باز هم دیگ پلوی سفارت!
تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش «پول ملی» را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر «استقلال ملی»! ما تا به حال گمان میکردیم «اعتدال» کاریکاتور «عدالت» است، نگو با استقلال ملت هم سر جنگ دارد. بهراستی اینجا چه خبر است؟! کاترین اشتون انگلیسی در ایران چکار میکند؟! دولت دارد کجا میرود؟! این روزها سالگرد «عملیات بدر» است و سررسید، سرشار از عطر «بچههای خیبر». ما آن همه شهید دادیم که استقلال ملی حفظ شود، یا به حراج گذاشته شود؟! ما شاه را از کشور بیرون کردیم تا اجنبی در امور داخلی ما دخالت نکند، اما از قرار معلوم، دل بعضیها برای دیگ پلوی سفارت تنگ شده! ما تا الان فکر میکردیم بعضیها خود را قیم دستگاه قضا میدانند؛ نگو بدتر، ادعای دروغین حقوق بشر اجنبی را قیم قوه قضائیه میدانند و با کمال وقاحت برای این ادعای دروغین، سفره پهن میکنند! ما اما اجازه نمیدهیم باز هم سر شیخ فضلالله بالای دار رود. ما اجازه نمیدهیم استقلال ملی را تیرباران کنند. آقای ظریف و خانم اشتون مینشینند تقویمگردی میکنند و برای دیدار، «مناسبت» تعیین میکنند، لیکن برای ما «روز زن» فقط و فقط سالروز میلاد صدیقه کبری است. انقلاب اسلامی «وابستگی» را از در بیرون کرد، عدهای میخواهند آن را از پنجره بازگردانند. خجالت از روی شهدای وطن نمیکشند؟! دیدار اشتون با فتنهگران، چه ربطی به مذاکرات هستهای داشت؟! و دولت با چه حقی و به کدام مجوز اجازه میدهد این زنیکه انگلیسی در ایران حرف مفت بزند؟! نکند بعضیها انگلیس بدسابقه را صاحب حق درباره حقوقبشر میدانند؟! و او را برای دخالت در امور داخلی ما محق میدانند؟! اگر اینگونه است، افتخار میکنیم که از ما شکایت میکنند! و افتخار میکنیم که با اینان، زاویه داریم! از عمر این دولت، ۶ ماه بیشتر نمیگذرد اما معالاسف در تضعیف استقلال ملی پروندهای بس قطور دارد. تضعیف استقلال ملی یعنی خدشه بر امنیت، غرور، اقتدار و شرف ملی. اینجاست که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند! گیر از «قدم دولت» است، نه «قلم ملت». ما تا به امروز در «وطن امروز» مینوشتیم که توافق ژنو، قابل قیاس با قرارداد ننگین ترکمنچای نیست اما خوب است بعضیها ما را از رواداریمان پشیمان نکنند. اینک برای همگان باید معلوم شده باشد که در آن «لوگوی سیاه هولوکاست هستهای» حق با ما بوده است. ما آن روز البته فقط ناظر بر متن ظریف توافق بسیار بد ژنو بود که لوگوی خود را سیاه کردیم، اینک معطوف بر تضعیف زمخت استقلال ملی، ظاهرا باید نهیب تندتر بزنیم، بلکه از این پس، درباره جزایر سهگانه، کار به چانهزنی با شیخنشین زپرتی امارات نکشد! تعارف را کنار بگذاریم. لیاقت چنین دولتی، حمایت همان روزنامهای است که لوگوی خود را با شال و کلاه اجنبی ست میکند. چوب حراج زدن بر استقلال ملی، شاخ و دم ندارد؛ دقیقا به رفتار و گفتار همین چند وقت اخیر دولت اعتدال میگویند. عاقبت، اتفاقهایی دارد میافتد که با شعائر انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و اخباری داریم میبینیم و میشنویم که اساسا با آن بیگانهایم. روحانیت همواره پاسدار و حافظ استقلال ملی بوده. فرض است بر بعضیها که اتکا بر این «دژ پولادین» داشته باشند.
امان از روزگار! من که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. دیروز آقای روحانی در جلسهای گفت: «شبهای عملیات و لحظه خداحافظی را از یاد نمیبرم». جمله جالبی بود! اساسا حتی آنهایی که سرهنگ هم نیستند، به «بچههای جنگ» پز میدهند اما آیا انتظار همان بچههای جنگ از دولتمردان محترم این بود؟! اینکه اجنبی بیاید و عوض «مذاکره هستهای» از «حقوق بشر» سخن بگوید، با فتنهگران دیدار کند، در امور داخلی ما دخالت کند، دست آخر هم ببریمش «تور اصفهانگردی»؟! راستی که دلم هرگز این همه برای شهدا تنگ نشده بود. کجایی سردار شهید حاج حسین خرازی؟! از همان گلزار شهدای اصفهان شاهد باش که بعضیها بیشتر با اشتون حال میکنند تا وصیتنامه تو… آری! جنگ تو شهید، مایه افتخار همه است، درست عکس توافق بعضیها.
وطن امروز/ ۲۰ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
دولت با منتقدان آشتی باشد
تقدیم به آستان رفیع
«امنیت ملی»
بسمالله الرحمن الرحیم، هست کلید در گنج حکیم. آن «کلید» که قفل میگشاید، نیک اگر بنگری، خدا و نام خداست. «حکیم» از جمله صفات حضرت باریتعالی است. ما نیز که بندگان خداییم، باید بر مبنای حکمت، عمل کنیم، نه اینکه حتی شکایتمان را هم، حکایت دیپلماسی و اقتصادمان، صدقهای بر گرده متشاکی تحمیل کنیم! ظاهرا دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از صاحب این قلم شکایت کرده که در ۴ یادداشت، مغایر با مصوبات آن شورا، مطالبی برخلاف امنیت ملی نوشته. هر آنچه غیرحکمت، به من میگوید؛ «محترمانه و قانونی، گریبان شاکی ظاهری را بچسب که آخر، اتهام به این درشتی چرا؟» اما «حکمت» اقتضای دیگری دارد! من که مندرجات خود را مقوم مقوله امنیت ملی میدانم، چه گلهای میتوانم از دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی داشته باشم؟! و این دبیرخانه محترم، چه شکایتی میتواند از نگارنده داشته باشد؟! لطفا به کلماتی که در این ترکیب به کار رفته، دقت کنید؛ «دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی». این ترکیب، یقههایی را باید بچسبد که قطعا یقه من نیست و قلمهایی را باید خرد کند که حتما قلم من نیست. من از این ترکیب، و ناظر بر قلمم، شاید انتظار تشکر داشته باشم اما هرگز انتظار تذکر نخواهم داشت، شکایت که اصلا حکایت غریبی است! «حکمت» به من میگوید؛ «در این شکایت، رد پای بعضیها در میان است، رد پای اعتدال». من، براساس حکمت، شاکی خود را، دولت و معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری میدانم، نه شورایعالی امنیت ملی، که شکایتها، ظاهری دارند و باطنی. به شهادت انبوه نوشتههایم، «امنیتملی» روی سرم جا دارد اما به شهادت این چند زخم که هنوز از فتنه ۸۸ بدین سو، روی سر و صورتم باقیمانده، حتی «مصوبات شورایعالی امنیت ملی» هم روی سرم جا دارد. آنجا که پای امنیت ملی جمهوری اسلامی در میان است، من فقط قلم در دست ندارم، بلکه جان نیز بر کف دارم… و نوشتههایم را بسیار سرشتهام. برای من، امنیتملی کاملا مفهوم است؛ کدام اتهام را و به چه کسی میخواهید تفهیم کنید؟! در مثل، آنهم مثل ملای رومی، مناقشه نیست. گفت: «تو مکن تهدید از کُشتن که من، تشنه زارم به خون خویشتن».
من و ما، همه امت حزبالله، فداییان امنیت این ملکایم. ما علیه ناامنی خوارجصفتان، کارنامه روشنی داریم. وصله اخلال به ما نمیچسبد. منباب اعاده حیثیت مضاعف، مصرم که بدانم دقیقا در کدام جملات ۴ یادداشت مورد شکایت، مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی چیزی نوشتهام؟! این کمترین حق من است و پاسخ این سوال را، نه از دبیرخانه شورا یا سایر اعضای شورا، بل از آن محترمی میخواهم که ایام انتخابات، شعار میداد؛ «نقد باید آزاد باشد، منتقد نباید به لکنت دچار آید، نباید بترسد، نباید بلرزد». این بود اعتدال؟! من که فکر کنم اصلا همین بود اعتدال!! اعتدال، کاریکاتور عدالت است. اعتدال در ظاهر، همه حروف عدالت را دارد اما در باطن، چپاندر قیچی عدالت است. مشتی حرف که برای خود، عاقبت کلمهای تشکیل داده. اصلا اعتدال یعنی مشتی حرف، مشتی قیل و قال. اعتدال، صراحت در شکایت ندارد. صداقت در حکایت ندارد. یک چیزی میگوید، در حالی که چیز دیگری رخ داده. از گرفتهها سخن میگوید، در حالی که دادههایش بیشتر است. از پیروزی سخن میگوید، در حالی که پیروزی، مگر در مکر خدا نهفته باشد! توافق که موید هیچ فتحی نیست! ما اما آنقدر سررشته از حکمت داریم که دچار اشتباه در فهم مسائل نشویم. ما هرگز شکایتی از شاکی ظاهری خود نداریم، فقط از اعضای آن تمنا داریم که هماهنگ با امنیت ملی حرکت کنند، نه هماهنگ با شعار اعتدال. «اعتدال»، خوب یا بد، شعار یک دولت هست و شعار دولت بعد نیست، اما «شورایعالی امنیتملی» همیشه هست. چشم بر هم زدنی، عمر دولت اعتدال به سرمیآید، لیکن آن روز، هنوز هم شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی امنیت ملی است. شورا به این مهمی، باید خط خود را از پیام ۲۲ بهمن جاودانه ملت بگیرد، نه دولتهایی که میآیند و میروند. این شورا، باید آنجا ورود کند که واقعا امنیت ملی به خطر افتاده است. نقد یک توافق زمینی، یعنی نقد یک توافق زمینی، نه اخلال در امنیت ملی. سطح امنیت ملی، بسی بالاتر از آن است که زلف خود را به مفاد توافقی گره بزند که از نظر آقای ظریف، مدام روحش توسط طرف مقابل در حال نقض شدن است! «فلان تحریم آمریکا، گند زد به روح توافق ژنو» تلویحا جملهای از وزیر امور خارجه است و اگر بعضیها، این متن را هم کمپلت (!) مغایر مصوبات شورایعالی امنیت ملی تشخیص می دهند، خوب است لااقل این جمله را در متن شکایتنامهشان درز بگیرند! دیروز خبرگزاری ایسنا از قول خانم راکعی نوشت؛ «رهبری موافق رفعحصر هستند». دقیقا همینجاست که شورایعالی امنیت ملی باید ورود کند، نه مندرجات مقوم امنیت ملی این قلم. در سخن خانم راکعی، ایضا در خبرگزاری ایسنا، به ۲ جهت، تغایر بسیار فاحش با امنیتملی دیده میشود. اول؛ دروغ بستن به رهبر انقلاب، دوم؛ گفتار برخلاف مصوبه خود شورایعالی امنیت ملی مبنی بر حصر ۲ تن از سران فتنه. اینجاست محل ورود شورایعالی امنیت ملی! چرا ورود نمیکند؟! چرا مجلس محترم ساکت است؟! چرا جبهه اصولگرایی ساکت است؟! در روز روشن ۲ تهمت بسیار نابجا، یکی به بزرگان بسته شده، یکی هم به مصوبه شورا. جای سکوت است؟! اینجا، هم باید با خانم راکعی برخورد قانونی شود، هم با آن خبرگزاری که البته اینقدر شجاعت نداشت پای مندرجات خود بایستد، عذرخواهی کند و اعلام آمادگی کند بر اجرای قانون. بالکل خبر مزبور را حذف کرد! اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این؟! فتنهگری بیشتر از این؟! من حالا این را یواشکی مینویسم، باشد که دربرود از زیر دست سردبیر؛ «اقدام علیه امنیت ملی، بدتر از این، که وزیر خارجه بر خلاف توصیه بزرگان به ملت، مبنی بر رصد رفتار و گفتار دشمن، به مردم توصیه میکند که توجهی به حرف دشمن نکنند؟!» ما حالا منباب «صبر انقلابی» خیلی از حرفهای یواشکی را در کنج دلمان مخفی نگهمیداریم، بعضیها هم دور برندارند علیه امت حزبالله و روز یومالله. و شکایت نکنند از تکرار شعارهای ملت در راهپیمایی. فتنهگر منافقی که خود جرأت نکرد روز ۲۲ بهمن در دریای مواج و طوفانی ملت، حضور پیدا کند، از ترس آنکه مبادا غرق شود، همه رفتار و گفتار این روزهایش، رسما اعلان جنگ علیه امنیت ملی این مرز و بوم است. نمیبینند؟! نمیشنوند؟! ما حالا حرفی نمیزنیم، لااقل روانه دادگاهمان هم نکنند! روانه دادگاهمان هم میکنند، حداقل لطف کنند مصادیق شکایت خود را بیان کنند! این بود اعتدال؟! آری، همین بود اعتدال! دقیقا همین! دست فرمان اعتدال، جز این در ژنو توافق میبست، جای تعجب بود! اعتدال به توافق میآید، توافق به اعتدال! من در ۲ تا از ۴ متن مورد شکایت، نوشته بودم؛ «حتی لبوفروش بیسواد هم چنین توافقی را امضا نمیکرد». از من اما تندتر، آن عالمی بود که گفت؛ «آدمی وقتی با این آمریکاییها دست میدهد، باید انگشتان دست خود را دوباره بشمرد» یا آن عالم دیگری بود که گفت؛ «حتی هیچ بیسوادی، پای همچین برگهای را امضا نمیکند». آیا تکرار نرمتر سخنان آیتاللهالعظمی نوری همدانی و آیتاللهالعظمی جوادی آملی، مغایرت با مصوبات شورایعالی امنیت ملی است؟!
بعضیها لطف میکنند اگر هنگام سخن گفتن از «آشتیملی» در محکمه را نشان منتقد ندهند! بعضیها لطف میکنند اگر به جای کلیگویی، مشخصا بگویند در کجای نوشتههایم امنیت ملی به خطر افتاده، که از خود دفاعی در برابر این تهمت ناروا کرده باشم. بدترین بیاخلاقی، همین است که انگ اتهام علیه امنیت ملی بزنی و هیچ نگویی کدام جمله، کدام خط، کدام پاراگراف؟! اقدام علیه امنیت ملی، رفتار و گفتار نماینده امور اقوام و اقلیتهاست که یک روز زبان ملی را میزند، یک روز وحدت ملی را، یک روز خط ملی را، یک روز اقتدار ملی را. یعنی ما باید همه چیز را بنویسیم تا معلوم شود چه کسانی دارند علیه امنیت ملی این دیار، کار میکنند؟! آیا ما یک چیزی هم بدهکار شدهایم و جماعت نان به نرخ روزخور، که حتی نان بازرگان را هم به نرخ روز میخورند، طلبکار از ما؟! من در یادداشت «دهان ما پلمب نمیشود» نوشته بودم؛ «تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم و صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به کوتاه آمدن کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدرمسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود!» این، نقد توافق ژنو است یا اقدام علیه امنیت ملی؟! و آیا شورایعالی امنیت ملی، مصوبهای داشته که توافق ژنو نباید نقد شود؟! من در یادداشت «غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم» نوشته بودم؛ «آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!» کجای این حرف، خلاف کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! من در یادداشت «آقایان! سر بولدوزر را بچرخانید طرف دشمن» نوشته بودم؛ «ما از خاطر نبردهایم که آقای روحانی به ملت خود، «کلید» نشان داد، نه بولدوزر، فلذا بهتر است دولت اعتدال، بولدوزر را خرج بیگانگان کند! بیگانگانی که زیاد مغلطه میکنند و مرتب از خط قرمز وزیر امور خارجه عبور میکنند!… اگر دولت گذشته در ۴ سال دوم خود، «مقاومت» را مانع رشد اقتصاد معرفی میکرد، اینک دولت هفت دهم درصدی، «هستهای» را بهانه کرده. و این هر ۲ اشتباه بوده و هست». ذکر مستند و بیان مستدل و صدالبته فراجناحی و فرادولتی اشتباهات دست اندرکاران، زیر پا گذاشتن کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی است؟! آیا تاکید بر ایستادگی و مقاومت یا تاکید بر انرژی هستهای، مغایرتی با امنیت ملی کشور دارد؟! من در مطلع یادداشت «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» نوشته بودم؛ «توافق ژنو آمده بود که نه در جنگ، بلکه بر جنگ، بر «گزینه نظامی روی میز است»، بر تهدید، بر گلوله، بر حمله و بر جنایت و تجاوز پیروز شود، توافق ژنو آمده بود که ادبیات گل و بلبل را جایگزین ادبیات نظامی کند اما چه آمدنی! واقعا چه آمدنی که وزیر خارجه آمریکا، فقط ۳ روز بعد از اجرای توافق، باز هم در شیپور جنگ دمید تا ثابت شود توافق ژنو، خود آتشبیار معرکه است!» آیا این نقد صریح و البته صحیح، بیشتر به مدح امنیت ملی کشور شباهت ندارد تا اخلال در آن؟! به صراحت بگویم؛ اگر بعضیها به توافق ژنو، تعصب بیجا و غیرمنطقی دارند، من به خون همه شهدای این دیار، من جمله شهدای هستهای، از موضع عقل و استدلال، حساسیت دارم. حزبالله، عقل و دین و دل و هوش، به خدای حکیم قادر متعال باخته است، نه به کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! امت حزبالله مثل خمینی، مثل خامنهای، خوشبین به مذاکره با آمریکاییها نیست، چرا که با پیامبر درونیاش فکر میکند، نه با کدخدایی که دیگر خیلی وقت است نیست! این روزها، هم سالگرد خیبر است، هم سالگرد بدر. خوب است بعضیها هنگام دست دادن به جان کری، لااقل به حرمت خانواده شهدای جوشن، سهند و سبلان، کمی کمتر بخندند. من در همه این یادداشتها، اتفاقا از موضع امنیت ملی، اقتدار ملی، غرور ملی و پرهیز از معرکهگیری، به نقد توافق ژنو پرداختهام. من، امنیت ملی و شورایعالی امنیت ملی را به خوبی میشناسم. هم امنیت ملی و هم انشاءالله این شورا، هم چنان که تا الان هم همین طور بوده، اگر شکایت از کسی داشته باشند، دقیق، عمیق، مصداقی و مشخص، مورد شکایت را مطرح میکنند و هرگز نمیگویند؛ «این ۴ نوشته، خلاف مصوبات شورایعالی امنیت ملی و در حکم اقدام علیه امنیت ملی کشور بوده است، مصداق بیمصداق»! بعضی ها وقتی به جای پاسخ، اصحاب تحلیل را بیسواد میخوانند، شکایتشان هم خلاصه میشود در یک کلیگویی مبهم. من البته به احترام قانون، از ذکر جزئیات دادگاه روز یکشنبه خودداری میکنم، لیکن از دولت محترم میخواهم عمل بر مبنای حکمت کند، یا لااقل به همان «تدبیر» که میگفت، عمل کند. من لااقل در این مجال، هرگز نمیخواهم حکایت فیلم «آژانس شیشهای» ادعا کنم؛ «امنیت ملی را برای من، امثال عباسها معین میکنند» که شهدا خود، یکی هم برای ماندگاری همین قانون و امنیت ملی، جان بر طبق اخلاص گذاشتند. آری، بیشترین احترام به قانون، از آنِ حزبالله آرمانخواه است. من برای زدن حرفهای شاعرانه، نه قلم کم دارم، نه انگیزه، اما طبق قوانین این نظام مقدس و الهی، امنیت ملی را برای من، برای دولت، و برای همه، مصوبات شورایعالی امنیت ملی معین میکند. جناب شاکی محترم و اصلکاری، باید مشخصا بگوید؛ «کدام فراز از نوشتههایم، مخل کدام مصوبه شورایعالی امنیت ملی بوده؟! و به کدام دلیل، اقدام علیه امنیت ملی تفسیر شده؟!» شاکی هر که باشد – به نظر میرسد دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نباشد! – تهمت درشتی زده و حتما باید جوابگو باشد. اگر طبق قانون، امثال من باید برای آنچه مینویسند جواب پسدهند، طبق همین قانون، شخص شاکی هم باید برای ادعایی که طرح کرده، بینه محکمهپسند و مصداق معین بیاورد و الا از نظر افکار عمومی محکوم خواهد شد به مغلطه و فرافکنی. در تمام دوران روزنامهنگاریام، بویژه در سال ۸۸ تهمتهای مختلفی دشت کردهام اما افترای اقدام علیه امنیت ملی کشور، تهمت درشتی است که هرگز نمیبخشم. بدان امید که از این پس، شاکی خود بار شکایت را بر دوش بگیرد و در یک اقدام خلاف امنیت ملی، اهل تعهد را رودررو با نهادهای حکومتی قرار ندهد. اقدام خلاف امنیت ملی، آنجاست که امثال مرا در مواجهه با شورایعالی امنیت ملی قرار دهند، اما بدانند ما عمل براساس حکمت میکنیم. «ما با این شورا و آن نهاد، سر دعوا نداریم» حتی به این معنی هم نیست که احیانا با دولت اعتدال، سر جنگ داریم. جنگ ما با دشمن این ملت است. شأن و منزلت جنگ ما بالاست. ما جواب شکایت را با شکایت نمیدهیم. اگر بعضیها وقت شکایت از ما دارند، وقت ما اما پر است. وقت ما وقف رفتگری در خیابان امنیت ملی، با جاروی قلم است. جادوی قلم، «حکایت» را کفایت میکند؛ به «شکایت» نیازی نیست. شکایتی هم اگر هست، از «جداییها»ست. دولت باید آشتی باشد با ملت. دولت باید اعتماد داشته باشد به ملت. دولت باید اعتقاد خود به شعارهای ۲۲ بهمن را فزونی بخشد. دولت باید «وحدت و استقامت» را مقوم امنیت ملی بداند. «تغییر» یکی از شعارهای این دولت بود. دولت باید تغییر رویه بدهد و سعهصدرش را بیشتر کند. دولت محترم، خود قضاوت کند؛ چقدر با دشمن، سعه صدر دارد، چقدر با دوست؟! ما دوست دولت هستیم، خیرخواه او. من به دولت توصیه میکنم با جدیت بپردازد به کار، به خدمت، به اقتصاد مقاومتی. من به دولت توصیه میکنم پیام راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت مبنی بر «وحدت و استقامت» را بگیرد. بعضی شکایتها، مخل وحدت است و بعضی توافقها، نافی استقامت. اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «در کدام بند توافق ژنو، مقوله استقامت نمود پیدا کرده است؟!» اگر به آقایان برنمیخورد، من سوال میپرسم؛ «تقسیم بر ۲ کردن ملت و بیسواد خواندن اصحاب نقد، چه نسبتی با پیام وحدت دارد؟!» دولت بپذیرد که نیاز به تغییر رویه دارد و الا فقط در نامههای خصوصی که آیا هست، آیا نیست، از وی دفاع میشود! خطر آنجاست که بعضیها دقیقا عین شکایت کردنشان، برای این ملت کار کنند؛ توزیع سبد کالا! و ایضا عین شکایت کردنشان، با دشمن توافق کنند؛ توافق ژنو! اگر همه کارهای بعضیها عین همین شکایت کردنشان باشد، دیگر جای تعجبی نیست که هر روز درباره مرحله دوم پرداخت یارانهها، یک جور سخن بگویند و ملت را گیج کنند! دیپلماسی صدقهای، اقتصاد صدقهای میآورد و این هر دو، «شکایت صدقهای». شکایت صدقهای یعنی؛ «من میگویم این ۴ یادداشت، مخل مصوبات شورایعالی امنیت ملی و اقدام علیه امنیت ملی است، تو دیگر از من، ذکر مصادیق نخواه، قبول کن!» من اما میگویم؛ «این کشور، قانون دارد و همه در برابر قانون، برابرند و احدی برابرتر نیست!» در آخر، باز هم دعا میکنم برای قوه مجریه که یکی از چند قوه کشور است و آنچه زیاد دارد، کار نکرده. البته توصیه ویژهای هم دارم برای دولت و آن اینکه دولت یک چیز را مشخصا دست بگیرد و همان امر مشخص را درست کند. توصیه مصداقی من به دولت -با احتساب همه جوانب امور- این است که لااقل روی یک امر، انگشت حکمت بگذارد و بعد از ۴ سال، حداقل پز تدبیر در مقام عمل این یک امر را بدهد. از جمله شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، بالا بردن ارزش پول ملی کشور بود. همین افزایش ارزش پول ملی، گمانم نکته خوبی است که دولت اعتدال، روی آن سرمایهگذاری کند. در این ۶ ماه که این اتفاق فرخنده نیفتاده، باشد که از این به بعد بیفتد. در راه کمک به این توصیه، که افزایش امنیت ملی کشور هم کاملا در آن ملحوظ است، با قلم خود حاضرم بیهیچ چشمداشتی، دولت محترم را یاری رسانم. گفت: «با لب دمساز من گر جفتمی، همچو نی من گفتنیها گفتمی».
وطن امروز/ ۷ اسفند ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
انقلابیتر از بهمن ۵۷
الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. میدانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هستهای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیانها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفتهایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست.
خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمیخواهند. تو را نمیخواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاریتر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همهاش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کردهایم، بیآنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنهای، از فتوحات سخن گفتهاند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟
خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولیفقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را.
خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمیفهمند بعضیها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمیرسند؟! بعضیها از ما میخواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک میکند، نهاد بشریت را درک میکند، انقلاب اسلامی را درک میکند، خون شهدای ما را درک میکند، خون دل مادران شهدای ما را درک میکند که ما او را درک کنیم؟!
دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمیآید! و حنجرهای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا میکشد. ما همان انقلابیهای بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بودهایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذرهای از خباثت دشمن، کم نشده.
اگر ما بدیها و بیادبیهای بیشتری از دشمن دیدهایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلیها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا». روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملتها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است.
ذات آدمی، تنفر از سلطهگری است و وقتی دشمنی سلطهگران، فزونی میگیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر میشود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریهالمنظر، وحشی، بیادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خداییتر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد.
اگر منتهیالآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام میداد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گرهگشا بود، شاه نگونبخت، اساسا سقوط نمیکرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه میدهند!
انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را!
خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی ماندهایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذرهای پشیمان نگشتهایم. ما انقلابی حرف میزنیم، انقلابی عمل میکنیم، انقلابی فکر میکنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری میکنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقعگرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانهروی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال میشود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولتهایی که میآیند و میروند، تعیین نمیکنند، انقلاب اسلامی معین میکند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری منجمله شعار اعتدال نمیفروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس میزند، اعتدال، دشمن را جلو میآورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر میکند. خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامههای خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمیکنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمامتر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما انشاءالله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضیها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا انشاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخمخورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چارهای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بستهاند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولتهای ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست.
خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یومالله» یاد میکنیم؟! فردا، این تویی که میآیی. این تویی که اثبات میشوی. این تویی که حماسه میآفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط میگیریم.
خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیکتر میشود، فردا چون «یومالله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیکتر میشود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده دادهای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیکتر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیدهای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخسفید، انقلاب ما را از چشم تو میبینند. این یکی را درست فهمیدهاند. دارند با تو دشمنی میکنند.
خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر میخواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو میکوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیهالله» دهد… و تسکین دهد این دل بیقرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!
وطن امروز/ ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
محسنات دولت را هم ببینید!
یادداشت مهمان/ علی اکبر بهشتی:
این روزها در هر کوی و برزنی، اعم از مترو و تاکسی و صف سبد کالا و اتکا و شهروند و رفاه و چی و چی، مردم را می بینم که مشغول انتقاد از دولت اند و گلایه ها دارند بس زیاد.
من با اینکه خود منتقد این دولت هستم، اما هرگز این رویه را صحیح نمی دانم. صریح بگویم؛
این درست که توافق چندان متوازنی با «۱ + ۵» بسته نشد، این درست که معیشت مردم، تنها با توزیع سبد کالا، آنهم غیر مدبرانه، اصلاح نمی شود، این درست که توزیع سبد کالا، اصلا میانه ای با کرامت مردم ندارد، این درست که دست اندرکاران، بعضا با بولدوزر مشغول قلع و قمع مخالفان از اینجا و آنجا هستند، این درست که بخش اعظم دست آوردهای هسته ای، یک شبه پلمب شد، این درست که در توافق ژنو، «آنچه مرقوم شد» با واقعیت خیلی همخوانی نداشت،
این درست که متاثر از «دیپلماسی صدقه ای» هر روز توسط دشمن، تهدید می شویم، این درست که غرور ملی را بعضا جریحه دار می بینیم، این درست که حتی «ماری» هم علیه ملت ایران از گزینه نظامی سخن می گوید، این درست که سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق با دشمن در عرصه سیاست خارجی، تعامل با دوست را در عرصه های سیاست داخلی و اقتصاد، کم و بیش مخدوش کرده،
این درست که میان داده ها و گرفته های توافق ژنو، چندان نسبت درستی وجود ندارد، این درست که از نظر فلان مشاور ارشد دولت، رانندگان تاکسی، لبوفروش ها و… حق حتی یک اظهار نظر هم ندارند، این درست که از نظر بهمان مشاور ارشد دولت، نیمی از مردم، رای به بی قانونی داده اند، این درست که به جای عذرخواهی، بعضا شاهد مغلطه و فرافکنی هستیم، این درست که به سرهنگ ها، چند بار در همین دولت، اهانت شد،
این درست که از نظر دشمن، نقض توافق ژنو، مترادف با حمله نظامی به ایران است، این درست که امتیاز دادن غیر عقلانی به دشمن، گستاخ کردن بیشتر اجنبی را به همراه داشته است، این درست که با سخنرانی و سخندانی نمی توان اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشید،
این درست که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، این درست که علاوه بر نشان دادن کلید، باید برنامه های مدون و هم شان با کرامت مردم نیز داشت، این درست که بی تدبیری در توزیع سبد کالا منجر به مرگ ۲ نفر، و صدالبته جراحت جسم و جان بسیاری دیگر شد، این درست که مردم در سرمای بی سابقه، بی سابقه ترین صف ها را تجربه کردند، این درست که خیلی ها بعد از ۶ ساعت ایستادن توی صف، دست آخر ملتفت شدند که اصلا نام شان در میان گیرندگان سبد کالا نبوده،
این درست که پیامک های مرتبط با توزیع سبد کالا، مدبرانه و دقیق ارسال نشده، این درست که بعضا اقشار محروم جامعه، جایی در میان سبدبگیران ندارند، این درست که بعضا اقشار مرفه جامعه، جایی در میان سبدبگیران دارند، این درست که خیلی بهتر از این هم می شد در باب توزیع سبد کالا، برنامه ریزی و تدبیر کرد،
این درست که توزیع سبد کالا بدین روش، تقریبا صدای همه ملت را درآورده، این درست که قرار است با افزایش قیمت حامل های انرژی، مردم شاهد گرانی بیشتر، و صدالبته نگرانی بیشتر باشند، این درست که توافق ژنو، سیاهنمایی علیه دولت های سابق و اسبق، و افراطی خواندن اصحاب نقد، برای این مردم، آب و نان نشده و نمی شود، این درست که الان چند روز است برق و گاز بسیاری از مناطق شمال کشور قطع می باشد، این درست که اهالی شمال به ویژه مازنی ها، بعضا از سرما، ویبره گرفته اند، این درست که دست اندرکاران نشان داده اند چندان توان مدیریت بحران را ندارند، این درست که به جای نیروهای دولتی، بچه های خدوم، مخلص و فداکار سپاه و بسیج وارد میدان شده اند، این درست که قرار است حق و حقوق خودمان را، و تنها قسم نازلی از آن را، در اقساط دون شان ملت ایران، و داخل چمدان، از دشمن بگیریم، این درست که علی رغم پای فشردن ریاست محترم جمهوری روی نقد، پای مطبوعات به دادگاه باز می شود، این درست که تیتر «سقوط آزاد بورس» در روزنامه وطن امروز، مخل امنیت ملی، تشخیص داده شده،
این درست که جواب حرف حساب رسانه را، نه با بگیر و ببند، که با خرد و ادب باید داد، این درست که همچنان توزیع شیر رایگان در مدارس ابتدایی در هفته اول آغاز به کار این دولت، بهترین تدبیر دستگاه اجرا محسوب می شود، این درست که حک عکس پلنگ روی پیرهن تیم ملی، حفاظت از محیط زیست نمی شود،
این درست که «کاسبی با حیوانات زبان بسته» حل بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ نمی شود، این درست که مجسمه شیردال، مال ۲۵۰۰ سال بعد از میلاد حضرت مسیح است، این درست که حمل و نقل در بودجه تقدیمی دولت به مجلس، رقم بسیار پایینی دارد، این درست که عدم توازن در لایحه بودجه، صدای اغلب وکلای شهرستانی را درآورده، این درست که آقای ظریف، قدرت نظامی کشور ۳۰۰ هزار شهید را، و اقتدار همرزمان شهدا را ضعیف تلقی می کند، این درست که به جای پاسخ دندان شکن به دشمن، بعضا جواب دوست را تند و تیز می دهند،
این درست که نه دیپلماسی صدقه ای و نه اقتصاد صدقه ای، هیچ یک با رضایت افکار عمومی همراه نشد، این درست که قرار بود فضای فرهنگ و رسانه، امنیتی نباشد، این درست که قرار بود گداپروری، بد و مذموم تلقی شود، این درست که دیشب، هر ۴ جاده منتهی به شمال کشور نزدیک ۲۴ ساعت بسته بود، این درست که پیرزن مادر شهید در فروشگاه اتکای میدان شهدا، بعد از ۴ ساعت صف، آنهم در سرمای زیر چند درجه، دیگر کاملا خسته بود، این درست که هیچ کدام از مشاهیر اقتصادی دولت، استعفا ندادند، این درست که دولت بعدی، به عبارتی کارنامه آسانی خواهد داشت، اگر فقط سبد توزیع کالا بدین روش نداشته باشد، یا اگر تنها، توافق ژنو در کارنامه اش نباشد، و این درست که دولت بعدی، برای حل و فصل همه این بی تدبیری ها، به عبارتی کار بسیار سختی در پیش دارد،
اما…
آری، اما محسنات بی مثال، ممتاز، فراوان، غیر قابل وصف، عالی و فوق العاده کثیر این دولت را هم هرگز نباید نادیده گرفت!
ملت ایران! این بود انشای من…
وطن امروز/ ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
گزینهها پوسید روی میز
این اوباما بچه بود، یادش نمیآید؛
از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که براساس آنچه رؤسای جمهور آمریکا منقول میدارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند! به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز رؤسای جمهور آمریکا!
آمریکا یک رئیسجمهور داشت به نام «ریگان» که میخواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج و با ناوهای دریایی خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛
«خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان».
ما آن روزها بچه بودیم اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا میپرسیم؛
«کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!»
روزی «علیرضا» از این هم بزرگتر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛
«کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامیتان؟! پدرم مصطفی، با گزینه خون هستهایاش، هنوز در موضع غرور ایستاده. شما کجایید؟! راستی! حال توافقتان چطور است؟!»
چیست انقلاب اسلامی؟ جز تسلیم آمریکا در برابر شکوه و عظمت ملت ایران؟ ۳۵ سال است همه رؤسای جمهور آمریکا به علامت تسلیم در برابر ملت ما، دست خود را بالا بردهاند.
اصلا فرقی نمیکند در ایران چه کسی رئیسجمهور باشد یا در آمریکا چه کسی! اصل مناسبات، دست انقلاب اسلامی است.
دولتها میآیند و میروند، دولتها به عبارتی همه موقتند، آنچه اما باقی میماند، انقلاب اسلامی ملتی است که «الله» خدایش بود و «روحالله» امامش. هر ثانیهای که از این انقلاب میگذرد، یعنی آمریکا در ستیز با ملت ایران، کم آورده. و هر ۱۲ بهمنی که «حضرت آقا» به دیدار امام و شهدا میروند، کاخ سفید را عصبانیتر میکند.
در آمریکا رئیسجمهوری که میگفت؛ «با رفتن خمینی، دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است» کجاست؟!
سگی که گاز میگیرد، پارس نمیکند اما رؤسای جمهور آمریکا زیاد هارت و پورت میکنند! انقلاب اسلامی دقیقا خورده به ملاج ابلیس! و آن بالا یکی هست که هوای انقلاب ما را دارد.
خدای «والفجر ۸» هماینک هم خداست. امامِ زمانی که در عرض اروند، یکی یکی دست بچه رزمندهها را گرفت، هماینک هم امام زمان(عج) است. ما در شلمچه، یک خانم حضرت زهرا(س) داشتیم که الان هم مادری میکند برای خون شهدایی که با سربند جگرگوشهاش حسین(ع) با سربند «یا حسین» به خط میزدند.
شوخی نیست؛ دعای دردانههای دهر، پشت این انقلاب است. کاخ سفید، «آقا» ندارد، اگر داشت، هرگز ابرقدرتی آمریکا به این روزگار نمیافتاد که عالم و آدم را علیه اسد بسیج کند، آب از آب تکان نخورد!
این اوباما بچه بود؛ یادش نمیآید؛
روزگاری سران آمریکا اراده میکردند، ظرف ۳ سوت، مصدق را میبردند و شاه را میآوردند! این را میبردند، آن را میآوردند! اینک، این سیدحسن نصرالله است که معلوم میکند چه کسی باید در سوریه حاکم باشد، چرا که رای اکثریت مردم منطقه مهم است، نه اراده سران کاخ سفید. چرا که دنیا، مقاومت علیه سران آمریکا و اسرائیل را دوست میدارد، انقلاب اسلامی را دوست میدارد، شعار «مرگ بر آمریکا» را دوست میدارد. رهبر کاخ سفید، صهیونیستها هستند، اما رهبر سیدحسن نصرالله، «آقا»ی ماست.
در «مصاف رهبران» تو بگذار نتیجه جنگ ۳۳ روزه مشخص کند رهبر فاتح را. دلم میسوزد برای ابرقدرتی آمریکا! اگر زمان خمینی میگفت «گزینه نظامی روی میز است»، اینقدر هم حالا جرات داشت که ۸ سال علیه ملت ایران، جنگی را تحمیل کند. هر چند که همان زمان هم، خمینی عصایش را بلند کرد و کوباند بر فرق کاخ سفید. عصای خمینی، بچههایی بودند که دیگر از گهواره برخاسته بودند؛ شیربچههای الی بیتالمقدس، بسیجیان کربلای ۴ و ۵، دلاورمردان همین والفجر ۸! اینک اما در زمان خلف شایسته خمینی، ۲۴ سال است گزینه نظامی از روی میز سران کاخ سفید تکان نمیخورد! و هرگز به مرحله عمل نمیرسد! هر چقدر آمریکا در ستیز با انقلاب اسلامی، گامهایی اساسی به عقب برداشته، انقلاب اسلامی جلو آمده است. فی الحال، سگهای کاخ سفید، فقط زر مفت میزنند و دیگر گاز نمیگیرند چرا که خوب میدانند عصای خامنهای، همان عصای خمینی است بلکه با بردی بیشتر. سیدحسن نصرالله، عصای خامنهای است. اگر مصطفی چمران، عصای خمینی بود، مصطفی احمدیروشن هم عصای خامنهای است. اگر «مصطفای خمینی» در زیرشاخه فیزیک پلاسما، «گداخت هستهای» خوانده بود، «مصطفای خامنهای» آن علم را به وادی عمل آورد و مظهر غرور ملی، علیه کاخ سفیدی شد که پیشرفت ملت ایران را نمیخواست. عصای آمریکاییها اما صهیونیستها هستند که خود نیاز مبرم به عصا دارند! ما «آقا»یی داریم که خودشان «آقا»یی دارند، امام زمانی دارند، خلوتی دارند. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی با همه شهدایش، عصای دست ظهور است انشاءالله… و دیر نیست که خداوند بر فرستادن حضرت منجی، «اراده انتقام» فرماید. آنکه آن بالا هوای خون شهدای ما را دارد، خود خداست. خدا بهتر از همه میداند که دنیا، منتقمی کم دارد. اینک، «گزینه ظهور» روی میز هستی است.
سال ۴۲ در آن یخبندان امید که هیچ کسی رفتن دیو را باور نداشت -چون آمریکاییها پشتش بودند- شاید این فقط خمینی بود که خوب میدانست گزینه انقلاب اسلامی، روی میز تقدیر است. آن روزها خمینی از فرزندان درون گهواره سخن میگفت! از فردا! از فردایی که آمدنش را هیچ کس باور نداشت!
انقلاب اسلامی؟! مگر ممکن است؟! مگر میشود؟! مگر شاه جلاد میگذارد؟! مگر آمریکاییها میگذارند؟!
اینک اما وقتی خامنهای از فردای روشن ظهور سخن میگوید، تعجبی در کار نیست! چرا که ابهت شب، شکسته است! و شب پرستان دارند آخرین نفسهای خود را میزنند!
تا آفتاب بزند، ستارهها، عصای دست ماه میمانند…
دیگر، روزگار «مگر آمریکاییها میگذارند؟» گذشته است! توافق را ول کنید! روح ندارد! خشم روحالله ندارد! و دولتها همه موقتند! طرف حساب آمریکا، خود خود خود انقلاب اسلامی است.
اینک سران کاخ سفید، آنقدر از عصای انقلاب میترسند که گزینه نظامی فقط روی میزشان است اما خب! جهان را بنگر و نگاه کن به دستان الله که میخواهد «گزینه بقیهالله» را روانه میدان کند… وقتی کدخدا، دیگر کدخدا نیست، فقط توافق ملتها با خداست که روح دارد. ما یک لوگوی شادتر از ۲۲ بهمن ۵۷ به «وطن امروز» بدهکاریم!
خبر مرگ آمریکا، «امام آمد» ما، دیدنیتر است.
فردا دیدنیتر است. وای از آن روز که بلند شود عصای مهدی(عج).
وطن امروز/ ۱۳ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نامه ای به ابراهیم حاتمی کیا
به نام خدا… خدای کلمه، خدای حرف، خدای «چ». به نام خدا… خدای پاوه، خدای جاده اهواز – خرمشهر.
و سلام بر ابراهیم! حالا «چ» فقط یکی از سی و چند حرف زبان فارسی نیست؛ بیشتر، آدمی را یاد آخرین اثر حاتمی کیا می اندازد، یاد «چمران» که درست مثل «چریک» با «چ» شروع می شود! وه که در همین مختصر حرف ناز و مدور ۳ نقطه ای، چقدر معنای بلند بالا خوابیده… و من، «چ» عزیز را دوست می دارم، آنجا که حتی در اوج جنگ و خون، نهیب علیه منیت و دعواهای نفسانی را فراموش نمی کند؛
«شما وسط این بگومگو، صدای اصل کاری را نشنیدید… خوب گوش کنید!»
{از مناره های دوردست، صدای اذان می آید؛ الله اکبر…}
اصلا سر ابراهیم درد می کند برای تبر دست گرفتن، رفتن به جنگ بت های نفسانی، دعوا… دعوا با خود و با نفس خود به خاطر خدا… و خدا رحمت کند آنکه بر این حلال زاده نیز نام «ابراهیم» گذاشت. در زمانه ای که عمدتا فیلمساز به جای فیلم حرف می زند، بعضی ها معتقدند؛ «فیلم باید خودش حرف بزند». در «چ» اما حرف، نه از آنِ فیلمساز است، نه از آنِ فیلم. حتی این «چمران» هم نیست که حرف می زند! حرفی اگر هست، فقط و فقط حرف خداست. «چ» حرف خداست. خدایی که از حلقوم مصطفی چمران و اصغر وصالی حرف می زند! ابراهیم را هم باید به تبر شناخت و هم عرفان… و مگر نه آنکه چمران خود گل و گلوله و صلح و اسلحه و عشق و جنگ و عرفان و نبرد را با هم داشت؟! و مگر نه آنکه وسط معرکه، با گل آفتاب گردان، عکس یادگاری می انداخت؟!
از «علی (ع)» فیلم ساختن، بسی سخت تر است تا از پیامبر، چرا که «جمع اضداد» را مشکل بتوان «تصور» کرد، چه رسد به «تصویر»! و چمران در گونه خودش، «جمع اضداد» بود. گفتم که! سر ابراهیم درد می کند برای دعوا!
«اصلا خود خمینی هم “سرباز خدا“ بود».
وه که چه عارفانه بود این پاسخ شهید چمران به شهید وصالی. «چ» هم سرباز خداست؛ خواه حرف باشد، خواه فیلم…
آهای ابراهیم حاتمی کیا! جایی به بزرگی گفته بودی؛ «من مطرب نیستم» اما هیچ می دانستی روضه های نابی می خوانی؟!
به حرمت اشک هایی که در حریم خصوصی «چ» ریختم، این چند جمله را که با حروفی از قبیل «چ» نوشته شده، پذیرا باش. فقط همین یک قلم شهید، فقط همین چمران کفایت می کند که تو حق داشته باشی عاشق شهدا باشی. و همچنان از جبهه و جنگ، فیلم بسازی. این سهم تو نیست، حق توست. و اصلا نمی شود چمران را دوست نداشت. ابراهیم! این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است. «مصطفی» نام تمام شهدای هسته ای این دیار است. از حیث علمی، همه چمران را به دکترا در زمینه «فیزیک پلاسما» می شناسند، من اما به مهمترین زیرشاخه درسی اش یعنی «گداخت هسته ای». آری، این جمهوری، «جمهوری مصطفی ها» است… و هنوز عصای خمینی بلند است.
۲۸ صفر ۹۲/ مصطفایی ترین روز سال
دوستدارت حسین قدیانی
وطن امروز/ ۸ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
غرور ملی شکست، نه ساختمان تحریم
آنچه متاثر از توافق ژنو اجرا شد، آنقدر تلخ بود که غرور ملی آحاد ملت، حتی رایدهندگان به آقای روحانی را جریحهدار کرد.
ایرانیجماعت را همگان به احساس میشناسند و روحیه حساس. صدالبته دیدن تصاویر پلمب ساخت و سازهای هستهای و بازایستادن سانتریفیوژها از چرخش، روح و روان هر ایرانی آزادهای را آزار میدهد.
تودههای مردم، صرفنظر از مصداق رأیشان، لابد خود را میگذارند جای آن نخبه جوان که آن همه گمنام و بیادعا در کارگاههای هستهای مشغول کار است، بعد میبیند نتیجه تلاشش پلمب شده.
چیست مگر گناه اصحاب هستهای؟! فیالمثل آیا وزرای همین کابینه، خوششان میآید که هر از چندی، دم و دستگاهشان به بهانههای مختلف، پلمب شود؟! یعنی هستهای ما اندازه صفحه فیسبوک وزیر خارجه حرمت ندارد؟!
من قدر سوادم، خود را فقط میگذارم جای فلان سوپور سایت نطنز. دل او هم غروب جمعهای است برای خود، خدا عالم است. یاد آن روز میکند که صبح به جای دیدن مهر و پلمب بازرسان آژانس، به مصطفی احمدیروشن سلام میداد. مشاهده آن جوان شهید کجا، تماشای ریخت جاسوسان سیا و موساد کجا؟!
آنکه دارد لبو میفروشد هم ایرانی است، گیرم هنوز لبو را لای روزنامه بپیچد. ایضا آن راننده تاکسی که غذای گرمش را میگذارد صندوق عقب، بلکه ظهر شود و غذای از دهان افتاده و دیگر سرد شده را میل کند و ادامه کار مسافرکشی.
حال متوجه میشوید که چرا بعضی از دماغ فیل پایین افتادههای مشاور، این همه دل ناصاف دارند با اقشار زحمتکش این ملت؟! بیخود نیست که درمیآید صدای آن عالم فرزانه؛ «بعد از دست دادن با اجنبی، بروید بشمرید انگشتان دستتان را مبادا کم شده باشد.»
ایرانی، ایرانی است و آنجا که سخن از غرور ملی است، لبوفروش و راننده تاکسی و مرجع تقلید به هم میرسند. آه از سیام دی ماه. در این روز، ما در «وطن امروز» یک لوگوی روزنامه را سیاه کردیم، صدای بعضیها درآمد، چه میگویند این همه سیاهنمایی خود را که گویی هیچ افتخاری نبوده در گذشته؟!
از لبوفروش گرفته تا دانشمند هستهای، جملگی غرور ملی را میفهمند اما بیاییم فرض کنیم روزنامههای زنجیرهای هم چیزی از این غرور عایدشان است که تیتر یک میزنند؛
«مرگ تحریمها – تعلیق هستهای».
یعنی ملت! خیلی هم حالا از تعلیق هستهای ناراحت نباشید که مابهازای آن، تحریمها مرد و رفت پی کارش! این به آن در!
ملت ما در کنار غرور ملی، فهم و شعور ملی هم دارد و هرگز عداوت ذاتی با هیچ دولتی نداشته و نخواهد داشت. ملت در درک این دولت هم، هیچ کم نگذاشته، ولو اینکه دولت، هفت دهم درصدی بوده باشد.
این درست که از نظر مشاوران عالی و ارشد این دولت، نیمی از ملت، رأی به بیقانونی دادهاند اما خب! ادب ملت ما بالاتر از آن است که لزوما جواب بدی را با بدی بدهد.
ملت نجیب ما یک ملت است و هرگز تقسیم بر ۲ نمیشود. ملت این روزها، ناظر بر آنچه بعضیها مرقوم میدارند، درگیر و دار این پرسش است که «ما عکس تعلیق هستهای را دیدیم اما کجاست تصویر مرگ تحریمها؟!» توافق ژنو، بسیار نامتوازن است و این «توافق نامتوازن» را لبوفروش حتی اگر نتواند درست تلفظ کند، کاملا میفهمد. البته عکسش هم صادق است!
ملت اصلا به خاطر روی گل دولت، فرض هم بکند که توافق، متوازن بوده، باز در گیرودار یک پرسش دیگر است؛
«این سرمایه که شما با آن معامله بر فرض متوازن کردهاید، سرمایه خودتان بوده یا سرمایه خون شهدای هستهای؟! سرمایه خودتان بوده یا سرمایه دولتهای قبلی؟! شما که قبلا هم باری هستهای را پلمب کرده بودید، پس سرمایهای که با آن دست به معامله زدید، از خودتان نبوده، بلکه محصول کار و ماحصل خون گذشتگان بوده. با این همه، چرا علیه گذشته سیاهنمایی میکنید؟! و چرا این همه دروغ میگویید؟!»
آری! حتی فرض هم بگیریم دولت در این توافق، گل کاشته، همه آن امتیازی که به حریف داده، مدیون سرمایهای است که دیگران، بویژه شهدای هستهای، به او منتقل کردهاند و الا دولت هفتدهم درصدی، چیزی هم داشت که به دشمن بدهد تا مثلا مرگ تحریمها را از اجنبی بازستاند؟!
و اما فرض و خیال را وانهیم و سخن بر مبنای واقعیت بگوییم. اظهارات دستاندرکاران سیاست خارجی دولت، بلکه شخص رئیس قوه مجریه را اگر در این ۱۰۰ روز اخیر بررسی کنیم، معالاسف آنچه زیاد دیده میشود، تناقض است. «ما از هیچ حق هستهای در برابر قدرتها کوتاه نمیآییم» در حالی بیان میشود که همین چند وقت پیش، جشن شادمانی گرفتند و گفتند: «حتی آمریکا هم حقوق هستهای ما را به رسمیت شناخته».
اولا؛ اگر به رسمیت شناخته، دیگر چه لزوم است به جمله «ما از حق هستهای خود در برابر دشمن کوتاه نمیآییم»؟! مگر او به رسمیت نشناخته بود؟! وانگهی! این چه طرز حرف زدن با یک دشمن مودب و باهوش است که حقوق هستهایات را هم به رسمیت شناخته؟!
ثانیا؛ عاقبت بر ما روشن کنید که دشمن، کدام حق را به رسمیت شناخته؟! حق غنیسازی، حق هستهای یا حق مهر و پلمب تاسیسات هستهای؟!
متاسفانه تناقض در این باب، زیادی زیاد است. «ما از حقوق هستهای خود یک ذره عقبنشینی نمیکنیم» جملهای است از وزیر امور خارجه. آقای ظریف! اینگونه؟! میخواستید عقبنشینی کنید، چه میکردید؟! و آیا بهتر نیست از هستهای، یک چیزی هم باقی بگذاریم و همه را پلمب نکنیم، بلکه برای معامله در ادوار بعدی مذاکرات، احیانا سرمایهای برای چانه زدن داشته باشیم؟!
ما از قبل، سیاهی سیام دی ماه را میدیدیم که معتقد بودیم اسرائیل، اتفاقا بیشترین منفعت را از توافق ژنو میبرد اما بعضیها، نه فقط فریب خنده اوباما را خوردند، بلکه حتی فریب اخم و تخم ظاهری نتانیاهو را هم خوردند!
مسخره است؛ هستهای ما متاثر از توافق ژنو، پلمب شود، آن وقت نتانیاهو از این توافق عصبانی باشد! بعضیها خوب است حالا پیدا کنند همصدای با اسرائیل کیست؟!
و هر چند مشاوران ارشد و عالی این دولت، ما را غیرقانونی میدانند، ما اما مشورتهای بهتری به دولت میدهیم. آنچه سیام دی ماه، نقدا لرزید، ساختمان صنعت هستهای کشور بود، نه ساختمان تحریم. این توافق اما طبق مفاد آن، قابل بازگشت است. سرمایه را بازگردانید، که همه آن سرمایه، اتفاقا در اوج تحریم، حاصل شد.
آقایان! آنچه مخل چرخیدن چرخ کارخانههای ما بود، چرخش سانتریفیوژها نبود. سانتریفیوژها خود بخشی از کارخانه ما هستند. بهتر نیست به جای شوهر دادن هستهای، دمی با عزم و غرور ملی و همت مردمان نیک خودمان وصلت کنیم؟!
و آیا بهتر نیست به جای مفت فروختن سرمایهای که دیگران برای ما به ارث… یعنی به امانت گذاشتهاند، با کار و تلاش، سرمایهای به سرمایه قبلیها اضافه کنیم؟!
به این معنی، من با سرمایهداری موافقم. آدم بیسرمایه، غرور مردمش را میشکند، نه ساختمان تحریم را. آه از سیام دی ماه…
این «آه» خودش مشورتی است به دولت. گیرم رأی ما به بیقانونی بوده! آه ما کاملا قانونی است.
وطن امروز/ ۲ بهمن ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
متقلب بزرگ ۸۸
«من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده» آشناترین جمله برای خاتمی است. از همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ شنیدههای موثق ما حکایت از آن داشت که خاتمی بارها و بارها در جلسات خصوصی، ضمن تقبیح اعمال دیگر فتنهگران بویژه موسوی و کروبی، به این مهم معترف بوده که در انتخابات ۸۸ تقلبی رخ نداده. این که حالا خاتمی است، از متقلبین ترمزبریدهتر فتنهگر، مکرر نقل است که گفتهاند؛ «اساسا سیستم انتخابات در جمهوری اسلامی، آنقدر که با نظارت مردم و امنای ایشان پیوند دارد، وابسته به حکومت نیست، فلذا تقلب در انتخاباتهای جمهوری اسلامی کلا محال است». فایلی که اخیرا از سخنان خاتمی بیرون آمد و مربوط به سال ۹۱ است، اصلش را بخواهی ریشه در همان روزهای نخست بعد از انتخابات ۸۸ دارد. خاتمی همان روزها هم بهخوبی میدانست تقلبی در انتخابات رخ نداده، چه اینکه در نخستین انتخابات بعد از ۸۸ هم رفت و رای خود را به صندوق انداخت. فیالحال، اساسیترین سوال ممکن این است؛ «این آقایان اگر واقعا معتقد بوده و هستند که تقلب، تهمت و توهمی بیش نیست، پس چرا همان روزهای فتنه، در برابر دروغ بزرگ تقلب، موضع علنی، عمومی و رسمی نگرفتند؟!» من واقعا حیفم میآید که در ازای خون مقدس، پاک و زلال شهدایی چون حسین غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی بخواهم گریبان چرک فتنهگران دانهدرشت را بگیریم، یعنی بر این باورم که معامله این شهیدان بسیجی، با خدا بوده و بس، لیکن دمی خود را بگذارید جای والدین دیگر قربانیان فتنه؛ فتنهای که معالاسف، خشک و تر را با هم میسوزاند. آیا پدر و مادر ایشان حق ندارند خاتمی و امثالهم را اینگونه خطاب قرار دهند که؛ «شما فقط میخواستید جگرگوشههای ما قربانی ادعای تقلب شوند؟! حال راحت شدید؟! اصلا چرا همان روز واقعه، علنی اعلام نکردید تقلبی رخ نداده تا بلکه بچههای ما هم به هواداری شما، اسیر نقشه دشمن نشوند؟!» قدر مسلم هر خونی که در فتنه ۸۸ از بینی کسی خارج شده، در وهله اول، باید یقه سران فتنه را گرفت، و صدالبته یقه آن دسته از سران فتنهای که با علم بر موهوم بودن تقلب، همراهی کردند با داعیه تقلب. با قاضی مرتضوی به اندازه کافی کلنجار رفته شد، اینک وقت است فرشته عدالت، دمی هم گریبان خاتمی را بچسبد که چرا به جای خطکشی با اصحاب تقلب، آتشبیار معرکه شدند و فتنه را با همراهی خود فزون کردند؟! نه فقط در ماجرای کهریزک، بلکه در هر ماجرای هشتاد و هشتی دیگری، آنکه باید حساب پس بدهد، یکی هم خاتمی است. «من نمیگویم در انتخابات ۸۸ تقلب شده»، حساب ما را با خاتمی صاف نمیکند، تازه شروع میکند. البته از ما جلوتر، کسانیاند که جگرگوشههایشان، قربانی دورویی و تزویر بعضیها شدند. مدعی به عبارتی ایشانند. آنی فرض کنید خواصی از تبار خاتمی، همان نخستین روزهای فتنه ۸۸ میآمدند و به شکل علنی، و نه خصوصی، بر دهان داعیه داران تقلب میزدند و میگفتند؛ «انتقادات ما سر جای خود محفوظ اما هرگز تقلبی در انتخابات رخ نداده». آیا باز هم ادعای تقلب، تا این حد و حدود، «اسم رمز آشوب» میشد؟! آنی فرض کنید در برابر یاوه «اگر تقلب شد، بریزید در خیابانها»، خواصی از تبار خاتمی میآمدند جلو و لااقل به جوانان هوادار خود هشدار میدادند که؛ «مراقب باشید، تقلب، تهمتی بیاساس است». آیا آنهمه آتش فتنه، زبانههای متعدد میگرفت؟! هر ۳ قربانی کهریزک، والدینشان حی و حاضرند. آیا جز این است که این جوانان، قبل از هر چیز، جان خود را قربانی ادعای نادرست تقلب کردند؟! آری! این سوال، قبل از آنکه سوال ما از خاتمی باشد، سوال همه آن کسانی است که هزینه دادند بابت ادعای تقلب؛ «آقای خاتمی! شما میدانستی تقلب نشده و همراهی کردی با داعیهداران تقلب؟! این وسط چه میشود جواب خون فرزندان ما که قربانی امراض سیاسی شما شدند؟!» جز این، قانون هم باید گریبان آنان را که باید، بگیرد. عدالت هم، نظام هم. شگفتا! آنهمه آبرو از نظام ریخته شد به بهانه تقلب، آنهم در شرایطی که آقایان خود قائل به تقلب نبودند! آیا ۳۰۰ هزار خون شهدای این مملکت، از مصطفی چمران دکترا گرفته در فیزیک پلاسما، شاخه گداخت هستهای تا آخرین مصطفای روشن هستهای، مسخره دودرهبازی و بیچشم و رویی شبهمردانی نظیر خاتمیاند؟! آیا خشم انقلابی خمینی بتشکن، مسخره امراض سیاسی بعضی خواص جامعه است؟! ۸ ماه که چه عرض کنم؛ حدود ۲ سال، به بهانه تقلب، چشم طمع دشمن به خیابانهای مرکزی تهران و آشوب در خرمن انقلاب اسلامی دوخته شد، آنهم در شرایطی که بعضیها معتقد نبودند تقلب شده؟! مسخره کردهاند ملت را؟! مسخره کردهاند وصیتنامه شهدای این ملت را؟! مسخره کردهاند جوانان طرفدار خود را؟! یعنی فرهنگ لغت فارسی، نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد. من بسیار بعید میدانم هیچ کلمهای در زبان فارسی، معادل درستی برای این کار آقای خاتمی باشد! سزای این عمل خاتمی، هر ناسزایی هست و نیست! و دقیقا از همین زاویه است که من با شعار «میبخشم اما فراموش نمیکنم» مخالفم. این شعار همانقدر مسخره است که یکی بگوید؛ «من فراموش میکنم اما نمیبخشم!» بخشش فتنهگران از کیسه چه کسی، چه چیزی؟! مگر دست من و ماست فقط؟! اصلا مگر دست لطف و کرامت نظام است فقط؟! اتفاقا بخشش وقتی زیاده از حد میشود، تو خواه فراموش کنی، خواه نه، مجلس ختمات میشود همان مجلسی که اوباما در آن دلقکبازی میکند و کنار همسرش، عکس یادگاری میاندازد با دیگران! الگوی این ملت انقلابی، امام خمینی است، نه این و آن. خاتمی بخشیده نمیشود، چون اصلا ممکن نیست بخشیده شود. قانون ببخشد، عدل نمیبخشد. عدل ببخشد، آبروی نظام نمیبخشد. آبروی نظام ببخشد، خون شهدا نمیبخشد. و بر فرض که این همه ببخشند، جوانانی که با دستفرمان خاتمی به قهقرای زندگی رسیدند و فریب خوردند، هیچ نخواهند بخشید خاتمی را. چند سال پس از یومالله ۹ دی، ما محکمتر از قبل، سر جای خود و در همان موضع قبلی، شهدایی و انقلابی خود ایستاده ایم. آقای خاتمی کجاست؟! و چه کرده با خود که حتی مراجع مهربان تقلید هم، وی را به حریم خود راه نمیدهند؟! من، دیشب بعد از دیدن خبر خاتمی در «تسنیم»، صفحاتی از کتاب «نه ده» را خواندم. اگر و تنها اگر بابت یک مساله از نوشتههای هشتاد و هشتی پشیمان باشم، از این منظر است که چرا اندازه خیانت و نفاق اصحاب فتنه، قلم را با ایشان نیاویختم. خداوند این قصور را بر صاحب این قلم ببخشد که ما همین گونه هم بخشیدهایم فتنهگران را. زیادی بخشیدهایم. شعار «بخشش» را دیگران سر میدهند اما این ما بودیم که حیا به خرج دادیم در قبال آنهمه بیحیایی… که میدانستند تقلب نشده و همراهی کردند با ادعای تقلب! من به جد بر این گمانم که سال ۸۸ اتفاقا تقلب بسیار گستردهای حادث شد، منتها نه در انتخابات، که بعد از انتخابات. از مهمترین متقلبین سال ۸۸ یکی هم همین جناب خاتمی است. تقلب خاتمی در قلب جوانانی بود که به تأسی از خواصی چون خودش، واقعا باور کرده بودند در انتخابات ۸۸ تقلب رخ داده. تقلب از این بدتر؟! تقلب از این بدتر که خود چون خواص هستی، کنج دنج بنشینی و عدهای جوان ذاتا پاک، هزینه دوز و کلک تو را بدهند؟! تقلب از این بدتر که با همان شعارهای انقلاب، آمده بودند به جنگ انقلاب؟! تقلب از این بدتر که هم علیه ۴۰ میلیون رای ملت، هم علیه ۲۴ میلیون رای اکثریت، واقعیت و حقیقت را قلب کردند؟!… و تقلب از این بدتر که «دوست» را به ثمن بخس فروختند به «دشمن»؟! در آخر، توصیهای دارم به آقای خاتمی که شک ندارم منباب «شرط بلاغ» به صلاح دنیا و آخرت اوست. توصیه این است؛ همین سخنان اخیرا منتشر شده را، این بار نه در فلان جلسه خصوصی، بلکه در پیشگاه ملت ایران بیان کند.
وطن امروز/ ۱۵ دی ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
روح توافق!
روح توافق، روح توافق، روح توافق! یعنی خداوند پدر این «روح توافق» را بیامرزد که اگر نبود، معلوم نبود آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، دیگر چه میخواستند بگویند! هی دم به ساعت اوباما و جان کری و وندی شرمن و مک کین و دیوید کوهن و ماری هارف و باب منندز با رفتار و گفتارشان رسما مفاد توافق ژنو را نقض میکنند، هی دم به ساعت آقایان ظریف، عراقچی، بلکه هم روحانی، رواداری به خرج داده، اظهار میدارند؛ فلان حرف کاخ سفید یا بهمان عمل وزارت خزانهداری آمریکا، نه با کلیت توافق هستهای، بلکه فقط با روح توافق ژنو در تعارض است، تحریمهای جدید، بیشتر ناقض روح توافق است، توافق هنوز کمپلت نقض نشده، در جریان است و… در اینجا چند پرسش به ذهن من میرسد که مطرح میکنم.
یک- روح توافق ژنو دقیقا یعنی چه؟! و مشخصا در کدام قسمت توافق واقع است؟!
دو- آیا همه توافقات، روح دارند یا این، اینطوری از آب درآمده؟! و چرا؟!
سه- این روح توافق ژنو، مثل روح آدمی، آیا با جسم در پیوند است یا برای خودش به صورت مستقل میپلکد؟!
چهار- آیا طرف غربی، بویژه آمریکاییها هم به داشتن روح برای توافق ژنو اعتقاد دارند یا این، فقط اعتقاد این سوی میز مذاکره است؟!
پنج- گور بابای روح توافق، کلا اوباما به روح اعتقاد دارد یا خیر؟!
شش- اگر توافق کاملا نقض شود، تکلیف روح آن چه خواهد شد؟!
هفت- دقیقا و مشخصا چه اتفاقی بیفتد، هم روح توافق نقض شده، هم جسم توافق؟!
هشت- وقتی روح یک توافق، نقض میشود؛ یعنی الحمدلله متن آن هنوز مورد عنایت قرار نگرفته، گرفته، کم و بیش گرفته یا که چی؟!
نه- در بدن آدمی، روح از جسم مهمتر و ماندگارتر است؛ این مساله در توافق ژنو چگونه است؟!
ده- اگر توافق کلا بمیرد، روح این توافق احیانا با کدامیک از ارواح توافقات سیاسی تاریخ محشور خواهد شد؟!
یازده- آیا روح عهدنامه ترکمانچای در عوالم بالا هنوز زنده است؟! در صورت حیات، آیا آن روح، بر روح توافق ژنو نظارت دارد؟ در عالم بالا منظور است! کلا یک توافقنامه، روحش چقدر عمر میکند؟!
دوازده- روز ختم نلسون ماندلا، اوباما که داشت اون کارها رو میکرد؛ این، ناقض حقوق شهروندی میشل اوباما حساب میشود یا ناقض روح نخستوزیر دانمارک؟!
سیزده- چی کار کنیم روح توافق از ما شاد میشود؟!
چهارده- اینکه میگویند
«به حق غنیسازی در توافق، اشاره شده»، منظور این است که به «حق غنیسازی» در روح توافق اشاره شده، در متن توافق یا در جای دیگری از توافق؟!
پانزده- آیا فقط عده خاصی میتوانند روح توافق را ببینند یا همه میتوانند؟!
شانزده- کلا آیا برعکس! ممکن است اتفاقی بیفتد که متن توافق را نقض کند، اما به روح آن وفادار باشد؟!
هفده- آیا اینکه میگویند «روح توافق»، منظور، روح متن توافق است، یا متن توافق، خودش جداگانه روح مجزایی دارد؟!
***
صرفنظر از طنز، بعضیها چطور برای یک توافق مجروح، روح قائلند اما روح پرفتوح شهدای هستهای را نمیبینند؟!
وطن امروز/ ۲۶ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
نقد آزاد است، این هم سندش!
دیروز شنبه نامهای رسمی به روزنامه رسید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در نامه خطاب به وطن امروز آمده بود:
«به آگاهی میرساند موضوع درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی در شمارههای متعدد آن روزنامه است، در جلسه ۴ آذر ۹۲ هیات نظارت بر مطبوعات مورد رسیدگی قرار گرفت. هیات مذکور مصوب نمود؛ مستند به بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات به جنابعالی تذکر داده شود. ضروری است نسبت به رعایت دقیق مفاد قانون مطبوعات دقت نموده، در انتشار مطالب انتقادی حدود قانونی را مراعات نمایید».
در این باره اشاره به پارهای نکات ضروری است؛
۱- در متن نامه به هیچ مصداق و مثال و شماره خاصی از روزنامه اشاره نشده. ظاهرا دوستان وزارتخانه فرهنگ که خیلی تمایل ندارند با پسوند «ارشاد» شناخته شوند، اساسا با خطمشی روزنامه مشکل دارند و در تلویحی نزدیک به تصریح از ما میخواهند کلا رویه و روندمان را عوض کرده، آنگونه بنویسیم که ایشان میخواهند.
۲- خوب بود دوستان وزارت فرهنگ دقیقا بگویند نسبت این تذکر با این ۲ جمله جناب روحانی چیست که اولا «دولت را نقد کنید» و ثانیا «در عرصه فرهنگ، دولت اعتدال موفق شد نگاه امنیتی را کاملا حذف کند و فضا را از حالت فضای امنیتی درآورد»؟!
۳- از قرار، مطلوب بعضیها از جامعه خبری، همان معدود خبرنگارانی هستند که در زنگ انشای یکصدروزه، فراتر از نقش ضبط صوت به بلهقربانگوی این و آن بدل شده بودند!
۴- و همچنان در نهایت دوباره باید تاکید کنیم؛
ایکاش دوستان به جای عباراتی مثل «درج مطالب و تیترهای حاوی افترا و توهین به افراد که موجب تشویش اذهان عمومی است» به یک نمونه از این مطالب یا تیترها اشاره میکردند تا ما متوجه شویم کدام حدود قانونی را باید رعایت کنیم!
وطن امروز/ ۱۰ آذر ۱۳۹۲
- بایگانی: یمین
بسم البصیر…
“در انتخابات جمهوریاسلامی، بی بیسی نباید کاندیدا داشته باشد.”
“«منم منم» و «بگم بگم» ریشه در نفوس اماره دارند.”
احسنت… احسنت…
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$_________$$$$$$$$$$__________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$_________$$$$$$$$$$__________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$______$$$$$_______$$$$$______$$
$$____$$$$$$$$$___$$$$$$$$$____$$
$$___$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$___$$
$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$
$$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$
$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$______$$
$$________$$$$$$$$$$$$$________$$
$$__________$$$$$$$$$__________$$
$$___________$$$$$$$___________$$
$$____________$$$$$____________$$
$$_____________$$$_____________$$
$$______________$______________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$_____$$____$$_____$$____$$___$$
$$_____$$____$$_____$$____$$___$$
$$_____$$$$$$$$_____$$$$$$$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____$$_________________$$___$$
$$_____________________________$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
“در کوران هم آغوشی فتنه و انحراف، و هماندیشی شیطان با دشمن، نه عجب که ماه زیبای رجب به دادمان رسیده. صورتهای بارانی، بیشتر مستعد بصیرتاند. شانههای لرزان، نشانههای بصیرتاند. اگر بعضیها پنهانی با شیطان میبندند، ما اما بیمی نداریم از این حرفها. ما آشکار و هویدا میگوییم که با خدا بستهایم.”
شورای نگهبان یک «مر قانون» دارد و بس.
همه چیز این مملکت، رو حساب و کتابه. و اون افرادی که حساب و کتابشون درست نیست، از این جمله ی بالا حسابی مضطربند…
همیشه یک نکته سنجی خاص و یک نگاه منحصر به فرد دارید.
فوق العاده است دید شما.
{ما یک فتنه و یک انحراف نداریم. یک «فتنه و انحراف» داریم. انحراف به همان حرفی ختم میشود که فتنه با آن شروع میشود. انحراف… فتنه… «انحرافتنه»!}
“انحراف به همان حرفی ختم میشود که فتنه با آن شروع میشود. “
امروز؛ حضور بی سر و صدای جناب سعید جلیلی در روزنامه وطن امروز…
به زودی؛ حضور آقای باقر قالیباف در روزنامه وطن امروز…
“هنوز شورای نگهبان، نامزدی را تایید نکرده، امر بر بعضیها مشتبه نشود که نامزد انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامیاند!”
واقعا امر بر بعضی ها مشتبه شده ها؛
بیانیه می دهند و چنان افاضاتی می کنند که مرغ پخته خنده اش می گیرد!
“بعضیها نیامدهاند که نامزد انتخابات ریاستجمهوری شوند؛ آمدهاند به نیابت از بیبیسی، بلکه شیطان بر جمهور، ریاست کنند.”
دقیقا!
مطلبی رو از یادداشت های پدر شهیدم امروز مطالعه کردم. جالب بود؛ سه بار نوشته بود قران و عترت و ولی فقیه ولی فقیه ولی فقیه. اگر پیرو ولایت فقیه باشید مطمئن باشید در زمان امام حسین هم بودید در کربلا یار امام بودید. اگر در زمان امام زمان هم باشید پیرو امام زمان (عج) خواهید بود…
حال می بینیم اللهم عجل لولیک الفرج گفته می شود اما پیروی از ولی فقیه وجود ندارد.
“مُهر را برای سجده گذاشتهاند، نه پرتاب!…”
خنده ام گرفته از این جمله؛ شدید…
خیلی قشنگ گفتی به خدا!
🙂
“هم هاشمی و هم مشایی جفت شان با هم رد صلاحیت می شوند… و آن وقت، نامردم ۲ صفحه کامل برای آیت الله جنتی دلنوشت ننویسم ها!! زنده باد جنتی دلاور…”
چطور آن وقتی که رئیس جمهور سابقاً محبوبتان مدام هاشمی و خانواده اش را به توپخانه تهمت و افترا می بست همگی از وی حمایت می کردید و “جنگ زرگری” نبود؟؟
عجب روزگارتون رو زود عوض می کنید…
خوب پس اگر فلانی رو جلوه شیطان و فلان یکی رو جادو و شعبده شیطان
حساب کنیم، پس باتوم رو هم عصای موسی فرض میکنیم!
باطل کننده سحر و جادو! در دست بسیجیان خامنه ای! به به!!
مطلب بعدی اینکه منظورت از بیشتر شدن کار کیه؟ از بیشتر شدن حرف کیه؟
اولی شهرداره؟ دومی آقای هسته ای؟ بدبختی اینه که ما الان به هر دو مورد
نیاز داریم! هم یکی که مثل تراکتور کار کنه، هم یکی که مذاکره رو خوب بلد باشه
خارجکیا! بشناسنش. حالا الویت با کدومه؟
الهی! ان طردتنی من بابک فبمن الوذ؟
خدایا! اگر مرا از درت برانی، پس به که روی آورم؟
“خدا ما را تنها نگذاشته! دست خدا همچنان هوای ما را دارد! دست خدا بر سر ماست…”
الهی! چون حاضری چه جویم، و چون ناظری چه گویم؟
الهی! دانایی ده که از راه نیفتم، و بینایی ده که در چاه نیفتم.
الهی! هر که را عقل دادی، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی، چه دادی؟!
الهی! «دعا» به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.
الهی! ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
با صنع تو هر مورچه رازی دارد با شوق تو هر سوخته نازی دارد
ای خالق ذوالجلال نومید مکن آن را که به درگهت نیازی دارد
خواجه عبدالله انصاری
این ۲ تا ملعون الان با همه توان آماده فتنه هستند. به نظر من، اگر قبل از
انتخابات رد صلاحیت بشن، از هیچ آشوبی در روز رای گیری چشم پوشی
نمیکنن، حتی اگه شده وسط مردم بمب هم بترکونن! حالا اکبر شاید ابا کنه
ولی اون یکی ملعون اصلا برای همین کار اومده جلو. خدایا خودت به داد برس!
کار از باتوم گذشته!! این غول آخری صاعقه می خواد!
چرا انقدر تند تند مطلب میذارین… خب آدم مغزش هنگ میکنه…
یه کم یواش تر…
من هنوز تو سیاست نو پاام… نمیشه که سرسری خوند….
جالبه حتما نظری بندازید
http://www.asriran.com/fa/news/273306/اگر-هاشمی-و-ولایتی-و-مشایی-و-رد-صلاحیت-شوند
از اینکه یه وقتی از رفسنجانی حمایت میکردم از خودم بدم میاد… کاشکی می شد یه پاک کن داشتم همه اون روزها رو پاک می کردم…
آقا حالا یک سوال؟ این آقای اسی با این همه پرونده خیانت و تخلف، بعد از
انتخابات میخواد مثل بنی صدر راهشو بکشه بره؟؟ چون من شنیدم بنی صدر
رو میخواستن دستگیر کنن، امام اجازه نداد. چون برای وجه مملکت خوب نبود
که شخصیت دوم مملکتش محاکمه بشه. یعنی برای این دوقلوهای افسانه ای
هم همین اتفاق میفته؟ یا چی؟؟ کسی از اینور اونور خبر نداره؟
عالیییییییییییییییییییییی بود… ممنون.
اسلامی ایرانی؛
این دو قلوها که این روزها مثل هم لباس می پوشن، جایی نمی رن!
همین دورو برها می مونن. منزوی و بدبخت!
کار نیک! (گفت و شنود)
گفت: آقای هاشمی در بیانیه انتخاباتی خود وعده داده است که میخواهد کشور را به شرایط ۸ ساله دوران ریاست جمهوری خود برگرداند!
گفتم: این که «عقبگرد» و «ارتجاع» است… ایشان وعده پیشرفت داده بود!
گفت: میگوید مردم از آن دوران خاطرات خوشی دارند!
گفتم: اگر از آن دوران خاطرات خوشی داشتند که از لج آن ۸ سال با ۲۰ میلیون رای به سراغ خاتمی نمیرفتند.
گفت: چه عرض کنم؟! میخواهند دوباره مردم را گرفتار آن روزها کنند.
گفتم: مادری به فرزندش نصیحت میکرد که هر روز یک کار نیک انجام بدهد، مثلا به پیرزنی که میخواهد از خیابان رد شود، کمک کند. بعدازظهر پسرش با لباس پارهپوره به خانه آمد. مادر با تعجب گفت؛ این چه وضعی است؟ و پسر گفت؛ نصیحت شما را عمل کردم و پیرزنی را به آن طرف خیابان بردم. مادر پرسید؛ پس چرا لباست پاره شده است و پسر گفت؛ آخه نمیخواست برود، به زور بردمش اونور خیابون!
خصوصی:
ساعتی که کنار کامنت ها میندازه، یک ساعت عقبه؟
فرض کنیم اسی رد صلاحیت شد و هیچ اعتراضی هم نکرد،
اشکال اصلی که قانون ما داره اینه که، رییس جمهور تا ۳ ماه بعد از انتخابات
بر سرکاره! یعنی ۳ ماه فرصت داره از همه انتقام بگیره. ۳ ماه، برای غارتگری
خراب کاری، خارج کردن ثروت ملی، تغییر دادن مدیران کار آمد با افراد نالایق،
فرستادن اعوان و انصار به عنوان سفیر با احکام چند ساله به خارج و ….
زمان خیلی زیادیه.
در آیین راهنمایی و رانندگی، یک جا هست که میگه، اگر سر یک چهار راه
چراغ قرمز بود ولی مامور پلیس دستور به حرکت داد، باید حرکت کنی!
به نظرم این ۳ ماه باقی مونده رو یک جوری باید با دستور حذفش کرد.
اسلامی ایرانی؛
مطمئن باش با رد صلاحیت اسی، محمود یه شر تپل(!) به پا می کنه.
ولی زیاد جای نگرانی نداره! از پسش بر میام!
این هایی رو هم گفتی درسته، ولی قابل حله! 😉
جالبه پریروز تلوزیون یه نظرسنجی پیامکی داشت که؛ به نظرتون تایید صلاحیتها طبق قانون باشه یا طبق مصلحت!
مصلحت، اگه واقعا “مصلحت” باشه؛ حتما تو قانون بهش اشاره شده!
مسعود؛
بله!
در سال جدید به روز نشد؛ مدل مادربزرگی شده.. قدیم!
بازم بگو. به به از این همه خبر تازه. استاد چند وقت پیش فرموده بودند:
دفاع از کشور که کار مهمی نیست، کلاغ و گرگ هم اینکار رو میکنن!!
وااااااااااااااااای، عجب تعبیری
😀
**********
هم با سید موافقم که اگه چیزی نگید از یه جهاتی بهتره، هم اینکه اگه یه چیزایی رو بگید خیلی از کسانی که بی خبرن و ظواهر رو نگاه میکنن با خبر میشن
نه اطلاعات سیاسی کافی دارم؛ نه عقل کامل دارم؛ فتنه هم که آخر پیچیدگیه! فقط یه راه داره که امیدوار باشم که راهی که انتخاب میکنم درسته؛ اینه که باید باتقوا باشم! “ومن یتق الله یجعل له مخرجا”؛ “یا ایها الذین امنوا ن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا”
«اگر شیطان به جنگ شما آمده، من خداوند، دستهایم را به سوی شما دراز کردهام… از رجب بهتر، چه ماهی؟… بگیرید!»
گریه و التماس و نذر و …
آدم غصه اش می گیره… آقا از هر طرف تو فشارند
چند روزه دارم به این فکر می کنم ختم صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) و سلامتی اقا و گذر از این پیچ تاریخی با سربلندی شروع کنیم
بسم الله ۱۴ هزار تا من می فرستم…
خصوصی
آقای قدیانی
ممنون از راهنمایی هاتون ولی کاش یه مقدار ادب رو رعایت می کردین! هر چند حرفاتون رو خیلی قبول ندارم اما از اینکه خیرخواه انقلاب هستین امیدوارم خدا هر دوی ما رو به آنچه مورد رضای خوشه رهنمون سازه. نمی دونم شما چرا تا کسی کوچکترین انتقادی به حرفاتون میکنه عصبی میشین و فکر می کنین طرف هیچ دین و ایمونی نداره، من اگه آقا رو بیشتر از شما دوست نداشته باشم مطمئن باشین کمتر دوسش ندارم امشب شاید اولین باری بود که از زمستان ۸۸ که دانشجوی ارشد بودم و با وبلاگتون آشنا شدم تا امروز که دوباره دانشجو شدم اینجا نظر گذاشتم ولی بد جوری دلمو شکستین… انتظار داشتم مثل یک خواهر باهام حرف می زدین اما شاید امشب آخرین باری بود که سر بزنم. منی که بعضی روزا شاید ده بیست بار اینجا سر می زدم. کاش همون ذهنیت قدیم رو از شما برا خودم باقی میذاشتم بگذریم هم اتاقیام همه خوابن منم برم بخوابم ببخشید اگه ناراحتتون کردم امیدوارم قلمتون در راه اسلام و انقلاب هر روز پر بارتر بشه انشاالله
سرکار اس اس؛
جواب حرف های آقای قدیانی را کاش می دادین. «عصبانی» جبهه های سیاسی اند که مانده اند با ۲ تا اصلح هم زمان چه کنند!!! بعید می دانم شخصی که اینقدر تمیز و فی البداهه روشن گری می کنه، عصبانی بوده باشه موقع نوشتن! اینم دیگه خیلی نخ نما شده! تا هر کی یه جواب از داداش حسین می شنوه، فوری می گه؛ از اول عمرم تا الان همیشه آن بودم، امشب اما شب آخر بود اومدم اینجا!!!
یا حق…
زنده باد “قانون”…
و حق به همان حرفی ختم می شود که قانون با آن شروع…
هم قانون، هم قدیانی!! و حق با همان حرفی شروع می شود که نام زیبای حسین با آن آغاز می شود…
.
.
.
سلام بر حسین*
اوه! اوه حسین قدیانی عجب قاط زده… بد جوری عصبانی هستی انگار… خیلی ندیده بودم اینجوری مستقیم و بی پرده به یکی تو قواره های آقای مصباح بپری… داداش یواش… به قول خودت مملکتو که به هلو نمیدن.. دیگه چرا اینقد شاکی هستی؟
سلام…
عالی بود داداش حسین
کامنتتاتون خودش یه پسته دیگه است!
تریبون فعّالتو عشق است قطعه جوووون!
برای داداش حسین!
http://uploadtak.com/images/y7743__.mp3
سلام؛
اگه فتنه این دو امروز برایمان خطرناکتر است پس دفع آن نیز ایمان قویتر می خواهد.
دیشب فکر می کردم که چقدر کلاس کارمان پیش خدا بالا رفته که هر روز امتحانهایمان از دیروزمان سخت تر می شود و خدا دارد در کوره کارزار مرد آهنین بیرون می فرستد برای روزهای بعد…
صلوات بفرست! بحث ما اون ۲ تا ملعون بودن. الان حواسمون باید به فتنه اکبر
باشه. علامه باشه برای بعد از انتخابات. بالاخره کسی که ۶۰ سال مشغول
المکاسب و لمعه باشه، از نظر سیاسی کامل نمیشه. در بین مراجع عالیقدر
از نظر سیاسی کسی به پای آیت الله نوری همدانی نمیرسه. بسیجی واقعی.
داداش عصبی شدنتو دوست دارم
جوشی شدنتو دوست دارم وقتی با بغض می خونم: جبهه جای بابااکبرا بود. بابااکبرا جون می دادن واسه ولی امر، بساط درست نمی کردن براش…
من در بیعت سیدعلی هستم، و لا غیر!…
بعضیا فکر می کنن بی ایمانی شاخ و دم داره… یه کوچولو ته دلت ناخوش باشه از حرف و حکم و رای حضرت ماه، فلاوبک لایؤمنون حتی یحکموک فی ما شجر بینهم ثم لم تجدوا فی قلوبهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما…
کجا هستند اونایی که تسلیم ولایت مطلقه ی عشق بودن بی چون و چرا؟..
تا برای ما یه عده خواص مردود دم از حکومت جمهور نزنن.
این شیخ رشیدالدین وطواط!!! ساکت فتنه که نبوده؟
اصلح هست دیگه؟
پس چون حضرت آقا گفته این نی ساندیس شما هم خیلی معروف شده، و شما هم می گید شیخ رشیدالدین وطواط اصلح هست، ما بهش رأی میدیم.
آمده ای به معرکه، با فِتَنِ نهانی
آخرتت شود فنا، منتظریِ ثانی!
آمده ای پُر ز غرور و عُجب و کینه توزی
زِ چهره ات، حبِّ وِلا، ندیده ام نشانی
هنوز، یادمان نرفته آن زمان ماضی!
شکست پشت مملکت، ز بار آن گرانی
فرشته ی نجات؟! یا کوسه ی رو به موتی؟!
ناز نکن، عشوه نیا، پیر ابرو کمانی!
ردِّ صلاحیت شوی، فتنه ی تازه داری؟
یا که، شعار می دهی؛ وای شده تبانی!
آخر خط رسیدی و رسید قصه پایان…
برو، به باغ پسته ات، تاجر یک قِرانی!
آفرین چشم انتظار… آفرین!
خیلی قشنگ گفتی… ای ولله!
آمده ای به معرکه، با فِتَنِ نهانی… آخرتت شود فنا، منتظریِ ثانی!
این روزا دو چیز فکرمو درگیر کرده:
۱- سو استفاده از اعتمادمون
۲- تبدیل ایران به سوریه ای دیگه
داداش من مخلص و چاکر آقای مصباحم ولی رأیتو درمورد سیاسی کاریهاش….
به خدا تو دلم بود همین حرفای تو ولی جرأت ابرازشو حتی به خودم نداشتم!!
به این میگن پیروی از عقل… کریم ترین مخلوق خدا…
مخلص روحانیت و سالها دود چراغ خوردنشون هم هستیم ولی تعصب بیجا باعث میشد که قدرت تحلیل و منطق و اظهار نظر نداشته باشم.
تا اینجا همه تو قبول دارم…
پاچه خواری نیستا… ارادته… 🙂
طلا!
ایران… سوریه؟
عمرا؛ مگر ما مرده ایم؟
شیر بچه های خامنه ای را دست کم نگیرید.
از پَسِ تمام دنیا بر می آییم!
آبیته!
آفرین چشم انتظار
آقای قدیانی
سلام! من اکثراً نوشته های شما رو می خوانم و به دلم می نشینه اما این دفعه راجع به آقای مصباح یه کم تند رفتی. خواهشاً همین جوری الکی و بدون سند چیزی نگید کی آقای استادی و حضرت آقا چنین گفتگویی باهم داشتند که فقط شما خبر داری؟؟؟؟!!!!
خدایا شکرت آخرش فهمیدیم داداش به کی رای میده.
زین پس برم برای رشید جون وطواطی تبلیغ کنم:)
……………………………………………………………..
می دونی تا اینجور نعره می زنی یاد کی می افتم؟
یاد همون که حاج سعید می گفت دربارش که اگه برگرده یکی از اون مشتهای بوکسوریشو می خوابونه پای گوشش میگه نامرد!…تو بودی و این وضع ایرانه؟…
احمد جان!…أینَ مثلُ احمد؟
أینَ مثلُ مالک؟….
حضرت امام خامنه ای :
هر کس در راه روشنگری فکر مردم تلاش بکند، از یک انحرافی جلوگیری کند، از سوء فهمی مانع شود، چون در مقابله با دشمن است، جهاد است.
هزاران بار اگر در راهت ای دوست
دهم جان و سرم را وه چه نیکوست
قمر از چهره ات گردیده روشن
دلم از عشق تو گردیده گلشن
به سینه کرده خانه عشق پاکت
هزاران چون من هستند سینه چاکت
حمایت می کنم مظلومی ات را
بنازم آن دل دریایی ات را
یه پیام “بی زرگانی” برم!
ساعت ۱:۵۳ بامداد
تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر
ماشالله حزب الله…
داداش حسینِ پر انرژیِ بسیجی ها، فــــــــــــدایی داری…
داداش حسین؛ این جمله ای که آقا فرمودند؛ هیچ کس برای من هاشمی نمی شه، تا اونجایی که من یادمه، آقا پای صندوق رای فرمودند؛ اسم هرکس از این صندوق در بیاد، برای من هاشمی نمی شه… البته به معنای نقض گفته هاتون نیست.
یه مطلب دیگه هم امروز از قول آیه الله استادی خوندم، که گفته بود؛ آقا تذکری به آقای مصباح در این خصوص ندادند. بازم این نافی حرف های درستی که زدید نیست البته. 🙂
قابل داداش حسین و بچه ها رو نداشت. برای اینکه فضا، از حالت امنیتی خارج بشه گفتم!!
ببخشید تصییح بشه فلاوربک…به خدا قسم مومن نیستن…
بچه های دانشگاه فم با آقای مصباح ملاقات داشتن و یکی از نویسندگان وبلاگ ما مهمترین سخنان آقای مصباح رو لیست کردن به طور مثال ایشان اظهار داشته اند که “اگر بر اثر تنبلی یا به هر دلیل دیگری در انتخابات شرکت نکنیم یا به کسی که صلاحیت ندارد رأی دهیم؛ کسی که در رفتار یا اعتقاداتش اشتباه دارد که نمیتواند در ریاست جمهوریش یا عملش تاثیرگذار باشد مسئول هستیم.”
و حال یک سوال؛ همانطور که من مسئول رای دادنم هستم، بقیه مسئول اظهار نظرشان هستند؟؟؟؟؟؟
دلم واقعاً شکست، به خاطر همین انتخابات امتحانارو انداختن تو ایام اعتکاف، از انتخابات به ما چی رسید ۴ سال پیش به خاطر احمدی نژاد خودمونو خفه کردیم، آخرشم شد اینکه دست اون مردکو بگیره بیاردش برا ثبت نام …
من اصلا پیام خانم یا آقای طلا رو ندیده بودم حسابی شوکه شدم.
ولی آقای قدیانی اگه آدرس میل دارن بهشون بگو بچه ها میگن همین الان هم از پس لبنان و فلسطین و سوریه بر میایم…
ولی حیف که به قول خودتون در بیعت ناخدای باخداییم و اطاعتش از نفس کشیدن برامون واجب تر.
زنده باد جلیلی که هیچ حاشیه ای نداره….
ای کاش تا آخر همین جور برامون پاک بمونه…
اصلا قالیباف کی هست؟ از کجا اومد که بخواد در برابر آیت الله رفسنجانی بایسته؟؟
این آقا اول انقلاب چی داشتند حالا چی دارند؟ شهرداری تهران یعنی چمدان چمدان زعفران سحرخیز برای مدیران شهرداری.. شهرداری تهران یعنی کیسه کیسه سکه تمام بهار برای شهرداری چی ها!! شهرداری تهران یعنی گوشت بره و چنجه و شیشلیگ و برگ توو برج میلاد و هتل شیان و هتل های سوپرلوکس مشهد… شهرداری تهران یعنی میلیارد میلیارد پول تو حساب های بانکی مدیران کل!! شهرداری تهران یعنی ثروت… قدرت… سلطنتی.. اشرافی گری.. شهرداری تهران یعنی بریز بپاش های شدید هر شب تو برج میلاد… شهرداری تهران یعنی مسافرت های یک ماهه مدیران و خانواده هاشون به خارج از کشور… این آقا از جیب باباش اینهمه بذل و بخشش می کنه؟؟؟!!! قالیباف خدا نکنه که رئیس جمهور بشه… خدا اون روز رو نیاره.. که اگر رئیس جمهور بشه ایران رو به تاراج میده… قالیباف یعنی اشرافی گری.. ریاکاری… درود بر هاشمی درود بر هاشمی درود بر هاشمی
خوش به حالت سید احمد. برو بخواب که صبح، برای زیارت آقا شاداب باشی اخوی.
.
موی بدبخت رِ بوگو! کِلِّه ی سحر، بایس وَخیزُم بُرُم مدرسه. آخه سوما، امتحان نهایی دِرَن. مایَم که حوزه یِم. بُرم بخوابُم… 🙁
واقعا تو کار این آدما من موندم… این بزرگوار که حامی هاشمی هست ببین چه جوری قالیباف رو می کوبونه… بعد تو ستاد قالیباف نمی دونین چه حمایتی از هاشمی میکنن…
آخه من چی رو باور کنم؟؟؟!!!!
داداش حسین
اولا سلام
ثانیا بالاخره معلوم کن رایت قالیبافه یا سعید جلیلی؟!
ثالثا کاش پایداری ها هم اندازه تو مصباح را واقعا، نه برای خودشان دوست داشتند. می فهمم تو را اخوی جوشی.
چشم انتظار راست میگه آقا سید احمد
برو بخواب که فردا چشمت به روی حضرت ماه روشن میشه. من که حسودیم شد… حلال کن.
این هاشمی چیه، تمام اتفاقاتی که زمان اکبر آقا افتاده، همه رو حواله داد
به قالیباف. عجب رویی دارن اینا. البته خوب، توی شهرداری هم کم بخور بخور
نیست. ضمن اینکه بعضی از مدیران قالیباف، ارادت ویژه ای به اکبر آقا دارن!
داستانی شده این قالیباف برای ما!
چقدر اوضاع رسانه های مجازی وخیم است!
در ۲۴ ساعت گذشته، رسانه های مثلا معتبر، چند خبری که به صورت ویژه کار کرده بودند را تکذیب کردند.
بچه ها باید هوشیار باشند در این شرایط؛
گاهی زود قضاوت کردن در مورد خبری، عواقب خوبی ندارد!
جای سلاله خالی، متناسب با متن حدیث انتخاب می کرد! گاهی واقعا احادیثش مناسب با حال و روزم بود!
حدیثی متناسب با متن ندارم، اما کتابی می خونم که این جملاتش را می گذارم هرچند بی نسبت؛
وقتی که امتحان پیش آید معلوم می شود مرد میدان کیست. انسان نباید خیلی به خودش اعتماد کند…
خدای متعال دائما خلق را امتحان می کند. از اول خلقت این سنت جاری بوده و حکمت عالم نیز بر همین است که ترقیات و تنزلات بر اساس امتحان باشد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه رو شود هر که در او غش باشد
یکی می گفت؛ هاشمی تو خونه ش خوابیده بود همین که فهمید جلیلی کاندید شد پاشد اومد.
درود برهاشمی!
شما برو متن “بی سیم پاستور، روی خط نیاوران” “و کامنتای بچه ها رو بخون تا از خواب غفلت بیدار بشی؛ (اگه واقعا خواب باشی و خودتو به خواب نزده باشی) اونوقته که درگیر ادب داداش حسین میشی که نخواست خیانت های هاشمی و آلش (لعنت الله علیهما) رو واست بشمره…
خیلی دلم می خواد زودتر یک خرداد برسه و ببینیم کی تایید شد و کی رد شد، اونوقت با حس حال بهتری میشه گپ زد!
سید احمد جان:
شما بنده خدا خیلی داری سعی میکنی یه جوری به آقای قدیانی بفهمونی که… ولی انگار چون مخالف جبهه پایداری هستن و احتمالا عاشق قالیباف، نمیخوان یه چیزهایی رو ببینن. اشارتون به تکذیب چند تا خبر امروز که احتمالا میشه به تکذیب نقل قول آیت الله استادی و همچنین تکذیب نظر شورای نگهبان و باز اشارتون به یک خرداد و تایید صلاحیت ها و حتی تذکرتون به آقای قدیانی برای اصلاح مطلبشون اشاره کرد که البته همشون ندیده گرفته شدن. حب و بغض که میگن همینه دیگه. کاش حب ما فقط در راه خدا باشه.
یه چیزی رو یادم رفت بگم اینکه، فرض کنید اینها نظرات حضرت آقا بود در مورد یکی، حالا هرکسی، اصلا در مورد همین آقای قدیانی، ایشون آسمون و زمین رو به هم نمی آوردن؟ دقت کنید:
امام خامنه ای: «از دهه ۱۳۳۰ تاکنون که او را می شناخته، همواره بر مدار حق بوده است»
بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا، رهبر معظم انقلاب تصریح کردند: این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. (رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی در تاریخ ۲۰/۱۱/۸۹)
اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیمالقدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مىکند.
خوشبختانه یکى از موفقیتهاى آقاى مصباح یزدى در قم این است که ایشان برخلاف خیلى از فضلاى ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است.
آیت الله مصباح یک فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمان شناس بصیر است. از همه این ها مهمتر جزء شخصیت های برجسته ای است که هیچگاه در تقدم نظام بر خود تردید نداشته و در این راه بدون لحاظ داشتن موقعیت علمی خود به دل خطر رفته و گاهی یک تنه با «خناسان مسلط» مصاف داده است.
بنده به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. ایشان در کشور و برای اسلام وزنهای هستند و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد.
خدا هممون رو هدایت کنه انشالله
سمیه؛
من فعلا ده هزارتا شروع کردم. تا دیشب هم پونصد و چهل و شیش تاشو فرستادم.
فعلا که دم آیت الله جنتی عزیز گرم… دلنوشت ۲ صفحه ای می خواد، بسم الله… و پیام داده که؛ «می خوام»!!
“و پیام داده که؛ «می خوام»!! ” قسمتی از دلنوشتهست؟ یا آقای جنتی پیام داده که مثلا حمایت کنید تا اینها رو رد صلاحیت کنیم؟
سلام. ممنون.
سلام
اول خدا عاقبتمونو ختم بخیر کنه انشالله
دوم اینکه من واقعا نمیدونم اینا که هی این رای ما به احمدی نژاد رو چوب میکنن و میکوبن تو سرمون چقدر نفهمن مگه نه اینکه به فرموده امام عزیز ملاک حال فعلیه افراده یا مگه طلحه و زبیر یادشون رفته و نشینیدن! خب ما اون موقع به تکلیف عمل کردیم و اون بود که رنگ عوض کرد!
سوم واقعا جاداره از داداش حسین به خاطر جواب کامنتا و نظرشون تشکر کنم چون هم بعضی وقتا لازم به جواب روشن و تند هست هم واقعا این جوابا خیلی چیزارو در باره جبهه پایداری روشن میکنه که خیلی مفیده و بصیرت بخش . منکه به نوبه خودم استفاده کردم. ممنونم از داداش حسین ضمنا ما غیر حضرت ماه رو هیچ کس دیگه تعصب الکی نداریم به قول داداش ما آقا داریم و احتیاجی به آقا بالا سر نداریم
ضمنا ماهم علامه رو دوست داریم ولی……
حیف که هلو سوخت….
حسین جان بازم ممنون
خیر ببینی یا علی
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
نمیدونم چرا هر دوره وضع بدتر و حساستر میشه. از دست موسوی در میریم میافتیم تو تله مشایی. قربان مصلحتت برم خدا جون. آخه مگه ما چه گناهی کردیم که هی باید آقا رو ناراحت ببینیم. ای خدا براتون نسازه که خون به دل آقا میکنید. حتما دوباره باید گریه اش رو دربیارید آخه نامردهای بی مروت. اون پست فطرت هایی که از هاشمی دفاع میکنند حتما کورند یا خودشان رو به نفهمی زده اند. هاشمی که از عهده اداره چند تا گرگ زاده خودش برنمیاد چه جوری میخواد از عهده این کشور بر بیاد.
شما هم آقای قدیانی زیاد حرص و جوش نخور که تازه اول کار و راهه. دنیا دیگه شده دنیای منیت های کاذب. تف به متاع و پست دنیا. میگن تا مردم آقا رو از خدا نخوان و از ته دل برا ظهورش دعا نکنن آقا نمیاد. کی میشه که مردم اینجوری بشن؟ وقتی که دیگه کارا و امورات از دست همه خارج بشه. جوری بشه که مردم به در درگاه خدا ضجه بزنن. حالا که فعلا عروسیه و جشنه.حالا مونده خون دل بخوریم از دست این مردمهای خودکامه و خودفرخته. ای خدا فقط آقا غصه نخوره حضرت ماه غصه نخوره بقیه چیزها قابل حله. خدا دودمان کسانی را بسوزان که غصه به دل رهبر می کنند.
حسین فدایی دبیرکل ایثارگران در گفتگو با هفته نامه مثلث رازها و رایزنی های انجام شده که منجر به رییس جمهور شدن احمدی نژاد در سال ۸۴ شد را توضیح داده است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید……
http://www.farhangnews.ir/content/35651
راستش یه جورای تایید حرفهای آقای قدیانی و از طرفی …….
من که هنگ کردم، شایدم مال بیخوابی نمیدونم!!!!!!!!!!!!
در انتخابات نه بی بی سی و نه طالبان نباید کاندیدا داشته باشند
اون ناشناس بعد نظر محصل من بودم نمی دونم چرا اسمم پاک شده و گرنه من شجاعت دارم و پشت ماسک ناشناس حرف نمیزنم.
به این جمله که توسط رامین جهانبگلو (جاسوس سیا)
در مصاحبه با بی بی سی بیان شد، خوب دقت کنید:
“فکر میکنم دو مساله از همه مهمتر است: نخست عدم شرکت گسترده
مردم در انتخابات و دوم درگیری جدی میان جناح ها که بی شک از مرحله “لفظی” عبور خواهد کرد.”!!
دوستان محترم؛
به دلیل نیاز مبرم به حفظ فریضه وحدت میان تمام نیروهای انقلاب، با صلاحدید حسین قدیانی همه کامنت های بحثی دیشب پاک شد. بدیهی است دوستانی که شاهد بحث بوده اند، به خوبی فهمیده اند فرق میان منیت و ولایت در چیست.
داعیه و دعوایی نیست الا صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (ص)
با این کار بزرگتان نشان دادید که در یک کلمه مردید همچون بابا اکبر شهیدتان، همچون او حتی از حق خود در خانه ی خود گذشتید.
و جزء آن عده که با نام ولایت نان می خورند نیستید. (البته بر ما مسلم بوده و هست)
این حرفم هم از اونجا میگم که حدود یکساعتی با بعضی از دوستان تلفنی نقد حرفها و کامنتهای دیشب بود و عده ایی معتقد بودند خدای نکرده شما هم از این آب گل آلود در حال ماهی گرفتن هستید و یا دوستانی که در کامنتها فکر کردند شما رای مردم را یه جورایی زیر سوال برده اید.
جدا عجب متن فوق العاده ای.
ممنون آقای قدیانی.
خوش به حال اونهایی که الان پای بیانات آقا نشستن.
🙁
چقدر شعر چشم انتظار خوب شده!!
کاش این کامنت رو هم منتشر کنین که بچه هایی که بحث دیشب رو خوندن این تکذیب رو هم ببینن:
http://sabernews.com/shownews.php?idnews=7296
ممنون
http://seyhe.ir/spacials/726-hashemi-rafsanjani-app-ipad.html
رد پای نسخه خاطرات و آثار هاشمی رفسنجانی در روزهای نزدیک به انتخابات!!!
آمده ای به معرکه، با فِتَنِ نهانی
آخرتت شود فنا، منتظریِ ثانی!
.
.
آخر خط رسیدی و رسید قصه پایان…
برو، به باغ پسته ات، تاجر یک قِرانی!
…
به کوری چشم کلاغ قصهء بی بی سی…
آفرین بر چشم انتظار… درود بر «قدیانی»!
چقدر بهت داده خلخالی دوم که اینا رو می نویسی و آینده کشورت و مردم رو می فروشی؟
خیلی از خدا دور شدی.
جای همگی خالی… به به… خوش به حال ما که چنین آقا و مقتدایی داریم…
اخبار ساعت ۱۴ را حتما گوش کنید!
ماشالله به این قلم
بهتره اول وجود جریان موهوم انحرافی رو اثبات بکنی بعد تهمت بزنی مشتی!!
البته اثباتش در کلام رهبری که با عنوانش دارید با نام اصولگرایی بازی می کنید نه با دلایل هم قبیله ای هات! (نگو که هم قبیله ای نداری که خدا میزنه تو سرت)
رهبر امروز ۲۵ اردیبهشت ۹۲ در مورد پیشرفت مادی و معنوی حرفایی زدند؛ شماها بگید امکان داره با وجود انحراف پیشرفت مادی و معنوی داشت که رهبری در کلامش به عنوان شاخص مطرح کرده؟؟؟
اگر حجت شرعی وجود داشته باشد؛ حتی چنانچه در آینده متوجه شود که انتخاب او غلط از آب درآمده، سرافراز است!
حضرت آقا
شاد آمدی…
هیی!… ما بی نصیبان 🙁
سلام داداش حسین. خوبی؟
لطفا وبلاگ ما را هم مشاهده نمائید و ما را از نظراتتان آگاه سازید.
http://www.iran.election2013.loxblog.com/
پیشنهاد میکنم حتما و به طور کامل صحبت های اخیر سید محمد خامنه ای رو بخونید.
از صحبت های این بزرگان برمیاد اوضاع خیلی حساس تر از این حرف هاست.
یا علی…
ما تلوزیونمون نیم ساعت مونده به اخبار خراب شد 🙁 حتی تلوزیون آنلاین هم نشون نمیده!
بی ربط:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/214935/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B2%D9%86%D8%AF1
اتفاقا شب هی به خودم میگفتم نخواب! فردا صبح میبینی همهی فونت درشتها پریده؛ ضرر میکنی!!!
” طلوع آفتاب برای ما تکراری نشده! آیتالله ما «حضرت ماه» است!
«ما منهای خدا» حریف آسانی هستیم برای خودنویس و روز آنلاین و بیبیسی. «ما منهای خدا» اما اصلا وجود خارجی نداریم! ”
عالی بود…!
دکتر محمدباقر قالیباف بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم طی میثاق نامه ای اظهار کرد: “این بار آمده ام به ایرانی افتخار کنم که در آن حرف زدن تمام شده باشد و همه با هم کار کنند.”
از داخل متن:
“ما از دوگانهای سخن میگوییم که یک طرف بر کار و قانون و کارآمدی و پیشرفت و حرافی کمتر و وحدت و عدالت و روحیات مردمی اما غیر پوپولیستی تاکید دارد، طرف دیگر بر ازدیاد دعواهای داخلی، تنش، تفرقه، خط و خطوط و حالگیری. و مردم مخیرند به «کار و کارایی» رای دهند یا «تنش و دعوا».”
سید حالا به چه مناسبتی رفتی بیت؟ نکنه گفتن هرکی بالای ۱۹۰ بیاد؟!
خوب منم واجد شرایط بودما!
سیدجان؛
زیارتت قبول. چه بوی عِطر خوبی میده، این قطعه ی مقدس…
اسلامی ایرانی؛
نگفته بودی!
دیدی که دیدار با آحاد مردم بود؛ منم جزئی از آحاد بودم! 🙂
بی ربط:
http://bimarefat.ir/Posts/284/%D9%BE%D8%B3%D8%B1%D8%AA+%D8%AF%D8%B1+%D9%BE%D9%8A+%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A+%D8%AA%D9%88+%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D9%87/
داداش حسین؛ اجرت با اربابمان مولا حسین “ع”.
متن را چند بار خواندم. عالی است. با اینکه به کامنتهای دیشب نرسیدم، ولی خود متن کاملا شارژم کرد.
مشایی تایید نمیشه/ هاشمی تایید میشه!
حالا ببین کی گفتم!
تمکین به رای شورای نگهبان برای ماها هم هست مراقب باشیم…………
ممنون آقای قدیانی. مگر اینکه شما راه رو برای ما روشن کنید.
ناشناس؛
نگران نباش. اینجا همه نظر شورای نگهبان را بی هیچ مشکلی، می پذیرند.
پیش بینی ات البته خیلی عجیب نبود!
استفاده کردیم.
عارف بالله حاج اسماعیل دولابی فرمودند که:
چشمت که اسیر دنیا شده
اگر از دنیا دست بردارد
آقا را می بیند
خلاصه نگو آقا غایب است
تو نمی بینی!
سلام،
امام هادی علیه السلام:
دنیا همانند بازاری است که عدّه ای در آن ـ برای آخرت ـ سود می برند و عدّه ای دیگر ضرر و خسارت متحمّل می شوند.
«من به این چهرههای نورانی شما غبطه میخورم.»
دلتنگ شهدام
سلامتی آقا
شادی روح اونا
و آمرزش ما
صلوات
بسمه تعالی
کاش آنچه را که امروز رهبری عزیز به گوش ما رساندند و خواهند رساند، ملاک انتخاب ما باشد نه آنچه ما دلمان می خواهد از کلام رهبری بشنویم…
بی ربط!
استقلال ۴ الشباب ۲
دیالوگ های ماندگار/ مختارنامه:
ابن زبیر: من ذاتاً عادت دارم حریفانم را گیج کنم، یکی را با فلسفه، یکی را با شرعیات، یکی را با حیله، یکی را با گردونه، تو با هیچ کدام گیج نشدی مختار. کسی که به شمشیر خدعه نشکند، به هیچ شمشیری نمیشکند، حکومت عراق عرب به شرط پیروزی بر یزید علیه العنه، مال تو.
خدایا! توفیق زیارت حضرت آقا رو به همه ی بچه های قطعه ی مقدس ۲۶ عطا بفرما… آمین.
مینو؛
من کامنت شما را تایید کردم، اما ایام انتخابات، ایام همین تاییدها و تکذیب هاست! لذا ما در این ایام، بسی بیشتر از قبل، اقتضائات حضرات علما را درک می کنیم. خلاصه اینکه؛ آنچه حسین قدیانی نوشت، درست بود.
گاهی که ساعاتی، چنین مباحثی در کامنتها به وجود می آید، بالطبع داداش حسین راحتتر و بی تکلفتر با ما حرف می زند… و تا از خبری کاملا مطمئن نباشد حتم کنید به ما نمی گوید.
کامنتها هم اگر پاک شد، به ۲ دلیل بود؛ یکی اینکه حسین قدیانی در مقابل اساتیدش، شاگردی مطیع است، ولو اینکه هنگام توصیه به حذف کامنتها، گفته باشند؛ حرفهایت البته حرف حساب بود و درست! دیگری اینکه نویسنده قطعه ۲۶ واقعا به فریضه وحدت، اعتقاد دارد.
باز هم صلوات!
جناب میم!
از کامنت های رد و بدل شده بین بنده و آقای قدیانی، تحت هیج شرایطی نمی توانید سوء استفاده کنید.
همه سخنان آقای قدیانی درست بود و بنده شکی در صحت حرف هایشان نداشتم.
در مورد انتشار و تکذیب ها هم اصلا منظورم چیزهایی که شما گفتید نبود؛ خبرهای دیگری مد نظرم بود!
اینجا هیچ کس عاشق هیچ کاندیدی نیست، چون ما سعی می کنیم عقل و بصیرت داشته باشیم و از تجاربمان استفاده کنیم.
یک جمله از همین متن حسین قدیانی را به تمام سایت ها و تحلیل گرهای جوگیر و بی بصیرتِ بعضی ها نمی دهم! ببین:
“ما یک فتنه و یک انحراف نداریم. یک «فتنه و انحراف» داریم. انحراف به همان حرفی ختم میشود که فتنه با آن شروع میشود. انحراف… فتنه… «انحرافتنه»! اگر فتنه، انحراف از حق است، انحراف نیز، فتنه انداختن در جبهه حق است. آبشخور فتنه و انحراف، یکی است.”
به به…
حراجه حراج
کامنت های بحثی دیشب دونه ای هزار
ارزونش کردیم مشتری شید
آقای قدیانی! قلم شما واقعا نعمتی است.
خصوصی؛
اما یه نکته چند وقتیه که آزارم میده و اونم اینه که کسی که از تکروی و منیت عده ای انتقاد می کند، چگونه است که خودش جواب کمترین انتقادی را در وبلاگش با کلمات و عبارات تند و البته با همکاری سیداحمد می دهد. اگر چه من از عملکرد پایداری راضی نیستم ولی هرگز ارادتم به علامه مصباح کم نمی شود و البته ما فقط مطیع نایب امام زمان هستیم. ولی حق بدهید به مخاطبان قطعه که تناقض در رفتار و نوشته ها ببینند و احتمال اشتباه بودن تحلیل هایتان در ذهن آنها تقویت شود.
ناشناس؛
تناقض؟ کجا؟ یکی از خوبی های اینجا، شفاف بودن و صداقت است.
اگر اینطوری است که شما می گوئید، والا ما هم ارادت زیاد محضر علامه مصباح داریم اما به هیچ وجه جبهه پایداری و فعالیت های کار خراب کنش را قبول نداریم.
انتخابات است، بچه بازی نیست. لج بازی بیچاره مان می کند.
چند دستگی یعنی رای آوردن هاشمی.
چرا تعارف می کنید با خودتان؟ می دانید رئیس جمهور شدن مجدد رفسنجانی یعنی چه؟
سیداحمد؛
ممنون که تایید کردید.
……………………………
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
و سلام نام خداست
الحق و النصاف شیر مادر حلالتون
خوشا خوشنود باد دل حضرت ماه با داشتن سربازانی همچون شما
تصمیم دارم از متن عمارگونه تان در وبلاگم با ذکر منبع استفاده کنم اما برخود واجب دونستم تو این ایام اجازه کتبی بگیرم ازتون.
اگر اجازه هست یه جوری خبر بدید!
التماس دعا… ما رو هم از دعای نیمه شبتون بی نصیب نذارید
سلام.
از دیشب که پای بحث نشسته بودم و در گیر اون کامنت ها… کاملا مطمئن بودم که پاک میشن آخرش و تا الان صبر کردم ببینم چی میشه.
اما خوب یه چیزایی دستگیرم شد که خیلی خوب بود!
مثلا من خیلی وقته نظرم با دکتر جلیلی بود اما تو این چند وقت مخصوصا این اواخر به شدت امر بهم مشتبه شده بود که نکنه اون یکی اصلح تر باشه! با توجه به حمایت عجیب و غریب اون بنده مخلص خدا… و داشتم به این سمت می رفتم که به اون یکی رای بدم…
اما دیشب چیزهای جالبی دستگیرم شد فقط می تونم بگم خیلی ممنون!
“چند دستگی یعنی رای آوردن هاشمی.”
*********
کاش آقایان …(خود سانسوری)
بلیت! (گفت و شنود)
گفت: حالا که آقای احمدینژاد نشان داده است در دولت او مشایی همه کاره است، اگر مثلا دوره دیگر نامزد شود آیا شورای نگهبان صلاحیت او را تایید میکند؟
گفتم: معلومه که نه! این چه سؤالیه؟!
گفت: خب! حالا که آقای هاشمی با اعلام همهکاره بودن خاتمی ثبت نام کرده است آیا شورای نگهبان حق دارد صلاحیت او را تایید کند؟
گفتم: مگر حضور چند ده میلیونی مردم در حماسه ۹ دی اعلام برائت از همین وطنفروشان نبود؟ شورای نگهبان چگونه میتواند خواست چندده میلیون از مردم را نادیده بگیرد؟!
گفت: شاید بعضیها هنوز باور ندارند که ۹ دی مراسم ختم فتنهگران بوده است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو برادرش مرده بود، مراسم ختمش شلوغ شده بود، جوگیر شد و برای شب هفت بلیت فروخت!
اتل متل یه بابا…
که اسمِ اون «اکبره»
نمره ی باندبازی هاش
از نامه هاش بیشتره!
اون که دلاربازی هاش
تو فتنه غوغا کرده
حالا گُلِ بازی هاس!
دقیقه ی نوده!!
اون که تو باغ پسته
تخمِ نفاق می کاره
احساس تکلیف داره!
صلاحیت نداره!!
بابام یادگاری از
سال هشتاد و اشکِ
از داغِ جامِ زهرش…
اشکش کنار مشکِ!
آهای آهای گوش کنین
سازِ دلِ ماها رو
حتی بی بی سی کرده
تبلیغاتِ بابا رو!
هیچ میدونی یعنی چی
پسته ها رو بیاری
یکی یکی باز کنی
تو دهنت بذاری؟!
درست جلوی نگات
یه خورده اونطرفتر
پیش چشم یتیمی
دامت برکاته تر؟!
آی پسته پسته پسته
قصه ی غصه بسته
هیچ تا حالا شنیدی؟
«تاجر ورشکسته»!؟
اتل متل توتوله
چشم تو چشم کوتوله
اگه پاهات نلرزید
ندادی رای قبوله!
رای ما قالیباف و جلیلی تا الان البته…
دیوونه داداشی!
قشنگ بود… ممنون.
سلام آقای سید احمد
معلومه که دیدار امروز حسابی شارژتان کرده که این قدر سرحالین.
خوش به حالتان.
امروز حتما وان یکاد که خواندی سید عزیز؟؟؟؟
فقط کدخدای آنهایی آمریکاست، که الله را در محاسباتشان راه نمیدهند.
انقلاب اسلامی اما همان انسان خداباور و عارفی است که شیطان برای به دام انداختنش با بزرگترین غل و زنجیر خود آمده.
بسیار زیبا، موفق باشید.
آیت الله کوهستانی می فرمودند:
«خدا کند فردای قیامت آدم محشور شویم!»
عرض شد مگر می شود که به صورت آدم محشور نشویم؟ فرمود:
«در قیامت برخی دُم دار و بعضی سم دار محشور می شوند.»
همت جهادی یعنی جلیلی جهادی/ قالیباف جهادی.
علامه! یه بار برامون رئیس جمهور پیدا کردی، واسه ۷ پشتمون بسه. دیگه بی خیال!
دیوونه داداشی خیلی شعر قشنگ بود
سید احمد خیلی حیف شد کامنتا حذف شدن!
آهای آهای گوش کنین
سازِ دلِ ماها رو
حتی بی بی سی کرده
تبلیغاتِ بابا رو!
آقایون ۴ ساله دارن “انحراف سازی” می کنند و سبد رای خودشون رو از مشایی و احمدی نژاد جدا کردن!
اصولگرا ها حتی بین خودشونم اختلاف دارن!
اگر قالیباف و جلیلی به نفع همدیگه کنار نکشن باید کنار وایسیم و متاسفانه شاهد پیروزی هاشمی باشیم!
اینقدر هم توهم نزنیم که هاشمی رای نمیاره!
در صورتی رای نمیاره که اصولگراها به وحدت برسن!
الانم نیاید به من برچسب بزنید!
من هم یک بسیجی هستم ولی خودمو گول نمی زنم!
با شقه شقه شدن رای اصولگراها و با احتمال تایید شدن مشایی، پیروزی هاشمی تقریبا قطعیه!
فقط می تونم تاسف بخورم!
ما در حق خودمون هم متحد نیستیم!
“اگر بعضیها پنهانی با شیطان میبندند، ما اما بیمی نداریم از این حرفها. ما آشکار و هویدا میگوییم که با خدا بستهایم.”
احسنت به داداش حسین بچه بسیجی ها و قلمش با اون مرکب مقدس.
امشب، شب لیلة الرغائب است.
زیاد سفارش شده که به فضل و رحمت خدا امیدوار باشیم که ناامیدی همچون شرک است.
اعمال این شب، خصوصا نمازی که سفارش زیادی به خواندنش شده را فراموش نکنید.
{کیفیت نماز امشب: http://www.jahannews.com/vdci3uazwt1ar52.cbct.html}
در کنار همه دعاها، دعا برای سلامتی حضرت آقا و سربلندی نظام و نابودی دشمنانمان فراموش نشود.
التماس دعا…
روزنامه کلیک جوان از نامه ای خبر داده که جمعی از روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم به آیت الله مصباح یزدی نوشته و چند سئوال درباره حمایت های گذشته وی از محمود احمدی نژاد مطرح کرده اند از جمله آن که در سال اول دولت فعلی گفت “یکی از دوستان … در حال أحیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، ولیعصر دارد برای احمدینژاد دعا میکنند”.
نویسندگان نامه با اشاره به آن گفته و حمایتهای دیگر آیت الله مصباح یزدی از رییس دولت فعلی پرسیده اند: دعای امام عصر برای احمدینژاد چه شد؟ ما با حسن ظن می گوییم گزارشی که به شما رسیده است خلاف واقع بوده، یا آن کسی که در خواب آن دوست اهوازی شما آمده امام عصر نبوده بلکه آقای مشایی بوده است و شما در این ماجرا تقصیری ندارید. اما جناب آقای مصباح میدانید کشاندن پای امام عصر به ماجرای احمدی نژاد چه هزینهای برای اسلام و تشیع و روحانیت و نظام و رهبری به بار آورد. آیا فتنهای که ایجاد شد و همهاش به پای چند نفر مفتون ثبت شد عندالله، منتخب منذور له شما در آن نقش نداشت؟ چرا سکوت کردید و سهم احمدینژاد را در فتنه نگفتید؟
به گزارش روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران: روحانیون و طلاب قم از مصباح یزدی پرسیدهاند آیا امام عصر نمیدانست که باند انحرافی فراماسونر و جاسوس و خطرشان برای اسلام بدتر از صهیونیست است؟ چطور حضرتعالی بعداً متوجه شدید ولی امام عصر هنوز نعوذ بالله متوجه نشدهاند؟ چرا دوباره حضرت به خواب آن اهوازی نمیآید و بفرماید که العیاذبالله اشتباه شده است؟
یک رویا:
هاشمی به انتخابات آمده است برای شرکت در بازی خداحافظی از میادین سیاسی!
هاشمی به انتخابات آمده است تا رای طرفداران مشایی را جذب کند!
هاشمی به انتخابات آمده است تا انشالله بعد از شکست در انتخابات امسال بدون کمترین حاشیه ای به رئیس جمهور منتخب تبریک بگوید و تمام بیگانگان را ناامید و سرافکنده کند!
هاشمی به انتخابات آمده است به عنوان آخرین فرصت برای جبران تمام کوتاهی ها!
هاشمی به انتخابات آمده است تا شاید برای آخرین حضورش در ذهن مردم همان هاشمی اول انقلاب باشد!
ای کاش …………..
این ها رو با اشک نوشتم ……….
آب ما با فتنه و انحراف توی یه جوی نمی ره
…
سلام. این عکسو از دست ندین:
عکسی متفاوت از نتانیاهو در میان گلهای بهاری!!
http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Beauty148.jpg
“سید احمد”:
شما از طرف آقای قدیانی پاسخ کامنتها رو می دید؟
با خود مرا تا اوج بر
دوست گرام:
آیا در پیشگاه باریتعالی پاسخ این حیوان زبان بسته را بخاطر این تشبیه میتوانی بدهی؟
نتانیاهو با هیچ موجودی جز خود ملعونش قابل قیاس نیست. با پوزش.
واقعا به نکته ی ظریفی اشاره کردید پیرمرد… من خودم بسیاراز این دامت برکاته پوزش می خوام…
به جون خودم نه… به جون … خیلی عذاب وجدان گرفتم. 🙁
خدایا مرا ببخش! 🙂
“با خود مرا تا اوج ببر”
در ناراحتی بسی شادمان کردی!
امیدوارم صحبتهای دیروز آقا را خوب گوش کرده باشین همگی!
از درون صحبتهای آقا کاملا احساس می شد که ایشان می خواهند در دایره ی اصول گرایی به رای هم احترام بگذاریم و دیگری را متهم به نادانی و دشمن تر از دشمن واقعی نکنیم. حالا گیرم دو تا تند رو در هر طرف باشند آیا نباید خود نگهدار باشیم؟
حی علی الصلاه
شب آرزوهاست…
تو را آرزو می کنم
اللهم عجل لولیک الفرج…
با سلام و با تشکر از متن خیلی خوبتون
می خواستم بدونم میتونم از این متنتون برای نشریه توی فضای دانشگامون و بدون اسم شما(!!!!!!) استفاده کنم؟
می بینی داش حسین؟؟؟
هم بی بی سی و هم یه سری مومن و حزب اللهی (که البته نیستن!) همصدا دارن قالیباف رو نامردی می زنن…
اگه دیروز به خاطر انقلاب، قالیباف رو نقد می کردی، حالا باید به خاطر همین انقلاب، از قالیباف دفاع کنی. مگه خودت نمی گفتی آدم انقلاب هستی؟… نه تلویحا، بلکه تصریحا داش حسین…
انقلاب به قلم تو نیاز دارد اخوی…
“نه فتنه و نه انحراف، هیچکدام سلیقه سیاسی انقلاب نیستند و قطعا شامل «همه سلایق سیاسی» نمیشوند”
الهی؛
تو را دارم چه کم دارم، چه غم دارم…
اَللّهُمَ عَجِل لِوَلیِکَ الفَرَج وَ احفَظ اِمامَناالخامِنِهای بِحَقِّ زِینَبِ الکُبری(س)
داداش شما به قالیباف رای میدی؟؟؟؟؟
(آیکن من که دارم زیر چشمی و مشکوک نگات می کنم) :دی
رهای محترم:
گذشته رو نمیشه به این صورت در موردش قضاوت کرد. شما فرض کن اگه اون دوره احمدی نژاد نبود و آقای هاشمی و کروبی میرفتن دور دوم، شاید الان از انقلاب چیزی نمونده بود و دست خدا و امام عصر به این شکل باعث پایداری این انقلاب شده. دو تا بحث اینجا وجود داره. اگه بگیم احمدی نژاد از اول همین بوده، من حق رو به شما میدم و آیت الله مصباح اشتباه بزرگی کرده. ولی ما اعتقاد داریم آقای احمدی نژاد متاسفانه تغییر کرده. قبول دارید این رو؟
اون چیزی که من احساس کردم اینه که بقیه اعضای پایداری دوست دارن آقای لنکرانی بمونه، ولی خود ایشون منتظره صلاحیتش تایید بشه و بعد کنار میرن تا هم پاسخی به دهن کجی ها و بداخلاقی های بعضی متاسفانه دوستان داده باشن و هم اینکه رقابتی بین چهره های انقلابی اتفاق نیفته، از سخنانشون من این برداشت رو کردم، چون بدون استثنا تاکید موکد کردن که رقابتی بین نیروهای انقلاب اتفاق نمیفته و البته انتظاری هم جر این نیست.
خود آیت الله مصباح سخنی به این مضمون دارن که اگر کار درستی در مقابل مصلحت بزرگتری باشه، باید این کار درست فدای مصلحت بزرگتر بشه و با حضور آقای هاشمی این مصلحت بزرگتر اتفاق افتاده.
من قول میدم آقای لنکرانی و زاکانی برن کنار، یکی تو این سایت قول بده آقای قالیباف هم به نفع آقای جلیلی کنار بره تا امیدوار بشیم 🙂
نه نقطه؛
فعلا زوده… شب انتخابات همه اعتراف می کنیم که به کی رای میدیم! نامرده هر کی اعتراف نکنه! 🙂
میم؛
دکتر جلیلی به نفع قالیباف میره کنار! 🙂
دکتر لنکرانی البته فعلا باید تایید بشه، بعد ببینیم چی می شه!
درباره علامه هم، چه احمدی نژاد تغییر کرده باشه، چه نه، باید قبول کنیم زمانی که علامه از دکتر تعریف می کرد، زیادی تند بود و غلیظ! من کاری با کامنت شما ندارم، سال ۸۴ دور اول رو دارم می گم. (همون بحث اون شبی) آن ایام بی خود و بی دلیل پای امام زمان و آسمان و مقدسات رو وسط کشیدند که چی؟! بله که اون دست فرمون غلط بود و نادرست. اون ایام اگه آقا و امت حزب الله بالغ و عاقل، از کارهای خوب دولت دفاع می کردند، دیگه پای معصوم رو وسط نمی کشیدند! مع الاسف هنوز هم علامه با همون دست فرمون سیاست ورزی می کنه و می فرمایند؛ در زمین و زیر آسمان اصلح تر از لنکرانی نیست!!! خب، مگه شماها نمی گین علامه آخر بصیرته؟! و مگه پای آقا رو هم وسط نمی کشین که علامه مورد تاییده؟! پس چرا نظرتون با نظر علامه فرق داره؟! یه اخلاق غلط علامه اینه که وقتی با یکی خوبه، دیگه همه رو می رونه!! این یعنی سیاست ورزی غلط. وقتی خیال کنیم احمدی نژاد آخر خوبهاست و از طرف معصوم اومده و…، و همه رو برونیم، این می شه افراط! افراط هم بی تفریط نمی شه! و فرداش احمدی نژاد می شه یهودی و فرماسون و چی و چی!! حالا نکنه قراره یه روز لنکرانی، تنها اصلح زمین و آسمان باشه، فردا صهیونیست و کافر و بت پرست؟! این رویه غلطه! این رویه فرق داره با اون رویه که عقلانی از احمدی نژاد دفاع می کنه و عقلانی انتقاد. این رویه علامه، اصولگرایانه نیست، لجوجانه و حب و بغضیه! و طنز روزگار اینه که؛ عوض اینکه علامه دلسوز ما باشه و ما رو نصیحت کنه، ما باید دلسوزانه نگران دست فرمون علامه باشیم!!
میم؛
توی اوج ۲ ی خرداد، یه بار حسین شریعت توی کیهان، یه بارم حداد توی اطلاعات، خیلی محترمانه خطاب به علامه نوشتن که؛ «سخنان شما چند وقته خیلی ناجور شده و قابل سوء استفاده برای اصلاح طلبان». مع الاسف الانم علامه داره بد می رونه. اوج علامه، اونجاییه که در حاشیه سیاست، میاد و پاسخ شبهات عقیدتی رو می ده و نقش شهید مطهری رو ایفا می کنه. هر وقت علامه زیادی ورود می کنه توی سیاست، و نه سیاست، بلکه جبهه بندی ها و دار و دسته ها، می شه همین که شما، آری! خود تو می فهمی الان باید به جای لنکرانی بری سراغ یکی دیگه، اما علامه فرمایش می فرماین که در زمین و زیر آسمون، فلان!!
میم؛
جبهه پایداری سرشار است از تناقض! اگه توی زمین و زیر آسمون حتی با وجود آمدن جلیلی، طبق نظر علامه، هیچ کی از لنکرانی بهتر نیست، یعنی چی اون وقت لنکرانی به نفع یکی دیگه بره کنار؟! این اصلحه اون وقت؟! اصلحه یا بازیچه؟! ظاهرا حضرت علامه و پایداری چی ها، یا معنای اصلح رو نمی دونن، یا معنای زمین رو یا هم آسمان رو!!! خودشونم نمی فهمن چی کار دارن می کنن به خدا!! پایداری بی جبهه ترین جبهه ممکنه!! و مثل بچه دبستانی ها سیاست رو تحلیل می کنه!
میم؛
تو مگه سخنگوی علامه هستی که می گی؛ «…….و با حضور آقای هاشمی این مصلحت بزرگتر اتفاق افتاده»؟! الساعه؛ هم هاشمی اومده و هم جلیلی، (مصلحت بزرگتر اتفاق افتاده، خیلی وقته!!) اون وقت باز علامه می گه (یعنی تا الان!) ما از لنکرانی ذره ای عقب نمی کشیم!! البته که ان شاء الله جناب مصباح به اون فرمایش متین چند وقت پیش شون واقعا عمل کنن و موجبات وحدت اصول گرایان رو در برابر غولی به نام هاشمی فراهم کنن، نه اینکه اون فرمایش رو با فرمایش های دیگه نقض کنن! طرفه حکایت اینجاست؛ اگه فردا علامه اومد و گفت؛ «لنکرانی باید به نفع یکی دیگه بره کنار»، آیا سایت هایی مثل الف و… برنمی دارن توی صفحه اصلی شون از علامه بپرسن؛ «چرا این همه متناقض سخن می گویید؟!… یه روز می گین اگه اصلح تر از لنکرانی پیدا کردین برین سمتش، فرداش می گین ما از لنکرانی ذره ای عقب نمی کشیم، پس فرداش باز یه چیز دیگه می گین؟؟!!» علی ای حال، ما کاری با دیگران نداریم و ما هم دوست داریم علامه به زودی این فرمون رو درست برونه، یا بده دست اهلش… و این همه باعث بحث های کشدار، حتی میان خود پایداری چی ها نشه… علامه با این دست فرمون، در وهله اول دارن به شان بالا و وجاهت والای خودشون لطمه می زنن. ان شاء الله که واقعا ملتفت «مصلحت بزرگتر» بشوند و دست بردارند از این رفتار متاسفانه لجوجانه. شما هم بی خود بحث نکن با ما! اول فکر کن، بعد سیاست ورزی!!
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه ی توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
کاش درحافظه ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا؟ عبد گنه کار کجا
اللهم عجل لولیک الفرج
حسن جواب سیداحمد به میم اینه که دیگه پاک نمی شه فردا!!!!!!!
🙂
ای ول داش حسین ناقلا!!
این الآن بی نام هم خوب برداشتی کرده ها! حضرت آقا چند دفعه تاکید کردند با جملات متفاوت که هر کس به حجت شرعی رسید و رای داد ماجور است و عیبی بر او نیست؛ باشد که جلو تر از ولایت قدم نزنیم بلکه قلم نزنیم آنهم در قطعه ای از بهشت!
ولی سیداحمد!
من میدونم داداش به کی رای میده.
رای ما حاج آقا دامت برکاته رشید الدین وطواط
جناب میم من هم میگم فقط جلیلی!
ادامه ی بالا
اما این را قبول ندارم که شما و سید احمد هر جور دوست دارین در مورد علامه نظر میدین این را گذر زمان ثابت خواهد کرد!
۱۲۰ سال بعد…
درباره حجت شرعی هم که حضرت آقا فرمودن، باید بگم؛
منظور جمله رهبر «حجت شرعی» است، نه «لجبازی». من که فکر نمی کنم نام این مسخره بازی جبهه پایداری، «حجت شرعی» باشه! به «حجت زادمحمود» بازیکن لیگ برتر نزدیک تره! 🙂
بی ربط:
http://upload.tehran98.com/img1/i25h02iwi1apetwn3m7l.jpg
اومدم شارژ سیم کارت از سایت همراه اول بخرم، اونقدر کد امنیتیشون سخت بود، مادر و خواهرم رو صدا کردم اومدن، سه نفری رمز گشاییش کردیم!!!
نمی دونم؛ این پارادوکسِ!! 🙁 هر حرفی رو نگفتن، و ملاحظه ی بعضی چیزها رو کردن. و یا هر حرفی رو گفتن، و ملاحظه ی بعضی چیزها رو نکردن. الان جزو بی بصیرتی منه، یا تلاش در جهت حفظ وحدت؟! یکی کمکم کنه!!
ادبیاتی که فی نفسه، شاید مشکلی نداشته باشه. لکن وقتی برای تأیید کسی، یا رد شخص دیگه ای، مطرح می شه، نشون می ده برخی دنبال چی هستند.
مثلا؛
– الان تنها چیزی که می تونه، مردم ما رو آروم کنه، رسیدگی به وضع معیشته. پس باید یکی بیاد مثل… که نبض بازار تو دستشه! 🙁
– وضع سیاست خارجی ما افتضاحه. و تنها کسی که می تونه، ارتباط ما رو با اروپا و آمریکا، بخصوص کشورهای عربی، و به ویژه عربستان، سرو سامان بده، کسی نیست جز… 🙁
– چقدر سهمیه ی حج می ره بالا! و با زوار ما دیگه خوب برخورد می کنند. شاید هم در آینده ای نزدیک، انقلاب های منطقه، به خوبی و خوشی تموم بشه! و حتی عربستان، اقدام به ساخت ضریح، برای قبور ائمه ی مظلوم بقیع بکنه! پس به سن و سال ایشون نگاه نکنین حتما می تونه… 🙂
– ببینید! خداییش هم تو نیروی انتظامی خوب کار کرده، هم تو شهرداری. رزمنده و فرمانده هم که بوده. با هاشمی هم که حسابی کله شده. پس… 🙂 (بماند که میلیون ها تومن تو این چهارسالِ گذشته، خرج تبلیغاتش کرده).
– این بنده ی خدا دبیر شورا، آدم جدی و یک کلامیه! تو یک جلسه، پای مصنوعیش رو در آورده گذاشته رو میز! و به طرف خارجی گفته؛ من این پامو تو جنگ از دست دادم. حاضرم پای دیگه ام رو هم… مملکت نیاز به آرامش داره! جوون هم که هست. هنوز جاداره! ایشالا دور بعد. آدم خوبی هم که هست!!!
و… 🙁
حسین خان، خداوکیلی سید احمد “حجت زاد محمود” می شناسه؟؟
نکن اینکارا رو!
قالَ الاْمامُ علی -علیه السلام-: اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.
«وسائل الشّیعة، ج ۲۵، ص ۴۳۴، ح ۳۲۲۹۲»
امام علی -علیه السلام- فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتی بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بی أساس است گر چه افراد بسیاری از آن حمایت کنند.
اسلامی ایرانی؛
🙂 🙂 🙂
دارم می ترکم از خنده!
اصلا اسمشو هم تا حالا نشنیده بودم! 🙂
فـــــــــــــدایی داری داداش حسین…
سید جان؛
باور میکنی که یکی از مشغلات همیشه ی فکریم (البته نه به اندازه ی شما) قطعه و داداش حسین و…؟! چه سر کار، چه تو خونه، چه تو جامعه. هر چی هم تلاش می کنم، به دید انتقادی به قضیه نگاه کنم، می بینم، آخه بینی و بین الله، کجا از اینجا بهتر و مقدس تر، می تونه نیازهای آدم رو، چه به لحاظ معنوی، چه به جهت فکری، برآورده کنه. الان که به گذشتم (بعد از فتنه ی ۸۸) نگاه می کنم، می بینم خیلی فرق کردم! خیلی فهمیده تر شدم 🙂 البته؛ به برکت داداش حسین و بچه های با صفای اینجا. هر چند که، کوچک ترین عضو این مجموعه ی دوست داشتنی هستم، ولی چون از خیلی اتفاقاتی که پیرامون مون می افته، به دقتی که برخی خبر دارند ( می دونی که چی می گم) و من کمتر می دونم، این حالت رو در آدم ایجاد می کنه. اما؛ وقتی نگاهی به سِیر نوشته ها و تفکرات داداش حسین، می کنم، می بینم الحق والانصاف، همیشه چشمش، و هدفش، یک نقطه بوده “ولایت” و بس. برخی مواقع، تصویر سازی می کنم که الان، حضرت آقا دارند مطالب داداش رو می خونن! و چه لذتی هم می برند. بعد می بینم؛ سید احمد، پیام بی زرگانی می ره و میگه؛ افراد حاضر … نفر. ولی این دفعه، به جای فدایی، (آقا داری، سرور داری، داداش حسین بسیجی ها) چون رهبرت داره متنت رو می خونه. یا داره کتابهاتو تورق می کنه…
چقدر حرف زدم. خودمم نفهمیدم چی گفتم! ولی حرف شما رو خوب فهمیدم…
چه شبیه این لیله الرغائب. التماس دعا…
سلام
واقعا متاسف شدم واقعا… ادبیات سیداحمد شرم آوره………….
این حجت زاد محمود هم حکایتی شده برای خودش! حجت که توش داره. محمود هم که داره. مشایی هم که در قسمت حجتش مستتره!! 🙂
علما اگر اشتباهاتی هم دارن می شه گفت از هوای نفس شون نیست! در آخرت هم نزد خدا حجت دارند؛ کاش ما هم حرفامون از هوای نفس و بغض و کینه نباشه … که البته حذف کامنت بنده خلافش ثابت می کنه!!!! خودتون زیادی جدی گرفتید خیلی….
… (سه نقطه) محترم؛
ادبیات سید احمد، که بیسته. تازه ریاضی و ورزش و بقیه ی درس هاش هم کم از ادبیات نمیاره. شما از چی شرمت اومده؟!!!
این “داداش حسین ناقلا” یک دنیا حرف داره.
امشب بیشتر بهش پی بردم.
*****
فدایی داری داداش حسین ناقلا..
… (سه نقطه) محترم؛
هیچ کس، برای اشتباهاتش نمی تونه نزد خدا حجت داشته باشه! مگر اینکه خداوند، حکم یا دستوری رو، به بنده هاش اعلام نکرده باشه. که بهش میگن “حکم عقاب بلا بیان” هر چند که جای این مثال، بیشتر در امور دینیه. ولی؛ قضاوت و نظر یک عالم دینی، که خدا بهش علم و استعداد هم داده، خیلی در تصمیم گیری و تصمیم سازی جامعه، مؤثره. مگه نداشتیم علمایی که، فضاحت به بار آوردند! برخی در عالم برزخند، و برخی دیگه، به برکت همین انقلاب مظلوم، راست راست راه میرن و دارند فتاوای صد من یک غاز صادر می کنند! البته؛ اونها که معلوم الحالند. اما بزرگانی که فوجی از مردم، امید به رأی و نظر اونها دارند، نباید طوری سخن بگن، که موجب سوء استفاده و یا حتی وهن اونها بشه…
کلا؛ من معتقدم، بصیرت سیاسی، شاید زیاد به عالم و مجتهد بودن، مربوط نشه. دلیل منطقی هم برای حرفم دارم…
دوست عزیز اگر بقیه کامنت رو منتشر می کردند حتما شما متوجه می شدید که بنده از چی شرمم اومده ولی متأسفانه سید احمد شما را محرم ندونستند!!!!!!
در ضمن؛ یک جمله ی حکیمانه! از خودم بگم. امروز بعد از کلی فکر کردن، کشفش کردم!! 🙂
رو گرداندن مردم از احمدی نژاد، به معنای رو آوردن مردم به هاشمی نیست!! جهت اطلاع کسانی که دنبال منجی می گردند تو جامعه!!
موضوع بحث ما، اصلا محرم یا نا محرم بودن نیست. موضوع؛ روشن کردن راهه. و برای ما صداقت داداش حسین و سید احمد، صدها بار ثابت شده…
آقای حسین آقا، جدیدا روزنامه ای شدی ها!
یعنی تا برای روزنامه مطلب ننویسی، اینجا هیچ خبری نیست!
یادش بخیر! یک زمانی میرفتی آب بخوری برگردی، ۴ تا متن خفن کار شده بود!
الان انگار نه انگار! تنبل شدی ناجور! پاشم برم شاه عبدالعظیم.
اینجا چیزی کاسب نیستیم امشب!
اسلامی ایرانی؛
خوب هر وقت خسته می شی، یه حالی به خودت می دی و میری حرم یا هیئت. من بی لیاقت رو بگو، که حرم امام رضا (ع) کنارمه و تو خونه، الکی برا خودم وول می زنم! حالا که اینطوری شد، حداقل برم رو پشت بوم از طرف داداش حسین و بقیه، یه سلام به آقا بدم. ایشالا بپذیرند…
گزینه های اصلی ما جلیلی و قالیبافن. ولی راستش اگه قالیباف به نفع جلیلی بکشه کنار بهتره. البته اگرم نکشه احتمال رفتن انتخابات به دور دوم خیلی زیاده و بازم در نهایت احتمال رییس جمهور شدن یکی از این دو نفر.
البته اینکه جلیلی هم برای قالیباف بکشه کنار خوبه ولی به خاطر اطرافیان قالیباف که متاسفانه شاید سخت بشه کنترلشون کرد، احتمال ضعف در حرکت به سمت اهداف انقلاب مانند عدالت و مقاومت در برابر سلطه و مهم تر ازهمه پایه ریزی تمدن بزرگ اسلامی پس از بیداری اسلامی، زیاده.
در ضمن اگر چه من هم از پایداری راضی نیستم ولی بیاییم حرمت علامه بزرگوار را نگه داریم و کوچکترین حرفی بر خلاف تکریم ایشان نزنیم. مطمئناً ایشان مانند امثال ما به فکر منافع شخصی و حزبی نیستند و حجت شرعی دارند و در نهایت هم به فرموده خودشون مصلحت را در نظر می گیرند. اینم که لنکرانی باشه و تبلیغ گفتمان انقلاب بکنه خیلی برای ما خوبه.
یادمون نره موقعی که اکثر ما مشغول توپ بازی تو کوچه بودیم، علامه مصباح جزو معدود نفراتی بودند که در مقابل اصلاح طلبان ایستادگی کردند و با حمایت ایشون دولت رو از دست آنها خارج کردیم و غیر از این ۲ سال آخر، انصافاً دولت هم در زمینه اهداف انقلاب خوب و موثر عمل کرد. مطمئناً حضرت آقا از کوچکترین بی احترامی به حضرت علامه مصباح راضی نخواهند بود.
ناشناس بزرگوار؛
بی تعارف عرض می کنم که احتمال رای آوردن قالیباف بالاتر از جلیلی است.
ضمنا اینجا ما هم نفع شخصی و حزبی نمی بریم از رای آوردن کسی.
این وسط ما فقط و فقط نگران نظام اسلامی هستیم.
به شخصه این را هم عرض کنم که واقعا واقعا واقعا ناراحتم از اینکه کاندید اصلح در زمین و آسمان که علامه مصباح معرفی کردند، رد صلاحیت شود.
ای کاش و ای کاش علامه مصباح این چنین وارد مصادیق نمی شدند…
جناب ناشناس عزیز!!
فعلا که باید بعضی افراد احمق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران رو کنترل کرد که نرن مشروح یه مکالمه خصوصی با قالیباف رو بدن بی بی سی … و حال باید گفتش که اگر مومن و حزب اللهی هستید پس چرا جاسوسی می کنید برای بی بی سی…؟!
اینا رو باید گرفت، یه بار برای همیشه آدمشون کرد … تکلیف ما که هم با فتنه معلومه، هم با انحراف، تکلیف ما باید با اون عده ای مشخص بشه که با یه من ریش، رسما موجبات خوشحالی دشمن رو فراهم می کنن. تکلیف ما باید با امثال دکتر الهام معلوم بشه که اگه احمدی نژاد توی گوش ۳۰۰ هزار شهید هم بزنه، باز یه سفسطه براش می تراشه! تکلیف ما باید با یه عده روشن بشه که ولی فقیه شون کیه…؟! آقا یا علمایی که اتفاقا متاثر از هوای نفس و منم منم، این بساط رو واسه ما درست کردن …؟! به پیر به پیغمبر دور و بری های قالیباف شرف دارن به اون عوضی هایی که خوراک می دن به بی بی سی! اسم شونم گذاشتن حزب اللهی! اینا مار در آستین هایی هستن که هم از فتنه خطرناکترن، هم از انحراف! اینان که دارن گمراه می کنن اذهان رو، چرا که اسم حزب اللهی و بسیج رو یدک می کشن! تکلیف ما باید با اینا معلوم شه!
بعدشم؛ احترام علامه مصباح تا اونجایی واجبه که احترام خود انقلاب خدشه دار نشه! وقتی خود علامه حرمت خودشو رعایت نمی کنه و هی حرف اشتباه می زنه و هی اصرار می کنه توی اشتباش، این دیگه حجت شرعی نیست! به قول آقای قدیانی، حجت زاد محموده!
سین؛
کمی حالا ملایم تر…
سید احمد عزیز؛
۱٫منم قبول دارم فعلاً رای قالیباف بالاتره ولی هنوز زوده و مناظره ها خیلی چیزا رو تغییر میده.
۲٫ من تا حالا به همین علت و در صورت حضور جلیلی و قالیباف، میخواستم برای رفع شر اکبر به قالیباف رای بدم، ولی صحبت های جدید حضرت اقا در مورد حجت داشتن، نظرمو عوض کرد و به همون علتی که گفتم ( اطرافیان زیاد قالیباف که مطمئنا همشون فیلتر نشده اند و قطعا مدیران قالیباف در دولتش خواهند بود) و به خاطر تجربه سه دولت هاشمی و خاتمی و احمدی نزاد که نشون دادند، اطرفیان رییس جمهور بسیار مهم هستند، قطعاً به جلیلی رای می دهم. مگر اینکه در آینده بفهمم که دفع شر اکبر توسط رای به قالیباف، حجت شرعی میاره.
۳٫ بازم میگم منم دوست دارم فقط یکی از بین این دو نفر بیاد. به همین دلیل معتقدم به جای دعوا و اختلاف، باید مطالبه عمومی برای ائتلاف نیروهای انقلاب ایجاد کنیم و قطعا چون مقابل جلیلی و قالیباف، لنکرانی رای قابل توجهی نداره، تکروی پایداری ( اگر ادامه یابد) هم مشکلی ایجاد نمیکنه.
جناب سین؛
۱٫ من چیزی ننوشتم که عصبانیت تو رو برانگیخته، مگر اینکه طرفدار قالیباف ( اونم شخص قالیباف و نه به عنوان نماینده گفتمان انقلاب) باشی.
۲٫ این که همه بسیجی ها، بصیرتشون در حد بیست مثل شما نیست، بحثی نیست و در اینکه هم برخی جاها منافق و یا احمق وجود داره، هم. در ضمن بی بی سی در مناسبات ملت حزب اللهی ایران جایگاهی نداره.
۳٫ بعدشم حجت شرعی علامه مصباح قرار نیست با حجت شرعی من و تو یکی باشه ( که واسه منم فعلا نیست). کاری نکنید که دیگه همه علما تو مواقع خطر بکشن کنار و در صحنه حضور نداشته باشن. اونوقت خود ما باید بریم منت کشی علما که تو رو خدا اظهار نظر کنید. چون که دشمن با همه توان و نیروها و جنگ روانیش وارد میدون میشه. حزب الله به امثال علامه مصباح هم مدیونه و هم نیاز داره. کاری نکنیم که علامه هم مثل خیلی های دیگه، وقتی تازه کار از کار گذشت، بیاد یه بیانیه بده و سخنرانی کلی کنه.
فلا تفشلو… یا همان ناشناس!
(دوستان لطفا کنند و یک اسم مشخص برای خود انتخاب کنند؛ هر اسمی باشد مهم نیست ولی این همه ناشناس و … خوب نیست. تا انتخابات بیش از ۲۰ روز مانده و با این اسم های هر روز متغیر، اذیت می شویم!)
در مورد حجت شرعی اطلاع کامل دارم و بنده آن روز پای بیانات حضرت آقا نشسته بودم.
من اصلا تصمیم قطعی برای رای دادن نگرفته ام؛ طبق چیزی که شما گفتید و گفتید این به نفع آن برود کنار و آن به نفع این(!)، من عرض کردم رای قالیباف از جلیلی بیشتر است، همین!
سه سال پیش که پیامک آمد: “در اعتراض به تقلب تجمع داریم”
چند دقیقه نشده خودش را رساند.
چن روز پیش پیامک آمد “در اعتراض به فیلم موهن تجمع داریم”
گفت تا خودم فیلم را نبینم باور نمی کنم!
سید احمد
درخصوص جوابی که به میم دادید خیلی معقول تر و منطقی تر از قبل جواب دادید ولی درخصوص اینکه جلیلی به نفع قالیباف میره کنار باید یادرآوری کنم که قالیباف ۴ سال است با پول بیت المال دارد تبلیغ انتخاباتی برای این روزها را می کند یکبار بالاتر از گل به هاشمی نگفته. مگر ایشان با اصرار محسن هاشمی را در مترو نگه داشته بودند؟ الان هم که دارد بصورت عوام فریبانه با هاشمی مخالفت می کند چه تضمینی هست که بعد از رأی آوردن آدم های هاشمی را نیاورد سر کار و خودش آدم هاشمی نشود؟
بهتر نیست تمرکز ما روی فرد اصلح تر و ولایی تر از ایشان باشد. یادمان نرود هم اکنون دکتر جلیلی از احمدی نژاد سال ۸۴ معروف تر و حتی چهره ای بین المللی است.
در صحرای عرفات ناگهان شهید بابایی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است. تعجب کردم که او کی مُحرم شده بود. به کسی چیزی نگفتم؛ ولی غیر از من، تیمسار دادپِی هم او را در مکه دیده بود. من یقین کردم که او آن روز در عرفات حضور داشت.
::…نقل از سرهنگ طیب…::
************
شادی روح شهدای نیروی هوایی ارتش صلوات
اینجاست که جلوتر از حضرت ماه قدم برداشتن و قلم زدن دل همه را به درد خواهد آورد!
حتی تر سکوت هم نتوانستید پیشه کنید!!!
حالا خوب شد که همه دیدیم که نظر متفاوت علامه با دیگران تاثیری در آرایش انتخاباتی نداشت و فقط انگار بغض از فتنه و انحراف است که دیواری کوتاه تر از جبهه ی پایداری نمی بینیم!!!
احسنت به بیاناتتون سید احمد! احسنت به نوشته های حال و قبل و بعدتون حسین آقا! که اگر هر دو دسته را در این چند وقت مرور کنید فرقی بین جبهه ی پایداری و دو گانه ی فتنه، انحراف نمی توان یافت. هر دو را یک جور می زنید و اتفاقا من هم با چشم انتظار موافقم که بیانات آقا متوجه نوشته های این جا هم می تواند باشد!!
دو تا دوست دارم اهل زاهدان… آنجا که سنگر را خیلی بهتر از من و تو بلدن حفظ کنن… یکی شان حجت خسروی است و دیگری حجت خزایی! این دفعه خواستی حجت شرعی بیانات آقا را جایگزینی بذاری این دو به مراتب سنگر بان بهتری برای حضرت ماهند هم در برابر فقر می جنگند هم در برابر تهاجم وهابیت…
احسنت سید احمد……………….
اینهمه هیاهو برای چیست؟ یعنی اگر مشایی تایید شود، رای می آورد؟ واهمه از چیست؟!
سلام
جالبه!!!
آیت الله مصباح نمیدونه، حسین قدیانی میدونه
آیت الله خوشوقت نمیدونه، حسین قدیانی میدونه
آیت الله علم الهدی نمیدونه، حسین قدیانی میدونه
آیت الله استادی نمیدونه، حسین قدیانی میدونه
آیت الله کعبی نمیدونه، جالبه!!! بازم حسین قدیانی میدونه.
پس از نظر آیت الله حسین قدیانی ما چقدر… تو راس دین داریم
این را هم بگویم که واقعیت را گفته باشم اگر کامنت قبل را کامل گذاشتی این را هم تایید کن که رای من بین قالیباف و جلیلی است تا حالا، ولی چون صحبتهای آقا را خوب گوش میکنم میدانم که درد آور است این حملات کلمات به کسی که رایش مانند ما نیست!
سین و… !!!!
واقعا متاسفم؛ اگر قرار باشد کسی حرمت انقلاب رو خدشه دار کنه اون امثال شما هستید که به این راحتی به بزرگان و سنگربانان سنگر انقلاب توهین می کنید و آنها را حرمت شکن می نامید. گویا فراموش کردید علامه مصباح چند سال پیش به خاطر همین سنگربانی چه قدر از طرف اوپوزوسیون داخل و خارج و… تخریب شد و حرمتش شکست!!!! (شد مثل بهشتی که می گفتند مرگ بر بهشتی بعد هم آمدند زیر جنازه اش گفتند بهشتی توبه!!!)
شاید شما از همان تخریب ها تاثیر پذیرفتید…!!!
شاید…!!!
پس آقای حسین قدیانی شما که اینقدر میدونی چرا رساله نمیدی؟!!!
ناشناس ناشناس؛
مشکل ما اینه که آدمایی با سطح سواد “اوپوزوسیون” شدن طرفدار علامه!!! وقتی علامه نادرست سیاست ورزی می کنه، بیش از این انتظاری نیست!!! تو رو به خدا شهید بهشتی بزرگ و بت شکن رو به علامه مصباح نچسبونین که از قیاس تان خنده می آید خلق را!!!
بنده … خدا؛
باید می نوشتی: “علامه مصباح نمی دونه و بدنه جبهه پایداری که به سعید جلیلی رجوع کردن، می دونن!!!”
پرستوی مهاجر؛
اونجایی که داره با پول بیت المال، کار تبلیغاتی می کنه، مرکز اسناد انقلاب اسلامیه، که شده مرکز اسناد جبهه پایداری!!! و اونی که آدم هاشمیه، دقت اگر کنی جناب محصولیه!!! احمدی نژاده!!! مشاییه!!! قالیباف اگر آدم هاشمی بود، این همه بی بی سی بهش بد و بیراه نمی گفت!!! اگه ادامه دادن اتوبان امام علی و صیاد و بوستان نهج البلاغه و بوستان جوانمردان و بوستان ولایت و دریاچه چیتگر و… کار تبلیغاتیه، کاش جبهه های سیاسی هم بیان با کار، نه با حرف، تبلیغات کنن!!! بعید می دونم یکی آدم هاشمی باشه و صبح تا شب بی بی سی بهش فحش بده!!! آدم هاشمی کسانی هستن که صد پاره کردن جبهه اصول گرایی رو… و خیال می کنن توی زمین و آسمون اصلح تر از نامزدشون یافت نمی شه!!!
مرتضی؛
کاری که جبهه پایداری می کنه، همون حجت زادمحموده!!! سطح دوستان حجت نام خود را پایین نیار لطفا!!!
. . .
این رو هم بدونین که وقتی علامه مثل عناصر سیاسی و دار و دسته ها وارد مسائل سیاسی شده و درباره همه چیز نظر می ده، نمی شه که وقتی نقد شدند، حمل بر بی حرمتی به علما بشه!! بلاتشبیه، و باز هم بلاتشبیه، شده حکایت حسن خمینی… درباره همه چی حرف می زنه، بعد وقتی یکی جوابش رو می ده، عده ای می گن؛ وای! به بیت امام اهانت شد!!! وانگهی! یعنی اون دسته از پایداری چی هایی که به جای اصلح مد نظر علامه، می خوان به جلیلی رای بدن، دارن توهین عملی و علنی می کنن به علامه؟؟!! ماها که توی بیعت علامه نیستیم، اونایی که ادعا می کنن هستن، چرا پس همچین می کنن؟؟!!
دمت گرم داش حسین عزیز! خوشم میاد در راه دفاع از انقلاب، با کسی تعارف نداری…
اگه اینا می گن قبلا رهبر درباره علامه جملاتی گفته، و اگه اینقدر دارن سوء استفاده می کنن از آقا که لاپوشانی کنن رفتار و گفتار غلط این روزهای علامه رو، پس:
«ملاک حال فعلی علامه ها نیز هست».
… و اما سیداحمد بزرگوار! ما هم می دانیم که بهتر است وارد این قبیل مسائل نشد، لذا برای تحقق این امر، لطف کن و هر کامنتی را تایید نکن! کامنت اونا رو تایید می کنی، باید کامنت ما رو هم تایید کنی.
علامه محبوب ما، علامه دوران، آیت الله حسن زاده آملی است که عنصر ولایی هستند، نه عنصر سیاسی. علامه محبوب ما هر چند روز یک بار، یه چیز متناقض با نظر قبلی شون نمی گه… و خودش مراقب وجاهت و شان و مقامش هست… زنده باد علامه حسن زاده آملی.
سلام
احمدی نژاد بیشتر از بیست ساله که با مشایی رفاقت نزدیک داره. پس ما دور خوردیم که فکر می کردیم سرباز آقاست درحالیکه در مقابل مشایی مثل یک محافظ رفتار می کنه!!!!!!!
به نظر من رایم در سال ۸۴ به احمدی نژاد اشتباه بود اما در سال ۸۸ مجبور بودیم. دفع افسد به فاسد کردیم!
فقط سوال:
علامه مصباح زمان جنگ چه مواضعی داشتند؟!
آیا اصلح روی زمین و زیر آسمان علامه، جزء ساکتین جبهه است؟!
مسافر!!
لنکرانی که فقط یه عکس از دوست شهیدش توی جبهه داره …!!!!!!!! ساکت اصلی جبهه، بلکه انقلاب ۵۷ شخص علامه و آقازاده های شان اند که……………….. دریغ از یک تیر!!
وقتی از عبارت ساکت فتنه سوء استفاده میشه، همچین میشه ها!!!!!!!! یعنی کار به جایی می رسه که ما هم باید حرفایی بزنیم که بهتره نزنیم…
تو صحبت های حضرت آقا، در جمع مردم غیور شمال کشور، یه جمله شنیدم نمی دونم درست فهمیدم یا نه؟! اونم این بود که نقل به مضمون؛ آقا فرمودند: وقتی شورای محترم نگهبان، افراد صالحی رو احراز صلاحیت کردند، مردم، باید صالح تر رو انتخاب کنند.
برداشت من، از بیان حضرت اینه که؛ آقا هم، کلمه ی اصلح رو به کار نبردند. به چند دلیل شاید.
اول اینکه؛ احتمال داره از نگاه ولایی، و نیابت ایشون از امام عصر (عج)، اصلح در بین اونها، با معیار رهبری عزیز، وجود نداشته باشه.
یا اینکه؛ ضرورتی نداره، روی کلمه ای پافشاری کنیم، که بالاتر از اون نیست. و اگه به قول “سید احمد” اون اصلح، به نفع صالح تر رفت کنار، چگونه می شه این تناقض رو حل کرد! (البته اینجا من خودم یه جواب دارم که بماند).
ضمن اینکه؛ انسان صالح تر، برای ائتلاف با هم فکر خود، حالا در هر جناح و جبهه ای، راحت تر می تونه تصمیم بگیره، تا اینکه، یکی رو بگیم اصلح، دست و پای اون بنده ی خدا رو هم ببندیم! که نتونه به نفع یکی مثلا، مثل دکتر جلیلی کنار بیاد!
سین عزیز؛
هیچ انسانی، “علامه و غیر علامه” از این قاعده ای که امام راحل عظیم الشأن، بنا نهادند، خارج نیست. که؛ “میزان، حال فعلی افراد است” و حال فعلی، همان در خط و رأی و منش و سیره ی، ولی فقیه زمان بودن است و بس. پس هر کس، می تونه تو این دایره باشه، تا لحظه ی رخت بر بستن از این دنیا. یا با شهادت یا با ارتحال…
رئیس ستاد لنکرانی:
هاشمی خطر ندارد وحدت هم لازم نیست
بهتر است اصولگرایان روی لنکرانی متمرکز شوند
طبق جمعبندیهای جبهه پایداری همانطور که قبلا هما اعلام شد آقای لنکرانی گزینه آخر ما خواهد بود
دوستان خبر نظر سنجیه صدا وسیما رو شنیدید؟
سین بزرگوار؛
خواهش می کنم اینطوری دیگه عنوان نکنین. رجوع می دم شما رو، به کتابی با عنوان “گفتمان مصباح” که حدودا سال ۸۶ چاپ شده. حتما مطالعه کنید. نسبت به گذشته ی علامه، که همه اش اسناد و مدارک تصویریه اومده. حدودا نزدیک ۱۰۰۰ صفحه هست. این کمک می کنه به ما، که یه جا و کنتراتی! همه چیز رو زیر سئوال نبریم. و اونجایی که لازمه، نقد کنیم. مثل چیزی که تا الان نقد داشتیم و داریم…
الله اکبر! امروز آیت الله جنتی در نماز جمعه:
نمی شه که فردی با بنز بیاید و برود! فردی که چنین ماشینی سوار می شود و خانه آنچنانی دارد، نمی تواند درد مردم را بفهمد…
مسافر عزیز؛
مگه قرار نیست، افراد رو در ظرف انقلاب اسلامی، و ولایت عظمی، ببینیم و بسنجیم؟! پس؛ تا زمانی که مظروف، از ظرف خود تجاوز نکرده، مورد تأیید ماست. بنابر این، اگر احمدی نژاد، صد سال هم با مشایی رفیق بود، تا قبل از ۸۸٫ آنطوری بود (با کم و زیادش!) که نظام از یک رئیس جمهور انتظار داره. و زمانی که، لیاقت و ظرفیت خدمتگزاریشون، از نوک بینیشون بالاتر نرفت! دیگه هر کی می خواد باشه، باشه. پس به جرأت می گم؛ من نه از رأی ۸۴ و حتی نه از رأی ۸۸، پشیمان نیستم. کما اینکه، همین احمدی نژاد فعلی، اگر در اون زمان اینگونه بود، نه شما، نه من، و نه آن جمعبت میلیونی، بیش از اونی که به هاشمی ۲۰۰۵ رأی دادند! نمی دادند..! شک نکن.
فقط مصباح…
زنده باد جلیلی و قالیباف…
اصلا موضع لنکرانی در فتنه ۸۸ چی بود؟! خود علامه مصباح تا قبل از یوم الله ۹ دی دقیقا مواضع شان چه بود؟! بیستون را میان علما، مرجع بسیجی آیت الله نوری همدانی کند و شهرتش را علامه برد!!
دوستان محترم؛
اولا: له یا علیه علامه مصباح کامنت نگذارید؛ دیگر تایید نمی کنم! “له” را تایید کنیم باید “علیه” را هم تایید کنیم، آن وقت فضای مناسبی درست نمی شود. این را هم بدانید که تعداد کامنت های علیه رد شده، زیادتر بوده تا تعداد کامنت های له رد شده! حرفها به تمام و کمال گفته شده، دیگر بس است.
ثانیا: امشب قطعه ۲۶ با این متن به روز می شود؛ “از بابااکبر تا بابااکبر”
تا داداش حسین، متن امشب رو آماده بفرمایند، بد نیست به جای مباحث کش دار و در برخی موارد، نه چندان مفید، این دو تا پست تقریبا مرتبط رو! مروری داشته باشیم…
http://www.ghadiany.ir/?p=7304
http://www.ghadiany.ir/?p=8571
حالا که چشم انتظار این لینک ها را گذاشته، متن بعدی را هم با کامنت هایش بخوانید، خصوصا آنها که نخواندند!
http://www.ghadiany.ir/?p=7310
فکر نمی کنید که شما هر چند وقت یکبار دور ۱۸۰ درجه، درباره افراد می زنید؟!
اگر طرف سخنی بر خلاف میل شما بگوید بدترین، و در غیر اینصورت بهترین است. توجیه هم می کنید ملاک حال فعلی افراد است. از قدیم گفته اند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران. سایت شما و مطالب آن، مملو از تناقض است که بسته به حالی که افراد به شما داده اند، مدح یا منقبت است.
………………………
امان از دست این گوشی های جدید! تا به یه جاییشون دست میزنی، زیقشون میزنه در. هر چی اپلیکیشن داشتیم پرید!!!
یاد جن بوداده به خیر! آدم وقتی این پست رو می خونه، دوست داره یه بار دیگه، داداش حسین نیاز به سنجاق قفلی پیدا کنه 🙁 شاید جن جدیدی، به تسخیرش در بیاد و در این زمان حساس کنونی، کمی راهگشا باشه!! 🙂
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920227000284
از حضرت آیت الله بهجت (ره) پرسیدند:
آقا! تسخیر جن چه حکمی دارد؟
کمی سکوت کردند
بعد گفتند: تسخیر نفس لازم است…
“کانال کمیل کار”
امشب قطعه ۲۶ با ۲ متن به روز می شود…
برداشت من از صحبت های آیه الله جنتی اینه که؛ هاشمی به احتمال قریب به یقین تأیید بشه! اما؛ از ادامه ی صحبت ایشون، و اشاره به وضعیت هاشمی، و نوع افکار و نحوه ی زنگیش، ملت باید، مانع حاکم شدن تفکر سرمایه داری بشن!
آرام آرام… عجلوا بلاصلاة…
دعا کنیم در حق هم دیگه که از این امتحان سربلند بیرون بیایم.
اگر بخوایم با هم روراست باشیم، خودمون هم می دونیم که موضع گیری های داداش حسین و سید درسته.
از طرفی هم آدم دلش نمیاد بعضی چیزها رو بگه!
فقط خدا کمکمون کنه که راه رو اشتباه نریم.
یعنى آقایان اساتید نمى توانند جلسات مختلف خصوصى با علامه داشته باشند؟!
و حرفها و گله ها و هماهنگى ها را به طور خصوصى انجام دهند؟
و یک تصمیم مشترک بگیرند که تکلیف جریان اصول گرایی را روشن
کند و از این همه حرف و حدیث دشمن شاد کن جلو گیرى کنند؟!
حداقل، یک نفر همه کا ندیداها را جمع کند و در بین آنها یک وحدت
ایجاد کند که یک نفر در راس و بقیه اعضاى کابینه باشند!
من، با این که به مواضع گذشته قالیباف نسبت به رسمنجانى
به شدت انتقاد دارم ولى در مجموع حمایت از ایشان را منطقى تر
مى بینم! این قطعه تنها جایی بود که براى دشمن خوراک زهر الود
تدارک مى دید ولى امروز از بعضى کامنت ها، دشمن دلى از عزا
در مى آورد!! همه در جهت وحدت بکوشیم! خدا با ماست!
ماجرای همراهی عزت الله انتظامی با مشایی را خواندید؟!
دلم کباب شد برای بنده خدا؛ عجب رکبی خورد!
جمله ای ازمقام معظم رهبری که هیچ بخش خبری آن را پخش نکرد: منبع: سایت خامنه ای دات آی آر.
کسانى سر کار بیایند که مصداق «اِنًّ الَّذینَ قالوا رَبُنا الله ثُم استَقاموا» باشند.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
لنکرانی در جمع مسئولین دفتر پژوهشها در سراسر کشور؛
صحبتهای آیت الله مصباح بیش از این که پیرامون بنده باشد پیرامون یک گفتمان است و بنده در این میان موضوعیتی ندارم.
سردار شهیدزاده!
جمله ای که کامنت کردید را قبول دارید؟
اگر موضوع فقط گفتمان انقلاب بود، اینقدر روی یک شخص خاص تاکید نمی شد!!
سلام
من به شخص خودم اگر مطلبی را در مورد علامه گفتم همینجا اصلاح میکنم و از صمیم قلب پشیمانم.
کلا تصمیم گرفتم در مورد هیچکس هیچ حرف تخریبی نزنم!
به ما چه آخرت خودمان را خراب این حرفها بکنیم!
ای وای بر تهمت زنندگان! دنیای سیاست دنیای کثیفیه…