خدایا… خدایا…

کلیات متنی که در ادامه می خوانید، بنا بود دو سه روز قبل از ۲۴ خرداد منتشر شود، اما ترس از بازخوردهای منفی و واکنش های آلوده به احساسات کور تبلیغاتی، مرا بر آن داشت که دست نگه دارم تا ماه رمضان.

فی الحال در دومین ۵ شنبه شهرالله الاعظم، موعد مناسب تری برای نشر این مناجات نامه انتخاباتی است، آنهم در شرایطی که هنوز مباحث متاثر از رخداد ۲۴ خرداد ادامه دارد.

خدایا! نگذار نقدمان به مرز تخریب، و انتقادمان مترادف با سیاهنمایی شود؛ اگر شد، به ما شجاعت توبه عنایت فرما.

خدایا! نگذار به بهانه تعریف سیاسی، و مدح انتخاباتی، آلوده به غلو و چاپلوسی شویم؛ اگر شدیم، به ما قدرت انابه ارزانی کن.

خدایا! تاب این تحمل حداقلی را به ما بده که لزوما قرار نیست همه دوستان و خویشان و نزدیکان، هم رای ما باشند.

خدایا! به ما این فهم و شعور را عنایت کن که از تو، قضا و قدر تو، و تکالیف الهی، برای لاپوشانی اشتباهات خود در سیاست ورزی هزینه نکنیم.

خدایا! به ما این توفیق را بده که دست قدرت تو را در حماسه های پیروزمندانه ببینیم، و دست ضعف خود را در حادثه های منجر به شکست.

خدایا! ما را از کسانی که هنگام فتح، تو را فراموش می کنند، قرار مده.

خدایا! به ما بیاموز که هنگام بی تدبیری، و مشاهده نتایج تلخ متاثر از آن، بی خود، توپ را در زمین تقدیر تو نیندازیم.

خدایا! ما را از گروهی قرار مده که به اسم نقد دولت ها یا حتی مدح دولت ها، در حق کارنامه انقلاب اسلامی ظلم می کنند.

خدایا! زاویه ما را با کسانی که مردمسالاری دینی را فقط به شرط برد در انتخابات قبول دارند، هرگز کم نکن.

خدایا! ما را از فتنه گرانی قرار مده که هنگام باخت در انتخابات، مردم را عوام جاهل می خوانند، نیز ما را هم ردیف شعارزده هایی مکن که وقتی رای نمی آورند، مردم را خسته از آرمان مقاومت و بریده از احساس متعالی غیرت می دانند. در عین حال، فهم این مهم را به ما عنایت فرما که بدانیم اکثریت و اقلیت، اگر چه ملاکی اساسی در امر انتخابات است، لیکن هرگز معیار حق و باطل نیست.

خدایا! به ما این بصیرت را مرحمت کن تا به بهانه «معیار حق و باطل نبودن رای اکثر و اقل» نسخه سیاست ورزی نابخردانه نپیچیم.

خدایا! به ما یاد بده که مفهوم رعنای «بصیرت» اگر چه در متن، به معنای «کشف حقیقت» است، اما در حاشیه، لحظه ای بی ملاحظه مصلحت و بی توجه به واقعیت، نبوده و نیست.

خدایا! با ما کاری کن که شور سیاسی مان، چنان در «صراط مستقیم بصیرت» باشد که فاصله ما را با تو کم کند، نه زیاد.

خدایا! تو خدای عقل، درایت و خردی، به ما بیاموز که سیاست ورزی بر مدار تو، و برای بسط دین و آیین تو، هرگز تنافری با سیاست ورزی خردمندانه ندارد.

خدایا! به ما یاد بده که با «تقوای جمعی» می شود از دریای مباحث سیاسی «شاه ماهی وحدت» صید کرد، نه کوسه ماهی منیت، نه حتی اره ماهی تفرقه.

خدایا! مراقب مان باش که داعیه وحدت، ما را مصلحت پرست نکند، و مداقه بصیرت، سبب تنگ نظری ما نگردد.

خدایا! لطفی به ما کن تا هم تکلیف گرا باشیم، هم ساعی در شناخت درست تکلیف.

خدایا! ما را از آفت تکلیف و تکلیف گرایی که بلاشک تفرقه و تک پری است، دور گردان.

خدایا! بر شعاع هوشیاری ما چنان بیفزا که به خاطر ارجحیت کار بر شعار، غافل از گفتمان انقلاب اسلامی نشویم.

خدایا! به همه آنهایی که سال ۸۸ از دروغ تقلب، اسم رمز آشوب ساختند، شهامت، شرافت و ادب عذرخواهی ببخش.

خدایا! به اعتدالیون ما این فهم را بده که نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط است، نه انقلابی گری.

خدایا! به این بهانه که اعتدال، شعار دولت آینده است، ما را هراسان و شرمنده از رفتار و گفتار انقلابی قرار مده.

خدایا! مگذار فراموش کنیم که اعتدال، هرگز غایت ما نبوده و نیست، بلکه یک شیوه رفتاری پسندیده است.

خدایا! این درایت را به ما عنایت کن تا متوجه باشیم که تبدیل کردن اعتدال از یک منش عالی به یک گفتمان غایی، درجه آخر منجر به «سیاست تعدیل» می شود، نه «سیادت عدالت».

خدایا! به ما بیاموز که محصول اعتدال، دوری از افراط و تفریط است، نه عدالت… و باز بیاموز که عدالت، خروجی ولایت است و لاجرم محتاج حفظ و بسط روحیات انقلابی.

خدایا! ما را نه از قبیله تنزه طلبان قرار ده، نه از جماعت شلوغ کاران.

خدایا! به ما یاری رسان که علما را برای اهداف عالیه بخواهیم، نه مقاصد نازله سیاسی.

خدایا! پیشکسوت رای ما، بیعت شهدا با ولی فقیه است. میاور آن روز را که در پیچ و خم انتخابات، پیشکسوتان امتحانات را فراموش کنیم.

خدایا! به حق شهدایی که در پای شجره طیبه انقلاب اسلامی از خون مطهر خود گذشتند، به آرای ما درون صندوق انتخابات جمهوری اسلامی برکتی ارزانی کن که از دل آن، همواره حماسه های دشمن شکن آفریده شود.

خدایا! در این بند آخر دوست دارم همان دعای قشنگ شهدا را تکرار کنم؛ «از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا».

جوان/ ۲۷ تیر ۱۳۹۲

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. فضه می‌گوید:

    به نام حضرت حق
    چرا دشمن نمی خواهد بفهمد
    وضوی بی ولایت آب بازی است۰۰۰

  2. فضه می‌گوید:

    این متن بعد از انتخابات بازبینی شده!

  3. نسیم می‌گوید:

    آقای قدیانی

    از متن مشخصه که مورد بازبینی قرار گرفته. پیشنهاد من به شما اینه که در مقدمه این نکته رو هم بگید. حتما شما بهتر از من می دونید که چقدر بعضیا دنبال حاشیه سازی هستن و مدام گیر میدن و بهتره بهونه دستشون ندید…

    حسین قدیانی: درسته! اما با آوردن کلمه «کلیات» در اول متن، این نقص جبران شد.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “خدایا! به ما بیاموز که سیاست ورزی بر مدار تو، و برای بسط دین و آیین تو، نه تنها تنافری با سیاست ورزی خردمندانه ندارد، بلکه به عبارتی؛ تو خدای خردی.

    خدایا! به ما یاد بده که با «تقوای جمعی» می شود از دریای مباحث سیاسی «شاه ماهی وحدت» صید کرد، نه کوسه ماهی منیت، نه حتی اره ماهی تفرقه.”

    این دومی دعا به زبان طنز بودها! 🙂

  5. نسیم می‌گوید:

    اینم نکته ای بود واسه خودش…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “خدایا! به اعتدالیون ما این فهم را بده که نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط است، نه انقلابی گری.

    خدایا! به این بهانه که اعتدال، شعار دولت آینده است، ما را هراسان و شرمنده از رفتار و گفتار انقلابی قرار مده.

    خدایا! مگذار فراموش کنیم که اعتدال، هرگز غایت ما نبوده و نیست، بلکه یک شیوه رفتاری پسندیده است.

    خدایا! این درایت را به ما عنایت کن تا متوجه باشیم که تبدیل کردن اعتدال از یک منش عالی به یک گفتمان غایی، درجه آخر منجر به تعدیل می شود، نه عدالت.

    خدایا! به ما بیاموز که محصول اعتدال، دوری از افراط و تفریط است، نه عدالت. عدالت، خروجی ولایت است و لاجرم محتاج حفظ و بسط روحیات انقلابی.”

    احسنت!

  7. سیداحمد می‌گوید:

    خدایا!
    «از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا».

    بسیار عالی…

  8. ستاره خرازی می‌گوید:

    الهی آمین

  9. صبا می‌گوید:

    خدایا! به ما بیاموز که آگاه نبودن ما از اسرار غیب، و اینکه “تو چه می خواهی و چه می دانی”، هرگز دلیل بر سیاست ورزی غلط ما نمی شود… و باز، هرگز دلیل نمی شود که با چماق ساختن از عوالم غیب، کار غلط مان -یعنی کار غلط بزرگ ترهای مان!!- را ماست مالی کنیم و در وبلاگ قطعه ۲۶ با یک دو قورت و نیم باقی، کامنتی بگذاریم که حسین قدیانی مجبور شود عوضش کند و همچینش کند!!!!

    بعله خدایا… و بعله صبای بزرگوار!!

  10. حسن جلیلی می‌گوید:

    ما هم با این فامیلیمون!! رسما رفتیم روی سن!!

  11. صبا می‌گوید:

    ما به همه عالم بدهکاریم؛ از کسی طلب کار نیستیم که دو قورت و نیم مون باقی باشه! لحن کامنتم اینطوری بود شرمنده؛
    حالا اینهمه شما گفتی خدا، یه دونه هم من گفتم. اصلا منظورم غیب به این معنا نبود، شایدم اشتباه میکنم و اگر آدم به این شدت به انتخابش ایمان نداشته باشه نمی تونه اینقدر سفت پاش وایسه و ازش دفاع کنه!

    گاهی که دلمون واسه اینجا زیاد تنگ میشه؛ یه چی هم میگیم دیگه! شما ببخشید!

    حسین قدیانی: خوبه همه مون به انتخابی که می کنیم ایمان داشته باشیم، اما اعتراف به اشتباه و ادامه ندادن مسیر غلط رو هم چه خوب که بخشی از دین و ایمون مون بدونیم… سفت پای اشتباه وایسادن، نشونه تعصب شاید باشه، اما نشونه دین و ایمون نمی تونه باشه… وانگهی، من که خودم این دعا رو فراجناحی نوشتم که!

  12. پیر مرد می‌گوید:

    حسین جان: حالا نوبت جوانه،..

    البته نگران نباش من که خودم را روزنامه دیواری می‌کنم و نوشته‌هایت را به گردن می‌‌آویزم سر چهار راه انقلاب می‌‌ایستم.

  13. همسنگر می‌گوید:

    !

  14. همسنگر می‌گوید:

    تشکر از بذل عنایت حضرتعالى احمدجان!

  15. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    خدایا… خدایا… 🙁

  16. زهره. شین می‌گوید:

    خدایا

    به ما یاد بده که خیال نکنیم فقط نامزد مورد نظر ما اصلح است و الباقی یا صالح اند یا بدتر، فاسد!!

  17. زائر قطعه 26 می‌گوید:

    خدایا به علمای ما مسئولیت……………

    عجب قلمی داشته دکتر شریعتی… و عجب دعایی کرده…

  18. بی نشان می‌گوید:

    توی انتخابات، طبیعیه که هر کسی یه نفر رو بهتر از بقیه بدونه.اگر اون رو بهتر از بقیه تشخیص نده و بهش رای بده که اصلا از لحاظ شرعی انتخابش ایراد داره.
    حالا تکلیف ما با کسایی که میگن نباید نامزد خودتون رو بهتر بدونید چیه؟
    آخه اگه از نظر من فلان شخص بهتر نبود که خیلی غلط اضافی کردم رفتم بهش رای دادم.

  19. محمد می‌گوید:

    آقای قدیانی!
    من توی انتخابات با شما هم رای نبودم و هنوزم خیلی از حرفهای انتخاباتی رو که توی قطعه ۲۶ منتشر میشه از اساس قبول ندارم و حتی واسشون حرص می خورم. اما…
    اما شما برای من همون حسین قدیانی عزیز و انقلابی هستی.
    حسین قدیانی تا وقتی انقلابیه، توی دل بچه حزب اللهی ها جا داره.
    این رو گفتم که کسایی که اینجا کامنت میذارن، فکر نکنن حسین قدیانی فقط متعلق به کساییه که توی انتخابات به قالیباف رای دادن.

  20. بهار می‌گوید:

    اگه من به نظر خودم نامزد مورد نظرم اصلح نباشه که وای به حالم…………

  21. چشم انتظار می‌گوید:

    خدایا! بوهای خوبی به مشام ما نمی رسه! شاید هم کمی عجولانه قضاوت می کنم. ولی سالی که نکوست، از کلیدش پیداست! شامه ای به ما عنایت فرما، که حرکات بودار اعتدالیون رو، از اقدامات بی بوی آنان، تشخیص بدیم! و سپس، مشمول این دعای داداش حسین شویم که؛
    خدایا! به این بهانه که اعتدال، شعار دولت آینده است، ما را هراسان و شرمنده از رفتار و گفتار انقلابی قرار مده.

  22. ناشناس می‌گوید:

    خدایا! به همه آنهایی که سال ۸۸ از دروغ تقلب، اسم رمز آشوب ساختند، شهامت، شرافت و ادب عذرخواهی ببخش…

    هاهاهاها… دارین عذاب می کشین از مقاومت شهید زنده ی ما

  23. سیداحمد می‌گوید:

    ناشناس چی میگه؟!

    شهید زنده کیه این وسط؟ مگه اصلاح طلب ها هم شهید زنده دارن؟!
    🙂

  24. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد!

    آره، اونا هم، “شیوید” زنده دارند. البته از ناحیه ی مخ…! 🙂

  25. سائل الزهرا‏( س) می‌گوید:

    خدایا تو این ماه رمضونی به سید احمد هم یه کم سعه ی صدر بده تا از این فیلترینگ بازی ها دست برداره!‏ :‏)‏

  26. ستاره خرازی می‌گوید:

    یعنی همون دقیقه اول، نه، ثانیه اول که چشمم به این تیتر خورد، جا خوردم.
    خندم بند نمیومد.
    گفتم خدایا جریان چیه؟
    من الان چند ساله که روز عرفه می رم صنف، هر از گاهی اشتباهی مرتکب می شم و اون اینه که یک نفر رو با خودم میبرم و می تونم با اطمینان ۹۹ درصد بگم در صد درصد مواقع پشیمون شدم.
    حالا خوبه پیشنهاد خودشون بود و گرنه که هیچ، همون جا از ندامت سکته می کردم.
    آخه بدبختی برام همراه مهمه یعنی باید اونم….. چه میدونم! سخت می گیرم دیگه.
    خلاصه که پارسال تجربه های قبلی رو یادم نگه داشتم و گفتم خدایا توبه از اینکه با کسی برم.
    دورو برم رو خوب نگاه کردم که بچه دار پیشم نباشه، یا اینایی که دوستی اومدن.
    یه جا رو انتخاب کردم نشستم.
    وای وای
    اگه بدونید! هر چی حاجی می گفت، خانم بغل دستیم پشت سرش می گفت: خدایا خدایا
    یعنی چند بار گفته باشه خدایا خدایا، خوبه؟
    بابا تو که گریه ت نمی گیره، چرا حس و حال بقیه رو می گیری؟
    ساکت بشین! استغفرالله! خانمی ساکت بشینه!
    خلاصه که تیتر رو دیدم گفتم شاید داداشش یا همسرش پیش شما نشسته بوده.
    اما اینکه چرا الان کامنت گذاشتم:
    اعتماد به نفسمو تو کامنت گذاشتن از دست دادم، هر چی می نویسم بعدش پشیمون می شم که چرا فرستادم این چرت و پرتا چی بود نوشتم.
    الان بقیه راجع به من چی فکر می کنن( همون که تو روانشناسی ما بش می گیم سوشال فیدبک یعنی بازخورد اجتماعی)

  27. نرگس می‌گوید:

    وبلاگتون خیلی عالی بود*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.