لااقل مدرسه را نفروشید!

برای دوست فقیدمان «مجنون» صلواتی می‌فرستیم

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی‌اکبر بهشتی

IMG_7409

وطن امروز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴

ناظر بر سخن رئیس قوه مجریه مبنی بر آنکه «آموزش‌ و‌ پرورش باید از دولتی بودن خارج شود» حرف‌ها می‌توان زد. هم الان مدارس فراوانی هست که با سرمایه بخش خصوصی توسط همین بخش اداره می‌شود و هیچ‌کس هم متعرض ایشان نیست مگر آنکه حداقلی از صلاحیت را هم نداشته باشند. مع‌الاسف سخن فوق‌الذکر، حرف دیگری دارد می‌زند، یعنی استفاده از امکان دولت و سرمایه ملت به نفع بخش خصوصی! آیا مدرسه‌ای را که «سرمایه ملی» است و در آن، آموزش‌ و‌ پرورش به تاکید قانون اساسی ‌باید به صورت رایگان باشد، می‌توان به بخش خصوصی واگذار کرد؟! همان قانون اساسی که اصل ۴۴ را در میان اصول خود دارد، دولت را مکلف کرده بر آموزش‌ و‌ پرورش رایگان! آقایان گمان کنم معنای خصوصی‌سازی را اشتباه گرفته‌اند! خصوصی‌سازی هرگز به این معنا نیست که هر جا قانون، تکلیفی روی دوش دولت گذاشت، دولت هم لطف(!) کند و این تکلیف قانونی را بگذارد روی دوش این و آن! شانه خالی کردن از بار تکلیف، آن هم تکلیف به این مهمی، که نشد اجرای اصل ۴۴! آخر این چه تدبیری است که هر جا دیدیم پول و پله‌ای در کار نیست اما وظیفه و تکلیفی روی دوش هست، واگذارش کنیم به بخش خصوصی اما هر کجا دیدیم برای دولت نان دارد، آن را دودستی و محکم‌تر از قبل بچسبیم؟! یعنی همین مانده بود که بچه‌های این مرز و بوم برای آموزش‌ و پرورش و یاد گرفتن ۳۲ حرف الفبا هم سرشان را مقابل بخش خصوصی خم کنند! اینجا قانون اساسی دولت را مکلف به آموزش‌ و پرورش رایگان کرده که دقیقا این سرخم کردن اتفاق نیفتد و عزت بچه‌های مملکت حفظ شود. توصیه ما به دولت، توصیه به اجرای درست تکالیف قانونی است و الا «آموزش‌ و پرورش باید از دولتی بودن خارج شود» حرفی در همان مایه‌هاست که دیروز خانم ابتکار گفت: «مردم باید با ریزگردها کنار بیایند»! آیا مردم قرار است امروز با ریزگردها کنار بیایند و فردا با آموزش‌ و پرورشی که از صدر تا ذیل پولی باشد و دست بخش خصوصی؟! واقعا اگر قرار است هر آنچه روی دوش قوه مجریه به‌عنوان تکلیفی قانونی گذاشته شده، واگذار به این و آن شود و اگر قرار است مجریان قانون، اینگونه و با این ابیات و ادبیات با مردم سخن بگویند، اساسا چرا مردم در روز انتخابات، رئیس‌جمهور تعیین می‌کنند؟! و اگر قرار است هم پول و هم قدرت دست دولت باشد لیکن تکالیف و وظایف، یکی یکی واگذار شود، پس رئیس‌جمهور در خانه ملت سوگند می‌خورد برای انجام دقیقا کدام تکلیف و مشخصا کدام وظیفه؟! آن را که دشمن می‌گوید نداشته باش، واگذار کنیم به «بخش اجنبی» و آنقدر هم شدید و غلیظ واگذار کنیم که جناب جان کری از «بازرسی ابدی» سخن بگوید، آن را هم که قانون ما را مکلف به اموری کرده، گاه بگوییم نمی‌شود، ‌نمی‌توانیم،‌ همین است که هست و گاه بگوییم باید از شمار تکالیف دولت خارج شود، به نظر می‌رسد نوع خاصی از «تدبیر» باشد که فقط و فقط در دولت «تدبیر و امید» ‌مشاهده می‌شود! همین جا تا بحث واگذاری گرم است، خوب است اشاره کنم به موضوع واگذاری ۲ تیم ملی و مردمی آبی و قرمز. صدالبته خصوصی‌سازی در امر ورزش پدیده مهم و مبارکی است اما استقلال و پرسپولیس نه ۲ باشگاه با ۲ رنگ متفاوت و احیانا چندتایی طرفدار، بلکه در ردیف سرمایه‌های ملی همین مردمند که با اندکی اغراق قابل عفو، هر کدام نیمی از ملت را هوادار خود می‌بینند. واقعا آیا پسندیده است که شب بخوابیم و صبح بلند شویم و بفهمیم به بهانه خصوصی‌سازی در ورزش، ملت، دریبل دوطرفه خورده و استقلال افتاده دست فلانی و پرسپولیس هم دست بهمانی، چون احیانا فقط پول زیادی دارند؟! اگر قاعده خصوصی‌سازی در ورزش، فقط و فقط یک استثنا داشته باشد، قطعا این استثنا شامل ۲ تیم محبوب قرمز و آبی می‌شود. متأسفانه به نظر می‌رسد اینجا هم بیش از آنکه فی‌الواقع بحث خصوصی‌سازی مطرح باشد، بحث این مطرح است که وزارت ورزش بنا به هر دلیل، حال و حوصله پاسخگویی به هواداران پرشور این دو تیم را ندارد و احساس می‌کند استقلال و پرسپولیس هم حکایت آموزش‌ و پرورش تکلیفی است که همان به روی دوش این و آن سوار باشد، نه دولت! اساسا دولتمردی یعنی خدمتگزاری… پس اگر آقایان مشکل با خدمت دارند و خیلی دربند تکلیف و وظیفه و پاسخگویی نیستند، چطور است این سطر را به مزاح برگزار کنیم و پیشنهاد دهیم کل دولت را به بخش خصوصی واگذار کنند! من البته قبول دارم دولت بویژه دولت فعلی بسیار فربه است و باید تحت یک رژیم درمانی منظم و منضبط لاغر شود اما با تنبلی و فرار از کار و انداختن تکالیف قانونی روی دوش این و آن، هیچ دولتی لاغر نشده، دولت فعلی هم هکذا! همین چندی پیش بود که گفته شد؛ «دلالان تحریم بهتر است فکر شغل دیگری باشند»! با گوینده این جمله به جد موافقم! به هیچ‌وجه زیبنده نیست از همان تحریم که برای ملت ضرر و خسران به بار آورده، نردبان رسیدن به دنیا و مافیها بسازیم… اما کاش این دلالی را همان بخش خصوصی انجام می‌داد تا پرزیدنت مؤدب و باهوش آمریکا در آن جمله قصار معروفش، این همه به صراحت از «دلال تحریم» رونمایی نمی‌کرد! عوض کردن شغل… آری! برای کسانی که در شغل‌شان، حالا هر شغلی، حاضر به انجام وظیفه و پاسخگویی نیستند، پیشنهاد خوبی به نظر می‌رسد!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “عکس علی اکبر بهشتی”

    نوستالژیک بود! 🙂

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “آقایان گمان کنم معنای خصوصی‌سازی را اشتباه گرفته‌اند! خصوصی‌سازی هرگز به این معنا نیست که هر جا قانون، تکلیفی روی دوش دولت گذاشت، دولت هم لطف(!) کند و این تکلیف قانونی را بگذارد روی دوش این و آن!”

    آقایان معنای خیلی چیزها را اشتباه گرفته اند!

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “آخر این چه تدبیری است که هر جا دیدیم پول و پله‌ای در کار نیست اما وظیفه و تکلیفی روی دوش هست، واگذارش کنیم به بخش خصوصی اما هر کجا دیدیم برای دولت نان دارد، آن را دودستی و محکم‌تر از قبل بچسبیم؟!”

    آی گفتی!

  5. سیداحمد می‌گوید:

    رئیس جمهورهای قبلی، هر کدام بالاخره یک سری ایده و تفکر داشتند و سعی کردند به آن دست پیدا کنند! اما این رئیس جمهور، فقط و فقط دنبال پُز سیاسی بود و به قول مادرم دلش می خواست در کارنامه اش، یک سمت درشت مثل رئیس جمهور هم داشته باشد!

    خدا به ملت رحم کند از این همه بی برنامگی و بی تدبیری!

  6. لبیک یا حسین می‌گوید:

    اول قبل از اینکه متن را بخونم لازم می دانم از این همه وفایی که به یک خواننده ی متن های قطعه دارین قدردانی کنم!

    اللهم صل علی محمد و آل محمد

  7. بیرمرد می‌گوید:

    ممنون داداش خوبم
    تا این لحظه پاسخ هیچ سؤالی را به این سرعت و این دقت و زیبایی دریافت نکرده بودم.

  8. لبیک یا حسین می‌گوید:

    کلا دوست ندارم این دو سال باقی مانده از دولتش تموم بشه!
    انشاالله حضرت صاحب بیان تمومش کنن!

  9. بیست و ششی می‌گوید:

    بین “ما” و “فیها” فاصله ننداختین.

  10. حسین می‌گوید:

    سلام
    آقای قدیانی
    چند وقتیه نیستین… دلمون چیز شد!
    راستی با عنوان سوالات فکت شیتی برزوم
    ای کاش رفقا نظراتشون رو درباره کیفیت مطالب ما می گفتند.

  11. لبیک یا حسین می‌گوید:

    دوستان! الآن که مانیتور روشنه و دارین پیام می ذارین، آره همین الآن ۹۰ درصد یمن خاموشه و عدد قابل توجهی از بیمارستانهایش دیگر فعالیت نمی کنند. خیلی از بچه ها دارن گریه می کنن و عده ی زیادی از مردم به دلیل بمب های خوشه ای و تنفس گازهای سمی دارن می میرن! یمن یک کشور نسبتا فقیره ولی مردم سلحشوری داره! یمن مقاومت می کنه همانطور که غزه مقاومت کرد!

    در کتاب حیاه القلوب اثر علامه ی مجلسی(بخش امام شناسی) از قول سید مرتضی می خواندم که سه مورد باید مهیا باشد برای ظهور حضرت و به اختصار برایتان می نویسم:

    یکم اذن الهی
    دوم آمادگی و پذیرش قیام از جانب امام
    سوم سطح آمادگی مردم برای قیام

    ایشان در ضمن آن فرموده بودند؛ ممکن است خداوند اذن دهد و امام اذن الهی را برای قیام دریافت کند و آماده باشد اما ظهور حضرت معطل آمادگی مردم باشد.
    (البته در کتاب زیباتر و مفصل تر بیان شده)
    و این روزها درد بزرگ ما این است که حضرت نگاهی از سر نا امیدی به ما نیندازند!

  12. بیست و ششی می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  13. سیداحمد می‌گوید:

    لبیک یا حسین؛

    نور بالا می زنی و با کامنت هایت دل ما را می لرزانی!

    اللهم عجل لولیک الفرج…

  14. شیدا می‌گوید:

    معیشت مردم را در ١٠٠ روز متحول مى کنیم.
    در کمتر از فلان روز اقدامات فورى براى حل مشکلات اقتصادى مى دهیم.
    راه حل هاى کوتاه مدت یک ماهه و ١٠٠ روزه براى حل مشکلات و معضلات اقتصادى، اجتماعى و سیاست داخلى و خارجى در دولت تدبیر و امید داریم!!

  15. لبیک یا حسین می‌گوید:

    سید احمد؛
    وقتی روضه جایی نتونم برم عقده ای میشم. الآن دو روزه سر درد خفیف دارم.
    آدم جلوی کسایی که نمی شناسنش راحت تر حرف می زنه و شاید این جوری خالی بشه!!!
    خوب اینجا جای خیلی خوبیه برای درد دل!!!

  16. گفت و شنود می‌گوید:

    شر و وِر!

    گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی از سفر یک هیئت نفتی آمریکایی به ایران خبر داده‌اند!
    گفتم: قبلا هم از سفر یک هیئت بازرگانی بیست و چند نفره غربی برای عقد قرارداد تجاری با ایران خبر داده بودند که دروغ از آب درآمد… حالا چه اصراری دارند که این دروغ‌ها را سر هم کنند؟!

    گفت: می‌خواهند وانمود کنند که بعله مذاکرات هسته‌ای باعث سرازیر شدن بازرگانان غربی به ایران شده است!
    گفتم: ولی هم خودشان می‌دانند که دروغ است و هم مردم می‌فهمند که دروغ است.

    گفت: از همه اینها گذشته؛ خود مقامات رسمی آمریکا و اروپا هم این خبرها را تکذیب کرده‌اند!
    گفتم: چه عرض کنم؟! آقا خرگوشه دید آقا روباهه داره تریاک می کشه، بهش گفت، ضرر داره بیا بریم ورزش، چند قدم اونطرف‌تر آقا گرگه داشت هروئین می کشید، خرگوش بهش گفت ضرر داره… به شغاله گفت شیره نکش ضرر داره و… رسید به آقا شیره که داشت کراک می‌زد، تا اومد بگه ضرر داره، آقا شیره پرید و لقمه چپش کرد، بقیه گفتند این بیچاره که حرف بدی نزد؟ و آقا شیره گفت؛ فلان فلان شده هر روز حشیش می کشه میاد اینجا شر و ور میگه!

  17. لبیک یا حسین می‌گوید:

    فکر کن یه تحلیل این جوری هم شنیده باشی اون وقت چه بلایی سرت میاد؛

    مصر و پاکستان با عربستان قرارداد دفاعی و نظامی دارن سر اینکه اگر حرمین شریفین آسیب ببینه کمک عربستان کنند. حالا یمن اگر بخواد از خودش با موشک و تجهیزاتی که مثلا غزه ای ها از خودشون دفاع می کردن دفاع کنه، ممکنه عربستان خود زنی کنه و طرفای مکه و مدینه خراب کاری کنه و اون وقت بیا و جمعش کن! پاکستان و مصر هم وارد می شن.
    یمنی ها اونقدر هم دست و پا بسته نیستن اما به خاطر بسیاری از دلایل دارن در سکوت جان می دن!

  18. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    آموزش و پرورش نباید خصوصی باشه
    حالا مگه اون جاهایی که تا حالا خصوصی شده به کجا رسیدن
    افتادن دست خصولتی ها
    یا کاملا فشل شدند یا همون عملکردشون رو هم دیگه ندارن
    حالا بماند تو واگذاریشون هم بحثه مثل مخابرات…
    آموزش و پرورش وظیفه دولته طبق قانون
    رییس جمهور کسری بودجه شدید داره خب درست اما اینجوری که نمی شه
    باید این توافق لامصب بسته بشه این دلار ها بیاد پولامون رو بگیریم مملکت رو درست حسابی اداره کرد
    خدا کمک می کنه انشاالله

  19. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سیاست اجرایی این دولت، گند زدن به امور و قوانین کشوره و تدبیرشون بدون شرح…!
    چون کلیدشون تو قفل مذاکرات گیر کرده و تا این کلید رو نشکنند و خودشون رو رسواتر از قبل نکنند، خیالشون راحت نمی شه؛ وقت رسیدگی به مابقی تکالیف و وظایف رو ندارند! اینه که درصدد واگذاری اند…

  20. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    عشق
    به پایان رسید
    خون تو پایان نداشت

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  21. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    برای کسانی که در شغل‌شان، حالا هر شغلی، حاضر به انجام وظیفه و پاسخگویی نیستند؛

    قرمز + آبی = بنفش!

  22. خواهرشهید می‌گوید:

    دکتر؛

    قرارداد که داره بسته می شه و دلارها داره سرازیر می شه!!!
    پس مش حسن چرا دست روی حراج مدارس گذاشته؟
    بعضی ها نمی خواهند از خواب خرگوشی بیدار شوند.

  23. ناشناس می‌گوید:

    پیشنهاد هنگفت آل‌سعود به دانشمندان هسته‌ای ایران:
    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1593&pid=2&type=0

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    مـــــ لااقل ــــــدرســــ نفروشید ــــــه.

    احسنت از تیتر و متن…

  25. سیداحمد می‌گوید:

    “همین چند روز گذشته، دو مسئول رسمی آمریکا تهدید کردند که حمله نظامی می کنیم. اولا که غلط می کنید. ثانیا من در زمان رئیس جمهور قبلی آمریکا که تهدید می کرد هم گفتم که دوران بزن و در رو تمام شده! ملت ایران کسی را که تعرض بکند، رها نمی کند.”
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    “۴۰ میلیون معلم و دانش آموز و والدین، مستقیم با آموزش و پرورش مرتبطند.
    برای آموزش و پرورش هر چه هزینه کنیم، سرمایه گذاری است.
    اقتصاد آموزش و پرورش مثل هیچ دستگاهی نیست.
    باید این بخش را مورد توجه ویژه قرار داد. این بازده دارد و ارزش افزوده ایجاد می کند.”

    {حضرت آقا در دیدار معلمان}

  26. بی بدن! می‌گوید:

    وقتی چیزی به مسابقه گذاشته می شود عده ای پیدا می شوند و یقه چاک می کنند و گریبان می درند تا در این مسابقه پیروز باشند. آن وقت است که بی فکری ها سرازیر و طرح های آبکی با عجله مطرح می شوند. افرادی با سرعت و با تمسک به وسایل و ابزار مختلف، درصدد برنده شدن در این مسابقه بر می آیند. حالا وسیله هرچه که می خواهد باشد، مهم نیست. مهم آن است که هدف وسیله را برای عده ای توجیه می کند.
    حالا شده حکایت مسابقه ی خصوصی سازی! در این مسابقه، بخش هایی که نباید، خصوصی می شوند و بخش هایی که باید، دولتی می مانند! دولت، با برگزاری مزایده های آبکی (مثل مزایده ی فروش دو باشگاه استقلال و پرسپولیس) بخش خصوصی را که به انحاء مختلف با دولتی ها روابط خویشاوندی و غیر خویشاوندی دارند را وارد معرکه مسابقه می کند. قطعاً و حتماً که در این نوع خصوصی سازی ها بخش خصوصی متضرر نخواهد شد و بخش دولتی هم که کلاهش را بالا می اندازد که بخشی را به کسی انداخته است!
    حالا این وسط مردم کجای مسابقه هستند، خدا می داند. احتمالاً مردم از آخر اول می شوند!!

  27. محمد تقی می‌گوید:

    سلام حاج حسین آقا یا داداش حسین؛

    لوگویی که قبل از متن آوردی فکر می کنم مربوط به فرزند مرحومم کربلایی قاسم توکلی (مجنون الحسین) باشد، که اگه اینطور باشد از شما ممنونم که از ایشان یادی کردید.
    خوشحال و آرام شدم ولی نمی دانم از کجا مطلع شدید! به هر حال ایشان نوکر و شیفته ارباب حسین (ع) و عاشق امام خامنه ای بود و شما را بسیار دوست می داشت و همیشه از قلم زدن شما کیف می کرد و تعریف می کرد. از اینکه در قطعه بیست و شش بهشت زهرا عموهایش را یاد کرده بودید (شهادت هنر مردان خداست) از شما ممنون بود.
    من هم ممنونم…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    علیکم السلام. ممنون از محبت شما. خدا در این مصیبت، به شما صبر بدهد و فرزندتان را با اولیای الهی محشور کند. آنچه ما در این فضا، از کربلایی قاسم توکلی یعنی مجنون الحسین دیدیم، هیچ نبود الا همین جنون و دیوانگی در کوی عشق سیدالشهدا… و هیچ نبود الا ادب، احترام و بزرگواری… انشاءالله ۲ عموی شهید کربلایی قاسم، شفاعت دوست ما را… و خود ما را پیش خدا می‌کنند.

  28. سیداحمد می‌گوید:

    جناب محمد تقی بزرگوار؛

    سلام! سلامی از طرف همه بچه های اینجا
    ممنون که به قطعه ۲۶ سر زدید و از دیدن کامنت شما خوشحال شدیم.
    همه ما عزادار از دست دادن دوست عزیزمان هستیم و هیچ وقت “مجنون” قطعه ۲۶ را فراموش نمی کنیم!

    خدا همه ما را بیامرزد و قاسم عزیز را هم با مولا حسین(ع) محشور کند…

  29. حسین می‌گوید:

    سلام
    ریس جمهور حقوقدان اگر وقت کرد بعد از خوندن حقوق اسکاتلند یک بار هم قانون اساسی خودمون رو بخونه بد نیست!
    یاد این جمله مولا افتادم که زبان عاقل پیرو عقلشه و عقل نادان پیرو زبانش!

  30. حسین می‌گوید:

    چی بگم؟ شاید رفته توبه کنه!!
    http://snn.ir/detail/News/409448/145

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    شاید هم مصداق اون مصرع عبید زاکانی باشه که می‌گه؛ «گربه شد عابد و مسلمانا!»

  31. بی بدن! می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  32. ابن مشغله می‌گوید:

    در مورد خصوصی سازی آموزش و پرورش با شما موافقم، امّا با خصوصی سازی در ورزش، اتفاقاً خصوصی سازی این دو تیم پرطرفدار نیز شدیداً موافقم.
    به نظرتون اشکال اینکه دو تا تیم پرطرفدار توسط دو تا ثروتمند خریداری بشن چی می تونه باشه؟ ثروتمند بودن خریدارها، جای اشکاله؟! فکر کنم در این زمینه کمی ناشیانه عمل کردین!
    کوتاه شدن دست دولت از ورزش یکی از خوبیهاش اینه که به بهانه ی ورزش و نرمش، پول مفت نفت تو جیب دولتی های ورزشی نمی ره و چون دستشون از این منبع لایزال(!) کوتاه می شه، پیشرفتهای مدیریتی حاصل می شه.
    بعدیش بحث در اومدن دو تیم از زیر بیرق استوار و واحد دولت و تبدیل شدن دو تیم به دو جبهه ی واقعاً(!) مقابل همه. مثل چیزی که پیش از انقلاب بود و هر تیم واقعا نماینده ی یک تیـــــــــــم بود و آبشخور جفتشون یکی نبود.
    نظر شما به عدم خصوصی سازی در امر ورزش و عدم تغییر مدل مدیریتی _حتّی در قبال این دو تیم_ برابره با رضایت کامل شما از نحوه ی عمل و نتایج حاصل شده از این دو تیم در حال حاضر. واقعا اینطوره؟!
    خوبه در این مورد نگاهی بندازیم به نحوه ی مدیریت تیم های ورزشی در بلاد کفر و نتایج حاصل شده شون. احتمالاً دولتهای آنها هم خیلی تنبل و مفت خور هستند و بی کفایت و از زیر کار در رو!
    قبول کنید که آنچه این دو تیم رو انقدر پر رو و کم کار و البته پرخور بار آورده وصل بودنشون به شیر نفته و عدم اتصالشون به دو آبشخور جدا، از دو نحوه ی مدیریتی و دو طرز تفکّر مدیریتی جدا.

  33. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    تا دو سال پیش، هر از گاهی منتظر بودیم، حضرت آقا سخنرانی بفرمایند و جمال زیباش رو ببینیم ولی الان دقیقا می دونم هر وقت شیخ حسن حرف می زنه، فرداش آقا هم سخنرانی می کنه تا صراط مستقیم رو نشون بده. دولت از این بهتر! که ما زود به زود رهبر رو می بینیم؟ به نظرم آموزش و پرورش ایران، نقطه ضعف انقلابه. سالهاست بچه هایی که با دیپلم فارغ التحصیل می شن، نه سواد دارن، نه ادب دارن، نه اقتصاد بلدن، نه دین رو می شناسن. به نظرم دولت فخیمه! در فوتبال رو گِِل بگیره، دستمزدهای میلیاردی یک مشت بیسواد رو بده برای ارتقا سطح کیفی و کمی مدارس و معلمین. فوتبالی که هر هفته هزاران تماشاچی رو تو استادیومها جمع می کنه که بهم دیگه فحش ناموس بدن، نه قهرمانی داره نه اعتبار، به چه دردی می خوره؟
    فوتبال ناب میخوای امشب بایرن بارسا.

  34. ابن مشغله می‌گوید:

    آقای قدیانی
    قلم خوبی دارید و من طرفدار پر و پاقرص شما و وبتان هستم. همین الان هم سه جلد از کتابهایتان در کتابخانه ام، نشان از علاقه ی من به نوع نوشتن شماست امّا هیچ وقت نتوانستم با سه چیز کنار بیایم:

    ۱- نگاه متعصبانه و صفر و یکی‌تان به همه مسائل. خصوصاً در مقابل کسانی که به هر دلیلی در جبهه ی مقابلتان هستند.
    ۲- بدون داشتن تخصص کافی، در همه ی مسائل خیـــــــــــــــلی قاطعانه اظهار نظر می کنید؛ که این هم البته ناشی از همان مورد یک است. در واقع وقتی مخالف کسی هستید، سعی می کنید تمام رفتارهای او را _ولو بدون داشتن زمینه تخصص کافی و حتّی دید جامع تر و عقلانی تر_ به رگبار نقد بگیرید!
    ۳- طرفداران ثابتتان؛ که در کمال تعجب، همیشه و در همه حال، بدون کوچکترین فکری همه ی مطلبتان را می پذیرند و عمق تفکرشان این است که بخشی از نوشته تان را کپی کنند و زیرش در تایید، چند کلامی بنویسند!

    به طرفدارانتان “فکر کردن” بیاموزید، حتّی اگر به واسطه ی علاقه ی وافرشان به شما، فدرت نقد کردن مطالبتان را از دست داده باشند! براتون آرزوی موفقیت روز افزون در سایه ی نگاه منصفانه را دارم.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    فکر کنم در زمینه فوتبال، آنقدر تخصص داشته باشم که اگر نه به این کامنت، لااقل به کامنت قبلی‌تان پاسخی بدهم. فکر کنم شما برداشت درستی از آن قسمت متن نداشتید، چرا که
    اولا من منتقد خصوصی سازی در امر ورزش نیستم، بلکه فقط برای این دو تیم -و به شرحی که در متن نوشتم- استثناء قائل شدم.
    ثانیا پولدار بودن مشکلی ندارد -در متن هم ننوشتم که مشکلی دارد!- منتهی استقلال و پرسپولیس سرمایه‌های همین مردم‌اند، که اصلا و ابدا مصلحت نیست این سرمایه را به دست این و آن بسپریم فقط چون پول دارند!
    ثالثا گیرم شخصی پیدا شد که علاوه بر پول، صلاحیتهای دیگری هم داشت. باز مصلحت نیست -چه به لحاظ ورزشی، چه به لحاظ اجتماعی، چه حتی به لحاظ سیاسی!- که این ۲ تیم مردمی را بفروشیم به بخش خصوصی.
    رابعا واضح است که علت مخالفت من با خصوصی شدن آبی و قرمز، دفاع از شرایط فعلی این دو تیم نیست، اما شما حتم کن که خصوصی شدن این ۲ باشگاه، نه تنها مشکلات فعلی این ۲ تیم را حل نمی‌کند، بلکه مشکلات دیگری هم به مشکلات فعلی اضافه می‌کند.
    خامسا استقلال و پرسپولیس می‌توانند دولتی -بخوانید ملی!- باقی بمانند اما امور مالی خود را از راهی جز پول بیت‌المال بگذرانند. با چی؟ با اسپانسر، با پول بلیط تماشاگر، با مدیریت اقتصادی درست و دهها راه حل دیگر. نکته بسیار مهم اینجاست؛ با این نوع واگذاری که من دارم می‌بینم، خصوصی شدن این ۲ باشگاه هم باز باعث نمی‌شود که دست گدایی این ۲ تیم از دولت یا همان بیت‌المال کوتاه شود!! اینکه من دارم می‌بینم کاریکاتوری از خصوصی سازی است که مالک این ۲ تیم را هر روز جلوی در دفتر این وزیر و آن نماینده می‌کشاند! با این همه، باز هم با خصوصی سازی این ۲ تیم حتی با این فرض که خصوصی سازی، درست و حرفه‌ای انجام شود مخالفم! این ۲ تیم باید سرمایه ملی، مال ملت -و به امانت دست دولت- باقی بمانند. دقت کنید! من دارم در شرایطی این حرف را می‌زنم که اصلا و ابدا دولت فعلی را باب میلم نمی‌دانم! منتهی باز هم این ۲ تیم باید دولتی-ملی باقی بمانند اما نحوه مدیریتشان حتما و قطعا اصلاح شود و اینطور نباشد که برای کشاندن تماشاگر به استادیوم، بازی مجانی اعلام شود، چون بلیطها را حسین خان هدایتی خریده!!!! اتفاقا هر دوی این تیمها قبل انقلاب هم توسط حکومت اداره می‌شدند، و فقط اسمش این بود که در فلان زمان، بهمانی مالک تیم قرمز بود و برعکس! البته بعله! تاج آن زمان، نسبت به تیم رقیب، حامیان بیشتری از حکومت پهلوی داشت اما هر دوی این تیمها حکومتی بودند. شما شک نکن در این باره…
    سادسا فرض کن هم الان حسین هدایتی آمد و عاقبت پرسپولیس را خرید!! آیا جز این است که این فرد نسبتا محترم، در همه این چند سال اخیر، لااقل به لحاظ مالی همه کاره تیم قرمز بوده؟؟!! خب چرا بساط پرسپولیس این است؟؟؟!!! شما به من بگو «استیل آذین» تیمی که حسین هدایتی رسما مالکش بود -یعنی آخر آخر آخر خصوصی سازی!- الان کجاست و چه می‌کند؟؟؟؟!!!! پس اگر دوست ندارید بلایی که سر تیم بی ریشه استیل آذین آمد، بر سر تیمهای ریشه دار آبی و قرمز هم بیاید، زیاد به بعضی حرفها دل خوش نکنید!

    در نهایت شما دوست عزیز را قبل از نقد هر متنی، ابتدا به «فکر کردن» توصیه می‌کنم، به خصوص که «طرفدار پر و پا قرص» این حقیر و وبم هم هستین! نیز از شما تمنا دارم اندکی مودبانه‌تر درباره دیگر دوستان‌ مشترکمان سخن بگویید.

  35. چشم انتظار می‌گوید:

    این‌ها بچه‌ی همون باباهایی هستند، که احتمالا می‌خوان آموزش و پرورش رو بخرند!! 🙂

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940216000236

  36. چشم انتظار می‌گوید:

    قول داده پسر خوبی باشه!! شاید به این شرط، که باباش آموزش و پرورش رو هم براش بخره!!

    http://snn.ir/detail/News/409448/145

  37. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران با بیان اینکه طبق کنوانسیون وین نباید در حین مذاکره تهدید نظامی صورت گیرد، گفت: طبق کنوانسیون ۱۹۶۹ وین اگر در مذاکره برای رسیدن به توافق، تهدیدی صورت گیرد -چه تهدید نماینده کشور و یا خود آن کشور باشد- آن معاهده را «بطلان مطلق» می‌کند.
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940216001227

  38. ع.ح.ق می‌گوید:

    روحانی: درس اعتدال و سیاست خارجی را از حافظ آموختیم.
    .
    .
    .
    خدا رحم کنه! چون حافظ به خاطر یه خال هندوی ترک شیرازی، سمرقند و بخارا را کلهم اجمعین بخشید 🙂
    من یخده (!) دقت کردم دیدم وندی شرمن هم خال داره!!!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    قطعه ۲۶ تا دقایقی دیگر به روز می‌شود انشاءالله…

  39. ناشناس می‌گوید:

    خیلی خصوصی
    خوشم میاد با این «تا دقایقی دیگر» 🙂 نه شما از رو میری، نه ما

  40. چشم انتظار می‌گوید:

    در صورت صلاحدید
    ابن‌مشغله؛

    دُم خروس رو باور کنیم، یا قسم حضرت عباس رو، اخوی؟! پر و پا قرص بودنتان و کتاب‌های داخل کتابخانه‌تان، یا تناقض اون سه چیزی که نتونستین باهاش کنار بیاین؟! خوش‌انصاف می‌شه تعریف نگاه صفر و یکی (منظور همون صفر و صدیه) رو بفرمائید؟! این که کلی‌گویی کنید، و به زعم خود نقد سازنده، بیشتر انگشت اتهام به سمت خودتون گرفتین، که اصلا هیچ آشنایی عمیقی با نگاه و تفکر حسین قدیانی ندارید.
    یک روزنامه نگاری که از اوان نوجوانی، در مکتب اساتیدی بنام، متخصص و متعهد تربیت شده و الان خودش یک نظریه پرداز خبره و حاذق (که دست بر قضا خیلی از مطالبش هم با حقایق بیرونی تطابق عجیبی داشته و داره) و صدالبته انقلابیه، اگه به نظر شما متخصص نیست، پس چیه؟! نکنه تخصص از نگاه جنابعالی، آبمیوه گرفتن با سانتریفیوژ یا پختن آبگوشت بزباش با سرمایه‌های ملته؟!
    طرفداران ثابت و متغیر (!) هم به نوبه‌ی خود و با اصرار و تشویق خود داداش حسین، نقد کردند و بارها نقدهای خصوصی، عمومی شده. ولی انتظار ندارید که وقتی متن ها خوش‌ساخت و به‌روز و دل‌چسب نوشته می‌شه، ادای روشن‌فکری دربیاریم و آهنگ مخالفت بزنیم؟! واقعا که جالب بود این صدر و ذیل کامنتتون… واقعا!

  41. فرهنگی می‌گوید:

    افاضات مبتکرانه بانوی محیط زیست، حافظ منافع یوزپلنگ و دست اندرکار بنزین وارداتی:

    ابتکار سال ۹۳: ازتهران بروید بیرون
    ابتکارسال ۹۴: مردم باید با ریزگردها کنار بیان
    ابتکار سال ۹۵: همگی برین به جهنم!!!

  42. ابن مشغله می‌گوید:

    آقای قدیانی، ممنون از پاسخ و همچنین نصیحتتون.

    راست می‌گید! فرض کنید از شما خواستم مدلِ منِ طرفدار سابق رو به مدلِ منِ طرفدارِ کنونی دعوت کنید. چرا که خودم هم مدت زمان طولانی در مورد خیلی از افرادی که تحسینشان می کردم _نه تنها شما_ اینجور طرفداری بودم. که الان می گم ای کاش زودتر از اینها اینجوری بودم. به هرحال؛ اگر لحنم تند است، سعی می کنم به زودی نرم و ملایمش کنم.
    _______________
    چشم انتظار، ممنون.

    صحبت من تضاد دم خروس و قسم حضرت عباس نیست! میشه هر دوش رو با هم باور داشت. ادبیات و از اون مهمتر، آرمان متعالی که من و ایشون رو با هم در یک جبهه قرار میده رو دوست دارم. ولی با خوندن برخی مطالب، با اون سه موضوع کنار نمی آیم! 🙂

    [قطعه ی ۲۶؛ جلد ۱ و ۲ و آر-کیو ۸۸ کتابهایی هستند که سال ۹۱ از غرفه ی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، واقع در نمایشگاه کتاب توسط اینجانب خریداری شدند.]

  43. بیست و ششی می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  44. لبیک یا حسین می‌گوید:

    جناب محمد تقی بزرگوار؛
    گفتنی ها را بزرگان قطعه گفتند! فقط دعا کنید که در روز محشر روی پیشانی هممون مجنون الحسین نوشته شده باشه که تنها و تنها همین است راه نجات…

  45. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    برادر ابن مشغله؛
    بنده به شهادت خیلی از دوستان همین قطعه
    هم جز السابقونم! هم از هر سه تا کامنت، حداقل یکیش مخالف با نظر نویسنده بوده!!
    هیچ دوشواری هم نداشته! با هم کنار اومدیم.

  46. لبیک یا حسین می‌گوید:

    جناب ابن مشغله؛

    شما شاید یهویی میای این طرفا! اگر همیشه رفت و آمد داشته باشی کامنت های انتقادی از ما هم می بینی!

    ولی خوب به قول یک روانشناس همه بیشتر دنبال تشابهاتند تا اینکه قبول کنند فرق های فکری طرف دیگر را!

  47. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آخرین شاهکار سردار سلامی
    http://farsnews.com/newstext.php?nn=13940216001651

    سرتیپ سپاه؛ سردار سخن
    http://www.tasnimnews.com/Home/Single/715202

    واقعا ادبیات خاصی دارند، خدا حفظشون کنه…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    سالهای ابتدایی حضورم در کیهان -شاید حدود ۱۰ سال پیش، درست یادم نیست چه سالی بود!- مصاحبه‌ای یک صفحه‌ای در ابعاد صفحات روزنامه کیهان البته، با سردار سلامی کردم مشخصا درباره فتح خرمشهر. سردبیر وقت کیهان، آقای هرندی که مصاحبه را قبل از چاپ داشت می‌خواند، صدایم کرد و ضمن تمجید فراوان از مصاحبه، گفت: «خب بقیه‌اش؟!» با تعجب پرسیدم؛ «بقیه‌اش چی؟!» حاج آقا گفت: «چرا یک صفحه دیگر هم با سردار سلامی درباره اوضاع روز منطقه مصاحبه نکردی؟!» خندیدم و گفتم: «جناب استاد! کی بود که به من و مهدی محمدی و… هر روز تذکر می‌داد که با سوژه‌های مصاحبه، بیش از یک صفحه گفت و گو نکنید که خواننده نمی‌خواند این حجم را؟!» استاد با عتاب گفت: «بابا! ایشون استثناء است… لطف کرده به ما وقت مصاحبه داده، ما باید نهایت استفاده را از ایشون می‌کردیم…». علی ای حال، خدا سردار سلامی را برای انقلاب اسلامی نگه دارد. انشاءالله به زودی متن آن مصاحبه قدیمی را در وبلاگ خواهم گذاشت… یادش به خیر! قبل آغاز گفت و گو، ایشان که فهمید فرزند شهید هستم، بلند شدند از جا و دوباره روبوسی… «پدرت کی و کجا شهید شد؟» جواب که دادم، خوب یادم هست در حالی که در آغوش یکدیگر بودیم، گفتند؛ «خون شهدای ۱۰ اردیبهشت ۶۱ نبود، خدا در سوم خرداد، خرمشهر را آزاد نمی‌کرد!»

  48. م.طاهری می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  49. ناشناس می‌گوید:

    “یادش به خیر! قبل آغاز گفت و گو، ایشان که فهمید فرزند شهید هستم، بلند شدند از جا و دوباره روبوسی…”

    یاد خاطره‌ای که از مقایسه منش حضرت آقا و رفتار حاج آقا خاطره در برخورد با فرزند شهدا نوشته بودید افتادم. با یادآوریش بغض چنگ می‌اندازه به گلوم که محبت حضرت آقا و بزرگوارانی چون سردار سلامی تسکینش میده. خط فکری که درست و بر مبنای اسلام ناب محمدی باشه، رهبر باشی یا سردار سپاه، الهی و امان اهل ایمان میشی و مایه رعب اهل کفر…

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    حسین قدیانی:

    آره والله… «حضرت آقا» اون بار… یادش به خیر! باز هم در همین زمان کیهان بودنم بود. بچه تر از الان بودم، خیلی! یک ماهی کتابت جلسات دوشنبه ایشان که نیمه عمومی نیمه خصوصی بود افتاد گردن من. در آخرین دوشنبه، بعد از اتمام مراسم، من هم مثل خیلی‌های دیگر رفتم جلو و دست آخر خودم را معرفی کردم و این را هم گفتم که؛ «شما اولین سال رهبری‌تان آمدید منزل ما…» و از این حرفها. ایشان، یکی حال مادربزرگم رو پرسید، یکی حال پدربزرگم رو، یکی حال مادرم رو، یکی حال خواهرم رو… جداگانه هم گفتند «سلام برسانید بهشان». حتی شغل پدربزرگم را یادشان آمد! کلی هم از «بابااکبر» سئوال کردند دوباره… کات! باری هم برای مصاحبه رفتیم پیش آقای هاشمی یعنی «فرمانده جنگ»! «فرمانده جنگ»!! قدرت الله رحمانی جانباز ویلچرنشین، من و مهدی محمدی و محمدرضا کائینی و یک نفر دیگر از بچه‌ها را به آقای هاشمی معرفی کرد. قدرت گفت؛ «ایشون (اشاره به من داشت) فرزند شهید اکبر قدیانی از شهدای فتح خرمشهر است». «فرمانده جنگ» به قدرت، نفر بعدی را نشان داد یعنی که حالا نوبت معرفی اوست!! 🙂 سری قبلی که این را برایتان نوشتم خودمم بغض کرده بودم اما الان خنده‌ام گرفته ناجور!! آی دلم… 🙂 آخه الدنگ! تو خیر سرت «فرمانده جنگ» بودی… چقدر نفهم! چقدر لامروت! 🙂

  50. سیداحمد می‌گوید:

    خیلی لامروت!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حسین قدیانی:

    خدایی دوست ندارم از این چیزها برایتان تعریف کنم که خوب یاد بد زیاد هم پیش آمده برایم اما چه کنم بعد همان روز دیدار با آقای هاشمی یعنی «فرمانده جنگ» قدرت رحمانی بهم گفت: «تو وظیفه داری از الان به بعد، هر کی رو هر جا می‌بینی، این برخورد هاشمی رو تعریف کنی براش… حسین! وظیفه داری…».

  51. حنظله می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛
    اگر ممکنه یه ایمیل برام بفرستید ایمیلتون رو داشته باشم.
    ممنونم

  52. بی بدن! می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی…………..

  53. محمد تقی می‌گوید:

    سلام به همه سربازهای خوب امام خامنه ای؛
    از شما به جهت محبتتان به کربلایی قاسم و این حقیر متشکرم.

  54. moslem می‌گوید:

    همه با هم به کمپین ترک بلاگفا و کمپین مهاجرت از بلاگفا بپیوندیم؛
    بلاگفا که تاکنون بارها و بارها کاربرانش را با انواع دردسرها، دروغ ها، تغییرات ناگهانی و قطعی های متناوب دچار کرده و آسیب زیادی به آنها وارد ساخته، از چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ بدون اعلام و اطلاع قبلی از دسترس خارج شد و با وجود اینکه پس از قطع شدن، قرار بود که مشکل جابجایی سرور دو روزه حل شود، اکنون با پیام برطرف شدن مشکل تا آخر اردیبهشت مواجه شده ایم! لذا از تمام بلاگفایی ها خواهشمندیم با ایجاد صفحات اجتماعی با عناوین ترک بلاگفا و مهاجرت از بلاگفا، علاوه بر ترک بلاگفا، مراتب اعتراض خود را به خیانت بلاگفا به اعتماد کاربران اعلام نمایند.
    معترضین به عملکرد بلاگفا لطفا این مطلب را از هر طریق به اشتراک بگذارید.

  55. محمد می‌گوید:

    ………….

  56. محمد می‌گوید:

    حسن جان مقصر نیست؛ مقصر فریدونه که جنس بد میده به داداشش!

  57. زینب خاتون می‌گوید:

    سلام
    اهل نوشتن و سرودنم و سالهاست قطعه و کامنتهای زیبایش را می‌خوانم و لذت می‌برم و آگاه می‌شوم. اوایل برداشتهای غلطی داشتم اما به تدریج بیشتر با قلم و تفکرتان آشنا شدم. یک ماه پیش بالاخره در قم جایی جز کتابخانه‌ها کتابهای‌تان را پیدا کردم و خریدم. با تنبلی دولت و شانه خالی کردنش از زیر بار مسئولیت موافقم. واضح است که به آموزش و پرورش باید خیلی بیشتر از اینها بها داد. این را به عنوان یک مسلمان ایرانی می‌گویم، نه به خاطر اینکه از خانواده معلمها هستم. در مورد ورزش شاید شما چون فوتبالی هستی اینطور فکر می‌کنی. در بین این همه اقوام و دوستان و همسایگان، دو سه نفر بیشتر فوتبالی ندیدم که حتی آنها هم راضی نیستند سرمایه کشور به بعضی بازیکنان داده شود که ماشینهای گران قیمت سوار شوند و آخر هم گل بخورند! اگر بحث سر سرمایه ملت است، به شخصه حاضرم هزار نفر از این مردم عزیز را شاهد بیاورم که روح دانش آموزان را سرمایه ملی می‌دانند، نه استقلال و پرسپولیس را! تجربه نشان داده ما در کشتی و وزنه برداری موفق تریم تا فوتبال. چرا برای چیزی هزینه کنیم که بازدهی ندارد؟ بهتر نیست این مبلغ در جای دیگری مثلا وزارت بهداشت یا فرهنگ و ارشاد خرج شود؟ به هرحال شما صاحب نظری و تخصص داری. در جوار کریمه اهل بیت همیشه دعایتان کرده و می‌کنم. به خصوص مجنون را…

  58. اخباری می‌گوید:

    *در حاشیه سفر هیأت به اصطلاح سیاسی طالبان از دفتر قطر به تهران-به یاد بیاوریم؛

    محمود صارمی
    (زاده به تاریخ ۱۳۴۷، بروجرد-شهید به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۷۷، مزارشریف)
    خبرنگار ایرانی و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بود که در سال ۱۳۷۷ در جریان کشتار دیپلمات‌های ایرانی در مزارشریف به شهادت رسید…
    http://mn-akhbari.blog.ir/post/10

  59. ضد قلدر می‌گوید:

    تفاوت دولت قبلی با دولت فعلی در ی “ویرگول” هستش!
    دولت قبلی: نرمش لارم نیست، مرگ بر آمریکا بگویید.
    دولت فعلی: نرمش، لازم نیست مرگ بر آمریکا بگویید.

  60. مهران شیخی می‌گوید:

    سلام حاجی
    برای شهدای غواص چیزی بنویس
    ۱۷۵ ماهی که بی‌صدا در خاک خفتند با دستانی بسته

  61. دریا می‌گوید:

    گل گفتی… حقیقت محض… ولی کو گوش شنوا در دولتمردان؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.