وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۳
موسم بهار، بازگشت پرستوها را زیاد دیدهایم اما آن روز که «یوسف گمگشته» بیاید، کدامیک از این شهدا دوباره به زمین برخواهند گشت؟ تا آن روز رویایی، بیا ای دل، دلخوش کنیم به احوال آسمان. نوروز در آسمان خبرهای بهتری است. آسمان همیشه فاطمیه است. برای رزمندهای که در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم، به کاروان آسمانیان پیوسته، دیگر تهمتها تمام شد! این زمین بود که بچهها زجر میکشیدند! آسمان جای ماجور شدن است! نگاه میکنم به سن و سال بسیجیانی که اجازه ندادند «زینبیه» هم حکایت خانم زینب سلامالله علیها به اسارت رود؛ جنگ ندیدهها! تازه به دوران رسیدهها! ترمز بریدهها! خشونتطلبها! افراطیها! تندروها!

ای شهدا! برای شما، دیگر زخم زبان تمام شد! خوش باشید در قهقهه مستانهتان! نوروزتان مبارک! خون سرخ شما، باورم هست که جنگ ندیدههای تمام تاریخ را روسفید کرد! حقا که شهادت، در چنین روزگاری هنر بیشتری میخواهد. باید هم باد کنند این «ویژهنامههای نوروزی» روی دکهها! جز خون مطهر شما، هیچ حرف تازهای وجود ندارد! جریان سازی، از آن خون سرخ شهدای حرم است، همین شماها، همین شهید حی و حاضر، حاج قاسم سلیمانی! اگر به اعتراف پرزیدنت «مؤدب و باهوش» داعش محصول حمله نظامی آمریکا به عراق است، خود این اعتراف، محصول شهادت شهدای حرم است، همین شماها، همین شهید حی و حاضر، حاج قاسم سلیمانی! ای شهدای حرم! گناه نسل شما… نسل ما… نسل من، جنگ ندیدن بود که آن را هم شهادت شما در روزگاری که علیالظاهر جنگ نیست، پاک کرد! بعد از جنگ، ابتدا نقشه این بود که نسل مرا از «جنگ» بترسانند اما «جنگ کجایی که دلم تنگ توست» آنقدر از زبان نسل من… همین شهدای حرم گفته و شنیده شد که نقش بر آب کرد این نقشه را. آنگاه نقشه طعنه کشیدند و از سن و سال خود بر سر ما چماق بلند کردند. زخم زبان «جنگ ندیدهها» محصول همین نقشه بود. اینک به سن و سال شهدای حرم بنگرید!

مهم نیست شناسنامه آدمی به جنگ بخورد، مهم آن است که وصیتنامه آدمی به شهادت بخورد. مهم آن است که جنگ نباشد و هیچ کجا از خاک کشورت دست دشمن نباشد اما «مهدی نوروزی» به شهادت برسد تا جنگ نشود و هیچ کجا از خاک کشورت دست دشمن نیفتد! حالا باز به بسیجی کف خیابان ۸۸ ما زخم زبان بزنید که «بسیجی واقعی» نبود! مهم نیست! او دیگر این طعنهها را نمیشنود! نوروز در آسمان خبرهای بهتری است! آسمان همیشه فاطمیه است! اینک صلح، بهار، پرستو و… همین زمین بدهکار آن شهیدی است که تن خود را بیرون مرزها سپر کرد! بیرون مرزها… و پیش از آنکه پای اجنبی، خاک وطن را آلوده کند! در تعریف «شهدای حرم» بسی کاملتر از زخم زبان ناقص «جنگ ندیدهها» این است که بگوییم؛ «در جستوجوی باده شهادت، زودتر از زود رفتند تا باز هم سایه جنگ بر سر این آبادی سنگینی نکند». عراق مال عراقیها و سوریه از آن سوریهاست لیکن آنچه از مجاهدان کنونی جهان اسلام، شهدایی با ملیتهای مختلف ساخته، آرزوی تمدن واحده و مدینه فاضلهای است که انشاءالله با ظهور مهدی موعود (عج) محقق خواهد شد. جمهوری اسلامی اگر دنبال امپراتوری بود، کارهای دیگری غیر از نوکری برای حرم آلالله و خدمت بیمزد و منت به همسایگانش انجام میداد. نشان به نشان شهدایش، جمهوری اسلامی در پی آن است که سایه جنگ، حتی از سر کشورهای دیگر برداشته شود. محصول حمله نظامی آمریکا به عراق را زحمت کشید و خود جناب اوباما برایمان گفت! این وسط، بدبخت کسانی هستند که میخواهند این آمریکا را، با وجود این اعترافات، این سناتورها، این همه روسیاهی، بزک کنند! من اما میخواهم از محصول شهادت شیربچههای سپاه خامنهای در مجاورت حرم اهل بیت سخن بگویم. به یمن این همه شهادت، «یار» خواهد آمد. آقاجان! عاقبت که میآیی… ای آفتاب بالانشین! ضجههای ماه و ستارهها را نمیشنوی؟ داریم تو را صدا میزنیم، تو را میخوانیم… با خون شهدایمان که «جبهه و جنگ» را ندیدند اما «شهادت» را چرا! «ظهور» را ندیدند اما «تو» را در لحظه شهادت چرا! آقا جان! سالیان درازی است که «لحظه شهادت روزگار» است. برس به داد بشریت… که گفت: «حول حالنا الی احسن الحال».

وطن امروز/ ۱۶ اسفند ۱۳۹۳
همین که آقای رفسنجانی هم با آنهمه سوابق هشتاد و هشتی، عاقبت به زشت بودن همصدایی با اسرائیل پی برده، فی حد ذاته چیز خوبی است و خبر از توفیق گفتمان اصولگرایی بر گفتمان تقلب میدهد. این را ما همان سال ۸۸ مکرر گفته بودیم که نگارش نامه سرگشاده، فتنهگری، بیقانونی، دمیدن در دروغ تقلب، بدل شدن به سرمایههای اسرائیل و تبدیل شدن به دوستان خوب نتانیاهو، امری بسیار زشت و فوقالعاده مذموم و نکوهیده است. البته بهتر بود ایشان همان سال ۸۸ پی به این نکته میبردند و همصدایی با دموکراسی، رای مردم و قانون انتخابات مملکت را به همصدایی با اغیار نمیفروختند لیکن تو هر وقت بفهمی همصدایی با دشمن، خطا و خیانت است، ناخودآگاه داری اعتراف میکنی که دروغ تقلب هم خطا و خیانت است! در تاریخ سراسر «مرگ بر اسرائیل» جمهوری اسلامی، اوج همصدایی با اسرائیل در همین دروغ تقلب علیه جمهور و جمهوریت بود. اینک وقتی آقای رفسنجانی هم در مذمت همصدایی با نتانیاهو سخن میگوید، در اصل دارد شعار «نه غزه، نه لبنان» را هو میکند! خب! نگارنده ضمن اینکه این همه را به فال نیک میگیرد، در ادامه نکاتی را به اختصار بیان میکند.
یکم: در سالیان گذشته، هیچ پیشرفت علمی و البته بومی ملت ایران، اندازه انرژی هستهای روی مخ سران اسرائیل رژه نرفته. بدیهی است هر اقدامی که -ولو اندازه یک پیچ و مهره کوچک- صنعت هستهای ما را محدود کند، مورد رضایت اسرائیل است. این دیگر یک تحلیل سیاسی نیست که بتوان علیه آن ردیه اقامه کرد. کاملا واضح است. فلذا این یک اصل مسلم و غیرقابل خدشه است؛ محدود کردن صنعت هستهای با هر نیتی که صورت بگیرد خواسته یا ناخواسته حکم همصدایی با اسرائیل دارد. پس همصدایی با اسرائیل فقط خلاصه در نامه سرگشاده علیه یک انتخابات باشکوه ۴۰ میلیونی یا شعار «نه غزه، نه لبنان» نمیشود، بلکه حذف نماد هستهای هم همصدایی و همراهی با نتانیاهو محسوب میشود. باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را میهمان گلوی علیرضا و آرمیتا کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.
دوم: من تعجب میکنم از آقای رفسنجانی. ایشان با علم بر آنکه همصدایی با نتانیاهو چیز بدی است، آنهمه علیه خط مقدم مقاومت علیه اسرائیل سخنپراکنی کرد؟! باورم هست هر آنچه بغض گله از روزگار را میهمان گلوی حامیان حزبالله و مدافعان حرم عقیله بنیهاشم کند، یعنی همصدایی با اسرائیل خبیث.
سوم: در تحلیلهای مندرآوردی، دبه درمیآوردند که اسرائیل، نه فقط مخالف توافق کذا بلکه اساسا مخالف پر و پا قرص هر گونه توافقی میان دولت اعتدال و ۱+۵ است! نگو اول دیوانه عالم، جماعتی از اصلاحطلبان ما را با عرض معذرت مثل خودش دیوانه فرض کرده و بازی داده! چه گفت نتانیاهو در آن کنگره آمریکایی، جز آنکه؛ «موافق توافق خوبم»؟! نتانیاهو حتی این را هم نمیگفت، باز معلوم بود که اسرائیل -بسی جلوتر از اعضای پنج بهعلاوه یک!- دنبال یک توافق خوب میان دولت اعتدال و غرب است. توافق خوب به آن معنی که در ازای امتیازات نقد و فراوانی که از طرف ایرانی گرفته میشود، به او فقط مشتی وعده نسیه داده شود! برای اسرائیل و در مواجهه با جمهوری اسلامی، چه چیزی بهتر از این؟! نقی هم اگر این وسط نتانیاهوی ابله میزند، از ورای شکم سیریناپذیر اوست، نه آنکه مشکلی استراتژیک مثلا با توافق کذا داشته باشد! با این حساب، بهتر بود این مردک، حرف حساب خود را واضحتر میزد و میگفت؛ «موافق توافق خوبترم!» جای شگفتی اینجاست که غرب و حامیانش این همه روی موضع باطل خود محکم ایستادهاند، آن وقت بعضیها در داخل، هر توافقی ولو توافق بد را بهتر از عدم توافق با غرب میدانند! «هر توافقی» یعنی همان «توافق خوب» مد نظر نتانیاهو، اما «توافق بد» معنای بدتری هم دارد، یعنی همان «توافق خوبتر» مد نظر اسرائیل! حال، همصدا با اسرائیل و مشخصا نتانیاهوی دیوانه چه کسی است؟! آنان که طرف ایرانی را هم ترغیب به یک توافق خوب و همشأن با منافع بلندآوازه ملی میکنند یا کسانی که شعر میگویند؛ «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»؟! در رابطه با بحث پیش رو، زاویهدارترین صدا با صدای نتانیاهو، از آن منتقدانی است که ضمن تشویق طرف ایرانی به بستن یک توافق خوب و منطبق با منافع ملی، در عین حال، عدم توافق را بسی بهتر از توافق بد میدانند، همچنان که شبیهترین صدا به صدای نتانیاهو، از آن کسانی است که با سرودن بعضی اشعار، به توافق خوب مد نظر نتانیاهو گرا… گرا که چه عرض کنم، رسما پر و بال میدهند! این بار اما باورم هست هر آنکه بغض را در گلوی خود روزگار میهمان کند، همصدایی با اسرائیل خبیث کرده!
چهارم: اسرائیل دشمن ما است و ما نیز با افتخار، اول دشمن او هستیم و قسم خوردهایم تا روزگار را از این موجود نکبت و جعلی پاک نکنیم، از پای ننشینیم. اگر داشتههای اسرائیل، غصبی است، لیکن داشتههای ما واقعا داشتههای ما است. تو اگر این داشتهها را دعوت کنی که ارزان یا اصلا مفت و در حد یک آبنبات بفروشند، فراتر از همصدایی با اسرائیل، همراهی کردهای با دشمن اول بشریت. همصدایی با اسرائیل، سال ۸۸ شاخ و دم نداشت، الان هم ندارد! آقایان! وسط مذاکره، با برداشتن نماد هستهای از اسکناس ملی، ممنونیم که دست آخر، ما را متوجه معنای «تدبیر» کردید! اما هستهای، احمدیروشن، رضایینژاد و… اتفاقا همه از دل همین دانشگاه و همین سر در بیرون آمدهاند! امیدوارم تحمل این سخن را داشته باشید؛ بیشتر به شما میخورد اگر که به جای نماد هستهای، همان نقاشی معروف را میگذاشتید پشت اسکناس کشور! راستی شما آمده بودید ارزش پول ملی را افزایش دهید یا در آستانه سال نو، حتی هنگام پول نو گرفتن علیرضا و آرمیتا از بزرگترانشان هم، بغض را میهمان گلوی روزگار کنید؟!
***
تیتر را زدم «پنج + یک + اسرائیل». از بس توافق کذا را بد برای ما اما خوب برای اسرائیل بستید که فیالحال نتانیاهو خودش را رئیس سر گردنه مذاکرات میداند و از آمریکا و آن پنجتای دیگر، داعیهدارتر است! خب همصدایی نکنید با نتانیاهو! بس کنید این بساط را! دیپلمات اگر دیپلمات باشد، مایه دلواپسی دشمن میشود، نه دوست! بس کنید این بساط را!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۳
نه پس نمیآییم. نه پس اهل کوفه میشویم و تنها میگذاریم علی(ع) را. نه پس فراموش میکنیم عهدی را که با خون شهیدان بستهایم. نه پس از شعار «مرگ بر آمریکا» آن هم در جهانیترین هنگامهاش کوتاه میآییم. نه پس از یاد میبریم «اللهاکبر» آغشته به خون شهیدی را که شب ۲۲ بهمن ۶۴ به جای بام خانه، در همان اروند خروشان سر داد. نه پس اجازه میدهیم آمریکا فکر کند به جای یک ملت شکستناپذیر، انقلابی و همیشه در صحنه، تنها و تنها با ۴ تا دیپلمات طرف است. نه پس در آستانه سیوهفتمین بهار انقلاب رجز «من انقلابیام» را بدون حماسه حضور، بدون لبیک به ولیامر و تنها در حد یک شعار پایین میآوریم. نه پس دشمن را در این توهم نگه میداریم که تحریم اقتصادی موجب عدول ما از آرمانها شده. نه پس بیتدبیری این دولت و آن دولت را به پای اصل انقلاب اسلامی مینویسیم و در محاسبه دچار خطا میشویم. نه پس مثل بعضیها کت و عینک فلانی، برایمان از لباس بدون جلیقه ضد گلوله شهید زنده موضوعیت بیشتری پیدا میکند. نه پس تنها میگذاریم «محمد رسولالله» را و «علی ولیالله» را و سلمان و ابوذر و عمار را و قرآن و نهجالبلاغه را… و اسلام را… و خمینی و خامنهای را در میان این همه قدارهبند شبپرست. نه پس به برادران چندین ساله، اجازه میدهیم یوسف انقلاب را باز هم درون چاه بیندازند. نه پس مثل بعضی از این آقازادههای اختصاری، خود را طلبکار خون شهدا تصور میکنیم. نه پس حکایت بعضی از این خواص، خمینی بتشکن را به جای افق منتهی به سحر، در خواب شبانه مشاهده میکنیم!… نه پس نمیآییم و فراموش میکنیم که ۲۲ بهمن ۹۳ آن هم بعد از خبر مرگ بشکه سعودی، بیش از هر ۲۲ بهمن دیگری، چشم بقیةالله به خیابان انقلاب اسلامی دوخته شده تا با نشان دادن این «حضور» به الله جلجلاله، تعجیل در «ظهور» خود را از حضرت باریتعالی بخواهد. نه پس مثل بعضیها زمان را میخواهیم اما بدون صاحب الزمان(عج).

هیهات! که هر شعاری در یومالله ۲۲ بهمن ۹۳ و ۲۲ بهمنهای بعدی سرداده شود، استعاره از لبیک اصلکاری، یعنی «لبیک یا صاحبالزمان» است. اگر ۲۲ بهمن ۵۷ فقط شاه رفته بود، اینک ملک عبدالله، علی عبدالله صالح، مبارک، بنعلی و خیلی از دیکتاتورهای دیگر رفتهاند. به یمن انقلاب اسلامی که منتج به بیداری اسلامی شده، فراعنه یکییکی دارند میروند بلکه زمین، اندکی نفس بکشد. فیالحال موسم نفس کشیدن زمان است. باید بیاید صاحب الزمان. به بعضیها بربخورد یا نخورد، ۲۲ بهمن یعنی توافق با مهدی فاطمه(س). اروند با آن جزر و مدهای ناآرام، خروشانتر از آن بود که بچههای ما با دست خالی بتوانند از عرضش رد شوند. کجایند والفجرهشتیها که از توافق خود با بقیةالله الاعظم، در آن لیالی عشر سخن بگویند؟ «عنایت آمریکایی» یعنی تحریم، ترور، کودتا… یعنی طالبان، القاعده، داعش… یعنی دشمنی با ملت ایران اما دوستی با سران ملعون فتنه، لیکن زمانی است که دیگر باید لطف و عنایت را از حضرت صاحبالزمان جستوجو کرد. هم او که حضرت روحالله را در شباهنگام نجوا، انیس و مونس بود. خامنهای را نیز. حضرت ماه خوب میدانند کدامین آفتاب، منظور سخن است. ما نیز خوب میدانیم رمز و راز آن چفیه را که همنشین دائم شانههای رهبر انقلاب است. مگر ما خانقاه بازیدراز را فراموش کرده باشیم که خاطرات صاحبالزمانی رزمندهها از یادمان رفته باشد! و به راستی مگر انقلاب اسلامی اساسا در آستانه بهار سیوهفتم خود قرار میگرفت، اگر لطف و عنایت مهدی موعود نبود؟ ما خوب میدانیم آمریکا و اسرائیل، چه از جان این منطقه از کره زمین میخواهند. ما به خوبی دریافتهایم که دشمن، چه از جان زمان میخواهد. اگر هدف، صاحبالزمان است، چشم دشمن کور باد که مهدی خواهد آمد. اگر دشمن، انقلاب اسلامی را میزند که به خیال خام خود مانع تحقق انقلاب جهانی منتقم خون حسین(ع) شود ما نیز غراتر از همیشه شعار «لبیک یا صاحبالزمان» را سردست میگیریم. بگذار به بعضیها بر بخورد لیکن خرافه آنجاست که از جلاد تحریم، لغو تحریم را تمنا کنی! خرافه آنجاست که در روزگار جهانشمولی «مرگ بر آمریکا» پرزیدنت روسیاه را برداری و بزک کنی! آقایان! آقایی دارد میکند شعار «مرگ بر آمریکا»ی ما در سراسر جهان. در این زمان، هر کس به هر زبانی این شعار را سر دهد، اصلش یعنی «لبیک یا صاحبالزمان». خیابان انقلاب اسلامی صحنههایی را دیده، صحنههایی را خود انقلاب اسلامی باید ببیند. انقلاب اسلامی باید ببیند ثمره خون شهدای والفجر ۸ را. غیبت، هرچقدر میخواهد جزر و مد داشته باشد؛ ما انشاءالله و به مدد خود بقیةالله از عرض تاریکی عبور میکنیم و در ساحل سحر، دگر بار، سلامی دوباره به محضر آفتاب تقدیم خواهیم کرد. برای زمان، برای زمین، خدا، نقشههای بهتری از کدخدا کشیده. خدایا! ما با وعده تو توافق داریم و دست برتر را از آن تو میدانیم. مهم نیست که از ۲۲ بهمن ۵۷ چند سال میگذرد، مهم این است که انقلابی، «انقلابی» میماند تا به چشم خود انقلاب مهدی موعود را ببیند. خمینی خوب میداند چه میگویم، خامنهای نیز، ملت «لبیک یا صاحبالزمان» نیز. سطح آرزوهای ما بالاست، خیلی بالاتر از سقف اتاق بیضی! اگر شیطان از درگاه خدا رانده شد، نشان به نشان صدور بدون ویزای شعار «مرگ بر آمریکا» شیطان بزرگ هم از چشم بشریت افتاده! خرافاتیها بدموقعی دخیل به کدخدا بستهاند! لبیک یا صاحبالزمان را عشق است… عشق است آن زمان، که زمان، عصای دست خود را بیابد و مهدی(عج) بیاید. خدایا! غیبت، زمان را به تبعید فرستاده… گویی هیچ نمیگذرد! قبلا هم در پاسخ بعضیها گفته بودم ما هنوز بهدوران نرسیدهایم! خدایا! ما از تقویم روزگار، یک مناسبت بزرگ طلب داریم که این قطعنامه همه راهپیماییهای ماست: «اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبه ولینا».
به نام خدا
سلام؛
یعنی هیچ کس تا الان این متن را نخوانده یا این که نظری ثبت نشده و یا این که موضوع دادگاه آن آقازاده باعث شده کسی این متن را نبیند؟
متن ظاهرا یک جور دعا و مناجات فارسی به سبک عربی است! آهنگی دلنشین داشت.
ممنون
بغض گلومون رو گرفت
زیباتر از همیشه
و دیگر هیچ…
سلام
ممنون. حاضر و دیگر؟ شرمنده و هیچ.
امام خامنه ای:
امروز مسئلهى غزه، مسئلهى اول دنیاى اسلام است. این [است] که پیغمبر فرمود: مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اهتمام به این امر، در صدر اهتمامات همهى دنیاى اسلام باید قرار بگیرد. آحاد مردم، ملتها، دولتها بالخصوص، مسئولان کشورها، مسئولان دولتها بایستى همه به فکر بیفتند. آمریکا می گوید حماس و مقاومت باید خلع سلاح شوند ولی همهى دنیا و بخصوص دنیاى اسلام، موظفند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند…
دلم یاد مناجاتهای شهید چمران افتاد…
بازم دلم نمیاد که برم. اتفاقا دیشب و سحر یاد ماه مبارک افتاده بودم. چه سحرها که مثل دیشب بخشی از سحری ما نشستن پای سفره قطعه ۲۶ بود! دلم برای ماه خدا تنگ شده، خیلی! برای سحرها، برای مناجات، برای به انتظار اذان صبح نشستن و عشق بازی با خدا …
“در این مجال، هیچ از تو نمی خواهم هیـــــــــچ! فقط می خواهم حسرت از دست رفتنش را بخورم… ماه تو را می گویم… رمضان را…”
“ای آفریننده رمضان! ای «خدای ماه»! اگر سعادت نشد و عمر، کفاف نداد و دیگر «ماه خدا» را ندیدیم، این «یا علی یا عظیم» را برای رمضان های ندیده حساب کن… حساب کن برای آن روز که رمضان هست و من نیستم… از آن روز، می ترسم خدایا! وحشت دارم! رحمی… رحمی… یا الله!”
“یا الله! حتی هنگامی که «حسرت» جای «دعا» را می گیرد، باز نمی توان از تو «هیچ» نخواست… رحمی، رحمی!”
داداشم میگفت؛ یه روز یه نفر میاد پیش یکی از امامان معصوم و ازش میپرسه؛ اگه من تو ماه رمضان به مسافرت برم گناه کردم؟ و امام(ع) میگه؛ نه. فقط باید بعدا مثل همون روز رو روزه بگیری. طرف خوشحال میشه تشکر میکنه. بعد از رفتنش امام(ع) میگه؛ اما کجا میتونه مثل این روز رو پیدا کنه…
«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ…»
میان حسرت و در به دری…
به دنبال لحظه لحظه های سحری…
روزهای ناز و نیاز…
شب های دعا و نماز…
حال و هوای شب بیداری…
ثانیه های ناب قبل افطاری…
و چقدر زود دوباره دلم برای آمدنت تنگ شده…
یا رب کریم!
«یا علی یا عظیم»
“در فراق رمضان، رحم کن به من…”
ای خدای ماه!
«نحْنُ أَقْرَبُ إلیه مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»
دل شکسته ام را می بینی…
میوه بغض مرا می چینی…
پس
“رحمی… رحمی… یا الله!”
برای اشک ریختن نیازی به شنیدن آهنگ غمگین نیست…
همین یا علی و یا عظیم را بخوانی و حسرت بخوری و اشک بریزی همین کافی است….
احسنت!
روی ماه خداوند را…
خدای ماه…
الله…
خدای تنها…
تنها خدای خون خدا…
.
و
خدای
من خسته از
حرف زدن با قلم و شعر…
هی..
رمضان….
رحمی… رحمی… یاالله
(بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان نظام آبان ۱۳۸۳)
واقعاً «النّاس على دین ملوکهم». ملوک در اینجا به معنى پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس على دین ماها. در یکى از تاریخ ها خواندم زمانى که ولیدبن عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلى اهل جمع کردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار وقتى به همدیگر می رسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همه اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال این ها حرف می زدند. بعد از ولید، سلیمان بن عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان سازى بود و به کاخ سازى و ساختمان سازى خیلى عشق می ورزید. این مورخ می گوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد می آمدند، یکى می گفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرف هایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربن عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ می گوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم می رسیدند، یکى می گفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى می گفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهرى در رفتار مردم دارد.»
دیدم تنها چیزی که می تونه حق مطلب را ادا کنه تا آنچه که در ذهن دارم بیان کنم کلام حضرت آقاست که شرح یک روایت است و قبلا هم کامنت شده بود. یه بنده خدایی همیشه به ما توصیه می کرد حتی قبل از شروع ماه مبارک رمضان دعای وداع را بخونید و دقیق هم بخونید تا قدر لحظه لحظه این ماه شریف رو بدونید. هرچند که هر قدر هم در این ماه، خدایی بشیم و با خدا عشق بازی کنیم باز هم روزها و ساعات آخر ماه، حسرت این را داریم که قدر این زمان بهشتی را آنطور که شایسته این ضیافت بود ندونستیم و کم گذاشتیم. خدا رو شکر و ممنون از شما که یادآور این حسرت شُدید و نگذاشتید توی روزمرگی های زندگیهامون گم و یا محدود به شب و روز و تعطیلات عید فطر بشه. چه خوب که این پست را گذاشتید و این فضا رو برای یادآوری لحظات شیرین و روح نواز ماه مبارک قرار دادید.
این حسرت فقط با یاد حسین (ع) و زینب کبری (س) و علمدار کربلا عباس بن علی (ع) قابل تحمل میشه……………..
“*عنوان این متن، نام یکی از رمان های «مصطفی مستور» است.”
خوب شد آخرش گفتید وگر نه واجب التّذکّر(!) می شدید که:
خصوصی؛
عنوان به شدت آشنا است، لطفا عوضش کنید! 🙂
ح ق: اینها رو ولش کن! از کامنت شما در پست عدالت و مصلحت، این برداشت را کردم که اصلا امیدی به اجرای عدالت در حق متهم مذکور ندارید… از طرفی، چشم انتظار و برف و آفتاب و… شاید اغلب دوستان هم همین ناامیدی را داشته باشند، حالا گاهی بروز نمی دهند و رعایت می کنند. امروز، در جمع گروهی از دوستان بسیجی بودم. صدی، نود و نه تای شان مثل شما فکر می کردند؛ «ماستمالی میشه آخرش»! و اما، وقتی موافقان یک نظام، اینقدر به اجرای عدل و داد در آن نظام، ناامیدند، پس… براستی ۲ سئوال: ما اصلا برای چی داریم از جمهوری اسلامی -که اینهمه درش بی عدالتی موج می زنه… که حتی موافقانش هم اندک امیدی به اجرای عدالت در آن ندارند- دفاع می کنیم؟؟!! سئوال ۲: واسه چی اینهمه داریم با مخالفان این نظام، کل کل می کنیم؟! آیا جز این است که آخر آخر آخر حرف مخالفان جمهوری اسلامی اینه که در این نظام، بی عدالتی هست؟؟!!… نه دوستان محترم! من اصلا نمی خواهم بگویم که چرا این همه ناامید هستید؟ (اونش به من چه؟) حرف من اینه؛ خروجی عدم امید شما به اجرای عدالت، میشه همین ۲ تا سئوالی که پرسیدم… کاش یاری ام کنید و جوابی بدهید. واقعا مانده ام، واقعا!… کات! در اولین سکانس فیلم فاخر «بید مجنون» ساخته مجید مجیدی عزیز، اون دختربچه بعد از اینکه ۲ تا چوب، یکی کوچک (چوب خودش) و یکی بزرگ (چوب پدرش) را به نهر آب می اندازه تا در عالم کودکی، با پدرش مسابقه ای داده باشه، و بعد از اونکه چوب خودش از چوب پدرش چلو می زنه و برنده می شه، به بابای نابینایش یعنی پرویز پرستویی می گه؛ «تو وسط جوب گیر کردی!!» (اشاره به چوب بزرگ که در پیچ و خم جوب گیر کرده بود… شگفتا! آخرای فیلم، واقعا پرویز پرستویی نابینا با آن روح مجروج، درب و داغان و عاصی، وسط جوب گیر می کند!) این را گفتم که بگویم؛ «من در وسط جوب آن ۲ تا سئوال گیر کرده ام!!… کسی هست یاری ام کند؟؟»
درباره این مطلب همین جا یاری کنیم یا در پست مربوطه؟
سلام به همه دوستان
راستش من یکی که اگه ولایت فقیه بر سر این مملکت نبود، یک لحظه هم در پیوستن به صف اغتشاش گران فتنه گر دریغ نمی کردم. از اون اغتشاش گرای تخس می شدم که همه چی رو خراب می کنن و شاید هم سر یه بنده خدایی مثل ح ق رو می شکوندم! تقصیر ما چیه که یه علی داریم و هزاران ابو موسی و طلحه و زبیر و ابن عباس و دهها هزار دله دزد!!!! نظام ما اصلها ثابته ولی هنوز فرعها فی السماء نشده. یه جورایی میوه گندیده داده تا حالا. اگه عرضه نداریم فرعش رو درست کنیم لااقل عرضه داریم که از اصلش حمایت کنیم.
ح ق: علیکم السلام… همین که به تفکر وادارتان کرده ام راضی ام اما «تفکر» باید به جواب های بهتری منجر شود، نه این کامنت… تازه رسیدین به سنگ فتنه گران؟ این که «یاری» نشد! وسط جوب (!) قرار بر یاری بود، نه سنگ پرانی! 🙂 خواجه شیراز میگه: «روزگاری است که ما را نگران می داری، مخلصان را نه به وضع دگران می داری؛ گوشه چشم رضایی به منت باز نشد، اینچنین عزت صاحبنظران می داری؛ تا صبا بر گل و بلبل ورق حسن تو خواند، همه را نعره زنان جامه دران می داری؛ ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار، دست در خون دل پرهنران می داری؛ ای که در دلق ملمع طلبی نقد حضور، چشم سری عجب از بی خبران می داری؛ نرگس باغ نظر چون تویی ای چشم و چراغ، سر چرا بر من دلخسته گران می داری؛ گوهر جام جم از کان جهانی دگر است، تو تمنا ز گل کوزه گران می داری؛ پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه رو، ظمع مهر و وفا زین پسران می داری؛ کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت، زین طمع ها که تو از سیم بران می داری؛ گر چه رندی و خرابی گنه ماست ولی، عاشقی گفت که تو بنده بر آن می داری؛ مگذران روز سلامت به ملامت حافظ، چه توقع ز جهان گذران می داری».
لبیک برادر!
ما که سر عناد با نظام نداریم، خوب یا بد، زشت یا زیبا قشر مومن و انقلابی این مملکت، همونایی که به قول حضرت آقا در حوادث همیشه تو خط مقدم دفاع از انقلاب هستند، امروزه روز دچار این تناقضات شدند؛ مگه ما یادمون رفته سریال های کمدی و تا حدی تراژدی دادگاه فتنه گران رو؟ این نامردا هر کاری دلشون می خواد می کنند، همین جناب دامت برکاته انقدر خیالش راحته که میگه مهدی کاری نکرده و در دادگاه حاضر میشه… درسته نباید هم صدا با ضد انقلاب بشیم، ولی وقتی برای کسانی که به قول حضرت آقا نظام رو تا لبه ی پرتگاه بردند، حکم که چه عرض کنم، دعوت نامه ی هتل اوین با تمام امکانات به علاوه ی اینترنت وایرلس می برند، آدم شاکی میشه دیگه!
ح ق: ممنون اما این جواب آن ۲ سئوال نبود، درد دل بود بیشتر! در حالی که قرار بود مرا از جوب دربیاورید، نه اینکه خودتان هم…
رفتم تو پست عدالت و مصلحت یاری کردم
ح ق: یه تقلب برسونم؛ می تونی به عنوان «یاری» بگی: «جمهوری اسلامی هر چند امیدی به عدالت درش نیست، اما خب! از غزه که داره حمایت می کنه! پس باید حامی اش بود، نیز با فتنه گران، از اصل مسلم کل کل غافل نشد»! این «یاری» که دیگه قصه حسین کرد نمی خواد، اونم به اون طولانی ای که زده بودی ادامه هم داره… برو بابا! شما… ناراحت نشی ها اما اصول ویرایشی و نگارشی رو به خصوص هنگام کامنت های طولانی رعایت کنی، بیشترین «یاری» به مدیر قطعه است!
راستش سنگ فتنه گران که شوخی بود ولی شما به من بگید وقتی می دونید اصل بسیج شجره طیبه است و از بسیج (به معنی عام کلمه) حمایت می کنید ولی با عرض معذرت کلی آدم عوضی که به هیچ دردی جز اضافه کردن دشمنان اسلام نمی خورن به اسم بسیج می بینید که حتی تا خود بیت هم رفتن، دیگه چیکار باید بکنید؟ راستش تو فتنه ۸۸ من هم یه چک از همین بسیجی نماها خوردم هم فحش از فتنه گرا!! پارسال هم با دل خوشی رفتم مثلاً آمار خمسم رو دربیارم تا بدم به نماینده نایب الامام. ولی اون آخوندی که نشسته بود برای جواب به پرسش ها و رسیدگی به مسائل خمس یه برخوردی کرد که حقیقتش خیلی ترسیدم. ترسیدم که دینم رو از دست بدم. شاید اگه خیلی های دیگه بودن ضد انقلاب درجه یک می شدن. ترسیدم و اومدم بیرون و دلم واسه آقا گرفت. همین. حالا یه جوونی که خودش تو این وانفسا باید جهاد اکبر کنه، دنبال کار حلال و بدون پارتی بگرده، دنبال وام ۳ میلیونی ازدواج عرق بریزه، به نظرت می تونه چیزی رو تغییر بده؟! یا باید کلاه خودش رو بچسبه تا باد نبره؟! جناب استوانه رو باید اصلاح کنیم یا دزدهای رشوه بگیر ادارت یا آخوندهای فاسد یا خودمون رو؟ البته من به آینده امیدوارم ولی به آینده ای که اصلاح امورش کار خداست و لطف خدا، نه کار این سیستم و تشکیلات و آدم هایی که می بینیم.
ح ق: 🙂
ولی انصافاً اون سوال کل کل بی مورد بود!
حالی که تو کل کل هست حتی تو اعدام م ه نیست.
ما حتی اگه از ق ق همین نظام هم توقع اجرای عدالت نداشته باشیم ولی امام زمان که از نایبش توقع انجام دستورات و زمینه سازی ظهور رو که داره. ارزش نداره به خاطر نا امیدی از ۳ تا قوه به اضافه مجمع تشخیص منفعت آقایون تو کار امام زمان دخالت کنیم!!!!
چشم. میرم بابا! ولی شما هم ناراحت نشی ها به این فکر کن که شاید همه مثل شما نمی تونن خلاصه حرف بزنن. بعدشم من به خیال خودم سعی کردم نگاه جامع به مسئله داشته باشم. گفتم که ببخشید که طولانی شد. از غفلت نکات ویرایشی هم عذرخواهی که کردم علاوه بر اون تا اونجایی که بلد بودم هم رعایت کردم. گفتی یاری، چرا می زنی زیرش؟ اصلا منظورت از یاری چیه؟ چرا دندون اسب پیش کشی رو می شماری؟ حالا این یاری که خود شما فرمودی که جمهوری اسلامی که امیدی به عدالت درش نباشه ولی از غزه که داره حمایت می کنه، چقدر به همه مخاطبان جواب میده و اونا رو راضی می کنه؟ بنده و شما غزه برامون درد و دغدغه هست ولی به طرف حتی یک بسیجی این حرف رو بزنی میگه حمایت از غزه درست و به جا ولی این نظام از خودش چه حمایتی می کنه؟ برای حفظ و برقراری خودش که این عدالت لازمه اون هست چه می کنه؟
ح ق: آقایون دوستان! من که نظرم رو توی خود متن صفحه بیست و شش گفتم! فلذا خواهش می کنم یک بار دیگر نوشته را بخوانید. از قضا، سئوالم فقط و فقط ناظر بر نق و نقد و ناامیدی شما عزیزان بود. تقلبی هم که به شما رسوندم، نه اینکه خودم به اون اعتقاد داشته باشم (دیگه از لحن جوابم معلومه دیگه!) فقط خواستم یه تقلبی به شما رسونده باشم محض خنده! صدالبته جمهوری اسلامی اگه از ۵۰ تا مثل غزه هم دفاع کنه، اما درون خودش عدل نباشه، بی فایده است و کافیه واسه اینکه دیگه ازش دفاع نشه. این رو هم ناظر بر کامنت های بعضی دوستان دارم می گم، نه اینکه خودم معتقدم باشم در جمهوری اسلامی بی عدالتی داره موج می زنه. من حرفم اینه؛ «اگه مثلا همین کامنت های «یه معتدل…» درست باشه، خب من واسه چی باید از این نظام دفاع کنم؟؟!!» بچه ها! جمهوری اسلامی ابتدا به ساکن به عقل ما به شعور ما به فهم ما و به بصیرت ما و به صبر و تانی و تامل و تحمل ما نیاز داره، بعد به حمایت ما… که جمهوری اسلامی را حامی عجول، حامی ناامید، حامی نق زن و حامی سیاهنما به چه کار آید؟؟!! من یه چیز رو واضح بگم؛ آیت الله آملی خیلی بیش از امثال من و شما، دغدغه عدالت داره. در قیاس با این نماینده اندیشمند و فوق العاده خبره حضرت آقا، ما اصلا نمی دونیم عدالت یعنی چی!! شور خوبه، خیلی هم خوبه، اما شور با شعور. حرف رو باید درست زد. ما یه مشکل مون اینه که حرف درست مون رو نادرست و بد می زنیم! من توی همین متن بالای وبلاگ، اگه با دقت بخونین، متوجه می شین که خیلی به قوه طعنه زدم، خیلی، مثلا همون اولش: «اساسا هیچ خیانتی بالاتر از آن نیست که این اعتماد، خدشه دار شود، همچنان که برترین خدمت به قوه قضائیه، انجام هر آن کاری است که موجب بالارفتن اعتماد افکار عمومی به دستگاه قضا شود. و این هر دو، آنقدر که دست خود دستگاه قضاست، دست هیچ کس دیگری نیست» و مکرر جاهای دیگر متن، اما امیدوارانه، نه مایوسانه. ما اگه ادعای حمایت از جمهوری اسلامی رو داریم، باید به قوه قضا کمک کنیم. کمک این نیست که وسط دادگاه، بگیم؛ «حکم که معلومه، ماستمالی میشه میره»! با این جوی که الان جبهه موافق نظام -عجبا که موافقان!- راه انداخته اند، من جای قاضی بودم، حکم به تبرئه کامل طرف می دادم، پیش بینی دوستان حزب اللهی را محقق می کردم!! آقا مگه نگفت؛ «اگه مومن هستن، اگه حزب اللهی هستن…؟!» یعنی مومن و حزب اللهی باید با زیرکی، قوه را بندازه در مسیر مر عدل و مر قانون، نه که هی نق بزنه، هی نق بزنه، هی نق بزنه!! حالا ما زیرکی خودمون رو به خرج بدیم، قوه رو کمک کنیم، بعد اگه حکم بد شد، اونوقت!! بعد هم، قاضی من باب سند مستند و محکمه پسند، حکم صادر می کنه، نه من باب دل من و شما. آره! معیار نوشته های من باشه، حتما حکم اعدامه، اما قاضی برای صدور حکم، معیار دیگه ای داره. دقت کنین به این چیزها… اون دوستی که برمی گرده میگه؛ «اگه آقا نبود، من خودم صد تا اغتشاشگر می شدم» یعنی چی این حرف؟؟!! من اما یه جور دیگه نگاه می کنم! شرافت یه وزیر بهداشت همین دولت اعتدال، یعنی جناب هاشمی، کافیه که ما در کنار نقد دولت، حسن ظن هم داشته باشیم به این دولت. دوستان عزیز! گاهی این عقل ماست که گیر کرده وسط جوب، نه ح ق بیچاره… پس یاری کنید و یاری کنیم بصیرت مان را. اول هم خودم… کات! بیاییم زیاد درباره این متهم حرف نزنیم، همین راجع به جدایی ماه رمضون کامنت بگذارین، که هم بهتره، هم حرفه ای تر! گمانم؛ «صحبت کردن درباره آدم های کوچک، آدمی را ناخواسته کوچک می کند». قاضی بنده خدا، مجبوره روی این مردک کار کنه، ما مجبور نیستیم! اصلا مجبور نیستیم! بنابراین: شما هیچ این روزها، با دقت مضاعف به صدای اذان گوش دادین؟! قبول دارین انگار اذان ماه رمضان، یه اذانه، اذان ماه های دیگر یه اذان دیگر؟؟!! یعنی فرق داره ها… الله اکبر، همون الله اکبره، اما فرق داره… خیلی فرق داره… و همین فرق، باعث می شه که امام رضا علیه السلام -به به از این نام- بعد از رفتن آن سئوال کننده، اون جمله واقعا متحیرانه را بگویند؛ «کجا دیگه اون روز ماه رمضون رو پیدا می کنه؟» کامنت برف و آفتاب، کامنت خوبی بود…
یکی از عرفا می فرمان؛ هر آدمی یه جدول مستقل از خودش تا خدا داره! من خیلی نمی فهمم یعنی چی، ولی فکر می کنم یعنی همین که گاهی آدم فکر می کنه؛ خدا هست و خودش، و خدا هست فقط برای خودش (خود آدم منظورمه)!
چرا عکس نوشت نداره؟
این همه زحمت کشیدم نوشتم! حالا این پاک کردنش با یه کلیک، عدالت بود یا مصلحت صدر عدالت نشست؟
شوخی کردم، صلاح قطعه خویش مدیران دانند!
ح ق: چون شما هنگام نوشتن آن کامنت، هنوز این جواب آخر من به هاتف رو ندیده بودین، از ۲ سئوال طرح شده، برداشت اشتباهی داشتین که صلاح دیدم کلا کامنت تان حذف شود. کامنت های دیگرانی هم بود البته!
خصوصی
من البته هرگر فکر نکردم سوالات مربوط به خودتان باشد اما این تصور را هم نداشتم که از اون سولات بخواهید به این جواب برسید؛ “ما اگه ادعای حمایت از جمهوری اسلامی رو داریم، باید به قوه قضا کمک کنیم. کمک این نیست که وسط دادگاه، بگیم؛ «حکم که معلومه، ماستمالی میشه میره»! با این جوی که الان جبهه موافق نظام -عجبا که موافقان!- راه انداخته اند، من جای قاضی بودم، حکم به تبرئه کامل طرف می دادم، پیش بینی دوستان حزب اللهی را محقق…”
من وقتی با کسی در این باره بحثم میشه این جواب رو میدم:
ایران با اینهمه پولی که دشمنانش برای نابود کردنش خرج میکنند؛ خیلی هنر کرده که مملکت رو اینطوری داره اداره میکنه.
تازهش هم؛ من کجا بدبینم؟!!
شاید خیلی خوش بین نباشم؛ اما بدبین هم نیستم! اصلا بین نیستم! 🙂
(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۲/۱۱/۱۷)
“ماه رمضان در هر سال، قطعهای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت می دهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت می شوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور می کنند که مایه تأسّف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت اللَّه است. ماه لیلةالقدر است.”
بعد از ماه مبارک رمضان، مواظبت بر قرائت سوره قدر در رکعت اول نمازها، حلقه اتصال ما با این عزیز و خاطرات شیرین آن است.
من به عدالت قوه قضاییه امیدوارم؛
امیدوارم که حکم درست در مورد مهندس مهدی هاشمی صادر بشه…
مجاهدت اقتصادی مردم، خرید کالای ایرانی است
کفشهای کولر دار
برای سفارش گیوه به سایت ما مراجعه نمایید
http://givedoz.ir
چرا از نظام دفاع می کنیم!
حضرت روح الله:
هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری، به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند، لکن… اگر این اقلیت اشکال تراش و کارشکن به کمک بشتابند تحقق این آمال آسان تر و سریع تر خواهد بود و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است… کجروان و اشکال تراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.”
فرازی از وصیتنامه
رهبر معظم انقلاب:
“اگر کسى در مقابل جوانان ادّعا کند و بگوید نظام اسلامى ما هیچ عیبى ندارد و همان قالبى را که اسلام خواسته، ما پیاده مىکنیم، گزاف گفته است. به هیچ وجه اینطور نیست … اما آنچه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانى که راهمان را شناخته ایم، تصمیم خود را گرفتهایم و نیروى خود را براى این راه گذاشتهایم؛ با همه وجود در این راه حرکت مىکنیم و ادامه خواهیم داد.”
دیدار با جوانان اصفهان. ۸۰/۸/۱۲
نکته دوم؛
همه حزب اللهی ها معتقدند چهار چوب درسته
منتها کارگر و عمله امکان داره ایراد داشته باشند
و اینکه شخص ولی هم خیلی مهمه!
صد سال بعد…
.
.
.
دانش آموزانی که دارند تاریخ می خونند
به سال هایی می رسند که
ما توش زندگی کردیم
تند تند ورق می زنند صفحات را…!
معلمشون هم میگه:
اینجاهای کتاب مهم نیست؛
ازش سؤال نمیاد!!
😐
هدف آقا ی قدیانی(مد ظله)! «… فهم» شدن نود و نه درصد بود که انشاا… شدیم.
کسی اینجا به مبانی شک نداره، که دوستان مستندات رو می کنند!
بعد از ١۴٠٠ سال شمعى از خورشید فروزان اسلام با خون هزاران شهید بر افروخته شد، با مال و جان و هر چه در توان داریم گردا گرد آن را گرفته ایم تا طوفان هاى بلا خاموششش نسازند.
شاید انسان هایی بیایند که قدر آن را بدانند و مشعل ها بر افروزند و…
این بود دلیل من براى دفاع از جمهوری اسلامى ایران که با همه نواقصش از بسیارى از نظام هاى جهان بهتر و موفق تر است.
در همه جهان یک مشت دیوانه فاسد حاکمند و در کشور من فرزانه اى عارف و دلیرى مدبر.
چرا یاریش نکنم و گوش به فرمانش نباشم؟
امام عاشقان، خمینى کبیر فرمود “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبى نرسد”
نمى خواهم به مملکتم آسیب برسد که تنها نظام ولایتى است که مملکتم را از آسیب ها حفظ کرده و مى کند. پس با افتخار از نظام جمهورى اسلامى که گردن طاغوت هاى زمان را شکسته و آنها را به ذلت و خوارى انداخته دفاع مى کنم…
ناقابل تقدیم به آخرین ذخیره ی ماهروی خدا؛
آدینه رسید ای شه دادار، کجایی؟
ای خال لبت نقطه ی پرگار، کجایی؟
بس نیست دگر جان جهان؟ پرده نشینی!؟
ای کاشف غم، مخزن اسرار کجایی؟
دل ها همه خون است، برآن غزه ی مظلوم
داعش سر دین، برده سر دار! کجایی؟
دنیای زبون، پر شده از ظلم و جنایت
ای منتقم سیلی اغیار (اشرار) کجایی؟
برپاست علم، در ید آن یار خمینی (ره)
ای حامی آن دست علمدار کجایی؟
یک عمر به عشق رخ تو، ندبه بخواندیم
ای عطر تن آن تن تب دار کجایی؟!
سلام؛
وبتون خیلی عالی و زیبا بود.
به وب من دعوت شدید، حتما سر بزنید.
نظرتونو درباره ی مطالبم بگید.
خیلی دوس دارم با شما تبادل لینک کنم. اگه ممکنه خبرم کنید.
ممنون
سلام؛
http://www.getsmile.com/emoticons/funny-smileys-68129/bye.gif
دوست داشتنی.
دلتنگ ماه خدام. حیف که ماه رمضان رفت. شکر که روی ماه خدا هست.
سلام مجدد……………..
عوارض جانبی! (گفت و شنود)
گفت: برخی از کارشناسان اقتصادی اعلام کردهاند که بسته پیشنهادی دولت برای «شکستن رکود تورمی» بر گرفته از نسخه صندوق بینالمللی پول است.
گفتم: خب! چه عیبی دارد؟! اگر نسخه کارسازی باشد و تورم را کاهش دهد، باید از آن استفاده کرد.
گفت: این کارشناسان میگویند، طرح یاد شده، نسخه شکستخورده صندوق بینالمللی پول است که از دولت سازندگی تاکنون در حال اجرا شدن است و پیآمدها و آثار بسیار زیانآوری داشته است.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو برای سرماخوردگی به پزشک مراجعه کرد. دکتر یک نوع قرص تجویز کرد و گفت؛ البته مصرف این قرص با برخی عوارض جانبی همراه است، مثل؛ سرگیجه، سردرد، نارسایی کبد، احتمال سکته قلبی و… یارو گفت؛ آقای دکتر! خب! اگر با همان سرماخوردگی خودم کنار بیام و تحملش کنم که خیلی باصرفهتره!
خصوصی!
یه پیشنهاد بی ربط به موضوع الان.
داشتم فکر می کردم که یه متن بنویسم با تمام تیترهای قطعه ۲۶!
واقعا حوصله ام نشد! (بنده با افتخار میگویم که اهل شیراز هستم.)
پیشنهاد می کنم که یه متن کامل با تیترهای قطعه ۲۶ بنویسید…
هنوز منتظریم؛
پیشنهاد جالبیه!
ببینیم صاحب قلم چه نظری دارند….
خدایا این توهم رو ازم بگیر. کامنت هایی رو می بینم که بعد مدتی یا غیب میشن یا دستخوش تغییر!
هاتف؛
فکر می کردم فقط من اشتباه می کنم! 🙂
آخرالزمان شده! 😐
السلام علیک یا ابا عبدالله…
هشتاد و شش روز مانده تا محرم…
کاش می تونستیم تموم سال مثل ماه رمضون خوب باشیم، کاش!
یادش بخیر
قدیما وقتی می خواستیم بریم بیرون، یه جا بیشتر نمی رفتیم -خونه ی مامانی- اون موقع ها فقط با اتوبوس می رفتیم… چقدر منتظر می شدیم… چند دقیقه یک بار یکی از اعضای خانواده چند قدمی می رفت جلو تا اگه نشونی از اتوبوس دید خبرمون کنه، بعضی وقتها حتی تا وسط خیابون هم می رفتیم از شدّت انتظار… یه چیزی رو خیلی خوب می دونستیم، اینکه اتوبوس هر چند دیر ولی حتما میاد… وقتی اتوبوس میومد از خوشحالی می خواستیم بال در بیاریم!
حساب کار اهالی قطعه هم مثل اون روزهاست، منتظریم داداش حسین با یک متن جدید بیاد و همه رو خوشحال کنه…
گاهی به آسمان نگاه کن…
.
.
.
از آنتونوف خبری نیست؟ خب، خدا رو شکر… می تونی به کارات برسی! 🙂
(خصوصی)
زخم قدس با صدای پویا بابایی
http://bachehayeghalam.ir/audio/last-audio/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%BE%D9%88%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C/
بعد از این هرجا هر ملتی، هر گروهی، با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرشایم، کمکش میکنیم، و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم…
خون گرفته خاک غزه را…
باز زخم قدس تازه شد
خون سنگ آمد به جوش…
باز وقت انتفاضه شد
آنطرف خشابهای پر…
آنطرف گلوله و فشنگ
دستهای خالی اینطرف…
اینطرف فقط سنگ
در کمین قبلهی نخست…
آنطرف سپاه فیل
سنگ دست لشکر خدا…
اینطرف ابابیل
باز ظلم و ظلم و ظلم و ظلم…
باز زور و زور و زور و زور
باز قتل و غارت و ترور…
پیش چشم دوربین کور
میشود خون بیگناه کودکان روان…
در سکوت این و آن
میشود بر سر تمام شهر، وقت خواب…
سقف آرزو خراب
میچکد باز از خلیج فارس تا خزر…
اشک چشمهای تر
میرسد در جواب نعرههای ظلم و زور…
بانگ مردمی غیور
گریههای مادران داغدار…
زار و زار
بر سر جنازهی پسر…
بیقرار
باز ادعا و ادعا…
باز حرفهای بیعیار
باز وعدههای بیعمل…
باز قطعنامه و شعار
وای از این هجوم فتنه از زمین و آسمان…
بمبهای بیامان
تا کجا به اسم روزنامههای بیطرف…
تیترهای ناخلف
وای از این چشمهای بسته بر عذابها…
کورها و خوابها
تا کجا ننگ صلح بدتر از شکست…
دستهای روی دست…
خیلی داغی… بپا نسوزی برادر!
_(▓▓▓▓)
.(▓▓▓▓)
(▓▓▓▓)
(▓▓▓▓)
(▓▓▓▓)
.(▓▓▓▓)
_(▓▓▓▓)
__(▓▓▓▓)
___(▓▓▓▓)
____(▓▓▓▓)
_____(▓▓▓▓)
______(▓▓▓▓)
______.(▓▓▓▓)
_______(▓▓▓▓)
_______(▓▓▓▓)
_______(▓▓▓▓))
______((▓▓▓▓▓))
______(▓▓▓▓▓▓)
_____((▓▓▓▓▓▓))
____(▓▓___▓▓▓▓)
___.(▓▓___▓▓▓▓))
___▓▓▓___▓▓▓▓▓))
_(▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓)
((▓▓▓▓________▓▓▓)
(▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓___▓▓___▓▓▓)
(▓▓▓▓___▓___▓▓▓▓)
(▓▓▓▓_____▓▓▓▓▓▓)
(▓▓▓▓___▓___▓▓▓▓))
(▓▓▓▓___▓▓___▓▓▓))
(▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓)
(▓▓▓▓________▓▓▓▓)
(▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓▓▓)
(▓▓▓▓_____▓▓▓▓▓▓))
(▓▓▓▓___▓▓▓▓▓▓▓▓)
(▓▓▓▓________▓▓▓▓)
((▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓))
_((▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓)
__((▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓))
___((▓▓▓▓▓▓▓▓))
____((▓▓▓▓▓▓▓))
_____((▓▓▓▓▓▓)
______((▓▓▓▓))
_______((▓▓▓))
_______((▓▓▓)
______((▓▓▓)
_____((▓▓▓)
____((▓▓▓)
___.(▓▓▓)
__(▓▓▓)
.(▓▓▓)
(▓▓▓)
((▓▓)))
((▓▓))
_(▓▓))
__(▓▓)
___(▓▓)
____(▓▓)
_____(▓▓)
______(▓▓)
_______((▓)))
________((▓))
_________((▓)
_________((▓)
_________(▓)
________(▓)
_______(▓)
______(▓)
آزاده نامداری در مصاحبه با روزنامه صبا: از فرزاد حسنی طلاق گرفته ام.
خطبه عقدی که سیدحسن مصطفوی بخونه، یک سال هم دوام نمیاره!!
😐
یه سوال دارم، لطفا مسئولین قطعه رسیدگی کنند!
چرا بیشتر نظرات، بالاش نوشته خصوصی؟!
بعد چرا اونایی که عمومی هست، بعضا تایید نمی شه، ولی خصوصی ها اکثرا تایید می شه؟!
کدش چیه؟!
اگه اسم رمزی، دکمه ای، چیزی داره بگید تا ما هم بزنیم!
اصلا حالا که این طور شد، طنز می نویسم!
اینم نمونش؛
«گفت و شنود قطعه ۲۶»
گفت: بعضی اهالی قطعه شاکی هستن که چرا نظراتشون رو که به صورت خصوصی در قطعه می زنن، تایید می شه!
گفتم: آخه باید اولش بنویسی خصوصی تا فقط مدیریت بخونه.
گفت: اتفاقا اولش نوشتم “خصوصی” ولی نظر رو عمومی کرده هیچ، کلمه “خصوصی” رو هم توی متن نظر آورده! نکرده لااقل اون رو پاک کنه!!
گفتم: والا چی بگم، به طرف میگن اسم فیلمی که توی نوروز از شبکه ۳ پخش می شد چی بود؟ میگه “حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی”!
البته فالبداهه بود، باید روش کار کنم!
http://kayhan.ir/fa/news/20765
* میخواستیم بدانیم متولی تورهای یک روزه در کشور کیست؟ با پرداخت مبلغ ۱۰۰ هزار تومان به حساب شرکت توریستی {…} برای دیدن غار علیصدر در همدان ثبتنام کردم. به جای همدان، ما را به تنگه واشی بردند! جالب اینکه غذای ما را به افراد دیگر فروختند! همه اینها به کنار، با گذاشتن نوار، برخی را به رقاصی واداشته بودند. «عبدی»
کیهان: نام مؤسسه مذکور در دفتر روزنامه موجود است.
ــــــــــ *** ــــــــــ
گریه دار و البته یه جورایی خنده دار هم هست!
دقایقی پیش یک هواپیمای مسافربری در مسیر تهران – شیراز به سلامت به زمین نشست!
کارشناسان در حال بررسی علت ماجرا می باشند!!
خصوصی (!)
دیوونه داداشی؛
دست بردار از سر این هواپیماهای بخت برگشته و الا روحانی دلخور میشه ازت. دیدی که چقدر بی تربیته؟؟
یه وقت حرف ناجور می زنه، اینجا هم خانواده نشسته!!
می گفت: خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد می زنند: … آزادی… آزادی… آزادی… و عابران خسته می پرسند: آزادی چند؟ و من عابری را دیدم که از راننده سوال می کرد؛ آزادی کجاست؟ راننده گفت: رد کردی… آزادی قبل از انقلاب بود…
گفتم: از غرب که به میدان آزادی نگاه کنی، آزادی قبل از انقلاب است. از میدان امام حسین (ع) که به آزادی نگاه کنی، آزادی درست میفتد بعد از انقلاب. پس بنگر در کدامین سو ایستاده ای…
چه کامنتی گذاشت مسعود!!
big like داشت.
دوستان؛
متن داغ ستون یسار رو تا داغه بخونید.
🙂
……………………..
ساحت پاک این وبلاگ رو با یادآوری ضد دین بودن اصلاحات و وطن فروش بودن دولت تدبیر کلیدی آلوده نمی کنم که بردن نام منافقان بدون مرگ بر منافق ننگ است اما فرمودید
“ما اصولگرا هستیم با افتخار و «مقاومت بر منافع ملی» از مهمترین اصول ماست”
جسارتا تو دوره ای که محسن رضائی و ولایتی و بقیه نوکران اکبر خودشون رو اصولگرا معرفی می کنند، شما خودتون رو اصولگرا معرفی نفرمائید…………
حاجی چرا دیگه مطلب نمی زنی؟؟؟
چرا نیستی؟؟؟
نکنه مردی؟؟؟
نکنه دادگاه حکم به اعدامت داده؟؟؟
نکنی شکست عشقی خوردی دپرسی؟؟؟
نکنه دپرسی باعث شده کمتر تو کار سیاست و جامعه سرک بکشی؟؟؟
راستشو بگو حاجی کدومشه…
با همه آدمایی که داری؛ گاهی اونقدر بی کسی که هیچ کسی نیست که باهاش درد دل کنی. گاهی دلت می خواد یکی باشه که به پهنای صورت اشک بریزی و اون فقط اشکاتو نگاه کنه، یکی که فقط بتونی واسش گریه کنی. گاهی اونقدر بغض داری که دیگه از گریه کردن جلوی آدما خجالت نمی کشی. دیگه از فریاد دردهات خسته شدی اما هیچ کس انگار نمیفهمه تو چی میگی…………..
گاهی فکر میکنی مرگ؛ آیا خیلی سخته؟
دلت می خواد بهش فکر کنی ولی هنوز حس ترسی مبهم، زبونت رو میگیره که فکرتو روش جاری نکنی…
سلام……………..
التماس دعا
دو ماه بیشتر تا ماه رمضان نمونده اما آیا … هستیم؟!!
دیدم حالم گرفته، رفتم “پنج دری” آخه قشنگ می نویسه
حال آدم خوب میشه! اما انگار این پست آخرش… ولی پست قبلیش حالمو بهتر کرد!
http://panjdari.blogfa.com/
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/421936/
فوق العاده است!