وطن امروز/ ۱۳ دی ۱۳۹۳: رزمایش ارتش جمهوری اسلامی هنوز در روزهای نخست خود بود که صدای نتانیاهو درآمد تا معلوم شود تجهیزات نظامی از قبیل موشک اگر متکی به ارادههای مقدس باشد، اتفاقا اقتدارآفرین است. صدالبته اقتدار ارتش و سپاه انقلاب اسلامی در ایمان مستحکم سردار و سرهنگ و سرباز ما ریشه دارد، در تقوا و ترس فقط از خدا و لاغیر، لیکن حضرت باری تعالی خود گفته است: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه». حال آیا زیبنده است که وسط رزمایشی به این دشمنشکنی، آن هم در بینالمللیترین، اقتصادیترین و حساسترین شاهراه آبی جهان، بفرمایند: «افزایش برد موشک، اقتدار نمیآفریند»؟! ما اگر شعار خود را گذاشتهایم تدبیر، مگر نه آن است که باید مدبرانه سخن بگوییم و مدبرانه رفتار کنیم؟! واقعیت این است؛ سردار مملکت دارد به وظیفه خود عمل میکند، آن هم به نحو احسن. سردار مملکت، خواه چون حاج حسن طهرانیمقدم، شهید باشد، با موشکهایش، همچنان مشغول خدمترسانی است؛ خواه چون حاج قاسم سلیمانی، شهید زنده باشد، باز هم به شایستهترین نحو ممکن کار خود را دارد میکند. سپاه، موشکی که قول ساختش را داده بود، ساخته. ارتش غرورآفرین نیز. علیالظاهر جنگ نیست، اما سرهنگ کشور به شکوه هرچه تمامتر از پس کارهای خود برآمده. رزمایش برگزار میکند لیکن اندازه یک جنگ واقعی، موجب وحشت اسرائیل میشود. خب! آن که باید موشک خود را بسازد، تمام و کمال این کار را کرده، آیا آن که ایام انتخابات قول داده بود صد روزه بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند هم کار خود را به نیکی انجام داده است؟! انشاءالله به کسی برنخورد اما حقوقدانها کم آوردهاند از سرهنگها. اگر «من سرهنگ نیستم» تا دیروز یک پز انتخاباتی ـ تبلیغاتی بود، اینک باید گفت کاش بعضیها عمل به وظیفه را از سرهنگ مملکت آموخته بودند. کاش همانگونه که نظامی ما در وظیفه خود یعنی ساخت موشک، آنچنان مدبرانه عمل کرده که دشمن، دیگر در خواب هم قادر به حمله نظامی به ایران عزیز نیست، دولتمرد ما هم در مقوله اقتصاد اقتدار میآفرید. عرصه نظامی به سردار و سرهنگ خود مفتخر است، اما سردار میدان اقتصاد و سرهنگ عرصه معیشت کجاست؟! معالاسف بعضیها به جای عذرخواهی بابت بدقولیهای اقتصادی و البته خیلی چیزهای دیگر، هنوز هم بر سر مردان جنگ میکوبند و وسط رزمایش ارتش، علیه اقتدار موشک جمهوری اسلامی سخن میرانند. خوب است دستگاه اجرا به جای فرافکنی و احیانا تخطئه اقدامات غرورآفرین دیگران، در همان «تشک کارآمدی» با اصحاب نقد کشتی بگیرد. ما با دولت، دعوا نداریم لیکن «دعوی کارآمدی» چون دست آخر گره به زلف «منافع ملی» میخورد، کتمان نمیکنیم که محل اصلی مناقشه ما با دولت است. دگربار باید دولتمردان ما مداقه کنند که با چه شعارهایی از مردم رأی گرفتند؟! نیز باید مقایسه کنند چه نسبتی میان آن شعارهای عمدتاً اقتصادی و کلیدواژههای بعد از سکانداریشان وجود دارد؟ آیا پارازیت، فیلترینگ، زدن امر به معروف، اینترنت، معطل کردن امهات امور کشور به نتیجه مذاکره و… اندک تناسبی با شعارهای انتخاباتی آقایان دارد؟! متأسفانه حرفهایی که برای مردم «نان» نمیشود، به کلیدواژههای اصلی دولت اعتدال بدل شده. خواننده فلان بتواند بخواند، نویسنده بهمان بتواند بنویسد، آن یکی بتواند بنوازد، این یکی بتواند برقصد؛ صرفنظر از درست یا نادرست بودن این موارد -که بررسی آن مجال دیگری میخواهد- شده مهمترین کلیدواژههای دولت اما فرار اینچنین از حوزه اقتصاد به حوزههای دیگر، زیبنده دولتی نیست که دو شعار تدبیر و اعتدال را سر دست گرفته. نکته بسیار مهم اینجاست که اگر دولت قصد دارد «جنگ مواضع» با اصحاب نقد راه بیندازد، منتقدان هوشیارتر از آنند که دولت را امر به معروف اصل کاری یعنی «امر به اقتصاد» نکنند. فرار از «نبرد کارآمدی» به «جنگ مواضع» این ظن را در مردم برمیانگیزاند که نکند دولت خود از کارنامه نهچندان خوبش در حوزه اقتصاد باخبر است که علیالدوام از اقتصاد فرار میکند! شگفتا! در حوزههای مورد علاقه آقایان هم وقتی از ایشان سؤال میکنی، باز از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میکنند با این بهانه جالب که بودجه این نهاد و آن سازمان، از بودجه ما بیشتر است! فرار از اقتصاد، هم خودش بد است، هم منجر به نتایج بدی میشود که همین فرار از مسؤولیت در حوزههای مورد علاقه هم از نتایج شوم فرار از فراحوزه اقتصاد است. آری! اقتصاد «فراحوزه» است و تو وقتی از آن فرار میکنی، با آن همه ادعا در دیپلماسی خارجی و دیپلماسی نفتی، قیمت نفت میشود ۵۷ دلار! باورم هست نفت ۵۷ دلاری بیش از آنکه قدرت کدخدای غیر کدخدا را نشان بدهد، بیش از آنکه قدرت آلسعود در حال سقوط را نشان بدهد، حتی بیش از آنکه محصول زد و بند اوباما و اخوک عبدالله بعضی آقایان باشد، نتیجه طبیعی فرار قوه مجریه از فراحوزه اقتصاد به حوزههای بعضا مبتذل و دستچندم است. همچنانکه نتیجه بدیهی تمدید توافق کذا هم میتواند باشد که ما سابق بر این در روزنامه «وطن امروز» از آن به «دشت اول تمدید توافق» یاد کردیم. فرار از حوزه اقتصاد حتی اگر فرار به حوزه مهم و غیرمبتذل دیپلماسی هم باشد، باز نتیجهای بهتر از نفت ۵۷ دلاری در پی نخواهد داشت. اینک جا دارد داخل پرانتز به آقای رفسنجانی بگوییم که آیا بهتر نیست برای این نفت ۵۷ دلاری هم پایی پیش بگذارید و نزد اخوک عبداللهتان چیزی به گرو بگذارید؟! و آیا بهتر نیست به آلسعود که این همه نزد ملت ما منفور است، اینقدر مشتاق نباشید؟! بگذریم… که من از سر خیرخواهی به دولت محترم عرض میکنم منفعت، فقط و فقط در «نبرد کارآمدی» است و الا «جنگ مواضع» دولت، نه با ما، که علیالقاعده باید با آمریکا و اسرائیل منفور و امثال همین عربستان مفتخور باشد. با شعارهای اقتصادی از مردم رای گرفتن اشکالی ندارد اما شرط است که بعد از روی کار آمدن هم حقیقتا نقش «کلید» را ایفا کنیم، نه اینکه با خلق کلیدواژههای غیر اقتصادی، گرههای معیشتی زندگی مردم را بیشتر کنیم. از قضا، نقد ما به توافق کذا یا تمدید آن هم به زبان اقتصاد بود. آقایان قول داده بودند با توافق، تحریمها برداشته میشود و اقتصاد نفسی میکشد! فیالحال تحریمها که برداشته نشد، اما تو اگر میخواهی اقتصاد نفسی بکشد، اولین قدم آن است که از اقتصاد، فرار نکنی. با این دستفرمان، همه حرفی زده میشود الا حرفی که برای مردم «نان» داشته باشد! با این دستفرمان، کلیدواژهها «کلید» را میخورند!
یسار
کدخدا در قهوهخانه مشقنبر وطن امروز/ ۲۴ اسفند ۱۳۹۳
نه اینکه بگویم از مادها به این طرف، خوب که فکر میکنم حتی قبل از مادها هم بیسابقه بوده که سناتورهای یک قبرستان به کشور دیگری نامه بنویسند و چیزی در این مایهها علیه رئیسجمهور خودشان بگویند؛ «این یارو که مثلا رئیسجمهور ماست، خیلی هم پهن بارش نکنید، همچین هم که فکر میکنید اختیاری ندارد!» من از شمای مخاطب، شمای دیپلمات، شمای مورخ، شمای راننده تاکسی، شمای بیسواد، شمای بیشناسنامه، شمای تازه به دوران رسیده و شمای به جهنم حواله داده شده سوال میکنم؛ از مادها به این طرف یا از مادها به آن طرف… اصلا فرض میکنم حافظه تاریخی شما تا مادها را نمیکشد، به من بگویید از آققویونلوها (!) تا به امروز، آیا همچو چیزی سابقه داشته که ۴۷ سناتور یک قبرستان علیه رئیسجمهور خودشان به کشور دیگری نامه بنویسند… و آنقدر بنویسند و بنویسند که درجه آخر صدای سگ رئیسجمهور یعنی باراک اوباما را درآورند: «نامه سناتورها اقدامی بیسابقه بوده!» همینطور است قطعا که جناب اوباما میفرمایند! کنگو، بوتان، گابن، اوگاندا، روآندا و بالطبع گینهبیسائو و بورکینافاسو هم لااقل تا امروز شاهد همچین فضاحتی نبودهاند که آمریکا بوده! جنگ درشان بوده، کشت و کشتار درشان بوده، قحطی و قتل درشان بوده، اینها را نمیگویم نبوده اما فیالواقع دیگر اینطور نبوده که هفته پیش در آمریکا دیدیم! ای تاریخ بشکند قلمت، یهویی! انشاءالله به بعضیها برنخورد اما این همان آمریکا بود که بهش میگفتند کدخدا؟! در قیاس برخوردی که سناتورها با اوباما کردند راحت میتوان مدعی شد سرکارگر قهوهخانه مشقنبر بیشتر احترام مشقنبر را نگه میدارد و بیشتر رعایت شأن و مقام مشقنبر را میکند! سناتورها زیرآب اوباما را نزنند، کدخدا بودن آمریکا پیشکش! تا بفهمی سناتورها چه گندی به هیکل پرزیدنت زده و چه خاکی بر سرش ریختهاند، باید اوباما باشی! خود خودش! آقای اوباما! یک دورهای بود که آمریکا کدخدایی بود برای خود اما الان آن دوره نیست. آن زمان آمریکا از دست ملت ایران عصبانی میشد، امروز اما از دست سناتورهای خودش آمپر میچسباند در حد مرگ! آمریکا، آمریکا که میگفتند این بود؟! فیالحال مشقنبر در قهوهخانهاش شان و منزلت بیشتری دارد تا اوباما در خاک آمریکا! ای تاریخ! بشکند قلمت، یهویی!
*سلفی بچههای شیراز با علی مطهری!
آخر سالی دوست دارم یک حرف بیربط هم بزنم! کتک خوردن علی مطهری در شیراز، تقصیر حرفهای فلانی بود در مناظره! من و علی مطهری، میدان گلسرخ شیراز، همین الان، یهویی!
(۵۱ دیدگاه)
- بایگانی: یساریک کف مرتب برای آقای روحانی وطن امروز/ ۵ اسفند ۱۳۹۳
«هر که پیام ۲۴ خرداد را نگرفته، نباید به مناصب بالای دولتی راه یابد» از یک زاویه جمله درستی است. ناظر بر پیروزی رئیس قوه مجریه، تنها با یک اختلاف چند دهم درصدی -به حدی که با یک احتساب، تعداد رایندهندگان از عدد رایدهندگان به وی برتری دارد- مهمترین پیام انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ را نامزدهای رقیب صادر کردند، آنجا که پیروزی جناب روحانی با یک اختلاف چند دهم درصدی را بهانه تمرد از قانون نکردند. قانون، قانون، قانون و… و باز هم قانون. قانون، قانون است و لازمالاجرا. پیام ۲۴ خرداد ۹۲ «قانونگرایی» بود. آن روز رقبای فرد پیروز و البته هوادارانشان، برای جماعت خسرالدنیا و الآخرة ۸۸ کلاس قانون گذاشتند و پیام قانونگرایی صادر کردند. آن روز تمکینی که در برابر یک پیروزی چند دهم درصدی صورت گرفت، برای همیشه مایه عبرت، ایضا شرمساری جماعتی شد که سال هشتاد و اشک، اختلاف فاحش ۱۱ میلیونی را ندیدند. آن روز آقایان قالیباف، جلیلی و آن دیگران بهعلاوه رایدهندگانشان نشان دادند وقتی صحبت از «قانون» میشود، دیگر چند میلیون یا چند نفر ندارد! باید تمکین کرد از قانون؛ چه با ۱۱ میلیون اختلاف فاحش، چه با یک اختلاف چند دهم درصدی. بویژه ناظر بر حوادث سال ۸۸ برای هر عقل سلیمی قابل پذیرش است که روز ۲۴ خرداد بسی زودتر از پیام اعتدال، پیام قانون بود که صادر شد. پیام قانون یعنی پیام رای مردم، پیام احترام، پیام ادب، پیام منطق، پیام شعور، پیام شرف و پیام امنیت. مستند به اختلاف ناچیز انتخابات ۲۴ خرداد، راحت بود برای نامزد بعد از فرد پیروز، دبه درآوردن لیکن تو وقتی واقف باشی که برای وجب به وجب این بیرق مردمسالار، خون سرخ ریخته شده، بیقانونی اینقدر دیگر برایت راحت نمیشود! با این حساب، من کاملا موافقم؛ «هر که پیام ۲۴ خرداد را نگرفته، نباید به مناصب بالای دولتی راه یابد» اگر هم راه یافت لااقل برای رضایت دل آقای روحانی، باید راهدهنده را مواخذه کرد. بر مبنای این جمله دقیق رئیس قوه مجریه، کسانی که علیه نتیجه قانونی انتخابات، لشکر میکشند، صلاحیت منصبنشینی ندارند. جمله وقتی دقیق از آب درآمد، زیبندهتر آن است که اولین عامل، ناقل محترم باشد. «تمکین به قانون» البته فقط پیام ۲۴ خرداد ۹۲ نیست؛ پیام ۲۲ خرداد ۸۸ بلکه پیام هر انتخاباتی است. حال اگر فردی حکم دهد که فلان نالایق، بیآنکه پیام قانون را گرفته باشد، متصدی پستی شود، او را از همین جا دعوت میکنم به گرفتن پیام ۲۴ خرداد. روز ۲۴ خرداد، اعتدال شعار رئیسجمهور بود اما پیام ۲۴ خرداد یعنی قانون، شعار همه جمهور در همه روزهاست. هر رئیسجمهوری، عاقبت یک شعاری دارد اما مهمتر از شعار روسای جمهور، پیامی است که جمهور صادر میکند. اگر جمهور، آن روز که رای میدهد طبیعتا قابل تقسیم است، همان روز پیام هم میدهد که این پیام، دیگر اکثریت و اقلیت ندارد. به قول امروزیها گمانم «لایک» داشت جمله رئیس قوه مجریه. ما سال ۸۸ اگر یک خط مینوشتیم ۲۴ از ۱۳ بزرگتر است، مکرر در مکرر فریاد زدیم که ۴۰ از هر دوی اینها بزرگتر است. آری! حق منصبنشینی ندارد فتنهگر دیوانهای که ۱۳ را از ۲۴ بزرگتر اما از ۴۰، از همه ملت، خیلی خیلی بزرگتر تصور میکند!! میبینی جناب روحانی! علامت کوچکتر بزرگتر، سرشان نمیشود، از شما پست هم میخواهند! ندهید خب بهشان! احسنت! شما چند روز پیش در زمینه صنعت فضایی، آن اقدام را انجام دادید؛ رسانههای اصولگرا همه در صفحه نخست تیتر گرفتند اما جراید فتنه به سانسور گذراندند! واماندهها کاش فقط در علائم ریاضی مانده بودند؛ پیام ۲۴ خرداد را هم نگرفتهاند بدبختی!
(۱۸۳ دیدگاه)
- بایگانی: یساررحم کن به برند ۵۷ اسد هست و ملکعبدالله رفت
وطن امروز/ ۷ بهمن ۱۳۹۳
انقلاب اسلامی صرفنظر از دستفرمان بعضا غلط دولتها با قدرت مشغول طی طریق است. ادارههای اینجا و آنجا، خواه به انقلاب اسلامی کمک کنند، خواه چوب لای چرخ بگذارند، ارادههای انقلابی، انقلاب را تنها نخواهند گذاشت. شهیدان شهریاری، احمدیروشن و… دست روی دست نگذاشتند تا ببینند کدام دولتمرد با هستهای موافق است و کدام نه! کار خویش انجام دادند. صد البته بهتر است ادارههای دولتی به وظیفه خود عمل کنند اما نکنند هم، اندک خللی در عزم جوانان انقلابی صاحب اراده به وجود نخواهد آمد. پس انقلاب پیش رفته است. ما منکر ضعف هیچ دولتی از دولتهای پس از انقلاب نیستیم لیکن حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی در همه آرمانهای زمینی و آسمانی کاملا مشهود است. با ملاک آرمانها، همان اندازه که انقلاب اسلامی پیشرفت داشته، دشمن و بویژه آمریکا عقبنشینی آن به آن داشته. فیالمثل در آرمان سران کاخ سفید، هرگز این نبود که عمر با برکت انقلاب اسلامی به بهار سی و ششم برسد، با آن همه تهدید و تحریم و ترور و جنگ و چه و چه که علیه ملت ما روا داشتند. حال ایران، هستهای هم شده! در سخنان امام خامنهای دقت کنید. گویی همان خمینی بتشکن است، لیکن قیاس کنید رفتار و گفتار سران ۳۰ سال پیش کاخ سفید را با سران روسیاه امروزش. نقشههای ریگان برای خلیجفارس را یادتان هست؟ واقعیت آن است که این گزینه بامزه نظامی روی میز آقای اوباما، سالیانی پیش برای خودش ارج و قربی داشت، نقطه هدفی داشت، سوختی داشت! در همان سالیان یعنی نزدیک ۳۰ سال پیش بنا به اقتضای روزگار، ولیفقیه به یکی از ۲ قطب آن روز دنیا نامهای نوشتند و نکات مهمی را متذکر شدند و پیشبینی کردند… و همه محقق شد. اینک ۳۰ سال از آن دوران گذشته و هم او دست برتر را در منطقه دارد که در جغرافیای مقاومت، سیدحسن و حاجقاسم را در آستین دارد. اینک لازم نیست ولیفقیه به آقای اوباما نامه بنویسد، بل این اوباما است که در ضمن نامه، منت ژنرالهای سپاه انقلاب اسلامی را میکشد. اینک ولیفقیه، نامه هم بخواهد بنویسد به جوانان غربی مینویسد، چرا که آمریکا دیگر ابرقدرت و کدخدای جهان کنونی نیست که لازم باشد ولیفقیه به او نامه بنویسد و آینده را پیشبینی کند. آینده معلوم است! آن روزی که آمریکا، حرف اول و آخر را در دنیا میزد، روزگاری بود که مثلا اراده میکرد فلانی در فلان جا رئیسجمهور نباشد، فیالفور همین اتفاق میافتاد اما من فردایی را میبینم که بشار اسد با رای مردم شام همچنان رئیسجمهور سوریه است و آن روز، اوباما دیگر رئیسجمهور آمریکا نیست! همانطور که امروز اسد هست و ملک عبدالله نیست! خامنهای هم دهه ۶۰ ولیفقیه بود حتما به گورباچف نامه مینوشت و خمینی هم امروز اگر در میان ما بود ـ دقیقا عین آقا ـ محلی به اوباما نمیگذاشت و نامه به قلوب ذاتا پاک جوانان دیار غرب مینوشت، بلکه اسلام را بیواسطه رسانههای شیطانی دریابند. فلذا خامنهای همان خمینی است اما آنچه عوض شده، نوع آرایش جبهه حق و باطل است. در این آرایش جدید، دست برتر از آن جبهه حق است و این رئیسجمهور آمریکا است که لاجرم باید نامه به بزرگان بنویسد. آقای اوباما لابد دوست میداشت بزرگان نامه او را محلی بگذارند، بیچاره نمیدانست که امروزه روز برای جانشین خمینی، جوانان غربی، بیشتر از سران غرب موضوعیت دارند! من واقعا دلم برای سران غرب و در راسشان این آقای اوباما میسوزد. بیچارگانی هستند که برای ادامه حیات، یک روز متوسل به ابوبکر البغدادی میشوند، دگر روز به «خبر مرگش»! این هم آخر شد ابرقدرت؟! امام اگر به گورباچف نامه نوشت، این هم بود که رئیسجمهور شوروی برای ادامه حیات خود، لااقل آدمکش و تروریست از جای جای عالم اجیر نمیکرد و یک حد و حدودی از پرنسیب و پرستیژ برای خودش قائل بود. خب! دقیقا در این منظومه است که بعضی پیادهرویها، نه فقط اقتصاد را علاج نمیکند که در حکم پیادهروی روی مخ منافع ملی و غرور ملی معنی مییابد. وقتی در جنگ آرمانها، دست برتر از آن انقلاب اسلامی ملت ایران است، بیشتر باید مراقب برند بهمن ۵۷ بود. بعضیها بدانند اگر این نبود که در جمهوری اسلامی صاحب مسؤولیت هستند، ملت هرگز این همه در رفتار و گفتار ایشان دقیق نمیشد. ادعا میشود که ما اگر در برابر دشمن علیالدوام کوتاه بیاییم، در صورت عدم توافق، افکار عمومی همه دنیا حق را به جمهوری اسلامی میدهد، نه آمریکا. من حتی اگر با این ادعا موافق باشم، سوال میپرسم که در برابر دشمن اساسا تا کی و تا کجا باید کوتاه بیاییم؟ و براستی خط قرمز این بساط کجاست؟ درباره ادعای یادشده ضمن اشاره به چند نکته پرونده این متن را میبندم و خواننده را به تامل و تدبر بیشتر دعوت میکنم.
یک ـ اساس این تفکر که افکار عمومی دنیا در قضیه هستهای، حق را به ۱+۵ میدهد، نه ایران، اشتباه و ناشی از یک ذهن مرعوب است.
دو ـ اما گیرم لازم باشد برای اقناع بیشتر جهانیان، از چیزهایی کوتاه بیاییم. گمانم آنچه در این یک سال و نیم اخیر انجام شده، کافی باشد.
سه ـ کوتاه آمدن بیش از این، اصلا و ابدا به اقناع بیشتر جهانیان منجر نخواهد شد بلکه دنیا اتفاقا از خود خواهد پرسید این همه کشور مسلمان سفیر فرانسه را اخراج کردند، چرا جمهوری اسلامی در بینشان نیست؟ این چه وقت سفر وزیر امور خارجه ایران به پاریس بود؟ ایران که در میدان مسابقه، با عناصری چون قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله بهخوبی از پس نقشههای شوم آمریکا و اسرائیل برآمده، چرا در زمین دیپلماسی متوجه برند خود نیست؟!
چهار ـ اگر ادعای مورد بحث را قبول کنیم آیا ممکن نیست در نهایت به اینجا برسیم که انقلاب اسلامی را دودستی تقدیم دشمن کنیم تا دنیا نه فقط پی به حقانیت ما ببرد بلکه ملتفت مظلومیت ما هم بشود؟! آیا مضحکتر از این هم چیزی پیدا میشود؟!
پنج ـ صدالبته طراحی رفتار و گفتار بهگونهای که دست آخر، دنیا بیش از پیش متوجه ذات پلید و درستنشدنی شیطان بزرگ شود بلامانع است، منتها دقت باید کرد در این طراحی به منافع ملی و اقتدار ملی ظلم نشود.
شش ـ این یک اصل است؛ آدمی که از خود ضعف نشان دهد بیش از آنکه محق بودن خود را ثابت کرده باشد، ذلیل بودن خود را به کرسی نشانده… و دنیا به آدم ذلیل هیچ حقی در هیچ قضیهای نمیدهد.
هفت ـ اتفاقا اگر قضاوت جهانیان برای ما ملاک است، در عالم دیپلماسی، بسی بیش از اینها باید روی موضع حق خود پافشاری کنیم. زیادی که کوتاه بیاییم، دنیا لابد با خود خواهد گفت ایران که خودش هم روی مواضع خود محکم نیست و خودش هم خود را چندان محق نمیداند که روی این حق ایستادگی کند، ما چرا حق را به او بدهیم؟
هشت ـ افکار عمومی دنیا بماند؛ بعضیها در همین ایران خودمان به جای آنکه منبعث از این بساط یکسال و نیم، متنبه راه غلط خود شوند، تازه میگویند «سیاست باید به اقتصاد یارانه بدهد»! علاوه بر پیادهروی با اجنبی و سفر به پاریس در بدترین زمان ممکن، دقیقا باید تا کجا در برابر دشمن خم شویم که شاخکهای فهم بعضیها تکانکی بخورد؟ آمدیم و این جماعت اصلا نخواست موضوع را بفهمد، آیا ما مسؤول فهم اینها هم هستیم یا کمی این وسط باید دلمان برای برند انقلاب اسلامی بسوزد؟ انقلابی که امام آن، نه لزومی به نامه نوشتن به اوباما میبیند، نه حتی جواب دادن به نامه او، آیا اندازه فهم بعضیها ارزش ندارد؟
نه ـ خنده به دشمن، تحریم را برنمیدارد. دیگر این یک سال و نیم اخیر همه گونه به دشمن لبخند زده شد اما تحریم به قوت خود باقی است بعضا تحقیر هم میکنند. تحریم وقتی از بین میرود که دشمن ببیند تحریم او بیاثر است اما تحریم دشمن چگونه بیاثر میشود؟
ده ـ نگاه به درون، به اقتصاد، به عزم ملی، به جوانان وطن خود، اثر تحریم را از بین میبرد یا آنچه در این یک سال و نیم اخیر عمل شد؟ برای از بین بردن اثر تحریم، من که رد خون شهریاری شهید را میگیرم تا خندههای جناب ظریف! این انتخاب سرنوشتساز، امتحان خود را پس داده است! غنیسازی ۲۰ درصد و چرخش سانتریفیوژها، خود نوعی فراعمل اقتصادی و ناظر بر افقهای آینده جهان است. آنچه نمیگذارد چرخ کارخانهها بچرخد، لباس بدون جلیقه ضدگلوله حاجقاسم سلیمانی نیست، مردمک چشم «علیرضا» نیست، پری نقاشی «آرمیتا» نیست، سیدحسن نصرالله نیست، تحولات یمن نیست، «خبرمرگش» نیست، قطرات خون سردار شهید سپاه قدس نیست، تذکرات آیتالله جوادیآملی نیست؛ در یک کلام خلاصه کنم بیتدبیری است! آقایان! قند در دل دشمن آب کردن، برای اقتصاد این ملت، نان نمیشود. بفهمید!
(۱۰۰ دیدگاه)
- بایگانی: یسار«نه ده» تقدیم به «حاج صادق» بچه که بودم یه وقتایی خودکار بیکم را فرو می کردم در بیلبیلک نوار کاست و می چرخاندم و ادای آهنگران را در می آوردم و داد می زدم؛ «هیات منا الذله، هیات منا الذله». حنجره روزهای جنگ! ما با «هیات منا الذله» قد کشیدیم! جبهه و جنگ و هنگ و آهنگ و آهنگران را عشق است که سوگند به لالایی مادر در شبهای موشکباران، ما زیر بار صلح با یزید نمی رویم. «نه ده» تقدیم صدایت حاج صادق دوست داشتنی. راستی! تا یادم نرفته بگویم که «هیهات منا الذله، هیهات منا الذله».
(۴۱ دیدگاه)
- بایگانی: یسارما هنوز به دوران نرسیدهایم! وطن امروز/ ۲۳ آذر ۱۳۹۳
… آری! «ما رایت الا جمیلا». بزرگترین اجتماع همه تاریخ. این از حماسه خون خدای ما. این از اربعین حسین (ع) ما. این از زینب (س) و عباس (ع) ما. این از بینالنهرین و بینالحرمین ما. کدخدا هم اگر قادر است جمعیت خود را رو کند! اصلا مانده برایش بشریتی؟ که حتی در خود آمریکا هم «مرگ بر آمریکا» میگویند! محبوبیت که داشت؛ به قدرت کل هم رسیده! حسینبنعلی (ع) را میگویم! حضرت خون خدا را! حاکم بلامنازع قلب آدم. آنهم چه قدرتی! چه جمع و جماعتی! چه جمعیتی! عجیب در دست گرفته سیدالشهدا نبض حوادث جهان را. سلسله موی دوست، حلقه دام بلاست. آن از عاشورا، این هم از اربعین… و البته که همه جا کربلاست. اینک خون خدا حاکم بلامنازع جهان است. اگر بپرسی چه کسی بر جهان حکومت میکند، جواب میدهم مسبب حماسه بینظیر دیروز. دیروز، روز همان روز بود اما روزگار، روزگار دیگری بود! سیلی به این سرخی، هرگز کدخدا نخورده بود از خون خدا! دیروز، شمر زمانه… این جلاد تحریم فهمید که همچنان با غیرت و غرور اباالفضل (ع) طرف است؛ آنهم درست در محل منازعه! محل مبارزه! محل جنگ! بینالحرمین مگر رها میکند گریبان شمر را؟ دنیا اگر شمر دارد اما از وجود حسین (ع) هم خالی نیست! و شب اگر سیاهی و ظلمت دارد، لیکن از وجود ماه هم خالی نیست! دیروز حضرت سیدالشهدا با اربعین خود، فقط یک چشمه نشان داد! جانم! جانم از مناسک حج خون. مشعر عاشورا. منای کربلا. و اگر بپرسی عرفات قیام حسینی کجاست، من همین اربعین را نشانت میدهم! آدمی که در حج، نسبت به خدا و خود معرفت مییابد، در اربعین، به شناخت خون خدا میرسد. اینجا اما خبری از وقوف نیست که سراسر باید در هروله باشی. حرکت. جوش و خروش. اینجا همه چیز وقف رفتن است؛ رفتن و نایستادن! اینجا خیمه برپا نمیکنی، بلکه به سمت خیمه میروی… تا افق. تا آفتاب. تا نور. اینجا به تمنای آب، پای بر زمین کوبیده نمیشود، بلکه مراد، خون خداست. اینجا قصه هاجر نیست! داستان هجرت است! هجرت، نه از یک شهر به شهر دیگر، که از عصر غیبت به دوران ظهور. اینجا هجرت، مهاجرت از زمانی است به زمان دیگر… و آن چشمه اصل کاری که حسین (ع) به اذن خدا برای دنیا رو خواهد کرد «حضرت منتقم» است. راهپیمایی اربعین را تو حرکت از شهر نجف به شهر کربلا نبین! این هرولهای است از غدیر تا عاشورا… از علی (ع) تا حسین (ع)… از آدم تا خاتم… از همه دیروز تا همه فردا… و از همه ازل تا همه ابد… در این منظومه، آنکه از همه حی و حاضرتر است، منتقم خون سیدالشهداست. حقا که در این عرفات حسینی نیز، میتوان چشم بر یوسف زهرا (س) گشود… و جرعهای از نور چشید. این فقط راه قدس نیست که از کربلا میگذرد! راه قدسی ظهور نیز از کرب و بلا میگذرد. حال که اینچنین تکیه داده یوسف زهرا (س) بر خون خدا، دیر نیست آنروز که شاهد تکیه منتقم خون حسین (ع) بر دیوار کعبه نیز باشیم. چشم ما روشن است! به پشتوانه حضور اربعین، چشم ما به جمال ظهور روشن است. اگر تا عاشورا شناخته نشود، ظهور محقق نخواهد شد، اینک به مدد اربعین، جهان به معرفت عاشورا رسیده و باز هم بیشتر خواهد رسید. همچنانکه زینب (س) پیامبر خون حسین (ع) بود، اربعین نیز برای روز عاشورا مشغول پیامبری است… و اربعین به شهادت دیروز وظیفه خود را به خوبی بلد است! اگر ابنای آدم، اربعین را تنها نگذاشتهاند، اربعین هم بههنگام به داد ایشان رسیده… و حسین (ع) دقیقا همینگونه هوای ما را دارد؛ با شهرش که کربلا باشد، شهر خودمان! با یومالعیارش که عاشورا باشد، روز خودمان! و با اربعین… اربعین خودمان! ما هنوز داشتیم «لبیک یا حسین» میگفتیم که حضرت ارباب، خود جواب ما را داد! در وادی عشق، آنکه باز هم جلودار بوده، حضرت حسین (ع) است. اربعین، سلام ارباب است بر ما. این سفرهای است که خود حضرت گشوده. هیچ دیدهای راهی را که با خون خدا باز شود؟ در کار دین خدا، هر گرهای که دشمن بزند، ما به پشتوانه خون خدا بازش میکنیم. به شهادت شهدایمان، ما سهم داریم از سیدالشهدا. ثارالله کمی بیشتر بجوشد، الله، بقیهالله را خواهد فرستاد. یکی دو عاشورای دیگر، چند اربعین دیگر… حسین (ع) کامل خواهد کرد رسالت خود را. در این غدیر آخرین یعنی اربعین، گویی تقدیر خدا بر آن است که ثارالله دست بقیهالله را بالا برد. دیگر حتی لازم نیست جاماندگان، خود را به صحنه برسانند و جلوتررفتگان، گامی به عقب بردارند، چرا که عظمت دیروز را همه دیدهاند! دشمنی که میخواست یک هفته بعد از بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی ملت ایران را انکار کند، هیچ فکر نمیکرد به پست «انقلاب اربعین» بخورد! اینک شعار «مرگ بر آمریکا» فراتر از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی، از غدیر تا عاشورا شنیده میشود! اگر نیک بنگری، دست روحالله را هم حضرت ثارالله بالا برده بود. قم، قمقمه، قیام… همه دست اباعبدالله بود. از چشم حسین (ع) باید دید حوادث نیک عالم را… و امروز هم حضرت سیدعلی به پشتوانه همین دست، همین چشم، همین چشمه، همین چفیه و همین اربعین… همین عظمت با دشمن سخن به اقتدار میرانند. بهمن ۵۷ ما به پشتوانه همین اربعین با دنیا سخن گفتیم. ایمان ما به فردایی بود که با خون حسین (ع) میجوشید! دیروز، شهر خودمان دست دشمن بود، اما شعار شهدایمان این بود؛ «کربلا کربلا! ما داریم میآییم». اگر دیروز، شهر را پس گرفتیم و امروز، افق را… این همه را مدیون تو هستیم ای امام عاشورا. اینک دنیا دیری است پشتوانه ما را دیده اما پشتوانه جبهه باطل کجاست؟ مشتی شمر تکفیری و حرمله سلفی که نشد پشتوانه! پشتوانه باید متکی به جمعیت باشد، به یدالله مع الجماعه، به ثارالله مع الجماعه، نه ترور! از ترور اگر کاری ساخته بود، خون علیاصغر (ع) به زمین برمیگشت… و از پس عاشورای ۶۱ هرگز به اربعین امروز نمیرسیدیم. کربلا یعنی جاذبه آسمان از زمین بیشتر است… و جذبه خون ۶ ماهه از تیر سهشعبه بیشتر است! صلح و سازش با دشمن، هرگز به هیچ اربعینی نمیرسد! دقت شود! اربعین دیروز در همین دنیا حادث شد! دنیا را هم اگر میخواهیم، باید راه حسین (ع) را برویم! خوب است بعضیها بیشتر در تصاویر اربعین مداقه کنند، بلکه ملتفت شوند با چه پشتوانهای مشغول مذاکرهاند! پشتوانه اگر حقیقتا اربعین باشد، تو از دشمن، امتیاز خواهی ستاند! و از موضع بالاتر با او سخن خواهی گفت! بزرگان واقف بر این پشتوانهاند که اسرائیل را ناامن میخواهند. معالاسف جهل نسبت به این پشتوانه، توافق کذا را در پی دارد! امان از جهل! این جهل است که باعث میشود تو درس کربلا را هم وارونه بفهمی! و این جهل است که باعث میشود اربعینیان را همصدا با اسرائیل بخوانی، حال آنکه ایشان همصدا با رجز عباساند در شب عاشورا… که پاره کرد اماننامه شمر را! و خیال نکرد آن جلاد تحریم، مودب و باهوش است! و خیال نکرد امیدی به وعدههای شمر هست! راه قدسی ظهور که از مسیر کربلا گذشت و مهدی (عج) که آمد، تازه آن موقع، ما به دوران خواهیم رسید! بعضیها عجیب اشتباه میکنند؛ ما هنوز به دوران نرسیدهایم! ما را عقیده بر آن است که تا از خون حسین (ع) انتقام گرفته نشود، هیچ دورانی نگذشته الا آنکه دَوَران روزگار بوده باشد. شکوه و عظمت و حماسه و حکومت از آن خون خداست، آنوقت بعضیها دل به وعده کدخدا خوش کردهاند! امان از جهل! اربعین ۱۴۳۶ وقت مناسبی برای پذیرفتن اماننامه شمر نیست! اینک حسین (ع) در اوج قدرت بلامنازع قرار دارد… و بزرگترین اجتماع همه تاریخ، از آن اوست. اربعین ۱۴۳۶، بهمن ۵۷ خون خداست که بلاشک منتهی به ظهور خواهد شد انشاءالله. الان که وقت آویزان شدن از کدخدا نیست! آنهم کدخدایی که اساسا دیگر نیست! اگر شاه رفت؛ کدخدا را هم دیگر باید رفته حساب کرد! همچنانکه فیالحال در عراق، حاج قاسم هست و خبری از ژنرال نگونبخت جناب پرزیدنت نیست! خدا با اربعین خون خود، گویی در تدارک مقدمات ظهور است. لرزه افتاده بر اندام بطالین. ناامناند و بیامان. ببینید! بشنوید! از حکومت ثارالله، صدای حکومت بقیهالله میآید…
***
یا اباعبدالله! حکومت تو بر قلب عالم و آدم، محشری بر پا کرده که جز «ما رایت الا جمیلا» تفسیری ندارد. تو با کربلا، با عاشورا… و با اربعین، چه زیبا پاسخ دادی ندای غربت بشر امروز را. عصر، عصر غیبت است لیکن خون خدایی تو، همواره به نفع اولاد آدم جوشیده، التیام داده زخم آدمیزاد را. حتم دارم برکت خون تو، زخم جانسوز و یلدایی غیبت را نیز مداوا خواهد کرد. دیروز، حضور با اولاد آدم بود در کربلای تو… و فردا، وقت آن است که ظهور مهدی (عج) امت، از مسیر کربلای تو بگذرد. یا اباعبدالله! با این اربعین با آن عظمت، چشم دنیا به دعای ثارالله است… ما کم از خون خدا معجزه ندیدهایم!
(۸۶ دیدگاه)
- بایگانی: یسارجیغ بنفش گوجه وطن امروز/ ۲۸ آبان ۱۳۹۳
خیلی جاهای دنیا با گوجه بر سر و صورت سیاستمداران میکوبند، اینجا اما بیتوجهی دستاندرکاران و غرقشدنشان در سیاستبازی، البته اعم از داخله و خارجه! حتی از قیمت گوجه هم بر سر مردم، چماق ساخته، بلکه ملت بیش از پیش ملتفت «تدبیر و امید» شوند! یادش بخیر! روزگاری بعضیها وعده داده بودند به ملت که ما اگر دکان دولت را باز کنیم، هم چرخ غنیسازی میچرخد، هم سایر چرخها! ما را این گمان نبود که قیمت گوجه در بعضی شهرها به ۱۰ هزار تومان برسد! آری، اینجا جای دیگری است. اینجا سوءاستفاده میشود از نجابت مردم. گوجه هم مثل آب و هوا، مثل آلودگی هوا، مثل بنزین محصول عِرق و عَرق کارگر ایرانی، مثل خیلی چیزهای دیگر! اگر ما چند روز پیش در «وطنامروز» ناچار شدیم متاثر از این هوای آلوده، «سلام خانم ابتکار» را تیتر یک خود کنیم، این بار ماندهایم به که سلام کنیم! به وزیر کشاورزی، به که، به چه؟ علیالظاهر از پیوند گوجه و سیاست گریزی نیست. گوجه همان است که پرتاب آن بر صورت سیاستمداران، در بسیاری از فرهنگها -درست یا نادرست- به روشی از اعتراض بدل شده، اینجا اما در شماری از شهرهای کشور تا ۱۰ هزار تومان هم بالا کشیده، باز دولت تدبیر، ترجیح میدهد خودش را به ندیدن بزند یا اینکه حدت کند در گرفتن وقت نمایندگان ملت در سیاسیکارانهترین معرفیهای وزیر علوم به مجلس در طول تاریخ انقلاب! به نظر میرسد بعضیها آنقدر خود را درگیر کدخدا و مذاکره با شیطان بزرگ کردهاند که دیگر کمتر میتوانند این مسائل را ببینند. گویی کلاس دولت پایین میآید اگر درباره دغدغههای معیشتی ملت از جمله قیمت این روزهای گوجه پاسخگو باشد یا لااقل به «تدبیر و امید» سخن بگوید. شگفتا! رسانههای همسو با دولت نیز به قوه مجریه رفتهاند. اگر در گذشته، قیمت گوجه و مساله سیبزمینی باعث میشد «شارلاتانیسم مطبوعاتی» اساس جمهوری اسلامی را مورد سوال قرار دهد و فریاد «وا همه چیزا» سر دهد، امروز اما انگار نه انگار! اینک بهتر میتوان قضاوت کرد که رسانههای دومخردادی آیا درد مردم را دارند یا فیالواقع مصداق «فی قلوبهم مرض» مرض دارند؟! از نظر دولت محترم، شاید همین که گوجهفرنگی عاقبت هر جا یک قیمتی برای خودش دارد، بهتر از عدم قیمت است! به هر حال، زیاد که چشمت به دهان دشمن باشد، یادت میرود مردم آبادی خود را هم ببینی. چه خندهدار! با پول یارانه، در بعضی شهرها فقط میتوان چهار کیلو و پانصد و پنجاه گرم گوجه فرنگی خرید!! آقایان! اشتباه نکنید! من در شما این توان را میبینم که بردارید و مدعی شوید قیمت گوجه هم تقصیر بنزین داخلی بود یا اینکه اصلا بیندازید گردن پارازیت یا غنیسازی ۲۰ درصد!
(۷۲ دیدگاه)
- بایگانی: یسارآیا دولت از قلقلک خوشش میآید؟ «آخرین گمانهزنیها حکایت از آن دارد که سرنخ اسیدپاشیهای اخیر به بخشی از بدنه دولت اعتدال بازمیگردد. این بخش با وجود فتنهگری در سال ۸۸ اساسا به این دلیل خود را درون دولت اعتدال راه داد که این بار به جای سپهر سیاست، در فضای جامعه، فتنهآفرینی کند. حالا سوژه فتنه، از بالا یعنی حکومت، به پایین یعنی ملت نقل مکان کرده و مصداق بارز آن اسیدپاشی در کف خیابانهای اصفهان است. صدالبته فتنهگران در راه موجسواری از اسیدپاشی، از سکوت همراه با غفلت اعضای ارشد دولت اعتدال و معالاسف شخص رئیس کابینه بهترین استفادهها را کردهاند. به نظر میرسد حکایت پارهای حوادث تلخ در دولت اصلاحات -که کرم از خود درخت دولت وقت بود- این بار هم دولت اعتدال -شاید بیآنکه خود بخواهد یا حتی بداند- به محلی امن برای مقاصد شوم اهل فتنه تبدیل شده است.»
فرض کنید سخنران محترم یا نسبتا محترمی پشت یک تریبون، ضمن بیان این مطالب، بیفزاید:
«حداقل ادب دولتمردی به آن است که تو وقتی ریشه فتنه را در بخشی ولو کوچک از دولت خود مییابی، بهجای تخریب فریضه بلندبالای امر به معروف و نهی از منکر، صداقت را بر فرافکنی، وارونهنمایی و احیانا دروغ مرجح بدانی و با برخوردی محکم، اجازه ندهی احدی با سوءاستفاده از صندلی دولت و دست در دست BBC دست به فتنه همزمان علیه ملت و حکومت بزند، آن هم به هزینه گزاف پاشیده شدن اسید بر صورت دختران عفیف و بیگناه.»
خب، من دوست دارم اینجا ببینم واکنش دولت اعتدال به این سخنان چیست؟! و احیانا در کدام دادگاه را بهروی این سخنران نشان میدهند؟! من واقعا دوست دارم ببینم شخص آقای روحانی در برابر این اظهارات، چه برخوردی از خود نشان میدهند؟! دوباره فرض کنید این سخنران بردارد در ادامه سخنان قابل تامل و معنیدار خود بگوید:
«اگر مردم، خروج اقتصاد از رکود را باور نمیکنند و اگر «شیب ملایم» در چنتهشان فرو نمیرود و اگر به آمارهای ارائه شده حتی توسط شخص رئیس دستگاه اجرا خدشه وارد میآورند، این وسط جرم امر به معروف و آمر به معروف چیست؟! آیا باید جور عدم اعتماد ملت به دولت را آن فریضهای بدهد که امام حسین(ع) برای احیای آن به شهادت رسید؟!»
خب، من اینجا هم دوست دارم ببینم و بدانم دولت محترم هم آیا مثل آحاد ملت متدین، صبوری و کظم غیظ بلد است یا کمافیالسابق، عصبانی میشود و با ادبیاتی زننده، واکنش عجولانه نشان میدهد؟! باز فرض کنید سخنران فوقالذکر در بخش دیگری از اظهارات خود، بگوید:
«اگر دولت اعتدال از جواب قانعکننده به اصحاب نقد عاجز است، گناه دختران چیست که باید شاهد پاشیده شدن اسید بر صورت خود باشند؟! اگر دولت میخواهد فضای منفی جامعه علیه خود را عوض کند، خب بکند! دیگر چرا اجازه میدهد جماعت فتنهگر خزنده در دولت، دست به اسید ببرند؟! این بود اعتدال؟! این بود میانهروی؟!»
خب، راستش اینجا هم دوست دارم تصور کنم واکنش عالیجنابان را! و ببینم آیا یک صدهزارم صبر ملت غیور و انقلابی را دارند یا خیر؟ لیکن باز فرض کنید سخنران قصه ما در فراز دیگری از سخنان خود خاطرنشان کند:
«چرا باید تقاص توافق ضعیف کذا را صورت دختران و سیرت امر به معروف به صورت مشترک بپردازند؟! و آیا چون قرار است اذهان عمومی متوجه نکات منفی بعضی توافقهای دیگر نشود، باید به اسید متوسل شد؟! یعنی فتنهگران میخواهند با استفاده از غفلت دولت، مردم را به ضرب و زور اسید، رهنمون جهنم «نسیان و فراموشی» کنند؟!»
خب، باید دید واکنش بعضیها به این بخش از سخنان سخنران مذکور چیست؟ آیا با توجه به سابقهشان، فضا را برای زندگی او «امنیتی» میکنند یا چه؟! در هر حال خوب است گاهی دولت، خود را بگذارد جای ملت، تا ببیند آیا از «قلقلک» خوشش میآید؟!
(۵۵ دیدگاه)
- بایگانی: یساروصیتنامه
روزنامهدیواری حق
روز قدر
ماشاءالله حزبالله
آر. کیو هشتاد و هشت
قطعهی بیست و شش
نه ده
قطعات قطعه
تفحص
آمار قطعهی بیستوشش
اطلاعات
نوشتههای تازه
- دیگر زخم زبان تمام شد!
- اشتباه درست همشهریهای حافظ
- دیروز را به اوراق سررسیدت اضافه کن، شمایی که زیاد «خاطره» مینویسی…
- کدخدا در قهوهخانه مشقنبر
- پنج + یک + اسرائیل!
- میخواهد نفسی بکشد قلم
- یک کف مرتب برای آقای روحانی
- نه پس نمیآییم!
- اسمش است که جنگ تمام شده!
- پرواز انقلاب را نشانه رفتهاند
- رحم کن به برند ۵۷
- یک سال و نیم پیادهروی!
- نام پدر: مصطفی
- «نه ده» تقدیم به «حاج صادق»
- دست
- سلمان و ابوذر فاسد نمیشوند؛ فکری به حال طلحه و زبیر کنید
- فرار از اقتصاد
- یلدای نبوی
- ما هنوز به دوران نرسیدهایم!
- احترام ایرانی لَنگ مذاکره نیست
- کور خوانده کری!
- یکی جواب کری را بدهد!
- جیغ بنفش گوجه
- امان از این تفاوتها و تشابهها
- ملت درس کربلا را یاد داد
- آیا دولت از قلقلک خوشش میآید؟
بسم الله الرحمن الرحیم…
من به عقل این آدم شک کردم!
آخر مگر ممکن است اولین مقام اجرایی یک کشور، با یک جمله احمقانه به نیروی نظامی کشورش اهانت کند؟!
یعنی از میان این همه مشاورِ کج و کوله(!) یک با شعور پیدا نمی شود که متن سخنرانی جناب متخصص امنیت ملی را چک کند؟!
“آن که باید موشک خود را بسازد، تمام و کمال این کار را کرده، آیا آن که ایام انتخابات قول داده بود صد روزه بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند هم کار خود را به نیکی انجام داده است؟!”
بله! مگر نمی بینید تورم چقدر قشنگ مهار شده؟!
نمی بینید؟ چشم بصیرت ندارید؟!
علی الحساب دعا کنیم پادشاه کریه عربستان به درک واصل شود و اوضاع عربستان کمی آشفته شود، بلکه نفت به صد دلار برگردد!
فکر کنم روحانی دست به دعا برداشته برای مرگ پادشاه ملعون!
“فرار از «نبرد کارآمدی» به «جنگ مواضع» این ظن را در مردم برمیانگیزاند که نکند دولت خود از کارنامه نهچندان خوبش در حوزه اقتصاد باخبر است که علیالدوام از اقتصاد فرار میکند!”
“اخوک عبدالله بعضی ها”
قشنگ بود! 🙂
آیینه(گفت و شنود)
گفت: روزنامه انگلیسی گاردین در یک گزارش مستند اعلام کرد؛ کارکنان شبکه بی.بی.سی علاقه عجیبی به دزدی دارند.
گفتم: خب! دولتمردان انگلیس نسل اندر نسل و جداندرجد دزد بودهاند و از قدیم و ندیم هم گفتهاند «تره به تخمش میره، غلومی به باباش».
گفت: در گزارش گاردین آمده کارکنان بی.بی.سی، حتی تابلویی که روی آن نوشته بود «لطفا دزدی نکنید!» را هم دزدیدهاند.
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: این روزنامه انگلیسی نوشته که دزدی در میان کارکنان بی.بی.سی به اندازهای رایج است که همه به همدیگر شک دارند.
گفتم: یارو یک آیینه دزدیده بود، در آن نگاه کرد و با تعجب گفت؛ این یارو چقدر برایم آشناست؟ و رفیقش آیینه را از او گرفت و نگاه کرد و گفت؛ مردک؛ خب! این من هستم دیگه، یعنی بعد از ۴۰ سال رفاقت هنوز مرا نمیشناسی؟!
بی برنامگی و بی عرضگی از خصوصیات بارز دولت تدبیر است!
اقتصاد بخورد توی فرق سرشان، خانم ابتکار و همسر محترم کجا تشریف دارند این روزها؟!
مردم تهران خفه شدند رسما!
با سلام
قلمت روان حاج حسین
البته دشواری که اصلا نداریم!
راستی درباره فروش سربازی داستانکی اینجا کار شده!
http://sahamkhabar.persianblog.ir/post/133
کسی هم به سخنرانی هاش از تلوزیون نگاه می کنه؟
من دور و برم متوجه نشدم کسی اشتیاق به شنیدن حرفاش داشته باشه!
با این که بهش رای هم دادن بعضی اطرافیان.
جای مقایسه نداره اما واسه احمدی نژاد بیشتر گوش می دادن
یه عده واسه ایراد گرفتن
یه عده هم واسه اینکه تحسینش می کردن
وقتی روحانی با موج سواری و حمایت این و آن به ریاست جمهوری رسید، با توجه به اینکه پایگاه مردمی ندارد، برای اینکه حمایت ها را در دوره بعدی از دست ندهد باید خوش رقصی هایی از این دست برای حامیان شعار “نه غزه، نه لبنان” انجام دهد!
نمونه بارز تدبیر آقایان؛
معاون بین الملل وزارت نفت:
“به دنبال وجوه مشترک با عربستان، در مباحث سیاسى و مسائل مربوط به نفت هستیم تا بر مبناى آن آینده را بسازیم”
زنگنه:
“از تصمیم اوپک ناراحت نیستم!”
روحانى:
“کاهش قیمت نفت توطئه عربستان است”
“وزارت نفت قیمت نفت صادراتى را کاهش داد.”
تفاهم، هماهنگى، تدبیر و به خصوص “سواد، تخصص”…
عربستان عددى نبود که بدون حمایت ایران بتونه قیمت نفت رو کاهش بده، اگه مى تونست سال هاى قبل این کار را می کرد!
معلوم شد اون کلید قرار بوده قفل مشکلات اقتصادى و سیاسی غرب رو باز کنه!!
“انشاءالله به کسی برنخورد اما حقوقدانها کم آوردهاند از سرهنگها. اگر «من سرهنگ نیستم» تا دیروز یک پز انتخاباتی ـ تبلیغاتی بود، اینک باید گفت کاش بعضیها عمل به وظیفه را از سرهنگ مملکت آموخته بودند. کاش همانگونه که نظامی ما در وظیفه خود یعنی ساخت موشک، آنچنان مدبرانه عمل کرده که دشمن، دیگر در خواب هم قادر به حمله نظامی به ایران عزیز نیست، دولتمرد ما هم در مقوله اقتصاد اقتدار میآفرید.”
با این عملکرد اگر تا انتخابات گذشته من حقوقدانم شعار خوبی بود مثلا، از انتخابات های آتی ضد ارزش می شود!
شما یه قسمت از صحبت روحانی رو بردید و کردین پیرهن عثمان. حرف کلی روحانی این است که موشک به تنهایی اقتدار نمی آورد. این نه فقط حرف روحانی که حرف رهبری و حرف نظام ما نیز است. دوما ارزان شدن نفت چه ربطی به روحانی داره؟ زمانی که در دولت احمدی نژاد نفت به ۳۵ دلار رسید، شما همین حرفها را زدید؟ مثلا اگر فردا در چند کشور چاه نفت پیدا شود لابد آن هم تقصیر روحانی است. و آخر اینکه همانقدر که ما در زمینه نظامی موفق بوده ایم در زمینه اقتصادی هم بوده ایم. این نه حرف من و نه حرف یک سال و چند سال است. در ۳۰ ساله نظام، اقتصاد ما و قدرت نظامی پا به پای هم پیش رفته و هر وقت اقتصاد ما قوی بوده مثل دوره خاتمی، قدرت نظامی ما هم توانسته موشک شهاب ۳ بسازد و قسمت عمده کارهای موشک سجیل را انجام دهد که در دوره اول احمدی نژاد تست شد. و هر وقت اقتصاد ضعیف بوده مثل دوره دوم احمدی نژاد، قدرت نظامی ما هم پیشرفت قابل ملاحظه ای نکرده و کارها محدود به ساخت جنگنده قادر بوده که به تست هم نرسید چه برسد به تولید انبوه. اما انشا الله در این دولت اقتصاد از رخوت سال های پیش در حال بیرون آمدن است و افت تورم همزمان با رشد اقتصادی نوید این را می دهد و انشاالله قدرت نظامی ما هم دوباره در مسیر پیشرفت قرار خواهد گرفت.
به این روحانی حرجی نیست
مگه شما بیش از این ازش توقع داشتید؟
چه کار کنه بدبخت؟!
مگه ندیدید یک کلمه از نه دی صحبت کرد چه به سرش آوردند؟
قصه غصه است همان غصه ی بد عادتی است
غصه ی تهمت بی جا سر بی غیرتی است
.
سر آن نیزه که قرآن زده شد خواهد رفت
راس ارباب شهیدان به نَعُد خواهد رفت
.
فتنه فتنه است به هر رنگ؛ اگر هم باشد
پشت دین چهره نیرنگ؛ اگر هم باشد
.
شمر شمر است تعجب که ندارد دیگر
زخم دین خورده در آن جنگ؛ اگر هم باشد
.
دشمن دین خودی و غیر خودی هم دارد؟!
گیرم این قصه پر از ننگ؛ اگر هم باشد
.
در جهانی که پر از ظلم اجانب شده است
بحث در مورد فرهنگ؛ اگر هم باشد
.
جگری هست که از ظلم اجانب خون نیست
حالیا آن جگر از سنگ؛ اگر هم باشد
.
وآنکه رقصید بدست دگران احمق بود
دلقک بازی میمون صفتان؛ مطلق بود
.
رقص توهین به تمام منش باور کرد
و چو محکوم و زیانکار شد آیا حق بود؟!
.
وآنچه داریم ز عشقی است که از یاران است
قصه اشک است چه اشکی که پر از باران است
.
جای خالی شهیدان و همان چشم امید
که به ما دلشده ها نیست به بیداران است
.
آن رفیقان که شب از هیبتشان می لرزید
دشمن دون شده از صولتشان می لرزید
.
مرد آن است که خود یکسره در میدان ماند
رجز از صاحب ما خواند ولی گریان خواند
.
مرد آن است که هر لحظه تبسم دارد
دوستان را و به دشمن چه تحکم دارد
.
مخلص قصه همانی است که رهبر فرمود
مصلحت بود که این حصر مقرر فرمود
.
جرم جرم است ز هر کس بزند سر جرم است
مجرم از تیغ عدالت برود در جرم است
با این دستفرمان،
کلیدواژهها «کلید» را میخورند!
همه حرفِ مفت، زده میشود الا حرفِ گرانِ «نان»!!
اعتماد به نفسشون بالاست!!! همه شون ها! نه یکی دوتا. کل دولت…
یعنی؛ اگه این کابینه در کشوری که پایتختش نیکوزیاست! تشکیل می شد، باز هم کسی این خالی بندی ها رو باور نمی کرد!
حالا شد!
احسنت
درود
حاج حسین
کجایی برادر کم پیدا؟؟!!
حتی ۹ دی نبودی ها
متن بالا رو هم که دادی شاگردها زحمت شو کشیدن!
در هر حال…
الهی هر کجا باشی
وجودت بی بلا باشد
سر و دستت علی گیرد
نگهدارت خدا باشد
چشم انتظار؛
وقیح اند وقیح!
قلمت حقه داداش
به قول یک رفیقی، که شوخی یا جدی می گفت…
اصلا ولش کن!
یاد اون داستان افتادم
یارو یه آیه از تو قران درآورد که
“به سمت نماز نروید”
در حالی که کاملش این بود که
“هنگام مستی به سمت نماز نروید”
همونه دقیقا
علی القاعده دست فرمون دولت این روزها زیادم خوب نیست
حاج حسن اگه مجلس رو می خواد (با در نظر گرفتن رد صلاحیت های گسترده و حتمی) باید اون کار بزرگ رو که وعده داده انجام بده
شاید دور بعد جلیلی در کار نباشه که بشه از ترسش مردم رو پای صندوق آورد و رای آورد
سلام
به به
هر روز داریم سرمی زنیم متن جدید ببینیم
الحمدلله
خداحفظتون کنه
دکتر؛
ببخشیدا ولی باش تا اون کار بزرگ رو انجام بده!
در حد و اندازه های اون کار بزرگ نیست. همون موقع هم گفته بودیم که لقمه بزرگتر از دهنش برداشته!! اون کار بزرگ مد نظر شما، اصلا ربطی به شیخ حسن نداره دکتر جان!
شک نکن که همین یه دوره مجبور به تحملشیم.
چه توجیهی دارید وقتی در اخبار می خوانید؛
۱- واردات ماشین های لوکس در ۹ ماه اول امسال نسبت به مشابه سال گذشته ۶۱ درصد افزایش داشته.
۲- مجوز برای واردات میوه شب عید داده نشد.
مجلس را می خواد مثلا چه … کنند؟!!
مثلا یعنی فکر کنیم به فکر مردم و مملکته؟(مگر ابله باشیم)
می روند عاجزانه و ذلیلانه با آمریکایی ها می بندند که جون هر کی دوست دارید راه بدید به ما که اگر ندید مجلس بعدی را از دست می دهیم!
اون وقت کی باورش میشه اینا دغدغه خدمت و بهبود وضعیت معیشت مردم را دارند!!!(زهی خیال باطل)
آره اون کار بزرگ که وعده داده را نمی خواد یادآوری کنید…
خودش (آفتاب ایران زمین که همه لکه ها رو پاک می کنه) مشغوله!!!
«نیروهای مسلح در هر کشوری یکی از پایههای اقتدار آن کشورند. یقیناً پایهی اقتدار نظامی هر کشور، می تواند نمایشگر تواناییهای عمومی و بینالمللی آن کشور باشد. ولی معنای اقتدار در خود نیروهای مسلّح، نباید با سهلانگاری و سادهاندیشی نگریسته بشود. نیروهای مسلّح توانمند، آن نیروهایی هستند که انگیزه و معنویّت و عزم راسخ در آنان بتواند روش های آنها، رفتارهای آنها و حرکت آنها را در عرصههای مسئولیّت شکل بدهد، جهت بدهد و هدایت کند. اگر ایمان نباشد، بصیرت نباشد، عزم راسخ نباشد، نگاه بلندمدّت به انتهای صفوف دشمن نباشد، تعداد جمعیّت یا کثرت عِدّه و عُدّهی نظامی و تجهیزات، سرنوشتساز نخواهد بود. جمعیّت زیاد در نیروهای مسلّح یا حتّی تجهیزات پیشرفته یا حتی آموزش های روزآمد بهتنهایی کافی نیستند که نیروهای مسلّح متعلّق به یک کشور و ملّت را موجب توانایی و اقتدار آن ملت قرار بدهند؛ لازم است ایمان باشد، عزم باشد، احساس مسئولیّت باشد، فهم حقیقتِ مسئولیّت نیروهای مسلح وجود داشته باشد؛ اینها است که می تواند نیروهای مسلّح را بهمعنای واقعی کلمه رکن اقتدار یک ملّت قرار بدهد. نیروهای مسلّح نظام جمهوری اسلامی – چه ارتش سرافراز جمهوری اسلامی و چه سپاه پاسداران و نیروی بسیج، و دیگر کسانی که در مجموعهی نظام نیروهای مسلّح حضور دارند – در طول سالیان دراز قابلیّت های خودشان را به اثبات رساندند؛ قابلیّت های معنوی خود، تواناییهای علمی خود، قدرت ابتکار خود، عزم راسخ خود را عملاً نشان دادند. لذا دنیا بر روی نیروهای مسلّح ما حساب می کند، آن را جدّی می گیرد، می داند آنجایی که میدان مسئولیت و عرصهی رزمآوری است در نظام جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلّح در آنجا سنگ تمام می گذارند.»
رضا۲؛
شما ببنید رهبر انقلاب هم گفتند موشک تنها اقتدار نمی آورد برای ما اما؛
این کجا و آن کجا!
بابا بحث سر اینه که آقای روحانی نمی تونه درست و حساب شده صحبت کنه! هر چند نمی تونه درست و حساب شده کاریم انجام بده!
حدیث امروز کیهان:
قال الامام علی(ع): سوءالتدبیر، مفتاح الفقر.
امام علی(ع) فرمود: سوء تدبیر، کلید فقر است.(۱)
_____________________
۱- میزانالحکمه، ج ۵، ص ۴۳۷
اگه همه ی پاسخ هایی که داداش حسین و دوستان قطعه، به دکتر گرامی و رضا۲ و امثالهم! دادند جمع بندی بشه، به یک جزوه ی آموزشی و راهبردیِ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… تبدیل خواهد شد! که هم بدرد خود شیخ کلید دار می خوره، هم بدرد همین دوستانی که وجدان بیدارشون، قطعا با زبانشون یکی نیست!!
دکتر؛
با فرض درست بودن ادعای شما خودتان هم قبول دارید که آن کمی فقط کمی بیش از ۵۰ درصد، رأی به خود روحانی نبوده بلکه آراء معکوس کاندیدای دیگر بود وگرنه جناب روحانی خودش هم انتظار این غافلگیری مردمی را نداشت چه رسد به برنامه آن هم برای ۴ سال دوم!!!
رضا۲؛
مطمئنید اون دو خط آخر رو در مورد افت تورم و رشد اقتصادی درباره این دولت نوشتید؟
و اما جمله آخرت (انشاالله قدرت نظامی ما هم دوباره در مسیر پیشرفت قرار خواهد گرفت) دست کمی از جمله رئیس جمهور نداره، قابل توجه شما که قدرت نظامی ما به حول و قوه الهی و تلاش ایثارگرانه نیروهای کل قوا همیشه در حال پیشرفت بوده و خواهد بود ان شاء الله.
تشکر بابت چاپ نکات انتقادی بنده
شما یه ورزشکار رو در نظر بگیرید که مدال طلا گرفته و براش جشن گرفتند.
اونوقت یکی این وسط بیاد بگه مگه فقط تو مدال طلا گرفتی؟ اینهمه ورزشکار مدال طلا میگیرند!
درسته که این یه حرف کاملا منطقیه؛ اما تابلوئه که ریشه در حسادت داره.
آقای رضا۲ افاضه فرموده اند:
“هر وقت اقتصاد ما قوی بوده مثل دوره خاتمی، قدرت نظامی ما هم توانسته موشک شهاب ۳ بسازد و قسمت عمده کارهای موشک سجیل را انجام دهد….”
.
.
نمی دونم اسم این نوشته تون رو نشر اکاذیب بگذارم یا شوخی یا مزاح رسانه ای یا وارونه سازی یا… چه می دونم مثلا خاطره سازی از دوران سیاه توسعه سیاسی خاتمی…
برادر من، اصلا آن عبا شکلاتیِ همیشه خندان، عین همین حسنِ همیشه عبوسِ خودمان، نمی دونست اقتصاد و تدبیر معاش یک ملت چیه!!!
تمام هم و غمش شده بود بازی با واژه های مردم سالاری و گفتگوی تمدن ها و توسعه سیاسی و از این جور چیزا…
هنوز سخن سرایی های کسالت بار او در “اجلاس داووس” سوئیس از یادمون نرفته؛ در حالی که همگان از این فرصت برای انعقاد قراردادهای اقتصادی استفاده می کردند او در نوبت سخنرانیش از شاهنامه و رستم و اسفندیار صحبت کرد!!!!
آخه بنده خدا اصلا از اقتصاد سر در نمی آورد برا همین مرتب دیگ خالی توسعه سیاسی را هم می زد.
… ترین رئیس جمهور دنیا کیست؟
۱- رئیس جمهوری که نظامیان کشور در حال رزمایش هستند در حالیکه وی می گوید: بعضی ها گمان می کنند برد موشک موجب اقتدار می شود
۲- رئیس جمهوری که یک روز قبل از عظیمت تیم مذاکره کننده اش با دشمنانش می گوید خزانه خالی است
۳- رئیس جمهوری که از پایین آمدن نرخ تورم حرف می زند در حالیکه مردمش فشار های اقتصادی بیشتر را متحمل می شوند
۴- رئیس جمهوری که با وعده ۱۰۰ روزه برای اصلاح همه چیز مردم را سرکیسه می کند
۵- همه موارد
خصوصی؛
بنابر اخبار واصله؛ پادشاه عربستان، در روز میلاد پیامبر رحمت (به روایت برادران اهل سنت) به درک واصل شد. بدین وسیله این ضایعه رو، به حاج آقا خاطره تسلیت! و به ملت ایران، تبریک عرض می کنیم.
فریاد از دست این رئیس جمهور!
عقل ندارد؟ شعور چه طور؟
آدم دکترای حقوق داشته باشد و اینقدر سطحش پایین باشد؟ مگر می شود؟
ادعای تخصص در امنیت ملی هم دارد!
خیلی تابلو می خواهد بی عرضگی اش را گردن این و آن بیاندازد!
“رفراندوم برگزار کنیم”
رفراندوم برگزار کنیم که اگر نتیجه اش مطابق میلشان نبود، سطل آشغال آتش بزنند و در خیابان جفتک بیاندازند!
حیف که قطعه ۲۶ را دوست دارم و الا ۴ تا درشت بارش می کردم!
“امسال سال رو جوری به پایان می بریم که… تورم زیر ۲۰ درصد”
مفته دیگه! بباف!
تو چی کم از بقیه داری؟! همه می بافن تو هم بباف شیخ حسن!
“رئیس جمهور با بیان اینکه در میز مذاکره بحث آرمان و اصول نیست، افزود: سر میز مذاکره نه آنها و نه ما راجع به آرمان و اصول بحث نمیکنیم، چون در دنیای امروز هر کشوری دنبال منافع و خواست خود است. پس اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمانها.”
چقدر مرموز و انگلیس مسلک است این بشر!
اما باید گفت زرشک!
فکر کرد خیلی زرنگ است و با جدا کردن منافع و آرمان ها از هم، حال نظام را می گیرد.
شیخ! هر قدر هم مثل گندم برشته بالا و پایین بپری، نظام از خط قرمزهاش کوتاه نمی آید!
باز هم فرار از اقتصاد، این بار در یک همایش اقتصادی!
باز هم فقط شعار داد و آسمان و ریسمان بافت، دریغ از یک حرکت یا برنامه اقتصادی!
جناب شیخ!
انتخابات تمام شد و شانست زد و رئیس جمهور شدی.
دو سال گذشت و شما هنوز از شدت شعف و ناباوری، نتوانستی از جو ایام انتخابات خارج شوی!
قشنگه:
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1503&pid=1&type=0
قطعه ۲۶: دوستان محترم! ایام مرتبط است با سالگرد ۲ عملیات کربلای چهار و پنج. نثار ارواح مطهر شهدای این ۲ عملیات، به خصوص سردار شهید حاج حسین خرازی فاتحهای همراه با صلوات بخوانیم… آدم، آستیناش بیدست باشه مشکلی نیست، این بده که علیالدوام دست فرعون از آستینش خارج شه.
به به
http://www.ghadiany.ir/1390/12188
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
واقعا همه پرسی برای توافق نهایی می تونه همه مخالفین رو ساکت کنه
آفرین حاج حسن
به قول آقای همساده:
بعضیا اینقدر بی شعورن که خودشونم نمی دونن چقدر بی شعورن!!
در تایید کامنت آقاسید، در خصوص رفراندوم اقتصادی رییس جمهور حقوقدان با سواد خیلی وقت به دوران رسیده!!!
http://kayhan.ir/fa/news/33919
به حرفاش دقت کنید
می خواد چی را به رفراندوم بگذاره؟
لطفا دوستان هوشیار باشند
قضیه بیخ دار تر از این حرف هاست!
با سلام
این صحبتهای دوستان نشون میده که به شدت از دولت روحانی و شخص روحانی تنفر دارن و البته بسیاری از استدلالها هم احساسی است. البته قصد ایراد گیری ندارم چون در دوره قبل نیز احساس مشابهی را گروهی دیگر (از جمله خود من) در مورد احمدی نژاد داشتند. در خیلی مواقع بحث ها از حالت منطقی خارج می شد یا می شود و به شکل کاملا احساسی در میاد. به نظر شما راه حل چیه؟ اتفاقی که داره میافته الان اینه که گروه افراطی یک سمت، سمت دیگه رو می کوبه و این رویه بخصوص بعد از ۸۸ از گروه های افراطی به گروه های بزرگتر کشیده شد. این مسیر که به رئیس جمهوری مردم صفات تند داده شود درست است؟
کلید خور ننگت باد!
رضا۲ عزیز؛
تا کنون من بیشتر کامنت های شما رو می خوندم و کمتر بطور مستقیم پاسخی می دادم. لکن؛ الان می خوام بهتون اینطور عرض کنم که با این لحن به ظاهر منطقی و دوستانه، نمی تونید برخی واژه های نچسب رو وارد کامنت هاتون بکنید و اون نتیجه گیری که خودتون دوست دارید انجام بدین خیلی تابلویه! از بیانتون کاملا مشخصه که چقدر تمرین کردید که به نوعی بخواهید باطل رو لباس حق بپوشونید (به همین کامنت آخری خودتون دقت بیشتری کنید و ببینید چه مفاهیمی رو به چه واژه های دم دستی ممزوج کردید) و اندکی هم کفه ی ترازو رو به سمت مخالف خودتون بگیرید و بعدش با یک جمله ی خفن!! 🙂 برداشتی مَشتی و قهرمانانه از کامنتتون کرده و فکر کنید این نوع صحبت کردن روی دیگران تاثیر داره! نه اینطور که شما فکر می کنید نیست، حقیقتا. حکایت برخی فیلم های داخلیِ هنرمندان به ظاهر روشنفکر، که برای القای یک ارزش فرهنگی و هنری که دست بر قضا یک نوع معروف و حسنه هم در جامعه محسوب می شه، ۸۰ دقیقه از فیلمشون پر از مسائل حاشیه ایه، برای این که در ده دقیقه بگن این کارها بده سراغش نرین ملت!!! یک نماز صبح هم (البته بعد از طلوع آفتاب!) چاشنی فیلم می کنند، اونم رکعت آخر! بعد اسم فیلم رو می گذارند ژانر مذهبی 🙁 برخی کامنت های شما هم از این دست هست. ببخشید البته ها که رک گفتم!!!
آقای رضا۲
ما حسن روحانی را موصوف به صفات رذیله می کنیم یا ایشان ما را؟؟!!
به نظر حضرتعالی این مسیر که رئیس جمهوری این چنین صفات تندی نثار مردم می کنند درست است؟
.
.
تازه به دوران رسیده، بی سواد، تخریب کن، افراطی و… از همه بدتر برین به جهنم!!!
درست است واقعا؟؟
دکتر سلام؛ قسمت شصتم، با حضور عادل فردوسی پور!!!!!
http://media.snn.ir/Original/1393/10/14/VID12151776.flv
برای رضا ۲؛
اگه شما نام خودتان را افراطی میذارین، ما که غیر کوتاه اومدن از آرمانهامون و خیلی مسائل تا حالا کاری نکردیم!!!
ما اصلا تو فضای شما نیستیم
باور کن اصلا اگه یکی بهمون بگه افراطی فقط می خندیم!
شما بیا و همان طور که ما احمدی نژاد را با این معیار سنجیدیم، همه را با همین معیار ببین
آدمها را با حق بسنج، نه حق را با آدمها…
یه چیز خیلی مهمه دیگه؛ نمی خوام قیاس کنم ولی این دوره زمونه حق را باید مثل اصول دینت، خودت و خودت و خودت بهش برسی!!!
فطرت همهمون هم از یک جا نشات می گیره
و هم اینکه پاکه!
رضا۲؛
رئیس جمهور به مردم “صفات تند” بدهد درست است، مردم به رئیس جمهور “صفات تند” بدهند درست نیست؟
ضمنا شما که اینقدر منطقی و به دنبال “درست” هستی، ۸ سال قبل کجا بودی؟
(اومدم ارسال کنم دیدم اصلا علامت تعجب نذاشتم تو کامنتم! چرا؟!)
یه چیز جا گذاشتم؛ ما احمدی نژاد را چه با مشایی و چه بی مشایی با همین معیار سنجیدیم و کنارش گذاشتیم!!!
لبیک یا حسین؛
گفتی کلید خور، یاد بازی قارچ خور افتادم!
چشم انتظار؛
با کامنت شما یاد حضور استاد پناهیان در برنامه ی “هفت” افتادم
پیشنهاد می کنم صحبتهای ایشون در برنامه ی “هفت” به تاریخ ۱۲ دی را یا بخوانید یا فیلمش را ببینید
عالی بود!
من که خیلی لذت بردم
یه پیشنهاد فوق العاه ی دیگه؛
روز عاشورا صحبتهای استاد پناهیان در تجمع ۱۳ آبان!!!
سلام خدمت دوستان عزیز
این اولین نظرم اینجاست
خواستم جواب آقا رضا رو بدم
و همینطور نظری هم در مورد مطلب
خدا وکیلی نمی خوام تبلیغ بشه
من کلا توی پست گذاشتن تو وبلاگم تنبلم
ولی جواب ایشون و کلید را
دوست داشتید ۲ روز دیگه تشریف بیارید بلاگم مطالعه کنید
دوستم نداشتید فدا سرتون
ما که از نظرات بهره بردیم
موفق باشد در پناه خدا
http://www.shahab-sagheb.blog.ir
قطعه ۲۶:
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1504&pid=1&type=0
خبر مرگش!
🙂
دیگه چه بازی میخوان در بیارن، خدا می دونه!
فقط این وسط یکی از این ژنرال های دولت نمی تونه به این عزیز بگه؛
«عزیز دل! رفراندم برای موضوعات کلان، استراتژیک، زیربنایی و با گستره اثرگذاری طولانی مدت (حداقل چند دهه) هست، نه موضوعات تاکتیکی و برنامه ای»
خب اگر قرار شد رفراندم برگزار شه، می خوای چی رو به رفراندم بگذاری؟؟!!
– آیا انرژی هسته ای می خواهید یا نه؟
خب از فرداش برای آب، نفت، بنزین و دارو هم باید رفراندم برگزار کنی!!
……………………….
خبر مرگ خیلی ها! 🙂 🙂
خدایی صفحه یک های وطن داره تک می شه!
دولت مراقب اماس باشد
۱- در بیماری خودایمنی (Autoimmune) بخشی از سیستم ایمنی بدن به اشتباه به خود بدن حمله میکند. بیماریهایی نظیر اماس، لوپوس، روماتیسم مفصلی و سلیاک از این جمله هستند. قبیل این آلودگی و اختلال در نظامهای اجتماعی و سیاسی نیز دیده میشود، با این تفاوت که در حوزه اجتماعی و سیاسی با نوعی از دستکاری و آلودهسازی بیرونی (سازمان یافته) مواجه هستیم. در این وضعیت دشمنان یک نظم سیاسی- اجتماعی با هدف فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی حریف، بخشی از توان آن را به خدمت خود درمیآورند و از طریق آن ظرفیت که اتفاقا بخشی از مجموعه دفاعی است، ضربه میزنند. کاری که معاویه از اردوگاه شام با طلحه و زبیر در اردوگاه امیر مومنان(ع) کرد از این قبیل است. خطاب نامههای معاویه به امیر مومنان «علی پسر ابوطالب» است اما وقتی ظرفیت خودکامگی را در زبیر و طلحه رصد میکند و نامهای به آنان میفرستد، مینویسد «از معاویه پسر ابوسفیان به زبیر امیر مومنان(!) تا علی قدرت را به دست نگرفته، بشتابید که بیعت من با تو و پس از تو با طلحه است».
۲- زبیر اگر همان زبیر روزهای سخت بدر و احد و حتی سقیفه بود- که پای پیامبر(ص) و امیر مومنان(ع) ایستاد- باید دو دستی بر سر خود میکوبید و میگفت چه خطای بزرگی از من سر زده که معاویه را به طمع انداخته تا مرا به جای مولای متقیان، امیر مومنان بخواند؟ اما او نه تنها چنین نکرد که خوشخوشانش هم شد. زبیر و طلحه اولین کسانی بودند که حاکمیت دوگانه را در روزگار خلافت علی(ع) کلید زدند و وقتی خط شکست و حرمت ریخت، معاویه جرئت کرد پس از آنان مدعی خلافت و حکومت شود. امام درباره این صحابی معکوس عباراتی بس تکاندهنده دارد. «ما زِلتُ اَنتظِربکم عواقب الغدر و اتوسّمکم بحلیهًْ المغترّین… پیوسته منتظر نتایج و عواقب غدر و خیانت شما بودم و آثار فریبخوردگی را در سیمای شما میدیدم. لباس دین شما را از من میپوشاند و صدق نیتم مرا نسبت به شما بصیر و بینا میکرد» (خطبه ۴ نهجالبلاغه). جناب کمیل، شبیه زبیر و طلحه نیست. او تا آخر در رکاب امام ایستاد و محرم برخی خلوتهای سوزناک حضرت بود. سرانجام نیز توسط حجاج به شهادت رسید. با این وجود امام در نامه ۶۱ نهجالبلاغه از او به خاطر واگذاشتن مسئولیت و پرداختن به امور دیگری که موجب گستاخی دشمن شده گله میکند. «تباه و ضایع کردن انسان کاری را که مسئول آن است و به عهده گرفتن امری که انجام آن برعهده دیگران است، نشانه عجز و نقصان تدبیر است. تاخت و تاز تو به قرقیسیا و رها کردن مرزهایی که تو را به آن گماشتهایم و نگاهبانی ندارد که مانع لشکر دشمن شود، نشانه نارسایی تدبیر است. تو پلی شدهای برای هر کس از دشمنانت که بخواهد به دوستانت حمله کند…». کمیل البته پس از این توبیخ به اعتبار سرمایه ایمان، خطای خود را جبران کرد و لشکر دشمن را در مسیر رقه به رأسالعین غافلگیر کرد چندان که امام در نامه دیگری نوشت «تو برای مسلمانان نیکو عمل کردی و خیرخواه امام خود بودی. من به تو حسن ظن دارم. بعد از این دقت کن…».
۳- هیلاری کلینتون روایت جالبی درباره حمایت آمریکا از فتنه سبز در سال ۸۸ دارد. او در کتاب خاطرات خود (انتخابهای دشوار) مینویسد «(در ماجرای جنبش سبز) رابطهایمان در ایران ما را ترغیب کردند تا حد امکان سکوت کنیم چرا که سبب میشود رژیم آنها را به توطئه خارجی نسبت دهد… در پشت صحنه تیم من در وزارت خارجه به طور مداوم با فعالان در ایران در ارتباط بودند و برای جلوگیری از تعطیل شدن توئیتر به طور فوریتی مداخله کردند. قطع توئیتر به معنای از بین رفتن یکی از وسایل ارتباطی معترضان بود. در چند سال پس از آن ما دهها میلیون دلار سرمایهگذاری کردیم و بیش از ۵ هزار نفر را آموزش دادیم.» این طیف همانها هستند که آقای روحانی در سال ۷۸ «اوباش و مزدور خارجی» خطابشان کرد و در نهم دی ماه ۹۲ گفت «مردم با هدف دفاع از اهل بیت و اسلام و انقلاب اسلامی به حرکت درآمدند چون احساس کردند به فرهنگ عاشورا اهانت شده و بیگانگان زمینه را برای مداخله مناسب یافتهاند» یا اظهارات امسال که «حماسه ۹ دی بیعت مردم با رهبری و اصل ولایت فقیه بود.»
۴- چهرههای سیاسی و نشریاتی که بسترساز اصلی دو آشوبافکنی ۷۸ و ۸۸ بودند، فهرست مشخصی دارند. حالا وقتی همه آن ۱۰-۱۵ روزنامه به انضمام همان سیاستمداران آلوده از اظهارات آقای روحانی در همایش اقتصاد ایران ذوقزده میشوند و با تیترهایی نظیر «همهپرسی»، «سانتریفیوژ به آرمان و اصول وصل نیست»، «بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمانها» و… به استقبال میروند، این پرسش پیش میآید که اولا، روحانی و قبیل او که مورد استقبال همین نشریات و سیاستبازان واقع میشوند چه قدر در واقع امر، محترم این جماعت هستند و ثانیا چه توقعی دارند؟ حتما فیلم تبلیغاتی آقای روحانی را به خاطر دارید. آقای «ص- ز» جزو معدود اشخاصی است که در این فیلم چند بار اظهار نظر کرد. او بعدها – به سبک رزمآرا- اصل فناوری هستهای و منافع آن را زیر سوال برد. نشریات اردوگاه دروغ بارها قضاوتهایی درباره روحانی و هاشمی و خاتمی و ناطق کردهاند؛ از جمله یکی از اصلاحطلبان به روزنامه اعتماد گفت «دولت روحانی رحم اجارهای اصلاحطلبان است.» همین نشریات شبیه ادبیات مذکور را از زبان آقای «ص- ز» به کار بردهاند. بخوانید: «حاکمیت اپوزیسیون نمیخواهد اما ما که نمیتوانیم اپوزیسیون را از دید حاکمیت تعریف کنیم. ما میبینیم که هاشمی به اپوزیسیون تبدیل میشود. این را حاکمیت هم میبیند و اندک اندک میگوید آشیخ اکبر باید تکلیفت را معلوم کنی. سرمقاله کیهان را که شما بخوانید همین را میگوید که آقای هاشمی! از شما بهرهبرداری میکنند و تو را هل میدهند و از تو چهرهای میسازند که در مقابل نظام قرار بگیری… ضرورت دموکراسیخواهی [اسم مستعار همان اپوزیسیون] همه اینها را پشت سر کسی سوق خواهد داد که شنل اپوزیسیون را به تن بکند. هاشمی رفسنجانی که عمر نوح ندارد. پنج یا ۱۰ سال دیگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پیدا میکند. موج ایجاد شده هاشمی را با خود برد به جای اینکه او این موج را ببرد. اتفاقا اگر هاشمی و خاتمی نتوانند جنبش را لبیک بگویند پس زده میشوند بنابراین نگران نباشید که هاشمی پا به پای ما بدود یا نه… من جملهای گفتم که اصلاحطلبان از من دلخور شدند ولی همچنان معتقدم اگر در دوم خرداد ۷۶ به جای محمد خاتمی یک تیرآهن ۱۴ میگذاشتید ۲۰ میلیون رای میآورد»! (روزنامه بهار- ۱۲ خرداد ۹۲). «من حرصم میگیرد که عدهای گفتند خاتمی رای آورد چون ما جامعه مدنی را گفتمان غالب کردیم. حرف مفتی بود… روحانی وقتی رئیسجمهور شد بیش از همه بهتزده شد چون تا ۳ روز قبل فکرش را نمیکرد… ۵۰ درصد پیروزی او تصادفی و ۵۰ درصد دیگر به خاطر بد عمل کردن اصولگرایان بود» (شبکه ایران وابسته به روزنامه ایران، ۱۹ شهریور ۹۲). «پیروزی روحانی مرهون اصلاحطلبان بود. اطرافیان ایشان امثال آقایان نوبخت و مرتضی بانک و نعمتزاده دچار این توهم نشوند که پیروزی روحانی را رقم زدهاند. متاسفانه بعضا شنیده میشود که آنها میگویند ۲ سال در مرکز تحقیقات استراتژیک برنامهریزی کردیم» (مصاحبه با خبرگزاری آریا- ۳۱ خرداد ۹۳). «روحانی از تشکیلات حزبی به ریاست جمهوری نرسید و برنامهای نداشت هر چند همراهان او دوست دارند قمپز درکنند که در مرکز تحقیقات، پایه مکتب نیاوران را بنا نهادند و این مکتب خاستگاه اعتدال است. تا ۷۲ ساعت قبل از انتخابات روحانی هم باور نداشت میتواند پیروز انتخابات باشد» (فرارو – ۳ مرداد ۹۳) و…
۵- غرب پس از آزمون و خطاهای بسیار به این مدل رسیده که برای ضربه مؤثر به انقلاب و حاکمیت مقتدر اسلامی باید از درون حاکمیت یارگیری کند یا بخشی از این ظرفیت را تبدیل به «گروگان» خود برای مطالبه امتیاز یا ایراد ضربات کاری کند. این ایده و شگرد در دوران سازندگی پرورده شد و در دوره اصلاحات به طور خاص به اجرا درآمد. پروژههای القایی مانند رفراندوم، خروج از حاکمیت، تحصن و استعفا، نامهنگاریهای سرگشاده، نافرمانی مدنی و… سپس القای بیاعتمادی و تقلب و ایجاد فضای غبارآلود برای تشنج و اغتشاش محصول همین فرآیند است. سازمان تدارک شده برای این پروژه بزرگ در طول ۲۰ سال، به فاصله ۸ ماه در سال ۸۸ ضربهای سهمگین از خود مردم خورد و برای ادامه زندگی طفیلی خود امیدوار است بخشی -کم یا زیاد- از ظرفیت دولت فعلی را به خدمت یا گروگان بگیرد. آنها وقتی از حمایت مستقیم و صریح آمریکا و غرب از خود طرفی نبستند بلکه انگشتنما هم شدند از غرب خواستند تاکتیک حمایت مستقیم را به غیرمستقیم تبدیل کند. بنابراین آدرس تحریمها را برای به ستوه آوردن مردم و بسیج علیه اصل اسلام و انقلاب و نظام دادند تا سپس در دروغی بزرگ، خود را «منجی اقتصادی» و «میانجی مذاکره با غرب برای رفع تحریمها و فشار اقتصادی» معرفی کنند! در چنین جنگ بزرگی که دشمن صراحتاً از فشار اقتصادی فلج کننده و براندازی خاموش سخن گفته، طبیعتاً دولت و رئیس جمهور نمیتوانند بیطرف بمانند؛ یا در خط مقدم دفاع از نظام و مردم میایستند و یا خدای نکرده نردبان طرحهای پلکانی «جبهه فتنه با اتاق فرماندهی غرب» میشوند.
۶- در این جبههبندی بزرگ، آقای روحانی تصوری در ذهن داشت مبنی بر اینکه میتوان ماجرای فتنه و فتنهگران را مسکوت گذاشت و از آن سو با کدخدا نشست و چالش اقتصادی را از این طریق برطرف کرد. ستونهای این تلقی بیش از یک سال تاب سرپا ماندن ندارند. از یک سو نگاه فتنهگران به دولت، نگاه طلبکارانه و ابزاری در حد رحم اجارهای یا نردبان گذار است و از سوی دیگر شیطان بزرگ حقیقت عناد و استکبار و بدعهدی و فزونخواهی خود را به نمایش گذاشته است. این تعبیر که اقتصاد مدام برای سیاست خارجی یارانه داده و حالا باید سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهد لااقل درباره دولت آقای روحانی دقیق نیست. اتفاقاً آقای روحانی در یک سال گذشته یارانههای بزرگ استراتژیک در حوزه مذاکره با آمریکا هزینه کرد که عملاً با خود خسارت اقتصادی به همراه آورد. دلار از ۳۲۷۵ تومان در آغاز دولت یازدهم به ۳۶۰۰ تومان رسید و شیطنت مشترک آمریکا و عربستان در همین دوره به ظاهر اعتمادسازی، نرخ نفت را به ۵۷ دلار تنزل داد. بنابراین دو راه بیشتر وجود ندارد؛ ادامه مسیر پر هزینه و به بنبست خورده فعلی در زمینه سنگینی کفه مذاکرات و رها کردن تدابیر اقتصادی از جمله اقتصاد مقاومتی و یا پذیرش شجاعانه خطا در محاسبه و تحلیل و بازگشت از بیراهه بدهکاری به نزولخواران قهار سیاسی در غرب. فرافکنی مسئولیت، حاشیهسازی، عملیات روانی و جنجالآفرینی- نظیر آنچه در همایش اقتصاد ایران اتفاق افتاد- اتفاق نگران کنندهای است که آمریکای موظف به پاسخگویی و ارائه توضیح را از گوشه رینگ خارج میکند و توپ را دوباره به زمین ملت ایران میاندازد که هزینه یک سال اعتمادسازی یک سویه با آمریکا را پرداختهاند. حمله به مجلس و صدا و سیما و سپاه و منتقدان دانشگاهی و حوزوی برای ایجاد انفعال، دادن آدرس غلط به افکار عمومی است. اگر قرار باشد کوه شعارها و همایش اقتصادی کذا، موش رفراندوم یا القای تقابل اصول و منافع ملی بزاید و فرصت خدمت صرف تدارک سناریوی جنگی-نیابتی فتح سنگر به سنگر شود، آنگاه باید گفت از جیب منافع ملی به آمریکا و غرب یارانه هنگفت میدهیم تا پروژه تک و شبیخون خود را پیش ببرند؛ چیزی شبیه گلولهگذاری و خشابگذاری سلاح دشمن!
محمد ایمانی
خدمت تمام دوستان مخصوصا جناب فرهنگی باید عرض کنم که اگر این اولین کامنت من بود شاید حرف شما نزدیک به واقعیت بود که من می خوام با پیچوندن وقایع و وسط وایسیدن کسی رو گول بزنم ولی فکر کنم همه دوستان قطعه کامنتای منو دیدن
منم اینقدر ساده نیستم که فکر کنم حالا بشینم وسط بقیه هم میگن به به چه آدم متعادلی هست این رضا ۲!!
شاید اگه اینقدر که شما میگی مکار بودم، باید با یه اسم دیگه ای کامنتو می ذاشتم!
نه با اکانتی که تابلو هست و حتی افتخار می کنه به حمایت از دولت، به حمایت از خاتمی و منتقد به سیاست رسمی نظام در مورد حوادث ۸۸
اینها رو هم گفتم پس واضحه که وسط نیستم اما آدم گاهی وقتا احساس می کنه که خوب اگه من علایقم رو بزارم کنار و سعی کنم با صرف منطق و بدون هیچ جهت گیری فکر کنم باید چه فکری کرد؟ اصلا میشه یا نه؟
اینو نه فقط تو این سایت تو خیلی از سایتهای اصلاح طلب تیر! هم انجام می دم. خیلی دوست دارم نظرات آدمهای جناح های مختلف رو وقتی با این دید نگاه می کنم بدونم…
بنابراین لطفا تهمت چیزایی که من نیستم یا کارایی که قصد نداشتم رو لااقل نزنید!!
فقط؛ مِن باب انبساط خاطر عزیزان، مخصوصا قسمت گفتن اذان و حضور در مراسم مرقد!!!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/377642/
قطعه ۲۶: احسنت به وطن امروز و مازیار بیژنی
http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1505&pid=1&type=0
سلام
دست مریزاد…
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/377569
علی لاریجانی از کوره در رفت! یا ابالفضل!
🙂
“دولت کار بی ربط نکند”
الان پاچه لاریجانی رو هم می گیره!
اوه اوه اوه!
🙂
چه جالب!
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/611297?ref=shahrekhabar
ناراحتم… زیاد…؛ انگار قرار نیست امسال برم زیارت “آقا”م. یادم نیست چند ساله میرم اما دی که میشه این قلب میفته به اضطراب. الان با خودم درگیرم… نمی دونم باید دنبال گناهی بگردم که جدید باشه که منو از توفیق زیارت محروم کرده… وگرنه من که همون سراپاتقصیر هر ساله ام یا دیگه پیمانه پرشده!
حس حسینه امام خمینی در ۱۹ دی رو به هیچ حسی نمیشه تشبیه کرد و مثال زد… قلبی که روزهاست مضطربه، چشمی که شبی نخوابیده، اذان نزده پای اتوبوس می کشونتت و آفتاب نزده از قم بیرونی، کله صبح بدوبدو کوچه ها رو تا حیاط حسینیه و بعد گیت و صف و صف و صف و بعد یه شیرینی و شیر کاکائوی خوشمزه که فقط روزه می تونه تو رو از خوردنش منصرف کنه… اونم روزه نذر، تو تقریبا جزء اولین هایی، یه جای خوب که نزدیک باشه و تو بتونی تمام عشقت رو توی چشمت، قشنگ قاب بگیری و انتظار و انتظار تا وقت تمرین سرود میشه؛ سرود سال فتنه خیلی پرغرور بود و باز انتظار… یکی دو باری ملت الکی پا میشن و فضا رو آشفته می کنن. چند هزار تا چشم به در ولی انگار فقط تویی و اون در و اونی که میاد فقط پا توی قاب چشم تو میذاره… یکدفعه کن فیکون میشه قیامت، ابهتی از تبار نور و تویی با گوش هایی که نمی شنوند و چشم هایی که با سیلی از اشک به پهنای صورتت چیزی جز او نمی بینند دیگر رهایی مثل موج روی پهنه ی دریا…
جالب است
رییس جمهور می گوید باید ببینیم مردم درباره هسته ای چه می گویند، عده ای می گویند نه، نباید ببینیم مردم چه می گویند! دسیسه ی امریکاست!
عقل بزرگ ترین پیامبر توست
خودت قضاوت کن
دکتر!
عقل وقتی درست و بینقص کار میکنه که چشم و گوش، کور و کر نباشه!
خودت قضاوت کن…
قطعه ۲۶: تا ساعاتی دیگر، پاسخی به هتاکی سایت خبر آنلاین، انشاءالله…
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/612026
من میگم اصلا حالا که رفراندوم این قدر خوبه، خوب همین حالا برای ریاست جمهوری هم یکی انجام بدیم تا نون گرم دیگه!!
اول در مورد میزان رضایت ملت از رئیس جمهور فتنه گر نظر سنجی کنن.
آقایون دولتی!
اگر غیرت دارید به سخنان امروز رهبری با دقت گوش کنید.
اگر غیرت دارید… اگر…
حسن خمینی فکر کرده مرقد امام ارث پدریشه؟!
از پول بیت المال مدام دارن خرج مرقد امام می کنن ولی حسن خمینی کاملا شخصی در موردش تصمیم می گیره!!
اون مردک ملعون وطن فروش خاتمی رو برداشته با خودش برده مرقد امام.
اینا زیادی دارن جفتک میندازن به خدا!
باید یه کاری کرد…
رضا اعتدال طلب-پزشک؛
دسیسهی شیطان یا همون امریکا اینه که با یه پیشنهاد خارج از قانون، مردم رو علیه حکومت تحریک کنی؛ که اگه اجازهی همهپرسی داده نشد، بگن آزادی نیست!!
دسیسهی شیطان اینه که وقتی احساس میکنی قراره نتیجه به نفع تو باشه، پیشنهاد همهپرسی بدی؛ اما وقتی نتیجه به ضرر توست، مردم بشن بیسواد.
جاسوسی ژنتیکی:
http://moodkerbes.info/1393/10/07/gen-spy
جالب بود.
مردم یه بار در «رفراندم صرف نظر کردن از یارانه» یه نه ٩٨ درصدی به جناب رئیس جمهور دادند!
مگه هر روز رفراندوم برگزار مى کنند؟
رضا اعتدال طلب-پزشک؛
مردم که هیچی، نمایندگان مجلس هم از روند مذاکرات هسته ای خبری ندارند، ببخشید دقیقا نظرشون رو در مورد چی باید بدهند؟!
ضمنا؛
لبوفروش، راننده تاکسی، بی شناسنامه ها، بیسوادها، بیکارها، کسانی که از جاهای خاص حقوق می گیرند،سرهنگ ها، افراطی ها، اونایی که باید برن به جهنم، متحجرین، تازه به دوران رسیده ها، نفهم ها، کم تحمل ها، ترسوها و بزدل ها و متوهمین… مگه نظرشون مهمه که نظر بدهند؟!
بیانات امروز حضرت آقا تکلیف خیلی چیزها رو مشخص کرد، حالا کسانی که باید بگیرن، گرفتن؛
کسانی هم که خودشون رو به نشنیدن زدن، رفراندوم خیالیشون رو برگزار کنن!
* رضا۲ می گویند:
اما آدم گاهی وقتا احساس می کنه که خوب اگه من علایقم رو بزارم کنار و سعی کنم با صرف منطق و بدون هیچ جهت گیری فکر کنم باید چه فکری کرد؟ اصلا میشه یا نه؟
* با این حساب، این جمله ی ایشون نقض غرض و تضاد در گفتاره که می گویند:
{افتخار} به حمایت از خاتمی و منتقد به سیاست رسمی نظام در مورد حوادث ۸۸!!!!
* نتیجه:
کسی که اهل صَرف منطق و فارغ از جهت گیری!! هست و گاهی وقتا احساس می کنه که علایقش رو کنار بذاره! (و البته بارها هم از رهبری و اطاعت از ایشون کامنت گذاشته و حتما و بارها و بارها نظر رهبری رو در خصوص فتنه ۸۸ و عُمال فتنه می دونه!) طبیعتا به سران فتنه و فتنه گران ۸۸ نباید علقه ای داشته باشه! که اصولا خائنین به وطن، در هیچ سرزمینی جایی ندارند و در این مورد خاص، هیچ کس شک نداره، جناب رضا۲ عزیز!!
دکتر؛
چه مثال قشنگی زدی! و به استناد همین مثال شما، باید گفت:
رییس جمهور محترم، در گفتارش یا از (رســ پیامبر ـــول باطنی) استفاده نمی کند! یا از (رســ پیامبران ـــولان دروغین) الهام می گیرد، یا خدای ناکرده خبری از (رســـ پیامبر ــــول باطنی) نیست 🙁
و الا؛ تا دیروز که مردم باید می رفتند به جهنم و عده ای بیکار بودند و تازه به دوران رسیده و بی شناسنامه و بی سواد و … حالا رفراندوم و … 🙂 وای از (رســ پیامبر ـــول باطنی) که از کار بیافته… وای!!!
…مضافا بر اینکه، مردم یکبار برای همیشه در باره ی (انرژی هســـ حق مسلم ماست ـــته ای) گفته اند. اما کسی که خود را به خواب زده، شما که دکتر هستین بگین؛ می شه بیدارش کرد؟؟!! نه، واقعا می شه؟؟!! نمی شه… 🙂
دوست وفادار به متن و محتوای سخنان روحانی!
اینکه رفراندوم در مورد “مسئله انرژی هسته ای” باشه که از گفته های جناب شماست! نه رئیس جمهور.
اتفاقا من معتقدم بیشتر از همه آمریکا و دوست دارانش بایستی از برگزاری رفراندوم در مورد انرژی هسته ای ترسان و لرزان باشن!!
اونایی که دوست دارن به یه توافقی برسن بهتره پای مردم رو به انتخاب نکشند… بد میشه براشون.
مطمئنا عقل همه مردم ایران به اندازه عقل شما و من!! پیامبر نیست (احتمالا به خاطر ژن دروغگویی موجود در DNA ایرانیهاست) به همین خاطر منشا دسیسه رو نمی فهمن.
در پاسخ به آقای دکتر اعتدال
قسمتی از نوشته امید حسینی:
دولت آقای روحانی از ابتدای مذاکرات، با یک فرافکنی عجیب و ایجاد یک دو قطبی کاذب، همه منتقدان خود را در زمره مخالفان مذاکره و توافق قرار داد. رسانه های حامی دولت نیز با دمیدن بر این دو قطبی غیرواقعی، دوگانه مذاکره/عدم مذاکره، یا توافق/ عدم توافق را مطرح کردند. حال آن که بسیاری از منتقدان دولت با نفس مذاکره هیچ مخالفتی نداشته و ندارند، حرف آنها در کیفیت و چگونگی مذاکره است. منتقدان، به جای دوگانه غیرعقلانی (مذاکره/ عدم مذاکره یا توافق/عدم توافق) دوگانه (توافق خوب/ توافق بد) را پیشنهاد دادند و از توافق خوب استقبال کردند.
با این حال، حامیان رسانه ای دولت و اشخاصی در خود دولت، با فرار از این دوگانه عقلانی، همچنان بر دوگانه غیرعقلانی خود تاکید و همه منتقدان را هم به عنوان مخالفان توافق معرفی می کنند. هدف این سیاست چیزی جز ایجاد یک جریان اجتماعی و تهییج و هدایت آن برای حمایت از دولت در پیشبرد اهداف خود نیست. دقیقا به همین علت است که آقای روحانی و حامیان سیاسی و رسانه ای وی، هر از گاهی با طرح موضوع رفراندوم یا ادعاهایی مبنی بر خواست اجتماعی و عمومی، درصدد استفاده از این فضای رسانه ای هستند.
جالب اینکه این شعارهای پوپولیستی دقیقا در تضاد با فضای نخبگانی حاکم بر دولت است. دولت روحانی، دولتی نخبه محور است که ریشه و سابقه فکری اعضای آن، کاملا مخالف با رویکردهای پوپولیستی و مردم محور است. مشاورین و تئوری پردازان آن هم به صراحت خواستار برچیده شدن سیاست خیابانی هستند و بارها به همین بهانه از غیرعقلانی بودن استفاده از نظرات عامه مردم (رانندگان تاکسی و لبو فروشان و …) برای موضوعاتی از قبیل مسائل هسته ای شده اند. حال چگونه می توان این نگاه نخبه سالار را با اظهارات عوامفریبانه رییس جمهور جمع کرد؟!
به هرحال پیشنهاد ما به آقای روحانی این است که اگر واقعا خواستار انجام رفراندوم است، نظر عامه مردم را درخصوص توافق خوب/ توافق بد بپرسد؛ و اگر همچنان به همان دوگانه توافق/ عدم توافق اصرار دارد، لااقل مردم را در جریان جزئیات مذاکرات قرار دهد تا خودشان قضاوت کنند. آیا عاقلانه است نظر مردم را درباره مساله ای بپرسیم که درباره اش هیچ نمی دانند؟!
من نمی دونم چرا یه عده اینقدر از تحریم های آمریکا می ترسن و می لرزن!
خب اگه می لرزید به جهنم!
برید یه جای گرم پیدا کنید واسه خودتون تا نلرزید!
تا فلانی حرف میزنه، یه عده میگن واااای دوباره تحریم شدیم!
رو مخن یه عده ها!
این دیگه نوبرشه!!!
تعطیلی نانوایی در قزوین به دلیل ارزان فروشی و پلمپ کردن آن!!!
سلام
یه نامه دولتی به دستم رسید که توی پیوستش فهرست مناسبتهایی که رئیس جمهور و وزرا باید پیامک بزنن به مردم اومده بود.
جالبه به عرضتون برسونم که «روز فناوری هستهای» توی این فهرست نیومده بود!!!!!
و این در حالی است که روزی مثل «روز مبارزه با مواد مخدر» یا «روز تربیت بدنی و ورزش» توی فهرست بود.
در هستهای رو که تخته کردن، روزش رو هم دارن حذف میکنن 🙁
اکبر ترکان! حرفهای آقا رو امروز در خصوص پیشرفت ها شنیدی؟! پس حالا برو بمیر پیری فقط قبلش یک پرس آبگوشت بزباش بخور!!!
چشم انتظار؛
اسمشون حال آدمو به هم می زنه!
اح اح اح
🙁
آره آقا سید. واقعا! من که مدتهاست، تلویزیون رو در بخش اخبار نگاه نمی کنم!!
حضرت آقا:
تا هر وقت می خوان، مذاکره کنند!!! (خنده ی حضار)
آی گفتی!
از صد تا فحش بدتر بود این “تا هر وقت می خوان، مذاکره کنند!”
یعنی سالار است علمدار انقلابمان…