باز هم دیگ پلوی سفارت!

تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.

امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
دولت با منتقدان آشتی باشد
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»

بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».

من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!

بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
انقلابیتر از بهمن ۵۷
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
محسنات دولت را هم ببینید!
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
گزینهها پوسید روی میز
این اوباما بچه بود، یادش نمیآید؛
از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که براساس آنچه رؤسای جمهور آمریکا منقول میدارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند! به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز رؤسای جمهور آمریکا!
آمریکا یک رئیسجمهور داشت به نام «ریگان» که میخواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج و با ناوهای دریایی خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛
«خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان».
ما آن روزها بچه بودیم اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا میپرسیم؛
«کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!»
روزی «علیرضا» از این هم بزرگتر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛
«کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامیتان؟! پدرم مصطفی، با گزینه خون هستهایاش، هنوز در موضع غرور ایستاده. شما کجایید؟! راستی! حال توافقتان چطور است؟!»
چیست انقلاب اسلامی؟ جز تسلیم آمریکا در برابر شکوه و عظمت ملت ایران؟ ۳۵ سال است همه رؤسای جمهور آمریکا به علامت تسلیم در برابر ملت ما، دست خود را بالا بردهاند.
اصلا فرقی نمیکند در ایران چه کسی رئیسجمهور باشد یا در آمریکا چه کسی! اصل مناسبات، دست انقلاب اسلامی است.
دولتها میآیند و میروند، دولتها به عبارتی همه موقتند، آنچه اما باقی میماند، انقلاب اسلامی ملتی است که «الله» خدایش بود و «روحالله» امامش. هر ثانیهای که از این انقلاب میگذرد، یعنی آمریکا در ستیز با ملت ایران، کم آورده. و هر ۱۲ بهمنی که «حضرت آقا» به دیدار امام و شهدا میروند، کاخ سفید را عصبانیتر میکند.
در آمریکا رئیسجمهوری که میگفت؛ «با رفتن خمینی، دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است» کجاست؟!
سگی که گاز میگیرد، پارس نمیکند اما رؤسای جمهور آمریکا زیاد هارت و پورت میکنند! انقلاب اسلامی دقیقا خورده به ملاج ابلیس! و آن بالا یکی هست که هوای انقلاب ما را دارد.
خدای «والفجر ۸» هماینک هم خداست. امامِ زمانی که در عرض اروند، یکی یکی دست بچه رزمندهها را گرفت، هماینک هم امام زمان(عج) است. ما در شلمچه، یک خانم حضرت زهرا(س) داشتیم که الان هم مادری میکند برای خون شهدایی که با سربند جگرگوشهاش حسین(ع) با سربند «یا حسین» به خط میزدند.
شوخی نیست؛ دعای دردانههای دهر، پشت این انقلاب است. کاخ سفید، «آقا» ندارد، اگر داشت، هرگز ابرقدرتی آمریکا به این روزگار نمیافتاد که عالم و آدم را علیه اسد بسیج کند، آب از آب تکان نخورد!
این اوباما بچه بود؛ یادش نمیآید؛
روزگاری سران آمریکا اراده میکردند، ظرف ۳ سوت، مصدق را میبردند و شاه را میآوردند! این را میبردند، آن را میآوردند! اینک، این سیدحسن نصرالله است که معلوم میکند چه کسی باید در سوریه حاکم باشد، چرا که رای اکثریت مردم منطقه مهم است، نه اراده سران کاخ سفید. چرا که دنیا، مقاومت علیه سران آمریکا و اسرائیل را دوست میدارد، انقلاب اسلامی را دوست میدارد، شعار «مرگ بر آمریکا» را دوست میدارد. رهبر کاخ سفید، صهیونیستها هستند، اما رهبر سیدحسن نصرالله، «آقا»ی ماست.
در «مصاف رهبران» تو بگذار نتیجه جنگ ۳۳ روزه مشخص کند رهبر فاتح را. دلم میسوزد برای ابرقدرتی آمریکا! اگر زمان خمینی میگفت «گزینه نظامی روی میز است»، اینقدر هم حالا جرات داشت که ۸ سال علیه ملت ایران، جنگی را تحمیل کند. هر چند که همان زمان هم، خمینی عصایش را بلند کرد و کوباند بر فرق کاخ سفید. عصای خمینی، بچههایی بودند که دیگر از گهواره برخاسته بودند؛ شیربچههای الی بیتالمقدس، بسیجیان کربلای ۴ و ۵، دلاورمردان همین والفجر ۸! اینک اما در زمان خلف شایسته خمینی، ۲۴ سال است گزینه نظامی از روی میز سران کاخ سفید تکان نمیخورد! و هرگز به مرحله عمل نمیرسد! هر چقدر آمریکا در ستیز با انقلاب اسلامی، گامهایی اساسی به عقب برداشته، انقلاب اسلامی جلو آمده است. فی الحال، سگهای کاخ سفید، فقط زر مفت میزنند و دیگر گاز نمیگیرند چرا که خوب میدانند عصای خامنهای، همان عصای خمینی است بلکه با بردی بیشتر. سیدحسن نصرالله، عصای خامنهای است. اگر مصطفی چمران، عصای خمینی بود، مصطفی احمدیروشن هم عصای خامنهای است. اگر «مصطفای خمینی» در زیرشاخه فیزیک پلاسما، «گداخت هستهای» خوانده بود، «مصطفای خامنهای» آن علم را به وادی عمل آورد و مظهر غرور ملی، علیه کاخ سفیدی شد که پیشرفت ملت ایران را نمیخواست. عصای آمریکاییها اما صهیونیستها هستند که خود نیاز مبرم به عصا دارند! ما «آقا»یی داریم که خودشان «آقا»یی دارند، امام زمانی دارند، خلوتی دارند. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی با همه شهدایش، عصای دست ظهور است انشاءالله… و دیر نیست که خداوند بر فرستادن حضرت منجی، «اراده انتقام» فرماید. آنکه آن بالا هوای خون شهدای ما را دارد، خود خداست. خدا بهتر از همه میداند که دنیا، منتقمی کم دارد. اینک، «گزینه ظهور» روی میز هستی است.
سال ۴۲ در آن یخبندان امید که هیچ کسی رفتن دیو را باور نداشت -چون آمریکاییها پشتش بودند- شاید این فقط خمینی بود که خوب میدانست گزینه انقلاب اسلامی، روی میز تقدیر است. آن روزها خمینی از فرزندان درون گهواره سخن میگفت! از فردا! از فردایی که آمدنش را هیچ کس باور نداشت!
انقلاب اسلامی؟! مگر ممکن است؟! مگر میشود؟! مگر شاه جلاد میگذارد؟! مگر آمریکاییها میگذارند؟!
اینک اما وقتی خامنهای از فردای روشن ظهور سخن میگوید، تعجبی در کار نیست! چرا که ابهت شب، شکسته است! و شب پرستان دارند آخرین نفسهای خود را میزنند!
تا آفتاب بزند، ستارهها، عصای دست ماه میمانند…
دیگر، روزگار «مگر آمریکاییها میگذارند؟» گذشته است! توافق را ول کنید! روح ندارد! خشم روحالله ندارد! و دولتها همه موقتند! طرف حساب آمریکا، خود خود خود انقلاب اسلامی است.
اینک سران کاخ سفید، آنقدر از عصای انقلاب میترسند که گزینه نظامی فقط روی میزشان است اما خب! جهان را بنگر و نگاه کن به دستان الله که میخواهد «گزینه بقیهالله» را روانه میدان کند… وقتی کدخدا، دیگر کدخدا نیست، فقط توافق ملتها با خداست که روح دارد. ما یک لوگوی شادتر از ۲۲ بهمن ۵۷ به «وطن امروز» بدهکاریم!
خبر مرگ آمریکا، «امام آمد» ما، دیدنیتر است.
فردا دیدنیتر است. وای از آن روز که بلند شود عصای مهدی(عج).
وطن امروز/ ۱۳ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا

به نام خدا… خدای کلمه، خدای حرف، خدای «چ». به نام خدا… خدای پاوه، خدای جاده اهواز – خرمشهر.
و سلام بر ابراهیم! حالا «چ» فقط یکی از سی و چند حرف زبان فارسی نیست؛ بیشتر، آدمی را یاد آخرین اثر حاتمی کیا می اندازد، یاد «چمران» که درست مثل «چریک» با «چ» شروع می شود! وه که در همین مختصر حرف ناز و مدور ۳ نقطه ای، چقدر معنای بلند بالا خوابیده… و من، «چ» عزیز را دوست می دارم، آنجا که حتی در اوج جنگ و خون، نهیب علیه منیت و دعواهای نفسانی را فراموش نمی کند؛
«شما وسط این بگومگو، صدای اصل کاری را نشنیدید… خوب گوش کنید!»
{از مناره های دوردست، صدای اذان می آید؛ الله اکبر…}
اصلا سر ابراهیم درد می کند برای تبر دست گرفتن، رفتن به جنگ بت های نفسانی، دعوا… دعوا با خود و با نفس خود به خاطر خدا… و خدا رحمت کند آنکه بر این حلال زاده نیز نام «ابراهیم» گذاشت. در زمانه ای که عمدتا فیلمساز به جای فیلم حرف می زند، بعضی ها معتقدند؛ «فیلم باید خودش حرف بزند». در «چ» اما حرف، نه از آنِ فیلمساز است، نه از آنِ فیلم. حتی این «چمران» هم نیست که حرف می زند! حرفی اگر هست، فقط و فقط حرف خداست. «چ» حرف خداست. خدایی که از حلقوم مصطفی چمران و اصغر وصالی حرف می زند! ابراهیم را هم باید به تبر شناخت و هم عرفان… و مگر نه آنکه چمران خود گل و گلوله و صلح و اسلحه و عشق و جنگ و عرفان و نبرد را با هم داشت؟! و مگر نه آنکه وسط معرکه، با گل آفتاب گردان، عکس یادگاری می انداخت؟!
از «علی (ع)» فیلم ساختن، بسی سخت تر است تا از پیامبر، چرا که «جمع اضداد» را مشکل بتوان «تصور» کرد، چه رسد به «تصویر»! و چمران در گونه خودش، «جمع اضداد» بود. گفتم که! سر ابراهیم درد می کند برای دعوا!
«اصلا خود خمینی هم “سرباز خدا“ بود».
وه که چه عارفانه بود این پاسخ شهید چمران به شهید وصالی. «چ» هم سرباز خداست؛ خواه حرف باشد، خواه فیلم…
آهای ابراهیم حاتمی کیا! جایی به بزرگی گفته بودی؛ «من مطرب نیستم» اما هیچ می دانستی روضه های نابی می خوانی؟!
به حرمت اشک هایی که در حریم خصوصی «چ» ریختم، این چند جمله را که با حروفی از قبیل «چ» نوشته شده، پذیرا باش. فقط همین یک قلم شهید، فقط همین چمران کفایت می کند که تو حق داشته باشی عاشق شهدا باشی. و همچنان از جبهه و جنگ، فیلم بسازی. این سهم تو نیست، حق توست. و اصلا نمی شود چمران را دوست نداشت. ابراهیم! این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است. «مصطفی» نام تمام شهدای هسته ای این دیار است. از حیث علمی، همه چمران را به دکترا در زمینه «فیزیک پلاسما» می شناسند، من اما به مهمترین زیرشاخه درسی اش یعنی «گداخت هسته ای». آری، این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است… و هنوز عصای خمینی بلند است.
۲۸ صفر ۹۲/ مصطفایی ترین روز سال
دوستدارت حسین قدیانی
وطن امروز/ ۸ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم
آنچه متاثر از توافق ژنو اجرا شد، آنقدر تلخ بود که غرور ملی آحاد ملت، حتی رایدهندگان به آقای روحانی را جریحهدار کرد.
ایرانیجماعت را همگان به احساس میشناسند و روحیه حساس. صدالبته دیدن تصاویر پلمب ساخت و سازهای هستهای و بازایستادن سانتریفیوژها از چرخش، روح و روان هر ایرانی آزادهای را آزار میدهد.
تودههای مردم، صرفنظر از مصداق رأیشان، لابد خود را میگذارند جای آن نخبه جوان که آن همه گمنام و بیادعا در کارگاههای هستهای مشغول کار است، بعد میبیند نتیجه تلاشش پلمب شده.
چیست مگر گناه اصحاب هستهای؟! فیالمثل آیا وزرای همین کابینه، خوششان میآید که هر از چندی، دم و دستگاهشان به بهانههای مختلف، پلمب شود؟! یعنی هستهای ما اندازه صفحه فیسبوک وزیر خارجه حرمت ندارد؟!
من قدر سوادم، خود را فقط میگذارم جای فلان سوپور سایت نطنز. دل او هم غروب جمعهای است برای خود، خدا عالم است. یاد آن روز میکند که صبح به جای دیدن مهر و پلمب بازرسان آژانس، به مصطفی احمدیروشن سلام میداد. مشاهده آن جوان شهید کجا، تماشای ریخت جاسوسان سیا و موساد کجا؟!
آنکه دارد لبو میفروشد هم ایرانی است، گیرم هنوز لبو را لای روزنامه بپیچد. ایضا آن راننده تاکسی که غذای گرمش را میگذارد صندوق عقب، بلکه ظهر شود و غذای از دهان افتاده و دیگر سرد شده را میل کند و ادامه کار مسافرکشی.
حال متوجه میشوید که چرا بعضی از دماغ فیل پایین افتادههای مشاور، این همه دل ناصاف دارند با اقشار زحمتکش این ملت؟! بیخود نیست که درمیآید صدای آن عالم فرزانه؛ «بعد از دست دادن با اجنبی، بروید بشمرید انگشتان دستتان را مبادا کم شده باشد.»
ایرانی، ایرانی است و آنجا که سخن از غرور ملی است، لبوفروش و راننده تاکسی و مرجع تقلید به هم میرسند. آه از سیام دی ماه. در این روز، ما در «وطن امروز» یک لوگوی روزنامه را سیاه کردیم، صدای بعضیها درآمد، چه میگویند این همه سیاهنمایی خود را که گویی هیچ افتخاری نبوده در گذشته؟!
از لبوفروش گرفته تا دانشمند هستهای، جملگی غرور ملی را میفهمند اما بیاییم فرض کنیم روزنامههای زنجیرهای هم چیزی از این غرور عایدشان است که تیتر یک میزنند؛
«مرگ تحریمها – تعلیق هستهای».
یعنی ملت! خیلی هم حالا از تعلیق هستهای ناراحت نباشید که مابهازای آن، تحریمها مرد و رفت پی کارش! این به آن در!
ملت ما در کنار غرور ملی، فهم و شعور ملی هم دارد و هرگز عداوت ذاتی با هیچ دولتی نداشته و نخواهد داشت. ملت در درک این دولت هم، هیچ کم نگذاشته، ولو اینکه دولت، هفت دهم درصدی بوده باشد.
این درست که از نظر مشاوران عالی و ارشد این دولت، نیمی از ملت، رأی به بیقانونی دادهاند اما خب! ادب ملت ما بالاتر از آن است که لزوما جواب بدی را با بدی بدهد.
ملت نجیب ما یک ملت است و هرگز تقسیم بر ۲ نمیشود. ملت این روزها، ناظر بر آنچه بعضیها مرقوم میدارند، درگیر و دار این پرسش است که «ما عکس تعلیق هستهای را دیدیم اما کجاست تصویر مرگ تحریمها؟!» توافق ژنو، بسیار نامتوازن است و این «توافق نامتوازن» را لبوفروش حتی اگر نتواند درست تلفظ کند، کاملا میفهمد. البته عکسش هم صادق است!
ملت اصلا به خاطر روی گل دولت، فرض هم بکند که توافق، متوازن بوده، باز در گیرودار یک پرسش دیگر است؛
«این سرمایه که شما با آن معامله بر فرض متوازن کردهاید، سرمایه خودتان بوده یا سرمایه خون شهدای هستهای؟! سرمایه خودتان بوده یا سرمایه دولتهای قبلی؟! شما که قبلا هم باری هستهای را پلمب کرده بودید، پس سرمایهای که با آن دست به معامله زدید، از خودتان نبوده، بلکه محصول کار و ماحصل خون گذشتگان بوده. با این همه، چرا علیه گذشته سیاهنمایی میکنید؟! و چرا این همه دروغ میگویید؟!»
آری! حتی فرض هم بگیریم دولت در این توافق، گل کاشته، همه آن امتیازی که به حریف داده، مدیون سرمایهای است که دیگران، بویژه شهدای هستهای، به او منتقل کردهاند و الا دولت هفتدهم درصدی، چیزی هم داشت که به دشمن بدهد تا مثلا مرگ تحریمها را از اجنبی بازستاند؟!
و اما فرض و خیال را وانهیم و سخن بر مبنای واقعیت بگوییم. اظهارات دستاندرکاران سیاست خارجی دولت، بلکه شخص رئیس قوه مجریه را اگر در این ۱۰۰ روز اخیر بررسی کنیم، معالاسف آنچه زیاد دیده میشود، تناقض است. «ما از هیچ حق هستهای در برابر قدرتها کوتاه نمیآییم» در حالی بیان میشود که همین چند وقت پیش، جشن شادمانی گرفتند و گفتند: «حتی آمریکا هم حقوق هستهای ما را به رسمیت شناخته».
اولا؛ اگر به رسمیت شناخته، دیگر چه لزوم است به جمله «ما از حق هستهای خود در برابر دشمن کوتاه نمیآییم»؟! مگر او به رسمیت نشناخته بود؟! وانگهی! این چه طرز حرف زدن با یک دشمن مودب و باهوش است که حقوق هستهایات را هم به رسمیت شناخته؟!
ثانیا؛ عاقبت بر ما روشن کنید که دشمن، کدام حق را به رسمیت شناخته؟! حق غنیسازی، حق هستهای یا حق مهر و پلمب تاسیسات هستهای؟!
متاسفانه تناقض در این باب، زیادی زیاد است. «ما از حقوق هستهای خود یک ذره عقبنشینی نمیکنیم» جملهای است از وزیر امور خارجه. آقای ظریف! اینگونه؟! میخواستید عقبنشینی کنید، چه میکردید؟! و آیا بهتر نیست از هستهای، یک چیزی هم باقی بگذاریم و همه را پلمب نکنیم، بلکه برای معامله در ادوار بعدی مذاکرات، احیانا سرمایهای برای چانه زدن داشته باشیم؟!
ما از قبل، سیاهی سیام دی ماه را میدیدیم که معتقد بودیم اسرائیل، اتفاقا بیشترین منفعت را از توافق ژنو میبرد اما بعضیها، نه فقط فریب خنده اوباما را خوردند، بلکه حتی فریب اخم و تخم ظاهری نتانیاهو را هم خوردند!
مسخره است؛ هستهای ما متاثر از توافق ژنو، پلمب شود، آن وقت نتانیاهو از این توافق عصبانی باشد! بعضیها خوب است حالا پیدا کنند همصدای با اسرائیل کیست؟!
و هر چند مشاوران ارشد و عالی این دولت، ما را غیرقانونی میدانند، ما اما مشورتهای بهتری به دولت میدهیم. آنچه سیام دی ماه، نقدا لرزید، ساختمان صنعت هستهای کشور بود، نه ساختمان تحریم. این توافق اما طبق مفاد آن، قابل بازگشت است. سرمایه را بازگردانید، که همه آن سرمایه، اتفاقا در اوج تحریم، حاصل شد.
آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. بهتر نیست به جای شوهر دادن هستهای، دمی با عزم و غرور ملی و همت مردمان نیک خودمان وصلت کنیم؟!
و آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!
به این معنی، من با سرمایهداری موافقم. آدم بیسرمایه، غرور مردمش را میشکند، نه ساختمان تحریم را. آه از سیام دی ماه…
این «آه» خودش مشورتی است به دولت. گیرم رأی ما به بیقانونی بوده! آه ما کاملا قانونی است.
وطن امروز/ ۲ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
متقلب بزرگ ۸۸
«من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده» آشناترین جمله برای خاتمی است. از همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ شنیدههای موثق ما حکایت از آن داشت که خاتمی بارها و بارها در جلسات خصوصی، ضمن تقبیح اعمال دیگر فتنهگران بویژه موسوی و کروبی، به این مهم معترف بوده که در انتخابات ۸۸ تقلبی رخ نداده. این که حالا خاتمی است، از متقلبین ترمزبریدهتر فتنهگر، مکرر نقل است که گفتهاند؛ «اساسا سیستم انتخابات در جمهوری اسلامی، آنقدر که با نظارت مردم و امنای ایشان پیوند دارد، وابسته به حکومت نیست، فلذا تقلب در انتخاباتهای جمهوری اسلامی کلا محال است». فایلی که اخیرا از سخنان خاتمی بیرون آمد و مربوط به سال ۹۱ است، اصلش را بخواهی ریشه در همان روزهای نخست بعد از انتخابات ۸۸ دارد. خاتمی همان روزها هم بهخوبی میدانست تقلبی در انتخابات رخ نداده، چه اینکه در نخستین انتخابات بعد از ۸۸ هم رفت و رای خود را به صندوق انداخت. فیالحال، اساسیترین سوال ممکن این است؛ «این آقایان اگر واقعا معتقد بوده و هستند که تقلب، تهمت و توهمی بیش نیست، پس چرا همان روزهای فتنه، در برابر دروغ بزرگ تقلب، موضع علنی، عمومی و رسمی نگرفتند؟!» من واقعا حیفم میآید که در ازای خون مقدس، پاک و زلال شهدایی چون حسین غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی بخواهم گریبان چرک فتنهگران دانهدرشت را بگیریم، یعنی بر این باورم که معامله این شهیدان بسیجی، با خدا بوده و بس، لیکن دمی خود را بگذارید جای والدین دیگر قربانیان فتنه؛ فتنهای که معالاسف، خشک و تر را با هم میسوزاند. آیا پدر و مادر ایشان حق ندارند خاتمی و امثالهم را اینگونه خطاب قرار دهند که؛ «شما فقط میخواستید جگرگوشههای ما قربانی ادعای تقلب شوند؟! حال راحت شدید؟! اصلا چرا همان روز واقعه، علنی اعلام نکردید تقلبی رخ نداده تا بلکه بچههای ما هم به هواداری شما، اسیر نقشه دشمن نشوند؟!» قدر مسلم هر خونی که در فتنه ۸۸ از بینی کسی خارج شده، در وهله اول، باید یقه سران فتنه را گرفت، و صدالبته یقه آن دسته از سران فتنهای که با علم بر موهوم بودن تقلب، همراهی کردند با داعیه تقلب. با قاضی مرتضوی به اندازه کافی کلنجار رفته شد، اینک وقت است فرشته عدالت، دمی هم گریبان خاتمی را بچسبد که چرا به جای خطکشی با اصحاب تقلب، آتشبیار معرکه شدند و فتنه را با همراهی خود فزون کردند؟! نه فقط در ماجرای کهریزک، بلکه در هر ماجرای هشتاد و هشتی دیگری، آنکه باید حساب پس بدهد، یکی هم خاتمی است. «من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده»، حساب ما را با خاتمی صاف نمیکند، تازه شروع میکند. البته از ما جلوتر، کسانیاند که جگرگوشههایشان، قربانی دورویی و تزویر بعضیها شدند. مدعی به عبارتی ایشانند. آنی فرض کنید خواصی از تبار خاتمی، همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ میآمدند و به شکل علنی، و نه خصوصی، بر دهان داعیه داران تقلب میزدند و میگفتند؛ «انتقادات ما سر جای خود محفوظ اما هرگز تقلبی در انتخابات رخ نداده». آیا باز هم ادعای تقلب، تا این حد و حدود، «اسم رمز آشوب» میشد؟! آنی فرض کنید در برابر یاوه «اگر تقلب شد، بریزید در خیابانها»، خواصی از تبار خاتمی میآمدند جلو و لااقل به جوانان هوادار خود هشدار میدادند که؛ «مراقب باشید، تقلب، تهمتی بیاساس است». آیا آنهمه آتش فتنه، زبانههای متعدد میگرفت؟! هر ۳ قربانی کهریزک، والدینشان حی و حاضرند. آیا جز این است که این جوانان، قبل از هر چیز، جان خود را قربانی ادعای نادرست تقلب کردند؟! آری! این سوال، قبل از آنکه سوال ما از خاتمی باشد، سوال همه آن کسانی است که هزینه دادند بابت ادعای تقلب؛ «آقای خاتمی! شما میدانستی تقلب نشده و همراهی کردی با داعیهداران تقلب؟! این وسط چه میشود جواب خون فرزندان ما که قربانی امراض سیاسی شما شدند؟!» جز این، قانون هم باید گریبان آنان را که باید، بگیرد. عدالت هم، نظام هم. شگفتا! آنهمه آبرو از نظام ریخته شد به بهانه تقلب، آنهم در شرایطی که آقایان خود قائل به تقلب نبودند! آیا ۳۰۰ هزار خون شهدای این مملکت، از مصطفی چمران دکترا گرفته در فیزیک پلاسما، شاخه گداخت هستهای تا آخرین مصطفای روشن هستهای، مسخره دودرهبازی و بیچشم و رویی شبهمردانی نظیر خاتمیاند؟! آیا خشم انقلابی خمینی بتشکن، مسخره امراض سیاسی بعضی خواص جامعه است؟! ۸ ماه که چه عرض کنم؛ حدود ۲ سال، به بهانه تقلب، چشم طمع دشمن به خیابانهای مرکزی تهران و آشوب در خرمن انقلاب اسلامی دوخته شد، آنهم در شرایطی که بعضیها معتقد نبودند تقلب شده؟! مسخره کردهاند ملت را؟! مسخره کردهاند وصیتنامه شهدای این ملت را؟! مسخره کردهاند جوانان طرفدار خود را؟! یعنی فرهنگ لغت فارسی، نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد. من بسیار بعید میدانم هیچ کلمهای در زبان فارسی، معادل درستی برای این کار آقای خاتمی باشد! سزای این عمل خاتمی، هر ناسزایی هست و نیست! و دقیقا از همین زاویه است که من با شعار «میبخشم اما فراموش نمیکنم» مخالفم. این شعار همانقدر مسخره است که یکی بگوید؛ «من فراموش میکنم اما نمیبخشم!» بخشش فتنهگران از کیسه چه کسی، چه چیزی؟! مگر دست من و ماست فقط؟! اصلا مگر دست لطف و کرامت نظام است فقط؟! اتفاقا بخشش وقتی زیاده از حد میشود، تو خواه فراموش کنی، خواه نه، مجلس ختمات میشود همان مجلسی که اوباما در آن دلقکبازی میکند و کنار همسرش، عکس یادگاری میاندازد با دیگران! الگوی این ملت انقلابی، امام خمینی است، نه این و آن. خاتمی بخشیده نمیشود، چون اصلا ممکن نیست بخشیده شود. قانون ببخشد، عدل نمیبخشد. عدل ببخشد، آبروی نظام نمیبخشد. آبروی نظام ببخشد، خون شهدا نمیبخشد. و بر فرض که این همه ببخشند، جوانانی که با دستفرمان خاتمی به قهقرای زندگی رسیدند و فریب خوردند، هیچ نخواهند بخشید خاتمی را. چند سال پس از یومالله ۹ دی، ما محکمتر از قبل، سر جای خود و در همان موضع قبلی، شهدایی و انقلابی خود ایستاده ایم. آقای خاتمی کجاست؟! و چه کرده با خود که حتی مراجع مهربان تقلید هم، وی را به حریم خود راه نمیدهند؟! من، دیشب بعد از دیدن خبر خاتمی در «تسنیم»، صفحاتی از کتاب «نه ده» را خواندم. اگر و تنها اگر بابت یک مساله از نوشتههای هشتاد و هشتی پشیمان باشم، از این منظر است که چرا اندازه خیانت و نفاق اصحاب فتنه، قلم را با ایشان نیاویختم. خداوند این قصور را بر صاحب این قلم ببخشد که ما همین گونه هم بخشیدهایم فتنهگران را. زیادی بخشیدهایم. شعار «بخشش» را دیگران سر میدهند اما این ما بودیم که حیا به خرج دادیم در قبال آنهمه بیحیایی… که میدانستند تقلب نشده و همراهی کردند با ادعای تقلب! من به جد بر این گمانم که سال ۸۸ اتفاقا تقلب بسیار گستردهای حادث شد، منتها نه در انتخابات، که بعد از انتخابات. از مهمترین متقلبین سال ۸۸ یکی هم همین جناب خاتمی است. تقلب خاتمی در قلب جوانانی بود که به تأسی از خواصی چون خودش، واقعا باور کرده بودند در انتخابات ۸۸ تقلب رخ داده. تقلب از این بدتر؟! تقلب از این بدتر که خود چون خواص هستی، کنج دنج بنشینی و عدهای جوان ذاتا پاک، هزینه دوز و کلک تو را بدهند؟! تقلب از این بدتر که با همان شعارهای انقلاب، آمده بودند به جنگ انقلاب؟! تقلب از این بدتر که هم علیه ۴۰ میلیون رای ملت، هم علیه ۲۴ میلیون رای اکثریت، واقعیت و حقیقت را قلب کردند؟!… و تقلب از این بدتر که «دوست» را به ثمن بخس فروختند به «دشمن»؟! در آخر، توصیهای دارم به آقای خاتمی که شک ندارم منباب «شرط بلاغ» به صلاح دنیا و آخرت اوست. توصیه این است؛ همین سخنان اخیرا منتشر شده را، این بار نه در فلان جلسه خصوصی، بلکه در پیشگاه ملت ایران بیان کند.
وطن امروز/ ۱۵ دی ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
روح توافق!
روح توافق، روح توافق، روح توافق! یعنی خداوند پدر این «روح توافق» را بیامرزد که اگر نبود، معلوم نبود آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، دیگر چه میخواستند بگویند! هی دم به ساعت اوباما و جان کری و وندی شرمن و مک کین و دیوید کوهن و ماری هارف و باب منندز با رفتار و گفتارشان رسما مفاد توافق ژنو را نقض میکنند، هی دم به ساعت آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، رواداری به خرج داده، اظهار میدارند؛ فلان حرف کاخ سفید یا بهمان عمل وزارت خزانهداری آمریکا، نه با کلیت توافق هستهای، بلکه فقط با روح توافق ژنو در تعارض است، تحریمهای جدید، بیشتر ناقض روح توافق است، توافق هنوز کمپلت نقض نشده، در جریان است و… در اینجا چند پرسش به ذهن من میرسد که مطرح میکنم.

یک- روح توافق ژنو دقیقا یعنی چه؟! و مشخصا در کدام قسمت توافق واقع است؟!
دو- آیا همه توافقات، روح دارند یا این، اینطوری از آب درآمده؟! و چرا؟!
سه- این روح توافق ژنو، مثل روح آدمی، آیا با جسم در پیوند است یا برای خودش به صورت مستقل میپلکد؟!
چهار- آیا طرف غربی، بویژه آمریکاییها هم به داشتن روح برای توافق ژنو اعتقاد دارند یا این، فقط اعتقاد این سوی میز مذاکره است؟!
پنج- گور بابای روح توافق، کلا اوباما به روح اعتقاد دارد یا خیر؟!
شش- اگر توافق کاملا نقض شود، تکلیف روح آن چه خواهد شد؟!
هفت- دقیقا و مشخصا چه اتفاقی بیفتد، هم روح توافق نقض شده، هم جسم توافق؟!
هشت- وقتی روح یک توافق، نقض میشود؛ یعنی الحمدلله متن آن هنوز مورد عنایت قرار نگرفته، گرفته، کم و بیش گرفته یا که چی؟!
نه- در بدن آدمی، روح از جسم مهمتر و ماندگارتر است؛ این مساله در توافق ژنو چگونه است؟!
ده- اگر توافق کلا بمیرد، روح این توافق احیانا با کدامیک از ارواح توافقات سیاسی تاریخ محشور خواهد شد؟!
یازده- آیا روح عهدنامه ترکمانچای در عوالم بالا هنوز زنده است؟! در صورت حیات، آیا آن روح، بر روح توافق ژنو نظارت دارد؟ در عالم بالا منظور است! کلا یک توافقنامه، روحش چقدر عمر میکند؟!
دوازده- روز ختم نلسون ماندلا، اوباما که داشت اون کارها رو میکرد؛ این، ناقض حقوق شهروندی میشل اوباما حساب میشود یا ناقض روح نخستوزیر دانمارک؟!
سیزده- چی کار کنیم روح توافق از ما شاد میشود؟!
چهارده- اینکه میگویند
«به حق غنیسازی در توافق، اشاره شده»، منظور این است که به «حق غنیسازی» در روح توافق اشاره شده، در متن توافق یا در جای دیگری از توافق؟!
پانزده- آیا فقط عده خاصی میتوانند روح توافق را ببینند یا همه میتوانند؟!
شانزده- کلا آیا برعکس! ممکن است اتفاقی بیفتد که متن توافق را نقض کند، اما به روح آن وفادار باشد؟!
هفده- آیا اینکه میگویند «روح توافق»، منظور، روح متن توافق است، یا متن توافق، خودش جداگانه روح مجزایی دارد؟!
***
صرفنظر از طنز، بعضیها چطور برای یک توافق مجروح، روح قائلند اما روح پرفتوح شهدای هستهای را نمیبینند؟!
وطن امروز/ ۲۶ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نقد آزاد است، این هم سندش!
دیروز شنبه نامهای رسمی به روزنامه رسید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در نامه خطاب به وطن امروز آمده بود:
«به آگاهی میرساند موضوع درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی در شمارههای متعدد آن روزنامه است، در جلسه ۴ آذر ۹۲ هیات نظارت بر مطبوعات مورد رسیدگی قرار گرفت. هیات مذکور مصوب نمود؛ مستند به بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات به جنابعالی تذکر داده شود. ضروری است نسبت به رعایت دقیق مفاد قانون مطبوعات دقت نموده، در انتشار مطالب انتقادی حدود قانونی را مراعات نمایید».

در این باره اشاره به پارهای نکات ضروری است؛
۱- در متن نامه به هیچ مصداق و مثال و شماره خاصی از روزنامه اشاره نشده. ظاهرا دوستان وزارتخانه فرهنگ که خیلی تمایل ندارند با پسوند «ارشاد» شناخته شوند، اساسا با خطمشی روزنامه مشکل دارند و در تلویحی نزدیک به تصریح از ما میخواهند کلا رویه و روندمان را عوض کرده، آنگونه بنویسیم که ایشان میخواهند.
۲- خوب بود دوستان وزارت فرهنگ دقیقا بگویند نسبت این تذکر با این ۲ جمله جناب روحانی چیست که اولا «دولت را نقد کنید» و ثانیا «در عرصه فرهنگ، دولت اعتدال موفق شد نگاه امنیتی را کاملا حذف کند و فضا را از حالت فضای امنیتی درآورد»؟!
۳- از قرار، مطلوب بعضیها از جامعه خبری، همان معدود خبرنگارانی هستند که در زنگ انشای یکصدروزه، فراتر از نقش ضبط صوت به بلهقربانگوی این و آن بدل شده بودند!
۴- و همچنان در نهایت دوباره باید تاکید کنیم؛
ایکاش دوستان به جای عباراتی مثل «درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی است» به یک نمونه از این مطالب یا تیترها اشاره میکردند تا ما متوجه شویم کدام حدود قانونی را باید رعایت کنیم!
وطن امروز/ ۱۰ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
بسم رب الحسین…
جالب بود؛
چقدر آن ساعت نه و نیم صبح بیدار شدن تلخ است!
فکر می کنم هر کداممان حالا با تفاوت موضوع، این خواب ماندن و تلخیِ بیدار شدن وقتی کار از کار گذشته را، در کودکی تجربه کردیم!
حس بدی که آدم دلش نمی خواهد باورش کند.
حالا خدا را شکر که با آن دسته شب سوم، جبران شد آن تلخی و دلگیری!
حس و حال کودکی!
خاطراتی که مختص همان دوران است و تلخی و شیرینی اش تکرار ناپذیر است.
چقدر زیباست این دست خاطرات.
آه از این دم شام غریبان…
«شام غریبان حسین (ع) امشب است، ساربان ساربان، زاری طفلان حسین (ع) امشب است، ساربان ساربان… طفل یتیمی ز حسین (ع) گم شده، ساربان ساربان، قامت زینب (س) ز الم خم شده، ساربان ساربان»
بغض…
“من در آن دسته، همه کار کردم؛ یک کمی کتل بلند کردم، یک کمی زنجیر زدم، یک کمی وسط ۲ صف، مثل این آدم بزرگ ها سینه زدم و… با دمپایی… زیرشلواری، از این کردی ها”
وااااای!
حب الحسین، اجننی…
من خیلی، یعنی خیلـــــــــــــــــــــــــــیا!
کلا کار و بار بعضی از دوستان جالب است!
جلیلی و قالیباف بی خیال انتخابات شدند، اینها بی خیال نمی شوند و احتمالا تا سال ۹۶ باید تیکه و طعنه های بی پایه و اساس بعضی ها را تحمل کنید!
من هیچ وقت بعضی ها را درک نکردم و فکر نمی کنم در آینده هم بتوانم درک کنم!
“«من توی سر کار، رفیقی دارم که به جای کار، علی الدوام در وبلاگ شماست،…”
😐
و این هم از خاطره جالب هواپیمائیِ داداش حسین که فعلا شده سوژه!
🙂
“شاهکار «خیانت در جبهه خودی» همین است”
هـــــــــــــی…
یه مهماندار با اون قیاقه و قر و اطوار چگونه با داداش حسین برخورد می کنه، اون وقت توی فکه خودم دیدم که بچه حزب اللهی میگه؛
“امسال که الحمدلله قرار نیست این (اشاره به حسین قدیانی) متن بخونه؟! اگه قراره، ما بریم یه گوشه دیگه!)
واقعا!
سلام بر حاج حسین قدیانی؛
من اولین باری که با اسم شما و مطالبتون آشنا شدم، بعد از اون متنی بود که برای پایداری ها نوشتید!!
از طریق اون متن بود که با شما و مطالب گهر بارتون آشنا شدم.
(داخل پرانتز عرض کنم من خودمم مثلا یه طرفدار علامه مصباح هستم!! بیشتر شخصیت علمی ایشون!)
من در حدی نیستم که بخوام زیر بغل شما یا کسی هندونه بذارم؛
البته شب چله هم نزدیکه ارزشش رو داره!!
خلاصه و مفید کلا با سبک قلمتون خیلی خیلی حال می کنم!
ان شا الله که قلمتون همیشه پر دوات باشد…
تقریبا از اوایل مهر بیشتر مطالبتون رو دنبال می کنم و مطالب قبلی رو هم می خونم.
کتاباتون رو هم اگه بشه، دنبالشم که بخونم!
بالاخره هر کسی یه دیدگاهی داره. شما هم به قالیباف رای دادید، ما هم به جلیلی.
ولی اینا دلیلی بر نادیده گرفتن ارزش کارای شما نمی شه.
ولی نقطه نظرات مشترک زیادی داریم…
شهدا و پدرانمون، امام خامنه ای و…
و من الله توفیق حاج حسین…
به قول گفتنی ان شاالله شهید بشیم.
کنار هم خاکمون کنند!!
به همون حواشی قطعات شهدا هم راضی هستیم…
سنفونی مورچه ها بیان سر قبرمون!
***
راستی منم می خوام رقیبتون بشم!!
برای رسیدن به ریاست مجمع!!
یا شما رییس می شید یا من معاون شما؛
یا هم بر عکس!
عابِس، یکی از یاران آقا ابی عبد الله الحسین (علیه السلام) در کربلا هنگام جنگیدن در میدان، چند ضربه ی شمشیر می زد و بازمی گشت و نگاه به چهره ی نورانی آقا می کرد. اصحاب اعتراض کردند و گفتند؛ یا بجنگ، یا اینجا بمان! گفت؛ حُبُ الحُسین أجَنَّنی. (عشق حسین “ع” دیوانه ام کرده)…
صحنه ی هواپیما رو که تو ذهنم مرور می کنم، نمی تونم جلو خنده ام رو بگیرم 🙂 مخصوصا؛ اون لحظه ای که، نگاه در افق دوختید! روح بابا اکبر شاد. یعنی؛ یه پا هنرمند تأتر هم هستی، داداش حسین…
الـــ علیک یا اباعبدالله ــــسلام
همسفر فکه؛
حالا که جای بحثش هست و به موقع، بگم؛ شنیدن صدای دلنشین حسین قدیانی، لیاقت می خواد که برخی، هم بروند یه گوشه بنشینند و گوش نکنند بهتره. برای پرده ی گوششون مناسب نیست. حقیقتا؛ قصد مقایسه ندارم، که البته چندان هم غیر قابل قیاس نیست. ولی؛ برای شخص من، طنین صدای دوستان بسیجی در فکه، تداعی کننده ی طنین صدای سید مرتضای عزیزه…
اینجاش دیگه ترکیدم از خنده:
“«ببین سرکار! من کلا عادت دارم تا قبل پرواز، توی طیاره زیاد شوخی می کنم که ترسم بریزه، ولی همچین که هواپیما می خواد بلند شه، ساکت می شینم سر جام و شروع می کنم ذکر گفتن!»”
سلام؛
جا داره یه زیارت قبولی بازگشت از فکه خدمت شما عرض کنم!!!
خاطره اول واقعا ما رو برد به دوران کودکی و شام غریبان کوچه مون. شمع تو قوطی شیر خشک می گذاشتیم و می رفتیم همراه دسته… یادش بخیر!
اما در مورد خاطره دوم؛ خدا شانس بده! والا مهماندار هواپیما… نمی دونم بگم خوش به سعادت اون یا خوش به سعادت شما!!!
شهرته دیگه، چه می شه کرد داداش حسین!!!
یا علی
راستی!
۱۳ روز دیگر تا فرارسیدن سالروز تولد داداش بزرگه ۱۳ آبان!!
روز تولد شعار مــرگ بــر آمــریــکا………
بسیجی، مشهورش هم بسیجیه! با همون مرام با همون اثر…
اما جدی اون “وای” آخر رو مهماندار گفت یا خودتون اضاف کردید؟!! 😀
داداش حسین؛
راستی، بسته به نوع هواپیما، نوع مهماندار هم متفاوته! یعنی؛ غلظت اون قر و فر که شما فرمودید، کم و زیاد می شه! حالا اگه نوع شرکت رو هم مشخص می کردید، میزان اون قر و فر تا حدودی تشخیص داده می شد!
فقط خدا کنه، هواپیمایی ماهان نباشه!!!! 🙂
هر دو خاطره جالب بود.
تو خاطره اول یه حس استرسی منتقل کردید. استرس و حال خراب از اون خواب موندن. شکر خدا که حال خراب خیلی دوام پیدا نکرد.
ماجرای هواپیما هم که خیلی طنز بود.
ممنون که نوشتید.
ما که کوچولو موچولو بودیم و مثل الآن، ماشاالله هزار ماشاالله برا خودمون مردی نشده بودیم، هیئت سقایی می رفتیم. هیئتی که ۱۷ شب اول محرم (تا شب هفتم عاشورا) رو دسته بیرون می آورد.
ولی دسته ی شام غریبانش یه چیز دیگه بود. شب و روزهای دیگه فقط تو خیابون ها (هر شب متناسب با منزل میزبان خیابون ها هم عوض می شد) دسته حرکت می کرد و بعد هم جاتون خالی غذای امام حسین(ع).
ولی شام غریبان، از دم در هیئت که در می اومدیم، خونه ی صد نفر می رفتیم. تو هر خونه با شیر و خرما و شیرمال و کلی میوه پیوه پذیرایی می شدیم. آیات استرجاع رو همه با هم می خوندیم و به خونه ی بعدی می رفتیم. و به همین منوال. شام هم آبگوشـــــــت ها.
خلاصه تا یک ماه بعد محرم، ما باز هم داشتیم میوه های شام غریبان رو می خوردیم.
وای که این دلقک بازی های(ببخشیدها، خودتون هم گفتید) دوستانه چه قدر حال می ده.
مهماندارش زن بود یا مرد؟ 🙂
ولی من اگر بودم می گفتم چرا اینقدر کم می نویسید. هر روز میاییم ببینیم متن جدید گذاشتید یا نه و بیشتر اوقات ناامید از سایتتون میریم. ما رو هم نوشته های حسینی که خودش دیوونه حسین (ع) است دیوونه کرده.
خاطره اول به مراتب زیباتر بود…
سلام حسین آقا… چقدر صداقت توی پاراگراف من مشهورم بود… روح ت شاد و روح ش… خدایی توی کاروان عاشورا نباشی صفا نیست…
حسین قدیانی: ســــــــــــــــــلام بر میثم جان. خوشحالم که در کنار اسلامی منش، نقشی کوچک در شاد کردن تان داشتم. و البته صفای اصل کاری، نزد دوستانی است که واقعا کار می کنند برای مراسم عاشورا، یکی اش خود تو عزیز. مراسم بیش از آنکه در بند مزه پرانی های من باشد، متاثر از همت دوستانی مثل «همت» است. من که کارم پلکیدن اون وسط است، همین! از لطف ات به متن هم بسی ممنون، اما آن بخشی که اشاره کردی، درد دل مشترک من و توست؛ خوب و کاملا ملموس می دانی چه نوشتم… چیزی که البته دیگر عادی شده برای مان… باز هم ممنون.
اول بگم؛ واااااااااااااای
و اما بعد؛ نمک هایی که در قطعه بیست و شش خورده شد!
یک: نان و نمکی که سال ۸۸ خورده شد،
دو: من با اغلب دل نوشته های شما اشک ریخته ام،
سه: صفا کرده ام،
چهار: من هم بارها سوار همان اتوبوسی که پدرتان را به جبهه برد شده ام،
پنج: با خیلی از مطالب، کلی هم خندیدم. مثل همین متن
شش: کلی هم آموزش و پرورش پیدا کردم.
.
.
.
دوستان می توانند اضافه کنند.
خلاصه ما نمک گیریم!
بعضی وقتا دوستان یعنی یه سوالایی می پرسند!!!!
سلام؛
ببخشید دلیل اینکه تیترها رو با قرمز نوشتید چی بود؟
😐
ناشناس گرامی!
برای پاسخ به سؤالاتون کارگروهی تشکیل شد و طی بررسیهایی که داشتیم و با شناختی که از داداش حسین پیدا کردیم به چند دلیل رسیدیم؛ اول احتمالا داداش میخواستن یه حرف تاریخی بزنن با این کار و اونم اینکه قرمز رنگ قشنگیه!! دلیل دیگه اینکه میخواستن تاکید داشته باشن که استقلالیها هم ممکنه معتقد به قرمزبودن عناوین باشند تا حالا الزاما پررنگ بودنشون!! نهایتا ممکنه کنتراستی که قرمز با رنگ سفید پسزمینه و رنگ مشکی متن ایجاد میکنه و باعث ایجاد هیجان کاذب برای ناشناسان قطعه میشه، دلیل آخر باشه…!!
تسلای دل سیداحمد؛ ان الله مع الصابرین…
یعنی وقتی رسیدم به جایی که گفتید خواب موندم، اشکم دراومد.
چقدر حس بدی داره این خواب موندنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فکر نمی کردم اینقدر آدم شوخی باشید و تو جمع رفقا شیطنت هم بکنید.
خیلی جالب بود.
سید؛
اسیر این ژستتم! این که وقتی یه کامنت خاص می بینی شکلت اونطوری می شه!
😀
با همه احترامی که برای جناب ظریف قائلم(!)، اما واقعا یک سوال دارم.
از چه موضوعی همیشه در حال قهقهه زدن است؟!
هر عکس و فیلمی ما از ایشان می بینیم، دارد از خنده ضعف می کند!!!
دقت کنید؛ همیشه انگار برایش جوک تعریف کردند!
نه خبری از طبل بود، نه خبری از دقل
این قرار بوده دهل باشه؟ اگه درست شمرده باشم خط ۲۱
داداش! نمی خوای مثل پژمان جمشیدی پیامک تبلیغاتی بفرستی که مثلاً با ارسال کلمه “قدیانی” به ۳۰۰۰۹۰ از جدیدترین خاطرات ۲۰۱۳ بهره مند شوید و سؤالات خود در مورد انتخابات و پایداری و قالیباف و سوراخ شدن لایه اوزن رو از حسین قدیانی بپرسید! عجیب درآمد داره ها.
تازشم! می تونی از جناب بیضی نظام برای ساختن خاطرات آنلاین کمک بگیری. کمیسیون ما هم فراموش نشه. از اون شکلک هایی که سید می ذاره!
پیرو نکته سنجی سید، جناب ظریف الان دو روزه داره هی میگه ۹۰ درصد اختلافات حل شده و یکی دو مورد اختلافی مونده. نگو ملت فکر می کردن مثلاً رنگ خودکاری که می خوان قرارداد رو بنویسن که آیا قرمز باشه یا آبی، مورد اختلافه. یا دعوا سر اینه که کی خوش خط تره تا توافق نامه رو بنویسه!
حالا کاشف به عمل اومده که یکی از این دو مورد، حق غنی سازی ایرانه و دیگری آب سنگین اراک. زرشک! پس اون ۹۰ درصد دقیقاً چی بوده؟ انگار نه انگار دعوا سر حق غنی سازیه. قضیه اون خواستگارست که میگفت ۵۰ درصد قضیه حله!
فکر کنم ما برای خندیدن دلیل نداریم، دیگران دارن!
همون لحظه که اون داره می خنده، خیلی ها دارن خون دلشو می خورن!
چی میشه گفت جز این که؛ این نیز بگذرد!
آقا سید؛ دقیقا! حتی وقتی طرف کناری، ژست خشک و بی تفاوت می گیره روبه روی عکاس و خبرنگار!
به نظرم هر کدومشون مقابل عکاس ها ژستی رو می گیرند که با موضع گیری های بعدی شان همخوانی داشته باشد. البته این دشمنای ما منافق هم هستند بعید نیست تا همون لحظه پیش از عکس مشغول هرهر و کرکر باشند!
هر کس یه سیاستی داره! اینم سیاست ظریف!!
به خدا من انقدر فکر می کنم به این قضیه که اون پسر نوجوونی که تو مستندهای زمان جنگ در کشور عراق، یک کشور بیگانه اسیره، به خبرنگار زن می گه حجاب نداشته باشی باهات حرف نمی زنم، اونوقت اینا شاد و خوشحال. به خصوص مصاحبه هایی که تو سفر آمریکا دارن ……
http://www.tabnak.ir/fa/news/166399/%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%8C-%D8%B2%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AC%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D9%81%D8%B8-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
ستاره خرازی؛
نه!
منظور همین دُقُل یا دوقل است.
چیزی شبیه طبل که طبل نیست، اسمش دوقل است!
الآن پاسخ به کدوم سوال هستش که در پاراگراف آخر حرفش را زدید؟ شاید من نگرفتم!
سید احمد! منظور آیا من مشهور هستمه یا یک سوال دیگه؟
لبیک یا حسین؛
خط ۱۷ قسمت “من مشهور هستم” یک ستاره قرمز می بینید.
پاراگراف آخر، پاسخ همان سوالی است که ستاره قرمز دارد!
سید احمد؛
اتفاقا این موضوع همیشه برای من هم سوال بوده. خیلی وقتا دوست داشتم بدونم چی دارن می گن که ظریف اینجوری داره می خنده.
چهار قل شنیده بودم ولی دوقل نه، برام جدیده!
سوال «ببخشید دلیل اینکه تیترها رو با قرمز نوشتید چی بود؟» به اندازه سوال خنده های ظریف بی منطق است!
انتقاد و سوال معقول بکنید تا همه بپذیرند!
اتفاقا امروز بحث شد در مورد طول عمر یه بنده خدا که حاج منصور هم التماس دعا دارن براش، گفتم به حکمت خدا اشکال وارد نیست باید بریم خودمون رو درست کنیم!
صبر؛
شما که اینقدر با منطقید، برای ما که ظاهرا همه بی منطقیم، می شود بفرمائید ظریف چرا قهقهه می زند؟
حضرت امام صادق (علیه السّلام):
خندیدن مؤمن مى باید تبسم باشد و صدا نداشته باشد.
قهقهه کردن از شیطان است.
بسیار خندیدن آبرو را مى برد و از آثار جهل و نادانى است.
حالا اگر در محافل داخلی و شخصی باشد، حرفی نیست! اما در مقابل کسانی که در دشمن شان شکی نیست، این قهقهه زدن ها معقول نیست!
ای ولله…
هم به تیم والیبال و هم تیم فوتبال ساحلی.
خدا خیرشون بده.
چقدر خسارت دیده ایم از قضاوت کردن روى ظاهر آدم ها!
فتنه ٨٨ را کسانى به پا کردند که نتیجه همین نوع قضاوت بودند، از سر گرفته تا دم شان!
سخنان رهبر عزیز و فرزانه مان، در جمع بسیجى ها، و عمل به توصیه امام صادق (ع) مى تواند از ادامه این خسارتها جلو گیرى کند!
از شما به خاطر همه دلگرمى ها در روزهاى سخت و طاقت فرسا، همه خنده ها که از ته دل بود و همه اشک ها که از اعماق جان مى آمد، و همه افتخار و غرورى که از وجود شما و قلم زیبایتان داشتیم و این احساس خوب که، گنج کم نظیرى چون قلم شما، در خزانه حزب الله است، خیلى سپاسگزاریم.
بیشتر از همه زهرى که به کام مدعیان روشنفکرى و غربزدگان بى مایه مى ریزید، مفتخرمان مى کند.
این حسرت، که اى کاش قلم شما در جبهه آنها بود، دارد مى کشدشان! به روى خودشان نمى آورند!
سلامت و سر بلند باشید.
خب آخه تا حالا ندیده بودم تیترها رو با رنگ قرمز بنویسند گفتم شاید منظور خاصی داشته اند. همین کارها رو می کنید مردم ازتون زده می شن. اینه جذب حداکثری تون؟
«و هرگز جلو نمی آمدی»
کم کم این مراسم عاشورای فکه داره توریستی میشه… مثل راهیان نور… یعنی هرکی با هر تیپی و آزادانه (شهری) میتونه بیاد… الآنش بد نیست… دارم بعدها رو میگم که بشه مثل الآنِ راهیان نور.
گاهی آدم برای فرار از منظره های زننده شهرها پناه میبره به چنان سرزمینی رملی… اگه اونجا هم شهری بشه، دیگه…
میگه: حیدر کرار نیَم، خانه نشینم ولی…
با وجود این سانسوراتون خیلی دوستون دارم چون اگه شما نبودید این اصلاح طلبان دو دستی کشور را داده بودند به امریکا!
توری (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفته است تاکید ایران بر نابودی اسرائیل برای افکار عمومی غرب خوشایند نیست.
گفت: ولی نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا و کشورهای اروپایی نشان میدهد که اکثریت مردم از جنایات اسرائیل و هزینه سنگینی که دولتهای غربی از کیسه ملتهایشان برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، عصبانی هستند.
گفتم: مردم در آمریکا و اروپا معتقدند که غارتگری صهیونیستها در رکود فلجکننده اقتصادی کشورهایشان نقش موثری داشته و دارد.
گفت: پس چرا این مردک ادعا میکند که افکار عمومی غرب از نابودی اسرائیل نگران هستند!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو به هماتاقیهایش گفت؛ از زندگی خسته شدهام و میخواهم خودم را از پنجره پرت کنم پائین. هماتاقیهایش گفتند؛ نه! نه! هرگز این کار را نکنیها! چون توری پنجره پاره میشه، پشه میاد تو. یک راه دیگه برای خودکشی پیدا کن!
چرا طفره میروند؟! (یادداشت روز)
http://www.kayhan.ir/920903/2.htm#N200
http://media.mahdisalahshour.ir/video/emam-va-shohada/moharram92-soroudpayani.flv
غنی سازی در سطح آزمایشگاهی مبارک!
این طوری که سایتها و اخبار داخلی از جزئیات توافق هسته ای میگن، طرف غربی عجب فردین هایی هستن، ما خبر نداشتیم!
جزئیات توافق رو جوری نوشتن که یعنی به نفع ایران بوده! ایندفعه برعکس شده، طرف غربی در غلتان داده، آبنبات گرفته؟! اگر طرف غربی می خواست اینطوری توافق کنه، داستان هسته ای تا اینجا چرا طول کشید؟ نکنه عاشق چشم و ابروی ظریف و روحانی بودن؟!
ولی همین بند اول، خودش دارای تناقضه:
تحریم نفتی ایران متوقف می شود و سطح فروش نفت در سطح فعلی حفظ.
تحریم نفتی متوقف میشه، باید سطح فروش نفت افزایش پیدا بکنه، چطوری در سطح قبلی حفظ میشه؟
بدم میاد از شهدا هم مایه میذارن که بوی تعفن کاراشون نزنه بالا،
عراقچی: “درود بر روح شهیدان هسته ای”… آره جون خودتون!
یعنی همچین سوپر دولوکس های حزب اللهی از قالیباف غول ساختند که هنوز هم نفهمیدند چرا قالیباف؟!
آقا قالیباف پر! دیگه هم معلوم نیست کاندیدا بشه، خیالتون راحت! برید دنبال آرمان هاتون!
میگن تا چند وقت دیگه قراره راهیان نور ببرن فردو و اراک! 🙂
واویلا…
نکنه مذاکره برد برد معنی اش این باشه که ما والیبال رو ببریم اونا هسته ای رو!
جناب ناشناس؛
من معذرت میخوام. کلاً بچه ها اهل شوخی هستن دیگه و منظور خاصی ندارن. شاید برای کسانی که خیلی با جو قطعه آشنا نباشن ناراحت کننده باشه. به هر حال به دل نگیر. بچه ها منظوری نداشتن. (با کسب اجازه از مبصر)
بازی با کلمات نمی تواند واقعیت را تغییر دهد.
بند اول توافق نامه که در مورد توقف تحریم های نفتیه، فقط به درد گول زدن افکار عمومی داخل کشور و اون هم فقط طرفداران دولت می خوره.
جالبه که تحریم پتروشیمی و طلا و بیمه و حمل و نقل رو برداشتن ولی تحریم بانکی سر جاشه! یعنی افزایش درآمدهای بلوکه شده ایران برای چانه زنی بیشتر در دور بعدی.
آخه انسان! وقتی نمی تونی پول فروش محصولات رو بگیری، حذف تحریم های طلا و پتروشیمی و حمل و نقل به چه دردی می خوره؟
جالبه که منابع خبری داخلی میگن ایران هیچ عقبگردی در ساختار برنامه هسته ای نداره. پس به تعلیق ۲۰ درصد و مصرف ذخایر موجود ۲۰ درصد و به گفته جان کری، عدم افزایش ذخایر ۵ درصد (یعنی همون تعلیق برنامه هسته ای) چی می گن؟
گفتن فردو و اراک و نطنز تعطیل نمی شه. اون وقت چیکار می کنن اونجا؟ احتمالاً تعطیل نمی شه و فقط تغییر کاربری می ده. تبدیل می شه به موزه و کارمندان هم مشغول به کار می شن.
شک نکنید که بعد از ۶ ماه دیگه که مذاکره می کنیم، برای آزادسازی پول های بلوکه شده ناشی از فروش نفت و محصولات پتروشیمی باید همین موزه رو هم درش رو تخته کنیم.
نتیجه وعده های احمقانه رییس جمهور رو ملت و کشور باید بپردازن. به هر حال به خاطر اینکه موجودیت دولت وابسته به این مذاکرات بود، برای حفظ ظاهر هم باید کاری می کردن. طرف غربی هم این مسأله رو خوب می دونست.
خدا رو شکر که تیم قبلی به فکر تولید بومی سوخت ۲۰ درصد افتاد وگرنه الان باید آقایون سر تعیین مرز مذاکره می کردن.
آقای روحانی رییس جمهور شدن شما به خاطر وعده انتخاباتی در مورد تحریم و مذاکرات بود و رییس جمهور شدن شما با مایه گذاشتن از عزت ملی به دست اومد و خود چیزی نداشتید.
آخ سید گل گفتی!
نمی دونم چرا نیش این بنده خدا همیشه تا بنا گوش بازه!
با خانواده های شهدای هسته ای عکس می ندازن ولی عکس رفتار و خواسته شهدای هسته ای عمل میکنن. ننگ تعلیق غنی سازی هسته ای با عکس با خانواده شهدا تبدیل به عزت نمیشه آقای روحانی.
صد رحمت به ترکمنچای هسته ای قبلی!
اون دفعه کسی برای این تحقیر خوشحالی نمی کرد!
آقا قدیم ها می گفتن “آبنبات میدن و در غلتان می گیرن”. ما که هر چی تو مفاد توافق نامه می گردیم آبنباتی پیدا نمی کنیم. آبنباته رو هم برا خودشون برداشتن حروم زاده ها.
این تحریم هایی که حذف کردن سبب تسهیل دسترسی دیگر کشورها به نفت و محصولات پتروشیمی ایران می شه. تازه طلاهاشون رو هم می تونن در عوض پول بندازن به ایران، بره پیش بقیه ذخایر طلای بانک مرکزی. طلا هم که داره ارزون میشه. این وسط ایران هم باید له له پول های بلوکه شده رو بزنه.
من آبنبات می خوام!
حسین قدیانی: شما هم دیگه بسه! یه مقدار صبر، صبر و صبر داشته باشین لطفا. این چیزایی که دارین با این لحن و ادبیات می گین، نق زدنه، نه نقد. من اتفاقا معتقدم یه وقتهایی حتی نق هم باید زد، اما به وقتش. فعلا صبور باشین…
حتماً. شما درست میگید. من منظوری نداشتم ولی همانطور که شما میگید صبر برای اینجور موقع هاست.
انشاءالله خیر است…
متن کامل توافقنامه:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/265744
الان دقیقا ما چرا غنی کردیم که حالا اکسید کنیم؟!!
الان از این توافقنامه باید احساس عزت کنیم؟!!
سلام؛
اگر سوال بنده در مورد دلیل … ناراحتتان کرده، از ته دلم عذر خواهی می کنم.
سلام بر قطعه ۲۶
این را هم بخوانید؛
http://www.farhangnews.ir/content/54167
ظریف که تو صحبتهاش گفت همه فعالیتهامون به همون شکل گذشته ادامه خواهد داشت! به این میگن صداقت آیا؟
فامیل دور با تیم کلاه قرمزی فوتبال بازی کرده و ۲۹ گل خورده و یک گل زدهاند. با این حال در تعیین برنده بازی اختلاف نظر وجود دارد!
فامیل دور: آقای مجری اینا جر میزنن!
مجری: چطور مگه؟!
فامیل دور: آخه آقای مجری ما ۲۹ گل خوردیم و اونا فقط یه گل خوردن! با اینکه ما بیشتر گل خوردیم ولی اونا میگن ما برندهایم. حالا من از شما یه سوال دارم و بعدش دیگه هیچ صحبتی ندارم!
مجری: خوب بگو!
فامیل دور: آقای مجری ۲۹ بیشتره یا یک؟!
مجری: خوب معلومه ۲۹.
فامیل دور: من دیگه حرفی ندارم!
آقای قدیانی؛
خاطراتتون بسیار زیبا بود. ممنون که ما رو به روزهای دور کودکی و خاطرات آشنای محرم و بویژه دسته های شام غریبان بردید. انصافا شام غریبان برای بنده هم یه حال و هوای دیگه ای داره…
امسال عاشورا ما هم برای نخستین بار طلبیده شدیم فکه. واقعا هنوز هم یه تیکه دلم انگار جا مونده اونجا و انشالله قصد دارم هر سال عاشورا دل به این خاک غریب و عجیب و بدم. مثل اینکه شما هم چراغ خاموش اومده بودین، چون ما هر چی گشتیم نتونستیم پیداتون کنیم!!
متاسفم که بعضی از دوستان، خاطر شما را مکدر کردند اما به نظرم برای حفظ وحدت بهتر تر تر بود که یادآوری نمی کردید. حتی اگر خیلی مکدر شده باشید. البته شاید اگر منم جای شما بودم نمی تونستم سکوت کنم… نمی دونم! انشالله خدا به همه مون صبر بده که الان واقعا بهش نیاز داریم.
یا علی
“من دیگه حرفی ندارم!”
قشنگ و به جا بود؛ آفرین امیرحسین!
گرد و خاک حادثه که بخوابه مشخص میشه چه امتیازاتى دادیم که ٣۵ سال مرگ بر آمریکا ٣۵ روزه حل شده!
«من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک، فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسی که دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود».
شهیدچمران
مطلبت شدیدا چسبید…
آقایون
چرا جوش می خورید؟ ۳۴ سال به ساز شما، یه مدتم به ساز دیگری!
بزرگواران؛ صبر کنید، عجله کار شیطان است، ایضا تعجیل در قضاوت…
آخه تو این توافق نامه، طرف ایرانی چی داده که اینا وعده برداشتن همه تحریم ها رو میدن؟! مگه ما تا حالا دنبال سلاح هسته ای بودیم و تو این مذاکرات توبه کردیم!!! که اوباما میگه بعد از سال ها تونستیم ایران رو از فعالیت های هسته ای بازداریم؟!
چرا ظریف همش میگه اگه اونا به وعده هاشون عمل نکنن توافق قابل برگشته؟
بابا یکی به من بگه کدوم توافق؟ ما چی می دیم در قبال اینهمه خیرخواهی!!! طرف غربی؟؟؟؟
در عطش عدالت مهدوی؛
لینک متن کامل توافقنامه که “یه افراطی…” چند کامنت بالاتر گذاشته را بخوان، متوجه می شوی که ما همه پیشرفت های هسته ای مان را دادیم!
من فقط متحیر از این اعتماد به نفس ظریف و روحانی ام که چه طور موقع دروغ گفتن، خودشان را کنترل می کنند؟!
متن توافق که وزارت خارجه منتشر کرده، هیچ ربطی به چیزهایی که ظریف و روحانی می گویند ندارد!
خدایا! خودت به ما صبر بده…
والا به خدا وقتی این اوباما رو تو تلویزیون می بینم که با اعتماد به نفس کامل میاد و اون مزخرفاتو میگه، توهین به یه ملت رو کاملا حس می کنم؛ اونوقت صدا و سیما میاره گزارش تشکر مردم از دولت و توافقات اخیرش پخش می کنه!!!
سلام…
میثاق؛
هیچ کدام از لینک هایت باز نشدند!
چوبی رفت تو آستینمون به چه گندگی!!!!!!
دوستان یه ذره هم از اون طرف به قضیه نگاه کنید!!!
من به شخصه جای یانکی ها بودم و می دیدم که تحریما چطور داره اثر می کنه اصن پشت میز مذاکره نمیومدم. انتظارایی دارینا.
بازم دمشون گرم… خخخخخخخخ
ممنون از این پست
دو سه روزه سرم وحشتناک شلوغ بود. الان اومدم دیدم چه خبره!
خاطره ی هواپیما خیلی خوب بود. در واقع انگار اونجا بودم و همه ی ماجرا رو می دیدم؛ حالم رو خوب کرد.
خیلی چیزای تلخ تو دلمه که بگم اما چون قراره نق نزنیم و صبر کنیم، فقط میگم؛ صالحی گفته “این دستاورد، آرزوی شهدا به خصوص شهدای هسته ای بود”.
اینم از اون جوکا بود!!!
خدایی این صدا و سیما چه کرد امروز مصاحبه های کولاک و…
راستی، ممنون امیر حسین! خیلی به جا بود.
چای کمرنگ! (گفت و شنود)
گفت: اوباما گفته است «ایران باید بداند که امنیت از طریق سلاح هستهای به دست نمیآید».
گفتم: ایران که میداند و به همین علت در پی تولید سلاحهستهای نیست ولی آمریکا که لالایی میداند چرا خوابش نمیبرد و انبوهی از سلاحهای هستهای را در اختیار دارد؟!
گفت: تنها کشوری نیز هست که از بمب هستهای استفاده کرده و در هیروشیما و ناکازاکی جنایتهای هولناکی مرتکب شده است.
گفتم: حالا به بهانه اینکه ایران قصد دارد یک بمب هستهای بسازد! ادعا میکند که صلح جهانی به خطر افتاده است!
گفت: چه عرض کنم؟! با این همه جنایات هولناکی که مرتکب شده و میشود، خودش را کدخدای جهان برای حفظ صلح و امنیت میداند! و بعضیها هم با سادهاندیشی به این جنایتکار حرفهای اعتماد میکنند!
گفتم: اون قدیم ندیمها، یکی وارد قهوهخانه شد و از قهوهچی پرسید؛ حشیش دارید؟ جواب داد؛ آره، گفت یک بست بیار و بعد، تریاک و هروئین و کوکائین و عرق سگی و… بالاخره گفت؛ حالا یک چای کمرنگ بیار. قهوهچی با تعجب پرسید؛ چرا چای کمرنگ؟! و یارو گفت؛ آخه چای پررنگ برای قلب ضرر داره!
سید احمد؛
ظریف دروغ نمیگه و بیشتر با کلمات بازی می کنه. در مورد تحریم ها اگر در کلمات ظریف دقت کنید گفت داره روند کاهش رو طی می کنه و در سراشیبی است و… ضمن اینکه میگه “برنامه غنی سازی” به رسمیت شناخته شد و نمیگه “حق غنی سازی” به رسمیت شناخته شد. بقیه نکات هم همین طور.
حالا اگر عراقچی و روحانی این طور حرف زدند احتمالا هماهنگ نکرده بودند کلماتشون رو. شایدم تصورشون از توافق نامه این بوده.
برف و آفتاب؛
دکتر ظریف نگفت “همه فعالیتهامون به همون شکل گذشته ادامه خواهد داشت.” بلکه گفت: “هیچ یک از مراکز غنی سازی تعطیل نمی شود و فردو و نطنز به کار خود ادامه می دهند و برنامه آب سنگین اراک با وضعیت کنونی ادامه می یابد و هیچ ماده ای از کشور خارج نمی شود” و این جمله های ظریف معانی متفاوتی ازش میشه برداشت کرد.
شاید اسم این کار ظریف را بیشتر بتوان توریه گذاشت تا دروغ.
فکر می کنم بهتره اینقدر گیر ندیم و گیرهامون رو بذاریم برای مدتی بعد که نتیجه توافقات به صورت عملی هویدا میشه. آقای قدیانی راست می گن باید صبر کنیم. صبر.
یه دانشجو؛
نگفتن حقیقت و مردم رو گول زدن، فرقی با دروغ داره از نظر شما؟
شما که اینقدر آگاهی، بگو موفقیت بزرگ و دستاورد عظیمی که اینقدر خوشحالن به خاطرش، چیه؟
اگر قرار به توقف بود برای چی شروع کردیم؟ برای چی شهید دادیم؟
اگر مصطفی احمدی روشن برادرت بود، باز هم اینقدر راحت و ریلکس از بازی با کلمات ظریف صحبت می کردی؟
ما گیر ندادیم، اینجا یه جمع دوستانه ست و داریم با هم گفتگو می کنیم.
کمپین جمع آوری امضا علیه ظریف که راه ننداختیم!
بنده هم موافقم که حق با آقای قدیانی است! با زیاده روی و غر زدن مدام هم مخالفم!
شما یه کاغذ و قلم بذار جلوت، چکیده صحبت های امروزِ ظریف و روحانی و صالحی و همچنین متن رسمی توافقنامه را یادداشت کن، از شدت تناقضات، سرت را بکوب به دیوار!
درسته که من کلا با مذاکرات مخالفم، اما حالا که این همه هزینه صرف مذاکره شده، انتظار دارم آقایان دیپلمات شفاف سازی کنن.
مثل همیشه توکل به خدا و صبر می کنیم تا ببینیم آقای امید و کلید، چه گلی به سر مردم می زند!
شاهد ۲ نوع افراط هستیم الان. از سویی رسانه ملی اعلام پیروزی و جشن و… می کنه، از سویی عده ای این توافقنامه رو با معاهده ترکمنچای قیاس می کنن و دیگه به این فکر نمی کنن که آیا اصولا با وجود ولی فقیه، ممکنه ترکمنچای هم داشته باشیم؟؟!! خوب است دوستان، نق و نقدی هم اگر دارند، درست و منطقی از کلمه ها و عبارت ها استفاده کنن و متوجه نتیجه حرفشون باشن!!
درباره افراط اول، اما سئوال این است؛ واقعا چرا باید حس تبریک و غرور و… داشته باشیم؟؟!! دقیقا و مشخصا چرا؟؟!! واقعا چرا باید بر اساس این توافق، مسرت داشته باشیم؟؟!! چی شده مگه؟؟!!
و اما، این دولت، اسمش را گذاشته “دولت راستگویان”. من بر این باورم که این نقد را همین الان هم می توان به آقایان روحانی و ظریف وارد کرد که چرا متن توافق، با حرفهایی که می زنید بعضا تفاوت فاحشی دارد؟؟!! خب آیا بهتر نیست راستش را بگویید یا کمتر دروغ بگویید و مثلا اعلام کنید که به دلیل فشار دشمن و بحث تحریم، ما کمی تا قسمتی (در بخش هایی) هسته ای را محدود دنبال می کنیم؟؟!! من که گمانم مهمترین و ساده ترین حرف توافق، همین است… و صدالبته چنین امری، نه ترکمنچای است، نه مسبب این پیروزی، خجسته باد این…!!
اینا اما همه اش حرفه. حتی این توافق هم حرفه! و هیچ ضمانت اجرایی نداره فی الواقع! خوبه دولت، کمی از این مباحث خسته کننده هسته ای فاصله بگیره و بدونه که دولت، قوه مجریه هستش، نه قوه وزارت خارجه یا قوه مذاکره!! فروکاستن همه امور در بحث مذاکره و توافق، و معطل کردن همه ظرفیت ها در بحث سیاست خارجی، دودش در درازمدت میره توی چشم خود ملت! و خود اقتصاد! حتی خود آقای روحانی هم امروز تاکید کرد که از این پس، نوبت فعالین حوزه اقتصادی است. و البته یکی می خواهد همین حرف را به شخص دولت محترم بزند!!
متن که عالیه.
ایراده من به تو عزیز دل اینه که وقتی یه اتفاق مهمی میفته،
یه متن جدید حتی به اندازه یک خط بذاری، که بچه ها پایینش
نظر بذارن، ببینم نظر رفقا چیه. نه اینکه بگردم تو مطالب ببینم
کی، کجا، چی گفته. یعنی بی ذوق شدی در حد المپیک.
نظر کیهان که معلومه، گفت و گو با دنیا حتی اگه به نفع ملت باشه
حرامه! از نظر بچه های فیس بوک، گفت و گو با دنیا حتی اگه به ضرر
ملت باشه واجب کفاییه!
اینجا هم که مختلطه!! ولی خدائیش “شاه کلید” و خوب اومدی.
ما مو می بینیم و تو مو نداری که ببینی!
حسین قدیانی: خیلی هم نباید جدی گرفت، توافقی را که به … بند است!! طعنه رهبر رو که داشتی؛ “بر اساس آنچه مرقوم داشتید”!! این + ۲ ان شاء الله در یک نامه کوتاه، جواب فوق دیپلماتیک “آقا” به شیخ حسن و شرکا بود. حالا البته باز هم “صبر” لازم است.
آقا این مذاکرات هیچی که نداشت، سقوط قیمتها رو قطعی کرد.
البته اگه دوستان بانک مرکزی با دمپایی نپرن وسط!
حالا درسته جان کری حروم زاده، زر زر کرده، ولی روسیه و چین و
فرانسه، کوتاه اومدن دیگه. اگه اینا پشمن! پس حسن درست گفت
که کدخداشون آمریکاست. اگه پشم نیستن، که خوب توافق شده دیگه.
ولی حسین قدیانی، یک چیزی رو از نظر دور ندار یا ننداز!
یه خوشی حداقلی ولو کاذب، بین ملت ایجاد شده،
نه بخاطر هسته ای و صلح و فلان! به خاطر کاهش قیمتهای بعدیش!
ملتی که زندگیش رابطه مستقیم با دلار و سکه و قیمت گوشت پیدا کنه،
با همین دوزار بالا و پایین حال می کنه، حالا اینکه اورانیوم غنی شده
نداشته باشه، خیلی براش مهم نیست. اجاره خونه رو عشق است!
حسین قدیانی: مشکل اقتصاد ما با این قبیل سقوط و صعود حبابی و روانی قیمت ها، حل نمی شه. شاید ۲ هفته و ۲ ماه، کمتر بشه، اما راه حلش دلخوش کردن به این چیزها نیست. با اتکا به این توافق نیم بند، گره خود هسته ای معلوم نیست باز شه، وای به حال گره اقتصاد!
تمام رگ های گردن و کتف چپمان به هم گره خورد از خوشی!
“خلق عظیم” الان یعنی سید علی. اینقدر صبر داره و اینقدر
فرصت میده، ببینه طرف خودش چیکار میکنه.
کی گفته ما پیغمبر رو ندیدیم؟؟
به مو گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد…
به … پایبند
شوهرم امروز سرش شلوغ بود نتونسته بود متن توافق نامه را بخواند وقتی که داشت اخبار را گوش میداد گفت: ما چی دادیم که اینا از تحریماشون کاستن! سوالی که برای خود من هم صبح پیش آمده بود.
دقیقا تا توافقنامه را نخوانی صرفا با گوش دادن اخبار؛ نمی فهمی که چی دادی. فقط گرفتی!!
حاجی؛ یادمه قدیما با “ح ق” کامنت می ذاشتید.
سید احمد؛
پماد فلفل بزن
من زیاد تجربه اش رو دارم
یه مقدار امتیازاتی که ما دادیم با امتیازاتی که اون ها دادن جور نیست. ما حق ساخت و توسعه انرژی هسته ای دادیم. جناب کدخدا هم تحریم خودرو و پتروشیمی و فلزات گرانبها مثل طلا را برداشته و تحریم نفتی و بانکی همچنان برقراره.
نمی دونم ظریف تو این چند دور مذاکره خواب بوده که این چند تا تحریم بی ارزش برداشته شده. حالا سخنان عماد افروغ رو می فهمم که می گفت این جام زهر را به عنوان عسل به ملت قالب نکنید!
درد و بلای همه تون بخوره تو سر جان کری و اون دوتا عجوزه شرمن و اشتون!!
شما چرا اینقدر خودتونو اذیت می کنید؟
الان حسن و ممدجواد تخت گرفتن خوابیدن، شما دارید خودتونو عذاب می دید.
میگه:
“دسترسی روزانه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به فردو و نطنز با هدف بررسی فایل های ضبط شده دوربینها در مواقعی که آنها برای بازرسیهای دوره ای موسوم به DIV ،IIV ،PIV و بازرسیهای سرزده در سایت حضور ندارند.”
محض محکم کاری و برای اینکه خیال اون سگ های هار راحت بشه، فیلم دوربین های واجا و ناجا که تو برخی مکان های امنیتی نصبه رو هم بهشون بدیم! اصلا ماشاءلله اونقدر پیشرفته شدیم که همه مکان هامون به دوربین مدار بسته مجهزن(!)؛ همه فیلم ها رو براشون بفرستیم که مطمئن بشن ما چقـــــدر حسن نیت داریم!
حسین قدیانی: همچین توی نامه اش به رهبر از “پیروزی بزرگ ملت” حرف زده، آدم باید بره دعا کنه که خوب شد فتح خرمشهر در دولت تدبیر رخ نداد!!
سلام بانو؛ دست های خسته و دل های شکسته دخیل تان!
http://upir.ir/files/201309011764.jpg
http://upir.ir/files/201309011765.jpg
من الان برگردم! بگم: همش زیر سر محمود و رفقاست!
قاطی نمی کنی؟ اینقدری که محمود و رفقا در رای آوردن حسن،
نقش داشتن، جلیل نداشت!
حالا نمی خوام بگم اگه ممد باقر رای آورده بود هم همین شکلی می شد.
چون کلا قحط الرجال اومده! دنبال امیرکبیر می گردی؟؟ خدا رحمتش کنه.
تو هم خوش باش دیگه! ولو کاذب! منتظر یه حکم حکومتی باش
تا کل معاهده کن فیکون بشه.
به به… به به…
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
خانواده احمدی روشن فهمیده بودن کلاه بزرگی سرمون رفته و به همین خاطر پیش رییس جمهور نرفتن تا مبادا تن شهید گرانقدر شون در قبر بلرزه!
من نمی فهمم ما که همین الان همه چی رو تعلیق کردیم و اصل تحریمها که تحریم نفتی و بانکی هستن همچنان باقیه.
پس شش ماه بعد دقیقا باید چی کار کنیم که تحریمها رو بردارن!!؟؟؟!
علی ای حال، یه تحلیل بزن! ببینیم آخرش چی میشه!
چون من به پیش گوئیهات ایمان آوردم.
چه اون موقع که میگفتی حسن رایش بالاست، هر هر و کر کر
می خندیدم! چه اون موقع که گفتی ظریف شاه کلیده!
گفتم حالا عصبانیه، یه چیزی گفته!
دردناکتر از این توافق حرف های علی مطهری است که از وکالت ملت استعفا داده و فقط به وکالت از سران فتنه می پردازد و توهین هایش به مدافعان انقلاب و نظام تمامی ندارد. دلیل شکست اصولگرایان وجود افراد منافقی مثل او در لیست جبهه متحد است…
اسلامی ایرانی؛
محمود احمدی نژاد اگر باز هم در انتخابات شرکت کند پیروز می شود چون با همه اقشار مردم می تونست ارتباط بر قرار کنه و قالیباف و جلیلی هم فقط فقط به خاطر غرورشان باختند!
آقا رضا، وقتی خبر میرسه، یه دزدی میره دزدی!
خونه یک خانوم نماینده مجلس رو میزنه، فقط از توی خونه
۵۵۰ میلیون تومان دلار و سکه و طلا سرقت میکنه! تو میخوای
اینا واسه ملت کار کنن؟؟ توقعاتی داری ها ها!!
آفرین سینا؛ به نکته خوبی اشاره کردی.
الان داشتیم با اهل خونه در این مورد گفتمان می کردیم!
۶ ماه دیگه ظریف چند تا دینامیت می ذاره تو نیروگاه ها و تاسیسات هسته ای، همشو منفجر می کنه!
این ۵+۱ی ها خیلی گیجن! فکر کردن مثلا ما همه هسته ای مون رو هم بدیم، چی میشه آخرش؟! ۳۰ سال پیش حریف ما نشدید، الان که دیگه…!
اما اسرائیل زرنگه؛ اونا می دونن ایران هسته ای هم نداشته باشه، بازم خطرناکه!
🙂
اسلامی ایرانی؛
دیدی؟
تو خونه ۵۵۰ میلیون سرمایه داشته!
تو بانک چقدر داره؟ ملک و زمین چقدر؟
پناه بر خدا!
رضا؛
آقای محمود، وزیر خارجه اش رو هنگام ماموریت از کار بر کنار نکنه، نمی خواد با همه اقشار (به خصوص نخبگان!!) ارتباط برقرار کنه!
اون حرفی که “اسلامی ایرانی” زد به عبارتی درسته! البته به عبارتی! و الا اخلاقا درست نیست درباره احمدی نژاد که خدمات فراوانی داشت و حالا رفته، همچین حرف زدن! فایده ای هم نداره!
در ضمن، جناب اسلامی ایرانی؛
واژه “شاه کلید” را اول بار خود اصلاح طلبان برای ظریف به کار بردند! پیشگویی های داداش حسین، مصادیق بهتری دارد! 😉
اینها به نمایندگی از ملت، واردات می کنن، صادرات می کنن،
زمین می خرن، کارخونه تاسیس می کنن، خارجه تشریف می برن،
وزیر مورد دار تایید می کنن، همش به نمایندگی از طرف ملت.
عجیب کار سختی دارن.
خوب وقتی بچه های جبهه و جنگ، خونه نشین بشن،
قورباغه هم تاجر می شه!
فردا روزی اگه جنگ بشه، فکر کردی بچه های این تجار می رن جبهه؟؟
اولین نفری که می ره حسین قدیانی. بعدشم سید احمد.
اگه جا شد تو اتوبوس منم میام، اگه نه که دعای خیرم بدرقه راهتون!!
سید احمد؛
فکر اونجاش رو هم کردن! مملکت ما بزرگه، اگه با انرژی هسته ای راضی نشن، یکی یکی شهرهامونم تقدیم ۵+۱ یا جدیدا ۳+۳ می کنند تا اعتمادشون جلب بشه!
البته شتر در خواب بیند پنبه دانه!
امروز همون احساس روزى را دارم که اون لعنتى نماز جمعه ٨٨ را خوند!
فکر مى کنم هر کس مى تونه “جوشن صغیر” بخونه، حتى مثل من غلط و غلوط!
آخه مگه معنى جمله “در پایان ۶ ماه نباید حجم اورانیوم٣/۵درصد از قبل بیشتر باشد” چیزى به جز تعطیلى غنى سازى است؟
خوبه حاج محمود هست که دق و دلیمون رو سرش خالی کنیم، اگه دیوار کوتاه اون نبود واقعا چیکار می کردیم؟ چون باهاش راحتیم اینطوریه؟
زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس “باج” می گوئیم “توافق”.
سلام؛
متن رو دقیق هم فارسی هم از سایت وزارت خارجه سلطنتی بریتانیا خوندم.
توافق نامه بدی نبود. خوب نبود، بدم نبود. متوسط بود. کاملا متوسط!
یه مساله خیلی مهمه نباید اصلا فراموشش کنید. اونم اینه؛
یه سریا میگن ما امتیازات زیادی دادیم و امتیازات کمی گرفتیم در واقع اون چه من اینحا هم تو کامنت های سید احمد و اسلامی ایرانی و اون دوست ضد اعتدالمون دیدم همینه در واقع بحث اینه در حالی که تحریم های اصلی باقی مونده ما در دور اتی مذاکرات دستمون خالیه.
این نکته تا حدودی البته تا حدودی درسته اما یه نکته ی خیلی ظریف تر هم هست که باید به اینم توجه کنید اساسی
دکتر ظریف از اولش گفت: “روند مذاکرات و گام ابتدایی و گام نهایی باید مشخص باشد”.
این یعنی تیم ایرانی بدون برنامه ریزی امتیاز ندادند، حتما برای دور بعدی و به فضل خدا برای گام پایانی هم برنامه دارند و می شه بهشون اعتماد کرد.
در نهایت این رو هم در نظر بگیرید خیلی از حرف های اوباما و جان کری و بقیه ۵+۱ مصرف داخلی دارد و اولدورم بولدرم است. ایضا مقدار کمی از حرف های مسولین خودمون.
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم؟
این کشور کشور امام زمانه و انشاالله خود حضرت صاحب الامر کار این کشور رو لنگ نمی گذاره.
شما میگید دیگه چه کاری مونده که ۶ ماه دیگه بخوان انجام بدن!
اما من وقتی از اخبار حرفهای ظریف رو شنیدم گفتم؛ مگه ما چه امتیازی دادیم که ۶ ماه دیگه قابل برگشت باشه! ماشالا تو توریه کردن هم زیادی مهارت دارن اینا!!
و یه چیز دیگه اینکه؛ کاهش قیمتها بلافاصله با فقط شنیدن خبر شروع روند کاهش تدریجی تحریمها(!)، اونم فقط تحریم ماشین و طلا و غیره؛ داره باهامون بلند بلند حرف میزنه؛ افزایش قیمتها اکثرا ربطی به تحریم نداره نداره نداره!
حالا پیدا کنید گوش شنوا را!
و یه چیز دیگه؛
لعنت به کسی که بازم به رهبر عزیز و صبور ما بگه دیکتاتور.
“این تجربه ظرفیّت فکرى “ملّت” ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهى تعلیق غنىسازى انجام گرفت”
من وقتی یه چیزی رو بفهمم؛ بعد ببینم یکی دیگه نفهمیده، یه بار واسش توضیح میدم اونم سرش رو به نشانهی فهمیدن تکون میده؛ ولی بعد دوباره میبینم که قضیه سر تکون دادنش همون داستان بز جناب اخفش بوده و… خلاصه اینجور مواقع یکی مثل من کم میاره و براش سخته… خصوصا اگه موضوع برای خودش پاسخ حاصلضرب ۲*۲ باشه.
حالا شما ببین چقدر مسائل هست که من و دیگران نمیفهمیم و برای این مرد همون ۴=۲+۲ هست…
اینا رو گفتم که بگم صبر این ابر مرد وصفنشدنیه، درکنشدنیه!
———–
یعنی “آنچه مرقوم داشتهاید” رو که از اخبار شنیدم… بقیه پیام رو ایستاده گوش کردم!
آخرش بود!
———–
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24577/B/13920903_0124577.jpg
جانم…
http://www.yjc.ir/fa/news/4644807/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C
السلام
خیلی دل دل کردم پیام بزارم یا نه!
البته که مهم نیستم ولی خواستم به حسین قدیانی و سید احمد بگم دو تا مومن مثل همون دوتا برادری میمونند که اگر گوشت همو بخوردند استخون همو نمی جوند!!!
انتخابات و منازعات پیرامون اش تمام شد.
شما علاقه خاصی به تسویه حساب داری ولی بدون تا همین “افراطی” که در “طرد دوستان” و تکیه بر “پیش گوئی” های بعضا درست یا نادرست خودت داری، کاسه همان کاسه و آش همان آش است.
شما اگر به فکر پیشرفت و زمینه سازی برای یک حضور حماسی و فعال هستی که به سهم خودت و بر اساس صداقتی که در نوشته هات پیداست باید هم چنین سهمی رو ایفا بکنی، الان بهترین وقت هست برای اینکه بیائید و برای از بین انشقاقات درون گفتمان انقلاب سعی و تلاش کنید.
گریز های بیجا و به یاد آوردن برخی خاطرات زننده و موهن ایام انتخابات ثمره ای جز دلسرد شدن نیروهای جوان و پرشور انقلابی نخواهد داشت.
آخر کار هم اینکه شما بیشتر از اونی که بخوای با نصیحت ها و خط و مشی هات به جبهه انقلاب کمک کنی میتونی با روش و منش ات به این سفره با برکت خدمت کنی که صد البته الان همه نیازمند آنیم.
یا علی مدد
روزی خــــری به همراه شـــتری از دهاتی فرار را به قرار ترجیح می دهند!!
۱۰۰ قدمی که متواری می شوند، خــــر شروع می کند به عــر عــر کردن!
شتر می گه:
الــاغ خـــــر! سروصدا نکن که ملت می فهمند و می ریزند بر سرمان و ما رو به دهاات می برن و مسبوق به سابق مثل خـــــر از ما کار می کشند….
خر میگه: من نمی دونم، الان وقت آواز خوندن من است!
البته اون زمان چمنی نبوده!
هیچی دیگه عر عرش رو میکنه و کسی متوجه نمی شه!
کمی جلوتر به یه رودخونه می رسند و خـــر داستان می گه من نمی تونم رد بشم می ترسم آب من رو ببره!
شتر میگه بیا سوار من شو خودم خودم می برمت
وسط رودخونه شتر شروع میکنه به رقصیدن و بالا و پایین پریدن!!
خره میگن نکن میوفتم و….
شتر میگه:
من نمی دونم الان وقت رقصیدن منه!!
دوستان مشغول آواز باشند!
نوبت رقص ما هم خواهد رسید…………
راستی یه پالون شیک و مجلسی مستعمل در حد آک هم داریم!
واسه خر یه خانم دکتر بوده…
فقط باهاش می رفته مطب!!
که خره تب کرده و به مطب نرسیده…
قربون دل آقا برم!
ما که اینقدر شاکی هستیم، آقا چی می کشه؟!…
حضرت آقا تو اون جواب فوق دیپلماتیک، جوابشون رو دادن!
١٠٠ روز گذشته و دولت راستگویان مدبر، مى بایست به ملت پاسخگو باشد!
فعلاً با این هیاهوى مسخره! حداقل تا ۶ ماه دیگر، فرصت دارند بى درد سر به تفریح و گردش و وقت گذرانى بپردازند والبته عزل و نصب!
جناب ss؛
اولاً که مگه اینجا کنسرته که هی یکی بخواد ساز بزنه؟! در ثانی یه جوری میگید انگار تو این ۳۴ سال جمهوری اسلامی بوده و از این به بعد دیگه نیست. نخیر عزیزم. هم در ۳۴ سال گذشته و هم در آینده بی درایتی های عده ای ساز ناکوکی برای ملت بوده و اتفاقاً در همین زمان ها این جمهوری اسلامی بوده که سوتی آقایون رو جمع کرده. نمی خوام بگم نمونه سال ۸۳ که این توافق اخیر هم دقیقاً کپی پیست همون توافق نامه است.
جناب ح ق؛
همین وجود ولی فقیه است که ما رو پا کار حاکمیت کرده وگرنه که برخی ها رفتار و عملکردشان حتی به درد اداره بلاد کفر هم نمی خوره. ما اگه طرفدار حاکمیت هستیم و با جان و مالمون ازش حمایت می کنیم، فقط و فقط به خاطر وجود نایب امام زمان عج است و لاغیر. ما از آینده مذاکرات نگران نیستیم چرا که به قول شما ولی فقیه است ولی همین ولی فقیه فرمودند که در جزئیات دخالت نمی کنند. مملکت ما به درست یا غلط یه ولی فقیه داره و یه مسئول اداره کشور که همون رییس جمهوره. رهبری به واسطه اعتماد به خدا و ایضاً احترام به مردم و دموکراسی (یه عده فقط ادعا و حرف دموکراسی رو می زنن ولی رهبر ما با تمام قدرت از دموکراسی و حق انتخاب مردم دفاع می کنند) دست دولت ها را تا حدودی که دیگه گندش در نیاد باز میزارن. بازم لازم به یادآوری نیست که مثل سال ۸۳٫ مشخصه که بعد از ۶ ماه طرف مذاکره کننده در ازای تعطیلی کامل هسته ای تحریم های بانکی و نفتی رو تازه اون هم به صورت برگشت پذیر تعلیق می کنه. اون وقت هم دولت می مونه با یه برنامه هسته ای تقریباً تعطیل شده که باید دوباره یه سری هزینه برای برگشت به حالت چند ماه پیش بکنه و تحریم هایی که حذف نشده و همانطور که کری عوضی اشاره کرده، تحریم های جدیدی که وضع خواهد شد. ولی بحث اینه که این توافق نامه هم راه رو برای یک توافق اصولی که بتونه تحریم ها رو در عین برخورداری از انرژی هسته ای توقف کنه، بسته و هم عزت ایران رو خدشه دار کرده. اگه یه بار به طور دقیق متن توافق رو بخونی و بعد با عزت جمهوری اسلامی و قدرت کشور و ۳۵ سال ایستادگی مقایسه کنی، به چیزی غیر از همون توافق قدیمی که نامش رو بردی نمی رسی. مگه رهبری نفرمودند که توافق سال ۸۳ عقب نشینی تحمیلی بود؟ منتها عقب نشینی رو دولت کرده بود و ولی فقیه جلوی ادامه آن را گرفته بودند.
سلام پس از مدتها
نمی دونم چرا با اینکه دیگه زیاد دوست نداشتم بیام قطعه ولی الان حس کردم چقد دلم برای در و دیوارش تنگ شده. برای کامنتاش… برا حسین قدیانی…
نمی دونم چرا درباره ی مذاکرات ژنو هر چی می خونم انگار نظر یکی کمه توی اطلاعاتم… چقد دلم میخواد بدونم حسین قدیانی در این باره چه خواهد نوشت؟
دوستانی که حرف از ارزونی می زنن؛
اگه یه بار متن توافق نامه رو با دقت بخونن هیچ وقت همچین حرفی نمی زنن.
اگه منظور از ارزونی همون جوسازی روزنامه های زنجیره ای و دو زار بالا و پایین شدن دلار و سکه است که تازه اگه خوش بین باشیم و به خاطر جو روانی بازار باشه و نه جو عوضی بازی سیاستمداران سرمایه دار و سرمایه دارن سیاستمدار، مگه همچین جوی بعد از انتخابات نبود؟ پس چرا هیچ اتفاقی تو زندگی مردم نیفتاد؟
اگر از مشکل اساسی اقتصاد وابستمون بگذریم، گرونی های اخیر به علت تحریم بانکی و نفتیه. تحریمی که قیمت دلار رو برده بالا و اجناس رو گرون کرده. با این توافق غیر از ۸ میلیارد دلار از ۱۰۰ میلیارد دلار پول خودمون که به خاطر فروش نفت بلوکه شده است، هیچی گیرمون نمیاد. فعلاً منتظر ارزونی نباشید. البته با این نوع توافق اولیه، هرگز به فکر داشتن همزمان انرژی هسته ای و رفع تحریم های اصلی نباشید.
قیچی شده از یه وبلاگ
وزیر اقتصاد اسرائیل در واکنش به توافق نامه ژنو:
“ما الان شرایط آن کودکی را داریم که به پادشاه لخت، در حالی که همه از لباس او تعریف می کردند، گفت: لباسی تنش نیست”.
////////////////
سناتور جمهوری خواه لندسی گراهام در صفحه توئیتر خود اعلام کرد:
“تا زمانی که توافق درباره تعلیق همه فعالیت های سانتریفیوژهای ایرانی صورت نگیرد، ما هیچ چیز به دست نیاوردیم”.
//////////////
“عبدالله العسکر” رئیس کمیته روابط خارجی شورای مشورتی عربستان سعودی در واکنش به توافق هسته ای ایران در ژنو اعلام کرد:
“من نگرانم که ایران از چیزی (در برنامه هسته ای خود) دست بر دارد تا چیز دیگری از قدرت های بزرگ در زمینه سیاست منطقه ای به دست بیاورد”.
////////////////
هاشمی رفسنجانی، مراسم معارفه رئیس جدید مرکز مطالعات استراتژیک:
“یک پژوهشگاه برای تربیت نیروهای با اصالت و صلاحیت که آزادانه و شجاعانه نظرات علمی تحقیقی خود را به جامعه اعلام کنند تشکیل خواهد شد چون آزادمنشی نیاز واقعی ماست”.
تِرِکِ تحریم ها، کم دستاوردى است!؟
یه افراطی ضد اعتدال؛
مگه نمی دونی، “ح ق” همون “ح ق” خودمونه!!! 🙂 از قلم و ادبیات قشنگش معلومه دیگه…
زمان، همه چی رو خواهد فهموند!
همون زمانی که، در کف با کفایت رهبر انقلاب مدیریت می شه.
همون زمانی که، او در خشت خام می بینه و ما، در آینه هم نمی بینیم.
همون زمانی که، شاید خنده های مستانه ی برخی رو، ممکنه به غم و اندوه تبدیل کنه.
همون زمانی که، اگه درست حرف آقا رو تشخیص می دادند خواص بی بصیرت و عوام دنباله روی آن ها، الان بجای جفتک چارکش افراطی ها از دو زار نوسان دلار و سکه، همت جهادی چاره ساز خیلی از مشکلات بود… همون زمان.
ما نمی توانیم سطح فروش نفتمان را بالا ببریم؛ دیگه این خیلی ظالمانه است! فردا اگر یه بشکه بیشتر بفروشیم امریکا خواهد گفت ایران توافق نامه را نادیده گرفته وای به حال ما که برای فروش نفتمان هم باید از امریکا و ۵+۱ اجازه بگیریم…
یار دبستانی؛
سلام!
بحث تسویه حساب نیست رفیق؛ مشکل اینجاست که دوستان همفکر شما، تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش اشتباه نیستند. اشتباه بزرگی که دودش الان به چشم همه ما رفته!
مطمئن باش اگر این رویه فکری اشتباه اصلاح نشود، ما باز هم ضربه می خوریم.
ممنون؛
شیدا! شما که فهمیدی این “تِرِک” چیه که دست آورد مهمی هم هست اتفاقا! به منم بگو، چون از دیشب تو فکرم این تَرَکه یا تِرَکه؟ شایدم… چیه؟؟؟
شاهدان عینى از تردد تعداد زیادى کامیون حامل گل(gel) در نزدیکى سایت آب سنگین اراک خبر داده اند.
گل گرفتن رو شروع کردن…
چشم انتظار؛
بعد از کلی فشار به این عقل ناقص و کلی پلیسی بازی تازه یه شک هایی داشتم می کردم.
آقا اون متنه اشتباه شده. کامنتم هک شده بود! 🙂
فکر کنم این جدول، خیلی راحت روشن کنه که چه اتفاقی افتاده. البته با تأکید بر صبری که مطرح شد…
http://www.jahannews.com/vdcevf8xxjh8wei.b9bj.html
به بند ۸، ۹، ۱۰، و ۱۱ تعهدات ۵ و ۱ دقت کنید خیلی خنده داره. اون رو هم جزو تعهدات آوردند!!!
چرا در این توافق نامه به تحریم های دارویی هیچ اشاره ای نشده و آنها را رفع تحریم نکرده اند؟
چشم انتظار گرامی!
لو دادید که…!!
دوستان! “ح ق” در واقع همون “حسن قائمی” مشهور هست!!
البته یه روایت دیگه هم وجود داره که ممکنه “حُسن قطعه” باشن ایشون…!!
خواستم بگم ذهنتون رو نذارید جای دیگه بره!!
رضا؛
راست میگی ها. اصلاً به این مسإله (تو مایه های تِرَک) توجه نکرده بودم. جدیداً وزارت نفت یه پیشنهادهای وسوسه کننده ای به هند داشت میداد تا خرید نِفتِش رو از ایران بیشتر کنه!
این تحلیله هم بدک نیست:
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920904000001
مسعود ساس؛
این حرف رو نزن! اون گِل ها، باقیمونده ی همون گل های ۸۲ و ۸۳ که برای تکمیل تکنولوژی سانتریفیوژها، استفاده می شه! مگه یادت رفت، رییس جمهور گفت؛ ما اون دوسال تعطیل نبودیم که. داشتیم علممون رو تکمیل می کردیم!
شاید هم می خوان دیوارها رو محکم کاری کنند، که باز مثل بوشهر و به قول وزیر ا. ط دزد ضایعات نزنه به تأسیسات! البته؛ الان اگه دزد بزنه، دیگه به کاهدون زده. چون چیزی نیست که ببره. آخه تعطیله. 🙁
شاید هم یعنی؛ حقیقت قطعی 🙂
۲۷ بند ما تعهد دادیم و ۱۱ بند ۵+۱ و اگر نگاه کنیم بعضی از تعهدات ۵+۱ هم مربوط به ماست و سه بند عدم تحریم جدید هم امتیاز بزرگی محسوب نمی شود چون آنها تا جایی که توانستند تحریم کرده اند و تعلیق تحریم خودرو هم فقط به نفع پژو هست که دوباره بازار خودرو را قبضه کند.
فکر کنم، این “ح ق” از زمان “ق ق” طراحی شد! آخه “ق ق” به صورت کلی، به “ح ق” گفته بود، که هنوز جرم م ه و ف ه و… ثابت نشده، که اسم میارید. اون وقت “ح ق” هم با انتخاب “ح ق” مطالبشون رو فرمودند! ولی باز هم با رعایت همون اصول ق ق!!!!!!!!!!!!
آقا این کامنت رو به دید شوخی بنگرید!
سلحشور مداح یه صحبت هایی در محرم کرده بود در مورد آدم پررو و ماچ و بوسه، یادتونه؟!
فکر کنم ماچ رو دادیم رفته. فقط نمیدونم اونا جزو پرروها حساب میشن یا نه؟!
جناب صالحی هم که ساعتی پیش داشت جلسه بازنشستگی کارمندان هِسته ای رو برگزار میکرد! عجب چفیه هایی هم انداخته بودن.
اصلا همه ی این ها به کنار. حرکت انتحاری جان کری، بعد از مذاکره… بماند! نشون داد که خیلی … کیف شدند همشون.
۱
۱۹۶ کیلوگرم مواد ۲۰ درصد ایران کلا خنثی می شود با این تفاوت که نیمی از آن قابل غنی سازی مجدد است.
آیا غرب تعهد داده به ما سوخت ۲۰ درصد برای مصارف پزشکی بدهد چون که در توافقنامه اشاره ای به آن نشده؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند ۱۰
در اراک آب سنگین به تاسیسات حمل نمی شود.
آقای ظریف! این یعنی تعلیق. اشتون سرتون کلاه گذاشته و فرض کنیم آب سنگین تولید کردیم وقتی به تاسیسات هسته ای حمل نشود به چه دردی می خورد؟ اگر می شد آب سنگین رو خورد حداقل منفعتی داشت و چند تشنه رو سیراب می کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند ۱۳
راکتور اراک سوخت گذاری نمی شود.
پس راکتور اراک هم تعلیق شده و راکتوری که سوخت گذاری نشود فقط درشو باید گل گرفت!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقای ظریف! در کلی از بند ها تعهد دادین از وسایل قدیمی برای غنی ساری استفاده خواهید کرد. اگر فردا روزی خطری از بابت استفاده از تجهیزات قدیمی برای مردم نطنز و بوشهر اتفاق بیافتد آیا شما پاسخگو خواهید بود؟!
بند ۳/ فعالیت در اراک و نطنز و فردو گسترش نمی یابد.
بند ۱۱/ هیچ نوع فعالیت بازفرآوری انجام نمی شود.
آقای ظریف! پس غنی سازی هم برای موارد صنعتی نخواهد بود، فقط یه غنی سازی محدود و آزمایشگاهی خواهیم داشت! چون با این تعهدات فکر نکنم نیروگاه بوشهر هم بتواند در پیک ظرفیت خود کار کند، چه برسد به نیروگاه های جدید! البته ببخشید یادم رفته بود دیگر ما نخواهیم توانست نیروگاه جدیدی بسازیم!!
ناراحت نباشید؛ تا رهبر را داریم غمی نیست!
سال ۸۸ آقا صبر کردند و به موقع همه چیز را جمع کردند!
کلا حالا موقع عکس العمل نیست چون اونوقت در داخل و خارج میگن تندروها نذاشتن مسئله هسته ای بصورت صلح آمیز حل بشه!
و در تعهدات پایانی نیز ایران قرار است ریز و درشت اطلاعات هسته ایش را به جاسوسان سیا و موساد که در قالب بازرس خواهند بود بدهد و آنها به تمامی سایت ها دسترسی خواهند داشت و اگر خدای نکرده دوباره یه ویروسی مثل استاکسنت را انتقال بدهند و باعث انفجاری در نیروگاه هسته ای بشوند آیا می توانید خطر آن را بپذیرید؟
شعر جالبیه؛
خبری آمد و پیچید به هم، اذهان را
قصه در بهت فرو برده، کمی ایران را
چقَدَر ضد و نقیض است، خبر ها اینجا!
کاش با ما تو بگویی، همه ی جریان را!
بر سر چیست توافق؟ تو بگو تا من هم؛
خوب فهمم بشود، خنده ی این شیطان را
از بد حادثه دیدیم همه، آن لحظه؛
از پس خنده ی او، تیزی هر دندان را
همه ی غصه ام این است، که خوابت ببرد
آه یک دم مگذاری، تو به هم مژگان را
ما در این راه، شهیدان فراوان دادیم
گوش کن حرف دل مادر این شیران را:
یوسفم را، به تو دادم که برَش گردانی!
پیرهن، پاره میاری نگه کنعان را
حب الحسین (ع).
http://snd.tebyan.net/1387/10/20090113104457691.mp3
ای بابا رضا جان، چه حرفایی می زنیا! گیرم به علت استفاده از وسایل قِدیمی، یه اتفاقاتی هم برای مردم بوشهر و نطنز بیفته! عزیز دل! ملت یه دونه از اون لبخندای مکش مرگ مایی که باهاش دل کری جان رو برده، می زنه حل می شه…
جوان آنلاین یه نظر سنجی گذاشته در باره ی توافقات ژنو، خدایی من موندم طرفدارای ظریف چه قدر پر کارن!!! شب می رن استقبال و پنج تا گوسفند براش سر می برن، صبح کله ی سحرم تو نظر سنجی جوان شرکت می کنن!!!!!
یک: مدبرانه ترین سخن رئیس دولت تدبیر در این مدت ۱۰۰ روز، بی گمان جمله ای بود که انتهای دیدار یک شنبه با خبرنگاران و بعضی خانواده شهدای هسته ای بیان شد؛ «از این پس نوبت فعالان حوزه اقتصاد است که با تلاشی مضاعف وارد میدان کار شوند». جمله ای کاملا صحیح و منطقی که متاسفانه در پیچ و خم بندهای توافق هسته ای گرفتار آمد و زیاد دیده نشد! بزعم نگارنده، این یک جمله رئیس محترم جمهور، از کل متن ۴ صفحه ای توافق هسته ای با ۵ + ۱ شادی آفرین تر بود و ان شاء الله عملیاتی تر. این جمله به عبارتی، توافق رئیس جمهور با جمهور است در حوزه اقتصاد و معیشت و ان شاء الله سود توافق با جمهور، از نتیجه لازم الصبر توافق مقدماتی اخیر بیشتر و محسوس تر باشد. بر اساس آنچه آقای روحانی منقول داشتند، می توان امیدوار بود که لااقل از این به بعد، آحاد مردم و به خصوص فعالان بخش اقتصاد، حقیقتا با «قوه مجریه» طرف اند، نه احیانا «قوه وزارت خارجه»! و می توانند دلگرم باشند که سهم اقتصاد در دولت اعتدال، به نفع مسائل سیاسی و مصائب سیاست خارجی قربانی نمی شود. ایضا وزرا و دست اندرکاران بخش اقتصاد هم می بایست این جمله را به فال نیک بگیرند، بلکه سهم شان در تصمیمات کابینه، بیشتر و جدی تر شود…
دوستان محترم؛
تا ساعاتی دیگر، قطعه ۲۶ با ادامه این جملات به روز می شود…
می بینم آقای قدیانی، بازم زدید تو کار متن دیپلماتیک!
http://www.ghadiany.ir/1392/21066
خیلی دوست دارم زودتر بخونم کلش رو…
یعنى از لاى آن “تِرِک” می شه پاى کمپانى هاى نفتى “شل” و “توتال” را به قراردادهاى نفتى ایران باز کرد!
و ضررى را که گران شدن نفت بر سر اقتصاد “غرب” آورده، جبران کرد!
و باهاش “پز” داد که ایها الناس ما خیلى معتبریم که کمپانى هاى بزرگ، نفت ما را به قیمت ارزان مى خرند!
اولین دستاورد غربى ها، ارزان شدن بهاى نفت و گاز است در زمستان سرد امسال!
امروز سر کلاس درس یکی از دانش آموزام همینجور بی ربط بلند شد و گفت: خانم؛ دیدید بالاخره ایران با آمریکا دوست شد!!!!!!!!
خوشم میاد دیگه کاسه کوزه تان و کاسبی تان داره جمع میشه. منم مثل تو بچه شهیدم، بچه فلاح. یک جوری هم محلیم اما جنازه بابامو نزدم سر کتل باهاش کاسبی کنم. اگر فکر می کنید چرخ زمان به عقب بر می گرده و دوباره کودتا به راه می اندازید و بر می گردید سر قدرت، کور خواندید! مردم دیگه هوشیار شدند. دیگه قراره صحنه را خالی نکنند تا طرف با ۲ درصد و ۳ درصد بشه نماینده. حتی اگر مانعی مثل نظارت استصوابی بشه، فقط خدا را دعا کنید که محض یک خاطری، قبل اینکه خیلیاتون بیاید پائین و تقاصتان تو این دنیا بدید عزرائیل ببرتون اون دنیا، فقط تو اون دنیا جواب بدید.
دوره اسلامتون که فقط نام علی و حسین داره اما بیشتر ملغمه ای است از اسلام خوارج و اسلام معاویه، مثل عمر همان خوارج رو به اتمامه. امیدوارم توبه کنید…
دنیا متحمل رنج بسیار می شود! نه به خاطر خشونت افراد بد، بلکه به دلیل سکوت افراد خوب…
(ناپلئون)
فقط و فقط یک سوال!
اگه آقا بیان سخنرانی کنن بگن تایید می کنن این توافق نامه رو، بگن خوب بوده، مقبول بوده اون موقع دیگه ولایت پذیریتون رو ثابت می کنین و ساکت می شین یا نه؟
کورش کبیر بعد از توافقنانه ژنو: من اصالتا افغانی بودم!
این موارد “داوطلبانه” ما هم خیلی جالب بودنا!!!!!!!!!!!!!!
نمی دونم چرا دواطلبانه های ما اینقدر نزدیک و شبیه چیزایی بودن که اونا سرشون بیشترین گیرو داده بودن!!!!!!!!!!!!!!!!
عجب!!!!!!!!!!!!!!
آرزومند کربلا؛
این که تازه توافق نامه ی ۶ ماهه ی. طبق اون چیزی که در سند اومده، توافقنامه ی نهایی به صراحت از ادامه ی ساخت مراکز هسته ای جلوگیری کرده!!!!
امیر؛
اونی که نون به نرخ روز خوره و حرف های ولی فقیه رو فقط یه وقتایی قبول داره جناب هاشمی و دیگر همفکران شما هستن که سال ۸۸ کشور رو به اون مرحله رسوندن.
سکوت که چیزی نیست، ما جونمون رو هم میدیم برای رهبری. شما برو یه فکری به حال خودتون بکن. این رو هم بدون که رهبر ما با وجود جذب حداکثری و در نظر گرفتن همه سلایق مردم و کمک به دولت، هرگز اجازه ذلت کشور رو نمیده. فکر کنم این مسأله رو باید از اون نامه اخیرش فهمیده باشی.
جناب ناشناس؛
اولاً اسلامی که فقط نام اهل بیت رو داشته باشه، شرف داره به توهین به اهل بیت و اینطوری نام بردن آنها.
ثانیاً خون ۴۰۰۰ شهید فلاح و منطقه ۱۷ آنقدر این نظام اسلامی رو قدرتمند کرده که مسجد ضرار امثال شما حنایی نداشته باشه. خدا رو شکر که همین محله فلاح هم در جریان انقلاب و هم در جریان جنگ و هم در دیگر صحنه های حمایت از نظام و هم در ۹ دی همیشه جزو ردیف های اول بوده. فکر کنم مرور پیشینه محلمون در کمک به تشکیل نظام و ادامه آن و حمایت از ولایت فقیه و خون شهیدان و ایضاً علت شهادت پدر بزرگوارتان بدجوری روی اعصابتون باشه.