یلدای نبوی

مسابقه بزرگ یلدای نبوی/ صفحه اینستاگرام یلدای نبوی

[ www.Patugh.ir ]

کار خوب، خوب است، کار بد، بد. همانقدر که تعارض انداختن میان رسم ایرانی و زیبای یلدا با عزای دهه آخر صفر را عملی نابخردانه می‌شمرم، بر این عقیده‌ام که ابتکار «حزب‌الله سایبر» در برگزاری مسابقه «یلدای نبوی» کاری درست و هوشمندانه بود. اولا از همه دوستان پای ثابت قطعه ۲۶ می‌خواهم در این مسابقه شرکت کنند، بلکه برنده شوند و از جوایز نفیس، معنوی و خانوادگی آن که حج عمره است، بهره کافی را ببرند. ثانیا از خود و مخاطب می‌خواهم دگر بار دقت کنیم که اصلا و اساسا چیست فلسفه شب یلدا؟! آیا اینکه در طولانی‌ترین شب سال، فریضه نیک صله‌رحم انجام شود و مادربزرگ، قصه‌ای برای جماعت تعریف کند، مخل کدام مبانی دین است؟! دست شیطان، فقط از آستین سیاست بیرون نمی‌آید؛ گاهی از آستین همین تعرضات ساختگی و تعارضات بی‌وجه بیرون می‌آید و از قضا، ضربه را کاری‌تر وارد می‌کند. چه خوب که ما کمک‌رسان شیطان نباشیم و به کسانی که قصد دارند میان «اسلام» و «ایران» و سنن این و آن، فاصله بی‌خود بیندازند، مدد نرسانیم. نه فقط یلدا، که هر رسمی از هر قومی اگر محبت را فزونی بخشد، دلها را به هم نزدیک کند، بنیان زندگی را تقویت کند و مقام خانه و خانواده را بالاتر برد، حتما و قطعا مورد قبول دین مبین اسلام است. ثالثا گیرم که یلدای امسال متقارن با رحلت رسول خدا نمی‌بود. آیا جز این است که در قصه مادربزرگ ایرانی، صلوات بر محمد (ص) و خاندان پاک او، جایگاهی بس بلندبالا دارد؟! مادربزرگ ایرانی برای ما کدام قصه را تعریف کرده که دست آخر، به مناره و گل‌دسته نرسیده باشد؟! مادربزرگ ایرانی، چه قصه خاستگاری بابابزرگ از خود را تعریف کند، چه افسانه تعریف کند، چه اسطوره بسازد، و چه هر قصه‌ای ببافد، دست آخر می‌رسد به خدا، به رسول خدا، به همین محرم و صفر… خلاصه کنم؛ به دین. حال آیا زیبنده است که در شعاری منهای بصیرت اجتماعی، ادعا کنیم؛ زنده باد عزا، مرگ بر یلدا؟! رابعا مادربزرگ قصه شب یلدا خودش رند دنیا دیده است؛ به غایت سرد و گرم چشیده روزگار. برای مادربزرگ، یلدا فرقی نمی‌کند مصادف با رحلت پیمبر شود یا میلاد پیمبر. اگر مادربزرگ، ساربان یلدای ایرانی است، همچین قشنگ شتر قصه‌اش را در کوی غم یا کوچه سرور می‌خواباند که بیا و ببین. یلدای ما ایرانی‌ها، چه به اشک بخورد، چه به خنده، مادربزرگ عزیز ما قصه هر جفت اینها را بلد است. اصلش را بخواهی ما در خلال قصه عزیز… و در یکی از همین یلداها بود که اول بار «آمنه» را شناختیم و فهمیدیم «حلیمه» کیست! اگر مادربزرگ برای ما قصه نگوید، پس که بگوید؟! و اگر مادربزرگ در شب یلدا برای ما قصه نگوید، پس کی بگوید؟! نه رسول خدا، نه امام حسن مجتبی (ع) و نه امام رضا (ع) هیچ یک از ما نخواسته‌اند یلدا را سانسور کنیم، بلکه جملگی ما را سفارش کرده‌اند به استفاده از تجربه‌های دیگران از قبیل همین مادربزرگ. یلدا اگر شب قصه باشد، مورد تایید اسلام است؛ اگر شب صله‌رحم باشد، مورد تایید اسلام است؛ اگر شب احترام به بزرگان قوم و قبیله باشد، مورد تایید اسلام است… و اگر شب جمع شدن همه گرد یک سفره باشد، باز هم مورد تایید اسلام است. و جز اینها، آیا چیز دیگری هم هست یلدا؟! حالا خامسا و سادسا و الباقی را بی‌خیال که یلدا شب پادشاهی مادربزرگ است! پدربزرگ هم البته بلد است قصه بگوید اما برای یک قصه دوخطی پدربزرگ، رمانی می‌سازد حضرت مادربزرگ! اصلا قصه است و آب و تابش… و آنکه خوب به قصه، آب و تاب می‌دهد همین مادربزرگ است. من هم مثل دیگر نوه‌ها به مادربزرگم «عزیز» می‌گویم. عزیز، دیروز که چادر به کمر بسته بود و داشت دیگ شله‌زرد را هم می‌زد، گفت: «فردا شب می‌خواهم قصه آن کریمی را برای‌تان تعریف کنم که خوانده‌ام چند بار، همه زندگی‌اش را به فقرا بخشیده، همه زندگی‌اش را… و دوباره از صفر شروع کرده است.» یا امام حسن مجتبی! تا امشب پای قصه مادربزرگ بنشینیم، چند ساعتی مانده. این چند ساعت، دل را می‌خواهم روانه کنم سمت بقیع… و به یاد بیاورم اگر از روضه‌های کربلا، «عبدالله» و «قاسم» را بگیری، گویی «حسن» را از «حسین» گرفته‌ای! چیز دیگری هم می‌ماند؟! یا امام حسن! تو آنقدر کریمی که کربلا را هم به حسین (ع) بخشیدی! و نسل امامت را! لیکن اگر ثمرات ازدواج حسن مثنی، فرزند تو با فاطمه بنت‌الحسین نبود، هیچ یاری برای امامت و هیچ یاریگری برای نسل امام نمانده بود. طرفه حکایت را نگاه کن در این قصه شیرین… که امشب، عزیز برای‌مان خواهد گفت چند امام آنسوتر، باز هم نسل امامت، به شما برمی‌گردد ای کریم اهل بیت. آقاجان! ما که آخرش هم نفهمیدیم دقیقا بر حسین (ع) چه گذشت، که تو خود گفته‌ای؛ «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» اما غیبت، مثل یک زهر جانسوز، جگر بشریت را خون کرده است. تا این زهر کشنده، نکشته آدمیت را، ای کریم! تو دعا کن برای ما… تو دعا کن که آفتاب بزند! یا امام حسن مجتبی! اصلش، گیرم که اعراب، این سنت را نداشتند که پدر را به پسر اولش بخوانند؛ شک نکن باز هم جهان، علی‌بن‌ابیطالب (ع) را در وهله اول به «ابالحسن» می‌شناخت. ای سرور جوانان اهل بهشت! ای که بر خون خدا هم امام بوده‌ای! ای امام ثارالله! ای که یکجا، برای حسین (ع) و عاشورا و کربلا، امامت کرده‌ای، امام بوده‌ای! یلدای غیبت به درازا کشیده، زهرآگین است کام ابنای آدم… کرم کن که حتی حضرت آفتاب از تو التماس دعا دارد؛ ماه، ستاره‌ها، همه ما. اینک چشم ما به «بقیع» است، به ساعاتی دیگر… به قصه مادربزرگ در «یلدای نبوی».

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. م.طاهری می‌گوید:

    بسم الله

  2. م.طاهری می‌گوید:

    تذکر بسیار لازم و به جایی بود.
    کل سال یک طرف، شب یلدا مهمان عزیز شدن یک طرف.
    بدون شک قصه‌های یلدای نبوی شنیدنی‌تر هم خواهد بود.

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    …نه فقط یلدا، که هر رسمی از هر قومی اگر محبت را فزونی بخشد، دلها را به هم نزدیک کند، بنیان زندگی را تقویت کند و مقام خانه و خانواده را بالاتر برد، حتما و قطعا مورد قبول دین مبین اسلام است.

    …یلدای غیبت به درازا کشیده، زهرآگین است کام ابنای آدم… کرم کن که حتی حضرت آفتاب از تو التماس دعا دارد؛ ماه، ستاره‌ها، همه ما. اینک چشم ما به «بقیع» است، به ساعاتی دیگر… به قصه مادربزرگ در «یلدای نبوی».

    احسنـــــــــــــــــ داداش حسین ـــــــــــــــــــت.

    ما اول می‌ریم حسینیه پای قصه‌ی یلدای شهیدان. بعدش هم مستقیم خونه‌ی مامان!!

  4. زیبا(خصوصی) می‌گوید:

    حسین آقا
    روشنفکر بودن چه حسی داره؟ بصیرت اجتماعی داشتن؟ یه لِوِل از بقیه مردم سطح بالاتر فکر کردن، مزه داره، نه؟ 🙂

    صدالبته مردم مومن بی‌بصیرت اجتماعی که می‌گن؛ “یلدا با شب عزیز تداخل نداشته باشه” عقلشون نمی‌رسه که یلدا برای صله‌رحم و گوش دادن حرفای مادربزرگه! اُمُلَن دیگه! فکر می‌کنن تو یلدا مردم می‌شینن جوکای یه ترکه و یه لره تعریف می‌کنن، هرت و هرت می‌خندن! نمی‌دونن که میرن یلدا از رسول رحمت می‌گن!

  5. فرهنگی می‌گوید:

    بی نهایت آفرین
    واقعا واژه‌ای غیر از این پیدا نکردم که شادی و رضایت قلبی‌ام را از توجه شما به این نکته ظریف ابراز کنم.

    بصیرت داشتن فقط مختص میدان سیاست و مبارزه نیست
    بصیرت و درست فهمی در مسایل جزیی اجتماعی و عادی زندگی هم لازمه.

    اینقدر زیبا از یلدای زمستانی شروع کردید و سری به خونه مادربزرگ زدید و سلامی به بقیع و گوهرهای نابش دادید و با حضرت کریم آل طه همدردی کردید و به یلدای غیبت رسیدید و باز هم تمنای فرج یوسف زهرا…

    سپاس آقای قدیانی
    شفاعت حضرت رحمت للعالمین نصیب پدر بزرگوارتان

  6. حسن می‌گوید:

    د آخه دیگه آمنه و حلیمه دیگه شناخته نمی‌شه!

    از شادی شب یلدا و چله روی بتاب
    بعد از حسین خانه شادی شود خراب

    بعد از ماهها یک کامنت گذاشتم ببینم سیداحمد هنوز همون عقده‌ایه قدیمه یا نه، بهتر شده اخلاقش!

  7. بهنام قم می‌گوید:

    در کدام اردوگاه ایستاده‌ایم؟

    مسیر پر پیچ و خمی است از مکه تا مدینه و از آنجا تا کوفه و کربلا و سامرا و شام؛ و از مدینه تا طوس و مرو. آسان نیست دیار و خان و مان را بدرود گفتن و مهاجر الی‌الله شدن و مشقت غربت را به جان خریدن. فقط به تمنای رضایت الهی از مسیر طلب نجات و هدایت بشریت بود که این مسیر دشوار هموار شد. این مسیر پر فراز و نشیب را پیامبر اعظم(ص) گشود و از امیرمومنان تا خاتم‌الاوصیا علیهم السلام پیروی کردند. به راستی اگر جز این بود، محمد(ص) کجا و یثرب کجا؟ علی(ع) کجا و کوفه کجا؟ حسین و زینب سلام الله‌علیهما و کربلا و شام؟ اهل بیت کجا و رنج سامرا و کاظمین؟ امام رضا و مدینه کجا و مسیر طولانی خراسان و مرو؟ آنچه اهمیت ماجرا را مضاعف می‌کند، فراهم نبودن اقتضائات در اغلب سال‌های این دوره ۲۵۰ ساله است. یک‌بار است که مقدمات در مسیر و مقصد فراهم است و انسان فقط رنج مهاجرت از دیار را به جان می‌خرد و یک‌بار هنگامی است که اصلا مقدمات فراهم نیست بلکه معارض بر سر طی طریق فراوان است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) با این وجود به سوی مقصد طی مسیر کردند؛ چه به هنگام حاکمیت و چه زمان مظلومیت که اغلب این دوره است. چه در شرایط جنگ و چه به اقتضای صلح. انعطاف بود اما انحراف نبود. مصلحت‌گرایی بود اما مصلحت‌زدگی و عافیت گزینی و عقبگرد نبود.

    این انتخاب متعالی پرهزینه بود. پیامبر الهی(ص) پیش از بعثت میان قریش محترم بود. عوام و خواص او را «محمد امین» می‌خواندند. روز نخست که خواست دعوت به یکتاپرستی و عدالت کند، پرسید اگر بگویم دشمن پشت کوه‌های مکه در کمین است آیا باور می‌کنید؟ بی‌درنگ گفتند بله که باور می‌کنیم، تو امین و راستگوترین ما هستی! اما چون بشارت رسالت الهی را داد، اشراف صاحب امتیاز و غالب علیه او شوریدند و گروهی از نادانان یا مزدوران را تحریک کردند که در ملأ عام بگویند مردی که بالغ بر ۳۰ سال است شهر او را به امانت می‌شناسند، ساحر و کاهن و مجنون و کذاب است! دینی که او با خود آورده بود بازار بتان را می‌شکست، زنجیر بردگان می‌گسست و دست تعدی مستکبران و فزونخواهان را می‌بست. ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌ها و ابولهب‌ها برای دشمنی با او همداستان شدند، آنگاه که دیدند وسوسه و تطمیع در محمد(ص) کارگر نمی‌افتد. حاضر بودند بهترین دختران خود را به عقد او درآورند و محمد(ص) را به پادشاهی خویش بگمارند، مشروط بر اینکه دست از رسالت الهی بردارد و مردم را به جنبش درنیاورد. و چون نپذیرفت، ماجرا آغاز شد. منطق «یا ایها الکافرون لااعبد ماتعبدون» برای پیامبر اعظم پروردگار و خاندان و پیروان او پرهزینه بود اما کدام خواسته متعالی است که بی‌هزینه به دست آید؟ «فقُتل من قُتل و سُبی من سُبی و اُقصی من اُقصی». گاه رشته نبوت و امامت و دیانت به مو رسید اما هرگز پاره نشد؛ که این مشیت‌ الهی و پاداش شکیبایی خالصانه پیامبر و اهل بیت و یاران پاکباخته ایشان بود.

    درست است که انواع اسلام تقلبی -از اسلام اموی و ابوسفیانی تا اسلام عباسیان و اسلام سلفی و وهابی و بهایی و حجتیه و اسلام رفورمیست لوتری و اسلام آمریکایی و انگلیسی- ساخته شد تا مسیر و مقصد دینداری گم شود اما اسلام ناب دارای ویژگی‌های بارزی در حوزه جاذبه‌ها و دافعه‌‌هاست که نمی‌گذارد فروغ هدایت به خاموشی بگراید یا بیراهه جای راه بنشیند. پیامبر اعظم(ص) رحمهًْ للعالمین و مهربان‌ترین مردمان بود اما اسلام او اسلام تسلیم و کرنش در برابر طاغوت‌ها و مستکبران و فسادانگیزان نبود. این تعبیر شریف و رسا درباره پیامبر(ص) از امیرمومنان علیه‌السلام است که «طبیب دوارٌ بطبّه قد احکم مراهمه و أحمی مواسمه. (پیامبر) طبیبی بود که برای درد دردمندان گرداگرد آبادی‌ها می‌گشت؛ مرهم‌هایی می‌بست چه محکم و داغ‌هایی می‌گذاشت چه سوزان» (خطبه ۱۰۸ نهج‌البلاغه). این‌گونه نبود که پیامبر فقط اهل مرهم نهادن و تسکین دادن باشد که اگر چنین بود طاغوت‌ها و مستکبران علیه او نمی‌شوریدند و انواع عداوت‌ها را از ترور شخصیت و ترور فیزیکی گرفته تا انزوای سیاسی و محاصره اقتصادی و هجوم نظامی علیه او و یارانش به کار نمی‌بستند. پیامبر(ص) مرد شجاع میدان مبارزه و جهاد بود تا آنجا که به تعبیر پهلوانی مانند امیرمومنان «کنّا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول الله صلی‌الله علیه و آله فلم یکن احد منّا اقرب الی العدوّ منه. هنگامی که آتش جنگ شعله‌ور و شرایط سخت می‌شد به پیامبر(ص) پناه می‌بردیم که هیچ یک از ما به دشمن نزدیک‌تر از او نبود.» (کلمه قصار ۲۶۰ نهج‌البلاغه)

    در این مسیر روشن کافی است ببینیم ائمه کفر و نفاق نظیر ابوسفیان‌ها پس از رحلت پیامبر(ص) در کدام اردوگاه جمع شدند و علیه کدام اردوگاه شمشیر کشیدند. به راستی امثال ابوسفیان و معاویه و مروان و ولید و… با چه کسانی ائتلاف کردند و عناد و کینه‌توزی آنها متوجه کدام بزرگواران شد؟ چه کسانی اشرافیت طاغوتی را احیا کردند، سنت‌ها را میراندند و بدعت‌ها را برپا داشتند؟ می‌توان بررسی کرد که چرا زبیرها و طلحه‌ها و سعد ابی وقاص‌ها و… نتوانستند با اهل بیت پیامبر(ص) کنار بیایند اما با معاویه و امویان کنار آمدند؟ آیا جز به این دلیل که پیامبر و اهل بیت او در عین نرم‌خویی و مهربانی بی‌نظیر، دارای دافعه‌های قدرتمند بر سر صیانت از احکام الهی و حقوق مردم بودند که همه امتیازخواهان و شهوت‌پرستان و جاه‌طلبان و مال‌پرستان را ناخوش می‌آمد؟! این پرسش‌ها، پرسش‌های زنده و کاملا به روز است. امروز می‌توان پرسید چرا مستکبران عالم با یکدیگر می‌توانند کم یا زیاد کنار بیایند اما با جمهوری اسلامی ایران که پرچم رسالت پیامبر(ص) را برافراشته نمی‌توانند؟ چرا آل‌سعود و آل‌خلیفه و شبه مسلمان‌های لیبرال منطقه می‌توانند در نهان و آشکار با آمریکا و انگلیس و اسرائیل و وحشی‌ترین تروریست‌ها هم‌کاسه شوند اما با وفاداران به منطق پیامبر اعظم(ص) از پاکستان و افغانستان و ایران گرفته تا عراق و لبنان و سوریه و بحرین و یمن نمی‌توانند؟! چگونه است که ملت ایران را در مضیقه فشار و تحریم اقتصادی قرار می‌دهند اما طایفه‌ای ایرانی‌نما را تحت این عنوان که آنها رفورمیست -اصلاح‌‌طلب- هستند، آشکارا مورد حمایت قرار می‌دهند؟ چگونه است که بزرگ‌ترین و بی‌سابقه‌ترین قساوت‌ها و شکنجه‌ها را علیه همه ملت‌ها مرتکب می‌شوند اما در ایران از متهمان خیانت‌ها و جنایت‌های بزرگ با قول و فعل جانبداری می‌کنند؟ آیا بی‌دلیل بود که یکی از سران فتنه، حرمت‌شکنان روز عاشورای ۸۸ را مردمان خداجو نامید و متقابلا رئیس دولت استکباری آمریکا درباره همین چهره منافق اعلام کرد که ایستادگی او برای آمریکا الهام‌بخش و ستایش‌برانگیز است؟!

    هنر بزرگ پیامبراکرم(ص) و خاندان مکرم ایشان آن بود که از تهدیدها و رنج‌های مهیب، فرصت‌های بزرگ ساختند هر چند که خود در این راه با بیشترین آسیب‌ها و خون‌ دل‌ها مواجه شدند. برای پیامبر و علی علیهماالسلام آسان نبود که هزینه فرمان الهی مبنی بر «فاستقم کما اُمرت و من تاب معک» را با شهادت مظلومانه حضرت زهرا(س) و حسنین علیهماالسلام و ائمه هدی(ع) بدهند اما «صابراً محتسباً» استقامت ورزیدند و همه رنج‌ها را پای خدا نوشتند «تا آن هنگام که خداوند صداقت ما را دید و خواری و شکست را نصیب دشمنان ما کرد و پیروزی را بر ما فرستاد. حتی استقرّ الاسلام مُلقیاً جرانه… تا اینکه اسلام استقرار یافت و در جایگاه خود جاگیر شد.» (خطبه ۵۶ نهج‌البلاغه)

    مسیر پرپیچ و خمی است مسیر مدینه تا مرو که غریب الغربا با دیده گریان شروع کرد و فرمود این سفر را بازگشتی نیست. اما صبر و احتساب است که روحیه و توشه و اراده و امید چنین سفر پر مرارتی را فراهم می‌کند. صبرت و احتسبت حتی اتاک الیقین. امام رضا علیه‌ آلاف التحیه و الثنا به حاصل‌خیزی و برکت سرزمین ایران در تقدیر الهی باورداشت که رنج این سفر غمبار را پذیرفت و با مأمون نیرنگ باز به قاعده رفتار خود او مواجه شد. بهترین مصلحت آن روز همین بود که امام به مرو عزیمت کند و در مسیر در میان جمعیت انبوهی که فقط ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر از آنها قلم بر دست می‌نوشتند، حدیث شریف سلسلهًْ الذهب را از اجداد پاک خویش روایت کند که «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». نفی همه معبودها و ایمان به الله، حصن حصین الهی است «اما بشرطها و شروطها و انا من شروطها». ده‌ها هزار نفر شنیدند و سینه به سینه روایت کردند که امامت و ولایت تنها حصن‌ حصین دینداری موحدانه است. یعنی اینکه تمسک به عروه الوثقای الهی جز با کفر به طاغوت‌ها امکانپذیر نیست. مرزبندی از این پررنگ‌تر؟!

    نهضتی که امام رضا علیه‌السلام در این حرکت تاریخی برانگیخت، سنگ بنای نهضتی الهی را در ایران گذاشت که امروز پرچم اسلام ناب محمدی(ص) را با عزت و اقتدار تمام در برابر همه اسلام‌های بدلی و ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌ها و طواغیت روزگار برافراشته است. این سرانجام دوراندیشی و غایت‌نگری در تراز اهل‌بیت(ع) و البته هنوز از نتایج سحر است، تا صبح دولت آن بزرگواران به مشیت الهی کی فرا برسد. کدام هنر بزرگ‌تر از این که هزار و ۲۰۰ سال بعد و در بحبوحه فتنه‌انگیزی اضلاع اسلام آمریکایی در عراق و شام، بالغ بر ۲۰ میلیون ارادتمند عارف و پاکباخته رهسپار زیارت اربعین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می‌شوند. آیا چنین مردمانی از تهدید و محاصره و عقده‌گشایی دشمنان می‌هراسند؟ اگر روزگاری رشته دین به باریکی مو شد و نگسیخت، امروز به برکت پاکبازی مربیان بزرگ الهی، همین رشته صدها میلیون دل و جان بی‌قرار را مانند نخ تسبیح به هم رسانده است. اکنون شعله چراغ اسلام ناب پرفروغ‌تر از همیشه است؛ نشان به آن نشان که دشمنی دشمنان از همیشه بیشتر و دوستی دوستان از همیشه استوارتر شده است. آیا برای صحت و اتقان حرکت نظام جمهوری اسلامی سندی محکم‌تر از این؟!

    مسیر روشن است. راه همان است که امیرمومنان(ع) در خطبه ۱۷۶ نهج‌البلاغه ترسیم کردند. «کار و اقدام! پس به نهایت و سرانجام برسانید! و استقامت و ایستادگی بورزید! سپس صبر و شکیبایی! و پرهیزگاری و تقوا! که برای شما نهایتی است و به آن سرانجام برسید. و من برای شما پرچم هدایت هستم، پس با علم خود هدایت شوید… بر شما باد پرهیز از بی‌ثباتی و دگرگونی در اخلاق. زبان را یکی کنید… بر شما باد پرهیز از تلون و دم دمی مزاجی در دین خدا! همانا همدلی و اتحاد بر سر آنچه از حق اکراه دارید، بهتر است از جدایی و تفرقه به خاطر آنچه از باطل می‌پسندید. و همانا خداوند سبحان به هیچ‌کس -از گذشتگان و آیندگان- به خاطر تفرقه‌ خیری عطا نکرد».

    محمد ایمانی، کیهان، اول دی ۱۳۹۳

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “غیبت، مثل یک زهر جانسوز، جگر بشریت را خون کرده است. تا این زهر کشنده، نکشته آدمیت را، ای کریم! تو دعا کن برای ما… تو دعا کن که آفتاب بزند! یا امام حسن مجتبی…”

    الهی به حق محمد و آل محمد عجل لولیک الفرج…

  9. سیداحمد می‌گوید:

    رفقای بیست و ششی، داداش حسین!

    اگر خدا دعای این بنده گنهکارش رو اجابت کنه، امشب یه جای خیلی خوب دعاتون کردم.

    لبیک یا رسول الله… لبیک یا حسین…

  10. سیمین می‌گوید:

    سلام
    یه چیز بی‌ربط می‌خوام بنویسم
    بنده شخصا احترام فراوانی برای دکتر قالیباف قائلم، در انتخابات، ایشون منتخب بنده بودند و کلی بین دوستام برای ایشون تبلیغ کردم ولی الان یه سوال دارم. از آقای قدیانی می‌پرسم چون قدرت تحلیل مسائل و ذکاوتشون رو قبول دارم؛

    چرا شهردار تهران کودکان خیابانی رو سامان نمی‌ده؟ جمع آوری فروشنده از مترو دغدغه شهرداری هست اما چرا سرنوشت اون دختربچه و پسربچه دغدغه دکتر نیست؟ این بچه‌ها فردا زن و مردهای خیابونی می‌شن و مروج ایدز!؟ تدارک یک گرم‌خونه و یه کلاس درس با این همه معلم بیکار کار سختیه؟! می‌دونم این سوال ربطی به آقای قدیانی نداره و بایداز شهردار بپرسم اما دست ما به آقای قدیانی می‌رسه.

    شمایی که نظرات رو تایید می‌کنی، این نظر رو عمومی نگذار، چون سوال من ربطی به اشخاص دیگه نداره، فقط به بحثی دشمن شاد کننده دامن زده می‌شه

    لطفا آقای قدیانی پاسخ بده…

    ارسال برای دومین بار

  11. مجنون می‌گوید:

    الهم عجل لولیک الفرج

  12. رضا 2 می‌گوید:

    ماشالله چقدر روشنفکر!!
    اصلا فکر نمی‌کردم زمینه‌ای باشه که اینقدر نظر من با شما مطابقت داشته باشد!
    چقدر سخت است که به مردم توضیح دهی که ایرانی بودن و مذهبی بودن تعارضی ندارد
    هی سعی نکنیم با ایجاد تعارض و دو قطبی ایرانی بودن یا اسلامی بودن، این را از هم جدا کنیم
    این دو با هم زیباست
    هر چند که هر کس که یکی را دارد بدون دیگری، باز هم نسبت به کسی که هیچ کدام را ندارد به ما نزدیکتر است.
    مسلمان غیر ایرانی که برادر ماست و ایرانی غیر مسلمان هم بایستی مورد احترام باشد.

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    سید احمد عزیز؛

    ممنون که به یاد ما هستید…

  14. احمد می‌گوید:

    سلام برادر
    عزیزم لازم نیست آدم توی هر زمینه نظر بده
    کی می‌گه می‌شینن دور مادربزرگ تا قصه بگه؟؟
    الان یلدا را بهونه می‌کنن برای پارتی!!
    یا تو باغ نیستی یا…………………

  15. زیبا(خصوصی) می‌گوید:

    خب خدارو شکر
    حسین آقا تحت تشویق رضا ۲ هم قرار گرفتن 🙂

  16. م ح می‌گوید:

    صله رحم و قصه مادربزرگ خوب است اما دور هم جمع شدن، خود به خود شادی دارد و خنده و چه بهتر که این کار را دو شب دیگر انجام دهیم…
    به کجای عالم برمی‌خورد برادر؟

  17. قاصدک منتظر می‌گوید:

    نقش شب یلدایم را در پس طلوع زیبای خورشیدی طرح می زنم…
    معطر به رایحه خوشبوی گل محمدی…
    آنجا که خبر از ظهور یار دارد:

    “اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، در همان شب مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد.”

    اللهم عجل لولیک الفرج

  18. ... می‌گوید:

    خوب بود و به جا و منطقی اما کمی دور از ذهن!!
    حسین قدیانی و این حرفها!!

  19. ... می‌گوید:

    مخلص داداش حسین بصیر…

  20. کعبه عشق می‌گوید:

    از بیانات رهبر معظم انقلاب:
    «فتنه یعنی شعارهای حق را کسانی با محتوای صد در صد باطل مطرح کنند بیارند برای فریب دادن مردم. هدف از ایجاد فتنه گمراه کردن مردم بود؛ ۹ دی در سرتاسر کشور مشت محکمی بر دهان فتنه گران زد.»

    کد همراه اول: ۳۱۶۶۸
    ارسال به ۸۹۸۹

    کد ایرانسل: ۴۴۱۲۴۲۲
    ارسال به ۷۵۷۵

    لطفا نشر دهید
    http://www.kabeyeeshgh.ir/wp-content/uploads/2014/12/nohedey.jpg
    http://www.mohtavanashr.com/9dey/

  21. زیبا(عمومی) می‌گوید:

    خب طرفدارای حسین آقای قدیانی بیاید تعریف کنید ببینیم مادربزرگای محترمتون چه پیامای اخلاقی‌ای از رسول رحمت تو شب یلدای نبوی بهتون گفتن؟ 🙂
    حالا که نوشتم عمومی تاییدش نمی‌کنن
    حالا نگاه کن!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: با دقت بخوانید؛ http://kayhan.ir/fa/news/32871

  22. حاج رضا می‌گوید:

    احسنت!

  23. م.طاهری می‌گوید:

    یادداشت روز آقای شریعتمداری خیلی خوب بود. واقعا کاش این حرف‌ها زده نمی‌شد.

  24. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    زنده باد عزیز؛
    آنکه خوب به قصه، آب و تاب می‌داد!
    من هم مثل دیگر نوه‌ها به مادربزرگم «عزیز» می‌گفتم… 🙁

    “اینک چشم ما به «بقیع» است، به ساعاتی دیگر… به قصه مادربزرگ در «یلدای نبوی».”

    اللهم عجل… عجل… عجل…

  25. سلام می‌گوید:

    «اصولگرایان سکوت خود را در برابر ظلم به امام و شهید بهشتی بشکنند.»
    http://iusnews.ir/fa/news-details/151197

    البته این خبر مربوط به قبل از مقاله کیهان هست.

  26. امیرحسین می‌گوید:

    مقاله حاج حسین شریعتمداری بنظرم بیشتر لاپوشانی داستانه، تا تحلیل تاریخ
    ضمنا با معصوم جلوه دادن امام که نمی‌شه گناه بقیه رو پوشوند
    حضرت امام وقتی در قضیه قبول قطعنامه می‌فرمایند «بنده جام زهر رو نوشیدم» این از چی ناشی می‌شه جز در عمل انجام شده و تحمیلی قرار گرفتن؟
    حالا حاج حسین می‌فرمایند «امام نستجیربالله محال بود چیزی درشون اثر بذاره و مورد تحمیل قرار بگیره.»
    مگر امام معصوم بود؟
    حکمیت بر خود معصوم (امیرالمومنین) تحمیل شد؛ غیر معصوم که جای خود دارد!

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    میلاد حضرت عیسی مسیح، علی نبینا و آله و علیه السلام مبارک باد…
    یادش بخیر؛ تبریک خصوصی آقاسید!!! هر سال هم که بگذره، باز هم این یکی از جالب‌ترین و طنزترین خصوصی‌های قطعه بود…
    http://www.ghadiany.ir/1390/10673/comment-page-1#comment-101372

  28. شیدا می‌گوید:

    برخورد جناب شریعتمدارى و ادب و مداراى ایشان با دانشجویان را با برخورد خاتمى مدعى، با دانشجویان و تهدید چند دانشجوى معترض به اخراج از جلسه با لحن عصبى، و برخورد رئیس جمهور با منتقدان مقایسه مى کنم و خداوند را به خاطر وجود چنین انسانهاى مخلص و مؤدب، در جبهه اصولگرایی سپاسگزارم!

    ضمنا؛ پاراگراف آخر مقاله جناب شریعتمدارى جان کلام بود… آن خیانت عظما، فراموش شدنى نیست!

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی؛
    آدرس یک وب رو برام فرستادند، ببینید اگه بدرد بخوره تایید کنید. اونطور که از ظاهر قضیه مشخصه، مربوط به گرامیداشت نه دی هست. ولی با آقای بادامچیان هم مصاحبه داشته و یادمه ایشون مدتی قبل قصد داشت کدخدامنشانه هاشمی رو آشتی بده!! البته تا اونجایی که یادمه و اگه اشتباه نکرده باشم.

    http://beyaat.ir/1393/10/03/

  30. ستاره خرازی می‌گوید:

    کامنت من….
    هییییییی….
    جوونی کجایی که یادت به خیر!

  31. صبا می‌گوید:

    http://www.axgig.com/images/25459683692653667616.jpg
    http://www.axgig.com/images/19802070228798604140.jpg

    سلام خسته نباشید
    اینا رو شب شهادت واسه قطعه گرفتم؛ اما قسمت نبود، همون شب بیام بذارم.

  32. صبا می‌گوید:

    “یلدای غیبت به درازا کشیده، زهرآگین است کام ابنای آدم…”

    تیتراژ پایانی “پرده نشین” را دوست داشتم، قشنگ بود!
    اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است…

  33. علمدار می‌گوید:

    تو تاکسی نشسته بودم
    رادیو روشن بود
    گوینده رادیو می‌گفت که ما امام حسین رو از پای دیگای نذری مادر بزرگمون می‌شناسیم!
    حرف قشنگی بود
    راست هم می گفت
    همه‌ی ما پای دیگای نذری بزرگ شدیم!
    امسالم یلدامون نبوی بود
    امیدوارم پای قصه‌های مادربزرگمون امام حسن رو هم کمی شناخته باشیم!

  34. علمدار می‌گوید:

    http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18338
    یه سری بهش بزنید!!!!

  35. بنده خدا می‌گوید:

    خیلی عالی بود حاج حسین
    بارک الله
    تندروی خوب نیست
    هر چند ما عادت کردیم طبق لطف دوستان، اون شب رو بی خیال بشیم اما همین که آدم بدونه اینطوری هم می‌شه رفت مهمانی یلدا خوبه.

  36. لبیک یا حسین می‌گوید:

    خصوصی
    حسین آقا ناراحت نشی‌ها
    البته بعد از تقدیر از متنتون باید بگم این امثال زیبا راست می‌گن‌ها
    با یک مادر بزرگ خوب و عزیز سر زنده‌ی شما، شبهای یلدای همه، مادربزرگ دار نمی‌شه!!!
    امید به خدا که دلگیر نشده باشی!

  37. لبیک یا حسین می‌گوید:

    ممنون از متن زیبا و ربط زیباتر!

  38. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    بی ربط:

    آدم غرب زده…
    شخصیت ندارد! خودش و خانه‌اش و حرفهایش بوی هیچ چیزی نمی‌دهد.
    آدم غرب زده…
    به خودش خیلی می‌رسد، به سر و پزش خیلی ور می‌رود، حتی گاهی زیر ابرو هم بر می‌دارد! به کفش و لباس و خانه‌اش خیلی اهمیت می‌دهد، همیشه انگار از لای زرورق باز شده… به خاطر اوست که چنین معماری بی اصل و نصبی داریم و چنین شهرسازی قلابی!

    حالا دیگر وحی منزل از کتاب های آسمانی، به کتاب های فرنگی نقل مکان کرده است، یا به دهان مخبر رویتر و یونایتدپرس و الخ… این کمپانی‌های بزرگ، سازندگان اخبار جعلی و غیرجعلی!
    (غرب زدگی-جلال آل احمد)

  39. گفت و شنود می‌گوید:

    مبارزه! (گفت و شنود)

    گفت: یکی از ضدانقلابیون پیر و پاتال گفته است، یک عمر برای استقلال کشورمان مبارزه کردیم و حالا نباید با دشمن‌تراشی‌های خارجی، دچار تنش و تحریم باشیم!
    گفتم: مگر جمهوری اسلامی با قدرت‌های بیگانه درگیر شده است؟! یعنی ایشان درک نمی‌کند که قدرت‌های استکباری برای سلطه دوباره بر ایران اسلامی و مقابله با استقلال آن از ابتدای انقلاب تاکنون به کینه‌توزی و توطئه‌چینی مشغولند؟!
    گفت: البته این یارو که می‌داند هیچ سابقه‌ مبارزاتی ندارد، گفته است مبارزه من با رژیم شاه، پنهانی بود!
    گفتم: از یارو پرسیدند چرا در مقابل آنهمه ظلم و جنایت رژیم طاغوت ساکت بودی؟ گفت؛ اتفاقا بنده چند نامه شدیداللحن علیه شاه نوشته‌ام! پرسیدند، پس چرا هیچ جا خبری از آن نامه‌ها نبوده و نیست؟ گفت؛ خب! برای اینکه احتیاط کردم و نامه‌ها را نفرستادم.

  40. علمدار می‌گوید:

    بی ربط:

    آورده‌اند که چون پشنگ تاج بر سر نهاد، بر خود واجب کرد که جزبه دادگری پادشاهی نکند، دیری نگذشت که در تمامی توران زمین، مردم سر به فتنه برداشتند، پشنگ حیران بماند که این چه ماجراست، با ویسه رای زد و گفت: ای برادر! من دلار ارزان کردم و داد مردم بدادم چندانکه هیچکس را به اتوبوس واحد احتیاج نمانده است و رفتگران توران زمین نیز خودروی اختصاصی دارند، این فتنه را سبب چیست؟ ویسه گفت: شهریارا! پادشاهی نه برای معدلت کردن است که ایزد عز ذکره پادشان را از پی آن مالک رقاب مردمان کرده است که آنان را به انواع عذاب معذب دارند و ارزاق گران کنند و در بیکاری افزایند و دلار نایافت گردانند تا مردمان قدر عافیت بدانند و بر برزگان نیاشوبند. پشنگ فرمود: ای برادر اکنون کار از دست رفته است، هیچ تدبیری توانی اندیشید که این فتنه بنشاند؟ ویسه گفت: تدبیر آن است که افراسیاب را شهریار کنی. آورده اند که پشنگ به گفت برادر کار کرد و افراسیاب هم از گرد راه نرسیده بساط معدل پدر درنوشت و با مردم توران آن کرد که قرب ششصد سال با چین و ماچین و ایران و هند و روس در جنگ بودند و هیچ پدری فرزند خود را جز در جهان باقی به چشم ندید و هر زنی صد شوی بکرد و در مدت ایام شهریاری افراسیاب، مردمان به تمثال نان و گوشت قانع بودند و هیچ کس را جرات آن نبود که باد فتنه در دماغ کند. گویند پشنگ روزی در رکاب فرزند خود افراسیاب از شارعی می گدشت، گروهی از معترضان و منتقدان جراید را دید که گاری به خود بسته اند و مسافر کشی می کنند، به جانب آنان رفت و احوال آنان را پرسیدن گرفت و گفت: معدلت من بر شما ناگوار بود و هیچ روزی نرفت که مرا در جراید دشنام های فاحش ننویسید و کردار مرا زشت نشمرید، اکنون چه شده است که با ستم افراسیاب هیچ در نمی‌پیچید؟ یکی از آنان گفت: مگر شهریار ما را با دیگران عوضی گرفته است، ما مردمانی گاری کشیم و از پادشاه خود افراسیاب جز معدلت ندیده ایم و از آنچه پشنگ شهریار می‌گویند بی‌خبریم.
    …….

    “دیپلمات نامه، یوسفعلی میرشکاک”

  41. چشم انتظار می‌گوید:
  42. سیداحمد می‌گوید:

    http://snn.ir/detail/video/376522/202

    راست می‌گه دیگه؛
    ۵ سال پیش یه اتفاقی افتاد و تموم شد رفت! بذارید آفتاب لکه سیاه رو پاک کنه!
    حالا مادر شهید غلام کبیری و ذوالعلی و… هم کوتاه بیان دیگه! چیزی نشده که!

    خجالت هم که… 😐

  43. سیداحمد می‌گوید:

    فیل احسان محمدحسنی بعد از مدت‌ها یاد هندوستان قلم کرده! آنهم در وطن امروز مورخ ۸ دی ۱۳۹۳
    http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1497/1/130918/0
    در جایی از متن‌شان هم به کتاب «نه ده» و متن «من مستاجر نیستم…» اشاره داشته‌اند؛

    ۴– «نُه ده» را فراموش نمی‌کنیم! در آستانه یوم الله ۹دی، خواستم چند خط قلمی کنم اما هر چه کند و کاو کردم و عمیق‌تر شدم، زیباتر، خواندنی‌تر و دلنشین‌تر از «دل‌نوشت» برادر خوبم «حسین قدیانی» نیافتم! «من مستأجر نیستم! خانه‌ام بیت رهبری است» یادداشتی بود که برای همیشه در تاریخ روزنامه‌نگاری سیاسی، ماندگار شد. مثل خود نهم دی‌ماه. توصیه می‌کنم کتاب «نُه ده» حسین را حتماً بخوانید. تجربه واقعه عظیم و خروش مقدس ملت در حماسه نهم دی‌ماه، بار دیگر به همه یادآوری کرد: «خط قرمز» ما، لبیک یا حسین است… خط قرمز ما، خط «ولایت» است و بس! چه زیبا گفت: ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم، گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم؛ دنیا اگر از یزید لبریز شود، ما پشت به سالار شهیدان نکنیم.

  44. ن . مهر می‌گوید:

    سلام
    لطفا مطلبی در مورد ۹ دی بنویسید
    دل مون خوشه به همین نوشته‌ها
    وقتی امثال … هنوز که هنوزه، تمام قد از سران فتنه دفاع می کنن، میام سراغ وبلاگ شما تا کمی دل شکسته‌م درمان بشه……

  45. م.طاهری می‌گوید:

    “«نُه ده» را فراموش نمی‌کنیم! در آستانه یوم الله ۹دی، خواستم چند خط قلمی کنم اما هر چه کند و کاو کردم و عمیق‌تر شدم، زیباتر، خواندنی‌تر و دلنشین‌تر از «دل‌نوشت» برادر خوبم «حسین قدیانی» نیافتم! «من مستأجر نیستم! خانه‌ام بیت رهبری است» یادداشتی بود که برای همیشه در تاریخ روزنامه‌نگاری سیاسی، ماندگار شد.”

    حقیقتا همین طوره. این دلنوشت برای همیشه ماندگار شد.

  46. جواد سلطانی می‌گوید:

    سلام
    نگاهی متفاوت به ۹ دی در وبلاگ هوای نجف
    http://havayenajaf.blogfa.com/

  47. هنوز منتظریم... می‌گوید:

    چند روزی ذهنم خیلی درگیر فتنه بود تا اینکه امشب به مناسبت سالگرد ۹ دی رفتم و به آرشیو سایت‌ها و وبلاگ‌های بچه‌ها سرزدم.
    یه چی می‌گم نخندید خداییش!
    به شدت دلم واسه ایام فتنه تنگ شده!
    فتنه هیچ چیزی که نداشت “با هم بودن” رو خوب به ما یاد داد!
    فتنه هیچ چیزی که نداشت “جنگیدن به رهبری واحد” رو خوب به ما یاد می‌داد!
    فضاهای فکری‌مون رو بدجور به هم نزدیک می‌کرد!
    “بچه بسیجی‌ها” رو تو سراسر ایران با هم ارتباط می‌داد!
    امام می گفت جنگ واسه ما نعمته!
    به نظرم فتنه هم واسه ما نعمت بود!
    پیشنهاد می‌کنم امشب هممون یه سر به آرشیوهای فکری اون روزای خودمون بزنیم!
    و بعدش “حتما” به وبلاگ های قدیمی و پست های فتنه!
    کربلای فتنه‌ها یادش بخیر!

  48. سیداحمد می‌گوید:

    هنوز منتظریم…؛

    کامنتت رو دوست دارم!

  49. لبیک یا حسین می‌گوید:

    الان اینجا باید شلوغ و پر رفت و آمد باشه اما هنوز که خبری نیست!
    نکنه دوستان تو گروه‌هاشون در وایبر و واتس آپ مشغولن؟

  50. لبیک یا حسین می‌گوید:

    در هر حال تبریک ما را پذیرا باشید
    حس امشب حس شب ۲۲ بهمنه
    تازه دلم می‌خواست الله اکبر هم می‌گفتیم!!!

  51. هنوز منتظریم... می‌گوید:

    ممنون سید احمد؛
    کاشکی داداش حسین یه متن “وبلاگی” با همون ادبیات قدیم، تو قطعه کار می کرد.
    واقعا دلم تنگ شده واسه یه متن “وبلاگی” و نه “وطن امروز”ی.
    چون اینجوری مختص “ما بسیجی ها” است و نه کل جامعه!

  52. برف و آفتاب می‌گوید:

    کسی می‌دونه چرا هر سال تو تولد ۹ دی راهپیمایی نمی‌کنیم؟ به نظرتون با یه تجمع شبانه و چند تا فیلم و مستند مناسبتی می‌شه ۹ دی رو زنده نگه داشت؟
    اگه هر سال ۲۲ بهمن راهپیمایی نمی‌کردیم، جز یه عدد چهار رقمی که باید برای امتحان تاریخ حفظش می‌کردیم، چیزی از ۲۲ بهمن می‌دونستیم؟!
    یعنی ۹ دی خیلی کم‌اهمیت‌تر از ۲۲ بهمنه؟

  53. ن . مهر می‌گوید:

    سلام
    مدیر محترم وبلاگ
    چرا نام اون آقازاده رو حذف کردید؟؟؟
    …………………..

  54. امیرحسین می‌گوید:

    برف و آفتاب؛
    ۹ دی مردم گسترده شرکت کردن چون از حرکت فتنه گران در روز عاشورا منزجر شده بودن، به عبارتی اینقدر داغ کرده بودن که به مرز انفجار رسیدن.
    اومدیم و هر سال به مناسبت ۹ دی تجمع و راهپیمایی برگزار کردیم، اگر هر سال نسبت به سال قبل از حجم حضور مردم کاسته بشه و انگشت شماری شرکت کنن، به نظرت موجب خدشه به ۹ دی نمی شه؟

  55. لبیک یا حسین می‌گوید:

    زنده باد یاد و نام شهید سرافراز سردار تقوی!
    کاش “لبیک یا حسین” ما هم مانند او اینقدر محکم و صادقانه باشد!
    لبیک یا حسین…

  56. کمالستان می‌گوید:

    هشتاد و هشت که می اومدم اینجا نوجوون بودم. نمی ذاشتم یه دونه پست هم از دستم در بره!
    … الانم که طلبه شدم…

  57. مسعود می‌گوید:

    آقا سلام؛ پس مطلب جدید در مورد ۹ دی چی شد؟
    همچنان ما منتظریم…

  58. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    خدا رو شکر
    بعد از اون همه سختی وطن ۲۲ خرداد ۹۲ به دست صاحبان اصلیش و به آرامش رسید
    چه دوران سختی بود

    نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
    تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

  59. صبا می‌گوید:

    یهویی دیدمش
    فکر نکنم تا به حال براتون گذاشته باشم!
    کیفیت گوشیم خوب نبود.
    یادتون میاد واسه چه وقتیه؟

    http://www.axgig.com/images/09127830313186951296.jpg
    http://www.axgig.com/images/83556118918641830893.jpg

    گفتم: چرا بعضی از کامنتامونو تایید نمی کنید؟
    گفتید: باور کنید منظوری ندارم!

  60. صبا می‌گوید:

    خوبه آدم گاهی به آرشیو عکساش یه سری بزنه!
    http://www.axgig.com/images/75968304960925475552.jpg
    http://www.axgig.com/images/76468976264029783817.jpg

    بس که نازک بود گوشیم…
    http://www.axgig.com/images/78622019223588446134.jpg

  61. لبیک یا حسین می‌گوید:

    خداییش من جو گیر نیستم
    متن تازه می خواستم!
    ما ۵ ساله با خواندن دل نوشته های شما درد و دل می کنیم*

  62. صبا می‌گوید:

    چه پوسترهایی از میر حسین گذاشتند در سطح شهر!
    ازشون عکس گرفتم؛ اینجا بذارم، از حرم هم همینطور، ولی وقتی نیستید؛ حس گذاشتنش نیست!!
    سالم باشید!

  63. همرزم شهید می‌گوید:

    آغاز روزگار امامت حجه بن الحسن العسگری (عج) بر همه شیعیان مبارک***
    باشد که با ترک گناه، منتظر واقعی حضرتش و از یاران نزدیکش باشیم…
    یا زهرا(س)

  64. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    {دکتر حسن روحانی:
    “بعضی ها فکر می کنند اقتدار تنها به افزایش برد موشک است!”

    فکر می کنید چند تا رئیس جمهور در دنیا هستند که وقتی ارتششان مشغول یکی از مانورهای عظیم تاریخ کشورشان در آب های آزاد و آزمایش انواع و اقسام موشک های نقطه زن و هوا به سطح و چه و چه هست، برای بیان اهمیت خودکفایی در کشاورزی، به اقتدار موشکی کشورشان طعنه بزنند؟
    مهم نیست چند تا رئیس جمهور این مدلی در دنیا داریم؛ مهم این است که شما به عنوان یک ایرانی این افتخار را دارید که یکی از این رئیس جمهورها را داشته باشید!
    تازه رئیس جمهور عزیزمان، متخصص امنیت ملی هم هست! دیگر چه می خواهید؟!}
    «منبع: مبارز کلیپ»

    ضمنا این کلیپ ها رو هم ببینید:
    http://dl.mobarezclip.com/Karbala-Marg-bar-amrika.mp4
    http://dl.mobarezclip.com/Karbala-beinolharamein-AmireHizbullahKhamenei.mp4

    قطعا چند بار نگاه می کنید.

  65. لبیک یا حسین می‌گوید:

    دیگه مایوس شدم
    دارم کتاب “نه ده” را می‌خونم!

  66. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    تا ثانیه هایی دیگر قطعه ۲۶ به روز می شود…

  67. صبا می‌گوید:

    شوخی می کنید دکتر!!! (با لهجه ی کشدار بخوانید)

    الان یعنی شادان و غزلخوانید!!!!!!!!!
    غصه نخورید
    ان شاالله یه روزی با دست حضرت ماه پرچم به دست “صاحب اصلیش” می رسه.
    اونوقت همه باهم شادان و غزلخوان می شیم.

  68. همرزم شهید می‌گوید:

    صاحبان اصلیش؟!!!!!!!!!!
    یا یک عده بچه قرتی مایه دار که از این انقلاب فقط منافعشون تامین شد!؟

  69. علی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛
    زیاد توضیح نمی دم
    فقط بدونید حس آدمی رو دارم که بسیار ناراحت باشه ولی صداش بجایی نرسه
    امروز روحانی گفته بر روی مسائل مهم رفراندوم کنید
    یعنی منظورش انرژی هسته ای هست و میگه غنی سازی اصول ما نیست!!
    یعنی بعد از یک سال مذاکره که کدخدا کوتاه نیومد و می گفتند تحریم ها به خاطر افراطیون هست، می خوان یک فتنه جدید درست کنند که حرف رهبری ملاک ما نیست و باید رفراندوم کرد چون نمی ذاره از خطوط قرمز رد بشیم!! و مدل هسته ای معمر قذافی رو می خوان پیاده کنند!
    تو رو به روح پدر شهیدت قسمت میدم حداقل در روزنامه یه جواب کوبنده بهش بدید.
    ما هم خانواده دو شهید هستیم ولی صدامون بجایی نمی رسه…
    این آقا پاش رو از گلیمش خیلی جلوتر برده
    چند مدت پیش هم به سپاه توهین کرد…

  70. لبیک یا حسین می‌گوید:

    علی؛
    ما در فامیل درجه یک، شهید نداریم اما به ناراحتی هامون شرمندگی مقابل خانواده ی شهدا را اضافه کن!!!
    خیلی شرمنده ایم خیلی…

  71. سیده می‌گوید:

    آقای قدیانی
    دیگه تو فکر “سمفونی مورچه ها” نیستند؟!
    یعنی دیگه اصلا وقتش رو ندارند؟!
    هعی…
    🙁

  72. سعید الف می‌گوید:

    با سلام.
    بعد از سخنان هاشمی رفسنجانی در ارتباط با مستندهای سیاسی در صدا و سما تو سالگرد فتنه.
    اول معاون سیاسی یعنی آقای آخوندی رو عوض کردند. حالا نویسنده ی مستند نوشته های شارپ رو خونه نشین کردند.
    سجاد صادقی نویسنده ی مستند نوشته های شارپ در روزهای گذشته بدلیل فشار مضاعف بر وی مجبور به ترک سازمان صدا و سیما شده است.
    جرم سجاد صادقی ها فقط اینه که از ارزش های انقلاب دفاع کردند و مستند در مورد فتنه ساخته اند.
    حاشا به غیرت آقای سرافراز

  73. ناشناس می‌گوید:

    سلام
    عیدتون مبارک
    شادی روح شهید قدیانی صلوات
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    حالا نکته اینجاست که کدوم شهید قدیانی پدر یا پسر؟

  74. ناشناس می‌گوید:

    سلام
    ان شاءالله که شهید بشی
    اومدم بگم ببخشید اینترنتم مشکل داره و از یوم‌الله نه دی به این طرف به روز شدنت رو نشون نمی‌داد، شمارشگر دیدگاه‌ها روی همون ۵۵ ثابت مونده بود به خاطر همین فکر کردم شهید شدی. حالا که وارد شدم می‌بینم اوووووووه چقدر مطلب و کامنت اینجاست! بازم ببخشید 🙂

  75. محمد می‌گوید:

    مثل همیشه فقط می‌تونم بگم، زیبا بود و بکر.
    ممنون

  76. عزیزان!
    من چون قدری از شما بزرگترم، عجایب هم زیاد دیده ام.
    تشخیص نیت واقعی هر شخص بسیار دشوار است، برای اینکه متاثر از هم نشویم، فقط نظر خود را بگذارید، هر چه که هست!
    درست آنست که اگر در آن حوزه مطالعاتمون کافی نیست، نظر ندهیم ولی باز هم نظر خود را دادن مهم تر است.
    من راحت می نویسم که نمی دانم، یا وظیفه من نیست، این چنین جملاتی… و گاهی اگر فضا این اجازه رو بده، مزاح و شوخی هم می شود نظر داد و احساس همون
    لحظه رو می نویسم. مثل هجو…
    با افسار زنبور و شلوار ببر، قفس می توان ساخت اما به صبر!
    ………………………………..

  77. دل آرام گیرد به یاد خدا می‌گوید:

    بیشتر از هر چیز، بعد از خوندن چنین دلنوشته‌هایی از شما، بیش از پیش مشتاق زیارت «عزیز» می‌شم…
    یه روزی ما رو دعوت کنید! البته لطفا!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.