نه با «بهشت» دل صافی دارند، نه با «خیابان بهشت»

هنوز ماه رمضان است و من متعجبم از بعضی رجل سیاسی که چرا عبرت نمی‌گیرند از گذشته… که چرا درس نمی‌گیرند از فرامین مبارک همین لیالی در همین حوالی؟! کم در خطبه‌ها از معصوم نقل به مضمون شده که؛ «مومن آنچه را بر خود نمی‌پسندد، نباید بر دیگران هم بپسندد»؟! کجا بودند شب قدر بعضی‌ها که این همه گوش‌شان در مواجهه با سخن سلیم، سنگین است؟! کجا بودند؟! چه می‌کنند؟! کدامین بیراهه می‌روند؟! عصر اصلاحات فلان کسک زمانی که رئیس کابینه بود، بدترین برخوردها را داشت با شهردار وقت. اذیت‌ها می‌کرد، آزارها می‌رساند. دولت را در پهنه جایی به وسعت همه مساحت ایران در دست داشت اما چشم دیدن شهردار تهران و ۴ تا خدمت‌رسانی شهرداری را نداشت. اینقدر بخیل بود که یک روز سر حضور رئیس رسانه ملی در هیات دولت، داستان درست می‌کرد، دگر روز وقتی یک ربع دیرتر به همایش دانشگاه می‌رسید، سخنرانی را با حمله به احمدی‌نژاد آغاز می‌کرد که چرا باران، زیادی باریده؟! از قضا اندکی بعد، همین شهردار تهران که افتخار به «لباس نارنجی» می‌کرد و عکس با رفتگران می‌انداخت، با رای معنی‌دار ملت به صندلی ریاست بر‌ جمهور تکیه زد. گمانم مردم می‌خواستند او بیش از آنکه رئیس‌جمهور باشد، همچنان شهردار باقی بماند، منتهی شهردار همه ایران! و این بار به همه ایران خدمت کند. او در دولت اول خود، شاید چون هنوز خیلی با گرد و خاک شهر و شهرداری و خدمت بی‌مزد و منت، فاصله نگرفته بود، به نسبت هوای تهران را داشت، همچنان که هوای همه جای ایران را. کم می‌شد که حکایت امروز، پاستور -فی‌الواقع سعدآباد!- را با «زور و شلاق» به جنگ «بهشت» بکشاند! کم می‌شد که حکایت دولت دومش، برزخی کند اوضاع و اعصاب را! مع‌الاسف احمدی‌نژاد در دولت دهم فراموش کرد روزگاری شهردار بوده! و برد از یاد گذشته‌ها را! از منتهی‌الیه شمال غرب کشور تا آخر آخر آخر جنوب شرق و از جنوب غرب تا واپسین ذره از خاک شمال شرق، رئیس‌جمهور بود و در تمام این مساحت، دفتر و دستک و وزارتخانه و استانداری و سازمان داشت اما وای از مرض بخل که مسری بود عجیب…

xwjhcfutz43f0ap2zvy

او هم در دومین دولتش، حکایت دوره دوم رئیس‌جمهور پیش از خود، همچین که به شهرداری تهران و شهردار تهران می‌رسید، دبه در می‌آورد؛ یک روز پول نمی‌داد، یک روز پول می‌خواست، یک روز بدهی پاستور به بهشت را منکر می‌شد، یک روز اجازه ترخیص اتوبوس‌ها را نمی‌داد. گویی جنگ داشت با قالیباف! گویی یادش رفته بود که روزگاری، در عصر اصلاحات، خودش خوش نداشت دولت سر عداوت با شهر و شهرداری پایتخت داشته باشد! مع‌الاسف احمدی‌نژاد در ۴ سال دوم، آنچه را برای خودش، زمان حضور در شهرداری، نمی‌پسندید، عجبا که بشدت برای محمدباقر شهردار می‌پسندید! این وسط شانس آورده بود قالیباف که چون دیگران، برادرانی در معرض دید نداشت و الا جناب رئیس‌جمهور نشان داده بود که در رایت سی‌دی و کپی و تکثیر انواع و اقسام «بگم بگم»، تبحری در حد اعجاز دارد! اینک یک سالی از رفتن او گذشته و رئیس‌جمهور جدیدی آمده اما علی‌الظاهر، قصه نامهربانی دولت همه ایران با شهرداری فقط تهران، سر درازی دارد! رئیس‌جمهوری که خودش شهردار تهران بود، شد آن، شد آن همه بی‌مهر با شهردار، چه توقع می‌توان داشت از کلید اعتدال که همان اول بسم‌الله، بولدوزری زد و قفل دل شهردار جبهه و جنگ را شکاند؛ «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم»! بعضی‌ها دلخوش به همین حقوق خوانده شده، فکر می‌کردند دولت، حافظ حق و حقوق شهرداری ام‌القرا هم خواهد بود اما چندین و چند ماه از پیشنهاد دکتر قالیباف به دولت دارد می‌گذرد، هنوز اصحاب کاخ سعدآباد یک محل خشک و خالی به پیشنهاد شهردار تهران نگذاشته‌اند! تو گویی علاوه بر «بهشت»، با «خیابان بهشت» هم همچین دل صافی ندارند! سطور بالا، اشاره به کدام پیشنهاد شد؟ همان‌که روزی شهردار تهران گفت؛ «اختیاراتش را بدهید، امکاناتش را بدهید، حل معضل آلودگی شهر تهران که من شهردارش باشم، با من». قالیباف خواست با شجاعتی شاید زیاده از حد، بلکه با گذشتی شاید زیاده از حد، از بارهای انباشته و تلنبار شده روی دوش دولت کم کند، در امری مهم و توی چشم، به دولت کمک کند، جوابگو هم خودش باشد بلکه اساسا خیال دولت را از وزش باد و احیانا تبدیل مکرر و عبرت‌آموز باد مورد تمسخر واقع شده به توفان و گردباد، راحت کند اما دولت اهل حق و حقوق، انگار نه انگار! شاید اگر یک نامزد انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ این حق را داشت که دعوت ناهار وحدت دولت اعتدال را محلی ننهد، همین شهردار تهران بود اما از زمین تا آسمان تفاوت دارد مشی و منش نامزد شکست خورده اصولگرا در سال ۹۲ با بی‌منشی، بلکه اساسا ددمنشی نامزد شکست خورده اصلاح‌طلب در سال ۸۸! نوشتم «اصلاح‌طلب»! تصحیح می‌کنم؛ مریض… مریض! «فی قلوبهم مرض»! و این فقط ما نیستیم که در کمال بهت و تعجب می‌بینیم جماعتی، مرتب و مکرر فساد و افساد می‌کنند لیکن در اوج وقاحت، تابلوی بشدت تابلوی «اصلاح‌طلبی» بلند کرده‌اند! بسی جلوتر از ما، حضرت باری تعالی، در نخستین آیات بزرگ‌ترین سوره‌اش، در همان اول بسم‌الله قرآن می‌فرماید؛ «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون. و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی‌الارض، قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون». تا به زوایای دیگر افساد به نام اصلاح برسیم، همان به اندکی تامل کنیم که چرا این‌همه حامیان دولت کنونی با شهردار تهران، بی‌تحمل و نابردبار هستند؟! این است آیا جواب تبریک زودهنگام دکتر قالیباف به جناب روحانی؟! این است آیا پاسخ آن همه قانونگرایی، با وجود حداقلی‌ترین برد ممکنی که یک رئیس‌جمهور می‌تواند داشته باشد؟! این است آیا واکنش به خویشتنداری کسانی که ۲۴ خرداد ۹۲ رای به دیگر نامزدها داده بودند؟! این است آیا اعتدال؟! این است آیا شکر حضور نامزدهایی از تبار همین شهردار تهران در ناهار وحدت، به جای اینکه احیانا کشور را چون بخت‌برگشتگان هشتاد و هشتی بخواهند به آشوب بکشانند؟! خدا نکند نردبان فلان ماشین آتش‌نشانی، دیر باز شود! همان دولتمردانی که ده‌ها بار متاثر از نواقص اتوبوس اسکانیا، به راحتی از کنار خون ریخته شده فرزندان این ملت گذشته و هنوز هم می‌گذرند و اندکی خم به «ابروی امید» و «آبروی تدبیر» خود نمی‌آورند، چنان سریع نامه می‌نویسند و چنان عجول شهردار تهران را می‌نوازند که آدمی گمان می‌برد کینه شخصی با قالیباف دارند! بعضی‌ها براساس آنچه مرقوم نمی‌دارند اما فی‌الواقع اتفاق افتاده، به چه ضعیفی توافق می‌بندند و به چه آسانی از حقوق ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و استقلال ملی می‌گذرند اما آنجا که پای تخریب مدیریت جهادی در میان باشد، از هیچ چیز نمی‌گذرند! در آخرین نمونه از این رفتار و گفتار خارج از حیا، رسانه‌های دولتی، همصدا با رسانه‌های آمریکایی، همصدا با رسانه‌های اسرائیلی و همصدا با ماهواره‌های مورد علاقه آقای رفسنجانی، بلکه جلوتر و تندتر و افراطی‌تر از بوق‌های اجنبی، شهردار تهران را به سبب عملی من باب راحتی مضاعف زن ایرانی، چنان مورد تاخت و تاز قرار داده‌اند، کانه ذنب لایغفر مرتکب شده! این جماعت، بیشتر «فی قلوبهم مرض»‌ اند، تا اینکه بخواهند اصلاح‌طلب یا اعتدالی باشند اما لازم است برای این حرف‌ها که می‌زنیم، مثالی اقامه کنیم تا فی‌المجلس ببینیم راحتی زن ایرانی به چیست بلکه آن وقت متوجه گناه شهردار تهران هم شدیم! هر قطار مترو، ۱۰ واگن دارد که ۸ تای آن عمومی، یعنی هم برای خانم‌هاست، هم برای آقایان اما ۲ واگن، صرفا اختصاص به خانم‌ها دارد و ورود آقایان به آن ۲ واگن ممنوع است. همه ما، هم من نویسنده، هم شمای خواننده، مکرر دیده‌ایم که حتی با وجود خالی بودن واگن‌های عمومی، اغلب قریب به اتفاق زنان ما ترجیح می‌دهند در همان ۲ واگنی سوار شوند که مختص خودشان است، ولو اینکه بخواهند سر پا بایستند و این مهم، در حالی است که ورود خانم‌ها در ۸ واگن عمومی، کاملا آزاد است. از این واقعیت غیرقابل انکار و مثال کاملا ملموس، به ۲ نکته فوق‌العاده مهم می‌رسیم؛ اولا زن ایرانی، اعم از اینکه چادری باشد یا مانتویی، حتی اعم از اینکه با حجاب کامل باشد یا حجاب نصفه و نیمه، فی حد ذاته، مراقب حد و حدودها هست، آنقدر که عمدتا سختی ایستادن در ۲ واگن اختصاصی را به راحتی نشستن در واگن‌های عمومی ترجیح می‌دهد، بی‌آنکه حضورش در این ۸ واگن، غیرقانونی یا غیرشرعی باشد. فلذا کسانی که زن مسلمان ایرانی را با توسل به بعضی چیزها -که ما نیز هرگز منکر وجودش نیستیم- مشتاق بی‌بند و باری و رابطه‌های خاص می‌دانند، باید بدانند که «مریض»، قلب خودشان است، نه زنان ما، که اساسا وصله «مرض»، «آلودگی»، «عناد»، «لجاجت» و «دنائت» به جامعه زن ایرانی نمی‌چسبد. البته زن ایرانی مثل مرد ایرانی ممکن است «ایراد و اشتباه» داشته باشد اما قدر مسلم، «قلب مریض» ندارد. ثانیا زن ایرانی، در پی راحتی، آسایش، امنیت و آرامش بیشتر خویش است و این را آنجا که پای در محیط جامعه می‌گذارد، در یک جمع زنانه، بیشتر و بهتر قابل حصول می‌داند تا جمع عمومی. قدر مسلم، اسلامی و شرعی هم که نخواهیم به موضوع نگاه کنیم و فقط طالب راحتی بیشتر زن ایرانی باشیم، خواست خود ایشان، حتی‌المقدور حضور در جمع زنانه است، اتفاقا من باب راحتی بیشتر. اینکه حتی باید داعیه‌داران زن‌سالاری را نیز خوش بیاید، اگر واقعا در ادعای‌شان صادق باشند! القصه! چندی پیش شهردار محترم تهران، من باب راحتی بیشتر خانم‌ها، سخنی کاملا سلیم و انسانی گفت که اجرای آن در ادارات زیرمجموعه شهرداری، به راحتی بیشتر خانم‌ها حین انجام وظایف محوله می‌انجامد. واقعا جای بررسی، تامل و درنگ مضاعف است که قلب بعضی‌ها تا کجا به امراض رنگارنگ دچار آمده که علیه یک سخن روشن و ساده که در پی راحتی بیشتر زن شاغل ایرانی است، چنین لشکری کشیده‌اند؟! از چیست ناراحتی این جماعت؟! و با چه مشکل دارند که در هر دوگانه‌ای، علی‌الدوام به طرف مریض ماجرا غش می‌کنند؟! فقط هم این امور نیست. در «تاریخ» که ورود می‌کنند، به «امیرکبیر» ناسزا می‌گویند و او را علنا «دیکتاتور» می‌خوانند اما در عوض به تطهیر کسانی می‌پردازند که تنها هنرشان، چوب حراج زدن بر مساحت ایران پهناور بوده! در «ورزش» حسین رضازاده را که هم خودش و هم تیمش، صاحب بزرگ‌ترین افتخار تاریخ وزنه‌برداری ایران بوده‌اند، می‌زنند. آیا جز این است که این جماعت، «فی قلوبهم مرض» اند؟! من لااقل در این بخش از نوشته، نمی‌خواهم بگویم که بعضی از این رسانه‌های متاسفانه دولتی و روزنامه‌خوار، چه از جان قالیباف می‌خواهند؟! بلکه اساسا حرفم این است؛ این جماعت، چه از جان زن ایرانی می‌خواهند که بیشتر ترجیح می‌دهند او را «ناراحت و معذب» ببینند تا «راحت و بی‌دغدغه»؟! من از خوانندگان عزیز عذر می‌خواهم اما یکی به من بگوید اسم دقیق‌تر این رفتار چیست؟! اصلاح‌طلب‌اند اینها؟! اهل اعتدال‌اند اینها؟! گویی کمین کرده‌اند تا یکی، حریم و حرمت و راحتی زن ایرانی را در رفتار و گفتار مراعات کند، بعد علیه او لشکر بکشند! آنهم به اسم اصلاح! و زیر علم اعتدال! آنچنان لشکر علیه هر آنچه مقوم عفاف و حیا ایضا راحتی زن ایرانی است می‌کشند، کانه به ضرب زور و شلاق، بنا دارند جامعه را جهنمی کنند! هر که بر مدار بی‌حیایی حرف می‌زند، از او حمایت می‌کنند، آنهم با پول بیت‌المال اما هر که حرف سالم و سخن سلیم می‌زند، فورا بولدوزر تهمت‌زنی را کار می‌اندازند بلکه روزگار طرف سیاه شود! تا یکی علیه ماهواره‌ها و شبکه‌های لجن که آدمی از دیدن آن در خانه و همراه با خانواده شرم می‌کند سخن می‌گوید، او را به تمسخر می‌گیرند، در عوض، از ضرورت ارتباط آزاد، ایضا آموزنده بودن فلان برنامه مستهجن داد سخن می‌رانند! تا برای مهار حداقلی این سیل خانمان برانداز، از پارازیتی استفاده می‌شود، فورا و بدون هیچ تحقیقی و به دروغ، مدعی سرطانزا بودن پارازیت‌ها می‌شوند! من واقعا نمی‌دانم چه کرمی در درخت خبیثه وجود این جماعت است که مرتب می‌خواهند به هر چیزی و هر کسی که سر و سری با فساد و افساد دارد، چراغ سبز نشان دهند؟! شگفتا! هیچ فسادی نیست، الا اینکه جماعت مریض داستان ما، برایش فرش قرمز توجیه پهن کنند! و هیچ شری نیست، الا آنکه مدعی شوند او هم حقوقی دارد! مختصر و مفید حرفی که شهردار تهران زد، یعنی «اصلاح» و لشکرکشی مشترک رسانه‌های معلوم‌الحال و معاند، دقیقا یعنی «افساد» اما «و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض، قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون». آری! شک باید کرد در شعور جماعتی که چشم دیدن راحتی بیشتر زنان و دختران جامعه ایرانی را ندارند. این جماعت مریض، برخلاف آنچه وانمود می‌کنند، بیشتر مشکل با شعور دارند تا شرع! و دقیقا منتج از همین بی‌شعوری است که با وجود این همه دفتر و دستک در جای‌جای ایران، چشم دیدن یک ساختمان چند طبقه در خیابان بهشت را ندارند! چشم دیدن مدیریت جهادی را ندارند! چشم دیدن کار و خدمت را ندارند! و مرتب می‌خواهند حاشیه درست کنند، بلکه با سیاسی‌کاری، وقت و انرژی و توان شهردار تهران را تلف کنند. این همه تنگ نظری، «والله بالله تالله» نوبر است، نوبر! دولت باید دولت باشد… و اگر نیست، و اگر به جای عزم داخل، علی الدوام نگاه به خارج دارد، و «نتیجه» هم نمی گیرد، به قالیباف، به اتوبان امام علی (ع)، به پل طبقاتی صدر، و به دریاچه زیبای خلیج فارس چه ربطی دارد؟! باور کنید رئیس جمهور، یکی دیگر است…

وطن امروز/ ۱ مرداد ۱۳۹۳

10

دو متن آخر صفحـ«۰۶ : ۲۰»ـه  وبـ«قطعه ۲۶»ـلاگ

{سر زد از افق، مهر خاوران…}
{من با خون شهدا کاسبی نمی کنم!}

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. ناشناس می‌گوید:

    رهبر انقلاب اسلامی به موضوع معماری ساخت و سازها در تهران نیز اشاره کردند و گفتند: حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدی ترین مسائل خود بدانند.
    حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تأثیرگذاری معماری و نمای ساخت و سازها بر فضای سبک زندگی افزودند: باید هرچه ممکن است محیط زندگی شهر، بگونه ای طراحی و ساخته شود که تحقق سبک زندگی اسلامی راحت تر، امکان پذیر باشد.

  3. هاتف می‌گوید:

    چه متنی بشه این متن! منتظریم

  4. سیداحمد می‌گوید:

    نادیده‌ها و ناگفته‌ها! (یادداشت روز)
    http://kayhan.ir/fa/news/19159

  5. هاتف می‌گوید:

    انگار که علاوه بر «بهشت»، با «خیابان بهشت» هم همچین دل صافی ندارند!

  6. صبا می‌گوید:

    آخه چرا باید در خرج کردن مال ملت، برای ملت بخل ورزید؟!
    واقعا به نظرتون احمدی نژاد، آدم بخیلی بود و حریص؟!!

  7. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “عصر افسادات! فلان کسک زمانی که رئیس کابینه بود…

    مع الاسف احمدی نژاد در ۴ سال دوم…

    و رئیس جمهور جدیدی که آمده…

    علی الظاهر، قصه نامهربانی دولت همه ایران با شهرداری فقط تهران، سر درازی دارد!

    وای از مرض بخل که مسری بود عجیب…”

  8. سائل الزهرا می‌گوید:

    “کسانی که زن مسلمان ایرانی را، با توسل به بعضی چیزها مشتاق بی بند و باری و رابطه های خاص می دانند، باید بدانند که «مریض»، قلب خودشان است.”

    آفرین!
    نقطه ضعف عمده ی استدلال پوچ این جماعت همین است.
    همین که زن ایرانی را مریض شکستن حریم ها و خواهان برابری چرند فمنیستی و مشتاق خودنمایی و بی بند و باری… می داننند، بزرگترین دلیل مرض خودشان است.
    خیال کرده اند مصلح اند ولی همانا که بد توجیه شده اند و بیشتر از آنکه عقاید مصلحانه داشته باشند، شعار های مفسدانه دارند.
    “و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض، قالوا انما نحن مصلحون”.

  9. سائل الزهرا می‌گوید:

    “انگار که علاوه بر «بهشت»، با «خیابان بهشت» هم همچین دل صافی ندارند!”

    اصلا قبول، مردم را نمی شود به زور وارد بهشت کرد، امّا به زور هم نمی شود مردم را وارد جهنّم کرد!

  10. هاتف می‌گوید:

    “من لااقل در این بخش از نوشته، نمی خواهم بگویم که بعضی از این رسانه های متاسفانه دولتی، چه از جان قالیباف می خواهند؟! حرفم در این سطور این است؛ این جماعت فاسد، و به شدت فاسد، چه از جان زن ایرانی می خواهند که بیشتر ترجیح می دهند او را «ناراحت در کنار نامحرم» ببینند تا «راحت در کنار محرم»؟!”

    خدا پدرتون رو بیامرزه، مطمئن بودم حتماً چیزی در این باره خواهید داشت. شما از خواننده عذر خواستید ولی بگذارید ما بدون عذرخواهی بپرسیم؛ “اسم دقیق تر این بی شرفی چیست؟! اصلاح طلب اند اینها؟! اهل اعتدال اند اینها؟!”

    خدا لعنتشون کنه با این اصلاح و اعتدالشون!

  11. هاتف می‌گوید:

    توجیح یعنی چی؟

  12. هاتف می‌گوید:

    حالا شما و شهردار محترم فعلا از دید راحتی بیش تر خانم ها وارد موضوع شدید که کاملا هم درسته. مثلاً عده ای از همکاران ما هستند که حتی برای تردد با آژانس که مدتی کوتاه در اون هستند، راننده خانم درخواست می کنند، اما این یک جنبه ماجراست. فضاحت هایی که در محیط ادارات اتفاق می افته، واقعاً چندش آوره………………..

  13. مجنون می‌گوید:

    این قسمتش عین عین عین حقیقت و واقعیته!
    «گمانم مردم می خواستند او بیش از آنکه رئیس جمهور باشد، همچنان شهردار باقی بماند، منتهی شهردار همه ایران! و این بار، به همه ایران خدمت کند. او در دولت اول خود، شاید چون هنوز خیلی با گرد و خاک شهر و شهرداری فاصله نگرفته بود، به نسبت هوای تهران را داشت، هم چنان که هوای همه جای ایران را.»

  14. مجنون می‌گوید:

    داداش حسین
    خودمونیم جدای از همه این مواردی که گفتی، کلا خیلی با قالیباف حال می کنیا 🙂

  15. پیر مرد می‌گوید:

    جانم حسین

  16. سنگربان می‌گوید:

    با حجاب و عفاف و سلامت جامعه برخورد سیاسی می کنند. هم آب رو گل آلود می کنند و هم ازش ماهی می گیرند. همه اش بخاطر اینه که بیشتر رو صندلی که اشتباهی روش نشستند بمونند. وگر نه همه می دونند پز آزادی بیان و عقیده و… اصلا به کارگزارانی ها و افساد طلبها نمیاد.
    انتظار شرافت و غیرت و انسانیت از این جماعت انتظار زیادیه….

  17. صبر می‌گوید:

    تا ساعاتی دیگر یعنی کی؟!
    البته خونده بودمش اما نظری نداشتم چون،

    ۱- افراد همیشه از نظر فکری در حال تغییر هستند و گوئیا بعدا کسانی باید جوابگوی خطاهایشان باشند که از آنها دفاع می کنند، نه خود خطا کننده و این بدبختی فرهنگ غلط ماست!
    ۲- از این نوع بی انصافیها برای همه می شود.
    ۳- از من می شنوید فقط رهبری را بچسبید. نمی گویم معصومند اما خطا بسیار کم دارند…
    ۴- ببخشید فضولی کردم 😐
    ولی نظرتان را در مورد عفت زنان قبول دارم، هر چند بعضی از آنها بد حجابند و واقعا کسانی که با طرحهای این چنینی مخالفت دارند در قلبهایشان مرض است…

  18. قاصدک منتظر می‌گوید:

    جماعت معاند افساد طلب، بی توجه به اصل طرح شهردار، فقط و فقط مغرضانه! دنبال تخریب شخصیت هستند و ساز مخالف می زنند!! و یک عده احمق تر از اون ها، با یک مشت دلیل واهی که بهترش می شه همون اراجیف پیش پا افتاده، دنباله رو این جماعت شدند و ریتم قلبشون برای حق و حقوق زنان به رقص دراومده…!
    معلوم نیست از کنار هم بودن زن و مرد در ادارات چه چیزی عاید این بی غیرت ها می شه که پیشنهاد این طرح این همه نگرانشون کرده…؟!
    الله اعلم!

  19. یه دانشجو می‌گوید:

    ظاهرا تفکیک جنسیتی اداره‌های شهرداری را گفتند نه مترو. هر چند آن هم کار درستیه!

  20. سائل الزهرا می‌گوید:

    یعنی چی که توجیه یعنی چی؟
    بد توجیه شده اند یعنی بد فهمیده اند، غلط فهمیده اند،اصلا غلط کرده اند که خیال می کنند فهمیده اند. خودشان و هوادارانشان بد توجیه شده اند که مصلح اند.

  21. ناشناس می‌گوید:

    باز این قدیانی رو جو گرفت؛ اح اح اح
    قــــالـــــــیــــــبـاف!!

  22. هاتف می‌گوید:

    سائل الزهرا
    به قول مهران مدیری الان ای که گفتی یعنی چه؟ خطاب به کی بود؟

  23. ! می‌گوید:

    حالا تا “تا ساعاتی دیگر” شما سپری بشه یه مطلب قابل تأمل:
    مرحوم آیت‌الله میلانی وقتی که منزلشان در طرح توسعه‌ صحن مطهر حضرت رضا(ع) قرار گرفت و خراب شد و خواستند برای ایشان منزلی بخرند، موافقت نکردند. ظاهرا این طور که شنیده شده فرموده بودند که با خریدن خانه موافق نیستم، برای اینکه من دیگر عمری ندارم، ولی با منزل اجاره‌ای موافقت کرده بودند. وقتی منزلی اجاره شد، ایشان تا وارد شدند، گفتند: اینجا نه، چون اینجا خیلی معصیت خدا شده است. خانه‌ای که مسبوق است به اینکه معصیت خدا زیاد در آن شده _خانه‌ای که در آن غیبت، موسیقی حرام، ترک صلوه، بداخلاقی، عصبانیت و گناه بوده_ این آثار را دارد، بر عکس خانه‌ای که در آن تلاوت قرآن بوده: «تَکثرُ بَرَکَتُهُ و تَحضُرُه المَلائِکَةُ و تَهجُرُه الشَّیاطینُ و یُضی ءُ لِأهلِ السَماءِ کما تُضی ءُ الکَواکِبُ لِأهلِ الارضِ وَ إنّ البیتَ الّذی لا یُقرَأ فیهِ القرآنُ و لایُذکَرُ اللهُ عزّوجَلَّ فیهِ، تَقِلّ بَرَکَتُهُ و تَهجُرُهُ المَلائِکةُ و تَحضُرُهُ الشَّیاطین».

  24. همشهری باکری می‌گوید:

    با اینکه از دوستداران احمدی نژادم
    ولی به قالیباف هم ارادت دارم

  25. چشم انتظار می‌گوید:

    مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ… ابراهیم ۲۶

    نامردی شاخ و دم نداره. ولی؛ خباثت که شما هم بهش اشاره کردید، شاخ و دم داره!! به استناد این آیه ی شریفه که گفته شد.

    همین حاج باقر، اگه تو اون بزم وحدتِ ارباب تفرقه و کینه!! شرکت نمی کرد، می دیدید چه الم شنگه ای راه می انداخت. اصلا من که می گم برای همین، اون سفره رو پهن کرد تا اینا نیان و باز یه مدتی خوراک درست کنه. که تیرش به سنگ خورد!!!

  26. نسیم می‌گوید:

    حرفها و اقدامات این اشخاص برای حفظ آرای خاکستری ای هست که سه-چهار روز مونده به انتخابات صدقه سری اشتباهات برخی آقایون اصولگرا به سمت خودشون جذب کردن و می خوان سه سال دیگه هم با حضور احتمالی قالیباف هنوز بر سر قدرت باشن…

  27. سیداحمد می‌گوید:

    بهترین تعریف برای این جماعت از خدا بی خبر، همان “فی قلوبهم مرض…” است.

    خیلی عالی وصف کردید! بهتر از این نمی شد:

    “من واقعا نمی‌دانم چه کرمی در درخت خبیثه وجود این جماعت است که مرتب می‌خواهند به هر چیزی و هر کسی که سر و سری با فساد و افساد دارد، چراغ سبز نشان دهند؟! شگفتا! هیچ فسادی نیست، الا اینکه جماعت مریض داستان ما، برایش فرش قرمز توجیه پهن کنند! و هیچ شری نیست، الا آنکه مدعی شوند او هم حقوقی دارد!”

  28. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    الان اسلامی ایرانی میاد و میگه:

    خوبه که اولش احمدی نژاد رو زدی و بعدش روحانی رو.
    هیچ وقت فراموش نکن که محمود منشا همه مشکلاته.

    🙂

  29. به جای امیر می‌گوید:

    صابون! (گفت و شنود)

    گفت: سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا گفته است؛ «‌ارتش اسرائیل باید به خاطر خویشتن‌داریش جایزه صلح نوبل بگیرد»!
    گفتم: یعنی اعتراف کرده که جایزه صلح نوبل را به فاسدترین، خونریزترین، آدمکش‌‌ترین و کثیف‌ترین آدم‌‌ها می‌دهند.
    گفت: دبیرکل سازمان ملل هم پیشنهاد کرده که فلسطینی‌ها خشونت ‌را کنار بگذارند! اسرائیل را به رسمیت بشناسند! و شلیک موشک از غزه را رها کنند! تا صلح برقرار شود!
    گفتم: این هم اعتراف صریح به ماهیت ضدبشری سازمان‌ملل.
    گفت: حالا خودت حسابشو بکن که با این جرثومه‌های فساد چگونه باید برخورد کرد؟
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو به بقال سرکوچه گفت؛ آقا صابون داری؟ جواب داد آره! گفت؛ پس اون دست‌های کثیف و آلوده‌ات را حسابی بشور، بعد ۲۰۰ گرم پنیر بده!

  30. یه دانشجو می‌گوید:

    خصوصی

    آخ چه اشتباهی کردم. شرمنده. همه اش به خاطر عادت به تندخوانی متن هاست. میشه نظر قبلی ام رو حذف کنید. لطفا!

  31. سیداحمد می‌گوید:

    یکی از ارزشمندترین کارهای قالیباف همین تفکیک محیط اداری خانم ها و آقایان بود. صحبتش در نماز جمعه هم خیلی خوب بود. دفاع درستی کرد از این تصمیم.

    “ما نظام اسلامی هستیم و غیرت دینی داریم… در این راه قول می‌دهم صادقانه و با استعانت از فرهنگ دفاع مقدس تلاش کنیم… بی بی سی هر چه می خواهد بگوید…”

  32. هاتف می‌گوید:

    به قول اون بنده خدا هرکی هرچی می خواد وَرگه وَرگه، اسلام از هَمَه بهترَه …

  33. ناشناس می‌گوید:

    این تصمیم شهرداری این رو می رسونه که اگر چهار تا مشاور دینی و فرهنگی درست درمون توی هر اداره و شرکتی و نهادی باشه، جرأتی به رئیس اون مجموعه میده که زیرمجموعه اش رو به سمت و سوی درست هدایت کنه که دین مردم حفظ بشه.

  34. شیدا می‌گوید:

    سلام
    اون مؤذب را که نوشتید همون معذب است یا معنى خاصى داره؟

    خصوصى – خصوصى

  35. هاتف می‌گوید:

    عادت دارم زمانی که نمازجمعه نمیرم از رادیو تهران یا معارف پیگیر خطبه های نمازجمعه و سخنرانی های پیش از خطبه باشم. جمعه وقتی آقای قالیباف این موضوع را مطرح کردند از این حرکت جهادی و انقلابی هم شوکه شدم و هم خیلی خوشحال. هرچند که یقین داشتم به قول شما اون “فی قلوبهم مرض” های “بی شرف” و “کرم درخت خبیثه وجود این جماعت” بیکار نخواهند نشست که البته خودشون هم به نمونه هایی از اون اشاراتی داشتند. ببین کار به کجا رسیده و فرهنگِ بی فرهنگ و کثیف غرب تا کجا نفوذ کرده که برای آنچه که حق هست و نه تنها در شهرداری بلکه در همه جا باید همین طور باشه چقدر حرف مفت می زنند! إن شاءالله این آبرویی که شهردار محترم برای رعایت حدود الهی گذاشتند بی جواب نمی مونه. این کار شهردار هم مصداق همون نصرت دین هست که تو این شبها از خدا می خواهیم به ما عطا کنه و کس دیگری را هم جایگزین ما نکنه… “وَ تَجعَلَنی مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ وَ لاتَستَبدِل بی غَیری” و البته باور داریم که با وجود قلوب مریض و کرم درخت خبیثه وجود این جماعت “ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم”.

    دوستان همه برای فراگیر شدن این فرهنگ مسئولیم.

  36. محمدعلی می‌گوید:

    یعنی اون زنهایی که به علت به فساد نیافتادن آقایون از کار اخراج شدن بهشون لطف شده و خودشون خبر ندارن؟! حتی اگه نون آور خونه بودن؟! جالب بود!

  37. ناشناس می‌گوید:

    ۱۰ توصیه رهبر معظم انقلاب درباره آداب نماز
    http://jahannews.com/vdciwzaput1ayw2.cbct.html

  38. صبا می‌گوید:

    “در درخت خبیثه” ه اضافه ست احتمالا چون شما به جای کسره ربط از «ه» استفاده نمی کنید میگم.

  39. چشم انتظار می‌گوید:

    هاتف؛

    اون بنده ی خدا تو فیلم مستند (برای آزادی) اصالتا سبزواری هست. هنوز هم زنده ی و محکم و پای کار… چند وقت پیش تلویزیون باهاش مصاحبه ای داشت…

  40. صبا می‌گوید:

    خونه پدری م اندرونی و بیرونی داشت، اصلا دو تا در حیاط داشت. همیشه به شوخی به دیوار وسط خونه می گفتم: از موانع ازدواج! یعنی تو خونه ما تقریبا به جز بزرگترای فامیل، مردای مهمون دیگه رو نمی دیدم. البته نوروز و تابستان که می رفتیم شمال، دیگه از این خبرا نبود، ییلاق که کلا دیگه دیوارا همه نصفه بود و نصف حصار خونه هم درخت سپیدار و بید بود!! اما خونه شوهرا از این خبرا نیست، یعنی اصلا خونه های جدید به این سبک ساخته نمی شوند و اگه خونه نوسازی که مردونه ش -حالا نه از حیاط که از در ورودی- جدا باشه بخواهی (به قول دوستم) باید خدا تومن پول داشته باشی.
    البته من هنوزم به حرف پدرم گوش میدم و سفره رو جدا می اندازم، پدرم میگه با نامحرم سر یه سفره غذا خوردن؛ حیا رو کم می کنه!
    اون روزا توی عالم بچگی و نوجوونی شاید خیلی با این سبک زندگی موافق نبودم اما حالا بعد از چند سال زندگی دلم می خواد خودم بچه هامو اینطوری تربیت کنم و می فهمم که اونی که اسلام میگه از همه راه ها پسندیده تره.
    جدا کردن حریم محرم و نامحرم به معنای عزلت نشینی نیست چه اینکه من و اطرافیانم که به این سبک زندگی می کنند چه زمانی که در خانه پدرم بودم و چه الان، شغل و ارتباطات اجتماعی داریم…
    اما به نظرم؛ حریم خانه را باید کاملا محل آرامش و امنیت جسم و خیال فراهم کرد. حتی ما بچه مومن ها هم گاهی از شیطان غافل می شیم. خیال را نباید دست کم گرفت. توی جامعه هم تا اونجا که امکان داره تفکیک جنسیتی به نفع زن و مرد و خانواده است! باورش برام سخته کسی با این مخالف باشه و “مریض” نباشه!

  41. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    خانم های زیر ۴۵ تا ۵۰ سال رو باید تو محیط کار از مردها جدا کنند
    بالای ۴۵ ۵۰ سال اشکالی نداره
    اساسا کار کردن خانم ها محل اشکاله اما خب بعضی ها چاره ای ندارن و نون آور خانواده هستند و …
    این ها رو هم میشه سازمان دهی کرد جداگانه
    اولین نفع این کار برای خود خانم هاست. حالا بی بی سی هر چی می خواد بگه بگه
    مگه ما معطل اینیم بی بی سی تکلیفمون رو معلوم کنه؟

  42. سائل الزهرا می‌گوید:

    هاتف؛

    اون جوابی که بنده دادم خطاب به سوال شما از توجیح(!) بود. درمتن فقط یک بار لفظ توجیه به چشمم خورد که سوال شما از اون قسمت بیربط به نظرم اومد و گفتم شاید از کامنت من سوالی دارید. امیدوارم قانع شده باشید.

  43. هاتف می‌گوید:

    چشم انتظار؛
    چقدر این سرباز رو دوست دارم، کاش می دونستم و اون مستند رو می دیدم. إن شاءالله همیشه سالم و پای کار باشه. انقدر حرفش حق و شیرینه که هر وقت تکرار می کنی بازم به دلت می شینه. مثل اینکه اون زمان هم رتبه بندی برای اظهار نظر وجود داشته که موقع معرفی، خودش را با اون معرفت قلبی که نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی داشت هیچ می دید و می گفت من یک سرباز، سرباز صفر، زیر صفر… ای جونم 🙂

    محمد علی؛
    شما مطمئنی اخراج شدند؟! کمی به این حرفت (دلیل اخراج) هم فکر کن!

  44. لیلی می‌گوید:

    إستَأذَنَ أعمَی عَلَی فَاطِمة (علیها السلام) فَحَجَبتِه، فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله) لها: لِمَ حَجَبتِیه و هُولا یَراکَ؟ فقالت (علیها السلام): “إن لَم یَکُن یَرانِی فإنِّی أراهُ و هُو یَشُمُّ الرِّیح” . فَقال رسول الله (صلی الله علیه و آله)” أشهَد أنَّکَ بضعَة مِنِّی”

    مردی نابینا از حضرت فاطمه (علیها السلام) اذن خواست که داخل خانه شود. فاطمه (سلام الله علیها) خود را از او پوشاند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود: به چه سبب خود را مستور کردی و حال این که این مرد نابینا تو را نمی بیند. حضرت زهرا (علیها السلام) پاسخ داد، “اگر او مرا نمی بیند، من او را می نگرم، و اگر چه او نمی بیند، اما بوی زن را استشمام می کند.” رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: “شهادت می دهم که تو پاره تن منی”.

    «««خَیرٌ لِلنِّساءِ أن لایَرَینَ الرِّجال و لایَراهُنَّ الرِّجالُ/

    «««آن چه براى زنان نیکو است، اینکه بدون ضرورت، مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز او را ننگرند/

  45. یک خبرنگار می‌گوید:

    سلام

    امیدواریم طرح “سالم سازی محیط کار برای بانوان” در سراسر کشور اجرایی بشه…

    حتی اگر به مذاق برخی خوش نیاید…!!

    درود بر مروجانِ غیرت دینی در جامعه…

  46. ناشناس می‌گوید:

    کاش با عینک انصاف نگاه مى کردید، نه…

  47. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    یه استکان!!!
    با اینکه دوبار به محمود رای دادم، ولی به شدت معتقدم فسادی که در چهار سال دوم در اقتصاد و فرهنگ مملکت بوجود اومد، از زمان مادها! بی سابقه بوده.
    ولی خوب، این دلیل نمیشه که اگه تو این دولت هم خبطی هست، سکوت پیشه کنیم. هر چند که متوجه نشدم ماجرای این متن دقیقا چی بود! از روی کامنتها یه چیزایی دستگیرم شد. علی ای حال، یه ٣٠ سالی دیر اقدام شد! دختر ایرانی که ساپورت پوش شد، دیگه نمی شه مانتوی اپل دار تنش کنی!!………………….

  48. ف. طباطبایی می‌گوید:

    با کامنت صبا همذات پنداری کردم!!
    خونه ای که اندرونی و بیرونی داره، بهشته.
    همیشه تو خونه، اگه کلی مهمون هم داشته باشیم، خیالمون راحته که می تونیم راحت باشیم چون مسیر مهمون و نامحرم، اصلا سمت ما نمیاد.
    البته شانسی که من آوردم اینه که بعد از ازدواج هم از این نعمت اندرونی و بیرونی بهره مندم چون در یکی از طبقات منزل پدر ساکنم. و همه چی برای مهمان، جدا درنظر گرفته شده تا آسایش اهل خونه به هم نریزه. حتما باید چنین شرایطی رو تجربه کنید تا حس کنید چه آرامشی وجود داره.
    اصلا نشستن با نامحرم سر یه سفره، لذت غذا خوردن رو از بین می بره.
    یک بررسی کوچیک نشون میده بیشتر کسایی که دم از آزادی و از بین بردن حریم ها می زنن، آدم های ناراحت و افسرده و مشکل داری اند.
    این خیلی خوبه که جامعه تا حدی که مقدوره، ارتباط زن با نامحرم رو کم کنه.
    به نظرم هر کی مخالف این تفکیک هاست، از نوعی بیماری رنج می بره.
    تو فلان کشور اروپایی که زن ها همیشه آزاد بودن و ظاهرا باید از این همه آزادی لذت ببرن و آرامش داشته باشن، وقتی یک استخر مخصوص بانوان تاسیس میشه، چنان مورد استقبال قرار می گیره که سریع سردمدارانشون احساس خطر می کنن و سنگ می ندازن جلو پای مسئول استخر. علت اون استقبال چیه؟ جز اینکه خانم ها در محیط خصوصی و زنانه، آرامش بیشتری دارن؟
    امیدوارم این روند تفکیک ها، به صورت معقول و درست ادامه پیدا کنه در همه نهادها.

  49. مرتضی می‌گوید:

    امام خامنه ای:

    ((عزیزان در دهه ی سوم ماه مبارک هستیم و این دهه نیز رو به پایان است. این روز هارا مقتنم بشمارید و رابطه تان را با خدا مستحکم کنید. در سایه ی این ارتباط قوی به سمت حل مشکلات دینی و دنیوی خود حرکت خواهیم کرد و انشاالله به این نایل خواهیم شد.))

    mojahedinislam.blog.ir

  50. بی نشان می‌گوید:

    انجام این حرکت انقلابی در این شرایط از طرف هرکس که باشد، واقعا قابل ستایش است…
    اما این متن بیشتر بوی احساسات جا مانده از دوران انتخابات را می داد تا حمایت از یک طرح انقلابی!
    مخصوصا این قسمتش: “شاید اگر یک نامزد انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ این حق را داشت که دعوت ناهار وحدت دولت اعتدال را محلی ننهد، همین شهردار تهران بود…”

  51. مهدی می‌گوید:

    حسین جان
    حاجی خاطره درباره کودکان مظلوم غزه چیزی نداره بگه؟ خوشا بحالش فقط خواب های استوانه ای می بینه که همه اش هم به نفعشه…

  52. دوست می‌گوید:

    با سلام خدمت حسین قدیانی؛ سرباز بصیر ولایت (مربوط به شما/ منتشر نکنید خواهشا)

    من از طرفداران پر و پاقرص شما هستم ولی با این یادداشت یاد ایام انتخابات و نامه های شما به آیت الله مصباح و جبهه پایداری افتادم. کمی ناراحت شدم. هر کس عقیده و فکری دارد و برای خودش محترم. من می خواهم مثل خودتان یه صغری کبرای ساده بچینم و نتیجه اش با شما. امام فرمودند؛ (به این مضمون) «هر وقت مستکبران برای شما سوت و کف زدند ببینید چه مشکلی دارید؟ ببیند چه نفعی به آنها رسانده اید؟ ببینید چه خطری متوجه انقلاب کرده اید؟» در این سالها هم مشخص شده که مستکبران عالم برای چه کسانی درایران سوت و کف می زنند. شما هم بارها در یادداشتهای تان آنرا بیان کرده اید. برای اصلاحات چی ها، برای لیبرالها، برای ملی مذهبی ها، برای فتنه گرها، برای سران شناخته و ناشناخته فتنه، برای پدرخوانده ها و…….. یک سوال: این افراد مورد حمایت مستکبران در انتخابات ریاست جمهوری نهم، دهم و یازدهم و تا حالا، نوک پیکانشان به سوی چه کسانی بوده؟ به طرف کدام طیف از اصول گرایان؟ افرادی چون لاریجانی، باهنر، نادران، توکلی، قالیباف و…….. انسانهای مومن ولایتمدار انقلابی هستند، دلسوز انقلاب، شکی نیست ولی باند قدرت و ثروت تا حالا کاری به کار آنها داشته است؟ این همه سایت و روزنامه زنجیره ای بر ضد آنها کاری کرده؟ مطلبی زده مگر قلیل مطالبی ضعیف! به غیر این است که نوک همه این پیکانها، آیت الله مصباح و اطرافیان ایشان می باشد؟ چرا؟ غیر این است که باند قدرت و ثروت می داند که متاسفانه می شود با بسیاری از اصولگرایان همراه شد یا آنها را به بازی گرفت، مگر مصباح و شاگردان و مریدان ایشان که در اصل مرید و سرباز ولایتند و حاضر به معامله و تسامح و تساهل نیستند. اشتباهات احمدی نژاد، به علامه و طرفدارانشان چه ربطی دارد؟ اشتباهات و زاویه گرفتن باولایت را که اول، ایشان گفتند و……… من یک دوست دار ساده ولایت در شهرستان هستم، نه مقامی دارم، نه مسئولیتی. وقتی می بینم که باند قدرت و ثروت و پدرخواندها و آقازاده ها و بزرگ زاده های داخلی که مستکبران عالم برایشان سوت و کف می زنند و حتی اصول گرایانی که بوی آنها را می دهند، همه به یک فکر و یک جبهه (که بیشتر، فکری است تا سیاسی) بزرگ فکری این گروه حمله می کنند، به این نتیجه می رسم که حرف حقی که فرمایشات امام ترسیم می کند در این فکر و جبهه و علامه متجلی می شود. یک سوال ساده: از آقای قالیباف که به بهانه طرفداری از ایشان، البته تقریبا بر علامه و جبهه پایداری تاختید و تاختن شما بیشتر مورد استقبال همان روزنامه و سایتهایی بود که الان می کوبیدشان. من هر کاری می کنم نمی توانم به خود بباورانم کسی که در خط رهبری و برای خدمت به قشر پایین جامعه می خواهد کار کند، بتواند تقریبا به گفته شخص خودشان ۴/۵ میلیارد تومان در سال ۸۴ درانتخابات هزینه کند. آیا رهبری به این کار راضی اند؟ من شما را خیلی دوست دارم و این درد دلی بود در دلم که برایتان نوشتم. اگر بیراه می روم، جوابتان را برای بیراه نرفتن یک دوست، به ایمیلم بنویسید.
    والسلام

  53. دانشجو معلم می‌گوید:

    سلام دوستان؛
    دیدار دانشجویی بودم، جاتون خالی بود… اهالی قطعه رو یاد کردم. من دیدار زیاد رفتم ولی هیچ دیداری، دیدار دانشجویی نمی شه. ان شالله قسمت دانشجویان قطعه بشه…

  54. شهیدزاده می‌گوید:

    الا لعنت الله علی القوم الظالمین من الاولین و الآخرین من القاسطین و المارقین و الناکثنین و الاصلاح طلبیون و الاعتدالیون و اعوانهم…

  55. علی می‌گوید:

    «اختیاراتش را بدهید، امکاناتش را بدهید، حل معضل آلودگی شهر تهران که من شهردارش باشم، با من»
    یه قالی که سهله، صد تاشون هم تو این مورد نمی تونن کاری کنن.

    بوهای خوب از این متن به مشام نمی رسه… البته اگه نگی مریضی قلبی داری!

  56. مصطفی می‌گوید:

    آقا من یه سوال دارم
    آیا مسئولان وطن امروز پدر مسئولین طراط نیوز رو کشتن که هی حمله می کنن به این روزنامه؟
    http://www.seratnews.ir/fa/news/188823

  57. سیداحمد می‌گوید:

    بعضی ها چون خودشون فقط درگیر سیاست هستن و همه زندگی شون بر مدار سیاسی بازیه، فکر می کنن حسین قدیانی این متن رو از رو سیاسی بازی و در راستای حمایت انتخاباتی نوشته!
    شاید شما هم مثل دولت هنوز تو جو انتخابات باشید، ولی برای نویسنده این مطلب، انتخابات تمام شده و تا انتخابات بعدی…

    اگر نویسنده این مطلب و شرافت قلمش رو می شناختید، می فهمیدید که حسین قدیانی قلمش رو بدهکار و طلبکار کسی نمی دونه.
    وقتی می بینه دارن شهردار جهادگر تهران رو به خاطر یک کار خوب، یک تصمیم دینی و شرعی و انسانی و اخلاقی، می زنن، طبیعیه که در حمایت از شهردار بر بیاد.

    چون خودتون با یک دید قبلی و یک تصور اشتباه مطلب رو خوندید، دچار توهم شدید راجع به نویسنده!

  58. سیداحمد می‌گوید:

    مصطفی؛

    رو پیشخوان دکه های مطبوعاتی، این مجله زرد مزخرف ها رو دیدی؟ همون ها که آدم هیچ وقت پولشو خرج خریدنشون نمی کنه!
    صراط حکم همون مجله ها رو داره، در فضای مجازی!
    حسادت قطعا یک بلایی به سر این جماعت میاره.

    البته از سایتی که خبر داغش، انتشار تصاویر سانسور شده تماشاگران فوتبال و والیبال باشه، انتظاری نمیشه داشت!

    حسین قدیانی: سید! آخرین روزها، بلکه واپسین ساعات ماه رمضونه. و این بحث ها، بی فایده! هم تو، هم دوستان دیگر، فضای نظرات رو ببرین سمت «اللهم رب شهر رمضان»… یه حدیثی بگذارین، یه آیه ای، یه سخن حقی… آخرین ساعات مهمونی، اونم مهمونی خدا، همون بهتر که ما بچه ها رو داغون کنه… حاج منصور رو بگذار!

  59. حافظ می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و آل محمد…

  60. هاتف می‌گوید:

    سائل الزهرا؛
    توی این ماه مبارک دارم تمرین کنم که زود قضاوت نکنم. در مورد شما و آقای قدیانی هم همینطور. متوجه شدم که کامنت شما خطاب به بنده بود، ولی حدس زدم که شما متن اولی را ندیده بودید که اینطور پاسخ بنده را دادید. بنابراین به جای پاسخ مستقیم به شما ازتون سوال کردم که هم خودم مطمئن بشم و هم توجه شما جلب بشه، شاید اشتباه از جانب شماست. آقای قدیانی هم توی متن ویرایش نشده ابتدایی، به صفت مگس اشاره کردند؛ نخواستم “توجیح” ی که توی متن اولیه قبل از ویرایش دیدم را به عنوان غلط املایی بگیریم و گفتم شاید من نمی دونم، حتی برای تمرین صبوری در قضاوت به دو تا فرهنگ لغتی که داشتم هم مراجعه کردم. لغت و ریشه ای به این صورت ندیدم؛ این بود که از حاجی سوال کردم این کلمه یعنی چی. البته فکر هم نمی کردم داداش مون علنی کنه؟ روشنه؟ التماس دعا

    داداش حسین؛
    یقینا این کامنت هم بی ربط با «اللهم رب شهر رمضان» نیست چرا که نمونه تمرینی هر چند دست و پا شکسته برای بهتر شدنه که این ماه فصلشه! اتفاقا خیلی ناراحت بودم چرا جو قطعه کمی از ماه مبارک فاصله داره… قبلا دوستان بیشتر از ادعیه و آیات می گذاشتند… تو بعضی کامنت ها سعی کردم این کار رو بکنم… حالا که تأیید شما رسید، دیگه به تناسب می زنم تو خط دعاهای ماه مبارک… آخ جون! 🙂

  61. ناشناس می‌گوید:

    بعضیا چاره داشته باشن با این چاقو قلب قالیباف رو پاره می کنن
    ║\
    ║▒\
    ║▒▒\
    ║░▒║
    ║░▒║
    ║░▒║
    ║░▒║
    ║░▒║
    ║░▒║
    ▓▓▓▓
    [█▓]
    [█▓]
    [█▓]
    [█▓]
    [█▓]

  62. صبا می‌گوید:

    کلمه “بمیرم” اومد یاد، دیشب خودم افتادم.
    ماه رمضون آدم چون روزه می گیره؛ لطیف میشه. دیشب می رفتم جایی، نشسته بودم توی ماشین و توی حال خودم داشتم به مرگ فکر می کردم و این که اگه الان بیاد سراغم، من با لبخندی بر لب و خیلی عاشقانه و اینا ازش استقبال می کنم! یه نیم ساعتی نگذشته بود و من همچنان در ماشین با شعرهای عارفانه و عاشقانه ریخته رو فلش سرم گرم خیالات خام بود. چشمتون روز بد نبینه! یکدفعه، سیمای بالای سر ماشین جرقه زد، چند تا حسابی! منو بگو! از ترسم از ماشین پیاده شدم رفتم کلی اون ورتر وایسادم مشغول لرزیدن! خلاصه تا کار جماعت همراه تموم نشده من سوار ماشین نشدم. ولی به خودم گفتم از خیال تا واقعیت، یک عالمه راهه! البته کلی هم از دست خودم عصبانی شدم که چرا اینقدر ترسیدم و به این نتیجه رسیدم که پای عبادتم می لنگه وگر نه…

    البته به موضوع درخواست کامنتی شما مربوط نمی شد!

  63. هاتف می‌گوید:

    سید احمد جان؛
    سلام و عرض ارادت؛ قربون دست و کلیک و لینک گذاری و کامنتت داداش!
    ۱۵ سال پیش برای مدتی ساکن شهرستان بودم… اونجا با سید محمود نامی آشنا شدیم که هر وقت میام اینجا با دیدن کامنت های شما یاد ایشون می افتم. خوب دورانی داشتیم. یاد شب های قدری که با هم بودیم بخیر! طلبه ای بود دوست داشتنی و اهل دل که ذکرش «یا رئوف و یا رحیم» بود… کامنت های سابق شما هم مملو از این نام خدا بود؛ یادتان هست؟! خدای رئوف، فلان روز مانده تا مهمانی خدای رئوف و… خاطرتون هست؟!
    یا رئــــــــــــــــــوف!

  64. سائل الزهرا می‌گوید:

    بخوان به نام بقیه الله تا رمضان دست به سر بایستد و احترام کند…
    تا مگر انقدر زود طی نشود بر ما…

  65. صاعقه گمنام می‌گوید:

    آخ آخ
    خدا بیامرز حسین قدیانی چه زجری از دست این حزب اللهی ها کشید!(البته دور از جون)
    آخر رمضان اما من احساس نیاز کردم به یه تیکه از مناجات شعبانیه!
    “إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ”

  66. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “زردی” یا یرقان، مشکلی هست که خیلی از نوزادان دچارش میشن و اگر شدید باشه و کنترل و درمان نشه، به “مغز” آسیب وارد می‌کنه؛
    از قرار، دست‌اندرکاران “صراط نیوز” این مشکلشون رو در همون نوزادی مرتفع نکردن که هنوز بهش دچار هستن!
    شوربختانه الان هم دیگه نه نور چراغ‌های فلورسنت جواب می‌ده، نه حجامت، نه فلوس، نه ترنجبین و نه شکر سرخ!!

    آره سید! کار “صراط” از زردی گذشته؛ رسما قهوه‌ایه!!!

  67. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    تو این متن، خیلی تمیز این جماعت “فی قلوبهم مرض” رو شستید!
    اما حیف که عین نجاست، پاک‌شدنی نیست!!

  68. هاتف می‌گوید:

    حاجی دلخور نباش!
    به خدا از ناراحتیت غصه می خوریم. خودت میگی بحث بی فاید است، حالا هر چی هم شما بگی، اونا بگن، هر کی رو نظر خودش پافشاری می کنه… بگذر از خودت که خدا قدرت تشخیص و اساتید خوبی بهت عنایت کرده ولی برای بعضی ها تا وقتی که پرده ها از مقابل چشم ها کنار نره، به واقعیت و حقایق مسائل نمی رسن… گاهی هم پرده کنار میره ولی مریضا نمی خوان قبول کنن. ضمنا اگر یه وقت بی ربط نظر می دیم شما ببخش…
    راستی دلمون برای «شیخ رشید الدین وطواط» تنگ شده! عکسشم از اون بالا بر داشتی! 🙂

  69. ناشناس می‌گوید:

    کاملاً سطح سواد حضرات مشخصه..
    الا ای حال = على ای حال

  70. ناشناس می‌گوید:

    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهْرَ اللَّهِ الْاَکْبَرَ وَ یا عیدَ اَوْلِیآئِهِ …

  71. ورا می‌گوید:

    در دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب یکی از دانشچویان مطرح کرد:
    “ساعت دیپلمات‌های ما به وقت منطقه نیست”

  72. ناشناس می‌گوید:

    دعای وداع امام سجاد(ع) با ماه مبارک رمضان توسط منصور ارضی
    http://sound.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150300&categoryid=14671

  73. ناشناس می‌گوید:

    رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیست‌ها فرمودند:
    “اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی‌کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی‌ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.”

    یک بار خوندن این جمله کافی نیست، روی تک تک کلمه ها دقت کن! سوای فلسطینی ها، یک دنیا حرف برای خود ما داره؛

    «اشغاگر، سازشکار، برخورد، مقتدرانه، احتمال…»
    پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به سؤال یکی از دانشجویان که پرسیده بود؛ «آیا مواضع سیاسی افراد و دانشجویان و تشکل های دانشجویی باید منطبق با نظرات رهبری باشد؟» هم جالب توجه است!

  74. ناشناس می‌گوید:

    الهی یا اسمع السامعین/
    در این روز بیست و ششم ماه مبارک، سعی مشکور، ذنب مغفور، عمل مقبول و عیب مستور عطا فرما/

  75. برف و آفتاب می‌گوید:

    دوست؛

    من قالیباف رو اونقدر نمی‌شناسم که دلیل بعضی مطالب آقای قدیانی درباره ایشون رو بدونم. اما اونقدر قطعه ۲۶ رو خوب می‌شناسم که مطمئن باشم یه دلیل درست برای کارشون دارند. و البته با منطق ساده و سطح پایین خودم متوجه شدم که به هم زدن وحدت از طرف پایداری‌ها کار درستی نبود.

    در مورد حمله کردن یا نکردن به پایداری و بقیه‌ی اصولگراها هم؛ خود این‌ها هنوز نتونستند درست و حسابی سبک سنگین کنند که این وسط بالاخره حق با کی بود! از دشمنان احمق‌مون انتظار تشخیص درست دارید؟!

  76. قاصدک منتظر می‌گوید:

    نماز آخرین جمعه ماه مبارک رمضان

    “سید محمدتقی مقدم” {پدر والامقام جناب سیدعلی مقدم بیت حضرت آقا} در کتاب “معراج المومن” می نویسد؛

    رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز قضایی بر ذمّه اش باشد، قبل از نماز ظهر آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، ۴ رکعت نماز به دو سلام (۲ تا دو رکعتی) بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، ۱۵ مرتبه آیة الکرسی و ۱۵ مرتبه سوره کوثر را تلاوت نماید و سپس دعای زیر را بخواند، کفاره سیصد سال او می شود. حضرت فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: ای رسول خدا، امت شما سیصد سال عمر نمی کند! حضرت فرمود: قضای نماز والدین او می شود… و اما

    دعای بعد از نماز چنین است:
    «بسم الله الرحمن الرحیم. یا سابقَ الفوتِ، یا سامعَ الغیُوبِ، یا مُحیَ العِظامِ بَعدَ المَوتِ، صلِّ علی محمد و آل محمد، وَاجعل لی فرجاً و مخرجاً مِمّا اَنا فیه، اِنّک تَعلمُ ولا اَعلَمُ، و انت مُقدِّرُ ولا اُقدّرُ و انت علاّمُ الغیُوب. یا واهبَ العطایا، یا غافرَ الخطایا، یا سُبّوحُ یا قدوسُ، یا ربَّ الملائکة والرّوح، ربِّ اغفر و ارحَم و تَجاوَز، فانّک انتَ الاعزّ الاجلّ الاکرم.

    (معراج المومن، صفحه اول به نقل از سرورالعارفین، ص ۱۱۵)

  77. سنگربان می‌گوید:

    امام کاظم (ع):
    مومن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار.
    (تحف العقول، ص۳۹۷)

    پ. ن: وصف حال خیلی ها، خصوصاً مسئولین!

  78. ناشناس می‌گوید:

    ولایتی: در مذاکرات برد با طرفی است که مقاومت و پایداری نشان دهد!

  79. به جای امیر می‌گوید:

    سلام به همه.
    دوستان عزیز! من بعضی وقت ها مشغله دارم و فراموش می کنم گفت و شنود رو کامنت کنم. این ایمیل bejayeamir@gmail.com رو برای همین “گفت و شنود”ها ساختم.
    هر کی دوست داره این ایمیل رو ذخیره کنه تو سیستمش. بعد از آپ شدن کیهان، هر کی زودتر دسترسی داشت به سایتش، گفت و شنود رو با نام “گفت و شنود” و این ایمیل، کامنت کنه. اگر خودم رسیدم که می ذارم، اگر دیر شد هم یکی از دوستان زحمتش رو بکشه.
    فقط دیگه شلوغ نشه و تو هر پست تکراری کامنت نشه. اول چک کنید و ببینید اگر کسی نذاشته، شما بذارید.
    با تشکر…

  80. برف و آفتاب می‌گوید:

    هر چی به تایید کامنت من نزدیک‌تر می‌شید استرسم بیشتر می‌شه! فکر کنم بازم خرابکاری کردم!
    خصوصی نمی‌زنم چون فایده نداره!
    اما استرس دارم به چه شدت!!

    حسین قدیانی: 🙂 اتفاقا یکی دو کلمه کامنت تان را تغییر دادم! اینکه من گاهی به ضرورت زمان، متنی می نویسم، هرگز به معنای طرفداری، اون هم «طرفداری شدید» از فلانی نیست، همچنان که به معنای مخالفت با بهمانی نیست… فقط «اقتضای زمان» ایجاب می کنه و اینکه عاقبت باید «حرف حق» گفته شه… چه کنم که متاثر از این ۲ مورد، یعنی اقتضای زمان و بیان حرف حق، مجبورم… تاکید می کنم؛ مجبورم گاهی چیزهایی بنویسم، و الا اولا؛ اصلا این آدم ها و این گروه ها و دار و دسته ها و جبهه ها، تو اون حد نیستن که بخوای طرفدار یا مخالف شون باشی. ثانیا؛ بیشتر ترجیح می دادم و می دهم که مثلا متنی چون «سنگ سوم مزار بابااکبر» را بنویسم تا این خزعبلات… دوستان محترم! بابت کامنت های مقدس و معنوی تان ممنون. اینطوری یقینا بهتره. همین فضا رو ادامه بدین…

  81. برف و آفتاب می‌گوید:

    خدا رو شکر به خیر گذشت!!

  82. هاتف می‌گوید:

    امشب رو دریابیم کم از شب قدر نداره ها! اگر خواستید برای یک بیچاره به تمام معنا دعا کنید منو تو اورژانسی ها قرار بدید. دعاگوی همتون هستم.

    راستی یه چیز بگم! داداش گفتند همدیگر رو به اسم دعا کنیم. اومدم توی شبهای قدر، توی نماز از بچه ها اسم ببرم، فقط خوش به حال داداش حسین و سیداحمد جان و اون دوستانی شد که اسم کامل خودشون را گذاشته بودند، نه اینکه نفس ما حق باشه! امید داریم به این فضل و لطف الهی که اگر در حق کسی دعا کنیم، خدا اونو براش بهتر قبول می کنه تا خودش برای خودش دعا کنه. وسط نماز از بعضی از اسمهای دوستان خنده ام گرفته بود، کلا حالم دگرگون شد! اشک و مشک و لابه و زاری و … تبدیل به خنده شد به قول اون اخراجی ها هر چی زده بودیم پرید! جالبی این بود که یکی اسمش “!” بود و یکی “علامت تعجب”! گفتم الان من این ها رو چه جوری بگم معلوم بشه چه جوری گفتم؟! (ضمن احترام به ! و علامت تعجب) تازه اسم داداشمون رو هم با نام پدر و مادر بردم که با اون یکی حسین قدیانی قاطی نشه، هر چند برای اون یکی هم دعا کردم 🙂 🙂

    حسین قدیانی: الان که اسم بچه ها، اغلب خوب و منطقیه. اون اوایل وبلاگ، یه بنده خدایی -قدیمی ها باید یادشون باشه- با اسم «مهسا سرخ پوست» کامنت می گذاشت!! یه بارم یه کامنت چرتی گذاشته بود، درآمدم؛ «این چه اسمیه؟ این چه کامنتیه؟» که «ضرب المثل» شد بین دوستان وبلاگی…

    http://www.ghadiany.ir/1389/91/comment-page-1#comment-5618

  83. به جای به جای امیر می‌گوید:

    به جای امیر؛
    ضمن سپاس گفت و شنود کیهان را خدا آزاد کرد! 🙂

  84. هاتف می‌گوید:

    🙂 🙂 🙂 خدا خیرت بده داداش، داشتم می گشتم دنبالش ببینم قضیه چی بوده!
    برنامه گذاشتم برای مرور مطالب قبلی ای که از دستم در رفته، هنوز به این نرسیده بودم!

  85. صبر می‌گوید:

    اومدم یک کامنت بذارم، کامنت هاتف و جوابش رو و به جای به جای امیر رو دیدم، خنده امانم را بریده 🙂

  86. صبر می‌گوید:

    بعد از کلی خنده می خواستم بگم؛
    قرار نیست هر نوشته از جانب مدیر وبلاگ و یا کامنت های ما، مورد قبول همه باشه! و چون به اندازه ی تعداد آدمها عقیده مختلف وجود داره، ممکنه نوشته هامون حتی سوء تعبیر هم قرار بگیره! پس، کلا ناراحت نشیم اگه کسی مخالف نظر ما چیزی گفت! اتفاقا فضای مجازی می تونه ظرفیت انسان را بالا ببره! و اشکالاتمون رو بر طرف کنیم!

  87. ! می‌گوید:

    هاتف؛
    🙂 به قول حضرت آقا این نمازتون باید در گینس ثبت بشه! ممنون از دعاتون

  88. سیداحمد می‌گوید:

    چاقو!

    🙂

    خیلی وقته از این تیپ کامنت ها کسی نذاشته بود!

  89. صبا می‌گوید:

    «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود، و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت».

    خدایا/
    واقعا اگر خواست و کمک تو نباشه، جداً رها کردن و دل نبستن به این دنیای فریب کار، کار ماها نیست.
    خدایا/
    ما ضعیف تر و ناتوان تر از اونیم که بتونیم دست از دلبستگی ها و وابستگی هامون به این دنیا بکشیم و ناجون تر و وابسته تر از اون که بتونیم تحمل سختی جدایی مرگ رو داشته باشیم.
    خدایا/
    نمی دونم! خودت یه فکری به حال ما بکن!

  90. خواهرشهید می‌گوید:

    سلام دوستان
    طاعات و عبادات همگی قبول درگاه حق انشاالله
    با توجه به کامنت های دوست و برف و آفتاب و…
    من کاری به جبهه پایداری و قالیباف و هیچ کس ندارم امااین وسط موندم که تکلیف وحدت چی میشه؟

  91. سیداحمد می‌گوید:

    رفقا؛

    یک وقت تنبلی نکنیم برای راهپیمایی فردا!
    یعنی بی هیچ بهانه ای، حتما شرکت کنیم. شکوه و عظمت راهپیمان روز قدس، قطعا لرزه بر دل اسرائیل حرامزاده و نجس می اندازد.

    الهی به حق محمد و آل محمد… مرگ بر اسرائیل…

  92. صبا می‌گوید:

    یعنی خدایا! اینقدر امتحانای سخت سخت می گیری!
    هوای داغ، زبون روزه، آفتاب تو سرت، تشنه، پا شی بری پای پیاده راه بپیمایی!

    آقا سید؛
    واجب کفایی دیگه؟!

  93. سیداحمد می‌گوید:

    صبا؛

    حتما شما بهتر از من می دونی که واجبه!
    اون نماز جمعه بعدش دیگه واجب نیست ها؛ فقط راهپیمایی رو شرکت کنید. بعدش تشریف ببرید منزل و استراحت!

  94. قاصدک منتظر می‌گوید:

    وقتی نمی شه بکوبی تو دهن ظالم…
    می تونی سرش فریاد بزنی…
    پس دریغ نکن!
    شاید مرهمی باشه بر غم کودک مظلوم غزه که روزگارش این روزها به دست خفاش های خونخوار، خونین است…
    شاید انجام تکلیف آخرین جمعه ماه مبارک باعث بشه با دستی پرتر و سربلندتر از این دارالضیافه خارج بشویم…
    فردا نیامدن سخت است…!

  95. سائل الزهرا می‌گوید:

    نماز عبادی سیاسی جمعه چی میشه پس؟!
    باباجان اگه اینجوری صلاح بود که آخرین پنجشنبه ی ماه رمضان رو روز قدس نامگذاری می کردند!!

  96. یه دانشجو می‌گوید:

    ما را که «یا مجیر» و «اجرنا» عوض نکرد
    دلتنگ گریه های محرم شده دلم …

  97. یه دانشجو می‌گوید:

    شعری از حسین هدایتی

    سنگ بردار و بزن! این شب آویزان را
    تا که بر هم بزنی خواب خوش شیطان را

    سنگ، قانون دهان کوب زمین است بزن!
    آه! موسیقی خشم تو همین است بزن!

    زندگی زیر لگدهای هیولا، سخت است
    رقص شیطان، وسط مسجدالاقصی، سخت است

    آب در کاسه خشم است که خون خواهد شد
    چشم اگر باز کنی،کن فیکون، خواهد شد

    نفس ویران شده در حنجره من، ای قدس
    اولین خانه بی‌پنجره من، ای قدس

    باز هم صاعقه افتاده به گیسوهایت
    تیرباران شده آواز پرستوهایت

    کوچه‌هایت اگر از ابرهه و نیل، پُر است
    آسمانت ولی از خشم ابابیل، پُر است

    تیغ در دست خطرناک‏ترین دژخیم است
    نوبتی باشد اگر نوبت ابراهیم است

    بیت آخر و این جمله آقای قدیانی:
    خدایی که آتش را بر «خلیل» گلستان کرد، بر «الخلیل» هم می‌تواند!

  98. یه دانشجو می‌گوید:

    قاسم صرافان:

    خودش را وارث ارض مقدس خوانده این قابیل
    جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل

    نگین دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد
    و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل

    برای کودکان، این قومِ برتر هدیه‌ها دارند:
    هزاران خوشه آتش سامری آورده با زنبیل

    لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد!!
    و ژان پل می‌زند، رد می‌شود از غیرت انجیل

    درون آتش نمرودها اینبار می‌سوزد
    گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل

    بیا ای تک سوار سبز! با چشمان زیتونی
    سحرگاهی نظر کن بر شب چشم انتظار ایل

    و «سبحان الذی اسرا» بخوان تا «مسجد الاقصی»
    بخوان! ای خواندنت شیرین تر از تنزیل جبرائیل

    عصا بردار تا از شرق، یاران محمد(ص) را
    شبانه بگذرانی از فرات اینبار جای نیل

    فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌ند
    و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل

  99. هاتف می‌گوید:

    السلام علیک یا اباصالح المهدی
    یا صاحب الزمان وای بر من و چشم و گوش و دلم که تمنایش تو نباشی
    وای بر من اگر غرق روزمرگی شوم و نجوای شب و روزم غیر از “عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعُ لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى، عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى” باشد.

  100. هاتف می‌گوید:

    (بخشی ازبیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان نظام آبان ۱۳۸۳)

    واقعاً «النّاس على دین ملوکهم». ملوک در این‏جا به معنى پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس على دین ماها.
    در یکى از تاریخ ‏ها خواندم زمانى که ولیدبن‏ عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلى اهل جمع ‏کردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار وقتى به همدیگر می ‏رسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همه‏ اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال این ها حرف می زدند.
    بعد از ولید، سلیمان‏ بن‏ عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان‏ سازى بود و به کاخ‏ سازى و ساختمان‏ سازى خیلى عشق می ورزید. این مورخ می گوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد می آمدند، یکى می گفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگرى می گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرف هایشان همه از این قبیل بود.
    بعد از این دو نفر، عمربن‏ عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ می گوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم می رسیدند، یکى می گفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى می گفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهرى در رفتار مردم دارد.»

  101. ناشناس می‌گوید:

    قاصدک منتظر؛

    لطفا سند، مفهوم و خانواده حدیث و شرایط نمازی که اشاره شد بررسی شود و اهالی محترم قطعه و کسانی که این روایت به آنها رسیده عنایت بفرمایید که این نماز به معنی سهل انگاری در به جا آوردن نمازهای فوت شده خود و والدین نمی باشد. خدای نکرده اشتباه برداشت نشود که عمری نماز قضا با این یک نماز جبران می شود. لطفا برای اطلاع از چگونگی جبران نمازهای قضا به نظر مراجع محترم تقلید خود مراجعه فرمایید.

  102. صبر می‌گوید:

    خواهر شهید؛

    وحدت یعنی عقیده های مختلف سیاسی حول محور ولایت فقیه حلقه بزنند، تا شبیه گل بشوند!
    http://esharatvatanbihat.blogfa.com/post/1231

  103. محمد می‌گوید:

    داداش حسین
    بالاخره واردات ماشینهای هیبریدی جناب ریس دفتر حسن آغاز شده، تازه اونم بدون تعرفه به بهانه سوخت پاک! اونوقت حسن روحانی میگه تورم رو به پایینه…………………..

  104. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    و بیت آخر برای شعرِ «حسین هدایتی»؛

    کرد گلستان، آنکه آتش را روزی بر خلیل
    می تواند هم «خرمشهر» کند بر الخلیل…!

  105. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ناشناس؛
    ممنون از تذکر شما.
    به نظر میاد این روایت در مورد کفاره قضای نمازهایی از فرد یا والدینش است که به قضای آنها آگاهی ندارد و به سبب این نماز و دعا انشاءالله مورد لطف الهی قرار بگیرند؛ چون در غیر این صورت با آنگونه برداشت، شک به صحت حدیث وارد می شود.
    فکر می کنم در این جمع همه آگاه به این مسئله هستند که اگر کسی نماز قضایی بر گردن دارد جز با به جا آوردن قضای آن، رفع تکلیف نمی گردد.

    قطعه ۲۶: حدیث در کتاب -کتاب ها- یی آمده که به صحت و سلامت روایات، دقت فراوان دارند. و البته واضح است؛ هرگز نمی توان از احادیثی از این دست -که بر مدار «رجا» هستند- برداشت های نادرست شود. این احادیث، فرصتی برای «توبه» است، نه اینکه چون راه بازگشت باز است، حالا گناه کنیم تا بعد!! مثلا در لیالی قدر هم، حضرات خطبا و وعاظ، ناظر بر شرایط خاص آن شب های سرشار از رحمت، عمدتا محور سخنان شان را به همین دست از احادیث رجایی اختصاص می دهند تا «امید» به رحمت الهی، نزد فرد گنهکار به وجود آمده یا تشدید شود. -لابد می دانید که خود قطع امید از رحمت و مغفرت خدا، گناهی بسیار بزرگ است!- نکته ظریفی این وسط هست؛ ما علاوه بر روایات رجایی، آیه های قرآن و بلکه احادیثی داریم اتفاقا مخوف… فرمود؛ «فویل للمصلین. الذین هم عن صلاتهم ساهون…». فلذا هم باید سخن بر مدار امید را شنید، هم باید سخن بر مدار واهمه را که «خوف و رجا» هر ۲ در آیات و روایات هست… آره! حدیث مذکور، کاملا درسته، هم چنانکه آیات «وای بر نمازگزاران و …» درسته. بدیهی است اگر کسی با سوء استفاده از رحمت و مغفرت الهی، به جای «توبه»، بر بار «گناه» اضافه کند، یا از عمد نمازهای خود را نخواند، چون رسول خدا، این حدیث را فرموده اند، چنین فردی بیشتر لایق «خوف» (فویل…) هست، تا «رجا» (حدیث مورد نظر) شگفتا! ماه رمضان امسال، در مهمانی ها و…، خیلی زیاد به این مباحث رسیدیم که نشون میده دلمشغولی خیلی هاست. نکته مهم اینه: یه وقت گناهکار، امیدوار میشه به توبه و بازگشت، یه وقت جری تر میشه در ارتکاب بیشتر گناه!! و این در حالیه که بالطبع، آیات و روایت امیدوارانه، هدفی جز توبه گنهکار ندارن، و نباید بد و نادرست و تک بعدی -یعنی بدون توجه به این مهم که آیات و روایت خوف انگیز هم هست- فهم بشن.

  106. ناشناس می‌گوید:

    دوستان حالا که حرف از واجب بودن راهپیمایی امروز شد، لطفا من رو از این عذاب وجدان راحت کنید. بنا به دلایلی که البته خیلی هم موجه نیست من به همراه خانواده تازه حدودای ساعت ١٢ به پارک لاله رسیدیم و تقریبا دیگه راهپیمایی تموم شده بود و سفیر فلسطین داشت سخنرانی می کرد. من هم عصبانی از دیر راه افتادنمون که البته مقصرش هم خودم بودم تنهایی بلوار کشاورز رو رفتم و برگشتم و آروم برای خودم شعار می دادم ولی باز آروم نشدم. به نظرتون من به وظیفه ام به درستی عمل نکردم؟ درسته؟

  107. ناشناس می‌گوید:

    البته این رو هم بگم که رو اون برق آفتاب نماز جمعه رو خوندیم ها!

  108. هاتف می‌گوید:

    مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا
    ماشاءالله بر حضور این امت، زن و مرد و پیر و جوان و کودک و خردسال دراین هوای گرم
    تازه رسیدم احتمالاً تا افطار هم شهیدم، اومدم حاضری بزنم و برم. تقبل الله از همه

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ

    وداع با ماه مبارک رمضان در جمعه آخر این ماه الهی
    اَللهُمَّ لاتَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صیامِنا إیّاه ُ فَإن جَعَلتَهُ فَاجعَلنی مَرحُوماً وَ لا تَجعَلنی مَحرُوماً

  109. رهگذر می‌گوید:

    قابل توجه اسلامی ایرانی؛

    حسین شریعتمداری:
    کیهان اولین رسانه و در بسیاری از موارد، تنها رسانه‌ای بود که به برخی از پلشتی‌ها، قانون‌شکنی‌ها و سوءاستفاده از بیت‌المال در دولت سابق پرداخته و هزینه آن را هم متحمل شده است، اگرچه تخلفات و پلشتی‌های دولت سابق با انبوه تخلفات و سوءاستفاده‌های اقتصادی و قانون‌شکنی‌ها در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، قابل مقایسه نیست…

    قابل مقایسه نیست!

  110. بیست و ششی می‌گوید:

    سوء تفاهم نشه
    نمی خوام از این محمود نفله دفاع کنم ولی وجدانا کی محبوب تره؟
    فقط قابل توجه رئیس جمهور متکبر

    http://www.7uplod.ir/images/gwvxsc8yi5zfurwltsfb.jpg
    http://www.7uplod.ir/images/ks2vw01y4nx91r141msa.jpg
    http://www.7uplod.ir/images/llyt8wwe43c460nsr2f3.jpg

    خداوکیلی به نظرتون دارن چه شعاری میدن؟
    قیافه شعار دهنده ها هیچ رقمه با قیافه رفسنجانی نمی خونه
    http://www.7uplod.ir/images/33093m5rtl5ydsjco2p.jpg

  111. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    بازم دم بچه شیعه ها گرم، که همه جوره از مسلمانان دفاع می کنن.
    سوریه، عراق، فلسطین، افغانستان، از صدقه سر شیعیانه که تا الان اسم «کشور» روشونه.

    و اما قابل توجه رهگذر عزیز؛

    درآمد نفتی دولت نهم و دهم، معادل کل درآمدهای نفتی ایران، از روز اول اکتشاف نفت تا امروز بوده!
    (قطعه ۲۶: چه حرف خام، بی سند و مبتذلی!)
    یعنی همین بابک خان به اندازه کل دزدیهای خاندان پهلوی، پول به جیب زد. این فقط یک مورده.
    (قطعه ۲۶: ایضا! بماند که این یارو از رانندگی برای محسن نوربخش کارگزارانی، بعضی کارهایش را شروع کرد!)

    اما راجع این مقاله حاج حسین شریعتمداری، که به نظرم ننوشتنش، سنگین تر بود!
    حاج حسین میگه چون به فساد اون دولتها رسیدگی نشده، به این یکی هم رسیدگی نشه! همگی دور هم خوش باشیم دیگه!
    (قطعه ۲۶: ایضا!)
    البته حق هم داره، چون بالاخره این بابایی که یک روز سابقه جبهه هم نداره، شده بود نماد حزب الله!
    حالا اگه آمار دولتش رو بشه، دیگه هیچ حزب اللهی نمی تونه سر بلند کنه!
    این نشون میده که ما ملتی هستیم که با یه چفیه رو شونه، جو گیر می شیم…
    خلاصه از حاج حسین شریعت بعید بود، نمی دونم روزنامه نگاری هم سن بازنشستگی داره یا نه؟؟
    (قطعه ۲۶: دیگه داری … می گی! اهل قلم با افزایش سن، عمدتا پخته تر می شوند و قلم شان پربارتر…)

    حسین قدیانی: خوبه بیاییم سعی کنیم به بهانه مخالفت با احمدی نژاد، حرف سست نزنیم، ایضا به بهانه مخالفت با روحانی و کلا دیگران… برادر محترم! نفت اگه خام باشه، بلااشکاله، اما حرف ما نباید خام باشه… هر دولتی، هر قدری که تونسته نفت فروخته. عمدتا هم، دولت به دولت، هم میزان این فروش بیشتر شده، هم سودش، چرا که قیمت نفت هم مثل همه کالاها، رشد داره! وانگهی، در دولت اصلاحات، نفت را به هر قیمتی که می فروختیم، تورم جهانی هنگام خرید کالا (واردات) بسیار بسیار بسیار کمتر از دولت های نهم و دهم بود. و اگر زمان احمدی نژاد، نفت را طبیعتا گران تر می فروختیم، هزینه واردات هم برای مان بسیار گران تر تمام می شد، چرا که با بحران/ رکود/ تورم اقتصادی در دنیا رو به رو بودیم که البته تا الان هم این وضع ادامه دارد. پس افزایش درآمد نفت در فلان دولت، بدون در نظر گرفتن مولفه های دیگر، هرگز مجوز نقد، بویژه نقد بی مبنا نمی شود. اگر در دولت احمدی نژاد، نفت بسیار گران تر از دولت خاتمی فروخته شد، این هم هست که در دولت احمدی نژاد، هزینه کردها من جمله هزینه خرید کالاهای وارداتی، بسیار بسیار بسیار بیشتر از زمان خاتمی بود، فلذا این افزایش درآمد نفت، اثر مثبت خودش را نشان نمی داد. وضع، سخت تر بود که آسان تر نبود، چرا که گرانی/ تورم قیمت اجناس وارادتی، (ایضا سایر هزینه های دولت مثل هزینه مسکن مهر و پروژه های عمرانی و…) خیلی بیشتر از قیمت نفت صادراتی، افزایش داشت. الان از دولت روحانی داره یه سال می گذره. با سبک و سیاق این نقد، یکی هم می تونه مدعی شه که درآمد حاصل از فروش… مثلا فروش بنزین، آب، برق، خودرو و… در همین یک سال اول دولت اعتدال، با فلان تاریخ و بهمان بازه زمانی برابری می کنه!! خب که چی؟؟ از این نکته باید یک نتیجه درستی -و نه هر نتیجه ای!- گرفته شود، نیز، هزینه کردهای دولت هم محاسبه شود، نه اینکه همین یک قلم افزایش درآمد در فلان حوزه را چماق کنیم بر سر دولت و به نتایج غیر منصفانه دیگری برسیم! این رو هم یادت باشه که در ۵ سال اخیر، ما به علت تحریم، هم نفت کمی فروختیم، -به نسبت ادوار دیگر دارم می گویم و الا ای خوشا آن روز که ما به فرموده رهبر انقلاب، اساسا در چاه های نفت مان را ببندیم- هم درآمد نفت کم فروخته شده را، خیلی دیر و دور گرفته ایم، بعضا هنوز نگرفته ایم… من می دونم تو چرا از احمدی نژاد بدت میاد، اما این دلیل نمی شه حرف خام بزنیم…

  112. سیداحمد می‌گوید:

    راهپیمایی همگی قبول انشاءلله…
    واقعا خیلی گرم بود!

  113. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    باز حرف من شد مبتذل؟؟
    مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در گزارش خود زیر عنوان «مدیریت منابع نفتی و تامین مالی پروژه‌های نفتی» به بررسی درآمدهای ایران از زمان فروش نفت تا به امروز پرداخته‌است. بر پایه این گزارش که یکی از تنظیم‌کنندگان آن اکبر ترکان وزیر پیشین نفت جمهوری اسلامی است، درآمدهای نفتی ایران از زمان مظفرالدین شاه و قرارداد دارسی تا سال ۱۳۵۲ جمعا ۲۶ میلیارد دلار بوده‌است. پس از افزایش بهای نفت در سال ۱۳۵۳ تا سال ۱۳۵۷ حجم درآمدهای نفتی در این پنج سال ۱۱۲ میلیارد دلار بوده‌است. جدول ارائه شده در این گزارش نشان می‌دهد که درآمد نفتی ایران پس از انقلاب هفت برابر درآمد نفتی پیش از انقلاب بوده‌است. درآمدهای نفتی ایران از زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی یعنی از سال ۱۳۵۸ تا پایان سال ۹۰ خورشیدی ۹۷۶ میلیارد دلار بوده‌است که نزدیک به پنجاه درصد آن در ۷ سال ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد عاید ایران شده‌است. برابر گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک درآمدهای نفتی ایران در زمان هشت سال نخست وزیری میر حسین موسوی ۱۱۰ میلیارد دلار بود که در زمان هشت سال ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۴۱ میلیارد دلار شد. درآمدهای نفتی ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی با اندکی افزایش در مقایسه با هشت سال پیش از آن به ۱۵۷ میلیارد دلار رسید. با جهش بهای نفت در بازارهای بین‌المللی در دهه اخیر درآمدهای نفتی ایران هم افزایش چشمگیری داشته‌است، به گونه‌ای که درآمدهای نفتی ایران در هفت سال گذشته ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بیش از کل در آمدهای نفتی از زمان مظفرالدین‌شاه تا پایان دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی در سال ۱۳۸۳ بوده‌است. کل درآمدهای نفتی ایران بر پایه گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک از زمان آغاز صادرات نفت در نود سال پیش حدود ۱۱۱۷ میلیارد دلاربوده‌است که ۵۳۱ میلیارد آن در هفت سال گذشته و در اختیار دولت احمدی‌نژاد بوده‌است. برپایه این گزارش، مجموع درآمد نفتی قبل از انقلاب ۱۳۹٫۵۳۷ میلیارد دلار و مجموع درآمد نفتی پس از انقلاب تا سال ۹۰ خورشیدی ۹۹۷٫۳۵۴ است که گویای حدود هفت برابر شدن این درآمدها طی دوره پس از انقلاب است.

    حسین قدیانی: آهان! پس منبعت زیر عبای عالیجنابه! پسر خوب! منبعی که آوردی سوراخه! «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» اسمش گنده است، اما رسمش به شدت کثیف، کارگزارانی، مافیایی و کینه جویانه است. این مرکز، عمدتا «تحلیل» هاش رو ذیل عنوان «آمار» و «گزارش» به خورد مخاطب میده… بگذریم که همچین میگه؛ «یکی از تنظیم کنندگان این گزارش، اکبر ترکان بوده» کانه این یارو قسیم نار و جنه و محل تمایز آمار درست از آمار غلطه!! این همون اکبر ترکانیه که میگه؛ «هر کی به روحانی رای نداده، رای به بی قانونی داده»! و حکما این گزارش هم با همین دست فرمون غیر منطقی، نادرست و بغض آلود تهیه شده! این مرکز و این یارو و… رئیس شون معلومه که چه نظری درباره احمدی نژاد و دولت های ۹ و ۱۰ دارن، فلذا گزارش آمیخته به بغض، یعنی دروغ. بگذریم که یه سری از اعضای قدیمی و جدید این مرکز، اصل انتخابات ۸۸ رو به دروغ می گفتن تقلب!! این آمار رو هم قبول می کنی؟؟!! اینا روشون نشد، و الا رسما گزارش می دادن که ۸۸ تقلب شده!! حالا تو اگه حرف این مرکز رو از حرف ما، بهتر و مستندتر می دونی، خود دانی… تو حرف ما رو قبول نداری، «عقل» که داری؟؟ ما در ۵ سال اخیر، که حدود ۴ سالش مال دولت دوم احمدی نژاد بوده، بدترین و بیشترین تحریم نفتی رو داشتیم، فلذا هم نفت بسیار کمتری فروختیم، هم پول بسیار کمتری گرفتیم که توی کامنت قبلی توضیح دادم. حالا با عقل جور درمیاد آمار این مرکز؟؟ این رو هم یادت باشه؛ این ادعای تک بعدی، ناقص و مبهم یعنی بدون لحاظ کردن سایر مولفه ها که: «ما در دولت های نهم و دهم، بیشترین نفت رو فروختیم و بیشترین درآمد نفتی رو داشتیم»، بیش از اونکه ناشی از مخالفت با رئیس جمهور قبلی باشه، متاثر از کینه نسبت به شخص حضرت آقاست… و حمایت های خاص شون از خدمات خاص دولت احمدی نژاد. پس گزارش مغرضانه و غیر مستند مرکزی که زیر عبای عالیجناب فعالیت می کنه رو هرگز باور نکن… اینی هم که هی میگن؛ «در دولت های نهم و دهم، نفت رو به قیمت گرون تری فروختیم، پس درآمد نفتی مون بیشتر بوده… فلذا خاک بر سر دولت نهم و دهم» بازم مغلطه است. اولا؛ اگه نفت رو گرون تر فروختیم، در عوض، خیلی چیزها رو هم گرون تر خریدیم! فقظ که نفت، گرون تر نشده! همه چیز گرون تر شده! پس به موازات اینکه درآمدمون از فروش نفت، بیشتر شده، هزینه کردهامون -به خصوص در بخش واردات- هم بیشتر شده. ثانیا؛ مگه زمان خاتمی، نفت رو به همون قیمت زمان هاشمی و زمان جنگ می فروختیم؟؟ و مگه الان به همون قیمت زمان احمدی نژاد داریم می فروشیم؟؟ ثالثا؛ بر فرض که دولتی با راهکارهایی موفق شد نفت رو حتی المقدور به قیمت بهتری -نه اونی که اوپیک معین می کنه!- بفروشه. اینکه حُسن اون دولته! آره، در دولت نهم بویژه، نفت رو به اون دسته از مشتری هایی فروختن که بهتر و بیشتر پول می دادن. منتهای مراتب، حتی این هم دلیل نمیشه که بگیم؛ «در دولت قبل، بیشترین فروش نفت، ایضا بیشترین درآمد حاصل از فروش نفت رو داشتیم». نه آقا! اگر نگوییم اینگونه نیست، لااقل، این را باید بگوییم که این همه حرفی که باید زده شود، نیست! رابعا؛ برای سنجش کار اقتصادی یک دولت، تنها نمی توان به میزان فروش نفت یا میزان درآمد حاصل از فروش نفت، متکی بود. خیلی المان های دیگر هم موثر است. از همه اینها گذشته، همه دوستان می دونن که چه نقدهای تند و تیزی به احمدی نژاد دارم، اما ۴۵۵۰۰ تومنی که اون دوره یارانه می دادن، الان یه قرون اضافه نشده، اما قیمت ها بعضا ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد داشته!! این هم خیلی جالبه! از یه طرف میگن زمان احمدی نژاد با دنیا قطع ارتباط بودیم و تحریم فلج مون کرد و چی و چی، از یه طرف میگن زمان احمدی نژاد موفق شدیم نفت رو گرون تر بفروشیم تا درآمد بیشتری داشته باشیم!! آیا این تناقض نیست؟؟ و اما، درآمد حاصل از فروش نفت، بشه یارانه، بشه موفقیت های عجیب و غریب علمی، بشه افزایش توان نظامی، فضایی، موشکی و…، بشه اون همه راه و آزادراه، بشه بهترین نتیجه تاریخ ورزش ایران در المپیک و………. آیا بده؟؟ پول نفت رو بدیم دست ملت بهتره، رشد کنیم بهتره، یا احیانا باهاش مثل زمان خاتمی، غائله ۱۸ تیر و مجلس ششم و… رو درست کنیم؟؟ الان آقایون بگن با پول نفت، ایضا درآمد کذایی اون همه امتیازی که به دشمن در توافق ژنو دادن، مثلا دارن چه کار می کنن؟؟ الان، رئیس جمهور، یکی دیگه است و دولت هم دست یکی دیگه است! الان توضیح بدن…………… صدالبته معایب احمدی نژاد، جای خود… که به وقتش، به وفور درباره اش نوشته ایم. قدر مسلم، او هم امتیازات ممتازی داشت، هم اشتباهات ممتازی!! بعضی ها، فقط مستند به خوبی های او، درباره او غلو می کنند، بعضی ها هم فقط مستند به گندکاری هایش، در نقد او به بیراهه و چه تند می روند! «مرکز تحقیقات…» از همین دسته دوم است، پس به گزارشی که می دهد، هرگز اعتباری نیست. من تعجب می کنم از رویه بعضی دوستان حزب اللهی! فی الحال، رئیس جمهور، حسن روحانیه، اما هنوز نخ یه سری دوستان، گیر کرده توی سوزن نقد احمدی نژاد، یه سری هم توی سوزن نقد قالیباف! این جواب مطول را تمام کنم با نقل قولی از صادق خان زیباکلام روحانی چی و غیر حزب اللهی؛ «تا کی می خواد این دولت اعتدال، نون فحش دادن به احمدی نژاد رو بخوره؟ کی می خواد خودش کار کنه پس؟…».

  114. به جای امیر می‌گوید:

    نوار خون(به جای گفت و شنود)

    امروز در همدلی با مردم مظلوم و به خون غلتیده غزه، این ستون را به سروده‌ای از خواهر مرضیه فرمانی در سوگ زنان و مردان و کودکان آن خطه خونین از جهان اسلام اختصاص می‌دهیم؛

    جای گلوله بر تن دیوار مانده است
    داغ تو باز بر دل اخبار مانده است

    می خواهم از تو شعر بگویم که از غمت
    باری به روی شانه خودکار مانده است

    ای بمب! کودکی‌ست در این سو که تا سحر
    از ترس انفجار تو بیدار مانده است

    هر خانه بی‌گمان تلی از خاک گشته است
    هر گوشه مادری که عزادار مانده است

    این دست‌های کودک همسایه نیست که
    زیر هجوم وحشی آوار مانده است!؟

    غزه نوار خونی سرخی‌ست که فقط
    بر روی دور باطل تکرار مانده است

    این سنگ‌ریزه‌ها که تمام سلاح توست
    در مشت محکم تو گرفتار مانده است

    کو دست‌های صلح در آنسوی آب‌ها؟
    دنیا به تو چقدر بدهکار مانده است

  115. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    همین که کامنت بنده، باعث بشه شما برادر عزیز ۵۰ خط قلم درشت! جواب ارائه بدی، خودش کلی توفیقه!
    حالا بحث نفت تخصیصه، اگه خواستی، مستند و موثق از بچه های شرکت نفت، آمار دقیق بهت ارائه می دم!
    (حسین قدیانی: توی کلانتری آشنا نداری؟؟ 🙂 دیدی وسط دعوا، همه یا توی بیت رهبری، عمو دارن، یا توی سپاه، دایی، یا توی وزارت اطلاعات، زن دایی، یا توی حفاظت صدا و سیما، خاله!! حالا جالبه همه هم ضد انقلاب هستن!!)
    نکته دیگه ای که به هیچ عنوان نباید به ریش دولت قبلی ببندی، موفقیت های موشکی سپاه است.
    که اگه به دولت قبلی بود، الان ترقه هم برای ترکوندن نداشتیم!
    اصلا علت اینکه سپاه، همیشه پیشتازه و خداوند نگه داره همه پاسداران جمهوری اسلامی باشه، همینه که مستقیم زیر نظر رهبر عزیزه، و الا اگر به دولتهای
    قبلی بود، احیانا یه بچه ۲۶ – ۲۷ ساله از اقوام دولت، الان فرمانده نیروی زمینی بود!!
    (حسین قدیانی: این رو خودمم قبول دارم! و چندین بار نوشته ام! حرف من این بود که همین پیشرفتهای موشکی هم آخرش با درآمد حاصل از فروش نفت در دولت ها حاصل می شود… و البته اول و آخرش با ایمان و اراده فرزندان ملت!)
    حالا این بحثها به کنار، آخرش متوجه نشدم، چرا حاج حسین شریعت، مخالف حساب کشی دولت قبل بود؟؟؟
    شما که میگی چرت نگو، اینو به من جواب بده، چون “ایضا ایضا”، شاید برای بقیه جواب دندون شکن محسوب بشه، اما برای من یعنی اینکه جواب ندارم بدم، سوال نپرس!! دیگه چرا بد و بیرا میگی؟؟ بچه زرنگ!
    (حسین قدیانی: عزیز من! اون یادداشت روز حاج آقا رو بد خوندی! همین! من البته به اون یادداشت یه نقد دیگه دارم که تلفنی به خود ایشون هم گفتم… و گفتم؛ «شما هر ۲ ماه درمیون، با یه همچین دست فرمون محترمانه، بلکه زیادی محترمانه ای، یه همچین یادداشتی برای ناطق نوری می نویسی، بعد ایشون دوباره یه ضد حالی به امت حزب الله می زنه، بعد شما… بعد ایشون!! کانه خوشش اومده هر ۲ ماه درمیون به ساز دشمن برقصه، بعد شما هر ۲ ماه درمیون بیاین بگین: آقای ناطق! شما با مایی ها، نه با اغیار!! یه ذره لوس شده دیگه موضوع!! گور باباش… شان انقلاب رو نیارین پایین… بزرگتر از ناطقش چپ کردن، انقلاب تکون نخورد، این کی هست اصلا؟؟ وقتی دست فرمونش اینه… آره! کی هست اصلا؟؟ که این همه منتش رو می کشین؟؟ که باز دوباره بره خودش رو واسه بی بی سی لوس کنه، باز دوباره شما… روز از نو، روزی از نو، روزنامه از نو!! همون جا به حاجی گفتم؛ آیا بهتر نیست این وقت شریف رو بگذارین برای حفظ و جذب مردم عادی؟؟؟؟… البته بگم ها! من متوجه دلیل کار حاج حسین هستم، لیکن متوجه عمق مریضی قلب این مردک نیستم!! روحانی با همه غرور و تبختر، کاریکاتور اون چیزیه که ناطق اصلشه!!)

    قطعه ۲۶: علی ای حال، توقع منِ وبلاگ -نه منِ قطعه ای از بهشت!- با این همه متن و کامنت، از بعضی دوستان، از قبیل همین «اسلامی ایرانی» بیش از این حرف هاست. دوستان! کامنت ها از فضای ماه رمضان خارج نشود… این بحث ها را بر حقیر ببخشید؛ ببرید در حاشیه…

  116. خوف و رجا می‌گوید:

    ناشناس؛
    روز قدس عموما قبل و بعد از نمازجمعه، مردم راهپیمایی دارند و شعار می دهند. بعد از نماز، داخل سیل جمعیت می شدی، چهار تا شعار می دادی. اقامه نمازجمعه هم نوعی حضوره، حتی اگر برای خودت تنهایی راهپمایی کرده و تو دلت شعار دادی. تصویر حضورت به جهان مخابره شد. حواست و حواسمون باشه این “رجا” از اون “خوف” مون کم نکنه. برای عید فطر، جبران کن، چون شعارها و حمایت از غزه همچنان ادامه داره و برای سال بعد سعی کن جزء اولین گروه ها در اولین ساعات راهپیمایی باشی… حتما هم صدقه بذار که توفیق حضور نصیب بشه…………….

  117. خواهرشهید می‌گوید:

    صبر
    از پاسخ شما متشکرم
    ولی یادتون باشه در انتخابات گذشته چه اتفاقی افتاد؟

  118. سیداحمد می‌گوید:

    “دیدی وسط دعوا، همه یا توی بیت رهبری، عمو دارن، یا توی سپاه، دایی، یا توی وزارت اطلاعات، زن دایی، یا توی حفاظت صدا و سیما، خاله!!”

    خیلی قشنگ گفتی داداش!
    🙂

    اسلامی ایرانی سطحش بالاست، تو شرکت نفت آشنا داره!
    🙂

  119. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    جملۀ مهمیه!!

    “روحانی با همه غرور و تبختر، کاریکاتور اون چیزیه که ناطق اصلشه!!”

  120. هاتف می‌گوید:

    یکی از دعاهای سحرهای ماه مبارک رمضان

    اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِی مِنَ النِّفَاقِ وَ عَمَلِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ لِسَانِی مِنَ الْکِذْبِ وَ عَیْنِی مِنَ الْخِیَانَةِ فَإِنَّکَ تَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ یَا رَبِّ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَجِیرِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَغِیثِ بِکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ الْهَارِبِ إِلَیْکَ مِنَ النَّارِ هَذَا مَقَامُ مَنْ یَبُوءُ لَکَ بِخَطِیئَتِهِ وَ یَعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَ یَتُوبُ إِلَى رَبِّهِ هَذَا مَقَامُ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ هَذَا مَقَامُ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ هَذَا مَقَامُ الْمَحْزُونِ الْمَکْرُوبِ، هَذَا مَقَامُ الْمَغْمُومِ [الْمَحْزُونِ‏] الْمَهْمُومِ هَذَا مَقَامُ الْغَرِیبِ الْغَرِیقِ هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِقِ هَذَا مَقَامُ مَنْ لا یَجِدُ لِذَنْبِهِ غَافِرا غَیْرَکَ وَ لا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیا إِلا أَنْتَ وَ لا لِهَمِّهِ مُفَرِّجا سِوَاکَ یَا اللَّهُ یَا کَرِیمُ لا تُحْرِقْ وَجْهِی بِالنَّارِ بَعْدَ سُجُودِی لَکَ وَ تَعْفِیرِی بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ وَ التَّفَضُّلُ عَلَیَّ ارْحَمْ أَیْ رَبِّ أَیْ رَبِّ أَیْ رَبِّ

  121. سیداحمد می‌گوید:

    میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، در المراقبات برای شب آخر ماه رمضان نمازی رو توصیه کردند که شرحش رو می ذارم. انشاءلله هر کدوم از دوستان سعادت خوندنش رو داشت، در حق همه بچه های قطعه ۲۶ با هر اسم و مرامی، دعای عاقبت به خیری کنه.

    {پیامبر(ص) فرمودند:
    کسی که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز به جای آورد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار “قل هو الله” بخواند و در سجده و رکوعش ده بار بگوید “سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله ولله اکبر” و در هر دو رکعت یک بار تشهد بخواند و سلام بدهد و از سلام دادن در پایان ده رکعت نماز، صد بار “استغفرالله” بگوید و زمانی که از استغفار فارغ شد به سجده برود و بگوید “یا حی و یا قیوم یا ذالجلال والاکرام یا رحمنَ الدنیا و الاخرةِ ورحیمهما یا اله الاولینَ والاخرینَ اِغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتِنا و صیامَنا و قیامَنا”، به کسی که مرا به حق به پیامبری برگزید قسم می خورم که جبرئیل به نقل از اسرافیل و او از پروردگار به من خبر داد که نمازگزار سر خود از سجده بر نمی دارد، مگر اینکه خداوند او را آمرزیده و اعمال ماه رمضان را از او قبول کرده و گناهانش را می بخشد، و… و… و اینکه فرمودند: این هدیه مخصوص من و زنان و مردان امتم است و خداوند آن را به هیچ کدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است.

    (از کامنت عجیبی که دوستی در جواب کامنت قاصدک گذاشت متعجب شدم. جواب قاصدک به اون کامنت و همچنین جواب داداش حسین، در مورد همه این موارد صدق می کنه!)

  122. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اولا که ما با کسی دعوا نداریم.
    دوما همه اونجاهایی که گفتی آشنا هم دارم!
    اونم از اون رده بالاهاش! حالشو ببر!
    سوما شما که از ما می خوای در این شبهای عزیز! بحث نکنیم، برا چی خودت بحث راه می ندازی؟؟!!
    از این به بعد باید یه تقویم دستمون باشه، ببینیم شب عزیزی نباشه! بعد جواب بدیم!
    چهارما، نشد تو این قطعه، من با یکی دیگه حرف بزنم، تو پشتش در نیای!! انگار من تیغ دارم!
    برو یه خورده تهذیب نفس کن، جوان!
    خدائیش اگه بعضی از کامنتهام، به مذاقت خوش نمیاد پاک کن. اصلنم(!) ناراحت نمیشم.
    ولی تو بحث اینجوری نباشه که تا جواب دادی، بعدش بگی:
    خوبه دیگه! بچه ها ادامه ندین!! شب عزیزه!

    حسین قدیانی: با حال گفتی! 🙂

  123. سیداحمد می‌گوید:

    داداش! ببخشید؛
    اینو نگم نمیشه.

    اسلامی ایرانی؛
    همه اون جاها، ما هم آشنا داریم، از اون خیلی رده بالاهاش. ولی فرق شمایی که از سه سالگی ماشین شخصی داشتی با ما، اینه که ما تو شرکت نفت آشنا نداریم! بعله!
    😉

    حسین قدیانی: ای بابا! خوشا که «خـــــــ آشنای آدم باشه ـــــــدا»

  124. صبا می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    دعوام نکنیا، ولی ما در فارسی اولا، دوما و سوما نداریم یا باید بگید اول و دوم و سوم یا اولا و ثانیا و ثالثا.

  125. سیداحمد می‌گوید:

    این «خـــــــ آشنای آدم باشه ـــــــدا» در امتداد همون “بچه ها ادامه ندین!! شب عزیزه!” که اسلامی ایرانی گفت، قرار داره؟!

    حسین قدیانی: نخیر! در امتداد این قرار داره که جز خدا، همه این آشناها اتفاقا اون جایی که لازمشون داری، میشن ناآشنا! و همینطوری هم بهتره… بلکه از یاد نبریم؛ خـــــ آشنای اول و آخره ــــــــــدا… و اما، خدایا! عاشقان را با غم عشق، «آشنا» کن! داره تموم میشه ماه رمضون… «غم عشق» به همین ساعات میگن دقیقا…

  126. ... می‌گوید:

    چند سال پیش، زمان دولت دهم بود گمانم، یه جلسه ای بود با معاون وزیر، بچه ها هر کدوم می گفتند که فلان طرح رو داریم یا فلان برنامه، چرا بودجه نمی دید؟ بنده خدا گفت آخه نقدینگی مون خیلی پایینه… در ازای فروش نفت هم بهمون پول نمیدن! میگن توی تحریمید یا کالا می دیم یا خدمات!

  127. قاصدک منتظر می‌گوید:

    دو ﺳﻪ ﺷﺐ ﻣﺎﻧﺪه ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﺒﺎﻫﺎت ﮐﻨﻢ
    ﺑﻪ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺑﯿﺎﯾﻢ و ﻣﻨﺎﺟﺎت ﮐﻨﻢ
    دو ﺳﻪ ﺷﺐ ﻣﺎﻧﺪه اﺑﻮﺣﻤﺰه ﺑﺨﻮاﻧﻢ ﯾﺎرب
    از ﺳﺮ «««ﺧﻮف و رﺟﺎ»»» ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻼﻗﺎت ﮐﻨﻢ
    ﮐﺎش آدم ﺑﺸﻮم… ﻣﺤﺾ رﺿﺎی دل ﺗﻮ
    ﭘﯽ ﻋﺼﯿﺎن ﻧﺮوم، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺮاﻋﺎت ﮐﻨﻢ
    رﻣﻀﺎن آﻣﺪ و رﻓﺖ و ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎره ﻓﻘﻂ
    ﺑﺎﯾﺪ اﻇﻬﺎر ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ از ﻋﺎدات ﮐﻨﻢ

    «علیرضا خاکسار»

  128. صبا می‌گوید:

    گاهی با تموم آشناها و کس و کارایی که داریی اینقدر تنها می شی و اینقدر احساس بی کسی و بی پناهی می کنی که فکر می کنی هیچ کسی رو نداری. اونوقته که خدا رو بهتر می بنی و بهتر حس می کنی. گاهی فکر می کنی که خدا قبل از اون کاری بهت نداشته و حالا که تنها شدی اومده سراغت. اما غافل از این که خدا همیشه همون خداست اما تو بودی که قبلا که بقیه باهات بودند؛ فکر می کردی حمایت از جانب اوناست ولی حالا که تنهایی می بینی که نه، ای دل غافل! همون موقع هم خدا همه کارت بوده، منتها تو جایی دیگه رو می دیدی!

    قطعه ۲۶: دوستان! هر کدوم مجزا یه دعایی بکنین… کامنت کنین…

  129. صبا می‌گوید:

    الهی…
    هرگز به درد غفلت و محنت دوری مبتلام نکن!

    خدایا…
    امتحان های سخت سخت می گیری بگیر، ولی همش به یادم بیار که این بلا از جانب توست و تو هستی که منو به این آزمایش مبتلا کردی!

    پروردگارا…
    کاری کن که همیشه یادم باشه که من از خودم فقیرم و عزتم نزد خلق از توست!

  130. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    خدایا عاقبت ما رو ختم بخیر بفرما و انشاالله مستشهدین بین یدیه

  131. صبا می‌گوید:

    البته قبل از همه دعاها باید بنویسیم؛

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم عجل لولیک الفرج

  132. قاصدک منتظر می‌گوید:

    خدایا!
    آنچه خیر است از دنیا و آخرت که در حق خوبان و آبروداران درگاهت به اجابت رساندی، در حق ما نیز به اجابت برسان.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  133. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آشنا کیلو چنده؟؟ من هر وقت گره می افته تو کارم، میگم:

    “یا اباالفضل”
    تا امروز برای هیچ کاری به هیچ آشنایی رو نزدم.

    و اما دعا:
    اللهم عافنا فی جمیع الامور بحق محمد و آل محمد.

  134. صبا می‌گوید:

    قاصدک؛

    می خواستم بابت نمازی که گذاشتید ازتون تشکر کنم. همه می دونیم که به جز نمازهایی که دانسته ازمون فوت شده، یه وقت هایی هم ناخواسته و نادانسته نمازی به گردنمون هست مثلا مانعی به دستمون چسبیده و خودمون نمی دونستیم و باهاش وضو گرفتیم و نماز خوندیم و…
    این احادیث بهمون یه فرصت میدن اما فرصت یه وقت هایی هم مثل داغی که به دل می مونه، وقتی که زمانش می گذره و تو ازش استفاده نکردی. مثل همین موقع هاست که آدم می فهمه کلام قرآن رو که می فرماید؛ یه عده ای از گناهکارا به خدا میگن دوباره بهمون عمر بده، قول میدیم خوب باشیم، ولی خدا میگه؛ نه حتی اگه به دنیا برگردید باز هم همون کارا رو می کنید!!
    ماها فرصت زیاد داریم ولی کجاست استفاده کننده ازش؟ فرصت هایی مثل همین دو شب باقیمانده از ماه رمضان! دو شبی که هنوز شیطان دربند است و هنوز راه برای استغفار و پشیمانی ما باز…

  135. سکر می‌گوید:

    سید احمد؛

    تعجب شما و باقی افراد به خاطر پاکی خود و خانواده هاتون هست که حق هم دارید اما بعضی مخاطبان شما چراغ خاموش هستند و فرهنگ و معرفت و تربیت شما را ندارند و از این فضاهای معنوی هم دورند… جدیدا هم که فرهنگ مردم مثل سیزده بدر!! باید به دست خودشون سپرده بشه… نتیجه اش میشه این که طرف می پرسه؛

    “۲ سال بیشتره به سن تکلیف رسیدم اما نمازام رو درست نخوندم، یک خط در میون بودم! مدتیه دارم درست می خونم… آیا من باید حتما نمازهای قضا را به جای بیاورم یا میشه کار دیگری مثل کفاره یا چیزی دیگری انجام داد؟”

    طرف فکر می کنه نماز هم مثل روزه کفاره داره که اگر نخوند، جاش کفاره بده! اینه که برخی افراد از طرح این روایات ترس دارند و نگران برداشت سوء هستن… از این نظر اگر این “روایات رجایی” مطرح میشه، خوبه اشاره ای هم به “خوف” بشه. البته اون نمازی که قاصدک کامنت کرده خیلی با نمازی که شما زحمتش رو کشیدید فرق داره و با عرض معذرت به نظرم توضیح دوستان و آقای قدیانی در کنار اون لازم به نظر می رسه.

  136. شیدا می‌گوید:

    خدایا
    ما را با عشق “سیدعلى” زنده بدار و با عشق او بمیران و با ایشان محشورمان بفرما!

  137. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقای برادر
    اینقدر تو این شبا اسم فلان و فلان رو نبر.
    فردای قیامت می بینی، برای راضی کردن همون کاریکاتور! باید کیلو کیلو از اعمال خوبت بریزی تو کاسه آقا، تا راضی بشه.
    حیف این مسجد ارک هایی که رفتی نیست؟؟
    بره تو جیب فلانی و فلانی؟؟

  138. قاصدک منتظر می‌گوید:

    صبا؛

    سلامت باشید.
    انشاءالله توفیق داشته باشیم تا عمری باقیه از فرصت هامون به نحو احسنت استفاده کنیم.

  139. ... می‌گوید:

    اونوقت آوردن اسم احمدی نژاد اشکالی نداره و ایشون واجب الغیبتند؟! یا فردای قیامت کلا ایشون راضی هستند و شما لازم نیست مسجد ارک هاتونو بریزید تو کاسه ی ایشون؟!!
    اِ وا!!!!!!!!!

  140. هاتف می‌گوید:

    قبل از دعا و در امتداد «خـــــــ آشنای آدم باشه ـــــــدا» یه درس جالب از نکات تفسیری آیت الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی) تقدیم می کنم. ایشان می فرمایند؛
    «انسانی که مضطرّ است، اگر مضطرب هم بشود کاری از پیش نمی‌برد ولی اگر مضطرّ بر اساس ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ مضطرب نشود و فقط مضطرّ باشد، عاقلانه می‌داند به کجا مراجعه کند. وقتی مضطرّ بود و مضطرب، می‌شود سرگردان؛ به این متوسّل می‌شود، به آن متوسّل می‌شود، به هر دستاویزی متوسّل می‌شود. اما اگر مضطرّ بود و مطمئن، و مضطرب نبود می‌فهمد از چه کسی بخواهد، وقتی بداند از چه کسی بخواهد و چه چیزی بخواهد کاملاً دعایش مستجاب است، آنوقت آن مضطر را اجابت می کنند أمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ. مشکلات بسیاری از ماها این است که حوادث تلخ پیش می آید، یک؛ ما را مضطرّ می کند، دو؛ چون آن طمأنینه قلب نیست در کنار اضطرار، اضطراب هست، سه؛ سرگردانیم، چهار؛ نمی‌دانیم چه بکنیم. ولی اگر کسی بر اساس ألا بِذِکْـرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ بداند هیچ مشکلی نیست مگر اینکه حلّش به دست خداست، هیچ راهی نیست مگر اینکه راهنمایش خدا است خب به خدا مراجعه می کند، لذا به ما گفته اند در مشکلاتتان با ذات اقدس اله هماهنگ کنید».

  141. نسیم می‌گوید:

    فرازی از دعای وداع ماه مبارک رمضان:
    (دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه)

    “خدایا، با بیرون رفتن این ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بدیهایمان خارج ساز. و ما را از خوشبخت‏ترین اهل این ماه بوسیله این ماه، و از پرنصیب‏ترین ایشان در این ماه و از بهره‏ مندترین ایشان در این ماه قرار ده.”

    و به قول حضرت آقا:

    “خدایا قلب نازنین امام زمان (عج) را از ما راضی و خشنود بفرما.”

    آمین…

  142. خواهرشهید می‌گوید:

    خدایا

    تو را به این ماه عزیز، به ما یاد بده قضاوتمان مستقل از احساسمان باشد.
    و قبل از هر قضاوتی، بصیرت عنایت فرما.

  143. ناشناس می‌گوید:

    http://masjedeghotb.blogfa.com/post-110.aspx
    آیا دعای «اللهم یا سابق الفوت… »جایگزین نماز قضا می‌شود؟
    .
    .
    .
    . هیچ دعائی هر چند فضیلت داشته باشد موجب سقوط تکالیف و واجبات و محرمات نمی‌شود و اگر کسی قضاء بذمه داشته باشد اگر چه یک نماز باشد و تمام ادعیه و اوراد را بخواند، تا آن نماز را قضاء نکند ذمه او بریء نمی‌شود و مسئول خواهد بود.

    و راجع به خصوص این نماز و دعا: باید دانست که مجرد نقل دیگر کتاب دعاء اگر مؤلف آن از علماء و محدثین شناخته شده نباشد کافی برای استناد و اعتماد به آن نیست باید سند از لحاظ ارسال و اسناد و شخصیت روایت‌کنندگان و جهات دیگر بررسی شود و سپس مدلول آن نیز با دقت کامل در الفاظ آن معلوم گردد.

    لذا بدون نقل آن بعین سند و الفاظ آن از مصادر معتبر نمی‌توان راجع به آن اظهارنظر نمود و به هر حال از این مدلول و برداشت اگر مقصود این باشد که با تمکن و توانائی شخص بر قضاء نماز و روزه و حجی که از او فوت شده و با امکان وصیت به قضاء آنها اگر بالمباشره متمکن نباشد می‌تواند به چنین نماز و دعائی بجای آنچه بر ذمه او است اکتفا کند و تکالیف از او ساقط می‌شود هرگز صحیح نیست و به ضرورت باطل است و با موازین مسلمه که قرائن عدم اراده این معانی است منافات دارد و به فرض وجود سند و صحت آن قابل است گفته شود معنی این است که اگر شخص با اشتغال به قضاء نمازها و عدم مسامحه متمکن از قضاء همه آنها نباشد با مثل این نماز و دعا خساراتی که از فوت نمازهائی که ممکن از قضاء آنها نیست بر او وارد شده جبران می‌شود ولی به این معنی این اشکال وارد می‌شود که چنین شخصی وظیفه دارد بجای این نماز طولانی نماز قضاء واجب خود را که وقتش مضیق شده بخواند بلی ممکن است به این معنی حمل شود که اگر احتمال فوت نماز از خودش یا کسانش را می‌دهد با این نماز و دعاء ضرر وضعی فوت آنها و حرمان از ثواب آنها تدارک شود و در واقع به تفضل الهی جبران گردد. این معنی ممکن است و می‌توان گفت مراد از این خبر و امثال آن با توجه به قرائن حالیه و موازین قطعیه مثل این معنی است و اشکال و استبعادی در بین نیست.

  144. لیلی می‌گوید:

    بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان
    جنایت در غزه
    – این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ صفت و کودک کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است
    – البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است
    – این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر ۶۶ ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است.
    – همانگونه که امام خمینی می فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین المللی ارائه داده است.
    – براساس این ساز و کار مورد پسند ملتها، مردمی که در این منطقه زندگی می کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت.
    – تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدمکش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویرانگر است.
    – کسی گمان نکند اگر موشکهای غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می آمد، چرا که در کرانه باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می کند.
    – اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.(با اشاره به تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیستها)
    – رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می کند با مقاومت قدرتمندانه فلسطینی ها، بیچاره شده و دنبال چاره کار است و این ثابت می کند که صهیونیستها فقط زبان قدرت را می فهمند.
    – ما معتقدیم کرانه باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمندآنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد.
    – حمایت سیاسی از مردم غزه وظیفه همه ملتهای مسلمان و غیرمسلمان است .
    – انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است.
    – عده ای می خواستند با شعار نه غزه نه لبنان، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند.

  145. لیلی می‌گوید:

    شناخت، نگاه و برخورد مستکبران
    – حوادث غزه، تألم بار و غم افزاست اما مهمتر این است که با نگاهی عمیق تر به حوادث جاری غزه، رفتار سلطه گران را در این ماجرا مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
    – دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیتها و حقیقت امریکا، همین است.
    – چند دولت غربی بویژه امریکا و انگلیس خبیث از جنایاتی که هیچ انسان معمولی هم آن را قبول نمی کند، به صراحت دفاع می کنند
    – رئیس جمهور امریکا در مقابل این همه «کودک کشی و ویرانی و زجر و شکنجه» مردم غزه، با منطقی مسخره می گوید اسرائیل حق دارد از امنیت خود دفاع کند! اما آیا فلسطینی ها حق ندارند از امنیت خود و از زندگیشان دفاع کنند؟
    – مسئولان کشورهای مستکبر نمی فهمند که با دفاع از جنایات صهیونیستهای پلید و مخرب، آبروی خود و کشورشان را در مقابل ملتها می برند و تاریخ در مقابل همدستی آنها با این فجایع، قضاوت سختی خواهد کرد.
    – دفاع از جنایات صهیونیستها، در نظام لیبرال دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزشهای اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد.
    – امریکایی که در قضایای مختلف با جمهوری اسلامی در چالش است واقعیتش همین است که می بینیم، ما باید امریکا را از این ماجرا بهتر بشناسیم و این شناخت به عنوان تجربه ای مهم، در برخورد و نگاه و رفتار ما با امریکا اثر بگذارد و برای ملت ما، دانشجویان، روشنفکران و برای همه ما به یک معیار تبدیل شود.
    – رفتار سلطه گران با ظلمی که به مظلومان غزه می شود اثبات می کند آنها به بشر، حقوق بشر و به انسانیت، مطلقاً هیچ اعتقادی ندارند و هرچه درباره آزادی و حقوق بشر می گویند تمسخر آزادی و حقوق بشر است.
    – این حرفها را به عنوان نصیحت به مسئولان امریکایی نمی گوییم بلکه برای خودمان می گوییم تا تکلیف خودمان را بدانیم و در قضاوتها و تحلیل هایمان بفهمیم با چه کسانی روبرو هستیم.
    – شعارهای ضد امریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده می شود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی امریکاست اما برخی به غلط تصور می کنند که این شعارها، کاری تعصب آمیز و بدون منطق فکری است.
    – نگاه ضد امریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است.

  146. لیلی می‌گوید:

    هدف اساسی دشمن
    – همانگونه که بیان شد هدف اساسی دشمن، ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ماست چرا که اگر یک نظام محاسباتی دچار اختلال شود حتی با داده های صحیح، خروجیهای غلط می دهد و تجربه ها نیز به درد او نمی خورد.
    – روی کار آوردن دیکتاتوری عجیب رضا قلدر، اشغال ایران در دهه ۲۰، غارت منافع نفتی، کودتای ۲۸مرداد، حمایت همه جانبه از دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، کارشکنی در مقابل پیروزی انقلاب، حمایت همه جانبه از صدام و دهها توطئه دیگر، تجربه های ذی قیمتی است که شناخت ملت را از امریکا، واقعی و عمیق می کند اما روشنفکران غربزده چون دستگاه محاسباتی آنها دچار اختلال شده حتی از این تجربه های تلخ هم، استنتاج درست ندارند.

  147. لیلی می‌گوید:

    احیای عقلانیت
    – برخلاف ملت، برخی دستان می خواهد همان جریانهای محقر غربزده بار دیگر امور کشور را به دست گیرند که باید در مقابل این حرکت، ایستاد و این ایستادگی، کاملاً صحیح و عقلانی است.
    روحیه ایمان شور و منطق و انگیزه
    – مطالبی که امروز نمایندگان تشکل های دانشجویی بیان کردند، نشانگر وجود همین روحیه در میان دانشجویان است.
    – ممکن است برخی مطالب مطرح شده غیرمنطقی یا غیرقابل تحقق و یا نادرست باشند اما مهمتر از این جزئیات، وجود روحیه پرنشاط و مطالبه گر میان دانشجویان است که موجب خرسندی فراوان است.
    – جوان دانشجو باید مطالبه گر، پرانگیزه، پرنشاط، حاضر در صحنه و ناظر به مسائل کشور باشد که به فضل خداوند این روحیه، امروز در میان دانشجویان وجود دارد.
    – البته روحیه مطالبه گری و انتقاد در میان دانشجویان باید همراه با رعایت اخلاق و انصاف و حدود شرعی و پرهیز از بیان مطالبی باشد که به آن علم و یقین وجود ندارد.
    – امیدوارم این روحیه احساس تکلیف، مطالبه گری و انتقاد تا زمانیکه به عنوان مسئولان آینده کشور، مسئولیت ها را در دست می گیرید، در میان شما باقی بماند زیرا اگر اینگونه شود، کشور نجات پیدا خواهد کرد.
    – امروز، کار و تلاش علمی در کشور و در دانشگاهها، تلاشی زنده، موفق و مورد تحسین است اما این تلاش علمی باید مقدمه عمل برای حل مشکلات کشور باشد.
    – انتشار مقالات علمی در پایگاههای علمی معتبر جهان، اقدام علمی مورد تمجید است اما مطلوب نهایی این است که کار علمی ناظر به نیازهای عملی کشور باشد.
    – ما قبول داریم که ممکن است شیوه مدیریت اقتصادی در جهت گیری های فرهنگی تأثیرگذار باشد اما مسئله مهم و حیاتی نگاه و جهت گیریهای فرهنگی است که در همه سطوح باید به آن توجه شود.
    – اینکه در دهه هفتاد در حالیکه اعتراض ها به شیوه مدیریت اقتصادی بود از جانب رهبری موضوع تهاجم فرهنگی مطرح شد، به دلیل اهمیت بسیار بالا و اصالت موضوع فرهنگ و جهت گیریهای فرهنگی در همه مقاطع است.

  148. لیلی می‌گوید:

    ازدواج جوانان
    – ازدواج جوانان، موضوع مهمی است که بی تفاوتی نسبت به آن در جامعه، ممکن است تبعات ناخوشایندی را در آینده، به همراه داشته باشد.
    – راه حل مشکل سربازی برای ازدواج جوانان، کوتاه کردن مدت زمان آن نیست و باید شیوه های دیگری به کار گرفته شود اما مهمتر از آن، انگیزه برای ازدواج در میان جوانان است، که نباید کاهش یابد.
    – باید جوانان، خانواده های آنان و مسئولان دانشگاهها، برای زمینه سازی رواج ازدواج در محیط های دانشگاهی و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، هم اندیشی و چاره جویی کنند.
    – جوانان که همواره دارای روحیه مطالبه گری و پیشنهاد دهنده روشهای جدید هستند، باید زمینه ساز ازمیان برداشته شدن این سنت ها و باورهای غلط باشند.
    – با توجه به برکات معنوی و مادی سنت حسنه ازدواج باید یک حرکت جدی در جامعه برای رواج ازدواج میان جوانان و دانشجویان آغاز شود.

  149. لیلی می‌گوید:

    آیا مواضع سیاسی افراد و دانشجویان باید منطبق با نظرات رهبری باشد؟
    – خیر، این تصور صحیحی نیست که مواضع آحاد مردم از جمله دانشجویان که جزو قشرهای پیشرو هستند، باید الگو گرفته و برگردان نظرات رهبری باشد.
    – دانشجو به عنوان انسانی مسلمان، مؤمن و صاحب فکر باید با نگاه به صحنه تحلیل داشته باشد و براساس آن تحلیل نسبت به اشخاص، سیاستها، جریانها و دولتها موضع گیری کند.
    – تنها معیار صحیح تحلیل، باید تقوا یعنی دخالت ندادن هوای نفس در طرفداری یا مخالفت، و در تمجید یا انتقاد، باشد.
    – نباید اینگونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع گیری کنند.
    – این روش کارها را قفل خواهد کرد.
    – رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند.
    – البته اگر در زمینه ای نظری از جانب رهبری بیان شود، ممکن است این نظر، در تشخیص کسانی که به رهبری حسن ظن دارند، مؤثر باشد اما این به معنای ساقط شدن نظر دیگران نیست.
    – دانشجویان نسبت به موضوعات مختلف باید دغدغه داشته باشند و مسائل را با چشم باز پیگیری کنند، آنان در واقع نمایشگر وجدان بیدار ملت و نشان دهنده گرایش های عمومی جامعه هستند لذا باید کاملاً آگاهانه، با چشم باز و با احساس تکلیف به مسائل مختلف نگاه کنند و محیط کشور و منطقه، تهدیدها و فرصت ها، و دشمنان و دشمنی ها را بخوبی بشناسند.

  150. لیلی می‌گوید:

    توصیه ها
    – تقویت مطالعات دینی و سیاسی در کنار آن کار علمی و بالا بردن قدرت تحلیل.
    – با تفکر در مسائل و پرهیز از نگاه احساسی و روزنامه ای بسیاری از موضوعات باید در همان کرسی های آزاد اندیشی که قبلاً مطرح کردیم و در بحث های آزاد دانشجویی در محیط های دانشگاهی تعیینِ تکلیف شوند.
    – رقابت گفتمانی در محیط های دانشگاهی، با منطق قوی و همراه با تحمل مخالف
    – هیچگاه نباید از جریان مخالف تعجب و وحشت کرد و یا خشمگین شد بلکه باید با تقویت مبانی و استحکام موضع، وارد رقابت گفتمانی شد و دیدگاه مخالف را تحمل کرد.

  151. حزب الله سایبر می‌گوید:

    گروه کلیپ و مستند حزب الله سایبر، همزمان با ایام روز جهانی قدس و همچنین جنایات بی سابقه رژیم صهیونیستی در نوار غزه، نماهنگ “قلب اسلام” را جهت دانلود در اختیار مخاطبان قرار داده است.

    http://www.hizbullahcyber.com/content/22182

    قسمت اول
    گزارش تصویری/ روز جهانی قدس
    حزب الله سایبر: http://www.hizbullahcyber.com/content/22191

  152. یه دانشجو می‌گوید:

    دعای قنوت عید فطر را خیلی دوست دارم.

    اللّهُمَّ … اَسْئَلُکَ بِحَقِّ … اَنْ تُصلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ تُخْرِجَنِى مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلیْهِمْ، اللّهُمَّ اِنِّی اَسْأَلُکَ خَیْرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُکَ المُخْلَصُونَ

    امروز در قنوت نماز، نُه مرتبه به خدا عرض کردید: «اللّهم انى اسألک خیر ما سألک منه عبادک الصّالحون؛ یعنى بهترین چیزى را که بندگان صالح خدا از او طلب مى‌کنند، به ما عطا کن. «و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون»؛(۱) و از آنچه که بندگان مخلص خدا، به خدا پناه مى‌برند، ما نیز به خدا پناه مى‌بریم. آنچه که شما خواسته‌اید، رضاى خداست، تقرّب به خداست، توفیق عمل براى خدا و توفیق عبودیّت الهى است. آنچه که شما از آن به خدا پناه برده‌اید، بندگى نفس است، بندگى هوى است، بندگى غیر خداست، شرک به پروردگار است. (بیانات امام خامنه‌ای ۱۳۷۷/۱۰/۲۸)

    در نماز عید فطر بارها به خداوند عرض می کنیم: «ادخلنى فى کلّ خیر ادخلت فیه محمّدا و آل محمّد»؛ ما را به آن بهشت مصفاى ایمان و اخلاق و عمل که این برگزیدگان را در آن جا دادى، وارد کن. «و اخرجنى من کلّ سوء اخرجت منه محمّدا و آل محمّد صلواتک علیه و علیهم»؛ از آن دوزخ عمل ناشایست، اخلاق ناشایست، عقیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ناشایست که این بزرگواران و عزیزان عالم خلقت را از آن محفوظ و مصون نگاه داشتى، ما را خارج کن. این هدف بزرگ را براى خودمان در روز عید فطر ترسیم میکنیم، آن را از خدا طلب می کنیم و خودِ ما هم البته وظیفه داریم، تکلیف داریم که سعى کنیم، تلاش کنیم که در این صراط مستقیم بمانیم. (بیانات امام خامنه‌ای ۱۳۸۸/۰۶/۲۹)

  153. سیداحمد می‌گوید:

    اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک…

  154. صبر می‌گوید:

    دیشب که تو راه از یک شهر به شهر دیگه بودم! نشد دعا کنم اما یک دعا می کنم که وقتی پا به سن گذاشتید متوجه دعام می شید و آن “خدایا آخر عاقبت به خیرمون کن” دعایی که تمام علما وقتی پیر می شن می کنند!

    خواهر شهید؛
    اینو بدونید که خیلی از اتفاقات را نمی شه جلوشو گرفت و سال ۸۸ باید می شد! ولی باز هم رهبری و مردم با وحدت تونستند جمعش کنن! و یا، همین که رهبری می گن من از دولت پشتیبانی می کنم و مثلا آقای قدیانی عزیز کمتر متن انتقادی می نویسن یا خود دولت هم جلوی حرفای… را می گیره؛ خودش میشه وحدت. اصلا یک سوال وحدت چه زمانی به وجود میاد؟ زمانی که تکثر آراء باشد و یک بزرگتر بتونه بین نظرات اشتراکی را بکشه بیرون! تشبیه گلبرگ ها با کلاله یا پرچمش نشون دهنده وحدته… (پر حرفی کردم)

    اسلامی ایرانی؛
    اگر چه با حرفای شما موافقم! اما وقتی خواستید چیزی را تحلیل بکنید توی ظرف زمانی و مکانی خودش تحلیل بکنید تا درست در بیاد! مرکز تشخیص مصلحت هم درست آمار داده اما مغالطه است اگر بخواهیم مقایسه کنیم! ببخشید…

  155. بی نشان می‌گوید:

    خدایا
    خودت هرجا دیدی کم آووردیم دستمونو بگیر، قبل از اینکه زمین بخوریم!

  156. فرهنگی می‌گوید:

    شهدا را واسطه قرار دادم که از خدا بخواهند من و شما برای همیشه زنده بمانیم مانند شهیدان…..

    اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک

  157. هاتف می‌گوید:

    خوش آن دعا که ز دلبر رسد به ما

    اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَکْرِمْنَا بِالهُدَى وَ الاسْتِقَامَةِ وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِکْمَةِ وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اکْفُفْ أَیْدِیَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السِّرْقَةِ وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیَانَةِ وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِیبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِینَ بِالاتِّبَاعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِینَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ عَلَى مَشَایِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّکِینَةِ وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ وَ عَلَى الْغُزَاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلاصِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّیرَةِ وَ بَارِکْ لِلْحُجَّاجِ وَ الزُّوَّارِ فِی الزَّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ مَا أَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
    کاش می شد بند بند این دعا را جدا جدا کامنت کرد که هر کدوم یه دنیایی برا خودش

  158. هاتف می‌گوید:

    اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ

  159. چشم انتظار می‌گوید:

    الّلهمَّ اَرِنیِ الطَّلعه الرَّشیده والغرَّه الحمیده…
    .
    الّلهمَّ احفِظ و سلِّم و ایِّد قائدَنا الامام، السید علی الحسینی الخامنه ای…
    .
    الّلهمَّ اجعل، عواقب امورنا خیرا…………….

  160. ناشناس می‌گوید:

    علی مطهری: اقدام کمیسیون فرهنگی در معرفی نکردن من و همفکرانم غیر قانونی نبود اما بی تدبیری بود!
    اگر ما و همفکرامون رأی نیاوردیم یا تقلبه یا بی تدبیری، اما اگر رأی آوردیم، همه چی آرومه… ما چقدر خوشبختیم و از این حرفا …
    بابا اعتماد به نفس! 🙂 حالا هی بگن علی مطهری چرا از فتنه گرها و رفع حصر دم می زنه؟ خب یه قرابت رفتاری باهاشون داره دیگه!

    حسین قدیانی: شاید تعجب کنید اما در این مورد خاص، با علی مطهری هم نظرم! در رفتار و گفتار این آدم، صرف نظر از حماقت و کودنی، یه رگه هایی از آزادی و آزادگی هست که می تونه در جایی مثل هیات نظارت بر مطبوعات، مفید به فایده باشه. یادتون نره، رای منفی علی مطهری نبود، تا حالا ۴ بار روزنامه وطن امروز، و چند بار، دیگر روزنامه های اصولگرا، توسط وزارت ارشاد، تعطیل شده بودن. یعنی این آدم، بی آنکه از روزنامه های اصولگرا دل خوشی داشته باشه، واقعا به اصل آزادی مطبوعات پایبنده. فلذا وجود او در این جایگاه خاص، بهتر از وجود کسی است که صرفا متاثر از اصولگرایی، دوست نداره روزنامه های اصولگرا تعطیل شن… که این دومی، قطعا در جامعه، حمل بر جبهه بندی و قبیله گرایی می شه. دقت شود که داریم ناظر بر قضاوت های بیرونی رای هیات، حرف می زنیم… بنابراین همون علی مطهری باقی می موند، واسه ما دردسر و بازتاب های بیرونی کمتری داشت، و بی آنکه هزینه ای از جیب اصولگرایی بدهیم، -تا اونجا که به رای هیات نظارت مربوطه- کار رسانه ای خودمون رو انجام می دادیم. از اینها گذشته، این تنها علی مطهری است که هم به بی حجابی و بد حجابی گیر می دهد، هم به ادامه حصر سران فتنه… اون هم در شرایطی که تقریبا هیچ اصولگرایی حاضر نیست علیه ساپورت پوشان، به صراحت علی مطهری حرف بزنه، همچنانکه هیچ اصلاح طلبی حاضر نیست علیه حصر سران فتنه، به صراحت علی مطهری حرف بزنه… من نمی خوام حالا تعریف کنم از این آدم، اما وجودش به نظر من در یه جاهایی، لازم تر و مفید به فایده تر از بعضی اصولگراها، ایضا بعضی اصلاح طلبان است…

  161. سائل الزهرا می‌گوید:

    «بهترین برادرانت (دوستانت)، کسی است که با راستگویی اش، تو را به راستگویی دعوت کند و با اعمال نیک خود تو را به بهترین اعمال بر انگیزد.»

    امام علی علیه السلام

  162. ناشناس می‌گوید:

    راه گناه نکردن به روایت علامه طباطبایی
    http://www.bultannews.com/fa/news/79713

  163. ناشناس می‌گوید:

    چرا دانشجوها به تعبیر «خواب از چشم ربوده شدن» که در کلام یکی از دانشجوها آمده بود و رهبر بهش اشاره کرد، خندیدند؟ به نظرم کار بدی کردند و انگار خود آقا هم این انتظار را از اونا نداشت و اتفاقا می خواستند به این دغدغه صحه بگذارند. دانشجوها بی ادبی کردند و اینکارشون یعنی خیلی هم دغدغه ندارند. البته ظاهر سازی نکردنشون درست بود!

    حسین قدیانی: بی تعارف، گاهی که با جماعت دانشجو اعم از این وری یا اون وری یا همه وری یا هیچ وری، و به خصوص این وری صحبت می کنم، جماعتی عمدتا اسگل، عمدتا کج فهم، عمدتا شوت… و در عین حال عمدتا پاک و مخلص می یابم شان. کلا قشر عقب مانده ای هستند. شما ببینید دیگه! توی انتخابات، با فلان نامزد اصولگرا جلسه خصوصی می گذارن تا رفع شبهات بشه، بعد سی دی این نشست رو میدن بیرون تا مثلا حال اون نامزد رو بگیرن!! دیگه نمیگن این کارشون، سر از بی بی سی درمیاره و کمک به رای رقیبی مثل روحانی می کنه!! البته تقصیر خودشون نیست؛ دانشگاه… این دانشگاه، کوچک و حقیر بار میاره دانشجو رو… دوران دانشجویی با جماعتی از دوستان دانشجوی بسیجی، باری رفتیم همین دیدار ماه رمضان رهبر. بعد دیدار، چند تایی شون گفتن؛ «چرا غذا مرغ بود؟!… در حالی که می شد افطاری ساده تری داد!» حالا جالبه که تا خرخره هم داشتن می لنبوندن!! خب این یعنی خریت دیگه!! و خریت، دانشجوی بسیجی و غیر بسیجی نمی شناسه. این خریت، البته سابقه داره! روزی هم بود که به امام ششم گله می کردن؛ «شما چرا لباس فاخر می پوشی، در حالی که جدتان علی علیه السلام، ژنده پوش بود؟!» حتی روزی هم بود که گیر دادن به تزئینات فلان گوشه اتاق حضرت سیدالشهدا که گمانم مال جناب «لیلا» بود اون تزئینات. و جانم جواب امام حسین علیه السلام که درآمدند؛ «این چیزها ربطی به شما ندارد، مهریه همسرم را به او داده ام، او هم برای خانه اش تزئیناتی درست کرده…». توی انتخابات ۲۴ خرداد، گیجی که دوستان دانشجوی عزیز ما زدند، هیچ قشری نزد! اول دنبال اصلح ۷ ساله رفتن، بعد به سعید جلیلی رسیدن، بعد تقسیم بر ۲ شدند و یه عده شون شدن هوادار حداد، و این درحالی بود که همه حتی یکی از خاله های بی سواد من هم می دونستن حداد، دکور ۲۴ خرداده، نه نامزد ۲۴ خرداد!! و جالب اینکه بیش و پیش از عارف و روحانی، قالیباف رو می زدن! و به چون منی گیر می دادن که چرا می خواهی به قالی رای بدی؟! اما چند ماه بعد، مراسم دعا گذاشتن در خوابگاه شون، که شهردار تهران همین قالی بمونه و خدای نکرده، محسن هاشمی نشه!! عجب! پس ممکنه آدم توی یک انتخابات، متمایل به دزد ساکت فتنه تکنوکراتی چون قالی هم بشه!! اووووف… انقلاب اسلامی داشت سکته رو می زد تا به این جماعت اسگل اما به شدت مخلص لیکن همان اسگل، حالی کنه که؛ بابا! تکلیف گرایی، منهای نتیجه گرایی، و آرمان گرایی، منهای واقع گرایی، زشت و مذمومه… حال دقت شود؛ همین قشر، می بایست به من و شما، به فلان خاله بی سواد من، بلکه به آحاد جامعه، «خط» هم بدن!! 🙂 پیشاپیش بابت صراحتم در پاسخ این کامنت، عذر می خواهم…

  164. خواهرشهید می‌گوید:

    صبر
    من هم قبول دارم که سال ۸۸ باید اتفاق می افتاد تا (سره ) از (ناسره) تشخیص داده شود
    درست مثل یک صافی…
    ولی قبول کنید کم هزینه نشد. پس لرزه هاش هنوز داره آسیب می رساند…
    شاید می شد با بصیرت بیشتر و چه بسا کمی همیاری و همفکری یعنی همان اتحاد هزینه ها را کمتر کرد.

  165. 313یاران مهدی (ع) می‌گوید:

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیت و النصر و جعلنا من انصاره و اعوانه…

  166. خواهرشهید می‌گوید:

    در ضمن من در کامنت قبلی از انتخابات ۹۲ صحبت کرده بودم نه سال ۸۸

  167. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین!

    بی تعارف می گم؛ اصلا فکر نکنید منِ سیداحمد دارم این حرف رو می زنم.
    این جواب هایی که به کامنت ها می دید، واقعا پر از درس و نکتۀ کاربردیه!
    خیلی لطف می کنید وقت می ذارید برای کامنت ها.
    این حرف ها، به درد همه ما می خوره.

    فـــــــــــــــــــــــــدایی داری…

  168. صبا می‌گوید:

    خوب شد من دانشجو نیستم.

  169. هاتف می‌گوید:

    صبا؛
    لطفا کمی تأمل!

  170. ناشناس می‌گوید:

    اگه شما آقای حسین قدیانی انقدر دغدغه داری، یه بار مثل مرد میومدی مناظره می کردی، نه تو دانشگاه، تو همین سایت خودت که کلی هم مخاطب این وری و اون وری و یه وری داره… بعد آخرش بهت می گفتم که کسایی که به جلیلی رای دادن، چرا رای دادن؟ یا اصلا اشتباه کردن یا نه؟ اونم همون طوری که به ناشناس، بی تعارف جواب دادی! ولی می دونم یا سوادش رو نداری یا می ترسی چون همون موقع انتخابات کلی کامنت کردم ولی تقریبا همشون رو حذف کردی و جواب ندادی.

  171. قاصدک منتظر می‌گوید:

    آقا سلام! ماه مبارک تمام شد
    شب­های آخر من و ماه صیام شد
    درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
    پشت در نگاه شما ازدحام شد 
    سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
    دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
    بین دعای آخر سفره دعا کنید
    شاید که سال، سالِ ظهور امام شد
    آقا دعا کنید که شب­های آخر است
    شاید که مهمانی ما هم به کام شد

    ***رحمان نوازنی***

  172. صبا می‌گوید:

    چیو تحمل(!) کنم؟

    من به خاطر نسبت هایی که داداش حسین بار دانشجوها کرد، گفتم که خوبه دانشجو نیستم. حالا باید در چی تامل کنم؟

  173. سائل الزهرا می‌گوید:

    «اسگل» بودن یا نبودن…
    مساله این است!

  174. نسیم می‌گوید:

    آقای قدیانی؛
    واقعا از کامنتی که گذاشتید تعجب کردم! “اسگل” دیگه یعنی چی؟ این دست کلمات نه در شان شما هست و نه در شان جماعت دانشجو. شما یه جوری صحبت می کنید که انگار دانشجوها یک سری جماعت قابل ترحم هستن که میخوان کار خوب انجام بدن و به قول شما مخلص هم هستن ولی از انجام اون عاجزن و ناتوان. یه جوری در مورد دانشجو نظر می دید که کسی که می خونه پیش خودش فکر می کنه که خوب شد که دانشجو نیست!
    قطعا قشر دانشجو هم مثل سایر اقشار نقایصی داره و افرادی پیدا میشن که به قول شما مخلص ولی فاقد بینش سیاسی کافی و بصیرت لازم هستن و اشتباه عمل می کنن ولی این دلیل نمی شه که این قضیه رو کلی در نظر گرفت و به تمام دانشجوها الفاظی مثل “اسگل”، “عقب مونده” و … اطلاق کرد.

    و در آخر اینکه برخلاف نظر یکی از دوستان خواستم بگم چه خوب که دانشجو هستم، البته نه اون دانشجویی که شما توصیفش کردید.

  175. ... می‌گوید:

    هاتف؛
    دعایی که از امام زمان کامنت کردید مرا یاد پیام نوروزی امسال حضرت آقا انداخت و همین طور وقتی بیام نورزوی امسال آقا پخش شدیاد این دعای امام زمان افتادم!

    “امیدوارم خداوند متعال به جوانان ما نشاط و پویایی، و به مردان و زنان ما همّت و اراده و عزم مستحکم و درست، برای پیمودن راه های پرافتخار، و به کودکان ما خرسندی و تندرستی، و به خانواده های ما امنیّت و محبّت و الفت عنایت کند.”

    دعا برای خرسندی کودکان تو این قسمت از پیامشون دل منو برده! 🙂 ای خدا! دعا برای فینگیلیا!

  176. یه دانشجو می‌گوید:

    خوبه دیگه هر چی دلتون خواست به دانشجو جماعت بستید. مشکل بزرگ شما هم اینه که همیشه فکر می کنید حرف و فکر خودتون درسته. و دقیقا مثل عده‌ای از اون وری ها حرف‌های آقا را مصادره به مطلوب می‌کنید. وقتی که یک نفر می‎‌تواند با معیار تفکر و تقوا نظرش با حضرت آقا فرق کنه دیگر این که نظرش با شما فرق کنه کاملا عادیه.
    اگر یک عده به این نتیجه رسیدند که به جلیلی رای بدهند یا قالیباف یا حتی روحانی بر اساس فکر و منطق خودشون بوده و این یعنی آزادی. شما مطمئنا فقط دانشجوهایی رو که با هیاهو کارهاشون رو انجام می دهند می بینید و کسانی که بدون هیاهو و جنجال کارهای انتخاباتی می کردند را ندیدید.
    بعد اون افرادی که صحبت های پناهیان را که اول از قالیباف تعریف کرده بود و بعد گفته بود ولی به دلایل … جلیلی بهتره، فقط قسمت دلخواه خودشون را بدون اجازه صاحب حرف ها پخش کردند افراد غیردانشجویِ غیراسگلِ حواس جمعِ بصیرِ متفکری بودند؟
    قبول دارم خیلی از دانشجوها یک سری مشکلاتی دارند از جمله جوگیر شدن (که بیشتر برای اون وری ها صدق می کنه) و مطالعه کتاب‌های غیردرسی کم و … ولی اون جوری که شما گفتین نیستند.

  177. مجنون می‌گوید:

    سلام
    آقا از مباحث مطرح شده در کامنت ها لذت بردم

  178. مجنون می‌گوید:

    اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک…

    دوستان! دعا برای سلامتی اهل ایمان، در این ساعات پایانی ماه مبارک، فراموش نشه…

  179. ش می‌گوید:

    روزنامه اعتماد>> درخواست هنرمندان از رئیس جمهور: همه منتظرند صدای شجریان را بشنوند.

    شما هم منتظر هستید آیا؟

  180. ناشناس می‌گوید:

    از شیرین کاریای قالی باف در حق دولت نهم و دهم هم می گفتی تا انصافت بهمون ثابت بشه

  181. صبر می‌گوید:

    آقای قدیانی
    شما هم که انحصار طلب شدید! این چه جوابی است به کامنت ناشناس ۴ مرداد دادید؟

  182. هاتف می‌گوید:

    ماجرای عنایت امام رضا(ع) به یک شهروند کانادایی
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920124000178

    اللهم ارزقنا از این عنایت های ویژه و مهمونی های خصوصی

    السلام علیک یا امام الرئوف یا علی ابن موسی الرضا المرتضی
    التماس دعا …

  183. برف و آفتاب می‌گوید:

    نه فقط دانشجوها، بلکه همه‌ی ماهایی که از حداقل ظرفیت ذهن و استعداد و توانایی‌مون برای انجام کارهامون و خوندن درس‌هامون و تهذیب نفسمون استفاده می‌کنیم؛ در مقابل انتظاری که آقا از ما دارند همون “اسگل” هستیم و به هیچ وجه لیاقت این همه تعریف رو نداریم.

  184. چشم انتظار می‌گوید:

    دوستان ببخشیدها!!
    دارید گیر الکی می دین! حوصله ی توضیح ندارم، ولی دارید گیر الکی می دین!
    این اصطلاح طنزه و البته بیشتر در محاوره ی دوستانه استفاده می شه، تا نوشته ی انتقادی.
    بعدشم؛ داداش که آخرش عذر خواهی کرده. و از همه ی اینها گذشته، همچین بی راه هم نمی گه. به دلایل متعدد…

  185. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان عزیز؛

    این لحظات باقیمانده از میهمانی پر خیر و برکت خدای رئوف، در حق هم دعا کنیم.

  186. فرهاد می‌گوید:

    آقا من دانشجو هستم و طی این شش سال به ی رابطه ارزشمند رسیدم.
    میزان تحصیلات با میزان شعور رابطه عکس داره. یعنی هر چی بیشتر میرن جلو کمتر می فهمن.

  187. فاطمه می‌گوید:

    همیشه برام سوال بود که شماها به کی وصلین که علیه هر کی و هر چی دوست دارین می نویسین؟؟

  188. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    ظاهرا آقای قرائتی محبوب و دوست داشتنی، به خاطر کسالتی در بیمارستان بستری شدن. دعا کنیم کسالتشون رفع بشه.

  189. برف و آفتاب می‌گوید:

    فاطمه؛
    اتفاقا همین نشون می‌ده که به جایی وصل نیستند!!

  190. برف و آفتاب می‌گوید:

    یه دعای خنک!
    خدایا عذاب صهیونیست‌ها تو اون دنیا رو نشون‌مون بده!!

  191. فاطمه می‌گوید:

    بقیه کامنتمو خوردین؟ واقعا متاسفم!

  192. ناشناس می‌گوید:

    خصوصی/ سلام آقای قدیانی
    امیدوارم عباداتتون مود قبول پروردگار قرار بگیره و امیدوارم سلامت باشید و به جمهوری اسلامی خدمت کنید. می خواستم درباره ی موضوعی با شما صحبت کنم تا شاید بتوانید این موضوع رو با رهبری در میان بگذارید. موضوع به بچه های دو رگه ایرانی افغانی مربوط می شه که عموما بدون مدرک زندگی می کنند. طبق آماری که رسانه ها اعلام کردند تعداد این بچه ها به ۳۳۰۰۰ نفر می رسه که فکر می کنم می تونه برای آینده ایران نگران کننده باشه. ایضا آینده ی این بچه ها هم تباه بشه. من یکی از این بچه هایم اما در گذشته قانون راحت تر رسیدگی می کرد و من و خواهرم سال ۷۳ شناسنامه با نام فامیلی پدرمون گرفتیم اما برادرانم دچار این مشکل هستن. من نمیگم حتما شناسنامه بگیرن تا نگرانی ای بابت گرفتن یارانه برای اون نماینده های عزیز (!) وجود نداشته باشه اما آیا این بچه ها حق مدرسه رفتن هم ندارن؟ بهترین راهکار می تونه این باشه که بتونن درسشونو بخونن حتی با گرفتن یک نامه مثل زمانی که قبلا بچه های افغانی مدرسه اسم می نوشتن… برادرای من به مدرسه ی خودگردان میرن اما مشکلات مدرسه خودگران یکی اش اینه که جدی گرفته نمی شه. معلمانش تجربه ی تدریس ندارن و عمدتا تازه از مدرسه فارغ التحصیل شدن. و عموما هم دختر خانمهای جوانند. برادر من ۱۶ سالشه و این واقعا سخته. و تازه آموزش و پرورش، اونو به رسمیت نمی شناسه! میشه با اجازه دولت تحصیل کنند و تا ۱۸ سالگی شناسنامه بگیرن؟ آخه این چه انتظاریه؟ این نماینده های مجلس انتظار دارن این بچه ها به کشوری که اونا رو به حساب نیاورده چطوری خدمت کنند؟ انتظار دارن تا ۱۸ سالگی توی بی هویتی زندگی کنن، بعد ۱۸ سالگی برن سربازی؟ تا ۱۸ سالگی توی کوچه ها بدوند از ترس افغانی بگیرا، بعدش برن سربازی؟ آخه این با عقل جور در میاد؟ من نمی دونم گناه این بچه ها چیه؟ اینه که تو ایران به دنیا اومدند؟ برادر ۱۶ ساله من هوس استرالیا و سوییس زده به سرش، مثل همه ی افغانی هایی که روزی به خاطر شیعه بودن به ایران اومدند و امروز ناراحت از اینند که چرا حتی یک سیم کارت ایرانسل به اسمشون نمیشه؟ بی خیال افغانی بگیرا، بی خیال موتور بگیرا، بی خیال ماشین بگیرا، که امروز، پدرای کارگرمونو تو خونه حبس کرده! به داد بچه هایی برسین که مادرای ایرانی دارن! فقط همین… ما با دوچرخه هم می تونیم کار کنیم!

    حسین قدیانی/ عمومی: اون دسته از دوستانی که در همه جا، من جمله بیت رهبر انقلاب، آشنا دارند، این موضوع را به گوش دست اندرکاران برسانند.

  193. ف. طباطبایی می‌گوید:

    فاطمه؛

    همین قدر از کامنتت هم که تایید شد، همچین گهربار نبود!!
    خوب شد بقیه شو خوردن.

  194. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    اون جناب ناشناس همچین از «خواب از چشم ربوده شدن» و بی ادبی دانشجوها گفت که فکر کردم چه خبر بوده؛ الان دیدم اون صحنه رو. بی ادبی چیه؟!
    اون خنده ها تو مراسم دیدار دانشجویی، از ذوق دانشجوهاست.
    حتما باید چنین مراسم و فضایی رو تجربه کنید تا درک کنید.
    با توجه به لحن آقا در تکرار عبارت «خواب از چشم ربوده شدن»، اون خنده خیلی هم طبیعی بود.

    و البته پاسخ آقای قدیانی، صرف نظر از لحن، همچنان به قوت خودش باقی است تا حدی که خود دانشجویان محترم هم معترف اند به چیزهایی… که بماند!

  195. ! می‌گوید:

    اَللهُمَّ وَ افْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ

  196. صبا می‌گوید:

    یه دانشجو؛

    مشکل ما اینه که فکر می کنیم اگه معیار تفکر و تقوا وجود داشته باشه؛ اونموقع دیگه نظر با نظر حضرت “آقا” فرق نمی کنه!!!

    حاجی؛

    خیلی هم دانشجوها ناراحت نشدن انگار از جواب کامنتی شما! مثل اینکه خودشون هم تا حدی نه حالا به اون غلظت “ربع انار” (!) شما قبول دارن…

  197. مجنون می‌گوید:

    سید جون
    شما غیر از اینکه کامنت ها رو ویرایش می کنی، خودت تغییر دلخواه هم میدی!
    من یادم نمیاد اینجوری پیام گذاشته باشم
    جلل خالق
    پناه برخدا
    شایدم گذاشتم خودم نمی دونم!

  198. ناشناس می‌گوید:

    آقاى حسین قدیانى؛
    ادب آداب دارد که متأسفانه حضرتعالى بهره اى از این مهم نبردید، به عبارت صحیح تر رفقاى شما هم همین طور هستند. نظر به کامنت هاى بى محتواى حضرتعالى ناچارم عرض کنم که به نظر می رسه امر بر حضرتعالى مشتبه شده که از دید بسیطى برخوردارید اما متأسفانه هر روز که می گذره به علت “من” هایى که ازتون دیده میشه، فضاى ذهنی تون محدودتر و فقیرتر جلوه می کنه که این هم از لطایف رب الارباب هست که شما رو حقیرتر نشون میده…
    على ایحال خواستم به خدمتتون برسونم که بصیرت بصیرت بصیرت
    ممنون که کامنت بنده رو حذف می کنین!

  199. فاطمه می‌گوید:

    ف. طباطبایی

    اتفاقا بقیه اش خیلی گهر بار بود!! اصلا اصل منظورم بقیه کامنت به خصوص سوال دومش بود که دوستان خوششون نیومد یا شایدم جوابی نداشتن!!

  200. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “دانشگاه… این دانشگاه، کوچک و حقیر بار میاره دانشجو رو…”

    قل رب زدنی علما…

  201. ؟؟؟؟ می‌گوید:

    اما خب شما اگه اینو بگی من به شما می گم که گاهی دکتر دل مارو می شکنه و این باعث می شه اینطوری شه که اینطوری می شه دیگه… البته این رو من عرض کنم که آقای احمدی نژاد اگر یک مشایی داره، فردی مثل قالیباف اگه رئیس جمهور می شد صدها مشایی ما الان داشتیم، یا یکی مثل لاریجانی رئیس جمهور می شد ما باید با نوچه های آقای هاشمی و نه امثال مشایی دست و پنجه نرم می کردیم. احمدی نژاد حتی با وجود مشایی، یک موی یکی از آقازاده هاش می ارزه به کل دنیای سران فتنه، خواص بی بصیرت و آمریکا و اسرائیل، حتی با وجود مشایی… اینی ام که احمدی نژاد یه وقت هایی دل مارو می شکونه، ما ایشون رو اینقدر دوست داریم که دل به دل راه داره، آدم وقتی تو دل همدیگه راه داشته باشه، دلش رو می شکونه. امثال آقای قالیباف، اینها اصلا تو دل ما نیستند که بخوان دل مارو بشکونند. اینها چفیه بندازند روی دوششون، نندازن، با پوتین بگردن و… واسه ما هیچ!
    http://www.cloob.com/u/alamshir/9517180

  202. محمد می‌گوید:

    سفیر امریکا در افغانستان می گوید:
    ژنرال های امریکایی سردار قاسم سلیمانی را فردی باهوش و دوست داشتنی در عین حال مرموز می بینند ولی آرزو دارند برای یک بار ایشان را از نزدیک ببینند تا از قاسم سلیمانی بپرسند؛ از جان امریکا چه می خواهد؟!

    در سخنی دیگر می گوید:
    همه می دانند ژنرال سلیمانی هدفش فتح قدس است…………………

  203. مظلوم تنها می‌گوید:

    سلام؛
    مظلومیت نظام و انقلاب و ولایت و یک جانباز ۷۶ درصد را که علیه یک خبر دروغ و سراسر متناقض قیام کرد، ولی تنها ماند را در این سایت بخوانید و بدانید که در اثر سکوت مدعیان دروغین(!) این جانباز بی توقع در دادگاه محکوم به پرداخت یکصد هزار تومان به دولت شد؟! و این خبر هدفمند هنوز خودنمایی می کند.
    مگر حضرت آقا نفرمودند که بدبین کردن مردم نسبت به مسئولین آیا جز از دشمن برمی آید؟ در حالی که این خبر سراسر دروغ است و با خواندن آن می شود تناقضات موجود در آن را مشاهده کرد.
    لطفا درددل ها و دغدغه های این جانباز بی توقع را در سایت انصار ۲۷ بخوانید.
    ansare27.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.