در هر صورت «به جهنم!»

ایشان مد ظله العالی خیلی خوب هست. و از این بهتر، نه که نشود اما خیلی کم و به‌ ندرت ممکن بوده هست. ایشان منظورشان نقطه مقابل شیردل بوده هست و اینکه هم خدا عده‌ای را لرزان آفریده، تقصیر ایشان نبوده، بگذریم که تقصیر ما هم نبوده هست! این ایشان هست که فی‌الواقع بهار بوده هست! معجزه هزاره سوم کی هست؟ ایشان! کی به منتقدانش، بی‌سواد نگفته؟ ایشان! کی در توافق ژنو، بر اساس آنچه مرقوم داشته، دشمن را به اذعان بر حق غنی‌سازی مجبور کرده؟ ایشان! اون کی بود که گزینه‌های نظامی و تحریم و بی‌ادبی را از روی میز اوباما برداشت؟ ایشان! نگید که نمی‌دونستین! ایشان با مذاکره، کاری کرده هست که آمریکا در جریان جنگ غزه، مرتب اسرائیل را دعوا کرده هست! و طرف ایران را گرفته هست! الان اینقدر که اوباما همپیمان نوار غزه بوده هست، خود اسماعیل هنیه نبوده هست! و اینکه اوباما هر روز، نتانیاهو را دعوا کرده، گوش او را پیچانده است، منتج از مذاکره بوده هست! این روزها به خاطر بازی برد-برد در مذاکرات هسته‌ای، باراک اوباما در جبهه مقاومت علیه صهیونیست‌ها تعریف می‌شود! و گیرم هم نشود؛ «به جهنم! خب برن جایی که اوباما در جبهه این ور تعریف شه، نلرزن!» داشتم می‌نوشتم که: مذاکره خیلی خوب هست و باعث شکاف میان آمریکا و اسرائیل بوده هست! مذاکره محصول نگاه ایشان به کدخدا بوده هست. ایشان خیلی در مذاکره خوب بوده هست. و برعکس عده‌ای که از اول، لرزان آفریده بوده هست، ساختار تحریم توسط ایشان یعنی خود خودشان لرزیده شده هست. ایشان بیش از همه، نقد را پذیرا بوده، سفره محبت گسترانیده هست. ایشان دیروز جمعه، بیش از روز پنجشنبه، نقد را پذیرا بوده هست. ایشان فردا که یکشنبه بوده باشد، بیش از امروز که روز اول هفته باشد، نقد را پذیرا بوده هست. و دیگر، روزهای آخر هفته ببین نقد را چگونه پذیرا بوده هست. اون دیگه اوجشه! و کلا اینطور هست که هر چه جلوتر می‌رود، ایشان بیشتر نقد را پذیرا بوده هست. تا اسم مقاومت روی منافع ملی می‌آید، ایشان اهل ایستادگی بوده هست، لیکن تا اسم مذاکره می‌آید، باز هم ایشان اهل ایستادگی بوده هست! ایشان را خداوند شیردل آفریده هست و البته خودشان هم نقش داشته هست. اگر خداوند، گِل من خاک بر سر را روی ویبره سرشته هست، اما ایشان را از همان ازل، علاوه بر شیردل، پذیرای نقد آفریده هست. اونی هم که ایشان، آن روز، آن ادبیات را به کار برده بوده هست، منظورشان منتقد نبوده هست، حتی منظورشان مخالف نبوده هست بلکه فقط منظورشان عده‌ای تخریب‌گر بوده هست. برخلاف کسانی که کلا آفرینش‌شان لرزان بوده هست، بعضی‌ها به مرور، این صفت تخریب‌گر را واجد شده هست. شوهرعمه من که در بیت‌المقدس ۲ به شهادت رسید، «تخریب‌چی» بوده هست. اصغرآقا در ارتش بوده هست و سرهنگ بوده هست و با شهید صیاد، هنگام رژه ارتش در زمان جنگ، عکس داشته هست اما الان در آسمان، «عند ربهم یرزقون» بوده هست. منتها منظور ایشان، این تخریب‌گران نبوده هست بلکه آن تخریب‌گرانی بوده هست که سال ۸۸ «خسرالدنیا و الاخره» وصفشان بوده هست. عده‌ای چون بچه‌های گردان تخریب، منافع دشمن را تخریب‌گر بوده هست -که ‌ای کاش همه اینگونه تخریب‌گر بوده هست!- اما عده‌ای چون فتنه‌گران، منافع ملی دوست را تخریب‌گر بوده هست! نه فقط ایشان، که ما را هم عقیده بر این بوده هست که تخریب‌گران اموال عمومی، تخریب‌گران ۴۰ میلیون رای ملت، تخریب‌گران رای اکثریت، تخریب‌گران دموکراسی، تخریب‌گران نظم، تخریب‌گران بیت المال، تخریب‌گران امنیت و آرامش، تخریب‌گران روز عاشورا، تخریب‌گران خیمه عزای امام حسین(ع)، تخریب‌گران سنگ به دست نماز ظهر میدان جمهوری اسلامی، تخریب‌گران وجهه انقلاب اسلامی، تخریب‌گران سرگشاده، بلکه هم تخریب‌گران منافع ملی، تخریب‌گران استقلال ملی، تخریب‌گران خودکفایی، تخریب‌گران دستاوردهای هسته‌ای و تخریب‌گران غرور ملی، جایشان در جهنم بوده هست. بنابراین عبارت «به جهنم» خطاب به تخریب‌گران، بی‌اشکال بوده هست. و حقشان بوده هست. و ما از این موضع‌گیری قاطع ایشان علیه تخریب‌گران فتنه‌پرور ممنون بوده، حمایت کرده هست. هر چند که منظور ایشان از «به جهنم» هم، نه خود جهنم، که آن عبارت مقابل «بهشت» بوده هست! ایشان کلا یک جوری هست که اگر به کسی بددل بگوید، منظورشان آن عبارت مقابل خوب‌دل بوده هست! در همان سخنرانی هم، منظور از بزدل، آن عبارت مقابل شیردل بوده هست. و این تاکید خود ایشان بوده هست! ما یک وقت به کسی می‌گوییم؛ بز، اما منظور این بوده هست که او شیر نبوده هست، نه اینکه بی‌برو برگرد، بز بوده هست! حتی ما وقتی به کسی شیر می‌گوییم «گر چه باشد در نوشتن شیر، شیر» اما باید دید که منظور چی بوده هست؟! شیر جنگل بوده هست یا شیری که از گاو دوشیده می‌شود؟! جخت بلا همین شیر دوم، خودش بر ۲ نوع بوده هست؛ شیر با روغن پالم یا شیر بدون روغن پالم! پس به این راحتی‌ها نبوده هست که مدعی شویم ادبیات ایشان برازنده نبوده هست. آنکه به منتقد اهانت کرده هست، رئیس‌جمهور آمریکا بوده هست اما آنکه حق تخریب‌گران را کف دست‌شان گذاشته هست، ایشان بوده هست، بویژه که آقای اوباما برخلاف ایشان، هیچ وقت نگفت؛ «منظور من از مزخرف، آن عبارت نقطه مقابل چیز بوده هست»! من فقط این وسط مانده‌ام که چرا «مودب و باهوش» از طرف ایشان نثار اوباما شده هست؟ این شاید نوعی تقیه بوده هست! یا هم شاید به خاطر «اعتدال» بوده هست! من الان گیج شده هست یا خدا مرا گیج آفریده؟… در هر صورت؛ به جهنم!

وطن امروز/ ۲۵ مرداد ۱۳۹۳

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حقگو می‌گوید:

    بسم الله…
    مرغ بسمل خواند بسم الله الرّحمان الرّحیم
    صد هزار آهنگ در گلویم باقی مانده است

    حسین قدیانی: حتما باید اذعان کنم که مشاهده این کامنت خوب -در زیر، لینکش آمده- مسبب نوشتن این وجیزه شد. با تشکر ویژه از خانم «شیدا» و الباقی بچه های قطعه ۲۶ که عمدتا کامنت های سطح بالا، آموزنده و متن افزا می گذارند. بارها شده که بعد از خواندن کامنت های شما، علاوه بر چیز یاد گرفتن، جرقه نوشتن هم در ذهنم زده شده. گاهی هم که نمی توانم از این صریح تر و یا در خود متن روزنامه، به منبع بعضی نوشته هایم که کامنت های خوب شماست، اشاره کنم، بر حقیر ببخشید. گفت: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!» اینجا هم کار اصلی و الهام دهنده با شماست، اما به نام ما تمام می شود. در هر صورت، ممنون از الطاف…
    http://www.ghadiany.ir/1393/22568/comment-page-1#comment-163401

    به این کامنت هم توجه کنید. نصیحتی است از «حضرت آقا» قابل توجه همه ما، از شما بیشتر خودم…
    http://www.ghadiany.ir/1393/22568/comment-page-1#comment-163484

  2. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    طنز خیلی جالبی بود.
    ممنون

  3. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    به جهنم……..

  4. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    🙂

  5. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    کاری به مباحث سیاسی مطروحه در متن ندارم؛ خنده را بر لبان ما نشاندید و این خودش در زمانی که همه عصبانی هستند و یقه می گیرند، جای تشکر و قدردانی دارد. این “به جهنم” برای خودش یک اصطلاح خاصی شده است فراتر از بار معنایی که قبلا داشت.

  6. رهگذر می‌گوید:

    اصلاح می کنم؛
    باید به جای “همه” می نوشتم “برخی ها عصبانی هستند و یقه می گیرند”.

  7. گفت و شنود می‌گوید:

    ایدز(گفت و شنود)

    گفت: «کوبی ماروم» فرمانده سابق ارتش رژیم صهیونیستی گفته است؛ نتانیاهو آبروی اسرائیل را برده است و شکست سختی به ارتش وارد کرده است.
    گفتم: «شائول موفاز» نیز در مصاحبه با شبکه تلویزیونی رژیم اشغالگر قدس با عصبانیت به نادانی نخست‌وزیر این رژیم اشاره کرده و گفته است فلسطینی‌ها توانستند اسرائیل را به یک ورطه هولناک بکشانند.
    گفت: بسیاری از مقامات دیگر رژیم صهیونیستی هم به خاطر شکست در غزه و معرفی اسرائیل به عنوان رژیم کودک‌کش در افکار عمومی جهان به نتانیاهو حمله کرده‌اند و «دانی دانون» عضو پارلمان رژیم صهیونیستی گفته است باید برای رهایی از خرابکاری‌های نتانیاهو راه‌حلی پیدا کرد.
    گفتم: مسئول آزمایشگاه طبی به معاون یک اداره زنگ زد و گفت؛ متأسفانه آزمایش رئیس شما با آزمایش دیگری قاطی شده و نمی‌دانیم کدام مربوط به کدام است! معاون گفت؛ نتیجه چی بوده؟ مسئول آزمایشگاه گفت؛ نتیجه یکی آلزایمر است و دیگری ایدز. و راه‌حل آن است که چشم آقای رئیس را ببندید و او را به یک نقطه دور افتاده ببرید و رها کنید. اگر به اداره بازگشت معلوم است که ایدز دارد و دیگر راهش ندهید، اگر هم برنگشت که چه بهتر!

  8. بی نشان می‌گوید:

    چی بگم…
    این روزا تا دو کلمه حرف می زنیم رفقا میگن: ای بزدل برو به جهنم! :((

  9. ستاره خرازی می‌گوید:

    رهگذر:
    کاری به مباحث سیاسی مطروحه در متن ندارم.

    !!!!!!!!!
    ??????

  10. ستاره خرازی می‌گوید:

    خانم فئودال از خودش پرسید: «اگر من زیبا نیستم، پس زیبا کیست؟»

    و رو به آینه نیم رخ ایستاد، با تمام قدرت شکمش را به داخل جمع کرد و به زیبایی خودش بلند خندید.

    خانم فئودال خودش را از ته دل دوست داشت.

  11. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “نه فقط ایشان، که ما را هم عقیده بر این بوده هست که تخریب‌گران اموال عمومی، تخریب‌گران ۴۰ میلیون رای ملت، تخریب‌گران رای اکثریت، تخریب‌گران دموکراسی، تخریب‌گران نظم، تخریب‌گران اموال عمومی، تخریب‌گران امنیت و آرامش، تخریب‌گران روز عاشورا، تخریب‌گران خیمه عزای امام حسین(ع)، تخریب‌گران سنگ به دست نماز ظهر میدان جمهوری اسلامی، تخریب‌گران وجهه انقلاب اسلامی، تخریب‌گران سرگشاده، بلکه هم تخریب‌گران منافع ملی، تخریب‌گران استقلال ملی، تخریب‌گران خودکفایی، تخریب‌گران دستاوردهای هسته‌ای و تخریب‌گران غرور ملی، جایشان در جهنم بوده هست. بنابراین عبارت «به جهنم» خطاب به تخریب‌گران، بی‌اشکال بوده هست. و حقشان بوده هست. و ما از این موضع‌گیری قاطع ایشان علیه تخریب‌گران فتنه‌پرور ممنون بوده، حمایت کرده هست.”

  12. ... می‌گوید:

    من میگم شاید اوباما رو با خودش مقایسه کرده که به نتیجه ی مودب بودن اوباما رسیده!

  13. ... می‌گوید:

    دلم گرفته، خیلی!

  14. ... می‌گوید:

    یاد شهیدان
    به موقع دل را باز می کند، به موقع دل را طوفانی تر…

  15. بیست و ششی می‌گوید:

    حالم خط خطی بود، کامنت این … رو که دیدم گریه م گرفت!
    مثلا طنزه حالا من چرا دارم گریه می کنم، نمی دونم…

    هعییییییییییییی زمونه

  16. به ... می‌گوید:

    عزیزی که دلت گرفته
    اون زمون هایی که دل آدم می گیره یک فرصت طلایی فراهم میشه برای خدایی شدن، قدر بدون. لایق باشم دعات می کنم و برات صلوات می فرستم.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  17. ناشناس می‌گوید:

    “این روزها به خاطر بازی برد-برد در مذاکرات هسته‌ای، باراک اوباما در جبهه مقاومت علیه صهیونیست‌ها تعریف می‌شود! و گیرم هم نشود؛ «به جهنم! خب برن جایی که اوباما در جبهه این ور تعریف شه، نلرزن!»”

    ظریف، به جا و اساسی حرف رو منتقل می کنی. این «به جهنم» گفتن دقیقا جاش همین جا بود. احسنت!

  18. شیدا می‌گوید:

    خیلى ممنون جناب قدیانى؛

    باعث افتخاره که کامنت شاگرد آخر قطعه اى از بهشت، توجه استاد را جلب کرده!

    قطعه ۲۶: چه خبر از هلند؟ هنوز اونجا تشریف دارین؟ تعریف کنین اونجا چه خبره؟ هنوزم حجاب بعضی خانم های اونجا، شما رو متعجب می کنه که کانه در یک کشور اسلامی هستین؟

  19. ... می‌گوید:

    دل…. اشک… خوب شد خدا آفریدشون…

    الان یه حدیثی خوندم از امام پنجم که:
    «تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن…
    تازه آن وقت می فرمایند؛
    … از مایی».

  20. ناشناس می‌گوید:

    “تا اسم مقاومت روی منافع ملی می‌آید، ایشان اهل ایستادگی بوده هست، لیکن تا اسم مذاکره می‌آید، باز هم ایشان اهل ایستادگی بوده هست!”

    آی گفتی! کلی توی این کلمه «لیکن» و ایستادگی بر مذاکره حرف هست! ممنون

  21. ناشناس می‌گوید:

    “اگر خداوند، گِل من خاک بر سر را روی ویبره سرشته هست، اما ایشان را از همان ازل، علاوه بر شیردل، پذیرای نقد آفریده هست” 🙂

    “برخلاف کسانی که کلا آفرینش‌شان لرزان بوده هست، بعضی‌ها به مرور، این صفت تخریب‌گر را واجد شده هست.”

  22. شیدا می‌گوید:

    واقعاً کشور قشنگ و عجیبیه و خیلى امیدوار کننده از لحاظ تعداد مسلمانهاى با حجاب! ولى متاسفانه شیعیان مثل بیشتر جاهاى اروپا تشکیلات ندارند. هر چى هست، براى ترکها و سایر سنى هاست و متاسفانه ایرانى ها بیشتر منافق و ضد انقلاب اند! سفارت خونه هم مثل همه جاها، فقط محل زندگى سفیر است و بس! من همیشه هلند نیستم.

    قطعه ۲۶: آیا توی هلند هم راهپیمایی ضد صهیونیستی برپا شد این چند وقته؟ این رو از اون جهت می پرسم که توی هلند، می دونم هم یهودی زیاده، هم اساسا صهیونیست!! و آیا این درسته که میگن؛ یهودی های هلند -برخلاف بعضی جاهای دیگر دنیا- اغلب موافق رژیم جعلی هستند؟

  23. ناشناس می‌گوید:

    “ما یک وقت به کسی می‌گوییم؛ بز، اما منظور این بوده هست که او شیر نبوده هست، نه اینکه بی‌برو برگرد، بز بوده هست!” 🙂

    خوبه حالا که «ایشان کلا یک جوری هست» شما هم همون جوری موضوع رو تشریح کردید. 🙂

  24. ناشناس می‌گوید:

    “حتی ما وقتی به کسی شیر می‌گوییم «گر چه باشد در نوشتن شیر، شیر» اما باید دید که منظور چی بوده هست؟! شیر جنگل بوده هست یا شیری که از گاو دوشیده می‌شود؟! جخت بلا همین شیر دوم، خودش بر ۲ نوع بوده هست؛ شیر با روغن پالم یا شیر بدون روغن پالم!”

    وسط این جهنم بازاری که راه انداختند، روغن پالم هم بی نصیب نموند.

  25. ناشناس می‌گوید:

    خانم شیدا
    من هم خیلی دوست دارم درباره یهودی ها و صهیونیست های هلند، چیزی بدونم. واقعا تعدادشون زیاده یا تبلیغات شونه؟

  26. ناشناس می‌گوید:

    “من فقط این وسط مانده‌ام که چرا «مودب و باهوش» از طرف ایشان نثار اوباما شده هست؟ این شاید نوعی تقیه بوده هست! یا هم شاید به خاطر «اعتدال» بوده هست!”

    “من الان گیج شده هست یا خدا مرا گیج آفریده؟”

    در این متن کلمه “آفرینش” -ناظر بر جمله رئیس جمهور- خیلی خوب اقتباس شده!

  27. شیدا می‌گوید:

    بله…
    اونجا صهیونیستها و یهودى ها زیادن و اصرار هم دارن که اون کلاه هاى مسخرشون را بذارن. همین یکشنبه گذشته توى لاهه یه تظاهرات ضد صهونیستى برگزار شد که ٢ برابر جمعیت پلیس اومده بود!!

  28. ناشناس می‌گوید:

    “متاسفانه ایرانى ها بیشتر منافق و ضد انقلاب اند!”

    شنیدن این چیزها خیلی آدم رو آزار میده!

  29. ناشناس می‌گوید:

    خصوصی
    از اینکه می بینم هر روز هر روز توی کشورهای دیگه با بگیر و ببند و به قول خانم شیدا با دو برابر جمعیت پلیس تظاهرات ضد صهیونیستی برپا می شه ولی با وجود امنیت کشورمون حمایتمون به روز قدس منحصر و باقی ایام خیلی کمرنگ هست خیلی ناراحت می شم. خجالت می کشم که گاهی کشورهای غیر مسلمان در حمایت از مقاومت از ما جلوترند!

    حسین قدیانی/ عمومی: حالا البته اینطورها هم نیست! هم الان بیشترین کمک مادی، معنوی، تبلیغاتی و تسلیحاتی -در حد متعارف- از ناحیه ملت، دولت و حکومت ما به سمت قدس شریف و غزه عزیز سرازیر می شود. اساسا بانی این قبیل اعتراضات علیه اسرائیل، انقلاب اسلامی و ملت ایران بوده و هستند… و اما، در کشورهای دیگر، از آنجا که حکومت های شان عمدتا با فلسطین همصدا نیستند، نوعی انگیزه خاص، ویژه و ممتاز برای راهپیمایی ضد صهیونیستی وجود دارد که لااقل این «انگیزه متمایز» برای مردم ما وجود ندارد. بگذریم که گاهی مردم این کشورها، با تظاهرات علیه اسرائیل، علاوه بر همدردی با ملت فلسطین، در پی یک حرکت مهم دیگر هم هستند و آن، اعتراض به نظام خودشان است. فلذا این تصور که مردم دیگر بلاد، در حمایت از مقاومت، از ما جلوترند، تصور غلطی است. هم حزب الله لبنان، هم حماس و هم سوریه مظلوم، خودهاشان و سران شان متفق القول اند که اولین و مهمترین حامی مقاومت، انقلاب اسلامی/ ملت ایران است.

  30. ... می‌گوید:

    ناشناس! چرا آزار؟
    مگه نمی دونید برای یک مسلمان وقتی که جایی حکومت اسلامی برقرار باشد، زندگی در سایر حکومت ها حرام است، مگر با صلاح دیده حاکم اسلامی. خب در این صورت بچه های ما که صالح اند و خارج زندگی می کنند، یا باید مشغول تحصیل باشند و یا از طرف خود حکومت برای کار رفته باشند یا اضطرار دیگری که به ندرت پیش می آید… پس در این صورت، تعداد فراریان منافق، معمولا بیشتره دیگه!

    حسین قدیانی: جواب خوب تان را با یک پایان دیگر، اصلاح که نه، تکمیل می کنم؛ «…حتی در این صورت هم، تعداد فراریان منافق معمولا بیشتر نیست، بلکه نمود و تظاهرشان -آنهم گاهی!- بیشتر است. اشاره می کنم به ایرانیانی که در آمریکا، کانادا، فرانسه، انگلیس و… زندگی علمی، کاری، تجاری، دیپلماتیک، ورزشی و… می کنند. ایرانیان خوب و شریف، فراوان پیدا می شوند این کشورها. این قاعده البته استثناهایی هم دارد از قبیل همین هلند، چرا که در بعضی کشورها بنا به هر دلیل، تعداد ایرانیان کم است، اما اغلب همین تعداد هم عمدتا بی رابطه یا بد رابطه با نظام فعلی مستقر در ایران اند… اغلب هم بی رابطه اند تا اینکه بد رابطه باشند».

  31. قاصدک منتظر می‌گوید:

    والله! اگر واکنش آدم به عملکرد سست و متزلزل این دولت، بزدلی باشه و مشمول رفتن به جهنم بشه! شرف داره به این که لالمونی بگیره و فقط عینهو بز نگاه کنه…
    در ضمن
    این جناب حواسش باشه که ممکنه این عده لرزون قبل از اینکه قدم از قدم بردارن برای رفتن به جهنم، آوار بشن روی سر ایشون!!!

  32. ... می‌گوید:

    ناشناس
    روز قدس ما به همه راهپیمایی های سایرین می ارزه
    موضع ملت ما روشنه
    ما باید علاوه بر این راهپیمایی های خیابونی، به فکر حمایت های عملی باشیم

  33. ... می‌گوید:

    آدم وقتی بدون اسم کامنت می گذاره، چقدر اعتماد به نفسش بالا میره!!!

  34. شیدا می‌گوید:

    به ناشناس؛
    ولى در عوض، دیدن خانمهایی که حجابشان چیزى مانند مقنعه هاى بلند است که تا رو و گاهى زیر زانو مى رسد و رستورانهایی که غذا هاى حلال عرضه مى کنند و فروشگاههاى محصولات حلال، نوید چرخش تاریخى تمدن جهان به سوى اسلام است که همه و همه از آثار انقلاب اسلامى بر جهان است. و گر نه، چه کسى فکرش را مى کرد که در این وانفساى برهنگى در غرب، کسى جرات و اعتماد به نفس پوشیدن حجاب را داشته باشد؟

    {باش تا صبح دولتش بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است}

  35. ناشناس می‌گوید:

    ممنون آقای قدیانی. روزی نیست که بیام قطعه و درس و نکته جدیدی یاد نگیرم. خدا حفظتون کنه.

  36. ناشناس می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛
    احسنت!

  37. ... می‌گوید:

    یه متن هم به سبک همین «هست» واسه آقای هاشمی نوشته بودید.

  38. ناشناس می‌گوید:

    یه سوال:
    شما نیم فاصله رو چطور می زنید؟ توی محیط ورد با (کنترل و -) نیم فاصله اجرا می شه ولی این جا نه! الان دیدم توی متن بالا رعایت شده… خواستم بدونم این امکان فقط برای مدیر سایت هست یا راهی داره و ما هم در کامنت ها می تونیم این را عملی کنیم؟

    حسین قدیانی: «نیم فاصله» گفتی و کردی کبابم!! 🙂 باور می کنی من هنوز خودم هم نمی دانم… یعنی آخرش هم این نیم فاصله را یاد نگرفتم که چی به چی است؟؟!! متن بالا هم چون کپی شده از سایت روزنامه است، نیم فاصله ها درش رعایت شده! اونی که من تایپ کردم، ایناهاش؛

    روزخند/ در هر صورت «به جهنم!»/ حسین قدیانی: ایشان مد ظله العالی خیلی خوب هست. و از این بهتر، نه که نشود، اما خیلی کم و به ندرت ممکن بوده هست. ایشان، منظورشان نقطه مقابل شیردل بوده هست. و اینکه هم خدا عده ای را لرزان آفریده، تقصیر ایشان نبوده، بگذریم که تقصیر ما هم نبوده هست! این ایشان هست که فی الواقع بهار بوده هست! معجزه هزاره سوم کی هست؟ ایشان! کی به منتقدانش، بی سواد نگفته؟ ایشان! کی در توافق ژنو، براساس آنچه مرقوم داشته، دشمن را به اذعان بر حق غنی سازی مجبور کرده؟ ایشان! اون کی بود که گزینه های نظامی و تحریم و بی ادبی را از روی میز اوباما برداشت؟ ایشان! نگید که نمی دونستین! ایشان با مذاکره، کاری کرده هست که آمریکا در جریان جنگ غزه، مرتب اسرائیل را دعوا کرده هست! و طرف ایران را گرفته هست! الان اینقدر که اوباما همپیمان نوار غزه بوده هست، خود اسماعیل هنیه نبوده هست! و اینکه اوباما هر روز، نتانیاهو را دعوا کرده، گوش او را پیچانده است، منتج از مذاکره بوده هست! این روزها به خاطر بازی برد-برد در مذاکرات هسته ای، باراک اوباما در جبهه مقاومت علیه صهیونیست ها تعریف می شود! و گیرم هم نشود؛ «به جهنم! خب برن جایی که اوباما در جبهه این ور تعریف شه، نلرزن!» داشتم می نوشتم که؛ مذاکره خیلی خوب هست و باعث شکاف میان آمریکا و اسرائیل بوده هست! مذاکره محصول نگاه ایشان به کدخدا بوده هست. ایشان خیلی در مذاکره خوب بوده هست. و برعکس عده ای که از اول، لرزان آفریده بوده هست، ساختار تحریم توسط ایشان یعنی خود خودشان لرزیده شده هست. ایشان بیش از همه، نقد را پذیرا بوده، سفره محبت گسترانیده هست. ایشان دیروز جمعه، بیش از روز ۵ شنبه، نقد را پذیرا بوده هست. ایشان فردا که یک شنبه بوده باشد، بیش از امروز که روز اول هفته باشد، نقد را پذیرا بوده هست. و دیگر، روزهای آخر هفته ببین نقد را چگونه پذیرا بوده هست. اون دیگه اوجشه! و کلا اینطور هست که هر چه جلوتر می رود، ایشان بیشتر نقد را پذیرا بوده هست. تا اسم مقاومت روی منافع ملی می آید، ایشان اهل ایستادگی بوده هست، لیکن تا اسم مذاکره می آید، باز هم ایشان اهل ایستادگی بوده هست! ایشان را خداوند شیردل آفریده هست، و البته خودشان هم نقش داشته هست. اگر خداوند، گِل من خاک بر سر را روی ویبره سرشته هست، اما ایشان را از همان ازل، علاوه بر شیردل، پذیرای نقد آفریده هست. اونی هم که ایشان، آن روز، آن ادبیات را به کار برده بوده هست، منظورشان منتقد نبوده هست، حتی منظورشان مخالف نبوده هست، بلکه فقط منظورشان عده ای تخریب گر بوده هست. برخلاف کسانی که کلا آفرینش شان لرزان بوده هست، بعضی ها به مرور، این صفت تخریب گر را واجد شده هست. شوهرعمه من که در بیت المقدس ۲ به شهادت رسید، «تخریب گر» بوده هست. اصغرآقا در ارتش بوده هست. و سرهنگ بوده هست. و با شهید صیاد، هنگام رژه ارتش در زمان جنگ، عکس داشته هست اما الان در آسمان، «عند ربهم یرزقون» بوده هست. منتهی منظور ایشان، این تخریب گران نبوده هست، بلکه آن تخریب گرانی بوده هست که سال ۸۸ «خسرالدنیا و الاخره» وصف شان بوده هست. عده ای چون بچه های گردان تخریب، منافع دشمن را تخریب گر بوده هست -که ای کاش همه اینگونه تخریب گر بوده هست!- عده ای چون فتنه گران، منافع ملی دوست را تخریب گر بوده هست! نه فقط ایشان، که ما را هم عقیده بر این بوده هست که تخریب گران اموال عمومی، تخریب گران قانون، تخریب گران ۴۰ میلیون رای ملت، تخریب گران رای اکثریت، تخریب گران دموکراسی، تخریب گران نظم، تخریب گران اموال عمومی، تخریب گران امنیت و آرامش، تخریب گران روز عاشورا، تخریب گران خیمه عزای امام حسین (ع)، تخریب گران سنگ به دست نماز ظهر میدان جمهوری اسلامی، تخریب گران وجهه انقلاب اسلامی، تخریب گران سرگشاده، بلکه هم تخریب گران منافع ملی، تخریب گران استقلال ملی، تخریب گران خودکفایی، تخریب گران دستاوردهای هسته ای و تخریب گران غرور ملی، جای شان در جهنم بوده هست. بنابراین عبارت «به جهنم» خطاب به تخریب گران، بی اشکال بوده هست. و حق شان بوده هست. و ما از این موضع گیری قاطع ایشان علیه تخریب گران فتنه پرور ممنون بوده، حمایت کرده هست. هر چند که منظور ایشان از «به جهنم» هم، نه خود جهنم، که آن عبارت مقابل «بهشت» بوده هست! ایشان کلا یک جوری هست که اگر به کسی بددل بگوید، منظورشان آن عبارت مقابل خوب دل بوده هست! در همان سخنرانی هم، منظور از بزدل، آن عبارت مقابل شیردل بوده هست. و این، تاکید خود ایشان بوده هست! ما یک وقت به کسی می گوییم؛ بز، اما منظور این بوده هست که او شیر نبوده هست، نه اینکه بی برو برگرد، بز بوده هست! حتی ما وقتی به کسی شیر می گوییم «گر چه باشد در نوشتن شیر، شیر» اما باید دید که منظور چی بوده هست؟! شیر جنگل بوده هست یا شیری که از گاو مش حسن دوشیده می شود؟! جخت بلا همین شیر دوم، خودش بر ۲ نوع بوده هست؛ شیر با روغن پالم یا شیر بدون روغن پالم! پس به این راحتی ها نبوده هست که مدعی شویم ادبیات ایشان برازنده نبوده هست. آنکه به منتقد اهانت کرده هست، رئیس جمهور آمریکا بوده هست اما آنکه حق تخریب گران را کف دست شان گذاشته هست، ایشان بوده هست. بخصوص که آقای اوباما، برخلاف ایشان، هیچ وقت نگفت؛ «منظور من از مزخرف، آن عبارت نقطه مقابل چیز بوده هست»! من فقط این وسط مانده ام که چرا «مودب و باهوش» از طرف ایشان نثار اوباما شده هست؟ این شاید نوعی تقیه بوده هست! یا هم شاید به خاطر «اعتدال» بوده هست! من الان گیج شده هست یا خدا مرا گیج آفریده؟… در هر صورت؛ به جهنم!

    نیم فاصله اش کجا بود؟ بنده های خدا، تایپیست های روزنامه، زحمتش رو می کشن! من، یکی این نیم فاصله رو هیچ وقت یاد نگرفتم، یکی هم این علامت کوچکتر بزرگتر!! 🙂

  39. بنده خدا می‌گوید:

    “با تشکر ویژه از خانم «شیدا» و الباقی بچه های قطعه ۲۶ که عمدتا کامنت های سطح بالا، آموزنده و متن افزا می گذارند. بارها شده که بعد از خواندن کامنت های شما، علاوه بر چیز یاد گرفتن، جرقه نوشتن هم در ذهنم زده شده.”

    متن بالا برسد به دست “رضا۲” که فکر می کند همه فقط و فقط به به و چه چه می کنند.

  40. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    من الان گیج شده هست یا خدا مرا گیج آفریده هست؟!…
    در هر صورت؛ ایشان خیلی خوب هست…
    دستِ خودشان هم نیست…

    .

    .

    .

    یه نیگا کنید ببینید دستِ شما نیست؟!! 🙂

  41. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    من فقط این وسط مانده‌ام که «مودب و باهوش» آیا…

    از طرف ایشان، نثار اوباما شده هست؟
    از طرف اوباما، نثار ایشان شده هست؟
    یا از طرف ما، نثار اوباایشان (!) شده هست؟!!

  42. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “ما یک وقت به کسی می‌گوییم؛ بز، اما منظور این بوده هست که او شیر نبوده هست، نه اینکه بی‌برو برگرد، بز بوده هست! حتی ما وقتی به کسی شیر می‌گوییم «گر چه باشد در نوشتن شیر، شیر» اما باید دید که منظور چی بوده هست؟! شیر جنگل بوده هست یا شیری که از گاو دوشیده می‌شود؟! جخت بلا همین شیر دوم، خودش بر ۲ نوع بوده هست؛ شیر با روغن پالم یا شیر بدون روغن پالم! پس به این راحتی‌ها نبوده هست…”
    🙂

    یارو میره دبی توی رستوران میگه:
    الکباب، کباب میارن براش
    میگه الپیاز، پیاز میارن براش
    میگه البرنج، برنج میارن براش
    با غرور میگه: چقدر خوبه آدم عربی بلده!
    گارسن میگه: اگر من ایرانی نبودم الکوفت هم بهت نمیدادن!


    در هر صورت؛ به الجهنم!!

  43. مرضیه می‌گوید:

    متن عالییییی بود. دست مریزاد
    خصوصی:
    و اما! در مورد نیم‌فاصله!
    اگر نرم‌افزار کیبورد فارسی نصب کنید (مثلا persian habibirad)، با shift + space به راحتی می‌شه نیم‌فاصله زد!
    اگر هم این رو نداشتید: Alt + 0254

  44. چشم انتظار می‌گوید:

    ایشان از اول هم مخالف قرارداد ننگین کرسنت بوده هست! نامه اش هم موجود هست. ولی؛ چرا حالا موافق شده هست؟! به جهنم!!

  45. مجنون می‌گوید:

    سلام
    حاج حسین، چند وقتیه دوباره از سیداحمد خبری نیست؟

  46. حزب الله سایبر می‌گوید:

    سخنگوی دومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی گفت: تخفیف‌های چشمگیری از سوی تولیدکنندگان در نظر گرفته شده و بعضا برخی محصولات نرم‌افزاری با تخفیف ۱۵ تا ۴۰ درصد در نمایشگاه عرضه خواهد شد.
    بخوانید در سایت حزب الله سایبر: http://www.hizbullahcyber.com/content/22295

    گفت و گو با حجت الاسلام طاهری؛
    نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب فرصتی برای هم افزایی است.
    بخوانید در سایت حزب الله سایبر: http://www.hizbullahcyber.com/content/22290

    گفت و گوی اختصاصی با دکتر عباسی؛
    نسل جوان متدین در عرصه رسانه های دیجیتال رو سفید است.
    متن کامل گفتگو در سایت حزب سایبر: http://www.hizbullahcyber.com/content/22303

    محتوای قراد داد کرسنت چیست که آقای روحانی ترس از افشا شدن آن را در افکار عمومی دارد؟
    بخوانید در سایت حزب الله سایبر: http://www.hizbullahcyber.com/content/22304

  47. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    استفرالله ربی و اتوب الیه
    از روح پاک شهید خرازی عذر می خواهم اگر کاری به مسایل سیاسی نداشته باشم.منظورم در متن، توجه به یک نکته حاشیه ای بود و لا غیر.

    برای تصحیح متون و نیم فاصله و نگارش و… پیشنهاد می کنم نرم افزار “ویراستیار” را امتحان نمایید. این نرم افزار به صورت رایگان با تدبیر و محوریت شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه شده است.
    http://www.virastyar.ir/

  48. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    پیشنهاد می کنم دوستان به طور مستقیم و یک دفعه این نرم افزار را به خصوص برای متون حساس خود، مورد استفاده قرار ندهند. ابتدا با امکانات و تنظیمات آن آشنا شده و در متون غیر کاری و به اصطلاح چک نویس استفاده کنند و بعد از این که با کارایی آن آشنا شدند از این نرم افزار بهره بگیرند. به خصوص برای متون طولانی مانند پایان نامه یا مقالات علمی و… بسیار راهگشا است و غلط تایپی را تا حد بسیار زیاد کاهش می دهد اما نباید به طور کامل به آن اعتماد کرد. مثلا تشخیص تطابق فعل و فاعل و… را نمی تواند انجام دهد. بعد از این که متن را با استفاده از نرم افزار اصلاح کردید،‌ باید یک بار دیگر آن را شخصا مطالعه کنید تا اگر اشتباهی را یافتید خودتان آن را اصلاح نمایید. در عالم مجازی این نکته را مد نظر قرار دهید که “همیشه یک فایل پشتیبان از داشته های خود داشته باشید”. من خودم نسخه ۲٫۵٫۴ را استفاده می کنم زیرا به نظرم کار با آن راحت تر است.

  49. ناشناس می‌گوید:

    آقای قدیانی؛
    🙂 ببخشید با «نیم فاصله» داغ دلت تازه شد! از این صافی و صداقتت خوشم میاد.

    مرضیه؛
    رهگذر؛
    ممنون از راهنمایی. ماشاءالله چه برکتی داره این قطعه که همه جوره توش رشد می کنی.

  50. ف. طباطبایی می‌گوید:

    چه قطعه بیست و ششی!! چه فضای تمیز و لطیفی!!
    آفرین به همه…

    به قول عزیزی؛ راضی ام ازتون!! 🙂

  51. به مجنون می‌گوید:

    فصل ماهی گیری شده و بعضی غیبت ها موجه به حساب میاد! بعله!

  52. شیدا می‌گوید:

    پلنگ هاى مازندران یکى پس از دیگرى مرده هست!
    در تابستان جنگل هاى گیلان سوخته هست، پرندگان در زمستان در اصفهان یخ زده هست.
    بنزین یورو ٢ را به جاى یورو ۴ وارد کرده هست و…
    و حقش هست که جایزه بانوى محیط زیست جهان دریافت کرده هست!
    مگر سومین بانوی متفکر جهان صاحب نظریه داماد لرستان، از همین قماش نبوده هست!؟
    حالا هر کس انتقادى دارد به این همه افتخار آفرینى، نقطه مقابل “شیردل” نیست؟
    نباید به جهندم برود؟ خوب واضح و مبرهن است که باید برود.

  53. ناشناس می‌گوید:

    این حاشیه‌سازی برای کتمان کدام کوتاهی‌های دولت بود؟! (خبر ویژه)

    http://kayhan.ir/fa/news/21170

  54. مجید می‌گوید:

    سلام؛
    چرا از روحانی ناراحت می شین؟
    ایشان دارن به آیه شریفه “اشداء علی الکفار و رحماء بینهم” عمل می کنن، منتها برعکس!

  55. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    من پراید سوار نمیشم. توقع دارید من مثل شما ماشین سوار شم؟!
    http://rajanews.com/detail.asp?id=199541

  56. . می‌گوید:

    سلام؛
    در عجبم!
    دیشب اومدم توی قطعه، ولی رفتم تو پست “منافع ملی را بچسبید”.
    می بینم که مدام داره آمار آنلاین میره بالا، ولی انقدر که دیر به دیر مطلب می گذارید اصلا احتمال هم ندادم شاید پست جدید گذاشته باشید!

  57. امید مدبری می‌گوید:

    من از کامنت ها بیشتر لذت بردم تا خود متن!

  58. افشین می‌گوید:

    راه قدس از پاستور و بهارستان می‌گذرد!/ وقت تمرکز بر مرگ بر اسرائیل انحراف و آدرس غلط است!

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=199650

  59. افشین می‌گوید:

    نمی دونی چه حالی می ده وقتی میای توی قطعه و کسی هست که آنلاین تأیید یا حتی حذف کنه! آی مزه می ده! آی مزه می ده! جای ما نیستی که بدونی چه کیفی داره! 🙂

  60. حقگو می‌گوید:

    متن زیبای شما در وبلاگ ما قرار گرفت.
    http://paydar1357.blogfa.com/

  61. خاطره باز می‌گوید:

    چشم انتظار می‌گوید:
    ۲۷ مهر ۱۳۹۲ در t ۲۳:۳۳

    خبر فوری از قطعه ی ۲۶:
    .
    هاشمی، خودکشی کرد!!
    کارشناسان زبده ی بررسی صحنه ی جرم، نامه ای در کنار جسدش پیدا کردند، که در آن نوشته بود: تمام چیزهایی که در مورد امام گفته بودم، زاییده ی فکر معیوبم بوده است…

    تکذیبیه:
    خبر بالا، به شدت تکذیب می شود. بچه های سایت، خبر چند سال آینده رو الان گذاشتند، که جاش نبود!! 🙂

  62. خواهر شهید می‌گوید:

    سلام؛
    یکی از سایت هایی که من مطالعه می کنم، “کلمه” است.
    (البته نه آن کلمه سبز)
    ولی چند روز است که به روز نیست. کسی اطلاع دارد چرا؟

  63. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    رئیس جمهور: “هر وقت می خواد مذاکره بشه یک عده می گن ما داریم می لرزیم؛ خب به جهنم، برین یه جای گرم پیدا کنین برا خودتون! چه کار کنیم ما!”

    در همین زمینه پیش بینی می شود با توجه به اینکه ایشان الگوی هیئت دولت می باشد؛ در روزهای آتی شاهد شنیدن چنین دیالوگ هایی نیز باشیم:

    وزیر اقتصاد: بعضی ها می گن تورم بالاست و کمرمون داره زیر فشارهای اقتصادی خم میشه! خب به جهنم، برین باشگاه های ورزشی قوی بشین! شما لاغر مُردنی هستین، چه کار کنیم ما!

    وزیر نیرو: هر وقت صحبت از قطعی برق میشه، یک عده می گن ما از تاریکی می ترسیم؛ خب به جهنم، ۶ ماه سال برین قطب شمال، ۶ ماه بعدیش هم برین قطب جنوب تا همیشه روز باشه و توی تاریکی نباشین! شما ترسو هستین، چه کار کنیم ما!

    وزیر کار: بعضی ها می گن آمار بیکاری بالاست؛ خب به جهنم! عرضه داشتین یک کاری واسه خودتون پیدا می کردین! شما بی عرضه هستین، چه کار کنیم ما!

    وزیر راه: هر وقت یک هواپیما می خواد پرواز کنه، مسافرهاش میگن ما می ترسیم سقوط کنیم؛ خب به جهنم، با اسکانیا مسافرت کنین که جزغاله بشین! چه کار کنیم ما!

    وزیر بهداشت: هر وقت می خواد یکم مصرف سرانه شیر بالا بره، یک عده می گن توی شیر پالم هست؛ خب به جهنم! برین روستا خودتون از گاوها شیر بدوشین! شما سوسولید، چه کار کنیم ما!

    وزیر امور خارجه: هر وقت می خواد صحبت رفع فیلتر فیسبوک بشه، یک عده می گن ما به لایک های تو حسودی می کنیم؛ خب به جهنم، بریم یه جایی پیدا کنین که اصلا اینترنت نداشته باشه! چه کار کنیم ما!

    وزیر ارشاد: هر وقت می خواد چند تا فیلم درست و حسابی اکران بشه، بعضی ها می گن این فیلم ها تاثیر بدی روی فرهنگ جامعه داره؛ خب به جهنم؛ برین همون برنامه های صدا و سیماتون رو نگاه کنین! اصلا لیاقتتون همونه! شماها خیلی پاستوریزه هستین، چه کار کنیم ما!

    وزیر ورزش و جوانان: هر وقت پول کم می آریم و نمی تونیم وام ازدواج بدیم، برخی ها میگن زندگی جوون ها با مشکلاتی روبرو شده؛ خب به جهنم؛ برین پدرزن مایه دار پیدا کنین که نیازی به این چندرغاز وام ما نداشته باشین! تو عرضه نداشتی پدرزن مایه دار داشتی باشی، چه کار کنیم ما!

    وزیر ارتباطات: هر وقت لنگر کشتی روی کابل های اینترنت می افتد برخی می گویند اینترنتشان قطع شده و نیاز به اینترنت دارند، خب به جهنم! فدای سرم! همینه که هست! چه کار کنیم!

  64. ع.ح.ق می‌گوید:

    آقا این وطن امروز به شدت شمشیر رو واسه وزیر علوم از رو کشیده ها
    داشتم روزنامه فرداش رو از تو سایتش می خوندم
    به شدت داره جو میده
    واقعیه یا همون بحث ژورنالیست و مخاطب و اینهاست؟
    آدم می خونه روزنامه رو، فکر می کنه ۴شنبه قراره یه انفجار هسته ای تو کشور رخ بده!

  65. همشهری باکری می‌گوید:

    روزنوشت
    اگر مبلغ بدهی بابک زنجانی (۹ هزار میلیارد تومان) را با فساد مه آفرید خسروی (۳ هزار میلیارد تومان) جمع کرده و در عدد ۴٫۵ ضرب کنیم، برابر می شود با مبلغی که ایران در دادگاه لاهه در پرونده کرسنت جریمه شده است. (۱۸ میلیارد دلار معادل ۵۴ هزار میلیارد تومان)
    یعنی هزینه ی یک دسته گل حضرات، چهار و نیم برابر ۲ فسادی است که همین حضرات هر روز در بوق و کرنا می کنند..
    به جهنم..

  66. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    همشهری باکری

    اون دادگاه سمبلیک هست ضمانت اجرایی نداره
    حالا فکر کردی ما این پول رو میدیم؟
    هه
    زرشک

    حسین قدیانی: احیانا نمی خوای بگی که رای یه دادگاه بین المللی «کاغذپاره» است؟؟!!

  67. ع.ح.ق می‌گوید:

    من یه ویژگی بد دارم، اونم اینه که موقع مباحث -حالا چه اقتصادی باشه چه سیاسی باشه چه ورزشی باشه چه هر چیز دیگه- مطالبی که میخوام بگم رو معمولا یادم میره…

    داشتم تمام سوتی های این دولت رو می نوشتم که موقع بحث با دوستان و فامیل یادآوری بشه واسم. موقع نوشتن می دیدم ای خدا، هر چیزی که بگیم تف سر بالاست. بالاخره روحانی چه بد و چه خوب رئیس جمهور نظام جمهوریه اسلامیه. هی زیر آبشو بزنم که چی بشه؟ از یه طرفم نگم عقده میشه ها. وسط همین احوالات بودم که یه سوال قدیمی که قبلا هم پرسید اومد به ذهنم، گفتم از شما هم بپرسم. اینو قبلا از مسئولین بسیج پرسیده بودم ولی جوابی نگرفتم، شاید شما کمکم کنید…

    ما تا الان ۷ تا رئیس جمهور داشتیم؛ اولی فراری شد، دومی هنوز از راه نرسیده شهید شد، سومی به رهبری رسید، چهارمی و پنجمی فتنه گر شدن، ششمی کاری کرد که اون دو تا فتنه گر قبلی جراتش رو نداشتن از این غلطا بکنن و وسط دوران ریاست جمهوریشون با رهبری قهر کنند، هفتمی هم که قربونش برم.. از همین الان معلومه چی میشه. پس بین این ۷ نفر دو تاشون تو زرد نشدن، یکیشون که شهید شد، یکیشون هم رهبر شد.

    به نظر شما کجای کار ایراد داره که یک نظام بعد از ۳۵ سال هنوز نتونسته یه رئیس جمهور تربیت کنه که دوره ریاست جمهوریش تموم بشه و بعدش فتنه گر نشه؟

  68. علی می‌گوید:

    اولا به نظر من آب رو بریزین اونجایی که می سوزه…
    دوما اینا اصلا اندازه بزغاله هم نمی فهمن…
    سوما نمی بینی توی دولت اعتدال چطور ﺳﺮﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺻﻒ ﮐﺸﯿدن ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﺯﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺯﻧﺒﯿﻞ ﻣﯽﮔﺬﺭﺍﻧﺪ…

    حالا انقدر نقد کن تا نقد دانت پاره بشه! مگه نمی دونی اون ممه رو لولو برد؟

  69. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    علی؛

    اولا ممنون که تجربه‌ت رو در اختیارمون گذاشتی!
    ثانیا کدوما؟! تکلیف خودت رو معلوم کن که مخاطبت کیه؟
    ثالثا ما توی دولت اعتدال یه صف بیشتر ندیدیم، اونم صف سبد کالا بود؛ با فضاحت کامل!
    رابعا وقتی می‌گی “دوما”، داری عربی رو با فارسی قاطی می‌کنی خودتم متوجه نیستی!

    “خامسا” رو قاعدتا باید بگم “برو به جهنم!” ولی ترجیح می‌دم با زور شلاق ببرمت بهشت!!
    ملتفتی که؟!

  70. خواهرشهید می‌گوید:

    ……………..
    راستی با آن متهم به شدت مذکور چه باید کرد؟؟
    در اغلب قراردادهای نفتی/ گازی دوران مثلا اصلاحات، پای او در میان است!!

  71. خواهرشهید می‌گوید:

    ………………..
    نکند چون “میم ه” حامی جناح اصلاحات و اعتدال است، شانی بزرگتر از آن دارد که عدالت در حقش اجرا شود؟؟

  72. به ع.ح.ق می‌گوید:

    ع.ح.ق؛
    چقدر آشنایی شما! عین ح.ق می نویسی خصوصا وقتی که می گی موقع مباحث یه ویژگی بد داری که مطالب یادت میره آدم یاد آلزایمر و اینکه «مورچه ها آلزایمر نمی گیرند» می افته! یا اینکه می گی «اینو قبلا از مسئولین بسیج پرسیده بودم ولی جوابی نگرفتم، شاید شما کمکم کنید» آدم یاد اون «یاری» طلبیدن و گیر کردن لای جوی آب و این حرفا می افته! 🙂 🙂 🙂 خب چیه؟! آدمیزاده دیگه! فکرش هزار جا میره! حرفیه؟! والا!
    http://www.ghadiany.ir/1391/17674

    آدم خنده اش می گیرد حسابی! 🙂

    قطعه ۲۶: «ع. ح .ق»، «حسین قدیانی» نیست. مخاطبی است که مثل شما کامنت می گذارد. خیال تان تخت…

  73. امین می‌گوید:

    فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست؟! (یادداشت روز کیهان/ حاج حسین شریعتمداری)

    سایت کیهان باز نمی کنه که لینک رو از کیهان بذارم. اما لینکش از رجا اینه:
    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=199696

    بی خود نیست که حاج آقا صفار می فرمایند؛ «حوزه فرهنگ در آستانه یک فاجعه است».

  74. حزب الله سایبر می‌گوید:

    چهاردهمین همایش بزرگ حزب الله سایبر در نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی برگزار می گردد.

    در این همایش باشکوه، دکتر علی اکبر رائفی پور سخنرانی خواهند کرد و حامد زمانی به اجرای برنامه خواهد پرداخت.

    این همایش در روز سه شنبه چهارم شهریور ماه سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی، ساعت ۱۸ در محل برگزاری نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.

    گفتنی است نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی از روز اول شهریور ماه الی هفتم شهریور در بوستان گفت و گو برگزار خواهد شد.

    http://www.hizbullahcyber.com/content/22309

  75. مرضیه می‌گوید:

    این هم به جهنم با الفاظی دیگر از زبان شیخ‌الوزرای دولت!!!! وزیر نسبتاً محترم! نفت:
    http://jahannews.com/vdcgun9wnak9ux4.rpra.html

  76. محمد می‌گوید:

    با سلام؛
    از همیشه عده ای هستن که مخالفن، فرقی نمی کنه موضوع چی باشه، همیشه مخالفن…
    البته توی ایران نداریما!
    اونور آب رو میگم؛
    یه حزب اونور هست به اسم Front sustainability! که کلا فکر می کنن مردمشون حافظه تاریخیشون زیر ۱ ساعته و حرف ها و عمل ها و تهمت ها و جنگ اعصاب های دولت های قبلی رو یادشون نمیاد و کلا عادت دارن (همون حزبه) با جار جنجال کارشون رو پیش ببرن.
    خدا رو شکر که توی ایران ما از این حزب ها نداریم، خدا رو شکر!!

  77. حقگو می‌گوید:

    میر کاظمی نماینده مجلس:
    رئیس جمهور که نمی خواهد مردم به زور به بهشت بروند چگونه با طبع لطیفش مردم را به زور به جهنم می فرستد!!!!!!

  78. حقگو می‌گوید:

    اینهایی که الان با وقاحت تمام در رسانه ی ملّی به عزاداران حسینی اهانت می کنند، حامی همان هایی اند که روز عاشورا کف می زدند و می رقصیدند.

  79. گفت و شنود می‌گوید:

    برخیز و بنشین! (گفت و شنود)

    گفت: معاون حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور برای نمایندگان استیضاح‌کننده وزیر علوم خط و نشان کشیده و آنان را تهدید کرده است.
    گفتم: که چی؟!
    گفت: ایشان اعلام کرده است «با فرض آن که استیضاح رأی بیاورد، گزینه بعدی قطعا کسی خواهد بود که تغییری در خط‌مشی وزارت علوم ایجاد نخواهد کرد»!
    گفتم: یعنی دولت باز هم از به کارگیری افراد بدسابقه و بعضا کم‌دانش، ایجاد تنش و تشنج در محیط دانشگاه‌ها به جای علم‌آموزی، کند شدن خط حرکت علمی در دانشگاهها حمایت می‌کند.
    گفت: مگر اظهارات وی غیر از این هم مفهوم و معنایی دارد؟!
    گفتم: پس تکلیف قانون‌گرایی و پذیرش وظیفه نظارتی مجلس در قانون اساسی و شعار اعتدال و پرچمدار نقد بودن! و… چه می‌شود؟
    گفت: ظاهرا، آغاز و پایان وعده‌های دولت با یکدیگر متناقض است.
    گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی با شور و حال می‌گفت؛ باید در پی کار و تلاش بود و به قول شاعر استناد می‌کرد که گفته است «برخیز و مخور غم جهان گذران» به او گفتند، پس چرا کار و تلاش نمی‌کنی؟ پاسخ داد برای این که همین شاعر در جای دیگری می‌فرماید «بنشین و دمی به شادمانی گذران»!

  80. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    با این پرروبازی مقامات دولتی، ان شاء الله فرجی دانا حتما خواهد افتاد…

  81. علی می‌گوید:

    جناب قدیانی و کل نوچه ها
    می بینم جهنم بهتون حال داده

  82. یکی از 17 تن می‌گوید:

    ماشاءالله ۱۷ نفر آنلاین!

  83. ابوالقاسم می‌گوید:

    با سلام خدمت داداش حسین و سایر دوستان
    برای ایجاد نیم‌فاصله تو word، یک راه اصولی و منطقی هم هست و اون هم ایجاد یک کلید میانبر (به دلخواه) برای کلید نیم‌فاصله هست. برای ایجادش، ابتدا برین تو تَبِ Insert، بعد انتهایِ TAB، روی گزینه Symbol کلیک کنید، پایینش یه گزینه داره به اسم More Symbols، روی اون کلیک کنید، یک کادر جدید به اسم Symbol باز می‌شه؛ تو این کادر قسمت بالا سمت چپ، یک گزینه به اسم فونت داره، که شامل یک لیست کشویی از فونت‌هاست، تو اون قسمت فونت (Complex script text) رو انتخاب کنید تا به حروف و علامت‌های فارسی دسترسی پیدا کنید. هر کدوم از این علامت‌ها و نمادها هم اسمی داردن که پایین سمت چپ اسمشون رو نشون می‌ده. حالا تو قسمت علامت‌ها و نمادها، یه چهار، پنج خونه هستن که سفید و خالی هستن. یکی از اون‌ها اسمش Zero Width Non-Joiner هست که در واقع همون علامت نیم‌فاصله تو word هست. راهی که بتونین بدون دردسر و رفتن به این همه مسیر! از این نماد استفاده کنین، استفاده از کلید میانبر یا همون ShortcutKey هست. اگه دقت کنین پایین کادر، سمت چپ، دو TAB دیگه به اسم …AouoCorrect و …ShortcutKey هست. ابتدا روی نمادِ Zero Width Non-Joiner (که یک خونه سفید و خالی هست) کلیک کنید تا رنگش آبی بشه، بعد روی گزینه …ShortcutKey کلیک کنید. یک صفحه جدید باز می‌شه و حالا می‌تونید یک کلید میانبر براش تعریف کنید (که من معمولاً Ctrl + Space رو ترجیح می‌دم. مخصوصاً که برای تایپ ده انگشتی خیلی به کمکم میاد). تو این صفحه جدید، بعد از تعریف کلید میانبر، روی دکمه Assign (پایین سمت چپ) کلیک کنید و صفحه رو ببندید، از محیط Symbol هم می‌تونید خارج بشید. حالا از این به بعد هر وقت بخواید از نیم‌فاصله استفاده کنید، می‌تونید با فشردن کلید میانبری که تعریف کردید، این کار رو انجام بدید. البته راهی که دوستان پیشنهاد دادند، هم تا حدودی کار نیم‌فاصله رو انجام می‌ده، ولی استاندارد! نیست. راه استاندارد و منطقیش همینه که نوشتم. البته چون بلد نیستم تو قسمت نظرات تصویر هم قرار بدم، این قدر این کامنت طولانی شد! وگرنه با چند تا تصویر ساده، خیلی راحت‌تر و بی‌دردسر‌تر می‌شد همه‌ی این‌ها رو توضیح داد!!!
    امیدوارم که به دردتون خورده باشه.
    با تشکر از مطالب خوبتون
    یا علی

  84. خیبرشکنان می‌گوید:

    جداً این گریزی که به روغن پالـــــــــــــــم زده شد فقط از دست خودت ساخته بود، فقط!

  85. فرزاد می‌گوید:

    بالاخره بین هر ۱۰۰۰۰ تا متن عالی حسین آقا، یه دونه اینطوری هم پیدا میشه!
    [آیکن زبون درازی]

  86. صاعقه گمنام می‌گوید:

    ما عمری است در حسرت بهشت پروردگار لح لح می زنیم، لآکن ظاهرا جهنم فخیمه کنونی(!) به کام برخی شب پرستان خوش آمده که علی الدوام نشانی جهنم به مردم می دهند!

  87. برف و آفتاب می‌گوید:

    ابوالقاسم؛
    احتمالا کامنت شما نخونده تایید شده 🙂

  88. هاتف می‌گوید:

    سلام.
    رفقا التماس دعا…

  89. محسن می‌گوید:

    سلام؛
    می دونم بی حرمتی به یادداشت استاد عزیز قدیانی است، ولی منتظر نظراتتون در وبلاگ خودم هستم… ببخشید!

  90. همشهری باکری می‌گوید:

    مهم تر از پول بسیار کلانی که در پرونده کرسنت از جیب بیت المال خارج می شود، شاید این باشد که این فاجعه دست پخت کدام آشپز بوده است؟؟ و اینکه آیا این فرد با این گند و افتضاح، همچنان آشپز نفت و گاز کشور باقی می ماند؟؟

    حسین قدیانی: کامنتی که شما بعد از این کامنت خوب گذاشتی و حذف هم شد، به این دلیل بود که جدای از غلط بودن موارد آن، به حاشیه بردن اصل و اساس استیضاح وزیر علوم منجر می شد. البته تحلیل خود من این است؛ «گیر دادن عجیب و غریب و بی خود به مدرک دکترای دکتر روحانی -که بعد بگن؛ آی! به رئیس جمهور اهانت شد و دور جدید حمله به منتخب ملت و…- حکایت نامه و شب نامه ای که البته در حد محدود علیه رئیس جمهور منتشر شد و آنهم به نظر مشکوک می رسید یا حکایت بحثی که درباره بورسیه ها راه انداخته شد، نقشه مشترک دولتی ها-اصلاح طلبان برای منحرف کردن روند استیضاح فرجی دانا است». فلذا مراقب باشیم و هوشیار که ناخواسته بازی در زمین این «نقشه کثیف» نکنیم… و اما جناب ع. ح .ق! سئوالی که شما در انتهای کامنت تان طرح کردید و پررنگ هم شد، چند سالی می شود که به سئوال/ دغدغه مشترک بسیاری مبدل شده، من جمله خود این حقیر. به هر حال، سئوال، سئوال متینی است و واقعا جای جواب دارد که اساسا چرا باید همچین باشد؟؟!! لیکن بعضی سئوال ها هستند که بیشتر باید خود سئوال کننده درباره آن سئوال، فکر و تامل و تانی کند تا اینکه جواب حاضر و آماده ای از فلان کارشناس یا بهمان استاد بگیرد. من اما بعد از مشاهده این سئوال در کامنت شما، یاد مداقه های قبلی خودم افتادم، زمانی که زیاد با این پرسش، دست به گریبان می شدم. مداقه های من، عجبا که خود سئوالات دیگری در پی داشت، بی آنکه لزوما مرا به جوابی مشخص و معین برساند. بعضی از این مداقه های سئوال گونه را در ادامه می آورم: یک/ اصلا از کجا معلوم که این عیب، فی الواقع حسن نبوده باشد؟! تو گویی ظرفیت نظام ما آنقدر بالاست که به راحتی می تواند عناصر در مظان فتنه انگیزی را حتی به عنوان رئیس جمهور انتخابی یا رئیس مجمع انتصابی تحمل، حفظ، بلکه مدیریت کند. دو/ و بر فرض عیب بودن، چقدر نظام به ما هو نظام مقصر است، چقدر ما به عنوان رای دهنده؟! فراموش نکنیم که هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و بلکه بنی صدر، هیچ کدام با رای نظام یا اراده خمینی و خامنه ای، رئیس جمهور نشده اند، بلکه آنچه نقش محوری و تعیین کننده داشته، رای ما مردم بوده. یعنی اینجا بیشتر باید دنبال گیر و گور، نواقص، معایب و مضار دموکراسی بلکه مردمسالاری دینی -در کنار همه محاسن مترتبه- گشت تا خود نظام. سه/ آیا حلال این عیب، استفاده از نظام پارلمانتاریستی است؟! که در آن رئیس جمهور با ۲ واسطه -ابتدا رای مردم به نمایندگان مجلس، بعد رای نمایندگان پارلمان- انتخاب شود؟! چهار/ آیا آنطور که مثلا جناب آقای صفار هرندی معتقد است؛ می توانیم با استفاده از احزاب حرفه ای و برقراری یک نظام حزبی درست، این مشکل را تا حدود زیادی مرتفع کنیم؟! که در حزب، رئیس جمهور تربیت کنیم؟! که بعد، بتوانیم او را مورد بازخواست قرار دهیم؟! صدالبته حزب حرفه ای که بتواند این عیب را محو یا لااقل کمرنگ کند، نباید مثل احزاب کارگزاران یا مشارکت، «دولت ساخته» باشد، بلکه باید «دولت ساز» باشد و از پایین به بالا شکل بگیرد، نه بالعکس. مع الاسف، اغلب احزاب کنونی ما، به جای آنکه دولت تشکیل بدهند -و اساسا توانایی این کار را داشته باشند!- می بینیم که توسط خود دولت تشکیل شده اند. به زعم جناب صفار؛ اگر ما نظام حزبی درست و از پایین به بالا داشته باشیم، هم می توانیم در حزب، رئیس جمهور تربیت کنیم، هم بالاتر، می توانیم در حزب، دولت تربیت کنیم. پنج/ آیا این عیب، ناشی از اختیارات کلان رئیس جمهور در نظام ماست که اندکی بعد از دوری از قدرت و دولت، قصد می کند با فتنه انگیزی، بیماری لاعلاج دوری از صندلی را سرپوش بگذارد؟! شش/ اساسا آیا این عیب، فقط بعد از دوران ریاست فرد بر جمهور سر باز می کند؟! یا در همان زمان ریاست جمهوری هم با «خانه نشینی فلان روزه» یا «خب برن به جهنم» بود و نمود دارد؟! هفت/ آمدیم و رئیس جمهور واقعا از دل یک حزب حرفه ای بیرون آمد یا آمدیم و رئیس جمهور توسط مجلس معین شد. در این ۲ صورت، بر فرض که این عیب مورد بحث، کم شود، آیا خطر بروز معایب دیگر وجود ندارد؟! اگر دارد -که به شدت محتمل است!- آن «معایب دیگر» چیست؟! و آیا ممکن نیست که از عیب مورد نظر، «خطرناک تر» باشد؟! جالب است! صرف نظر از «معایب دیگر»، حتی همین عیب مورد بحث یعنی فتنه آفرینی رئیس جمهور؛ در نظام پارلمانی، از آنجا که رئیس جمهور ممکن است «به پشتگرمی پارلمان همراه با خود»، فتنه انگیزی کند، فتنه شدیدتری به نظر می رسد! همچنان که در نظام حزبی، رئیس جمهور ممکن است «به پشتوانه حزب همراه با خود»، دست به فتنه مضاعفی بزند. گذشته از همه این موارد، آیا در صورت معین شدن رئیس جمهور توسط نمایندگان مجلس یا حتی اسقرار یک نظام حزبی کلاسیک، این انگ را به نظام نمی چسبانند که جمهوری اسلامی از ترس «مردمسالاری بی واسطه»، دست به دامن واسطه مشهود پارلمان یا واسطه کم و بیش مشهود حزب کلاسیک شد؟! از سویی باید دید محاسن همین «انتخاب بی واسطه» -حتی با این فرض که رای اکثریت، غلط باشد یا بهترین نباشد- چیست؟! و آیا بهتر نیست ناظر بر بعضی مسائل امنیتی + فریضه حفظ نظام، همین شیوه انتخاب رئیس جمهور، منتهی با یک «آچار کشی» ادامه یابد؟! لابد می دانید؛ در نظام هایی مثل نظام جمهوری اسلامی که مردم بی واسطه مجلس، رئیس جمهور را انتخاب می کنند، چند برابر نظام های پارلمانتاریستی، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» در بین آحاد ملت وجود دارد که معطوف بر حفظ اصل و اساس آن نظام، وجود این حس، فوق العاده حیاتی و مقوم امنیت ملی است. فراوان دقت شود! عموما، عمدتا و شاید در همه جای دنیا، مردمی که می بینند با انتخاب مستقیم رئیس جمهور می توانند حرف خود را به حاکمیت بزنند، کمتر دنبال راه های دیگر مثل آشوب و احیانا براندازی می روند. به طور حتم، وقتی با واسطه پارلمان، رئیس جمهور معین می شود، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» کم و بیش دچار تزلزل می شود. هشت/ اساسا این عیب مذکور، واقعا به این شدت و حدت وجود دارد یا کمی هم درباره اصل وجود آن + میزان آن غلو می شود؟! و اوضاع، حالا اینقدر هم معیوب و سیاه نیست؟!… و دهها مداقه سئوال گونه دیگر. خب ع. ح. ق عزیز! به آن سئوال البته خوب، متین و دلسوزانه شما هرگز نمی توان پاسخ داد، الا آنکه اول، تکلیف این همه سئوال من روشن شود!! 🙂

  91. یکی می‌گوید:

    “در نظام هایی مثل نظام جمهوری اسلامی که مردم بی واسطه مجلس، رئیس جمهور را انتخاب می کنند، چند برابر نظام های پارلمانتاریستی، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» در بین آحاد ملت وجود دارد که معطوف بر حفظ اصل و اساس آن نظام، وجود این حس، فوق العاده حیاتی و مقوم امنیت ملی است. فراوان دقت شود! عموما، عمدتا و شاید در همه جای دنیا، مردمی که می بینند با انتخاب مستقیم رئیس جمهور می توانند حرف خود را به حاکمیت بزنند، کمتر دنبال راه های دیگر مثل آشوب و احیانا براندازی می روند. به طور حتم، وقتی با واسطه پارلمان، رئیس جمهور معین می شود، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» کم و بیش دچار تزلزل می شود”.

    چقدر دقیق و ظریف! احسنت به این مداقه!

  92. نیم‌فاصله می‌گوید:

    بچه‌ها یه راه جالب که می‌شه باهاش همین‌جا در بخش نظرات هم نیم‌فاصله را اجرا کرد بدون این‌که نیاز باشه اول توی ورد تایپ و بعد این‌جا کپی کنیم! استفاده همزمان شیفت و کنترل و عدد ۲ به راحتی در همه‌جا نیم‌فاصله می‌زنه. نمونه‌اش همین کامنت البته اگر تأیید بشه. 🙂

    فکر کنم دیگه حسین قدیانی مثل قدیما که بچه‌تر بود 🙂 به همه ماهایی که راجع به نیم‌فاصله حرف زدیم بگه راضی نیستم بیاید قطعه‌ی من! حالا به همه نگه، احتمالا به من می‌گه! 🙂

    حسین قدیانی: جالب بود، خندیدیم! اما حدود کلمات بعضی متن هایم بیش از ۲۰۰۰ کلمه یا حتی گاهی بالغ بر ۴۰۰۰ کلمه می شود. اون وقت، گرفتن این شیفت و کنترل و عدد ۲… بگذار امتحان کنم؛ «می‌شود» ولی به خون جگر!!

  93. نیم‌فاصله می‌گوید:

    چاکر داداش گل! آقا متنت رو با لحاظ نیم‌فاصله‌ها ویرایش کردم (نگو که با این نیم‌فاصله کچلم کردید که باورم نمیشه! خودت مدتی هست که همین‌طور بودی، ما کاری به موهات نداشتیم 🙂 ) البته این کار رو کردم برای این‌که با مداقه به مداقه‌های سوال‌گونه‌ی شما توجه و تفکر کنم.

    حسین قدیانی: کامنتی که شما بعد از این کامنت خوب گذاشتی و حذف هم شد، به این دلیل بود که جدای از غلط بودن موارد آن، به حاشیه بردن اصل و اساس استیضاح وزیر علوم منجر می‌شد. البته تحلیل خود من این است؛ «گیر دادن عجیب و غریب و بی‌خود به مدرک دکترای دکتر روحانی -که بعد بگن؛ آی! به رئیس جمهور اهانت شد و دور جدید حمله به منتخب ملت و…- حکایت نامه و شب‌نامه‌ای که البته در حد محدود علیه رئیس‌جمهور منتشر شد و آن‌هم به نظر مشکوک می‌رسید یا حکایت بحثی که درباره بورسیه‌ها راه انداخته شد، نقشه مشترک دولتی‌ها-اصلاح طلبان برای منحرف کردن روند استیضاح فرجی دانا است». فلذا مراقب باشیم و هوشیار که ناخواسته بازی در زمین این «نقشه کثیف» نکنیم… و اما جناب ع. ح .ق! سئوالی که شما در انتهای کامنت‌تان طرح کردید و پررنگ هم شد، چند سالی می‌شود که به سئوال/ دغدغه مشترک بسیاری مبدل شده، من‌جمله خود این حقیر. به هر حال، سئوال، سئوال متینی است و واقعاً جای جواب دارد که اساساً چرا باید همچین باشد؟؟!! لیکن بعضی سئوال‌ها هستند که بیش‌تر باید خود سئوال‌کننده درباره آن سئوال، فکر و تأمل و تأنی کند تا این‌که جواب حاضر و آماده‌ای از فلان کارشناس یا بهمان استاد بگیرد. من اما بعد از مشاهده این سئوال در کامنت شما، یاد مداقه‌های قبلی خودم افتادم، زمانی که زیاد با این پرسش، دست به گریبان می‌شدم. مداقه‌های من، عجبا که خود سئوالات دیگری در پی داشت، بی‌آنکه لزوماً مرا به جوابی مشخص و معین برساند. بعضی از این مداقه‌های سئوال‌گونه را در ادامه می‌آورم: یک/ اصلاً از کجا معلوم که این عیب، فی‌الواقع حسن نبوده باشد؟! تو گویی ظرفیت نظام ما آن‌قدر بالاست که به راحتی می‌تواند عناصر در مظان فتنه‌انگیزی را حتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخابی یا رئیس مجمع انتصابی تحمل، حفظ، بلکه مدیریت کند. دو/ و بر فرض عیب بودن، چقدر نظام به ما هو نظام مقصر است، چقدر ما به عنوان رای‌دهنده؟! فراموش نکنیم که هاشمی و خاتمی و احمدی‌نژاد و روحانی و بلکه بنی‌صدر، هیچ‌کدام با رای نظام یا اراده خمینی و خامنه‌ای، رئیس‌جمهور نشده‌اند، بلکه آن‌چه نقش محوری و تعیین‌کننده داشته، رای ما مردم بوده. یعنی این‌جا بیش‌تر باید دنبال گیر و گور، نواقص، معایب و مضار دموکراسی بلکه مردم‌سالاری دینی -در کنار همه محاسن مترتبه- گشت تا خود نظام. سه/ آیا حلّال این عیب، استفاده از نظام پارلمانتاریستی است؟! که در آن رئیس‌جمهور با ۲ واسطه -ابتدا رأی مردم به نمایندگان مجلس، بعد رأی نمایندگان پارلمان- انتخاب شود؟! چهار/ آیا آن‌طور که مثلاً جناب آقای صفار هرندی معتقد است؛ می‌توانیم با استفاده از احزاب حرفه‌ای و برقراری یک نظام حزبی درست، این مشکل را تا حدود زیادی مرتفع کنیم؟! که در حزب، رئیس‌جمهور تربیت کنیم؟! که بعد، بتوانیم او را مورد بازخواست قرار دهیم؟! صدالبته حزب حرفه‌ای که بتواند این عیب را محو یا لااقل کمرنگ کند، نباید مثل احزاب کارگزاران یا مشارکت، «دولت‌ساخته» باشد، بلکه باید «دولت‌ساز» باشد و از پایین به بالا شکل بگیرد، نه بالعکس. مع‌الاسف، اغلب احزاب کنونی ما، به جای آن‌که دولت تشکیل بدهند -و اساساً توانایی این کار را داشته باشند!- می‌بینیم که توسط خود دولت تشکیل شده‌اند. به زعم جناب صفار؛ اگر ما نظام حزبی درست و از پایین به بالا داشته باشیم، هم می‌توانیم در حزب، رئیس‌جمهور تربیت کنیم، هم بالاتر، می‌توانیم در حزب، دولت تربیت کنیم. پنج/ آیا این عیب، ناشی از اختیارات کلان رئیس‌جمهور در نظام ماست که اندکی بعد از دوری از قدرت و دولت، قصد می‌کند با فتنه‌انگیزی، بیماری لاعلاج دوری از صندلی را سرپوش بگذارد؟! شش/ اساساً آیا این عیب، فقط بعد از دوران ریاست فرد بر جمهور سر باز می‌کند؟! یا در همان زمان ریاست‌جمهوری هم با «خانه‌نشینی فلان روزه» یا «خب برن به جهنم» بود و نمود دارد؟! هفت/ آمدیم و رئیس‌جمهور واقعاً از دل یک حزب حرفه‌ای بیرون آمد یا آمدیم و رئیس‌جمهور توسط مجلس معین شد. در این ۲ صورت، بر فرض که این عیب مورد بحث، کم شود، آیا خطر بروز معایب دیگر وجود ندارد؟! اگر دارد -که به شدت محتمل است!- آن «معایب دیگر» چیست؟! و آیا ممکن نیست که از عیب مورد نظر، «خطرناک‌تر» باشد؟! جالب است! صرف‌نظر از «معایب دیگر»، حتی همین عیب مورد بحث یعنی فتنه‌آفرینی رئیس‌جمهور؛ در نظام پارلمانی، از آن‌جا که رئیس‌جمهور ممکن است «به پشتگرمی پارلمان همراه با خود»، فتنه‌انگیزی کند، فتنه شدیدتری به نظر می‌رسد! هم‌چنان‌که در نظام حزبی، رئیس‌جمهور ممکن است «به پشتوانه حزب همراه با خود»، دست به فتنه مضاعفی بزند. گذشته از همه این موارد، آیا در صورت معین شدن رئیس‌جمهور توسط نمایندگان مجلس یا حتی اسقرار یک نظام حزبی کلاسیک، این انگ را به نظام نمی‌چسبانند که جمهوری‌اسلامی از ترس «مردم‌سالاری بی‌واسطه»، دست به دامن واسطه مشهود پارلمان یا واسطه کم و بیش مشهود حزب کلاسیک شد؟! از سویی باید دید محاسن همین «انتخاب بی‌واسطه» -حتی با این فرض که رأی اکثریت، غلط باشد یا بهترین نباشد- چیست؟! و آیا بهتر نیست ناظر بر بعضی مسائل امنیتی + فریضه حفظ نظام، همین شیوه انتخاب رئیس‌جمهور، منتهی با یک «آچار کشی» ادامه یابد؟! لابد می‌دانید؛ در نظام‌هایی مثل نظام جمهوری‌اسلامی که مردم بی‌واسطه مجلس، رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند، چند برابر نظام‌های پارلمانتاریستی، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» در بین آحاد ملت وجود دارد که معطوف بر حفظ اصل و اساس آن نظام، وجود این حس، فوق‌العاده حیاتی و مقوم امنیت ملی است. فراوان دقت شود! عموماً، عمدتاً و شاید در همه جای دنیا، مردمی که می‌بینند با انتخاب مستقیم رئیس‌جمهور می‌توانند حرف خود را به حاکمیت بزنند، کم‌تر دنبال راه‌های دیگر مثل آشوب و احیاناً براندازی می‌روند. به طور حتم، وقتی با واسطه پارلمان، رئیس‌جمهور معین می‌شود، «حس خوشایند تعیین سرنوشت» کم و بیش دچار تزلزل می‌شود. هشت/ اساساً این عیب مذکور، واقعاً به این شدت و حِدّت وجود دارد یا کمی هم درباره اصل وجود آن + میزان آن غلو می‌شود؟! و اوضاع، حالا این‌قدر هم معیوب و سیاه نیست؟!… و ده‌ها مداقه سئوال‌گونه دیگر. خب ع.ح.ق عزیز! به آن سئوال البته خوب، متین و دلسوزانه شما هرگز نمی‌توان پاسخ داد، الا آن‌که اول، تکلیف این همه سئوال من روشن شود! 🙂

    حسین قدیانی: واقعا سپاس!

  94. بنده خدا می‌گوید:

    سلام علیکم
    زود به زود آپ شدن قطعه و کم بودن وقتم باعث می شد نتونم به کامنتهایی که می نوشتم -بین اون همه کامنت- سر بزنم. این بار که اومدم می بینم تایید نشده. مشکلی هست؟

  95. فطرس ملک می‌گوید:

    سلام

    بعد از مدتها

    دلم واسه متنهای قشنگتون تنگ شده بود…

  96. برف و آفتاب می‌گوید:

    جواب این‌همه سؤال، تو صفحه قرآنی که دیروز خوندم هست:
    و السبقون السبقون/ اولئک المقربون/ فی جنت النعیم/ ثلة من الاولین/ و قلیل من الاخرین/ …/ و اصحب الیمین ما اصحب الیمین/ …/ ثلة من الاولین/ و ثلة من الآخرین

    باید السبقون باشی تا بتونی ۸ سال ریاست جمهوری رو با سلامت تموم کنی؛ که متاسفانه قلیلٌ…

  97. چشم انتظار می‌گوید:

    دکتر سلام، قسمت پنجاهم. (ویژه نامه ی به جهنم!!!):

    http://media.snn.ir/Original/1393/05/26/VID16513050.flv

  98. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    الا به‌به ! الا چه‌چه ! الا خوب!
    الا ” کِرسِنت” من، پیمان مرغوب!
    تو پاکی و تمیزی و مبرا
    اگر شکی کنم استغفرالله
    دهان من در اینجا چفت چفته
    به من چه رشوه ها را کی گرفته!
    اساسا بووق! هر کی رشوه داده
    به ما چه شاهد و مدرک زیاده؟
    هر آنکس دست در امضای تو دارد
    هم او پست وزارت را بشاید
    بگو “میم ه” چونان پسته بخندد
    در این قصه نمکدان هم بگندد!
    تو را اصلاً ثنا گویم به هر دم
    جریمه گشته کشور؟ خب “جهنم”!

  99. بنده خدا می‌گوید:

    حواسم به ویرایش کامنت نبود. نه که بحث نیم فاصله هم بود از اون لحاظ 🙂
    یا علی.

  100. ع.ح.ق می‌گوید:

    با سلام
    راستش وقتی پاسختون که سرشار از سوال بود رو می خوندم داشتم به پایگاه بسیج مسجدمون فکر می کردم. به نظر من راه حل رو باید در همون سخن گهربار حضرت امام جستجو کرد. «اگر روحانی درست بشود، همه درست می‌‎شوند» یا قریب به همین مضمون! حالا ما با روحانی کار نداریم، ولی مطمئنا اگر بسیج درست می شد، این همه مشکلات به بار نمی آمد؛ نمونه اش انتخابات پارسال و رفتار دانشجوهای بسیجی! ساختار بسیج و روش های بسیج تو تربیت نیرو درست بشه، اون زمان بهترین نیروها رو به نظرم می تونیم تربیت کنیم ولی تا وقتی مسئول و مغز متفکر یک پایگاه بسیج یک «راننده تاکسی» با سطح سواد در حد دیپلم هست که ماهیانه حتی ۵ صفحه کتاب نمی خونه، خب حالا شما از این فرد انتظار داری نیرو تربیت کنه در حد رئیس جمهور؟! ما تقریبا ۴ نفر بودیم که نسبت به بقیه یه مقدار حداقل از نظر مدرک دانشگاهی تو پایگاهمون از بقیه بالاتر بودیم، البته خب اکثرا نوجوان هستند، در آینده قطعا از ماها خیلی بهتر خواهند شد، ولی الان ماها رو گذاشتن زیردست یه راننده تاکسی! چه طرح هایی که ارائه شد، چه فعالیت هایی که قصد داشتیم انجام بدیم، ولی این جناب «مغز متفکر» تنها فکرش راه اندازی یه سایت بود که فقط و فقط مطلب توش «کپی» کنیم؛ سال پیش همچین روزایی بود که حتی با حوزه صحبت کردیم……………………

    قطعه ۲۶: دوست بزرگوار! متاسفانه وقت اصلاح جمله بندی های دیگر شما را نداشتیم. ان شاء الله در کامنت های بعدی، نکات ویرایشی و نگارشی را بهتر و بیشتر مراعات می کنید.

  101. همشهری باکری می‌گوید:

    حاج حسین عزیر؛
    وقتی اینجا نظر می گذارم، به دست فرمون شما اعتماد و اعتقاد دارم، پس حتما مصلحت های بزرگتری هست که شما یه کامنت رو حذف می کنی!
    ممنون، نکات مفید و خوبی فرمودین!
    اون نظر هم شاید از این جنبه بود تا برخی از سیاسیون بدونن جوونای بورسیه شده که بی دلیل متهم شدن، چی می کشن؟
    و سوالات شخص بنده از برخی افراد دیگر هم هست که فارغ از هر جناحی، چگونه می توان در حین مسولیت، لیسانس و دکترا گرفت؟!

    معذرت! با گوشی نوشتم، امکان ویرایش نبود!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: تیتر یک روزنامه وطن امروز یکشنبه ۲۶ مرداد ۹۳ در روزنامه کیهان دوشنبه ۲۷ مرداد ۹۳ تکرار شده، البته به‌لحاظ محتوی. آیا وطن امروز می تواند جلودار روزنامه های اصولگرا شود؟! بیشتر باید صبر کرد… هر چند کیهان همیشه کیهان است!

    وطن امروز: http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/PagePDF/1698
    کیهان: http://kayhan.ir/files/fa/publication/pages/1393/5/26/217_2498.pdf

  102. هاشور می‌گوید:

    با توجه به اینکه جناب رئیس، گروه های زیر رو صراحتا و تلویحا از دایره ی مخاطبان اون جمله قشنگه بیرون کردن، پیدا کنید مخاطب را:
    ۱- منتقدین و مخالفین
    ۲- تخریب کنندگان: در برابر تخریب کنندگان هم باید از واژه های احسن استفاده کرد، و خودتون انصاف می دین که جمله ی مذکور هر چند از جانب حسن صادر شده ولی به هیچ عنوان احسن نیست!
    ۳- گروه اقلیتی که نه منتقدند، نه مخالف، که مشغول کارشکنی و تهمت و دروغ پراکنی هستند! 
    ۴-رقبای سیاسی، نمایندگان مجلس، اساتید دانشگاه، همه ی مردم اعم از زن و مرد و شهری و روستایی
    ۵- همه ی مخالفین دولت، کسانی  که منافع خود را در این دولت نمی بینند و اساسا افرادی که قواعد بازی را در دنیای سیاست بلد نیستند!

  103. ستاره خرازی می‌گوید:

    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
    مردم برن جهنم! با دشمنان مدارا!

    (دیوان خواجه حسن روحانی)

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: کارنامه یک‌ساله باسوادها/ یادداشت روز کیهان
    http://kayhan.ir/fa/news/21528

    این را هم از وطن امروز بخوانید
    http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/BlockPrint/9820

  104. گفت و شنود می‌گوید:

    طوطی(گفت و شنود)

    گفت: وزارت علوم اعلام کرد لیستی که از بورسیه‌های غیرقانونی منتشر شده نادرست و غیرقابل استناد است.
    گفتم: چند روز برای فرار از استیضاح به همین لیست تقلبی استناد کرده‌اند و حالا که قلابی بودن آن لو رفته و از وزارت علوم شکایت شده است، اعتراف می‌کنند که فهرست قلابی است!
    گفت: یک ماه قبل هم برای جلوگیری از استیضاح وزیر علوم یک لیست مشابه دیگر منتشر کرده بودند و بعدا وزارت علوم به خاطر انتشار آن مجبور به عذرخواهی شد.
    گفتم: چرا به جای پاسخ مستدل و منطقی، به این شگردها متوسل می‌شوند. یعنی نمی‌دانند که خیلی زود لو می‌رود؟!
    گفت: اعلام کرده‌اند در حال بررسی هستیم که چه کسانی این لیست تقلبی را منتشر کرده‌اند! و می‌خواهند ارتباط خودشان را با منتشرکنندگان لیست تقلبی نفی کنند!
    گفتم: یارو به کلانتری مراجعه کرد و به افسرنگهبان گفت؛ طوطی بنده گم شده افسرنگهبان گفت؛ وظیفه ما که پیدا کردن طوطی شما نیست و یارو گفت؛ می‌دانم جناب سروان! منظورم این است که وقتی پیدا شد اگر دیدید حرف‌های ضدانقلابی می‌زند، بدانید که ما از نظر سیاسی با هم اختلاف‌نظر داشتیم!

  105. حقگو می‌گوید:

    شریعتمداری تحریمه چاپش نمی کنی؟

    قطعه ۲۶: شما در حالی یادداشت روز حاج آقا را کامنت کرده بودید که قبلا دوستان، لینکش را در کامنت های همین پست گذاشته بودند.
    http://www.ghadiany.ir/1393/22573/comment-page-1#comment-163575
    ظاهرا اونی که تحریمه، چشم شماست که نمی بینه!

  106. ناشناس می‌گوید:

    زندگی به سبک کلاس‌ زبان!

    http://kayhan.ir/fa/news/21444

  107. ناشناس می‌گوید:

    آخه الان وقت اردبیل رفتن بود که استیضاح رو انداختن سه شنبه؟ من هیچ جوره نمی‌تونم فردا رو مرخصی بگیرم از شبکه خبر ببینم. چه کنم؟ از خبر بیات و نصفه نیمه هم بدم میاد!

  108. چشم انتظار می‌گوید:

    گفتند استیضاح چهارشنبه ی که!!

  109. ناشناس می‌گوید:

    چشم انتظار؛
    قربون اون لهجه قشنگت! 🙂 چهارشبنه بوده افتاد سه شنبه. البته اگر باز تغییر نکرده باشه!

  110. دانشجو می‌گوید:

    چند وقت پیش در مورد موضوعی که گفتید دغدغه شما هم بوده، توی وبلاگ میلاد دخانچی چیزهایی خوندم که به نظرم غلط نیست، حالا شاید خیلی هم دقیق نباشه.
    مثلا:
    بنابراین از این صندوق رای که از قضا امانتدار خوبی است نه “دموکراسی سبز” و “مطالبات مردم” بیرون می آید و نه “اسلام ناب” و ”مقدمات ظهور.” از این صندوق تنها سلیقه ای در نوع اداره جامعه شبه مدرن ایرانی و شبکه ای جدید از اهالی قدرت بیرون می آید. شبکه ای که بلا استثنا چه مسلمان چه لیبرال، همه هژمونیک و قدرت طلب هستند. اینکه در ایران بعد از انقلاب،‌ نخست وزیرامام، برای کسب قدرت شورش می کند و هاشمی انقلابی، سردار آدام اسمیتی می شود و‌ رییس روزنامه کیهان بعد از مدتی رییس اصلاحات، و از دل احمدی نژاد ساده زیست انقلابی، پدیده مشایی متولد می شود، هیچکدام نه تصادفی بوده و نه محصول توطئه خارجی، بلکه معلول نفوذ و سیطره ساز و کار مبتنی بر گاورنمنتالیتی در ظرف استیت مدرن می باشد و از آن حیث که گاورنمنتالیتی در تضاد با منطق ماشین-جنگ و نظام اصول متولد شده است بسیار خارج از قاعده نیست که این روسای جمهوری همه یا در زمان صدارت و یا بعد آن یا خود و یا شبکه وابسته به آنان بر علیه ولایت فقیه ایستاده اند.

  111. حقگو می‌گوید:

    قربون قد و بالای ظرفیت!!!

  112. مسیح سلیمی می‌گوید:

    چه چهارشنبه و چه سه شنبه؛ گفتن قرار نیست پخش زنده بشه!!!!!!!

  113. به بهانه 25 شوال می‌گوید:

    مقتل الصادق علیه السلام

    http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=180601

  114. اصغر می‌گوید:

    قدیانی کارت درسته

  115. چشم انتظار می‌گوید:

    ناشناس جان!
    مو که خودوم عاشق لهجه ی یزدیوم آخه ننه جانوم (مادربزرگ) هم یزدیه. بره همی معتقدوم لهجه ی قشنگ یزدیه! البته ای نظر شخصیه موی! هر کی متنه یک نظری بره لهجه دشته بشه. ولی از ای که شما لطف دری به لهجه ی مشدی ازت ممنونوم! و از همین جه از طرف همه ی بیچه های مشد همه ره موکونوم یک شب شام بین برم شیشلیک صفدری شاندیز! با خرج خودوم! جدی موگوم ها… تعارف مشدی نیست، تعارف یزدیه!!!!!

  116. برف و آفتاب می‌گوید:

    اخبار اردبیل گفت فردا خطر گرمازدگی هست! اون هم کجا؛ اردبیل!
    آی مزه می‌ده یه نفر گرمازده بشه!!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: ان شاء الله نمایندگان محترم، ما را شرمنده این صفحه/ تیتر یک نکنند که سنگ روی یخ شدن، بددردی است!
    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1393&pid=1&type=0

  117. .. می‌گوید:

    چه خبره! هیچ دقت کردید از وقتی این دولت روی کار اومده چقدر با این سوانح و حوادث طبیعی و غیر طبیعی (برف شدید، زلزله، طوفان و سقوط هواپیما، خروج قطار از ریل و …) مواجه شدیم. گاهی دلم به حال این دولت می سوزه. نیست خیلی واردم نیستن که چه کنن، تو این همه حادثه سرگیجه گرفتن! چه می دونم شاید این دوره هم طرح کاد مقابله با بحران و حوادث برای دولت هستش! طفلک ملت، تا پایان این دوره حداقل سه سال دیگه مونده! کاش می شد اینا جور دیگه یاد می گرفتن چطور مدیریت کنند!

    حسین قدیانی: خیلی با دست‌فرمون این کامنت، موافق نیستم. برای نقد دولت «به‌جهنم» که وزیر علومش فرجی‌دانا -سهمیه خاتمی در کابینه- است، نیازی به این حرفها نیست. و اما ۲ نکته. یکم: اگر روحانی برای دفاع از فرجی‌دانا به مجلس نیاید، موید این مهم است که رئیس‌جمهور، خیلی هم حالا از افتادن فرجی‌دانا ناراحت نیست، چرا؟ چون فرجی‌دانا اساسا سهمیه خاتمی در کابینه بوده، نه سهم یا انتخاب خودش. روحانی با توجه به منیتی که دارد -و فقط هم از این‌رو- بیشتر می پسندد همه وزرا انتخاب خودش باشند، نه مثل حالا که چند وزارتخانه، فی‌الواقع سهمیه خاتمی و هاشمی است! روحانی -صرف‌نظر از بعضی یقه‌درانی‌ها- شخصا عافیت‌طلب‌تر از آن است که مثلا بخواهد وزیر علومش، عنصر تندرو و ترمز‌بریده‌ای چون فرجی‌دانا باشد. فلذا انتخاب واقعی او برای وزارت علوم شاید یکی باشد در مایه‌های… مثلا دکتر جاسبی. همچین تیپی. صدالبته تعریفی هم که اخیرا روحانی از فرجی‌دانا کرد، نمی‌کرد جای تعجب داشت، چرا که به‌هر حال، وزیرشه! حال باید چند ساعتی، بلکه چند روزی صبر کرد و دید که در صورت افتادن فرجی‌دانا (تو روح اون کسی که این نیم‌فاصله را به ما یاد داد، صلوات!) باز هم وزارت علوم، سهمیه خاتمی در کابینه باقی می‌ماند یا این بار روحانی، خودش برای مرد اول ساختمان شهرک غرب، آستین اعتدال بالا می‌زند؟! دوستان محترم! اگر بیش‌تر و به‌تر و دقیق‌تر می‌خواهید سلیقه شیخ‌حسن را بشناسید، نگاه کنید به وزرای ۲ وزارتخانه کشور و خارجه که -علی‌رغم همه رفتار و گفتار و ایضا کارنامه قابل نقد- هرگز اون روحیه افراطی، عصبیت و جنگجویانه فرجی‌دانا را ندارند. این از نکته یک، اما نکته دوم: دکتر -رضا اعتدال‌طلب را می‌گویم- چند روز پیش کامنت گذاشت؛ «شما حالی‌تان نیست! من می‌دونم که پشت‌صحنه استیضاح فرجی‌دانا چه خبر است!» بعد هم به ضرب چند قسم و آیه مدعی شد؛ تنها دلیل استیضاح، افشای لیست بورسیه‌ها توسط وزارت علوم است و… از این حرف‌ها. این هم کامنتش: http://www.ghadiany.ir/1393/22568/comment-page-1#comment-163418 که البته با مطایبه ما روبه‌رو شد. خب! حالا با توجه به این مهم که وزارت فخیمه علوم، اولا اعلام کرده که این لیست، درست نبوده و مخدوش و مغشوش است، ثانیا اذعان کرده که با تهیه‌کنندگان این لیست نادرست -که بی‌خود و بی‌جهت با آبروی دانشجویان عزیز بازی کرده‌اند- برخورد قانونی می کند، ثالثا پذیرفته که این عمل زشت، از داخل خود وزارت علوم و توسط معاون ارشد فرجی‌دانا انجام شده، خیلی دوست دارم بدانم جناب رضا دکتر معتدل ما، دیگر چه نظر نسبتا کارشناسانه‌ای برای قطعه ۲۶ دارند؟؟!! مع‌الاسف برای این دروغ زشت و خیانت پلشت اصلاح‌طلبان لانه‌کرده در دانشگاه، هزینه شد از آبروی قشر کثیری از دانشجویانی که اتفاقا به شکل کاملا قانونی، بورسیه تحصیلی گرفته بودند. این‌قدر پست و رذل‌اند این جماعت؛ بخوانید! ببینید! http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930528001761 آقای دکتر! http://www.ghadiany.ir/1393/22526/comment-page-1#comment-163071 شما البته کاملا مختاری، محشور با هر که می‌خواهی شوی، که اونش «به‌جهنم» و اگر ناراحت نشوی ان‌شاء‌لله! اما اصلا و اساسا حق نداری ما را مثل خودت فرض کنی! فرجی‌دانا ممکنه فردا بیفته یا نیفته. نمی‌گویم؛ «در هر صورت، به‌جهنم!» بلکه می‌گویم؛ در هر صورت، حزب‌الله اهل اطاعت از قانون مقدس جمهوری‌اسلامی است، ولو آنکه نقدش را هم منطقی و اصولی انجام دهد. جناب دکتر! این جمله که می‌گویم اما مختص خود شماست؛ «بدتر از افتادن فرجی‌دانا، افتادن عقل و شعور آدمی است… که نیاورد آن‌روز را خدای». و اما، قرار بود این مختصر، خلاصه در ۲ نکته شود، لیکن نکته سومی هم بگویم و خلاص! واقعا گاهی می‌مانم در این کارهای جناب توکلی عزیز! یک‌روز بابت فلان خبر سایت «الف» از حسین موسویان جاسوس عذرخواهی می‌کند، دگر روز با بهانه‌ای در همین حدود، از فرجی‌دانای سالوس! خب بگو سایت «الف» یک تکذیبیه بزند، زیر همان عذرخواهی هم بکند، دیگه چرا شما خودت رو خرج این جاسوسان و سالوسان می کنی، آنهم به زبان عذرخواهی؟! آنهم زمانی که خیانت و خباثت اینها -چه دیروز که بحث موسویان داغ بود، چه امروز که بحث فرجی‌دانا- در اوج اثبات است؟! آقای توکلی! این قبیل عذرخواهی‌های شما، از آنجا که… تاکید می‌کنم؛ از آنجا که بیشتر به یک «افه‌کلاس» می‌ماند، قبل از اثبات اخلاقی‌بودن جناب‌عالی، به آبروی جریان اصول‌گرایی لطمه وارد می‌کند. یک وقت هست که ما ناچاریم از عذرخواهی، خب! عذر می‌خواهیم، حتی از آدم‌بدها، لیکن وقتی ناچار نیستیم، چرا افه بی خود؟؟!! واقعا چرا افه بی خود؟؟!! گمانم جناب توکلی در صورت مشاهده این وجیزه، جوابی چنین بدهد؛ «ما باید اخلاق، من جمله اخلاق حسنه عذرخواهی را حتی درباره جاسوسان و سالوسان هم رعایت کنیم که این فریضه، از قضا موجب بالارفتن آبروی جریان اصول‌گرایی می شود». سلمنا جناب توکلی عزیز! شما چندین و چند معذرت‌خواهی دیگر بدهکاری، یکی به کیهان و شخص حاج حسین آقای شریعتمداری، یکی به وطن امروز و شخص مهرداد بذرپاش، یکی هم به وبلاگ قطعه ۲۶ و شخص این حقیر! همه هم بابت اخبار و مطالبی که سایت «الف» کاملا به ناحق و بعضا از روی بغض معلوم نیست به چه دلیل، درباره من و ما مرقوم داشته. دوستان قدیمی‌تر این قطعه، خوب می‌دانند چه دارم می گویم! در اوج فتنه ۸۸ مکرر در مکرر سایت «الف» به نقد که چه عرض‌ کنم، رسما به تمسخر، بلکه ریش‌خند این حقیر کمترین پرداخت، آنهم در حالی که نوک پیکان قلم نگارنده، دشمن و سران فتنه را نشانه رفته بود و کاری به کار «الف» و سایرین نداشت. یادتان که هست دوستان؟! علی‌ای‌حال باید از جناب توکلی، این نماینده الحق محترم، ساعی و کوشای‌مان بپرسیم؛ «بزرگوار! چگونه است که افه اخلاق و بزرگ‌منشی حضرت‌عالی -ناظر بر محتوای سایت «الف»- غالبا به عذرخواهی از بعضی‌ها محدود می شود؟!» الحمدلله مناقشه نیست در مثل. این افه‌کلاس شما و فی‌الواقع این معذرت‌خواهی‌های عجیب‌غریب حضرت‌عالی، مثل این می‌ماند که ابلهی در بخش نظرات سایت تان «الف» کامنت بگذارد؛ «تیر ۳ شعبه هم کار شمر بود»! و شما عصاره فضائل اخلاقی و رکورددار در عذرخواهی، فی‌الفور نامه مرقوم دارید؛ «یا شمر! عذر مرا بابت خبط و خطای سایتم پذیرا باش»!! در آن‌صورت -و ضمن پوزش فراوان- این است جواب من؛ «برو عمو! شمر، مرتکب بدترین خباثت هستی شد، آنهم روی سینه خورشید. دیگر حالا خیلی مهم است که تیر ۳ شعبه هم کار او بوده باشد یا حرام‌زاده دیگری؟؟!!… جناب آقای توکلی عزیز! شما به‌تر و بیش‌تر از راقم این سطور، واقف بر سطح و عمق خباثت و خیانت عناصری چون موسویان و فرجی‌دانا هستید. حال اگر سایت‌تان یک‌جا آمد و این «خباثت» را «مشدد» نوشت، در عالی‌ترین درجه اخلاقی، «تکذیبیه‌»ای کفایت می‌کند، «عذرخواهی» آنهم توسط خودتان، دیگر چه لزوم؟؟!! نامه عذرخواهی آنهم در اوج استیضاح، دیگر چه لزوم؟؟!!… و اما، خیلی علاقه‌مند هستید که تاریخ از شما به‌عنوان «دهقان فداکار» 🙂 یاد کند، شرطش این است: از من و ما نیز عذرخواهی کنید، اتفاقا بابت کج‌رفتاری‌های مکرر سایت‌تان «الف» که متاسفانه درباره من و ما، خیلی بیش‌تر از بعضی‌ها بوده، خیلی بیشتر!… آخه فقط این نبوده که به ظلمه کربلا -شما بخوانید ظلمه حق، ظلمه انقلاب- نسبت نادرست داده‌ باشند؛ مکرر در مکرر به من و ما، و فقط در یک‌قلم، تهمت ناروای «تملق و چاپلوسی نسبت به بزرگان» زده‌اند… که لااقل، شما عزیز محترم، می دانید این وصله‌ها با یک‌من چسب، به ما نمی‌چسبدد. این گوی و این میدان! آیا عذری می‌خواهید؟»

  118. خاطره باز می‌گوید:

    حسین قدیانی می‌گوید:
    ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ در t ۰۰:۴۰

    روایت فتح/ قسمت هفت دهم درصد؛

    دی ری… دیـــریـــــــــــن، دین… دین…
    شیخ حسن روحانی، خود آنقدر مردمی بود که سبد کالا می داد، بی آنکه گداپروری کرده باشد. و تو چه می دانی سبد کالا چیست؟! وقتی خبرنگار ما در پرشن هتل داووس (!) از شیخ حسن پرسید؛ «آیا بهتر از تو هم آدمی در دنیا پیدا می شود؟» شیخ حسن، متواضعانه از اوباما گفت. و آنگاه، روانه دیار غرب شد. ای مفت فروش! ای آنکه بر کرانه هسته ای، پلمب زده ای! دستی بر آر و لااقل این سبد کالا را درست توزیع کن! زندگی زیباست، اما تسلیم شدن در برابر دشمن، از آنهم زیباتر است… و نگو زیباتر، بگو بسیار بسیار زیباتر… اینک بنگر که حتی «ماری» زهرماری هم ما را تهدید به حمله می کند… و این است آن عهد که شیخ حسن با اکبرشاه بسته بود… چیست آن عهد؟ مبادا شیطان بزرگ را تنها بگذاریم!… وقتی در خانه محقر اکبرشاه به «م. ه» گفتیم؛ «بگو دوچرخه؟» گفت؛ «دوچرخه!» و آنگاه جوابش دادیم؛ «سبیل بابات می چرخه»…

    خدا نکشدت حسین! 🙂

  119. خاطره باز می‌گوید:

    چشم انتظار می‌گوید:
    ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ در t ۰۶:۴۹

    مگر نه اینکه گردنهای شیخ حسن و اکبرشاه را کلفت آفریده اند، تا شمشیر عدالت هم نتواند اثری بر آن بگذارد!! گمان ما این است، که بازرسان آژانس رفته اند و انرژی هسته ای مانده است! اما در حقیقت دشمن به مدد حماقت دوست سانتریفیوژها را با خود برده اند.
    بخش هایی از دست نوشته های شهید ح. ق دقایقی قبل از نوشتن متن جدید…!!
    *************
    یعنی طنازی تو خونتونه!

  120. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    واقعا گاهی اوقات این قوانین کشور می‌ره رو اعصابم.
    طرف کانادا زندگی می‌کرده، به درخواست روحانی -قطعه ۲۶: اصلش به‌درخواست خاتمی!- اومده وزیر شده، الانم میگه اگر استیضاح بشم، برمی‌گردم کانادا!!
    این چه مسخره بازیه؟
    واقعا کسی که تو اون حال و هوا زندگی کنه و بچه‌هاش تو کانادا بزرگ بشن، می‌تونه وزیر علوم دولت جمهوری اسلامی باشه؟
    واقعا سردرد گرفتم از این همه تنافض در قوانین.

    برای استخدام به عنوان دربان یک قبرستان، کلی طرف رو سین جیم می‌کنن و تا هفت جدشو در میارن که کی بودن و چه‌طور بودن و فلان و بهمان!
    اما کسی که تو کانادا زندگی می‌کرده و کلا با جمهوری‌ اسلامی مشکل داره، میشه وزیر!!

    خدایا خودت کمکمون کن…

  121. نیم‌فاصله می‌گوید:

    🙂 🙂 🙂

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  122. نیم‌فاصله می‌گوید:

    داداش حسین؛
    چند تا کار رو داری هم‌زمان انجام می‌دی؟
    یه جا جواب کامنت می‌دی، اونم سریالی و با چه طول و تفصیلی…
    یه جا بخشی از کامنت‌های دیگه رو پررنگ می‌کنی، اونم با چه دقت و ظرافتی…
    یه جا هم کامنتی دیگه رو علاوه بر تأیید، حاشیه می‌زنی…
    از اون طرف هم همچون سریال، به دکتر معتدل جواب می‌دی…

    خدا قوت حاجی!

  123. مسیح سلیمی می‌گوید:

    ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻮ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۸ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﻋﯿﺪ ﻓﻄﺮ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ؛ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺻﻮﻻ ﺗﻌﻄﯿﻠﻪ، ﻣﯿﺸﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ؛ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ۱۵ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻫﻢ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﻔته ست. ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﻫﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﺘﻌﻄﯿﻠﯿﻦ؛ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻗﺒﻞ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻌﻄﯿﻠﻪ؛ (جمعه میشه روز قدس) ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺘﺴﺎﺏ ۹ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻨﯿﺪ!
    🙂

  124. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    آقای قدیانی، اذیت نکن
    (قطعه ۲۶: شرمنده‌ها، اما می‌دونی! خدا ما را اذیت‌کن، آفریده است!)
    همه می دونیم واسه چی دارن استیضاح می کنن
    (قطعه ۲۶: این رو قبلا گفتی؛ واسه بورسیه‌ها بودش!)
    ببین آقای قدیانی، می دونی مشکل کجاست برادر؟
    (قطعه ۲۶: علی‌القاعده بورسیه‌ها! مگه اینکه مشکل جدیدی بوجود اومده باشه!)
    مشکل اینجاست اینا (شما؟) انتظار دارن یکی مثل کامران دانشجو بیاد بشه وزیر، همون سیاست ها رو دنبال بکنه ولی آخه مومن! نمی شه. به خدا نمی شه
    (قطعه ۲۶: چه انتظاراتی؟ چه توقعاتی؟ چه جلافتا! واقعا خاک بر سرم!!)
    تو مملکت انتخابات شده
    (قطعه ۲۶: اِ! چه خوب…)
    هر وزیری بیاد، مجری سیاست های کلی رییس جمهور و دولت در اون بخشه. یعنی چه میلی منفرد، چه توفیقی، چه فرجی دانا، چه پلنگ صورتی
    (قطعه ۲۶: پلنگ صورتی؟؟!!)
    همه این ها نهایت ۱۰ درصد اختلاف دارن
    (قطعه ۲۶: یعنی پلنگ صورتی با فرجی‌دانا همه‌اش ۱۰ درصد اختلاف داره؟؟!! اون‌وقت ممکنه بگی اختلاف سرندی‌پیتی با میلی‌‌منفرد چند درصده؟؟!! اما اگه منظورت اینه که سگ زرد، برادر شغاله، این رو قبول می‌کنم ازت! اما مملکت قانون داره…)
    تو این یه سال، دست فرمون رو دیدی آقای قدیانی؟؟
    (قطعه ۲۶: البته با ۲ چشم بینا…)
    تو سه سال آینده هم با همین فرمون می ریم جلو
    (قطعه ۲۶: «جلو» خوبه، «جهنم» نبرین‌مون!!)
    تا انشالله دولت اعتدال امانتی ای رو که بهش دادیم، با امانت داری تحویلمون بده
    (قطعه ۲۶: تحویل کدخدا نده، تحویل مون نداد، طوری نیست!)
    یعنی سال آینده باید فضا برای روی کار آمدن یه دولت اصلاح طلب به ریاست جمهوری دکتر ظریف آماده بشه انشاالله
    (قطعه ۲۶: انتخابات ریاست‌جمهوری، سال آینده است؟؟!!)
    جمهوری اسلامی سرآمد منطقه خواهد شد
    (قطعه ۲۶: شده! سی و چند ساله شده… البته اگه به‌جهنمی‌ها، سرافکنده‌اش نکنن که در اون‌صورت، با زور و شلاق حزب‌الله طرفن. اکی؟!)
    شک نکنید…
    (قطعه ۲۶: این رو هم می‌دونی دکتر! خدا ما رو به عقل شما و رئیس‌جمهور نسبتا محترم‌تان شکاک آفریده است!)

    حسین قدیانی: من در جوابم به اون کامنت، ۲ تا حرف حساب به شما زدم، اما شما هر شعری گفتی، الا درباره این بورسیه‌ها…

  125. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    البته ۱۴۰۰ منظورم بود؛ سال ۹۶ که خود دکتر روحانی هست…
    (قطعه ۲۶: بـــــــــ 🙂 جهنم 🙂 ـــــــــه!)

  126. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    ……………………والعاقبه للمتقین

  127. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    برای بورسیه ها هم تخلف انجام شده. همه‌شون که تخلف نبوده، ولی تخلف بزرگی بوده که باید رسیدگی بشه، ولی ظاهرا یه عده دوست دارن نشه
    (قطعه ۲۶: بالاخره چی شد، من نفهمیدم!)

  128. حسین قدیانی می‌گوید:

    صرف‌نظر از همه این مسائل، اعتراف می‌کنم و اذعان که…
    شما دوست عزیز، واقعا آدم باجنبه‌ای هستی…
    اینه که گاهی سر به سرت می گذاریم…
    هر چند شما هم بهتر است «دعاهای بد» و «سطح پایین» در حق خودت نکنی…
    یه‌بار کامنت گذاشته بودی و از اشک‌هایت برای پسر فاطمه (س) نوشته بودی…
    فلذا اون «ان‌شاء‌لله» کامنت قبل رو پس می‌گیرم…
    دعا می‌کنم با ارباب ۲ عالم حسین‌بن‌علی (ع) محشور و مشهور بشی… ان‌شاء‌لله!
    تو هم دقیقا این دعا رو در حق ما بکن…
    واقعا می‌گم…
    باشه؟

  129. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    چشم
    شما که به گردن ما حق داری
    بهتون مدیونیم آقای قدیانی
    هر چی بگی ما ناراحت نمی‌شیم
    امثال پدر شما نبودند الان ماها عربی صحبت می‌کردیم
    انشاالله پدرت و تمام شهدا روز قیامت دستمون رو بگیرن

  130. شیدا می‌گوید:

    سایت الف…
    ………………….
    کامنت دونی‌اش بیشتر و بهتر، نمایشگر اهداف مورد نظرشه…
    بارها نظراتى را که فقط جنبه دفاع از اصل نظام را داشت و خود و دوستانم براى اطمینان از عمدى بودن حذف این گونه نظرات فرستاده بودیم، حذف مى شد و در مقابل، هر چه گویاى مقاصد معاندین و کینه ورزان به انقلاب است، در قالب کامنت جاسازى مى شه! چند تا کامنت سست را هم واسه رد گم کنى، در حمایت مى ذاره که مصداق «دفاع بد، بهتر از حمله خوبه» نذاره بهتره…

  131. مجنون می‌گوید:

    چه گفت و شنود باحالی بین دکتر و داداش حسین!

  132. مجنون می‌گوید:

    ما دست به دامان و گرفتار حسینیم
    هر کس نتواند که ببیند به جهنم

  133. ناشناس می‌گوید:

    توجه کردید آقای رئیس جمهور هنوز فکر می کنند که در دوره کاندیدای ریاست جمهوری هستند و از فعل خواهم کرد و وعده به آینده بسیار زیاد، استفاده می کنند. حسرت به دل ماندم که بگوید: انجام شد.

  134. گفت و شنود می‌گوید:

    سردرد(گفت و شنود)

    گفت: چه خبر؟!
    گفتم: شایع شده وزیر علوم قول داده است که اگر نمایندگان مجلس از استیضاح وی صرفنظر کنند، ایشان هم بعد از چند هفته دو تن از معاونان مسئله‌دار خود را عزل خواهد کرد.
    گفت: در توافق ژنو به دشمن امتیاز نقد دادند و در عوض وعده نسیه گرفتند و حالا می‌خواهند از دوستان امتیاز نقد بگیرند و در مقابل، وعده نسیه بدهند.
    گفتم: اصلا مسئله اصلی عزل دو معاون نیست، طی یکسال گذشته بسیاری از عوامل فتنه و آشوب را که مانع پیشرفت علمی کشور بوده و هستند، در پست‌های حساس وزارت علوم به کار گرفته‌اند. بنابراین مسئله اصلی بعد از استیضاح پاکسازی این وزارتخانه است.
    گفت: یعنی به جای حل مشکل، دنبال این هستند که مشکل را به وزیر بعدی منتقل کنند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی به همسایه‌اش گفت؛ از یکساعت پیش که دارم با شما صحبت می‌کنم، سردردم خوب شده است و همسایه گفت؛ بله! متوجه هستم، چون به من منتقل شده است!

  135. ناشناس می‌گوید:

    آیت الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی خود که این هفته با حضور جمعی از مدیران و کارکنان شرکت مخابرات استان تهران برگزار شد، با تاکید بر این نکته که نباید تحریم ها مانع توسعه و پیشرفت کشور شود، گفت: امروز نباید منتظر پایان یافتن تحریم ها از سوی غرب باشیم زیرا ایران با داشتن تمدنی قوی می تواند خود موجب توسعه در تمامی عرصه ها شود. وی مسیر پیشرفت و توسعه کشور را هموار دانست و از مسوولان در تمامی عرصه ها خواست تا از تحریم های غرب فاصله گرفته و برای پیشرفت کشور بکوشند.
    *********
    جالبه که موقع این جور موضع گیری های آیت الله جوادی آملی سایت اسراء هم باز نمی‌کنه و می‌ره تو کما!

  136. امین می‌گوید:

    تور نظامی برای ظریف و معاونانش برگزار شد/ تعجب وزیر امور خارجه از پیشرفت صنایع دفاعی کشور/ ظریف: در سال‌های اخیر فعالیت‌های عظیم و قابل توجهی در حوزه دفاعی صورت گرفته است…

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=200209

  137. کودک قطعه می‌گوید:

    کلاغ پر
    گنجشک پر
    گربه چی گفت؟
    منم پر!

    گربه که پر نداره
    خودش خبر نداره
    خواست بپره که افتاد
    پرنده ها شدند شاد

    دست زدند و شاد شدند
    جست زدند و خندیدند

    به افتخار خودتون دست و جیغ و هورااااا!

    حالا یه متن از قدیانی بخونید! یه متن از قدیانی بخونید! یه متن از قدیانی بخونید!

  138. ف. طباطبایی می‌گوید:

    من یه اعتراضی دارم!!

    چرا دوستان اصلی، اینقدر با اسم هایی از قبیل “ناشناس، خاطره باز، نیم فاصله و …” کامنت می ذارن؟

    خب با اسم خودتون کامنت بذارید.
    🙁

    قطعه ۲۶: در این چند روز، یکی دو کامنت دیگر هم -البته خصوصی- با اعتراضی در همین حدود گذاشته شده بود؛ «فلانی، آیا بهمانی نیست؟! خاطره‌باز، به‌نظر می رسد … است و…» که خب! این یکی تایید شد. فلذا خواهش می‌کنیم از دوستان محترم، حتی‌المقدور کمتر زیرآبی بروند! 🙂

  139. ناشناس می‌گوید:

    قاضی مقیسه پدر دوست دانشگاهیم بود که الان مدت هاست ازش خبری ندارم. هیچ وقت شماره تلفن ثابت نداد و همیشه شماره شون داخلی بود. می گفت به لحاظ امنیتی باید این مسائل رو رعایت کنند. بارها پدرش تهدید شده بود. خدا حفظشون کنه.

  140. همشهری باکری می‌گوید:

    دکتر توکلی شاید نماینده خوبی باشه
    اما اصلا مدیر سایت خوبی نیست به زعم بنده
    میگی نه، یه سر بزن به سایت الف!

    کی زنگنه استیضاح میشه؟

  141. همشهری باکری می‌گوید:

    تمام هنر این آقایان این بوده است که در قضیه هسته ای اعلام کرده اند که ما ۴٫۸ میلیارد دلار را گرفتیم و ۲٫۸ را نیز در ژنو شش گرفتیم اما ببینید که چگونه ما از کنار پرونده کرسنت شش و نیم میلیارد دلار در قرارداد “بوتاش” تاکنون ضرر کرده ایم. بوتاش یک قرارداد فروش گاز به شرکت ترکیه ای است که نسبت به قیمت گاز اعتراض کرده و قیمت معادل را با قیمت قرارداد کرسنت گرفته و گفته است که این ها دارند در خلیج با این قیمت می فروشند و به من گران داده اند. ما را به اندازه شش و نیم میلیارد دلار محکوم کرده اند و ما از قرارداد کم کرده ایم. الان همچنان ترکیه ۱۲ درصد اعتراض دارد و می گوید به ما گران داده اند و دوباره دارند ما را محکوم می کنند. این ها برای مردم که گفته نمی شود و با شعار و یک سری حرف های سبک و خیلی ابتدایی دارند تبلیغ می کنند و به این فکر نمی کنند که مردم یک سال، دو سال یا سه سال دیگر نسبت به آن ها قضاوت خواهند کرد و خواهند فهمید.

    [دکتر زاکانی]

  142. محمد پیرانی می‌گوید:

    این روحانی خیلی …
    فقط برای اینکه ما رو اذیت کنه اون نجفی … رو معرفی کرد!

  143. همشهری باکری می‌گوید:

    ان شاء الله فرجی حاصل گردد و دانایی دیگر توفیق خدمت از بهر کامرانی دانش و دانشجویان یابد تا وضعیت علوم ما نیلی نگردد!!

    http://multimedia.webzine.mehrnews.com/Original/1393/05/29/IMG17224019.jpg
    نظرتون درباره این عکس چیه!!

  144. امین می‌گوید:

    ابهامات سرپرستی آقای مستعفی و معزول(خبر ویژه)

    http://kayhan.ir/fa/news/21758

  145. خاطره باز می‌گوید:

    حیف که فردا، وطن امروز تعطیله وگرنه می اومدم یه ماچت می کردم. 🙂

    ـــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: وطن امروز، چه معنی‌دار بسته شده؛
    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1394&pid=1&type=0

  146. خاطره باز می‌گوید:

    الان یعنی برم به جهنم؟!

  147. تقدیم به مبصر عزیز و غایب قطعه می‌گوید:

    شب من و قطعه تنها منتظرت بودیم
    باده ناکامی در هجر تو پیمودیم
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

    این همه مدت بی تو ما که نیاسودیم
    در طلب روی تو بین که چه فرسودیم
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

    بودیم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
    تا گنبد و آن پرچم سرخت بنشینیم به تماشا
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

    دیگر نَبُدی تا که کنی سانسور کامنت
    رفتی به سفر بی خبر از این همه …
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

    تو در طلب کوسه و ماهی به تفحص
    ما کُنج حرم دستِ دعا یاربِّ الغوث
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

    ناگه تو بیا از سفر ای سید قطعه
    غم‌ها به سر آور
    رنج غم دوری از دل به در آور
    منتظرت بودیم … منتظرت بودیم

  148. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    سلام حاجی؛
    به سلامتی نماینده های مجلس یه حال اساسی از این دولت بی خاصیت مغرور گرفتن.
    شرمنده اخلاق ورزشیت، ولی اون مطلبی که در مورد شیخ حسن و ممد سوروس و فرجی گفتی بیشتر شبیه این تعارفات تابلوئه حاج حسین شریعت می مونه که مثلاً می خواد شیخ حسن و شیخ ناطق رو نگه داره.
    حقیقت اینه که شیخ حسن اتفاقاً خیلی هم عصبانی و تندخوست. سیاستمداری تا حالا تو عمرم ندیدم که اینقدر زود عصبانی بشه و با الفاظ تند جواب همه روبده. به نظر از این شیخ بیشتر از ممد سوروس باید ترسید. چرا که اون نسبت به این یکی رو بازی می کرد. این یکی سبک بازی مزخرفش رونالدینیوییه! نگاش به آقای ماست ولی پاس گل هاش واسه اون مرتیکه مودب و باهوش!

    حسین قدیانی: از آنجا که قضاوت‌تان درباره مدیرمسئول کیهان، نسنجیده است، قیاس‌تان هم بی‌وجه بود. اولا وظیفه‌ای که روی دوش استاد عزیز حاج آقای شریعتمداری است، لزوما روی دوش من و شما نیست. فلذا صرف‌نظر از بعضی حرف‌ها -که یحتمل خودم به شما یاد داده باشم!- این را نیز مکرر گفته‌ام؛ «متوجه بزرگ‌منشی مدیرمسئول کیهان می‌شوم اما هرگز متوجه عمق بی‌بصیرتی و نمک‌نشناسی بعضی‌ها نمی‌شوم». ثانیا سخن من سر دست‌فرمان شیخ‌حسن در انتخاب وزرا بود، نه اخلاق وی. و همین‌که به بهانه سفر اردبیل، حاضر نشد در جلسه استیضاح حضور یابد و از فرجی‌دانا دفاع کند، موید خیلی چیزهاست. شاید بد نباشد یک‌بار دیگر آن بخش از جوابم را بخوانی. درباره خصوصیات اخلاقی روحانی هم، قدر مسلم در عصبی بودنش شکی نیست اما «منیت» و «عافیت‌طلبی»، حتی بر «عصبانیت» او چیرگی دارد. و اما، یادت نرود که یکی از مهم‌ترین شروط خاتمی برای دفاع از روحانی در ایام انتخابات، گرفتن سهمیه وزیر علوم از کابینه روحانی بوده… و متاثر از همین سهم‌خواهی، می‌بینیم که بعد از فرجی‌دانا، نجفی می شود سرپرست وزارت علوم! همان نجفی که قلب بیمارش حتی برای مدیریت گردشگری هم کفایت نکرد! سوال: چرا روحانی با این انتصاب، لگدی دوباره بر آبروی «تدبیر» وارد کرد؟! (بی‌تدبیری از این واضح‌تر که نجفی نالان و ناتوان حداقل به‌لحاظ جسمی را دوباره در این سطح بالا از مدیریت به‌کار گرفت؟!) جواب: امان از مرض سهم‌خواهی!! و البته بعله! قبول! امان از مرض عصبیت!! همچنان‌که امان از مرض منیت و عافیت‌طلبی… ان‌شاء‌لله با این توضیح، هم قضاوت‌تان درباره حاج‌حسین‌آقا اصلاح شود، هم دیگر قیاس بی‌بنیه نکنید. ممنون!

  149. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    “به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری،‌ روحانی در جمع علما، فضلا و طلاب استان اردبیل با تاکید بر محبوبیت دکتر رضا فرجی دانا در میان دانشگاهیان و دانشمندان کشور، از همگان بویژه دانشجویان، اساتید و صاحبنظران خواست به رای مجلس احترام بگذارند.”
    فکر کرده خیلی باهوشه مثلاً!!! با این کنایه های تابلو و مزخرفش…

    حسین قدیانی: این را هم در ادامه جواب قبلی بیاورم. فکر کنم برای شما، منیت طرف هم حکایت عصبی‌مزاج بودنش بی‌نیاز از اقامه دلیل باشد اما چرا معتقدم طرف، عافیت‌طللب است؟! جواب: «به‌جای کار و دست‌گذاشتن روی زانوی همت و اراده ملت توانای خود، همه‌اش دنبال برداشتن تحریم‌ها، آنهم با فرمول بی نتیجه گدایی از دشمن است»! این البته موید خیلی چیزهاست، اما شاید از همه بیشتر، موید «گشاد» بودن طرف است… 🙂 باز هم اگه نقدی داری، بگو! نداری که بزن قدش…

  150. ناشناس می‌گوید:

    واکنش روزنامه ها به نتیجه استیضاح وزیر

    وطن امروز: نه مجلس به افراط

    کیهان: مجلس شاخ فتنه را شکست

    رسالت: مجلس رأی اعتماد به فرجی دانا را پس گرفت

    ابتکار: روزی که تعامل خریدار نداشت

    خراسان: مجلس اعتمادش را به فرجی دانا پس گرفت

    مردم سالاری: پیروزی اقلیت مجلس

    سیاست روز: پیام استیضاح وزیر علوم/ مجلس به فرجی دانا اعتماد نکرد

    اسرار: در آستانه هفته دولت و بازگشایی دانشگاه ها، مجلس اصولگرا وزارت علوم را بی وزیر کرد

    شهروند: رأی عدم اعتماد مجلس به فرجی دانا/ روحانی، نجفی را رو کرد

    نسل فردا: اولین استیضاح کابینه اعتدال

    هدف و اقتصاد: اولین کارت قرمز مجلس به فرجی دانا

    جهان صنعت: فرجی دانا: خدانگهدار

  151. ناشناس می‌گوید:

    روحانی: «همه به رأی مجلس احترام بگذارند.»

    پ ن پ همه می ریزیم تو خیابونا و سطل آشغال آتیش می زنیم! والا!

  152. ناشناس می‌گوید:

    سلام. حاجی چه خبر از مورچه ها؟ امروز دیدی شون؟ کاش امروز می اومدم!

  153. ناشناس می‌گوید:

    حضرت آیت الله جوادی آملی چند سال قبل در درس تفسیر خود به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام فرمودند:

    اگر گفته شد وجود مبارک حضرت چهار هزار شاگرد داشت، نه یعنی این‌طور (که الان ما در این جلسه و در این کشور شاهد هستیم) این‌ها به برکت تلاش امام﴿رضوان‌الله‌علیه﴾ و خون‌های پاک شهدا و فداکاری مردم این سرزمین بود. مگر این‌طور مجلس برای امام صادق بود؟! مگر جلسه‌ی صد نفره برایش مقدور بود؟! بیست نفره مقدور بود؟! این با جان‌کَندن در تمام این مدّت، چهار هزار شاگرد فراهم کرده. دوتا، سه‌تا، شب، روز، کم‌کم شده چهار هزار نفر، نه این‌که مجلس صد نفره، یا پنجاه نفره داشت. گاهی ممکن است به یک مناسبت‌هایی یک جمعیتی یک جایی بودند و حضرت مطالبی می‌‌فرمود ولی به عنوان رسمی که به او اجازه بدهند در مسجد مدینه بنشیند و صدها نفر یا ده‌ها نفر حضور پیدا کنند که چنین قدرتی نبود. آن جریان قصه‌ی خیارفروش را که در بحث صبح برای دوستان نقل کردیم که کسی به بهانه‌ی خیارفروشی رفته خدمت حضرت مَنْ یَشْتَرَی الْخیار؟ (چه کسی خیار می‌خرد) گفته، رفته خدمت حضرت و چهارتا مسئله سؤال کرده، در آمده. به عنوان این‌که من دست‌فروشم، خیار می‌فروشم و حضرت هم باخبر بود دستور داد به این‌که خیارفروش را به منزل دعوت کنید و به بهانه‌ی این‌که از آن‌ها خیار بخرند، او رفته مسئله‌ی طلاق و این‌ها را پرسیده. خب پس وجود مبارک حضرت با این جان‌کندن چهار هزار شاگرد درست کرد، با این جان‌کندن اصول اربعمائه درست کرد و اساس مذهب ما آن است.

    شهادت امام صادق علیه السلام را خدمت همه دوستان تسلیت عرض می کنم و التماس دعا

  154. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    حسن روحانی: جانبازان و خانواده‌های شهدا روزهای سختی را می‌گذرانند و گاهی که به بالین برخی از جانبازان می‌روم می‌بینم که چه روح بلندی دارند و با چه دلسوزی ما را نصبحت می‌کنند. با یکی از جانبازان صحبت می‌کردم و به من تأکید کرد روی قول‌های خود بایستم و بدانم که آن‌ها کنارم هستند و مبادا عده‌ای بخواهند در مسیری که انتخاب کرده‌ام مرا به عقب‌نشینی وادار کنند. البته او جملات تند دیگری را هم گفت که من تکرار نمی‌کنم اما همین افراد هستند که به مسئولان و ملت روحیه می‌دهند…

  155. ناشناس می‌گوید:

    روحانی: من از دانشجویان، اساتید و صاحبنظران می‌خواهم که به رای مجلس، همه احترام بگذاریم. (چون من نجفی رو سرپرست کردم!)

    امروز که آقای نجفی را به عنوان سرپرست این وزارتخانه منصوب کردم می‌خواهم که این مسیر یعنی بالابردن کیفیت و توسعه مسائل فرهنگی و اخلاقی در دانشگاه و حفظ آرامش در سطح دانشگاه‌های کشور را ادامه دهد.

    لابد توسعه مسائل فرهنگ و اخلاقی یعنی صدور مجوز استفاده از قلیان در کافی شاپ دانشگاه ها

  156. ناشناس می‌گوید:

    سلام. پس کجایی؟

  157. ف م می‌گوید:

    گفته بودند گذر زمان خیلی چیزها را تغییر می دهد، اما هیچ وقت فکر نمی کردم این دامنه گسترده تغییر شامل معنی کلمات هم بشود!

    جدیدا معنی برخی کلمات تغییر کرده…
    مثلا «بزدل» معنی اش می شود همان هایی که حاضر شدند تا پای جان از عقیده شان دفاع کنند!!
    …………………………..

  158. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    شهادت امام جعفرصادق علیه السلام تسلیت

    سلام من به بقیع و به غربت صادق

  159. خواهرشهید می‌گوید:

    داشتم فیلم حاشیه دادگاه آقازاده و آبجی بزرگه را از سایت خبرگزاری دانشجو می دیدم، یاداین شعر مولانا افتادم؛

    «خلق را نردبان ما و منی است، عاقبت زین نردبان افتادنی است؛ هر که بالاتر رود ابله تر است، کاستخوانش بتر خواهد شکست».

  160. ناشناس می‌گوید:

    حضرت آیت الله جوادی آملی در همان جلسه می‌فرمایند:

    بزرگان نقل کردند که وجود مبارک امام صادق﴿سلام­‌الله­‌علیه﴾ از مردمِ مدینه گِله داشت. رجال کَشّی و هم‌­چنین از کافی نقل می‌کنند که وجود مبارک امام صادق﴿سلام­‌الله­‌علیه﴾ وقتی افراد خاصّی (را که) از خارج مدینه می‌آمدند حضورشان می‌دید می‌فرمود أشْکُوا إلَی اللهِ وَحْدَتی وَ تَقَلْقُلی، من از تنهایی خودم به خدا شِکوه می‌کنم، از اضطرابِ فکریِ خودم درباره‌­ی حمایتِ دین به خدا شکایت دارم، أشْکُوا إلَی اللهِ وَحْدَتی وَ تَقَلْقُلی مِنْ أهْلِ الْمَدینَه.

    وجود مبارک امام صادق می‌فرماید من از مردم مدینه شکایت دارم که ما را تنها گذاشتند، أشْکُوا إلَی اللهِ وَحْدَتی وَ تَقَلْقُلی مِنْ أهْلِ الْمَدینَه؛ حَتّی تَقْدِمُوا مگر این­‌که شما از خارج مدینه بیایید چیزی از ما بپرسید؛ وَ أراکُمْ وَ اُسَرَّ بِکُمْ شما را ببینم، با دیدن شما هم مسرور بشوم؛ فَلَیْتَ هذَا الطّاغِیَه ای­‌کاش این حکومت عباسی که جزءِ طُغات است، حکومت طاغوتی دارد، أذِنَ لی موافقت می‌کرد، فَأتَّخِذَ قَصْراً من یک مدرسه‌ای می‌ساختم، فَسَکَنْتُهُ وَ أسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ می‌رفتم در همان مدرسه ساکن می‌شدم، شماها که علاقه‌مند به این علوم­‌اید، شما را هم در همان مدرسه جا می‌دادم و این علوم را منتشر می‌کردم. یا لَیْتَ هذَا الطّاغِیَه أذِنَ لی فَأتَّخِذَ قَصْراً فَسَکَنْتُهُ وَ أسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أضْمِنُ لَهُ ألّا یَجیءَ مِنْ ناحِیَتِنا مَکْرُوهٌ أبَداً اگر بخواهد تعهّد هم بگیرد، من تعهّد می‌دهم که ما کاری به حکومت او نداریم. برای این­‌که با چه وضعی با حکومت او درگیر بشویم؟ اگر از ما تعهّد هم بخواهد، تعهّد هم می‌دهم ولی بالأخره ما هم باید دین را حفظ بکنیم یا نه؟

    این وضع وجود مبارک امام صادق بود.

  161. یه معتدل ضد افراط می‌گوید:

    آقا تسلیم!
    اون قضیه سهم خواهی و اینا که کاملاً حق با شماست. ولی به نظرتون حتی با وجود عافیت طلبی این شیخ، طبق مصداق “هم از توبره خوردن و هم از آخور” نباید بیشتر از این ترسید؟!
    گمانم ایشون خیلی بیشتر از ممد خاتمی ادعای خط امامی بودن و یار غار امام بودن و نقش داشتن در انقلاب داشته باشه. دیدید که همین چند روز پیش خودش رو به عنوان نظام معرفی کرد و گفت نظام با این تخریبگران با صراحت حرف می زند.

  162. نسیم می‌گوید:

    خدایا! به تو پناه می برم از اینکه امام زمان ما هم از تنهایی اش به تو شکوه کند.

    آجرک الله یا بقیة الله

  163. یک شیعه می‌گوید:

    سلام
    بسیار مسرورم از اینکه بعنوان فرزند چنین شهید سرافرازی می نویسید و به قیمت خون می نویسید…
    ……………………..

  164. برف و آفتاب می‌گوید:

    من هم موافقم با اینکه روحانی حال‌به‌هم‌زن‌تر از خاتمیه.

  165. ناشناس می‌گوید:

    تو نبودی دلتنگی غروب آدینه می‌کشت ما را …

    http://www.ghadiany.ir/1389/1954

  166. یک شیعه می‌گوید:

    چرا بقیه حرفم را خوردید؟!
    اشتباه بود؟ افراطی بود؟ از عهده شما خارج بود؟ درکش نکردید؟ قابل اجرا ندانستید؟
    …………………………………….

  167. آسینتامن می‌گوید:

    – آسینتامن! یعنی تو الان عازم کربلایی؟
    – همینطور است.
    – سلام مرا به حسین می‌رسانی؟
    – لازم نیست. یعنی نیازی به من نداری برای سلام بر حسین. تو بگو سلام بر حسین.
    – سلام بر حسین.
    – تمام شد. حسین، سلامت را شنید.
    – جواب سلام هم می‌دهد حسین؟
    – باز بگو سلام بر حسین.
    – سلام بر حسین.
    – این بار قبل از اینکه بگویی سلام بر حسین، به دلت نگاه کن.
    نگاهی به دلم انداختم و گفتم: سلام بر حسین.
    – آن آرامشی که بر دلت افتاد، قبل از سلام بر حسین، سلام حسین بود بر تو. ای فرزند آدم! هیچ کس به حسین سلام نمی‌دهد، ما همه داریم جواب سلام حسین را می‌دهیم.
    – آسینتامن! از حسین بیش‌تر بگو برایم.

    السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

  168. حزب الله سایبر می‌گوید:

    مراسم افتتاحیه دومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی با حضور مسئولین کشوری و فعالین فضای مجازی در محل نمایشگاهی بوستان گفتگو روز شنبه اول شهریور ماه سال جاری ساعت ۱۷ برگزار می شود.
    http://www.hizbullahcyber.com

  169. همرزم شهید می‌گوید:

    من نمی دونم چرا همه انقدر ساکت نشستند؟!
    اون از موضع عراقچی در آخرین مصاحبه اش:
    “… یه دیدار دو جانبه با سه کشور اروپایی داریم، یه دیدار با امریکا!! یه دیدار هم در سپتامبر، ظریف با اشتون داره…” و تلاش و ابراز خرسندی از بازگشایی سفارت (بهتره بگم جاسوس خانه) انگلیس!

    اون از تحرکات بی شرمانه وزیر ارشاد (بهتره بگم قرشاد!) در حمایت علنی از تئاترهای موهن و خلاف شرع و عرف و ضد انقلابی، تسلیت بابت مرگ سیمین بهبهانی خائن و مزدور و منحرف توسط معاونش، دادن مجوز انتشار به کتاب های افراد معلوم الحال ضد انقلاب، ندادن مجوز به کتاب شهید دکتر آیت که پته خیلی ها مثل میر حسین موسوی را از ابتدای انقلاب روی آب می ریخت و…!

    اون از انتصابات وزیر استیضاح شده علوم و بازگرداندن دانشجوهای ستاره دار به دانشگاه ها!

    از خود پرزیدنت هم چیزی نمی گم که بر همه روشن و مبرهنه با سیاست هوچی گری فقط داره هر زاویه دار با مواضع وطن فروشانه اش را سرجاش می نشونه…

    باز هم بگم؟

    این بخشی از غصه ماست، خود بخوان احوال حضرت ماه را…

    خدایا به ما جرات دفاع از حق و تاختن بر ناحق را بده!

  170. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    هر تپش قلبم سلام یا حسین

  171. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    یاد باد روزی که یک «قطعه» بهشتی داشتیم!
    یادِ آن شبها که قطره قطره اشک، می‌کاشتیم!

    یادِ آن «سمفونی…» یادِ قصه ی «آسینتامن»
    یادِ «می‌کشی مرا…» یادِ «سلام بر حسین*»

    یادِ آن «فرزندِ آدم»… یادگارِ کوچه ها…!!
    یادِ آن «دانای کلِ سمفونیِ مورچه ها…»!

    یادِ «تا ساعاتی دیگر…» یعنی یادِ تا ابد…!!
    یادِ خاطراتِ خوب و… خالیِ «سیداحمد»…!

    یادِ «نقطه چین»! یادِ شکلکِ سانسورچی؛ 😐
    یادِ «میلادِ مسیح»!! و قافیه دو نقطه دی…

  172. یک شیعه می‌گوید:

    سلام؛
    منتظر پاسخ بودم که نشنیدم. انتظار مسخره کردن نمی رود از مرام شما.
    اینبار راضی نیستم به نمایش بگذارید! فقط خودتان بخوانید.
    چشمم به اشک نشست از ناامیدی…
    پس این دغدغه های تنهایی را باید کجا برد؟
    خداحافظ

  173. چند تا طنز از "طنز بهداشتی" می‌گوید:

    هـرکـاری می‌کنــم آیفـونـم بـه اینتـرنــت وصــل نمیشــه…
    دکمـه شـو کـه می‌زنـم در خــونـه بـاز میشــه!!
    پس این ملّت چی میگن ما با آیفون میایم اینتـرنــت؟؟

    **********
    اینقده بدم میاد وقتی دارم همراه آهنگ می‌خونم خوانندهه اشتباه می خونه!

    ***********
    رفتم عابربانک نوشت زبان خود را وارد کنید
    به هزار زحمت تونستم از اونجا که کارت رو وارد می‌کنن زبونم رو داخل کنم!!

    زبونم رو برق گرفت… خواستم بگم رفقا گول این حرفهارو نخورید… دروغه!

    *********

    یه اخلاق خوبی که پشه‌ها دارن تک‌خوریه،
    شما فکر کن پشه‌ها هم مث مورچه‌ها رفیق‌باز بودن
    یه سوژه که پیدا می‌کردن ۸۰۰ تا از رفیقاشونو می‌کشوندن اونجا…
    .
    .
    جا داره همین جا از این اخلاق پسندیدشون تشکر کنیم!

    ********

    یکی از مزایای مامان بودن اینه که
    می تونی سیب‌زمینی‌سرخ کرده رو داغ داغ سر ماهیتابه بخوری
    هیشکی هم نمی زنه رو دستت بگه کمه!

  174. حقگو می‌گوید:

    حسین قدیانی؛
    متن جدید نمی ذاری؟

  175. یک شیعه می‌گوید:

    چه خبره اینجا؟
    پیامی که می خوام بگذارین رو حذف می کنین، پیامی که برای خودتون گذاشتم و میگم راضی نیستم به نمایش رو می گذارین؟

  176. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    بدبختیِ دو گیتی، تقصیرِ این «شیخک» است؛
    با دوستان، «مزخرف»! با دشمنان، باقلوا…!!

    (دیوان دیوونه خان داداشی)

  177. ناشناس می‌گوید:

    خبرگزاری دانشجو:
    ابتذال جدید از وزارت ارشاد دولت اعتدال؛
    آواز خوانی زنان هم آزاد شد! فردی که مجوز انتشار آلبوم ندارد چگونه کنسرت برگزار کرده؟

    http://snn.ir/detail/News/%20350946/82

  178. صبا می‌گوید:

    سلام
    از بلندای رشته کوه های البرز سلام.
    دست نظام به خاطر پیشرفت ها درد نکنه.
    هر چند که حرفم بدجنسیه ولی ناراحت نیستم قطعه دیر به روز میشه.

  179. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ای بابا…

    برخیز و مخور غمِ «بهشتِ» دگران
    بنشین و دمی را «به جهنم» گذران

    در اینجا اما، منظور شاعر از «به جهنم»، نه خود جهنم، که «به دَرَک» بوده است!! 🙂

  180. چشم انتظار می‌گوید:

    قسمت ۵۱ دکتر سلام؛ گروهبان زنگنه!!

    http://media.snn.ir/Original/1393/06/03/VID16502814.flv

  181. مرضیه می‌گوید:

    از نوشتن آخرین متنتون ۱۰ روز می‌گذره!
    بنویسید خوب!!!!
    هی میایم به در بسته می‌خورریم 🙁

  182. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    مورد داشتیم «قطعه ۲۶» رو تو گوگل سرچ کردیم، کامنتامون بالا اومده…!!!

  183. برف و آفتاب می‌گوید:

    تبریک…
    به خاطر پیروزی مقاومت
    الله اکبر…

  184. نسیم می‌گوید:

    چه سکوت سنگینی!

  185. گفت و شنود می‌گوید:

    قابلمه(گفت و شنود)

    گفت: مدعیان اصلاحات پشت سر هم اعتراض می‌کنند که چرا وزارت کشور، فرمانداران و استانداران قبلی را عوض نمی‌کند؟!
    گفتم: ولی وزیر کشور اعلام کرده که ۸۰ درصد فرمانداران را عوض کرده و احتمالا مشغول تعویض بقیه نیز هست!
    گفت: پس این مدعیان اصلاحات دیگر چه می‌خواهند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو خسته و کوفته وارد خانه شد و به همسرش گفت؛ غذا را بیاور که خیلی گرسنه‌ام. همسرش قابلمه غذا را سر سفره آورد و یارو با ولع می‌خورد و غرغر هم می‌کرد. همسرش پرسید؛ چی شده؟ چرا غر می‌زنی؟ غذا خوب نیست؟ و یارو گفت؛ غذا خوبه ولی نفرات پای سفره زیاده. همسرش گفت؛ ولی فقط من هستم و قابلمه و تو! و یارو گفت؛ بهتر آن بود که من باشم و قابلمه!

  186. هاتف می‌گوید:

    لا إله إلا الله الملک الحق المبین

  187. ناشناس می‌گوید:

    ملا سوار خر گشت تقصیر احمدی شد
    بایرامقلی پدر گشت تقصیر احمدی شد
    در داستان گل عنبر نُه بار بچّه زایید
    نُه تا همه پسر گشت تقصیر احمدی شد
    دل می خورند و قلوه خوبان شهر با هم
    تا شام ما جگر گشت تقصیر احمدی شد
    هنگام آب خوردن دستم به مانعی خورد
    لیوان ما دمر گشت تقصیر احمدی شد
    یارو قمر قمر گفت گفتند بی خیالش
    تا ماه ما قمر گشت تقصیر احمدی شد
    دانشجویی ز کرمان از بخت بد هنر خواند
    یک روز باهنر گشت تقصیر احمدی شد
    یک چشم عمه چپ بود گفتند اجتماعی ست
    بابا بزرگ کر گشت تقصیر احمدی شد
    اشتر جمل چه زایید گفتند این عجیب است
    گاو حسن بقر گشت تقصیر احمدی شد
    گفتند اعتراضات کار برنج هندی ست
    کوبا پر از شکر گشت تقصیر احمدی شد
    روزی کنار دریا موجی عظیم آمد
    شلوار … تر گشت تقصیر احمدی شد
    در فوتبال روزی دروازه بان زمین خورد
    دردش که بیشتر گشت تقصیر احمدی شد
    عطّار نسخه ای بست گفتند شبهه ناک است
    خیّام کوزه گر گشت تقصیر احمدی شد
    شاعر به فکر افتاد مردن چه چیز خوبی ست
    آماده سفر گشت تقصیر احمدی شد!!!

    اقتباس از شعر علیرضا قزوه، با تغییر در ردیف

  188. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ای دختر خورشید ای خواهر دریا
    زهراترین زینب! زینب‌ترین زهرا!

    ماه مقیم قم! خورشید بیت‌النور!
    در سایه‌سار توست سرتاسر دنیا

    فهم حقیر ما پایین‌تر از پایین
    وصف بلند تو بالاتر از بالا

    لبخند معصومت مهر رضایت زد
    بر شوق خواهرها عشق برادرها

    تنها به دست توست ای سوره‌ی انفاق
    دنیای ما امروز عقبای ما فردا

    ماییم و چشمی تر ای چشمه‌ی کوثر
    بر ما عطایی کن از فیض اعطینا

    وقتی ضریحت را با گریه می‌بوسیم
    در چشممان پیداست آن قبر ناپیدا

    باز از تو می‌گویم یا حضرت زینب
    باز از تو می‌خوانم یا حضرت زهرا

    از آه لبریزم از اشک سرشارم
    این قطره را دریاب دریاب ای دریا

    “سیدمحمدجواد شرافت”

    میلاد حضرتش بر اهالی قطعه‌ی ۲۶ مبارک
    ————-
    درسته “دوست خوب بچه‌ها” گفته بودن: “یک وقت‌هایی برای نوشتن، ناز کن، و از این سعه صدر اگر ضرر دیدی با من!”
    ولی “امیرخان” نگفتن این وسط ماها می‌شیم گوشت قربونی؟!!
    داداش حسین! یه وقت‌هایی هم برای ننوشتن ناز کنید، ضرر کردید ما من!!!
    پُکیدیم بابا!

  189. قاصدک منتظر می‌گوید:

    بانو
    حرم امن تو کافی ست هراسان شده را
    مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
    *میلاد پرنور کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) مبارک*

  190. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
    شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد؟

    نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است
    قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

    بانو سلام! کاش زمان با همین سلام
    در آستانه‌ی در ساعت بایستد

    و گردش نگاه تو در بین زائران
    روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

    تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام
    در محضر شما دو سه رکعت بایستد

    بانو اجازه هست که بار گناه من
    در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

    در این حرم هزارهزار آیه‌ی عذاب
    هم‌وزن با یک آیه‌ی رحمت بایستد

    باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما
    زیر رواق‌های کرامت بایستد

    شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
    طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

    آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
    در روز حشر هم به شفاعت بایستد

    تو خواهر امام غریبی و این غزل
    با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

    من واژه‌واژه‌ی عطر تو را پخش می‌کنم
    حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

    این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
    مستی که روی پاش به زحمت بایستد

    “هادی جان‌فدا”

  191. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    یک وقت‌هایی…

    «قطعه» دلگیر نیست…!

    دلمون بدجور گیرِ «قطعه» است…!!

  192. ... می‌گوید:

    سوال مسابقه پیامکی:
    تنها کسی که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران توانست دو بار تاسیسات هسته ای را پلمپ کند، که بود؟

    جایزه:
    کمک هزینه سفر به جهنم!!

    ــــــــ *** ــــــــ

    http://www.vatanemrooz.ir/Newspaper/BlockPrint/10422
    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1401&pid=1&type=0

  193. شیدا می‌گوید:

    با سلام/ خصوصى
    مستند بى بى سى درباره……………….

  194. لیلی می‌گوید:

    خلاصه سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت
    گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر
    – جهت گیری و روحیه انقلابی و طلب رضای الهی را از مهمترین ویژگیهای این دو شهید بزرگوار بود.
    – باید همه ما به عنوان مسئولان نظام همواره جهت گیری و روحیه انقلابی را حفظ کنیم و هدف نیز کسب رضای الهی باشد.

    قدردانی از گزارش رئیس جمهور از عملکرد یکساله دولت یازدهم
    – گزارش عملکرد دولت باید به افکار عمومی ارائه شود تا مردم ضمن اطلاع از اقدامات انجام گرفته، از کارها و برنامه های آینده نیز مطلع شوند.
    – ارائه گزارش عملکرد، موجب امیدواری مردم به آینده خواهد شد.
    – البته باید دقت شود که در این گزارش ها، آمارها دقیق و بدور از اغراق باشند.
    – یکی از برکات تغییر دولتها و روی کار آمدن دولتها با شعارهای جدید، ایجاد امید در مردم است،
    – البته امید مردم فقط با ارائه گزارش، تقویت نخواهد شد بلکه مردم به دنبال عمل، و نتیجه عملی، صحبت ها هستند.

  195. لیلی می‌گوید:

    چند توصیه مهم به دولت
    – کار و فعالیت و خدمت مستمر به مردم
    – پرهیز از حاشیه سازی ها
    – حفظ انسجام درونی و شنیده شدن یک صدا از دولت. باید مراقبت شود تا در سخنان مسئولان دولتی تعارض وجود نداشته باشد و فلسفه تعیین سخنگو هم این است که از دولت صدای واحد در مسائل مختلف شنیده شود.
    – جناح بندیهای سیاسی اشکالی ندارد اما نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد زیرا این کار موجب دل زدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه می شود.
    – علائق اعضای دولت به برخی جناح های سیاسی اشکالی ندارد اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناح بندیها شوند.
    – در موضوع جناح بندی های سیاسی همواره تأکید بر رفاقت و اُنس با یکدیگر است اما در برخی موارد هم مسئله متفاوت است و باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.
    – مسئله فتنه و فتنه گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رأی اعتماد خود بر فاصله گذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.
    – آقای رئیس جمهور از برخی انتقادها ناراحتند که البته در برخی موارد هم واقعاً حق با ایشان است و برخی انتقادها، تند و گاهی غیرمنصفانه هستند.
    – لزومی ندارد که انسان بخواهد به هر مطلب یا انتقادی، پاسخ دهد زیرا در برخی موارد سکوت بهتر است ضمن آنکه هر حرفی هم که بر ضد ما زده شود اینگونه نیست که حتماً در ذهن افراد جامعه تأثیر بگذارد و مورد قبول قرار گیرد.
    – انتقاد باید باشد اما انتقاد باید با لحن خوب و منصفانه باشد و هدف از آن نیز بی آبرویی و سبک کردن طرف مقابل نباشد که این روش قطعاًَ غلط است.

  196. لیلی می‌گوید:

    – پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود.
    – یکی از مسائل بسیار مهم کنونی، آرامش روانی موجود در جامعه است که باید حفظ شود.
    – همواره دولتها نسبت به دوره های گذشته خود منتقد بوده اند که ایرادی هم ندارد اما این انتقاد نباید حالت اغراق آمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد می گذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن می کند.
    – اگر در این اظهار نظرها بی انصافی شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به عملکرد ما هم بی انصافی خواهد شد.
    – اگر برخی سیاست ها یا عملکردهای دوره گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این روش، بهتر از اظهار نظر است.
    – موضع گیری صریح و قاطع در مسائلی همچون فلسطین، رژیم صهیونیستی، غزه، سوریه، عراق، تکفیری ها و دخالت های امریکا، به نفع نظام جمهوری اسلامی است و منافاتی هم با زبان دیپلماسی و مذاکره ندارد.
    – موضع گیری صریح و شفاف درخصوص این مسائل شاکله کلی نظام اسلامی و عقبه راهبردی نظام در میان ملتها را حفظ خواهد کرد.
    – رشد علمی کشور و حمایت از شرکتهای دانش بنیان و نقش تعیین کننده تحقیقات کاربردی و تحقیقات بنیانی با شتاب باید ادامه یابد.

    – طرح نظام سلامت یکی از اقدامات بسیار خوب دولت یازدهم است که باید این طرح پشتیبانی شود و ادامه یابد، ضمن آنکه مراقبت شود برخی تصمیم ها، این طرح را به ضد خود تبدیل نکند.

  197. لیلی می‌گوید:

    توصیه های اقتصادی
    – کلید رونق اقتصادی که مورد تأکید رئیس جمهور محترم نیز است، مسئله تولید است. باید با استفاده از ظرفیت های فراوان داخلی، تولید را به حرکت درآورد تا رونق اقتصادی و افزایش صادرات غیرنفتی محقق شود.
    – دولت باید بسته سیاستهای اقتصادی خود را با سیاستهای اقتصاد مقاومتی تطبیق دهد و مواردی را که غیرمنطبق با این سیاستها است، حذف کند.
    – تثبیت قیمت ارز و کنترل تورم از اقدامات با ارزش دولت در یکسال گذشته است که نباید به این اقدامات بسنده کرد زیرا این موارد، قدمهای اول هستند.
    – یکی از مشکلات جدی کنونی کشور بنگاه داری بانک ها است که دولت باید این موضوع را بطور جدی پیگیری و حل کند زیرا بانکها باید در خدمت تولید باشند و اگر در خدمت تولید قرار گیرند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
    – صنایع بخش کشاورزی، یکی از بخشهای راهبردی است که در همه کشورها به آن کمک ویژه می شود و دولت باید به بخش کشاورزی مساعدت ویژه ای داشته باشد.
    – راه توسعه روستاها، ایجاد صنایع تبدیلی در روستاها است.
    – بخش معدن و ارزش افزوده و اشتغال زایی این بخش از اهمیت ویژه برخوردار است
    – دولت باید در خصوص واردات کالاهای غیر ضروری و تجملی سخت گیری بیشتری انجام دهد و اِعمال قدرت کند.
    – یکی از راه حل های جدی برای مشکل آب در کشور، صرفه جویی در آب کشاورزی از طریق استفاده از شیوه های نوین آبیاری بویژه آبیاری تحت فشار است.

  198. لیلی می‌گوید:

    – اگر احتمالا با اصل طرح مسکن مهر و یا نحوه تزریق اعتبارهای بانکی به آن مخالفتی وجود دارد، اما این را هم بدانیم که اکنون چند میلیون نفر چشم انتظار تکمیل مسکن مهر هستند و باید این کار بطور جدی پیگیری شود و به اتمام برسد.
    – به خدا تکیه و به او توکل کنید اگر به کمک خداوند امیدوار باشید، قطعاً پروردگار هم به شما کمک خواهد کرد و این راهم بدانید که موفقیت شما، موفقیت و سرافرازی نظام اسلامی است.

  199. صاعقه گمنام می‌گوید:

    حق داری والله!
    مگه حرفی هم باقی مونده ک آدم بخواد بزنه دیگه!!

  200. مرضیه می‌گوید:

    روحانی در نشست خبری: “تحریم‌های جدید آمریکا” بسیار زشت بود و با “روح توافقات” سازگار نبود
    http://www.snn.ir/detail/News/352417/187
    روح توافق!!!! یاد این نوشتۀ زیبای شما انداخت ما رو:
    http://www.ghadiany.ir/1392/21226

  201. اسراء تی وی می‌گوید:

    سلام
    سایت اسراء تی وی با هدف در اختیار گذاشتن کارگاه های آموزشی و مجموعه نمایشگاه ها (پوستر ها) و… با کیفیت بالا جهت استفاده در فضا های دانشگاهی و عمومی جامعه است.
    در صورت تمایل تبادل لوگو انجام دهیم
    یا علی
    http://asratv.com

  202. دی می‌گوید:

    منتظر یه متن خوب برای هفته دفاع مقدس ایم!!

  203. برف و آفتاب می‌گوید:

    یعنی چی آخه سفارش متن می‌دید؟ شما تقویم دارید و آقای قدیانی ندارند؟ شما می‌دونید هفته دفاع مقدسه و ایشون نمی‌دونند؟ مثلا می‌خواید انگیزه ایجاد کنید؟ من اگه جای ایشون بودم انگیزه‌مو از دست می‌دادم با این جور کامنت‌های دستوری!!

  204. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    از نمایندگان مردم مازندران در مجلس خبرگان و امام جمعه شهرمون، آیت الله جباری فوت کرده. 🙁
    فاتحه ای برای شادی روحشون بفرستیم…

  205. دی می‌گوید:

    مبصر محترم در صورت تشخیص منتشر فرمایید؛
    بعضی وقتا اونچه که تایپ می کنی با اونچه که می خوای بگی متفاوت در میاد که بعد باعث به برداشت های دیگه ازش بشه، کامنت قبلی ام کلمه “پس” از اول جمله جا افتاده!
    جمله رو به این خاطر نوشتم که بگم با توجه به گذشت دو هفته از آخرین پست آقای قدیانی، این سکوت رو خدای ناکرده نخوان تا یکی، دو هفته دیگه ادامه بدن و به آخر ماه وصلش کنن(حالت مزاح از سوی کسی که زیاد صبور نیست)!
    لذا؛
    ۱) کسی نیستم که بخوام سفارش متن به کسی بدهم اونهم به دوستان قلم به دستی همچون ایشان
    ۲) من تو قطعه ۲۶ به جای انگیزه دادن بیشتر دنبال انگیزه گرفتنم
    ۳) ماشاا… آقا حسین با اون سختی هایی که کشیدن فکر نکنم ۴ تا کامنت دستوری اصلا به ایشان بربخوره، چه برسه به اینکه انگیزه شون رو از دست بدن

  206. زیبا می‌گوید:

    خطاب به برف و آفتاب!

    سلام بزرگوار؛
    لطفا کمی مودبانه تر
    پریدن به همسنگرانتان کار درستی نیست
    متاسفانه طرفداران آقای قدیانی درست مثل خود ایشون، آنچنان مودب نیستند.

  207. شهیدزاده می‌گوید:

    آقا حسین کجاییییییییی؟
    مطلب بذار دیگه
    بدن درد گرفتیم بابا!

  208. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    خطاب به زیبا؛

    قشنگ!!
    یکم؛ گلاب به روی‌مان، شما معیار ادبی؟!!
    دوم؛ همسنگران با هم ندارن؛ شما رو سننه؟
    سوم؛ متاسفانه مخالفان آقای قدیانی درست برعکس خود ایشون، دچار خودبزرگ‌بینی حاد و هم‌زمان مزمن! هستند.
    باری‌تعالی شفا عنایت فرماید…
    —–
    یه موردی رو تازگی‌ها می‌بینیم زیاد شده، اونم این‌که طرف میاد به ادب و ادبیات یکی گیر می‌ده، بعد با ادبیات نوشتار، هر ناسزا و تهمتی که به ذهن ذلیلش می‌رسه رو نثارش می‌کنه!!
    فکرم می‌کنه همه مثل خودش ……. هستند؛ پرکردن جای خالی با شمای خواننده!

  209. محمد پیرانی می‌گوید:

    سلامتی همه بیست و شیشی های حاضر و غایب صلوات

    حاج حسین جان
    فکر نکنی نیستما
    هستیم و منتظریم…

  210. برف و آفتاب می‌گوید:

    دی؛
    اولندش مبصر محترم تشریف ندارند.
    دومندش اخلاق رئیس جمهور محبوبم روم تاثیر گذاشته 🙂
    سومندش معذرت می‌خوام اگه ناراحت شدید. ناراحت شدید؟
    ولی خیلی عصبانی کننده‌ست که هر از چندگاهی یکی میاد یه کامنت می‌ذاره که چرا در مورد فلان موضوع مطلب نذاشتی! به نظر من که آقای قدیانی خیلی صبور هستند که عصبانی نمی‌شن.
    خوب من هم دل‌تنگم از اینکه قطعه به روز نمی‌شه. اما خوب خودتون رو بذارید جای نویسنده. خودش قطعه رو بیشتر از ما دوست داره. و اینو هم می‌دونه که ما همه منتظر متن‌های خوب هستیم. حتما یه دلیلی داره که به روز نمی‌شه دیگه. به جای این کارها آروم باشید و درکش کنید.
    با تشکر. و دوباره معذرت که ناراحتتون کردم.

  211. برف و آفتاب می‌گوید:

    زیبا؛
    سلام 🙂
    شما همون انقلاب زیبایی؟

  212. خواهرشهید می‌گوید:

    سلام
    حالا که همه وارد فاز ادب و ادبیات شدند، من هم یک خواهشی دارم:

    لطفا هر طور که می توانید به گوش اهل قلم (به ویژه نویسندگان اخبار صدا و سیما) برسانید که کلمات جمع را دوباره جمع نبندند مثل

    تظاهرات ها
    شعبات
    و…

  213. خواهرشهید می‌گوید:

    و یک خواهش دیگه!
    چرا همه داریم نسبت به همدیگه تندی می کنیم؟
    با دوستان مدارا را فراموش کرده ایم… یا این یک درس جدید است که؛

    ملک ز باغ رعیت اگر خورد سیبی…

  214. زیبا می‌گوید:

    خطاب به مرتضی اهوازی

    متاسفانه لحنتون سرشار از بی ادبیه. (قطعه ۲۶: بی‌ادبانه‌تر از تهمت زشت و عاری از ادب حضرت‌عالی به دوستان قطعه ۲۶ نبود! قشنگ (!) دقت کن؛ ما یه صراحت لهجه و صداقت بیان داریم، یه بی‌ادبی. مرتضی اهوازی صراحت لهجه و صداقت بیان داره که از خصوصیات مومن مخلص مجاهد هستش… کلا این بچه همین‌طوریه! منم چند بار خواستم درستش کنم، نشد! 🙂 شما زیاد غصه نخور!) به فرمایش مولای متقیان: «میزان عقل هر کس به میزان ادب اوست». در نتیجه با توجه به ادب نوشتارتون، عقلانیت نوشتارتون هم زیر سواله و لذا نیازی به پاسخگویی نداره… (قطعه ۲۶: اولا پس چرا پاسخ دادی؟! ثانیا اگر میزان عقل هر کس به اندازه میزان ادب او باشد -که قطعا همین‌طور هم هست- به نظر شما میزان عقل رئیس جمهور یکی از کشورهای دوست و همسایه دقیقا چقدر است؟! داره اصلا؟!… خب نداره که توافق کذا رو می بنده دیگه! داشت که همچین نمی‌‌بست! داشت که بهش افتخار نمی‌کرد! البته ایشون به جز عقل، یه چیز دیگه -و شاید مهم‌تر!- هم نداره که مودبانه‌اش می‌شه جیگر!!)

    و خطاب به برادر یا خواهر عزیزم “برف و آفتاب”

    نظر شما خیلی محترمه بزرگوار. منتها میشه نظرتون رو یه مقدار با لحن دوستانه تری هم درج بفرمایید… (قطعه ۲۶: اگر چه «برف و آفتاب» متوجه منظور «دی» نشد -چرا که «دی» فی‌الواقع متنی سفارش نداد، بلکه طعنه‌ای زد مزاح‌گونه و البته بامزه- اما همچین هم حالا لحن کامنت‌ «برف و آفتاب» دشمنانه‌ نبود و بیشتر متاثر بود از دلسوزی و خیرخواهی برای نویسنده اینجا. جالب اینکه این دو، در کامنت‌های بعدی به تفاهم رسیدند… و اما شما هنوز… به‌ قول گفتنی؛ یک کلام از مادر عروس!!)

    دوستان من

    من نه اعتدالگرا هستم و نه اصلاح طلب و نه فتنه گر و… خوشبختانه اصولگرا هم نیستم! (قطعه ۲۶: جناب مردک، یه جمله‌ای داره که محل خرجش دقیقا همین‌جاست؛ «به جهنم!» البته اساعه ادب نشه‌ها!)

    به فرمایش همشهری عزیزم شهید احمدی روشن: «چپی‌ها داعیه‌ی اصلاح‌طلبی دارند، راستی‌ها نیز داعیه‌ی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود می‌اندیشند». (قطعه ۲۶: خب این الان چه ربطی به بحث داشت؟! وانگهی، اینقدر مولای متقیان سفارش دارن مبنی بر کلام درست و بحث مختصر و مفید و ادل و اقل که نگو…)

    اینکه دم از بی ادبی برخی عزیزان زدم، فی الواقع نهی از منکر بود. وقتی ما بچه بسیجی ها، نسبت به نهی از منکر انقدر موضع بگیریم وای به حال بقیه… التماس دعا… (قطعه ۲۶: به جناب بسیجی زیبا عارضم که ان‌شاء‌الله نسبت به این چند تا نهی از منکری که شما را کردم، موضع نگیری… بی‌ادبی‌هایی هست که بعضا مشمول «گناه» نمی‌شه، بلکه فقط و فقط فاصله دارد با آنچه «مکارم اخلاق» خوانده می‌شود، لیکن هر تهمتی بلااستثناء «گناه» است. فلذا مراقب باشید هنگام گنده‌گویی، گیرم در پوشش نهی از منکر، خود مرتکب منکر اصل کاری نشوید. بچه‌های قطعه ۲۶ از مرتضی اهوازی گرفته تا حتی رضا اعتدال‌طلب، خیلی اتفاقا مودب و با جنبه هستند، اما «مودب»، نه قرتی! و «با جنبه»، نه هالو. شما خیلی اهل نهی از منکر هستی، بهتر است دمی هم به جناب مردک بگویی؛ لااقل اندکی قطر شکم سیری‌ناپذیر اعتدال را از جیب بیت‌المال رها کند و جایزه ندهد به وزیر نفتِ گازآلوده‌اش… و اما، دوستان محترم! نشستن مهندس مهدی چمران عزیز، بر تخت ریاست شورای شهر تهران، مبارک! این رخداد مهم را دست کم نگیرید.)

  215. چشم انتظار می‌گوید:

    حضور یا غیاب، بروز رسانی یا بروز نرسانی 🙂 در قطعه، همه دارای حکمت و حساب و کتابه و ادله ی محکم. پس ما، مخصوصا بچه های قدیمی می دونیم هر زمان که وقتش بشه، قطعه بروز خواهد شد. بعضی وقت ها می بینیم داداش حسین در خصوص یه موضوعی که مثلا به نظر منِ نوعی مهم میاد، هیچ مطلبی نمی گن. ولی در خصوص یه موضوعی که اصلا بهش فکر هم نکردیم، یه تحلیل مهم و اساسی می نویسند. اولا؛ نگاه یک نویسنده، اونم از نوع جامع نگر و انقلابیش الزاما نباید مثل منِ خواننده باشه. (این بدان معنا نیست که خواننده، اهل تحلیل و اطلاع از اتفاقات پیرامونی نباشه) در ثانی اگه قرار باشه برای تمام موضوعات جامعه، از شمسی و قمری گرفته تا اتفاقات روز، مطلب بنویسند، ۲۴ ساعت وقت هم کمه! همین که هر از گاهی، میایم قطعه و یه سری می زنیم و احوال هم رو می پرسیم، خودش نشونه ی زنده و پویا بودنه. حالا یکی پابرهنه میاد این وسط، به همسنگران!! توصیه ی اخلاقی می کنه و تهش هم خودش رو لو می ده که از کجا اومده، به جهنم!!! 🙂
    .
    ولی در مجموع؛ داداش کی به روز می شی!!!!!!! 🙂 🙂 سید احمد کجایییییییییی؟!

    حسین قدیانی: نه ناز دارم می‌کنم برای نوشتن، و نه ناز دارم می‌کنم برای مخاطبی که شما دوستان عزیز باشین. فقط یه‌کم گرفتاری اداری، کاری، شخصی، شخمی، چیز، تحقیقاتی و… دارم این روزا که ان‌شاء‌الله با دعای خیر شما رفع می‌شه. فلذا و به طریق اولی، «حکمت و حساب و کتاب و ادله محکم» چیه دیگه؟! بعدشم! چند روز پیش شکیبایی زنگ زد که جواب تازه‌ترین اراجیف جناب مردک رو بده! گفتم؛ «این بار عجالتا فقط فحش دارم که بدم بهش! چاپ می‌کنی بسم الله…». که جواب داد؛ «همین تلفنی بده حالش رو ببریم» و من هم گوش دادم به حرف ایشان!! آی چسبید!! صدالبته به شنود کننده محترم هم سلام رساندیم و خاطرنشان کردیم؛ «تو بچه و سرباز انقلاب پابرهنه‌هایی… با مظلوم باش همیشه…». این رو هم حتی بهش گفتیم؛ «تو هم اگه دلت پره فحش بده…». «والا! با این نوناشون». این آخری رو شنود کننده گفتن! و سلام هم رسوندن! 🙂 مبصر هم میاد همین روزا… … … آهان، یادم اومد. در ادامه کامنت قبلی، نکته‌ای رو باید اشاره کنم. اون جمله صرف‌نظر از اینکه مال شهید احمدی‌روشن باشه یا نه، جمله درستیه، هر چند ربطی به موضوع بحث نداشت. ببینید دوستان! راست سنتی، شعبه‌ای از راست است. اینکه کاملا واضح است. و اما آنچنان‌که معروف است و گاهی هم خودهاشان اذعان می‌کنند، اینهایند سران راست سنتی؛ همین جناب شیخ حسن، ناطق، کی و کی. صدالبته راست و چپ، سر در یک آخور دارند، آخور بی‌عقلی، بی‌ادبی، فتنه‌گری، تخریب‌گری، بی جگری. از این حیث، یکی مثل خاتمی چپ و یکی مثل ناطق راست، حتما و قطعا سرشان در یک آخور است. لیکن نکته بسیار مهم اینجاست که «اصولگرایی»، نه شاخه‌ای از جناح راست است، نه جریانی که تنها و تنها به تعارض با جناح چپ می‌اندیشد. اصولگرایی در اصل، جریانی علیه هر ۲ جریان چپ و راست و ان‌شاء‌الله در خدمت خود خود خود انقلاب اسلامی است. طبعا هر آنکه متوجه فرق بزرگ جناح راست و جریان اصولگرایی نباشه، چیز خاصی از سیاست نمی‌دونه. جریان اصولگرا ان‌شاء‌لله فراتر از تقسیم‌بندی چپ و راست، جز خدمت به ملت و ولایت اندیشه دیگری نداشته باشد. خب حالا! یکی مثل علی لاریجانی، آنگاه که بر اصول استوار است، حتما اصولگراست، اما چه می‌شود کرد که گاهی فیل «پرسه در مه» عزیز، یاد هندوستان راست سنتی می کند؟؟!! اون جمله هم داره راست و چپ رو می‌زنه، نه اصولگرایی حتی اصلاح‌طلبی رو. بگذریم که همچین یه ملو اصلاح‌طلبی رو ضمن بردن اسم، زده!! 🙂 و از یاد نبرین که اینها هنوز هم خود را اصلاح‌طلب و خط امامی می‌دانند؛ حجت‌الاسلام رحیمیان، دکتر مظفر و… -که بزعم من و به اعتراف خودشان، هم‌زمان، اصولگرا هم هستند- منتهی اصلاح‌طلب به معنای درست کلمه، نه آنچه در عرف، مرسوم است. پس راست و چپ، سر و ته یک کرباس‌اند، اما جریان اصیل اصولگرا -لااقل قاطبه‌اش- که به موقع هم علیه خاتمی موضع می‌گیرد، هم علیه ناطق، نسبتی با این کرباس کثیف و متعفن ندارند. این توضیح رو باید می‌دادم که دادم. همه رو برق می‌گیره، ما رو زیبا!!یی که هم الان کامنت تایید نشده‌ای گذاشت تا مشخصا بگوید یا لو بدهد که «پایداری‌چی» است!! جالبه که بزرگان این گروه هم اغلب همین دید را دارند درباره جریان اصولگرایی!! و اون رو تلویحا یا تصریحا عین راست می‌دونن!! (از ورای همین نگاه بود که یه الم شنگه دیگه، اونم توی دل جریان اصولگرایی دادن بیرون!!) قدرت تحلیل و ارزیابی مسائل رو ندارن، اینه‌ها! خودشون رو از موضع دانای کل ادب و اخلاق و سیاست و بصیرت و نهی از منکر می‌بینن، اینه‌ها! اون حس «آقابالاسر»ی که توی انتخابات می‌گفتم اینا دارن، اینه‌ها! اغلب‌شون همین‌طورند! بعد اینا مدعی ادب و اخلاق می‌شن، خیلی جالبه!! اونم «ادب»، اونم «اخلاق»!! اینکه راحت درباره آینده آدم‌ها قضاوت بد کنن، بی‌اخلاقی و بی‌ادبی نیست! به‌خاطر یه رای متفاوت، عشق و علاقه آدم به امام حسین (ع) رو هم بردن زیر سئوال -که شما اگه کربلا بودین، امام رو تنها می‌گذاشتین، چون یاران کمتری داشت!!- حالا دم از اخلاق می‌زنن؟؟!! صدالبته بعدها معلوم شد اتفاقا رای و خصوصا راه ما درست بود، چرا که تکلیف‌گرایی منهای رصد نتیجه، و آرمان‌گرایی منهای دیدن واقعیت، مذمومه از نظر بزرگان… تمام! تمام! من حالا نمی‌خوام بگم که شعار بزرگان هم همان شعار انتخاباتی ما، یعنی «مدیریت جهادی» است! (واقعا هم نیست، چرا که «آقا» دارن از یه زاویه بزرگ‌تر و ملی‌تر، این شعار رو مطرح می‌کنن و ربطی به قالی و باقر و کوفت و زهرمار نداره!) اما اگه بزرگان علی‌الظاهر، شعار اونا رو دست گرفته بودن، شک نکنین اینا این رو می‌گفتن!! و می‌گفتنا!! جرواجرمون می‌کردن!! مکرر شده ما توی وطن و دیگران در کیهان و جاهای دیگه، یه پروسه‌ای رو شیک و تمیز و منطقی علیه دولت اعتدال بردیم جلو، اینا با یه حرف مفت و بی‌خود، تیتر یک دادن به زنجیره‌ای‌ها!! خراب کردن قصه رو!! همچنان که انتخابات رو خراب کردن با نابلدی‌هاشون… «اصلاح‌طلبان در صحنه نیستند»!! جالبه که الان «وندی شرمن» ازگل ریغو هم در صحنه است!! کلا این گروه، همیشه دنبال قاتل بروسلی بوده!! در میدان ادب، در صحنه سیاست، بلکه هنگام نهی از منکر، به جای فهم بصیرت، کلا دنبال قاتل بروسلی‌اند!! اونی که باید نزنن رو می‌زنن، اونی که باید بزنن رو، اول، می‌گن؛ تو صحنه نیست!! بعد که طرف شد رئیس جمهور… اتفاقا خدا کنه نزنن، بگذارن همونایی که دارن درست و حرفه‌ای می‌زنن بزنن! وزیر علوم داره توی یه روند منطقی و متین میفته، اینا یه دفعه گیر می‌دن به مدرک دکترای روحانی!! و تیتر یک می‌دن به زنجیره‌ای‌ها!! بابا! گیرم مدرکش مشکل داشته باشه، الان چه سودی داره این حرف؟؟!! جز اینکه فضا رو شلوغ کنه، یه عده هم مدعی شدن؛ استیضاح، باندیه؟؟!! خب حالا الان نگو! بفهم! سیاست رو بفهم! ادب رو بفهم! نهی از منکر رو بفهم! فرق ۲ تا کامنت مثلا دعوایی و نمک‌دار رو با بی‌ادبی بفهم!! بفهم! یه مشکل بزرگ این جماعت اینه که خیال می‌کنن سیاست و مسائل روز هم مثل فلسفه یا ریاضیه. اینه تحلیل‌شون: «علی لاریجانی توی مجلس با فلانی دعوا کرد، دعوا دل آقا را خون کرد، نتیجه می‌گیریم؛ اومد قم، مهر و نعلینیه که می‌زنیم کله‌اش، بلکه دل آقا شاد شه»!! بس کنم! آقا اگه مومن و حزب‌اللهی هستین، اینو یه متن حساب کنین! 🙂 اگه هم نیستین که به جهنم!! 🙂 دوستون دارم…

  216. حسین قدیانی می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    من معمولا با این پایداری مایداریا بحث می‌کنم، اووووف… مخم سوت می‌کشه، اما این بار نمی‌دونم چرا وسط جواب کامنت، کر و کر می خندیدم! 🙂

    به‌ همین مناسبت… انصافا کره کره خنده است‌ها؛
    http://www.ghadiany.ir/1388/15

    افاضات شیخ بی‌سواد در جشن تولد نداخانم/ ارسال شده در ۲۸ دی ۱۳۸۸ توسط حسین قدیانی


    ۲۹ دی یا ۳ بهمن یا چه می‌دانم یک روز دیگر، ظاهرا سالروز تولد نداست و قرار است بعضی‌ها به‌همین مناسبت جشن تولد بگیرند که ما چند روز زودتر گزارش آن‌را تقدیم می‌کنیم.

    به شما که عرض کنم، به نام خدا. البته در این شب عزیز که به‌خاطر جشن تولد نداخانم دور هم جمع شده‌ایم، باید بگیم، بخندیم و شادی کنیم، به قول معروف: «همگی دس، یکی‌مون رقص»، یا اینکه «همگی رقص، یکی‌مون دس» و خلاصه خوش باشیم اما به شما که عرض کنم، بد نیست چند کلمه هم درباره کشفی که تازگی کرده‌ام، براتون حرف بزنم. خیلی جالبه واقعا! راستش من هیچ‌وقت معنای اون آیه‌ای را که می‌گه: «خیال نکنین شهیدا مرده‌اند…» الخ نفهمیده بودم، اما از صدقه سر جنبش سبز تونستم اونو کشف کنم.

    [اصرار حضار: دوتاشو بگو، توروخدا!]

    خیلی خب! به شما که عرض کنم، یکیش همین دختره، اسمش چی بود؟ [حضار: نداخانم] نه بابا اون که ضایع شد. نه این چیز رو می‌گم که میرحسین رفت تو ختمش، کلی هم گریه کرد. آخه می‌گن تازگی، یه گلاب مخصوصی به بازار اومده که جون می‌ده واسه مجالس ختم سبز. توش اسانس پیازه، لامصب همچین چشمارو می‌سوزونه که خود شِمرم باشه، اشکش درمی‌آد. خلاصه این دختره اسمش چی بود؟ آهان سپیده خانم، جل‌الخالق! اگه به چشم خودمون ندیده بودیم، باور نمی‌کردیم. فکرشو بکن، طرف کشته بشه، دفن بشه، براش ختم بگیرن، مهندس تو ختمش اون همه گریه بکنه [منم اگه بودم، بیشتر از مهندس گریه می‌کردم با اون گلابای مخصوص اعلا، خب البته من عذر داشتم، فکر بد نکنین، ظهرش پیتزا سبزیجات خورده بودم، گلاب به روتون بیرون‌روی پیدا کردم، دم به ساعت باید می‌رفتم دس‌به‌آب، فلذا بنابراین نرفتم ختم] خلاصه داشتم می‌گفتم که این سپیده خانم، مصداق روشن اون آیه است که می‌گه: “ولا تحسبن‌الذین قتلوا… امواتن، بلکه احیاناً عند بیتهم یرزقون” که ترجمه آزادش این می‌شه: “فکر کردین شهدای جنبش سبز ما مرده‌اند؟ فوتینا! اونا زنده‌ان، تو خونه‌شون دارن پیتزا پپرونی می‌خورن” نمونه‌اش همین سپیده‌خانم که بعد اون همه کشته شدن و دفن و ختم و گریه و زاری مهندس و چه و چه و چه، الان سُر و مُر و گنده پیش مامان‌جونش توی خونه داره چی می‌خوره؟ [حضار: زرشک!] نه بابا، گفتم که پیتزا پپرونی!

    [یکی از حضار: قرائت سابق آیه‌ای که خواندید، «بل احیاء عند ربهم یرزقون» است؛ آیا شما با توجه به بسط تجربه‌بندی که آقای دکتر سروش مطرح کرده‌اند، قرائت جدید را انشاء فرمودید؟]

    به شما که عرض کنم البته من از این قرتی‌بازیای سروش و گوگوش و… خوشم نمیاد ولی این قرائتی که به شما که عرض کنم، عرض شد، مربوط به جلد دوم همون کتابه که اخیراً ضمیمه توضیح‌المسائل حجت‌الامسال هرمنوتیک با تقریظ حضرت شاذ‌الفقها! به چاپ رسیده (البته دور از چشم جامعه مدرسین).

    به شما که عرض کنم، اینجا بود که من آیه استرجاع را خواستم بخوانم، اما هرچی زور زدم یادم نیومد که یکهو چشمم افتاد به بالای یه آگهی تسلیت خطاب به میرحسین راجع به خواهرزاده‌اش، اینجا بود که بی‌اختیار آیه استرجاع یادم اومد:

    انا الله و انا ‌علیه الراجع به‌اون [همون نفر از حضار: جناب شیخ، این هم از همون جلد دوم بود دیگه؟!] خیلی حال کردم که شکر خدا هنوز حافظه‌ا‌‌م سر جاشه. یادم باشه این دفه موقع مناظره یا امتحان خبرگان اگه کسی از جامع‌ المقدمات، سوالای سخت‌سخت درآورد و ازم پرسید، جوابشو با همین آیه بِدَم. باز اگه ادامه داد، فورا جواب می‌دم: سمع‌الله لمن حمده…فکر نکنن هالو گیر آوردن. همچین عربی واسه‌شون بلغور کنم که خیال کنن خود علی عبدالله صالح جلوشون نشسته! دیگه غلط بکنه کسی به من بگه: شیخ بی‌سواد، نمی‌دونم چی‌چی موساد و…

    خلاصه به شما که عرض کنم این ۲ نمونه ثابت می‌کنه که شهدای ما زنده هستن.

    حضار: شیخ بی‌سواد! تو که فقط یکی‌‌شو گفتی.

    شیخ بی‌سواد: چرا یکی؟

    حضار: پس چند تا؟

    شیخ بی‌سواد: دو تا!

    حضار: چرا دو تا؟

    شیخ بی‌سواد: پس چند تا؟

    حضار: یکی!

    خنگای خدا، خب روشنه دو تا دیگه، یکی ندا خانم، یکی هم سپیده خانم. حالا فهمیدین کی بی‌سواده؟! ‌من یا شما که فرق یک و دو رو نمی‌دونین؟

    [حضار: آخه ندا خانم که زنده نیس، اون که راس‌راسی مرده.]

    خب نفله‌ها، اگه مرده، پس شما امشب واسه کی جشن تولد گرفتین؟ مگه اون نباید خودش باشه تا بیاد شمعارو فوت کنه، تا صد سال زنده باشه و…الخ.

    حالا بهتره دس از مسخره‌بازی بردارین و همگی رو به قبله دراز بکشین و با هم دعای معروف «هپی برث‌دی تو یو» رو برای شادی ارواح بابای خودتون و نداخانم تلاوت کنین…

    پانوشت

    * افاضات شیخ بی‌سواد تا پاسی از شب همچنان ادامه داشت و اسباب ادخال سرور در دل کفار و منافقین را فراهم کرده بود که خبرنگار ما برای رساندن خبر این مراسم به روزنامه امروز، لاجرم جلسه را ترک کرد، لذا الباقی خزعبلات ایشان در صورت انعکاس در خبرگزاری‌ها و سایت‌ها، عینا درج خواهد شد.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    و یکی‌ام این؛
    http://www.ghadiany.ir/1393/22573

    شیخ بی‌سواد در ۹۰/ ارسال شده در ۶ بهمن ۱۳۸۸ توسط حسین قدیانی

    فردوسی‌پور: خیلی‌خیلی خوشحالیم از اینکه در خدمت شما هستیم. امشب برنامه‌مون یه‌مقدار دیر شروع شد. الان ساعت یک ربع به ۱۱ است و فکر کنم تا حول و حوش بوق سگ در خدمت‌تان باشیم. در هفته گذشته اتفاقات عجیب و غریبی افتاد که ما در این برنامه به همه آنها خواهیم پرداخت. ما امشب در خدمت شیخ از خدا بی‌خبر یا همان شیخ‌بی‌سواد (شین) هستیم. خیلی خوش‌ آمدید.

    شین: به شما که عرض کنم، الان من چقدر وقت دارم؟

    فردوسی‌پور: ما حالا حالا‌ها در خدمت شما هستیم. جناب شیخ ما اول برنده‌های هفته گذشته را انتخاب کنیم؛ از یک تا ۱۵۰۰۰۰؟

    شین: بشمارم؟

    فردوسی‌پور: نه، باید انتخاب کنید.

    شین: چی‌رو انتخاب کنم؟

    فردوسی‌پور: ‌برنده‌های مارو.

    شین: برنده‌های شما کجان؟

    فردوسی‌پور: هیچی‌بابا، یه شماره بگو.

    شین: به شما که عرض کنم موبایلم رو که حفظ نیستم، شماره دفترم رو می‌دم!

    فردوسی‌پور: ببینین، یه شماره از یک تا ۱۵۰۰۰۰ بگین.

    شین: من الان چقدر وقت دارم؟

    فردوسی‌پور: از وقت خیالتان راحت باشه. یه شماره بگو از یک تا ۱۵۰۰۰۰، از یک تا ۱۵۰۰۰۰، ۱۵۰۰۰۰ عدد است، ‌یکی را انتخاب کنید. خیلی راحت است.

    شین: چه‌جوری از بین ۱۵۰۰۰۰ تا عدد، یکی را انتخاب کنم؟ ۱۵۰۰۰۰ عدد است، یکی دو تا که نیست!!

    فردوسی‌پور: ‌کاری نداره که. یه عدد بگو از یک بزرگ‌تر، از ۱۵۰۰۰۰ کوچک‌تر!

    شین: خود یک هم حسابه؟

    فردوسی‌پور: آره حسابه.

    شین: ۱۵۰۰۰۰ چی؟

    فردوسی‌پور: اونم حسابه، تو رو خدا یه عدد بگو قال قضیه رو بکن. الان اتاق فرمان دارن بال بال می‌زنن!

    شین: به شما که عرض کنم دقیقاً چقدر از وقتم مونده؟

    فردوسی پور: از یک تا ۱۵۰۰۰۰ لطفاً. از وقتم نگران نباش.

    شین: بالاخره من باید بدونم چقدر وقت دارم. به شما که عرض کنم…

    فردوسی‌پور: ما تا آخر برنامه در خدمت شما هستیم. جان من یه شماره بگو.

    شین: از یک تا ۱۵۰‌هزار، یا اینکه هر شماره‌ای دلم خواست؟!

    فردوسی‌پور: اصلاً هر شماره‌ای که دلت خواست، فقط جان من یه شماره بگو. بابا الان نصف وقت برنامه گذشت، یه شماره نگفتی.

    شین: به شما که عرض کنم، شماره‌ چی‌رو نگفتم؟

    فردوسی‌پور: یه شماره از یک تا ۱۵۰۰۰۰

    شین: حالا چرا از یک تا ۱۵۰۰۰۰؟!

    فردوسی‌پور: ما در برنامه‌مون هر هفته یه مسابقه SMS داریم و هفته بعدش برنده‌ها رو انتخاب می‌کنیم.

    شین: اِ، چه خوب!

    فردوسی پور: ببینید؛ هفته گذشته ۱۱۰۰۰۰۰ نفر به برنامه‌مون SMS دادن. خب؟!

    شین: خب!

    فردوسی‌پور: حالا ما این شماره‌ها رو به چند دسته تقسیم کردیم و از میهمان برنامه می‌خواهیم میان هرکدام از این دسته‌ها یک عدد را به صورت رندوم انتخاب کنند.

    شین: ‌هفته پیش چند نفر SMS دادن؟

    فردوسی‌پور: ۱۱۰۰۰۰۰

    شین: خب حالا من چه‌کار کنم.

    فردوسی‌پور: یه شماره بگو.

    شین: همان ۱۱۰۰۰۰۰!

    فردوسی‌پور: از یک تا ۱۵۰‌هزار.

    شین: مگه نگفتی ۱۱۰۰۰۰۰ نفر SMS دادن؟

    فردوسی‌پور: آره، اما از یک تا ۱۱۰۰۰۰۰ را ما تقسیم کردیم در چند دسته. دسته اول از یک تا ۱۵۰۰۰۰ است.

    شین: دسته دوم از چند تا چند است؟

    فردوسی‌پور: از ۱۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰

    شین: ۲۰۰۷۸۵

    فردوسی‌پور: ۲۰۰۷۸۵ چی؟

    شین: از ۱۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ یه عدد انتخاب کردیم دیگه.

    فردوسی پور: نه، شما پرسیدی دسته دوم از چند تا چند است، من هم جواب دادم.

    شین: اِ! من خیال کردم پرسیدی از ۱۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ یه عدد انتخاب کنم.

    فردوسی‌پور: مشتی، ۲ ساعته از یک تا ۱۵۰۰۰۰ یه شماره انتخاب نکردی، اون‌وقت از ۱۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ یکی را انتخاب می‌کنی؟! اول از یک تا ۱۵۰۰۰۰ انتخاب کن.

    شین: ۲۵/۱

    فردوسی‌پور: اعشاری قبول نیست.

    شین: ۱ بر روی ۲۵

    فردوسی‌پور: کسری هم قبول نیست.

    شین: ۱ به توان ۲۵

    فردوسی‌پور: توان، حساب نیست. اصلا یه شماره رند بگو.

    شین: ۰۹۱۲۲۰۰۰۰۰۰

    فردوسی‌پور: شماره موبایل نه، از یک تا ۱۵۰۰۰۰

    شین: ۱ رادیکال ۲۵

    فردوسی‌پور: ۱ رادیکال ۲۵، کوفت! ۱ رادیکال ۲۵، ‌درد! ۱ رادیکال ۲۵، حناق! خون جیگرم کردی یه شماره بگی. پاشو برو بیرون بابا.

    شین: ‌به شما که عرض کنم، من هنوز تا پایان برنامه وقت دارم؛ بیرون هم نمی‌رم! چه کار می‌خوای بکنی؟

    ــــــــــ 🙂 یعنی دل‌درد گرفتما 🙂 ــــــــــ

  217. برف و آفتاب می‌گوید:

    راست می‌گید. الان دوباره خوندم کامنت دی رو. حواسم نبود که خیییلی مونده تا هفته دفاع مقدس!! کامنتش بامزه‌ست! من الان احساس شرمندگی می‌کنم! ولی خوشحالم که این‌همه فونت درشت نصیبمون شد!

  218. چشم انتظار می‌گوید:

    حال داد، داداش!

  219. حسین قدیانی می‌گوید:

    اینم محبوب‌ترین طنز قطعه ۲۶ از نگاه مبصر! یادش به خیر
    http://www.ghadiany.ir/1390/6664

    گفت و گو با آکواریوم
    ارسال شده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ توسط حسین قدیانی

    متن زیر در وطن امروز/ ۳۰ فروردین ۹۰ ستون روزخند کار شده است:
    در خبرها آمده بود شیخ بیسواد هفته ای ۳ روز تنی به آب می زند و استخر و سونا می رود. گفت و گویی می کنیم در همین رابطه با شیخ بیسواد تا آخرین وضعیت شش و آبشش وی را از زبان خودشان جویا شویم:
    حسین آقا: سلام ناقلا!
    آکواریوم: علیک سلام.
    حسین آقا: کمی از حال و هوای جدیدتان بگویید.
    آکواریوم: کلا به شما که عرض می کنم الان چند وقتی است مشغول “شش درمانی” هستم؛ جخت بلا ملتفت شده ام که “العربیه” به جای “خلیج” به آن بی در و پیکری، آنهم با این وضع منطقه، بهتر است برگردد به همین استخر خودمان! وانگهی خلیج، نهنگ دارد، کوسه دارد، اما استخر، مربی نجات غریق دارد! بوفه هم دارد!
    حسین آقا: از شنا کردن در قسمت عمیق به شدت پرهیز می کنید دیگر؟!
    آکواریوم: یعنی آن ور طناب؟
    حسین آقا: خب آره دیگه!
    آکواریوم: ولی من بیشتر عاشق “دایو” هستم!
    حسین آقا: یعنی از بالای “دایو” شیرجه می زنید درون استخر؟
    آکواریوم: مربی نجات غریق بالای “دایو” صندلی گذاشته و نمی گذارد بروم!
    حسین آقا: ناجی تان کیست؟
    آکواریوم: قهرمان کشوری است.
    حسین آقا: من می شناسمش؟!
    آکواریوم: نمی دانم؛ “آرای باطله” است!
    حسین آقا: در استخر مراقب خودتان هستید دیگر؟!
    آکواریوم: متاسفانه به خاطر بحث تعرض، با همان لباس، شنا می کنم!
    حسین آقا: یعنی مایو نمی پوشید؟!
    آکواریوم: از زیر می پوشم!
    حسین آقا: اول که می روید استخر چه کار می کنید؛ خیلی دوست دارم بدانم!
    آکواریوم: اول می روم زیر دوش، بعد پایم را می گذارم در آب کلر که چیز شود، بعد که چیز شد می پرم توی آب… شپلق!
    حسین آقا: مراقب اشیاء و وسایل زینتی خودتان هستید یا همین طور کشکی کتره ای تنی به آب می زنید؟!
    آکواریوم: فعلا به کشکی کتره ای نرسیدیم؛ الان دارم قورباغه کار می کنم!
    حسین آقا: از این مدت چه خاطره ای دارید؟
    آکواریوم: چند بار خواستم زیرآبی بروم که نشد!
    حسین آقا: در همان استخر؟
    آکواریوم: نه، در فتنه ۸۸!
    حسین آقا: ولی من استخر را گفتم!
    آکواریوم: من این روزها عمدتا در استخرم؛ مهاجرانی باید به جای “تراوا”، اسب آبی بفرستد!!
    حسین آقا: تا به حال غرق هم شده اید؟
    آکواریوم: روز ۹ دی در دریای ملت غرق شدم؛ شما ملت به “۹ دی” می گویید “یوم الله”، ما سران فتنه به “۹ دی” می گوییم “سونامی”!
    حسین آقا: مهمترین هدفت چیست؟
    آکواریوم: رفتن به تیم ملی و کسب سهمیه المپیک!
    حسین آقا: نام چند ورزش که با آب سر و کار دارد، بگو.
    آکواریوم: قاطرپلو، آب بازی، فوتبال در هوای بارانی و شطرنج.
    حسین آقا: شطرنج؟!
    آکواریوم: در شطرنج، “شط” به رود برمی گردد؛ مثل “شط العرب”…
    حسین آقا: وقتی کنار استخر نشسته ای و داری ماء الشعیر کوفت می کنی، دقیقا به چه چیزی فکر می کنی؟
    آکواریوم: گذشته خودم را می گذارم در بوته نقد!
    حسین آقا: بیشتر گذشته خودت را در بوته نقد می گذاری، یا حال فعلی ات را در بوته نسیه؟!
    آکواریوم: من سعی خودم را می کنم!
    حسین آقا: شنا چند تا می روی؟
    آکواریوم: هفته ای ۳ روز!
    حسین آقا: آن شنا نه، این یکی شنا.
    آکواریوم: منظورت شنا و درازنشست است؟
    حسین آقا: بله خب.
    آکواریوم: اگر مقصد ریاست جمهوری باشد، از فرمانیه تا پاستور سینه خیز هم می روم!
    حسین آقا: بعد از اینکه در استخر تنی به آب زدی، چه کار می کنی؟
    آکواریوم: می روم جک ورزی!!
    حسین آقا: جکوزی، نه جک ورزی!
    آکواریوم: جک عوزی؟!
    حسین آقا: جکوزی!
    آکواریوم: جک بعلاوه چی؟!
    حسین آقا: جک بعلاوه اوزی!… بگو جک!
    آکواریوم: جک!
    حسین آقا: حالا بگو جکوزی!
    آکواریوم: من جک را بلدم، با آن “ویزویز” آخرش مشکل دارم.
    حسین آقا: بگو سارکوزی!
    آکواریوم: سارکوزی!
    حسین آقا: حالا بگو کارلوس کی روش… یعنی به جای “سار” بگو جک…
    آکواریوم: جک!
    حسین آقا: آهان، بگو… نترس!
    آکواریوم: جکسار!!
    حسین آقا: اینکه شد بر وزن ماء الشعیر جگوار! بابا جان! جک به جای سار، نه به جای کوزی!
    آکواریوم: یعنی جک بعلاوه کوزی؟!… یعنی با تشدید کاف؟!
    حسین آقا: من کی گفتم جکّوزی؟! “جک” بعلاوه “اوزی”! خیلی راحته!
    آکواریوم: کجاش راحته؟! آدم جک بزنه بیاد بالا، راحتتر از اینه جون حسین آقا!
    حسین آقا: اصلا اول بگو “اوزی” ببینم.
    آکواریوم: عوضی خودتی!
    حسین آقا: اوزی!… بگو “مسعود اوزیل”.
    آکواریوم: بازیکن رئال مادرید؟
    حسین آقا: همون!
    آکواریوم: مسعود اوزیل.
    حسین آقا: حالا فرض کن خوزه مورینیو هستی؛ “مسعود” را بردار!
    آکواریوم: برداشتم.
    حسین آقا: بگو “اوزیل”.
    آکواریوم: اوزیل.
    حسین آقا: حالا “لام” آخر را هم بردار.
    شیخ بیسواد: اوزی!
    حسین آقا: حالا قبلش یک جک بزار!
    آکواریوم: گذاشتم!
    حسین آقا: خب!
    آکواریوم: یعنی جک بزارم، این “اوزی” عوضی رو بیارم بالا منظورته؟!
    حسین آقا: اصلا بگو “کو”!
    آکواریوم: کوه!
    حسین آقا: کوه نه که بابا، کو!… بگو کو.
    آکواریوم: خب کو.
    حسین آقا: چی کو؟!
    آکواریوم: از من می پرسی؟!
    حسین آقا: ای خدا! منم خنگ کردی… بگو کو.
    آکواریوم: کو.
    حسین آقا: حالا قبل از “کو”، “جیم” بزار.
    آکواریوم: جیمکو!
    حسین آقا: “ج” نه “جیم”.
    آکواریوم: جکو.
    حسین آقا: احسنت! حالا بگو جکوز.
    آکواریوم: جکوز.
    حسین آقا: آفرین! حالا بگو جکو… (عطسه بد موقع من!)
    آکواریوم: صبر اومد!
    حسین آقا: به بهار حساسیت دارم.
    آکواریوم: قرص آنتی نیست آمین(!) بخور، ضد حساسیته!
    حسین آقا: بگو “استامینوفن کدئین دار” ببینم چی می گی؟
    آکواریوم: هیس آمینوفین هرمنوتیک دار(!)
    حسین آقا: بگو “ب. کمپلکس”.
    آکواریوم: به کمفلکس چی بگم؟!
    حسین آقا: سلام منو بهش برسون… از قول من بهش بگو؛ خیلی جک ورزی!

    ــــــــــــ

    این رو هم یادش بخیر! مقدمه «آرکیو ۸۸» که با اشک نوشتمش…

    بسم الله الرحمن الرحیم

    «جنگ برای صدام، فتح ایران نشد، اما برای من شهادت داشت». این، آخرین جمله شهید محمدحسین شریعتی بود در این دنیا. قبل از این جمله داشت می خندید، حین این جمله داشت می خندید، بعد از این جمله هم داشت می خندید که به شهادت رسید. شهدا آنقدر در خلوت خود گریه کرده اند که با خنده رفتن، حق شان باشد! آنهم کجا؟!… شرق ابوالخصیب، اوج کربلای پنج، زمستان شصت و پنج.

    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    فتنه ۸۸ خود خود خود جبهه بود، اما در عوض «جنگ دوست داشتنی»، من هم می توانستم اسم این کتاب طنز را «فتنه دوست داشتنی» بگذارم؟! فتنه که دوست داشتنی نمی شود، هر چند خود خود خود جبهه باشد… و این تمام مظلومیت نسل مرا می رساند! نسلی که در فتنه ۸۸ مردانه جنگید، اما نمی تواند و نباید فتنه را دوست داشته باشد! با همه این تفاصیل، نمی دانم من چرا فتنه را و مشخصا فتنه ۸۸ را دوست دارم؟!… شاید به این دلیل واضح که: «فتنه برای آمریکا و اسرائیل، براندازی نداشت، لیکن در ضمیر نسل پاک من، بذرهای فراوانی کاشت که بذر شهادت، یکی اش بود»… و دقیقا به همین خاطر، گاهی دلم برای فتنه ۸۸ یا بهتر بگویم قصه هشتاد و اشک تنگ می شود. غمش تلخ بود، خنده هایش تلخ تر، روزهایش عجیب، شب هایش غریب، رازهایش سر به مهر و پیچیده و تو در تو. فتنه بود دیگر! گاهی جنگ، هر جنگی، با همه عظمتش، پیش فتنه، کم می آورد و کوچک می شود. چه اینکه جنگ را راحت و آسوده می توان دوست داشت، اما فتنه را سخت و فرسوده! مگر با کلمات بازی کنی و دل مخاطب را راضی کنی!

    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    در جهان، سخت تر از کار در معدن، به طنز کشیدن فتنه ای است که اصولا با تنها چیزی که میانه ندارد، خنده است، اما بهار ۹۱ در قطعه ۲۶ بهشت زهرای تهران، مادر شهید حسین غلام کبیری، هنوز در چشمانش قطرات اشک، خشک نشده بود که به من گفت: «فتنه برای سران فتنه، براندازی نشد، ولی برای جگرگوشه ۱۸ ساله من، شهادت داشت». اعتراف می کنم اگر کمی تخس تر از این بودم، اسم این مجموعه طنز را می گذاشتم «فتنه دوست داشتنی»!! آنجا که «آر. کیو ۸۸» برخلاف «RQ170» اتفاقا طیاره بی سرنشین نبود! خلبان «آر. کیو ۸۸» آقای اوباما بود. کمک خلبان این طیاره غول پیکر، هیلاری کلینتون بود؛ زن بیلی که هرگز دوست ندارم، «خانم» صدایش کنم! دیگر چه بگویم از «آر. کیو ۸۸» که برج مراقبتش در «تل آویو» بود، هزینه سوختش را ملت بدبخت آمریکا می دادند؛ آنجا که به کاخ سفید، مالیات می دادند، اما سر از جیب سران فتنه در می آورد! سران فتنه ای که بعضا با امام در طیاره پاریس-تهران بودند، اما دست آخر، سرنشینان «آر. کیو ۸۸» شدند! آقازاده ها از «م. ه» بگیر تا «ف. ه» جملگی در این طیاره نشسته بودند و آمده بودند تا کار ناتمام «بعثی ها» را «بعضی ها» انجام دهند؛ به اسم خط امام! به اسم خمینی! به اسم انقلاب اسلامی! به اسم مردم! حتی به اسم الله اکبر! بعید می دانم حاج حسین خرازی در شرق ابوالخصیب، این چیزها را هم دیده باشد. آنجا «کانال پرورش ماهی» بود، اما اینجا رسما داشتند «گرگ» پرورش می دادند؛ «گرگ سوروس» شده بود معلم انقلاب مخملی در طبقه دوم طیاره ای به نام «آر. کیو ۸۸» که همه چیز داشت، اما خدا نداشت! و چون خدا نداشت، نسل من در یوم الله ۹ دی، این طیاره را همچین قشنگ بر زمین خیابان انقلاب نشاند که باید می بودی و می دیدی. بودی و دیدی! بودی و دیدی که «آر. کیو ۸۸» را ما خیلی زودتر از «RQ170» به اسارت خود درآوردیم! چون ما خدا داشتیم و خدا داریم و رهبری داشتیم و داریم که فقط می گوید: «خدا». خدا بخواهد، خرمشهر که آزاد می شود، هیچ! فتنه هم «دوست داشتنی» می شود! و مگر نشد؟! مگر «آرای باطله» نبود؟! مگر «کلا به شما که عرض می کنم» نبود؟! مگر خنده، غم نداشت، و غم، شیرین نبود؟! مگر راست راست راه نمی رفتند و «پیتزا پپرونی» نمی خوردند سوژه های پروژه شهید سازی؟! مگر فلانی، دانشمند برگزیده «فارین پالیسی» نشد که قبلا گفته بود: چون فلانی، داماد فلان جاست، پس اهالی بهمان جا به همسر من رای دادند؟! مگر ساندویچ فروشی ندارد خیابان انقلاب اسلامی؟! و مگر تو الان، داری نمی خندی؟! سرنشینان «آر. کیو ۸۸» گمان کرده بودند خدا مرده است! پس از نردبان «الله اکبر» بالا رفتند، اما به جای خدا، به «ملک عبدالله» رسیدند!! الله کجا و علی عبدالله صالح و ملک عبدالله کجا؟! خدا اما، نه فقط نمرده بود، بلکه دست خدا بر سر ما هیچ کجا مثل فتنه ۸۸ این همه ملموس نبود. گویی خدا بغل کرده بود انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را. ما در آغوش خدا چندان هم کار سختی نداشتیم! کشتی ما گر چه مجروح بود، «کشتی نوح» بود. ناخدای ما «باخدا» بود. ۸۸ هم سال خدا بود. خامنه ای هم «روح خدا» بود.

    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

    «آر. کیو ۸۸» منتخبی است از طنزنوشته های من در ستون «روزخند» روزنامه «وطن امروز» که باز هم اگر لازم شود علیه فتنه می ایستد، اما هیچ وقت لازم نمی شود «جبهه انقلاب اسلامی» را حتی به «جبهه های محترم انقلاب اسلامی» بفروشد. جبهه یکی، جنگ هم یکی! مجموعه پیش رو به عمد، ۲ سالی بعد از فتنه ۸۸ «کتاب» شد، چون «خواندن تاریخ»، عبرت آموزتر از «نوشیدن حال» است! آنچه در صفحات بعدی این تالیف، تورق خواهید کرد، به عبارتی روزشمار فتنه است به زبان طنز. قبول دارم که مرز میان حق و باطل، باریک است و ایضا میان طنز و هجو و فحش، اما این اثر، در «خط مقدم ۸ ماه دفاع مقدس» نگاشته شده، در ستون روزنامه ای که به روز بود و مجال چندانی برای ویرایش نبود. فتنه در اوج بود. رسما جنگ بود! حجم آتش بالا بود، که گاهی تیر قلم به خودی می گرفت! این کتاب، نقدی است همراه با نیش و نوش به اصحاب سیاست، اما فقط در مقطع فتنه ۸۸ که حسن تاریخ اصلا به همین گردش روزگار است. «آر. کیو ۸۸» را تقدیم می کنم به همه دوستان عزیزم در وبلاگ «قطعه ۲۶» که همسنگران مهربان قلم من بوده اند در فضای سایبر که آنقدرها هم مجازی تر از دنیای بیرون نیست. از «مبصر محترم» گرفته تا دیگر بچه ها، این کتاب، سهم ایشان است. به رسم ادب باید تشکر کنم از سردبیر محترم روزنامه «وطن امروز» رضا شکیبایی، دوست خوبم که اگر نبود همراهی و هم آهی او با این قلم گستاخ، سوتی های این «سوتک صادقانه» سر به آسمان می سائید. همچنین از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روح الله حسینیان عزیز، نیز معاونت انتشارات این مرکز به خصوص مهدی رمضانی مهربان بابت همه همکاری ها ممنونم. دست آخر می ماند بوسیدن دست استادم «حسین صفارهرندی»، اگر که پروانه ای از پیله کرم فتنه، متولد شده است!

    حسین قدیانی/ ۶ فروردین سرمایه ایرانی

  220. چشم انتظار می‌گوید:

    ای کاش؛ یکم از اون فحش های پشت تلفن به اون مردک رو، که برای آقای شکیبایی گفتید اینجا میاوردین ما هم لذت می بردیم!!! البته اگه تو مایه های همون ازگل و ریغوی وندی شرمن بود!!!

  221. زیبا می‌گوید:

    آقای قدیانی شهامت تایید کامنتم رو نداشتید یا شعور کافی جهت تایید؟

  222. reza می‌گوید:

    به روزم…

  223. حقگو می‌گوید:

    کتاب آرکیو۸۸ واقعاً فوق العاده بود
    فکر کنم همه ی اینها هم که گذاشتید از این کتاب بود
    یادش به خیر
    ماه رمضانی بود و بنده از ساعت ۵ تا ۷ صبح کتاب ارکیو۸۸ رو می خوندم
    انقدر خندیدم که!!!

  224. برف و آفتاب می‌گوید:

    زیبا؛
    یه “عزیز” کنار اسم آقای قدیانی می‌ذاشتی نظرت محترم که نیست؛ دوستانه می‌شد حداقل!!

  225. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    زیبا!

    متاسفانه لحنتون سرشار از بی‌ادبیه. به فرمایش مولای متقیان: «میزان عقل هر کس به میزان ادب اوست». در نتیجه با توجه به ادب نوشتارتون، عقلانیت نوشتارتون هم زیر سواله و لذا نیازی به پاسخگویی نداره…

    اما خالی از شوخی، این آرایه‌ی متناقض‌نما یا پارادوکسی که تو اسمت به‌کار بردی خیلی قشنگه!!

  226. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    داداش حسین! ممنون چسبید؛ چسبیدنی!

    من یکی از “مومن مخلص مجاهد” شاید فقط مخلص باشم؛ اونم با صاد درشت!
    التماس دعا…

  227. شیدا می‌گوید:

    صبر عزیز
    دلمان براى کامنت هاى خوبت تنگ شده!

    کجایی خواهر؟

  228. مجنون می‌گوید:

    سلام خدمت داداش حسین عزیز و بقیه رفقای قطعه ۲۶
    آقا ما هم مثل بقیه رفقا سر می‌زنیم قطعه ۲۶ ولی خب می دونم هروقت لازم باشه خودتون مطلب می‌ذارید
    ضمنا قابل که نیستیم ولی دعا میکنیم مشکلاتتون حل بشه انشالله
    یاعلی مدد

  229. یه دانشجو می‌گوید:

    به امید خواندن یک متن جدید به اینجا سر زدم اما به جای یکی چند تا متن خواندم.

  230. همرزم شهید می‌گوید:

    همونقدر که شما مطمئنی درست رای دادی، من هم بیشتر مطمئنم که درست رای دادم!!
    بعدشم چه توجیهات نچسبی میارید برای درستی رایتون!!! خب “آقا”، باقر را در شهرداری تایید می کنند و از مدیریت جهادیش تعریف می کنند. این کجاش به شما گرا میده که نظر ایشون رو اوشون بوده!!!!؟؟؟؟
    خب وقتی طرف داره خوب کار می کنه در شهرداری، “آقا” با خودشون بگند که نه، تعریف نمی کنم ازش چون ممکنه از تعاریفم اینجور بر بیاد که در مورد ریاست جمهوری باقر مد نظر من بوده؟؟!!!!
    اظهر من الشمسه که هر کی سر جای خودش، وقتی کار درست درمون ارائه بده قابل تقدیره
    شما چرا به خودت می گیری؟!!!

    حسین قدیانی: من در آن کامنت، کی گفتم که «آقا» از قالیباف به عنوان شهردار تهران دفاع کرده‌اند؟! و کی گفتم که «آقا» از شعار مدیریت جهادی قالیباف دفاع کرده‌اند؟! که حالا بعد بخواهم نتیجه بگیرم رای «آقا» به قالیباف بوده؟! از قضا، این نوع استدلال، بیشتر روش گروه پایداری است که… مثلا؛ «چون رهبر انقلاب در جایی از عالمی دفاع کرده‌اند، پس بصیرت، فقط و فقط در رای و راه آن عالم وارسته است»! و باز هم از قضا، استدلالم در درستی رای‌مان، نه این چیزها، که آن فرمایش متین و گره‌گشای رهبر انقلاب بود، مبنی بر «دیدن همزمان تکلیف و نتیجه، ایضا آرمان‌ و واقعیت». نکته‌ای که علی‌الدوام دوستان محترم پایداری، منکر آن می‌شدند؛ «ما باید تکلیف را بچسبیم، چه کار داریم به نتیجه، و ما باید آرمان را متوجه باشیم، چه کار داریم به واقعیت»!! بگذریم که بیشتر، منظورم درست بودن کلیت راه‌مان بود، تا مصداق رای‌مان. اصولا و اساسا بد بحث کردن و حرف در دهان آدم گذاشتن، ۲ تا از مهم‌ترین شیوه‌های علاقمندان به گروه پایداری است. صدالبته رهبر انقلاب تا حدود خوب، بلکه بالایی از قالیباف به عنوان شهردار تهران رضایت دارند، نیز شعار همت-مدیریت جهادی ایشان را هم شعار درستی می‌دانند، اما استدلال من برای درستی رای و راه انتخابات ۹۲ ی قطعه ۲۶ این چیزها نبوده و نیست. خوبه حالا در همان کامنت مورد نظر گفتم و تصریح کردم که وقتی رهبر عزیز می گویند «مدیریت جهادی»، «منظورشان شعار هیچ نامزدی در هیچ انتخاباتی نیست»، ولو آنکه در دیدار آخرشان با شهردار تهران، مشخصا از شعار قالیباف یعنی همت-مدیریت جهادی دفاع کرده باشند. طرفه حکایت اینجاست؛ بعضی‌ها -بلانسبت دوستان پایداری- اگر چه الان قالیباف را شهردار توانا و مدبری می‌دانند، لیکن یادمان نرفته که در مقطع انتخابات، قالیباف را بیش از یک «شهردار خوب»، یک «شهردار دزد» می‌دانستند! هم کامنت‌های‌شان در اینجا هست، هم پست‌های‌شان در سایت‌های خودشان. این از این، و اما وبلاگ «قطعه ۲۶» رسانه شخصی این حقیر در فضای سایبر است، فلذا تایید یا عدم تایید یک کامنت -گذشته از آنکه خیلی هم حالا اتفاق مهمی نیست- ربط چندانی به شهامت یا شعور ندارد! این مساله، بسته به سلیقه راقم این سطور است. با این همه، دلیل عدم تایید کامنت مد نظر «زیبا» این بود که من دوست نداشتم حکایت زمان انتخابات، بعضی حرف‌ها را بزنم، و الا «بی‌شعور»، بیشتر و فی‌الواقع برازنده همان نازنینانی است که مدعی بودند؛ «اصلاح‌طلبان در صحنه نیستند و خطری ندارند»! جناب همرزم شهید! دوستان قطعه ۲۶ به اندازه کافی واقف بر سیاست‌ورزی غلط گروه پایداری هستند! لطف می‌کنید اگر مشدد نکنید این وقوف را!! با این پاسخ، بحث پیش آمده را می‌بندم، بدین امید که ان‌شاء‌الله به بهانه عدم تایید یک کامنت دیگر، باز هم ادب و آداب را زیر سئوال نبرید. ممنون.

  231. خواهرشهید می‌گوید:

    «اللهم صلی علی محمد و آل محمد»

    ـــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1406&pid=1&type=0
    الحق عالی می‌بنده رضا شکیبایی، صفحه یک وطن رو. احسنت! با یه تیر، چند تا نشون می‌زنه! «دولت شرکت سهامی نمی‌خواهیم» هم حرف یمنی‌های عزیز است، هم سخن ما البته!! 🙂

    و اما، اونقدر از ستون «گفت و شنود» کیهان، تعریف کرده‌ایم که حق این نقد، برای‌مان محفوظ باشد!! یعنی چی این گفت و شنود روز چهارشنبه آخه؟؟!!
    http://kayhan.ir/fa/news/23035
    خب که چی؟؟ واقعا که!!

  232. یک بیست و شیشی می‌گوید:

    چقدر عالی و مستدل و خوب بحث و گفتگو می کنید.
    آدم ذوق می کنه وقتی جوابتون به کامنت ها رو می خونه.

    خدا بهتون سلامتی بده

  233. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    پایداری نقطه مقابل جبهه مشارکت تو اصولگراهاست
    همون قدر حق به جانب پندار
    همون قدر بازی خراب کن
    همون قدر اذیت کننده
    اخخخخ که الان اگه جبهه مشارکت نبود شاهد هفدهمین سال دولت اصلاحات بودیم
    قدرت اول منطقه
    جز ۱۰ کشور تاثیر گذار دنیا
    خدا از سر تقصیراتشون بگذره

  234. ناشناس می‌گوید:

    شباهت اعلام تأسیس امارت اسلامی توسط داعش با تأسیس رژیم اسرائیل در سال ١٩۴٨/ طرح تأسیس دو رژیم‌ نژاد پرست کردستان و داعش
    امتیاز کاربران
    ضعیفعالی
    ۱۳۹۳/۰۶/۰۷- تحلیلگر عراقی با بیان اینکه گروه تکفیری داعش با حمایت آمریکا و به خواست رژیم صهیونیستی در منطقه شکل گرفت، اعلام تأسیس امارت اسلامی توسط داعش را همچون تاسیس رژیم «اسرائیل» در منطقه در سال ١٩۴٨ و صدور قطعنامه تقسیم فلسطین دانست.

    «وداد عبدالزهره فاخر»، روزنامه نگار و تحلیلگر امور سیاسی عراق در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در بغداد تشریح کرد: با وجودی‌که بیش از ١٠ سال از سقوط رژیم بعث می‌گذرد و عراق پای در راه تغییر و تحول گذاشته و تلاش‌های بسیاری برای مقابله با تروریسم انجام شده، ملاحظه می‌شود که تمام این تلاش‌ها بیهوده بوده و هیچ تغییری در اوضاع به ویژه در بعد امنیتی در عراق رخ نداده است.

    به اعتقاد فاخر که سردبیر روزنامه «السیمر»، چاپ وین است، عدم موفقیت عراق در مبارزه با تروریسم و ریشه‌کن سازی آن موضوعی نیست که قصور و کوتاهی در آن متوجه دستگاه‌های امنیتی و نظامی عراق باشد، بلکه این قضیه با برخی از کشورهای منطقه و جهان ارتباط پیدا می‌کند که نه برای عراق و نه منطقه خواهان وحدت و ثبات و استقرار نیستند.

    این نویسنده عراقی گفت: اینکه هم اکنون اغلب کشورهای منطقه درگیر پدیده‌ای تحت عنوان تروریسم شده‌اند، موهبتی است که آمریکا آن را در قالب تئوری هرج و مرج خلاق به منطقه ارزانی داشته، بنابراین سخن گفتن از توطئه در اینجا یک حدس و گمان نیست، بلکه واقعیت محض است و آمریکا و مزدورانش در منطقه مهمترین عامل عملیات‌های قتل و کشتار و تروریسم برنامه‌ریزی شده هستند و وضعیت سوریه و عراق مهمترین دلیل این مدعاست.

    وی علاوه بر توطئه‌ای که برخی از کشورهای منطقه و آمریکا برای منطقه تدارک دیده‌اند، از کینه‌ توزی‌ های طایفه‌ ای نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل دامن زننده به توسعه و گسترش تروریسم و تعمیق آن در کشورهای منطقه یاد کرد و گفت: نمونه این کینه‌توزی‌های طایفه‌ای را می‌توان در میان برخی از اتباع اهل سنت عراق مشاهده کرد که فریب طرف‌های خارجی را خورده و با هم پیمانی با آنها در حال نابودی کشور هستند و نمونه این هم پیمانی ویرانگر را می‌توان در حمله گروه تکفیری داعش به موصل مشاهده کرد.

    فاخر ادامه داد:‌ آیا فرار نظامیان و مسئولان امر از موصل و عدم مقابله آنها با تکفیری‌های داعشی فراهم کردن شرایط برای ورود و حضور گروه‌های تروریستی نیست، این درحالی است که همه می‌دانند، ورود داعش به موصل و بسیاری از مناطق دیگر با هماهنگی و همکاری و ارائه کمک‌ها و تسهیلات لجستیکی به این گروه تکفیری همراه بود. آیا حادثه تسلیم دانشکده نیروی هوایی در مرکز و جنوب عراق که اغلب دانشجویان آن را شیعیان تشکیل می‌دادند، به گروه تکفیری داعش و اعدام دانشجویان این دانشگاه‌ها به شکلی وحشتناک و وحشیانه که در وصف نمی‌گنجد، نماد و نمود این کینه‌توزی طایفه‌ای نیست؟

    به همین دلیل فاخر تاکید می‌کند که در این امر سرزنش کردن هریک از دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی چیزی جز سیاسی کردن قضیه تروریسم و حمایت غیر مستقیم از آن نیست، چون در داخل عراق کانون‌های جذب و پذیرش این پدیده وجود دارد که تنها و تنها نقشه‌های تروریستی ریخته شده از سوی طرف‌های منطقه‌ای و بین المللی را پیاده می‌کنند و این مزدوران به شکلی ویژه در میان شخصیت‌های عراقی مشاهده می‌شوند که در صف اول شرکت کنندگان در روند سیاسی قرار دارند.

    به همین دلیل این تحلیلگر سیاسی عراقی بر این باور است که یکی از مهمترین دلایل قدرت و پیشرفت سریع گروه تروریستی مانند داعش وجود کانون‌های پذیرش و حمایت از این گروه است که آمریکا از جمله کشورهای ایجاد کننده آنها در منطقه برای حمایت از گروه تکفیری همچون داعش است.

    فاخر گفت: به همین دلیل است که لبنان تاکنون نتوانسته رئیس جمهوری برای خود انتخاب کند و جنگ جهانی همچنان در سوریه ادامه دارد و عراق به آسانی براساس طرح آمریکا تکه تکه می‌شود، طرحی که براساس آن می‌ بایست عراق به سه کشور کردستان، داعش و عراق تقسیم شود تا تعداد رژیم‌ های نژاد پرست در منطقه به ٣ برسد، کشور نژاد پرستی به نام کردستان، کشور نژاد پرستی به نام داعش که ندای مسلمانی سر می‌ دهد و گستره آن از رقه در سوریه تا الانبار و موصل در عراق را در برمی‌گیرد و رژیم صهیونیستی که ماهیت برای همه مشخص و آشکار است، بدون اینکه تشکیل این کشورها در آینده با اعتراضی از سوی کشورهای عربی یا اسلامی منطقه مواجه شود.

    بر این اساس این تحلیلگر سیاسی عراقی این سوال را مطرح می‌کند که آیا آمریکا و هم پیمانانش واقعا از وجود داعش متضرر شده‌اند؟ و در پاسخ می‌گوید: بالطبع خیر، چون تاکنون با وجود زیر پا گذاشته شدن تمام اصول و مبادی حقوق بشری و قوانین بین المللی از سوی داعش شاهد هیچ واکنشی منطقه‌ای و بین المللی در قبال جنایات این گروه تروریستی نبودیم و واکنش آمریکا پس از آن مشاهده و حملات این کشور پس از آن آغاز شد که داعش به سمت اربیل به حرکت درآمد و آنچه هم اکنون شاهد آن هستیم، صحنه‌ها و نمایش‌هایی هالیوودی برای نشان دادن حس انسان دوستی آمریکا به افکار عمومی بین‌المللی و بزرگ جلوه دادن خطر داعش و قدرتمند جلوه دادن آن برای فراهم کردن زمینه ورود مجدد آن اول به کردستان و پس از آن به سراسر عراق است.

    فاخر خاطر نشان کرد: تمام ناظران اوضاع محلی، منطقه‌ای و بین المللی اعلام این امارت را مشابه جنگ یهود علیه اعراب و تاسیس رژیمی به نام «اسرائیل» و صدور قطعنامه تقسیم فلسطین می‌دانند، چراکه تمام عملیات‌های اشغال و قتل و کشتار و آواره کردن اهالی مناطق مختلف سوریه و عراق دلالت آشکار بر این امر دارد که طرف‌هایی که این مناطق را اشغال کرده‌اند، در صدد اسکان و اقامت خود در آنها هستند و این دقیقاً همان شیوه‌ای است که پیشتر صهیونیست‌ها آن را پیاده بودند و در این میان اشغال موصل با کمک و همراهی برخی عناصر و پیشکش کردن این شهر به داعش در طبقی از طلا پایه و اساس تشکیل این امارت بود و تصریحات واشنگتن مبنی بر مقابله با داعش چیزی جز دور کردن نگاه‌ها و اتهامات از آمریکا نیست، چون آمریکا و هم پیمانانش بهای خونریزی‌ها و اشغالگری‌ها داعش را می‌دهند و تروریست در اختیار آن می‌گذارند و در رسانه‌ها برای آن تبلیغات می‌کنند، چون از دید آمریکا آنچه در عراق روی داد نه اشغالگری و تجاوز داعش که انقلابی عشایری بود و این توطئه‌ای است که از قبل توسط آمریکا به خواست رژیم صهیونیستی برای منطقه‌ای که سرشار از منابع گازی و نفتی است، ریخته شده بود.

  235. شیدا می‌گوید:

    نخست بنگریم در آستانه گفتگوها برسر پرونده اتمی ایران، وضعیت این پرونده از چه قرار است. آنگاه پاسخ این پرسش را بیابیم: داعش ساخت کیست و سرانجام ببینیم تصرف نیمی از سوریه و یک سوم عراق کمک‌یار رژیم در گفتگوهای اتمی هست یا خیر؟

    ٭ حل شده‌ها و حل نشده‌های مسئله اتمی ایران؟

    حال شده‌های مسئله اتمی ایران عبارتند از:

    ☚ در ۳ سپتامبر ۲۰۱۴، هاشمی رفسنجانی در دیدار با ارکی توئومیویا، وزیر امور خارجه فنلاند به پرونده هسته‎ای ایران اشاره کرده و گفته‌است: «اگر واقعاً مشکل غرب عدم اعتماد است، می‌توانند شرایطی را فراهم کنند که به موازات رفع تحریم‌ها علیه ایران و پذیرفتن پیوست الحاقی توسط ایران، اعتماد دو طرف تأمین شود.»

    بنابراین که قول او زمینه سازی برای قبولاندن قرارداد الحاقی باشد که به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امکان بازرسی کامل و خود فرموده را می‌دهد، این مشکل را می‌توان حل شده و یا در شرف حل شدن دانست. هرچه پیشتر نیز، گفتگو کنندگان گفته بودند که در مرحله نهائی، قراردادالحاقی به قرارداد منع گسترش سلاح هسته‌ای را خواهند پذیرفت. و

    ☚ فردو نیز تعطیل است و گفتگوکنندگان پذیرفته‌اند که غنی سازی اورانیوم به زیر ۵ درصد محدود بگردد و بماند. و

    ☚ کارخانه آب سنگین اراک را نیز صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی مشغول تغییر ساختار آن است تا که نگرانی از بابت تولید پلوتونیوم از میان برود.

    حل نشده‌های مسئله اتمی عبارتند از:

    ☚ طول مدت زمان کنترل فعالیتهای اتمی ایران و شرکت کشورهای ۵+۱ در این کنترل: طرف امریکائی از ۱۵ تا ۲۰ سال، حداقل ۱۰ سال صحبت می‌کند و رژیم از ۵ تا ۷ سال.

    ☚ تعداد سانتریفوژها که از دید امریکا باید زیر ۴۰۰۰ باشد و از دید رژیم حدود ۲۰ هزار. و یا تعداد کم‌تر اما با امکان جانشین کردن آنها با سانتریفوژهای نسل جدید.

    بعد از دیدار با اشتون، ظریف گفت: نسبت به امکان انجام توافق نهائی امیدوار شده‌است. هم‌زمان،

    ● جعفری، «فرمانده» کل سپاه پاسداران: احتمال ورود ایران به جنگ منطقه را قطعی می‌داند. در واقع، وارد این جنگ نیز هست. حتی در مورد عراق، رویتر گزارش می‌کند که قوای زمینی ایران در عراق حضور دارند و قول فرماندهان کرد و ارتش عراق را نقل می‌کند که بنابرآنها، بدون کمک ایران، موفقیتهای حاصل در جنگ با داعش ممکن نبوده‌است.

    ● بنابر اطلاعی که به ما رسیده‌است: در منطقه، تصدی بعد نظامی از تصدی بعد سیاسی جدا شده‌است. از این پس، بعد نظامی را سلیمانی و بعد سیاسی را شمعخانی تصدی خواهند کرد. بدین‌خاطر شمعخانی در مجلس خبرگان حضور یافت تا در باره عراق و سوریه و داعش و جنگ غزه گزارش بدهد.

    یادآور می‌شود که در رژیم، دو تمایل وجود دارد: تمایلی که مدعی است وضعیت منطقه بسود ایران تحول کرده‌است و می‌توان از امریکا خواست در ازای کمک ایران در جنگ با داعش و تثبیت وضعیت عراق، در مسئله اتمی از توقعات خود بکاهد. و تمایل دیگری براینست که وضعیت منطقه به زیان ایران شده‌است و می‌شود و دلیلی ندارد امریکا به ایران در مسئله اتمی امتیاز بدهد. برای این‌که بدانیم آیا حق با این و یا آن تمایل است و یا هردو تمایل بر خطا هستند، نخست ببینیم سازنگان داعش کیانند:

    ٭ داعش ساخت واشنگتن و ریاض و تل‌اویب:

    نویسنده مقاله ژوستین ریموندو است و مقاله او که در ۲۵ اوت ۲۰۱۴ انتشاریافته‌است، واجد این اطلاع‌ها و داده‌ها است :

    ● این روزها، در امریکا، از داعش بمثابه دشمن امریکا سخن می‌رود، همه، از رئیس جمهوری به پائین، توضیح می‌دهند که اگر در عراق از میانش برنداریم، سر از امریکا در می‌آورند و قلمرو فعالیتهای تروریستی خود را تا امریکا توسعه می‌دهند. سربریدن خبرنگار امریکائی توسط کسی که لهجه انگلیسی داشت را دلیل می‌آورند که خطر داعش بمنزله یک سازمان تروریستی، جدی است. این سازمان انترناسیونالیست است بنابراین، می‌تواند سرزمین‌های امریکا و انگلستان را نیز، عرصه فعالیتهای تروریستی بگرداند.

    ● قول اف بی آی (داعش خطر جدی برای درون امریکا نیست) را کنار بگذاریم و برسیم به این ادعا که داعش خطر جدی است. برای مقابله با این خطر، حکومت امریکا هم قانون دراختیار دارد و هم همه مردم را شنود می‌کند. پس امکان آن را دارد که افراد داعش را،اگر بخواهند از سوریه و عراق به لندن و نیویورک بیایند، ردیابی کند. اگر نه، پس میلیاردها پولی که خرج تصرف دو کشور (عراق و افغانستان) شده‌اند برای آن‌که ترورهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تکرار نشوند، برباد رفته اند.

    ● اگر ما خود را به عصبانیت ناشی از سربریدن جیمس فولی، روزنامه نگار امریکائی نسپریم و برآن شویم بدانیم داعش ساخت کیست، خواهیم دید که ساخت امریکا و متحدانش در منطقه است. داعش ناگهان از زمین سبز نشده‌است و فرآورده این و آن تمایل دینی نیست. ایجاد آن نیاز به پول و اسلحه و تجهیزات و تسهیلات تبلیغاتی و نیز اتصالات بین‌المللی داشته است تا به این حد بالای از سازماندهی دست یابد. اینهمه را در یک چشم بهم زدن بدست نیاورده‌است. بنگریم چه قدرتهائی با برآوردن این نیازها، داعش را ساخته‌اند:

    نه سری است که کسی از آن خبرنداشته باشد بلکه آشکار است که دولت سعودی و شیخ قطر و دیگر شیخهای صاحب درآمدهای نفتی حامی داعش و برآورندگان نیازها و ایجاد کنندگان داعش بوده‌اند. پرنس بندر – که تا این اواخر رئیس سازمان امنیت عربستان بود – از بزرگ‌ترین ایجاد کنندگان و حامیان داعش بود. قطر و دیگر شیخ نشین های خلیج فارس نیز با دست و دل بازی از جهادی‌های سوریه حمایت می‌کردند و می‌کنند و امریکا هم پشتیبان آنها بود. این بتازگی است که امریکا این گروه را افراطی یافته و به حامیان منطقه‌ایش فشار می‌آورد که کمک به این گروه را قطع کنند. حالا دیگر داعش امری‌است که واقع شده و وجود دارد. کمکهای انجام گرفته هم دود نشده و هوا نرفته‌است. داعش مجهز به انواع اسلحه و مشغول عمل است. مسئولیت واشنگتن گرچه کم‌تر مستقیم است اما بهیچ‌رو کم‌تر نیست:

    ● امریکا متحد نیمه رسمی گروه‌هائی بود که سازش را بوجودآوردند. از همان زمان متحد این گروه‌ها شد که پرزیدنت اوباما گفت: «اسد باید برود». امریکا به گروهائی کمک مالی و تسلیحاتی کرد که در طول زمان، ترکیب و رهبری آنها تغییر کرد. نخست، عنوان «ارتش آزاد سوریه» را داشتند و از امریکا پول و اسلحه می‌گرفتند. امریکا برضد دولت اسد که می‌توانست کار جهادی ها را تمام کند، هرچه توانست کرد. چون بنابر سقوط رژیم اسد گذاشته بود، به نیروهائی کمک کرد که از عهده سرنگون کردن رژیم اسد بر می‌آمدند. بتدریج، ارتش آزاد افراد خود را از دست داد. افراد این ارتش یا به النصرة پیوستند و یا به داعش. تازه امریکا متوجه شد که پول و اسلحه‌اش به دست داعش و النصرة افتاده است. میلیونها دلار در علن و خدا می‌داند چه مقدار در خفا، به ارتش آزاد سوریه پول داده شد. افراد این ارتش پولها و اسلحه را برداشتند و برای داعش و النصرة بردند.

    اول این‌که کادرهای ارتش آزاد سوریه هستند که وقتی به داعش پیوستند بکار تعلیم افراد این سازمان پرداختند. خود آنها را هم امریکائیها در اردن تعلیم داده بودند. تعداد این را نمی‌دانیم. اما می‌دانیم که در دوره وزارت هیلاری کلینتون بر وزارت خارجه و ریاست ژنرال پترائوس بر سیا، پول و اسلحه امریکا به سوریه می‌رفت و مربیان امریکائی سوریه ای ‌ها را تعلیم می‌داند. به یاد می‌آورم که سناتور رند پل، از کلینتون درباره بردن اسلحه از لیبی به سوریه پرسید و معلوم شد که اسلحه ارتش قذافی – در پی سقوط رژیم او – به سوریه می‌رود. درپوشش کمکهای انسان دوستانه، نیز، اسلحه به ستاد شورشیان سوریه در ترکیه فرستاده می‌شد.

    دوم این‌که افزون براین، حمایت علنی امریکا از مخالفان میانه رو رژیم سوریه، سبب بی‌اعتباری آنها شد. نتیجه اسلام‌گراها میانه‌روها را ترک و به جهادی‌ها پیوستند. وقتی معلوم شد که امریکا، با حمله‌های هوائی، از شورشیان حمایت نخواهد کرد، افراد ارتش آزاد سوریه را ترک گفتند و به جهادی‌ها پیوستند.

    و سوم این‌که در تمام این مدت، شریک و همدست ساکت، اسرائیل بود. سندی حاکی از شرکت مستقیم اسرائیل در ایجاد داعش و قوت بخشیدن به آن، در دست نیست. اما اظهارات مقامات اسرائیل این اعتقاد را بوجود می‌آورد که اسرائیل سودی در متوقف کردن تهدید اسرائیل نمی‌دیده‌است. و البته، به واشنگتن برای فرو رفتن بازهم بیشتر در مرداب سوریه فشار وارد می‌کرده‌است:

    ● بتازگی، مایکل اورن، سفیر پیشین اسرائیل در واشنگتن، در مؤسسه آسپن، گفت: در نزاع میان جهادی‌های سنی و دشمنی که شیعه‌های ایران هستند، این جهادی‌ها کم‌تر بد هستند. همه‌شان بدند. اما ما می‌خواهیم که اسد برود. و باز ما می‌خواهیم گروه‌های بدی که ایران حامیشان است، از میان بروند. سال پیش، سیما شین، وزیر امور استراتژیک اسرائیل گفت: آن چه آلترناتیو رژیم سوریه است خوب نیست. ما در سوریه آلترناتیو خوب نداریم. اما برجا ماندن رژیم سوریه و اتحادش با ایران، بدتر است. از میان برخاستن رژیم اسد، ایران را تحت فشار عظیمی قرار می‌دهد.

    برای کسانی که از اسباب‍ چینی‌های اسرائیل در منطقه آگاه هستند، این اظهارنظرها شگفتی بر نمی‌انگیزند. از همان روزهای اول دیدند و دانستند که اسرائیل از نزدیک دست اندرکار جنگ داخلی سوریه است. روزنامه نیویورک تایمز نیز این واقعیت را انتشار داد.

    هدف اسرائیل در منطقه، ایجاد بیشترین نزاع و بلبشو در کشورهای منطقه است. می‌خواهد کشورهای خصم اسرائیل تجزیه بشوند. بطوری که هیچ‌یک از آنها توان رویاروئی با اسرائیل با حمایت ایران را نداشته باشند. سخن مایکل اورن روشن است. او می‌گوید دشمنی اسرائیل نه با عربها که با ایران است. و از زمان آریل شارون، از پا درآوردن این دشمن، هدف اسرائیل بوده‌است.

    بنابراین، از دید اسرائیل، کسی نباید شوکه بشود از این‌که متحدنانش در خاورمیانه، گروه‌های سنی رادیکال را ایجاد کرده‌اند و از آنها حمایت می‌کنند. بخصوص که از دوره بوش، امریکا نیز همین سیاست را می‌داشته‌است. این حکومت بوش بود که شروع کرد به مجهز کردن گروه‌های سنی. بقول سیمورهرش – روزنامه نگار پژوهش‌گر امریکائی – بانی تغییر سمت بسوی سنی‌ها حکومت بوش بود. در سال ۲۰۰۶، نسبت به عواقب این استراتژی امریکا هشدار دادم. امریکا این سیاست را اتخاذ کرد تا که جلو واقعیت پیدا کردن «کمربند شیعه» (اتحاد ایران و عراق و سوریه و لبنان) را بگیرد. با سقوط رژیم صدام، از دید امریکا و اسرائیل، تشکیل این کمربند بزرگ‌ترین خطر بود.

    گرایش به سنی، با تغییر حکومت امریکا، تغییر نکرد. بخصوص بعد از «بهار عربی» بیشتر نیز شد. هم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه پیشین و هم ژنرال پترائوس، رئیس پیشین سیا برای این‌که کمک به سنی ‌های سوریه به حداکثر برسد، لابی‌گری می‌کردند. وقتی سوزان رایس، مشاور امنیتی پیشین و سفیر کنونی امریکا در سازمان ملل متحد به این دو پیوست، فشار به اوباما برای بیشتر کردن کمک مالی و تسلیحاتی به شورشیان سوریه بازهم بیشتر شد. این شد که ناتو برای کمک به شورشیان سوریه وارد عمل شد. هم امداد پولی و تسلیحاتی و هم حمایت دیپلماتیک.

    بدین‌قرار، بدون سیاست «تغییر جهت بسوی سنی‌ها» داعش بوجود نمی‌آمد. امروز بسیاری از اتخاذ این استراتژی پشیمانند. باوجوداین، متحدان امریکا در منطقه، از جمله اسرائیل، از فشار خود به حکومت اوباما نکاسته‌اند. از دید آنها، هدف اول براندازی رژیم اسد و جلوگیری از تشکیل «کمربند شیعه» است.

    ● سال پیش، در همین ایام، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه هشدار داد: اگر امروز اسد برود، یک خلاء سیاسی پدید می‌آید. چه کسی می‌خواهد آن را پرکند؟ این سازمانهای تروریست؟ هیچ‌کس این را نمی‌خواهد. اما چگونه می‌تواند مانع از آن شد که دولت بدست آنها بیفتد. آخر این‌ها سازمان یافته و مسلحند.

    امروز، پیش بینی او واقعیت یافته‌است و ما سخت مشغول رویاروئی با او در اوکرائین هستیم و می‌خواهیم با او همان کنیم که با اسد کردیم. الا این‌که در مورد سوریه، برغم اینکه اسد را هیتلر خواندیم و می‌گوئیم مبارزه با داعش بمعنای همکاری با رژیم اسد نیست، در خفا، با رژیم اسد همکاری اطلاعاتی می‌کنیم برای تشخیص مواضع داعش و بمباران آنها. چه وقت می‌خواهیم از تجربه درس بیاموزیم.

    ● بدین‌سان، نه تنها حکومت کنندگان بر امریکا به مردم این کشور در باره ماهیت «آزادی‌بخش‌های» سوریه دروغ گفته‌است، بلکه میلیونها دلار پول مالیات دهندگان را خرج ایجاد داعش و النصرة از طریق «میانه‌روها» کرده‌است. خود را نیز فریب داده‌اند و با وجود چرخش بسوی سنی‌ها،اما سنی ها با اراده انتقام به آنها پشت کردند.

    حالا، امریکا با داعشی که نیمی از سوریه و یک سوم عراق را تصرف کرده‌است، چه می‌خواهد بکند؟ پاسخ صحیح این‌است که بگذاریم ترکها و ایرانی‌ها و روسها و اسد به حساب آنها برسند. حالا که داعشی‌ها دولت تشکیل داده‌اند، ما چرا به جای این‌ها با داعش بجنگیم؟ برخلاف تصور حزب جنگ طلبان، این نه با مداخله نظامی امریکا که با عدم مداخله امریکا است که موجب از میان رفتن داعش می‌شود. خلیفه داعشیان جز این نمی‌خواهد که تنها کس باشد در منطقه، که در برابر امریکا ایستاده‌است. زیرا به یمن این رویاروئی است که داعش می‌تواند داوطلبان را از سراسر جهان بخود جلب کند و در ازای صدها تنی که هواپیماهای بدون خلبان امریکائی می‌کشند، هزاران نفر را وارد عملیات کند.

    هرگاه عراق را به حال خود بگذاریم و بگذاریم که باتفاق همسایگانش فکری بحال خود بکند، بسا مسئله ای را که ما ایجاد کرده‌ایم، راه‌حل بجوید.

    داعش مدعی است مرزی را از میان برداشته است که انگلستان و فرانسه، با تقسیم سرزمین عرب به سوریه و عراق، ایجاد کرده بودند. اما سازمانی با ۱۷ هزار عضو، بدون دریافت کمک، نمی‌توانست مرز از میان بردارد و کشوری مرکب از سوریه و عراق تحت حاکمیت سنی‌ها ایجاد کند. این سازمان را واشنگتن و ریاض و تل‌آویو زاده و بزرگ کرده‌اند.

    ٭ آیا مسئله اتمی را می‌توان به مسئله داعش گره زد؟:

    ۱٫ شرح ماجرای تولد و بزرگ شدن داعش که حاصل تغییر جهت سیاست امریکا «چرخش بسوی سنی‌ها» بخاطر جلوگیری از ایجاد «کمربند شیعه»است، به ما می‌گوید که اینک مسئله بیشتر مسئله ایران و «متحدانش» در منطقه و کم‌تر مسئله امریکا است. این واقعیت چنان عیان است که نویسنده پیشنهاد می‌کند امریکا پای خود را از معرکه بیرون بکشد و بگذارد ایران و روسیه و رژیم اسد کار داعش را بسازند.

    ۲٫ واقعیت عیان است زیرا جلوگیری از تشکیل «کمربند شیعه» – همان که خمینی را بدان فریفتند و وسیله ادامه جنگ ایران و عراقش کردند – همچنان هدف استراتژیک ، دست کم تمایل بزرگی از سیاست‌گذاران امریکا است. و

    ۳٫ در منطقه، اسرائیل موافق سرکوب داعش نیست. بخصوص با دشمنی که، در جنگ غزه، داعش به حماس ابراز کرد. و باز، بخصوص که داعش عامل تجزیه عراق و سوریه و ناتوان‌تر شدن کشورهای عرب است.

    ۴٫ عربستان و هم‌پیمانانش در خلیج فارس، گرچه دارد از داعش تبری می‌جوید، اما بهیچ‌رو تن به حل شدن بحران سوریه و عراق به ترتیبی که رژیم اسد بر سوریه حاکم بگردد و بر عراق یک‌پارچه شیعه‌ها حکومت کنند، نمی‌دهد.

    ۵٫ دربرابر، رفتار حکومت نتان یاهو در غزه و دخالت ندادن او و متحدانش (ملک عبدالله و السیسی) به امریکا، که به ضعف حکومت اوباما تعبیر شده‌است، بخشی از دستگاه حاکمه امریکا را متقاعد کرده‌است که پیش از حکومت اوباما نیز امریکا قدرتی درخاورمیانه نداشت زیرا سیاستش را اسرائیل معین می‌کرد. بعکس، بمقداری که حکومت اوباما به اسرائیل اجازه نداده سیاستش را در منطقه تعیین کند، قوت خویش را نشان داده‌است.

    ● اوباما بسا به این نتیجه رسیده‌است که وضعیت خاورمیانه، بخصوص پیدایش داعش و النصرة و قوت گرفتن القاعده، حاصل دنباله روی هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق او، از اسرائیل و دولت سعودیها است. پس، هرگاه امریکا نخواهد سیاستش در خاورمیانه را اسرائیل معین کند که ضعف واقعی این است، باید نگذارد اتحاد اسرائیل و دولتهای سعودی و السیسی بر منطقه مسلط شود. راه‌کار موجود، تغییر رابطه با ایران است. اما این تغییر رابطه، در گرو حل مسئله اتمی به ترتیبی است که حکومت اوباما در خود امریکا و در قبال اسرائیل و دولت سعودی و رژیم نظامی مصر دست بالا را پیدا کند. افزون بر این، نیازمند «میانه‌رو» تر شدن رژیم ولایت فقیه نیز هست: «اعتدال و امید» که روحانی شعار کرده‌است گویای امید او به قانع شدن خامنه‌ای و سران سپاه به درستی این راه‌کار است.

    ۵٫ اما هم حل مسئله اتمی و هم «میانه‌رو» شدن، خامنه‌ای و سران سپاه را گرفتار جبر تغییر، هم در درون مرزها و هم در بیرون مرزها می‌کند. موضع‌گیری او برضد امریکا و نیز تصریح بر وجود خط قرمز، یعنی ضرورت حذف سران اصلاح‌طلبان، می‌گوید که حاضر به پرداخت این بها نیست.

    وضعیت ایران و منطقه راه‌کار دیگری را پیش پای مردم ایران می‌گذارد: شهروند شدن و استقرار دولت حقوقمدار و اتخاذ سیاست خارجی بر اصل موازنه عدمی و برخوردار شدن از فرصت بزرگ رشد. ایجاد وجدان همگانی به این راه‌حل است که می‌تواند ایران را از خطرها حفظ کند و در راه رشد، به پیش برد.

  236. شیدا می‌گوید:

    منبع: روزنامه انقلاب اسلامی بنی صدر

  237. میلاد پسندیده می‌گوید:

    بسیجی های پایه کار و سریش
    پر کشیدن از قطعه ی بیست و شیش!

    فک نکنی دنبال آب و دونن!
    نباشی هم، قدرتو خوب می دونن!

    ـــــــــــــــــــــــــــــ

    قطعه ۲۶: زرشک!
    http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1408/1/36565/0

  238. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    شاید خصوصی

    حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) در دیدار با حجت‌الاسلام والمسلمین تقوی مسئول شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه‌ی کشور، در پاسخ به بیانات وی مبنی بر ضرورت وحدت میان اصولگرایان اظهار داشت: همان‌طوری که توقع یکی‌بودن فتاوای همه مراجع در احکام شرعی بی‌جاست، توقع این‌که در مسائل اجتماعی نیز بین افراد وحدت نظر حقیقی حاصل شود، غیرواقع بینانه است، مخصوصا با توجه به این‌که در مسائل اجتماعی افراد با موضوعات سروکار دارند و نه فقط احکام؛ لذا اتحاد نظر در چنین مسائلی شبیه به محال است.

    …البته هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه‌ی رأی‌آوری هم داشته باشد، چرا که اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) پشتیبانی می‌کردند، چون رأی نداشت!

    …گاهی باید فرد اصلح -ولو رأی‌آوری نداشته باشد- مطرح شود تا حداقل مشخص شود هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ‌کس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریم‌ها باشند؟ آیا نباید از کسی که ولو رأی‌آوری ندارد، اما دغدغه‌ی انقلاب و اسلام را دارد، حمایت کرد؟

    وی با تأکید بر این که همیشه حمایت از اصلح به‌معنای رأی‌آوردن وی نیست، افزود: گاه اگر از چنین فردی حمایت نشود، این پیام به دنیا صادر می‌شود که مردم از انقلاب و ارزش‌های انقلابشان خسته شده‌اند. لذا در چنین مواقعی که هیچ‌کسی دغدغه‌ی انقلاب و اسلام را مطرح نمی‌کند، باید از کسی که از انقلاب حمایت می‌کند، طرفداری کرد، ولو یقین داشته باشیم که رأی نمی‌آورد.

    http://mesbahyazdi.ir/node/5152
    آه!!

    ح ق: از «ضرورت تفرقه» دارن حرف می‌زنن! بلکه هم «وجوب اختلاف»! 🙂 علامه عزیز و گران‌قدر، هر چقدر در مسائل فلسفی، عقیدتی، آموزشی، بنیانی، بنیادی و… «علامه» و بعضا «بی‌مانند» هستند، در فهم بدیهی‌ترین مسائل سیاسی، «عجز مبنایی» دارند، فلذا به همان زیبایی که در آن موارد اول، شبهه‌زدایی می کنند، می‌بینیم که در مسائل سیاسی، گاه «شبهه» هم می‌افکنند؛

    «««…البته هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه‌ی رأی‌آوری هم داشته باشد، چرا که اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) پشتیبانی می‌کردند، چون رأی نداشت!»»»

    اما این نگاه علامه، براستی چه نسبتی دارد با این دیدگاه که تکلیف‌گرایی نباید بی‌ملاحظه نتیجه دنبال شود؟؟!! اما این نگاه علامه، براستی چه نسبتی دارد با این دیدگاه که تکلیف‌گرایی نباید بی‌ملاحظه نتیجه دنبال شود؟؟!! مهمه‌ها! اما این نگاه علامه، براستی چه نسبتی دارد با این دیدگاه که تکلیف‌گرایی نباید بی‌ملاحظه نتیجه دنبال شود؟؟!!… علامه محترم، عاقبت این را هم بفرمایند بد نیست که بالاخره اصلاح‌طلبان در صحنه هستند نیستند، خطری دارند ندارند؟؟!! و اگر احیانا هستند و دارند، آیا لااقل ناظر بر این مهم، نمی‌بایست در کنار این همه حکم به تفرقه، ولو اندازه یک ارزن هم نسخه وحدت را تجویز کرد؟؟!! بلکه احتمال باخت در انتخابات، کاهش یابد؟؟!! بلکه احتمال برد در انتخابات، تشدید شود؟؟!! بلکه مثلا «زنگنه» وزیر نفت نشود؟؟!! اگه ما انتخابات و قواعد انتخابات را پذیرفته‌ایم، سبک سنگین کردن این احتمالات که خیلی دیگر طبیعی است!! اگر هم نپذیرفته‌ایم، دیگر از کدام «اصلح» و برای کدام انتخابات، سخن می‌گوییم؟؟!! علی‌ای‌حال، ما ضمن ارادت نسبت به علامه فرزانه و دیگر علما، «خط» را فقط و فقط از «ولی فقیه» می‌گیریم، حتی اگر سلمان‌ها و ابوذرهای زمان، گاه، به جای قبول بی چون و چرای فرمایش «آقا»، همچنان مصر بر نگاه غلط خود باشند!! 🙂 آره، این‌طوریه… اولا کی گفته که «اصلح» لزوما همان است که علامه معرفی می‌کنند؟؟!! ثانیا آمدیم و اصلح مد نظر ایشان، از ترس عدم ابراز صلاحیت یا حالا به هر دلیل دیگر، بی‌خیال عرصه انتخابات شد؟؟!! ثالثا کی گفته که آن‌طرف آقایان لنکرانی یا جلیلی، یعنی مثلا آقایان حداد یا قالیباف یا حتی همین شیخ حسن روحانی، خلفای راشدین‌اند؟؟!! خب الان مایی که مثلا به قالیباف رای داده‌ایم، ضمن رای دادن به عمر، علی (ع) یا علی زمان را تنها گذاشته‌ایم؟؟!! دوستان محترم! انتخابات ۸۸ وقتی رهبر انقلاب، سخن از شکوه و عظمت ۴۰ میلیون رای می‌رانند، یعنی هر کی به هر کی رای داده، در این اجر، سهمیه. اون‌وقت شما نسبت این دیدگاه رهبر رو با این نگاه علامه، قیاس کنین خواهشا!! با این نگاه علامه، سنگ روی سنگ بند نمی‌ماند، اداره مملکت پیش‌کش!! سلمان و ابوذر، مگه به حرفه؟؟!! اطاعت از ولی، مگه به ادعاست؟؟!! خب جناب علامه! تمکین کنین در برابر دیدگاه ولی. و سلمنا! به این هم کاری نداشته باشین که «آقا» چقدر رای داره!! 🙂 بچه‌ها! آبشخور کامنت‌های به شدت «زیبا» از همین دیدگاه سیراب می‌شوندها… علامه لابد می‌دانند که حتی اگر سلمان و ابوذری هم برای علی (ع) نمی‌ماند، ما باز رای و راه و اساسا جان‌مان قربانی حق یعنی ابوتراب می بود، لیکن قیاس را باید درست انجام داد، نه این همه کج!! صدالبته حرف که زیادتر از این چیزهاست، اما عجالتا گرامی باد میلاد فرخنده امام رضا (ع) بر شما دوستان عزیز… گفتم امام رضا (ع)، یادم آمد سیاست آنقدر پیچیدگی دارد که گاه معصوم، قبول می‌کند حتی ولیعهد مامون باشد. تمام! وحدت، مصلحت، پیروزی و… آنقدر مهم است که از علی (ع) گرفته تا علی بن موسی‌الرضا (ع) گاه از حق خودشان، یعنی خودشان، یعنی اصلح اصل -نه اصلح کاریکاتوری!- می‌گذشتند، حال عجبا که باز هم علامه فرمایش می فرمایند…!! اگه این همه سلمان و ابوذر، عزیزند برای علامه، و اگر این همه ولایت‌پذیری -صرف نظر از میزان محبوبیت ولی و رای او- واجب است، خب بابا، «آقا» که گفتند؛ «تکلیف‌گرایی، منهای رصد نتیجه، غلط است». دیگه این حرف‌ها چیه دوباره؟؟!! ان‌شاء‌الله «منیت» نباشد، مع‌الاسف خیلی هم حالا بحث «ولایت» نیست… و همون که گفتم؛ میلاد امام رئوف مبارک!

  239. یه دانشجو می‌گوید:

    میلاد شمس الشموس امام رضا (ع) مبارک باد.
    http://dl.gomnam.ir/Arshiv-e-marasemat/1392/6Shahrivar92/920621/m-motiee-sourod2-haftegi920621-gomnam.ir.mp3

    ح ق: در ادامه کامنت قبلی/ تف تو اون روحت مرتضی اهوازی!! 🙂 تو کامنتای این پست، هر چی می‌کشم از دست توئه!! 🙂 کات! آره، ما توقع نداریم همه مثل هم فکر کنند و همه مثل هم رای بدهند، اما این توقع را داریم که لااقل علمای سلمان محور و ابوذر محور، در مقام عمل، فصل‌الخطاب بدونن نظر جانشین معصوم رو. و دیگه این همه زیراب وحدت رو نزنن، و دیگه این همه تفرقه و اختلاف رو تئوریزه نکنن، اونم با استفاده از قیاس‌های خطرناک!! که جز ۴ میلیونی که به دومین اصلح مد نظر من رای داده‌اند، رای الباقی لابد به ابوبکر و عمر و عثمان و شمر و سنان و خولی بوده!! آقا، من این ۲ تا رو هم بگم خلاص! اول: یکی چون رای نداره، دلیل اصلح بودنش نیست‌ها! 🙂 می‌بینی طرف، هم رای نداره، و هم اصلح نیست! 🙂 دوم: یادمون نره همون ابوتراب که آره… روزگاری تنها بودند و رای نداشتند، در خونه مبارک‌شون رو از جا کندن تا قبول کرد خلافت رو. پس فقط این نبود که علی (ع) تنها بود. اگه یه وقتی تنها بودند -که قطعا بودند- این هم هست که هیچ حاکمی -تاکید می‌کنم؛ هیچ حاکمی- همچون امیرالمومنین (ع) در اوج رای و اراده و خواست و تمنا و خواهش، بلکه زور مردم، به حکومت نرسید. کدوم حاکم، مردم رفتن توی خونه‌اش که الا و بالا باید شما بر ما حکومت کنی؟؟!! من واقعا تعجب می‌کنم که چرا صحبت از محبوبیت خاص، ویژه و عجیب غریب حضرت علی (ع) نمی‌شود؟؟!! کدوم حاکم، اینقدر خواستنی و دوست‌داشتنی می‌شود؛ طرف، دستش را خود علی بن ابی‌طالب قطع کرده بود! اون‌وقت توی بازار کوفه پز می‌داد به ملت که دست مرا علی (ع) بریده؟؟!! آره، علی (ع) تنها بود، اما اینها رو هم بگین… که به محبوبیت علی (ع) هیچ حاکمی نبوده و نیست. کدوم حاکم رو از توی خونه‌اش آوردن بیرون که تویی اصلح؟؟!! که تویی حاکم؟؟!! اصلا و اساسا انتخابات، دموکراسی و حتی مردمسالاری دینی متوجه عمق این موضوع می‌شود؟؟!! یه چیز یاد گرفتیم هی می‌گیم؛ علی (ع) تنهاست!! نیست خودشون تنها هستند، حق و مصداق حق را هم عمدتا تک و تنها تصور می‌کنند. و تک و تنها می‌خواهند! نه بابا! این منیت ماست که تنهاست! این منیت ماست که فقط ۴ میلیون رای داره! علی (ع) و ایضا جانشین او، تنها در یه فقره، ۴۰ میلیون، سال ۸۸ رای داشتن. تمام!

  240. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    یه «قطعه» بود از بهشت، «۲۶» بود پلاکش…
    آپ وقتی می‌شد براش، آب می‌بردیم با آبکش!!

    یه مدیرِ باحال داشت، داداش حسین بود اسمش
    تیکه کلامش «زرشک!» زرشکی رنگِ رسمش!!

    قلمش مثلِ فولاد، حسابی آب دیده بود…
    فوری تا یه پست می‌ذاشت، میلاد پسندیده بود!

    یادش به خیر همیشه پست های ناب می‌ذاشتش
    سیداحمد (مبصرش) در جا تو قاب می‌ذاشتش!!

    یه شاعر هم ما داشتیم، می‌گن کرده خودکشی
    اسمش، خدا بیامرز… “دیوونه ی داداشی”!!

    وصیت کرده براش، «به روز» کنن حسابی!
    بسیجی های سریش، دیگه نرن «زیرآبی»!!… 🙂

    حسین قدیانی: ممنون! ولی از این به روزتر؟؟!! فقط توی کامنت‌های این پست ۵۰ تا متن، به روز شده!! به شب که نشده، به روز شده دیگه!! 🙂

  241. چشم انتظار می‌گوید:

    یکی این شیخ حسن رو بیاد از مشهد جمع کنه تو رو خدا! این بابا هنوز تو عصر حجر زندگی می کنه. در جمع نخبگان گزینشی!! برداشته می گه (نقل به مضمون) دوران دیوار کشیدن در پیاده رو تمام شده. من با فیلترینگ و دیوار مشکل دارم! با وَن نمی شه و… یکی نیست بگه عمو حسن؛ همه ی این هایی که گفتی، در زمان همون هم فکرهای خودت پایه گذاری شد! شلوار کردی و رنگ کردن دست و قیچی کردن مو و… که توسط همون منافق ملعون فتنه گر، بنیان نهاده شد! خودتم که تو فتنه ی ۷۸ جوگیر شده بودی و می خواستی بدون دادگاه و حکم قاضی، همه رو از دم تیغ بگذرونی! حالا استناد می کنی به چیزی که وجود خارجی نداره!!! بعد نتیجه گیری هم می کنی؟! بابا دمت گرم!!

  242. قاصدک منتظر می‌گوید:

    هر کسی در دل او جایگه نور ولاست
    دل مگو بلکه حریمی ز تجلی خداست

    عشق و دلدادگی و خاک ره دوست شدن
    کار هر کس نبود، کار دل بی دل ماست

    سروری می کند آن کس که گدای در توست
    که گدای در تو از غم ایام رهاست

    مرغ دل عاشق طوف حرم و صحن و سرات
    که طواف حرم امن تو حج فقراست

    “قاصدک” بسته دخیل، پنجره فولاد رضا
    به گمانم دل او در طلب کرببلاست

    *میلاد امام مهربانی ها، امام رضا (ع) مبارک*

    قطعه ۲۶: احسنت!

  243. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    😀

    “…علامه لابد می‌دانند که حتی اگر سلمان و ابوذری هم برای علی (ع) نمی‌ماند، ما باز رای و راه و اساسا جان‌مان قربانی حق یعنی ابوتراب می بود، لیکن قیاس را باید درست انجام داد، نه این همه کج!!

    …گفتم امام رضا (ع)، یادم آمد سیاست آنقدر پیچیدگی دارد که گاه معصوم، قبول می‌کند حتی ولیعهد مامون باشد. تمام!”

    عالی!

    ح ق: این رو ناظر بر دو سه تا کامنت خصوصی می‌نویسم که گذاشته شد و البته تایید نشد. یک وقت هست که اساسا بحث حق و باطل در میان است، حکایت ماجرای سقیفه یا واقعه کربلا. صدالبته در چنین مواردی، صرف نظر از همه چیز -من‌جمله میزان رای طرف حق، ایضا نظر این عالم یا آن عالم- باید ولی را یاوری کرد. یاوری مطلق و بی چون و چرا… که در این تکلیف‌گرایی، نتیجه هم مستتر است، مثل واقعه عاشورا. اینجا، نتیجه، در همان عمل به تکلیف است… که می‌بینیم هست. و داریم می‌بینیم نتیجه عمل به تکلیف عاشورا را؛ «مقاومت، طفیلی قیام کربلاست». لیکن یک وقت هست که خود جبهه حق یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی بواسطه شورای محترم نگهبان، اعلام می‌کند که از میان این چند نفر، هر که به هر که رای داد ماجور، و هم او رئیس جمهور است. اساسا در مورد اول، بحث اصلح در میان نیست، بلکه بحث حق و باطل است. اگر ما مدعی شویم که مثلا در ماجرای سقیفه، اصلح، علی (ع) بود، پس یعنی حضرات خلفا هم تا حدودی صالح بودند، اما مسئله اینجاست که اصلح، علی (ع) بود؟؟!! اینکه خنده‌داره خب!! انتخاب اصلح، مختص جاهایی چون همین انتخابات ریاست جمهوری است. منتهی انتخابات نیز چون کم و بیش زیرمجموعه مقوله سیاست است، سرشار از پیچیدگی است. در اینجا، ما -چون قاعده بازی انتخابات را قبول کرده‌ایم- محکوم به این هستیم که در انتخاب اصلح، هم‌پای تکلیف، نتیجه را هم مورد ارزیابی قرار دهیم، نیز هم‌پای آرمان، واقعیت را. از ورای همین نکات، اهمیت وحدت، مضاعف می‌شود، چرا که وحدت، رسیدن به برد در انتخابات را آسان‌تر می‌کند. این حکم عقل است؛ اگر رای به اصلح قرار است به باخت در انتخابات منجر شود، حتما «صالح مقبول» بهتر از «اصلح بی رای» است. بگذریم که «اصلح» هم لزوما اونی نیست که من میگم یا کسای دیگه. باید با «معیار» به او برسیم و الا، آیت الله مهدوی، قالیباف را اصلح می‌داند و آیت الله مصباح، با تاخیری چند روزه، جلیلی را. حال اصلح کدام است؟؟!! اصلح شاید این باشد که ما ببینیم چگونه می‌توانیم انتخابات را به حسن روحانی نبازیم!!!! مادام که سیاست‌ورزی ما اصلح نباشد، در انتخاب نامزد اصلح نیز علی‌الدوام دعوا داریم. من اصلش یک چیز می‌خواهم بگویم. فرض کنید اساسا اصلاح‌طلبان در صحنه نمی‌بودند و خطری نمی‌داشتند. حتی با این فرض هم، زنده باد آن عالم بصیر، که نه به دروغ، بلکه به عقل، بلکه به مصلحت، بلکه به سیاست‌ورزی حرفه‌ای اعلام کند؛ «آهای اصولگرایان! اصلاح‌طلبان هم در صحنه‌اند، هم خطرناک!! فلذا قربان دست‌تان اگر با هم وحدت کنید»!! که چی بشه؟؟!! که فرجی دانا یه درصدم وزیر علوم نشه!! که احتمالش کمتر بشه!! که زنگنه یه درصدم وزیر نفت نشه!! که احتمالش کمتر بشه!! سیاست‌ورزی یعنی محاسبه همین‌ها!! اصلح اینه!! «بهترین» اینه!! با این دست‌فرمون، نامزد اصلح هم خود به خود پیدا می‌شود. آره جناب صاعقه گمنام! هیچ اشکالی ندارد گاهی تاریخ صدر اسلام با تاریخ انقلاب اسلامی قیاس شود، اما قیاس درست!! قیاسی که نتیجه‌اش مضحک و خنده‌دار نباشه!! بعد هم، ما باید دقت کنیم فرد اصلح را برای چه کاری می‌خواهیم. حضرت ابوتراب علیه السلام، عارفانه‌ترین مضامین عرفانی را در دعای کمیل، به «کمیل» عرضه می‌دارند، و ایضا در تک و توک ادعیه دیگری! گویی در نظر مولا، کمیل، اصلح این عرصه و عرضه است. اما حضرت علی (ع) جایی به همین کمیل سمتی می‌دهند. سمت کجا را یادم نیست، اما سمتی می‌دهند. طرفه حکایت اینجاست که بعد از چندی، امیرالمومنین با خطاب و عتاب به کمیل گیر می دهند که این چه طرز کار کردن است؟؟!! بعد هم دیگر هیچ سمتی به کمیل نمی‌دهند. نهج‌البلاغه را بخوانید! عجبا که از تندترین عتاب‌های حضرت، خطاب به همین کمیل است. یعنی چه؟ یعنی جناب کمیل، اصلح در دعا و عرفان هست، اما اصلح در مدیریت، نه! تمام! اصلح در مدیریت، بلکه فرماندهی، مالک اشتر نخعی است. حضرت علی هرگز دعای کمیل را به مالک عرضه نکرد، اما همین مالک را می‌فرستاد جنگ، همین مالک را می‌فرستاد اداره فلان جا. چرا که در اینجا، اصلح، مالک است، نه کمیل. مالک، مالک، مالک! مالک اون علمداریه که خودش رو می‌رسونه به خیمه معاویه!! کمیل بود، تا الان جنگ صفین ادامه داشت!! 🙂 کانه «آقا» حاج منصور رو بکنه فرمانده سپاه قدس!! 😀 و البته، مالک هم اصلح در این نبود که دعای شریف و بی‌مثال کمیل به او عرضه شود!! در همین انقلاب اسلامی هم، یک وقت، عالمی «مطهری» است، یک وقت، مدیری «بهشتی» است. کار مطهری رو، بهشتی نمی‌تونه بکنه، کار بهشتی رو هم، مطهری. خب اینه که بعد ۷ سال دنبال اصلح می‌گردن، بعد اصلح مد نظر در شبکه موجود نمی‌باشد!! 🙂 چی شد؟! رفت!! چرا؟! چون سعید اومد!! بعد جالبه! اصلح ۷ ساله، خودش سعید رو اصلح‌تر می‌دونه، اما اون عزیزانی که در کار انتخاب اصلاح‌اند، نه!! اونا به اکراه، از روی ناچاری، دیگه چی کار کنیم!! خب اصلح اینطوری انتخاب می‌شه که روحانی با ۲ تا جمله + یه کلید می‌شه رئیس جمهور!! خدا به شرافت همین روز، نگه دارد آیت الله مهدوی را. جناب هاشمی رئیس مجلس خبرگان بود، در حالی که اصلح، آیت الله مهدوی بود. شما ببینید دست‌فرمون آیت الله مهدوی برای برنده شدن بر جناب هاشمی در ریاست مجلس خبرگان چگونه بود؟! الم‌شنگه بر پا کردند یا اینکه خیلی شیک و تمیز و اتوکشیده، و در یک سیاست‌ورزی کاملا حرفه‌ای و توامان با رصد نتیجه و واقعیت و حفظ وحدت، پیروز شدند؟؟!! عمل به تکلیف و آرمان‌گرایانه رفتار کردن، اتفاقا یعنی این. اون‌روزی هم که آیت الله مهدوی، صندلی خبرگان رو از آقای هاشمی گرفت، نیم ساعت در فضائل جناب عالیجناب سخن گفتند!! اصلا سیاست‌ورزی یعنی این. یعنی اینکه مطهری، مطهری بمونه؛ بهشتی، بهشتی. این همه بهانه بود تا این را بگویم؛ دوست عزیزی کامنت گذاشته بود در نقد علامه مصباح که خب! تایید نشد. دوستان دقت کنند خواهشا… من یک وقت ناچارم حرفی بزنم… این اما دلیل نمی‌شه من و ما و شما احیانا خیال کنیم شده‌ایم منتقد این عالم و آن عالم، علامه وارسته آیت الله مصباح که جای خود دارند و شان خود. فلذا شما بابت این قصورات، علاوه بر عفو حقیر، یک وقت، امر برتون مشتبه نشه که… کوچک‌ترین شاگردان علامه مصباح، جواب سلام ما را بدهند، خودش برای ما مسبب فخر دنیوی و اخروی است. تمام! کات! آقایون دوستان! ما این همه پرت و پلا را داده بودیم وطن امروز، دست کم، ۲ میلیون حق‌التحریرش بودها! یه کتاب شد! بصیرت افزایی، همین طور مفت؟؟ خجالت بکشید!! 🙂

  244. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم
    از روز الست با رضا، گفتم چشم

    من آمده بودم به ولایت برسم
    گفتی “انا من شروطها” گفتم چشم

    “مرتضی آخرتی”

    ——–

    وامدار شعبه‌ی رضایت توام
    ضامن‌ام نمی‌شوی؟

    “مجتبی تونه‌ای”

    ——–

    مثل یک کبوتر سفید
    گوشه‌ی ضریح تو نشسته‌ام
    دخیل بسته‌ام
    ای امام آفتاب!
    بال‌های من شکسته است
    قلب من
    به مهربانی نگاه تو چشم بسته است
    با نگاه گرم و آفتابی‌ات
    جان تازه‌ای به من بده
    آسمان من کبود و تیره است
    آسمان تازه‌ای به من بده…

    “مریم زندی”

    میلاد امام رئوف مبارک
    از آن‌جا که “حق”، ستاندنی است؛ حق نائب‌الزیاره‌بودنِ چشم انتظار بزرگوار و بقیه‌ی رفقای مشهدی را برای خود محفوظ و مسلم می‌دانیم!!
    ولعاقبه للمتقین

  245. زشت می‌گوید:

    ………………..

  246. زیبا می‌گوید:

    عرض کردم که!
    گاه تایید یک نظر فقط و فقط نیاز به شعور دارد نه هیچ چیز دیگری
    دیکتاتوری در تایید نظرات “غیر موهن و غیر مورد دار” نشان از ضعف و فقر استدلال داره!
    به قضاوت مخاطبینی که اتفاقا همه توسط خودتون شستشوی مغزی شدن احترام بذارید!
    بذارید بقیه در مورد نظرات ما قضاوت کنن
    حداقل این دیکتاتوری رو علیه ما روا می کنید علیه جنبش سبزی یا معتدلین به کار نبرید چون فکر می کنن همه بسیجیا این طوری ین
    در پناه حق

  247. صاعقه گمنام می‌گوید:

    …………………….

  248. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “عرض کردم که!
    گاه تایید یک نظر فقط و فقط نیاز به شعور دارد نه هیچ چیز دیگری”
    آقای قدیانی فرمودند که! شما نگرفتید!

    “دیکتاتوری در تایید نظرات “غیر موهن و غیر مورد دار” نشان از ضعف و فقر استدلال داره!
    جزئیات نظرات و -به‌زعم خودتان- استدلال‌های شما را بچه‌های این‌جا از بر هستند؛ مقدار نزدیکی و انسی که “جهل” با دیدگاه‌های شما دارد، با میزان دوری و جدایی آن از “استدلال” برابری می‌کند!

    “به قضاوت مخاطبینی که اتفاقا همه توسط خودتون شستشوی مغزی شدن احترام بذارید!”
    ظاهرا شما عشق و علاقه‌ی زایدالوصفی به تناقض دارید؛ شما به مخاطبین احترام گذاشتید که توقع احترام از کسان دیگر را دارید؟!
    به نظر حقیر، حضرتعالی باید از آقای قدیانی سپاسگزار باشید که نظرات بیش‌تری را از شما تایید و منتشر نکردند تا قله‌های بی‌منطقی، بی‌استدلالی و خوددرگیری فتح‌شده توسط شما آشکار نشود!

    “حداقل این دیکتاتوری رو علیه ما روا می کنید علیه جنبش سبزی یا معتدلین به کار نبرید چون فکر می کنن همه بسیجیا این طوری ین”

    دیکتاتوری؟!
    عجبا که چه شباهت قریبی بین نظرات شما و آن‌هایی گفتید، وجود دارد… اما این نظام مقدس، آن‌قدری که از شما و تفکر شما می‌کشد، از آن‌ها نمی‌کشد!

    جناب بیوتیفول!
    ما و شما از طرف مولایمان توصیه شده‌ایم به بصیرت… بصیرت… بصیرت!

  249. برف و آفتاب می‌گوید:

    نرود میخ آهنین در سنگ. هرچی بیشتر بکوبی فقط سروصدا می‌شه نمی‌تونی صداهای مفید رو بشنوی.
    جر و بحث با پایداری‌ها همین به سنگ کوبیدنه. تایید نکردن کامنت‌هاشون هم باعث آرامش و وحدت می‌شه. یعنی کمتر بد و بیراه رد و بدل می‌شه و از هم بدمون میاد. اونم کی! کسایی که سر اینکه کدوم‌شون “آقا” رو بیشتر دوست دارند با هم دعوا دارند! خدا بگم باعث و بانی‌شو چیکار کنه!!

    ح ق: من که این نظر رو از صدر تا ذیل قبول دارم، لااقل به شهادت نوشته‌های این یک سال اخیرم، اما… نمی‌دونم بگم نگم!! از همین بچه‌های خودمون، کامنت خصوصی گذاشته که عینا -اما تلویحا- می‌آورم:

    {آقای قدیانی! به نظر شما، نظر علامه مصباح از نظر رهبر انقلاب، قابل قبول‌تر نیست؟ خب سلمان و ابوذر چکار به میزان رای علی (ع) دارند؟؟ باید از او دفاع کنند دیگر!! اینجا مگر تکلیف مهم نیست؟! و مگر در عاشورا، نتیجه هم لحاظ شد؟! من فکر می‌کنم رهبر انقلاب، چون رهبر انقلاب‌اند، این نظر را داده‌اند، و الا ایشان هم علی‌القاعده باید با آقای مصباح هم‌نظر باشند که اصلح، حضرت علی (ع) است، حالا با هر رای!!}

    خب برف و آفتاب محترم! اونی که نوشتم ناچارم به بیان بعضی حرف‌ها، اینه‌ها!! فاجعه اینه‌ها!! من نه بیکارم، نه حوصله بحث با سنگ دارم، اما وقتی همچین کامنتی می‌بینم، آیا می‌تونم بگم؛ به جهنم؟؟!! یه وقتایی امیرالمومنین از دست خودی‌ها، فریاد می‌زد، همینه‌ها!! که اونی که باید رفع شبهه کنه، خودش داره شبهه‌افکنی می‌کنه!! شبهه‌افکنی علیه نظر ولی فقیه -تعارف که نداریم!- اون وقت با این خروجی وحشتناک، با این کامنت! فلذا دوباره، اون جواب کامنت رو اینجا هم تکرار می‌کنم؛

    یک وقت هست که اساسا بحث حق و باطل در میان است، حکایت ماجرای سقیفه یا واقعه کربلا. صدالبته در چنین مواردی، صرف نظر از همه چیز -من‌جمله میزان رای طرف حق، ایضا نظر این عالم یا آن عالم- باید ولی را یاوری کرد. یاوری مطلق و بی چون و چرا… که در این تکلیف‌گرایی، نتیجه هم مستتر است، مثل واقعه عاشورا. اینجا، نتیجه، در همان عمل به تکلیف است… که می‌بینیم هست. و داریم می‌بینیم نتیجه عمل به تکلیف عاشورا را؛ «مقاومت، طفیلی قیام کربلاست». لیکن یک وقت هست که خود جبهه حق یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی بواسطه شورای محترم نگهبان، اعلام می‌کند که از میان این چند نفر، هر که به هر که رای داد ماجور، و هم او رئیس جمهور است. اساسا در مورد اول، بحث اصلح در میان نیست، بلکه بحث حق و باطل است. اگر ما مدعی شویم که مثلا در ماجرای سقیفه، اصلح، علی (ع) بود، پس یعنی حضرات خلفا هم تا حدودی صالح بودند، اما مسئله اینجاست که اصلح، علی (ع) بود؟؟!! اینکه خنده‌داره خب!! انتخاب اصلح، مختص جاهایی چون همین انتخابات ریاست جمهوری است. منتهی انتخابات نیز چون کم و بیش زیرمجموعه مقوله سیاست است، سرشار از پیچیدگی است.

    در این فراز خطرناک؛


    «««…البته هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه‌ی رأی‌آوری هم داشته باشد، چرا که اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) پشتیبانی می‌کردند، چون رأی نداشت!»»»

    از آنجا که سلمان و ابوذر، اساسا «اصلح» انتخاب نکرده، بلکه «حق» را حمایت کرده‌اند، باید گفت؛ علامه عزیز ما، تفاوت میان «اصلح و صالح» با مقوله «حق و باطل» را لحاظ نکرده‌اند! و مع‌الاسف از این بدتر، قیاس‌هایی می‌کنند عجیب غریب! اتفاقا اصلح چون قرار است در زیرمجموعه انتخابات جبهه حق -تاکید می‌کنم زیرمجموعه انتخابات جبهه حق- پیدا شود، حتما باید زمینه رای‌آوری داشته باشد. اصلا و اساسا انتخابات یعنی زمینه رای‌آوری!!!! اینکه دیگه خیلی واضحه!!!! اونی که زمینه رای در انتخابش مهم نیست، اون حقه، نه اصلح! برای اصلح، زمینه رای مهمه اتفاقا، خیلی مهم… یک وقت هست انتخاباتی را دارد خود جمهوری اسلامی با میل و اراده خود برگزار می‌کند، یک وقت هم انتخابات می‌شود حکایت سقیفه که به‌عبارتی، ما اصل و اساسش را از بن قبول نداریم. این ۲ تا قابل قیاسه؟؟!! اونجا بحث حق و باطله، اما اینجا همین که ما می‌گوییم اصلح، یعنی قبول کرده‌ایم الباقی کم و بیش صالح‌اند، لااقل باطل نیستند، «شیطان اکبر» نیستند!! و الا باطل اصل کاری که می‌شود شورای نگهبان؟؟؟!!! حال اگر نامزد مد نظر خود را علاوه بر «اصلح»، «حق» نیز می دانیم، -به این معنی که او حق، و الباقی نامزدها باطل‌اند- من دیگه جوابی ندارم واقعا… الا اینکه بی‌تعارف! علامه اصلا و اساسا قائل به دموکراسی و انتخابات حتی در اشل مردمسالاری دینی نیست. و خیلی هم دنبال نظر و رای مردم نیست. لااقل آنگونه که خمینی و خامنه‌ای بوده‌اند، نیست. حال چگونه ایشان، اصلح انتخاب می‌کنند و این همه ریز، وارد حوزه انتخابات که حیطه رای مردم است می‌شوند، الله اعلم!… رها کنم! که این را می‌توانم، اما تنهایی حضرت سیدعلی را ولو در حد یک کامنت از یک وبلاگ، نه!! واقعا دعا می‌کنم شک و شبهه اون دوست محترم، رفع شده باشه.

  250. بروفه (!) می‌گوید:

    …………………..

  251. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    🙂

  252. چشم انتظار می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛

    شعرتون بسیار قشنگ و موزون بود. جدا لذت بردیم. فقط اگه کلمه “سرات” تبدیل به سراست بشه، ردیفش با “فقراست” بهتر می خونه.

  253. خواهرشهید می‌گوید:

    سلام، شب بخیر،
    عیدتون مبارک.

    آقامرتضی
    من با این کمی مشکل دارم. از این جهت که برای بعضی ها این شبهه را ایجاد می کند که اگر حقی از کسی نزدشان باشد و طرفِ حق به هر دلیلی نتواند حقش را بگیرد او تکلیفی جهت دادن آن حق ندارد. پس حق همانقدر که ستاندنی است، دادنی هم هست.

    خواستم حال و هوای بحث را عوض کرده باشم.

  254. خواهرشهید می‌گوید:

    با جمله حق ستاندنی است که از کامنت بالا حذف شده

  255. صاعقه گمنام می‌گوید:

    با تشکر فراوان از بصیرت افزاییتون داداش[شکلک خجالت]!!!
    لاکن من که آخرش نوشته بودم که با اون نوع نگرش(به قول شما دست فرمون) باید به اون نتایج رسید… و الا من هم تاریخ رو به صورت درست کاملا قابل مقایسه می دونم همون جوری که استاد رحیم پور و… قیاس می کنند.
    ضمنا اگه تندی و اضهار نظر نا بجایی هم در مورد حضرت علامه کردم همین جا ابراز پشیمونی می کنم یه دفعه بعدا بر علیهم تو انتخابات استفاده نشه!(هر چند بعید میدونم من بوده باشم!)

  256. مرگ بر اسلام امریکایی می‌گوید:

    حسین قدیانی
    واقعاً خودت رو از آیت الله مصباح بالاتر می بینی؟ قالیباف برای همیشه در عرصه های سیاسی شکست خورد، اگه دوباره برگرده می شه محسن رضایی! امّا استاد ما دکتر جلیلی هر روز محبوب تر می شود!

  257. برف و آفتاب می‌گوید:

    کامنت خصوصی نقل به مضمون رو که خوندم سرم گیج رفت! دیگه بقیه‌ش رو نفهمیدم چی خوندم!!

  258. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛

    و هم در این مصرع: “قاصدک” بسته دخیل، پنجره فولاد رضا (حرف “به” جا افتاده!)
    بهتر بود مثلا: بست دخیل “قاصدک” به پنجره فولاد رضا
    یا به شکلی دیگر…

  259. زیبا می‌گوید:

    …………………………….

  260. شهیدزاده می‌گوید:

    سلام آقا حسین
    خبر عمل جراحی حضرت آقا دلمون رو آشوب کرد.
    یه متن بنویس بذار آروممون کن.

  261. فرزند خراسان می‌گوید:

    سلام علیکم
    بعضی از این رفقای (بسیجی) آدم رو وادار می کنند بعد از مدتها یه ابراز وجودی بکنه!

    واقعا از این ساده تر و بسیط تر که تو این دو تا کامنت آخر توضیح دادید نمی شد موضوع رو باز کرد، منتهی تجربه شخصیم به من میگه که جواب نمی ده، تا روزی که تصمیم بگیری حب و بغضت رو بگذاری کنار. حب و بغض ذاتا بد نیست، اما وقتی مبنای تحلیل و فکرت میشه، معلوم نیست تو رو به نتیجه درستی برسونه.

  262. سید می‌گوید:

    دیروز دیدار نخبه های مشهد با جناب شیخ حسن بود
    جالبه ۳۰۰ نفر از دانشگاه فردوسی انتخاب کردن که یه دونشونم بسیجی نبودن با اینکه ما بسیجی نخبه خیلی داریم… همین امسالم تو ماه رمضون مسئول فرهنگی دانشگامون از این بسیجی های نخبه تجلیل کردن…!! و این یعنی نخبه رو هم سیاسی تعریف کردن… متاسفم که یه عده انقدر ترسان و لرزانن از بسیج و بسیجی!!

  263. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر، آقا حالشون بهتره…

  264. فرهنگی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛

    از صبح تا حالا که آقای ماه را رو تخت بیمارستان دیدیم چشممان بارانی و دلمان خونه. بیا و ماه نوازی کن و از اون متن های قشنگت، حتی شده چند خط کوتاه برای آقا جانمان بنویس. خدایا ما فقط همین یک “آقا” را داریم، تحمل رنج و بیماریش را نداریم ولو مختصرش را.

  265. قاصدک منتظر می‌گوید:

    من نه شاعر که فقط “قاصدک منتظر”م
    شاعران خرده بگیرند به ابیات، رواست

    گر چه بهتر به وجود “به” و بهتر به “سراست”
    لیک آن جمله “احسنت!” خودش لطف و بهاست

  266. پیر مرد می‌گوید:

    برای شفای عاجل آقا یک حمد قرائت کنید.

  267. ناشناس می‌گوید:

    همایش سراسری وحدت اصولگرایان با سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی برگزار می‌شود

    http://www.tasnimnews.com/Home/Single/492413

  268. رحیمی می‌گوید:

    مرگ بر اسلام امریکایی؛

    نتیجه این تفرقه خیلی برات لذت بخش بوده که اینجوری کامنت میذاری؟ متاسفم

  269. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛ شاعره محترم!

    نقد شعر مهم است…
    به نظر من، شما در میان خودتان باید مسأله‌ى نقادى و صرافى و تصحیح شعر را جدى بگیرید و نگذارید که خداى نکرده کسى با تصور شعر گفتن، همین‌طور مدتى رشد کند و گروهى هم با او رشد نمایند. این را خیلى دقت کنید!

    نسبت به شعر سختگیرى کنید…
    یعنى همین شعرى که خودتان سروده‌اید و ممکن است خوب هم باشد ـ قضاوت کلى نمى‌کنم ـ آن را در یک مجمع ادبى، وسط بگذارید و به هر کسى که آن شعر را نقد کند و اشکال بجایى بر این شعر وارد نماید، جایزه بدهید تا قوى بشود. یا از اشعار خوبى که دیگران دارند و یا از اشعار خوب خودتان استفاده کنید. سعى کنید این گونه سطح شعرها را بالا بیاورید!

    شعر را کامل نقد کنید…
    به آنچه که تا حالا گیرتان آمده قانع نباشید! من عرض بکنم تعریفهائى که اول کردیم همه‌‌‌‌‌‌‌اش درست، اما این معنایش این نیست که بى‌‌‌‌‌‌‌عیب است؛ باید این اشکالات را خودتان پیدا کنید! خود شما نگاه کنید، دقت کنید، فکر کنید و عیب‌‌‌‌‌‌‌جویانه و با نگاه انتقاد به شعر خودتان نگاه کنید!

    «رهبر معظم انقلاب»

  270. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    شعر “مهدی چراغ‌زاده” به بهانه‌ی عمل موفقیت‌آمیز امام خامنه‌ای

    برسانید مرا طوس، شفا می‌خواهم
    باز هم پنجره فولاد رضا می‌خواهم

    آمدم شاه! نه از بهر پناهت تنها
    بلکه این بار فقط از تو شفا می‌خواهم

    حرمت هست شفاخانه‌ی هر بیماری
    ای طبیب دل ما، از تو دوا می‌خواهم

    مطمئنم ز تو که ضامن آهو شده‌ای
    ضامنم می‌شوی اما به دعا می‌خواهم…

    “یا رب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه”
    این دعا کردم و آمین ز شما می‌خواهم

    گفته‌ای هر که بیاید، تو سه جا می‌آیی
    صحت یار فقط، جای سه جا می‌خواهم…
    ——
    http://kayhan.ir/fa/publication/236/2726

    حسین قدیانی: گمانم در فیلم طلا و مس -به شدت نام فیلم را شک دارم!- صحنه‌ای هست که همسر اون طلبه، به علت بیماری ام اس -ام اس دیگه؟- ناچار روی ویلچر برمی‌گردد خانه… اما دختر این مادر وقتی مادرش را روی ویلچر می‌بیند، نه فقط به این صحنه نگاه نمی‌کند، بلکه به حالت بغض شاید هم قهر، اصلا شاید خشم، روی برمی‌گرداند از مادر… یعنی که مادر را ایستاده می‌خواهد، نه این‌چنین! بچه است دیگه!! و بچه، مادر را مادر می‌خواهد. ایستاده، خوشگل، همه کاره خونه، توانا، مهربان، مدیر، غم‌خوار، ایستاده، سرپا، ایستاده… بعد مدت‌ها، امروز رفتم وطن امروز و پیشنهاد دادم هیچ عکسی از عکس‌های «آقا» -بابای ماست خامنه‌ای- روی تخت بیمارستان کار نشود که… خب! مقبول نیفتاد!! در میان روزنامه‌ها، واقعا تحسین می‌کنم «کیهان» را. حاج حسین عزیز نشان داد همان بچه‌ای است که «آقا» را «آقا» می‌خواهد و جای «آقا» بر تخت حکومت است، نه تخت بیمارستان. احسنت به کیهان که عکس رهبر انقلاب را همچین کار کرد؛ آری! «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد». صدالبته در میان سایت‌ها هم «رجانیوز» را تحسین می‌کنم که در صفحه اصلی سایت خود، همین رویه کیهان را پیشه کرده گویا. لااقل تا الان. منتهی صرف نظر از عکس، وطن امروز را بابت این نکته تحسین می‌کنم که خبر عمل جراحی را در گوشه‌ای کار کرد، و نه درشت! عاقبت، بچه که باشی، تاب دیدن بعضی اخبار را نخواهی داشت، آنهم از پدرت، از بابایت، از امامت، از عشقت… الا ای امام خوبی‌ها! این چند روز را ندید می‌گیریم، بزرگوارانه می‌بخشیم، این بد تا کردن با دل بچه را می‌بخشیم، که ما خامنه‌ای خود را فقط و فقط بر صندلی بیت رهبری می‌خواهیم و لاغیر. ما بچه‌ایم! بچه‌های تو… و بچه‌های تو، این چیزها حالی‌شان نیست. نمی‌فهمند!! این فقط در توان آدم گنده‌های بعضا عالیجناب است که می‌توانند تو را در این وضع تحمل کنند؛ تازه، «بوسه سرگشاده» هم بزنند بر پیشانی‌ات!!!! ما نمی‌توانیم… ما نمی‌توانیم… آقای ما! «این به معنای آن نیست که دعا نکنندِ» تو، هر چند، اول صبحی، آتش زد دل ما را، هر چند کشت ما را، اما خب، دعایت می‌کنیم؛ «ابالفضل علمدار! خامنه‌ای نگهدار». خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی (عج) «خمینی + یک آه بیشتر» را نگهدار. دوستان عزیز! شرمنده… بیش از این توان نوشتن ندارم………………. که بچه‌تر از این حرفهایم… دختربچه‌تر از آرمیتا، پسربچه‌تر از علیرضا… دیوانه‌تر از مجنون… و خراب‌تر از هر عاشق… حضرت سیدعلی! «دل خراب من از این خراب‌تر نمی‌شود، که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند».

  271. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    هایپرتروفی پروستات یک مساله شایع (بسیار شایع) در میان مردان مسن هست و احتمالا من و شما هم اگه خدا قسمت کنه و عمر بده به سنین پیری برسیم بهش دچار می شیم. عمل اون هم بسیار ساده و بین ۱۵ تا ۴۰ دقیقه طول می کشه… و به هیچ وجه بیماری یا مشکل حادی نیست…
    عادیه

  272. م.طاهری می‌گوید:

    خدایا!
    آقا ناخدای کشتی انقلابه. آقا مقتداست. آقا٬ آقاست…
    خدایا!
    بابای ماست خامنه ای…
    خدایا!
    تا ظهور دولت یار گل پیغمبر ما را نگه دار

  273. م.طاهری می‌گوید:

    عالی بود آقای قدیانی. خط به خطش. جمله به جمله٬ حرف دل همه ماست.

    “بچه که باشی، تاب دیدن بعضی اخبار را نخواهی داشت، آنهم از پدرت، از بابایت، از امامت، از عشقت… الا ای امام خوبی‌ها! این چند روز را ندید می‌گیریم، بزرگوارانه می‌بخشیم، این بد تا کردن با دل بچه را می‌بخشیم، که ما خامنه‌ای خود را فقط و فقط بر صندلی بیت رهبری می‌خواهیم و لاغیر. ما بچه‌ایم! بچه‌های تو… و بچه‌های تو، این چیزها حالی‌شان نیست. نمی‌فهمند!! این فقط در توان آدم گنده‌های بعضا عالیجناب است که می‌توانند تو را در این وضع تحمل کنند؛ تازه، «بوسه سرگشاده» هم بزنند بر پیشانی‌ات!!!! ما نمی‌توانیم… ما نمی‌توانیم…”

    آقا جان! بچه های تو نمی توانند…
    خدا جان! ما نمی توانیم…

    بر خامنه ای رهبر خوبان صلوات

  274. یک شیعه می‌گوید:

    سلام………………

  275. مجنون می‌گوید:

    داداش حسین
    اگه بگم با این کامنت آخریت بیشتر از کل نوشته هات حال کردم باورت میشه!
    آقامون همیشه آقاست
    پرچمش بالاست
    «ابالفضل علمدار! خامنه‌ای نگهدار»

  276. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    حقیقتش دیدنش برام سخت بود، ولی می‌خواستم ببنم اینایی که رفتن پیش حضرت آقا چی گفتن!
    خودتون ببینید؛
    http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=27414
    از صحبت‌های ریاکارانه و مصنوعی جناب سرگشاده که بگذریم، بی‌قراری آیت‌الله جنتی عزیز، دل آدم رو می‌بره…
    با خشم و گریه دیدم!
    خدایا نکن با دل ما!

  277. ناشناس می‌گوید:

    آه…..
    م.طاهری راست میگه، حرف دل همه ما بود.
    دیگه طاقت دیدن اخبارم ندارم، دلم نمیاد این عکسارو توی سایت‌ها ببینم!

  278. پیر مرد می‌گوید:

    احسنت،

    جانم حسین قدیانی؛

    صد در صد فدایی داری.

  279. یک شیعه می‌گوید:

    اینجوریه؟ باشه.. اشکالی نداره..
    ———————————-
    راستی چرا نشونی دقیق تر مزار شهید قدیانی رو نذاشتین؟ ردیف چنده؟
    ۵ شنبه پیش به هواهای زیادی که یکی اش بهشت زهرا بود، راهی تهران شدیم.. منم خوشحاااااال که میرم قطعه ۲۶… نمی دونم چرا یهو ایییییییییینقده با شهید قدیانی احساس رفاقت می کردم و هوا بَرَم داشته بود که شهید، خودش رو نشونم میده.. نشونی دقیق لازم نیست..
    یادم رفته بود انگار که بعضی ازین شهدا خییییلی “ناز” دارن… مثل شهید بروجردی که ۱ سال فقط ناز می خریدم..

    (میان عاشق و معشوق فرق بسیار است؛ چو یار ناز نماید شما نیاز کنید)

    قطعه ۲۴ رو به همین هوای رفاقت با شهید باغانی رفتم و نزدیکتر از اونچه فکر می کردم بود.. و تهرانی مقدم..

    اما توی قطعه ۲۶ گم شدم…
    رفتم ۲۹!
    ۲۶ برام شد یک راز..
    مزار شهید قدیانی عزیزم رو ندیدم.. همینطور بین مزار همه عزیزها راه رفتم و باهاش حرف زدم..
    نزدیک غروب بود و شهدا داشتن کم کم می رفتن.. از فیلم خداحافظ رفیق،آرزوی شبهای بهشت زهرا رو داشتم..
    دلم می خواست.. ازون چای های صلواتی.. و نشستن روی زیلوهای قطعه ۲۹ و نماز جماعت توی بهشت..
    اما باید زودی بر می گشتیم.. خبر اما نداشتم که شهدا باز نمک گیرم می کنن…
    از خستگی! بهشت گردی، نشستیم روی یکی ازین نیمکتهای بین قطعه ها.. سیب خوردیم..
    سیب خوردن بهانه بود برای اینکه بیشتر نفس بکشم توی بهشت..
    ناخواسته بلند شدیم که بریم که جوانی به دلیل موجهی… جلویمان را گرفت.. چای داد دستمان.. چای با شیره خرما… نزدیک اذان بود دیگر..
    نشستیم روی زیلوهای قطعه ۲۶ برای نماز..
    ولی شهدا رفته بودند کربلا برای زیارت سیدشان… سید الشهدا…
    چای قطعه ۲۶ خعلی چسبید… و من هنوز چشمانم تا لحظه آخر دنبال مزار شهید قدیانی بود..
    سلام شهید قدیانی
    شما برای “آقا” ی ما بسیجی ترید هنوز..
    به حقیقت دلتنگی فرزندان شهدا..
    به حقیقت دلتنگی رقیه خاتون برای سید الشهدا..
    دعای ما را آمین بگویید..
    خدایا! به “آقامون” و رهبرمون سلامتی و عافیت کامل و عاجل عطا کن..

    حالا که برگشتم شهرم، خوندم قضایای سومین سنگ مزارتون رو..
    می بینین؟ فرق بسیار است…

  280. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    آره… این چند روز را ندید می‌گیریم، بزرگوارانه می‌بخشیم…

    این تعریف حسین آقای قدیانی از سایت رجا نیوز هم جالب بود؛ حب و بغض در کار نویسنده عزیز قطعه ۲۶ نیست…

  281. دل آرای رهبری می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشید
    واقعاً مطلابتون عالیه
    اجرتون با خدا

  282. سنگربان می‌گوید:

    سلام
    وارد سایت که شدم منتظر بودم یک متنی ببینم در مورد حضرت آقا، محال می دونستم که شما چیزی ننوشته باشید. الحمدلله تو کامنت ها همین اتفاق افتاد و دلنوشته زیبای شما رو دیدم. حرف دل بود. ممنون…

    عمرم بقای عمر رهبرم…

  283. شیدا می‌گوید:

    چند بار اومدم یه چیزى بنویسم با خودم گفتم: “همه مون نیاز به تقویت روحیه و دلدارى داریم”
    اما دریغ از یک حرف…
    اخبار را هم زورکى، فقط یک نظر گذرا… طاقتش را نداشتم! بدترینش همون بوسه سر گشاده بود و شادى سربسته! حتى نتوانستم توى دفتر خاطراتم چیزى بنویسم. انگار زمان متوقف شده بود و من نیز… اما، اگر معجزه اى به من قدرت نویسندگى مى داد تا بتونم احساسم را بیان کنم چیزى به جز آنچه شما
    به زیبایی نوشتید، نمى نوشتم. حالا می بینم خیلى ها همین احساس را داشتند.
    خداوند مولا یمان و عاشقان وانصار واصحابش را حفظ کند.

  284. قاصدک منتظر می‌گوید:

    حسبی الله…
    که نامت دوا و ذکرت شفاست…
    ما شفای کامل و عاجل رهبرمان را…
    عشقمان را…
    خامنه ای عزیز را…
    از تو می خواهیم.
    رحمی! که دل ما تاب ندارد…
    “ما خامنه‌ای خود را فقط و فقط بر صندلی بیت رهبری می‌خواهیم و لاغیر.”

  285. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ممنون از کسانی که قابل می دونند و شعر بنده رو می خونند و با نقد سازنده خود، راهنمایی می کنند.
    اگر مطلبی هم مجدد گفته شد، نه از سر کدورت که فی البداهه ای در ذهن بود که نوشته شد.

  286. ناشناس می‌گوید:

    اگر به عیادت می‌رفتم…

    http://farsi.khamenei.ir/page?id=27421

  287. برف و آفتاب می‌گوید:

    یه نکته‌ای هم به نظرم جالب بود؛ این‌که آیت‌الله جنتی صورت حضرت آقا رو نبوسیدند. این‌طوری احساس می‌کنم به ابهت آقا احترام گذاشتند.

  288. آشنا می‌گوید:

    همچنان ایشانند که به عیادت کنندگان انرژی می دن.

  289. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    یک عکس و یک دنیا حرف

    http://www.entekhab.ir/fa/news/180187

    برف و آفتاب
    آقای جنتی رو با آیت الله هاشمی مقایسه نکنید
    آیت الله هاشمی و رهبری رفاقت ۵۰ ساله دارند و دو یار دیرین هستند که انشاالله خدا برای کشور حفظشون بکنه

  290. فرهنگی می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی؛
    اونقدر رفتم و اومدم تا بالاخره دیدم برای تنها “آقای دنیا” باران نامه نوشته ای. ممنونم.
    چند خط آخر را با های های گریه خواندم… به گمانم این روزها امام زمان هم نگران آقای نازنین ماست…….
    خدایا چه باید بکنیم ما؟

  291. . می‌گوید:

    رهبرم، بمیرم و شما بر روی این تخت نباشی
    مشغول مداوای بسی ساده و یا سخت نباشی
    من حاضرم هر روز کفن پوش شوم، لیک امیرم!
    حتی برای نفسی داخل این رخت نباشی

  292. برجک زن می‌گوید:

    سلام
    دوستان
    آقا یه دونه است

  293. برف و آفتاب می‌گوید:

    مگه من با هاشمی مقایسه کردم؟ خیلی‌ها بوسیدند صورت حضرت آقا رو! در کل گفتم. من احساس کردم اگه صورت‌شون رو نمی‌بوسیدند بهتر بود. مؤدبانه‌تر بود.
    می‌دونید؟ بوسیدن صورت، این احساس رو به آدم می‌ده که دلشون برای آقا می‌سوزه. در حالی که خدا رو صدهزار مرتبه شکر، چشم دشمنای آقامون کور، چشم نتانیاهوی نجس کور، حضرت آقا هزار ماشاءالله سرحال و سرزنده هستند. جای دلسوزی و ترحم نداره. طاقت دیدن این حالت رو نداریم. ناراحت هستیم. اما اسم احساس‌مون دلسوزی نیست. نمی‌دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.

  294. ناشناس می‌گوید:

    پیشنهاد می‌شود؛ شدیدا!

    موشن گرافیک “تکفیری‌ها” – قسمت اول
    http://blog.khanetarrahan.ir/1393/06/19/%D9%85%D9%88%D8%B4%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%DA%A9%D9%81%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7-1

  295. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    برف و آفتاب؛
    احساس شما کاملا غلطه. کاملا غلط.

    حسین قدیانی: بهتر شدی آقارضا؟ روند درمانی خوب پیش می‌ره که ان‌شاء‌الله؟ و اما، چندی پیش گفته بودی؛ «گروه پایداری در میان اصول‌گرایان، حکایت گروهک مشارکت است در میان اصلاح‌طلبان». قیاس نادرستی کردی به اعتقاد من، چرا که پایداری‌ها اگر چه بعضا، سیاست‌ورزی‌شان چندان شکیل و خردمندانه نیست، لیکن هرگز اهل فتنه، ادعای تقلب، بی‌قانونی، همدلی و همصدایی با دشمن و… نبوده و حتما نخواهند بود. فلذا اگر ضرر پایداری‌ها، ضربه زدن به وحدت اصول‌گرایان بوده -امری که می‌تواند در آینده و به لطف خداوند منان جبران شود- اما خیانت مشارکتی‌ها، ضربه زدن به امنیت، آبرو، قانون، شکوه انتخابات، آرامش کشور، رشد اقتصادی و… بوده. یعنی خیانت‌شان فقط در حق اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبی نبوده، بلکه وبال گردن کل مملکت بوده است. بنابراین این ۲ گروه، هرگز قابل قیاس نیستند. درباره جناب هاشمی هم، این را بدان که همین دوستان قطعه ۲۶ لااقل اندازه حضرتعالی، خیرخواه ایشان هستند و با همه نقدهایی که دارند، برای رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی، آرزوی عاقبت به خیری دارند و اینکه ایشان، هرگز دوست نازنین را به دشمن دیرین نفروشد. می‌توانی خیلی راحت مقایسه کنی، تعامل مثلا همین مشارکتی‌ها را با آقای هاشمی، با تعامل من و ما. فی‌المثل آیا حزب‌اللهی‌ها بودند که در اوج ناجوانمردی، به آقای هاشمی لقب «عالیجناب سرخپوش» دادند؟؟!! من و ما نقدی هم اگر داریم اولا متین، ثانیا مستند و مستدل مطرح می‌کنیم. از قضا، نگاه ما به دولت اعتدال هم از سر کمک و خیرخواهی است. ما وقتی این وزیر معزز بهداشت را می‌بینیم، حقا از عمق دل، آقای روحانی را بابت چنین انتخابی، هم تحسین و هم دعا می‌کنیم. نقدی هم اگر داریم، از سر دشمنی و لجاجت نیست، بلکه فقط و فقط متاثر از خیرخواهی است. ما موفقیت هر دولتی از دول جمهوری اسلامی را آرزومندیم و در این آرزوی نیک، بالطبع، نگاه قبیله‌گرا نداریم که آیا مثلا به این دولت، رای داده یا رای نداده‌ایم. هم الان خودت قضاوت کن! اصلاح‌طلبان دارند دولت را بیشتر می‌نوازند یا من و ما؟؟!! و عجبا! این در حالی است که همین نیمچه حیات مجدد خود را کم و بیش مدیون شخص شیخ حسن روحانی‌اند. هم ما و هم شما -که فی‌الواقع یکی هستیم و جدای از هم نیستیم- این ادعا را داریم که رهبر انقلاب را دوست می‌داریم و ایشان را خیرخواه، امین، پدر و دلسوز جامعه می‌دانیم. این البته ادعای مشترک آقای روحانی، آقای هاشمی، آقای ناطق، آقای اعتدالی، آقای اصلاحات‌چی، آقای اصول‌گرا و… است! پس اگر در این ادعا صداقت داریم، در وهله اول باید دست در دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد… منتهی، شرط همین حرکت، طبق سخن همان «آقا»یی که جناب هاشمی بوسه بر پیشانی‌اش می زند -و می‌دانیم که آقای هاشمی اهل بوسه زدن بر هر صورتی نیست- «فاصله گذاری با فتنه» است. این یعنی فاصله گذاری با آن جریانی که میهن را «آباد» نمی‌خواهد، بلکه شلوغ و درب و داغان و هشتاد و هشتی و… می‌خواهد. پس «فاصله گذاری با فتنه» از روی کینه نیست، چرا که بینی و بین الله، اصلا و اساسا کینه در دل سید و سالار مهربان و رئوف خراسانی من و شما جا دارد؟؟!! جواب آقای هاشمی به این سئوال، منفی است. جواب شما به این سئوال، منفی است. جواب ما نیز، بلکه می‌خواهم بگویم جواب حتی اغلب فتنه‌گران! که ایشان هم خوب می‌دانند پدر، حتی برای فرزند بد و فتنه‌گر هم عاقبت پدر، یعنی خیرخواه است. پدر، پدر همه است؛ بخیل نیست، کینه ندارد، اما مدیر و مدبر میهن هم هست. پدر نمی‌تواند بگذرد از ادعای تقلب به انتخابات میهن، از فتنه علیه میهن، الا آنکه اصحاب فتنه -در مقام عمل- رویه خود را عوض کنند. مادام که عوض نکنند، جرم‌شان «نابخشودنی» است. با این همه، باز هم پدر، اهل سعه صدر، صبر و خیرخواهی است. و از ورای همین زوایه است که گاهی، عدالت، قربانی نگاه توام با مهر پدر می‌شود در حق فتنه‌گران!! بلکه متنبه شوند، بلکه برگردند، بلکه توبه کنند، بلکه فرصت داشته باشند برای بازگشت. بگذریم که ولایت، چه امر بر مصلحت دهد، چه عدالت، حتما از سر «حکمت» است. عجیب مرد حکیم، بزرگ و بزرگواری است این سیدعلی حسینی خامنه‌ای. عجیب مدیر و مدبر و امام است. چنین نگاه فوق‌العاده مهربانی دارند، اما اصل مسلم «فاصله گذاری با فتنه» هم نگاه دیگرشان است. «جمع اضداد» آنطور که سیدعلی هست، درس‌آموخته «جمع اضداد» حضرت ابوتراب علیه السلام است. آنطور که آقای هاشمی «نامه سرگشاده» نوشت، شاید همه فکر می‌کردند ۵ سال بعد، بوسه بر پیشانی شخص شخیص دشمن بزند، لیکن بنازم درایت رهبر را که با «نسخه حکمت» حکومت‌داری می‌کند. من گمانم اشتباه می‌کنند همه رسانه‌ها، همه… آنکه «طبابت» کرد «حضرت آقا» بود و آنچه با موفقیت، جراحی شد، «فتنه» بود. و این همه کار «خدا» بود. علی عبدالله صالح، در اوج فتنه ۸۸ نام یکی از خیابان‌های صنعا را گذاشت؛ «شارع ندی سلطان» اما باز هم درایت ولی امر مسلمین جهان را بنگر که بی هیچ سخنی درباره یمن، بی‌نیاز به هیچ سخنی درباره یمن، از انقلاب اسلامی ایران، الگو ساخته برای ملت یمن. بیداری اسلامی یعنی این! یعنی پیغام مسرت سران انقلاب یمن از عمل جراحی موفقیت آمیز امام خامنه‌ای… که البته جمهوری اسلامی با رواداری، از اعلان عمومی آن خودداری کرد. خب حالا! یکی میشه به من بگه؛ اصلا و اساسا این آقای علی عبدالله صالح کجاست؟؟؟!!! 🙂 عربستانه؟ قبرستانه؟ کجاست؟؟؟!!! کوش؟ آقای گور به گوری! علیه جمهوری اسلامی، نام خیابان عوض کنی، کل کشورت را + همه مردمت، آوار می‌کنیم بر سرت… «شارع ندی سلطان» چه اسم خنده‌داری!!! همیشه عربستان، بیم از شیعیان شمالش داشت، اینک همسایه جنوبی با شیعه و سنی، خواب را بر چشم حکام شبه جزیره حرام کرده!!! اینکه می‌گویم خامنه‌ای، ابرمرد مدبر و مدیر است، این سخن را در پهنه جهان اسلام مطرح می‌کنم و الا، ایران عزیز که ۹ دی تقویم خود را دارد!!! بچه‌ها! به دریوزگی دشمن قسم خورده بخندید؛ هنوز از زعامت «حضرت آقا» هفته‌ای نگذشته بود، یعنی هنوز خرداد رحلت خمینی بت شکن بود که پروپاگاندای غرب، گفتند و نوشتند: «ما این بار باید نام رهبر جدید انقلاب اسلامی را آنچنان بایکوت خبری کنیم که در هیچ کجای دنیا شناخته شده نباشد». اتفاقا سالیان سال هم «آقا» را بایکوت کامل خبری کرده بودند. اینک دارند نتیجه این بایکوت را مشاهده می‌کنند!!! خامنه‌ای که اساسا جای خود دارد، کل رسانه‌های دنیا پر شده از این معما؛ «کیست این ژنرال قاسم سلیمانی؟؟؟ چیست این مرد اعجوبه؟؟؟» دوستان! جواب دهید دشمن را… و معرفی کنید حاج قاسم را… و بگویید که این سردار عاشورایی، فرمانده سپاه قدس اسلام… اسلام به قرائت امام خامنه‌ای است. تمام! هان ای دشمن! امام خامنه‌ای ما را می‌خواستید بایکوت کنید؟؟؟ 🙂 البته عیبی ندارد، اما امام خامنه‌ای با نسخه حاج قاسم، سیلی می‌زند در گوش بایکوت‌تان!!! حالا بروید بایکوت کنید!!! 🙂 کجا شیعه و سنی در عراق، با هم متحد بوده؟؟؟!!! در درب و داغان‌ترین اوضاع عراق -که امروز باشد- از صدقه سر مدیریت جمهوری اسلامی و بویژه از صدقه سر هوش و ذکاوت یکی از فرماندهان سپاه حضرت سیدعلی یعنی سردار قاسم سلیمانی، می‌بینیم شیعه و سنی عراقی، عاقبت گرد یک سفره جمع شده، دولت خود را دقیقا به کوری چشم آمریکا تشکیل داده‌اند. اصلا با وجود حاج قاسم، دنیا ژنرال دیگری هم دارد؟؟؟!!! پترائوس یانکی کو؟؟؟!!! میشل سلیمان مصری کو؟؟؟!!! اصلا با وجود سیدحسن نصرالله، دنیا دبیر کل دیگری هم دارد؟؟؟!!! اصلا با وجود غزه، دنیا، باریکه دیگری هم دارد؟؟؟!!! و اصلا و اساسا با وجود به قول زیبای رئیس جمهورمان ذی‌وجود امام خامنه‌ای، دنیا، رهبر دیگری هم دارد؟؟؟!!! دکتر محترم! دوست عزیز قطعه ۲۶! این را بدان که به شدت دعاگوییم و آرزومند سلامتی روزافزون شما… «ادب» و «با جنبه بودن» ۲ ویژگی مثبت شماست که خیلی اوقات به خصوص سر بزنگاه‌های انتخاب، می‌تواند دستگیر شما شود. شما هم ما را دعا کن!

  296. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    الحمدلله رب العالمین
    وضعیت بهتری دارم و هنوز نیاز نمی بینم به خارج کشور مراجعه کنم برای درمان
    آقای قدیانی
    واضحه که تلقی من و شما از آنچه اون رو فتنه می خونید متفاوته
    شما فقط به متن قضیه توجه داری؛ امثال من به مقدماتش هم توجه دارن
    این که چرا اینجوری شد؟ زمینه اش چی بود؟ اساسا بین سال های ۸۴ تا ۸۸ سر مملکت و بزرگان انقلاب چی اومد؟ فضای انتخابات ۸۸ و گرایش های سیاسی اعضای محترم شورای نگهبان چقدر در دید مردم تاثیر داشت؟
    آیا اصلاح طلبان نبودند که هشدار دادند ادامه روند دولت م.ا فاجعه است؟
    آیا ایران در ۹۲ به مرز فاجعه نرسیده بود؟ تورم ۴۸ درصدی و نرخ بیکاری ۲۱ درصدی؟
    از تبعیت از ولایت فقیه هم گذر کنیم که شما باید خوب یادتون باشه سر تغییر قانون مطبوعات در مجلس اصلاحات، رییس مجلس فقط دستور شفاهی آیت الله خامنه ای رو در کنار گذاشتن این بحث نقل قول کرد و با وجود اون، همه عناصر تندرو ملی مذهبی و مشارکتی، بدون چون و چرا اونو از دستور کار خارج کردند
    اما خانه نشینی ۱۱ روزه و …؟؟؟
    ولی منم موافقم با شما که
    آرامش و امنیت امروز ایران رو در منطقه پر آشوبی مثل خاورمیانه مدیون رهبری فرد باهوش و سیاستمداری کهنه کار و با درایت یعنی آیت الله خامنه ای هستیم.
    قبل انتخابات ۹۲ وقتی رهبری از مخالفان جمهوری اسلامی خواست برای کشورشون پای صندوق بیان، تمام معادلات ذهنی من برای مدت ها بهم ریخت… برای مدت ها
    انشالله اگر هم ما نبودیم و عمرمون به دنیا نبود، شما و قطعه ۲۶ و روزنامه تون باشید
    من اینجا و آهستان رو دنبال می کنم چون نوشته های شما و امید حسینی به وضوح روی جوونای اصولگرا و حزب اللهی تاثیر گذاره
    والعاقبه للمتقین

  297. برف و آفتاب می‌گوید:

    تو جواب فوق العاده قشنگ‌تون به کامنت آقای دکتر یه اشتباه داشتید.
    درس‌آموز «جمع اضداد» نه، درس‌آموخته‌ی «جمع اضداد».

  298. شیدا می‌گوید:

    جناب اعتدال طلب
    مى دونم که آقاى قدیانى مایل به تکرار بحث انتخابات نیستند اما……………………

    حسین قدیانی: بهتر است به بحثی که مطرح شد، بیش از این دامن نزنیم. با عرض معذرت. فقط درباره کامنت مجددی که دکتر گذاشت، باید بگویم؛ قطعا بعضی رفتار و گفتار رئیس جمهور قبلی، به هیچ وجه قابل دفاع نبود، که ما همان موقع، نقاط منفی آقای احمدی نژاد را نقد می‌کردیم، لیکن این دلیل بر فتنه‌گری نمی‌شود. من سوال می‌پرسم؛ آیا به بهانه فلان حرف غلط آقای روحانی و بهمان عمل غلط وزیر نفت، کسی حق دارد که تهمت تقلب بزند، کشور را ملتهب کند، آشوب کند، ناامنی کند، بی‌قانونی کند، سنگ‌پرانی کند و…، بعد هم مدعی شود که بروید به آقای روحانی گیر بدهید که اول، او شروع کرد و او بود که مقدمه فتنه بود؟؟؟!!! فلذا فلان حرف غلط آقای احمدی نژاد، فتنه هیچ فتنه‌گری را توجیه نمی‌کند، بگذریم که فتنه، فقط علیه دولت نبود، بلکه همه کشور، همه ملت و همه حکومت -من جمله قوه مجریه- را نشانه رفته بود. این یک نکته. نکته دوم: اساسا مجلس ششم نماد رفتار و گفتار غلط و افراطی اصلاح‌طلبان -مشخصا گروه مشارکت- بود، طوری که «تحصن» در همین مجلس ششم رخ داد. افراطی‌های مجلس ششم در اغلب موارد، حرف رئیس مجلس وقت یعنی آقای کروبی را گوش نمی‌دادند، حال آیا خنده‌دار نیست که از ولایت پذیری ایشان سخن برانیم؟؟!! دوست دکتر ما، اگر بی‌عقلی‌های مشارکت را مایه بی‌آبرویی اصلاح‌طلبان می‌داند، پس چرا از مجلس ششم -جولانگه اصل کاری گروه مشارکت- دفاع می‌کند؟؟ آنهم از ولایت‌پذیری آن!! و اما آخرین نکته: انصاف باید داد که هر ۲ وزیر بهداشت آقای احمدی نژاد هم، وزرای خوب، فعال، مردمی، نخبه، متخصص و به درد بخور بودند. چه آقای لنکرانی، چه خانم دستجردی. واقعیت این است که عملکرد خوب این ۲ وزیر، بهترین بستر را فراهم کرد تا جناب آقای هاشمی، حقا و انصافا بهترین وزیر دولت اعتدال باشد. من هنوز هم درباره دکتر لنکرانی، این را معتقدم که او ۲ بار، در اوج ناجوانمردی، آنهم توسط دوستان، سوزانده شد! یک بار توسط احمدی نژاد که بی دلیل، او را برداشت، یک بار هم توسط گروه پایداری که در استفاده از این عنصر خلاق، مبتکر، متعهد و جوان -برای سمتی چون سمت حساس ریاست جمهوری- عجله کرد.

  299. یه دانشجو می‌گوید:

    بین سکوت و نظر نوشتن ماندم.
    چقدر حرف دل نوشتید…

  300. یک شیعه می‌گوید:

    جناب قدیانی!
    خیلی استفاده کردم از پاسختون به آقای دکتر. یعنی کسی “نوشتن” توی “ژنش” باشه اینه. دست شما درد نکنه و البته خدا خیرتون بده که وقت می گذارید. و البته از آقای دکتر هم ممنون که وقت می گذارن و دیدگاهشون رو میگن. و صبر می کنن بر تفاوت دیدگاه ها. اینجا فرصت بسیار مغتنمی هست که با تدبر و وقت بیشتر بیاییم قضایا و خطوط فکری جریانات مختلف رو در عرصه های مهمی مثل انتخابات بررسی و مو شکافی کنیم…………………….

    قطعه ۲۶: دوست محترم! اگر کامنت‌تان مطول است، لطفا به طریق اولی، قواعد نگارشی و نکات ویرایشی را رعایت کنید. شرمنده که فقط حدود یک بیستم از کامنت شما تایید شد!!

  301. لبیک یا حسین می‌گوید:

    این جنگ غزه هم ما را کشت!………………..

  302. لبیک یا حسین می‌گوید:

    الله اکبر اذانه!
    برای سلامتی آقا صلوات!

  303. زلزال می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام بر جناب آقای قدیانی عزیز
    توی شهر ما نمایشگاه کتاب برگزار شد از ۱۵ تا ۲۰ شهریور.
    هر بار که نمایشگاه برگزار میشه اولین سوالم از مسؤولین اونجا اینه که “کیهان” غرفه داره یا نه؟
    چشم به راهیم که شما رو زیارت کنیم؛ مگر نه اینه که سربازان جبهه ی فرهنگ در خاکریزهای فرهنگی، شلمچه و فاو رو زنده نگه می دارند.

  304. الـــــــــــفـــــــــــرار می‌گوید:

    حسین قدیانی
    یه متن جدید برای آقا بنویس.

  305. یک شیعه می‌گوید:

    قطعه ۲۶ محترم! اولا دشمنتان شرمنده. ثانیا قواعد نگارشی و نکات ویرایشی؟؟؟؟!!!!!
    زبانی که بنده نوشتم و البته مطول هم شد، زبان محاوره ای است. مثلا “میذاریم” بجای “می گذاریم” و مگر تأیید کامنتها، بمنزله تأیید سبک نوشتن است؟ که یک بیستم آنرا تأیید فرمودید؟
    ثالثا بلی خوب البته این وبلاگ از آن شما و در اختیار شماست و انتظار نمی رود هر آنچه برایتان ثبت شد خوانده شود و تأیید هم. به طریق اولی انتظار نمی رود هر متن مطولی را بخوانید و از وقت شریف مایه بگذارید. و به همه سئوالهای پیش آمده برای امثال بنده پاسخ گویید. فقط استدعا دارم لطف فرموده منبع این فرمایش حضرت آقا را بیان نمایید که کجا فرمودند تکلیف و نتیجه را با هم رصد کنید؟
    رابعا بزرگواری کردید که دلیل تأیید نشدن کامنت اینجانب را مرقوم فرمودید که اگر غیر از این بود، همانا افکار دیگری به سراغمان می آمد!

  306. حذر می‌گوید:

    پوستر | سهم من از عاشقی!
    http://hezr.ir/post/85

  307. عادیات ضبحا می‌گوید:

    سلام. در پاسخ به “یک شیعه”
    حضرت آقا، جان جانان در ماه رمضان سال ۹۲ در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان درباره تکلیف مداری و دنبال نتیجه بودن فرمودند:

    “یک سؤال دیگر این است – که اینجا هم باز بعضی از دوستان گفتند – که رابطه‌ی «تکلیف‌مداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختی‌ها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتماً تکلیف‌گرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند. مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتی هم به نتیجه‌ی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده. اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامه‌ریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.
    در دفاع مقدس و در همه‌ی جنگهائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد میشدند، برای تکلیف هم حرکت میکردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود. در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد میشدند، اغلب احساس تکلیف میکردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ اینجور نیست. بنابراین تکلیف‌گرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست می‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههای مشروع و میسّر، برنامه‌ریزی کند.” (۱۳۹۲/۰۵/۰۶)

    http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23346

  308. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    یک شیعه؛

    قواعد نگارشی و نکات ویرایشی هیچ ارتباطی به سبک نوشتن نداره، یه نگاهی به نظرات تایید‌شده بیندازید!
    این رو هم با انصاف و بدون حب و بغض گوش کنید:
    http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=23538

  309. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    آقا جان سرت سلامت…

    http://www.aparat.com/v/tYyQl

  310. فاطمه می‌گوید:

    رضا اعتدال طلب

    گفتی آهستان رو دنبال می کنی و اینجا رو ولی من علی رغم برخی اختلاف نظرها با قدیانی و اینکه گاهی حتی با بعضی حرف ها و کاراشون -قدیانی و دار و دسته کیهان و وطن امروز- اصلا حال نمی کنم اما اینجا رو خیلی بیشتر از آهستان می پسندم. برای امید حسینی احترام قائلم؛ به خصوص انتقاداتش به پایداری در دوران انتخابات رو خیلی قبول داشتم اما یه عیبش اینه که گاهی خیلی سطح بالا می نویسه. دوم اینکه اکثر کامنتای منشر شده در وبلاگش حال آدم رو بهم می زنه. رسما به … بد و بیراه میگن. واقعا از خواندن کامنتاش حالم بد میشه. اکثرا هم حرفاشون یه مشت اراجیف بی اساسه که از مغزای بیمارشون نشات می گیره.

    حسین قدیانی: هم الان! شبکه ورزش؛ مستند مارادونا… به به! 🙂

  311. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    خانوم فاطمه
    شما استانه تحملتون رو بالا ببرید
    اگه چیزی درست باشه، در کلیت درسته و دریا با آب دهن سگ نجس نمی شه
    اگر هم غلط باشه، با حرف درست نمی شه و آب دریا هم سگ رو پاک نمی کنه

  312. سیداحمد می‌گوید:

    «فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین»
    http://uploadco.ir/uploads/vmhk55woosu3fxbof4.jpg

    دوستان محترم! سلام…
    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1413&pid=1&type=0

  313. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم

    و ناگهان سیداحمد…

    ارادت سید!
    بی‌خبر میاید مشکلی نیست، بی‌خبر نرید؛ مشکله!

  314. گفت و شنود می‌گوید:

    قیمت خرید! (گفت و شنود)

    گفت: چه خبر؟!
    گفتم: یکی از عوامل و محکومان فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸، گروه جدیدی که تحت نام نسل دوم اصلاح‌طلبان (ندا) از جبهه اصلاحات جدا شده‌اند را بدجوری به باد فحش و ناسزا گرفته است!
    گفت: این جماعت مدعی اصلاحات که خود را طرفدار آزادی اندیشه می‌دانستند و به احترام «پلورالیسم سیاسی» تا کمر خم می‌شدند، حالا چی شده که از انشعاب و انتقاد جوانان اصلاح‌طلب تا این اندازه عصبانی شده‌اند؟!
    گفتم: عماد بهاور جوانان اصلاح‌طلب را متهم به «دزدی» کرده و گفته است آنها واژه اصلاح‌طلبی را از اصلاح‌طلبان زندانی دزدیده و روی گروه خود نهاده‌اند!
    گفت: ولی گروه «ندا» که با صراحت از مدعیان آمریکایی اسرائیلی اصلاحات اعلام تنفر کرده‌اند، چه رسد به اینکه نام آنها را روی خود گذاشته باشند.
    گفتم: باید به این یارو گفت؛ چرا درباره خودت و سایر دوستانت که از ملک عبدالله سعودی و بنیاد جرج سوروس و بنیاد هیفوس و… برای وطن‌فروشی پول گرفته بودید چیزی نمی‌گویی؟
    گفت: اتفاقا یکی از آنها گفته است؛ آنهمه زور زدیم و به هیچ جا نرسیدیم!
    گفتم: یارو یک شلوار دزدیده‌ بود، رفت به خیابان که آن را بفروشد، دزد دیگری شلوار را از او دزدید. وقتی یارو نزد سایر دوستان دزدش بازگشت، پرسیدند؛ شلوار را چند فروختی، گفت به قیمت خرید!

  315. حقگو می‌گوید:

    http://paydar1357.blogfa.com/post-223.aspx

    سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارت
    هزار ناز طبیبانه است بیمارت

    تمام درد و بلاها به جان من، آقا!
    مباد لحظه‌ای اصلاً دهند آزارت

    گره‌گشاتر از آنی که کوری گره‌ها
    به دست‌های تو افتد؛ کُند گرفتارت

    عزیز ملّت ایران، ادامه‌ی خوبان
    بیا دوباره به میدان، ببند دستارت

    سرت سلامت و جانت دوباره جان‌افزا
    بیا که چشم به راه توایم و دیدارت…

    رضا احسان پور

  316. ناشناس می‌گوید:

    هر بلایی کز تو آید رحمتی است…
    http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=27501

  317. یه دانشجو می‌گوید:

    سلام آقا سید 🙂

  318. مجنون می‌گوید:

    سید رسیدن بخیر
    بد جور چراغ خاموش حرکت می کنی ولی نور بالا می زنی!

  319. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    http://bayanbox.ir/id/6279230387137671735?view

    شکوه لحظه‌ی قدقامت است آن قامت
    چو کوه، آینه‌ی شوکت است آن قامت

    نظر به قامت تو مشق ایستادن ماست
    ستون خیمه‌ی این امت است آن قامت

    دل صنوبری ما و قد سرو شما
    تمام دلخوشی ملت است آن قامت

    خبر گرفته‌ای از حال دیده‌ی مردم؟
    به چشم‌ها همه این حسرت است: آن قامت

    به حکم عشق دلی سربلند خواهد ماند
    که سرسپرده‌ی آن قامت است… آن قامت

    محمدمهدی سیار

  320. پیر مرد می‌گوید:

    سلام سید عزیز، دلم برات تنگ شده بود.

    قدیم‌ها وقتی‌ جوان بودم، مدتی ناظم مدرسه بودم.
    با مبصرها میانه خوبی‌ داشتم. خصوصا اگر کلاس بالا باشند.
    مخلصیم…

  321. حسین می‌گوید:

    سلام
    آقا این حسین آقا کجاست؟!!
    آقای قدیانی………………
    صاحبخونه……………….
    کجایی؟!!!!
    چرا به روز نمیشه وبلاگتون؟؟؟!!!!!!
    نکنه به زور بردنتون بهشت؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    من خبر ندارم چی شدین!!!!!!

  322. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام بر سید احمدنا! خیر مقدم دلاور…

  323. چشم انتظار می‌گوید:

    هوالطبیب…
    .
    وطن امروز؛ خیلی گُلید همتون…

  324. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    عمو پورنگ و امیرمحمد به عیادت رهبر انقلاب رفتند
    http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930623000111

    آقا این چه وضعیه؟! قبول نیست!
    تا حالا این‌قدر با “اویس قرنی” هم‌ذات‌پنداری نکرده بودم!!

  325. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آخرین باری که “آقا” رو دیدم تو دیدار بسیجی‌ها بود؛ ۳ صبح رفته بودم، با فاصله‌ی ۲۰-۲۵ متری نشستم!! جلویی‌هام از دیشبش اومده بودن؛ حکایت السابقون السابقون اولئک المقربون…
    حالا با چه وضعیتی؛ دوزانو نشسته بودم، یه نفر با ۷۳ کیلو وزن بدون استخون(!) روی پای راستم بود، یکی هم که با استخون، ۹۷ رو پُر می‌کرد، روی پای چپم!
    این‌که کلا نفهمیدم حضرت آقا چی گفتن و بعدا رفتم از تلویزیون دیدم، به کنار! بعد از تموم‌شدن صحبتا و بلندشدن اون دو عزیز دل، از روی پاهای من، احساس کردم اون قطره‌ای که تو عنفوان(!) کودکی بهم دادن واسه فلج اطفال، تاثیر خودش رو از دست داده!!

  326. مسیح سلیمی می‌گوید:

    سید هم اومد
    داداش حسین! قلمتو آتیش نمی کنی؟
    🙁

  327. هیچکس می‌گوید:

    دلنوشته زیبایی داشت حسین قدیانی…
    آری بچه بچه است! نمی فهمد! هر چقدر هم بخندی بیشتر گریه می کند
    نمی تواند، نمی خواهد تو را در این حال ببیند
    تاب عیادت ندارد
    دل گرفته است
    و تازه تنهایی را حس می کند…
    تو را ایستاده می خواهد
    با سخنرانی های با شکوه
    با سخنرانی هایی که بر دهان یاوه گویی های استکبار بزند
    بچه بچه است
    دلش تاب ندارد
    کوچک است
    سیاست را بدون تو نمی خواهد
    تو باید باشی و هدایت کنی
    دلش کلام تو را می خواهد
    هزار هزار مسئول هم باشند باز هم منتظر دیدار توست
    باز هم بیانات توست که بنیاد شیاطین را می لرزاند
    آقا جان….
    منتظریم، منتظر دستان تو
    منتظریم تو را ببینیم
    ایستاده…

  328. سیداحمد می‌گوید:
  329. سنگربان می‌گوید:

    بس که عادت کرده ام بر قامت ایستاده ات
    روی تختی و همین عکس تو، ما را می کشد

    http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/27525/B/13930623_0127525.jpg

  330. حقگو می‌گوید:

    بسم رب الشهدا
    چهل روز مانده تا ماه عاشقی
    سعی کنیم چلّه ی گناه نکردن بگیریم تا دلمان برای محرم پاک بشود و اشکمان روانتر بیاید. فی امان الله. نحن صامدون.

  331. گفت و شنود می‌گوید:

    تعریف از خود! (گفت و شنود)

    گفت: ۴۳ افسر بلندپایه رژیم صهیونیستی بعد از شکست این رژیم در جنگ ۵۰ روزه غزه، استعفا کردند.
    گفتم: خب! که چی؟!
    گفت: آنها طی نامه‌ای خطاب به نتانیاهو نوشته‌اند؛ حمله اسرائیل به غزه احمقانه بود و علاوه بر سرافکندگی اسرائیل خشم افکار عمومی به خاطر کشتار مردم عادی غزه را نیز به دنبال داشت. و تاکید کرده‌اند دیگر نمی‌خواهیم در این اقدامات احمقانه سهیم باشیم!
    گفتم: چرا در بحبوحه حملات وحشیانه به مردم مظلوم غزه استعفا نکردند؟!
    گفت: فلان فلان شده‌ها فیلم بازی می‌کنند و ادای دموکراسی درآورده‌اند وگرنه خودشان جنایتکارتر و احمق‌تر از رئیسشان هستند.
    گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند اسب تندتر می‌دود یا خر؟ گفت؛ اگر تعریف از خودم نباشد، خر!

  332. شوکران می‌گوید:

    خصوصی
    “میشل سلیمان” مصری نیست، رئیس جمهور سابق لبنانه. احتمالا منظورت “حسنی مبارک” یا معاونش “عمر سلیمان” بوده.

  333. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    دکتر سلام پنجاه و چهار
    http://www.aparat.com/v/KgaUu

  334. یک شیعه می‌گوید:

    الحمد لله علی کل حال/ الحمد لله علی کل نعمة
    خدایا! ممنونم که مواظب آقامون هستی…
    دوستان مبارکه… نَفَسمون راه افتاد…
    فدای آقا مون با تفریح کردنشون!!! با علمداری شون…

  335. سیداحمد می‌گوید:

    “اون دختره که میاد می ایسته اونجا حرف می زنه”
    🙂

    خیلی قشنگ بود این تیکه!
    🙂

    فقط حضرت آقا می تونن آمریکایی جماعت رو با خاک یکسان کنن!

  336. یک شیعه می‌گوید:

    به آقا

    تو خورشیدی و من شبنم چه سازم؟ نه تاب دوری و نه تاب دیدار

  337. ... می‌گوید:

    سلام

    شاخ درآوردم دیدم قطعه هنوز به روز نشده، یعنی ترسیدم یهوویی!! به گمونم مدتش بی سابقه بود، خوب شد که نبودم!

  338. صبا می‌گوید:

    خصوصی

    … من بودم؛ شرمنده یادم رفته بود، محل اسم رو چک کنم.

  339. صبا می‌گوید:

    خیلی ممنون، تشکر می کنم!
    قدیما این کامنتای پیوستی مون رو اصلاح می کردیدا!!!

    دارم کامنتا رو می خونم سر دربیارم چرا به روز نشدید. خب بازم غنیمت بود که فونت درشت داشتن لااقل.

  340. سنگربان می‌گوید:

    سید احمد؛

    بله فقط از حضرت آقا بر میاد خار کردن دشمن.
    اما این نشان دهنده ی ضعف وزارت خارجه ما هم هست. انقدر سکوت کردن در برابر دشمن، که آخر سر مقتدای جهان اسلام بیان سیلی بزنن به صورت دشمن، اونم با اون حال و تو اولین صحبتهاشون بعد عمل جراحی.

  341. پیر مرد می‌گوید:

    صبا! خیر مقدم

    تا کنون قطعه‌‌، اینقدر به روز “ببخشید” به ساعت نبوده.

  342. پیر مرد می‌گوید:

    یک ماه وقت، و نزدیک به ۳۵۰ کامنت، و قریب ۴۰ پاسخ، که خیلی‌ از آنها خود متن کامل و جامعی است.

  343. سیداحمد می‌گوید:

    سنگربان؛

    بله، دقیقا حق با شماست.
    برای همین گفتم “فقط” حضرت آقا…

    اگر به بعضی ها بود که الان داعش و اربابان آمریکایی اش در شهرهای ما میتینگ داشتند!!!

  344. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    نتیجه مذاکره
    http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=27573

    موشن گرافیک “تکفیری‌ها” – قسمت دوم
    http://blog.khanetarrahan.ir/1393/06/25

  345. مقارن می‌گوید:

    جان بکن

  346. رهگذر می‌گوید:

    سلام
    مبصر محترم
    در پیام سنگربان
    “خوار” کردن صحیح است و نه “خار”

  347. فرزند خراسان می‌گوید:

    باز هم تیتر یک‌های عالی وطن:

    http://www.vatanemrooz.ir/?nid=1418&pid=1&type=0

    انصافا این هنرمندی و هوشمندی جای تبریک داره!

    اگه نگم اکثر، خیلی از اوقات یه سر و گردن بالاتر از روزنامه‌های باسابقه و پر ادعا.

  348. گل بانو می‌گوید:

    چرا والیبالمون نرفت نیمه نهاییییییییی؟؟؟

  349. فرهنگی می‌گوید:

    هی میگه ما از رکود خارج شدیم!!
    مردیم از خنده به خدا
    بهتره بگه از رکوع خارج شدیم و نزدیک سمع الله لمن حمده هستیم!!
    .
    .
    یکی نیست بگه آخه کی، کو، کجا، چه جوری خارج شدیم؟؟

  350. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    آری…
    در هر صورت…
    اینجا قطعه‌ای ست از بهشت…
    نه «به روز» نه «به زور» باید نوشت…!! 🙂
    .
    .
    .
    سلام بر حسین*

  351. سیداحمد می‌گوید:

    من باورم شده که فدای تو می شوم
    باور مکن که بگذرم از باورم *حسیِِــن*

    ۴۵ روز مانده تا عاشورا…

  352. گفت و شنود می‌گوید:

    اعتماد(گفت و شنود)

    گفت: از مذاکرات هسته‌ای نیویورک چه خبر؟!
    گفتم: از محتوای اصلی مذاکرات که هنوز خبری نیست و طرفین در این باره کلی‌گویی می‌کنند ولی آقای ظریف در مصاحبه با شبکه «پی.بی.اس» گفته است؛ اگر اوباما قول بدهد به قول او اعتماد می‌کنیم!
    گفت: ولی اوباما طی یک سال گذشته ده‌ها بار زیر قولش زده و تیم هسته‌ای کشورمان نیز بارها به این عهدشکنی اعتراض کرده‌اند.
    گفتم: به گفته خود مسئولان مذاکره‌کننده کشورمان، اوباما، توافقنامه ژنو را نقض کرده، تحریم‌های جدید وضع کرده، مفاد معاهده NPT را تحریف کرده، قوانین بین‌المللی را نادیده گرفته، پی‌ در پی گزینه نظامی را به رخ کشیده و…
    گفت: پس چرا آقای ظریف می‌گوید به قول اوباما اعتماد خواهیم کرد؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! می‌گویند در گذشته‌‌ای دور، قاضی دادگاه دستور داد شخصی را که از تعداد زیادی قرض گرفته و پول آنها را پس نداده بود سوار الاغی کرده و در شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم بی‌تعهدی است و کسی به او قرض ندهد و همین کار را کردند. و در پایان روز، صاحب الاغ از وی کرایه الاغ را مطالبه کرد. یارو با تعجب گفت؛ مرد حسابی! مگر خودت از صبح تا حالا جار نمی‌زدی که هیچکس به من اعتماد نکند؟! پس حالا چه انتظاری داری که کرایه الاغت را بدهم؟!

  353. صبا می‌گوید:

    خصوصی/ سلام
    امشب رفتم حرم خانوم، نمی دونم چرا همه اش فکر می کردم……………………….

  354. صبا می‌گوید:

    کجا پناه ببرد امن تر از اینجا؟!
    http://www.axgig.com/images/80435927050763456833.jpg
    http://www.axgig.com/images/20009800985103992182.jpg

    یکی هم بالاتر واسه خودش لونه ساخته، بالای عکس یه ذره پیداست.

  355. مادر می‌گوید:

    سلام و روز دحوالارض مبارک
    این کامنت شاید براتون بی ربط باشه!
    داماد و دخترم تو کشور اروپایی هستند و دامادم درس میخونه و دخترم مهندس هست.
    ولی به خاطر محجبه بودن هنوز کار پیدا نکرده و خیلی ناراحتم.
    مثلا بعد مصاحبه حضوری، محترمانه ردش میکنند و خیلیها توصیه به بی حجابی اش کرده اند و یا حتی بعضی گفته اند کلاه گیس سرش بذاره!!؟
    ولی دختر نازنینم همچنان بی کاره… و مقاومت کرده است و این در حالی هست که همسرش بورس و اینا نیستش
    و خانواده ها به زحمت تقبل هزینه میکنند
    و اینم بگم که تحصیلش و معدلش خیلی هم بالا هستش
    حالا اومدم اینجا که شماها دعا کنید که اینهمه زحمت و حجاب و و و…
    خدا به حق خانم حضرت زهرا (س) کمکش کنه و معجزه ای بشه که هم حجابش حفظ بشه و هم کار خوب پیدا کنه و من مادر رو سفید بشم
    ملتمس دعا و روزه تون قبول

  356. برف و آفتاب می‌گوید:

    یعنی کار خوبی نیست این امضاها؟
    درسته که سازمان ملل کشکه؛ اما خوب این کار به شناخته‌شدن عاشورا کمک نمی‌کنه؟
    تو نماز جمعه‌مون به این امضا تشویق کردند.

    ح ق: نمی‌دونم. یه حسی گفت اون کامنتتون رو تایید نکنم. گمانم سطح عاشورا بالاتر از این حرفهاست.

  357. برف و آفتاب می‌گوید:

    احتمالا حق با شماست.
    ولی من از امضا کردنش خوشحال بودم.

    ح ق: حالا خیلی هم مهم نیست، لیکن فی‌الحال، سازمان ملل، خود شش گوشه ارباب است. دوستان محترم! به امید خدا فردا وبلاگ آپ خواهد شد با متنی درباره آب؛ «الف. ب. آب…».

  358. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین عزیز؛

    ممنون که آپ می کنی!
    خیلی طولانی شد ننوشتنت؛ اولین باره این همه تاخیر…
    🙁

  359. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “جنگ برپا شد و نسیم عشق از جانب بوستانهای بهشت وزیدن گرفت…
    زمین از رایحه دل انگیز جهاد آکنده گشت و شور عشق بر وحشت مرگ فائق آمد…
    عاشقان، پروانه وار بال به آتش سپردند و در اتصال به نورالانوار، خود سراپا نور شدند و من رمز بی پروایی پروانه را دریافتم…
    جنگ برپا شد… 
    حافظان ملکوت دروازه های عالم قرب را گشودند…
    جهان به نور عشق، روشنی یافت و پروانگان شیدا بال در گلستان آتش گشودند تا راه جاودانی و بقا را در فنای خویش بجویند…
    سوختن، بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند…
    آنکه آتش بر دل ندارد، کجا می تواند بال در آتش بگشاید…”

    *سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی*

  360. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    *** به امید خدا فردا وبلاگ آپ خواهد شد با متنی درباره آب؛ «الف. ب. آب…». ***

    خدا رو شکر 🙂

  361. سیداحمد می‌گوید:

    چند نوای حماسی و پرخاطره…
    http://www.7uplod.ir/images/q99ozjqfgq7yndxzji7g.mp3
    http://www.7uplod.ir/images/u7cgmes1ee2lsf1nnooh.mp3
    http://www.7uplod.ir/images/oxisq9n6qd11r119feda.mp3
    http://www.7uplod.ir/images/mksh1hl0vbodd9klxdio.mp3

    (با عرض پوزش از دوستان، این لینک پرخاطره هم برای مازندرانی های قطعه ۲۶!)
    http://www.7uplod.ir/images/fdw48c9lq7ee0hzmzgvv.mp3

    خدا ما را با شهدای عزیز و غیورمان محشور نماید.
    نثار ارواح مطهرشان… اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…

  362. سیداحمد می‌گوید:

    وقتی حالت مثل حال الان من باشه، خود به خود می ری و این مطالب رو مدام بالا و پایین می کنی!

    http://www.ghadiany.ir/1392/20731
    http://www.ghadiany.ir/1392/20744
    http://www.ghadiany.ir/1392/20751
    http://www.ghadiany.ir/1392/20761

  363. سیداحمد می‌گوید:

    بچه ها!
    ساعت هاتون رو بکشین عقب، فراموش نکنین!
    ساعت وبلاگ هم خود به خود درست شد!

    این رو هم بخونین؛ http://www.ghadiany.ir/1392/20658

  364. صبا می‌گوید:

    این شبا که تلوزیون همش از جبهه میذاره؛ دلم میره به هوای خانواده های شهدا، بچه هاشون، مادرا….

  365. رویا می‌گوید:

    سلام؛ کجایی برادر؟
    هر روز میام و برمی گردم!
    مگه نماینده مجلس شدی اینقدر مرخصی میری؟
    انشالله حالت خوب باشه و با نوشته هات حال ما رو هم خوب کنی…

  366. قاصدک منتظر می‌گوید:

    خط اول *السلام ای طفل عطشان رباب*
    هر “الف” با “ب” بسازد “آب”… آب

    “ب.الف” با “ب.الف”، بابا نوشت
    جمله «بابا آب داد.» را زیبا نوشت

    اشک چشمان ترش را آب داد
    اندکی تسکین، دل بی تاب داد

    یادش آمد سال های پیش را
    لحظه های کودکی خویش را

    روز قبل از ماه مهر غنچه ها
    شد سرآغاز جنون لاله ها

    رفت بابا سوی جبهه گشت مهمان خدا
    سهم آب او ز بابا از الفبا شد جدا

    جای این جمله که «بابا آب داد.»
    می نوشت «بابا میان جبهه خون ناب داد.»

    عکسش اکنون در میان قاب هاست
    دست، در دستش میان خواب هاست

    فصل عشق و فصل بی پروایی پروانه هاست
    فصل کوچ سینه سرخ از خانه هاست

    خط پایان… باز باران، “قاصدک”
    شمع سوزان، یاد یاران، شاپرک

  367. لبیک یا حسین می‌گوید:

    من که گفته بودم مدرسه ها شروع بشه مبصر هم میاد ولی کامنتم به دلیل مشکل اخلاقی حذف شده بود!
    سید احمد رسیدن به خیر!

  368. لبیک یا حسین می‌گوید:

    شب جمعه، شب زیارتی امام هشتم و به روایتی شب شهادت ایشان در صحن جامع رضوی یاد همه ی هم قطعه ای ها بودم، جاتون خالی بود استاد هاشمی نژاد دعای کمیل با صفایی خواندند. ظهر جمعه هم در حرم از خطبه های دلنشین امام جمعه و ذکر مصیبت ایشان بهره بردیم.
    انشاالله قسمت همه بشود!

  369. برف و آفتاب می‌گوید:

    چه شعر قشنگی!
    بعد عمری یه متن می‌خواستید بنویسید؛ اونم قاصدک زحمتشو کشید دیگه!
    ولی من حدس زدم متن باید به صرفه‌جویی آب هم ربط داشته‌ باشه.

    حسین قدیانی: حالا از کجا معلوم حدس شما درست نباشه؟!

  370. برف و آفتاب می‌گوید:

    اون جمله رو با قاصدک بودم!!

  371. رضا 2 می‌گوید:

    بدجوری کاسبیت کساد شده حاجی؟ نگرانت شدیم. مطلب بنویس برادر.

  372. چشم انتظار می‌گوید:

    اگه بخشی از متن هم برگرده به “بابا آب داد” و اول مهر و دفاع مقدس، که دیگه نور علی نوره!!

    حسین قدیانی: همین طوره برادر! 🙂

  373. سیداحمد می‌گوید:

    دل تو دلم نیست به خاطر مطلب جدید!!
    😐

    نگاه کردن به درخت ها از این زاویه رو دوست دارم!
    http://www.7uplod.ir/images/q8hitucqfev8wpx5kd5u.jpg

  374. قاصدک منتظر می‌گوید:

    برف و آفتاب؛
    مطمئنا متن همون راجع به صرفه جویی در مصرف آبه که طبق معمول، با قلمی قوی و زیبا، در دل خودش خیلی نکته های دیگه هم گنجانده می شه…

    حسین قدیانی: همه‌تان دارید اشتباه می‌کنید! چرا که بخش عمده، بلکه سوژه متن، درباره فتنه ۸۸ است! 🙂 الان متن رو می‌گذارم. بی زحمت، شعرتون رو در پست جدید هم کامنت کنید. ممنون!

  375. برف و آفتاب می‌گوید:

    خنده بعد از گریه:

    http://www.ghadiany.ir/1391/13981

    البته آخرش دوباره گریه می‌کنید!

  376. برف و آفتاب می‌گوید:

    اشتباهی اینجا کامنت کردم. ببخشید.

  377. sara می‌گوید:

    دی شیخ بی چراغ به بی راهه می دوید… با این حساب فکر کنم کم بیاورد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.