هم «ید بیضا» هم «عصای موسی»

چند روز پیش، یکی از دوستان که به شدت روزنامه خوان، بلکه روزنامه باز است، می گفت: «شما اصلا ژورنالیست نیستید. اصلاح طلبان با بهره از همین ژورنالیسم چطور احمدی نژاد را می زدند؟! حالا من کاری با اتهام تقلب و اینکه احمدی نژاد با وجود ۱۱ میلیون اختلاف، با دست بردن در آرای مردم، رئیس جمهور شد و فتنه و اون همه اردوکشی خیابانی کار ندارم. صرف نظر از این بی قانونی ها، یک روز شد علیه دولت نهم و دهم «تیتر یک» نروند؟! یک روز شد بگذارند فضا برای کار دولت احمدی نژاد آرام و مساعد باشد؟! یک روز شد کاریکاتورش را نکشند؟! مسخره اش نکنند؟! هر تصمیمی گرفت، علیه او جبهه گرفتند. جالب است! بعد که خودشان جای احمدی نژاد را گرفتند، گفتند؛ ما هم هدفمندی یارانه ها را ادامه می دهیم! عجب! مگر در همین روزنامه های زنجیره ای، اون همه علیه هدفمندی ننوشتند؟! مگر نمی گفتند؛ «هدفمندی گداپروری است؟!» حالا با چه رویی می خواهند مسکن مهر و هدفمندی و اصلاح قیمت سوخت و نیت پشت سر سفرهای استانی و جهش خیره کننده علمی و موفقیت های هسته ای و… را ادامه دهند؟! مگر نمی گفتند؛ «احمدی نژاد خدمتی نداشته؟!» این کارها که می خواهند به قول خودشان با کمی اصلاح، ادامه اش دهند مگر ریشه در دولت های نهم و دهم ندارد؟! مگر وزیر مسکن فعلی، اون همه علیه دولت قبلی سیاهنمایی نمی کرد؟! کم وزیر کار فعلی خدمات دولت قبلی را انکار می کرد؟! من حالا نه دغدغه شخص احمدی نژاد را دارم، نه دلم می خواهد برگردیم به گذشته. معایب بعضا ویژه رئیس قوه مجریه قبلی را هم انکار نمی کنم، حرفم سر تعامل رسانه های آن طرف با دولت احمدی نژاد و تعامل روزنامه های این طرف با دولت روحانی است. آقا! مگر همین چند روز پیش تعدادی از علما و مراجع علیه اقدامات سرپرست وزارت علوم موضع جدی و تند نگرفتند؟! خب، شما هم «تیتر یک» می زدید؛ «حوزه علیه دولت». مگر زنجیره ای ها به بهانه نقد یک عالم محترم به فلان اقدام دولت قبلی، «تیتر یک» نمی رفتند؛ «رابطه حوزه و دولت، شکرآب شد»؟! شما اما به راحتی از این فرصت هایی که می توانید علیه دولت روحانی استفاده کنید، می گذرید! گفتم که؛ دغدغه ام اصلا احمدی نژاد نیست. زنجیره ای ها چطور بی محابا و بدون رحم علیه سپاه و بسیج و شورای نگهبان و مقاومت و سوریه و چی و چی «تیتر یک» می روند، خب! شما هم زرنگی کنید علیه دولت».

به این دوست عزیز گفتم؛ «اگر ما هم بخواهیم نعل به نعل همان کاری که زنجیره ای ها با دولت قبلی، ایضا نهادهای حکومتی/ مردمی انجام داده و می دهند را تکرار کنیم، پس چه فرقی با آنها خواهیم داشت؟! اگر ما هم بخواهیم واقعیت و حقیقت و رسالت رسانه را قربانی سیاست کنیم، اگر ما هم بخواهیم به بهانه ژورنالیسم، شبانه روز علیه دولت روحانی «تیتر یک» برویم، اگر ما هم بخواهیم به بهانه فلان بی صداقتی بهمان دولتمرد، دستگاه اجرا و رئیس قوه مجریه قانونی مملکت را در «تیتر یک» خود دروغگو خطاب کنیم، اگر ما هم بخواهیم قلم را به سمت سیاهنمایی مداوم علیه دولت بچرخانیم، اگر ما هم بخواهیم از انتقاد آقایان علما من جمله مکارم و مهدوی سوء استفاده کنیم و هنوز که چیزی از عمر دولت نگذشته، «تیتر یک» برویم؛ «حوزه علیه دولت»، دیگر چه فرقی است میان ما و زنجیره ای ها؟! آیا چون آنها در باطل نویسی های خود، به دولت قبلی رحم نکردند، ما حق داریم که در حق نویسی های خود، بی رحم و بیگانه باشیم با دولت فعلی؟! پس این وسط تکلیف اخلاق رسانه ای چه می شود؟! اتفاقا بخش مهمی از آنچه باعث می شود که ما خود را محق بدانیم، نه صرفا حق نویسی، بلکه کمی تا قسمتی مراعات همین چیزهاست. ما نگاه نمی کنیم ببینیم رئیس قوه مجریه، رای ما هست یا نه؟! ما بنا نداریم نگاه قبیله ای، دگم و زنجیره ای داشته باشیم و الا می شویم مثل همان ها! ما، هم دولت قبلی، هم این دولت را، بخشی از عمر مقدس جمهوری اسلامی می دانیم، فلذا نقد یا تعریف مان از زاویه حب و بغض نبوده و نیست. ما به رئیس جمهور قبلی رای داده بودیم، اما هر جا لازم شد، نقدش کردیم. ما به روحانی رای نداده ایم، اما باکی نداریم که رفتار و گفتار درست دولت را به خوبی انعکاس دهیم. برای ما نقد دولت روحانی اصالت ندارد. عقده ای که نیستیم! زنجیره ای که نیستیم! نقدی هم اگر داریم، لزوما آن را «تیتر یک» نمی کنیم، اوضاع را شلوغ نمی کنیم، جو بی خود نمی دهیم، اردوکشی خیابانی راه نمی اندازیم! اگر ما مثل زنجیره ای ها بودیم، می بایست به جای تبریک به روحانی، ادعای تقلب را مطرح می کردیم و «ید بیضای آرامش» و «عصای موسای رواداری» را از چنگ دولت درمی آوردیم! تازه، کار ما راحت تر بود. اگر زنجیره ای ها ۱۱ میلیون اختلاف را ندیدند، ما برای ندیدن فقط هفت دهم درصد اختلاف، کار سهلی داشتیم! ما اما نه با شرمندگی، بلکه با افتخار، زنجیره ای نیستیم. ما هر کجا لازم باشد، دولت را نقد می کنیم، اما سیاهنمایی و شارلاتانیسم در کار ما نیست. اتفاقا ما خیلی بیشتر از دوم خردادی ها، موفقیت دولت فعلی را آرزو داریم، چرا که این دولت را، بخشی از عمر و سرمایه نظام مان می دانیم».

تقریبا همین حرف ها را در جواب دوستم گفتم، اما متن امروز کامل نمی شود الا به ۲ نکته.

یک: دفاع از اصل و اساس انقلاب/ جمهوری اسلامی، هرگز ما را سر سوزنی خسته نکرده که رئیس قوه مجریه شدن شیخ حسن روحانی را بهانه کنیم تا ژست اپوزیسیون ها را در برابر دولت فعلی بگیریم! ما هرگز در پی احساس راحت، آسوده و بی تکلف اپوزیسیون گری نبوده و نیستیم. حال ما از این اداها بهم می خورد. ما خود را سرباز انقلاب اسلامی و آدم جمهوری اسلامی می دانیم، نه پوزیسیون فلان دولت یا اپوزیسیون بهمان دولت. ما از موافقت، بلکه شیدایی نظام مقدس ۳۰۰ هزار شهید، برای آنی خسته نشده ایم که حالا سودای مخالفت ذاتی با دولت فعلی داشته باشیم. ما از موافقت با جمهوری اسلامی ذره ای شرمنده نشده ایم که اینک علم مخالفت با دولت، ذوق زده مان کند! حزب الله اگر محافظه کار و محتاط نیست، اما اینقدر هست که خود را حتی از قوه مجریه هم مسئول تر و مکلف تر می داند. شان و جایگاه حزب الله، بسی بالاتر از آن است که فی حد ذاته موافق یا مخالف دولتی باشد. آرمان بلند حزب الله، «خدمت به ولایت و ملت تا سرمنزل شهادت» است، نه له یا علیه دولت ها موضع گرفتن. موضعی هم اگر لازم باشد، حزب الله از زاویه حق می گیرد.

دو: بی ربط با نوشته نیست اگر که خبری از اندرونی «روزنامه جوان» را عمومی کنم. من روز یکشنبه متنی به دوستان  دادم که صلاح دیده نشد کار شود! در آن متن، خیلی محترمانه گله کردم از رئیس دستگاه اجرا که چرا این همه می گویند؛ «من معجزه بلد نیستم، ید بیضا ندارم، عصای موسی ندارم و…»؟! در آن متن شاید تند و تیز، نوشته بودم؛ «آقای روحانی! اولا؛ مگر کسی گفته شما رابطه خاصی با عالم بالا دارید؟! ثانیا؛ شما هم «ید بیضای تبریک» دارید و هم «عصای موسای آرامش». پس بر شما فرض است به جای سخنان نالازم، فقط و فقط به خدمت بیندیشید». القصه! وظیفه من نوشتن آن متن بود، وظیفه گردانندگان روزنامه جوان، کار نکردن متن، و جفت مان ماجور، که عمل به تکلیف کردیم! جناب شیخ حسن روحانی! روزگاری اما در همین مرز و بوم، توسط زنجیره ای ها هر لجنی من جمله «لجن تقلب» بر سر و روی رئیس جمهور مملکت پاشیده شد و هرگز هم سانسور نشد! این تعامل روزنامه اصولگرای این دیار با شما عزیز محترم است که قلم نویسنده خود را به نفع مقام و احترام شما ممیزی می کند. از قضا، اگر قدر این فضا را بدانید، اگر قدر این ملت و ولایت را بدانید، و اگر قدردان خون سرخ شهدا باشید -ان شاء الله همین گونه است- خواهید فهمید که نعمت هایی مافوق ید بیضا و عصای موسی در اختیارتان است. آقای روحانی! ما «جوان» را «رسانه دولت» نمی دانیم، اما هر کجا دولت شما بر مدار خدمت، سهم این ملت برتر از ملت صدر اسلام را با کار و تلاش مضاعف بدهد، شک نکنید با افتخار و همچون دولت های قبلی، «رسانه خدمت» باقی خواهیم ماند. ما میرزا بنویس عرق کارگران عسلویه و خون اندیشمندان هسته ای باقی خواهیم ماند، خواه رئیس جمهور، محمود احمدی نژاد باشد، خواه رئیس قوه مجریه، شیخ حسن روحانی.

جوان/ ۲۸ شهریور ۱۳۹۲

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسین26 می‌گوید:

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام حسین جون
    متن زیبایی بود. ممنون!

  2. برف و آفتاب می‌گوید:

    عقده ای که نیستیم! زنجیری که نیستیم! 🙂

  3. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “عقده ای که نیستیم! زنجیره ای که نیستیم!”

    🙂
    “ما اما نه با شرمندگی، بلکه با افتخار، زنجیره ای نیستیم. ما هر کجا لازم باشد، دولت را نقد می کنیم، اما سیاهنمایی و شارلاتانیسم در کار ما نیست. اتفاقا ما خیلی بیشتر از دوم خردادی ها، موفقیت دولت فعلی را آرزو داریم، چرا که این دولت را، بخشی از عمر و سرمایه نظام مان می دانیم”

    موافقم صد درصد…

  4. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    ” آرمان بلند حزب الله، «خدمت به ولایت و ملت تا سرمنزل شهادت» است، نه له یا علیه دولت ها موضع گرفتن.”

    احسنت…

  5. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    “اگر قدر این ملت و ولایت را بدانید، و اگر قدردان خون سرخ شهدا باشید -ان شاء الله همین گونه است- خواهید فهمید که نعمت هایی مافوق ید بیضا و عصای موسی در اختیارتان است.”

    انشالله که قدر بدونند.
    متن بسیار خوبی بود. استفاده کردیم.
    ممنون

  6. محراب می‌گوید:

    برادر قدیانی مرحبا
    سنگر قلمت را عشق است

  7. م.طاهری می‌گوید:

    امام علی (ع): «به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست، وی نیرنگ می زند اما من اهل مکر و حیله نیستم.»

  8. شیدا می‌گوید:

    چرا آن روز که وعده دادید ١٠٠ روزه مشکلات را حل مى کنید، به ملت تگفتید که ید بیضاء و عصاى موسى ندارید؛ جناب شیخ؟؟!!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    «آرمان بلند حزب الله، “خدمت به ولایت و ملت تا سر حد شهادت” است».

  9. م.طاهری می‌گوید:

    “حزب الله اگر محافظه کار و محتاط نیست، اما اینقدر هست که خود را حتی از قوه مجریه هم مسئول تر و مکلف تر می داند. شان و جایگاه حزب الله، بسی بالاتر از آن است که فی حد ذاته موافق یا مخالف دولتی باشد. آرمان بلند حزب الله، «خدمت به ولایت و ملت تا سرمنزل شهادت» است، نه له یا علیه دولت ها موضع گرفتن. موضعی هم اگر لازم باشد، حزب الله از زاویه حق می گیرد.”

    احسنت

  10. بغض می‌گوید:

    سلام
    احسنت

  11. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    باید بجای زنجیره ای، می نوشتی زنجیری! روزنامه های زنجیری!
    القصه این کامنت فی حد ذاته! گویاست، ولی کامل نمی شود الا به یک نکته!
    سلمنا!!

  12. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    راستی این بابا که میگه عصای موسی نداره، به خاطر اینه که
    موسی رو ول کرده رفته سراغ کاخ فرعون! (دانشگاه آزاد)
    البته فرعون وطنی هم دیگه بیشتر شبیه فرغونه تا فرعون!!

  13. مجنون می‌گوید:

    احسنت
    به قول سید احمد سالاری داداش حسین

  14. امیر می‌گوید:

    چه سوز دلی شد واسه شما تو این انتخابات. 🙂 جر نخوری از عصبانیت!!! فعلا که رهبر هم اختیار تام داد به روحانی، می دونی چرا؟!
    چون امثال شما و احمدی فقط نوکرهای گوش به فرمان خوبی هستید، عرضه مملکت داری ندارید. فقط شعار! هنرتان چاپلوسی است و حضرت ماه ماه کردن! مملکت یکی را می خواد که چرخش را بچرخونه. ولی حتی احمدی نژاد قدر این همه اوانسی که رهبر بهش می داد را ندانست! پررو شده بود و فکر کرده بود کسی شده که وزیر اطلاعات برکنار کنه مرتیکه دلقک! رهبر هم دید اگر قراره این که ادعای نوکری می کرد هم شاخ بشه گفت پس چرا همون اصلاح طلب های بی خطر نه؟!
    لااقل تورم را نمی برند رو ۵۰% درصد که همه ملت از زور نداری فحش بدهند به نظام!

  15. رضا می‌گوید:

    متاسفانه اصلاح طلبان کارشان ۲۴ ساعته تخریب است. اگر بخواهند زمینه رفتن مسئولی را بدهند هی تیتر یک علیه اش می نویسند. احمدی نژاد را به هزار تهمت کثیف از صحنه خارج کردند و نوبت به قالیباف رسید و رسانه های فتنه گر اصلاح طلب در روز شاید ۵ یا ۶ تیتر تخریبی علیه اش می نوشتند…

  16. رضا می‌گوید:

    چرا نظرات رو کامل چاپ نمی کنی؟ آخه اینهمه زحمت بکش بنویس، همش سه نقطه!
    من در ادامه مطلب گفته بودم که این رسانه ها که می گفتند جلیلی کاندیدای نظام است، اگر فرضا رای می آورد کشور را به چه آشوب ها و قهقرایی می بردند؛ آخر این هم سانسور کردن داشت؟

  17. موری می‌گوید:

    رضا؛

    فقط اصلاح طلبان نمی گفتند که جلیلی کاندیدای نظام است! گروه پایداری هم همین حرف ها را می زد و او را تنها نماد مقاومت و حق و انقلاب می دانست!! یعنی بهانه را پایداری ها به اصلاحاتی ها داده بودند و شاید به همین دلیل بود که کامنت تان حذف شد!!!

  18. ناشناس می‌گوید:

    آنقدر مهمل ببافید که یکوقت خدای نخواسته دکان بی بی سی تخته نشود. آخر اگر به مسکن مهر و هدفمندی بود چر رای حسن توی روستاها بیشتر از شهرها بود؟! تو را بخدا دشمن دانا باشید…

  19. همسنگر می‌گوید:

    امیر خان با کامنتتون نشون دادی از چه بینش بسیطى بهره مندید!
    اسباب تأسفِ دیدگاه شما

  20. ستاره خرازی می‌گوید:

    بی ربط:

    کشتند بشر را که سیاست این است
    کردند جهان تبه که حکمت این است
    در کسوت خیرخواهی نوع بشر
    زادند چه فتنه ها، مهارت این است
    ***
    شهرت طلبی چند به هم ساخته اند
    چون گرگ گرسنه در جهان تاخته اند
    کردند به زیر پا هزاران سر و دست
    تا گردن شوم خود برافراخته اند
    ***
    پیران که چنین مقام و حرمت دارند
    زان نیست که یک دو دم قدامت دارند
    این حرمت از آن است که آنها دو نفس
    در رفتن از این خرابه سبقت دارند

  21. رضا می‌گوید:

    موری من اشتباهات پایداری رو قبول دارم و خودمم به رضایی رای دادم و او را بسیار ضعیف دیدم چون حرفی برای گفتن نداشت صد البته که ایشان آدم محترمی است. من بیشتر حرف هام در مورد سایت فتنه گر انتخاب و فرارو بود که کلا هر اصولگرایی را تخریب می کردند البته ما تنگه احد را رها کردیم، آنها یکصدا پشت روحانی بودند ولی سایت های اصولگرایی ۴ دسته بودند و همدیگر را تخریب می کردند و واقعا آرای عظیمی که ۸۸ برای احمدی نژاد به وجود آمد به چند دلیل حفظ نشد؛ نا کارامدی دولت در ۲ سال اخیر و رخنه گروه انحرافی در این دولت از یک طرف و دلیل بعدی بزرگنمایی بیش از حد گروه انحرافی بود و هر تهمتی از جادوگری و مرتاضی و خواب بینی به آنها…

  22. پسرشهید می‌گوید:

    «در آن متن شاید تند و تیز، نوشته بودم؛ «آقای روحانی! اولا؛ مگر کسی گفته شما رابطه خاصی با عالم بالا دارید؟! ثانیا؛ شما هم «ید بیضای تبریک» دارید و هم «عصای موسای آرامش».

    نمی دونم نماز جمعه هفته قبل بودید یا نه؟

    چون با یک حالت بسیار شیرین آیت لله موحدی همین حرف شما و حزب الله رو زدند و گفتند؛ “شما عصا و ید موسی ندارین، ولی کلید که دارین”!! (خنده نمازگزاران)

  23. پسرشهید می‌گوید:

    جواب جناب آقای امیر آقا گل و نازنین؛

    ۱- بقول شاعر “ادب مرد به ز دولت اوست”.

    ۲- گفتن “مرتیکه دلقک!” به یک مسلمان اصلا خوب نیست تازه آن مرد رفته است!

    ۳- و مشکل غرب با ما بالاتر از عمر و زیدهاست.

    ۴- و این ادبیات خشن اصلا با اعتدال ادعاییتان همخوانی نداره…

    ۵- ما به شما احترام می ذاریم!

  24. سائل الزهرا‏(س‏)‏ می‌گوید:

    واقعا جای خالی سید احمد‏(‏سید فیبلترینگ بیشتر بهش میاد‏) به شدت احساس میشه!‏‏
    در‏ ‏نبود‏ ‏استاد‏ ‏احمد‏(‏‏!‏‏)‏‏،‏ داداش حسین خودت‏ ‏به‏ ‏کامنتا‏ ‏رسیدگی‏ ‏می کنی‏ ‏دیگه؟ درسته؟!‏
    درگیر‏ ‏او‏ن ‏سعه‏ ‏صدرتم‏ ‏برادر‏!‏ دست‏ ‏راستت‏ ‏زیر‏ ‏سر‏ ‏سید‏ ‏احمد‏…

  25. حامد می‌گوید:

    از کجا فهمیدید ممیزی نوشته شما از جانب روزنامه جوان تعامل بوده؟
    شاید همفکر و هم خط بوده اند
    آیا همین روزنامه جوان و سایر رسانه های اصولگرا که الان تعامل می کنند اون موقع هم درس اخلاق پس می دادند؟

  26. صبر می‌گوید:

    فرزند شهید(قدیانی) اگه جوان اجازه چاپ نداد خوب می ذاشتی توی وبت! چرا نذاشتی؟!

    امیرخان، اصلاح طلب تند رو و رضا و بقیه…

    نه اون روزی که احمدی نژاد رای آورد و نه حالا که روحانی رای آورده؛ رای ها منتسب به گروه اصول گرا و اصلاح طلب است!
    زیرا شما گروها بیش از ۳ الی ۴ میلیون رای ندارید بلکه مردم عادی که شماها جزءشون نیستید بر اساس شعارهای کاندید و نیازشون به کاندید رای میدن! پس رای های مردم عادی را به فکر و گروه های خودتون منتسب نکنید!
    امیر! من فارغ از گرایش سیاسی میگم؛ شما اصلاح طلبان بسی بیشتر از اصول گرایان افراطی بی منطق و دیکتاتور هستین! برات مثال می زنم تا بفهمی.
    در دوره اولی که خاتمی رای آورد کاندید اصولگرایان ناطق نوری بود. اونا و طرفدارانشون محترمانه تبریک گفتن و شما دیکتاتورانه هر کاری خواستید کردید!
    دور دوم خاتمی هم همینطور بود!
    وقتی احمدی نژاد رای آورد باز شماها دیکتاتورانه مملکت را به آشوب ریختید!
    حالا که معتدلین رای آوردن شماها رای های مردم عادی را منتسب به خود می کنید و دیکتاتورانه راستگو را طرد می کنید!
    اگه اصول گرایانی مثل قدیانی و بقیه یه حرفی بنویسن، لحن و پاسخ شما باز هم دیکتاتورانه است. یه کم فکر کنید.
    دو طرف اگه با منطق بنویسن و جواب بدن فکر نکنم مشکلی پیش بیاد.

  27. به جای امیر می‌گوید:

    دولت راستگویان! (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: شرکت سهامی اصلاح‌طلبان و کارگزاران انتقام ناکامی در انتخاب شهردار تهران را از دانشگاه آزاد گرفتند.
    گفت: چطوری؟!
    گفتم: وقتی نتوانستند نامزد موردنظر خود را شهردار تهران کنند، به سراغ دانشگاه آزاد رفتند و رئیس این دانشگاه را برکنار کرده و مهره موردنظر خودشان را روی کار آوردند.
    گفت: ولی دو هفته قبل که خبر برکناری رئیس دانشگاه آزاد مطرح شده بود، همین آقایان عضو هیئت امناء این خبر را به شدت تکذیب کرده بودند!
    گفتم: «دولت راستگویان»! که اخیرا اعلام شده بود یعنی همین دیگه.
    گفت: پس اون صحنه‌سازی مضحک دیگه چی بود؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو رفته بود بالای درخت، پرسیدند اونجا چه می‌کنی؟ گفت؛ اومدم توت بخورم. گفتند؛ ولی این که درخت چناره؟ و یارو گفت؛ آره می‌دونم! توت توی جیبمه!

  28. بی نام می‌گوید:

    بعد از چند سال مطالعه روزانه مطالب این وبلاگ (با هدف آگاهی از نظر مخالفان)، این اولین کامنت من است.

    نظرم را صرفا جهت اطلاع آقای قدیانی می‌نویسم. این را توضیح دادم که معلوم شود عدم انتشار این کامنت باعث تعجب من نخواهد شد.

    جناب قدیانی ضمن اینکه در فضیلت اخلاق و در باب اخلاق‌مداری دوستان رسانه‌ای اصولگرا و بی‌اخلاقی رسانه‌های اصلاح‌طلب مفصل قلمفرسایی فرمودند گریزی هم به مقایسه آراء آقایان احمدی‌نژاد و روحانی در سالهای ۸۸ و ۹۲ زدند.

    اتفاقا این همان بزنگاهی است که صدق و کذب مدعیان را می‌توان از هم بازشناخت تا معلوم شود رعایت اخلاق یک دغدغه‌ی واقعی است یا پوششی برای پیشبرد منافع حزبی و جناحی.

    خوب بزرگوار! شما که فرد بیسوادی نیستید. علاوه بر اینکه اهل تحلیل، مطالعه و نوشتن هستید، در بعضی از سایتها دیدم که بر نام شما پیشوند مهندس نوشته‌اند. آیا می‌توان باور کرد که فردی با موقعیت شما فرق “درصد” و “قدر مطلق” را نداند؟ درک تفاوت این دو حداکثر به مدرک سوم راهنمایی نیازمند است اما چرا آقای قدیانی عامدانه و آگاهانه این تفاوت را نادیده می‌گیرد پاسخش را باید در کلمه مظلوم “اخلاق” یافت.

    موضوع تفاوت ۱۱ میلیون رأی ۸۸ و هفت دهم درصد ۹۲ را آنقدر دوستان اصولگرا و حتی بزرگانشان در بوق کرده‌اند که از کفر ابلیس هم مشهورتر شده است و آقای قدیانی نیز استدلالشان را بر پایه همین مقایسه بنا کرده‌اند.

    جناب قدیانی! هیچ اشکالی ندارد که شما آراء دو کاندیدای برنده انتخابات را با هم مقایسه و مبتنی بر آن، واکنش هواداران دو طرف را نیز در ترازوی داوری قرار دهید. اگر هدف فقط اثبات برنده بودن و خوب بودن “ما” و بازنده بودن و بد بودن “آنها” و روحیه دادن به خودی‌هاست، تحلیل شما کاملا صحیح، هوشمندانه و به تعبیر عوام یک زرنگی تمام عیار است. اما در این صورت حق ندارید استدلال مبتنی بر “زرنگی” را از منبر “اخلاق” جار بزنید.

    شما در هنگام سنجش آراء آقای احمدی‌نژاد به ۱۱ میلیون و در واقع به “قدر مطلق” آراء اشاره می‌کنید اما در ادامه همین گزاره وقتی به آراء آقای روحانی می‌رسید در خصوص هفت‌دهم “درصد” صحبت می‌کنید؟ جل‌الخالق! آن “اخلاق” که این همه ازش دم زدید و تاج افتخارش را بر سر رسانه‌های اصولگرا گذاشتید همین است؟ ای مظلوم اخلاق.

    اگر واقعا دغدغه اخلاق را دارید یا هر دو را با قدر مطلق یا هر دو را با درصد مقایسه کنید تا معلوم شود واقعیت چیست.

    چند نکته جهت استحضار جنابعالی:

    ۱- رأی آقای روحانی حدودا ۱۸ میلیون و بیش از ۶۰۰ هزار است. امیدوارم که لااقل گرد کردن یا رند کردن اعداد را بلد باشید و بدانید که این عدد به ۱۹ میلیون گرد می‌شود و نه ۱۸ میلیون! شبهه‌ای که متأسفانه در اذهان جا افتاده و رسانه‌های به قول شما بی‌اخلاق اصلاح‌طلب هم هیچ تلاشی برای زدودن آن نکردند.

    ۲- آراء آقای قالیباف به عنوان نفر دوم، ۶ میلیون و ۷۷ هزار بود.

    ۳- ملاحظه می‌کنید که اگر در انتخابات ۸۸ تفاوت رأی نفر اول و دوم ۱۱ میلیون بود، در انتخابات ۹۲ این اختلاف به بیش از ۱۲ و نیم میلیون بالغ گردید و آن هم در شرایطی که نصاب شرکت‌کنندگان در انتخابات نسبت به دوره قبل ۱۲ درصد (از ۸۵ به ۷۳) کاهش پیدا کرده بود. در چهار ماه گذشته رسانه‌ها و کنشگران اصولگرا، این مجسمه‌های اخلاق و فضیلت که از بام تا شام بر طبل ۱۱ میلیون کوبیدند، کی و کجا به عدد ۱۲ و نیم میلیون کوچکترین اشاره‌ای کردند؟

    عرضم این نیست که اصولگرایان وظیفه دارند برای رقیب سیاسی نقش بوق تبلیغاتی را ایفاء کنند. می‌‌خواهم بگویم بالا رفتن از منبر اخلاق تعهداتی بر دوش مدعی می‌گذارد که از عمل به آن تعهدات گریزی نیست.
    از امام علی (ع) روایتی نقل شده (قریب به مضمون) که: چه آسان است ادعای عدالت و چه سخت است عمل به آن
    با تأسی به حضرت مولا می‌توان در باب اخلاق هم گفت که چه آسان است ادعای اخلاق و چه سخت است عمل به آن

    ۴- در سال ۸۸ آراء آقایان احمدی‌نژاد و موسوی به ترتیب حدود ۲۴ و ۱۳ میلیون اعلام شد. در سال ۹۲ آراء آقایان روحانی و قالیباف به ترتیب حدود ۱۸ و نیم و ۶ میلیون بود. ملاحظه می‌کنید که آراء اعلام شده آقای احمدی‌نژاد یک و هشت دهم برابر (کمتر از دو برابر) آراء اعلام شده آقای موسوی بود. اما در سال ۹۲ آراء آقای روحانی بیش از سه برابر آراء آقای قالیباف بود. آیا در محاسبات و تحلیلهای شما و همفکران محترم این اعداد هم جایی دارد؟

    ۵- برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته و برای دومین بار در تاریخ عمر جمهوری اسلامی، در این انتخابات علیرغم اضافه شدن چند میلیون واجدین حق رأی، قدر مطلق شرکت‌کنندگان نسبت به دوره قبل کاهش پیدا کرده است. اگر حد نصاب ۸۵ درصدی انتخابات ۸۸ را در نظر بگیریم با توجه به ۵۰ میلیون واجد حق رأی، عدد واقعی شرکت‌کنندگان باید حدودا ۴۳ میلیون نفر باشد در حالیکه ۳۶ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. آن ۷ میلیون نفر مطمئنا اصولگرا نیستند. چون در نزد اصولگرایان و بدنه اجتماعی آنها شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی است و در هر شرایطی باید به انجام آن قیام کرد حتی اگر کاندیدای مناسبی هم حضور نداشته باشد آنها رأی سفید می‌دهند که لااقل با شرکت در انتخابات به تمامیت نظام رأی داده باشند. پس اجمالا می‌توان فهمید که آن ۷ میلیون در صورت شرکت، رأی خود را به صندوق چه کسی ‌می‌ریختند.

    در تمام ادوار انتخابات ریاست جمهوری که تاکنون برگزار شده تنها دو نفر یعنی حضرت آیت‌اله خامنه‌ای در سال ۶۰ و جناب آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۶۸ موفق به کسب نصاب بیش از ۹۰ درصد شده‌اند. در شرایط بحرانی سال ۶۰ و نیز سال طوفانی ۶۸ متاثر از رحلت رهبر بنیانگزار، برگزاری انتخابات یک قطبی و غیررقابتی و کسب نصاب بیش از ۹۰ درصد کاملا طبیعی و قابل توجیه است.

    اما در میان انتخابات‌هایی که تاکنون در شرایط عادی و رقابتی برگزار شده، جناب آقای خاتمی با کسب بیش از ۷۰ درصد آراء، رکورددار حدنصاب و جناب آقای احمدی‌نژاد آنطور که اعلام شده با کسب ۲۴ میلیون رأی، رکورددار قدر مطلق آراء هستند.

    باقی بقایتان

  29. بغض می‌گوید:

    جناب بی نام
    خیلی عجیبه که خودتون هم در پاسخ فراموش کردید از این جهت هم آراء رو با هم مقایسه کنید:
    ۲۴ میلیون رای احمدی نژاد حدود ۶۰ درصد کل آراء بود حالا شما مقایسه کنید ۱۰ درصد رای بالاتر از ۵۰ درصد رو با هفت دهم درصد!!!

  30. شیدا می‌گوید:

    بى نام
    یک حرف حساب زدید و آن هم “مظلوم اخلاق”!
    این همه وطن فروشى و بى اخلاقى هاى آقایان اصلاح طلب
    در توهین به دین و انقلاب و امام و اسلام و انسانیت
    موجب آسیب دیدن اخلاق و اخلاقیات نشد؟!
    اما یک تحلیل مودبانه استدلالى ساحت اخلاق را لکه دار کرد؟!

  31. صبر می‌گوید:

    بی ربط:

    پیوستیم به…
    الف) بیکارا ب) دیونه ها ج) عاشقا د) عاقلا
    جواب صحیح را انتخاب کنید؟

    http://darham-goonagoon.blogfa.com

  32. پیر مرد می‌گوید:

    به جای سید احمد؛
    ۴۵ روز مانده به محرم

    غروب روز دلگیری
    دلم غرق پریشانی
    هوا هم مثل چشمم
    سرخ بود و خیس و بارانی…
    من و دلتنگی و غربت
    دلی غرق پریشانی

    نمی دانستم از کِی آمدم بیرون
    کجا هستم؟

    نمی شد پیش این مردم نشست و درد دل کرد
    نمی شد قفل غم ها را شکست و درد دل کرد

    که ناگه آمد از نزدیکیم
    آوای زیبای دل انگیزی
    که گویی بند بر این رشته های پاره می زد…
    تو گویی که خدا از عرش،
    بهر هر کسی که گشته آواره می زد
    و یا از بهر هر بیچاره ای
    می زد…

    نمی دانستم از کی آمدم بیرون کجا هستم
    دلم پر غم…
    که ناگه دیدم آنجا را
    ز بس که غرق غم بودم نفهمیدم
    چگونه؟
    نزدیک حرم بودم
    و نزدیک اذان بود
    و آوای دل انگیزی که گویی
    حق از عرش،
    بهر مردم بیچاره می زد
    اذان بود
    و حرم نقاره می زد…

    دلم طاقت نیاورد
    ایستاده نه!
    به روی سنگ فرش صحن افتادم
    صدا دادم:
    سلام ای ضامن آهو

    ببین بیچاره ام آقا
    برس بر داد من آقا
    که من بیچاره ام آقا

    که ناگه یک کبوتر
    با صدای بال های خود سکوتم را شکست
    کبوتر
    ناز و سرمست کنار حوض آن حرم بنشست
    کبوتر تشنه بود و آب می خورد
    دل من بین سینه تاب می خورد
    صدایش کردم
    و گفتم: کبوتر خوش به حالت
    چه جایی می زنی پر
    خوش به حالت…

    دلم می خواست آقا مثل تو اینجا به من هم لانه می داد
    خودش با دست های مهربانش به من هم دانه می داد
    دلم می خواست من هم مثل تو پرواز می کردم
    به روی گنبد زردش پرم را باز می کردم
    و یا با بال هایم
    پرچم سبز حرم را ناز می کردم

    کبوتر
    دارم از تو یک سئوالی…
    کبوتر
    راستی جایی جز این صحن و سرا رفتی؟
    اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی؟
    چه می دانی که دردم چیست؟
    اصلاً تا به حالا تو به عمرت کربلا رفتی
    کبوتر
    از سر شب تاکنون در فکر آنجایم
    اگر که جان ندادم چون که من هم پیش آقایم

    کبوتر…
    تویی که لانه ات بر عرش دنیاست
    تویی که صاحبت فرزند زهراست
    برو پیشش بگو:
    آقا گدایت بی قرار است
    از آن روزی که رفته کربلا چشم انتظار است
    برو پیشش بگو:
    آقا گدایت سخت اندر شور و شین است
    برو پیشش بگو:
    آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است

    یا حسین

  33. سائل الزهرا می‌گوید:

    عمریه کارم صبوریه، گریم ز دوریه…
    هر کسی از کربلا اومد با گریه می پرسم حرم چه جوریه؟…

  34. برف و آفتاب می‌گوید:

    بی نام؛
    معلومه متن‌های قطعه رو با دقت نخوندید! جناب آقای روحانی از این جهت برنده‌ی هفت دهم درصدی تشریف دارند؛ که اگه این هفت دهم درصد نبود؛ انتخابات به دور دوم می‌رفت. نه اینکه قالی‌باف برنده می‌شد! تو دور دوم هم اصلا قابل پیش‌بینی نبود که کی برنده می‌شه. و جابه‌جا کردن این رقم کوچیک، برای نظامی که به ادعای شماها ۱۱ ملیون رای رو جابه‌جا کرده کار آسونیه.
    حالا هی قدر مطلق و درصد و … به هم بباف!

  35. برف و آفتاب می‌گوید:

    در مورد درصد و قدر مطلق هم؛ شما از ده نفر دور و برتون بپرسید که تو دور قبل احمدی‌نژاد چند درصد آرا رو آورد. شاید یکی دو نفر بتونن جواب بدن. اما عدد ۱۱ ملیون تو ذهن همه مونده. و در مورد هفت دهم درصد هم همینطور. تعداد رأیش تو ذهن نمونده.

  36. یل می‌گوید:

    بی نام؛

    “آن ۷ میلیون نفر مطمئنا اصولگرا نیستند. چون در نزد اصولگرایان و بدنه اجتماعی آنها شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی است و در هر شرایطی باید به انجام آن قیام کرد حتی اگر کاندیدای مناسبی هم حضور نداشته باشد آنها رأی سفید می‌دهند که لااقل با شرکت در انتخابات به تمامیت نظام رأی داده باشند. پس اجمالا می‌توان فهمید که آن ۷ میلیون در صورت شرکت، رأی خود را به صندوق چه کسی ‌می‌ریختند.”

    شما عزیزم چرا آن ۷ میلیون رو به حساب اصلاح طلبان می ذارین!

    ۱: شاید بخاطر افشا گری ها احمدی نژاد رای دادن
    ۲: همین که شما قبول داری ۸۵درصد مردم رای داده اند و۶۴ درصد به احمدی نژاد یعنی تقلب در انتخابات نقش مدیر فنی رو در پیروزی (و نه پرس…) بقول علی پروین داره(کشک)

  37. وا حیرتا می‌گوید:

    بی نام؛

    تو رو خدا شما از رای مردم حرف نزنید که حالمون بد میشه

    میگی نه؟

    قول میدم چند وقت دیگه که از کلید شیخ حسن خیری ندیدید، ادعا کنین؛ روحانی با تقلب سر کار اومده و اصلا سناریویی از پیش طراحی شده بوده و…! 🙂

  38. میکشی مرا حسین می‌گوید:

    ای بابا تازه فهمیدم بی نام چرا بعد از چند سال مطالعه روزانه مطالب این وبلاگ (با هدف آگاهی از نظر مخالفان)، این اولین کامنتش بوده:

    نگو داشته این همه وقت اعداد و ارقام رو حساب می کرده 🙂
    خسته نباشی خدا قوت…!!!

  39. تابستان انتظار می‌گوید:

    بی نام جان؛

    داداش! خوب باز صبر می کردی و کامنت نمی گذاشتی، مگه چی می شد؟!

  40. سائل الزهرا‏(س‏)‏ می‌گوید:

    بینام جان؛

    محض یادآوری باید بگم باور کن تهمت تقلب و ریختن خون ملت و جنایاتی از این دست مظهر کامل بی اخلاقی بلکه بی وجدانی به حساب میاد!‏

    جالبه‏ ‏که‏ ‏شاخک‏ ‏های‏ ‏شما‏ ‏دوستان‏ ‏باهوش‏ ‏تو‏ ‏فتنه ی دشمن شاد کن ۸۸ کار نمی کرد…

  41. حسن می‌گوید:

    نمی خواستم بگم ولی دیدم گیر کرده گفتم یه لَقدی چیزی بزنم جابیفته!! إن شاء الله
    ببین عزیز من معلومه که بعد ۴ سال مطالعه تطبیقی!! هنوز برات جا نیافتاده مساله چیه، ۸۸ این آقای توفیقی گفت: رأیِ ریس جمهور منتخب رو به نام یکی دیگه خوندن!! و سایر رفقاش!! یعنی نظام یه تقلب “حداقل” ۱۱ میلیونی انجام داده!!
    حالا این آقایون متوهم ۹۲ اومدن میگن انتخابات دموکراتیک و فلان و بهمان!!
    کجا؟ تو همون دولت و مجلس و شورای نگهبان و بالاخره نظام!
    فرقش اینه که این نظام متقلب! می تونه ۱۱ میلیون رای جابجا کنه! ولی “حد اکثر” ۰٫۷ درصد ۲۷۰ هزار تا رای ناقابل رو نمی تونه! ما که بهتر می تونستیم بزنیم زیر میز، ولی دیدی که نزدیم…
    حالا نمی خوام بد بین باشم، ولی بعد ۴ سال اومدی یه همچین اشتباهی می کنی (من میگم دور زدن بحث و پیچندن زیرکانه) که بیای تعداد و درصد آرا توی ۲ انتخابات رو بزاری کنار هم بعد بگی کی رایش بیشتر تر بود کی کمتر! کی چند درصد رای داشت، کی نداشت؟ بعد بگی چرا شما ها تعداد آرای ما توی انتخابات ۹۲ رو تقلیل میدید به ۰٫۷ درصد!! بعد آخرش چی می خوای بگی؟ که مثلا پایگاه اجتماعی ما فلان و پایگاه اجتماعی شما بهمان! که ما بیشماریم و ازین حرفا!

  42. سیداحمد می‌گوید:

    شکر خدا، بارها ثابت کردیم که عقد اخوت ما با مقام ولایت است و نظام اسلامی.
    هر کسی، در هر جایی خادم نظام باشد و گوش به فرمان ولایت، مورد حمایت ماست!

    ممنون داداش حسین…

  43. سیداحمد می‌گوید:

    البته این نکته هم که به دلم افتاده را عرض کنم؛
    پاسخ شما به آن دوست روزنامه خوان، کاملا درست و منطقی و منصفانه و اسلامی بود، اما گاهی اوقات می چسبد ژورنالیست بازی! 😉
    (اون شکلک بنفشه که شیطنت داره!)

  44. حسن می‌گوید:

    اعتراف:
    من یه دو دو تا کردم دیدم نه!! این بنده خدا بی نام همچین بیراه نمیگه!
    نظام اگه می خواست ۸۸ تقلب کنه باید ۱۰ میلیون رای جابجا میکرد نه ۱۱ میلیون!(حداقل)
    خوب این رو من باب حق طلبی اعتراف کردم(جبران مافات) نه چیز دیگه، که علی القاعده نباید حرف اشتباه زد و اگر هم زده شد باید پس گرفته شود.
    ولی از اصل کلامم بازم زیاد دور نشدیم. این رو سانسور کردن! که مطمئن باش اگه مردم قرار بود جناحی رای بدن باید نتیجه خیلی از انتخابات تو کل این سالها چیز دیگه ای می شد، پس به خودتون زیاد مغرور نشین و صد البته اونایی که با ۲ میلیون رای بیشتر فکر کردن حرف و موضع گیریشون درست بوده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.