
تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.

امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»

بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».

من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!

بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
بسم الله القادر…
“«مرگ بر امریکا» با تلفن نیامده که با تلفن -آنهم تلفنی که معلوم نیست چه کسی میس اول را انداخت؟!- برود. «مرگ بر امریکا» با دیدار نیامده که با دیدار برود. «مرگ بر امریکا» با دیپلماسی نیامده که با دیپلماسی برود. اگر بناست ما دیپلمات ها را بفهمیم و درک شان کنیم، لااقل من باب اعتدال هم که شده، بر دیپلمات ها نیز فرض است که ما را بفهمند و درک مان کنند که ما حتی زبان بین المللی را با «DOWN WITH USA» آموخته ایم.”
پس «مرگ بر امریکا»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان محترم؛
قطعه ۲۶ امشب ان شاء الله با یک متن دیگر نیز به روز می شود…
بی شوخی بعضیا از آمریکا هم بدتر و نامردترن… فقط قدرت آمریکا رو ندارن…
بعد از کلی دوستی نه زنگی نه اس ام اسی نه حال و احوالی…
هیچییییی……
بازم ایول به مرام آمریکا!!!!!
ایولا حاجی!
بسی لذت بردیم از این متن.
خیلی ها سیاسی تحلیل کردند.
خیلی ها در قالب علم سیاست مو شکافی کردند.
.
.
ولی شما در قالب حرف دل مردم (منظورم همه اون ۷۰ و خورده ای درصدیه که شرکت کردن تو انتخابات) معنا کردی این دیدار رو.
.
.
.
پس مرگ بر آمریکا
گور پدر هر چی یانکیه، بلند صلوات.
مرگ بر آمریکا
لیکن اگر علت تحریم، «امریکا»ست، نه «مرگ بر امریکا»، پس «مرگ بر امریکا».
زیرکانه بود!
“اللهم صلى على محمد وال محمد”
مرگ بر امریکا!
مرگ بر صلـــــ آمریکا ـــــح!
«مرگ بر امریکا» با تلفن نیامده که با تلفن -آنهم تلفنی که معلوم نیست چه کسی میس اول را انداخت؟!- برود.
مرگ بر آمریکا
پس «مرگ بر امریکا».
یاحسین
تا ظهور دولت یار…
همچنان مرگ بر امریکا
کرایه (گفت و شنود)
گفت: بالاخره معلوم نشد آقای روحانی درخواست تماس تلفنی با اوباما را کرده است یا اوباما پیشقدم شده بود؟
گفتم: آقای ظریف گفته است حرف آمریکاییها که میگویند درخواست برای تماس تلفنی از طرف آقای روحانی بوده است، اعتبار ندارد.
گفت: وقتی حرف رئیسجمهور آمریکا در این حد و اندازه هم اعتبار ندارد، پس آقایان با چه تحلیل و توجیهی به آمریکا اعتماد کرده و این همه درباره آن تبلیغ میکنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! آدم قالتاقی از خیلیها پول قرض گرفته و پس نمیداد. قاضی حکم کرد فردا او را سوار یک الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم قالتاقی است و بدهیهای خود را نمیپردازد. غروب فردا صاحب الاغ که یک روز او را در شهر گردانده و جار زده بود از او کرایه الاغ را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! از صبح تا حالا داری جار میزنی که من بدهی خود را نمیدهم حالا با چه رویی کرایه خرت را میخواهی؟!
این دولت اعتدال هر چی نداشته باشه، جیگر نوشته های شما رو بیشتر کرده!
امیدوارم این “کی بود! کی بود! من نبودم” برای روحانی تجربه و درس عبرت باشه.
انقدر این حاشای اول زنگ زدن حال به هم زنه که با اینکه ما جواب تلفن رو دادیم، بازم من احساس تحقیر شدن می کنم.
یه جور مشکوکی این ماجرا بو میده: نکنه روباه پیر این طرح رو یاد اوباما داد؟
درست است که ظریف در نیویورک مصاحبه کرده و هولوکاست را پذیرفته؟!!!
مرگ بر آمریکا
۴۵ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنده باد نام و یاد و راه شهدا…
http://uploadtak.com/images/s532_mmotieehaftegi920531.mp3
پس مرگ بر آمریکا
باید دید، نباید چشم ها را بست… هشت سال جنگ بود و خون های بسیار بر زمین ریخته شد و بنا به تشخیص بسیار صحیح امام (ره) صلح شد… چه کسی باید می گفت تکلیف شهیدان و… چه می شود؟! همان روزها هم خیلی ها اعتراض کردند که نادان بودند، خیلی ها هم که محتکر بودند ناراحت شدند و با عناوینی دیگر اعتراض کردند حتی سکته کردند چون خیلی ضرر کردند… خیلی از بسیجیان مخلص و خانواده های محترم شهدا هم که فرصت انتقام از جنایات صدام را از دست رفته دیدند ناراحت شدند… امروز هم اگر قرار است جامعه و کشوری بزرگتر داشته باشد، تکلیف ها را می داند، بقیه باید عاقلان باشند و عاقلانه حرف بزنند، نه اینکه هیزم به آتش آنانی بریزند که سی سال از تنش سود برده اند و امروز سود آنها قطع خواهد شد.
آفرین بر همه آنان که با دانش و سخنوری پیش می روند. با سیاست پیش می روند به دنبال جنگ و تنش و محکومیت جهانی نیستند…
آقا سینا؛
جنگ و تنش به قول حسین آقا فی حد ذاته بد نیستند و صلح و رابطه هم فی حد ذاته خوب نیستند. این صحبت ظالمان و دیکتاتورهاست برای گول زدن مردم بیچاره که البته این روزها یه عده نوکر وابسته هم دارن تکرار میکنن. یه عده مردم هم رو سادگی حرفشون رو باور کردن.
ته این منطق به اونجا میرسه که میگه امام حسین هم نعوذ بالله خشونت طلب بود و دنبال جنگ. اگه کسانی که این تحلیل ها رو دارند و صدای وا اسلاماشون هم بلنده در زمان امیرالمؤمنین بودن با این منطقشون قطعاً صداشون رو واسه حضرت هم بلند میکردن که بسه دیگه. چقدر جنگ. چقدر درگیری و تنش. ۵ سال حکومت و همش درگیری! کم اینکه گفتن و افتادن تو دامن معاویه و دیگه روی امنیت رو بعد از حضرت ندیدن.
ما نمی تونیم خودمونو گول بزنیم. تا ظهور امام زمان هیچ صلح و آرامش واقعی وجود نداره و تنش و درگیری هست. درگیری بین مستکبران و مستضعفان. طاغوتیان و مؤمنان. دنیا پرست ها و خدا پرست ها. تنها کاری که ما باید بکنیم اینه که مشخص کنیم تو کدوم گروهیم.
سلام بر شما؛
اولا: صلح هم فی ذاته بد نیست و همه بزرگان تاریخ بارهای بار با دشمنان خونی خود وارد مذاکره شده اند و ما مستثنا نیستیم.
دوما: ما به هیچ عنوان هیچ یک از استعمارگرانی که ایران را استثمار کرده اند تایید نمی کنیم. بیایید تا با همه آنها قطع رابطه کنیم و ایرانمان را بسازیم اما یک بام و دو هوا نمی شود! همه کسانی که حق وتو دارند استثمارگرند، اجازه بدهید با همه قطع رابطه کنیم نه اینکه فقط با یکی از آنها قطع رابطه باشد.
مرگ بر امریکا!
از الان تا ابد.
با تلفن یا بی تلفن.
با روحانی یا بی روحانی.
سینا جان؛
امروز آمریکا هم لونه تجمع طاغوتیانه و هم پشتیبان آنها و هم نماد آنها. مطمئن باش فرانسه و انگلیس و اسرائیل و بسیاری دیگر از کشورهای استعمارگر دیگه بدون آمریکا هیچ چیزی نیستند و دست از این رفتارشون برمیدارن. روسیه و چین هم قطعاً در صورت حذف روحیه استکباری آمریکا، خودشون خواهان حذف حق وتو میشن چون خیلی سود خاصی نمیبرن. سود چین که تو اقتصادشه و منافع روسیه هم در مقابله با منافع استراتژیک و دخالت های آمریکا در منطقه.امروز روسیه و چین با این حق وتو جلوی خیلی از خود سری های آمریکا رو گرفتند.
“غلط نکرده باشم پیرمرد تتمه همان جماعت بود که صبح می گفتند «درود بر فلانی» و شب نثارش مرگ می کردند، بی آنکه فلانی تغییری کرده باشد! ”
آخ…دقیقاً.
تازه فقط حرف پیرمرده که تتمه همان جماعت ممکن است باشد، نیست. من یک سری جوان با منطق و تحلیل های سیاسی این پیرمرد هم دیده ام.
کپی برابر اصل قوم بنی اسرائیل اند بدون شک.
در سازمان ملل به هر چی بزدل لعنت
در تهران ما سید علی را صلوات
آقا من یه سینای دیگه ام ها…!!!
مرگ بر امریکا
مرگ بر انگلیس
مرگ بر اسراییل
افراطی ضد اعتدال:
صاحب این توهم مستحق ترحم است! در صورت نابودی امریکا تنها اتفاقی که خواهد افتاد جایگزین شدن روسیه است و لاغیر. دشمنی روسیه جهان خوار با امریکای مستکبر جز به منظور غارت و چپاولگری بیشتر جهان نیست و تاریخ نوع رفتار روسیه را در دوران عدم حضور امریکا به خوبی به خاطر دارد. اساسن اصل دعوا بر سر هژمونی طلبی بر عالم و آقایی آن است و در این مسیر مقدس(!) ما چنان هنرمندانه نقش سرباز میز شطرنج زورآزمایی شرق و غرب را ایفا می کنیم که مستحق دریافت اسکاریم!
آتبین؛
اولاً اسکار ارزونی جدایی و گذشته و آرگو. ما رو چه به اسکار؟
ثانیاً درود خدا بر امام خمینی حکیم که برای همیشه تاریخ و تمام شبهات یه سخنرانی داره:
“شعار مرگ بر شوروی می دهند که شعار مرگ بر آمریکا فراموش شود. هر چه ما بدبختی داریم از این آمریکاست پس هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.”
اتفاقاً ما هم دنبال گسترش هژمونی اسلام و عدالت بر دنیا هستیم. اون سربازی هم که گفتی بیشتر به عمل کشورهایی مثل عربستان و ترکیه و قطر و انگلیس و فرانسه می خوره نه ما.
به ما چه بعضی ها اینقدر عقده خود کم بینی و اسلام کم بینی دارن که هنوز تو توهم شرق و غرب قرن گذشته موندن. داداش! قضیه شرق و غرب ۳۵ سال پیش تموم شد. نمی خواید دست از تفکرات متحجرانه ۳۵ سال پیشتون بردارید؟ الان جنگ بین هژمونی ظلم و هژمونی عدالته. نماد یکیش آمریکاست و نماد دیگری ایران. خیلی سخت نیست فهمیدنش.
چی کار کنیم که نمی خواید بفهمید الان تو خاورمیانه که محل اصلی دعوای متوهمانه هژمونی غرب و شرقه، این ایرانه که نقش تعیین کننده رو داره. فهمیدنش هم سخت نیست اگه بخوای بفهمی.
نه چندان بی ربط!
http://www.ghadiany.ir/1390/6814
مرگـــــــــــــ بــــــــــــــر امـــــــــــــــریکــــــــــــــــــــا…
و در ادامه، برای اینکه یانکی ها هم بی نصیب نمونند، کلمه ی امریکا رو بجای اسرائیل، قرار بدین تا به ۶۴ زبان زنده ی دنیا، نه از پشت گوشی تلفن! بلکه از عمق وجود بگیم؛ مرگ بر امریکا…
اگه الان شهدا بودند، نمی گفتند؟! مرگ بر امریکا…
………………………………….
persian: مرگ بر اسراییل
arabic: الموت لاسرائیل
english: Death to Israel
hebrew: מוות לישראל
afrikaans: Dood aan Israel
albanian: Vdekje Izraelit
armenian: Մահ Իսրայելին
azerbaijani: İsrailə ölüm
basque: Israelen Death
belarusian: Смерць Ізраілю
bengali: ইজরায়েলের মৃত্যু
bulgarian: Смърт на Израел
catalan: Mort a Israel
chinese (simplified): 以色列去死
chinese (traditional): 以色列去死
croation: Smrt Izraelu
czech: Smrt Izraeli
danish: Død over Israel
dutch: Dood aan Israël
estonian: Surm Iisraelile
filipino: Kamatayan sa Israel
finnish: Kuolema Israelille
french: Mort à Israël
galician: Morte a Israel
georgian: სიკვდილი ისრაელის
german: Tod für Israel
greek: Θάνατος στο Ισραήλ
gujarati: ઇઝરાયેલ મૃત્યુ
haitian creole: Lanmò ak pèp Izrayèl la
hindi: इसराइल
hungarian: Halál Izrael
lcelandic: Death til Ísrael
indonesian: Kematian bagi Israel
irish: Bás ar Iosrael
italian: Morte a Israele
japanese: イスラエルの死
kannada: ಇಸ್ರೇಲ್ ಡೆತ್
korean: 이스라엘에게 죽음을
latin: Mors Israhel
latvian: Nāve uz Izraēlu
lithuanian: Mirtis į Izraelį
macedonian: Смрт за Израел
malay: Kematian kepada Israel
maltese: Mewt għall-Iżrael
norwegian: Death to Israel
polish: Śmierć Izraelowi
portuguese: Morte a Israel
romanian: Moarte Israel
russian: Смерть Израилю
serbian: Смрт Израелу
slovak: Smrť Izraelu
slovenian: Smrt v Izrael
spanish: Muerte a Israel
swahili: Kifo kwa Israeli
swedish: Död åt Israel
tamil: இஸ்ரேலுக்கு இறப்பு
telugu: ఇజ్రాయెల్ కు మరణం
thai: ตายไปยังอิสราเอล\
turkish: İsrail’e Ölüm
ukrainian: Смерть Ізраїлю
urdu: اسرائیل کی موت
vietnamese: Cái chết đến Israel
welsh: Marwolaeth i Israel
yiddish: טויט צו ישראל
خدایا! تبری جویی از دشمنانت را هرگز از ما نگیر؛
پس مرگ بر آمریکا!
قربون مرام شهدا برم که همیشه به موقع میان؛ همیشه هوامونو دارن…
ای خدا! شکرت…
چرا اینو درک نمیکنید که امریکا دشمن خداست؟ امریکا شیطان بزرگه. نه که فقط لقبش این باشه ها! خود خود ابلیس داره به امریکا و اسرائیل خط میده!
چین و روسیه و … هم که میگید چرا باهاشون رابطه داریم؛ اونا هم مثل اعتدالزدهها هستند! فکر میکنند میتونند هرجا که به نفعشون باشه با امریکا رابطه داشته باشند و نفعش رو ببرند! خیـــــلی با امریکا و اسرائیل فرق دارند!
ایها الناس! امریکا دشمن فقط ایران نیست! دشمن کل بشریته! (غیر از نژاد خودشون)
اما در پاسخ به جناب یه افراطی ضد اعتدال عزیز:
اولا لطف کنید و از سخنان حضرت امام به صورت گزینشی استفاده نکنید. ایشان بدون تردید محبوب ترین رهبر تمام ادوار تاریخ این سرزمین هستند و در بینش وسیع و سلامت نفسشان هم کوچک ترین تردیدی نیست. لکن هم ایشان در طول زعامت و امامت خود در پاره ای موارد مواضع خود را تغییر داده اند که شما خود بهتر از بنده از کم و کیف آن ها آگاهید. مخالفت ایشان با رییس جمهور شدن روحانیون و جمله تاریخی شان در باب آل سعود – «ما اگر حتی یک روز با صدام صلح کنیم، هیچوقت با آلسعود صلح نخواهیم کرد.» – خود گواهی بر این مدعاست. حضرت امام در وصیت نامه ماندگار خود به این نکته اذعان کرده اند و در بسیاری از موضع گیری های ایشان مقتضیات زمان، مکان و اوضاع و احوال مدخلیت انکارناپذیری داشته است. وانگهی شعار یک انسان آزاده باید این باشد که: “نحن ابنا الدلیل”.
ثانیا این که هدف انقلاب شکوهمند اسلامی ایجاد گفتمانی جدید در برابر سیطره قاهرانه غرب بود نکته ای است بسیار مستحسن. مع الاسف آن چه تا کنون شاهد آن بوده ایم یک سری حرکات شعاری و ژست های خوش آب و رنگ چیزی نبوده. آری! ما فرزندان بوعلی و سهروردی و صدراییم و “این شعله های پر فروغ اشراقی شرق را به آفتاب غروب گرفته ی غرب نخواهیم فروخت.” اما این ممکن نمی شود جز با داشتن تئوری های بدیل در حوزه های مختلف علی الخصوص اقتصاد و سیاست. الان سیستم آموزش و پرورش ما، سیستم آموزش عالی ما، اقتصاد ما، علوم انسانی ما و غیره همگی غربی اند. در این شرایط اگر جمهوری اسلامی ایران هم بر فرض محال و در عالم خیال پیروز کارزار باشد، این پیروزی پیروزی است منبعث از یک پارادایم به شدت غربی. شعارهای احساسی دادن و خود را با این پای چوبین غربی هماورد امریکا پنداشتن حکایت آن شعر مولوی است و عمارت کردن قلعه سلطان:
قلعه سلطان عمارت می کند/ لیک دعوی امارت می کند
سال ها از بیانات داهیانه ی رهبر فرزانه ی انقلاب مبنی بر جنبش نرم افزاری می گذرد. کجاست نظریه ها و تئوری های مستقل ما در اقتصاد؟ در فرهنگ؟ در جامعه شناسی؟ در هنر؟ در ادبیات؟ در فلسفه؟ در روان شناسی؟ و غیره؟ خروجی دانشگاه های ما در این راستا چه بوده؟ حوزویان ما چه کردنده اند؟ حاشا که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین شود. اگر حقیقتن هدف غایی ما درپیچیدن طومار پارادایم غالب غربی است که هست، این لاف های گزاف با این انبان خالی و مشت های تهی، آب در هاون کوفتن و باد به غربال پیمودن است و راهی به دهی نمی برد.
ثالثا در مورد خاورمیانه که فرمودید، بنده تقریبن با شما هم عقیده ام که ایران یکی از موثرترین بازیگران در ((منطقه خاورمیانه)) است و این تاثیر جز به مدد پایمردی شهدا و پیشرفت های کشورمان به دست نیامده است. لکن این کجا و لاف گزاف همترازی با امریکا و برتر نشستن از چین و روسیه کجا؟! باید واقع بین بود و از سقوط در ورطه دون کیشوتیسم اجتناب کرد. چون اگر بنا بر رویارویی مستقیم باشد که القاعده در صف مقدم امریکا ستیزی قرار دارد و اگر بنا بر قدرت نظامی و اقتصادی باشد که به گرد پای چین و روسیه نیز نمی رسیم و اگر بنا بر داشتن تئوری های جایگزین باشد که چیز مشت پر کنی در دست و بال نداریم…
آتبین عزیز؛
ممنون از پاسخ جامع و منصفتون.
شک نکنید من اگر نسبت به وضع مملکت و کم کاری ها و شعارها از شما شاکی تر نباشم، راضی تر نیستم. لیکن در این وضعیت تنها چیزی که اتفاقاً از شعار دور است و به واقعیت نزدیک است، شعار مر گ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل است. ما اینها رو گفتیم و بابتش ۳۵ ساله داریم بها میدیم. بگذریم که شعار فی حد ذاته بد نیست. قرآن خودش بزرگترین و رساترین شعاره.
شعار اونجاست که فکر کنیم این وضعیت فعلی جهان که همه مردم رو از آمریکا گرفته تا آفریقا و اروپا و خاورمیانه، دچار نا امیدی، افسردگی، فقر، جنگ و نا امنی کرده ما رو به ساحل خوشبختی میرسونه. شعار اینه که فکر کنیم رابطه با آمریکا ذره ای از مشکلات ما رو به صورت پایدار حل میکنه.
کاملاً حق با شماست که ما در بسیاری از موارد مثل اقتصاد و فرهنگ و … تقلید کننده از غرب بودیم.اونم یه تقلید کننده نابلد. ولی اگه میگم قدرتمندیم و آینده روشنی در انتظار ماست به خاطر اینه که خدا اراده کرده حق را بر باطل پیروز گرداند و مکتب اهل بیت رو در عالم غالب گردونه. جامعه ایده آل اسلامی جز در زمان امام زمان محقق نمیشه و اگه در تاریخ مرور کنیم، انصافاً ملت ایران با وجود تمام نقص ها واقعاً درخشان عمل کرده. کجای تاریخ خانواده هایی پیدا میکنید که چندین فرزند خود را در راه رضای خدا و پیروزی حق بدهند و شعارشان مدام این باشد که ” اللهم تقبل منا هذا القلیل”؟
اگر ضعف مسئولان ما نبود حقیقتاً امروز وضع ما اینگونه نبود. امام هرگز نمیخواست جامعه رو از حالت انقلابی خارج کنه و قصد داشت به سرعت تغییرات مد نظر اسلام رو به وجود بیاره. حیف که برخی از مسئولان ما هدف انقلاب رو متوجه نشده بودند و زود سرد شدند و حیف که تمدن غربی به سرعت همه شئون زندگی ما رو در برگرفت و قدرت مانور رو از ما گرفت و ” ظهر الفساد فی البر و البحر “، ما رو احاطه کرد. بگذریم که ندای صلح با آمریکا از گذشته شعار این عده از مسئولان بوده.
اگه قدرتی هست نه از شعارهای مسئول نما های ماست و نه از اقتصاد ربوی ما و نه حتی از اس ۳۰۰ های روسی و پهپادهای آمریکایی غنیمت گرفته شده ما. اگه قدرتی هست در ایمان مردم ماست. در ایمان کسانیست که اگر چه در ظواهر جامعه زیاد قابل مشاهده نیستند ولی نا شناخته های زمینند و معروفان اهل آسمان. بگذریم که مؤمن ترین آنها یعنی نایب امام زمان هم در آسمان ها شناخته شده است و هم در زمین. اگه قدرتی هست به خاطر اینه که کلاً همه امور دنیا دست صاحب ماست.
بگذریم که امروز آمریکا بدهکارترین کشور دنیاست و نتیجه قدرت نظامیش در عراق، بهتر از این نمیتونست به نفع ایران باشه و کمک های نظامی و اقتصادی و لجستیکی تمام دنیا به اسراییل، قدرت شکست گروه کوچکی وابسته به ایران در غزه رو نداره. اون روز که سپاه امام حسین (ع) در مقابله با یزیدیان، هیچ گونه قدرت مادی نداشتند و کاملاً در ضعف مادی بودند، پیروز نهایی امام حسین (ع)شد. پیروزیی که دامنه اش از رسوایی و شکست اولین ظالم یعنی قابیل گرفته تا به درک واصل شدن دجال و شیطان به دست امام زمان (عج) گسترده است. امروز که اگه مادی هم نگاه کنیم انصافاً وضع آمریکا و اروپا هم در اقتصاد و فرهنگ و سیاست و قدرت نظامی، در مقایسه با ایران چندان تعریفی هم نداره. تازه اونها تحریم هم نیستند! تازه ما کشورهای دیگه رو غارت نکردیم!
در مورد القاعده هم هرگز در صف مقدم مبارزه با آمریکا نیست. القاعده در صف مقدم مبارزه با اسلامه. چه غلطی کردن بر ضد آمریکا و چه جنایتی مونده که نکرده باشن در حق مسلمین؟ نمونه زندش همین سوریه. القاعده رسماً شده نوکر بی جیره آمریکا و اسراییل و قاتل مسلمونا. در باب تئوری و نظریه هم اتفاقاً خوبش رو داریم ولی متأسفانه به علت کم کاری و خود کم بینی و لکنت زبون در مقابله با تمدن غرب نتونستیم عرضه کنیم.
برف و آفتاب؛
آخه نژاد خودشون که سرخ پوسته! بهتره یه کم در مورد شکل گیری جمعیت نه سرزمین امریکا بخونی!
کشور امریکا تشکیل شده از مهاجرین انگلیسی، فرانسوی و… و سیاه پوستانی که بصورت برده از آفریقا برای بیگاری میاوردن! که سیاه پوستان امریکا از نسل آفریقا هستن.
بعدش هم اینو بدون، فلسفه لاتاری که هر سال برگزار میشه اینه که امریکا خودشو کشتی نوح می دونه و فکر می کنه یه روز همه از بین میرن! برای همین می خواد از هر نژاد و مذهبی در اونجا باشه و باز برای همین کشوری است آزاد برای تمام مذاهب دنیا و نژادهای زرد، سرخ، سیاه، سفید! ماشاءالله ایرانی های چشم و ابرو مشکی هم اونجا هوا خواه خیلی دارن! و جمعیتشون ۴ میلیونه!
اگه خط پرواز امریکا ایران راه بیفته، خوب میشه، چون این پولی که ایرانیا خرج می کنن در دبی و ترکیه و اونا کلفت میشن و علیه ایران قلدری می کنن تو ایران خودمون خرج میشه! من طرف گروه خاصی نیستم اما هر چی به نظرم درست میاد میگم شاید بعضی ها بر اساس تعصب رو گروهشون مخالف باشن! که خیالی نیست!