وقتی آب، آبرو می‌برد

یوم‌الحساب دعوت فتنه‌گران ۸۸ به طغیان در مصرف

الف. ب. آب… این «الفبای مهر» است، که معلم، نوشتن را با همین «آب» به ما آموخت. «ن و القلم و مایسطرون» در «مکتب آب» قد کشیده. قلم در مکتب آب، با الف. ب. آب… شست و شو کرده و به خرابات، خرامیده. زلالی قلم، از زلالی آب است و هر حرف که می‌نویسیم، خود از قطرات آب است، از برکات آب است. ما هنوز دلداده آن نیمکت‌های چند نفره هستیم؛ محل تمرین آب! ‌آی باکلاه! پس کتاب، نه فقط در ظاهر با آب تمام می‌شود بلکه در باطن نیز با آب شروع می‌شود؛ «بابا آب داد». کیست آن که در این نعمت را به روی ما گشوده است؟ کیست آن که این منت بی‌بدیل را بر سر ما ارزانی داشته است؟ آیا جز خداوند منان؟ گمانم حرف «خ» چون کمی آنسوتر از ابتدای الفبای عاشقی است، این آب نازنین با «بابا» شروع شد و الا بابا بهتر از همه می‌داند که خالق آب خداست. آری! آب از آن خداست. و این، خدا بود که آب داد. و همچنان خداست که آب می‌دهد. من این اول مهری، عاشق آن معلم بصیری هستم که بی‌خیال نظم و ترتیب خشک حروف الفبا، مشق عشق را اینگونه برای بچه‌ها تعلیم دهد؛ «خدا آب داد» که اساسا الف. ب. آب… بلکه همه حروف الفبا از آن خداست. راستی! چه در این خلق شگفت‌انگیز نهفته است که «و جعلنا من الماء کل شیء حی»؟ چیست معنای این آیه؟ چیست راز خلقت آب؟

IMG_4195

خدایا! ممنون توییم برای نعمت آب. و اعتراف می‌کنیم که «بابا آب داد» استعاره از لطف و عطای تو خدای مهربان است. خدایا! چه رازی است در صدای آب که ترنمی فوق آن متصور نیست؟ و چه حکمتی است در شرشر باران که این همه خارج از وصف آدمیزاد است؟ خدایا! در این آب بی‌رنگ، چه نهفته‌ای که جمله رنگ حیات، بسته به آن است؟ و در آن، چه قرار داده‌ای که خود مزه ندارد اما همه طعم حیات، بسته به آن است؟ وه که چه معجزه لطیفی است این معجزه آب! باید هم مهریه خوبان باشد این مهر بی‌مثال. خدایا! ما نیز چون آب، آفریده تو هستیم. و آب، مایه حیات ما است. نمی‌بینی بحران آب را؟ و کام تشنه بشریت را؟ خدایا! ببخش ابنای آدم را و نازل کن بر ما آب را. چند قطره باران! یک قطره ظهور! یک جرعه عدالت! خدایا! آب، مهریه مادر است؛ پس این ارث را کی به آفتاب می‌رسانی؟ پس کی به وعده‌ای که خود داده‌ای، جامه عمل می‌پوشانی؟ الف. ب. آب… آب. آب. آب. این روزها همه رسانه‌ها پر شده‌ است از تذکر بی‌آبی. که رعایت کنید؛ کمتر مصرف کنید! شاید اعتدال در این بود که ما رسانه‌های اصولگرا نیز مثل سایر رسانه‌ها در زمان سایر دولت‌ها، از کمبود آب، چماق بر فرق دولت کنونی بسازیم اما جملگی شده‌ایم بولتن دولت! و منعکس‌کننده امر و نهی دولتمردان! بی‌هیچ کنایه‌ای! ما اگر بیشتر از رسانه‌های مدعی طرفداری از دولت اعتدال، عامل انعکاس بحران آب از زبان دست‌اندرکاران نبوده‌ایم، لااقل هیچ کمتر از آنها همراهی نکرده‌ایم با دولت در این زمینه. آنی تامل کنید. هم الان اگر نفر دوم انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ رئیس‌جمهور شده بود، مواجهه رسانه‌های مدعی، معطوف به همین بحران کم‌آبی، چه بود با دولت؟! نظرات دولتمردان را پوشش می‌دادند یا رسما بحران آب را می‌بستند به ناف رئیس دولت؟!‌ ای بسا که همین عالیجنابان، در مقام میرآب، زیرآب دولت را می‌زدند! مع‌الاسف، سابقه‌شان، این را نشان می‌دهد. من روزهای گذشته، وقتی به تواتر دیدم که همه توصیه به صرفه‌جویی در مصرف آب می‌کنند، ناگهان یاد سال ۸۸ افتادم و دلم گرفت. عجیب هم دلم گرفت! خوب خاطرم هست؛ از ۲۲ خرداد ۸۸ فقط چند روز گذشته بود که دستورالعمل جدید فتنه‌گران صادر شد! چه بود این دستورالعمل؟ هیچ الا آنکه ملت را در کمال وقاحت، دعوت کرده بودند به مصرف بی‌رویه آب و برق، آنهم در ساعات پرمصرف شبانه‌روز! که چه بشود؟ که مثلا نظام دارای برند ۴۰ میلیون رای در آخرین انتخاباتش -یعنی همین چند روز پیش- به مشکل بخورد! که فی‌الواقع خود ملت به مشکل بخورد! که آب و برق ملت قطع شود!  باور دارم شیطان، به طمع همین چیزها از آدمیزاد، زبانش را جلوی خدای ما دراز کرد! اُف بر این آدمیزاد که حتی در عالم توهمات خود، به آب هم رحم نمی‌کند! آخر بگو؛ بر فرض که مشکل با جمهوری اسلامی داشتند، چه کارشان بود به آب؟! هم الان یوم‌الحساب آن «دعوت بی‌شرم به مصرف بی‌رویه» است که الحق باید گرفت گوش این جماعت وقیح را؛ «گیرم توهم زده بودید در انتخابات، تقلب شده، چه کار داشتید به آب؟ چه کار داشتید به برق؟» صدالبته یارای کتمان ندارند اصحاب فتنه! سندش هست! عکسش هست! پوسترهایشان هست! دعوت‌شان هست! واضح‌تر از شعار «نه غزه، نه لبنان…» شعر گفتند و در نهایت بی‌صفتی، از ملتی چون ملت نجیب ما خواستند همین‌طور بی‌خود شیر آب را باز کنند که مملکت بخورد به بحران آب! همچنانکه از ملت خواستند در ساعات اوج مصرف و دقیقا در یک بازه زمانی معین استفاده مضاعف از وسایل پرمصرف برقی کنند که مثلا نیروگاه‌های مولد برق دچار اختلال شوند! مکرر در فضای مجازی، این دعوت را نشر می‌دادند! مکرر از طریق پیامک در بوق این دعوت می‌دمیدند! مکرر در فضای جامعه، رژه می‌رفتند روی اعصاب ملت! حتی خوب یادم هست برگه دعوت خود را می‌گذاشتند زیر برف‌پاک‌کن ماشین‌ها… که «آهای ملت! بعد از غروب، اتو را چند ساعت به برق بزنید، ماشین لباس‌شویی را روشن کنید، شیر آب حمام و دست‌شویی را همین‌طور چند ساعت باز بگذارید که حال جمهوری اسلامی گرفته شود!» اپوزیسیون، بی‌منطق‌تر از این؟! واقعا از سخت‌ترین کارهایم در وبلاگ «قطعه ۲۶» یکی همین نحوه مواجهه با کامنت‌هایی بود که جز این دعوت، محتوایی نداشت. نخستین روزهای فتنه را می‌گویم. مکرر در مکرر کامنت می‌گذاشتند که امشب دیگر آب به مشکل می‌خورد، که فردا نوبت برق است، که پس فردا نوبت اصل نظام! آن روزها با خود می‌گفتم؛ «آیا دانه‌درشت‌های فتنه، این اندازه حداقلی از وجدان را دارند که لااقل این کار طرفداران خود را سرزنش کنند؟!» شگفتا! که سکوت‌شان هم حکایت نامه‌شان، «سرگشاده» بود و حاکی از رضایت‌شان از این دعوت وقیحانه! در حالی که دعوت‌کنندگان به مصرف بی‌رویه آب و برق، خود را زیر پرچم رجال فتنه، صاحب مجال برای این کارهای بی‌شرم می‌دانستند، لام تا کام واکنشی نشان ندادند آقایان! از آن که نامه سرگشاده نوشت تا دیگر کسان تا رئیس ستاد فتنه که الان وزیر اعتدال است، هیچ موضع نگرفتند علیه این دعوت، هیچ! البته از حق نگذریم؛ گاهی موضع می‌گرفتند! و در مواضع‌شان، حمایت مطلق می‌کردند از پیاده‌های فتنه! خب! حالا خنده‌دار نیست وقتی بعضی از همین رجال، از ملت می‌خواهند بحران آب را جدی بگیرند؟! صرفنظر از رجال فتنه، گاه می‌بینیم بعضی از همان پیاده‌ها نیز که بدون تعارف، بی‌رودربایستی، گاهی دولت محترم، نمایندگی‌شان را بر عهده می‌گیرد، ملت ما را دعوت می‌کنند به مصرف کمتر آب و برق! لیکن بنازم آب را که چه قشنگ آبرو می‌برد! و دقیقا همین‌جاست محل «چالش آب»! آب هم حکایت باد، مورد استهزا قرار گیرد، مسخره‌کننده را رسوا می‌کند! آب، مسخره نیست که دیروز، یکجور از آن چماق درست کنیم؛ امروز، جور دیگر! که دیروز، حکم دهیم به مصرف بی‌رویه؛ امروز، حکم دهیم به قناعت! آن هم با قر و فر روشنفکرانه! دایه مهربان‌تر از مادر شدن برای آب! آن‌هم آب! و جیغ بنفش کشیدن در سوگ آب! اینکه ملت ما هیچ‌وقت حتی پهن هم بار روشنفکران نکرده، دلیلش همین نفاق این جماعت است که از همه چیز من‌جمله آب، استفاده ابزاری می‌کنند. من اما گمانم مشکل اصلی فتنه‌گران، اصلا و اساسا سیاسی نیست، بلکه همه مشکل‌شان این است که رابطه‌شان با خداوند تنظیم نیست، تمام! آن دعوت وقیح، فقط از کسانی برمی‌آید که با خدا مشکل دارند و الا آب مگر مال این نظام یا آن دولت است؟! واقعیت آن است که بعضی‌ها بیشتر با خدای جمهوری اسلامی مشکل دارند تا خود جمهوری اسلامی. فتنه ۸۸ را بنگرید! از همه بیشتر خود خدا را زدند! اسلام خدا را زدند! و حذف کردند اسلام خدا را از آن شعار مسخره‌شان! جمهوری بدون اسلامی، یعنی جمهوری بدون خدا! و فقط آدمی که با خدا مشکل داشته باشد، آب و برق را بازیچه می‌گیرد! من این بار دوستانه، نصیحت می‌کنم این جماعت جالب را که؛ «آب، منت خداست بر سر ما، ربطی هم به جمهوری اسلامی ندارد. پس آن را وارد توهمات خود نکنید!» این روزها، بلکه این سالیان و ناظر بر بحران آب، بدتر از آب‌بازی، بازی کردن با آب است! با آب که بازی کنی، اینگونه آبرویت را می‌برد! و دقیقا! این قلم، نوشتن را در «مکتب آب» و دقیقا با «الف. ب. آب…» معلم آموخته است. هفته دفاع مقدس است از بخت خوش این قلم. «بسیجی آب» همان شهید لب‌تشنه‌ای است که در قتلگاه خشک فکه، از آخرین قطرات قمقمه خود گذشت تا ثابت کند «مکتب آب» همان «مکتب علقمه» است. بعضی‌ها فقط نزد «یونیسف» سرشان بلند است! آب اما محتاج ادا و اطوار سمبلیک نیست. حفاظت از آب، بسیجی ‌ناب می‌خواهد. خدا باید از آدم راضی باشد، نه نهادهای زیرمجموعه کدخدا. احترام و اعتماد به ابلیس؟! با بعضی چیزها که می‌شنویم، چه بیگانه‌‌ایم! ما در نظام ۳۰۰ هزار شهید جمهوری اسلامی، به صدق و صفای آب و به زلالی ۲ امام از تبار ابوتراب عادت کرده‌ایم؛ لطف می‌کنید اگر این همه بی‌کلاس، حرف از شراب و سراب و حباب نزنید! مانده‌ام نوشتن را با چه آغاز کرده‌اند بعضی‌ها که هر آنچه مرقوم می‌دارند، فاصله دارد با اخلاص آب؟! آقایان! الف با ب، فقط «آب» می‌سازد. ممنون می‌شویم اگر که این همه کاسبی نکنید با حروف الفبا! من اما بنا دارم این روز خوش اول مهر، تصحیح کنم این غلط مصطلح را. آنکه آب داد، خدا بود و بابا آن بود که خون داد. آری! بابا آن بود که خون داد. از ما که گذشت، اما وقتی می‌خواهند بنویسند «الف. ب. آب… بابا آب داد»، خدایا! تو رحم کن به دل «علیرضا و آرمیتا» که از این سخت‌تر، مشقی پیدا نمی‌شود. خدایا! سوگند بر قطرات اشک روی دفتر مشق بچه‌های این دیار، غیبت آب و آفتاب را با هم تمام کن! والله تشنه‌ایم… زمین تشنه است، آسمان تشنه است، دریا تشنه است، باران تشنه است، آب تشنه است، آفتاب تشنه است؛ مگر که او بیاید!

وطن امروز/ اول مهر ۱۳۹۳

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم…

    قطعه ۲۶: دو نکته بگویم؛ یک/ ان‌شاء‌الله فردا هم من به روز می شوم، با یک متن ضد آمریکایی، بلکه ضد اوبامایی! دو/ بابت این تاخیر تقریبا ۴۰ روزه در به روزرسانی وبلاگ از همه شما عزیزان عذرخواهی می‌کنم!

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “هم الان اگر نفر دوم انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ رئیس‌جمهور شده بود، مواجهه رسانه‌های مدعی، معطوف به همین بحران کم‌آبی، چه بود با دولت؟! نظرات دولتمردان را پوشش می‌دادند یا رسما بحران آب را می‌بستند به ناف رئیس دولت؟!‌ ای بسا که همین عالیجنابان، در مقام میرآب، زیرآب دولت را می‌زدند!”

    دقیقا!
    اصلا می شود تک تک تیترهایی که قطعا در شرایط فوق الذکر می زدند را بیان کرد.

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “من اما گمانم مشکل اصلی فتنه‌گران، اصلا و اساسا سیاسی نیست، بلکه همه مشکل‌شان این است که رابطه‌شان با خداوند تنظیم نیست، تمام! آن دعوت وقیح، فقط از کسانی برمی‌آید که با خدا مشکل دارند و الا آب مگر مال این نظام یا آن دولت است؟! واقعیت آن است که بعضی‌ها بیشتر با خدای جمهوری اسلامی مشکل دارند تا خود جمهوری اسلامی.”

    آفرین…
    اینها مشکل با خودِ خودِ خدا دارند… با حکم خدا… با فرستاده خدا… با دینِ خدا…

  4. مهدی می‌گوید:

    «یک/ ان‌شاء‌الله فردا هم من به روز می شوم، با یک متن ضد آمریکایی، بلکه ضد اوبامایی! دو/ بابت این تاخیر تقریبا ۴۰ روزه در به روزرسانی وبلاگ از همه شما عزیزان عذرخواهی می‌کنم!»

    ممنون داداش حسین/ یا علی

  5. سیداحمد می‌گوید:

    “«بسیجی آب»، همان شهید لب‌تشنه‌ای است که در قتلگاه خشک فکه، از آخرین قطرات قمقمه خود گذشت تا ثابت کند «مکتب آب» همان «مکتب علقمه» است. بعضی‌ها فقط نزد «یونیسف» سرشان بلند است! آب اما محتاج ادا و اطوار سمبلیک نیست. حفاظت از آب، بسیجی ‌ناب می‌خواهد. خدا باید از آدم راضی باشد، نه نهادهای زیرمجموعه کدخدا. احترام و اعتماد به ابلیس؟! با بعضی چیزها که می‌شنویم، چه بیگانه‌‌ایم! ما در نظام ۳۰۰ هزار شهید جمهوری اسلامی، به صدق و صفای آب و به زلالی ۲ امام از تبار ابوتراب عادت کرده‌ایم؛ لطف می‌کنید اگر این همه بی‌کلاس، حرف از شراب و سراب و حباب نزنید! مانده‌ام نوشتن را با چه آغاز کرده‌اند بعضی‌ها که هر آنچه مرقوم می‌دارند، فاصله دارد با اخلاص آب؟! آقایان! الف با ب، فقط «آب» می‌سازد. ممنون می‌شویم اگر که این همه کاسبی نکنید با حروف الفبا!”

    عالی بود… احسنت…
    فقط یک انتقاد دلی! خیلی زود تمام شد…

    حسین قدیانی: یه تشکر بسیار بسیار بسیار ویژه باید کرد از آیت الله سیدحسن نصرالله عزیز و غیور، نیز سردار باافتخار سپاه قدس حاج قاسم سلیمانی بابت پیروزی معنی‌دار انقلابیون در یمن. اتفاق فوق‌العاده مهمی که عاقبت دیشب با هزار خون و دل حادث شد. دوستان محترم! حرف‌هایی هست که در پست، نمی‌شود زد اما اینجا می‌شود. گمانم عقیق انقلاب یمن، آیت الله سیدحسن نصرالله بود و رکاب آن، حاج قاسم، چرا که در یمن، پروژه دست «سیدحسن» بود. همچنانکه در عراق، پروژه دست حاج قاسم است. علی‌ای‌حال درود باید فرستاد بر شرف و غیرت رهبر عربی… و درود باید فرستاد بر ملت انقلابی، مقاوم و نستوه یمن. بچه‌ها! عقل و خرد و بصیرت و مقاومت و وحدت که باشه، و تکلیف و نتیجه و آرمان و واقع‌گرایی که با هم جمع بشه، بچه‌های خامنه‌ای حتی در یمن؛ جنوب عربستان هم کاری می‌کنن کارستان. لیکن عدم وجود این مهمات و امهات، کاری می‌کنه که از یه شیخ زپرتی، انتخابات رو داخل همین مملکت خودمون ببازیم!!!! واسه اینکه مطلب براتون جا بیفته می‌گم؛ اونقدر اتفاقی که در یمن افتاد مهم و البته سخت بود که کانه تیم ملی فوتبال ایران، تیم ملی فوتبال آلمان رو در خاک خودش با ۲ گل برده باشه!!!! دقیقا مثال درستی زدم دوستان! می‌دانید که فوتبالی‌ام! اما باخت به حسن روحانی، کانه باخت تیم ملی بود مثلا از کویت، حالا نگم مالدیو!!!! «تدبیر» که نباشه، آدم، بازی آسون رو هم می‌بازه، اما عقل که باشه، سیدحسن و حاج قاسم، در یه کشور غریبه، کارشون رو انجام می‌دن، اونم بیخ گوش عربستان!! شما هیچ فکر کرده‌اید عربستان واسه چی وارد ائتلاف با آمریکا علیه داعش نشد؟؟؟؟!!!! چون گیر کردن توی خودشون به شدت… و به شدت بیشتر واهمه دارن از اثرات انقلاب یمن بر شبه جزیره. این همه را گفتم که از همین جا، ببوسم دست و بازوی آیت الله سیدحسن نصرالله را. «عمار خامنه‌ای» به این مرد می‌گن! حرف نمی‌زنه، الا آنکه درست حرف می‌زنه، و حرف نمی‌زنه، الا اونکه عمل می‌کنه. تمام!

  6. قاصدک منتظر می‌گوید:

    خط اول *السلام ای طفل عطشان رباب*
    هر “الف” با “ب” بسازد “آب”… آب

    “ب.الف” با “ب.الف”، بابا نوشت
    جمله «بابا آب داد.» را زیبا نوشت

    اشک، چشمان ترش را آب داد
    اندکی تسکین، دل بی تاب داد

    یادش آمد سال های پیش را
    لحظه های کودکی خویش را

    روز قبل از ماه مهر غنچه ها
    شد سرآغاز جنون لاله ها

    رفت بابا سوی جبهه گشت مهمان خدا
    سهم آب او ز بابا از الفبا شد جدا

    جای این جمله که «بابا آب داد.»
    می نوشت «بابا میان جبهه خون ناب داد.»

    عکسش اکنون در میان قاب هاست
    دست، در دستش میان خواب هاست

    فصل عشق و فصل بی پروایی پروانه هاست
    فصل کوچ سینه سرخ از خانه هاست

    خط پایان… باز باران، “قاصدک”
    شمع سوزان، یاد یاران، شاپرک

  7. گفت و شنود می‌گوید:

    کاترین(گفت و شنود)

    گفت: یک روزنامه آمریکایی نوشته؛ با تهدید نمی‌توان ایران را به قبول پیشنهادهای ۵+۱ وادار کرد.
    گفتم: حرف حساب زده، خب! دیگه چی؟!
    گفت: نوشته که ایران طی سه دهه گذشته از چالش‌های فراوانی با موفقیت بیرون آمده بنابراین از چالش هسته‌ای با آمریکا و کشورهای اروپایی هم، نگرانی ندارد.
    گفتم: ایول!
    گفت: نوشته مسئولان ایرانی افراد باهوشی هستند و نمی‌توان درباره قدرت ۵+۱ برای آنها بزرگ‌نمایی کرد.
    گفتم: حسابی زده توی خال! یارو می‌گفت این خانمی که با آقای ظریف مذاکره می‌کنه، ۴۵ یا فوقش ۵۵ کیلو وزن داره اما برای اینکه ماهارو بترسونن بهش میگن کاترین‌هشت‌تون!!

    قطعه ۲۶: کاترین ۸ تن!! 🙂

  8. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون داداش؛
    نکته مهمی را خیلی قشنگ بیان کردید!

    “اونم بیخ گوش عربستان!!” این خیلی مهم است ها، خیلی!
    سعودی ها خواب به چشم ندارند این روزها؛ پریشانند و درب و داغان و بیچاره و مستاصل!
    رسما کم آوردند.
    چند سال جفتک انداختند اما دیدند کاری از پیش نمی برند و ایران، عراق و فلسطین و سوریه و یمن و … را خیلی خوشگل در درست گرفته!

    سعود الفیصل را دیدید که چه طور با آن قیافه نحسش، با ظریف آسمان و ریسمان می بافت و حرف از تلاش برای بهبود روابط کشورش با ایران می زد؟
    حالا به این نتیجه رسیده که بگوید:
    “همکاری با این کشور با نفوذ در منطقه(یعنی ایران)، آرامش و امنیت را به خاورمیانه باز می گرداند.”!

  9. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    مثل همیشه عالی. گریزهای زیرکانه ای در متن بود.
    خدا قوت و درود فراوان بر نویسنده “غدیر قم” که سالگردش نزدیک است.

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “آری! آب از آن خداست.”
    وقتی آب را عاشقانه هجی می کنیم به خدا می رسیم…

    “چند قطره باران! یک قطره ظهور!”…
    سخت است ابر آسمان باران ندارد
    این انتظار ما مگر پایان ندارد

    وقتی رجال فتنه، “الف” الفبا را با “ع” می خورند؛ توقعی غیر از این نیست که با باور پوچشان، کلاه از سر آب بردارند و در جهت منافع خبیثشان سوء استفاده می کنند…! غافل از آن که:
    “آب هم حکایت باد، مورد استهزا قرار گیرد، مسخره‌کننده را رسوا می‌کند!”

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    کوفی مسلکان هم، با همین ترفند آب، نینوائیان را با لبان تکیده و زبان های خشکیده، سر بریدند. همان آبی که صاحب آن از هر بیابان خشکیده و بی برکتی هم دریغ نمی دارد. ولی از آل الله دریغ کردند! عجب حکایتی است این داستان آب و عجب متنی بود این متن شما. به همان شفافیت و زلالی آب. و نوشیدنش در این شب توفیقی می خواست که نصیبمان شد! ممنون.
    .
    کی می شود که یکی از آب گل آلود، به جای ماهی به نفع خود و حزب خود، به نفع انقلاب کوسه بگیرد و ملتی را شاد کرده و دعاگوی خود کند!! 🙂

  12. شهیدزاده می‌گوید:

    سلام برادر
    خوش آمدی به وبلاگ خودت.
    ما که داشتیم کم کم مطمئن می‌شدیم که دار و دسته ی شیخ زپرتی یه بلایی سرت آوردن.

  13. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “از ما که گذشت، اما وقتی می‌خواهند بنویسند «الف. ب. آب… بابا آب داد»، خدایا! تو رحم کن به دل «علیرضا و آرمیتا» که از این سخت‌تر، مشقی پیدا نمی‌شود.”
    سال هاست که دفتر مشق کلاس اولمان را بسته ایم؛ ولی به یقین دفتر شما هنوز باز باز است، آنجایی که نوشتید «الف. ب. آب… بابا آب داد».

  14. سید حمیدرضا نورانی می‌گوید:

    بالاخره بعد از ۳۸ روز نوشتید…
    درود بر شما…

  15. صبا می‌گوید:

    خدایا!
    ببخش بر ما گناهانی که مانع از استجابت دعامون میشه.
    خدایا!
    ببخش بر ما گناهانی را که مانع باریدن بارون میشه.

  16. صبا می‌گوید:

    خدایا!
    تو رحم کن به دل «علیرضا و آرمیتا»…
    اما وقتی می‌خواهند بنویسند «الف. ب. آب… بابا آب داد»

  17. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    احسنت
    درسته
    اساسا گوزن و شقایق هم کاملا به هم مرتبط می‌باشد…

  18. رضا می‌گوید:

    به روزم
    eyvazir.blogfa.com

  19. شیدا می‌گوید:

    بعد از یک چله انتظار، چه شروع زیبا و پر برکتى! با حضور جناب سید احمد…

    “این که ملت ما هیچ وقت حتى پهن هم بار روشنفکران نکرده، دلیلش همین نفاق این جماعت است که از همه چیز من جمله آب ،استفاده ابزارى مى کنند.”

    یعنى حقشان همین است این جماعت پر رو، بى مصرف و بى منطق که مدرنترین ابزار بردگى ملتها هستند! با قمپز آزادگى! و همه چیز را به گند و قر و فر براى ملت و دریوزگى و گدایی براى بیگانه کشیده اند. و نوع ایرانى اش که دیگر گندش را درآورده و آبروى بشریت را برده!

  20. برف و آفتاب می‌گوید:

    خنده بعد از گریه:

    http://www.ghadiany.ir/1391/13981

    البته آخرش دوباره گریه می‌کنید!

  21. برف و آفتاب می‌گوید:

    خدایا! ممنون توییم برای نعمت عکس‌نوشت! 🙂

  22. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    آری…
    «بابا خون داد»…
    «الف. ب. آب… خدا آب داد»!
    و آنکه آب نداد! بابا بود… بابا آن بود که «سر» داد…

    الف

    ب

    آب…

    سلام بر حسین*

  23. راشل می‌گوید:

    سلام
    چرا عذر خواهی می کنی بابت ۴۰ روز؟

    برادر
    منتظرم خاطرات آمرلی رو برامون بگی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    «جهادتون قبول باشه»

  24. مجنون می‌گوید:

    آنکه آب داد، خدا بود و بابا آن بود که خون داد. آری!

  25. صاعقه گمنام می‌گوید:

    بابا آب… نخورد!
    عمو هم آب… نخورد!
    ما هر چه داریم از این آب نخوردن هاست!
    اما این یزیدیان بودند که از آب هم استفاده ابزاری کردند!
    از قضا همین آب بستن هم شد یکی از بزرگترین دلایل رسوایی شان!

    بستن یا باز گذاشتن خیلی فرقی نمی کند. مهم این است «ما از آب هرچیزی را زنده گرداندیم؛ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیءٍ حَی أَفَلَا یؤْمِنُونَ(الأنبیاء/ ۳۱)»
    (دست باطل که رو شود حق زنده می ماند!)

  26. سر بدار کوچک می‌گوید:

    {خدایا! ممنون توییم برای نعمت آب. و اعتراف می‌کنیم که «بابا آب داد» استعاره از لطف و عطای تو خدای مهربان است. خدایا! چه رازی است در صدای آب که ترنمی فوق آن متصور نیست؟ و چه حکمتی است در شرشر باران که این همه خارج از وصف آدمیزاد است؟ خدایا! در این آب بی‌رنگ، چه نهفته‌ای که جمله رنگ حیات، بسته به آن است؟ و در آن، چه قرار داده‌ای که خود مزه ندارد اما همه طعم حیات، بسته به آن است؟}

    جالب بود واقعا

  27. یک شیعه می‌گوید:

    واقعا؟؟!!!
    واقعا همچین غلطی کردن؟!
    حکم به مصرف بی‌رویه آب و برق، آنهم در ساعات پرمصرف شبانه‌روز!؟؟
    که به خیالشون نظام رو زمین بزنن؟ دیوونه ان؟ واقعا دیوونه ان؟؟؟
    اینو دارم الان از شما می شنوم! ما که تهران نبودیم و نیستیم…
    چطور کسی می تونه مسلمون باشه و هنوز دفاع کنه از فتنه؟
    چطور کسی می تونه لائیک! باشه و لائیک با وجدان باشه و دفاع کنه از فتنه؟

  28. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    راشل 🙂

    خوبه حالا داداش حسین اغلب این ۴۰ روز رسما در وبلاگ بودند؛ کامنت جواب می دادند اندازه همین پست!!

  29. یک شیعه می‌گوید:

    آقا احسنت!

    ۱- شما که در متن قضایای فتنه هستید، نباید بگذارید غبار غفلت و فراموشی بگیره این خیانت ها و جنایت ها..
    تا خیال برشون نداره که تطهیر فتنه کنند..
    تا صدای نکره “وحدت ملی” و “آشتی با همه” شون، رو اعصاب ملت راه نره..
    تا خلاف وصیت امام روح الله، این مملکت رو به دست نااهلان و نامحرمان نسپارند..
    که مناصب مهم اجرایی و وزراتخانه ها را -غیر از معدودی- آلوده همین نااهلان کرده اند..

  30. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    مطلب عالی بود داداش حسین.

    بعضی ها هم بهتره تو این یه فقره سکوت کنن!!
    حداقلش اینه که بعضی ها باید بفهمن کسایی که یه روز می گفتن؛ “امشب آب استخر رو عوض کنید و آب حمام رو تا صبح باز بذارید و همزمان کولر و اتو و مایکروفر رو روشن کنید، مطمئن باشید فردا دولت کم میاره،” امروز نمی تونن بگن در مصرف آب صرفه جویی کنید!!

    چه اینکه از دلایل مهم کمبود آب فعلی، باز هم همون جماعت از خدا بی خبرن که پر مصرف ترین ها هستن.

  31. یک شیعه می‌گوید:

    ۲- چققققدر این حرفت تحلیلی و عقلی و منطقی و از روی حساب بود مرد! عمییقا لذت روحی و اعتقادی بردم:

    “من اما گمانم مشکل اصلی فتنه‌گران، اصلا و اساسا سیاسی نیست، بلکه همه مشکل‌شان این است که رابطه‌شان با خداوند تنظیم نیست، تمام!”

    این جملات این چنینی شما در این متن جدید، سئوال ۵ ساله مرا پاسخ گفت.. ۵ سال است سئوالم این است:
    آخه این فتنه گرها چی شونه؟ چرا اینجوری زنجیر پاره کردن؟ چرا به جون ملت خودشون افتادن؟ چرا اییینقده خود خواهن؟ چرا هممه چی رو … از مردم گرفته تا عزای امام حسین رو برای خودشون می خوان؟
    هیچ پاسخی غیر از این که با خود خدا مشکل دارن درست از آب در نمیاد.
    آخه از اول تا آخر … تا همین الان یکسره امر به حرام خدا می کنن.. تحریک به حرام خدا… تشویق به حرام خدا.. تطمیع به حرام خدا.. تهییج به حرام خدا.. تهدید با حرام خدا به حرام خدا..
    کاش یکی بیاد بر اساس قرآن خدا، خلاف های اینا رو در بیاره..
    واقعا “خدا” کجای معادلات فتنه و فتنه گرهاست؟

  32. یک شیعه می‌گوید:

    -همینجا پناه می برم به خدا که اول از همه خودم توی معادلات خدا قرار بگیرم و خدا هم توی معادلات خودم.. خدایا! عاقبتم رو ختم به خیر کن…

    ۳- البته حضرت آقا فرمودن همه مشکلات از بی تقوایی است و همین بی تقوایی یعنی زاویه داشتن با امر خدا……………
    و البته وظیفه ما هم هست روشن کردن این زوایای تاریک و تحلیل آن…

  33. مسعودساس می‌گوید:

    خدا آب داد…

    بابا خون داد…

    خدایا رحم کن به دل خون علیرضا و آرمیتا…

  34. همرزم شهید می‌گوید:

    حفاظت از آب، بسیجی ‌ناب می‌خواهد…

  35. مسعودساس می‌گوید:

    ﺍﻭﻝ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ
    ﺩﻓﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣـــ ــ ــ ـ ـﻌﻠﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
    ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
    ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮد

  36. ناشناس می‌گوید:

    قدیانی مثل گاو نه من شیرده میمونه!

    یه متن خوب میذاره بعد با یه کامنت همه رو…

    عقل و خرد و بصیرت و مقاومت و وحدت که باشه، و تکلیف و نتیجه و آرمان و واقع‌گرایی که با هم جمع بشه…

    فرض کن تو انتخابات یه جناح اینها رو نداشت! چرا بقیه که داشتن موفق نشدن؟

  37. برف و آفتاب می‌گوید:

    ناشناس؛
    تا حالا نشده تو جمع دوستانه‌تون یه نفر ساز مخالف بزنه؟ بقیه هم کم‌کم سرد می‌شن و از هم می‌پاشن! اما اگه کسی به خاطر جمع، از منفعت خودش بگذره؛ بقیه اگه هم اختلاف نظر جزئی داشته‌باشند تحمل می‌کنند.

  38. علی می‌گوید:

    سلام؛
    حرف ما در مورد یمن کاملتر بشه با یادی از شهید سپاه قدس در یمن
    و یادی از گروگان عزیزی که بیشتر از یک سال و نیمه خانواده اش چشم انتظارند
    و یادی هم نشه از دوستانی که کم لطفی عمدی یا سهوی دارند و بر نمی تابند هیچ عملی از این نیروها را، سنگ هم می اندازند، مخالف فعالیت ها هم هستند، پیغام پشت پیغام که عرصه سیاست به شما چه؟ خودمون بلدیم!!! شما که بهتر می دانید عقل کل اند و کل عقل، عقل تام اند و تمام عقل، اند سیاست اند و بی سیاست…
    بعضی حرف ها را نه در پست میشه زد برادر، نه اینجا!!!!

    http://www.snn.ir/detail/video/357526/202

    خلق را تدبیرشان بر باد داد!!!!

  39. آزاداندیش می‌گوید:

    سلام،
    یک روز در استقبال از خانواده آقا “رضا”
    http://shafagh313.persianblog.ir/post/268/

  40. جواد می‌گوید:

    سلام…

  41. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی” برم!

    ساعت ۲۳:۳۰
    تعداد افراد آنلاین: ۲۰ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین عزیز فـــــــــــــــدایی داری…

  42. مهاجر می‌گوید:

    سلام؛
    شما هم که تعطیل بودی!!!!
    فکر کردم فقط من تعطیلم… 🙂

  43. تواشیح معراج می‌گوید:

    لطفا اگه میشه سایت ما رو لینک کنید
    http://tavashih.vcp.ir

  44. هاتف می‌گوید:

    سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت ابن‌الرضا جوادالائمه (سلام‌الله‌علیهما)

    دنبال روضه و مداحی بودم، اول جایی که به ذهنم رسید قطعه بود. گفتم حتماً سیداحمد بزرگوار ما را به مجلس روضه راهنمایی خواهد کرد..
    ممنون سیداحمد عزیز، دعاگوی شما هستیم
    التماس دعا

  45. گفت و شنود می‌گوید:

    صفای دل(به جای گفت و شنود)

    در سالروز شهادت مظلومانه مولایمان حضرت امام جواد علیه‌السلام، این ستون را به احادیثی از آن امام بزرگوار اختصاص می‌دهیم:
    * مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است؛ توفیق از جانب خداوند متعال، واعظی از درون خود و پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت می‌کند.
    * ملاقات و دیدار با دوستان و برادران موجب صفای دل و نورانیت آن می‌شود و سبب شکوفایی عقل و درایت خواهد شد.
    * کسی که موقعیت‌شناس نباشد، جریانات او را می‌ربایند و هلاک می‌شود.
    * عزت و شخصیت مومن به بی‌نیازی و طمع نداشتن به مال و زندگی دیگران است.
    * هر که به خواستگاری دختر شما آمد و به تقوی و تدین و امانتداری او مطمئن هستید با او موافقت کنید وگرنه سبب فتنه و فساد بزرگی خواهید شد.

  46. .

    ســــــــلام علیکم

    گاهی که فرصت می کنم، میام و مطالبتون رو می خونم..

    یه ذره منصفانه تر و با آرامش تر انتقاد کنید که خدای نکرده از دایره ی انصاف خارج نشید..

    چون همه میــــریم و این نوشتار میمونه..

    همون جوری انتقاد کنید که اگه آقای قالیباق رأی میاُوُردن، دوست داشتید ازش انتقاد بشه..
    .
    .

    شهادت ِ امام جواد.ع. تسلیتــــــــــــــــــــ

    “حـَــرَم” مال ِ همه، بابُ الجوادت مال ِ من آقا

    جای من پشت ِ در ِ میخانه باشد بهتر است . . .

    یــ علی ـــــا.ع.

    .

  47. م.طاهری می‌گوید:

    ‏”‏بعضی ها بیشتر با خدای جمهوری اسلامی مشکل دارند تا خود جمهوری اسلامی‏”‏

  48. م.طاهری می‌گوید:

    به به‏!‏ خدا رو شکر
    هم قطعه به روز شد؛ هم مبصر قطعه برگشت

  49. ستاره می‌گوید:

    سلام
    کامنتم ربطی به موضوع نداره اما دلم می خواست بگم این روزها در بازی‌های آسیایی هر کس مدالی میاره، بعد از مسابقه باهاش مصاحبه می‌کنند و ورزشکار مذکور هم بعد از سلام و صلوات، مدالش رو تقدیم می‌کنه به همسرش. تا اینجا به ما ربطی نداره اما بعدش شروع می کنه به تشکر از همسرش و اینکه در این مدت ایشون سختی های زیادی رو متحمل شدند و ۱۰ دقیقه از وقت آنتن یک شبکه سراسری رو که با پول بیت المال اداره میشه رو میگیرن که همسران اینها چه ایثاری کردن که شاید در بعضی ایام سال که شوهرانشون برای کسب قهرمانی و شهرت و ثروت و… در اردو بودن و کنار خانواده نبودن به اینها سخت گذشته و گزارشگر هم یک تشکر ویژه از خانواده های اینها می کنه… یکی نیست بگه اگر این زنان هر سختی و دوری را متحمل شدن، نه به اجبار بوده و نه نفع خاصی برای ملت داشته، خواست خودشون بوده در واقع شغلشون همینه… البته قصدم بی ارزش کردن کار اینها نیست ولی اگر همسران اینها فداکاری کردند و لایق تشکر از رسانه ملی هستند، بلاتشبیه از مادران و خواهران و همسرانی که در زمان دفاع مقدس، عزیزانشون رو برای رفتن به جبهه جنگ بدرقه می کردن تا امروز همین جوانان با خیال راحت به ورزش بپردازن با چه زبانی و وسیله ای باید ازشون تشکر کرد؟ اصلاً این کار رو می کنیم؟!!

  50. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    چه گاف ضایعی داده روزنامه ایران!!
    http://upir.ir/937/78673-400.jpg

    نوشته: “دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و تروریست های دینی و مذهبی”

    تروریست کجا، اقلیت کجا؟!
    آخه هیچ شباهتی هم ندارن دو تا کلمه به هم!!

  51. لبیک یا حسین می‌گوید:

    خصوصی
    روی این متن باید بیشتر کار می شد.

  52. صبا می‌گوید:

    شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
    روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

    از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست
    مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930713000227

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.