باز هم دیگ پلوی سفارت!

تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.

امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
دولت با منتقدان آشتی باشد
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»

بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».

من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!

بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
انقلابیتر از بهمن ۵۷
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
محسنات دولت را هم ببینید!
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
گزینهها پوسید روی میز
این اوباما بچه بود، یادش نمیآید؛
از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که براساس آنچه رؤسای جمهور آمریکا منقول میدارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند! به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز رؤسای جمهور آمریکا!
آمریکا یک رئیسجمهور داشت به نام «ریگان» که میخواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج و با ناوهای دریایی خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛
«خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان».
ما آن روزها بچه بودیم اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا میپرسیم؛
«کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!»
روزی «علیرضا» از این هم بزرگتر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛
«کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامیتان؟! پدرم مصطفی، با گزینه خون هستهایاش، هنوز در موضع غرور ایستاده. شما کجایید؟! راستی! حال توافقتان چطور است؟!»
چیست انقلاب اسلامی؟ جز تسلیم آمریکا در برابر شکوه و عظمت ملت ایران؟ ۳۵ سال است همه رؤسای جمهور آمریکا به علامت تسلیم در برابر ملت ما، دست خود را بالا بردهاند.
اصلا فرقی نمیکند در ایران چه کسی رئیسجمهور باشد یا در آمریکا چه کسی! اصل مناسبات، دست انقلاب اسلامی است.
دولتها میآیند و میروند، دولتها به عبارتی همه موقتند، آنچه اما باقی میماند، انقلاب اسلامی ملتی است که «الله» خدایش بود و «روحالله» امامش. هر ثانیهای که از این انقلاب میگذرد، یعنی آمریکا در ستیز با ملت ایران، کم آورده. و هر ۱۲ بهمنی که «حضرت آقا» به دیدار امام و شهدا میروند، کاخ سفید را عصبانیتر میکند.
در آمریکا رئیسجمهوری که میگفت؛ «با رفتن خمینی، دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است» کجاست؟!
سگی که گاز میگیرد، پارس نمیکند اما رؤسای جمهور آمریکا زیاد هارت و پورت میکنند! انقلاب اسلامی دقیقا خورده به ملاج ابلیس! و آن بالا یکی هست که هوای انقلاب ما را دارد.
خدای «والفجر ۸» هماینک هم خداست. امامِ زمانی که در عرض اروند، یکی یکی دست بچه رزمندهها را گرفت، هماینک هم امام زمان(عج) است. ما در شلمچه، یک خانم حضرت زهرا(س) داشتیم که الان هم مادری میکند برای خون شهدایی که با سربند جگرگوشهاش حسین(ع) با سربند «یا حسین» به خط میزدند.
شوخی نیست؛ دعای دردانههای دهر، پشت این انقلاب است. کاخ سفید، «آقا» ندارد، اگر داشت، هرگز ابرقدرتی آمریکا به این روزگار نمیافتاد که عالم و آدم را علیه اسد بسیج کند، آب از آب تکان نخورد!
این اوباما بچه بود؛ یادش نمیآید؛
روزگاری سران آمریکا اراده میکردند، ظرف ۳ سوت، مصدق را میبردند و شاه را میآوردند! این را میبردند، آن را میآوردند! اینک، این سیدحسن نصرالله است که معلوم میکند چه کسی باید در سوریه حاکم باشد، چرا که رای اکثریت مردم منطقه مهم است، نه اراده سران کاخ سفید. چرا که دنیا، مقاومت علیه سران آمریکا و اسرائیل را دوست میدارد، انقلاب اسلامی را دوست میدارد، شعار «مرگ بر آمریکا» را دوست میدارد. رهبر کاخ سفید، صهیونیستها هستند، اما رهبر سیدحسن نصرالله، «آقا»ی ماست.
در «مصاف رهبران» تو بگذار نتیجه جنگ ۳۳ روزه مشخص کند رهبر فاتح را. دلم میسوزد برای ابرقدرتی آمریکا! اگر زمان خمینی میگفت «گزینه نظامی روی میز است»، اینقدر هم حالا جرات داشت که ۸ سال علیه ملت ایران، جنگی را تحمیل کند. هر چند که همان زمان هم، خمینی عصایش را بلند کرد و کوباند بر فرق کاخ سفید. عصای خمینی، بچههایی بودند که دیگر از گهواره برخاسته بودند؛ شیربچههای الی بیتالمقدس، بسیجیان کربلای ۴ و ۵، دلاورمردان همین والفجر ۸! اینک اما در زمان خلف شایسته خمینی، ۲۴ سال است گزینه نظامی از روی میز سران کاخ سفید تکان نمیخورد! و هرگز به مرحله عمل نمیرسد! هر چقدر آمریکا در ستیز با انقلاب اسلامی، گامهایی اساسی به عقب برداشته، انقلاب اسلامی جلو آمده است. فی الحال، سگهای کاخ سفید، فقط زر مفت میزنند و دیگر گاز نمیگیرند چرا که خوب میدانند عصای خامنهای، همان عصای خمینی است بلکه با بردی بیشتر. سیدحسن نصرالله، عصای خامنهای است. اگر مصطفی چمران، عصای خمینی بود، مصطفی احمدیروشن هم عصای خامنهای است. اگر «مصطفای خمینی» در زیرشاخه فیزیک پلاسما، «گداخت هستهای» خوانده بود، «مصطفای خامنهای» آن علم را به وادی عمل آورد و مظهر غرور ملی، علیه کاخ سفیدی شد که پیشرفت ملت ایران را نمیخواست. عصای آمریکاییها اما صهیونیستها هستند که خود نیاز مبرم به عصا دارند! ما «آقا»یی داریم که خودشان «آقا»یی دارند، امام زمانی دارند، خلوتی دارند. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی با همه شهدایش، عصای دست ظهور است انشاءالله… و دیر نیست که خداوند بر فرستادن حضرت منجی، «اراده انتقام» فرماید. آنکه آن بالا هوای خون شهدای ما را دارد، خود خداست. خدا بهتر از همه میداند که دنیا، منتقمی کم دارد. اینک، «گزینه ظهور» روی میز هستی است.
سال ۴۲ در آن یخبندان امید که هیچ کسی رفتن دیو را باور نداشت -چون آمریکاییها پشتش بودند- شاید این فقط خمینی بود که خوب میدانست گزینه انقلاب اسلامی، روی میز تقدیر است. آن روزها خمینی از فرزندان درون گهواره سخن میگفت! از فردا! از فردایی که آمدنش را هیچ کس باور نداشت!
انقلاب اسلامی؟! مگر ممکن است؟! مگر میشود؟! مگر شاه جلاد میگذارد؟! مگر آمریکاییها میگذارند؟!
اینک اما وقتی خامنهای از فردای روشن ظهور سخن میگوید، تعجبی در کار نیست! چرا که ابهت شب، شکسته است! و شب پرستان دارند آخرین نفسهای خود را میزنند!
تا آفتاب بزند، ستارهها، عصای دست ماه میمانند…
دیگر، روزگار «مگر آمریکاییها میگذارند؟» گذشته است! توافق را ول کنید! روح ندارد! خشم روحالله ندارد! و دولتها همه موقتند! طرف حساب آمریکا، خود خود خود انقلاب اسلامی است.
اینک سران کاخ سفید، آنقدر از عصای انقلاب میترسند که گزینه نظامی فقط روی میزشان است اما خب! جهان را بنگر و نگاه کن به دستان الله که میخواهد «گزینه بقیهالله» را روانه میدان کند… وقتی کدخدا، دیگر کدخدا نیست، فقط توافق ملتها با خداست که روح دارد. ما یک لوگوی شادتر از ۲۲ بهمن ۵۷ به «وطن امروز» بدهکاریم!
خبر مرگ آمریکا، «امام آمد» ما، دیدنیتر است.
فردا دیدنیتر است. وای از آن روز که بلند شود عصای مهدی(عج).
وطن امروز/ ۱۳ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا

به نام خدا… خدای کلمه، خدای حرف، خدای «چ». به نام خدا… خدای پاوه، خدای جاده اهواز – خرمشهر.
و سلام بر ابراهیم! حالا «چ» فقط یکی از سی و چند حرف زبان فارسی نیست؛ بیشتر، آدمی را یاد آخرین اثر حاتمی کیا می اندازد، یاد «چمران» که درست مثل «چریک» با «چ» شروع می شود! وه که در همین مختصر حرف ناز و مدور ۳ نقطه ای، چقدر معنای بلند بالا خوابیده… و من، «چ» عزیز را دوست می دارم، آنجا که حتی در اوج جنگ و خون، نهیب علیه منیت و دعواهای نفسانی را فراموش نمی کند؛
«شما وسط این بگومگو، صدای اصل کاری را نشنیدید… خوب گوش کنید!»
{از مناره های دوردست، صدای اذان می آید؛ الله اکبر…}
اصلا سر ابراهیم درد می کند برای تبر دست گرفتن، رفتن به جنگ بت های نفسانی، دعوا… دعوا با خود و با نفس خود به خاطر خدا… و خدا رحمت کند آنکه بر این حلال زاده نیز نام «ابراهیم» گذاشت. در زمانه ای که عمدتا فیلمساز به جای فیلم حرف می زند، بعضی ها معتقدند؛ «فیلم باید خودش حرف بزند». در «چ» اما حرف، نه از آنِ فیلمساز است، نه از آنِ فیلم. حتی این «چمران» هم نیست که حرف می زند! حرفی اگر هست، فقط و فقط حرف خداست. «چ» حرف خداست. خدایی که از حلقوم مصطفی چمران و اصغر وصالی حرف می زند! ابراهیم را هم باید به تبر شناخت و هم عرفان… و مگر نه آنکه چمران خود گل و گلوله و صلح و اسلحه و عشق و جنگ و عرفان و نبرد را با هم داشت؟! و مگر نه آنکه وسط معرکه، با گل آفتاب گردان، عکس یادگاری می انداخت؟!
از «علی (ع)» فیلم ساختن، بسی سخت تر است تا از پیامبر، چرا که «جمع اضداد» را مشکل بتوان «تصور» کرد، چه رسد به «تصویر»! و چمران در گونه خودش، «جمع اضداد» بود. گفتم که! سر ابراهیم درد می کند برای دعوا!
«اصلا خود خمینی هم “سرباز خدا“ بود».
وه که چه عارفانه بود این پاسخ شهید چمران به شهید وصالی. «چ» هم سرباز خداست؛ خواه حرف باشد، خواه فیلم…
آهای ابراهیم حاتمی کیا! جایی به بزرگی گفته بودی؛ «من مطرب نیستم» اما هیچ می دانستی روضه های نابی می خوانی؟!
به حرمت اشک هایی که در حریم خصوصی «چ» ریختم، این چند جمله را که با حروفی از قبیل «چ» نوشته شده، پذیرا باش. فقط همین یک قلم شهید، فقط همین چمران کفایت می کند که تو حق داشته باشی عاشق شهدا باشی. و همچنان از جبهه و جنگ، فیلم بسازی. این سهم تو نیست، حق توست. و اصلا نمی شود چمران را دوست نداشت. ابراهیم! این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است. «مصطفی» نام تمام شهدای هسته ای این دیار است. از حیث علمی، همه چمران را به دکترا در زمینه «فیزیک پلاسما» می شناسند، من اما به مهمترین زیرشاخه درسی اش یعنی «گداخت هسته ای». آری، این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است… و هنوز عصای خمینی بلند است.
۲۸ صفر ۹۲/ مصطفایی ترین روز سال
دوستدارت حسین قدیانی
وطن امروز/ ۸ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم
آنچه متاثر از توافق ژنو اجرا شد، آنقدر تلخ بود که غرور ملی آحاد ملت، حتی رایدهندگان به آقای روحانی را جریحهدار کرد.
ایرانیجماعت را همگان به احساس میشناسند و روحیه حساس. صدالبته دیدن تصاویر پلمب ساخت و سازهای هستهای و بازایستادن سانتریفیوژها از چرخش، روح و روان هر ایرانی آزادهای را آزار میدهد.
تودههای مردم، صرفنظر از مصداق رأیشان، لابد خود را میگذارند جای آن نخبه جوان که آن همه گمنام و بیادعا در کارگاههای هستهای مشغول کار است، بعد میبیند نتیجه تلاشش پلمب شده.
چیست مگر گناه اصحاب هستهای؟! فیالمثل آیا وزرای همین کابینه، خوششان میآید که هر از چندی، دم و دستگاهشان به بهانههای مختلف، پلمب شود؟! یعنی هستهای ما اندازه صفحه فیسبوک وزیر خارجه حرمت ندارد؟!
من قدر سوادم، خود را فقط میگذارم جای فلان سوپور سایت نطنز. دل او هم غروب جمعهای است برای خود، خدا عالم است. یاد آن روز میکند که صبح به جای دیدن مهر و پلمب بازرسان آژانس، به مصطفی احمدیروشن سلام میداد. مشاهده آن جوان شهید کجا، تماشای ریخت جاسوسان سیا و موساد کجا؟!
آنکه دارد لبو میفروشد هم ایرانی است، گیرم هنوز لبو را لای روزنامه بپیچد. ایضا آن راننده تاکسی که غذای گرمش را میگذارد صندوق عقب، بلکه ظهر شود و غذای از دهان افتاده و دیگر سرد شده را میل کند و ادامه کار مسافرکشی.
حال متوجه میشوید که چرا بعضی از دماغ فیل پایین افتادههای مشاور، این همه دل ناصاف دارند با اقشار زحمتکش این ملت؟! بیخود نیست که درمیآید صدای آن عالم فرزانه؛ «بعد از دست دادن با اجنبی، بروید بشمرید انگشتان دستتان را مبادا کم شده باشد.»
ایرانی، ایرانی است و آنجا که سخن از غرور ملی است، لبوفروش و راننده تاکسی و مرجع تقلید به هم میرسند. آه از سیام دی ماه. در این روز، ما در «وطن امروز» یک لوگوی روزنامه را سیاه کردیم، صدای بعضیها درآمد، چه میگویند این همه سیاهنمایی خود را که گویی هیچ افتخاری نبوده در گذشته؟!
از لبوفروش گرفته تا دانشمند هستهای، جملگی غرور ملی را میفهمند اما بیاییم فرض کنیم روزنامههای زنجیرهای هم چیزی از این غرور عایدشان است که تیتر یک میزنند؛
«مرگ تحریمها – تعلیق هستهای».
یعنی ملت! خیلی هم حالا از تعلیق هستهای ناراحت نباشید که مابهازای آن، تحریمها مرد و رفت پی کارش! این به آن در!
ملت ما در کنار غرور ملی، فهم و شعور ملی هم دارد و هرگز عداوت ذاتی با هیچ دولتی نداشته و نخواهد داشت. ملت در درک این دولت هم، هیچ کم نگذاشته، ولو اینکه دولت، هفت دهم درصدی بوده باشد.
این درست که از نظر مشاوران عالی و ارشد این دولت، نیمی از ملت، رأی به بیقانونی دادهاند اما خب! ادب ملت ما بالاتر از آن است که لزوما جواب بدی را با بدی بدهد.
ملت نجیب ما یک ملت است و هرگز تقسیم بر ۲ نمیشود. ملت این روزها، ناظر بر آنچه بعضیها مرقوم میدارند، درگیر و دار این پرسش است که «ما عکس تعلیق هستهای را دیدیم اما کجاست تصویر مرگ تحریمها؟!» توافق ژنو، بسیار نامتوازن است و این «توافق نامتوازن» را لبوفروش حتی اگر نتواند درست تلفظ کند، کاملا میفهمد. البته عکسش هم صادق است!
ملت اصلا به خاطر روی گل دولت، فرض هم بکند که توافق، متوازن بوده، باز در گیرودار یک پرسش دیگر است؛
«این سرمایه که شما با آن معامله بر فرض متوازن کردهاید، سرمایه خودتان بوده یا سرمایه خون شهدای هستهای؟! سرمایه خودتان بوده یا سرمایه دولتهای قبلی؟! شما که قبلا هم باری هستهای را پلمب کرده بودید، پس سرمایهای که با آن دست به معامله زدید، از خودتان نبوده، بلکه محصول کار و ماحصل خون گذشتگان بوده. با این همه، چرا علیه گذشته سیاهنمایی میکنید؟! و چرا این همه دروغ میگویید؟!»
آری! حتی فرض هم بگیریم دولت در این توافق، گل کاشته، همه آن امتیازی که به حریف داده، مدیون سرمایهای است که دیگران، بویژه شهدای هستهای، به او منتقل کردهاند و الا دولت هفتدهم درصدی، چیزی هم داشت که به دشمن بدهد تا مثلا مرگ تحریمها را از اجنبی بازستاند؟!
و اما فرض و خیال را وانهیم و سخن بر مبنای واقعیت بگوییم. اظهارات دستاندرکاران سیاست خارجی دولت، بلکه شخص رئیس قوه مجریه را اگر در این ۱۰۰ روز اخیر بررسی کنیم، معالاسف آنچه زیاد دیده میشود، تناقض است. «ما از هیچ حق هستهای در برابر قدرتها کوتاه نمیآییم» در حالی بیان میشود که همین چند وقت پیش، جشن شادمانی گرفتند و گفتند: «حتی آمریکا هم حقوق هستهای ما را به رسمیت شناخته».
اولا؛ اگر به رسمیت شناخته، دیگر چه لزوم است به جمله «ما از حق هستهای خود در برابر دشمن کوتاه نمیآییم»؟! مگر او به رسمیت نشناخته بود؟! وانگهی! این چه طرز حرف زدن با یک دشمن مودب و باهوش است که حقوق هستهایات را هم به رسمیت شناخته؟!
ثانیا؛ عاقبت بر ما روشن کنید که دشمن، کدام حق را به رسمیت شناخته؟! حق غنیسازی، حق هستهای یا حق مهر و پلمب تاسیسات هستهای؟!
متاسفانه تناقض در این باب، زیادی زیاد است. «ما از حقوق هستهای خود یک ذره عقبنشینی نمیکنیم» جملهای است از وزیر امور خارجه. آقای ظریف! اینگونه؟! میخواستید عقبنشینی کنید، چه میکردید؟! و آیا بهتر نیست از هستهای، یک چیزی هم باقی بگذاریم و همه را پلمب نکنیم، بلکه برای معامله در ادوار بعدی مذاکرات، احیانا سرمایهای برای چانه زدن داشته باشیم؟!
ما از قبل، سیاهی سیام دی ماه را میدیدیم که معتقد بودیم اسرائیل، اتفاقا بیشترین منفعت را از توافق ژنو میبرد اما بعضیها، نه فقط فریب خنده اوباما را خوردند، بلکه حتی فریب اخم و تخم ظاهری نتانیاهو را هم خوردند!
مسخره است؛ هستهای ما متاثر از توافق ژنو، پلمب شود، آن وقت نتانیاهو از این توافق عصبانی باشد! بعضیها خوب است حالا پیدا کنند همصدای با اسرائیل کیست؟!
و هر چند مشاوران ارشد و عالی این دولت، ما را غیرقانونی میدانند، ما اما مشورتهای بهتری به دولت میدهیم. آنچه سیام دی ماه، نقدا لرزید، ساختمان صنعت هستهای کشور بود، نه ساختمان تحریم. این توافق اما طبق مفاد آن، قابل بازگشت است. سرمایه را بازگردانید، که همه آن سرمایه، اتفاقا در اوج تحریم، حاصل شد.
آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. بهتر نیست به جای شوهر دادن هستهای، دمی با عزم و غرور ملی و همت مردمان نیک خودمان وصلت کنیم؟!
و آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!
به این معنی، من با سرمایهداری موافقم. آدم بیسرمایه، غرور مردمش را میشکند، نه ساختمان تحریم را. آه از سیام دی ماه…
این «آه» خودش مشورتی است به دولت. گیرم رأی ما به بیقانونی بوده! آه ما کاملا قانونی است.
وطن امروز/ ۲ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
متقلب بزرگ ۸۸
«من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده» آشناترین جمله برای خاتمی است. از همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ شنیدههای موثق ما حکایت از آن داشت که خاتمی بارها و بارها در جلسات خصوصی، ضمن تقبیح اعمال دیگر فتنهگران بویژه موسوی و کروبی، به این مهم معترف بوده که در انتخابات ۸۸ تقلبی رخ نداده. این که حالا خاتمی است، از متقلبین ترمزبریدهتر فتنهگر، مکرر نقل است که گفتهاند؛ «اساسا سیستم انتخابات در جمهوری اسلامی، آنقدر که با نظارت مردم و امنای ایشان پیوند دارد، وابسته به حکومت نیست، فلذا تقلب در انتخاباتهای جمهوری اسلامی کلا محال است». فایلی که اخیرا از سخنان خاتمی بیرون آمد و مربوط به سال ۹۱ است، اصلش را بخواهی ریشه در همان روزهای نخست بعد از انتخابات ۸۸ دارد. خاتمی همان روزها هم بهخوبی میدانست تقلبی در انتخابات رخ نداده، چه اینکه در نخستین انتخابات بعد از ۸۸ هم رفت و رای خود را به صندوق انداخت. فیالحال، اساسیترین سوال ممکن این است؛ «این آقایان اگر واقعا معتقد بوده و هستند که تقلب، تهمت و توهمی بیش نیست، پس چرا همان روزهای فتنه، در برابر دروغ بزرگ تقلب، موضع علنی، عمومی و رسمی نگرفتند؟!» من واقعا حیفم میآید که در ازای خون مقدس، پاک و زلال شهدایی چون حسین غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی بخواهم گریبان چرک فتنهگران دانهدرشت را بگیریم، یعنی بر این باورم که معامله این شهیدان بسیجی، با خدا بوده و بس، لیکن دمی خود را بگذارید جای والدین دیگر قربانیان فتنه؛ فتنهای که معالاسف، خشک و تر را با هم میسوزاند. آیا پدر و مادر ایشان حق ندارند خاتمی و امثالهم را اینگونه خطاب قرار دهند که؛ «شما فقط میخواستید جگرگوشههای ما قربانی ادعای تقلب شوند؟! حال راحت شدید؟! اصلا چرا همان روز واقعه، علنی اعلام نکردید تقلبی رخ نداده تا بلکه بچههای ما هم به هواداری شما، اسیر نقشه دشمن نشوند؟!» قدر مسلم هر خونی که در فتنه ۸۸ از بینی کسی خارج شده، در وهله اول، باید یقه سران فتنه را گرفت، و صدالبته یقه آن دسته از سران فتنهای که با علم بر موهوم بودن تقلب، همراهی کردند با داعیه تقلب. با قاضی مرتضوی به اندازه کافی کلنجار رفته شد، اینک وقت است فرشته عدالت، دمی هم گریبان خاتمی را بچسبد که چرا به جای خطکشی با اصحاب تقلب، آتشبیار معرکه شدند و فتنه را با همراهی خود فزون کردند؟! نه فقط در ماجرای کهریزک، بلکه در هر ماجرای هشتاد و هشتی دیگری، آنکه باید حساب پس بدهد، یکی هم خاتمی است. «من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده»، حساب ما را با خاتمی صاف نمیکند، تازه شروع میکند. البته از ما جلوتر، کسانیاند که جگرگوشههایشان، قربانی دورویی و تزویر بعضیها شدند. مدعی به عبارتی ایشانند. آنی فرض کنید خواصی از تبار خاتمی، همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ میآمدند و به شکل علنی، و نه خصوصی، بر دهان داعیه داران تقلب میزدند و میگفتند؛ «انتقادات ما سر جای خود محفوظ اما هرگز تقلبی در انتخابات رخ نداده». آیا باز هم ادعای تقلب، تا این حد و حدود، «اسم رمز آشوب» میشد؟! آنی فرض کنید در برابر یاوه «اگر تقلب شد، بریزید در خیابانها»، خواصی از تبار خاتمی میآمدند جلو و لااقل به جوانان هوادار خود هشدار میدادند که؛ «مراقب باشید، تقلب، تهمتی بیاساس است». آیا آنهمه آتش فتنه، زبانههای متعدد میگرفت؟! هر ۳ قربانی کهریزک، والدینشان حی و حاضرند. آیا جز این است که این جوانان، قبل از هر چیز، جان خود را قربانی ادعای نادرست تقلب کردند؟! آری! این سوال، قبل از آنکه سوال ما از خاتمی باشد، سوال همه آن کسانی است که هزینه دادند بابت ادعای تقلب؛ «آقای خاتمی! شما میدانستی تقلب نشده و همراهی کردی با داعیهداران تقلب؟! این وسط چه میشود جواب خون فرزندان ما که قربانی امراض سیاسی شما شدند؟!» جز این، قانون هم باید گریبان آنان را که باید، بگیرد. عدالت هم، نظام هم. شگفتا! آنهمه آبرو از نظام ریخته شد به بهانه تقلب، آنهم در شرایطی که آقایان خود قائل به تقلب نبودند! آیا ۳۰۰ هزار خون شهدای این مملکت، از مصطفی چمران دکترا گرفته در فیزیک پلاسما، شاخه گداخت هستهای تا آخرین مصطفای روشن هستهای، مسخره دودرهبازی و بیچشم و رویی شبهمردانی نظیر خاتمیاند؟! آیا خشم انقلابی خمینی بتشکن، مسخره امراض سیاسی بعضی خواص جامعه است؟! ۸ ماه که چه عرض کنم؛ حدود ۲ سال، به بهانه تقلب، چشم طمع دشمن به خیابانهای مرکزی تهران و آشوب در خرمن انقلاب اسلامی دوخته شد، آنهم در شرایطی که بعضیها معتقد نبودند تقلب شده؟! مسخره کردهاند ملت را؟! مسخره کردهاند وصیتنامه شهدای این ملت را؟! مسخره کردهاند جوانان طرفدار خود را؟! یعنی فرهنگ لغت فارسی، نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد. من بسیار بعید میدانم هیچ کلمهای در زبان فارسی، معادل درستی برای این کار آقای خاتمی باشد! سزای این عمل خاتمی، هر ناسزایی هست و نیست! و دقیقا از همین زاویه است که من با شعار «میبخشم اما فراموش نمیکنم» مخالفم. این شعار همانقدر مسخره است که یکی بگوید؛ «من فراموش میکنم اما نمیبخشم!» بخشش فتنهگران از کیسه چه کسی، چه چیزی؟! مگر دست من و ماست فقط؟! اصلا مگر دست لطف و کرامت نظام است فقط؟! اتفاقا بخشش وقتی زیاده از حد میشود، تو خواه فراموش کنی، خواه نه، مجلس ختمات میشود همان مجلسی که اوباما در آن دلقکبازی میکند و کنار همسرش، عکس یادگاری میاندازد با دیگران! الگوی این ملت انقلابی، امام خمینی است، نه این و آن. خاتمی بخشیده نمیشود، چون اصلا ممکن نیست بخشیده شود. قانون ببخشد، عدل نمیبخشد. عدل ببخشد، آبروی نظام نمیبخشد. آبروی نظام ببخشد، خون شهدا نمیبخشد. و بر فرض که این همه ببخشند، جوانانی که با دستفرمان خاتمی به قهقرای زندگی رسیدند و فریب خوردند، هیچ نخواهند بخشید خاتمی را. چند سال پس از یومالله ۹ دی، ما محکمتر از قبل، سر جای خود و در همان موضع قبلی، شهدایی و انقلابی خود ایستاده ایم. آقای خاتمی کجاست؟! و چه کرده با خود که حتی مراجع مهربان تقلید هم، وی را به حریم خود راه نمیدهند؟! من، دیشب بعد از دیدن خبر خاتمی در «تسنیم»، صفحاتی از کتاب «نه ده» را خواندم. اگر و تنها اگر بابت یک مساله از نوشتههای هشتاد و هشتی پشیمان باشم، از این منظر است که چرا اندازه خیانت و نفاق اصحاب فتنه، قلم را با ایشان نیاویختم. خداوند این قصور را بر صاحب این قلم ببخشد که ما همین گونه هم بخشیدهایم فتنهگران را. زیادی بخشیدهایم. شعار «بخشش» را دیگران سر میدهند اما این ما بودیم که حیا به خرج دادیم در قبال آنهمه بیحیایی… که میدانستند تقلب نشده و همراهی کردند با ادعای تقلب! من به جد بر این گمانم که سال ۸۸ اتفاقا تقلب بسیار گستردهای حادث شد، منتها نه در انتخابات، که بعد از انتخابات. از مهمترین متقلبین سال ۸۸ یکی هم همین جناب خاتمی است. تقلب خاتمی در قلب جوانانی بود که به تأسی از خواصی چون خودش، واقعا باور کرده بودند در انتخابات ۸۸ تقلب رخ داده. تقلب از این بدتر؟! تقلب از این بدتر که خود چون خواص هستی، کنج دنج بنشینی و عدهای جوان ذاتا پاک، هزینه دوز و کلک تو را بدهند؟! تقلب از این بدتر که با همان شعارهای انقلاب، آمده بودند به جنگ انقلاب؟! تقلب از این بدتر که هم علیه ۴۰ میلیون رای ملت، هم علیه ۲۴ میلیون رای اکثریت، واقعیت و حقیقت را قلب کردند؟!… و تقلب از این بدتر که «دوست» را به ثمن بخس فروختند به «دشمن»؟! در آخر، توصیهای دارم به آقای خاتمی که شک ندارم منباب «شرط بلاغ» به صلاح دنیا و آخرت اوست. توصیه این است؛ همین سخنان اخیرا منتشر شده را، این بار نه در فلان جلسه خصوصی، بلکه در پیشگاه ملت ایران بیان کند.
وطن امروز/ ۱۵ دی ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
روح توافق!
روح توافق، روح توافق، روح توافق! یعنی خداوند پدر این «روح توافق» را بیامرزد که اگر نبود، معلوم نبود آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، دیگر چه میخواستند بگویند! هی دم به ساعت اوباما و جان کری و وندی شرمن و مک کین و دیوید کوهن و ماری هارف و باب منندز با رفتار و گفتارشان رسما مفاد توافق ژنو را نقض میکنند، هی دم به ساعت آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، رواداری به خرج داده، اظهار میدارند؛ فلان حرف کاخ سفید یا بهمان عمل وزارت خزانهداری آمریکا، نه با کلیت توافق هستهای، بلکه فقط با روح توافق ژنو در تعارض است، تحریمهای جدید، بیشتر ناقض روح توافق است، توافق هنوز کمپلت نقض نشده، در جریان است و… در اینجا چند پرسش به ذهن من میرسد که مطرح میکنم.

یک- روح توافق ژنو دقیقا یعنی چه؟! و مشخصا در کدام قسمت توافق واقع است؟!
دو- آیا همه توافقات، روح دارند یا این، اینطوری از آب درآمده؟! و چرا؟!
سه- این روح توافق ژنو، مثل روح آدمی، آیا با جسم در پیوند است یا برای خودش به صورت مستقل میپلکد؟!
چهار- آیا طرف غربی، بویژه آمریکاییها هم به داشتن روح برای توافق ژنو اعتقاد دارند یا این، فقط اعتقاد این سوی میز مذاکره است؟!
پنج- گور بابای روح توافق، کلا اوباما به روح اعتقاد دارد یا خیر؟!
شش- اگر توافق کاملا نقض شود، تکلیف روح آن چه خواهد شد؟!
هفت- دقیقا و مشخصا چه اتفاقی بیفتد، هم روح توافق نقض شده، هم جسم توافق؟!
هشت- وقتی روح یک توافق، نقض میشود؛ یعنی الحمدلله متن آن هنوز مورد عنایت قرار نگرفته، گرفته، کم و بیش گرفته یا که چی؟!
نه- در بدن آدمی، روح از جسم مهمتر و ماندگارتر است؛ این مساله در توافق ژنو چگونه است؟!
ده- اگر توافق کلا بمیرد، روح این توافق احیانا با کدامیک از ارواح توافقات سیاسی تاریخ محشور خواهد شد؟!
یازده- آیا روح عهدنامه ترکمانچای در عوالم بالا هنوز زنده است؟! در صورت حیات، آیا آن روح، بر روح توافق ژنو نظارت دارد؟ در عالم بالا منظور است! کلا یک توافقنامه، روحش چقدر عمر میکند؟!
دوازده- روز ختم نلسون ماندلا، اوباما که داشت اون کارها رو میکرد؛ این، ناقض حقوق شهروندی میشل اوباما حساب میشود یا ناقض روح نخستوزیر دانمارک؟!
سیزده- چی کار کنیم روح توافق از ما شاد میشود؟!
چهارده- اینکه میگویند
«به حق غنیسازی در توافق، اشاره شده»، منظور این است که به «حق غنیسازی» در روح توافق اشاره شده، در متن توافق یا در جای دیگری از توافق؟!
پانزده- آیا فقط عده خاصی میتوانند روح توافق را ببینند یا همه میتوانند؟!
شانزده- کلا آیا برعکس! ممکن است اتفاقی بیفتد که متن توافق را نقض کند، اما به روح آن وفادار باشد؟!
هفده- آیا اینکه میگویند «روح توافق»، منظور، روح متن توافق است، یا متن توافق، خودش جداگانه روح مجزایی دارد؟!
***
صرفنظر از طنز، بعضیها چطور برای یک توافق مجروح، روح قائلند اما روح پرفتوح شهدای هستهای را نمیبینند؟!
وطن امروز/ ۲۶ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نقد آزاد است، این هم سندش!
دیروز شنبه نامهای رسمی به روزنامه رسید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در نامه خطاب به وطن امروز آمده بود:
«به آگاهی میرساند موضوع درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی در شمارههای متعدد آن روزنامه است، در جلسه ۴ آذر ۹۲ هیات نظارت بر مطبوعات مورد رسیدگی قرار گرفت. هیات مذکور مصوب نمود؛ مستند به بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات به جنابعالی تذکر داده شود. ضروری است نسبت به رعایت دقیق مفاد قانون مطبوعات دقت نموده، در انتشار مطالب انتقادی حدود قانونی را مراعات نمایید».

در این باره اشاره به پارهای نکات ضروری است؛
۱- در متن نامه به هیچ مصداق و مثال و شماره خاصی از روزنامه اشاره نشده. ظاهرا دوستان وزارتخانه فرهنگ که خیلی تمایل ندارند با پسوند «ارشاد» شناخته شوند، اساسا با خطمشی روزنامه مشکل دارند و در تلویحی نزدیک به تصریح از ما میخواهند کلا رویه و روندمان را عوض کرده، آنگونه بنویسیم که ایشان میخواهند.
۲- خوب بود دوستان وزارت فرهنگ دقیقا بگویند نسبت این تذکر با این ۲ جمله جناب روحانی چیست که اولا «دولت را نقد کنید» و ثانیا «در عرصه فرهنگ، دولت اعتدال موفق شد نگاه امنیتی را کاملا حذف کند و فضا را از حالت فضای امنیتی درآورد»؟!
۳- از قرار، مطلوب بعضیها از جامعه خبری، همان معدود خبرنگارانی هستند که در زنگ انشای یکصدروزه، فراتر از نقش ضبط صوت به بلهقربانگوی این و آن بدل شده بودند!
۴- و همچنان در نهایت دوباره باید تاکید کنیم؛
ایکاش دوستان به جای عباراتی مثل «درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی است» به یک نمونه از این مطالب یا تیترها اشاره میکردند تا ما متوجه شویم کدام حدود قانونی را باید رعایت کنیم!
وطن امروز/ ۱۰ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
بِسمِ رَب الحُسین…
به به؛
عنوان بسیار زیبایى رو انتخاب فرمودید..
باز این چه شورش است که در خلق عالم است!
واقعا گل گفتی
هر کتیبه محتشم خودش یه مرگ بر آمریکاست
کیست در این انجمن محرم عشق غیور؟
ما همه بی غیرتیم! آینه در کربلاست…
مرگ بر آمریکا
به به از این تیتر… به به!
«بیلبوردهای ما را جمع کردید، با «کتیبه های محتشم» چه می کنید؟»
صداقت ! (گفت و شنود)
گفت: مگر روی بیلبوردهایی که در خیابانهای تهران نصب شده بود چی نوشته بودند که دیروز همه را جمع کردند؟
گفتم: در این بیلبوردها تاکید شده بود که آمریکا صداقت ندارد و نباید به آن اعتماد کرد.
گفت: یعنی آنها که بیلبوردها را جمع کردهاند معتقدند آمریکا صداقت دارد؟!
گفتم: ولی الان دولتهای اروپایی که همپیمان سنتی و دیرینه آمریکا هستند هم به خاطر جاسوسی آمریکا از مقامات اروپایی، آمریکا را بیصداقت میدانند.
گفت: پس چرا، ما که اینهمه شاهد کینهتوزی آمریکاییها بودهایم برای اعلام صداقت آنها جوش میزنیم؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو دنبال دزد کرده بود، وقتی بهش رسید به جای اینکه دزد رو بگیره، ازش جلو زد!
عجب جمله ای!
متأسفانه شهردار محترم تهران در اقدامی که از ایشان به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام در جنگ تحمیلی ۸ ساله بعید و دور از انتظار بود، دستور جمعآوری و برچیدن بیلبوردهای مورد اشاره را صادر کرد! چرا؟! انتقاد به شهردار تهران، تسلیم غیرقابل توجیه ایشان در مقابل فشارهاست، آنهم شهرداری که پیش از این در هنگامه آتش و دود ایستاده و خم به ابرو نیاورده بود. اما، در این عرصه چرا تسلیم شد؟ اگر تسلیم نمیشد، چه میشد؟!
جناب شهردار چرا قبول کرد که بیلبورد ها را جمع آوری کند؟
نکند تحت فشار حاضر به انجام این کار شد؟
«بیلبوردهای ما را جمع کردید، با «کتیبه های محتشم» چه می کنید؟»
حاجی با این تیتر قشنگ هیچ نیازی به متن نیست. خدا بهت برکت بده.
*
باید به دیپلمات هایمان یاد بدهیم اعتدال در مواجهه با آمریکا یعنی: مبارزه.
سردار جهاد! آیا واقعا برای شما جهاد ادامه دارد؟
یک فشار رسانه ای شما را شکست داد؟
کدام جهاد است که شما مشغول آن هستید؟!!
محرم نشان می دهد این مردم چه می خواهند؛
محرم امسال سازشکاران را به انزاوای سیاسی وادار خواهد کرد.
لبیک یا حسین (ع)
مرگ بر سازشکار
“آری، انقلابی گری مخل امتیاز دادن به دشمن است!”
آقای قدیانی؛
شما فوق العاده اید…
آمریکا ما غلط کردیم…!!!
به زودی بر سر در دولت فخیمه جمهوری اسلامی!
ما هر چی داریم از محرم امام حسین داریم. و گر نه با این هجمه فرهنگی دشمن و ولنگاری ما هیچ چیز از اسلام باقی نمی ماند.
در ماجرای جمع آوری بیلبوردها، انتقاد به شهرداری وارد هست و معتقدم نباید با یک تشر بیلبوردها جمع می شد؛ اما متهم اصلی را فراموش نکنیم!
شهردار به عنوان یک مقام مسئول موظف است دستور رئیس دولت را عملی کند.
وقتی دستور می آید که بیلبوردها را جمع کنید، شهردار نمی تواند سرپیچی کند!
دیدید که؛ بیلبورد ها به سیاست ورزیِ پَپه های ویلچری و ریش رنگی/پروفسوری، آسیب می زد!!!!!!!
آره حسین جان؛ تکرار تاریخ است. راه همان راه فتنه ۸۸ است. امروز بیلبرد “۱۳ آبان”، فردا عاشورا “کتیبه محتشم”.
چاره فقط ۹ دی است انشا الله “۱۳ آبان”.
قالیباف جمع کرد! به ما چه!!!
برای نفوذ به عمق دشمن، دل شیر باید داشت. که برخی بزدل ها ندارند.
کمپین حمایت از شهرداری جلیلی برای تهران
😐
سلام، با تشکر از شما.
“من و این حرف ها؟ استغفرالله!”
با آدرس: http://www.nobateshoma.ir/?p=10864
در سایت جامع وبلاگ نویسان استان سمنان انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت نوبت شما: امام جواد -علیه السلام- فرمود: هر کس به شخصی سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنانچه سخنور برای خدا و از -احکام و معارف- خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان -و هوی و هوس و مادیات- سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.
یا علی
راجع به گذاشتن و جمع کردن بیلبوردها نظر خاصی ندارم! اما یک سوال تو ذهنمه که کاش مسئول جمع آوری بیلبوردها، دمکراسی خواهان، اصلاح طلبان، صدای امریکا، بی بی سی و… جواب بدن!!
شماها که دم از دمکراسی و حقوق بشر و آزادی می زنید و معتقدید همه باید نظرشونو بیان کنن، چه موافق و چه مخالف! خوب این هم یه نظر بود دیگه!
۱- چرا جمع کردید؟
۲- چرا رسانه های خارج و داخل اینقدر صداشون در اومد؟ (من اولین بار از بی بی سی شنیدم!)
چه طور صدای مخالف وقتی در امریکا و انگلیس بلند میشه میگید به به! چه آزادی اونجا هست! چه دمکراسی! اما اینجا نمی ذارید مخالف نظر شما حرفشو بزند!
اگه میگید منافع ملیه! خوب ما هم به طرف مذاکره کننده میگیم تو کشور ما آزادیه و همه می تونن حرف بزنن!
ببینید اصول گرایان هیچ وقت دم از آزادی نزدند اما شما که دم از آزادی می زنید این کار نقض حرفتون بود پس اینقدر… نگید! یا اگه میگید عمل کنید!
عاشورا سنگ محک تاریخ است برای بار هزارم باید گفت دستی که با دست سید الشهدا بیعت نکرد پای حجاج را به ذلت خواهد فشرد. هیچ حسینی پیش از آن که با مسلمش نامه داده ها را نیازماید عزم سفر نمی کند.چه می کنیم با سید علی تا او(عج)اذن ظهور بیابد.
جانمی جان دلار ارزان! باید دوباره سری به قلعه ی حیوانات بزنم؛ همین روزهاست که بگوییم “چهارپا خوب دوپا بهتر”… کدخدا سلام رساند سر ناپلئون سلامت…
“بیلبوردهای ما را جمع کردید، با «کتیبه های محتشم» چه می کنید؟”
و همچنین با شعار
«هیهات من الذّلة»؟؟!!
دانلود سخنرانی حضرت آیتالله العظمی بهجت پس از اعتراضات طلاب به برگزاری کنفرانس برلین
http://sandiskhor.blog.ir
داداش حسین گل! منتظریم…
———————————–
باز سر و کلهی خدایان تشخیص اصلی و فرعی پیدا شد!
خدایان تکلیفگرایی محض
خدایان بیخیال نتیجه
خدایان صفر و صدی صرف
خدایان ناپایدار…
خدایا! من دقیقا سرمو کجا بکوبم؟!
این جمله ی آقا سید هم، خودش سرتیتر یه متن قشنگ میشه:
بیلبورد ها به سیاست ورزیِ پَپه های ویلچری و ریش رنگی/پروفسوری، آسیب می زد!!!!!!!
عجب تیتر خفن و ویلچر نشین کننده ای…
فکر کنم در حد برانکارد باشه این تیتر…
عجب تیترییییییییییییییییییی!
یکی از محسنات جناب قالیباف اینه که کلاً با هر گروهی می تونه کار کنه و یکی دیگه از محسنات بزرگتر ایشون هم اینه که دقیقاً با هر گروهی که کار می کنه مثل خود اونا میشه.
یه جورایی مثل مایع که تو هر ظرفی بریزی به شکل همون ظرف در میاد!
حالا فهمیدید چرا به جلیلی رای دادیم نه قالیباف!
ای ولله حسین قدیانی
بیلبوردها رو شهرداری جمع کرده خواهش می کنم غرش رو به دولت نزنید!
بیلبوردها فی نفسه خوب بود؛ اما زمانش بد بود ممکن بود تو مذاکرات مشکل به وجود بیاره.
ایشاالله مذاکرات تموم شد دوباره میارن می زنن!
آسید احمد …
نمی خوای در پاسخ به اون که از شهرداری جلیلی در تهران حرف زده بود چند تا فحش به علامه و پایداریچی ها بدی؟؟؟؟ خیلی وقته مستفیظ نکردید…
رضا معتدل؛
ببینیم بی بیلبورد، چه گلی به سر خودتون می زنید با این رفقای آدم کُشتون!
جریان بیلبوردها دقیقا چیه؟ کی گذاشته بود؟ کی برداشته؟ مسئولش کیه؟ ما که تهران نیستیم در جریان باشیم یکم اطلاعات بدید!
…؛
این طرح ها:
http://www.7upload.ir/uploads/k210364_2563555174278688165.jpg
http://www.7upload.ir/uploads/l458741_139208010921334751391335.jpg
http://www.7upload.ir/uploads/l770489_139208010923176871391355.jpg
http://www.7upload.ir/uploads/e817903_139208010925194361391375.jpg
http://www.7upload.ir/uploads/i90273_101101.jpg
با نام “صداقت آمریکایی”، به صورت بیلبورد در سطح شهر نصب شده بود که به بعضی ها برخورد و دستور جمع آوری اش را دادند!
چه عجبی!
تشریف آوردید
آقا سید!
با این تیتر عاشورایی الان وقتشه که بگی
داداش حسین بسیجی ها فدایی داری
جناب دکتر رضا معتدل
چطور اعلام خالی بودن خزانه قبل از مذاکرات توسط رئیس جمهور، در روند مذاکره مشکلی ایجاد نمی کنه! اون وقت چهار تا بیل بورد….
امان از اعتدال شما…
یه روز یه مطلب نوشتم سید احمد گفت صبر، نمی خواد نصیحت کنی! حالا، به خدا نصحیت نیست جوابه. همه در این قطعه، همه چیز را قاطی کردن!!
سیدمحسن، چرا اسم سکوت را می ذاری سازش!؟ پس حضرت علی (ع) هم سازشکار بودن دیگه؟! آدم بر اساس عقل بعضی وقتا علی رغم میل خودش سکوت میکنه!
رضا اعتدال طلب -پزشک، آخه چند تا بیلبورد چه مشکلی در روند مذاکرات پیش میاورد؟ امریکا همین حالا هزار کار می کنه مراجعه کن به
http://www.farhangnews.ir/content/51702
یک استکان چای داغ، آخه ریگی و تروریستها چی کار دارن به رضا اعتدال طلب و بقیه طرفداران دولت؟!
سعید ن و ناشناس! مگه هر کاری که قالیباف انجام میده مورد تایید کسایی است که تو انتخابات طرفداریشو کردن؟! زمان انتخابات بر اساس واقعیت یه عده می گفتن اگه از قالیباف حمایت کنیم رای میاره چون مردم عادی قبولش داشتن اما با احترامی که برای دکتر جلیلی قائلم و قبولش دارم اینطور نبود! پس حالا از این به بعد اشتباهاتی که قالیباف انجام میده پای هوادران انتخابیش نذاریم!
از همه ببخشید فضولی کردم! حرف دلم بود دیگه!!
اگه جلوی این اصلاح طلبای آمریکایی تبار نایستیم در آینده ی نزدیک باید منتظر نصب بیلبوردهای جنیفر لوپز و آنجلینا جولی در سطح شهر باشیم!
صبر؛
رضا اعتدال طلب اینا(!)، طرفدار آمریکا هستن و آمریکا هم مهمترین خصلتش آدم کُشیه!
منظور از “رفیق آدم کُشتون” آمریکاست!
البته اینو هم فراموش نکنید که این تروریست ها و ریگی، یعنی خودِ خودِ خودِ آمریکا و انگلیس و اسرائیل. تعارف که نداریم.
البته تر این هم فراموش نشه که ریگی (لعنت الله علیه) حامی و طرفدارِ فتنه گرای هشتادو هشت بود. حتی براشون پیغام فرستاده بود که اگر می خواید، ما شیوه آدم کشی و بمب گذاری رو بهتون آموزش بدیم.
دست فلک نگرفت گلابى به غیر اشک
زان گل که شد شکفته به بستان کربلا!
……
نظرها قبل از خود متن رسیده!
اینجوری که پیش میره، هیچ بعید نیست روز ١٣ آبان
بجای شعار مرگ بر آمریکا، برای دانش آموزان، عمو پورنگ و امیر محمد رو
بیارن، شعر “در قندون، لب خندون” بخونن! یک وقت خدای نکرده
به ساحت کثیف اوباما و رفقای حرومزادش بر نخوره.
وقتی دولت جمهوری اسلامی نشسته پای میز مذاکره با ۵+۱ این کارها جز خرابکاری و ایجاد شاعبه ی حاکمیت دوگانه و از بین بردن اعتماد نسبت به نمایندگان دیپلماتیک ایران نتیجه ای نداره.
معلومه وقتی اونا هم حاکمیت دوگانه رو ببینن جدی نمی شینن سر میز؛
آقا بذارید این مذاکرات تموم بشه بعد به جای ۱۳ آبان هر روز برید مرگ بر امریکا بدید.
به جای بیلبورد هم اصلا از تلویزیون آگهی پخش کنید. الان وقتش نیست.
چرا شرایط حساس کنونی رو درک نمی کنید؟
ما تو یه پیچ تاریخی بزرگ قرار داریم.
دکتر روحانی رییس جمهور هم اگه حرف از خزانه می زنن برای این که امثال شما هم وطنان عزیزمون بفهمن چرا داریم مذاکره می کنیم.
ما با هر فکری الان باید با هم متحد بشیم تا انشاالله نتیجه این مذاکرات به نفع ما و مردممون بشه. این بحث ها درون خانوادگی هست.
آقای قالیباف که در برابر دولت قبلی محکم ایستاده بود و هیچ فشاری هم رویش اثر نداشت حالا چه شده با دستور چهار تا روزنامه زنجیره ای بیلبورد ها را پایین می کشد؟!
آقای قالیباف فکر کنم فراموش کردند بر روی شهردار شدن ایشان افساد طلبان حتی به راستگو هم رحم نکردند!!
آقای قدیانی؛
من هیچ وقت تا این حد که الان منتظرم تا متن تان را به روز کنید منتظر هیچ متنی از شما نبودم. مدام اف پنج را می زنم با دلهره!
این را هم بگویم که ما این همه روزنامه زنجیره ای داریم که ظاهرا خیلی ترگل و ورگل اند اما هیچ کدام شان قلم شما را ندارند. واقعا باعث افتخار است…
دوستان محترم؛
این متن که ان شاء الله در روزنامه کیهان فردا کار می شود، تا دقایقی دیگر در قطعه ۲۶ به روز می شود.
در ضمن همین الان در ستون یسار به روزرسانی داریم.
رضا معتدل؛
ببخشید ولی رسما چرند می گویید ها!
اگر به حرف ترسوهای امثال جنابعالی بود که در همان هفته اول جنگ تحمیلی ایران و انقلاب اسلامی سقوط می کرد!
شما نیاز نیست برهه های حساس را شناسایی کنید!
نفع کجا بود؟ آمریکا کاری می کند که به نفع مردان شیعه ایران باشد؟
اصلا مگر می شود نفع ایران و اسرائیل با هم تامین شود؟!
اندکی صبر کنید جواب تان را از متن داداش حسین به خوبی خواهید گرفت…
بیلبوردها را جمع کنید حتی اگر می توانید کتیبه ها را هم جمع کنید اما با دل و جان ما چه می کنید؟
با هیهات من الذله آمیخته به روح و جان مان چه می کنید؟
تحویل بگیرید آقای قدیانی!
اینم از نامزد خاکستری
“تکلیف گراهای بی نتیجه” آنقدر گیج و کج فهم اند که نمی دانند به قول احسان و میثم محمدحسنی؛ اگر همکاریِ شهرداری، و شخص دکتر قالیباف نبود، اصلا تابلوها نصب نمی شد!
یک استکان چای داغ، سلام.
من حرفم اینه که حکم کلی ندیم! همه… است یا هیچ… نیست نباشه!
چون اون وقت قابل دفاع نیست. ماشاءالله شما که خودتون استاد و حوزوی هستید متوجه می شید چی میگم!
احتمالا ما پیام انتخابات را نگرفته ایم! چون مردی که با کدخدا می بندد آمده است.
………من این را هم بگویم که به جلیلی رای نداده ام چون در زمان انتخابات ضعف های جدی داشت!
سلام بر حسین
درود خدا بر شهیدان
خسته نباشید به آقای قدیانی؛
با وبلاگ محفل شهیدان همراه باشید…
mahfeleshahidan.blogfa.com
سید احمد؛
من ۱۰ خط نظر نوشتم بدون هیچ توهینی به هیچ کس… فقط تو برداشتی خط آخر را چاپ کردی! کاش این نظر رو چاپ می کردی…
رضا؛
به نقدت گوش دادم… اون کامنت را که می گفتی، ببین لطفا!
“ما هنوز همه بیلبوردهای مان را نصب نکرده ایم، آن روز کل شهر «حسین حسین» می گوید!”
جانم حسین…
باز این چه شورش است که در خلق عالم است…
http://www.7upload.ir/uploads/n684212_05HHKhalajSh1Moh91.wma
سید احمد
اون کامنت فقط خط اخرش هست پس بقیه اش کجاست
جونم تیتر جدید
سید احمد
منظورت کامنت خودت بود ببخشید من فکر کردم کامنت منو گفتی
نامردا نذاشتن حداقل بستگان شهدا بمیرن بعد امان نامه رو بگیرن!!
“دیپلماتهای ما باید اگر هنری دارند در میز مذاکره نشان دهند، که ما در میدان مبارزه هنر خود را بلدیم؛ ما از امام عاشورا هنر خود را آموختهایم، از خمینی بتشکن، از امام خامنهای.”
*********************
آب طلا باید گرفت…
“ما بیوصیتنامه شهدا نشدهایم که برای ارائه هنر انقلابی، کسب تکلیف از روزنامههای زنجیرهای کنیم! در جوهر قلم هنرمند انقلابی این مملکت، خون مطهر شهدا نهفته، خواه بعضی از اعضای شورای شهر، خوششان بیاید، خواه نیاید! وانگهی، مگر هنگام «تماس تلفنی» از فرزندان انقلابی اجازه گرفته شد که حالا هنرمندان ما بخواهند برای هر قلمی که میزنند اذن از این و آن بگیرند؟! دیپلماتها همان به که درباره حوزه کار خودشان حرف بزنند و به جای مغلطه و فرافکنی، توضیح دهند که در خلال مذاکرات، دقیقا چه داده و چه گرفتهاند؟!”
احسنت!
آخه بدبختی این جاست؛ امان نامه هم در کار نیست!!
شبیه قسمت آخر مختار است؛ تسلیم شویم ما را از بین خواهند برد، طوری که دیگر کسی تا قرن ها هوس مقاومت در برابر زورگویان را هم نداشته باشد!
“جماعتی که علیه چند تابلوی قشنگ بچههای سازمان اوج، این همه موج راه انداختهاند فیالواقع نگران اختلال در روند مذاکرات هستهای نیستند، دلسوز روحانی و ظریف نیستند، غم از این به دل گرفتهاند که چرا نازکتر از گل گفته شد به شیطان بزرگ! مذاکره بهانه است؛ واعطشای این جماعت به خود خود خود شیطان بزرگ است! حمایت از مذاکره بهانه است؛ عشق این جماعت به یزیدیان زمان است! عاشورای ۸۸ را که یادتان نرفته؟!”
اللهم لعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد…
دلم برای صدایت تنگ شده خامنهای…
امیدوارم کسی که دستور جمع آوری رو صادر کرده،
حداقل فاکتورش رو تقدیم کنه، بلکه چند صد دلاری،
وارد مملکت بشه، که یک کمکی هم به صندوق ارزی کرده باشه!
البته مطمئنم این جماعت، وقتی پای آمریکا به میان بیاد،
بدون هیچ چشم داشتی، جان و مال و ناموس رو تقدیم می کنن!
خدا به قلمت برکت بده حاج حسین؛
چه کردی با دل ما…
“ما فکر نمیکردیم داغ یتیمیمان این همه «برد» داشته باشد که حتی در بازی «برد برد» هم اختلال ایجاد کند! ما را بابت قصور و کمکاری ۳۰۰ هزار شهید ببخشید! ما را بابت شهدایمان ببخشید که با بدن غرق در خون، فضای صلح و صفا را مکدر کردند! ما را بابت خس خس سینه جانبازان شیمیایی عفو کنید؛ سرفهشان مخل سفره دیپلماسی است!”
“امام شهدا! چرا این «شیطان بزرگ» را توی دهان ما انداختی؟! تو مقصری! متهم ردیف اول… افراطیتر از همه… امامِ «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» چرا هنوز مختل میکنی روند مذاکره را؟! حضرت روحالله! «جنگ فقر و غنا»، «تشکیل هستههای جهانی مقاومت»، «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» و… همه و همه جملههای شماست، نه ما! مشکل اصلکاری بوسه شما بود که به جای دست و بازوی دیپلماتها، بر دست و بازوی بچههای «مرگ بر آمریکا» فرود میآمد! اماما! عذر میخواهم، اما بدجور مختل کردهای روند مذاکرات را!”
حرف دل همه ما را زدی حاج حسین.
فعلا فقط اشک…
“کار ما به چه جاهایی رسیده!
خانواده شهدا! شما هم شرمندهاید… آهای مادر ۴ شهید! تو هم شرمنده باش… آه بلند تو، بیش از تیتر یک کیهان، دامن مذاکرات را گرفته… اینک تو نامحرمی، وندی شرمن محرم! و تنها شهید سازشکاران «احمد شهید» است!! حاج احمد متوسلیان! تو باید به جرم افراط، یارانهات قطع شود… تو هم باید شرمنده باشی… دوکوهه! زمین صبحگاه! فکه! دستوارهها! مزار معطر پلارک! پلاکهای هنوز زیر خاک! «میثم، میثم، عمار»! به گوشاید؟! لطفا شرمنده باشید…
آری، کار ما به چه جاهایی رسیده!”
“خوب شد از شهید بصیرت حسین غلام کبیری، این شیربچه جنوب شهری بیلبورد نساختیم و الا نخاع دیپلماسی از گردن قطع میشد!!”
آفرین… آفرین… آفرین
چه کردی سالار!
“بیلبوردهای ما را جمع کردید که آمریکا عصبانی نشود، اما متوجه نشدید آنچه بیشتر باعث وحشت آمریکا است، داربست عزای حسین(ع) است… دیروز شهدا ندای «هل من ناصر» امام کربلا را شنیدند، امروز محرم، صدای غم و غربت ما را…”
“ما هرگز با یزید به بازی «برد برد» نمیرسیم!
آهای اهل سازش! از چشم ما نبینید، هر چه میکشید، از دست عباس(س) است…”
عاقبتت به خیر داداش حسین… عاقبتت به خیر…
برو بابا
اتوبوس(گفت و شنود)
گفت: در جلسه علنی دیروز مجلس در حالی که وزرای پیشنهادی و یا نمایندگان موافق و مخالف سخنرانی میکردند، بسیاری از نمایندگان مشغول صحبت کردن با یکدیگر بودند.
گفتم: شاید از قبل میدانستند که سخنرانان میخواهند چه چیزی بگویند!
گفت: مرد حسابی! از کجا میدانستند؟! باید به حرفها دقت میکردند تا برای رای دادن اطلاع کافی داشته باشند، ولی انگارنهانگار که سخنران برای آنها حرف میزند.
گفتم: چه عرض کنم؟! نیمه شب بود و اتوبوس در جاده حرکت میکرد. یکی از مسافران وقتی دید بیشتر مسافرها خوابیدهاند، پیش راننده رفت و گفت: داداش! همه خوابیدهاند، تو برای کی اینجور با دقت داری رانندگی میکنی؟!
“بیلبوردهای ما «روضه اماننامه» بود! کار ما را جمع نکردید، دشمنی کردید با ابتکار علمدار…”
فعلا ترجیح می دهم اشک بریزم بر درد این متن و لذت ببرم از زیبایی هایش و دعا کنم به جان شما آقای قدیانی!
پیشنهاد شگفتآور زیباکلام درباره ۱۳ آبان به رئیس جمهور
http://jahannews.com/vdchvznxm23niwd.tft2.html
چر این روزها حضرت آقا حرف نمی زنند؟
واقعا دلم برایش تنگ شده… الان تلویزیون را که باز می کنی فقط تصویر ظریف و نوبخت و روحانی رو می بینی!
احسان محمد حسنی، میثم محمد حسنی و حسین قدیانی…
یعنی این سه تا جوون بیچاره کردن منافق داخلی و دشمن خارجی و البته جمعی از بی بصیرتان معلوم الحال رو. دمتون گرم! قلمتون و طرحتون و بیلبورداتون مستدام باد… بازم بنازم مردانگی حاج باقر رو که اجازه ی نصب همچین طرح هایی رو تو این موقعیت، داد.
خدا حفظت کنه اخوی
مطمئنا این متن، اشک حاصل از این متن، آبی است بر آتش دل سید علی-روحی فداه-
زنده باشی
حتما حرف حق جواب نداره که کامنت من رو منتشر نمی کنید.
به هر حال خوشحالم که شما دوست عزیز که کامنت ها رو منتشر می کنی، خوندی و چون توان پاسخگویی نداشتید منتشر نکردی!
این خودش دلیل بر حق بودن نظراتمه اینطور نیست؟ 😉
“کار ما به چه جاهایی رسیده! هرگز باورمان نبود بابت «شهدا! شرمندهایم» شرمنده دیپلماتها شویم!”
ای بابا…
“اینها را که دیگر نمیتوانید جمع کنید و صد البته نمیخواهید جمع کنید؛ همه حسینی هستیم، فقط شما یزید زمانه را نشناختهاید!”
+ حسین زمانه را…
“مذاکرهای که با تیتر فلان روزنامه و متن بهمان وبلاگ و ۴ تا شعار «مرگ بر آمریکا» و چند تا بیلبورد بخواهد مختل شود، معلوم است پایه و اساس درستی ندارد. مذاکره اگر به معنای حرفهای کلمه «مذاکره» باشد، زیبنده نیست این همه ظریف و شکننده باشد.”
لب مطلب برای کسایی که دستور جمع بیلبوردها را دادن… و دارای ایهام!
بقیه اش احساسی بود و قشنگ!
خیلی با این جمله صفا کردم؛ عالی گفتید ها… عالی!
“خوب شد از شهید بصیرت حسین غلام کبیری، این شیربچه جنوب شهری بیلبورد نساختیم و الا نخاع دیپلماسی از گردن قطع میشد!!”
آفرین بر آفریننده این قلم؛ ممنونم که اینجور قشنگ حرف دل ما رو می زنی.
عقده کرده بودم!
از عمق جان دعات کردم- فدای فداییان سیدعلی(س)
با «کتیبههای محتشم» چه میکنید؟! «باز این چه شورش است…» را چه میکنید؟! اینها را که دیگر نمیتوانید جمع کنید و صد البته نمیخواهید جمع کنید؛ همه حسینی هستیم،
قدیانی!
اگر فضا را معتدل ببینند به بهانه رواج خشونت در هیئت ها این ها را هم جمع می کنند؛ مقاله توهین آمیز بهار را انگار نخوانده ای؟!
علی!
یه ضربالمثل دیگه هم هست واسه جواب ندادن و…
اما شما خوشحال باش! نوشابهتو بزن! تگری بزن!
خیلی دوست دارم بدونم “ابنیمین” واسه آنکس که نداند ولی اندیشه کند که میداند! چه پیشنهادی، راهکاری، سرنوشتی سراغ داشته…
—————
سؤالی که پیش میاد اینه که روی ستون جدید کیهان حساب باز کنیم؟!
http://www.uploadax.com/images/05375812800513694107.png
بسم الله
خیلی عالی بود. خدا رحمت کند پدرت رو… بهانه ای شد برای ایشان و همه به خون خفتگان دیار غیوران، فاتحه ای نثار کنم… به خدا حیف این لطافت که به آفت سیاست زدگی دچار بشه… این هم یک شیرین کاری دیگه از کاپیتان حاج محمد باقر! که مباشر این کار شد…
به خدا وعده کرده بودم که بعد حرف و حدیث های انتخابات دیگه نیام به سایتت سر بزنم… خداییش خیلی دیگه از رفقا هم بعد از یکی به دو کردنهای دور از توقع و زیر پا گذاشتن رفاقت ها همین حس و حال را داشتن اما نمی شد برای تشکر نیامد و کامنت نگذاشت…
دمت گرم! قلمت گرم! و چشمه اشکت در این آستان برقرار…
مرگ بر آمریکا
نزد سقای آب و ادب، اجرت محفوظ است…
صفا دادی به جگر شیر بچه های حضرت خامنه ای…
اجرت محفوظ است…
هر چند که مُخت باقالی ای بیش نیست!
اما نمی تونم این واقعیت رو نگم حداقل آخرش رو خوب حرف زدی؛
حرف حساب رو باید زد هر چند که این سید دست به قیچی اش خوبه و خودش رو هم گول می زنه، ولی…
۱۸ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
فایده این نوشتن ها چیست؟؟!!
آنها دارند کار خودشان را می کنند و برای این حرفها، تره هم خورد نمی کنند.
بخش اول ((یادداشت تحلیلی)) با بخش دوم ((یادداشت احساسی)) خیلی خوب چفت شده… ممنون جناب قدیانی که هم حرف دل ما را می زنید، هم حرف عقل ما را.
تیتر خودت که اول گذاشته بودی، از این تیتری که کیهان زده قشنگ تر نبود انصافا؟!
کاش به کیهان بیشتر مطلب بدهید حسین خان… البته کاش چند تا نویسنده در حد قلم شما، اینور بیشتر داشت. با این همه روزنامه زنجیره ای، آدم گاهی غصه دار می شه از کمبودهای جریان خودی.
در این دولت، همه مى توانند و آزاد هستند که به قرآن، پیامبر، ائمه، قانون اساسى، ولایت فقیه،
امام، و مقدسات توهین کنند و اینها یعنى تحمل مخالف! اما… خط قرمزشان امریکاست، مخالفت ممنوع!
وقتى امریکاییها، کتاب مقدس یک میلیارد انسان را آتش مى زنند، در جواب مخالفان، آزادى مخالف را
علم مى کنند! اما این سینه چاکان ذوق زده، دست پاچه شده اند که چرا به الاغ شیطان گفته اند یابو!!
فایده این نوشتن ها چیست؟؟!!
با “ناشناس” موافقم اساسی…
سلام آقای قدبانی!!!!
تیتر خوبی بود اما!!!
چه قدر شما زیرکانه کار غلط کاندید جهادی تان را!!!! ماست مالی کردید!؟
این چطور کاندید جهادی بود که با کوچکترین فشار رسانه و دو تا تماس تلفنی از وزارت خانه!!! دستور جمع آوری داده است؟؟؟؟
حتما فردا خواهید گفت سازمان زیباسازی به صورت خودسرانه این کار را کرده و مثل جناب هاشمی که بعد از ماجرای خاطره گویی!!! اومده به صدا و سیما گفته جعبه ایی که سانسور می کنه!!!
آخه هاشمی اول گفت انتشار خاطراتش توسط مسول سایتش بوده!!! و بعد به صدا و سیما حمله می کنه!!!
قالیباف از اول هم اصولگرای واقعی نبود…
این کسانی که این قدر دلشان برای آمریکا می تپه خب برن آمریکا.
اون جا بیشتر بهشون خوش می گذره. ما هم قول می دیم که اصلا مخالفتی نکنیم.
احسنت. واقعا عالی بود.
“مذاکرهای که با تیتر فلان روزنامه و متن بهمان وبلاگ و ۴ تا شعار «مرگ بر آمریکا» و چند تا بیلبورد بخواهد مختل شود، معلوم است پایه و اساس درستی ندارد”.
خدا محرم رو از ما نگیره. خدا قلم شما رو از ما نگیره.
“حمایت از مذاکره بهانه است؛ عشق این جماعت به یزیدیان زمان است!”
علیرضا؛
اگر این بیلبوردها جمع نمی شد پس فردا اگر مذاکرات به نتیجه نمی رسید می گفتن تقصیر شماها بود که سنگ اندازی کردید. بذار بهونه ها رو از این جماعت بگیریم.
البته آخرش هم میگن… من مطمئنم همه کاسه کوزه رو می شکنن گردن شعار “مرگ بر آمریکا”!
علی آقا!
منم در پست قبلی جواب کنایه های این آقای نسبتا محترم (مرتضی اهوازی) رو دادم اما ظاهرا به مذاق ادمین خوش نیامد، به قول شما اون کسی که باید می دید، دید.
فقط یه توصیه می کنم؛ این طور که من می بینم اینجا شده مثل شب شعر، یه نفر پست می ذاره و بقیه واسش کف می زنن و سوت و هورا می کشن.
بذارید مخالف هم حرفش رو بزنه البته اگر کسی جز خودتون رو قبول دارید.
به به از این متن… به به!
برادرم
با همه اعتمادی که به تو و امثال تو دارم ولی شما را مثل رستمی می دانم که پهلوی سهراب دولت دهم را دریده اید و اکنون بر سر پرچم افتاده بر زمین ارزشها مویه می کنید… دولت یازدهم حاصل همان هجمه های بی بصیرتی و منحرف خواندنهای بی پایه اساس است!!
آقای قدیانی؛
این همه از امام و شهدا خواهشا سوء استفاده نکن و اگه مردی، به جای استعاره، استدلال بیار. این چیزا که نوشتی در بهترین حالت شعره و در بدترین حالت شر و ور!
سلام داداش حسین سابق!!!
دیدم توی کیهان افاضات فرمودید، گفتم بیام یه سری بهت بزنم و باز… یاسین بخونم به گوش داداشمون!
از حق نگذرم، یادداشتهای کیهانت رو دوست دارم و البته دلیل عمده اش دوست داشتنی بودن کیهانه! و البتهتر! دلیل دیگرش هم نوشتههای حضرت عالی…
بگذریم… چی شده باز!؟ حضرت ولایت مترو چی کار کرده دوباره!؟ فکر میکنی اگه کس دیگری که «مقاومت» شعارش بود، در راس بود، باز هم این بیلبوردها جمع میشد!؟ کم مونده بود شهردار تهران رسماً از آمریکا عذرخواهی کنه به دلیل این همه ظلمی! که به آمریکا کرده!!!
چی کار کنیم دیگه داداش… تیم حاج سعید توی شهرداری هم نفوذی دارن…
زنده باد اوج… «ما» تا آخر ایستادهایم… اما هستن کسایی که تا آخر نمیایستن و وقتی کار بیخ پیدا میکنه دست از آرمانشون بر میدارن و بیلبوردها رو عوض میکنن… البته انتظاری جز این هم از ولایت مترو نمیرفت که…
با احترام
راستی داداش حسین
از مطلب دور شدم… بعید نیست آقای ولایت مترو کتیبههای محتشم رو هم جمع کنه… آخه ولایتش «فقیه» که نیست! «مترو» هستش!!!
با احترام
سلام
بروز هستم با مطلبی با عنوان:
شهرداری تهران یا دولت تدبیر و امید؟ پیدا کنید وطن فروش را…
http://farhangeparvaz.blog.ir/1392/08/06/shahrdari2312312323
با تشکر
خوب خودش گفته که قبلا! اصلا دوست نداره امریکا جون فکر کنه داریم تحقیرش میکنیم!!
در مورد نصب و عزل! بیلبوردها هم؛ نصبش که خوب حتما با هماهنگی و موافقت شهرداری بوده. در مورد عزلش هم نکنه انتظار داشتید حاضر به همکاری نشه و سر و صدا راه بیفته و دعوا بشه و امریکا فکر کنه دچار حاکمیت دوگانه! شدیم؟!
بی ربط:
ارباب؛
فکر کنم به بوی تو حساسیت دارم… همین که در ذهنم می پیچد…
از چشمم اشک می آید…
ارباب!
چیزی تا محرم نمانده و من حساب نفس کشیدن هایم را هم دارم… میشمرم دم و باز دم را تابرسد محرم……
ارباب!
شکر خدا که پای من از روضه قطع نیست…. می دانم این که از سر لطف و عطای توست… می دانم این که پیش تو از ذره کمترم… تازه، همین که این شده ام از دعای مادر توست…
عالی
آقا سید؛
والا بنده و دوستانم که همگی از تکلیف گراهای بی نتیجه هستیم اتفاقا کلی از قالیباف تعریف کردیم بابت این اتفاق و اصلا هم جمع شدنش رو به او ربط ندادیم…
همون که گفتم؛ شما از هر جریانی فقط غضنفرهاش رو می بینی!
عاشورا باز هم به موقع از راه رسید…
با این جمله بغضم ترکید
باکی نیست!
بگذار سران توطئه، دیپلمات های ویلچر نشین به شکستن بیعت بیاندیشند…
به خون سرخ شهدا قسم حساب بیعت ما با آنها فرق می کند…
جنس بیعت ما با بیعتی که در عید مظلوم غدیر بسته شد متفاوت است…
زمانی که دستانی برای بیعت بالا رفت و با کینه پایین آمد…
دست ما در دست عباس است…
بیعت ما ریشه در «هل من ناصر» حسین(ع) دارد…
ما به روح الله لبیک گفتیم آن زمان که آمریکا را شیطان بزرگ خواند…
کام ما را با دشمنی آمریکا برداشته اند…
کام ما را با دشمنی دشمنان علی(ع) برداشته اند…
ما در اردوگاه علی خیمه زده ایم…
سینه ی کربلایی ما سپریست در برابر دشمنانش…
ما دلتنگ صدای سید علی می شویم…
و دلتنگ دلتنگی هایش…
ما درسمان را خوب آموخته ایم…
بیلیبورد باشد یا نباشد…
صدای حسین(ع) به گوش جانمان رسیده است…
“ما هرگز با یزید به بازی «برد برد» نمیرسیم!”
“به نام خدای حسین علیه السلام و زینب سلام الله علیه”
حقا که زمان و زمین در کربلا متوقف شده است، و خدا از هر چه بگذرد، از حسین و زینبش نمی گذرد، و همه ی ما باید در زندگی مان از کربلا عبور داده شویم، تا ببینیم یار حسینیم یا یار دشمن حسین…
دارد حسین می وزد از سمت کربلا، و درست محرم می داند که کی رخ بنماید…
راز آقایی ما مرام پیر خمین است.
من به عنوان یه غیر بسیجی هیچ مشکلی با این بیلبوردها ندارم. البته ترجمه یکی اش مشکل داشت، اما مشکل من اونجاست که تو یه مصاحبه با مسوول بسیج شهرداری خوندم که گفته بود؛ من اینا رو تایید کردم و لازم نبوده که از شهرداری مجوز بگیرن. اینکه این کار با دور زدن شهرداری انجام شده درست نیست.
علم مرگ بر آمریکا را جمع کردید، اشتباه کردید، اما اشکال ندارد.
اما ما ۱۳ آبان باز هم مثل هر سال مرگ بر آمریکا می گوییم.
چرا آستانه تحملت پایین اومده سید احمد؟!
آقا سامان محترم؛
آمار کامنتها و احیانا جوابهایی که دادم و نمایش داده نشد از دستم در رفته…
این قطعه مدیر داره؛ صلاح رو اونا تشخیص میدن، نه من و تو برادر!
یه نگاه هم به کامنتها بکنی میفهمی که مخالفا هم کم نیستن! البته از نظر کمّی فقط!!
به قول خودت بیخیال اخوی؛ متن رو دریاب!
“آهای اهل سازش! از چشم ما نبینید؛ هرچه میکشید، از دست عباس(س) است…”
یعنی عالیه این جمله…
آقای قدیانی
با این حرفها به دل ما برنمی گردید. هزاری هم که از امام حسین بنویسید، نوشته های تان در ایام انتخابات را فراموش نمی کنیم.
برای ما، شما برای همیشه تمام شدید، حالا هی بگویید مرگ بر آمریکا!!! شما حتی بعید می دانم به همین مرگ بر آمریکا هم اعتقاد داشته باشید، که اگر داشتید آن همه علیه نماد مقاومت مطلب نمی نوشتید. پایی که جا ماند، افتخار است، اما امان از وجدانی که در موسم انتخابات بد جوری جا ماند!!!
خیلی صفا دارد با اشک چشم، متنی را خواندن… ممنون برادر. قلم تان همچنان عاشورایی…
یا حسین!
شوکه شدم…
آخه تا حالا دیدگاه من! نقشی توی سایت و یا قبلاً وبلاگ شما نداشت… کلی افاضات فرمودم از نگاه قبلی شما روی برادر قالیباف… یادتونه؟ یا حقیر رو فراموش کردی، یا…
امیدوارم همون یای بعدی درست باشه…
در ضمن، هیچ کدوم از دو تا کامنت رو برای انتشار نفرستادم… برای خودت فرستادم؛ همینطور این کامنت رو…
خدا عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه…
با احترام
متن که خوب بود! ولی شمایی که چندین ماه هر اتفاقی می افتاد توهین و کنایه می زدید به طرفداران جلیلی و… خوشم میاد اصلا به روتون نمیارید که این دسته گل همون کاندیدای جهادی تون بود!!
الله اکبر الله اکبر ……
البته آقای قدیانی، شما هنوز به آقای قالیباف یا حاج باقر خودتون خیلی ارادت دارین که تو این مقاله حتی یک اعتراض کوچیک به ایشون نکردین بابت سازشکاریشون!!!
و این تعصب شما مانع آزاداندیشی میشه، که اگر امروز ایشون به جای آقای روحانی سر کار بودن و عینا همین کارو انجام می دادن (که می دادن قطعا)اعتراضی نمی کردین…
ما که ار دولت اعتدال!!!!! توقعی جز این نداشتیم، اما از کسی که ادعای جهادی بودن و مبارز بودن داره و سازش می کنه بدجور حرص مون می گیره…
علت نگاشتن این مقاله تون فقط برداشتن بیلبوردها بود که دستورش مستقیم از جانب حاج باقر محبوبتون بود، اما شما هم نخواستید از گل نارکتر به ایشون بگید! همون طور که دیگران نخواستن از گل نازک تر به آمریکا بگن، و این یعنی تعصب جای حقیقت رو گرفته…
و علت رای ندادن ما به ایشون همین باج دادن ایشون به دیگران و به دست آوردن دل همه طیف ها بود!!
ان الله بصیر بالعباد
به به! کامنت ها رو هم که نصفه نیمه منتشر می نمایی اخوی!!
از شما بیش از این توقع نمی ره!!
بابا حسین آقا ترکوندی.
خدا وکیلی بعد از قضیه اخیر رابطه با امریکا و جنجال بر سر شعار مرگ بر امریکا، این اولین نوشته ای بود که به دلم نشست. دمت گرم با صفا.
خیلی مردی.
دست علمدار یارت…
سلام؛
یاد صحبت های شهید همت تو یکی از عملیات ها افتادم که به رزمندگان (با این مضمون) می گفت: اگه ما تو میدون مبارزه خوب بجنگیم دست سیاسیون ما (همون دیپلماتها) برای مذاکره پرتره.
هر چی کوتاه بیایم دشمن پر روتر می شه، نمی دونم چرا بعضیا نمی خوان از گذشته عبرت بگیرن!
ماجرای مذاکره سعدآباد سال ۸۳ بس نبود که محورت شرارت خوندنمون و فعالیت های هسته ای مون هم به تعلیق دراومد!
مرگ بر آمریکا
چقدر این جا آزادی بیان زیاد شده! همه کامنت ها تایید می شه.
مرسی ادمین
بخش دلنوشت فوق العاده عالی بود؛ واقعا ناراحت شدم از اینکه این متن زیبا رو با تاخیر خوندم.
“ما از امام عاشورا هنر خود را آموختهایم…”
آری آموخته ایم “هیهات من الذلة” را
بابی انت و امّی یا حسین(ع)
به فدای لب عطشان حسین(ع)
ببخشید حسین جان!
ظاهر و ریتم متن سعی می کنه مثل متون “اشک درآر” و “خون به جوش بیار” سال ۸۸ باشه، اما نمی باشه؛ فسنجون رو دیدی؟ باید جا بیفته تا بچسبه لامسب. نمی دونم متنت چرا… انگاری جا نیفتاده خوب!
در مقابل بعضی کامنت ها، چیزی برای گفتن نمی ماند!
😐
فقط امان از جهل… امان!
دوستانی که به داداش حسین گیر میدن و کنایه می زنن که “چرا به قالیباف گیر نمیدی و اگه رییس جمهور بود ازش انتقاد نمی کردی”، واقعاً غیر منصفانه و از روی احساس حرف می زنند.
حسین آقا همواره از هر کسی که لازم بوده انتقاد کرده و اگه لازم باشه باز هم حاج باقر و هر کس دیگه ای رو از تیغ نقد منصفانه خودش می گذرونه.
من خودم به قالیباف رأی ندادم ولی اگه کسی یه کم با متن های آقای قدیانی آشنا باشه، اعتراف می کنه که خط قرمز ایشون فقط امام خامنه ای و نظام جمهوری اسلامیست و نه چیز دیگر.
بهتر نیست به جای پرداختن به فرعیات و ایجاد اختلاف بیشتر بین دوستان حزب اللهی، به اصل قضیه توجه کنیم؟
این روزها که تمام دشمنان خارجی مکتب اهل بیت از آمریکا و اسراییل گرفته تا انگلیس و عربستان و… همه با هم متحد شدن و همینطور منافقان و دشمنان داخلی همه با هم متحد شدند و دندونشون رو برای انتخابات مجلس تیز کردند، بهتر نیست به جای درگیری و اختلاف، فکر ترمیم این شکاف ها و رفع نواقص خودمون باشیم؟
دوستان عزیز این وری و اون وری!
۱۳ آبان در سرتاسر کشور چشم انتظار شما هستیم. یادتون نره که چشم دشمنان هم به من و شماست. فقط آقا و بانو پا نشید بیاید. بچه هارو هم بیارید.
کلیپ «صداقت آمریکایی» توسط سازمان هنری رسانهای اوج منتشر شد:
http://media.farsnews.com/media/uploaded/files/video/1392/08/06/13920806000207.flv
چقدر محرم امسال به موقع داره از راه میرسه، احساس میکنم که محرم و عاشورای امسال اباعبدالله(ع) برکات زیادی رو برای نظام مقدس جمهوری اسلامی به همراه داره، انشاالله
و خون حسین(ع) همچنان می جوشد…
سلام
بهترین مطلبی که از شما خواندم!!!
من هنوز معتقدم باز باید جنگید…
یا علی(ع)
چرا اینقدر سریع و تند به آدم برچسب می زنید؟
“تکلیف گراهای بی نتیجه!”
می شه اصلا اینو معنی کنید؟ من نظرمو گفتم. هرچند با دلیل های آقای قدیانی منهای احساسات تند و سریعشان، درباره ی انتخاب نامزد خاکستری موافق بودم ولی قبول کردن یک انتخاب خاکستری این تبعات رو هم داره. راستی… چقدر برای نظر دیگران احترام قائل هستید.
برای دفعه اول مطلبای شما را می خوندم… خیلی خوب بود!
سلام قطعه ۲۶
به این وبلاگ یه سری بزنید نوشته “جنایت های شما و مکافات های ما” خیلی جالبه!
http://dour.blogfa.com/
سلام
دست مریزاد…
منتظر چنین نوشته ای بودم…
موافقم به ویژه با این بخش:
“مذاکرهای که با تیتر فلان روزنامه و متن بهمان وبلاگ و ۴ تا شعار «مرگ بر آمریکا» و چند تا بیلبورد بخواهد مختل شود، معلوم است پایه و اساس درستی ندارد. مذاکره اگر به معنای حرفهای کلمه «مذاکره» باشد، زیبنده نیست این همه ظریف و شکننده باشد.”
خیلی ها می دونن؛ نمیخوان به روی خودشون بیارند…!
سلااااااااام بر ابراهیم!!!!!!
تازه خوندمش! مخم داره سوت می کشه! نمی دونم تو این جمع چند نفر خوندن ولی توصیه می کنم هر کی نخونده سریع بره بخونه! اگه همه ی ما مثل ابراهیم و دوستاش بودیم الان این مشکلاتو نداشتیم!
واقعا نمی دونم چی بگم در باره اش! حضرت زهرا س بهتر می دونن که بهش فرمودن ما دوستت داریم…
عرفه، غدیر، عشق به حیدر، مباهله
کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله
سربسته گویمت تو فقط روضه گوش کن
ناموس اهل بیت کجا؟! شمر و حرمله
التماس دعا
سید احمد؛
تو جهالت خودت رو دست کم نگیر اخوی!
اون موقع که نیش و کنایه های حسین آقای قدیانی رو تعریف و تمجید می کردی و به به چه چه می کردی از جناب قالیباف، باید می دونستی که بله! این است نهایت خاکستری بودن یک کاندید جهادی که حتی نمی تواند در پایتخت! چهار عدد بنر ضد آمریکایی را نگه دارد!
مراسم پر فیض دعای کمیل
در جوار مزار شهدای گمنام
با نوای حاج محمد نوری زادگان
شبهای جمعه ساعت ۲۳
میدان سپاه خیابان پادگان ولیعصر (عج)
حسینیه فاطمة الزهرا(س)
آقای ظریف؛
بیلبوردها را پایین کشیدید، با ماهیت و ذات شیطانی امریکا چه می کنید؟!
زین پس به جای واژه نامأنوس و بیگانه «دولت تدبیر و امید» واژه «دولت تسلیم و یأس» را بکار ببریم!
بازتاب جمع آوری بیلبوردها در صفحه اول یاهو!
http://en-maktoob.news.yahoo.com/officials-iran-capital-remove-anti-american-posters-113317131.html
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/259545/شکایت-احمدی-نژاد-از-یک-روزنامه
واقعا وطن امروز از روزنامه های زنجیری بیشتر توهین کرده؟؟؟؟؟
حوادث ۸۸ را فتنه نمیدانم!
http://nocutpress.com/fa/news/4534/حوادث-۸۸-را-فتنه-نمیدانم-
“اگر امام خمینی برای شیطان بزرگ خواندن آمریکا از دولتی، دیپلماتی، شورای شهری، جایی اجازه گرفت، امام خامنهای هم برای چفیه روی دوششان، حتما کسب تکلیف خواهند کرد! تا راه روحالله هست و تا خامنهای ما را امام است، هنرمندان انقلابی این آب و خاک، ضمن احترام به همه آنان که باید، برای ارائه هنر خود، تکلیف از خون سرخ شهدا میگیرند و لاغیر.”
“وانگهی، مگر هنگام «تماس تلفنی» از فرزندان انقلابی اجازه گرفته شد که حالا هنرمندان ما بخواهند برای هر قلمی که میزنند اذن از این و آن بگیرند؟! دیپلماتها همان به که درباره حوزه کار خودشان حرف بزنند و به جای مغلطه و فرافکنی، توضیح دهند که در خلال مذاکرات، دقیقا چه داده و چه گرفتهاند؟!”
وای خدای من!
ببین یه عده چطور دارن کینه های قدیمی و جاهلانه شون رو زنده می کنند و قضیه رو به قالیباف ربط میدن. متاسفم حقیقتا…
جناب قدیانی؛
بعد از دفاعیه تون از قالیباف که حرف دل ما بود، این دومین پستیه که معتققققققققققققدم بهش!
اجرتون با صاحب کتیبه ها…
عالی بود متن؛
ولی هیچ حرفی ندارم که درباره دل نوشت آخر متن بزنم… فقط باید مثل “کاش در این تلفن «ننگ به نیرنگ تو» جا نمیماند!” چندین و چند بار بخوانمش. زیاد.
قافله به راه است
و تو را یارای یاری این قافله هست؟!
محرم، قربانگاه غفلت هاست…
تا فرصت هست، بیدار شویم
شاید به قافله حسین برسیم.
لعنت خدا بر سازشکار با آمریکا
خداوند عاقبت ملت ایران را با این دیپلماسى مفلوج ویلچر نشین به خیر کند!
چه ذوقى هم مى کند که ویلچرش را بیگانه مى راند!
و چه افتخارى مى کند که همه حالش را مى پرسند و براى درد کمرش تجویزاتى دارند!
در این مملکت یک آمپولى قرصى کوفتى زهر مارى، نبود به آن کمر وامانده بزنند؟!
ما خزانه مان خالى است
و کمر دیپلماسى مان مفلوج
و همه دردهاى ما از بیلبوردى است
که به صداقت شیطان، شک مى کند!
«عاشورا باز هم به موقع از راه رسید».
.
.
عالی بود.
۱۵ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسین زهرا…
بیاییم خارهای بیابان جمع کنیم… قافله ای در راه است…
سلام؛
برادر حسین، تکلیف خودت رو معلوم کن که دیپلمات های کشور رو صاحب رای و اختیار می دونی یا نه. اگه دولتمردان این کشور مسیری رو میرن و میگن این کارای شما مخل دیپلماسیه، آیا نباید قبول کرد؟ آیا همون قدر که برای آزادی بیان و آزادی عمل خودتون حق قائلی برای نظر مخالفت هم حقی متصوری؟
شما که این همه ادعای امام امامتون گوش فلک رو پر کرده، چرا حقوق حاکمانتون رو رعایت نمی کنید؟ روحانی و ظریف و هیچ کس دیگه امام معصوم نیستند اما رعایت حقوق حاکم شرط لازم برای ادای حقه. تا اونجا که یادمه تو کل تاریخ دندون رو جیگر گذاشتن و تحمل ناگواری ها اخلاق سلمان و مالک اشتر بوده که دود نداشتند. هوچی گری و وااسلاما و وا قرآنا سر دادن کار خوارج و کندی ها. هر چند، از کوزه همان برون تراود که در اوست.
والسلام علی من اتبع الهدی.
وطن امروز
پس از ۳ ماه وقفه
«وطن امروز» از شنبه به دکههای مطبوعات بازمیگردد
روزنامه وطن امروز از شنبه هفته آینده به روی دکههای مطبوعات میآید.
سلام بصیرت!
عجب متنی نوشتی بصیرت.
“حاج باقر” کجای ماجرا ایستاده؟ اگه بجات بودم از شرم نمینوشتم.
“حاج باقری” که با چهار تا روزنامه صداقت آمریکایی رو کشید پایین…
بدبخت مرتضوی که سالها تو جبهه شما نمکنشناسا بود و سالها صف مقدم مبارزه با مدعیان اصلاحات بود و براتون کم نگذاشت و آخرش در روزی که مرخضی بود تبدیل شد به متهم اول! متهم اولی که یکی از خانوادهها ازش رضایت دادن اما شما نمکنشناسا…
مهم نیست! خدا شما رو زده…
حذف بیلبوردها با اشاره بیت صورت گرفت، نه قالیباف!!! لابد از نظر احمق های کج فهم پایداری چی، آقا هم سازشکار و ترسو هستش!!
متن عالی بود. هم این متن و هم متن ستون یسار.
تبریک بابت روزنامه وطن امروز!
ما را بابت شهدایمان ببخشید که با بدن غرق در خون، فضای صلح و صفا را مکدر کردند! ما را بابت خس خس سینه جانبازان شیمیایی عفو کنید؛ سرفهشان مخل سفره دیپلماسی است!
من پیشنهاد میدهم نام «همت» هم از بزرگراه امالقری حذف شود، چرا که بدن بیسر، زبان مذاکره را چه میفهمد؟! عامل اختلال و تکدر خاطر، از آستین خالی خرازی بیشتر؟! و اگر خون این چند شهید اخیر هم به گوشهای از مسیر مذاکرات ضرر زده، باز هم شرمنده!
دوستان ناپایدارى که تا نوک دماغشون رو هم نمى تونن ببینن؛
لطفا هیس! احمق ها کامنت نمى گذارند!
این گروهگ پایداری مایه ننگ و عار مقاومت و حزب الله شده…
برای مشاهده ی گزارشهای مربوط به شهید ابوطالبی (یکی از شهدای گمنام کهف الشهدا که به تازگی با خواب مادرش شناسایی شد) به وبلاگ محفل شهیدان قدم بگذارید.
mahfeleshahidan.blogfa.com
طبق معمول حاج حسین ما عالیه
فقط خیلی دوست داشتم وقتی سایت بالا میاد اولین مطلبی که می بینم در مورد شهید مجید ابوطالبی باشد که مزارش با خواب مادرش پیدا شده
دلمون ترکید حاج حسین از…
احسنت به درایت دانشمند جوان آیت الله آملی…
آنکه باید شرمسار باشد، شمایید که علیه رای مردم شورش کردید!
“ولایتی” رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.
میگن عرق کارگر خشک نشده مزدشو باید داد!
وزیر اطلاعات: خرابکاران هسته ای بازداشت شده، دزد ضایعات آهن بوده اند!
رییس سازمان انرژی اتمی: من به وزارت اطلاعات اطمینان دارم ولی این چه دزدهایی هستند که دیوار بتنی را حفر کرده اند!
تنها آن مردی که رفته است سازشگر نبود و صهیونیست ها شب ها از شنیدن نامش وحشت می کردند و خدا خواست آخرین روز رفتنش هم روز مبارزه با زیاده خواهی های اسراییل باشد…
یادش به خیر!
زمان بچگی ام را می گیم. از یه شهری به شهر دیگه با نامه ارتباط برقرار می کردیم. ما بچه ها سر تف مالی کردن سر نامه با هم دعوا می کردیم. چون سواد جایی نبود و یکی که سواد داره باید بلند می خوند… تو نامه مودبانه حال همه پرسیده می شد و…
اما…
حالا همه سواد دارن و نامه شده فشار دادن دگمه. آره… همه چی فرق کرده، حتی متن نامه! این روزا همه به هم بد و بیراه می گن و…
من موندم انصافا بعضیها خودشون هم نمی فهمند که چی می گن…
بعدا میگن چرا نظرمون! رو تایید نکردی؟!
مخصوصا این چیزچی های رفاعه مسلک!!
اصلا می خوای کور شه چشم حسودا این کامنت من رو تایید نکن…!
وقتی در بین حزب اللهی ها اختلاف باشد دشمن سوء استفاده می کند…
عالیییییییییی…
اسطوره تیمت دوپینگی از آب در نیاد، بلند صلوات!!
زود به زود مطلب بنویسی، بلند صلوات!
سوژه ریخته عین چی! کیه که جمع کنه!
آقا ظریف با ویلچر یه بند پای فیسبوکه. ماشالا هر مطلبش هم
۲۰ – ۳۰ هزار تا لایک می گیره! بچه های ژاپنی ربات انسان نما میسازن،
وزیر ما دنبال لایکه! بزن لایکو!
آقا نجفی، توصیه اکید داشته خانواده ها به همراه زن و دختر،
بریزن تو قهوه خونه ها! قلیون هم فقط دو سیب و خوانسار! با ذغال نسوز.
آقا جنتی زده تو کار تک خونی زنونه! عنقریب از قاسم گلی هم دعوت کنه
بیاد ایران. چه کنسرتی بشه کنسرت قاسم گلی با جواد یساری!
سید خندان هم که داره تراول و چک میده به مجلات، عکسش بیاد
روی جلد. شب چله هم که بساط داره اساسی!
به جز مش زدن و هایلایت کردن! زده تو کار یتیم نوازی منافقین محبوس!
مجلس بعدی هم که یحتمل میزنه رو دست مجلس ششم.
خزانه رو هم دو ماه ترتیبشو دادن!
وزیر نفت رو هم که رهاش کنی به امان خدا، کلا تولید نفت ایران
رو روزی ۲۲ تا بشکه اعلام میکنه!!
معلوم نیست این ۲٫۵ میلیون بشکه ای که هر روز صادر می کنیم،
توش پشمه؟ کشکه؟ پسته رفسنجونه؟ چیه بالاخره.
خلاصه آقا، صد رحمت به ۷۶!
که ایندفعه این مار خورده های افعی شده! مثل تراکتور دارن شخم میزنن!
دامت براکته! زده به سیم آخر. یا رهبری یا خودکشی!
هیچ راه دیگه ای هم نداره!
حسن آقا هم که کلا ول کرده! یعنی واقعا ول کرده ها! بچه دیگه کشش نداره!
خدایی من یکی که دارم افسردگی می گیرم با این کابینه بی خود…
آقای حسین قدیانی!
من هم ایرانی و هم بسیجی و هم مسلمان هستم. خواهان از بین رفتن اسرائیل هم می باشم. ولی مثل شماها پاچه خوار نیستم. در این ۳۴ سال که اسرائیل از بین برود گفتید همه اش شعار بود؛ کاش شعار نمی دادید، کاری می کردید که واقعا اسرائیل از بین می رفت. تاثیر این شعار هم به جز آسیب پذیر بودن مملکت و عذاب کشیدن ملت چیزی نداشت. تو را خدا… تو را به دینی که دارید، بگذارید کسی که می خواهد کار کند، کارش را انجام دهد. به خدا در این ۳۴ سال صدمه ای که دین دیده در زمان یزید ندیده بود. وضع مملکت را هم با ۳۴ سال قبل ترکیه مقایسه کنید. حرف زیاد است. بحث را تمام می کنم و می گویم که خدا بهتان انصاف بدهد حداقل از طرف مردم سخن نگویید. مردم دین شان را خودشان انتخاب کردند و به هیچ چیزی وابسته نیست. درد شما چیز دیگری است. غصه دین مردم را نخورید. این دین خداست؛ پر پرنده نیست با هر بادی از بین برود. داغ تر از آش نباشید. ما هم جبهه رفتیم و شهید دادیم…
دم شهردار مشهد گرم
بیلبورد های صداقت امریکایی را در مشهد نصب کرده.
“بیلبوردهای ما به شهر برمیگردد!”
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/179735
بدون شرح…
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920809000514
از آقای هاشمی رفسنجانی تقاضا داریم مزد گروهک پایداری اصلح شناس!!! را هم پرداخت کند.
لبیک یا حسین
به روزم…
دلم برای صدایت تنگ شده خامنه ای …
۱۳ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسین زهرا…
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
سلام آقای قدیانی؛
بگذار سخنگوی وزارت خارجه بیلبوردها را غیر قانونی بداند، بگذار با فشار بیلبوردها را پایین بیاورند اما عاشورا را نمی توانند از ما بگیرند…
سلام
هنوزم واسه قالیباف سینه چاکی می کنی؟؟؟؟ ببخشید این جوری حرف می زنم ولی یادم میاد قبل از انتخابات یه چیزایی به جنابعالی گفتم از سابقه ی درخشان کسی که بهش چشم بسته رای دادی!
بیانات حضرت آقا در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان۱۳۷۳/۰۸/۱۱
“مرگ بر امریکا” را کسى به ملّت ایران یاد نداد. از اعماق جان یکایک مردم برآمد که: «مرگ بر امریکا». حال عدّهاى در گوشه و کنار پیدا مىشوند و مورد سؤال قرار مىدهند که «چرا؟». چرا شما این «چرا» را به جایگاه خودش نمىبرید؟ چرا نمىپرسید که چرا رژیم امریکا با ملّت ایران،به جرم اینکه خواسته است مستقل باشد، این همه کینهورزى و دشمنى کرد و باز هم مىکند؟
احسنت
عالی بود.
«فقط شما یزید زمانه را نشناختهاید! ما هنوز همه بیلبوردهایمان را نصب نکردهایم؛ آن روز کل شهر «حسین حسین» میگوید! آن روز کسی خواهان مذاکره با یزید نیست! آن روز عاشوراست! هر روز عاشوراست! بیلبوردهای ما به شهر برمیگردد! ما هرگز با یزید به بازی «برد برد» نمیرسیم!»
تبارک الله آقای قدیانی…
حاجی؛
قبلنا از بارونم می نوشتی، از پاییز! و…
عالی بود آقا داداش؛
دستت درست…
تبدیل ۱۳ آبان امسال به ۹ دی دیگر
سلام حاج حسین؛
آقا من دغدغه دارم راجع به آمریکا بنویسم ولی چند روزیه به شدت درگیرم نمی دونم چه کنم…
اشک ما رو در آوردی!
وقت آن کس خوش که شوری ریخت در اوقات ما
.
حسین آقا بی طرفانه نوشته ای. خدا خیرت بده.
در مورد محرم هم خوب نوشتی.
هیچ حواست هست سال ۸۸ هم خون حسین (علیه السلام) برهان شد؟ سال ۸۸ هم عاشورا فتنه رو از کف خیابون جمع کرد.
این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته. این محرم و صفر است که دست ما رو همیشه گرفته. گردش سال قمری روی اتفاقات شمسی قشنگه.
سلام قولا من رب رحیم
خدا قوت!
به نظرم افرادی که میان اینجا و در این موقعیت زمانی بر طبل اختلاف میان نیروهای اصولگرا و ولایتمدار می کوبند ماموریت دارند تا آتش ایجاد فتنه را بین نیروهای ولایتمدار همچنان شعله ور نگه دارند و سیاست اینها عین سیاست روباه استعمار پیر انگلیس چیزی دیگری نیست: تفرقه بیانداز و حکومت کن.
دوستان گرامی هوشیار باشند و در میدانی که این افراد برای شان تعیین می کنند بازی ننمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی
التماس دعا
عالی بود مثل همیشه. تیترش یه دنیا حرف داشت واسه گفتن…
همین احساسی که در ظاهر شما به شیطان بزرگ داری رو، مردم جنگ زده سوریه به تو و مزدورهأی مثل تو که اون کشور رو به خاک تبدیل کردن دارن، این یادت باشه. شما هم برای منافع خودتون هر جائی رو که تونستین تو کشورای اطراف به گند کشیدید. اگه قدرت آمریکا رو داشتید که کل زمین رو به گند می کشیدید…
۳۶ ساعت تا ۱۳ آبان
مرگ بر آمریکا
ناشناس؛
شما کجایی؟ از کدام مردم سوریه حرف می زنی؟ احتمالا منظورت جگرخوار های وهابی که نیست؟!
والا تا جایی که ما شنیدیم مردم سوریه دعا می کنند به جانِ بچه های ما و التماس می کنند که تا کم شدن شرِ سلفی ها و رفقا، تنهایشان نگذاریم!
پیرمرد عزیز؛
آفرین به این تغییر آواتار!
صفحه یک “وطن امروز” قشنگ بسته می شود؛ هم در ظاهر، هم در معنی
ترکیب “تیتر یک” و “عکس یک” عالی است…
http://www.vatanemrooz.ir/
ناشناس ۲۰:۵۹
اگه گندی هم زده شده از طرف امثال شماها بوده. در افکار عمومی داخل کشور که شماها به عنوان خائنین به کشور شناخته می شوید. در خارج از کشور هم دشمنان تا مدتی به شماها امید دارند و وقتی تاریخ مصرفتان تمام شد، عین یک تکه آشغال دور ریخته می شوید. چون کسی که خائن به کشور خودش باشد حتی دشمن هم به او اعتماد ندارد.
این نکته مهم را به گوش تمام کسانی که عین خودتان هستند برسانید.
سید؛
و البته این:
http://vatanemrooz.ir/1392/8/11/VatanEmrooz/1172/Page/1/
منتظر نوشته های آقای قدیانی در دوره جدید روزنامه وطن امروز هستیم.
ترانه جدید «مرگ بر آمریکا» حامد زمانی
http://www.snn.ir/NSite/FullStory/Video/?Serv=12&Id=271678&Sgr=251
وجدانا قشنگ خوانده حامد زمانی؛ دمش گرم!
شعرش هم مثل همیشه عالی است.
آدم کیف می کند!
مرگ بر سفارت شنود…
مرگ بر قتل خنده های روشن علیرضا…
مرگ بر گلوله ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا…
دوستان! مثل اینکه حضرت آقا فردا سخنرانی دارند. درسته؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سید! این آواتار رو چه جوری می شه گذاشت؟ در حد برنامه نویسی فوق پیشرفته است؟!!
افراطی ضد اعتدال؛
بله، درسته!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این سایت راهنمای آواتار است.
البته اول باید ایمیل داشته باشی بعد آواتار انتخاب کنی!
http://www.blogsky.com/gravatar
کم کم سیاهی علمت دیده می شود
آثار خیمه های غمت دیده می شود
افتاده سینه ام به تپش های انتظار
از پشت اشک، بارگهت دیده می شود
السلام علیک یا اباعبدالله(ع)
التماس دعا
بوق آزاد (گفت و شنود)
گفت: سناتور «رابرت منندز» رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفته است؛ ایران در پی تولید سلاح هستهای است!
گفتم: غلط زیادی کرده. دیگه چی؟!
گفت: همین سناتور گفته است در ایران برای آزادی بیان و حقوق بشر احترامی قائل نیستند.
گفتم: انداختن بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، راهاندازی ۲۵ جنگ خانمانسوز طی ۳۰ سال گذشته، زندانهای گوانتانامو و ابوغریب، سوزاندن زندهزنده اعضای فرقه دیویدیان در آتش، شلیک موشک به هواپیمای مسافربری، قتلعام مردم عراق و افغانستان و فلسطین و مصر و اخیرا افشای جاسوسی از سران و مردم در اروپا و آسیا و… نشانه احترام به آزادی و حقوق بشر است؟!
گفت: چه عرض کنم؛ گفته است آزادی واقعی فقط در آمریکا وجود دارد.
گفتم: یارو دوزاری قورت داده بود، تا صبح بوق آزاد میزد!
مزاحم نشوید، فروشی نیست! (یادداشت روز)
http://www.kayhan.ir/920812/2.htm#N202
خدا حفظ کنه محمدمهدی سیار و حامد زمانی رو…
نسخهی با کیفیت اصلی:
http://ayyam.net/product.php?id=72
و ایضا استاد قرهباغی…
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/181265
مرگ بر آمریکا؛
درود بر وطن امروز…
حالا که عزیزان؛ به خصوص سید احمد بزرگوار، با صدای حامد زمانی دوست داشتنی صفا می کنند، این ترانه ی زیبا، که تقدیم به ساحت مقدس مادر سادات، حضرت فاطمه زهرا (س) شده رو گوش کنید…
من که شاید ۵۰ بار گوشش دادم!
حضرت مهتاب:
http://bachehayeghalam.ir/audio/last-audio/%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8/
وبلاگ حــِــذر؛
پوستر + یادداشت | ما آمریکا را زیر پا می گذاریم!
http://hezr85.blog.ir/post/65
جواب اون دوستی که گفت صداقت آمریکایی تو مشهد نصب شده باید بگم که جمع شد!
ما هم که اینجا سانسور شدیم رفت.
آفرین ابن الشهید…
احسنت بر این قلم توانا و هوشمند.
شما مایه دلگرمی امت حزب اللهید. داشتن چنین روزنامه نگار با وجدان و ولایتمداری، افتخار ماست.
……
ان شاءلله به حق ماه محرم کارها همانطور پیش بره که خواست خداوند متعال و شهدای گرانقدرمون می باشد.
فدای رهبر انقلابی مان!
الهی شکر… الهی شکر… الهی شکر…
به عدد مخلوقات عالم شــــکر برای نعمت ولایت و حضرت امام سیدعلی خامنه ای…
قسمت بیست و دوم مجموعه «دکتر سلام»
http://www.snn.ir/NSite/FullStory/Video/?Serv=12&Id=271870&Sgr=0
چشم انتظار ممنون. دنبال همچین آهنگی بودم که نه مداحی باشه نه موزیک، این آهنگ
همه چیز داره!
قطعه ۲۶؛
از اول محرم تا ده شب وبلاگ اشارات و تنبیهات روضه خونی داره.
وقتی کسی خلاف نظر ما گفتاری ارائه میکند فورا حالت دفاعی میگیریم.
بنازم کرامت آقا را که سال ها پیش، و بعد بارها تذکر داده و میدهد ولی بعضا لیبرال ها لبخند می زنند که نمی شود. باز ایشان تحمل میکند.
اول سال نیز پیام حماسه اقتصادی میدهند، مسئولی گوشش بدهکار نیست.
عاقبت خود با آغاز حرکت نرمش قهرمانانه عملا هم آموزش تجربی تذکراتش را می دهد، و هم راه آغاز حماسه اقتصادی را نشان میدهند.
مدت ها در فکر دلیل نرمش قهرمانانه بودم تا پاسخ را در سخنان اخیر ایشان دریافتم؛
ایشان بار دیگر با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت محترم و مسئولان، در عرصه دیپلماسی و مذاکرات، خاطرنشان کردند:
“این اقدام، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر اما اگر نتیجه گرفته نشد، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد.”
خداوند چه منتی بر ما نهاد و چه کریمی را بر سر ما مستقر کرد. الحمدللّه رب العالمین…
نصف صحبت های آقاتون همین حرف های قدیانی و کامنت های سیداحمد بود دیگه.
مشخصه دقیقا همون تفکری رو دارید که آقاتون می خواد.
خوش باشید دور هم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مراد؛
در مورد رابطهی مراد و مریدی چیزی شنیدی؟
آقا مراد ما؛ ما مرید آقا
خوشی از این بالاتر؟!
حضرت آیت الله خامنهای تاکید کردند: هیچکس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند، اینها بچه های خود ما و بچه های انقلابند. یک ماموریت سختی را برعهده دارند و هیچکس نباید ماموری را که مشغول کاری است تضعیف کند.
ایشان افزودند: همانطور که در مشهد هم گفتم، به مذاکره خوشبین نیستم، ولی باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمیکنیم و این تجربه، ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد، اگر مذاکرات به نتیجه برسد که چه بهتر، ولی اگر نتیجه نگرفتند معنایش این باشد که کشور باید روی پای خودش بایستد.
جناب …!
لطفا؛ گزینشی مطلب نزنید! این جمله ی آقا، می دونید یعنی چی؟ مثالِ “العاقل یکفیه الاشاره” هست. کنایه ی عمیقی درش نهفته، که باید ما و شما و مسئولین محترم، خوب درکش کنیم…
فرمودند:
بأذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی کنیم بلکه تجربه ای در اختیار ملت قرار می گیرد، که مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای ۸۲ و ۸۳، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد برد!
چشم انتظار؛
این جماعت را جدی نگیر، این ها همان تبلیغات چی های بی جیره و مواجب و ساده لوح اند!
شکر خدا بیانات امروز حضرت آقا به قدری شفاف و صریح بود که جای هیچ ابهامی نگذاشت و بعضی ها با گزینش کردن جملات ایشان، راهی از پیش نخواهند برد!
الحمدلله رب العالمین…
دلم از روی ماهش گشته روشن
ز آوای خوشش گردیده گلشن
نمی دانم چه رازی در دم اوست
یقین دانم که مهدی(عج) همدم اوست
به جان دل خرم هر نکته اش را
بنازم آن ید عباسی اش را
اللهم احفظ قائدنا و سیدنا امام الخامنه ای
الحمدلله رب العالمین…
این هم یک آهنگ ضد آمریکایی دیگه! (فارسی، عربی) از حامد زمانی؛
http://jomhouriat.ir/PooyaSoftPublisher/Storage/Videos/20131102183413-13920811181608748145459.flv
مرگ بر آمریکا
مرگ بر آمریکا
مرگ بر آمریکا
فردا ۱۰ صبح
مقابل لانه جاسوسى
این هم یک حرکت عجیب از درخت نارنگی حیاط ما!!
http://upload7.ir/images/42822704653372779592.jpg
http://upload7.ir/images/85453048454890245705.jpg
http://upload7.ir/images/42898890088382489132.jpg
۱۴ساعت تا ۱۳ آبان
مرگ بر امریکا و امریکا پرستان
خوش به حال آنها که فردا مقابل لانه جاسوسى شیطان بزرگ فریاد برائت مى کشند!
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
برادر؛
احتمالا بیشتر نگران کاسبی رفقای عزیز از تحریما هستید. لطفا از شهدا و خانواده هاشون مایه نگذارید برای هزار میلیارد هزار میلیارد کاسبی دوستان!
بسم رب المهدی
سلام؛ در کل خوبه!
تقاضا دارم یه سر به روزنامه بهار بندازید که در صفحه نخست شماره ۲۵۳ خود (چهارشنبه اول آبان ۱۳۹۲) یادداشتی تحت عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به قلم علیاصغر غروی از چهرههای منتسب به حزب نهضت آزادی ایران منتشر کرد.
و جوابی به این منافق بدهید. البته جنبش مصاف در این زمینه عالی کار کردن.
یک مشت مریض روانی هذیان گوی بی درد و بی خبر از احوال مردم…
فقط عااااالی…
مخصوصا درد دل آخر
یعنی قلمتون حرف نداره…
سلام… زیبا بود و جالب.
راستی! هر وقت میرم بهشت زهرا، سر مزار پدر بزرگوارتون میرم و میگم احسنت با این پسرتون.
و من الله التوفیق…
آخ! ق ل ب م