ای قلم! بنویس…

وبلاگ «قطعه ۲۶» عید سعید فطر را شادباش می گوید

کیهان/ ۱۸ مرداد ۱۳۸۳/ اکبر شهیدی: چه خوب است قلم، گاهی اوقات با عدم بیگانه باشد و قدم در وادی عشق زند. فرش را وا نهد و از عرش دم زند. برود همان جا که «علیرضا موحد دانش» ماوی گرفته است؛ بهشت. برود نزد «عباس بابایی» و از پرستوهای مهاجر بنویسد؛ آه! سیزده مرداد آمد و رفت و تو ای قلم، حواست نبود. گویا فراموش کرده بودی که جوهرت را مدیون خون چه گوهرهایی هستی. انگار رسالتت را باز یادت رفت. یادت رفت که ۲۱ سال پیش، سال ۶۲ در چنین روزهایی بر فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا چه گذشت… چه بی وفا شده ای تو ای قلم که از علیرضا هیچ ننوشتی. او که بی وفا نبود. یادت رفت که در «بازی دراز» یکی از دست هایش را از دست داد، اما هرگز به این راضی نشد؟ می دانی! او نرفته بود که برگردد. حتی نرفته بود که بی دست برگردد. او رفته بود تا نه یک عضو، بلکه تمام تنش را، تمام بدنش را، بند بند جانش را نثار یار کند… تا اغیار، وطنش را اختیار نکنند… تا بیگانگان، گل و انجیر را به غل و زنجیر نکشند. خداوند اما اینگونه تقدیر کرده بود که علیرضا، او را پله پله ملاقات کند. پس «موحد شهید» دگر بار در «والفجر یک» در «عین خوش» یا «شرهانی» (چه فرقی می کند؟!) مجروح شد تا… تا سال بعد در «والفجر ۲» در منطقه «حاج عمران» همسایه دیوار به دیوار خدا شود؛ برود پیش ستاره ها…

نوشتم «ستاره ها»… یاد آسمان افتادم. یاد خلبان. یاد عید قربان سال ۶۶ شمسی. یاد ۱۷ سال پیش. یاد آخرین پرواز. یاد وصیت نامه کوتاه مردی بلند بالا…

«بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و انا الیه راجعون. به خدا من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می کشم وصیت نامه بنویسم… ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم. عباس بابایی/ ۲۲ تیر ۶۱ مطابق با ۲۱ رمضان ۱۴۰۳».

ای قلم! به تو خرده می گیرند؛ «شهدا را خیلی بزرگ می کنی، دست نیافتنی می شوند». تو اما مبادا گمان ببری که اگر نبودی، شهدا بزرگ نمی شدند. حاشا! که بزرگی شهدا، نه محصول تراوشات تو، بلکه ماحصل وجود مملو از سجود خود ایشان بوده است. تو این وسط هیچ کاره ای! من هم! ایضا منتقدینی که نمی فهمند بزرگی شهدا را… و دلیل این بزرگی را!

خداست آنکه شهدا را بزرگ کرده است… و آنان که می خواهند به آسمان بروند، باید زحمت صعود بر تن خود هموار کنند، نه اینکه از ستاره ها، انتظار سقوط داشته باشند. چه می گویم؛ ستاره و هبوط؟!

اگر «شهادت، هنر مردان خداست»، در این آئین، «مسلمان» بودن کفایت نمی کند؛ باید «سلمان» بود… ابوذر، مقداد، عمار… مسلم و حبیب… باید حجی سرخ به جای آورد. باید به جای «امارت» گرد «امامت» چرخید… و دمی طائف «خدای خانه» شد… باید به کربلا رفت… به فکه…

ای قلم! بنویس؛ باید به ندای تاریخی حسین، در هر زمان و هر مکان، لبیک گفت و چونان موحد دانش وصیت کرد…

«شهید عزادار نمی خواهد، رهرو می خواهد».

ای قلم! نترس. بنویس؛ بابایی بزرگ بود… و آن روز که فهمید یکی از کارکنان نیروی هوایی با چند بچه قد و نیم قد در یک خانه محقر زندگی می کند، خانه اش را به آنها داد. به همین راحتی!

ای قلم! بنویس؛ بابایی فرمانده بود اما کیلومترها جلوتر از نیروهایش می جنگید. بنویس؛ به دختر کوچکش «سلما» گفته بود: بعضی خانواده ها هستند بچه های شان، نه پدر دارند، نه تلویزیون. تو که پدر داری، بگذار تلویزیون را به آنها بدهیم.

ای قلم! ای مهربان من! این روزها روز توست. روز من است. این را هم مدیون ستاره ای دیگر هستیم؛ «شهید محمود صارمی» که به واقعیت، از دریچه حقیقت می نگریست…

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الغفور…

    سالار!
    تبریک از طرف همه دوستان بیست و شیشی…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “آنان که می خواهند به آسمان بروند، باید زحمت صعود بر تن خود هموار کنند، نه اینکه از ستاره ها، انتظار سقوط داشته باشند.”

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    ذلیل باد آن قلمی،‏ که از همه چیز بنویسد،‏ جز شهید! و عزیز باد آن قلمی،‏ که تا از شهید ننویسد،‏ نمی تواند از چیزی دیگر،‏ بنویسد…

  4. سیداحمد می‌گوید:

    اصلا خوشم نمی آید از این کلمات تکراری برای تشکر از زیباییِ متن هایتان!
    کاش شیوه جدیدی پیدا می کردیم که در حد متن شما باشد… شیوه ای که بتواند حس ما را منتقل کند!

    خیلی چسبید… ممنون از این انتخاب زیبا و به جا…
    تقریبا ۱۰ سال پیش! واقعا عالی…

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    این روزها، بیش از پیش به قلم نیاز داریم! قلمی،‏ از جنس علم.‏ شاید هم، از جنس الم!‏

  6. قاصدک منتظر می‌گوید:

    قسم به قلم و آنچه می نویسد…
    پایدار باد قلم نویسنده ی متعهدی که حرمت و هویت جوهر قلمش به خون شهیدان است…

  7. ستاره خرازی می‌گوید:

    چیست دلچسب ترین عیدی این شهرالله؟
    یک سحر، وقت اذان
    صحن اباعبدالله ….
    “پیشاپیش عید مبارک”

  8. ستاره خرازی می‌گوید:

    عجب حالی داد خدا با این روز آخرش…

  9. میعاد می‌گوید:

    از شهید گفتی یاد این جمله افتادم که دیوانه وار عاشقشم:
    شهیدان در قهقهه ی مستانه ی خود عند ربهم یرزقونند

  10. سائل الزهرا‏(س‏)‏ می‌گوید:

    یادت رفت که در «بازی دراز» یکی از دست هایش را از دست داد، اما هرگز به این راضی نشد؟ می دانی! او نرفته بود که برگردد. حتی نرفته بود که بی دست برگردد. او رفته بود تا نه یک عضو، بلکه تمام تنش را، تمام بدنش را، بند بند جانش را نثار یار کند…

  11. مجنون می‌گوید:

    عید مبارک

  12. پیر مرد می‌گوید:

    وقتی‌ قلم تو مورد رضایت آقاست، ما چگونه احساس خود را بیان کنیم؟ ممنون.

    طاعات همگی‌ قبول. پیشاپیش عید مبارک

  13. فاطمه می‌گوید:

    “آن فروریخته گلهای پریشان بر باد
    کز می جام شهادت، همه مدهوشانند
    نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد
    تا نگویند که از یاد فراموشانند”

  14. رضا می‌گوید:

    نماز و روزه هات قبول باشه داداش حسین!
    عیدت مبارک.
    متن خیلیییییییییییییییییییییی قشنگی بود.

  15. شیدا می‌گوید:

    هر چى مى خواستم بگم همه را سید احمد گفتند! به خصوص: “اصلاً خوشم نمیاد…”
    عیدتان مبارک باد! و فردا… زیارتتان قبول!

  16. صبر می‌گوید:

    ای قلم! بنویس… این روز تبریک بر قلم هایی که حقیقت را می بینند نه واقعیت را!
    پس مبارک باد بر حقیقت نویسان!

  17. سائل الزهرا‏(س‏)‏ می‌گوید:

    ‏”‏هیچ شنیده ای که مرغی اسیر، قفس را هم بردارد وباخود ببرد؟…‏”‏
    شهید‏ ‏آوینی

    شادی‏ ‏روح‏ ‏شهدا‏ ‏صلوات

  18. دکتر سلام می‌گوید:

    قسمت شانزدهم مجموعه طنز دکتر سلام:

    http://www.snn.ir/NSite/FullStory/Video/?Serv=12&Id=255963&Sgr=137

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    به همه ی خبرنگاران عزیز، تسلیت عرض می کنم، به مناسبت این پیام تبریک!!!!!!

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920517000479

  20. ف. طباطبایی می‌گوید:

    چرا بعضی ها میگن آقای قدیانی بعد از ۸۸ قلمش خوب شده؟
    اگر نمی گفتید که این مطب قدیمیه، کاملا قابل باور بود که همین دیشب نوشتید!!
    خیلی مطلب دلنشین و زیباییه.
    سپاس از اینکه آپش کردید.

  21. فرزند خراسان می‌گوید:

    سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا، سلام بر تو که پیش از آمدن در آرزوی تو بودیم و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم…، دیروز چه سخت به تو دلبسته بودیم و فردا چه بسیار به تو مشتاق خواهیم بود!
    سلام بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم، و برکات گذشته‌ات که از ما ربوده شد…

    (از مناجات امام سجاد علیه السلام در وداع ماه مبارک رمضان)

  22. سیداحمد می‌گوید:

    فرزند خراسان؛

    آفرین به این کامنت خوبی که گذاشتی!

  23. بیست و ششی می‌گوید:

    چرا این آدرسا باز نمیشه؟
    http://www.ghadiany.ir/1390/8072
    http://www.ghadiany.ir/1390/7995

  24. سیداحمد می‌گوید:

    بیست و ششی؛

    از کجا آوردی این آدرس ها را؟ تیتر متن ها را هم داری؟
    یعنی روی تیتری کلیک کردی که به این آدرس ها رسیدی؟
    آدرس های ما این شکلی نیست!

  25. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید؛

    آدرس های که بیست و ششی، نوشتند اشتباهه. چون؛ بعد از آدرس سایت این علامتها: (/?p=) وجود نداره. اون دو تا عدد ۱۳۹۰/۸۰۷۲ و ۱۳۹۰/۷۹۹۵ دو تا متنه که، البته باید ۱۳۹۰ اون پاک بشه. نهایتا میشه این!

    http://www.ghadiany.ir/?p=8072
    http://www.ghadiany.ir/?p=7995

  26. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    بعله! بنده هم که عرض کردم آدرس های ما این شکلی نیست!
    می خواستم بدانم از کجا آورده این آدرس ها را؟!

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    آهان، حالا متوجه منظورتون شدم!!
    اتفاقا، یک خبر هم، الان داشتم می خوندم اول فکر کردم تو مترو تهران بوده! بعد دقت کردم دیدم نه! تو مترو نیویورک بوده.. منظورشون رو هنوز نفهمیدم 🙂 🙂
    http://irinn.ir/news/24404/%DA%A9%D9%88%D8%B3%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%88-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF!

  28. میعاد می‌گوید:

    خدایا
    این همه روزه بگیریم، گشنگی بکشیم! آخرشم پول بدیم تا قبول شه!؟ آخه این چه مهمونی بود!
    (ستاد شاد کردن بچه های قطعه)
    پیشاپیش عید همتون مبارک بخصوص داداش حسین

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    به همین مناسبت؛

    یاد و خاطره ی همه ی خبرنگاران شهید، بویژه جاویدالاثر “کاظم اخوان” یکی از همراهان سردار حاج احمد متوسلیان گرامی باد…

    یادش بخیر؛ ۲۰ سال همسایه ی دیوار به دیوار خواهر مکرمه و همیشه منتظرش بودیم…

    http://upload7.ir/images/85244991194277706425.jpg

  30. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا جون روز خبرنگار مبارک. انشالا سلامت باشی.

  31. پیر مرد می‌گوید:

    توی این اوضاع وانفسا این گزارش نوعی مزاح است برای ایام شادی عید:
    سریع القلم همچنین در یادداشتی به چند مورد از ویژگی‌های یک سیاستمدار حرفه‌ای اشاره کرده است. او می‌گوید: «سیاستمدار حرفه‌ای کسی است که از غرایز (کینه، عقده، حسد، طمع و امثالهم) عبور کرده است: او کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده است، ‌مهربانی و احترام را تجربه کرده است، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. ریچارد نیکسون معتقد بود سیاستمدار حرفه‌ای از هر ده دعوت، شاید یک دعوت را قبول کند».
    http://www.jahannews.com/vdceee8xojh87fi.b9bj.html

  32. سیداحمد می‌گوید:

    حلول ماه شوال و عید سعید فطر بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    الهی!
    یا حمید به حق محمد
    یا عالی به حق علی
    یا فاطر به حق فاطمه
    یا محسن به حق الحسن
    یا قدیم الاحسان به حق الحسین…

    اللهم عجل لولیک الفرج
    اللهم احفظ امامنا خامنه ای

    در حق هم دعا کنیم!
    سلامتی همه بیمارا… نابودی دشمنان اسلام و مسلمین…
    خدا به حق عظمت این ماه عزیز، عاقبت همه ما را ختم به خیر کند…

  33. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    ماشاالله به این قلم زیبا…

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    به مناسبت ایام عید، جدیدترین خودروی ایربک دار داخلی، با “تدبیر” مهندسین و “امید” به آینده ای بهتر، رو نمایی شد…
    http://upload7.ir/images/57458995427496944245.jpg

  35. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    چه بی وفا شده ای تو ای قلم…
    این روزها روز توست…
    ای مهربان من…
    بنویس…
    .
    .
    .
    سلام بر حسین٭

  36. پسرشهید می‌گوید:

    عیدتون مبارک!

  37. برف و آفتاب می‌گوید:

    خانه اش را به آنها داد. به همین راحتی!

    ما سر اینکه فطریه مون رو با برنج حساب کنیم یا گندم با خودمون درگیریم! 🙂

  38. برف و آفتاب می‌گوید:

    پیرو کامنت مبصر “اصلا خوشم نمی آید از این کلمات تکراری…”

    من بعضی وقت ها از خوندن متنی اونقدر لذت می برم که نگو! اما چون کلمات مناسبی به ذهنم نمی رسه؛ تحمل می کنم و هیچ کامنتی نمی ذارم!!

  39. مصطفی می‌گوید:

    اوه!!!!!!!!!!!!
    داداش سال ۸۳؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    منو باش که تازه از ۸۸ نوشته هاتو خوندم.
    دستت درد نکنه بابتش.

  40. سیداحمد می‌گوید:

    جناب مصطفی؛

    لطف کنید با یک اسم مشخص کامنت بگذارید و ضمنا اینقدر موضوعات را لوث نکنید!
    یعنی چه که با صد تا اسم کامنت می گذارید؟! تکرار نشود!

  41. بهار می‌گوید:

    یادمه توی اردوی جنوب، یکی از راوی ها بهمون می گفت:
    “می بینید جوونا وقتی میان اینجا چطور تغییر می کنن. واسه همینه که ما می گیم شهدا زنده هستن. آخه اون جوونی رو که تو هر چی میری رو مخش نمی تونی تغییرش بدی، این شهدا به راحتی دلش رو زیر و رو می کنن”

  42. گمنام می‌گوید:

    برای رؤیت رویت ستاد استهلال را به کدام سرزمین بفرستیم؟ یابن الحسن!

  43. چشم انتظار می‌گوید:

    بچه ها!

    حتما” حتما” حتما”! این متن رو بخونید…
    http://khabarfarsi.com/ext/6145999

  44. زینب می‌گوید:

    به نماز می‌ایستم و پنج تکبیر می‌زنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور می‌سازد. می‌خواهم حسن ختام میهمانی‌ات، ابتدای آشنایی تازه‌ام با تو باشد.
    (از سایت تبیان)
    عید بندگی مبارک

  45. سایه/روشن می‌گوید:

    مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن.
    زمان تشیع و تدفینم گریه نکن.
    زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن.
    فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را.
    وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت مادرم گریه کن که اسلام در خطر است.

    :::شهید سعید زقاقی:::

  46. مولود کعبه می‌گوید:

    ای قلم بنویس برای رضای خدا
    ای قلم بنویس از حق مورچه ای برای علی
    ای قلم بنویس از گرفتن حق علی
    ای قلم بنویس از خلافت علی
    ای قلم بنویس از لحظات پایان علی
    ای قلم بنویس از ماه علی
    ای قلم بنویس از پسر علی
    ای قلم ینویس از دختر علی

    ای قلم ننویس از داغ علی . . .

  47. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    ممنون بابت لینکی که گذاشتی!
    کاپیتان نصرفرد را به واسطه یک پرواز که با ایشان داشتم می شناختم، ولی این جزئیات را راجع بهشان نمی دانستم!
    خدا قسمت همه دوستان کند پرواز با ایشان را؛ فوق العاده عالی می نشانند هواپیما را!
    من در یک روز برفی مسافر هواپیمای ایشان بودم و در باند برفیه فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد نشستیم!
    علت اینکه اسم کاپیتان یادم مانده هم این است که واقعا هوا بد بود اما ما باید می آمدیم مشهد؛ پرواز که کردیم حسابی ترسیده بودیم که بهمان گفتند نترسید! کاپیتان فرزند شهید است و با ایمان! از این خارجی های الکلی نیست که ناکارمان کند! 🙂

  48. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    خاطرات جالبی بود.

    ولی جناب اسی دستِ اخراجش خیلی ردیفِ، چند نفر از آشنا های ولایت مدارِ پاکدست از کار برکنار شدند…ولی فکرشو نمی کردم یه همچین فردی از کار برکنار بشه، عجب موجوداتی هستند این ها…

  49. بیست و ششی می‌گوید:

    آقا سید؛
    در متن “کارگزاران ۲″ سایه “کارگزاران ۱” انتهای متن نوشته: دومتن آخر همین ستون. اگه روی هر کدومش کلیک کنی؛ این پیام برات میاد و باز نمیشه؛Not Found

  50. سیداحمد می‌گوید:

    بیست و ششی؛

    حق با شماست!
    البته متن ها هستند ها؛ لینکی که پایین متن کپی شده، خراب شده اما متن ها سرجایشان هستند!
    http://www.ghadiany.ir/?p=8144
    http://www.ghadiany.ir/?p=8072

    دلیل خراب شدن آن لینک ها را نمی دانم! به اطلاع داداش می رسانم.

  51. چشم انتظار می‌گوید:

    نماز عید سعید فطر، در صحن و سرای امام رئوف، نایب الزیاره ی همه عزیزان، بویژه داداش حسین عزیز، هستیم انشاءالله.
    خوش به سعادت اونهایی که، نماز رو به امامت ولی امر مسلمین جهان، امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) اقامه می کنند…

  52. باران می‌گوید:

    هوررررااااااا! عجب بسکتی بود!
    اردن آبکش شد!
    تبرریکک!!

  53. فرخ می‌گوید:

    توجه توجه::
    علامتی که این روزها می شنوید، قرمز است!!!!
    یعنی مفت رفتن به آمریکا موقوف!!!!!

  54. نسیم می‌گوید:

    برای بھترین دوستانتان شھادت آرزو کنید. شھید علمدار

    اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک تحت رایة نبیّک

  55. ناشناس می‌گوید:

    سلام به همه دوستان؛
    وزرای پیشنهادی دولت تدبیر و امید و اعتدال! در جلسه تحصن مجلس ششم
    یعنی مجلس به اصطلاح اصولگرا به این ها رأی اعتماد میده؟
    فیلم جلسه رو می تونید در لینک زیر ببینید. (+۱۸)

    http://mostazafin.tv/latest-video/video/504_tahason-majles-6

  56. زینب غلامی می‌گوید:

    ببخشید میشه یه سری اطلاعات از وزرای پیشنهادی بدید؟!

  57. ناشناس می‌گوید:

    سلام برادر حسین! یه پیشنهاد داشتم برات…
    خواستم بگم اگه به هر دلیلی نمی تونی مثل گذشته پرکار باشی، کاش مثل این سری از متنهای سالهای گذشته گلچین کنی و روی قطعه قرار بدی تا برای قدیمیا تجدید خاطره و برای جدیدیا یه مطلب جدید باشه

  58. ناشناس می‌گوید:

    آخه آقای قدیانی وجدانا درسته ما رو معتاد به وبلاگتون کنید الان هم انقدر دیر به دیر بروز کنید؟!

  59. دانشجو می‌گوید:

    سلام؛
    این وبلاگی که به اسم محمود صارمیه دیدید؟ واقعا خنده داره!! توی متن آخرشم اسم داداش حسین رو آورده؛ یکی نیست به این بنده خدا بگه:
    تو خوبی!!!
    http://saremy.blogfa.com/

  60. هدی می‌گوید:

    و اما شهدا…
    شهدا را نمی شود در کلمات گنجاند، آنها فراترند از هر آنچه که در زمین است. آنان را خداوندگارشان بال داده است و مگر می شود آنان را که الله نظر کرده است، مقایسه نمود با زمینیان، معلوم و مشخص است که باید آن شهید بزرگوار(بابایی) خانه اش را بدهد به دیگری تا او در آن سکنا گزیند. بابایی چشم دل دارد و می بیند خانه اش را در میان عرش کبریایی… و موحد را چگونه می توان معنا کرد؟ تمام معنای موحد در خودش است. موحد کسی است که خدا را یکی بداند و به خدای یگانه ایمان داشته باشد کسی که این چنین است قطعا زمین برایش همچون قفس خواهد بود. او اینجا نمی تواند نفس بکشد باید بال بگیرد، پرواز علاج اوست…

    شادی روح شهدا صلوات

  61. هدی می‌گوید:

    این فصل را با من بخوان، باقی فسانه است
    این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است
    هفتاد باب از هفت مصحف برنبشتم
    این فصل را خواندم، ورق را درنبشتم

  62. بسم هو می‌گوید:

    کتاب “اشارات” در همان قسمت اول، گزیده ای از نوشته های دکتر شریعتی و باز همان کلام “قلـــــم توتم من است”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.