بلکه دانشجویانش انجام دادهاند! و ایشان فقط ناظر بوده و یکسوم آخر عمل را هم پیچانده رفته و…!»
پنجم-
واضح است اتفاقاتی از این دست، برای اغلب مخاطبان این متن هم رخ داده. یک وقتهایی «شایعه» مبنای یک تهمت میشود، یک وقتهایی «سلسلهای از واقعیتهای رنگارنگ، جورواجور و البته تلخ» که اینجا دیگر بحث «اتهام» نیست، بلکه پولکی بودن برچسبی میشود که دقیقا بر پیشانی جامعه پزشکی ما میچسبد! و البته بعله! ما پزشک مردمی هم کم نداریم!
ششم-
سئوال اساسی اینجاست؛ چرا پزشکان منباب حرفهشان باید سوگند بخورند؟! این قسم قرار است خورده شود که چه بشود؟! و چه فرقی داشته باشد با زمانی که فرض بگیریم قرار نبود سوگندی برای کار طبابت در کار باشد؟! اینکه بعد از زدن تنها یک بخیه، به مادر بچه بگویند: «بخیه فلان قدر خرجش میشود و حالا نزدیم هم نزدیم! خود به خود خوب میشود!» و اینکه مادر بچه، به خاطر نداشتن کمترین پول ممکن، قید الباقی بخیهها را بزند، واقعا چه نسبتی دارد با آن سوگند خورده شده؟!
هفتم-
باری دکتری عمومی به خود من گفته بود: «سعی کنید حتیالمقدور دمپر ما پزشکان آفتابی نشوید!» گفتم: «بله خب! انشاءالله همه سالم و سلامت باشند که اصلا نیازی به مزاحمت برای دکتر نباشد». دوباره گفت: «این را فقط از آن رو نگفتم که انشاءالله همه در صحت باشند! اینکه خب بله! اما باز هم سعی کنید خیلی دمپر دکتر جماعت نگردید!» و در حالی که داشت نسخه را مینوشت، ادامه داد:
«تو خیال میکنی برای چی ما دکترها نسخه را اینقدر بدخط مینویسیم؟ شاید فکر کنی رازی از رموز پزشکی در این مسئله هست اما من که خودم دکتر هستم میگویم که این مسئله یعنی این افه، رازی از امراض پزشکان است، نه رازی از رموز پزشکی!»
*** *** ***
این دولت و آن دولت ندارد. باورم هست مواردی از این دست، در دلسرد کردن مردم، حتی از تحریم هم نقش موثرتری ایفا میکند. روزگاری به طبیب، «حکیم» هم میگفتند… و حکیم، هرگز به مریض خود به چشم عابربانک نگاه نمیکرد!
حکیم سوگند میخورد؛ سوگند را نمیخورد! گیرم آن بخیههای زده نشده، ولو با آوردن مقداری گوشت اضافه و بلکه هم عفونت خوب شود اما نخ بخیهای هم آیا هست برای ترمیم این همه شکاف میان جامعه و جامعه پزشکی؟!
- بایگانی: یمین
السلام علیک یا اباعبدالله
- بایگانی: یمین
عقربههای نیویورکی
وطن امروز ۱۱ مهر ۱۳۹۴
نه جناب ظریف! این یک یادداشت اتفاقی نیست! و اینطور نیست که دستم با دکمههای کیبورد تصادف کرده باشد یهویی! انقلابی پای حرفش میایستد! انقلابی هم میایستد! بزدلی پیشه ما نیست! انقلابی وقتی «مرگ بر آمریکا» میگوید میایستد پای این شعار! در مقام عمل! و من باز هم میگویم؛ اسلحه دستم بود، انتقام آیلان و علیرضا و آرمیتا را از اوبامای جلاد، جلاد همه رقمه، جلاد همه جوره، با یک گلوله میگرفتم! پای این شلیک هم میایستادم! و بانگ برمیآوردم؛ «و قاتلوا ائمة الکفر»!
نه جناب ظریف! دست دادن شما به اوباما اتفاقی نبود! اتفاقا جنابعالی دنبال فرصت میگشتید تا بعد از قائم با شک برجام، فریضه واجب سکسک را آنهم در راهروهای سازمان ملل به جاآورید! خیالتان راحت شد؟ این هم از دست دادن به اوباما! و صد حیف که احترام مد نظر رئیستان در کابینه به پاسپورت ایرانی برنگشت و الا با ملک سلمان هم میشود دست داد! با شمر! با یزید! حتی با حرمله هم میتوان دست داد! «اتفاقی» کدام صیغه است؟ «تصادف» کدام صیغه است؟ آدم میتواند با خود شیطان هم دست بدهد! با خود خود شیطان! آدم این استعداد را دارد که از پشه هم کمتر باشد! که رفت در بینی نمرود! و از شن! که رفت در بینی کاخ سفید! در طبس! اما آدم چه خوب، مثل آدم بایستد پای حرفش! و تقصیر خود را گردن تقدیر نیندازد! و مرد باشد و بگوید؛ این بود تدبیر ما! رک و راست!
نه جناب ظریف! بهتر آن است راستش را بگویید! و بگویید که نسبت بعضیها با شیطان بزرگ «لحمک لحمی و دمک دمی» است! چرا راستش را نمیگویید که اوباما و جانکری را دوست میدارید؟ همه که قرار نیست رئیس جمهور زن کشور مارادونا باشند! در سپاه حضرت رسول هم بودند کسانی که ابوسفیان را دوست داشته باشند! و ما در همین جمهوری اسلامی، رئیس جمهوری داشتیم که زن نبود اما زنانه از کشور فرار کرد! واعطشای بنیصدر رسما کاخ سفید را مخاطب قرار داده بود! خیلی هم حالا اشکالی ندارد! همه که قرار نیست تشنه آب فرات باشند! عدهای هم باید باشند بلکه اجل مهلتشان دهد تا بگیرند در بغل اوباما را! دست دادن کافی نیست! چنان باید اوباما را در آغوش فشرد که نگرانی جلاد تحریم منباب سرنوشت انتخاباتی بعضیها جبران شود! چنان باید رئیس جمهور آمریکا را بوسید که بوی ادوکلن اوباما حالاحالاها در بدن آدم بماند! مرد بودن فقط به جوانمردان توصیه نشده! همه باید مرد باشند! همه حتی عشاق سینهچاک پرزیدنت روسیاه! و نباید اینگونه باشد که بعد مصافحه، اجر عمل خود را ضایع کنیم! و بگوییم؛ یهویی بوده! شما راستش را بگو، من قول میدهم لااقل از آن بخش که مربوط به صداقت در کردار است، تجلیل کنم! و البته بعد، این مهم را خاطرنشان کنم که جناب ظریف! وزیر خارجه جمهوری اسلامی، واو به واو صحیفه نور خمینی بتشکن است، نه حضرتعالی! با این حساب، اولا شما خیلی هم حالا آدم مهمی نیستید، ثانیا بوسه فرضی شما بر لب لعل اوباما هم به عبارتی خیلی اتفاق مهمی نخواهد بود! الان و تا همین دست دادن ۶۰ ثانیهای هم اصولگرایان بیخود شلوغش کردهاند! اصلش ما همه به شما بدهکاریم! شما ثابت کردی دست دادن از سر شوق و اشتیاق به رئیس جمهور آمریکا، نه تنها مردهای را زنده نمیکند، بلکه میتواند همزمان باشد با فاجعه منا! و احترام کذایی هم به پاسپورت ایرانی برنگردد! و سعودی زپرتی، به شخص شخیص جنابعالی ویزا ندهد! و آن معامله را با قیمت نفت کند! و این معامله را با حجاج بیتالله!
نه جناب ظریف! بدهی ما به شما تمامی ندارد! شما ثابت کردید میتوان توافقی با آمریکا بست، آنطور که اوباما میگوید؛ «ضامن امنیت بیشتر برای اسرائیل» اما ساختار و ساختمان تحریم، آنطور که جانکری میگوید؛ «باقی بماند»! شما ثابت کردید با نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها، همچین نیست که چرخ دیگر کارخانهها بچرخد! شما ثابت کردید بیعرضگی ادوار دولت در عرصه اقتصاد، ربطی به صنعت هستهای ندارد! و اینطور نیست که با دادن هستهای، دشمن، در باغ سبز، نشان اقتصاد ما دهد! شما ثابت کردید پیادهروی با جانکری، مشکل مسکن را حل نمیکند! و دست دادن با اوباما، قیمت خودرو را پایین نمیآورد! شما ثابت کردید خندیدن به اجنبی، اتفاقا مزید دشمنی اوست، نه کاهنده عداوتش! شما ثابت کردید هر چقدر بیشتر به سران کاخ سفید بخندیم، سعودی وحشیتر میشود! شما ثابت کردید مذاکره با آمریکا قادر نیست شب عزای اقتصادی دولت را تبدیل به جشن عروسی کند! شما ثابت کردید وقتی دولت نمیتواند ۴ قلم کالا را درست توزیع کند، ناشی از بیتدبیری اعتدالیون است، نه «مرگ بر آمریکا»! شما ثابت کردید آمانو میتواند از پایگاه نظامی ما بازدید تشریفاتی اما رسمی کند، وزیر امور خارجه دولت اعتدال هم به اوباما دست بدهد، اما لغو تحریم؟ حالا بچرخ تا بچرخیم!
نه جناب ظریف! اتفاقا خوب شد به اوباما دست دادید! و اتفاقا خوب شد چون شمایی هم وزیر خارجه جمهوری اسلامی شد! فقط کاش بگویید سعودی به شما چرا ویزا نداد؟ شما که فرسنگها با «خبر مرگش» فاصله داشتید! «اخوک عبدالله»! «اخوک آل سعود»! «اخوک بشکه»! «اخوک خوک»! زرشک! آقای وزیر خارجه دولت اعتدال! من تکرار میکنم که این یک یادداشت اتفاقی نیست! و وزیر خارجه جمهوری اسلامی، یعنی کلمه کلمه این جمله مختصر و مفید انقلابی؛ «پاسخ، سخت خواهد بود و خشن»! عمر خود دولتها چقدر است که عمر وزارت وزیر خارجهای چون شما چقدر باشد؟! اصول سیاست خارجه جمهوری اسلامی، به وقت لزوم، نه بسته به فلان حرف رئیس جمهور است، نه بسته به بهمان حرف وزیر خارجه! و صدالبته، جمله اخیر هم هرگز اتفاقی نوشته نشده! فقط با روسای جمهور بود، ما الان همه باید جاسوس سیا میشدیم! و فقط به حضرتعالی بود، ما الان باید همه دست در دست اوباما میگذاشتیم!
نه جناب ظریف! از سر احساس نبود که خمینی گفت؛ «از هر که بگذریم، از آل سعود نخواهیم گذشت»! روح خدا، نه اتفاقی سخن میگفت، نه تصادفی رفتار میکرد! آن ابرمرد، همین امروز را میدید که علیه سعودی، آن همه با خشم موضع میگرفت! و ما فرزندان خمینی هستیم! ما اتفاقی تیتر نزدیم؛ «خبر مرگش»! ما پای تیترمان ایستادهایم! و شما را توصیه میکنیم به ایستادن پای دستی که به اوباما دادید! این هم شد حکایت آن تلفن کذایی سال پیش؟! دولت محترم شعارش «تقدیر» بود یا «تدبیر»؟! اشبهالناس به آن فرد قبلی، همین فرد فعلی است؛ واگذاری امور به اجنه، یعنی همین واگذاری امور به اتفاق و تصادف! اگر دیروز دست دادن به اجنه، امور را تدبیر نکرد، امروز هم کاری از دست دادن به اجانب، آنهم یهویی ساخته نیست!
نه جناب ظریف! اگر رئیس جمهور قبل فقط یک بار وزیر خارجه خود را در حین مأموریت از کار برکنار کرد، معالاسف رئیس جمهور فعلی این کار را با حضرتعالی چند بار کرده! سیاست «مدارا با دشمن، تندی با دوست» بارها حضرتعالی را در حین مأموریت، از کار برکنار کرده! شما آن روز که مشغول پیادهروی با جانکری شدید، از وزیر خارجه جمهوری اسلامی تبدیل به فقط وزیر خارجه دولت اعتدال شدید! و آن روز هم که با اوباما دست دادید! و آن روز هم که ویزایتان را سعودی صادر نکرد! و بسیاری روزهای دیگر! زین سبب است که نوشتم؛ «شما خیلی هم حالا مهم نیستید»! با این همه، فرض است بر شما، لااقل حرمت آن ۴ تا حمایت مشروط بزرگان از خود را نگه دارید! که صدالبته این حمایتهای مشروط از خیلیها بوده!
نه جناب ظریف! هر ثانیه آن ۶۰ ثانیه مصافحه شما با اوباما، دهها حجگزار ایرانی مشغول جان باختن بودند! شگفتا! سعودی هم بر بیتدبیری خود، نام «اتفاق» گذاشته! و من شک ندارم، آنجا و آن لحظه، شما وزیر خارجه دولت اعتدال بودید و بس! و نه وزیر خارجه انقلاب خمینی! و نه وزیر خارجه «از آل سعود نخواهیم گذشت»! میدانم! خیمه حجاج در صحرای منا، خالی بود! و زرق و برق سازمان ملل را نداشت! میدانم! حجاج بیتاللهالحرام، لباسی به تن نداشتند الا احرامی سپید، به رنگ کفن! اما با خط اتوی شلوار پرزیدنت وحشی، میشود باز هم سر هزاران طفل معصوم را برید! و سر ابنای بشر کلاه گذاشت! میدانم! دست حجاج، تنها چند سنگ بود که بر صورت شیطان بزنند! و رمی جمرات به جاآوردند! اما دست شما، درست در همان لحظه، در دست شیطان بود! شیطان بزرگ! میدانم! و این را هم خوب میدانم که شما با «الفبای تدبیر» بیگانهاید و اصلا در آن حد نیستید که بخواهم بنویسم؛ «با الفبای مبارزه بیگانه هستید»! شما و مبارزه؟
نه جناب ظریف! دفعه بعد ۶۰ ثانیه را بکنید یک ساعت! از قبل هم خواهش میکنم برنامهریزی کنید! اصلش اعتدال یعنی همین که حاجی جمهوری اسلامی در آغوش خدا باشد و وزیر خارجه دولت اعتدال در آغوش کدخدا! عاقبت، همه که نباید «حج» بروند؛ عدهای هم باید «کج» بروند! گفت: «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا»! آقای وزیر خارجه دولت اعتدال! به خدا راضی نیستیم دفعه بعد، اعمال مصافحه با شیطان بزرگ را نیمه کاره رها کنید! ما اما زمان خود را به وقت صاحبالزمان تنظیم کردهایم! و این همه را «نشانه» میدانیم! ساعتهای دوزمانه، عقربههای نیویورکی، کلاس کار انقلاب جهانی حضرت مهدی موعود را پایین میآورند! ساعت ما فقط یک زمان را نشان میدهد! شما راحت باش آقای ظریف! و به هر که میخواهی دست بده… تشریفاتی! یهویی! اتفاقی! تصادفی!
- بایگانی: یمین
خودت کلمهاش را پیدا کن!
مکه آلسعود
شهر نزول جرثقیل، نه جبرئیل!
آنچه در زیر میآید برشی کوتاه از سفرنامه حج حسین قدیانی است که در تاریخ دوشنبه هفده آبان ۸۹ ساعت یکونیم نیمهشب نوشته شده.
از در و دیوار پیداست به شهر مکه رسیدهایم. اتوبوس میپیچد به «مرکز توجیهالحاج» و پشت سر چند اتوبوس دیگر. از مدینه تا مکه، تابلویی به نام «غدیر خم» که در همین مسیر است ندیدم اما تابلوست که آلسقوط بدش نمیآید به هر بهانهای زوار خانه خدا را با یک صف عریض و طویل درگیر کند که مثلا چه خبر است! نه به این اسم دهان پر کن «مرکز توجیهالحاج» و نه به توزیع آب زمزم در بطری یک بار مصرف برای زائرین در این مرکز. این آب زمزم را در مرکزی غیر از «توجیهالحاج» و مثلا «توزیعالماء» هم میشد داد! و اصلا ما هم باورمان شد که این آب زمزم است! به صرف این برچسب روی بطری؛ «مکتبالزمازمةالموحد»! و چند جوان عرب و یا شاید هم کارگر خارجی داشتند دعوا میکردند این وقت شب. و شانه خالی کردن از زیر کار. و این همه آنچه که «مرکز توجیهالحاج» ما را بدان توجیه کرد! و در همین مرکز، اوج خصومت آلسقوط با ایرانیها را به وضوح میشد دید. این جمله را به عربی و انگلیسی و اردو و آلمانی و فرانسوی و روسی نوشته بودند ولی به فارسی نه. و جمله؛ «وزاةالحج. ترحب بضیوفالرحمن و تتمنی لهم حجا مسرورا و سعی مشکورا. اخی الحاجالکریم… الخ!» و دشمنی با شیعه را فروکاستن تا این حد که «اهلا و سهلا» را به زبان سارکوزی بگویی اما به زبان سلمان، نه! آنهم در کجا؟ در حج! و با یک اقیانوس مسلمان! و این همه آدم از قوم سلمان! تا رسیدن به مسجدالحرام و استقرار در هتل، مثل خورهها داشتم دید میزدم بیرون را که نام یک مدرسه به نظرم جالب آمد؛ مدرسه «عبداللهابنزبیر»! شارع؟ همان اول باید دقت میکردم که نکردم. این مدرسه جان میدهد برای اینکه آقازاده فراری، مهدی هاشمی محصلش باشد! کمی بیشتر در شهر چرخ میزدیم مدرسه «معاویةابنابیسفیان» را هم لابد میدیدیم! در مدینه خبر گرفتم از اوضاع تهران که دوستی گفت: «شایعه شده مهدی هاشمی در خفا برگشته!» پرسیدم از صحت و سقمش. گفت: «نمیدانم!» فقط این را میدانم که الان سمت چپم مسجد تنعیم است. از جمله مواقیت شهر مکه. و آن دورتر؛ برج ساعت یا همان برجالابراج معروف که چه سریع ساخته شد. و انصافا چه عظمتی! و منقش به الله اکبر! و نماد خانه خدا از راه دور. خانه خدا در پستترین زمینها و نمادش در اوج آسمان! و نمادش یک بت! بتی بزرگ که شکستنش کار ابراهیم نیست. ابراهیم تبر داشت. با تبر نمیتوان بت برجالابراج را شکست. و راستش هیچ کجا رسول خدا را غریبتر از شهرش مدینه ندیدم و هیچ کجا خدا را غریب تر… نه! غریبتر که کفر میشود؛ خودت کلمهاش را پیدا کن! هیچ کجا خدا را … از شهرش مکه و خانهاش کعبه ندیدم. حکام آلسقوط خیال میکنند صاحبخانه خانه خدا هستند؛ سایه هر بتی که بخواهند بر سر خانه خدا خراب میکنند! نزدیکای مسجدالحرام، مکه را با این شکل و شمایل، بیشتر شهر نزول جرثقیل دیدم تا جبرئیل. اما گریههای مادرم که بغل دستم نشسته، حکایت از آن دارد که تحت هر شرایطی اینجا خانه خداست. اینجا کعبه است. اینجا صفا و مروه دارد. عرفات دارد. فاطمه اینجا به دنیا آمده. آدم و حوا اینجا به معرفت زهرا رسیدهاند. مزار خدیجه اینجاست. محمد در همین زمین پا به گیتی گذاشته. مزار عبدالمطلب و ابوطالب اینجاست. غار حرا اینجاست. کوه ثور اینجاست. حجرالاسود اینجاست. رکن یمانی اینجاست اما «هیچ کجا برای ما کرب و بلا نمیشود!»
- بایگانی: یمین
به نام خدا
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبه ولینا و کثره عدونا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا…
توافق از ردای یوسفم واسه کشور ما حیاتی تره. اگه توافق نشه یعنی سرانجامی شوم و تلخ برای کشور کهن ایران و مردمانش. کاش شما هم بفهمید که مالکان این کشورند که حق انتخاب مسیر را دارند و نه فقط شماها. کاش میشد از مردم پرسید که آیا همین توافق همین توافق ترکمنچای را می خواهند یا نه؟ کاش می شد پرسید که آب سنگین می خواهند یا نان سبک؟! اما افسوس که در کشور ما آوردن اسم نظرخواهی از مردم مترادف با در خط آمریکا بودن است…
کاش می گفتید؛ توافق ردای یوسف پیامبر نیست که روی زلیخای فرتوت بی تدبیری معجزه کند! جسارتا البته!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
به شهادت تیتر متن یعنی «توافق ردای یوسف نیست» اتفاقا اولش همین جور نوشته بودم که شما نوشتی اما از آنجا که از نظر آقایان، توافق، بسی بالاتر از ردای یوسف نبی، در حکم خود این پیامبر است (!) دیدم حق مطلب را باید جور دیگری ادا کنم؛ «توافق» یوسف پیامبر نیست که روی زلیخای فرتوت بیتدبیری، ردایی به معجزه بیندازد. با این حال، از ریزبینی شما متشکرم!
رضا۲
بهتره اول از بزرگترهاتون درخواست انتشار گزاره برگ مربوط را بکنید تا ملت بفهمند چی به چیه…
اصلا نظرت چیه که همین انتشار گزاره برگ را به رفراندوم بگذاریم؟!
http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/BlockPrint/137869
در ضمن، چرا آب سنگین را بی خود مقابل نان سبک قرار می دهی؟! مقابل هر دوی اینها، بی تدبیری های دولت مدعی تدبیر است…
پیشنهاد یک رفراندوم دیگر؛
– مردم آیا نان سبک و آب سنگین را می خواهند یا مسئولینی مثل خانم ابتکار و آقای ترکان؟؟!!
زرنگی؟!؟!
رضا۲؛
می خواهی کلا نمایندگان مجلس (مردم) بروند خانه هایشان بنشینند و واسه هر قانونی نظر خواهی کنیم!
البته نظر مردم مشهوده، اگرم تا قبل از این یکسال و نیم عده ای فکر میکردند این توافق مشکلات اقتصادی را کم می کند، الان دیگه خیلی از اون عده این فکر را نمی کنند!
رضا ۲؛
این رو آقای اصغری برای شما نوشتند:
از فانتزی رفراندوم تا فکتشیت محرمانه!
http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/BlockPrint/137869
بله کاش جرأت ارائه گزاره برگ و جزئیات توافق را داشتند، تا مشخص می شد که مردم عزت می خواهند یا ذلت؟
بهترین جواب به کسانی که توافق را از ردای یوسفم برای کشور واجبتر میدونن، در خود این متن هست:
– برفرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی درباره مسکن مهر از ابتدای این دولت تا همین الان، صدجور حرف متضاد زده میشود، لیکن هیچ کار درست و درمانی صورت نمیگیرد، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
– بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی درباره یارانهها، هیچ سیاست منسجم و کارآمدی مشاهده نمیشود و حرف وزیر اقتصاد، حرف سخنگوی دولت را نقض میکند و حرف مسؤولی دیگر، هر دو حرف قبلی را، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
– برفرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی درباره معضل ریزگردها، سرکار خانم سبزپوش معتقد است همین هست که هست و مردم باید با این معضل کنار بیایند، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی شعار افزایش احترام به پاسپورت ایرانی، یک روز خلاصه در ماجرای تاسفبار سفیر دائم ایران در سازمان ملل میشود و دگر روز محدود به آنچه در فرودگاه عربستان گذشت، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی این آمار اقتصادی، آن آمار اقتصادی را نقض میکند و تورم و گرانی در روز روشن، «شیب ملایم» خوانده میشود، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی در سیاست خارجه و درباره یک گزارهبرگ، رئیسجمهور یک چیز میگوید، وزیر امور خارجه یک چیز دیگر میگوید، آقایان عراقچی و صالحی هم برای خودشان یک چیز دیگر، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی درباره شعار انتخاباتی «افزایش اعتبار پول ملی» هیچ کار مشخصی انجام نمیگیرد و هیچ پاسخی هم از سوی آقایان داده نمیشود، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
ـ بر فرض توافق شود، توافق هم دوام داشته باشد و بخش قابل توجهی از تحریمها هم رفع شود؛ وقتی مسؤولان به جای ارائه کارنامه در حوزه کاری خود، مرتب حرف غیر میزنند و آنچه را که باید بگویند نمیگویند اما در زدن حرف غیر ضرور، گویی به مسابقه با هم مشغولند، توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
… و عاقبت یک چیزی، بلکه یک چیزهایی هست که صرفنظر از آحاد مردم و جماعت منتقد، حتی فلان روزنامه مثلا اصلاحطلب هم برمیدارد در سرمقاله خود مینویسد؛ «بر فرض توافق هم خیلی نمیتوان از آن انتظار معجزه داشت». آری! دولت باید نگاه خود را درست کند و الا توافق با کدخدایی که دیگر نیست، علاج هیچ مشکلی نیست.
“توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!”
وقتی نمی دانند نبض مشکلات در کجا می زند
توافق بشود یا نشود
بذر امید در سراب تدبیر این دولت
جوانه ای نمی دهد…!
ممنون!
آقا رضا عجله کردی داداش.
نگفت مذاکره منجر به لغو تحریمها بده،
گفت صرف کلمه توافق، چیزی دست ملت رو نمی گیره.
در ثانی این حرامزاده ها، بعد از هسته ای می خوان زوم کنن روی توان موشکی ایران.
حالا باز نگی موشک برای مردم نون و آب نمی شه!!
همین نون و آبی هم که هست از صدقه سر موشکهای ارتش و سپاهه.
مردم عراق و یمن و سوریه و افغانستان، تو حسرت همین یه لقمه موندن.
داداش بازی رو حال کردی؟
نویر نبود، شاید دو رقمی می شد بایرن.
اما من به نظرم همین الان رفراندوم بگذاریم ببینیم کی با تغییر دولت موافق هستش!!
یه رفراندوم هم بگذاریم بینیم فردا صبحونه چی باشه!!
توافق مثلا میخواهد چه معجزهای کند؟!
“هیچی! چنان کلاهی بر سرمان میگذارند که داغ ننگ آن، تا ابد بر پیشانی نسلهای آیندهی ما هم باقی بماند. درست عین بلایی که در آخرِ ماجرای گرفتنِ لانهی جاسوسی آمریکا، بر سرمان آمد… شما راضی هستید بر سر چنین مذاکرهای بنشینیم؟! پشت میز مذاکره با دشمن!”
«شهید همت»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
احسنت!
در میان توافق با شیطان
به دنبال ردایی برای بی آبرویی تدبیری تان نباشید
که گرگ ها
پیش تر آن را دریده اند…
حالا بر فرض که شیخ حسن، ردای یوسف رو هم داشته باشه،
رو سر کی می خواد بندازه؟
وندی شرمن که بعد از ردا شبیه سمندون میشه،
جان کری هم شبیه آقای هویج تو شهر آجیلی میشه!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
الان پپ داره به این فکر میکنه که به چی باخت این مسابقه رو؟؟!! به آموختههای خودش به بارسا؟! به مسی؟! به کل بارسلونا + نیوکمپ؟!
وندی شرمن… سمندون!
حداقل می گفتید جادوگر شهر اُز (اگه درست نوشته باشم، اصلا مرد بود یا زن؟!!!)
اینقدر دم از رفراندوم نزنید.
نکنه بعضی ها دچار فراموشی شده اند.
رفراندم از نه گفتن ۹۷ درصدی به انصراف از یارانه ها بهتر؟
باز هم رفراندوم می خواهید؟
البته با سابقه رویی که از اینها داریم باز هم جواب مثبت می دهند.
بعد هم آقا صادق زیبا آنرا تفسیر می کند.
البته بارسلونا قبل از پپ هم یکی از برترین های تاریخ بوده و همیشه بهترین بازیکنان هر دوره ای توش بازی کردن.
بارسا فقط یه تیم نیست. نماد مقاومت و ارتش مردم کاتالانه.
چیزی که آبی و قرمز ما اصلا نمی دونن چیه.
کاش عمو جواد، یه کم از بارسا یاد می گرفت.
خیلی ها اومدن و رفتن، ولی فقط اسم بارسلوناست که می مونه.
مگه نه عمو جواد؟؟!
سلام؛
نمی دونم کی راست می گه!
ولی شاید هم آقا حسین راست می گه…
بیت المال خیلی وقته شده بیت العشق و الحال…
خود یوسف نبی هم باشه عاجز می مونه تو این وضعیت……….
سمندون!
آقای آجیلی!
خیلی بانمک بود.
اینجا هم از دست فوتبال آسایش نداریم 🙂
خبر مرگش در بیت الخاطره
http://www.dana.ir/News/300963.html
دوستان که گزاره های دیگری برای رفراندوم پیشنهاد دادن چشم! دست من که نیست ولی اگه اصل رفراندوم قبول باشه من حاضرم حتی همین الان از مردم بپرسیم این دولت رو می خواید یا نه! هر چی مردم بگن. شما هم قبول دارین اینکارو بکنیم؟ واقعا می پذیرین حرف مردمو؟ اینکه روی چی رفراندم بشه بحث دوم هست. اولین بحث اینجا اصل رفراندم هست که توی قانون اساسی اومده و ۳۶ سال هست که هنوز مورد مهمی پیش نیومده! دوستانی هم که می گن مجلس داریم و دولت داریم و غیره باید توجه کنن که خیلی مواقع موردی پیش میاد که موجب اختلاف می شه. برای رفع اختلاف می شه از داوری مردم استفاده کرد. مسخره کردن رفراندم با اینکه برای خوابیدن و پاشدن و و اینو اونم برگزارش کنیم طنز سطحی و سخیفیه و مطلبی رو نمی رسونه. در مورد فکت شیت هم باید گفت که برای من جالب و عجیبه که یه موضوع اینقدر کوچیک تا به این حد بزرگ شده. من موندم چی شده که دوستان هر کاری آمریکایی می کنن رو خوب می دونن می گن ما هم بکنیم! یعنی الان مشکل فقط همین دو تا برگ فکت شیته؟ اون بیاد مشکلتون حله؟! یا می خواید یه چیز اضافه پیدا کنید ازش ایراد بگیرید؟ دولت تو این دو سال تونسته شرایط رو حفظ کنه و از وخیم تر شدن اوضاع جلوگیری کنه. این دستاورد خیلی بزرگیه از دید من. اما برای شروع روند بهبود اوضاع اولین گام توافق و کاهش تحریمهاست. انشاالله که این اتفاقات خواهد افتاد.
همه چی دستم اومد… مرسی!
ریشهیابی سیاستهای دولت بر اساس اشعار فردوسی و مولوی و منوچهری و انوری و…
“محمدرضا شهبازی (م.ر.سیخونکچی)”
چرایی انتخاب کلید بعنوان نماد انتخاباتی:
چو زین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندها را سراسر «کلید»
(فردوسی)
چرا بعد از صد روز مشکلات مردم از بیخ حل نشد:
چو خورشید تابنده شد ناپدید
در حجره بستند و گم شد «کلید»
(فردوسی)
چرا دولت به سخنان منتقدان «بیسواد» پاسخی نمیدهد و از دستشان عصبانی است:
به خون دل سواد دیده را شستم، زهی حسرت!
که از خطت مرا محروم کرد این «بیسوادیها»
(هلالی جغتایی)
چرا آنچه مرقوم داشته بودند با آنچه اتفاق افتاده بود یک کم –فقط یک کمها!- تفاوت داشت:
در مجلس «مذاکره» علمست مونسم
در منزل محاوره فضلست رهبرم
(انوری)
چرا در مذاکرات و گفتگو با آمریکا میخندند:
بدیدند و با «خنده» پیش آمدند
که دو «دشمن» از بخت خویش آمدند
(فردوسی)
چرا در تعطیلات نوروزی کیش بعنوان مقصد سفر انتخاب میشود:
برون رفت با ویژهگردان خویش
که با او یکی بودشان رای و «کیش»
(فردوسی)
چرا سوئیس و ژنو برای مذاکرات انتخاب میشود؟ اصلا میدانید توافق ژنو یعنی چه؟!
ملک جهان چون «سویس» باغ ندارد
لالهٔ باغ سویس داغ ندارد
یک دل افسرده در تمام «ژنو» نیست
یک گل پژمرده هیچ باغ ندارد
(ملک الشعرای بهار)
چرا از رکود رد شدیم و خودمان خبر نداریم:
هر جان که میگریزد از فقر و نیستی
نحسی بود گریزان از دولت و سعود
آن خاک تیره تا نشد از خویشتن فنا
نی در فزایش آمد و نی رست از «رکود»
(مولوی)
چرا تورم بهمنماه صفر شد ولی از شدت خوشحالی کسی نتوانست آن را حس کند:
«حسن» خودرای «تورم» میکند از سایه خویش
چون ترا رام به «تدبیر» توانم کردن؟
عذر ننوشتن مکتوب من این است که شوق
بیش از آن است که «تحریر» توانم کردن
(صائب تبریزی)
چرا حسین آقای فریدون همهکاره شده است:
«فریدون» چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
(فردوسی)
چرا در دولت قدیم همه کاسب تحریم بودند و کسانی که با وعده برداشتن تحریم رای آوردند کاسب تحریم نیستند اصلاً هم:
چون همی خواستی گرفت احرام
چه نیت کردی اندر آن «تحریم»؟
جمله برخود حرام کرده بدی
هرچه مادون کردگار قدیم؟
(ناصرخسرو)
چرا رنگ بنفش بعنوان رنگ ستاد انتخاباتی انتخاب شده بود:
هم آنگه یکی اژدهافش درفش
پدید آمد و گشت گیتی «بنفش»
(فردوسی)
چرا ظریف؟ کلاً چرا؟
دایما تر و جوانیم و لطیف
تازه و شیرین و خندان و «ظریف»
(مولوی)
چرا به خنده هم اکتفا نکرده و قهقهه میزنند:
کبکان بیآزار که بر کوه بلندند
بی«قهقهه» یک بار ندیدم که بخندند
(منوچهری)
منتقدان چرا انقدر گیر میدهند:
چاه را تو خانهای بینی لطیف
دام را تو دانهای بینی «ظریف»
(مولوی)
واقعا منقدان هم حرفهایی میزنندها!
«عقل» به یک گوشه نشستن گرفت
ساغر می «قهقهه» آغاز کرد
(مولوی)
چرا مذاکرات تمام نمیشود؟ اصلاً چرا با این وضعیت باید تمام شود؟! شما بودید تمام میکردید؟! نه؛ خدایی تمام میکردید؟
ساقی «ظریف» و باده لطیف و زمان شریف
مجلس چو چرخ روشن و دلدار مه وشست
(مولوی)
اینم خیلی نمیشه توضیح داد! ولی کلاً شعر با مسماییه؛ عجب شعری!
لولیئی گفت با پسر، هشدار
تا که خود را چو من سمر سازی
بر سر «استوانه» رقص کنی
وز بر ریسمان گذر سازی
خویشتن را به قوت تعلیم
حکمفرمای شیرنر سازی
(ملک الشعرای بهار)
فرهنگی؛
تیتر جالبی زدید…
خبر مرگش در بیتالخاطره 🙂
مصلحت نیست، اگه نه یه چیز دیگه هم میشد گفت!
اسلامی ایرانی؛
پپ میگه؛ اگه مسی تو بارسا نبود، الان من یه مربی لیگ دسته سومی بودم!!
اون از تیمهای درپیتی ما، اونم از مربیان مثل تیمهایمان!! یه مربی طراز اول، ببین چقدر صادقانه نقش یک سوپراستار رو در زندگی مربیگیریاش اذعان می کنه.
داداش حسین؛ نمیدونم برخی در خصوص صحبتهای صریح حضرت آقا دیگه چطور میخواهند موضع بگیرند؟! یا چه بهانهای ردیف کنند؟!
.
مذاکرهکنندگان ما هم توجّه داشته باشند؛ خطوط قرمز و خطوط اساسی که گفته شده است، همواره در نظرشان باشد که البتّه ((لابد)) هست، ((انشاءالله)) مورد نظرشان هست و از این خطوط عبور نخواهند کرد؛ امّا این معنا هم قابل قبول نیست که آنها مدام بنشینند تهدید بکنند. چه تهدیدی؟ شما به این مذاکرات کمتر از ما احتیاج ندارید؛ بله، ما دوست داریم تحریم ها برداشته بشود “امّا اگر تحریم هم برداشته نشود” ما می توانیم از طرق دیگری خودمان را اداره کنیم؛ این ثابت شده. یک روزی بنده این را مطرح کردم، امروز “خوشبختانه” میبینیم اقتصاددانها، مسئولین گوناگون، افراد وارد در مسائل اقتصادی کشور، همه دائماً این را تکرار می کنند؛ می گویند:
اینجور نیست که مسائل اقتصادی کشور وابستهی به این تحریم ها باشد تا با برداشتن تحریم ها، مشکلات اقتصادی برطرف بشود. نه، مشکلات اقتصادی با ارادهی خودمان، با نیّت خودمان، به دست خودمان، با تدابیر خودمان ممکن است برطرف بشود؛ چه تحریم باشد، چه نباشد.
دیدار با معلمان ۹۴/۲/۱۶
همه ی این هایی که با مذاکرات زیر شبح تهدید موافقند در خون کودکان یمنی شریکند!!!
بگذریم که کار به جایی رسیده که یک درصد اگر بخواهند الآن دست فرمان مذاکره را از شیطان بگیرند کارشان آسان نیست؛ ولی می توانستند شیطان را پشت فرمان ننشانند که هوای نفس نگذاشت!
دوستان!
شب جمعه در کنار دعا برای تعجیل فرج سعی کنیم با ایجاد تغییری درون خود ظهور را جلو بیندازیم؛ که معنای درست انتظار دقیقا همین است.
****************اللهم عجل لولیک الفرج****************
واقعا برای من سواله که این دولت با وجود این همه تحقیر و توهین دشمن در حین مذاکره و اثبات پایبند نبودن اونها به نتایج مذاکرات، باز چه اصراری به ادامه مذاکرات داره؟!
صحبت های دیروز آقا هم واقعا نشون می داد که آقا از این اتفاق ناراحته…
لت و پار!
گفت: طی دو روز گذشته، جان کری وزیر خارجه آمریکا و جو بایدن معاون اوباما، تهدید کردهاند که در صورت شکست مذاکرات هستهای، گزینه نظامی علیه ایران روی میز است!
گفتم: غلط زیادی کردهاند. اگر توان و عرضه این کار را داشتند تاکنون حتی یک لحظه هم برای حمله نظامی درنگ نکرده بودند.
گفت: مگر در جنگ تحمیلی آمریکا و اروپا و بسیاری از کشورهای عربی در کنار صدام با ایران نمیجنگیدند و نتوانستند هیچ غلطی بکنند؟ توان امروز ایران که صدها برابر آن زمان است.
گفتم: یک شیر پررو در جنگل راه افتاد، و از خرگوش پرسید؛ سلطان جنگل کیست؟ و خرگوش از ترس گفت؛ شما قربان! همین سوال را از شغال و گرگ و… هم پرسید و همان جواب را شنید. ناگهان به یک فیل رسید و پرسید سلطان جنگل کیست؟ و فیل خرطومش را دور کمر شیر پیچید و او را به هوا بلند کرد و محکم به زمین کوبید! شیر بیچاره در حالی که از درد به خود میپیچید و کمرش را میمالید گفت؛ خب! یک آدرس پرسیدم، نمیدونی بگو نمیدونم، چرا لتوپارم میکنی؟!
واقعا طنز سخیفیه رفراندوم، واقعاها……………
اگر یک جمله از این جملات را در دوره معجزه همه هزاره ها می نوشتید، می شد این حرف ها را باور کرد!
آیا قطعنامه دان غرب پاره شد یا ملت مظلوم ما اسیر زنجانی ها شدند؟
تحریم ها که کاغذ پاره بود. کاغذ هم که چیزی نیست!
آیا می شود بگویید انرژی اتمی چه نفعی دارد؟ مثلا چقدر در پیشرفت هند و پاکستان موثر بوده؟
این بازی اتمی سرپوشی بر بی عرضگی های دولتی بود که هیچ کار مفیدی برای ملتش نکرد، همین و خلاص!
“«تقلب» اشتباه است که فکر کنیم فقط «اسم رمز آشوب» بوده. این تهمت زشت، بسی بالاتر از این حرفها «اسم رمز تحریمهای جدید» نیز هست و دقیقا از همین زاویه، همان دشمن جلاد تحریم که میخواهد سر به بدن ملت ایران و انقلاب اسلامی خمینی نباشد، از اصحاب فتنه به عنوان دوست و متحد خود یاد میکند.”
بسیار نکته مهمی است که پذیرفتنش اصلا به نفع بعضی ها نیست!
داداش حسین!
ممنون از این متن خوب و روان و پر نکته، که قطعا به مذاق مفتاح السلطنه و یاران خوش نمی آید!
روشن تر از این دیگر نمی شود حرف زد.
یک جواب می خواهیم! جوابی به روشنیه همین متن!
دولتی پر از ناهماهنگی و تناقض!
بی میلی نسبت به کار و گره گشایی از مشکلات مردم، در سلول های این دولت موج می زند!
توافق ردای یوسف نیست…
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940217000238
چشم انتظار؛
آقا روز و هفتهتون با تأخیر مبارک!
این “لابد” خیلی برای رفقا جلب توجه کرده بود.
این عبارت “یک روزی بنده این را مطرح کردم، امروز “خوشبختانه” میبینیم مسئولین گوناگون، همه دائماً این را تکرار میکنند”هایی که از آقا میشنویم جگرمون رو خون میکنه… همه جا رو خود حضرت آقا دارند خط میدهند به مسئولین اما کو کسی که پیگیر باشه؛ کمکاریهای اونا در همه مسائل رو جبران میکنند اما کو گوش شنوا و مسئولیتپذیری؟!
“نگویند که ما فلان چیز را میخواهیم، الان لازم داریم، تولید داخلیاش نیست، ناچاریم از بیرون بیاوریم. خب، شما مگــر برنامهریــزی ندارید؟ شما که امروز احتیاج دارید، چــرا امــروز میگــویید؟ میخواستید دو سال پیش بگویید تا تولیدکنندهی داخلی فرصت داشته باشد برنامهریزی کند، بسازد، امتحان کند، تجربه کند تا امروز دست شما برسد. اینها مسائل مهمّی است؛ اینها مسائل کوچکی نیست.”
این هم یک نمونه که حضرت آقا در دیدار اخیر با کارگران فرمودند
دیگه مصداق بیتدبیری و بیبرنامگی بالاتر ازاین؟؟!!!
ناشناس و امثالهم جهت اطلاع؛
امام(ره):
ملت ایران به پیروی از قرآن کریم و اسلام بزرگ، راه چاره را یافت و رژیم امریکایی پهلوی را پس از فریادها و اعتصاب ها با مشت و دندان در مقابل تانک ها و مسلسل ها از پای درآورد، و صدام جنایتکار و حزب مشرک او را با ایمان و قیامِ لله از پای درآورد، و صدام بلند پرواز را که لاف سرداری قادسیه می زد به دریوزگی و ذلت کشاند، و تمام توطئه ها را با هدایت الهی در نطفه خفه کرد. و اکنون نیز از پای نمی نشیند تا آنچه از روز اول به عنوان غرامت و برای تأدیب مجرم خواست جامه عمل پوشد، و تصمیمات شورای امنیت و سازمان های بی ارزش را جز “ورق پاره هایی” در خدمت «وتو» کنندگان نمی داند…
«صحیفه امام، جلد۱۶، صفحه ۳۸۱»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
درس معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را… الحمدلله الان که من دارم این جواب را ذیل کامنت شما میگذارم، جمعه است! 🙂 شما معلم عزیز قطعه، کم در این مکتب مقدس ۲۶ برای امثال من، معلمی نکردهاید. من خودم خیلی از شما برادر عزیز، چیز آموختهام. گاهی نکات کامنتهای شما، از خود پستهای وبلاگ، درس آموزتر بوده و همچنان هست. هر چند بهتر بود در همان روز معلم، به شما تبریک میگفتیم، لیکن این قصور را بر من و ما ببخشید معلم عزیز!
آیت الله بهجت فرمودند:
“دشمنان خارجی، به هیچ حدی از نوکری قانع نیستند، بلکه نوکر مطلق می خواهند. با دشمن مطلقا نمی توان سازش کرد. کمترین نرمش در برابر آنها، به تباهی کشور خواهد انجامید.”
ای کاش مسئولین مربوطه کمی به سخنان علما، به دین خدا، به کلام خدا توجه می کردند!
باید از آقایان متخصص در سیاست خارجی و امنیت ملی بخواهیم نگاهی به آیات ابتدایی سوره “ممتحنه” بیاندازند!
“ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمنان من و دشمنان خودتان را دوست مگیرید… اگر به شما دست یابند، با شما دشمنی می کنند، هر چند دست دوستی به آنان داده باشید…”
رهبر انقلاب در دیدار معلمان:
ملت ایران مذاکره زیر سایهی تهدید را برنمیتابد/ آمریکا اگر نیازش به مذاکره بیشتر از ایران نباشد، کمتر نیست/ با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد موافق نیستم/ مذاکرهکنندگان بروند با رعایت خطوط قرمز مذاکره کنند، لکن تحمیل و تحقیر و تهدید را قبول نکنند.
.
.
.
.
آقایان مذاکره کننده کر شدند!!!!!!!!!!
سلام بزرگوران؛
به نظر شما اگه شهید قدیانی بود الان چه می کرد؟
با بیانات و اصطلاحات و لحن هایی که حضرت آقا از ۲۲ بهمن ۹۳ به این طرف ملت و دولت رو مخاطب قرار میدن؟
دقت کردین به این عباراتشون که می فرمایند: “من هم نگرانم… دلواپس بودن جرم نیست… مگر شما روزنامه اید؟ مگر شما برنامه ندارید؟ وقتی این چند کشور (۱+۵) که جامعه جهانی هم نیستند، خَرشان از پل گذشت، بر می گردند به ریش شما می خندند؟… هم دلی با مردم که زورکی نمی شود…”
دوستان حواستون هست که حضرت آقا این چند سخنرانی اخیر چقدر دارن جوش میزنن؟
دارن می فرمایند ما محرمانه نداریم و همه اسرار رو بین مردم می کشونن؟
اینا یعنی چی؟
جناب آقای قدیانی! وارث خون و قلم شهید اکبر قدیانی!
چند وقته هی میام توی قطعه ببینم قلمت رو آتیش کردی در راه خدا یا نه؟
هی می خواستم بیام بگم: آهای! تخس ترین بسیجی! کجایی؟ پس کو خون قلمت که فدای امام مون کنی؟
حالا ممنون که نوشتی…
منم می خواستم بنویسم تا تماشاچی نباشم…
اما خدا شاهده همین امروز که قسمتهایی از کتاب “آقای سفیر” رو خوندم، چیزی ازم باقی نموند… این جناب ظریف اصلا جهان بینی اش با امام روح الله فرق داره انگار… ملاکش برای دوستی و دشمنی… ترسش از قطعنامه های سازمان های صهیونیستی..
دوستان چه کنیم؟!
در خانه اگر کس بود، یک حرف امام سیدعلی بس بود…
ممنون ناشناس بزرگوار. در اصل این هفته رو باید به داداش حسین تبریک گفت، که معلم ما در قطعه ی مقدس ۲۶ هستند.
خدا ان شاالله این حسینیه رو از ما نگیره… آمین.
مرتضیاهوازی؛
و اینم از شعر «حافظ»ی که جا ماند و ریشهیابی استقبالهای شیرازی(!)…
گر چه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بعد منزل نبود در سفر «روحانی»
چشم انتظار؛
مخلصیم اخوی.
صحیح میفرمایید حقیقتش میخواستم به حاجی هم تبریک بگم، هم تبریک بگم و هم تشکر کنم بابت این سالها که، جمعه که چه عرض کنم شب و روز و کل اوقات، ما رو به این مکتب و حسینیه میکشوند ولی دیدم مثل چی ازش میترسم 🙂 برمیگرده ضایعمون میکنه منم که حسّاااس قهر میکنم دیگه جمعه نمیام. خلاصه از عواقبش ترسیدم. همینطوریش هم سیداحمد ما رو زده تو لیست تحریم. الان زیر شبح تهدید دارم کامنت میذارم 🙂
……………………………
حسین قدیانی:
برادر محترم! الان اغلب قسمتهای اون کامنت “صاعقه گمنام” رو که دیدم، نقطه چین کردم. حرفهای ایشان در آن کامنت، کاملا نادرست بود. فلذا نیازی به جواب شما و ادامه بحث نبوده و نیست. این را هم بدان که ما خیر دولت را میخواهیم که نقدش میکنیم. مختصر و مفید!
فکت شیت یعنی گزارش مواردی که توافق روی آنها انجام می شود.
فکت شیت یعنی سال ها مذاکره و رفت و آمد و بحث و گفتگو و…
رضا ۲؛
کجای این امر کوچیکه؟
اونجا که مردم باید بفهمند سر چه چیزی داره توافق می شه؟ یا خود فکت شیت؟
که در هر دو صورت به قول فامیل دور، من دیگه حرفی ندارم.
خواهر شهید!
به نظرم واضحه که داره سر چی مذاکره میشه و چی قراره بدیم و چی قراره بگیریم. اونایی که اخبار رو دنبال می کنن میدونن چی به چی هست. اگه شما هر جا ایراد داری بپرسی، من میتونم جواب بدم. بطور کلی ما هسته ای رو تعدیل می کنیم، اونا هم تحریمها رو. در صورت انتشار فکت شیت چیز جدیدی نخواهد بود چون تمام جزئیات توافق که باید علنی بشه علنی شده. البته من معتقدم که دولت خیلی بد داره از این توافق دفاع میکنه… مشکلشم اینه که تیم هسته ای بسیار قوی هستن اما یه تیم مطبوعاتی قوی نداره دولت و این ضعف جدیش هست بر خلاف احمدی نژاد که اگه کاری نمی کرد اما خوب می تونست برای مردم توصیف کارای نکرده رو بکنه.
خدا به فامیل دور عزت عطا کنه که توی قطعه هم طرفدارانی داره!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
شما چی کاره مذاکرات هستین که جواب پرسشهای ما رو بخواین بدین؟؟؟ جدی میگما!!! مشاور ظریفی، با خود روحانی دمخوری، داداش عراقچی هستی؟؟!! آخه ی جوری میگی هر سئوالی داشتین از خودم بپرسیم که واسه آدم سئوال پیش میاد!! 🙂 وقتی خود روحانی جوابی نداره بده، شما خواهشا روحانیتر از ایشون نشو که کاتولیکتر از پاپ شدن، معمولا جواب نداده بزرگوار… در ثانی؛ با وجود این همه روزنامه زنجیرهای، به ما چه که از نظر شما مشکل تیم هستهای نداشتن تیم مطبوعاتی قوی هستش!! یعنی ما باید تاوان بیعرضه بودن زنجیرهایها در حمایت از تیم هستهای رو هم بدیم؟؟!! صدالبته، در این مورد بخصوص، کرم از خود درخته!!!! وقتی دیپلمات ما قادر به ارائه یک «توافق خوب» نیست، اینجا جا داره استثنائا بگیم؛ گناه روزنامههای زنجیرهای چیست؟؟!! من با بعضی از بچههای «شرق» من جمله «احمد غلامی» که الان فراتر از سردبیر، همه کاره هست اونجا، به هر دلیلی سلام و علیکی دارم! بدبختها میفرمایین چی کار کنن دیگه؟؟!! جمله «حتی بر فرض توافق هم نمیتوان از آن انتظار معجزه داشت» را به خدا حاج حسین شریعتمداری در کیهان و مهدی محمدی در وطن امروز ننوشتنها!!!! جمله مال سرمقاله شرق هستش در همین دو سه روز اخیر!!!! خب از بس گند زده دولت…
من اگه یه روز آقای ظریف رو می دیدم٬
بهش می گفتم: آخه خودتو برای کی انقدر تو درد سر می ندازی؟ برای این آدما با این طرز تفکر!
هر دو سه ماه جلسه بذار، چهار تا عکسم آخرش بنداز، بعد برو به عشق و حالت برس…………..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
“هر دو سه ماه جلسه بذار، چهار تا عکسم آخرش بنداز، بعد برو به عشق و حالت برس…”
یعنی الان داره کار دیگهای میکنه آقای ظریف؟؟!! 🙂
آره داداش!
ظریف یک کار دیگه ای هم داره می کنه!
داره نامردی می کنه… داره از اعتماد سوء استفاده می کنه!
داره با آبروی یک ملت بازی می کنه و پسته مغز می کنه واسه اون کری بدقواره!
“برف و آفتاب” هم معلم هستند. من رفتم وبلاگ شون خدمت شون تبریک گفتم!
جناب چشم انتظار و دیگر معلم های بیست و ششی عزیز، روزتون (که گذشته) مبارک! ان شاالله همواره ادامه دهنده راه انبیا باشید!
واقعا چرا زودتر تبریک نگفتیم؛ خب البته وقتی روز زن (به اون مهمی) رو درست و حسابی تبریک نمیگن، خیلی توقعی نمیشه از بقیه مناسبت ها داشت!!
گفت و شنود هسته ای معلم و دانش آموز
معلم: بچه ها کی می تونه بگه انرژی هسته ای چه نفعی داره؟
دانش آموزان: خانم من بگم؟ من بگم خانم؟ من…
معلم: خب شما… نه! شما بگو
دانش آموز: اجازه خانم! خب معلومه دیگه، انرژی هسته ای تو علوم مختلف کاربردهای مختلفی داره. تو اقتصاد کشورها تأثیر زیادی داره. پاک ترین و به صرفه ترین سوخت موجود در دنیاست. از نون شب هم واجب تره. اونقدر مهم و حیاتیه که همه کشورهای دنیا برای دستیابی به اون و تأسیس نیروگاه های تولید برق هسته ای با هم مسابقه گذاشتن، تا جایی که خیلی از کشورهای هم ردیف و حتی پایین تر از ایران هم تلاش می کنن به انرژی هسته ای دست پیدا کنن و یا نیروگاه های اتمی خود شون رو گسترش بدن.
معلم: خب، مقدمه چینی بسه، برو سر اصل مطلب
دانش آموز: چشم خانم، حولم نکنین!!… همه چی رو میگم…. کشورهای ارمنستان، پاکستان، اسلوونی، تایلند، رومانی، فنلاند، مجارستان، چک، بلغارستان، بلژیک و حتی سوازیلند سال هاست برق هسته ای را وارد شبکه انرژی خودشون کردن. ترکیه، کره شمال، ویتنام، اندونزی و مصر هم دارن برنامه دستیابی به این انرژی رو با جدیت پیگیری می کنن. آمریکا با ۱۰۴ رآکتور، فرانسه ۵۰، ژاپن ۵۵، روسیه ۳۱، انگلستان ۲۳، کره جنوبی ۲۰، کانادا ۱۸، آلمان ۱۷، هند ۱۶، چین ۱۰، برزیل ۲و آفریقای جنوبی با ۲ رآکتور، از جمله کشورهای اصلی برخوردار از انرژی هسته ای محسوب می شن. البته رژیم صهیونیستی به شکل وسیعی از این انرژی برای اهداف نظامی استفاده می کنه اما با حمایت کشورهای غربی و اروپا جزئیات اون رو محرمانه نگه داشته و اجازه بازرسی از تأسیساتش رو به هیچ کس نمیده!
دانش آموزان: وا خانم یعنی چه؟ آژانسی ها شب خواب می بینن و صبح پا میشن میان ایران و بی چک و چونه میرن سر تأسیسات هسته ای ما و از جیک و پیک هسته ای ما سردرمیارن… خنده داره ها، این طوری که نمیشه… یک بوم و دو هوا که نمیشه… شتر سواری دولا دولا که نمیشه… بزن و در رو که نمیشه…
معلم: بچه ها چرا جو گیر شدین؟ چرا رفتین تو فاز ضرب المثل ها!! آروم باشین. اصل مطلب مونده هنوز.
دانش آموز: آمریکا و انگلیس و فرانسه و رژیم اشغالگر قدس و روسیه از انرژی هسته ای سوءاستفاده کردن و بمب اتم و کلاهک های هسته ای ساختن اما همه میدونن که ما می خوایم از نیروی نهفته در اتم ها، استفاده صلح آمیز بکنیم.
دانش آموزان: استفاده صلح آمیز دیگه چه صیغه ایه؟ زیر دیپلم حرف بزن ما بفهمیم چی میگی!! رک و راست بگو این جناب انرژی هسته ای واسه ما چه فایده ای داره؟
دانش اموز: باشه، چند نمونه میگم تا شما حساب صلح آمیز بودن هسته ای بیاد دستتون. مثلا
در بهداشت؛ استفاده از پرتوهای رادیواکتیو در سترون سازی وسایل یک بار مصرف پزشکی، اندازه گیری آلودگی مواد اولیه داروها و مواد بهداشتی یا محصولات استریل با کمک مواد رادیو اکتیو، اندازه گیری آلودگی سبزیجات بسته بندی شده و…
در کشاورزی؛ اصلاح بذر گیاهانی مثل گندم ، برنج ، جو و پنبه برای مقاوم سازی آن ها در برابر بیماری های قارچی، سرما و…تولید بذر و نهال گیاهان شورپسند با هدف پرورش و برداشت محصول در شرایط نامناسب وبرای جلوگیری از افزایش بیابانی شدن اراضی
در دامپزشکی و دامپروری؛ تشخیص و درمان بیماری های دام، اصلاح نژاد دام در جهت بازدهی بیش تر و افزایش قابلیت استفاده از گوشت آن ها. بهداشت وایمن سازی خوراک دام به کمک پرتوهای رادیواکتیو
در صنعت: جوشکاری های صنعتی ، جوش لوله های نفت و گاز و نشت یابی لوله های انتقال. اندازه گیری لایه های اپتیکی، کالیبره کردن دستگاه های اندازه گیری ، تعیین خواص مکانیکی مواد ، سطح سنجی و ضخامت سنجی با استفاده از میکروسکوپ های الکترونی و…
در امنیت: امکان کشف مین های ضد نفرو حتی بررسی تراکم گلوله ها و خمپاره ها به وسیله دستگاه هایی که بر مبنای فیزیک هسته ای کار می کنن.
در باستان شناسی: بررسی نمونه های باستان شناسی مانند سکه ، سفال و غیره جهت عمرسنجی و تجزیه و تحلیل آن ها. اندازه گیری میزان کربن رادیواکتیو موجود در نمونه ها برای تشخیص نمونه های تقلبی آثار باستانی و…
در اکتشافات: کشف محل دقیق معادن مختلف و حوزه های آب زیرزمینی و شیرین کردن آب ها
در تولید برق: ساخت نیروگاه های هسته ای و استفاده از سوخت هسته ای به جای منابع سوخت های فسیلی( نفت و گاز) که در حال تمام شدن هستن.مقدار انرژی تولید شده توسط نیروگاه های هسته ای قابل مقایسه با نیروگاه های آبی یا گازی نیست. در یک واکنش سوخت هسته ای ، بیست هزار برابر سوخت فسیلی، انرژی تولید میشه.
در صنایع غذایی: تعیین کیفیت مواد غذایی، بهداشتی و آشامیدنی. تعیین مقدارعناصر سمی کم مقدار در مواد غذایی، تشخیص پرتودیدگی مواد غذایی با استفاده از سیستم های جذب اتمی. پرتودهی مناسب به مواد غذایی جهت افزایش زمان ماندگاری، پاستوریزه و استریلیزه شدن آن ها.
پیشرفت های چند سال اخیر ایران سبب شده تا کشور ما تا رده سیزدهم تولید علوم مرتبط با انرژی هسته برسه و وارد باشگاه دارندگان فن آوری هسته ای بشه. در حال حاضر ایران اسلامی، یکی از پنج کشور دنیاست که به فن آوری چرخه کامل تولید سوخت هسته ای دست یافته. دسترسی ما به انرژی هسته ای که در سایه تلاش جوون ها و دانشمندان شهید هسته ای حاصل شده، نشانه استقلال و سند شرافت مردم ماست. ما ثابت کردیم که حتی در کسب علم نیز مستقل عمل می کنیم و در شرایط تحریم نیز می توانیم قله های دانش را فتح کنیم…
معلم: عالی بود. این اطلاعات رو از کجا آورده بودی؟
دانش آموز: پدرم فیزیک هسته ای خونده و اینارو برای من توضیح داده.
دانش آموزان: خانم؛ پدرش … (بـــــــیـــــب) … هست.
نتیجه: انـــــــرژی هستــــه ای حق مســــــلم ماســــــــت
……………………………….
آقا یا خانم ناشناس؛
پرسیده بودید: آیا می شود بگویید انرژی اتمی چه نفعی دارد؟
متعجب شدم از سؤال شما. فکر می کنم، اما نه… مطمئنم حالا دیگر تمام بچه های مدرسه ای ها هم می دانند انرژی هسته ای به چه درد می خورد و نبودن و پلمپ شدنش چه خسرانی برای ما خواهد داشت. این گفت و گفتگو بارها در زمینه های مختلف بین من و پاره های تنم در کلاس درس اتفاق افتاده و من اینجا با قلم قاصرم فقط اندکی از آن را نوشتم. هر بار خودشان بهترین گفتنی ها راگفته اند و بهترین نتیجه را گرفته اند. امیدوارم این نوشته بتواند اندکی پاسخگو باشد.
…………………………………….
خدا می داند که درد کهنه آموزش و پرورش می کشد آخرما را… خدا می داند که دست گذاشتن آقای قدیانی روی مسئله آموزش و پرورش آنقدر پریشانم کرد که هنوز آن متن را نخوانده ام و نتوانستم در باب این نهاد مظلوم ِمعلومِ به حاشیه رانده شده چیزی بنویسم. اگر آموزش و پرورش کارکرد صحیحی می داشت ما جوان بیکار، بی مهارت، بی نماز، بی حجاب، بی بصیرت، بد ادب و بیگانه با ارزش های جامعه نداشتیم.
بابت طولانی شدن متن عذرخواهی می کنم.
آقای “علی”
به آخر جمله تون باید اضافه و جمله رو اصلاح کنید
“بعد برو به کار و کاسبیت برس”
رییس جمهور: کاسبان تحریم به فکر شغل دیگری باشند
ممنونم از صبا، و از فونت درشت!
از دیروز که کامنت آقای رضا۲ رو دیدم می خواستم جواب بدم اما وقت نشد
همون کامنت ده کلمه ای رو هم تو تاکسی نوشتم!
راستش بیشتر هم منتظر و مطمئن بودم به جواب آقای قدیانی
فقط یه چیز دیگه؛
همچین میگه اگه رفراندوم شود شما قبول می کنید نتیجه رو؟ واقعا می پذیرید؟ انگار ما بودیم زدیم زیر انتخابات ۸۸ و هنوز از اون فتنه و آشوب دفاع می کنیم…
واقعا چطور روت شد این حرف رو بزنی؟!
سلام
خسته نباشید
می خوام یه شعر براتون بفرستم که بزنید سر در سایتتون
داغِ داغه ولی از خودم نیست، از پسر خواهرمه؛ امیر حسین رضائیان
او الان عتباته. برام این شعر رو فرستاد و من گفتم بفرست برای قدیانی که گفت خودت بفرست خاله
منم الان براتون می فرستم
در پی سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب، غزلی تقدیم می کنم به همه ی آنهایی که نگرانند و…
حسین قدیانی
من هیچ کدوم از اونا نیستم. یه فرد معمولیم که اخبار رو دنبال می کنم. زنجیره ای های مورد نظر شما اصلاح طلبن و نه جزو تیم رسانه ای دولت، هر چند روابط نزدیکی با دولت دارن. اتفاقا الان جور ضعف اطلاع رسانی دولت رو اونا دارن میکشن. توی مناظرات هم زیباکلامه که یک تنه داره جواب همه رو می ده، مناظرهای اونو مقایسه کن با اون مناظره های تلوزیونی افراد نزدیک دولت که تو پاسخ دادن خیلی ضعیفن.
چشم!
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ناشناس؛
یکى از دانش آموزان خانم فرهنگى، مزایاى انرژى هسته اى را برایتان گفت.
حالا شما بفرما، رابطه با امریکا و انگلیس جنایتکار، چه فایده اى براى کشورهایی مثل هند و پاکستان داشته؟
جز فقر و ذلت و فلاکت، که بعضى ها ذوق کنان و یقه دران به دنبال آن هستند؟!
سلام دوستان؛
ببخشید یه سوال داشتم!
اون حرفایی که ولایتی تو مناظره به جلیلی زد و گفت به شهادت معاون وزیر خارجه؛ منظورش از معاون وزیر، عراقچی بود؟
از قضا ما هم فردی معمولی هستیم که اخبار رو دنبال میکنیم.
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/733934
این یعنی کشک!
سمانه!
یه جوری می گید قبول نمی کنید انگار ما چند انتخابات رو نپذیرفتیم!!
فقط یکی بوده و هست و اونم انتخابات ۸۸ هست
هنوزم فقط و فقط با همون انتخابات ۸۸ مشکل داریم
سلام به همه دوستان؛
بعد از سال ها حسرت و دوری و دلتنگی، بالاخره برات کربلایی شدنمون امضا شد و به لطف خدا راهی سفریم.
به یادتون هستیم…
ف.طباطبایی؛
شدیدا التماس دعا داریم…
جایی شنیده ام سفرِ کربــلایتـان
بسته به لطفِ “فــاطــمه” است دل بخواه نیست
ف.طباطبایی؛
خوش به سعادتتون.
التماس دعا
ف. طباطبایی؛
الحمدلله.
إن شاءالله رزق هر ساله شما باشه
التماس دعا
دوستان؛
کتاب خوب سراغ دارید معرفی یادتون نره، البته با اجازه صاحب قطعه!
ف،طباطبایی؛
سلام مرا هم برسانید خدمت حضرات معصومین. بهره کامل ببرید انشاالله.
دعا یادتون نره که شدیدا محتاجیم!
زیارت، کربلا، رجب! خوش به سعادتتون!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قطعه ۲۶:
«بالماسکه توافق» را با دقت بخوانید دوستان…
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1595&pid=1&type=0
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/BlockPrint/137926
http://www.axgig.com/images/32844372604453283445.jpg
عصر جمعه، دل غمگین، تن خسته…
تاییدِ تعویقِ تعلیقِ تحریم!
دلم میسوزه… ۹۸ رای موافق از ۱۰۰ رای! و فقط یکی از اون دو تا منفی بوده، که مال “تام کاتن” بوده که اونم ظاهرا به خاطر یه ایراد به عنوان طرح بوده!!
یعنی اونا تو دشمنیشون با ما اینقدر محکم و متحدند؛ بعد آقایون، سر میزان بازبودن نیششون جلوی دشمن، با هم مسابقه میدن…
امیدوارم مجلس یه عکسالعملی نشون بده، و امیدوارم از ۲۹۰ تا همشون رای درستی بدن، همشون!!
آقا دزده!
گفت: آلسعود بعد از آنهمه رجزخوانی و قتلعام مردم یمن و اینکه چنین و چنان خواهیم کرد، امروزه برای پایان جنگ به دریوزگی افتاده است.
گفتم: در شروع جنگ احمد العسیری، سخنگوی ارتش سعودی اعلام کرده بود که تا نابودی کامل انصارالله و تسلط بر همه یمن، جنگ ادامه دارد. بعد از چند هفته اعلام کرد تا آزادسازی استانهای جنوبی به جنگ ادامه میدهیم، حالا میگوید در صورتی که انصارالله از تعقیب گروههای طرفدار عربستان دست بکشد به جنگ خاتمه میدهیم.
گفت: ولی خبرهای موثق حکایت از آن دارد که انصارالله بعد از پاکسازی تکفیریها که دیگر تعداد زیادی از آنها باقی نمانده آماده موشکباران عربستان است و فقط شهرهای مقدس مکه و مدینه را استثناء کرده است و این خبر بدجوری آلسعود را به وحشت انداخته است.
گفتم: افسر پلیس یک دزد فراری را بازداشت کرده بود. آقا دزده گفت؛ تو میدانی من کی هستم؟ افسر گفت؛ هر که میخواهی باش و یارو باز حرفش را تکرار کرد و افسر در حالی که دستبند به دست او زده بود، پرسید؛ حالا بگو کی هستی؟ و یارو گفت؛ نوکرتم، چاکرتم، بند کفشتم و…!
اوبامای دلقک که قرار بود وتو کند این طرح را!
همچنان در حیرتم از میزان خوش باوری آقایان که منتظرند دلارها سرازیر شود و تحریم ها بشکند و…!
واحیرتا از این همه حماقت…
عاقلانه است که یک دولت توافقش را به سمع و نظر و تایید مجلس کشورش برساند!
ولی این که می خواهند یک ده روز و یک ماه و پنجاه و دو روز و… لفتش بدهند، جز این اگر می کردند جای تعجب و واکاوی داشت!
ما که مجبور نیستیم خودمان را علاف (یا الاف) این ها بکنیم، مجبوریم؟
می گویند:
“متاسفانه آحاد جامعه فکر می کنند با رفع تحریم ها معجزه ای رخ می دهد و فشار اقتصادی کاهش می یابد. اما همه باید بدانند با رفع تحریم تازه باید برنامه ریزی ها آغاز شود و کار کارشناسی صورت بگیرد. فشار اقتصادی ناشی از تحریم نیست و به خاطر سوء مدیریت ها است.”
خب آدم های دروغگو! حالا که دیدید خبری از رفع تحریم و چمدان های دلار نیست، به این نتیجه رسیدید؟!
شما که استاد تدبیرید، تدبیری بیاندیشید برای تنظیم اقتصاد کشور!
چرا ذلیلانه منتظر رفع تحریمید؟!
دارند به بزرگترین دارنده سلاح های مرگبار هسته ای (که سابقه استفاده از آن را هم دارد) تضمین می دهند که دنبال سلاح هسته ای نیستیم!
تازه طرف ناز هم می کند، اما و اگر هم می آورد!
تا فبل از این http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/BlockPrint/137926 نرمش قهرمانه بود، ولی حالا ذلیلانه است!
آقای قدیانی! نمی دونم حالا متوجه شدید امثال من چرا دفاع از مذاکرات کردیم؟
چون بالاخره تحریم ها باید برداشته می شد و بهترین حالت آن، زمانی بود که شماها مخالفت می کردید!
پس از تماس تلفنی با اوباما و پیاده روی با کری، سومین اقدام نابجا رقم خورده است؟
http://www.rajanews.com/news/210660
ادعای نشریه امریکایی: تاسیس دفاتر جدید دیپلماتیک ایران و آمریکا در خاک دو کشور!
سفیر ایران در سازمان ملل: اجازه این کار به صورت پروتکلی صادر شده است.
صبر؛
ما با همه کلک های آمریکایی آشناییم. از همان روز اول، از این بدعهدی ها مطلع بودیم.
شما خوش بینید که فکر می کنید ممکن است آمریکا با انقلاب اسلامی، کنار بیاید!
تا انقلاب اسلامی هست، تا این حکومت هست، آمریکا با ما دشمن است و از هیچ حربه ای برای آسیب رساندن به این نظام کوتاهی نمی کند.
انشاءلله با ظهور حضرت مولا، طومار این جنایتکاران در هم پیچیده می شود و راهی جهنم می شوند. به هیچ چیزی جز این گزینه فکر نکنید!
مثلث ترور
حملات تروریستی، طرح حساب شده ی غرب برای ایجاد بی ثباتی در منطقه
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11564
حقوق بشر به سبک آمریکا
نگاهی به خشونت پلیس آمریکا علیه معترضین به تبعیض های نژادی
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11565
کلنا عباسک یا زینب
روایتی دیگر از نبرد حزب الله در سوریه
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11566
احساس حقارت کردم
صحبت های متفاوت عبدالرضا هلالی در خصوص روزمره گی ها و شهدای افغان
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11568
شما مهاجم هستید
هجوم یکی از مفتی های اهل سنت، به نیروهای مردمی عراق
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11569
ائتلاف داعشی های واشنگتن علیه تکفیری ها!
مستندی کوتاه درباره نیت شوم آمریکا از ائتلاف علیه داعش
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11570
به نام عربستان، به کام آمریکا
تغییرات سازمانی در خاندان سلطنتی عربستان که بیشتر در جهت تضمین وفاداری آل سعود به آمریکا انجام می شود.
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11573
صد مسلمان، یک سوال
کدام یک از اسامی خدا اسم مورد علاقه ی شماست؟
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11574
ویروس ترور و تروریست ها
نگاهی به رفتارهای ریاکارانه ی اردوغان در قبال تروریست های داعش
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11575
روضه خوانی کربلایی حمید علیمی(قسمت اول)
یازدهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم مهدیه تهران ۱۳۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11576
کوتوله ها برای ما مساله می سازند!
صحبت های متفاوت استاد رحیم پور ازغدی در خصوص خطر کوتاه فکران برای انقلاب
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11577
مدافعان حرمیم
گزارشی از یازدهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم در مهدیه تهران ۱۳۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11578
هشدار به سعودی ها
«هشدار به سعودیها» درباره مسئله تجاوز نظامی دولت سعودی به کشور و مردم یمن
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11579
امر به معروف حتی در اسارت
مصاحبه جالب شبکه خارجی با نوجوان اسیر در جنگ تحمیلی
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11580
مداحی کربلایی قاسم یوسفی
پاسداشت شهدای افغان
در مهدیه تهران ۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11581
بازگشت به وطن مثل امام
نگاهی به مقایسه ی امام خمینی و فتح الله گولن توسط برخی سران دولت ترکیه
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11582
مداحی عبدالرضا هلالی
یازدهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم
پاسداشت شهدای افغان
در مهدیه تهران ۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=20&lid=11584
اگر با تصادف تب بمیریم
صحبت های پخش نشده از امام خامنه ای در خصوص جاماندن از قافله شهدا…
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11585
جهان بی تو
کلیپ تصویری فوق العاده زیبای جهان بدون تو
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11586
سخنرانی حجت الاسلام رئیسی
یازدهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم
پاسداشت شهدای افغان
در مهدیه تهران ۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11587
من علوی هستم!
یکی از فرماندهان حزب الله که پس اعلام شیعه بودن توسط تکفیری ها به شهادت می رسد
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11590
مداحی سید مهدی میرداماد
یازدهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم
پاسداشت شهدای افغان
در مهدیه تهران ۹۴/۲/۱۴
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=11591
درس اعتدال و سیاست خارجی را از حافظ آموختیم!
آنجا که می فرماید:
«عدو چو تیغ کشد، من سپر بیندازم… که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
دوستان محترم! گیرم رئیس جمهور درباره حافظ، فلان حرف غلط یا درست را گفته باشد. شما لااقل از الان به بعد بس کنید اینگونه جواب دادن را که کمی دارد بینمک میشود. نقد کنید اما نه جوری که اهانت به حافظ -بیآنکه خود بخواهید!- در آن مستتر باشد؛ گو اینکه حافظ، هیچ تعصب و غیرتی به خاک وطن نداشت! یا در مذاکره با دیپلماتهای خارجی آن زمان، این را فرمود؛ «عدو چو تیغ کشد، من سپر بیندازم…»! هم این بیت و هم آن بیت زیبای «خال هندو و سمرقند و بخارا» عشقبازی حضرت حافظ با بزرگان دین، آنهم در وادی زیبای عرفان، آنهم به زیباترین و حکیمانهترین شکل ممکن است… و این را البته شما دوستان، بهتر از من میدانید. واضح است که قصد شما متلک انداختن به دستفرمان غلط سیاست خارجی دولت اعتدال است، نه احیانا تکهپرانی به حافظ، لیکن هرگز نمیتوان شعری که در عالم عرفان گفته شده را مبنای این قبیل متلکپرانیها کرد.
رسد دوباره بانگ یا علی… یمن هماره بوده با علی…
http://upir.ir/94ord/guest/nf00421639-1.mp3
ترجمه را در این لینک ببینید
http://www.jahannews.com/vdcc1sq0o2bqie8.ala2.html
صبر؛
با عرض معذرت، شما هنوز تکلیفت با خودت روشن نیست.
با توجه به توصیفی که خودت از امریکا داری، دیگه چه جایی برای مذاکره هست؟
شما دقیقا تقاضای تسلیم از روی ترس دارید!
اولاً غلط میکنید…(یادداشت روز)
http://kayhan.ir/fa/news/44238
سلام؛
خیلی خیلی التماس دعا دارم…
سلام علیکم جناب سید احمد و خواهر شهید؛
در اینکه امریکا خوی استکباری داره هیچ شکی نیست!
در اینکه امام زمان ظهور می کنند و امور به دست ایشان خوب می شه هم هیچ شکی نیست!
اما یک سوال دارم؛ امریکا چرا امریکا شد؟
ایران چرا قدرت منطقه شد؟
آیا غیر از اسباب و امور مادی و معنوی بود؟
ایران با رساندن خود به اوج قدرت نظامی (که امریکا هم جرات حمله نداره) و شهادت فرزندانش در جبهه ها ی حق مثل سوریه، عراق و… و به دست آوردن قلوب مردم منطقه و غیره توانست قدرت منطقه شود!!
امریکا هم همینطور. فقط امور معنوی خیلی مثل ما نداشت!!
می خواهم بگوییم با مذاکره هم می شه مسایل سیاسی را حل کرد.
در ضمن داشتن سفارت یا چیزی شبیه آن در ایران و امریکا به نفع هر دو است!!
دیگر دلایلش را نمی نویسم!
خواهر شهید!
من از کسی جز خدا نمی ترسم. ترس برای چی؟؟؟
اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهى است
اشک کباب موجب طغیان آتش است
نرمى ز حد مبر که چون دندان مار ریخت
هر طفل نى سوار کند تازیانه اش
موشن گرافیک یمن
http://bayanbox.ir/info/3339569754471717169/YEMEN-for-site
آری…
از حافظ آموختیم…
«که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست»
و…
«آه از آن جور و تطاول که در آن دامگه است»؟!
یا…
آه از «اشک کباب…» و «قهقهه»ی کبکِ خرامان… حافظ؟!!
دکتر سلام؛ قسمت ۷۶:
http://download.snn.ir/filmosot/drsalam76/drsalam76-hq-92.mp4
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
چقدر ضعیف بود این شماره. بدتر از همه اونجاش بود که به حمید رسایی بابت انتشار فایل صوتی جلسه خصوصی گیر داده بودن -که کاملا گیر درستی بود- اما خودشون آخرای دکتر سلام ۷۶ دقیقا همون خبط رو مرتکب شده بودن!!
وقتی این چیزا رو می بینم و می شنوم اما کاری از دستم برنمیاد…
وقتی نوحه یمن و فریادهای مسلمون هاشون رو می بینم و می شنوم و کاری ازم برنمیاد…
وقتی بی عدالتی و بی تدبیری دولت رو می بینم…
وقتی می بینم دولتی که مردم انتخابش کردن اما همون دولت، مردمش رو آدم حساب نمی کنه…
وقتی می بینم تو روز روشن داره چه بلایی سر کشور، سر مردم، سر قلب آقا میارن…
وقتی می بینم که همه ی این چیزا رو می بینم اما بازم هیچ کاری از دستم برنمیاد،
انگار که میخوام از بغض بمیرم.
من یه زنم
و بیشترین جهادم، همسرداریه
و مهمترین وظیفه ام حفظ عفت و حیا و تربیت فرزندان پاک دامن
ولی شماها که بزرگ مرد و بابصیرت و با ایمانید
شما رو به روح خاک تموم شهدامون قسم، از مردیتون، از زور بازوتون، از کلام ناطق و اقتدارتون، برای حفظ این ملت و این دین و این مردم دریغ نکنید…
جالبه که به دل من هم ننشست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
اما خیلی بچههای خوب، بصیر و مخلصی هستند. در این شماره متاسفانه بغضشان نسبت به سوژهها، از طنزشان درباره سوژهها بیشتر بود و همین؛ علت ضعف کار.
“چرا یک توافق خوب امکان پذیر نیست”
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1597/1/138020/0
حاجی گرونی! 🙂
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1597/1/138024/0
همه دلواپس دولت شده اند! محمد ایمانی
http://kayhan.ir/fa/news/44361
ببینید قشنگه
http://bayanmanavi.ir/post/2156
چرا محمد ایمانی اینقدر خوب مینویسه؟؟؟؟
جلسات «کانون فرهنگی رهپویان وصال» در حسینیه سیدالشهداء (ع) تعطیل شد!
قتلگاه شهدای حقیقتا مظلوم رهپویان وصال رو میفروشن بعد هم احتمالا آپارتمان میسازن!!!
http://rahpouyan.com/page.asp?tid=5035&msg=2
دیشب با حرفا و اداهای لوس و رفتار به ظاهر مؤدبانه آقای جعفرزاده در برنامه “متن حاشیه” دلم میخواست بووووووق
اطلاعیه مراسم بزرگداشت مرحوم حسین سخا
http://www.rajanews.com/news/210984
میدونم نمیزنی داداش!
اما انصافا بعضیها چقدر خرن که تازه میخوان متوجه شن آمریکا اهل دبه در آورنه!!
آقا نمایشگاه خوش گذشت؟
تیر خلاص کنگره به لغو تحریمهای اصلی علیه ایران:
در صورت هر گونه توافقی, تحریمهای اصلی علیه ایران به قوت خود باقی خواهد ماند
جنین خیالی رفع تحریمهای اصلی مرده به دنیا آمد + متن کامل قانون کروکر – منندز
http://www.rajanews.com/news/210975
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفید و سیاه(گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مصوبه سنای آمریکا علیه برنامه هستهای ایران با ۹۸ رأی موافق سناتورها در برابر یک رأی مخالف به تصویب رسیده است.
گفت: یعنی همه سناتورهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه باتفاق آراء به آن رأی دادهاند؟ پس اختلاف دموکراتها و جمهوریخواهان چه شده است؟!
گفتم: این سوال را باید از برخی سادهلوحان داخلی پرسید که هنوز هم جنگ زرگری این دو حزب را واقعی تصور میکنند!؟
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: بازرس وزارت کشاورزی برای بازرسی به یک گاوداری رفته بود و از صاحب آن پرسید به گاوها چه غذایی میدهید؟ یارو پرسید؛ گاوهای سفید یا گاوهای سیاه؟ بازرس گفت؛ گاوهای سیاه و یارو جواب داد به آنها یونجه میدهم. پرسید؛ گاوهای سفید چی؟ گفت؛ به آنها هم یونجه میدهم. بازرس با عصبانیت گفت؛ مرا سیاه میکنی؟ و یارو گفت؛ نه قربان! آخه گاوهای سیاه مال خودم هستند. بازرس گفت؛ مگر گاوهای سفید مال کیست؟ و یارو گفت؛ آنها هم مال خودم هستند!
زینب غ
جانا سخن از زبان و جان ما می گویی!
برای اینکه تماشاچی نباشم،
نامه سرگشاده دومم را نوشتم خطاب به دکتر ظریف!
خمینی! شاهد باش ما اعتراض کردیم
به نظر شما اگه خدای نکرده عربستان در جنگ با یمن پیروز بشه ظریف پیام تبریک میفرسته؟
خودشون هم می دانند ایران حتی اگر سلاح اتمی هم داشته باشد علیه ملت ها استفاده نمی کند و خوب تر می دانند که باذبستن تاسیسات هسته ای جلوی پیشرفت های نظامی ایران را نمی توانند بگیرند! پس دیوانه که نیستند به این بهانه ها و به این سادگی تحریم های شان را علیه ایران بردارند! (امریکایی ها را می گویم) ولی بعضی ها خیلی ساده هستند که به لغو تحریم ها به ازای هسته ای امید بسته اند.
سلام به تمام فرزندان عزیز و ولایی
سعی کنید به سایت های اصطلاحا اصلاح طلب نیز هر روزه مراجعه نموده و نظر بگذارید بلکه انشاالله بتوانید نظر بعضی از مراجعه کنندگان به آن سایت ها را با خود یکی نمایید.
“اما انصافا بعضیها چقدر خرن که تازه میخوان متوجه شن آمریکا اهل دبه در آورنه!!”
این یعنی مستقیم داره میگه صالحی چقدر خره! خود اون بنده خدام فکر میکرده سانسور شه! به نظرم گذاشتن این جالب نیست.
اما بد نیست شما هم از این تصورات کودکانه بیرون بیاید که مثلا صالحی یا روحانی یا ظریف مثلا نمی فهمن آمریکا چیه و شما میفهمید……….
حاج حسین
نظرتون در مورد خواب جدید احمدی چیه؟
مثل اینکه بهتره خودتونو به نشنیدن بزنید. 😉
با توصیه آقای سید محمد به شدت موافقم.
به ویژه دوستانی که اینستاگرام دارن، صفحه مسئولین فراموششون نشه.
قریب به اتفاق دولتی ها در اینستا صفحه دارن. جای بسیاری از کامنت های خوب این جا، اونجا خالیه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
تا دقایقی دیگر، قطعه ۲۶ به روز میشود، بعد از مدتها با ۲ متن! حدود ۲۰ تایی هم کامنت در انتظار تایید هست -در پستهای مختلف و بعضا قدیمی!- که یواش یواش تایید میشه…
مطلب “چه می کنه این عراقچی رو” که وطن نوشته بود قشنگ بود
واقعا بجا بود
عراقچی دیگه شورش رو درآورده
کری میگه ما از ایران هر روز و برای همیشه بازرسی می کنیم، اون وقت عراقچی خیلی راحت زل می زنه تو چشم ملت، میگه حرف عجیبی نیست!!
یعنی اگه بخوان هر روز و برای همیشه خونه خودشم بازرسی کنن، بازم براش عجیب نیست؟!
از دیپلماسی فقط بی غیرتی رو یاد گرفته
برادر محسن از شما بعید بود!(یادداشت روز)
http://kayhan.ir/fa/issue/428/2
تیر خلاص آمانو به اعتماد خوشخیالها
http://kayhan.ir/fa/issue/428/1
………………………
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
دوستان لطف کنند با نام اصلی خودشان کامنت بگذارند.
چه خلوته!
یعنی همه دارند فوتبال می بینند؟!!
ملت بیکار!!!
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940222000045
ده اردیبهشت شصت و یک
برای کسانی که می گویند؛ وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد…
تا کنون امام خامنه ای امر به چه جهادهایی فرمودند:
یک- جهاد علمی؛
من عقیدهام این است که کار علمی در دانشگاه و در کشور باید جهادی باشد؛ کار علمیِ جهادی انجام بگیرد. ۹۲/۵/۶
یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژهی تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. ۸۹/۴/۲
دو- جهاد اقتصادی؛
امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است.۹۴/۱/۱
محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. ۹۳/۱۱/۲۹
سه-جهاد فرهنگی؛
واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگی از کارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نیست؛ این را بدانید؛ یعنی میدانید هم شما، واقعاً یک میدان کارزار است اینجا. ۹۲/۹/۱۹
رضا۲؛
این که شما گفتید: (اما بد نیست شما هم از این تصورات کودکانه بیرون بیاید که مثلا صالحی یا روحانی یا ظریف مثلا نمی فهمن آمریکا چیه و شما میفهمید…) که شد عذر بدتر از گناه!!! یعنی با این که به زعم شما میفهمند چه کلاه گشادی سرشون رفته، تعمدا پای در چنین بازی خطرناکی گذاشتند؟؟!! دور از شأن شیخ حسن و تیمشونه ها!!
نظر آقایان فهیم درباره چیستی آمریکا
روحانی: آمریکا کدخدای ده است ما باید دم “کدخدا” رو ببینیم!
ظریف: آمریکا که با یک بمبش میتونه تمام سیستم دفاعی ما رو از بین ببره…
احتمالاً منظور آقای ظریف بمب معمولی که نبوده، شاید منظورش بمب اتم بوده! پس چرا داره با دولتی که استفاده از سلاح هستهای رو براش مجاز میدونه مذاکره میکنه؟! آنهم مذاکره، نه برای اثبات صلحآمیز بودن فناوری هستهای ایران، بلکه برای تعلیق(تعطیل) کردن آن!!!
بخشی از بیانات رهبر کبیر انقلاب و رهبر معظم انقلاب درباره آمریکا
امام خامنهای: مرکز اصلی توطئه ها بر ضد ملت ایران، آمریکا است و امروز بعد از گذشت ۳۴ سال، هر گاه که نام دشمن برده می شود، ذهن ملت ایران به سرعت متوجه آمریکا می گردد. مسئولان آمریکا باید در مورد این موضوع بدقت تامل کنند و از خود بپرسند که چرا ذهن ملت ایران در خصوص دشمن، همواره متوجه آمریکا است؟
(فرمایشات معظم له در نخستین روز از سال ۱۳۹۲ در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام)
امام خمینی: شرافتی نیست رابطه داشتن با آمریکا، دولت آمریکا شرافت انسانی معالاسف الان ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانی اش با آن رابطه داشته باشیم. دولت آمریکا این است که دارید می بینید که مظلوم را در هر جا که پیدا میکند پوست میکند، هر جا بتواند میرود و بمب سرشان میریزد، هر چه بخواهد ذخایر ملتها را می برد، ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم؟ بهتر این است که با اینها روابط نداشته باشیم، بهتر این است با اینهایی که میخواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم، آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الاسف خود شرق هم خودش را گم کرده است.
(صحیفه نور – جلد ۱۱ – صفحه ۳۵)
شرح ما وقع تعطیلی جلسات کانون رهپویان وصال
http://rahpouyan.com/page.asp?tid=5048
سلام
زیارت هر کس که امروز چشمش به جمال حضرت آقا تو نمایشگاه روشن شده قبول
اللهم عجل لولیک الفرج
حاج حسین
باز اونجایی از حرف من که مهم بود رو سانسور کردی؟؟
نکن برادر از این کارا بخدا درست نیست!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
خیلی ناراحتی میتونی اصلا کامنت نگذاری! به قول اون زنیکه سبزپوش؛ «همینی هست که هست!» یا به قول اون مرتیکه انگلیسی؛ «به جهنم!»
دوستان توجه!
تذکر این مطلب به نظرم لازم آمد؛ این روزها انگار همه اتفاقات انسانی یا طبیعی مطابقت خاصی با علائم ظهور پیدا کرده است که در ذیل دو مطلب را یادآور می شوم
۱- فجایع انسانی در طول تاریخ کم نبوده و در ادوار مختلف تاریخی امید به ظهور افزایش چشمگیر داشته است، حتی روزگارانی بوده است که کربلا را با خاک یکسان کردند.
۲- نزدیک به ۲۰۰ سال پیش بهائیت در اوج نیاز و اضطرار مردم به مقوله ی ظهور پا گرفت و هم اکنون بسیاری از معاندین نظام و جاسوسان داخل و خارج بر همین روش هستند.
مسئله ای که مطرح است این است که در تمام دعاها و توسلات، در تمام تحلیل ها و بحث ها یادمان نرود که مبادا قافله را ببازیم و بازیچه ی دست بیگانه شویم. باید بدانیم صرف امید و تطبیق حوادث و رویدادها ما را به عصر ظهور نمی رساند چرا که حضرات معصومین بارها و بارها اگر علائم را متذکر شده اند نام از “بداء” آورده اند. امشب شب شهادت پدر بزرگوار ولی نعمت ماست و اتفاقا در داستان زندگی امام موسی بن جعفر علیه السلام هم نقل می کنند که در زمان ایشان در ظهور بداء حاصل شد.
شهادت امام هفتم شیعیان امام کاظم علیه السلام تسلیت باد.
با همه ی احوالات خرابم کمی به خودم مسلط شدم اما دلم بد جوری می سوزد برای عزت مملکتم! برای ایثارگران جوان کشورم! برای شهدای هسته ای و…
کاش کسی بود که پاسخگو باشد! مدتهاست سوالی دارم و آن اینکه
“بعد از توافق اگر تحریممان کنند چه بدهیم که تحریم برود؟؟؟”
نکند کم کم همه چیزمان را…
جدا آقایان دیپلمات
بعد از این توافق کذا و کذا چه بدهیم تا از سر تقصیراتمان بگذرند و عفومان کنند و اموال خودمان را بعد از چند بار چرخاندن به دور سرشان، از باب سرسلامتیشان نشانمان دهند؟؟؟
رضا ۲
دلیل نمیشه چون بعضی از سران مملکت، سران مملکتن همه چیزو بفهمن…………….
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین قدیانی:
شما مخاطب محترم هم اگر قادر به درست کامنت گذاشتن و رعایت جملهبندی مناسب نیستید، کامنت نگذارید لطفا.
اینم شد جواب آخه!! مثلا اینکه دولت به شما بگه خیلی ناراحتی بذار برو از کشور!!
من ناراحتم اما نه اونقد که کامنت نگذارم
مگه اینکه به صورت دنباله دار کامنتام حذف بشه تا دیگه کامنت گذاریم بی اثر باشه.
اما فکر می کنم این کامنت گذاریم برای هر دو طرف سودمند باشه.
شما هم زیاد خودتو ناراحت نکن.
دفتر محسن رضایی خبر المیادین را تصحیح کرد
http://kayhan.ir/fa/news/44682/
*در حاشیه سفر هیأت به اصطلاح سیاسی طالبان از دفتر قطر به تهران-به یاد بیاوریم؛
محمود صارمی
(زاده به تاریخ ۱۳۴۷، بروجرد-شهید به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۷۷، مزارشریف)
خبرنگار ایرانی و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بود که در سال ۱۳۷۷ در جریان کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف به شهادت رسید…
http://mn-akhbari.blog.ir/post/10
جانم به این صلابت…
کیف کردم و آرام شدم و البته خجالت زده بابت اینکه مثل همیشه این حضرت آقا هستند که خودشان را برای ما خرج میکنند.
رهبرانقلاب در دانشگاه امام حسین:
باز در مذاکرات حرفهای تازه میزنند.
درباره بازرسیها گفتیم اجازه نمیدهیم از هیچ یک از مراکز نظامی هیچگونه بازرسی از سوی بیگانگان انجام شود.
میگویند اجازه مصاحبه با دانشمندان هستهای باید داده شود. این یعنی بازجویی.
من اجازه نمیدهم بیگانگان با دانشمندان و فرزندان عزیز ملت که این دانش را به اینجا رساندند بیایند حرف بزنند.
بنده خبرهایی دارم که دشمنان با همراهی برخی مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس درصددند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند.
آنها بدانند اگر شیطنتی صورت گیرد واکنش ایران بسیار سخت خواهد بود.
قضاوت با شما!
حسن روحانی در جلسه شورای اداری آذربایجانشرقی:
“اگر میخواهیم فناوری خود را در زمینه غنیسازی ادامه دهیم، یک سری خطوط است که باید مورد مراعات قرار گیرد.”
چه خطوطی؟ نظرات رهبری یا خط و نشان کشیدن کاخ سیاه؟!
“در مذاکرات هستهای بخشهایی شامل مسائل فنی، مسائل حقوقی، مسائل سیاسی و… مطرح است.”
مسائل فنی؟ مسائل حقوقی؟ مسائل سیاسی؟
“در نهایت یک روز هم موضوعات این مذاکرات تدوین و منتشر میشود و در آینده هر کسی به متن مذاکرات ما مراجعه کند من قول میدهم از اقدامات دیپلماتهای ما احساس غرور و افتخار کند.”
مثل اینکه بناست همه چیز امضا شود و بعد منتشر!
“من قول میدهم”
ما را به قول تو اعتمادی نیست! فکت شیت کو؟
“ما هم اکنون در این مسیر دو گام به پیش رفتهایم(لابد یک گام با کری و دیگری با نتنیاهو) که یکی از آنها توافقات موقت ژنو بوده و گام دوم در لوزان بود که در نتیجه توافقات لوزان هنوز هم از کشورهای مختلف برای ما پیامهای تبریک میرسد.”
“میخواهم به ملت ایران بگویم به هیچ عنوان با هیچ امضایی اجازه نمیدهیم اسرار امنیتی، نظامی و فناوری کشور به بیرون از مرزها درز کند”
نکنه امضا شده بیان از داخل مرز ببرن؟!
“بله اگر ما دقت نکنیم اسرار کشور از دست میرود و به همین منظور دسترسی به پروتکل باید مدیریت شده باشد و این به دست خود ماست که این موضوع را مدیریت کنیم”
جاسوسی مدیریت شده!
مخالفین که کامنت نذارن
موافقین هم که کامنت نذارن
من که چند ساله خواننده ی خاموش ولی طرفدار مطالبتونم ازین طرز حرف زدن شما ناراحت شدم و دیدم نسبت به این فضا که به اسم شهدا متبرکه یه جوری شد…
و دلمم نمیخواد دیگه نه کامنت بذارم و نه حتی مطالبتون رو بخونم
اما آقای قدیانی
شما آدم سابق نیستین…
مراقب باشید این عصبانیت و زبان تندتون پردهای جلوی بصیرتتون نکشه…
یا حق
عذرخواهی می کنم؛ من وارد صفحه شما شدم و نظرات همه دوستان را خوندم.
فقط سئوال این است:
کدام یک از ماها سیاست را مطالعه کرده ایم، یعنی علوم سیاسی؟ هیچ کدام!
سیاست مثل مدیریت است. نباید صرفاً به صورت ظاهری و بر مبنای تعهدات و خرافه های درونی به بحث گذاشته شود.
سیاست علمی است که برای خود قاعده و مبنا دارد، استراتژی دارد. همراه با در نظر گرفتن منافع و مضرات است.
چرا در کشور دانش آموختکان علوم سیاسی بیکار و دیگران همه سیاسی دان هستند؟ مانند مدیران ما!