رضا قوچان نژااااا«بزن دست قشنگه رو»ااااااد

«قطعه ۲۶» صعود مقتدرانه تیم ملی ایران به جام جهانی را شادباش می گوید

…و حالا حماسه فوتبالی!!

تحت لوای خوشگل ترین پرچم سبز و سفید و قرمز و الله اکبری دنیا

قلب قلمم تند تند دارد می زند. روزنامه دارد می رود زیر چاپ. همه اش ۱۵ دقیقه وقت دارم از یک صعود شیرین و دوست داشتنی بنویسم… و بنویسم؛ هورا… بنویسم؛ آخ جون! جام جهانی… کاش می شد صدای بوق شادی و شعف ماشین ها را نوشت! دارد می آید… عجیب هنرمندانه می زنند ملت؛ تکی، ممتد، چند تایی، شیپوری، عشقی، ناز و زیبا… می روم بیرون… غوغایی است در خیابان… همه ملت شادند… همه شادند… این شادی، پیر و جوان و زن و مرد و این وری و آن وری نمی شناسد… همه شادند… اما یکی از آن طرف خیابان دارد داد می زند؛ «ایران عروسیه، کره چیز سوزیه»!! به او حق می دهم! واقعیتی است… حالا شعارش همه گیر شده! مرد میان سالی، از فرط خوشحالی دارد گریه می کند… چه آدم با عشقی است… همه ملت چند متری پریده اند هوا… هورا… راننده BRT را نگاه! دارد دست قشنگه را می زند… و عجب بوق عجیبی می زند… خدای من! این از آن ترافیک هایی است که اصلا دوست ندارم باز شود… ترافیک شادی و شعف یک ملت تاریخی… ماشین بغل دستی ازم می خواهد بوق بزنم… می زنم… عجیب، موزون است حرکاتش، با اینکه دست کم باید ۷۰ را رد کرده باشد… سمند کناری، صدای رادیو را داده بالا… پیام «آقا» دارد پخش می شود… راستی! دارم فکر می کنم که ما الان ۲ تا رئیس جمهور داریم؛ احمدی نژاد و روحانی!! هر ۲ هم قانونی!! ۲ تا رئیس جمهور شاد… (و مگر می توان منکر نقش دولت محترم، در فتوحات مختلف ورزشی از قبیل مدال های بی مثال المپیک یا همین رفتن به جام جهانی شد؟!) القصه! هر ۲ رئیس جمهور ما را همه دنیا می شناسند… حماسه سیاسی ما را، انتخابات ما را، رضا قوچان نژاد ما را… و ملت مسرور و به شدت زنده ما را همه دنیا می شناسند… من اما با همه سیاسی بودنم، اصلا نمی دانم کره جنوبی چه جوری اداره می شود و احیانا رئیس جمهورش کیست؟!… واقعا، واقعا واقعا واقعا حق با کارلوس کی روش جنتلمن بود که آخر بازی از خجالت مربی بی ادب و هتاک کره ای ها درآمد… چوی بی چشم و رو، روزهای گذشته، در اوج عصبانیت نشان داد که پرچم ایران و ملت با فرهنگ ایران و جمهوری با شکوه اسلامی، انگار دارد روی مخش راه می رود!! دقیقا مثل آن توپی که قل خورد و قل خورد و قل خورد و رفت و چسبید به تور دروازه چشم بادامی ها… عجب گلی زدی تو پسر!! ممنون قوچان نژاد محبوب… بچه ها! بابت «حماسه اولسان» متشکریم… واقعا گل کاشتی سیدجلال حسینی… عجب دفاعی هستی تو پسر!!… وای! خیابان را نگاه… کل چهارراه ولیعصر پر شده از این شعار؛ «ایران عروسیه، کره چیز سوزیه»!! وای… عاشق این شعارم؛ «لالالای لای لالای لالای، لالای لالای لای لالای لالای… ایران قهرمان می شه، خدا می دونه که حقشه…». فکر کنم همین جا خوب است! نوشته ام را تمام می کنم و ایمیل می کنم برای روزنامه… توی این ترافیک عشق و اشک و شادی و جشن و سرور، راحت ترین کار این است که یک دستم روی فرمان باشد، یک دستم روی لپ تاپ!! تازه… بوق هم بزنم…

وطن امروز/ ۲۹ خرداد ۱۳۹۲

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الرحیم…

    هوراااااااااااا!
    🙂

  2. ف. طباطبایی می‌گوید:

    ما هم تبریک عرض می کنیم.

    بعد از چند روز سلام به همه دوستان!!

  3. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    و ما نیز…

    انشالله دل رهبر عزیزمان شاد باشد.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    این برد نتیجه زحمت دولت دکتر احمدی نژاد در زمینه ورزشه…

    ممنون دکتر دوست داشتنی محممممممممممممممممممود عشق فوتبال/ ممنون رضا قوچان نژاد/ ممنون کی روش عزیز

    🙂

  5. آیــــــــــــــــه می‌گوید:

    تبریکــــــــــــــــــ میگم ان شاءالله جام جهانی موفق باشیم 🙂

  6. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    هوررررررررررراااااااااا هووووووووووورررررررااااااااااااا
    تبریک تبریک. ایول کارلوس کی روش غیرتی، عجب کوبید تو دهن مربی کره!
    هر کی میاد ایران، ایرانیزه میشه! یحتمل به مربی کره گفت: خیلی گوسفندی!!

  7. پیر مرد می‌گوید:

    این یکی را قبل از همه به داداش حسین تبریک می گویم.

  8. بسم هو می‌گوید:

    هورااااااااااااااااااااااااااااااا 🙂
    بچه ها متشکریم

  9. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین؛ تو تحلیل و پیش بینی ورزشی و سیاسی تکی بخدا. انگار کی روش، این متن “اتفاقا خوب نشد که باختیم!!” رو خونده بود… ۶۰ دقیقه بد بازی کنی، یک گل مشتی بزنی و کُری تصویری باحال کی روش و ادامه ی ماجرا… تبریک به همه ی بچه های فوتبالی، و غیر فوتبالی قطعه!! 🙂 🙂 🙂 🙁 این شکلک آخری، قیافه ی چوی بود.

  10. ر.ر می‌گوید:

    دوباره جام جهانی
    به همه تبریک میگم
    هوووورررررااااا…

  11. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    همین الان برایم پیامک تبلیغاتی آمده؛
    ایران با فوتبال جهانی شد، شما هم با آموزشگاه… جهانی شوید!!!!!!

    انشاءالله موفقیت های بیشتری رقم بخورد برای کشور اسلامی مان…

  12. احمدرضا می‌گوید:

    کلا مشهدی ها حماسه سازند…

    حماسه ملبورن: خدادا عزیزی

    حماسه کره: رضا قوچان نژاد

    ممنون بچه ها…

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    به قول آقا سید احمد، این برد، نتیجه ی زحمات دولت دکتر احمدی نژاد بود… فوتبالیست ها با الگو برداری، از حماسه ی سیاسی مردم، حماسه ی ورزشی ساختند.

  14. سیداحمد می‌گوید:

    احمدرضا؛

    هِی ما میام فراموش کنیم، شماها یادآوری می کنید!
    خب رو همین حساب رئیس جمهور مشهدی می خواستیم دیگه!!!

  15. آیــــــــــــــــه می‌گوید:

    حرفای کارشناسای تلویزیون چقدر خنده داره!

  16. سیداحمد می‌گوید:

    http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=22959

    جوونیمون فدات آقا جان…

  17. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۴۴۸* حضرت امام صادق علیه السلام:

    وقتی مؤمنی را شاد کردید؛ تنها او شاد نمی شود، بلکه ما نیز شاد می شویم…

    (میزان الحکمه، ج۴، ص۴۳۹)

  18. حافظ می‌گوید:

    بسی تبریک عرض می نمائیم!
    چه حکمتیه که بعد از اتفاقات نگران کننده و آرامش بخش، شادی آفرین و ناراحت کننده ملت صاف میان قطعه ۲۶؟

  19. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    رضا قوچان نژاااااااااا «بزن دست قشنگه رو» اااااااااااد… هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    سیداحمد:
    این برد نتیجه زحمت دولت دکتر احمدی نژاد در زمینه ورزشه…
    ممنون دکتر دوست داشتنی محممممممممممممممممممود عشق فوتبال…

    ایول مبصر!

  20. سهیل می‌گوید:

    تبرییییییک!

  21. در عطش عدالت مهدوی می‌گوید:

    می بینین چه گل و بلبلی شده؟!
    عجب پاقدمی داره این دولت امید!!!

  22. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    دارم فکر می کنم که ما الان ۲ تا “نژاد” داریم…
    احمدی نژاد / قوچان نژاد…
    .
    .
    .
    لالالای لای لالای لالای، لالای لالای لای لالای لالای…

  23. سیداحمد می‌گوید:

    دیوونه داداشی؛

    والا!
    حالا ما هیچی نمی گیم، بعضی ها رو جو می گیره!
    زحمات و خدمات دکتر احمدی نژاد مگه قابل فراموش کردنه؟ درسته که از بعضی اتفاقات دلخوریم، ولی نباید فراموش بشه در خیلی از مسائل، دولت آینده سر سفره آماده ای که این دولت پَهن کرده، خواهد نشست!

  24. سهیل می‌گوید:

    واقعا منم یاد خاطره فوتبالی داداش حسین افتادم…

    اسلامی ایرانی؛ “گوسفند” رو خوب اومدی!

    راستی! متن دقیقه نودیت هم عاااالیه داداش حسین…!

  25. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اتفاقا این برد رو یک هاتفی! ۲ ماه پیش به اکبر آقا خبر داده بود!
    کلا ما داستان داریم با هاتف!!

  26. سیداحمد می‌گوید:

    “راستی! دارم فکر می کنم که ما الان ۲ تا رئیس جمهور داریم؛ احمدی نژاد و روحانی!! هر ۲ هم قانونی!! ۲ تا رئیس جمهور شاد… هر ۲ رئیس جمهور ما را همه دنیا می شناسند… حماسه سیاسی ما را، انتخابات ما را، رضا قوچان نژاد ما را… و ملت مسرور و به شدت زنده ما را همه دنیا می شناسند…”

    قشنگ گفتی!

  27. بغض می‌گوید:

    چقدر دیدن اتحاد و شادی مردم لذت بخشه 🙂

    بچه ها متشکریم 🙂

  28. ن. ع می‌گوید:

    ما هم بسی خوشحالیم

    تبریک به همه

    حسابی چسبید

  29. پسرشهید می‌گوید:

    الله اکبر

  30. شاداب می‌گوید:

    ولی قطر نزدیک بود کار دستمون بده

  31. سایه/روشن می‌گوید:

    خدا رو شکر. این هم آخرین دستاورد دولت دهم! 🙂

  32. ناشناس می‌گوید:

    دم دکتر احمدی نژاد گرم که مسکن مهر و یارانه ها و…………….. این فتح زیبا همه و همه به لطف همت و دقت دولت او انجام گرفت.

  33. بسم هو می‌گوید:

    دقیقا داشتم کامنت قبل را می گذاشتم یاد ِ دو رئیس جمهور مان افتادم ! 🙂
    بعد هم باید بگویم واقعا ممنون هستیم که لبخند بر لب حضرت آقا نشاندند.
    و
    جالب تر اینکه بیشتر شان استقلالی بودند… این را مجری رسما اعلام کرد.

  34. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سایه/ روشن؛

    این اما آخرین دستاورد دولت دهم نیست!
    “دولت آینده سر سفره آماده ای که این دولت پَهن کرده، خواهد نشست!!”

  35. سیداحمد می‌گوید:

    بچه ها؛

    http://up.toca.ir/images/3xnmtrw5r7li8tmbzq86.jpg

    http://up.toca.ir/images/338r3z0q6uelbs5fr0q.jpg

    چند روز پیش محمدجعفر بهداد به داداش حسین پیامک زد که؛
    “توی سایتت چیز تندی علیه احمدی نژاد نوشتی؟!… یعنی رسما ناسزا؟!”

    داداش حسین هم جواب داد؛
    “من خیلی وقته که درباره شخص دکتر چیز خاصی ننوشته ام”.

    یکی دو شب بعد، بهداد باز پیامک زد؛
    “الان یکی به من پیامک داده که توی سایت حسین قدیانی این جمله علیه دکتر اومده: «……………………..»”.

    جواب داداش حسین؛
    “بهداد عزیز! این جمله فکر کنم یه کامنت باشه، نوشته من نیست، اما قبول دارم که باید اصلاح شه و نادرسته… همین الان می رم می گردم، پیداش می کنم، حذفش می کنم. توی این روزا دقیقه ای چند تا کامنت برای وبلاگ می یاد، از دستمون احتمالا در رفته بود”.

    پیامک بعدی بهداد؛
    “راستی! خدا بابااکبر رو قرین رحمت کنه”.

    پیامک بعدی داداش حسین؛
    “اون کامنت الان از وبلاگ حذف شد… و هر چند نوشته خودم نبود، اما اگه دکتر رو دیدی، بهش سلام برسون و قضییه رو بگو… خدا ابوی شهید همسرتان را نیز قرین رحمت کند”.

    پیامک بعدی بهداد؛
    “باشه! همین الساعه می گم به دکتر”.

    پیامک بعدی داداش حسین؛
    “حالا که داری می ری پیش دکتر، اول به ایشون سلام برسون…و بگو فلانی گفت؛ ما قدر زحمات دکتر رو می دونیم و همچنان دوستش داریم”.

    بعد هم بهداد، پیامکی زد که در ۲ عکس بالا می بینید!!

    ***

    الان دارم به روزایی فکر می کنم که دلمون برای دکتر تنگ می شه… بچه ها!!

  36. گرجی می‌گوید:

    با سلام

    برد امروز هم شادی مضاعف شد. امیدوارم این دو شادی ملت تبدیل به سلسه شادی های مرتفع تری شود…

  37. سهیل می‌گوید:

    چی ی ی ی ؟!!

  38. saman می‌گوید:

    نماهنگ صوتی با موضوع نظر رهبر انقلاب حضرت امام خامنه ای درباره مذاکره با آمریکا
    http://www.nasrtv.com/modules/audio/singlefile.php?lid=815

  39. عقیق می‌گوید:

    سلام. با وبلاگ http://aghigh.negarfa.com/ در خصوص تحلیلی جدید از انتخابات به روزم. خوشحال می شم نظرم رو نقد کنید…

  40. عزیز می‌گوید:

    “بچه ها؛

    یه خبر خوب و مسرت بخش…………… کمی صبر کنید فقط…”
    چیه؟

  41. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین، توپ که قِل نخورد! یه تیکه رفت تو دروازه، منو یاد گزارش های جواد خیابانی انداختید… 🙂

  42. چشم انتظار می‌گوید:

    ای ول؛ آقا بهداد… آقا سید احمد، این گوشی شما بود؟؟!!

  43. بغض می‌گوید:

    ما احمدی نژاد رو دوست داشتیم ولی خودش گفت احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد!
    راستش فکر نکنم دلم براش تنگ بشه!
    بنده هم فعلا نصیحت می کنم!!
    این نظر رفت تو قسمت جفنگ 🙂

  44. پسرشهید می‌گوید:

    خدمات دکتر فراموش نشدنی است.
    ما همیشه ایشان را دوست داریم…

  45. چشم انتظار می‌گوید:

    ها!!! حالا فهمیدم!! 🙂 داداش حسین؛ کیفیت صدای گوشی زاغارتتون خیلی عالی و واضحه 🙂 🙂 🙂

  46. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    گاهی که در تایید کامنت ها سخت گیری می کنیم و مثلا تمنا می کنیم که اصول ویرایشی و نگارشی را حتی المقدور رعایت کنید و… مراقب کلمه کلمه کامنت ها باشید و (باشیم!!) به خاطر همین چیزها هم هست!!

    واقعا بررسی کامنت های “قطعه ۲۶” با توجه به موقعیت داداش حسین، خودش یه شغل حساب می شه… و اگر یه کامنت، فقط یکی، از دست مون در بره، عالم و آدم، حتی رئیس جمهور متوجه می شود…

    دوست دارم جمله سردر وبلاگ را کامنت کنم و ضمن تشکر از داداش حسین عزیز بگویم: “اینجا قطعه ای از بهشت است…”.

    در ضمن چشم انتظار؛

    شما هنوز صدای داد حسین قدیانی را نشنیدی!! 🙂

  47. ف. طباطبایی می‌گوید:

    بعد از ۴ روز اندوه فراوان، که مانع کامنت گذاشتنمون می شد، امروز بعد از برد تیم ملی کامنت گذاشتیم و سعی کردیم از میزان ناراحتیمون بکاهیم. حالا این کامنت آقا سید…

    من دلم برای احمدی نژاد تنگ میشه… 🙁 🙁 🙁

  48. چشم انتظار می‌گوید:

    این قوچان نژاد بلا، بازی قبلی هم یک گوشی فور اس گرفت. الانم یکی دیگه! واقعا حقش بود که، یکی از اون ها تقدیم کنه به داداش حسین!!

  49. چشم انتظار می‌گوید:

    داد و آروم و شاد و خندون و همه جورش، شنیدنیه… ولی آقا سید؛ خدایی، نمی تونم تصورش رو بکنم. داد رو می گم ها! 🙂

  50. بیست و شیشی می‌گوید:

    آقا سید!

    شنیده بودیم حسین قدیانی گوشی اپل داره، دروغ بود یا این یکی از گوشی های ایشونه؟
    راستی برای این شغل تایید کامنت ها چقدر حقوق می گیری؟
    من جات بودم زیر یه تومن قبول نمی کردم. الله وکیلی خیلی سخته جمع و جور کردن کامنت های اینجا.

  51. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    تصور نکن… خیلی خوفه!
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    بیست و شیشی!

    یا این یکی از گوشی های ایشونه!!! 🙂

    هر چند بعضی مسائل، مربوط به زندگی شخصی افراد است، اما آن دوستان راست گفته اند.
    داداش حسین تا همین اواخر ۲ تا گوشی گران قیمت داشت؛ اپل و نوکیا هشتاد و هشت دو صفر!!
    جفت این گوشی ها هم هدیه مادربزرگ شون بود… اما اخیرا به خاطر گره مالی، هر ۲ تا گوشی را فروختند و این گوشی ۸۰۰۰۰ تومنی رو خریدند.

    اون دنیا باید جواب بدن کسایی که شایعه کردن داداش حسین از قالیباف چک ۱۰۰ میلیونی گرفته بابت این نوشته هاش!!
    اصلا تا الان حسین قدیانی، قالیباف رو ندیده!! خنده ام می گیره گاهی دوستان کامنت می گذارند و به داداش حسین می گویند؛
    هر وقت قالیباف رو دیدی، اینو بگو، اونو بگو…!! 🙂

    اتفاقا اونی که به تکلیف عمل کرد، حسین قدیانی بود… بعضی دوستان رسما باندی رای دادند!!

  52. بغض می‌گوید:

    تایید شد!! 🙂
    البته قدردان زحمات و خدمات احمدی نژاد هم هستم همینطور قدردان خدمات دولت های خاتمی و هاشمی!
    بالاخره الان دولت اعتداله، یکم متعادل بشیم 🙂

  53. بیست و شیشی می‌گوید:

    داداش حسین

    بی تعارف بابت زحماتی که این مدت به صورت ویژه و شبانه روزی کشیدید، ازتون ممنونم. خدا شما رو حفظ کنه برامون.
    از آقا سید هم ممنونم.
    آدم خیلی انرژی می گیره وقتی کامنت ها سریع تایید میشه. حس زنده بودن قطعه ۲۶ یکی از مهمترین دلایل علاقه ما به اینجاست.

  54. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ای “داد” و بی “داد”…!! 🙂

  55. یک خبرنگار می‌گوید:

    تبریک ویژه به همه ملت ایران سربلند …

    🙂

  56. منم حسین می‌گوید:

    دلبسته یاران خراسانی خویشم
    جداً این خراسان چه خاکی داره، عجیبه، نائب برحق اماممون که آقا هستند،
    امید ما برای اداره کشور که خراسانی بود و
    حماسه ساز های فوتبالی که به قول دوستان خداداد و قوچان نژاد هستند.

  57. بدون پیش زمینه می‌گوید:

    سلام

    ان شاءالله دل ملت ایران همیشه شاد باشه… ممنون میشم از وبلاگ منم دیدن بفرمایید.

  58. شهریار می‌گوید:

    سلام و تبریک…

  59. سجادرضایی می‌گوید:

    ایولله
    بچه ها متشکریم
    وقتی اختلاف ها رنگی ندارند
    ما ایرانی ها یه خصوصیتی داریم اینه که وقتی خیلی خوشحال باشیم همه با هم خوبیم، همچنان که وقتی که خیلی عزادار باشیم با هم خوبیم…

    مهمی فوتبال یه طرف، بعد بازی، کی روش رفت لیچاری بار مربی کره کرد، یه طرف.
    آخیش… دلمون خنک شد. پدرسوخته!

  60. پسر روشن آب می‌گوید:

    حذف آمریکا و کانادا از نقشه جهان و ارتباط آن با انتخاب روحانی!
    http://labepashoieh.blogfa.com/post/224

  61. saghar می‌گوید:

    سلام

    من هم این برد شیرین رو به همه تبریک میگم…

  62. یاقوت کبود می‌گوید:

    با سلام
    داداش حسین قدیانی عزیز

    مدت زیادیه که پیگیر نوشته هات هستم(از بعد فتنه هشتادو اشک تا امروز)
    هر چند با نوشته هات هم خندیدم، هم بغض کردم، هم درس گرفتم، هم تصمیم گرفتم (بویژه این آخریا تو انتخابات که واقعا راهگشا بود واسم) اما هیچ وقت کامنت نذاشتم…
    حالا با این جوی که درست شده، خیلی دلی دوس داشتم بابت همه این مدت بهت خدا قوت بگم و از خدا بخوام به قلم و قلبت عزت بده.

    بابت پیروزی تیم فوتبال هم تبریک میگم… انشاالله زیر سایه آقا توی همه زمینه ها پیروز باشیم.

  63. سیدحمزه می‌گوید:

    فقط تبریک. نمی خوام جناحیش کنم ولی اگه پرسپولیسی‌ها ادعاشون میشه ۹۸ اونا تیم‌ ملی رو به جام جهانی بردن، باید قبول کنیم امسال ستاره‌های آبی خوش درخشیدند.
    سه تا بازی حساس و استفاده از بازیکنای استقلال باعث موفقیت ایران و کروش شد. اما خداییش سیدجلال عالی بود. قوچان و رحمان احمدی‌ هم عالی بودند. بقیه هم که همه‌شون استقلالی بودند دیگه.
    نوش جون همه ایرانی‌های عزیز.

  64. محیا می‌گوید:

    چقدر دلم دلتنگ شده بود واسه یه اتحاد اینطوری!
    این قشنگه!
    عاششششقتم خدای خوبم که شادی رو برا همه خواستی!
    هموطنای عزیز از شادیتون شادم
    تبریک تبریک تبریک

  65. zahra می‌گوید:

    عجب سیستم کاری جالبی داره اینجا… یکی مطلب می نویسه یکی دیگه کامنتارو تایید میکنه!
    خوشم اومد. شما هم عجب دم و دستگاهی به هم زدینا!!
    فقط یه سوال! آقای قدیانی احیانا خودش متناشو تایپ می کنه یا اینم کار شماست آقا سید؟؟؟؟؟

    راستی تبریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییک!!!!

  66. آذرخش می‌گوید:

    سلاااااااااااااااااااااااااام.
    هوووووررررراااااااااااااااااااااااااااا. تبریک می گم.
    عالی بود عالی. 🙂
    دم قوچان نژاد گرم.

    جشن و شادی مردم فوق العاده بود. یه اتحاد بدون هیچ مسخره بازی سیاسی. همه فقط با پرچم ایران. دم همه گرم. ای کاش همیشه همینطور بود.

  67. آذرخش می‌گوید:

    و صد البته آفرین به غیرت کی روش که مثل مرد پشت بچه هاش و ملت ایران وایساد و ازشون دفاع کرد. به این می گن مربی.

  68. صاعقه گمنام می‌گوید:

    علی پروین گفت یه هفته تو کره عزای عمومی اعلام بشه!
    خوب حالا کره ای ها تو عزا هاشون سفید میپوشن که عملا میشه لباس ملی ما!!!

  69. آذرخش می‌گوید:

    راستی!

    یادتونه چند روز پیش گفتم قراره یه مقاله بنویسم با عنوان مکتب شیکاگو در نظریه های انتقادی ارتباط جمعی از دید هورکهایمر و آدورنو و هابرماس و سایر جک و جونورا؟

    خوب عرضم به خدمتتون که تا امروز مهلت داشتیم. منم دیشب فرستادم مقاله رو واسه نماینده کلاس و اون جواب داد کجای کاری؟ استاد یه هفته اس نمره ها رو داده!

    خیلی گشتم دوربین رو پیدا کنم توش زل بزنم به سبک مهران مدیری…
    😐

  70. یک استکان چای داغ! می‌گوید:

    آخی!
    شنیدید مهدی باقربیگی (قصه های مجید) نفر دوم شورای شهر اصفهان شده؟
    چه دنیائیه!!

  71. چشم انتظار می‌گوید:

    دیدن این شعر هم خالی از لطف نیست!

    درد و درمان، کلید روحانی
    سخت و آسان، کلید روحانی
    خضر دوران، جناب روحانی
    آب حَیَوان (حیات)، کلید روحانی
    مرد و زن هر دو عاشقش هستند
    حور و غلمان، کلید روحانی
    دست رعیت کلید روحانی
    دست سلطان کلید روحانی
    نرسد ناگهان-زبانم لال-
    دست شیطان کلید روحانی
    در تمامی عرصه‌ها بی‌شک
    مرد میدان، کلید روحانی‬
    به نبرد ایستاده لشگر قفل
    با دو گردان کلید روحانی‬
    از عبایش طلوع کرد شبی
    ماه تابان، کلید روحانی
    توی دستش گرفت و بالا برد
    گفت: هان! هان! کلید روحانی!
    بچه از روبروی تلویزیون
    گفت: مامان! کلید روحانی!
    عارفان حق زنان به هم گفتند:
    شاه عرفان کلید روحانی
    به عزیزان کسی شنیدم گفت:
    ای عزیزان! کلید روحانی!
    روز بعدش نوشته بود کسی
    پشت نیسان، کلید روحانی
    توی سمنان، کلید روحانی
    در خراسان، کلید روحانی
    هم به گرگان رسیده شهرت او
    هم به زنجان، کلید روحانی
    می‌خورد هم به قفل استان‌ها
    هم به تهران، کلید روحانی‬
    گشته‌ام دورِ سرزمینم را
    کل ایران، کلید روحانی
    مانده‌ام تا کنون چرا اصلاً
    مانده پنهان کلید روحانی؟
    ‫به گمانم که بوده تا الان
    زیر گلدان، کلید روحانی‬
    ای سخنران سخن که می‌رانی
    بوق و فرمان کلید روحانی
    ‫بوق و فرمان که هیچ باید گفت:
    میل گاردان کلید روحانی!‬
    میخ آری، ولی نخواهد رفت
    توی سیمان کلید روحانی‬
    ‫یک نفر کرد توی سیمان، شد
    درب و داغان کلید روحانی
    نان ما آجر است گرچه شده است
    آجرش نان، کلید روحانی!‬
    ‫ساقیا می‌دهی به ما پس کی
    جامی از آن کلید روحانی؟‬
    یا به باغم مریز دانه‌ی قفل
    یا بباران کلید روحانی
    هر سه تایش هزار تومان است
    مفت و ارزان، کلید روحانی
    کمتر از لنگه کفش کهنه که نیست
    در بیابان کلید روحانی
    مصرعی محض واج آرایی
    کشک کاشان کلید روحانی!
    طبع ما ته کشیده و رفته است
    رو به پایان کلید روحانی
    نیتم شعر بود و آخر شد
    کش تنبان کلید روحانی!
    لاجرم قفل ما و دست شما
    آه یاران! کلید روحانی

  72. محیا می‌گوید:

    واااااااااااااااای بدبخت شدیم!!!
    .
    .
    .
    .
    احمدی نژاد قفلها رو عوض کرده!!!!!!!!!!!!!!
    🙂

  73. مریم می‌گوید:

    سلام

    مبارک باشه ما هم مثل همه خیلی خوشحال شدیم و شب تو خیابون ها بودیم…

    لطف خدا بود در این ایام مبارک در ماه شعبان.. شکر خدا…

  74. سپیده می‌گوید:

    ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
    رنج دوران برده ایم…

    انشاالله همواره بر لبان ایرانی خنده باشد.

  75. زهرا :) می‌گوید:

    مبارکه!
    فقط خدا کنه این دفعه دیگه طلسم بشکنه و بریم “یک هشتم”!

  76. ستاره خرازی می‌گوید:

    چشم انتظار؛
    ممنون، خیلی شعرش قشنگ بود. باید به شاعرش جایزه داد.

  77. مریم.م می‌گوید:

    مبارکه… اینجا آدم انرژیه مثبت می گیره… ممنون!

  78. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حسین جان، گوشیتو ۱ ساعت قرض بده یه چندتا گردو برای صبحونه بشکونم!

  79. همراه می‌گوید:

    آقای سید احمد اینو فقط برای خودتون می نویسم:
    چطور واقعاً چطور هنوزم می تونید به احمدی نژاد بگید دکتر دوست داشتنی!!!
    توی این کلمه ای که بکاربردید موندم مگه خاطره قهر ۱۱ روزه و خیلی چیزهای دیگه میگذاره شما چنین لفظی بکار ببرید!! حالا هر چقدر هم که خوشحال باشین!!!!

  80. آیــــــــــــــــه می‌گوید:

    چشــم انتظار

    خودت گفتی این شعرو ؟! 😮

  81. مجنون می‌گوید:

    الحمدلله

  82. امین مرادی می‌گوید:

    کارلوس کی روش به ما ثابت کرد که بازیکن سالاری در ایران نباشد، تیم ملی پیشرفت می کند. اگر یک مربی ایرانی بود الان رحمتی و عقیلی در تیم ملی بودند و تیم هم نتیجه نی مگرفت و این پافشاری کارلوس کی روش و حمایت کفاشیان بود.
    دورود بر مردان با غیرت ایرانی…

  83. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    شاد در شاد… حسینِ قدیانی
    شاخِ شمشاد، حسینِ قدیانی
    شمعِ سوزانِ ماهِ تابان ست…
    گشتِ ارشاد، حسینِ قدیانی!

    یار و استاد… حسینِ قدیانی
    راد و آزاد… حسینِ قدیانی
    دلِ ویرانه ی مرا با «خون»،
    کرده آباد… حسینِ قدیانی!

    “جرم” و بیداد، حسینِ قدیانی
    “داد” و امداد، حسینِ قدیانی
    می تپد تند، قلبِ «قلمش»…
    همچو گردباد، حسینِ قدیانی!

    مهر و مرداد، حسینِ قدیانی
    تیر و خرداد، حسینِ قدیانی
    ۸ ماه، فتنه و جنگِ نرم را…
    داده بر باد، حسینِ قدیانی!

    نقد و نقاد… حسینِ قدیانی
    اصل و بنیاد… حسینِ قدیانی
    تا ابد، زخم هایش می ماند…
    سخت در یاد، حسینِ قدیانی!
    .
    .
    .

    آه «قطعه»…! “قطعه”ی دل را…
    کاش می خواند، حسینِ قدیانی!

  84. م.طاهری می‌گوید:

    تبریک!

  85. م.طاهری می‌گوید:

    بدون شک تنگ می شود!

  86. م.طاهری می‌گوید:

    با همه نقدهای جدی که به برخی مسائل در دولت آقای احمدی نژاد و یا خودشون داریم زحماتشون رو فراموش نمی کنیم، قدردان آن ها خواهیم بود و طبیعتاً با همین بهانه ها دلتنگ می شویم.

  87. چشم انتظار می‌گوید:

    قابل توجه عزیزان! درسته که بعضی وقت ها، ما چندتا بیتِ دست و پا شکسته می گیم، ولی حداقل برای گفتن چنین شعری، یه چند سالی زمان نیاز داره!! 🙂

    این شعر از “رضا احسان پور” بود.

  88. چشم انتظار می‌گوید:

    احسنت، دیونه داداشی…

  89. گدای معصومه (س) می‌گوید:

    سلام بچه ها
    من تازه با اینجا آشنا شدم
    یعنی از قبل از انتخابات
    چقدر بچه های باحالی هستین شما
    انگار تو کار جذب جوان هم خیلی موفقه این قلم و این قطعه مبارکه
    قلمتون پر برکت
    قطعتون پر سرور
    و دلاتون همیشه شاد مثل این روزا

  90. . می‌گوید:

    اینجا آدم از خوندن متن یه انرژی میگیره و از خوندن کامنتا یه انرژی دیگه!
    از مطلب اذرخش هم کلی خنده ام گرفت!

  91. . می‌گوید:

    یادم رفت بگم پیروزی ملی پوشان رو هم به همه تبریک عرض می کنم؛ به امید موفقیت های بیشترشان در جام جهانی…

  92. سعید راستی می‌گوید:

    حسین آقا روز جمعه ناهار به صرف آبگوشت مهمان ما به شرطی که گوشیتو بدی گوشت نخود رو باهاش بکوبم!!!

  93. محصل می‌گوید:

    مبارک باشه انشاالله
    دست دولت احمدی نژاد درد نکنه واسه این پیروزی های قشنگ…

  94. سیداحمد می‌گوید:

    دیوونه داداشی؛

    اینا رو یادت میاد…؟!

    دل نوشتی بر اساس جملات دوستان قطعه ۲۶ در مسابقه بهاریه
    اشک امانم را بریده بود ولی خوردمش، تا مبادا ببینند چشم گریانم را…(جامانده از قافله “وبلاگ سرخ و سبز”) خاطرات هر سالم تکرار مکرراته… (قاصدک منتظر “ز.خ”) مثل مردن و زنده شدن می مونه… یعنی غنچه ها هم برای باز شدن درد می کشند؟(سارا خوشگو) دنبال آقامون بگردیم… (کوثر) بین زمین و آسمان… (حسن اسدی “وبلاگ توتیای بصر”) من بهارنود را تنها در خانه خواهم ماند تا خدا چه خواهد…(حسن اسدی “وبلاگ توتیای بصر”) یا خدا یعنی چی؟… چه خجالتی کشیدم موقع گفتن این کلمات… (چشم انتظار) هر چه خون بود، پاشیده شده بود روی این قسمت کاغذ… (حسین قدیانی) می دانم که ثانیه های آخر بود… نفس ها در سینه حبس شده بود… چیزی به تحویل سال نمانده بود…(خسته اما امیدوار) زنده ماندن و نه زندگی کردن!…(سجادی) این کجا و آن کجا… و من اولش می خواستم بروم به همان نا کجا که انگار شهدا گوشم را گرفتند و برم گرداندند…(طاهره نعمت اللهی) “خانه ی حسین، خانه ی عشق است…” (مهدی محمد زاده) وب طرح یک آرزو… برای برگشتن به خانه آماده شدیم…(سیداحمد) برای لحظه ای حس کردم قلبم نمی زنه، لحظه شماریم شروع شد…(فراز.ماه غریبستان) آماده بشین می خوام جایی ببرمتون که تا حالا هیچ کاروانی رو نبردم، جایی که هنوز بکر مونده…(فراز. ماه غریبستان) روز اول سال نو… روز جمعه…(روح الله مهدوی) بگذار غریبه ها بدانند که الله عاشقانش را به قتلگاه عشق می کشاند تا مبتلایشان کند…(محمدرضا) چه ابتلایی؟ چه حزنی؟ چه دردی؟ چه فراغی؟ چه سوزی؟…(محمدرضا) هیچ وقت زمستون رو حس نمی کنم…(تارا مهدوی) امسال من مسافرم…(…) آمدم که بگویم این دستهای خالی، دخیلتان… من امسال هنوز خانه تکانی نکرده ام… چقدر اشکم اسیر است خدایا… اصلآ آمدم که گریه کنم… چه درمانده اند کسانی که شما را ندارند…(صبا) …حیات تازه یافتن توسط شهدا چه قدر شیرین است؛ آن ها تو را به عید دیدنی دعوت می کنند…(محمد) آیه بودنش را با سر انگشتهای دلم حس کردم…(م.ک) سراسر زیارت و عشق،… “الهی لک الشکر و لک الحمد”…(شریفی) من گدای این همه کرم بودم و چه لطفی داشت این گدایی…(یه بنده خدا) آهای جا مانده! بگو سیب…(زوروو) خوابش رو دیدم که دستم رو گرفت و منو برد کنار ضریح مولا…(الامان مهدی جان) تا دل آسمان می رفتی و بر می گشتی!…(انتظار زیباست) چراغا روشن!…(قاصدک منتظر “ز.خ”) چه لذتی دارد شور عید را با شفای مادر جشن گرفتن…(ن.پ) عشق اولین و آخرینم بود و تمنای کلامی ازش داشتم…(حی علی الجهاد) اما آن مخلوق زیبا را هنوز خالقی ست زیباتر… می روم، می روم زیبایی ها را دوباره ببینم…(محدثه دولتی) فقط می تونم بگم: “یاد باد، آن روزگاران یاد باد…”(هادی علی مددی) سرگرم بازی تقدیر بودم که بازی دوباره ای شروع به شکل کردن گرفت، من ماندم و سرگشتگی غروبی پر از صدا…(یاسین) هجمه ای که نه تنها آشقته ام نمی کند که در آرامشی خاص فرو می روم… شاید اما…(بیشمار نقطه چین) …از خوشحالی بال در آوردم… و من رهسپار میعادگاه و سرزمین عشق شدم…(ط.عبدی پور) “…خدایا قسمت می دهم این بار به خون خودت آن سید و سالار شهیدان/ دل غم زده ی شیعه ی ولا به فرج شاد بگردان…”(امین محسنی مقدم) آه…(محیا) … با همون روی گشاده به ما خوش آمد گفت… با همون لبخند قشنگ ما رو بدرقه کرد…(حامد) جز خود و خدایش کسی نمی داند(میلاد پسندیده) در جدال عقل و حس، عقل، مغلوب احساساتم می گشت… اشکی هم چاشنی هوای بهاری…(ترنم ظهور) می تونی هق هق دلتنگیت رو هوار بزنی و مطمئن باشی که گم می شه و می رسه به جایی که باید برسه!…(راهی) … خودت وارد زندگی ام شدی و چه خوب کردی که آمدی…(سلاله ۹دی) دارم در همین حال و هوا نفس می کشم و زندگی می کنم…(عاشق) “با نفس گرم سینه زنای تو، می خونه دلم به هوای تو”…(سجادی) من یه حال عجیبی دارم…(نرجس مریدانی) به یاد کلاس قرآنی افتادم و “خدایی که همین نزدیکی است”…(عباس اسلامی) دوباره آسمان مانند آیینه شد…(سیده از فرانسه) اجازه می دهی به جای بهاریه، نامه ای عاشقانه بنویسم؟…(حامد خاکپور) خاطره ی دل من است عاشقی!…(نسیم مرادپور) شاید سال بعد من هم راهی نور شدم!…(ستارک حضرت ماه) تا آن لحظه در هیچ کجا از خورشید نخواسته بودم که اندکی بایستد…(احمد اسماعیلی بیدگلی) برای دلم صواب این بود که ببینمش و کمی آرام شوم…(مرتضی ابراهیمی پور “بچه مثبت”) آخر شب هوس دیدن قطعه ۲۶ زد به سرم…(مرتضی طالبی) لابد داشت خوش می گذشت که تا نماز صبح در بهشت زهرا ماندیم…(سحر مرادی) انگار قرار بود در لحظه تحویل سال اتفاق خیلی مهمی پیش بیاید…(کوثر به گوشم) گاهی اونقدر افکار و اندیشه های گوناگون به من فشار می یارن که ضعف می کنم…(سما مقدم “وبلاگ خانه دوست کجاست”) با شنیدن نام عید دوران کودکی به یادم می آید…(فاطمه “وبلاگ کاشف اقلیم خویش”) حالا سالهاست که زیر لبی با هم حرف می زنیم…(ط .ن) توی آن وانفسای سرگردانی که برای ما حکم قیامت داشت…(ز .خ) شب سختی بود اما گذشت تا بهار رسید…(ف.پ) اما حسینیه گردان تخریب راحال و هوایی دیگر است؛ در آن جا خوب درک می کنی این کلام را…(مهدی “وبلاگ موج”) دادم دوستم با دست خط خوبش روش بنویسه(فدائی رهبر “وبلاگ ورود ضعیفه ها ممنوع”) ”شد بهانه ای برای شروع یک جا مانده”…(خسته نیستم، امیدوارم “وبلاگ عقل و عشق”) آخر نظاره گر بوده ام عاشورا را، فرات را، موج را…(خیمه ۲۷) قرارمان بین الحرمین بود. آه از بین الحرمین و حس ملکوتی آن…(پرستوی مهاجر) ما در پایگاه ها پرونده نداریم! پرونده های ما دو جا بایگانی می شود! در دو بین الحرمین!…(شافی “وبلاگ هو الشافی”) دیشب کجا و امشب کجا. دیشب منتظر تحویل سال و امشب منتظر شنیدن: بسم الله القاصم الجبارین…(ز. منصوری) من اونجا بود که واقعآ فهمیدم “از دو نقطه فقط یک خط راست می گذره”…(فاطمه خادمی) مثل ماهی سر سفره عید که از تنگ تنگش خسته شده و همه ی آرزویش رسیدن به دریاست(مهسا.س) دل مان عادت کرده است دیگر به بی کسی…(العبد) اصلآ نمی دانم چگونه شد آن زمان که همه پرستو ها داشتند به آشیانه بر می گشتند(احسان مرادی) تو آمده بودی، با دوازده شهید دیگر… من بهت زده، بغض کرده بودم و نمی دانستم تو اینقدر به دلم نزدیکی!…(نرگس “وبلاگ پا به پای ماه”) “صدای اشک”… این اشک از جنس اشک های من نبود از جنس آب کوثر بود…(امیر حسین. د “وبلاگ فانوس خاموش”) …داشتم احساس جدیدی را تجربه می کردم…(م.سادات سلیمی”) شادی روح همه ی شهدا و مادرانشان صلوات می فرستید؟…(آبجی زهرا)
    *
    این بازار “والنتاین” نن جونه!…
    لپ لپ میر باراک، عجب ارزونه!‏
    حراج خرس! شمع و شیخ و شکلات
    “مبارک”، زیر قیمت اصلاحات!
    تخفیف نرخ “غلط زیادی”…
    از “بیشرفیم” تا خواب “آزادی”!
    نه تونس، نه غزه، نه مصر، نه لبنان
    سطل های آشغال، شرف والنتاین!
    *
    سلام به حا به سین به یا و به نون/ مجنون یعنی مجرم، به حکم قانون!
    متهم “حاج داداش حسین بی تا”/ که دل ها رو کرده دچار، هزار تا!‏
    سوزونده هر جانی که درگیرش بود/ محل جرم، “قطعه ی بیست و شیش” بود!
    تیغ “قلمش”، سند خون پاشی/ قتل نفس “دیوونه ی داداشی”
    ‏”ابن اکبر”، “شیر بچه ی فی ذات”/ محکوم شد به “اشد مجازات”!‏
    صادر شد این حکم به جزای حاجی/ “حبس ابد، تو قلب هر بسیجی”!‏
    زندون دل، صدای چوب خداست!/ این سزای “محکوم محبوب” ماست!‏
    هر کی می خواد “عشق” رو استیضا کنه/ حکم جلب “بهشت” رو امضا کنه!
    *
    جلد داداش حسینم، تو “قطعه”، خیلی وقته/ نفس با فکر دوریش، محاله، خیلی سخته
    کشته ی شادی ها شم، پای غمش می میرم/ با “مسیحا قلمش”، هر دفعه جون می گیرم
    توی سیاست عشق، اگر چه دیپلماتم/ تو شط رنج “بهشت”، همیشه کیش یا ماتم!
    “۲۶” قطره ی خون، سهم ارث باباشه/ هر دلی عاقل باشه، “دیوونه ی داداشه”!
    *
    باتوم، یعنی آن “نی” بی صدا ….. مثنویه “بشنو ز چوب خدا…”
    سوز ندای مرغ “ح ق” در بهشت …. یعنی “قلم” وقتی که با خون نوشت
    باتوم، یعنی رقص تیغ مجنون ….. لبیک به حا به سین به یا و به نون
    ترجمه ی “این عمار” رهبر ….. یعنی بند پوتین “بابا اکبر”
    باتوم، یعنی تابوت بسیجی ….. عصای دست “سه پایی و موجی”‏
    یعنی کوچ سرخ از نام کوچه ها ….. تا بن بست “سمفونی مورچه ها…”
    باتوم، یعنی “همت” بیش از پیش ….. یعنی سردار “قطعه ی بیست و شیش”
    “سربند یا زهرا…”، یعنی که یعنی! ….. باتوم، یعنی “حسین قدیانی”
    *
    سلام به قاف “قطعه”، به قالب تازه اش/ به قطره قطره خونش، به قطر و اندازه اش‏
    به سوسوی ستاره، به سوز اشک و سیلش/ سوای هر ستاره، ستاره ی سهیلش!‏
    به قامت “قلم” و قدوم آسمانیش/ به قاف “قدیانی” و قافیه ی دیانیش
    به بر و بچز پایه! بسیجی های رهبر/ به “بهشت”، به “۲۶”، سلام به “بابا اکبر”‏
    به “حزب الله”، به حرف “حای” بین الحرمین/ به حرمت هر “سلام”، هر دم، سلام بر حسین
    *
    کجاست ستاره ی رواق خورشید؟ کو شمعی که توی خیمه درخشید؟
    دلم شده اسپندی روی آتیش… چی شد قرار ساعت ((۲۰:۰۶))؟!
    پژمرده شد گلهای تو باغچه ها! پس کو گل سر سبد بچه ها؟!…
    *
    بشنو از “نی” چون حکایت می کند، از “۹ دی ماه”، روایت می کند
    کز لب من تا همه نوشیده اند، بهر نوشینم به جان کوشیده اند
    سینه خواهم قطعه قطعه ریش ریش، تا بگویم شرح “قطعه بیست و شیش”
    آنکه “نی” را کرد به پا همچون علم، نام “سالارش” نهاد، اهل قلم
    بس که بودش غرقه در خون سرنوشت، قطعه ای ساخت از نیستان در بهشت
    چون قلم، خم کرد کمر، با “نی” نوشت، خون بابا اکبرش در من سرشت
    زان که با تیغ قلم شد یار من، از درون نیزه جست اسرار من
    من شعاع ماه پاره ها شدم، شمع سوزان ستاره ها شدم
    سوی کوران، نزد بینا آمدم، با “نه ده”، من به دنیا آمدم
    از نوایم چشم هامون، خیس گشت، با حسین، نی زار، نی ساندیس گشت
    *
    یک سؤال ساده،… مع الامان! از همه دل سوختگان این زمان
    تا کی باید این همه آسوده بود تنها شعری از دل خسته سرود
    حسین اگر با قلمش دُرّی سُفت جز سخن “ح ق”، کلامی نگفت!
    سینه ی او، درگه “ارباب” بود… چون عطش از تشنگی، سیراب بود!
    هر چه به دل، گوهر اسرار داشت خون قلم کرد و به دفتر نگاشت…
    این همه شور، از شرر جان اوست شعله ی عشق، از غم هجران اوست
    تا که گذر در دل ویران کنیم… بو که نظر بر رخ جانان کنیم…
    در بر “خون بابا اکبر”، چه ایم؟! ما که هنوز در خم یک کوچه ایم!
    *
    در این یلدای ستم، دل به پائیز ندادیم، ما جلد خونیم، گرچه از پرستو نزادیم
    پرواز، خیز اشک است تا آشیانه شمع، بهار، آواره ماست، تا پرستو نژادیم!
    *
    من بهارم با تو پر کشیدنه/ کوچ من به قطعه سر کشیدنه
    من نیازم ناز عطر لاله هاست/ نام تو بوی حسین شنیدنه
    *
    عاشقی یعنی پیله گشتن، سیریش!/ شیرجه رفتن با سر، تو قلبِ آتیش
    نه این که مجنون، یا که فرهاد باشی/ نه باشی لیلی، نه شیرین چو کیشمیش!
    عاشقی یعنی هوایِ گرگ و میش/ ماتِ “بهشت” شدن، به دنبالِ کیش!
    “جیگر پاره تر” از “زلیخا” بودن!…/ “یعقوبِ دلداده” به “یوسفِ خویش”
    عاشقی یعنی مردنِ کم و بیش!/ یه دم، نفس کشیدنِ پس و پیش!
    رختِ عزایِ زندگی پوشیدن/ فاتحه خوندن واسه دل، پیشاپیش
    عاشقی یعنی نیشِ دل هایِ ریش/ رو زخم، نمک پاشیدنِ بیش از پیش!
    یعنی عشقه سلام دادن بر “حسین”/ را به را، توی “قطعه بیست و شیش”
    *
    سلام عمو محمود، خوبی؟ کجایی؟!/ دنیا رو پر کرده “عطر رجائی”
    چهارشنبه باز، ساندیس به دست از ایران/ با اتوبوس، بردن ما رو به لبنان
    می گن، ما تو سفرهای سیاسی/ پیچیده عمل می کنیم، اساسی!
    دیدی با هم چه گرد و خاکی کردیم؟!/ اسرائیل بی رگ و شاکی کردیم!
    سنگ که نبود تو دستامون، یه “نی” بود/ ساندیس هفت میوه ی “نه دی” بود
    لبنان واسه مشتهای ما سنگ نداشت/ “سنگ تموم”، اما واسه تو گذاشت
    کاپشنت شد، تور عروس بیروت!/ داماد لرها رو کشوند، هپروت!!
    تقلب کرد باز امت حزب الله!/ این دفه با سید حسن نصرالله !
    *
    یه “قطعه”ای از بهشت، شمع و گل و شاپرک
    چشم ستاره، مست از می مدام چشمک
    رو بام شونه ی عشق، یه آسمون پرنده
    زیر پاهاش، فرشی از گل های یاس و میخک
    مژده می ده قاصدک، بر می گرده دوباره
    پرستوی مهاجر به خونه اش، نم نمک
    دمید از دیار یار، به دل، عطر “پلارک”
    حاجی داداش حسین جان! *تولدت مبارک
    *
    فونت های درشت، زیر کامنت ها کم رنگ شده، دلشون، واسه اسم “داداش حسین” تنگ شده! در باغ “قطعه” رو پرستوهاش، بسته شده، دیگه چشم ستاره از چشمک هاش، خسته شده؛ کسی از “آسینتامن”، دوست پریا نمی گه، حتی آذرخش که میاد، “اول آیا” نمی گه! هر زمان، مسافری از “سرزمین وحی”، میگه: ”دوست دارم قدرمو بیشتر بدونین، دیگه دیگه!” وقتی نیست “عزیز دل”، قدرشو بسی می دونیم، دم به دم، “و ان یکاد”، “آیه الکرسی” می خونیم؛ وقتی نیست “پاره تن”، آه تو سینه، سنگ می شه، چقدر این روزها دلم واسه خودم تنگ می شه! اشک شمع، شب شعر “دیوونه داداشیه”، “روز شمار عاشورا” تنهاترین دلخوشیه؛ فونت های درشت، زیر کامنت ها بی رنگ شده! واسه ی اسم “داداش حسین” دلم تنگ شده.
    *
    سلام داداش حسین! خسته نباشی! * باز خودمم؛… “دیـوونـه ی داداشـــــی”
    از خاطرت نرفت که ما رو، مشــــتی؟! * یه آس و پاس تو قطعه ی بهشــــتی!
    راستش از بس این در و اون در زدم * خسته شدم؛… به ســـیمِ آخـــر زدم!
    چپ کرد دیگه، فرمونِ بی ســــواتیم! * بی ترمزه، حرف هایِ عشـــقِ لاتیم!
    نه داوری،… نه متهم،… نه شاکی * دیدیم خفن خیطه،… زدیم به خاکی!
    این روزا چون کور شده چشـمِ غیـرت! * یه نموره، نم کشــــــــــــــیده بصیـرت!
    ما تو سیاست، رک و راستیم، استاد! * حق اگه اینه، ما نخواستیم،… افـتاد؟!
    دلم داداش! مونده توی ســه راهی!!! * بریده ام!… فــــــــــــــــــدای تو الهی…
    *
    می خوام یه شـعری بگم، عمرا بذاریش تو “پسـت”
    بعدش بگم؛ بی خیال!… داداشی دستت درسـت!
    می خوام تو شـعرام دیگه، این یـکی گلچین بشـه!
    اصلا می خوام کامنتم، یـه بـار “نقطه چین” بشـه!!
    ایـن دفـعــه اولِ کـــار، قــــربــون صـدقـــه ات می رم
    یـه بــار تو تایید نکن!… وا تـوی قــطـعــه ات می رم
    راستش می خوام جـونـمـو، اسـیر تو مشـتت کنم
    زنده زنده کشته یِ، فـــــــونــــــتِ درشــــتــت کنم!
    فدایــــــــــی داری خـفـن!… زبــون دیگه قـاصــــــره!
    اگـه نـــازت زیـــــاد شِـــه،… تـقصیرِ این مـبـصـــــره!
    بی تـو، شب ها تا سحر، ســــتـاره ها خـامـوشن!
    “چشم انتظار” دپـــرســه!… غریـبـه “سایه/ روشن”!
    داداش! وقتی تو نیستی، تو “قطعه” قـحـطی میاد!
    حتی سلام بر حسین* تو سایت به سختی میاد!
    بـدونِ تـو داداشـــــم! “قـطـعـه” مـثـــلِ قـفـســــــــه!
    فــقــیــرتـر از سـومالی!… این قحطیِ نـفـســــــــه!
    کاشـــکی زیـرِ هـر کـامـنـت، بـود: “حسینِ قدیانی”
    دو نقطه: فـــونـتِ درشــت؛ یعنی (یعنی که یعنی)!
    ***
    به یاد «قطعه» یاد اون قدیما، اون وقتا که عصا نبود دست ما
    یادش به خیر! توی بهشت دنیا، قیامتی بود؛ صف «اول، آیا؟!»
    یه کله، تایپ متن صد وجبی، قاط زدنا، یهویی، نصفه شبی
    حبس نفس، تو سینه ی کاربراش، مثل «تمبر هندی»، توی «مشماش»
    «فونت درشت»، با «حسین قدیانی»، جای «داداش حسین»…؛ یعنی که یعنی!
    ضایع شدن، سزای شب بیداری، را به را باز؛ «داداش! فدایی داریی»
    خصوصی هایی که می شد بایگانی، دم به ساعت؛ «پیام بی زرگانی»
    درست، شبایی که داداش، خسته بود، جون ما هم به خنده هاش، بسته بود
    گرچه حضور داشتیم تو «قطعه»، محسوس، بیشتر از این روزها، نداشتیمش، دوس
    *
    سلام خانم قوتی! شما الان کجایی؟
    اجازه خانم معلم! کجایِ این دنیایی؟
    کاشکی به جایِ کلاس، برام کامنت میذاشتی!
    اجازه خانم معلم! قهری با ما یا آشتی؟
    اگر بازم نگی که؛ “خنگ بازی در میاری”
    اجازه خانم معلم! هستی هنوز چادری؟
    یادش اساسی به خیر؛ با “شهدای گمنام”…
    “ستون یک” یادت هست؟ عشقِ “از جلو نظام”!
    یادت میاد گرفتی؛ کیک و «ساندیس» برامون؟
    بردی ما را میدانی؛ فواره اش رنگِ خون؟
    من گم شدم یا شما؟ یا گم شدیم دوتایی؟!
    اجازه خانم معلم! شما الان کجایی؟
    *
    مثل قدیما؛… روزی شونصد دفعه
    سر می زنیم چو “آذرخش” به «قطعه»
    می نویسیم ما؛ «فغان از جدایی»…
    تا بخوانی؛ «داداش حسین» کجایی!
    سایه تون سنگین شده با ما خیلی!
    شهابی؟!… یا ستاره ی سهیلی؟!!
    نیستی زیاد! خسته شدی یا خوابی؟!
    «فونت درشت»، باز نمی شه آفتابی!!
    خیالی نیست؛ وقتی جواب نمی دی
    خودت بیا!… کامنت دیدی، ندیدی…!!
    *
    شاد در شاد… حسینِ قدیانی
    شاخِ شمشاد، حسینِ قدیانی
    شمعِ سوزانِ ماهِ تابان ست…
    گشتِ ارشاد، حسینِ قدیانی!

    یار و استاد… حسینِ قدیانی
    راد و آزاد… حسینِ قدیانی
    دلِ ویرانه ی مرا با «خون»،
    کرده آباد… حسینِ قدیانی!

    “جرم” و بیداد، حسینِ قدیانی
    “داد” و امداد، حسینِ قدیانی
    می تپد تند، قلبِ «قلمش»…
    همچو گردباد، حسینِ قدیانی!

    مهر و مرداد، حسینِ قدیانی
    تیر و خرداد، حسینِ قدیانی
    ۸ ماه، فتنه و جنگِ نرم را…
    داده بر باد، حسینِ قدیانی!

    نقد و نقاد… حسینِ قدیانی
    اصل و بنیاد… حسینِ قدیانی
    تا ابد، زخم هایش می ماند…
    سخت در یاد، حسینِ قدیانی!
    .
    .
    .

    آه «قطعه»…! “قطعه”ی دل را…
    کاش می خواند، حسینِ قدیانی!

  95. حسین می‌گوید:

    جرم بزرگ احمدی نژاد این بود که به همه خاطرات قشنگ و امیدهای بلند ما خیانت کرد و این جرم کوچکی نیست. این روزها کار من شده دیلیت کردن این خاطرات از صفحه ذهن و دلم…

  96. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد علی اکبرِ ارباب حسین، بر اهالی جوان و با نشاط قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد…

    http://up.toca.ir/images/cms6v4bndugmd4edfucm.mp3

  97. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    نمی دونم چی باید بگم؟!
    شوکه شدم…

  98. چشم انتظار می‌گوید:

    امروز سالروز درگذشت دکتر شریعتی است …
    دوستان؛ این دو پست رو بخونید…
    http://www.ghadiany.ir/?p=7545
    http://www.ghadiany.ir/?p=7656
    .
    همچنین؛
    http://snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=4&Id=246447&Sgr=49

  99. چشم انتظار می‌گوید:

    با این خاطرات زندگی می کنیم، آقا سید احمد…

  100. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید؛
    این روزشمار ماه مبارک، برای ما خیلی حیاتیه. دیدن روز شمار، اونم با نوع گفتن شما، یه حس خاصی به آدم میده…

  101. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سیداحمد، شاهِ غزل ها شده
    مبصرِ مدرسه ی دل ها شده
    حالا دیگه از شب تا صب بیداره
    جز یاری با حسین، کاری نداره
    عشقشو تو سینه کرده بایگانی
    با شیوه ی «پیام بی زرگانی»!
    .
    .
    .
    یادش بخیر… 🙂
    ممنون سیداحمد… ممنون!

  102. سیداحمد می‌گوید:

    🙂

  103. سجاد می‌گوید:

    لای لای لای …………
    بچه ها متچکریم!

  104. سایه/روشن می‌گوید:

    بی تـو، شب ها تا سحر، ســــتـاره ها خـامـوشن!
    “چشم انتظار” دپـــرســه!… غریـبـه “سایه/ روشن”!

    یادش به خیر!
    🙂

  105. سیداحمد می‌گوید:

    نیایشی دیگر از دکتر علی شریعتی
    خدایا!
    به علمای ما مسئولیت
    و به عوام ما علم
    و به مومنان ما روشنایی
    و به روشنفکران ما ایمان
    و به متعصبین ما فهم
    و به فهمیدگان ما تعصب
    و به زنان ما شعور
    و به مردان ما شرف
    و به پیران ما آگاهی
    و به جوانان ما اصالت
    و به اساتید ما عقیده
    و به دانشجویان ما نیز عقیده
    و به خفتگان ما بیداری
    و به دینداران ما دین
    و به نویسندگان ما تعهد
    و به هنرمندان ما درد
    و به شاعران ما شعور
    و به محققان ما هدف
    و به نومیدان ما امید
    و به ضعیفان ما نیرو
    و به محافظه کاران ما گستاخی
    و به نشستگان ما قیام
    و به راکدان ما تکان
    و به مردگان ما حیات
    و به کوران ما نگاه
    و به خاموشان ما فریاد
    و به مسلمانان ما قرآن
    و به شیعیان ما علی(ع)
    و به فرقه های ما وحدت
    و به حسودان ما شفا
    و به خودبینان ما انصاف
    و به فحاشان ما ادب
    و به مجاهدان ما صبر
    و به مردم ما خودآگاهی
    و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری
    و شایستگی نجات و عزت
    ببخش.
    دکتر علی شریعتی

  106. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    این جمله قشنگ “خون دادن برای خمینی زیباست، اما خون دل خوردن برای خامنه‌ای از آن هم زیباتر است”، می بینم همه جا به نقل از شهید سیدمرتضی آوینی آورده می شود، اما این جمله مال داداش حسین خودمان است!! منتهی سبکش شبیه این جمله معروف آوینی است؛ “زندگی زیباست اما…”.

    داداش حسین، اول بار این جمله را در متن http://www.ghadiany.ir/?p=95 آورده بود که در صفحه ۳۵۵ کتاب “نه ده” هم هست.
    طرفه حکایت اینجاست که خود داداش حسین هنگام استفاده از این جمله، کاملا واضح و آشکار به جمله شهید آوینی اشاره کرده بود…

    “زیبا و فریبا و شیدا و دلربا قلم آوینی بود که می‌گفت؛ «زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است». آری، مرتضی! شهادت زیباست اما مثل مرد پای بیرق انقلاب ایستادن از آن هم زیباتر است. جنگ زیباست اما روایت فتح از آن هم زیباتر است. شهادت در رکاب خمینی زیباست اما دفاع از ولی فقیه حاضر از آن هم زیباتر است. خون دادن برای خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای خامنه‌ای از آن هم زیباتر است”.

    همانطور که می بینید اصل جمله مال داداش حسین است و سبک جمله مال آوینی. البته ما این را باعث افتخار می دانیم که جملات زیبای داداش حسین مان، از فرط بلاغت و استواری، به هنرمندانی در تراز سید شهیدان اهل قلم نسبت داده شود.
    خداوند بر درجات همه شهدا بیفزاید و حسین قدیانی را برای ما حفظ کند…

  107. امیربهادر می‌گوید:

    آقای قدیانی عزیز، از این متنتون متوجه شدم، شما یک پرسپولیسی دو آتیشه هستید…
    😉

  108. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد؛
    اتفاقا، یکی از بچه های دوئل، از میثم سئوال کرده بود؛ هر چی تو آثار شهید آوینی جستجو کردم، این جمله پیدا نکردم. منبعش رو دارید؟! آقا میثم هم گفته بود؛ نه، ولی اگه مال آوینی هم نباشه، مال هر کی که هست، جمله ی قشنگیه… 🙂
    آقا میثم؛ اگه بدونه، این جمله ی طلایی، مال داداش حسینشه، خیلی خوشحال می شه… 🙂 یه توک پا برم دوئل، ببینم اگه تا حالا کسی نگفته، من بگم!!!

  109. چشم انتظار می‌گوید:

    امیر بهادر؛
    اگه می خوای بدونی، داداش حسین پرسپولیسیه! اونم دو آتیشه، این متنها رو بخونید… 🙂
    http://www.ghadiany.ir/?p=17774
    http://www.ghadiany.ir/?p=17229
    http://www.ghadiany.ir/?p=15385
    http://www.ghadiany.ir/?p=10900
    http://www.ghadiany.ir/?p=8899
    http://www.ghadiany.ir/?p=8881

  110. ناشناس می‌گوید:

    خدا قوت به دو دوست عزیز حسین قدیانی و سید احمد؛
    فقط خواستم بگم چه دوستای خوبی برای هم هستید چون بهترین دوستی ها اونه که برای خدا و کسب رضای حق تعالی باشه. من واقعا حسودیم میشه به شما دو دوست عزیز و این نوع دوستی ای که با هم دارید. امیدوارم بیش از پیش دوستی تون پایدار و استوار باشه و در راه هدف مقدسی که پیش گرفتید موفق و زیر سایه امام عصر(عج) باشید.
    یاحق
    التماس دعا

  111. iman می‌گوید:

    نظر مخالف هم بذار!

  112. محمدرضااستقامت ازاستان زیبای یزد می‌گوید:

    ایرانیان همیشه سرافراز و سربلند بوده اند و این حماسه ها قطره ای از اقیانوس پیروزی ایرانیان است.
    تبریک…

  113. مرتضی می‌گوید:

    سلام
    تبریک به همه هموطنان عزیزم
    بخصوص حضرت آقا و بازیکنان تیم ملی

  114. یک مذنب واقعی می‌گوید:

    فقط میشه گفت هورا

  115. فائزه می‌گوید:

    سلام بعد از چند روز تاخیر تبریک میگم صعود مقتدرانه رو به جام جهانی

  116. ایمان میرزایی می‌گوید:

    سلام اخوی؛
    خسته نباشید.
    با وبلاگ جدید در خدمتتون هستیم.
    در صورت امکان ما رو لینک کنید و اطلاع رسانی کنید.
    با سپاس

    http://chakameh.blog.ir/
    چکامه روایتی از مرادن جنگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.