جنگ! با ما در لفافه حرف نزن…

به ظاهر زمختش نگاه نکنید، با معرفت تر از جنگ پیدا نمی شود!! جنگ اسمش بد در رفته؛ این روزها بیشتر! هیچ دقت کرده اید چرا در تقابل جنگ و صلح، این فقط جنگ است که نوستالژی دارد، حرف و حدیث دارد، گفته ها و ناگفته ها دارد؟! عجبا، حتی آنهایی که اسم خود را «صلح طلب» گذاشته اند هم، به وقت خاطره، دم از مخاطره جنگ می زنند! من فرمانده جنگ بودم، من محور جنگ بودم، جنگ این را داشت، این را نداشت، این خوبی را داشت، آن را نداشت! کی و کجا صلح به پای جنگ رسیده در این همآورد؟ صلح از جنگ بهتر نیست، بلکه جنگ از صلح مظلوم تر است! من قبول دارم که اغلب می گویند «زنده باد صلح» اما حتی همین جماعت نیز، همه ادعای شان جنگ است، نان جنگ می خورند و دم از صلح می زنند! هر چقدر «صلح کجایی که دلم تنگ توست» بی مزه و فی الواقع موهوم است، عجیب به دل می نشیند این «جنگ کجایی که دلم تنگ توست»… اما «عجیب»! یعنی با همه زخم هایش! با همه بی معرفتی هایش! با همه شکستگی ها و دلشکستگی هایش! جنگ است دیگر! ۱۴ استخوان شکسته و ۳۳ سال استخوان لای زخم… مرتضی در سپاه مدافعان خرمشهر، عمر جنگ به ۱۰ روز نرسیده غیبش زد. «چه بلایی سر مرتضی آمده بود؟» این شده بود معمای بچه ها! آیا غریب و تنها در گوشه ای از خرمشهر به شهادت رسیده بود؟ آیا اسیر شده بود؟ آیا پیکرش را سوزانده بودند؟ آیا…؟ آیا…؟ بعد از ۳۳ سال، به همه این اما و اگرها، شهید خود پاسخ داد، با پیکری رنجور از شکنجه و مدفون در خاک اردوگاه الرمادی! از ۵۹ تا ۹۲ می شود ۳۳ سال… ۳۳ سال انتظار، ۳۳ سال گوش به زنگ بودن، اما از ۵۹ تا ۶۷ می شود ۸ سال… ۸ سال دفاع مقدس بی سنگر در انفرادی الرمادی! از ۵۹ تا ۹۲ می شود ۳۳ سال… اما از ۶۷ تا ۹۲ می شود ۲۵ سال… ۲۵ سال شهادت…

این نام را به خاطر بسپارید: «شهید مرتضای رفیعی دستجردی …» کاش این نام طولانی تر بود تا از آن گذر نمی کردیم! کدام خیابان، کدام اتوبان، کدام کوچه، و کدامین عدد، این نام بلند را تاب می آورد؟! قله ای، کوهی، بلندایی مگر برازنده شکوه مقاومت سردار انتظار باشد… شاید! راستی، شهید مقاومت در اسارت! شهید بعد از قطعنامه! شهید زمان صلح! شهید این روزها! بعد از این همه سال، آمده ای که چه بگویی؟! دقیقا چه بگویی؟! ما که داشتیم زندگی مان را می کردیم… جنگ! نمی دانم این از بی معرفتی توست یا از اوج معرفتت که ما هم بی خیال می شویم، تو دست از سر ما برنمی داری! جنگ جنگ جنگ! ما که اول گفتیم آنقدرها هم که ظاهرت نشان می دهد، بی معرفت نیستی؛ اما تو هم دیگر از جان ما چه می خواهی؟ جنگ! با ما در لفافه حرف نزن…

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سنگربان می‌گوید:

    “شهید بعد از قطعنامه! شهید زمان صلح! شهید این روزها! بعد از این همه سال، آمده ای که چه بگویی؟!”… با ما در لفافه حرف نزن…

  3. ... می‌گوید:

    جنگ! با ما در لفافه حرف نزن… 🙁

  4. حسین26 می‌گوید:

    به نام خدا
    شهدا شرمنده ایم
    http://raztv.ir/video+g4h69jnb4i

  5. یل می‌گوید:

    ما پیروزیم…

    به اذن الله

  6. ف.طباطبایی می‌گوید:

    نمی دونم چی باید بگم بعد از خوندن این جملات.
    بهت و بغض…

  7. پسرشهید می‌گوید:

    “چرا در تقابل جنگ و صلح، این فقط جنگ است که نوستالوژی دارد”

    آه جبهه کو برادرهای من…

  8. سیداحمد می‌گوید:

    “۱۴ استخوان شکسته و ۳۳ سال استخوان لای زخم…”

    دارم سعی می کنم تصور کنم!
    تصور کنم ۱۴ استخوان شکسته، یعنی چه؟
    تصور کنم ۳۳ سال چشم انتظاری و صبر و دلتنگی، یعنی چه؟

    وظیفه ما… وظیفه مسئولین…

  9. یل می‌گوید:

    دردناک اونجاست که برخی ها هم اگه سوابق انقلابی دارن سعی می کنن اونو کتمان کنن

    و بگن که بنده تنها کار فرهنگی کرده ام(!)

    کانه انقلابی بودن با فرهنگی بودن در تضاده

    حال این که انقلاب و دفاع جانانه فرزندان خمینی، فرهنگی ترین انقلاب و جنگ جهان بود.

  10. سنگربان می‌گوید:

    یعنی وطن امروز دوباره قرار منتشر بشه؟!
    خدا رو شکر…
    انشاالله در برابر روزنامه های زنجیره ای که مثل قارچ سر بر آوردن روزنامه های حزب الله هم تعدادشون بیشتر بشه!

  11. پسرشهید می‌گوید:

    “شهید زمان صلح! شهید این روزها! ”

    آتیشمون زدی پهلوون

  12. محسنی می‌گوید:

    «شهید مرتضای رفیعی دستجردی …» کاش این نام طولانی تر بود تا از آن گذر نمی کردیم! کدام خیابان، کدام اتوبان، کدام کوچه، و کدامین عدد، این نام بلند را تاب می آورد؟!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    اشک و اشک و اشک…

    سالار! ممنون.

    آه… “۸ سال دفاع مقدس بی سنگر در انفرادی الرمادی!”
    آه… “مدفون در خاک اردوگاه الرمادی!”

    یا حسین…

  14. سیداحمد می‌گوید:

    احسنت به این قلم بی نظیر…
    چه کردی داداش با همین چند جمله!

  15. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    میان خاک سر از آسمان در آوردیم
    چقدر قمری بی‌آشیان در آوردیم

    وجب‌وجب تن این خاک مرده را کندیم
    چقدر خاطره‌ی نیمه‌جان در آوردیم

    چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
    چقدر آینه و شمعدان در آوردیم

    لبان سوخته‌ات را شبانه از دل خاک
    درست موسم خرماپزان در آوردیم

    به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم
    عجیب بود که آتشفشان در آوردیم

    به حیرتیم که ای خاک پیر بابرکت
    چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم

    چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم
    ز خاک تیره ولی استخوان در آوردیم

    شما حماسه سرودید و ما به نام شما
    فقط ترانه سرودیم – نان در آوردیم –

    برای این که بگوییم با شما بودیم
    چقدر از خودمان داستان در آوردیم

    به بازی‌اش نگرفتند و ما چه بازی‌ها
    برای این سر بی‌خانمان در آوردیم

    و آب‌های جهان تا از آسیاب افتاد
    قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم

    سعید بیابانکی

  16. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “مرتضی در سپاه مدافعان خرمشهر، عمر جنگ به ۱۰ روز نرسیده غیبش زد. «چه بلایی سر مرتضی آمده بود؟» این شده بود معمای بچه ها! آیا غریب و تنها در گوشه ای از خرمشهر به شهادت رسیده بود؟ آیا اسیر شده بود؟ آیا پیکرش را سوزانده بودند؟ آیا…؟ آیا…؟ ”

    چه وضعیت سختی داشتند خانواده اش…
    چشم انتظاری…
    فدای دلشون

  17. شیدا می‌گوید:

    اى “شهید مقاومت در اسارت”٠
    … دشمن باید بداند آخر پیروزى از ماست
    فتح و بهروزى از ماست، آخر حق با ماست!

  18. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    منتظر این نوشته تو روزنامه وطن امروز هستیم.

    شادی روح شهید بزرگوار صلوات

  19. پاییز انتظار می‌گوید:

    هنوز که هنوره داریم از سفره پر برکت جنگ ارتزاق می کنیم.

    شکرالله…

  20. یل می‌گوید:

    خصوصی/

    …………………

  21. gomnam 67 می‌گوید:

    ندیدم آینه ای چون لباس خــــــــــــــــــــاکی هـــــــــــــــــــــــا…

    احسنتم

    *قدیانی مچکریم*

  22. چشم انتظار می‌گوید:

    همیشه، صلح با ظاهر آرام و بی دغدغه اش! همراه با راحت طلبی و عافیت گزینی بوده. هیچکس از امنیت و صلح و آرامش بدش نمیاد، ولی صلحی که انسان رو به دنیا طلبی و روزمرگی و فراموشی مشغول کنه، همون بهتر که هرگز نیاد! صلح باشه برای اونهایی که برای بدست آوردنش، حاضرند با دشمن دین و ناموسشون، در زیر یک سقف زندگی کنند. به نظر من، اون صلحی ارزش داره، که به خاطرش بجنگی. از دل صلح، هیچ وقت امثال باکری و همت و چمران و کاوه و مرتضای رفیعی دستجردی و… بیرون نمیاد. این نظر منه!

  23. مرادیان می‌گوید:

    درسته که این شهید عزیز واقعا خاص و کم نظیر هستن اما آقای قدیانی؛ شما هم شاهکار کردید در نوشتن این مطلب.
    اجرتون با سیدالشهدا…

  24. مروارید می‌گوید:

    دعا کنید که خداوند لذت شهادت را نصیب همه ما بگرداند.

  25. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    “صلح از جنگ بهتر نیست، بلکه جنگ از صلح مظلوم تر است! من قبول دارم که اغلب می گویند «زنده باد صلح» اما حتی همین جماعت نیز، همه ادعای شان جنگ است، نان جنگ می خورند و دم از صلح می زنند!”

    دقیقا

  26. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    «جنگ کجایی که دلم تنگ توست»
    .
    .
    جنگ مظلوم…

  27. رضا اعتدال طلب-پزشک می‌گوید:

    انشاالله حرکت ما هم در امتداد حرکت شهدا باشه
    در ضمن زنده باد صلح ابدی و پایدار
    و زنده باد دفاع!
    در قرن ۲۱ جایی برای جنگ وجود ندارد!
    امریکا که ابر قدرت نظامی است در باتلاق عراق و افغانستان دست و پا می زند
    عبرت ها چه زیاد و عبرت گیران چه اندک اند. امیر المومنین(ع)

  28. ناشناس می‌گوید:

    شریعتمداری یکه و تنها داره جور خیلی ها رو می کشه
    من که نه نوشتنم خوبه و نه مقبولیت دارم، شما که می تونید کاری بکنید…

  29. به جای امیر می‌گوید:

    مشکل (گفت و شنود)

    گفت: قیمت آب هم گران شد.
    گفتم: خب! که چی؟!
    گفت: چند هفته قبل تخم‌مرغ و کره و شیر هم گران شده بود.
    گفتم: زبونتو گاز بگیر! گرون نشده، اسم این اصلاح تعرفه است! مثل اینکه هنوز پیام اصلاحات رو درک نکردی!
    گفت: ولی قرار بود مقابله با گرانی در اولویت برنامه‌ها باشه. اما، از قرار معلوم، شدت عزل و نصب‌ها وقتی برای رسیدگی به معیشت مردم باقی نگذاشته است.
    گفتم: چه عرض کنم؟! به مصداق شعر دستکاری شده حافظ؛
    «مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش»
    گفت؛ دنیا شده از مشکل پُر، اینهم روُش!

  30. ناشناس می‌گوید:

    به نظر من جنگ ذاتی انسان است.
    تا وقتی که امام زمان ظهور نکردند جنگ بین حق و باطل ادامه دارد و بعد از ظهور هم هنوز جنگ داریم. جنگ انسان با هوای نفسش.
    تا دشمن هست جنگ هم هست. هر چند نامرئی… هر چند نرم…
    چه اون دشمن شیطان (چه بزرگش و چه کوچکش) باشه چه اون هوای نفسی که دشمن ترین دشمن ماست. که هر چی می کشیم از دست همین دشمن ترین دشمن است!

  31. سلام می‌گوید:

    رضای اعتدال!

    ۱) خوب گفتی؛ “امریکا که ابر قدرت نظامی است در باتلاق عراق و افغانستان دست و پا می زند”… خب پسر خوب! این چه ابدرقدرتیه که در باتلاق دست و پا می زنه؟؟!! و آیا خنده دار نیست که مذاکره با کشوری که خودش توی باتلاق داخلی و خارجی گیر کرده را راه نجات خودمان بدانیم؟؟!!

    ۲)) اگر “در قرن ۲۱ جایی برای جنگ وجود ندارد” این همه تروریست جنگ طلب در سوریه چه می کنند؟؟!!

    ۳))) اونی که توی باتلاق گیر کرده، هم جنگ و هم صلح آمریکایی هاست. لذا بهتره که جنگ ما با جنگ یانکی ها قیاس نشه. اونی که مثل جنگ طلبی آمریکایی ها توی باتلاق گیر کرده، خط سازشه… هنوز مونده این خط بفهمه که از نرمش قهرمانانه دولت و حکومت ما چه رکبی خورده…

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    ناشناس؛

    کیهان در این ۱۰ روز اخیر ۲ اشتباه فاحش داشت؛ هم تحریف سخن آقا در تیتر یک کیهان، کار بی خودی بود، هم تیتر یک ظریف، نا به جا بود.

  32. قاصدک منتظر می‌گوید:

    «شهید مقاومت در اسارت! شهید بعد از قطعنامه! شهید زمان صلح! شهید این روزها!»
    ای مظلوم برادرم!
    قصه ی غربتت، قصه ی اسارتت، قصه ی شهادتت، غصه ها دارد…
    زمان بین رفتن و آمدنت را فاصله ای است ۳۳ ساله…
    ۳۳ سال وقت کمی نیست برای عده ای که امروز معنای صلح را با لودر مسموم ذهنشان زیر و رو کنند…!!!
    اما کور خوانده اند…
    معیار صلح در قاموس ما، پر است از تصویر ارزشهای ناب سالهای جنگ…
    سالهای قدرت و عزت و شرف…
    سالهای اطراف شما…
    آگاه باشند که شمشیر اعتقادات ما را غلافی نیست!
    و این روزها برق این شمشیر فریاد می زند:
    مرگ بر آمریکا

  33. سیداحمد می‌گوید:

    خنده دار است یک بام و دو هوای بعضی ها!
    یک بار ابرقدرت و همه کاره، یک بار در باتلاق فرو رفته!

    چقدر کوچکند آنها که دست نیاز به سمت کسی دراز می کنند که هر روز بیشتر در منجلاب فساد و تباهی فرو می رود!
    نمی دانند کسی که دارد سقوط می کند، برای دیگران ارزشی قائل نیست و ترجیح می دهد همه را با خود همراه کند در مسیر نابودی!

    اما ما…
    نگاهمان به سمت آقا مرتضی دستجردی و دوستانش است و از آنها یاری می خواهیم…

    دعا کنیم خدا به حق خون شهدا، بیش از پیش هوایمان را داشته باشد!

  34. زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی می‌گوید:

    شهیدان را شهیدان می شناسند!

  35. سیداحمد می‌گوید:

    هر روز که می گذرد، هر لحطه و هر ثانیه، خدا را هزاران هزار بار شکر می کنم که سایه حضرت آقا بالای سرمان هست!
    بر امامان معصوم ما چه گذشت از جهل امت؟

    “امام در خانه کوچک و حسینه محقر جماران هر چه گفت، در دل ما هم ثبت هم تنظیم، خامنه ای هم دارد آن را نشر می دهد… ما اجاره نمی دهیم از خمینی بت شکن، از خمینی پیام حج، از خمینی پارهنگان، از خمینی آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، فقط یک قلمبه نور درست شود…”

    داداش؛ هنوز داغ و داغ است این جملات!

  36. بابایی می‌گوید:

    ممنون…

  37. pooya می‌گوید:

    همیشه صلح تداعی کننده چیزای خوبیه یا لا اقل باید باشه چیزایی مثل آرامش آسایش رفاه. پس چرا ماهایی که اون سالهای پر اضطراب رو با بچگیمون گذروندیم یا نه، بچگیمون رو با اون همه اضطراب گذروندیم و طبعا باید الان قدر آرامشمون رو بدونیم حالا حال خوبی نداریم؟ چرا خاطره اون روزا و اون شبا رو وقتی برای بچه هامون می گیم ته ته تهش یه آه خفه یا یه حسرت خاموش تو صدامونه؟

  38. yousef می‌گوید:

    صلوات…

  39. ناشناس می‌گوید:

    احساس می کنم پیامم تو نوشته قبلی تون با تحریف تایید شده/ واقعا شرم آوره!

  40. سارا می‌گوید:

    شما یه جوری می نویسی که انگاری عاشق جنگی!!؟؟؟ و معلوم نیست چرا اینجایی؟؟
    آخه برادر خوب، جنگ در زمان خودش و برای دفاع از دین و کشور لازمه و اگر با صبغه دینی هم باشه که دفاع را زیباتر می کنه، ولی شما مثل اینکه دوست داری همیشه جنگ باشه و مردم در ناراحتی باشند!
    واقعا اگر این طوری فکر می کنی، چرا نمی ری فلسطین و برای عقیده ات بجنگی؟؟؟؟؟ چه گوارا وقتی کارش را در کوبا تمام کرد از اونجایی که یک فرد انقلابی بود و علیرغم جوانی و زیبایی و دندانپزشکی و از یه خانواده مرفه بودن، رفت و برای مردم بولیوی جنگید و اونجا به دست امریکا کشته شد و یا شهید چمران رفاه در امریکا رها کرد و رفت لبنان و چقدر در اونجا برای مردم لبنان رنج و مرارت کشید و حتی خانواده اش را هم را در راه اعتقادش فدا کرد. چرا دوست داری همه اش ایران در گیر جنگ بشه، خوب اکثر مردم ایران طالب جنگ نیستند و جنگ ایران و عراق هم تحمیلی بود، و مردم هم جانانه پایش ایستادند، و مردم شهدا را دوست دارند و براشون نذر می کنند و حتی حاجت می گیرند و اینطور بهشون معتقدند ولی تمایل به جنگ هر روزه ندارند، تو دوست داری هر روز جنگ داشته باشیم؟؟؟ خدایا مردم ما را به حق شهدای نازنینش از دست این افکار نجات بده!
    الهی امین
    لطفا سانسور نکنین، ممنون.

  41. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    جنگ است دیگر! ۱۴ استخوان شکسته و ۳۳ سال استخوان لای زخم…


    جنگ!
    جنگ است!
    با همه زخم هایش!
    با همه بی معرفتی هایش!
    با معرفت تر از جنگ پیدا نمی شود!!
    حرف و حدیث دارد، گفته ها و ناگفته ها دارد!
    کی و کجا صلح به پای جنگ رسیده در این همآورد؟!
    با همه شکستگی ها و دلشکستگی هایش!
    فقط جنگ است که نوستالژی دارد!!
    به ظاهر زمختش نگاه نکنید!
    اسمش بد در رفته!
    این روزها اما،
    مظلوم تر!

    تو هم دیگر از جان ما چه می خواهی؟ جنگ! با ما در لفافه حرف نزن…

  42. مجنون می‌گوید:

    جنگ دوست داشتنی!

  43. مسعودساس می‌گوید:

    گرامى باد یاد و خاطره شهدا
    بالاخص شهداى مظلوم اسارتگاه ها
    و شهداى حج ابراهیمى

  44. شیرین ولایت می‌گوید:

    دولت امید و تدبیر و «مرگ بر امریکا»
    در وب گروه فرهنگی همیار ولایت زیبا بود.

  45. صبر می‌گوید:

    عید قربان روز ذبح نفس با تیغ تقوا مبارک باد.
    عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا می رسد، عید رهایی در تعلقات است، رهایی از هر آنچه غیر خدایی است…
    در این روز حج گذار اسماعیل وجودش را، یعنی هر آنچه بدان دلبستگی دنیوی پیدا کرد، قربانی می کند تا سبکبال شود.
    “و فدیناه بذبح عظیم” و شهدا اینچنین بودند.

    «شهید مرتضای رفیعی دستجردی …» کاش این نام طولانی تر بود تا از آن گذر نمی کردیم!
    زیباترین فراز نوشتارت!

  46. فرزند خراسان می‌گوید:

    این جا عرفات است. نقطه ای از زمین که در مقابل میلیاردها کهکشان و ستارگان بی حد و شمار گسترده شده است. آفتاب آخرین اشعه های خود را بر کوه‌ها و تپه‌ها ماهورها می‌افشاند. در نقطه ای از این صحرای ملکوتی، شخصی در دامنه کوهی به حالت نیایش درآمده، دل در ملکوت، دست ها به سوی آسمان، چشم به آفاق بی کران، گاهی تبسمی از ابتهاج بر لبانش، گاهی دانه هایی از اشک شوق در چشمانش. تمام جهان هستی را به یکباره پیش چشم دل گسترده و بی‌نهایت پایینی را به بی‌نهایت بالا به واسطه دل پاک در تماس نهاده است…
    این نیایش کننده کیست؟ او… سالک راه حق و حقیقت و عاشق راستین وجه‌الله و رضوان‌الله و لقاء‌الله، حسین‌بن علی است، آن کاروان سالار شهیدان اصول انسانی و ارزش‌های والای عالم وجود.

    {برگرفته از کتاب “نیایش امام حسین (ع) در صحرای عرفات” نوشتۀ علامه جعفری}

  47. سومی می‌گوید:

    این خانم سارا ظاهرا اصل مطلب آقای قدیانی رو نگرفته.
    برای رفع شبهه ایشان و سایرینی مثل ایشان شاید بد نباشه کمی مسئله رو باز کنید.

  48. سیداحمد می‌گوید:

    شهادت غریبانه حضرت مسلم بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد…

    http://www.7upload.ir/uploads/t613243_sh-m-moqadam01.mp3

  49. سیداحمد می‌گوید:

    سومی؛

    اینجا بعضا پیش می آید که بعضی ها، برخی موضوعات و مطالب را درک نکنند.
    فهم این مطلب دلنشین بماند برای اهلش!

    جنگ کجایی که دلم تنگ توست
    رقص جنون تشنه آهنگ توست

    جنگ کجایی که دلم خون شده
    زاده لیلای تو مجنون شده

    حیف که فصل تو فراموش شد
    ناله جان سوز تو خاموش شد

    فصل تو فصل گل و آواز بود
    فصل رها گشتن و پرواز بود
    ……
    ای شرف و عزت ما بازگرد
    تا برهانی دل ما را ز درد

    کاش که من هم به شهادت رسم
    کز قبل آن به سعادت رسم
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    رفقا؛

    مادر بزرگوار شهید حاج امینی به رحمت خدا رفتند.
    صلوات و فاتحه ای نثار این مادر و فرزند عزیزش کنیم!

  50. ناشناس می‌گوید:

    بیشتر کامنت های آقای سید احمد منو یاد این جمله می ندازه که: “مشکل دنیا این است که احمق ها کاملا به خود یقین دارند در حالی که دانایان سرشار از شک و تردیدند.”

  51. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    خداوکیلی هر وقت قصه این شهدا رو می نویسی،
    احساس پوچی بهم دست میده! نه ادعایی داشتن،
    نه توقعی، نه ادا و اطوار. اونا کجان و ما کجا.
    پر ادعا و طلبکار و پر توقع از همه. خودمم نفر اول!

  52. در عطش عدالت مهدوی می‌گوید:

    هاشمی رفته کرمانشاه؟
    برای چی اونوقت؟
    سفرهای استانی راه انداخته یا اونورا بوی پول میاد؟؟؟

  53. سیداحمد می‌گوید:

    ناشناس؛

    بیشتر کامنت های بنده چقدر فلسفی هستند و خودم خبر نداشتم!!!
    😐

  54. حافظ می‌گوید:

    بسیار زیبا و دلنشین؛
    کاش ما هم پیرو واقعی شهدا باشیم، در عمل… در راه.. و در نحوه مرگ…

  55. باراک دوراک می‌گوید:

    آدم شید اگه می تونید!!!

  56. یه افراطی ضد اعتدال می‌گوید:

    سلام دوستان؛
    نسیم محرم داره میاد از حرم سید الکریم

    http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=a317cb4044090991bb0ec96b89763498

  57. ناشناس می‌گوید:

    آقای سید احمد ترسیدی کامنت من درباره احمق ها و دانایان رو چاپ کنی؟ احساس کردی درسته؟

  58. محسنی می‌گوید:

    در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون…

  59. یه افراطی ضد اعتدال می‌گوید:

    آقا این پاسخ حمید روحانی به سخنان هاشمی رو خوندین؟
    یعنی زده لهش کرده بدجور! اصلاً با تراکتور از روش رد شده!
    البته با عقبه ای که ما از اکبر آقا سراغ داریم بازم با وقاحت و نادانی به این سوتی ها و یاوه گویی هاش ادامه می ده.

  60. سولماز رفیعی دستجردی می‌گوید:

    آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
    فرزند و عیال و خانمان را چه کند
    دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی
    دیوانه تو، هر دو جهان را چه کند

    به نام خداوند بخشنده مهربان
    خدایی را بسی شاکرم که از روی کرم و لطف، مرا فرزند شیرمردی قرار داد که تا آخرین لحظه از کیان و شرف و سرزمینش دفاع نمود و چون اسیر گردید هشت سال در برابر شکنجه های وحشیانه رژیم بعث عراق ایستادگی و مقاومت کرد و از راه اسلام و قرآن و امام خمینی هرگز برنگشت و در نهایت چون سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و یاران تشنه لبش، با شربت شهادت سیراب شد …
    دوستان و عزیزان سلام
    از یکایک شما که از طرق مختلف با این جانب و خانواده ام همدردی نمودید کمال تشکر و قدردانی را دارم. باشد که در پناه ایزد منان همیشه سرافراز و سربلند باشید، آمین یا رب العالمین
    اللهم عجل لولیک الفرج

  61. سولماز رفیعی دستجردی می‌گوید:

    پدر را هرگز در این دنیا ندیدم… بارالها راضی ام به رضای تو!

  62. سیداحمد می‌گوید:

    سرکار خانم رفیعی دستجردی؛

    دختر این بزرگ مرد بودن، افتخاری است که خداوند فقط و فقط به شما ارزانی داشته.

    سلام گرم ما را به مادر محترمه و صبور، و برادران تان برسانید.
    از اینکه “قطعه ۲۶” را با حضور خود مزین کردید، بسی ممنون ایم…

  63. مسعودساس می‌گوید:

    حسن راستگو، امروز باز هم تو دانشگاه تهران گفت که با خزانه‌ی خالی و کلی بدهی داره دست و پنجه نرم می کنه.
    خدا خودش دولتمردان ما رو کمک کنه!!!
    دوستان خَیِّر یه آستینی بالا بزنید.
    خدائیش کار سختیه.(نخند بابا)

  64. مسعودساس می‌گوید:

    یه افراطی ضد اعتدال؛

    من به زهرا اقتدای دگری خواهم داشت
    این ایام هوای دگری خواهم داشت
    مسلمیه شده و در حرم عبدالعظیم
    این سه شب کرب و بلای دگری خواهم داشت

  65. قاصدک منتظر می‌گوید:

    بوی خیانت می آید…
    باز هم بغض ها و کینه ها…
    باز هم جفاها و بی وفایی ها…
    آه! غربت علی و پهلوی شکسته ی زهرا…
    آن روز مدینه…
    و حال! کوفه ای در خواب…
    و باز کوچه ای تبدار…
    سفیری غریب…
    تنهای تنها…
    این جا دگر کجاست؟!
    سنگ است و سنگ انداز…
    آه! پیشانی دلدار…
    تیر است و تیرانداز…
    آه! چشمان علمدار…
    حرمله و تیری سه شعبه…
    آه! گلوی طفل رباب…
    دستی سنگین و بوی آتش و دود…
    آه! دردانه را دریاب…
    و امان از شام…
    آه! دل زینب کبری…
    نیا ارباب!
    این جا دگر کجاست؟!
    اینک سردار سر به دار…
    صدای زنگ کاروان…
    و نسیمی پر از عطر دلدار…

    التماس دعا

  66. مسعودساس می‌گوید:

    گفتی که پس از من چه پسر بود چه دختر
    باید به خورشید نظر داشته باشد

    باید که خودش باشد، آزاده و آزاد
    نه زور و نه تزویر و نه زر داشته باشد

    اینک پسری از تو یتیم است در اینجا
    در حسرت یک شب که پدر داشته باشد

    برگرد، سفر طول کشید ای نفس سبز
    تا کی دل من چشم به در داشته باشد

    ::…استاد امیری اسفندقه…::
    *****************************
    خانواده شهید در اجتماع یک واژه افتخار انگیز است.
    خانواده های شهدا به ملت ایران آبرو و حیثیت دادند.
    ::…حضرت آقا…::

  67. نسیم می‌گوید:

    باز هم احساس شرمندگی و خجالت در برابر شهدا.
    این عزیزان با جان خودشون در راه خدا جهاد کردن… امیدوارم ما هم بتونیم در راه جهاد علمی مد نظر آقا قدمهای موثری برداریم و طبق خواسته ایشون ایران رو به قطب علمی جهان تبدیل کنیم.

  68. نسیم می‌گوید:

    ای نامه که می روی به سوی حسین، از جانب من ببوس روی حسین

    شهادت سفیر اباعبدالله(ع)، حضرت مسلم تسلیت باد.

    http://film.tebyan.net/newmobile.aspx?pid=150314&musicid=79364

  69. یه بیست و ششی می‌گوید:

    سولماز خانوم! ما را در غم و البته غرور خود شریک بدانید.

    “مرتضای رفیعی دستجردی” نام بلندی است که افتخار همه ماست…
    یک “فخر ملی”

  70. سولماز رفیعی دستجردی می‌گوید:

    از وقتی بابا اومد، دنیای ما وسیع تر شد… بابا به عنوان شهید آزاده مرتضی رفیعی دستجردی که معرفی شد، از موسسه پیام آزادگان، اومدن استقبال بابا… یه سری آزاده… یه سری شهدای زنده… سوغاتشون چند تا کتاب از خاطرات آزادگان در زمان اسارت… کار مامان و من شده شبها مطالعه این کتابها…

    عجبا! گریه کنیم بابت این همه درد و رنج و شکنجه؟؟ شکنجه بود، اما درد نبود، رنج نبود… چون آگاهانه بود… چرا که راه رو اگه آگاهانه و درست انتخاب کنی، درد و رنجش، شیرینی و حلاوته… فقط یه “یا علی” می خواد و توکل و یقین که همشون داشتند…

    خوشا به سعادتشون… چه اون هایی که رفتند و چه اون هایی که هستند و مورخین راستین تاریخ اند…
    یادمان نرود که “در جنگ دشمن رو در رو است، اما در صلح دشمن ناپیدا است، خزیده پیش می رود و نابود می کند”…
    راستی آیا در زمان صلح ما نیز توان گفتن “یا علی” داریم؟؟

  71. م.طاهری می‌گوید:

    خدایا عجب متن دلنشینی بود‏!‏
    عجب متنی‏!‏
    چسبید حسابی این شب عرفه ای.

  72. زهرا می‌گوید:

    من ۲ تا پیام دارم.

    اولا
    من همیشه دوست دارم که این جور متن ها رو با سوز قلم آقای قدیانی بخونم.

    ثانیا
    دیدن پیام دختر شهید ذیل همین متن، واقعا برایم جذاب و دیدنی بود. حس خوبی دارم الان.

    سولماز! حالا می فهمم این شعار “شهیدان زنده اند” چقدر ملموس و در دسترسه…
    همین!

  73. مروارید می‌گوید:

    یا علی

  74. م.طاهری می‌گوید:

    سخته. خیلی سخته بخوای تکه تکه های تصویر بابای ندیده رو از لابه لای خاطرات و نوشته های دیگران بیرون بکشی و بگذاری کنار هم تا بشه یک تصویر از بابا. یه تکه جدید از این تصویری که داری می سازی رو که پیدا می کنی؛ ذوق می کنی؛ قلبت تند تند می زنه که بابا این طوری هم بوده. سخته تا تکه تکه تصویر جمع کرد و کنار هم گذاشت تا بشه تصویر بابا؛ تا بشه بابا. ولی پیدا کردن یک تصویر جدید به قدری شیرینه که گفتنی نیست.

    مبارکت باشه این شیرینی سولماز عزیز بابا مرتضی

  75. مسعودساس می‌گوید:

    http://multimedia.nayedel.ir/monajat/DoayeArafeh%5b01%5d.wma
    ********************************
    یه نیایش مشتی از حاج محمود

  76. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    خانم رفیعی دستجردی
    م.طاهری
    و…

    وقتی این انرژی رو از فرزندان شهدا اینجا می بینم ته دلم یه حس خیلی خوب ایجاد میشه. نمی دونم اسم این حس چیه! ولی خیلی خوبه.

    شما از پدراتون بخواید که دعامون کنن…

  77. زهرا می‌گوید:

    چه جای قشنگیه اینجا. انگار نه انگار که توی فضای مجازیه!
    به آدم آرامش می ده، از جنس همون آرامش بعد از دیدن روایت فتح…
    آدم نمی دونه توی این قطعه آسمانی ۲۶ باید غبطه چی رو بخوره!
    غبطه این قلم مطهر به خون پدر رو، غبطه این همه صمیمیت رو، غبطه تک تک این جمع رو یا غبطه دختری به نام سولماز رو که باباش رو نمی بینه مگر توی بهشت!

    این قطعه، غبطه خوردن داره به هر حال…

  78. م.طاهری می‌گوید:

    سارا اصلا متوجه حرف و جان متن نشدی. در ضمن اگر سختی های جنگ رو هم که خواستی بهشون اشاره کنی می خواهی خوب خوب بشناسی از نویسنده همین متن؛ پسر شهید؛ بپرس تا بفهمی سختی و تلخی جنگ حتی از نوع دفاع مقدسش تا چه حده‏!‏ همین جنگ با معرفت ما

  79. خیلی خیلی عذر می خواهم اما فکر نمی کنم آقای قدیانی برای اینجا بودن، نیاز به اجازه شما داشته باشد!!!
    در ضمن، کلمه کلمه این وبلاگ، دفاع نویسنده است از فلسطین و قدس…

    اگر شما با خواندن این متن، به عاشق جنگ بودن آقای قدیانی پی برده ای، حتما توصیه می کنم که هرگز دیوان حافظ را نخوانی!!!
    بدترین زخم جنگ را یکی هم همین آقای قدیانی برداشته، آن وقت شما دردتان گرفته؟؟؟ یعنی شما می دانید جنگ بد است و آقای قدیانی نمی داند!!!

    جنگ بهانه است تا آقای قدیانی از عشق همه ما به شهدا بنگارد… آنهم در همین جا…
    در اینجا بودن کمترین سهم فرزندان شهداست. یعنی چشم دیدن این را هم ندارید؟؟؟
    خوب است کمی درنگ کنید که شما در اینجا بودن تان را مدیون چه کسانی هستید…

    واقعا که!!!

  80. نگار من... می‌گوید:

    خیلی خیلی قشنگ بود؛ هم قلم، هم قهرمان داستان…

  81. مروارید می‌گوید:

    بچه ها امروز تو دعای عرفه وقتی دارید از شهدا یاد می کنید، برای من ناقابل هم دعا کنید تا شاید خداوند متعال به برکت دعای شما، حاجات من حقیر رو هم بده.
    آرزوهایی دارم که اگه برآورده بشه خیلی عالی می شه. مثل ظهورآقاامام زمان(عج). سلامتی امام خامنه ای و…

  82. حافظ می‌گوید:

    “قله ای، کوهی، بلندایی مگر برازنده شکوه مقاومت سردار انتظار باشد… شاید!”
    .
    .
    .
    نمیدونم، این جمله چرا با دلم بازی میکنه، این روزا حتی کلمه انتظار هم آدمو سر ذوق میاره
    اللهم عجل لولیک الفرج

  83. به جای امیر می‌گوید:

    زلزله (گفت و شنود)

    گفت: روزنامه‌ حامی آقای هاشمی درباره این ادعا که «حضرت امام(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بودند» از وی سؤال کرده و ایشان گفته است؛ این مطلب بدون هماهنگی من روی سایت رفته بود!
    گفتم: ولی چند هفته است که سایت آقای هاشمی روی این ادعا مانور می‌دهد، چطور روزنامه‌ حامی ایشان تازه به فکر این سؤال افتاده است؟!
    گفت: علاوه بر این، ادعای ایشان طی چند هفته اخیر تیتر اول همه روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های وابسته به فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ و تفسیر و تحلیل رسانه‌های خارجی بوده است. یعنی این روزنامه تا حالا متوجه هیچ‌کدام از این موارد نشده بود؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! از شخصی پرسیدند؛ متوجه شدی که دیشب زلزله آمده بود؟! گفت؛ نه! من رویم آن طرف بود!

  84. ho590 می‌گوید:

    سلام
    پبشاپیش عید قربان بر شما مبارک.
    سایت سرباز آخر به مناسبت روز عرفه و عید بزرگ قربان، نماهنگ بسیار زیبا و احساسی از مازیار فلاحی به نام خدایا دوستت دارم را در سایت قرار داده است.
    http://www.sarbazeakhar.ir/post/1181
    لذا خوشحال میشم که از این نماهنگ بازدید و نظر خود را ارسال نماید. (به توصیه من نماهنگ را با کیفیت بالا که حدود ۶۰ مگابایت می باشد دانلود فرمایید)
    یاعلی. در پناه حق

  85. فرزند خراسان می‌گوید:

    شاید شما فرزندان شهدا حسرت لحظات با پدر بودن ماها رو داشته باشید، اما بدونید که خیلی از ما هم غبطه فرزند شهید بودن شما رو می خوریم، فرزند یک مجاهد، که جانش رو در این راه از دست داده…، خوش به سعادتتون.
    حالتون رو موقع دلتنگی هاتون خدا می‌خره، اگه یادتون بود اون لحظه ها ما رو هم دعا کنید.

  86. موری می‌گوید:

    «مرتضی رفیعی دستجردی»

    نام و مرام بلندی که ان شاء الله در یاد داشته باشیم…

  87. محمدی می‌گوید:

    کاش بیشتر درباره این شهید توضیح داده می شد. متن که البته واقعا قشنگ بود اما جا داشت مانور بیشتری درباره شهید داده می شد.

    در کل “شهدا مچکریم”!

  88. منتظرالقائم می‌گوید:

    حس فوق العاده ای داره این جمله؛

    “این نام را به خاطر بسپارید: «شهید مرتضای رفیعی دستجردی …» کاش این نام طولانی تر بود تا از آن گذر نمی کردیم!”

  89. سیداحمد می‌گوید:

    بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
    بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا…

    صل الله علیک یا اباعبدالله…

    ۳۰ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسین زهرا…
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    رفقا!
    دعا برای ظهور اما زمان و سلامتی نائب بر حقش فراموش نشود.
    دوستان بیست و شیشی خود را هم از دعای خیر بی نصیب نگذارید.
    انشالله کربلا…

  90. صبا می‌گوید:

    دوستان!
    التماس دعای فراوان؛ برای آمرزش گناهان فراوان!

  91. برف و آفتاب می‌گوید:

    نمی‌شه یه قسمت از سفرنامه‌ی حجتون رو هم بذارید؟

  92. صبر می‌گوید:

    خدایا! به این روز عزیز و زمان مبارک حاجات همه دوستان را بر آورده بفرما. آمین یا رب العالمین…

  93. سیداحمد می‌گوید:

    عید سعید قربان بر اهالی قطعه ۲۶ دوست داشتنی، مبارک باد!

  94. پسرشهید می‌گوید:

    سلام؛

    عید شما و همه قطعه نشینان بهشتی مبارک!

    به امید ظهور مولا

  95. چشم انتظار می‌گوید:

    حاج منصور عزیز؛

    اگه این جمله رو شما در عرفه ی امروز گفته باشی، ناز نفست!
    خدایا! مرگ این هاشمی رفسنجانی رو برسون…

  96. سارا می‌گوید:

    اینجا بی عدالتی هست، برای اینکه دو کامنت مفصل نوشتم و تایید نشد…

  97. نسیم می‌گوید:

    عیدتون مبارک

  98. بیست و ششی می‌گوید:

    اسلامی ایرانی می‌گوید:
    ۲۶ مهر ۱۳۹۱ در t ۱۶:۵۹

    ای حسین قدیانی، ای مظهر افراط و تفریط!
    ۲۰ تا متن با هم می نویسی، تا ۲۰ روز هیچی نمی نویسی.
    منظم باش پسر جان.

  99. رضا می‌گوید:

    بابا این دولت خیلی ذوق زده است…

  100. م.طاهری می‌گوید:

    عید همه مبارک!

  101. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    سلام

    عید همگی مبارک باشه!*

  102. ستاره خرازی می‌گوید:

    چشم انتظار؛
    حاج منصور این جمله رو گفت.
    خدا برای ما حاجی رو حفظ کنه.

    می توان پرنده شد، سر به آسمان گذاشت
    می توان اسیر ماند خویش را مجاب کرد
    آنطرف صفا و عشق اینطرف فریب و رنگ
    فرصتی نمانده است باید انتخاب کرد

    عید سعید قربان، بر همه عاشقان شهادت مبارک.

  103. قاصدک منتظر می‌گوید:

    بارالها!
    مقدر فرما آنچه ذبح می شود نفسانیت ما باشد به پای ربانیت تو…
    عید قربان مبارک.

  104. لبیک یا حسین می‌گوید:

    خانم دستجردی؛
    ما تو هیئت یه دعایی می کنیم؛ خدایا! شهدای ما را در رکاب امام زمان به ما برگردان…
    آمین

  105. مسعودساس می‌گوید:

    هیهات! که خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا(ص) و امّت محمد(ص) و پیروان ابراهیم حنیف ساکت بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد.
    من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب و فریضه‌ی دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.

    ::…امام روح الله خمینی(ره)…::

  106. محسنی می‌گوید:

    برادر قدیانی؛
    چه طور میشه مقاله مون تو یه روزنامه چاپ بشه؟ لطفا جواب بفرمایید… قبلا هم پرسیدما!

  107. ناشناس می‌گوید:

    از ۵۹ تا ۹۲ می شود ۳۳ سال… ۳۳ سال انتظار، ۳۳ سال گوش به زنگ بودن، اما از ۵۹ تا ۶۷ می شود ۸ سال… ۸ سال دفاع مقدس بی سنگر در انفرادی الرمادی!

    از ۵۹ تا ۹۲ می شود ۳۳ سال… اما از ۶۷ تا ۹۲ می شود ۲۵ سال… ۲۵ سال شهادت…

  108. پسر شهید می‌گوید:

    خواهر گرانقدر، سولماز رفیعی دستجردی!

    ما را در بهجت و شادی تان شریک بدانید…
    افتخاری است ابدی

    یا حق

  109. ستاره خرازی می‌گوید:

    نام مرتضی به صاحبش رفعت می دهد؛ حتی اگر از اجدادش به ارث نبرده بود.

  110. منتظر محبوب می‌گوید:

    سولماز جان؛ حقیقتاً خوشا به سعادتت…
    به پدرت بگو دست ما رو هم بگیرن….
    بگو خیلی شرمنده شونیم
    بگو روشون رو بکنن اون ور تا این همه گناهان ما رو نبینن…
    بگو خیالشون راحت تا پای جون فدایی ولی فقیه می مونیم…

  111. کیمیا می‌گوید:

    خانم “نون. الف” دهان باز کرده و دُرفشانی نمودند…

  112. سولماز رفیعی دستجردی می‌گوید:

    دوستان سلام؛
    از همگی تان سپاسگزارم فراوان.
    خانم م.طاهری!
    وصف حال مرا چه خوب بیان نمودید… حقیقا همین است.

  113. پیر مرد می‌گوید:

    من شرمنده شهدا و حضرت امام هستم. ولی جز این طرز تفکّر و این در افشانی از کسی‌ که زمان جنگ ولگرد کوچه‌های لندن بوده انتظار دیگری نمی رود.

  114. شیدا می‌گوید:

    خدایا!
    شهیدان و بازماندگان آنها و انقلاب عظیم و عزیز اسلامى و امام راحل را از دست این فرزندان نوح و همسران لوط، نجات بده!

    آن هم از مذاکره کننده گان… زیر پتو و روى ویلچر!!!
    یعنى ضعیف تر از این، ظاهراً و باطناً نمى شد در یک مذاکره وارد شد!
    نوادگان خلف مصدق السلطنه ها! آن که اگر که مى ماند، سیلى را به اسلام مى زد!
    اینهمه رنج را به کجا ببریم!؟

  115. دولت راستگویان می‌گوید:
  116. شهدای فتنه 88 می‌گوید:

    •● شهدای بسیجی فتنه۸۸ ●•
    جامع ترین پایگاه شهدای بسیجی و مظلوم فتنه ۸۸

    http://shohada-fetneh88.blogfa.com/

  117. علی می‌گوید:

    جشنواره طراحی پوستر مدافعان حرم
    با جوایز ارزنده | جهت کسب اطلاع و ثبت نام به
    http://besharat-festivals.com/
    مراجعه فرمایید.

  118. ناشناس می‌گوید:

    واقعا وقتی دیدم که حتی مسیح علی نژاد صدایش از خاطره افتضاح خانم ن. ا درآمده و متن توهین را خواندم، قلبم عجیب گرفته که چرا ق. ق واکنشی در برابر تهمتها و نسبتهای ناروا به امام و پروژه جداسازی امام خمینی از مردم را نمی گیرد؟؟؟؟!!!

  119. فائزه می‌گوید:

    واقعا اینجا قطعه ای از بهشت است!

  120. بهزاد می‌گوید:

    اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر. پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد …

  121. قاصدک منتظر می‌گوید:

    آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت و پایداری برای والدینی که در قید حیاتند…
    فاتحه و صلوات نثار والدین آسمانی که در میان ما حضور ندارند…
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  122. چشم انتظار می‌گوید:

    ستاره ی خرازی عزیز؛

    مهاجرانی از این صحبت، به دنبال دوختن قبای دیگری برای خود است! و این، یک ترفند جدید، برای تطهیر چهره ی وطن فروش و کریه اونه… ممنون. کلیپ خیلی قشنگی بود.

  123. مسعودساس می‌گوید:

    http://www.afsaran.ir/media/download/101703

    **************************
    روز تربیت بدنی و ورزش بر همه ورزشکاران قطعه مبارک. 😀
    (ترسیدم بنویسم بر “خودم” و “کریس رونالدو” و “لیونل مسی” و “تیمی رایکونن” و “راجر فدرر” و “مایک تایسون” و “تایگر وودز” و “کوبی برایانت” و “اوسین بولت” و “خدابیامرز تختی” و بقیه مبارک، سانسورش کنی. والا)

  124. صبر می‌گوید:

    http://badriyoon.net/news/1395
    سلام؛
    این سایت مختصری خبر، از شهید مرتضی رفیعی دستجردی می دهد!
    و چه راحت جنگ نرم همه چیز مبتذل را در اختیار جوانانمان قرار می دهد!
    اونوقت، هر چی خواستم از سایت نام برده، کپی پیست کنم نشد! خواستم عکس کبوتر را بردارم نشد!
    آی سایت آزادگان!
    با شماییم! شهدا جانشان را به راحتی فدا کردند تا شما کپی پیست از سایتتان را ممنوع کنید؟
    و مبتذلترین سایت ها ارزان همه چیز را در اختیار نسل جوان قرار دهند؟
    وای بر شما!

  125. صبر می‌گوید:

    جنگ جنگ جنگ! ما که اول گفتیم آنقدرها هم که ظاهرت نشان می دهد، بی معرفت نیستی؛ اما تو هم دیگر از جان ما چه می خواهی؟

    پاسخ:

    گنج گنج گنج را می خواهد! مگر نه این است که بعضی انسانها در سختی و بعضی دیگر در رفاه و آسایش گنج وجودشان را آشکار می کنند! خدواند به شکلهای مختلف انسان را آزمایش می کند!

  126. مسعودساس می‌گوید:

    اینم سفارشی، دو نونه، مخصوص داداش حسین:

    http://www.behesht.info/Image/Detail/8300/

    *********************
    ما استقلالی ها هممون همین طوریم.

  127. ناشناس می‌گوید:

    صبر؛

    واقعا از جمله به موقع شما ممنونم دقیقا وصف حال این روزهای من هست که خدای مهربون داره با سختی منو آزمایش می کنه. از تمام دوستان با صفای این قطعه بهشتی التماس دعا دارم.

    “الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ”

    همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده
    «سوره مبارکه ملک آیه دو»

  128. بیست و ششی می‌گوید:

    در پاسخ به صبر؛

    با نصب کردن افزونه firebug روی فایرفایکس می توانید با کمی تسلط بر کد html عکس هایی را که نمی توان به صورت معمولی کپی کرد، کپی و استفاده کرد.
    من لینک عکس کبوتر را با استفاده از این افزونه به دست آوردم. در ادامه می توانید مشاهده کنید.
    http://badriyoon.net/wp-content/uploads/2013/10/ghj657jh-229×178.jpg

  129. لیلى می‌گوید:

    اسمشو سرچ کردم ولى اطلاعاتى در موردش نبود!
    می خواستم با شهید آشنا شوم…

  130. به جای امیر می‌گوید:

    محرمانه(گفت و شنود)

    گفت: آقای ظریف قبل از سفر به ژنو در صفحه فیس‌بوک خود نوشته بود با دیدن تیتر روزنامه کیهان تحت فشار عصبی قرار گرفته و به کمردرد مبتلا شده و کارش به بیمارستان کشیده شده است!
    گفتم: خب! مگر غیر از این بود؟!
    گفت: بر فرض که کمردرد وزیر خارجه کشورمان در تهران به خاطر کیهان بوده است، درباره کمردرد ایشان در ژنو که خیلی هم شدیدتر بود و آقای ظریف را ویلچرنشین کرد چه می‌گویند؟!
    گفتم: آن هم کار کیهان بوده است!
    گفت: چرا؟! به چه دلیل؟! آنجا که دیگر پای کیهان در میان نبود!
    گفتم: اولا که دلیل و علت آن «محرمانه» است.
    گفت: مگر دانستن حق مردم نیست؟! پرسیدن که عیب نیست، ندانستن عیب است!
    گفتم: این روزها، ندانستن عیب نیست، پرسیدن عیب است! و ضمنا هر وقت خواستی با من حرف بزنی دهنت را ببند!

  131. سعید چگینی می‌گوید:

    جناب آقای قدیانی
    با سلام و احترام
    ممنون از مطالب و عکس های زیبا و بکری که از زنده یاد امیرحسین فردی منتشر می کنید.
    در صورت امکان، شماره تماستون رو برای ایمیل (info@amirhosseinfardi.ir) ارسال بفرمایید که جهت عرض مطلبی خدمتتون تماس بگیرم.
    با تشکر فراوان

  132. مسعودساس می‌گوید:

    میلاد آقا امام هادی(ع) مبارک.

  133. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد آقا امام علی النقی علیه السلام بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!

    http://www.7upload.ir/uploads/b2664_taheri-milad-e-hadi-91-02.mp3

  134. سنگربان می‌گوید:

    میلاد هادی الامم(ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!

  135. yousef می‌گوید:

    وقتی آدم در هنگام دفاع(نه تهاجم)!
    بچه هاشو بفرسته خارج درس بخونن و یا اینکه از افتخاراتش نماز خوندن پشت سر مجاهدین خلق باشه و یا چند تا داماد اعدامی بعد انقلاب و دو تا بچه با پرونده ی جرایم امنیتی و سیاسی و یک بچه که حتی برای انتخابات شورای شهر رد صلاحیت شده داشته باشه، تازه خودشم بعد از هشت سال جز جگر زدن از دست احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت بشه و حتی یک شهید یا جانباز یا آزاده از اعضای خانوادش رو تقدیم انقلاب نکرده باشه، باید هم بگه شعار مرگ بر آمریکا باید حذف بشه…

    یکی نیست بگه آخه استوانه! چرا متوجه نیستی این مردم پابرهنه که صاحب انقلاب بوده و هستن و خواهند بود، هر کسی که دچار انحراف بشه کنار می ذارن؟!

  136. . می‌گوید:

    سلام بر همه ی بچه های شهید؛

    میلاد آقا امام هادی علیه السلام رو به همه تبریک میگم.

  137. سفید می‌گوید:

    yousef محترم

    از دیدن جمله ی قصارتون بی نهایت مشعوف شدیم!!! یعنیا اصلا نمی تونم بگم تا چه حد…

    یکی نیست بگه آخه استوانه!

  138. سفید می‌گوید:

    باراک دوراک!

    این یه قلم جنسو نخواه از ما که بد جوری کلامون میره تو هم!
    افتخارمون اینه که بعضیا دور از جون شما البته! ما رو آدم حساب نمی کنن! جاذبه دافعه علی (ع) شهید مطهری رو که بخونی، گوشی میاد دستت احتمالا!

  139. سفید می‌گوید:

    خیلی متاسفم برای اونایی که دم از صلح و رفاه می زنن ولی انقدر شعورشون نمی رسه که ما الان شرافتمون داره میره زیر سوال! در ثانی حالا هم همچین تو رفاه نیستیم!

  140. yousef می‌گوید:

    با تشکر از مدیریت سایت که بعد از بهینه سازی نظرمو منتشر کرد.
    سفید جان

    قابلی نداشت!
    . جان

    این میلاد فرخنده بر شما هم مبارک باشه.

  141. سامان می‌گوید:

    ؟؟؟
    چرا ساده حرف نمی زنید. به زبون مردم.
    اگر جنگ می خواهید بسم الله بفرمایید سوریه هم فال و هم تماشا.
    می خوام ببینم کی مرد عمله؟

  142. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    اولا که مرد عمل دو نوع داریم؛ یکی می‌ره جبهه و یکی هم می‌ره فضا!!
    تا این‌جا که ساده بود؟
    ثانیا خیلی وقته تو سوریه و لبنان بچه‌های ما هستن؛ بدون اینو شما! شهید می‌دیم اون‌جا…
    اینم که احیانا ثقیل نبود؟

    با شماها بود الان این مملکت سامان نداشت…
    این آخری رو عمرا بفهمی!

  143. مسعودساس می‌گوید:

    مرتضی؛

    عده ای در خون و آتش، عده ای در پول خلق
    هر دو رقصیدند اما این کجا و آن کجا

    عده ای سرب و گلوله، عده ای میلیاردها
    هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا

    عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
    هر دو خوابیدند، اما این کجا و آن کجا

    این یکی از سوز ترکش، آن یکی هم در سونا
    هر دو می سوزند اما این کجا و آن کجا

    این یکی بر تخت ماساژ، آن یکی بر ویلچرش
    هر دو آرامند اما این کجا و آن کجا

    این یکی در عمق دجله، آن یکی آنتالیا
    هر دو در آبند اما این کجا و آن کجا

    باکری ها سمت غرب و خاوری ها سوی غرب
    هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا

  144. سیداحمد می‌گوید:

    ۲۳ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسین زهرا…

  145. سامان می‌گوید:

    جناب مرتضی اهوازی:
    اونوقت شما الان اینجا چیکار می کنی؟
    بچه هایی که الان لبنان و سوریه هسن که ثابت کردن مرد عملن.
    روی صحبت من با امثال شما بود که کاری غیر حرف زدن انجام نمی دید. اونم طوری که فقط خودتون می فهمید. می خواین بگین مام آره اهل دلیم. بی خیال بابا.

  146. سامان می‌گوید:

    جناب مسعود ساس:
    شعر زیبایی بود؛ ولی همیشه این وسط یه آدمایی هستن که نه اون طرفی اند نه این طرفی…
    همین کارمندا و کارگرایی هستن که از کثرت قسط و بدهی نه حال و حوصله شنیدن ادبیات جبهه رو دارن نه وقت فکر کردن به مذاکره با ۵+۱٫
    جهت اطلاع شما بنده هم مثل خیلیا مستاجرم (پردیسان) وسیله نقلیه شخصی ندارم، کارمند قرارداد کار معین هستم با پایه حقوق کارگری در یکی از ارگان های حوزوی.
    مثل بیشتر شما بسیجی هستم، از نوع فعال (پایگاه مسجد حضرت ولیعصر/ خ ولیعصر قم/ حوزه علی ابن ابی طالب خیابان دور شهر) اطلاعات بیشتر خواستی میدم خدمتون.
    و دانشجوی ارشد مدیریت، ایضا ابوی گرام هم روحانی هسن.
    این اطلاعات نه از باب اظهار فضل هست و نه از باب اظهار عجز.
    می خوام بدونید ما معمولیا هم از این ادبیات خسته شدیم. بی خیال اخوی…

  147. مسیح سلیمی می‌گوید:

    آقای سامان!

    جدا فکر می کنی بچه هایی که در سوریه و لبنان و یا حتی سر مرزهای شرقی و غربی خودمون، در حال مبارزه و جانفشانی هستن، اصلا مرخصی نمی رن؟ و یا هیچ دسترسی به اینترنت ندارن؟
    اگر می دونستی اینجا با چه بچه هایی طرفی، این حرفو نمی زدی.

  148. مسعودساس می‌گوید:

    جناب سامان؛

    به خدا ما هم معمولی ایم که شما می گی: “ما معمولیا هم از این ادبیات خسته شدیم.”
    ولی ماها تا پرچم اسلام رو تو افق زمین نزنیم، خسته نمی شیم.
    در ضمن من خودم کلی کارگر و کارمند می شناسم که تا خرخره زیر قرض هستند، ولی پاش که می افته زن و بچه شون رو هم فدای اسلام و انقلاب می کنن(دیدم ها). پس کلی گویی نکنید.
    می گما؛ باز دم شما گرم یه خونه‌ی استیجاری داری، ما اونم نداریم.
    ایشاالله که هیچ وقت خسته نشی دلاور

  149. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    در جوابت که این‌جا یا جای دیگه! چکار می‌کنم حرفی نمی‌زنم…
    در مورد هنر فرزند روحانی و آیت‌الله و امام و شهید بودن هم…
    و در مورد کارت بسیج فعال داشتن هم…
    ولی در مورد نه این طرفی و نه اون طرفی؛ وعده قرآن اینه؛ “خسر الدنیا و الاخره”
    تو خسته شدی؟ ان‌شاء‌الله خسته نباشی!
    ما خسته نیستیم! حالا چه صرفا با حرف از آرمان و ارزش‌هامون دفاع کنیم چه با عمل!
    در ضمن روزی امام زمان(عج) حلالت؛ گوشت بشه به تنت…
    بیخیال اخوی!

  150. سیداحمد می‌گوید:

    عید با عظمت غدیر را خدمت همه شیعیان، خصوصا دوستان عزیز قطعه ۲۶ تبریک عرض می کنم. دعا کنیم همه مان شیعه حقیقی آقا امیرالمومنین باشیم.

    http://www.7upload.ir/uploads/e434020_man_jmeye.mp3
    http://www.7upload.ir/uploads/q245740_mirdamad89-01gh.mp3

    به روال سال های قبل، برای عیدی، به نیت عاقبت به خیری و گره گشایی از حاجات دوستان، ۱۱۰ بار دعای نادعلی را قرائت خواهم کرد.

  151. نسیم می‌گوید:

    “الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علی بن ابیطالب و الائمة المعصومین علیهم السلام”

    عید بزرگ ولایت بر تمام شیعیان امیرالمومنین علی(ع) مبارک.

  152. مسعودساس می‌گوید:

    سید جان؛

    چرا من روال سال های قبلی که شما می گید یادم نمیاد؟!!
    تا بوده ما شماره کارت می دادیم، شما مبلغ عیدی رو کارت به کارت می کردی!
    نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم که آقای مُرجی

  153. سیداحمد می‌گوید:

    مسعود؛

    ما در خدمت شما هستیم. خدا پدر مخترع(!) کارت به کارت را بیامرزد!
    بفرست تا بفرستم!
    🙂

  154. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    عید بر همه دوستان عزیز قطعه ۲۶، خصوصا آقای قدیانی مبارک باد.

  155. آذرخش می‌گوید:

    سلام سلام سلاااام
    عیدتون مبارک باشه ایشالا.

    آقا سیداحمد عیدتون مبارک باشه. (دیگه معنی این تبریک کاملا مشخصه دیگه؟) 😀
    ایشالا خودتون و خانواده عزیزتون همیشه سلامت باشید.

    داداش حسین فکر نکنید کسی که با سیداحمد می گرده می تونه از زیر عیدی دادن در بره ها!
    والا!

  156. سلام دوست عزیز؛
    عید غدیر بر شما مبارک.

    به ما سر بزنید!

    یاعلی
    در پناه حق…

  157. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    یَومُ غَدیرِ خُمٍّ أفضَلُ أعیادِ اُمَّتی.
    روز غدیرخم برترین عید امّت من است. {حضرت محمد صل الله علیه}

    این عید عزیز بر همگی مبارک.

  158. م.طاهری می‌گوید:

    حالا که همه این طرف جمع اند؛ یک بار هم اینجا عید رو تبریک می گم: عیدتون مبارک‏!‏

  159. ناشناس می‌گوید:

    جناب مسعود ساس؛

    کلی گویی نیست، واقعیتیه که تو کوچه و بازار و … می بینم.
    انشا الله خدا یه خونه(شده یه نقلی) روزی شما کنه.
    شما خسته نباشی دلاور؛ انشاالله پرچم امام زمان عج…
    البته با میانه روی نه افراط و نه تفریط!
    عید شما هم مبارک.

  160. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد
    تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد

    دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
    مومنین! (یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)

    خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟
    نام او عشق است، آری می‌شناسیدش: علی‌ست

    من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
    با مددهای علی‌ابن‌ابی‌طالب شدم

    در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
    تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی

    با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی
    تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی

    هر چه می‌گویم علی، انگار اللّهی ترم
    مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او می‌پرم

    مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
    با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم

    تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین»
    وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین»

    دست او در دست من، یا دست من در دست اوست
    ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست

    یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار
    ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار

    آخرین پیغمبر دلداده‌ام در کیش او
    فکر می‌کردم که من عاشق‌ترینم پیش او

    دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی
    شد سراپا شور و توفان تا شنید اسم علی

    کوثری که ناز او را قلب جنت می‌کشید
    ناگهان پروانه‌ شد دور سر حیدر ‌پرید

    روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی
    از ازل در پرده بود آیینه‌دارش شد علی

    رحمتٌ للعالمینم گرد من دیو و پری
    می‌پرند و من ندارم چاره جز پیغمبری

    بعد از این سنگ محک دیگر ترازوی علی است
    ریسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است

    من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
    طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم»

    چهره‌اش مرآتِ «یاسین»، شانه‌هایش «مُحکمات»
    خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات»

    هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
    هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست

    قاسم صرافان

    —-
    عید است و سعید است اگر ماه تو باشی…
    عیدتون مبارک رفقا
    سیداحمد بزرگوار بابت عیدی ممنون؛ واسه منو اختصاصی با عین غلیظ‌تر بخونید…

  161. مرید علی می‌گوید:

    عاشقان عیدتان مبارک باد!

  162. جا مانده می‌گوید:

    سلام. عید همگی مبارک!
    خداییش مدام به این وبلاگ سر می زنم و خیلی از متن ها و کامنت های دوستان استفاده می کنم، ولی خودم معمولا کامنت نمی ذارم ولی حالا که بحث عیدی ویژه سید احمد شد تو رو خدا ما رو جا نندازید. ان شاالله همیشه انقلابی بمانیم. یا علی
    التماس دعای زیاد.

  163. ستاره خرازی می‌گوید:

    «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین والائمه ‏علیهم السلام‏»

    سلام؛
    این عید بر همه عاشقان و پیروان امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک و فرخنده باد.
    باشد که دشمنانش امروز از این انتخاب شایسته دق کنند و به درک واصل شوند.
    ان شاالله!

  164. نجفیان می‌گوید:

    عید غدیر بر امام زمان و نائب بر حقش امام خامنه ای مبارک باد.
    بر دشمن مرتضی علی لعنت…

  165. صبر می‌گوید:

    عید عظیم غدیر خم مبارک

    حدیث ولایت

    مردی از انصار نزد پیامبر صلی الله علیه واله و سلم رفت و گفت: ای رسول خدا من طاقت دوری شما را ندارم گاهی همین که به خانه می رسم به یاد شما می افتم و خانه و خانواده را رها می کنم تا چشمم دوباره به جمال شما روشن شود اکنون در این فکرم که در روز قیامت وقتی شما در بهشت به بالاترین مقام می رسید من چگونه به شما دست یابم.

    پس از این سخنان ایه ۶۹ سوره نساء بر پیامبر نازل شد «و من یطع الله و الرسول و فالئک مع الذین انعم الله علیهم من النبین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»

    آنان که از خدا و رسول او پیروزی می کنند، در روز قیامت با همه کسانی هستند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است، پیامبران انبیاء و راستان صدیقان و شهدا و نیکوکاران صالحان که رفیقان و همنشینانی نیکو هستند رسول خدا آن مرد را فرا خواند و این آیه را برایش خواند و به او بشارت همراهی با خود در بهشت داد.

    بحار الانوار، ج ۱۷ ص ۱۴ مجالس شیخ طوسی

    پیوند غدیر، عاشورا، غیبت کبری و مردم…

  166. سامان می‌گوید:

    ز لیلایی شنیدم یا علی گفت… به مجنونی رسیدم یا علی گفت
    مگر این وادی دارالجنون است… که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
    نسیمی غنچه ای را باز می کرد… به گوش غنچه آندم یا علی گفت
    خمیر خاک آدم چون سرشته… چو بر می خاست آدم یا علی گفت
    مسیحا هم دم از اعجاز میزد… ز بس حضرت مریم یا علی گفت
    مگر خیبر زجایش کنده میشد… یقین آنجا علی هم یا علی گفت
    علی را ضربتی کاری نمیشد… گمانم ابن ملجم یا علی گفت
    دلا باید که هردم یا علی گفت… نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
    که در روز ازل قالوبلا را… هر آنچه بود عالم یا علی گفت
    محمد در شب معراج بشنید… ندایی آمد آنهم یا علی گفت
    پیمبر در عروج از آسمان ها… بقصد قرب اعظم یا علی گفت
    به هنگام فرو رفتن به طوفان… نبی الله اکرم یا علی گفت
    به هنگام فکندن داخل نار… خلیل الله اعظم یا علی گفت
    عصا در دست موسی اژدها شد… کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
    کجا مرده به آدم زنده میشد… یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
    علی در خم به دوش آن پیمبر… قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

  167. نسیم می‌گوید:

    مرتضی اهوازی؛

    به خاطر شعر فوق العاده زیبایی که گذاشتید ممنونم مخصوصا این بیت:

    “من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
    طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم»”

    واقعا این خیلی نکته مهمی هست که بدونیم در شبانه روز که ده بار این آیه رو در نماز قرائت می کنیم دنبال چی هستیم و حقیقت صراط مستقیم یعنی چه کسی.

  168. قاصدک منتظر می‌گوید:

    شکر خدا، که نام علی در أذان ماست
    ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
    از یا علی زبان و دهان خسته کی شود
    اصلا زبان برای همین در دهان ماست
    ما شیعه زاده ایم و خدا را هزار شکر
    این شیعه زادگی شرف خاندان ماست
    ما عاشق علی شده ایم و بدون شک
    این هم ز پاکدامنی مادران ماست

    عید غدیر بر عاشقان امیرالمومنین علی(ع) مبارک.

  169. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    عید سعید غدیر، عید ولایت بر شما مبارک.

    انشاالله سال بعد، نجف، صحن مادر سادات باشیم.

  170. سیداحمد می‌گوید:

    ۲۰ روز مانده تا عاشورا
    لبیک یا حسینِ زهرا…

    **************************************
    به حق الحسین…
    اللهم عجل لولیک الفرج… اللهم عجل لولیک الفرج… اللهم عجل لولیک الفرج…

    http://www.7upload.ir/uploads/s04908_____www_BGH.mp3

  171. مسعودساس می‌گوید:

    می زنه قلبم
    داره میاد دوباره باز بوی محرم

    http://www.7upload.ir/uploads/g466120_________.wma

  172. محسن پندار می‌گوید:

    سلام؛
    وقت بخیر!

    یه بار نشد بیام اینجا و شما منو نبری به دنیای اونور کلمات و تو اون خلوت یکی بزنی تو گوشم تا بیدار بشم!
    این سوز نفس هاتون چه جور تبدیل به کلمه میشه!
    میشه ما رو هم آتیش بزنی!
    ……
    من دیوانه جنگم!
    همیشه هم خودم رو در هر شرایطی وسط میدون جنگ می بینم!
    یا حسینی و یا یزیدی!
    حد وسط نداره!
    ولی هنوز حسینی نشدم!
    یعنی میشه ما هم از سلحشوران باشیم!
    کسی که هیچ وقت راهو اشتباهی نره!
    حرف دلم به کلمه تبدیل نمیشه مشکل دارم!
    نمی دونم مطلبو رسوندم یا نه؟
    «جنگ کجایی که دلم تنگ توست» شبیه اینو همش تکرار می کنم اما کسی جابمو نمیده!
    حیف نبود حبیب بن مظاهر سرطان بگیره بمیره، یا ببرنش سالمندان دق کنه بمیره!
    عاقبت ما چی میشه!
    مگه میشه در پناه «صلح کجایی که دلم تنگ توست» اربا اربا شد!
    مگه میشه با صلح گمنام شد!
    مگه وقتی جنگ تموم شد زمان اسم و رسم ها نمیرسه!
    مگه بابای صلح این مملکت ادعاش گوش مردمو پاره نکرد که می گفت من نماینده فرمانده کل قوا در جنگ بودم فرمانده قرارگاه فلان بودم!
    و اجعل عواقب امورنا خیرا…
    یا علی

  173. به جای امیر می‌گوید:

    شتر (گفت و شنود)

    گفت: نماینده سابق اصفهان در مجلس ششم گفته است تمام مذاکرات ژنو باید محرمانه باقی بماند تا کسی نتواند علیه کشور جوسازی کند!
    گفتم: ولی آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اسرائیل و… که از متن مذاکرات باخبرند.
    گفت: چه عرض کنم؟! ایشان همان کسی است که در مجلس ششم و در حالی که آمریکا ادعا می‌کرد ایران در برنامه هسته‌ای خود پنهان‌کاری می‌کند! پشت تریبون رفت و برای خوش‌آمد آمریکا و اسرائیل گفت؛ ۱۹ سال است که درباره برنامه هسته‌ای خود به دنیا دروغ گفته‌ایم! یادت که هست؟
    گفتم: مگر آن خیانت فراموش شدنی است؟ کروبی که آن موقع رئیس مجلس بود با عصبانیت به او گفت؛ چرا سخنگوی اسرائیل شده‌ای؟
    گفت: پس چی شده که حالا می‌گوید حتی مذاکرات ژنو هم که همه دشمنان از آن با خبرند، باید محرمانه بماند؟!
    گفتم: یکی رفته بود خواستگاری، بهش گفتند برای این که خودت رو مهم نشون بدی، حرفهای گنده بزن و یارو وسط صحبت‌ها گفت؛ فیل! شتر! نهنگ! دایناسور! و…

  174. وبلاگ محفل شهیدان می‌گوید:
  175. سیداحمد می‌گوید:

    بی شرف ها پوسترهای “صداقت آمریکایی” با آن طرح های شیک و عالی را، از سطح شهر جمع کردند، از آن طرف نوچه های آمریکا و تروریست های زائیده شیطان بزرگ، جوانان عزیزمان را به خاک و خون کشیدند!
    این جنایت امروزِ سروان یعنی آهای ایرانی ها! یک وقت فکر نکنید منِ شیطان بزرگ، فرشته شدم ها؛ نه! من همان شیطان همیشگی هستم و هر قدمی که عقب تر بروید و هر چه بیشتر به من اطمینان کنید، هارتر می شوم!
    فکر می کنید اگر عزیزانِ ظریف و روحانی هم سر مرز سرباز بودند و اینطور ناجوانمردانه کشته می شدند، باز هم فکر ارتباط با آمریکا به سر کلید و شاه کلید می زد؟!

    به حق خونِ شهدا… مرگ بر آمریکا…

  176. سیداحمد می‌گوید:

    ضمنا یک تشکر گرم هم از آیت الله آملی لاریجانی؛
    آملی مچکریم!

  177. حمید فخار می‌گوید:

    سلام
    به روزم با رونمایی از سه پوستر جدید با عنوان:
    “در رابطه با آمریکا + دانلود”

    fakhar.blog.ir
    حمید فخار

  178. ناشناس می‌گوید:

    دوستان و عزیزانم سلام؛
    پدرم و پدرانمان رفتند تا انسانیت معنا بگیرد… یادمان باشد مبادا اختلاف نظراتمان ایجاد تفرقه در بینمان کند که آنگاه می شویم کوفیان…

  179. زیبا می‌گوید:

    داداش مرتضای من انسانی به معنای واقعی مومن بود. او رفت ولی یادش همیشه باقی خواهد ماند؛ ۳۳ سال چشم انتظاری یکطرف، ولی فهمیدن تحمل ۸ سال شکنجه خیلی ناراحت کننده تر و تصور استخوانهای شکسته اش بیشتر دل را به درد میاره… روحش شاد و یادش گرامی. او برای همیشه در قلب ما خواهد ماند.

  180. یه غریبه بدبخت می‌گوید:

    من یک زن بودم و…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.