اردیبهشت گمانه‌ زنی

آیا مردم ۲ ماه قبل از انتخابات ۲۴ خرداد

سردرگم و بلاتکلیف اند؟!

حسین قدیانی، وطن امروز/ ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

اول: حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ دشمن را به این صرافت انداخت تا بلکه به بهانه هر انتخاباتی، حتی شوراها، کمی تا قسمتی جمهوری اسلامی را اذیت کند! آری، اذیت کند! حقا که دوره «این هفته نه، هفته بعد جمهوری اسلامی سقوط می کند» گذشته است. رئیس جمهور به رئیس جمهور، سران کاخ سفید مودبانه تر با جمهوری اسلامی سخن می گویند. این وسط اگر تحریمی هم هست، دشمن تحریم کننده بیشتر ترس و واهمه دارد، تا مای تحریم شونده. الان سال هاست که هم تحریم آمریکا و هم تهدید اسرائیل با تنی لرزان صورت می گیرد! با دست لرزان، ژست می توان گرفت، هارت و پورت می توان کرد، اورد می توان داد، اما سیلی نمی توان زد. حقا که این وسط، آنچه هوشمندانه تر، مشخص تر و دلیرانه تر است، واکنش جمهوری اسلامی است. اگر حضرت روح الله دیروز از نابودی اسرائیل سخن می گفت، امروز فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی، دقیقا نقطه فرود موشک های نظام را معین می کند. جمهوری اسلامی البته با زیرکی، از جای جای جهان اسلام برای اتاق بیضی، مسائل لاینحل درست کرده. الان سال هاست که آمریکا به جای جنگ مستقیم با نظام جمهوری اسلامی، رو به «جنگ نیابتی» آورده، با این و آن می جنگد! و علیه نماینده های رسمی و غیر رسمی ما اسلحه می فرستد. در زبونی این روزهای کاخ سفید همین بس که طرف حسابش ایران است، اما محل نزاعش خاک مقدس ما نیست. «سه راه مرگ شلمچه» سال هاست زیارتگه کاروان راهیان نور شده و در اوج امن و امان، بوی زندگی و زیارت می دهد… و اصلا فتنه ۸۸ را ول کن! ماراتون زخمی بوستون را بچسب. جناب پرزیدنت! مانده ایم خبر کدام ناامنی در خاک آمریکا را پوشش دهیم، کدام بماند!

دوم: سال ۹۰ آمریکایی ها هر آن کار که می شد انجام دادند، مگر انتخابات، در خاطره جمهوری اسلامی، زنجیره وار و مکرر و لاینقطع تیره و تار جلوه کند. قصدشان این بود که فتنه ۸۸ را در اشل انتخابات مجلس، بازتولید، و نظام را با «فتنه های زنجیره ای» سرگرم کنند. انتخابات، «شیرینی های پر خاطره» جمهوری اسلامی است. دشمن بنا داشت از انتخابات، «تلخی های پر مخاطره» بسازد و از دل فرصت، تهدید بزاید! ۲ سال بعد از فتنه ۸۸ اما جمهوری اسلامی از آزمون سخت انتخابات مجلس شورای اسلامی مثل همیشه کما و کیفا سربلند بیرون آمد. مردم نیز بی اعتنا به ادعای تحریم بعضی از اصلاح طلبان تندرو، پای صندوق آرا حاضر شدند و وکلای خود را انتخاب کردند. انتخابات مجلس ۹۰ با همان روحیات حماسی برگزار شد که انتخابات های مجلس قبل از فتنه هشتاد و اشک. از آن قبلی ها، چیزهایی شاید بیش داشت، لیکن هیچ چیز کم نداشت. پس انتخابات خرداد پیش رو، اولین انتخابات بعد از رخداد ۸۸ نیست، اما خب! اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از کش و قوس ۸۸ هست… و بالطبع برای دوست و دشمن حائز اهمیتی مضاعف است. این واقعیت را نمی توان کتمان کرد.

سوم: همواره از ورای صندوق بالغ، رشید و سی و چند ساله آرا، رابطه جمهوری اسلامی با مردم، محکم تر از قبل شده. کسی که خود سفره دار است، هراسی از پهن کردن سفره ندارد. بر خلاف القای دشمن، نظام ما اتفاقا پهن کننده سفره مردم سالاری دینی است و با راه اندازی بساط انتخابات، علی الدوام نو به نو می شود. در دنیا نظام های زیادی هستند که از مراجعه واقعی به رای مردم می ترسند. یا دیکتاتوری اند یا دموکراسی صوری دارند. در دنیای کنونی، مظهر دموکراسی صوری، رژیم آمریکاست. در آمریکا، شعار هیچ نامزدی از میان نامزدهای اصلی (کاندیداهای ۲ حزب جمهوری خواه و دموکرات) نمی تواند «آزادی استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای برای همه کشورها» یا «ایستادن جلوی زیاده روی های اسرائیل» یا مثلا «برنامه ریزی علیه نظام پولی حاکم بر دنیا» باشد، حتی اگر مردم آمریکا با رای دادن به آقای اوباما دنبال «تغییر» باشند. نشان به نشان ۲ ی خرداد، بلکه ۲۷ خرداد و ۳ ی تیر ۸۴ جمهوری اسلامی مراجعه واقعی به رای مردم دارد. و کم نبوده و نیستند نامزدهایی که بیش از اهداف دوست، شعارهای دشمن را تکرار می کنند. «اصلها ثابت» جمهوری اسلامی آنقدر مردمی و ریشه دار است که اندک ترسی از «فرعها فی السماء انتخابات» ندارد. دوم خرداد ۷۶ و ۲۷ خرداد/ سوم تیر ۸۴ سلیقه اکثریت مردم، -شاید صرف نظر از رای حکومت، شاید هم نه- از این منتهی الیه به آن منتهی الیه چرخید، اما آنکه به مردم سالار بودن خود، ذره ای شک نکرد، اصل نظام بود. با این همه دشمن است و اذیت هایش! به دشمن باید گفت: «نظام ما و ترس از انتخابات؟! چه بیهوده «زیره انتخابات آزاد» به «کرمان کریمانه مردم سالاری دینی» می برید!» من می گویم که اتفاقا رای «حضرت آقا» معلوم است! من از این رای باخبرم! رای ولی فقیه ما این است: «انتخابات باید در روز مقرر، و مثل همیشه باشکوه برگزار شود». در جمهوری اسلامی، کاندید مورد نظر ولایت، تک تک آرای ملت است. «آقا» فقط به یک نامزد، «نظر ویژه/ عیان» دارد؛ «آرای ملت». در میان این همه جبهه بندی، جبهه مد نظر امام امت، «جبهه ملت» است، و منبعث از این مفهوم، فلسفه دفاع رهبر انقلاب از انتخابات ۴۰ میلیونی ۸۸ آشکار می شود. دشمن اما باز هم اذیت می کند و می گوید؛ «جمهوری اسلامی برای جلوگیری از تکرار فتنه ۸۸ بنا دارد انتخابات را مهندسی کند!» ما اما به دشمن می گوییم؛ «جمهوری اسلامی فی حد ذاته محصول هندسه اراده و خواست مردم ایران است. ملت ما خود اهل مهندسی است». ملت توی دهان دشمن زد، مهندسی الهی انجام داد و به لطف خدا جمهوری اسلامی را برقرار کرد. جمهوری اسلامی خود زائیده هندسه مردم غیور ماست. پس نه فقط دوم خرداد و بیست و هفت خرداد و سوم تیر، بلکه در یوم الله ۹ دی نیز آنکه به زیبایی «هندسه سیلی» رسم کرد و صورت دشمن را نواخت، ملت بود. جمهوری اسلامی هم البته بی هندسه نیست. هندسه نظام ما، بارها و بارها، سال ها و سال ها، اصل مسلم انتخابات بوده است. مردم هم قدر این هندسه را خوب می دانند. شگفتا! این آمریکاست که رای مردم خود را مهندسی می کند. نامزدش شعار تغییر سرمی دهد، لیکن رئیس جمهور که شد دست به تغییر نمی زند!! ۲ ی خرداد و ۲۷ خرداد و ۳ ی تیر، «رای به گفتمان دیگر» مردم آمریکا کجاست؟!… ۹ دی شان پیشکش! «تجار اسلحه»، رای و راه و اراده و حتی تنفس جنبش وال استریت مردم خود را مهندسی می کنند، همه را به کیش خود می پندارند! آن صندوق که «بیمه بدنه» ندارد، صندوق رای نظام آمریکاست. بیمه است جمهوری اسلامی، تا دعای مادران شهدا را دارد. نیویورک، فرید زکریا می گفت: «در آمریکا، رسانه های جریان حاکم، رئیس جمهور را معین می کنند، اما در ایران، نامزدی که رئیس جمهور می شود، تازه دنبال رسانه و روزنامه و سایت به نفع جریان خود می رود». فاعتبروا! آزادی و مردم سالاری حتی به معنای دموکراسی، نزد ما بیشتر است، یا آمریکا؟! مهندسی کننده رای مردم، نظام ماست یا رژیم آمریکا؟!

چهارم: مردم سالاری جمهوری اسلامی، مقید به قید «دینی» است. گذشته از این، انتخابات در هر نظامی، زیرمجموعه ای از آرمان های اساسی همان نظام است. از سویی؛ این حق جمهوری اسلامی است که نامزد دنباله رو اهداف دشمن نداشته باشد، از سوی دیگر؛ دشمن خود را محق می داند که به خصوص در اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از فتنه، هم اصل انتخابات را بزند، هم سعی کند امیال خود را روی دوش فلان نامزد و بهمان کاندید بار کند. و همه اینها یعنی یک دوئل دیدنی! ان شاء الله سرافراز از این جنگ بیرون بیاییم که رمز و راز تحقق «حماسه سیاسی» در این سرافرازی است. در همین امتداد، عمل به تکالیفی بر ما فرض است. فی المثل اگر دشمن، اصل انتخابات را با شعار «انتخابات آزادانه» هدف قرار داده، آیا روا نیست که ما هم اندکی از این همه جبهه بندی های بیهوده و تک روی های بی سود بکاهیم و از اصل انتخابات به نمایندگی از اصل نظام دفاع کنیم؟! اصل انتخابات گمانم خیلی بیش از این حرفها می ارزد! دقت شود؛ ناظر بر اوضاع روز داریم حرف می زنیم، نه اینکه احیانا قصد کرده باشیم شور و حال مقتضی فضای انتخابات را مخدوش کنیم. این نکته، لااقل بر دوستان اصول گرا، مومن و حزب اللهی فرض است که به موازات دفاع از نامزد مورد نظر خود، مراقب جبهه دشمن هم باشند. القصه! باید دم خود انتخابات را هم گرم نگه داشت. دمیدن در تنور انتخابات، فقط سینه زدن در خیمه نامزدهای محترم نیست. خیمه اصل کاری، خیمه مردم سالاری دینی است. اصل اصل کاری، خود انتخابات است. من در میان این همه زنده باد و مرده باد، می خواهم بنویسم؛ زنده باد اصل صندوق رای. زنده باد اصل جمهوری اسلامی که با پس زدن دودمان دیکتاتوری پهلوی، اجازه داد مردم با رای خود، امور اجرایی کشور را مهندسی کنند. زنده باد اصل ملت ایران که پاسدار هندسه الهی خویش است. زنده باد اصل نام ها و اصل شناسنامه ها. زنده باد اصل صف های طولانی. زنده باد اصل مادرانی که بعد از نماز صبح، «تعقیبات» را هنگام رفتن به محل اخذ رای می خوانند. زنده باد اصل انگشت های اشاره که دقیقا در چشم دشمن فرود می آید. زنده باد اصل شورای دقیق و دشمن شکن نگهبان. زنده باد اصل انتخابات… حتی زنده باد اصل مناظره های داغ. زنده باد اصل تمام نوستالوژی های انتخاباتی ما. زنده باد اصل عروس و دامادهای شناسنامه به دست. زنده باد اصل زنان بچه بغل… زنده باد اصل اصحاب شمارش آرا. زنده باد اصل زندگی در فضای گرم انتخابات. زنده باد اصل شهید جانباز، حاج احمد پاریاب که گفته بود؛ «خودم هم نبودم، انتخابات، شناسنامه ام را ببرید، بگذارید این مجلد سرخ همچنان در حال و هوای انقلاب سیر کند». زنده باد اصل نامزدهایی که نام شان کلا با انتخابات ریاست جمهوری گره کور خورده! حتی تر، زنده باد اصل پیش بینی های صادق زیباکلام، گیرم صدی نود تاش درست از آب درنیاید!! الحق که باید دم انتخابات را هم دید. وقتی دشمن، این چنین سینه چاک کرده، اصل انتخابات هم یک نامزد! بیاییم هوایش را داشته باشیم. تقوای سیاسی، به دقت روی این نکات هم هست! و الا چه کسی گفته فقط نامزد فلان جبهه اصلح است؟!

پنجم: هنوز نه به دار است، نه بار، بر سر انتخابات پیش رو می کوبند با لطایف الحیل. جوری این انتخابات را تحلیل می کنند کانه نسبتی با انتخابات های ریاست جمهوری گذشته ندارد. ویژه اش می کنند، نه آنطور که ویژه هست، بل آنطور که خود می پسندند. می کوبند و نام این کوبیدن را می گذارند نقد! مثلا در باب تکثر نامزدها، من نیز معتقدم که تفرقه آفرین است، کلاس انتخابات ریاست جمهوری را پایین می آورد و باعث می شود رای رئیس جمهور منتخب، به نسبت رای پایینی باشد. لیکن از یاد نبریم که موضوع تکثر نامزدها در مقطع ۶۰ روز مانده به انتخابات، خیلی هم پدیده نوظهوری نیست. قطعا همه این افرادی که اعلام نامزدی کرده اند، تا روز آخر، نامزد قطعی انتخابات باقی نخواهند ماند و خیلی هاشان بنا به خیلی دلایل عرصه رقابت را وامی گذارند. غرض ورزان، در تحلیل های خود، یکی هم می گویند؛ «هیچ وقت مثل امروز، مردم این همه سر در گم و بلاتکلیف نبوده اند». نیز می گویند؛ «مردم اصلا نمی دانند به کی باید رای بدهند و به کی نباید رای بدهند». ادعاهای مشابه زیاد است. ایضا می گویند؛ «اغلب ائتلاف ها و جبهه ها و دار و دسته ها، از اصول گرا گرفته تا اصلاح طلب، تکلیف نامزد نهایی خود را نمی دانند… و بعضی ها حتی این را هم نمی دانند که دست آخر باید نامزد معرفی بکنند یا نکنند؟!… در انتخابات شرکت کنند یا نکنند؟!…». بی شک موهوم دانستن مسائلی از این دست، پاک کردن صورت مسئله است، اما باور دارم که آش اینقدر هم شور نیست! عده ای معتقدند؛ «چنین معضلاتی با وجود احزاب حرفه ای، مهذب و درست و درمان کمتر مجال بروز پیدا می کند»، لیکن چه با این نظر موافق باشیم، چه نباشیم، قدر مسلم، بگو مگوهای این چنینی، فقط مختص انتخابات پیش رو نیست. شما را ارجاع می دهم به ۶۰ روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ادوار گذشته. مگر فروردین و اردیبهشت سال های ۸۸ و ۸۴ و ۸۰ و ۷۶ و… کم و بیش از این مجادلات نداشتیم؟! به راستی، چه کسی سرگردان است؟! مردم، رسانه ها، مدیران، یا کسانی که وظیفه شان سرد کردن تنور انتخابات است؟! من هم قبول دارم که بهتر است دولت مستقر، گرایش به نامزد خاصی نداشته باشد، اما آیا دولت سازندگی در سال ۷۶ و دولت اصلاحات در سال ۸۴ واقعا هیچ گرایشی به هیچ نامزدی نداشته اند؟! لذا ما اگر انتخابات پیش رو را «ویژه» می دانیم، ناظر بر اهداف دشمن بیرونی است، نه اینکه احیانا کنش انتخاباتی مردم و احزاب، خیلی ویژه تر از ادوار قبل شده باشد. «بصیرت» همواره با «صبر» آمده. انگار ۶ ماهه به دنیا آمده اند جماعتی که سرگردانی خود را به مردم نسبت می دهند. طبعا رفتار و گفتاری که مردم را سرگردان کند، -از قبیل همین تک پری ها و جبهه بندی ها- مذموم است، اما ۲ ماه مانده به انتخابات، در کدام دوره، مردم رای نهایی خود را می دانستند که امروز بدانند؟! آنقدر که من از جامعه ایرانی خبر دارم، مردم اندک اندک به سبک سنگین کردن نامزدها و برنامه ها خواهند پرداخت و به کمک کلیدواژه ای که همه گیر خواهد شد، روزهای آخر تصمیم نهایی خود را می گیرند. آن کلیدواژه می تواند قانون، عدالت، پیشرفت و… باشد که فعلا باید صبر کرد اما همراه بصیرت افزایی. انتخابات همین فردا قرار نیست برگزار شود. پس نه مردم را سرگردان کنیم، نه سرگردان بنامیم! کسانی که مردم را سرگردان می دانند یا سرگردان می خواهند (!) باید بدانند که «گفتمان نومیدی و یاس» هرگز رای این ملت نخواهد بود. مردم ما رندتر از آنند که مرد رندان سرگردان بخواهند این چنین زود و نابخردانه درباره شان داوری کنند. دیروز همین مباحث را با یکی از دوستان در میان می گذاشتم. دوستی که دوم خرداد رای به خاتمی داده بود. می خندید و می گفت: «من اواخر فروردین ۷۶ حتی تا وسطای اردیبهشت آن سال، نمی دانستم خاتمی اصلا کی هست؟! اگر الان سرگردان محسوب می شوم، آن موقع چی باید حساب می شدم؟!» صد البته به این معانی، انتخابات پیش رو هیچ تفاوت ویژه ای با ادوار قبلی ندارد. بگذریم که خوب یا بد، مردم ما عجله سیاسیون را ندارند. پس فضا، نه میان نخبگان و نه میان توده ها، فضای سرگردانی نیست. اسمش را بگذارید «فضای گمانه زنی»، با شما هم رای خواهم شد.

ششم: فی المجلس هر آن کاری که به گرم کردن تنور انتخابات کمک کند، عملی ماجور است. نیز باید مراقب اقتضای فضای کنونی انتخابات بود. مبادا ما خود غفلت کنیم و با نگاه آرمان گرایانه، حرف های مایوسانه بزنیم که بلا تردید بازی در مساحت دشمن است. الحمدلله سخنان رهبر انقلاب، جملگی عطر خلق حماسه ای دیگر دارد. هیچ کس این ملت را اندازه ولی فقیه نمی شناسد. یکایک جملات «آقا» بارقه امید دارد. برای ما که از «رای رهبر» بی خبریم، «راه رهبر» هست، راه نمایی های ایشان هست. ای خوشا همان اندازه که تلاش می کنیم رای رهبر را کشف کنیم، اندکی در راه نمایی های مثل روز روشن علمدار انقلاب دقت کنیم. از مصادیق تقوای سیاسی، استفاده از فرامین رهبر انقلاب است و از نمونه های بی تقوایی سیاسی، این است که ولی فقیه را برای جبهه خود بخواهیم، نه خود را برای جبهه ولایت. خوب است کسانی که بیش از دیگران تقوی، تقوی، تقوی می کنند، بیش از دیگران «تقوای ولایی» داشته باشند. از تقوی به دور است؛ طوری هوادار خود را بار بیاوریم که خیال کند با پرتاب مهر، دل بزرگان شاد می شود! نیز از تقوی به دور است؛ هنگام تذکر واضح بزرگان، به جای عذرخواهی و توبه، از مسیر توجیه برویم! این هم از تقوی به دور است که علمدار انقلاب را بیش از نفی دشمن اصلی، برای نفی دیگر اصول گرایان بخواهیم! از دیگر سو؛ کسانی که در فتنه ۸۸ نمره شایسته نگرفته اند، وقتی متاثر از اغلاط ریز و درشت دولت، رای اکثریت سال ۸۸ را مواخذه می کنند نیز دچار بی تقوایی سیاسی اند. آن روز، و با وجود آن ۴ نفر، الی الابد رای ما قابل دفاع است. این نوشته کد به تقوای سیاسی است، نه له این یا علیه آن. نقد مدیران یا مدح مدیران، همان به که ناظر بر انقلاب اسلامی باشد، نه آمد و شدهای سیاسی-صنفی.

هفتم: از وجوه ثابت انتخابات های ریاست جمهوری اخیر، رجوع به «نظرسنجی» بوده است. اساسا خود انتخابات چیست؟! مراجعه به رای مردم برای تعیین رئیس جمهور. با این حساب، بهترین راه رسیدن به اشلی کوچک از انتخابات، انجام نظرسنجی است. من کتمان نمی کنم که از اساس برخی از این نظرسنجی ها، چیزی جز توهم اطرافیان افراطی کاندیداها نیست، اما همه نظرسنجی ها، نظرسازی نیست! نظرسنجی، نه تنها شاخصه علمی دارد، بلکه رصد فضای ذهنی جامعه در آستانه انتخابات است. البته تجربه «انتخابات ایرانی» نشان داده که نظرسنجی ۶ ماه مانده تا انتخابات، با نظرسنجی ۲ ماه مانده به انتخابات، و این دومی، تا نظرسنجی ۱۰ روز مانده تا انتخابات، خیلی تفاوت دارد. فلذا باید تا روز آخر، نظرسنجی ها را به عنوان یکی از شاخصه های رای، رصد کرد و به تغییر نتایج آن، و پایین و بالا شدن نامزدها احترام گذاشت. از آنجا که انتخابات به خودی خود، مراجعه به رای مردم است، و از آنجا که تعدادی از نامزدها به نسبت دیگران، واجد شرایط «بهترین ها» می باشند، برای انتخاب «بهترین فرد از میان بهترین ها» قطعا نمی توان از «نتایج نظرسنجی ها» به عنوان «یکی از شاخصه های مهم» چشم پوشی کرد. نظرسنجی همه شاخص نیست، اما شاخص مهمی است. ما در مقطع انتخابات ۲ نوع نظرسنجی داریم. یکی؛ نظرسنجی برای پی بردن به آخرین آرا و نوترین تصمیمات آحاد مردم، دیگری؛ نظرسنجی درون گروهی برای نیل ائتلاف ها، جریان ها و جبهه ها به نامزد مد نظر. این روزها اما بعضی گروه های سیاسی، به شکلی درشت، -نه درست- بر سر هر نوع نظرسنجی می کوبند و علی الدوام سخن از ملاک تقوی، -به جای ملاک نظرسنجی- می رانند. در ادامه این روند، مدعی اند که فقط نامزد مورد حمایت جبهه خودشان دارای شاخصه اصلحیت و تقواست! سلمنا! گیرم که به جای «صالح مقبول» باید رای به «اصلح غیر مقبول» داد و کاندید متقی تر، چه کسی گفته نامزد شما از همه اصلح و از همه با تقوی تر است؟! چه کسی گفته نامزد دیگران صالح مقبول است؟! و با چه فرایندی بدین کشف نائل آمده اید؟! وانگهی! ما داریم ناظر بر موضوع زمینی انتخابات سخن می گوییم، نه مفاهیم زلال آسمانی. کسانی که این همه تقوی را بر سر نظرسنجی می کوبند و ۲ گانه های بی خود و بی جهت می آفرینند، بر ما معلوم دارند که عاقبت چیزی به نام انتخابات و مردم سالاری دینی و رجوع به رای ملت را قبول دارند یا نه؟! اگر این همه با نظر مردم مشکل دارند، پس چرا در انتخابات که نمونه اعلای نظرسنجی هاست، شرکت می کنند؟!

هشتم: کسانی که در مقام حرف، مدام نان ۹ دی را می خورند، اما در مقام عمل، از سوم تیر قدیس ساخته اند، «منهای معایب رئیس جمهور کنونی» نیستند. واجدین «تفکرات سیاه و سفید و حب و بغضی احمدی نژادی»، «منهای معایب رئیس قوه مجریه مستقر» نیستند. روز سوم تیر ۸۴ آنقدر که «نه به هاشمی» برجسته بود، «آری به احمدی نژاد» واضح نبود. بگذریم که احمدی نژاد «مصداق» بود و «آری اصل کاری»، آری به ۴ مفهوم عدالت، ساده زیستی، ولایت مداری و دشمن ستیزی بود. سوم تیر روز مهمی بود، اما نه آنقدر که «بت» شود! اگر بت ساختن از ۲ ی خرداد خوشایند ما نیست، بت ساختن از ۳ ی تیر هم کاری خطاست. اگر عده ای خیال می کنند روز ۳ ی تیر حماسه در حد «حماسه اعلی» خلق شد، اصلاح طلبان نیز بر این باورند که دوم خرداد «حماسه بزرگ» بود، اما نه! بهتر آن است که بر افق دید خود بیفزاییم و این چنین با روزها بازی نکنیم و از یاد نبریم که حتی دوم خرداد را هم «حضرت آقا» تعبیر به «حماسه» کردند. مع الاسف، بدتر از بازی با روزها، وارد کردن مقدس ترین مقدسات در سیاسی بازی هاست. تو را به خدا اندکی رحم کنیم به مفاهیم عالیه. اگر رئیس قوه مجریه مداقه ای بابت مفهوم «بهار» ندارد، «تفکر احمدی نژادی ها» نیز گاهی عجیب حرف های ناصحیح می زنند و عجیب تر اینکه روی بیان نادرست خود اصرار نشان می دهند. من از ساحت صاحب گران قدر فاطمیه عذر می خواهم، اما آیا این هم از مصادیق تقوی و اصلحیت است که مدعی شویم؛ «اولین شخصی که علیه ائتلاف ایستاد، حضرت زهرا (س) بود؟!» اگر دیگران هم بخواهند بی تقوایی کنند، آیا دشوار است بردارند و جواب «های» را با «هوی» بدهند؛ «اولین شخصی که علیه جبهه های سیاسی مصر بر منیت و غرور ایستاد، حضرت زهرا (س) بود؟!» و به راستی، مگر نه این است که هر جبهه ای، فی نفسه، نوعی ائتلاف است؟! و آیا ما نباید حق داشته باشیم که این نوع گفتار و رفتار را، نه تقوی، بلکه بی تقوایی بخوانیم؟!

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤  ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

فصل قشنگ انتخابات، بهار رابطه نظام مقدس جمهوری اسلامی با ملت است. همان به که با بی اخلاقی خرابش نکنیم. از این «شیرینی پر خاطره»، نمی توان «تلخی پر مخاطره» ساخت. سهل است که فتنه ۸۸ هم ختم به حماسه ۹ دی شد. مردم ما اگر در انتخابات، رای می دهند، در امتحانات، با جان خود به صحنه می آیند. ام البهار این رای ها و جان ها، موسم خوش رنگ شهادت است. شهادت، نقطه اوج بصیرت است. جنگ امروز، شاید «شهید» کم داشته باشد، اما «شاهد» زیاد دارد. «شاهد» زیاد می خواهد. بصیرت ما شهادت خواهد داد که در لا به لای این همه صف بندی، هوای صف اصل کاری را داشته ایم یا نه؟! اگر دیروز، شهدا از جسم شان گذشتند و گذاشتند و رفتند، ما امروز باید از جان خود بگذریم… از جان خود بگذریم، لیکن بمانیم… تا «شاهد» باشیم برای انقلاب. تا «شهادت» دهیم به حقانیت، بلکه مظلومیت انقلاب. فی الحال خط مقدم شهادت، سه راه مرگ شلمچه نیست. سه راه زندگی بصیرت است. تیرها باید به ما بخورد، اما نباید سینه ما را بدرد. انقلاب هم شهید می خواهد، هم شاهد. حالا حالاها کار دارد با ما انقلاب… گمانم تنها رها کردن انقلاب پیش این همه دوست (!) از تنها رها کردن انقلاب پیش دشمن سخت تر باشد؛ کار ما از کار دیروزی ها سخت تر باشد. این است که در تقدیر ما، به جای «شهید»، «شاهد» نوشته اند. اگر درست کار کنیم، «جهاد مضاعف» به ابتکار ما می گویند.

۲ متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ «قطعه ۲۶»

{عشق و حال در اردهال… وطن امروز}
{«جانباز شیمیایی» و «شهید عشقیایی»… وطن امروز}

«بازتاب کامنتی»

برای این متن، «محراب» کامنت گذاشته:

«قطعا نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن به نامزد اصلح تلقی می شود». جمله فوق نظر شماست جناب قدیانی؟؟!! یعنی این معیار شماست؟؟!!

بعد، «سیداحمد» این کامنت را گذاشت:

داداش حسین! جمله ای که محراب در کامنتش گذاشته، ایراد نداره؟! البته داخل متن، متوجه منظورتان می شوم، اما الان یه جوریه جمله انگار.

آنچه در ادامه می خوانید، پاسخ من است:

«محراب» جمله مرا ناقص آورده، یعنی از ویرگول به بعد. اصل جمله این است:

«از آنجا که انتخابات به خودی خود، مراجعه به رای مردم است، قطعا نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن به نامزد اصلح تلقی می شود».

با این همه اعتراف می کنم که حتی همین جمله اصلی هم خیلی دقیق و کامل نوشته نشده و ایراد دارد. من البته در همین جمله نیز راه در رو را گذاشته ام. نگفته ام که «نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های اصلح است»، بلکه گفته ام؛ «نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن (به این «رسیدن» دقت شود!) به نامزد اصلح تلقی می شود».

«رسیدن» آنطور که در جمله، مد نظرم بوده، یعنی؛ «ما نامزد بهتر را پیدا کرده ایم، اصلح را پیدا کرده ایم، لیکن برای معرفی او، و رای دادن به او، و رسیدن به او، مداقه دیگری هم داریم که «شاخصه نظرسنجی» است. آمدیم و نامزد اصلح مد نظر ما، با وجود همه تبلیغات ما، رای بسیار پایینی داشت. در اینجا حکم عقل و بصیرت چیست؟! آیا بهتر نیست برای واگذار نکردن قطعی نتیجه انتخابات، سراغ اصلح شماره ۲ یا اصلح شماره ۳ (سر عنوانش دعوا ندارم؛ می توانید «صالح مقبول» صدایش کنید!) برویم که رتبه بالاتری در نظرسنجی ها دارد؟! باورم هست عدم انجام چنین خردورزی عاقلانه ای، سبب خواهد شد که انتخابات را از اساس به جریان های نامانوس با آرمان های انقلاب اسلامی ببازیم و بعد، برای لاپوشانی منیت خود، و منیت دار و دسته خود، از این فریضه سوء استفاده کنیم که؛ «ما مامور به تکلیف بودیم، نه موظف به چیز»!!

با این همه، نقد درست را پذیرا هستم. جمله می توانست بهتر ادا شود. حمل بر تعریف نشود، در حد دقت نوشته های قطعه ۲۶ نبود. اینکه حالا چرا من مرتکب این بی دقتی شدم، ناظر بر روند بحثم بود در ۲ گانه ای که عده ای از آن تعبیر به «صالح مقبول» و «اصلح غیر مقبول» می کنند. شما را ارجاع می دهم به چند خط بعد از همین جمله در بند ۷ یادداشت. (همین جا بگویم که من خود اصلا اعتقادی به دعوای این ۲ گانه سازی ها ندارم، چرا که عمدتا نشانی غلط دادن است و به مباحث بی خود و مجادلات بی پایان منجر می شود)

علی ای حال، من فرض را بر این گرفته بودم که خواننده متوجه دعوای متن (دعوایی که داخل خانواده اصول گرایان است) هست و لذا جمله فوق الذکر را معطوف به همین «توجه» نوشتم… و از قضا همین توجه، باعث بی توجهی من و نوشتن غیر دقیق جمله فوق الذکر شد.

الغرض؛ منظورم این بود که در میان ائتلاف ۳ گانه و جلیلی و زاکانی و ابوترابی و لنکرانی و دیگر اصول گرایان، که کم و بیش، همه شان صالح و به نسبت بهتر از دیگران اند، یکی از شاخصه ها برای معرفی کردن فرد اصلح از میان این صلحا، قطعا «شاخصه نظرسنجی» است. به عنوان مثال (و فقط به عنوان مثال) فرض کنید از میان این جمع، حجت الاسلام ابوترابی، اصلح باشد اما در نظرسنجی ها، رتبه شان پایین باشد. آیا عقل و تدبیر و بصیرت و هوشیاری حکم نمی کند که برای نباختن در انتخابات به هاشمی و خاتمی و مشایی یا هاشمی چی ها و خاتمی چی ها و مشایی چی ها، (اعوان فتنه و انصار انحراف) برویم دنبال آن اصول گرایی که شاخصه رای بیشتر را نیز دارد؟! دقت شود؛ خود انتخابات، یعنی رجوع به رای مردم، و لذا حتما مهم است شاخصه نظرسنجی. و البته در عالم مباحثات نظری، ما این را قبول داریم که ممکن است رای مردم لزوما «حق» نباشد. منتهی بحث، بحث انتخابات است، نه مباحث نظری.

مع الاسف من گاهی می بینم که از جمله «ما مامور به تکلیف ایم، نه موظف به نتیجه»، برداشت های غلطی توسط بعضی دوستان مومن و حزب اللهی صورت می گیرد. هرگز معنای این جمله این نیست که ما کار غیر عقلانی و نسنجیده انجام بدهیم، بعد که شکست خوردیم، مدعی شویم؛ ما موظف به نتیجه نیستیم!! من تا روز انتخابات آنقدر که سوادم اجازه دهد، مسائلی از این دست را بازتر خواهم نوشت و شاید وارد مصادیق هم شدم.

و اما؛ ضمن تشکر ویژه از «محراب» و دیگر دوستان گرامی قطعه ۲۶ جمله مد نظر را اصلاح می کنم و قبلا بابت این بی دقتی معذرت می خواهم. زمانه، زمانه ای است که باید دقیق نوشت و دقیق تر، بلکه جمله، هم در متن خوب دربیاید، هم بیرون متن، مجال ایراد را فراهم نیاورد. جمله مد نظر در داخل متن، «دقیق تر» نبود، و در بیرون متن، معتقدم که کلا غیر دقیق از آب درآمده…

جمله را همچین تغییر می دهم:

«از آنجا که انتخابات به خودی خود، مراجعه به رای مردم است، و از آنجا که تعدادی از نامزدها به نسبت دیگران، واجد شرایط «بهترین ها» می باشند، برای انتخاب «بهترین فرد از میان بهترین ها» قطعا نمی توان از «نتایج نظرسنجی ها» به عنوان «یکی از شاخصه های مهم» چشم پوشی کرد». 

… و برای احترام به نقد درست، جمله را در بند هفتم با رنگ سبز متمایز می کنم، بلکه مراقب باشم از این پس با دقت مضاعف، مطالبم را بنویسم.

آری جناب محراب! فی الحال باید معلوم شده باشد که من نتایج نظرسنجی را یکی از نشانه های ملاک اصلحیت و تقوی نمی دانم، لیکن برای معرفی فرد برتر، و ناظر بر انتخابات که مراجعه به رای مردم است، چاره ای نداریم الا لحاظ کردن رصد افکار عمومی، در کنار سایر مولفه ها. انتخابات قرار نیست فقط من و شما و مای حزب اللهی رای بدهیم. انتخابات رای همه واجدین یعنی همه توده هاست. معطوف به این مهم، باید در کنار مولفه های آسمانی و آرمانی، مراقب مولفه های زمینی و انتخاباتی نیز باشیم. جمع میان این ۲ مولفه، می تواند مصداق بصیرت در امر حیاتی انتخابات باشد. من هم می دانم که نزد خدا، بهترین گزینه، «متقی ترین گزینه» است، لیکن انتخابات، صرف نظر از شعار و داد و قال، نزد خلق الله برگزار می شود، نه نزد الله!!… و البته ای خوشا که همه ما، و همه مردم، خدا را در رایی که می دهیم لحاظ کنیم و این را نیز در خاطر داشته باشیم که انتخابات، اشلی کامل تر از همین نظرسنجی هاست…

خودش شد یک پست!! 🙂 خیلی حرف زدم، می بخشید.

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    متن اردیبهشتی، تو قطعه ی بهشتی!‏ یقینا باید خوندنی باشه.‏ بازم مثل همیشه…

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “«نظام ما و ترس از انتخابات؟! چه بیهوده «زیره انتخابات آزاد» به «کرمان کریمانه مردم سالاری دینی» می برید!»”

    ماشالله به این قلم!

  4. زهرا می‌گوید:

    سلمنا 🙂

    واژه جدیده؟! یعنی چی اون وقت؟

  5. صبا می‌گوید:

    “زنده باد اصل نامزدهایی که نام شان کلا با انتخابات ریاست جمهوری گره کور خورده!”
    دقیقا این بنده های خدا به خاطر گرم کردن تنور انتخابات میان! ما هی سوءظن داریم، خدایا ما رو ببخش!

  6. به جای امیر می‌گوید:

    گلابی! (گفت و شنود)

    گفت: سایت گویانیوز معروف به «سیانیوز» به اصلاح طلبان توصیه کرده که به دو علت نباید در انتخابات نامزد معرفی کنند.
    گفتم: چرا؟! کدام دو علت؟!
    گفت: نوشته اول آن که اگر نامزد معرفی کنند اعتراف کرده اند که ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ دروغ بوده است و دوم این که نامزد آنها رأی نمی آورد و معلوم می شود که پایگاه اجتماعی ندارند.
    گفتم: خب! حالا این سایت وابسته به «سیا» چه پیشنهادی برای اصلاح طلبان ارائه کرده؟
    گفت: پیشنهاد کرده انتخابات را تحریم کنند!
    گفتم: آنها انتخابات مجلس نهم را تحریم کرده بودند ولی ۶۵ درصد مردم در آن شرکت کردند، یعنی خیلی بیشتر از انتخابات قبلی.
    گفت: پس با چه پشتوانه ای اینهمه رجز می خوانند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می گفت؛ من نمی دونم چرا به گلابی میگن گلابی؟ چون نه گله، نه آبی؟!

  7. ببر مازندران می‌گوید:

    ای ولله حاج حسین
    همین طوری پیش بری، پیدا می کنیم اصلح و لایق رو.
    فقط خواهش می کنیم بیخیال نوشتن نشو.
    هر روز یه وجه از انتخابات پیش رو را بشکافی، خیالمون راحت میشه.

    عالی بود این یادداشت.

  8. ببر مازندران می‌گوید:

    در حد بنزِ مطلبت

  9. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    اول خودتان را درست کنید
    بعد سراغ جامعه سازی بروید
    آن چیزی که بر همه ما لازم است ابتدا کردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر(مان) درست بشود.
    و از قلبمان شروع کنیم. مغزمان شروع کنیم، و هر روز دنبال این باشیم که روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد.
    و من امیدوارم که این مجاهده نفسانی برای همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده برای ساختن یک کشور.
    آئین انقلاب اسلامی – ص ۲۲۱

  10. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    خیلی مطمئن نیستم ولی فکر می کنم نوشته های اخیر داداش حسین بیانگر نوعی تمایل از طرف داداش به ائتلاف سه گانه به خصوص ولایتی و قالیباف باشد. بیشتر هم قالیباف. درسته سید احمد؟!

    البته من هم با این وضعیت اصلا بعید نیست به قالیباف رای بدهم. سطحش از همه نامزدهای الان بالاتر است. سابقه قالیباف در نیروی انتظامی و شهرداری و جبهه و جنگ، شاید سطح سمت رییس جمهوری را بالاتر ببرد. من یکی که از این حال و فضای احمدی نژادی و درگیری های هر روزه خسته شده ام.

    کاش واضحتر از این نوشته های اخیر، داداش حسین ورود در انتخابات پیدا کند. دیر به دیر آپ شدن های قطعه ۲۶ اذیتم می کند. دیروز هم توی پلاس یکی می گفت که حسین قدیانی اصلا کامنت های وبلاگش را نمی خواند!

  11. سیدمرتضی می‌گوید:

    برادر مکتبی کجا “نظرسنجی” در ملاک و معیارهای آقا در کشف اصلح جای دارد؟ خطابه آقا در اولین روز سال را نشنیدی؟ دوباره نگاه کن آقا فرمودند: “در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید”.”این روزها با این وسائل عجیبِ رسانه‌ایِ کنونی ــ‌ این پیامکها و امثال اینها ــ متأسفانه حرفهای گوناگون، نسبتهای گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممکن است یک نفر هزاران پیامک بفرستد. برای من گزارش دادند که ممکن است در ایام انتخابات، روزی چند صد میلیون پیامک رد و بدل شود. مراقب باشید، تحت تأثیر این چیزها قرار نگیرید؛ نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید”
    خب برادر من ممکن است فرد مورد اعتماد من با فرد مورد مشورت شما متفاوت باشد که این مسئله هیچ تناقضی ایجاد نمیکند ضمنا اگر فرض را بر نظرسنجی های کذایی که غالباً فرمالیته است بگذاریم پس اصل “تبلیغ و تبیین” را که به گفته خودتان تا دو روز مانده به انتخابات نظرسنجی ها را “کن فیکون” میکند کجا ببریم؟
    ضمناً اصل انتخابات برای کشف مقبولیت است نه مشروعیت یعنی اگر در ۱۲ فروردین ۵۸ مردم به جمهوری اسلامی نه میگفتند جمهوری اسلامی از مشروعیت می افتاد؟ نه بلکه آن مقبولیت لازم برای استقرار حکومت که جنبه عقلی دارد را نداشت وتکلیف الهی برای استقرار حکومت از دوش امام برداشته میشد. یا این سوال معروف که “اگر صندوق رأی در کربلا بود چه کسی رأی می آورد؟” پس برای چه امام حسین به کربلا رفت؟ برای مقبولیت یا مشروعیت؟ مسلم است که تکلیف لا یتغیر الهی بر دوش اباعبدالله احیای احکام اسلامی بود و برای ایشان مواجهه با لشگر سی هزار نفری و حتی سه میلیون نفری هم ملاک نبود و تنها حجت ایشان انجام تکلیف الهی بود. مردم سالاری دینی یعنی عمل به وظیفه الهی نه نگاه به نتیجه، یعنی اگر مردم به من رأی دادند تکلیفم ادامه می یابد و اگر رأی ندادند تکلیف نتیجه از دوشم برداشته می شود اما تکلیف وظیفه هنوز پابرجاست. یاعلی

  12. علیرضا می‌گوید:

    آه از شما جماعت کیهانی ها که همراه نقاط قوت فراوان، نقاط ضعف آشکار محسوسی هم دارید دقیقا مانند رئیس جمهور

    نوع نگاهتان به آقای مصباح، حلقه انحرافی، نقد عملکرد دولت (حتی نکات مثبت)، به یک چوب راندن تمام اصلاح طلبان، نگاه همیشه دو قطبی اصولگرا و اصلاح طلب دقیقا مانند نگاه سیاسی جامعه آمریکا به دموکرات و جمهوری خواه،

    انصافا بعضی از دیدگاه های شما با رهبر چقدر زاویه دارد؟

    حلقه انحرافی، بحث اصلی بود یا فرعی؟

    آقای مصباح، چند آه بود یا فردی بصیر و الخ.

    دفع حداکثری یا جذب حداکثری؟

    در تیترها همان نظرات رهبر را درشت اشاره می کنید و نه درست
    و در متن با تفسیر و توجیهی حرف را ۱۸۰ درجه تغییر می دهید و برداشت خودتان را ضمیمه

    دلم برای حسین قدیانی ۸۸ تنگ شده است برادر
    البته شما که اصلا تغییر نکرده ای!

    تقوی یعنی اینکه اگر حسن روحانی شایسته ریاست جمهوری بر ایران اسلامی نیست -که حقا نیست-، ولی شایسته امام جماعت بودن دبیرستان دخترانه قطعا هست و برای اثبات عدم کفایت ایشان نیاز به زیر سوال بردن عدالت وی نیست برادر

    بصیرت یعنی اینکه بدانی حریف ما حسن روحانی نیست که برای از میدان به در کردنش خلاف انصاف از پشت او را بزنی
    نیازی به بیان نکات مثبت شما در این سایت نمی بینم چون احتمالا در کامنتهای بعدی به درست یا غلط به آنها اشاره خواهد شد

    من به شما صرفا ارادت دارم برادر و لاغیر

  13. سیداحمد می‌گوید:

    جمهوری اسلامی و مهندسی آرا؟!
    “آن صندوق که «بیمه بدنه» ندارد، صندوق رای نظام آمریکاست.”

    احسنت!

  14. سیداحمد می‌گوید:

    “زنده باد اصل مادرانی که بعد از نماز صبح، «تعقیبات» را هنگام رفتن به
    محل اخذ رای می خوانند.”

    زنده باد جمهوری اسلامی

  15. سیداحمد می‌گوید:

    ممنون داداش حسین عزیز؛
    اشارات بسیار قابل تاملی داشتید که قطعا باید عملی شود، خصوصا از جانب
    کاندیدهای احتمالی!
    خود را بهترین دانستن و نادیده گرفتن نقاط مثبت رقیب، آسیب رسان است.
    متاسفانه این روزها، آنها که بیشتر از همه ادعای تقوا دارند، بیشترین بی
    تقوایی را مرتکب می شوند.

    یک تجربه که برای شخص بنده به دست آمده، این است که طوری رفتار کنم
    کاندید مد نظرم دچار توهم و خود خاص بینی کاذب نشود؛ متعجبم از سیاسیون و
    کارکشته های این راه، که چرا تجربه کسب نکرده اند و چنان داغ از کاندید
    مد نظرشان دفاع می کنند که انگار…!

  16. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    با دست لرزان، ژست می توان گرفت،
    هارت و پورت می توان کرد،
    اورد می توان داد،
    اما
    سیلی
    نمی توان زد…
    دوره «این هفته نه، هفته بعد جمهوری اسلامی سقوط می کند» گذشته است!
    در تقدیر ما، به جای «شهید»، «شاهد» نوشته اند…
    حالا حالاها کار دارد با ما انقلاب…
    .
    .
    .
    سلام بر حسین*

  17. شیدا می‌گوید:

    متن زیباى شما، آمیزه اى از فهم و درک و بصیرت است. بسیار هنرمندانه، ظریف، عمیق و به قول آقا سید “شیک” است. این نوشته مثل خیلى از نوشته هاى قبل ،آنچنان با مخاطب
    ارتباط برقرار مى کند که به عنوان مثال “صداى آن سیلى مهندسى شده ملت، در ٩ دى، را به وضوح شنیدم” و براى چندمین بار، دلم خنک شد.

    ممنون از قلم سحرآمیز و تلاش و دقت کم نظیرتان!

    موفق باشید.

  18. شیدا می‌گوید:

    شنیده ام که چمران براى کاندیداتورى اعلام آمادگى کرده. به نظر من، ایشان از همه شایسته تر هستند…….

  19. م.طاهری می‌گوید:

    “بیمه است جمهوری اسلامی، تا دعای مادران شهدا را دارد”

  20. م.طاهری می‌گوید:

    “می خواهم بنویسم؛ زنده باد اصل صندوق رای. زنده باد اصل جمهوری اسلامی که با پس زدن دودمان دیکتاتوری پهلوی، اجازه داد مردم با رای خود، امور اجرایی کشور را مهندسی کنند. زنده باد اصل ملت ایران که پاسدار هندسه الهی خویش است. زنده باد اصل نام ها و اصل شناسنامه ها. زنده باد اصل صف های طولانی. زنده باد اصل مادرانی که بعد از نماز صبح، «تعقیبات» را هنگام رفتن به محل اخذ رای می خوانند. زنده باد اصل انگشت های اشاره که دقیقا در چشم دشمن فرود می آید. زنده باد اصل شورای دقیق و دشمن شکن نگهبان. زنده باد اصل انتخابات… حتی زنده باد اصل مناظره های داغ. زنده باد اصل تمام نوستالوژی های انتخاباتی ما. زنده باد اصل عروس و دامادهای شناسنامه به دست. زنده باد اصل زنان بچه بغل… زنده باد اصل اصحاب شمارش آرا. زنده باد اصل زندگی در فضای گرم انتخابات. زنده باد اصل شهید جانباز، حاج احمد پاریاب که گفته بود؛ «خودم هم نبودم، انتخابات، شناسنامه ام را ببرید، بگذارید این مجلد سرخ همچنان در حال و هوای انقلاب سیر کند». “

  21. م.طاهری می‌گوید:

    خیلی عالی بود، خدا قوت!

  22. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ای بابا بازم انتخابات! مردیم از این همه دموکراسی! حالا این به کنار،
    با نماهنگهای تکراری صدا و سیما چه کنم؟ درسته که رییس جمهور با
    رای مردم انتخاب میشه، ولی هیچ فرقی با سرمربی تیم ملی که توسط
    ۴ نفر انتخاب میشه نداره، هیچ کدومشون منجر به نتیجه مثبت نمیشه و هر
    دوره یک نفر دیگه میاد با تاکتیک های کاملا متفاوت. یکی مروج اشرافی گری
    میشه، یکی مروج فساد، یکی هم فقر و گرونی رو بعهده می گیره. حالا این
    وسط ۴ تا پل هم ساخته میشه که احتمالا با بودجه کشوری مثل گواتمالا
    هم این اتفاق میفتاد. نفر بعدی چی میخواد بر سر این مملکت بیاره،
    خدا میدونه. ما دلمون رو خوش کردیم به شور انتخابات، دیگه کار نداریم
    بعدش چی میشه. تو کشور آمریکا، رییس جمهور از هر حزبی که انتخاب یا انتصاب
    بشه، حق نداره سر سوزنی از سیاستهای اصلی آمریکا فاصله بگیره، و گرنه
    ترور میشه. خودشونم خوب می دونن. اینجا ولی اینقدر دموکراسیه، نفر بعدی
    که میاد کل یوم! سیستم نفر قبلی رو شیفت دیلیت می کنه. یکی با ملک عبدلله
    چای می خوره، یکی سوگولی سازمان ملل میشه با گفتگوی تمدنها، یکی هم
    میره سراغ ونزوئلا و کوبا و بولیوی. نفر بعدی هم میره سراغ اسکیموهای قطب
    شمال. بالاخره دوستی هم که بدون خرج نیست!! باید واسه رفیقت خرج کنی!
    این وسط سر همین مردم عزیزتر از جان بی کلاه میمونه، تا انتخابات بعدی
    و بعدی و بعدی…

  23. ف.طباطبایی می‌گوید:

    با اینکه طولانی بود، اما به خوندنش می ارزید.
    تو این گیر و دارِ سیاسی بازی و نامزد ما خوبه، نامزد شما بد؛ اون که مظلوم واقع شده بود، نظام و اصل انتخابات بود. خیلی خوب و انرژی بخش به این مسئله اشاره کردید.

    خدا قوت…

  24. عمارنامه می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشر گردید.
    http://www.ammarname.ir/link/21002
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید.
    موفق و پیروز باشید.
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  25. برف و آفتاب می‌گوید:

    باز هم فصل انتخابات و بحث خنده‌دار “اصلح” و “صالح مقبول”!

    این اصلا یه فرض محاله! کسی که اسم خودش رو می‌ذاره “اصلح”؛ و اسم اون‌یکی رو می‌ذاره “صالح مقبول”؛ داره دروغ می‌گه. چون اون‌یکی رو به عنوان “صالح مقبول” قبول نداره. بلکه اون رو غیر صالح می‌دونه.
    اگه شما واقعا هم “اصلح” باشی؛ اگه با استفاده از نظرسنجی‌ها، به این نتیجه برسی که رای نمیاری؛ می‌ری کنار به نفع “صالح مقبول”. چون مسیرتون مشترکه. فقط اختلافات جزئی دارید که قابل چشم‌پوشیه.
    اما وقتی نمی‌تونی به این کار رضایت بدی؛ یعنی این‌که به هیچ وجه حاضر نیستی اون رو در کنار خودت تحمل کنی. یعنی این‌که باهاش کاملا مخالفی.

    نتیجه‌ی اخلاقی این‌که؛ تئوری “صالح مقبول”، یه وسیله‌ست برای توجیه دشمنی کسی که خودش رو اصلح می‌دونه با به اصطلاح صالح مقبول!

  26. برف و آفتاب می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    ۹ دی، انقدر دلم برای نماهنگ‌های تکراری صدا و سیما تنگ شده بود! یه‌دونه هم پخش نکردند بی‌انصاف‌ها! باید قدر همین رو هم بدونیم!

  27. چشم انتظار می‌گوید:

    قسمت هشتم، برای خود یک فصل جدایی است، که ساعت ها مطلب دارد. ممنون.
    .
    .
    کسانی که در مقام حرف، مدام نان ۹ دی را می خورند، اما در مقام عمل، از سوم تیر قدیس ساخته اند، «منهای معایب رئیس جمهور کنونی» نیستند. واجدین «تفکرات سیاه و سفید و حب و بغضی احمدی نژادی»، «منهای معایب رئیس قوه مجریه مستقر» نیستند. روز سوم تیر ۸۴ آنقدر که «نه به هاشمی» برجسته بود، «آری به احمدی نژاد» واضح نبود. بگذریم که احمدی نژاد «مصداق» بود و «آری اصل کاری»، آری به ۴ مفهوم عدالت، ساده زیستی، ولایت مداری و دشمن ستیزی بود….

  28. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    تو هاگیر واگیر(اینجوری می‌نویسن؟!) نوشته‌های “من بهترم” و “من بالاترم” و… اشخاص و احزاب، همیشه دلمون به اینجا خوشه که یه نوشته ببینیم که یادمون بیاره، بابا! اونی که بهتره اصل نظامه، اونی که بالاتره اصل انتخاباته…

    دلمون به اینجا خوشه…

  29. نجوا می‌گوید:

    سلام………………
    خدا قوت.

  30. حمید می‌گوید:

    آیت‌الله مصباح یزدی خطاب به اعضای حاضر در سالن سید الشهدا گفت: “شما موظف هستید که اگر فرد صالحی غیر از فرد منتخب این گروه را پیدا کردید به او رأی بدهید چون شرعاً باید این کار را بکنید”.

    فکر می کنم همین یه جمله در رد ادعاهای شما کافی باشه…
    حسین قدیانی:
    “مدعی اند که فقط نامزد مورد حمایت جبهه خودشان دارای شاخصه اصلحیت و تقواست! سلمنا! گیرم که به جای «صالح مقبول» باید رای به «اصلح غیر مقبول» داد و کاندید متقی تر، چه کسی گفته نامزد شما از همه اصلح و از همه با تقوی تر است؟! چه کسی گفته نامزد دیگران صالح مقبول است؟! و با چه فرایندی بدین کشف نائل آمده اید؟!”

  31. سیداحمد می‌گوید:

    جناب حمید؛

    از نوشتن این متن ۴ روز می گذرد و از انتشارش در وبلاگ ۱ روز، و لذا این نوشته نمی تواند ناظر بر سخن امروز علامه دوران ما آیت الله مصباح عزیز تلقی گردد. نوشته حسین قدیانی نقدی بر تفکرات حاکم بر جبهه های سیاسی من جمله جبهه پایداری است. قطعا نمی توان انکار کرد که شماری از اعضای این جبهه ها تا همین الان بارها و بارها نامزد مد نظر خود را اصلح و باتقوی و… می خواندند و می خوانند. هنوز اخبارشان در سایت های خودشان هست و هنوز تنگ نظری های شان هست.

    ما البته مسرور خواهیم شد که اعضای جبهه های سیاسی (در اینجا جبهه پایداری) علاوه بر حرف، در مقام عمل هم به نصایح مطهری زمان (من جمله، جمله زیبای امروز استاد) گوش فرا دهند. انجام چنین عملی، اتفاقا بیانگر دقت نظر حسین قدیانی در نقد دگم اندیشی های جبهه های سیاسی است تا فکر نکنند دیگران غیر صالح و کم تقوی و چه و چه هستند، و فقط خودشان اصلح و با تقوی. تذکر معنی دار و زیبای امروز در تالار سیدالشهدا، دقیقا و عینا همان نوشته های حسین قدیانی است که ماه ها در نقد جبهه های سیاسی نوشته شده… و ظاهرا تندروی ها و تک پری های اعضای جبهه پایداری، در روزهای اخیر آنقدر شدید و غلیظ بوده که علامه مصباح را وادار به این «تذکر عمومی» کرده اند.

    در ضمن بد نیست به سایر قسمت های متن که فکر کنم نقاط اشتراک بی شمار شما دوست عزیز با نوشته های حسین قدیانی باشد هم توجه و دقت کنید!

    علی ای حال، خوب یا بد، داداش حسین قلم به دست اصل انقلاب است، نه احزاب سیاسی… و لزومی ندارد در همه مسائل با همه ما هم نظر باشد و ممکن است بعضا سلیقه های خاص خودش را داشته باشد.

  32. محسن می‌گوید:

    اول اینکه: آیا در سخنان آقای محصولی شبهه ای هست؟ منظور ایشون از ایستادن در برابر ائتلاف، ایستادگی حضرت زهرا(س) در مقابل کسانی بود که امام علی(ع) رو فردی جوان و بی تجربه می دونستند و دور هم نشستن و ابوبکر رو به عنوان شخصی باتجربه انتخاب کردن.

    اما در مورد مسئله اصلح و صالح، همین جور که یکی از دوستان فرمودن امروز هم در سخنان آیت الله مصباح دیدیم و هم در بیانیه جبهه پایداری که آیت الله مصباح فرمودند که:
    “شما موظف هستید که اگر فرد صالحی غیر از فرد منتخب این گروه را پیدا کردید به او رأی بدهید چون شرعاً باید این کار را بکنید”.

    دیگر اینکه در بیانیه جبهه پایداری اومده که نهایتا به نظر مردم احترام می گذاره و باز این نشون میده اینها با هم در تضاد نیست. موضوع اصلی این هست که اصلا بعضی ها اصلح رو بر صالح مقبول ارجح نمی دونن و این رو بارها و بارها در انتخابات مجلس مطرح کردند و برای انتخابات ریاست جمهوری هم تا روز یکم فروردین که امام خامنه ای باز تاکید دوباره ای بر انتخاب اصلح داشتن، حرف از صالح مقبول می زدن. جبهه پایداری اما همیشه اعلام کرده اصلح رو بر صالح مقبول ترجیح میده و امروز هم اعلام کردند که انتخاب فرد مورد حمایت جبهه پایداری، تنها اصلح از نظر این جبهه هست و نهایتا این رای مردم هست که تعیین کننده هست. آقای قدیانی این حرف های شما نشان از اعتدال شما نیست. من هم نقدهایی به این جبهه دارم، اما نقد غیر منصفانه درست نیست. خود من هر کاری کردم تا آقای جلیلی شاید از خیلی دور صدای ما که ایشون رو اصلح می دونیم بشنون، ولی وقتی این اتفاق نیفتاد ما به وظیفه مون عمل می کنیم و باز اصلح رو از بین کاندیدهای دیگه پیدا می کنیم.

    دوستانی هم که حرف از حمایت آقای قدیانی زدن، بگم که در حق آقای قدیانی ظلم نکنید، بگذارید خود ایشون نظرشون رو بگن، چرا که این جور که ایشون بر تکنوکرات ها می تازند و وقتی آقای قالیباف با افتخار اعلام می کنه من یک تکنوکراتم، خود به خود این گزینه و حدس و گمان ها لغو و باطله. یا علی موفق باشید…

  33. سیداحمد می‌گوید:

    جناب محسن؛

    فکر می کنم متن داداش حسین مشخص و دقیق است. بالا برویم پایین بیاییم، جمله آقای محصولی جمله درست و زیبنده ای نیست که جوابش به خوبی در اواخر متن داده شده. جواب خیلی از مسائل دیگری هم که طرح کردید، در متن داده شده و من دیگر کش بی خود نمی دهم.

    البته حسین قدیانی همیشه تکنوکرات ها را نقد کرده و نقد می کند، اما یادمان باشد که قالیباف هرگز نگفته؛ «من با افتخار یک تکنوکرات هستم»! جمله شهردار تهران هر چند نادرست و غیر لازم بود، چیز دیگری بود…

    و اما شاید به زودی درباره تکنوکراسی و شخص شهردار تهران متنی در قطعه ۲۶ نوشته شود. اینقدرش را بدانید که اگر ما معنای تکنوکراسی را بدانیم، هرگز آقای قالیباف را تکنوکرات نخواهیم خواند. ولو اینکه شهردار در این باره ها جمله بی خودی گفته باشد…

    قطعا حملات تند و بی مبنای امروز اهالی جبهه پایداری به ائتلاف ۳ گانه و شخص قالیباف (حتی شخص زاکانی، حتی تر، حملات نیمه یواشکی به استاد پناهیان به خاطر حمایت های ضمنی، تلویحی فعلی شان از حاج آقا ابوترابی) به خصوص با چماق درست کردن از جملات رهبر انقلاب، از مصادیق بی تقوایی است… فی المثل جوری قالیباف را نقد می کنند کانه با هاشمی و خاتمی وارد ائتلاف شده، نه حداد و ولایتی!

  34. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    بعضی وقت ها قلم سیداحمد لاکردار با قلم داداش حسین مو نمی زند!! 🙂

    کانه ۲ روح در یک کامنت… دیدم که می گما!! بنده خدا مبصر بی نوای قطعه!!

  35. محسن می‌گوید:

    احتمالا اشتباه شده، دارند ولایتی و حداد رو به حق می زنند که چرا با قالیباف، تکنوکرات، ساکت فتنه و… همراه شده اند. کسانی که خودشون هم اذعان دارند که تفکراتشون با آقای قالیباف متفاوته و حتی دو روز پیش آقای حدال فرمودند انتظار از آقای قالیباف این بود که در فتنه ۸۸ موضع روشن تری می گرفتند.

    ببینید من از یه چیزی ناراحتم، من همه نوشته های داداش حسینمون رو در روزها و ماه های بعد از فتنه خوندم و با بعضی هاش اشک ریختم، ولی احساس می کنم اون قلم تغییر کرده. احساس می کنم قبول کرده فتنه یه کدورتی بود که تموم شد و باید فراموشش کرد. بله، ما از آقای احمدی نژاد ناراحتیم، این همه براش تبلیغ کردیم، عرق ریختیم، ولی سرمون رو انداخت پایین. ولی این دلیل نمیشه به سمت آقای قالیباف بریم. شما فقط برید رجانیوز و مواضع آقای قالیباف تا حتی چند روز بعد از ۹ دی رو بخونید که ایشون متاسفانه بدلیل کدورت داشتن نسبت به آقای احمدی نژاد، فتنه رو یک دعوا بین دو طرف سیاسی میدونه و نه بین نظام و فتنه گران.

    یا یه مثال دیگه. من انتخابات ۸۴ نمی تونستم رای بدم. اون زمان ۱۵ سال بود و من هنوز کامل ۱۵ سالم نشده بود، ولی کاملا یادمه تبلیغاتی که آقای قالیباف توی این شهرستان ما در استان فارس کرد دقیقا در حد تهران بود. یعنی هر در و دیواری رو نگاه میکردی عکس آقای قالیباف، اونم تمام رنگی و بعضا روغنی و در ابعاد عجیب در کنار هواپیما و توی هواپیما و… آیا منش بچه سوپر انقلابی ها با این جور آدم هایی میخونه اصلا؟ ایشون با همین قدرت اقتصادی در ۷+۸ نماینده داشت و الان بخاطر همون قدرت اقتصادیش یکی از سه ضلع کاندیدای اصولگرایان شده.

    من از صریح و روشن نبودن جبهه پایداری در طول این مدت هم ناراحتم و انگار مردم رو امین خودشون ندونستن، ولی میدونم که انسان های صادق تر، پاک تر و مخلص تری در این جبهه هستند. دیگه سخنی نیست. ما رو هم دعا کنید اگه اشتباه می کنم هدایت بشم. یا علی…

  36. دلخون می‌گوید:

    متن رو دیشب دوبار خوندم چون یه جاهایی رو متوجه نمی شدم…
    امروزم این کامنت آخر سید احمد خیلی رو یه سوالی که چند وقته ذهنمو درگیر کرده، کمک کرد…
    تشکر آقای قدیانی و سید احمد…

    این قسمت متن خیلی به دلم نشست:

    “من در میان این همه زنده باد و مرده باد، می خواهم بنویسم؛ زنده باد اصل صندوق رای. زنده باد اصل جمهوری اسلامی که با پس زدن دودمان دیکتاتوری پهلوی، اجازه داد مردم با رای خود، امور اجرایی کشور را مهندسی کنند. زنده باد اصل ملت ایران که پاسدار هندسه الهی خویش است. زنده باد اصل نام ها و اصل شناسنامه ها. زنده باد اصل صف های طولانی. زنده باد اصل مادرانی که بعد از نماز صبح، «تعقیبات» را هنگام رفتن به محل اخذ رای می خوانند. زنده باد اصل انگشت های اشاره که دقیقا در چشم دشمن فرود می آید. زنده باد اصل شورای دقیق و دشمن شکن نگهبان. زنده باد اصل انتخابات… حتی زنده باد اصل مناظره های داغ. زنده باد اصل تمام نوستالوژی های انتخاباتی ما. زنده باد اصل عروس و دامادهای شناسنامه به دست. زنده باد اصل زنان بچه بغل… زنده باد اصل اصحاب شمارش آرا. زنده باد اصل زندگی در فضای گرم انتخابات. زنده باد اصل شهید جانباز، حاج احمد پاریاب که گفته بود؛ «خودم هم نبودم، انتخابات، شناسنامه ام را ببرید، بگذارید این مجلد سرخ همچنان در حال و هوای انقلاب سیر کند». زنده باد اصل نامزدهایی که نام شان کلا با انتخابات ریاست جمهوری گره کور خورده! حتی تر، زنده باد اصل پیش بینی های صادق زیباکلام، گیرم صدی نود تاش درست از آب درنیاید!! الحق که باید دم انتخابات را هم دید. وقتی دشمن، این چنین سینه چاک کرده، اصل انتخابات هم یک نامزد! بیاییم هوایش را داشته باشیم. تقوای سیاسی، به دقت روی این نکات هم هست! و الا چه کسی گفته فقط نامزد فلان جبهه اصلح است؟!”

  37. ناشناس می‌گوید:

    محمود! هندوانه ضرر دارد
    بر پرزهای روده اثر دارد
    بیرون روی مزمن دولت را
    سردی این مزاج خطر دارد

    قدری نبات داغ بخور با چای
    قدری تکان نخور بنشین بر جای
    قدری زبان بگیر در آن کامت
    بعدا دوباره شهد و شکر افزای

    باشد! قبول! دولت تو دلسوز
    شب را بگو تو روز، شب اصلا روز!
    کوتاه آمدیم تو اصلا مرد!
    مردان دولتت همه کاراموز

    مسئول های دور و برت فعال…
    دلسوزهای خون جگرت فعال…
    تولید گوشت رو به جلو رفته
    از بس که گاوهای نرت فعال!!!

    آجیل هم دگر شده افسانه
    گشته پراید خودروی دردانه
    نان و پنیر، وعده ی صبحم بود
    حالا شدست شام شب خانه

    ما راحتیم، تو به خودت اندیش!
    آباد کن دِهات درون خویش
    یا بر هوای نفس بزن تیغی
    یا این که زود تیغ بزن بر ریش!

    http://shahde-mashhood.ir/post-339.aspx

  38. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    خوش به حال اون هایی که ۲۸ اسفند ۱۳۹۱ در هواپیما همسفر حضرت آقا شدن…
    حضرت آقا سفر های زیارتی به مشهد مقدس را با هواپیمای معمولی میرن و به گفته یکی از محافظان براشون بلیط تهیه میشه و بدون اطلاع خلبان و مهمانداران سوار هواپیما میشن…
    اینم لینک فیلم حضور حضرت آقا در هواپیمای مسافر بری:

    http://www.bultannews.com/files/fa/news/1392/1/27/156183_616.wmv

  39. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    الله اکبر از این همه پیشرفت سیداحمد! همینجوری ادامه بده، چند وقت دیگه
    صفحه ۱۴ که نه، سرمقاله کیهان رو قبضه میکنه انشالا.

  40. سیداحمد می‌گوید:

    جناب محسن؛

    دوست ندارم این بحث را بیشتر از این ادامه دهم. فقط اینکه؛ اگر مبنای قضاوت ما اینقدر مو را قرار است از ماست بیرون بکشد، آقای محصولی که هم ساکت فتنه و هم صدالبته ساکت انحراف اند، ور دل جبهه ساده زیست و متقی پایداری چه می کنند؟! در مقام قیاس، قطعا عملکرد قالیباف حتی در فتنه ۸۸ از عملکرد امثال محصولی و دیگر دولتی های چسبیده به جبهه پایداری، واضح تر بود. باز صد رحمت به قالیباف که درست ۳ شب بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ آمد صدا و سیما و مواضع خوب و درستی گرفت.

    من شما را ارجاع می دهم به متن “ما و عمار” حسین قدیانی…

    در ضمن هم شما و هم جناب حمید که احساس می کنم سعید جلیلی را نسبت به باقری لنکرانی، اصلح و بهتر و متقی تر و امتحان پس داده تر می دانید، می شود نظرتان را درباره جمله امروز اهالی پایداری بیان کنید؟!

    عضو ارشد جبهه پایداری: “حتی با آمدن سعید جلیلی هم نظر جبهه پایداری، باقری لنکرانی است”.

    بعله! چقدر قشنگ گوش فرا می دهند به تذکر دیروز علامه مصباح!!!

  41. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    تارزنه شروع کرد گریه کردن… دستشو بلند کرد… صدا زد آی آقا یه سوال دارم ازت… سرها برگشت عقب ببینن سائله کیه… دیدن مطربه اومده… آلودهه اومده… سوالت چیه؟ بپرس؟ گفت: رو منبر از قول خدا داری می گی: باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی… سوالم اینه که اگه من آلوده برگردم رام می ده؟ آخه من خیلی بدم… گفت: عزیز دلم خدا در خونشو برا تو وا کرده… منم برا تو منبر رفتم… خدا این مجلسو برا تو آماده کرده…کریم تارشو بلند کرد زد زمین… تار شکست… گفت: آقای نجف آبادی قیامت شهادت بده که من آمدم… آشتی کردم…

  42. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    مادر؛ مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا «کاروان عشق» را بازگشتی خواهد بود؟

    مادری که دلش برای همیشه در کنار «نهر علقمه»، سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت در زیبایی و شجاعت!

    مادری که دلش در میدان «قتلگاه» بود و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، «ماه»، بار دیگر خواهد تابید!

    مادری که یک عمر، دست از «حسین حسین» گفتن بر نداشت و تمام غریبانه هایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!

    مادری که «ام البنین علیهاالسلام » بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه ها روایت می کرد!

    مادری که حتی کوچه های «مدینه»، مرثیه سرای اندوه سترگ او شدند و به استقامت و صبر او ایمان آوردند!

    مادری که «وفا»، اولین درس زندگی و «شجاعت»، عالی ترین سرشت همسری اش بود و «صحبت»، بالاترین باور مهر پروری اش

    مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود و سروده هایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا می کند!

    مادری که بعد از شهادت «عباس علیه السلام »، دیگر به ماه نگاه نکرد و آسمان مدینه، نعمت نورافشانی اش را از دست داد!

    مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از «گودال قتلگاه» نگرفت و فریاد «یا حسین»اش را نه تنها در مدینه، که از صحن مطهر کربلا می توان شنید! درود خداوند و سلام پاکان، بر روح بلند و وفاداری بی نظیرش باد!

    روح آسمانی اش، در سایه سار کوثر، شاد، و شفاعت باشکوهش، دستگیرمان باد!

  43. ......... می‌گوید:

    اِ! پس اپ کردین
    من اشتباهی متوجه شدم
    خوبه
    پس فردا میام می خونم 🙂

  44. محراب می‌گوید:

    قطعا نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن به نامزد اصلح تلقی می شود.
    جمله فوق نظر شماست جناب قدیانی؟؟!!
    یعنی این معیار شماست؟؟!!

  45. ساندیس خور می‌گوید:

    سلام؛
    به روزم…

  46. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین!

    جمله ای که محراب در کامنتش گذاشته، ایراد نداره؟! البته داخل متن، متوجه منظورتان می شوم، اما الان یه جوریه جمله انگار.

    حسین قدیانی: «محراب» جمله مرا ناقص آورده، یعنی از ویرگول به بعد. اصل جمله این است:

    «از آنجا که انتخابات به خودی خود، مراجعه به رای مردم است، قطعا نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن به نامزد اصلح تلقی می شود».

    با این همه اعتراف می کنم که حتی همین جمله اصلی هم خیلی دقیق و کامل نوشته نشده و ایراد دارد. من البته در همین جمله نیز راه در رو را گذاشته ام. نگفته ام که «نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های اصلح است»، بلکه گفته ام؛ «نظرسنجی علمی و درست، از جمله شاخصه های رسیدن (به این «رسیدن» دقت شود!) به نامزد اصلح تلقی می شود». “رسیدن”، آنطور که در جمله، مد نظرم بوده، یعنی؛ «ما نامزد بهتر را پیدا کرده ایم، اصلح را پیدا کرده ایم، لیکن برای معرفی او، و رای دادن به او، و رسیدن به او، مداقه دیگری هم داریم که «شاخصه نظرسنجی» است. آمدیم و نامزد اصلح مد نظر ما، با وجود همه تبلیغات ما، رای بسیار پایینی داشت. در اینجا حکم عقل و بصیرت چیست؟! آیا بهتر نیست برای واگذار نکردن قطعی نتیجه انتخابات، سراغ اصلح شماره ۲ یا اصلح شماره ۳ (سر عنوانش دعوا ندارم؛ می توانید «صالح مقبول» صدایش کنید!) برویم که رتبه بالاتری در نظرسنجی ها دارد؟! باورم هست عدم انجام چنین خردورزی عاقلانه ای، سبب خواهد شد که انتخابات را از اساس به جریان های نامانوس با آرمان های انقلاب اسلامی ببازیم و بعد، برای لاپوشانی منیت خود، و منیت دار و دسته خود، از این فریضه سوء استفاده کنیم که؛ «ما مامور به تکلیف بودیم، نه موظف به چیز»!!

    با این همه، نقد درست را پذیرا هستم. جمله می توانست بهتر ادا شود. حمل بر تعریف نشود، در حد دقت نوشته های قطعه ۲۶ نبود.

    اینکه حالا چرا من مرتکب این بی دقتی شدم، ناظر بر روند بحثم بود در ۲ گانه ای که عده ای از آن تعبیر به «صالح مقبول» و «اصلح غیر مقبول» می کنند. شما را ارجاع می دهم به چند خط بعد از همین جمله در بند ۷ یادداشت. (همین جا بگویم که من خود اصلا اعتقادی به دعوای این ۲ گانه سازی ها ندارم، چرا که عمدتا نشانی غلط دادن است و به مباحث بی خود و مجادلات بی پایان منجر می شود) علی ای حال، من فرض را بر این گرفته بودم که خواننده متوجه دعوای متن (دعوایی که داخل خانواده اصول گرایان است) هست و لذا جمله فوق الذکر را معطوف به همین «توجه» نوشتم… و از قضا همین توجه، باعث بی توجهی من و نوشتن غیر دقیق جمله فوق الذکر شد. الغرض؛ منظورم این بود که در میان ائتلاف ۳ گانه و جلیلی و زاکانی و ابوترابی و لنکرانی و دیگر اصول گرایان، که کم و بیش، همه شان صالح و به نسبت بهتر از دیگران اند، یکی از شاخصه ها برای معرفی کردن فرد اصلح از میان این صلحا، قطعا «شاخصه نظرسنجی» است. به عنوان مثال (و فقط به عنوان مثال) فرض کنید از میان این جمع، حجت الاسلام ابوترابی، اصلح باشد اما در نظرسنجی ها، رتبه شان پایین باشد. آیا عقل و تدبیر و بصیرت و هوشیاری حکم نمی کند که برای نباختن در انتخابات به هاشمی و خاتمی و مشایی یا هاشمی چی ها و خاتمی چی ها و مشایی چی ها، (اعوان فتنه و انصار انحراف) برویم دنبال آن اصول گرایی که شاخصه رای بیشتر را نیز دارد؟! دقت شود؛ خود انتخابات، یعنی رجوع به رای مردم، و لذا حتما مهم است شاخصه نظرسنجی. و البته در عالم مباحثات نظری، ما این را قبول داریم که ممکن است رای مردم لزوما «حق» نباشد. منتهی بحث، بحث انتخابات است، نه مباحث نظری. مع الاسف من گاهی می بینم که از جمله «ما مامور به تکلیف ایم، نه موظف به نتیجه»، برداشت های غلطی توسط بعضی دوستان مومن و حزب اللهی صورت می گیرد. هرگز معنای این جمله این نیست که ما کار غیر عقلانی و نسنجیده انجام بدهیم، بعد که شکست خوردیم، مدعی شویم؛ ما موظف به نتیجه نیستیم!! من تا روز انتخابات آنقدر که سوادم اجازه دهد، مسائلی از این دست را بازتر خواهم نوشت و شاید وارد مصادیق هم شدم.

    و اما؛ ضمن تشکر ویژه از «محراب» و دیگر دوستان گرامی قطعه ۲۶ جمله مد نظر را اصلاح می کنم و قبلا بابت این بی دقتی معذرت می خواهم. زمانه، زمانه ای است که باید دقیق نوشت و دقیق تر، بلکه جمله، هم در متن خوب دربیاید، هم بیرون متن، مجال ایراد را فراهم نیاورد. جمله مد نظر در داخل متن، «دقیق تر» نبود، و در بیرون متن، معتقدم که کلا غیر دقیق از آب درآمده…

    جمله را همچین تغییر می دهم:

    «از آنجا که انتخابات به خودی خود، مراجعه به رای مردم است، و از آنجا که تعدادی از نامزدها به نسبت دیگران، واجد شرایط «بهترین ها» می باشند، برای انتخاب «بهترین فرد از میان بهترین ها» قطعا نمی توان از «نتایج نظرسنجی ها» به عنوان «یکی از شاخصه های مهم» چشم پوشی کرد».

    .. و برای احترام به نقد درست، جمله را در بند هفتم با رنگ سبز متمایز می کنم، بلکه مراقب باشم از این پس با دقت مضاعف، مطالبم را بنویسم.

    آری جناب محراب! فی الحال باید معلوم شده باشد که من نتایج نظرسنجی را یکی از نشانه های ملاک اصلحیت و تقوی نمی دانم، لیکن برای معرفی فرد برتر، و ناظر بر انتخابات که مراجعه به رای مردم است، چاره ای نداریم الا لحاظ کردن رصد افکار عمومی، در کنار سایر مولفه ها. انتخابات قرار نیست فقط من و شما و مای حزب اللهی رای بدهیم. انتخابات رای همه واجدین یعنی همه توده هاست. معطوف به این مهم، باید در کنار مولفه های آسمانی و آرمانی، مراقب مولفه های زمینی و انتخاباتی نیز باشیم. جمع میان این ۲ مولفه، می تواند مصداق بصیرت در امر حیاتی انتخابات باشد. من هم می دانم که نزد خدا، بهترین گزینه، «متقی ترین گزینه» است، لیکن انتخابات، صرف نظر از شعار و داد و قال، نزد خلق الله برگزار می شود، نه نزد الله!!… و البته ای خوشا که همه ما، و همه مردم، خدا را در رایی که می دهیم لحاظ کنیم و این را نیز در خاطر داشته باشیم که انتخابات، اشلی کامل تر از همین نظرسنجی هاست…

    خودش شد یک پست!! 🙂 خیلی حرف زدم، می بخشید.

  47. سیداحمد می‌گوید:

    “باز مدینه، باز مادر”

    دوستان محترم؛

    تا ساعاتی دیگر قطعه ۲۶ بسی قشنگ و گریه دار به روز می شود…

  48. بیست و ششی می‌گوید:

    “لیکن انتخابات، صرف نظر از شعار و داد و قال، نزد خلق الله برگزار می شود، نه نزد الله!!…” نه نزد الله!! دقیق تر هم میشد گفتش داداش! نمیشه “نه نزد الله” را نذاشت؟

  49. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    شاید متنی شبیه این پُست. چه قدر دوست داشتنی است این قبیل متن های ۲۶

    http://www.ghadiany.ir/?p=7117

  50. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    تصویری که جدید اضافه شده به این پست، عکس کجاست؟!

  51. سیداحمد می‌گوید:

    سلاله؛

    دقیقا مقابل آبشار نیاسر، امام زاده ای هست که عکس متعلق به آنجاست…

  52. ......... می‌گوید:

    اِهم…هوم!
    خب… خوندمش
    حالا برم دوباره بخونمش ببینم چی نوشتید! 🙂

  53. محراب می‌گوید:

    جناب قدیانی عزیز و عظیم البته!!
    اولندش، کلی حال کردم که نقد کوچولوی ما رو اینقدر تحویل گرفتین و واسش جملات ها! نوشتین. حالا چطوری و به کی پزشو بدم نمی دونم.
    دومندش، وقتی جواب مبسوطتونو مطالعه کردم یاد یه ضرب المثلی از بابام افتادم که میگن: “هر قدر که یه لجن رو زیر و رو کنی بوی گندش بیش از پیش شامه رو آزار میده”.
    خدای بالاسر من شاهد است که که هدفم از بیان ضرب المثل ابوی هیچ گونه تحقیر و توهینی نبود. بلکه پاسخ طولانی شما ظن ضعیف بنده رو در رسیدن به سلیقه سیاسی شما در صفحه سیاست سال ۹۲ جمهوری اسلامی به سمت یقین کامل نزدیکتر کرد. ذکر مصداق در این باره به جهت کثرت، خارج از حوصله است. ببخشائید.
    شما خیلی دقیق و ظریف و جانانه و شورانگیز و چه بسا عالمانه می نوشتید و می نویسید. اما عادلانه؟؟ وقتی می گویم عادلانه، منظورم عدالت در بین دایره اهالی اصولگرایی است.
    حسین عزیزم!! چهار سال است که در بین خیل سایت ها و وبلاگها و خبرگزاری ها و چیزهای دیگه، بعد از خبرگزاری فارس شما در صدر و اولویت اول مراجعه من در این اقیانوس اینترنت بوده اید. من با نوشته های شما هم گرییده ام و هم از ته دل خندیده ام، هم به فکر فرو رفته ام و هم آنچنان دچار شور و وجد شده ام که لایوصف. خلاصه اینکه: با قطعه بیست و شیشت حال ها کرده ایم. حتی با مطالب ورزشی و فوتبالیت. و حتی یک بار بدطور نواخته اید به گوشمان با پاسخی که به کامنتمان گذاشتید.
    راستی من با الگوبرداری از نوع نثر شما متن ها (با اسم مستعار) نوشته ام برای دوستان حزب اللهی و نشریات محلی منطقه زندگی مان که بعضا فکر می کنند صاحب قلم آن کسی است خارج از یک شهرستان کوچک که به سفارش می نویسد برای شهر کوچکمان. (یک خاطره بس شیرین داخل این پرانتز: چقدر خوشبختم من که اولین نوشته بلکه دل نوشته ی عمرمو که سال ۸۲ نوشتم و هویجوری واسه کیهان ایمیلش کردم، دیدم کیهان اون مطلبمو بدون حذف حتی یک ویرگول و با اسم خودم و با یک تیتر بسیار درشت در وسط صفحه ی (گمونم ۱۳ بود) با دو تا عکس درشت چاپ و درج کرد. دلم می خواست هزار نسخه ازون کیهان بخرم ولی الان یه دونشم ندارم که بخوام پزشو بدم.)
    الغرض:
    خودمو میگم؛ معیار من برای کسی که می خوام اسمشو در برگه ی رایم بنویسم در درجه اول نه جامعتینه و نه آیات عظام مهدوی و مصباح و یزدی و مرحوم خوشوقت و نه احزاب و گروههای اصولگرا و چهره های مطرح و امتحان پس داده. واسه من که همیشه سعی کردم واژه واژه، بلکه حرف حرف فرمایشات مولامو درش دقیق باشم، معیار همون کلمات و معیارهای آقاس در درجه اول. تازه بعدش میرم سراغ عقل محدود خودم. در درجات بعدی میرم سراغ گروهها و افراد ذی صلاح مرجعی که…
    ببین حسین نازنینم!
    هر چی فکر می کنم این مطلب آخریت لایتچسبکه، حداقل به من نمی چسبه. دوباره پاسخت درباره نقد من حقیرو بخون. سه باره بخون. من فکر می کنم با معیارهایی که طی سالیان سال از آقا سراغ دارم این مطلب آخریت کمی زاویه داره با اونا. بوی معیارهای آقا کمی کمتر از معیارهایی که شما با هزاران لطایف الحیل مطرح می فرمایید به مشام می رسه. جنس این تحلیلها و متن های شما منو یاد تحلیلها و صحبتهای اعصاب خرد کن امثال باهنر می ندازه. اصلا بینی و بین الله. خود عزیزت در ۲۷ خرداد سال ۸۴ با همین معیارهایی که الان بیان میکنی رای دادی؟؟؟؟؟ اگر شما در ۲۷ خرداد یعنی مرحله اول آن انتخابات به احمدی نژاد رای داده باشید در ملاحظاتتان افکار عمومی و نظرسنجی و این جور چیزا رو هم لحاظ کرده بودین؟؟ فداتون بشم، پاسخ این سوال منو واضح و رک بگید. مطلبم داره طولانی و حوصله بر میشه. چیکار کنم؟
    دلم میخواد بحث کنم باهات (که شنیده ام امام فرموده اند در مسائل سیاسی مثل مباحث طلبگی با هم مباحثه کنین) اما شما کجا و من کجا؟؟
    اینم عرض آخرم:
    دکتر ولایتی: عاشقشم، خیییییییییییییییییییلی وقته بهش ارادت ویژه دارم
    دکتر حداد عادل: دیوونشم. آخر فرهیختگیه
    حجت الاسلام ابوترابی فرد: توی هیئت دانشگاهیمون روضه خوندم و گریوندمش. با صفاس. بهش نزدیک بشی می فهمی چقدر صمیمیه
    لنکرانی: دوسش دارم، واقعا دوسش دارم
    جلیلی: جلیل القدر و دوست داشتنی و دیپلماتی انقلابی
    زاکانی: زمان دانشجویی تو دانشگاه تهران خیلی حال می کردم وقتی من می خوندم و می دیدم اون داره یه دستی سینه میزنه. کلی فاز داد بهمون واسه راه اندازی بساط اولین هیئت دانشجویی در دانشگاه تهران. (سال۷۵ ساختمان فیض)

    اینجاش خصوصیه دیگه:
    راستی، حالا که دیدی ما اینقدر با حوصله و دقت به قطعه ات سر می زنیم یه کار واسمون می کنی؟؟ من همیشه مطالبتو با این دقت میخونما. تقریبا با اسامی مختلف هم برات کامنت گذاشتم که حتی یه بار هم حسابی بهم توپیدی و حالمو گرفتی موکت کردی. خدایی نمی دونم. شایدم منو بشناسی.
    به هر حال، گمانم بر اینه که می تونم خوب بنویسم. می تونم مفید بنویسم. اگه بتونم این هیولای وحشتناک نفسمو یه قدری افسارشو کنترل کنم انقلابی و اثرگذار هم می تونم بنویسم. یعنی اینکه فکر می کنم قلمم بد نباشه. ازت کمک میخوام که برام مجال جور کنی.
    الان هر جوون فوتبالیستی که حسسسابی هم فوتبالش خوب باشه تا پول و رابطه و یا حداقل سابقه حضور در لیک دسته اول و لیگ برتر نداشته باشه هیچ مربی حتی حاضر نیست یک دقیقه وقت بذاره براش و نیگاش کنه. می گیری که؟؟

  54. محراب می‌گوید:

    خصوصیه رو چرا عمومیش کردی اخوی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  55. احمد می‌گوید:

    سلام
    تالیا نماد رعایت حقوق مصرف کنندگان! + سند در اینجا http://karamad.info/?p=1400 بخوانید و اگر مناسب دیدید به دیگران نیز توصیه کنید.

  56. بیتا می‌گوید:

    عشوه گری های خانم مجری در برنامه هفت ترانه صدا و سیما در لینک زیر:

    http://rastiyan.blog.ir/post/عشوه-گری-های-خانم-مجری-در-برنامه-هفت-ترانه-صدا-و-سیما

  57. با سلام و عرض ادب و احترام؛
    همسنگر ارجمند
    متن شما در بخش دل بلاگ پایگاه ادبی فرهنگی دل آباد باز نشر داده شد.
    http://delabad.ir/1392/02/02/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%D9%86%DB%8C
    موفق و پیروز باشید.
    یا زهرا

  58. برف و آفتاب می‌گوید:

    محراب؛

    وقتی کاندیدایی که طرفدارش باشیم، فقط یک نفر باشه (مثل دو دوره قبل، هاشمی و احمدی‌نژاد) نیازی به نظرسنجی نیست. حتی اگه مطمئن باشیم که کاندیدامون رای نمیاره؛ باز باید بهش رای بدیم.
    اما وقتی تعداد کاندیداهایی که عاشقشون هستیم زیاده و ائتلاف هم نمی‌کنند؛ یا باید به نظرسنجی‌ها توجه کنیم؛ یا باید قرعه بندازیم دیگه!
    اگه همه‌ی کاندیداها صالح باشند و بین کاندیداها “دشمن” وجود نداشته باشه؛ بازهم نیازی به نظرسنجی نداریم و می‌تونیم به هرکی که بیشتر عاشقشیم رای بدیم!

  59. محراب می‌گوید:

    برف و آفتاب!

    من این چنین برداشتی رو، این چنین تاکتیتی رو، یه همچین روشی رو، هیچ وقت، هیچ گاه، نه دیدم و نه تونستم از بین فرمایشات آقا و امام برداشت کنم. اصلا تجربه هم نشون داده که نظرسنجی در جامعه ای با مختصات جامعه فعلی ایران اونهم در فضاهای مختلف (از حیث عیار هیجان) غیر قابل اتکاست.
    چرا جواب نمیدن بزرگواران؟؟
    یادمان بیاید… نظرسنجیهای یک هفته مانده به انتخابات ۲۷ خرداد ۸۴ چه چیز را نشون می داد؟؟ نتیجه اما چه شد؟ مگر نه ا ینکه طی ۴۸ ساعت منتهی به روز رای گیری سونامی رخ داد؟؟؟ گاهی ما فراموش می کنیم که یه مقلب القلوبی هم هست.
    در ثانی، گیرم مثلا ۵ نامزد اصولگرا تا مثلا ده روز مانده تا روز رای گیری همچنان باشند تو صحنه، آقای الف در نظرسنجیها در صدر باشند، ولیکن آقای ب با معیارهایی که حضرت آقا معرفی می کنند بیشتر سازگاری دارن، اون وقت چی کار باید کرد؟؟
    البته باید به همه حق دادها، قضیه، قضیه حرکت مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل شب تاریکه دیگه، تشخیص سخته، خیلی هم سخته، بیاید خسته نشیم از این طور حرفها، بیاید به هم انگ هم نزنیم زود، این بحثها بی برکت نباشه شاید…
    اونقدر می ترسم مصداقی حرف بزنم که خدا میدونه…

  60. محراب می‌گوید:

    راستی برف و آفتاب؛
    باید در اون شورای نگهبانی رو که اجازه میده “دشمن” ازش رد بشه و شاخ و شمشاد بیاد نامزد ریاست جمهوری بشه گل گرفت

  61. محمد می‌گوید:

    #حسین قدیانی:۱٫من نتایج نظرسنجی را یکی از نشانه های «ملاک اصلحیت» نمیدانم.
    #حسین قدیانی:۲٫ما نامزد بهتر را پیدا کرده ایم، اصلح را پیدا کرده ایم، لیکن برای معرفی او و رای دادن به او، و رسیدن به او، مداقه دیگری هم داریم که «شاخصه نظرسنجی» است.
    #حسین قدیانی:۳٫یکی از شاخصه ها برای معرفی کردن فرد اصلح از میان این صلحا، قطعا «شاخصه نظرسنجی» است./ برای معرفی فرد برتر، و ناظر بر انتخابات که مراجعه به رای مردم است، چاره ای نداریم الا لحاظ کردن رصد افکار عمومی.

    ۱٫ آقای قدیانی! با عرض ادب به آقای صفارهرندی اما بعد…
    شما که «نتایج نظرسنجی را از نشانه های ملاک اصلحیت نمیدانید» لطفاً دقیقاً واژه ی معادل بیاورید که اگر از نشانه ها نمی دانید، از چه چیزهای اصلحیت میدانید؟ آیا اصلاً اصلح را میتوان با نظرسنجی مقید کرد؟

    ۲٫ آقای قدیانی! شما میگویید: «ما اصلح را پیدا کرده ایم لیکن برای رای دادن به او و رسیدن به او، مداقه دیگری هم داریم که “شاخصه نظرسنجی” است»، شما چطور اصلح را پیدا کرده اید اما باز برای «رأی دادن به اصلح و رسیدن به اصلح» مداقه و توجه دیگری هم دارید؟! بالاخره اصلح را پیدا کرده اید یا نکرده اید؟ شاخصه های شما برای «شخص اصلح» چیست که این «شاخصه ی قدرتمند ِنظرسنجی» همه ی آنها را درهم میشکند؟

    اصلاً اصلح بودن چیست تا بدانیم این «مداقه ی نظرسنجی» تان در کجای بدن و شاکله او جای گرفته است؟ در متن اصلحیت است؟ قبل از رسیدن به اصلح؟ در مسیر رسیدن به اصلح؟ بعد از رسیدن به اصلح؟ «شاخصه» تان چیست تا شاید ما «مداقه» تان را بفهمیم! شاخصه و معیار سنگین تر و قدرتمند تر است یا مداقه؟ عقلانیت یا عرف؟ تکلیف یا شیخوخیت؟ شاخصه ی علی یا نظرسنجی ِسقیفه؟

    ۳٫ آقای قدیانی! در کدامیک از بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون انتخابات(کل آرشیو بیانات) یکی از شاخصه ها برای ۱٫معرفی کردن فرد اصلح، ۲: رأی دادن به اصلح و ۳: رسیدن به اصلح، «قطعاً شاخصه نظرسنجی» بیان شده یا توجه داده شده است که شما مخاطب تان را به این «شاخصه» توجه داده اید؟ شما میخواهید به اصلح رأی بدهید یا به رأی مردم که افتاده اید دنبال رصد افکار عمومی؟

    حرف تان نه! فکرتان متناقض است که یکجا میگویید:«من نتایج نظرسنجی را یکی از نشانه های ملاک اصلحیت نمیدانم» و دوباره ادامه میدهید:«یکی از شاخصه ها برای معرفی کردن فرد اصلح از میان این صلحا، قطعا “شاخصه نظرسنجی” است». چطور «نظرسنجی»ای که شما آن را حتی از «نشانه ها»ی اصلحیت هم حساب نمیکنید اما از «شاخصه ها برای معرفی کردن فرد اصلح» میدانید؟ یعنی معرفی کردن جدای از شناختن است؟ شما وقتی شتاختید معرفی هم میکنید نه اینکه با یک نظرسنجی همه ی شناخت تان را زیر پا بگذارید!

    :: جمع بندی:
    اگر دقت کنید؛ شما اصلح را پیدا نکرده اید! بلکه چند صالح را پیدا کرده اید که به قول خودتان: «در میان ائتلاف ۳ گانه و جلیلی و زاکانی و ابوترابی و لنکرانی و دیگر اصول گرایان، که کم و بیش، همه شان صالح و به نسبت بهتر از دیگران اند» و میخواهید با نظرسنجی یعنی با پارامتری که اعتباری در برابر شاخصه های محکم و دقیق مطرح از سوی رهبر معظم انقلاب ندارد، خودتان را در شرایطی گلخانه ای و تکلیف گریز و راحت گزین به اصلح برسانید.

    در تفکر رهبرانقلاب، بیان کردن ِشاخصه ها برای رسیدن به اصلح است و إلا با تفکر شما «نظرسنجی هفته آخر»، نه تنها «تکلیف» همه جماعت راحت گزین که حتی «تکلیف» همه ی شاخصه ها را هم مشخص میکند.

    و یادمان نرفته همین تفکر را در انتخابات مجلس گذشته!

  62. برف و آفتاب می‌گوید:

    مگه موسوی دشمن نبود؟ معین، خاتمی، کروبی طفلکی، اینا دشمن نبودند مگه؟

    اصلا معنی انتخابات چیه؟ اینکه یک نفر رو به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنیم دیگه! اونقدر “عمل به تکلیف” و “نتیجه مهم نیست” و از این حرف‌ها زدیم که اصلا هدفمون از رای دادن یادمون رفته! بالاخره باید یه دودوتا چهارتایی بکنیم ببینیم نتیجه‌ی کارمون چی هست یا نه!
    درسته که به حرف‌های امام خامنه‌ای باید با جزئیاتش دقت کنیم؛ اما ما اونقدر وارد جزئیات شدیم که نگاه کلی ایشون رو یادمون رفته. عقل خودمون رو یادمون رفته. این اسمش ولایتمداری نیست.
    شما تو حرف‌های “آقا” وحدت رو نشنیدین؟ پس چرا می‌گین از حرف‌های آقا نمی‌شه این رو برداشت کرد؟ ما اگه بخوایم اصل وحدت رو رعایت کنیم؛ چکار باید بکنیم تو این شرایط؟ وحدت فقط مال سنی و شیعه‌ست؟
    وحدت یعنی اینکه اصول‌گراهای محترم یکی رو از بین خودشون بفرستند جلو؛ حالا کاملا هم مطابق معیار خودشون نبود، نبود. کمی حالا از خودگذشتگی کنند! در عوض، وحدتشون رو در مقابل کاندیدایی که اگه برنده بشه؛ با کله می‌ره طرف امریکا، حفظ کنند!
    اصلا عقل خودمون چی؟ نباید بهش توجه کنیم؟
    شما فرض کن آقای آ و ب و ج کاندیدا هستند. آ و ب اصولگرا و ج اصلاح‌طلب یا انحرافی یا هرچی! شما طرفدار آ و ب هستید. یه نگاه می‌کنید دوروبرتون می‌بینید احتمال برنده شدن ج کم نیست؛ مثلا ۴۰ درصد. طرفدار آ از ب بیشتره. مثلا آ ۳۵ درصد و ب ۲۵ درصد. اما ب بیشتر به معیارهای امام خامنه‌ای نزدیکتره.
    اولا؛ ب اگه واقعا به معیارهای امام خامنه‌ای نزدیک‌تر باشه، خودش باید به نفع آ بکشه کنار.
    دوما؛ اومدیم و ب اعتقاد داشت که آ به هیچ وجه لیاقت ریاست جمهوری نداره و نرفت کنار. آ هم همینطور.
    دو تا حالت داره:
    شما به ب رای می‌دید و ج برنده می‌شه.
    همه‌ی طرفداران ب با طرفداران آ متحد می‌شن و به اونی که محبوب‌تره (اونی که اکثریت مردم بهش رای می‌دن) رای می‌دن و آ رای میاره.

    شما کدومش رو بیشتر دوست دارید؟

  63. برف و آفتاب می‌گوید:

    ما هم مثل شما معتقدیم که باید به تکلیف عمل کرد و نتیجه اونی می‌شه که خدا بخواد. اما شما از کجا مطمئن هستید تکلیفتون رو درست تشخیص دادید؟ شاید تکلیف، اینجا، ازخودگذشتگی در رای دادن باشه!

    این مثال هم بد نیست:
    شما فرض کنید فقط دو تا کاندیدا داریم که یکی از یکی بدتره! د بد و ه بدتر!
    شما اگه مثل الان بخواید تصمیم بگیرید؛ به هیچکدوم رای نمی‌دید و ه رای میاره!
    اما ما به د رای می‌دیم که حداقل ه رای نیاره!
    اینجا دیگه فقط نتیجه‌ست که مهمه. چون ما اصلا از نظر شما تکلیف نداریم که از د حمایت کنیم؛ چون صالح نیست!

  64. محمد می‌گوید:

    عدم توانایی در پاسخ ِمنطقی، این برخورد انفعالی شما را دربرداشت آقای مستدل!
    البته انتشار سوالات بنده از جنابعالی با «خود سانسوری همیشگی در قسمت نظرات سایت شما» خیلی تفاوتی نمی کند اما تکلیف شما برای ما و دوستان مشخص می شود.
    سید احمد ها را دریابید آقای قدیانی… 🙂

  65. حمید می‌گوید:

    دوستانی که مدام از نظر سنجی حرف می زنید!
    وقتی توی تهران، در انتخابات مجلس، فقط یکی از کاندیداهای اصلاحات -اونم دور دوم- رای میاره، وقتی یکی مثل میرحسین تقریباً نصف یکی مثل احمدی نژاد رای میاره، طبیعتاً افرادی مثل کواکبیان و عارف و روحانی رأیی ندارن و اصلاً به حساب نمیان! جریان انحرافی هم که از دور خارجه و معلوم نیست بتونه کسی رو از شورای نگهبان رد کنه.
    باور کنید رقابت تنها بین اصولگرایانه -طبق نظرسنجی و نه تکلیف- پس طبق نظرسنجی اجازه بدید از بین اصولگرایان به انتخاب اصلح کمی فکر کنیم.

  66. محسن می‌گوید:

    آیا تنها و تنها سخنان همین امروز رهبری برای تشخیص اصلح کافی نیست؟

    توجه کنید:
    “ایشان در ادامه به بیان برخی ویژگیهای مورد نیاز برای رئیس جمهور منتخب پرداختند و گفتند: رئیس جمهور باید فردی باشد که در درجه اول، ایمان و اعتقاد به خدا، مردم و قانون اساسی داشته باشد و در درجه دوم دارای روحیه مقاوم باشد.

    رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: ملت ایران، به دنبال تحقق اهداف و کارهای بزرگی است و اهل تسلیم شدن نیز نیست و کسی نمی تواند با او با زبان زور حرف بزند بنابراین، فردی هم که در رأس قوه مجریه قرار می گیرد باید در مقابل فشار دشمنان، نترس و شجاع و مقاوم باشد و اهل از میدان خارج شدن نباشد.

    حضرت آیت الله خامنه ای، حکمت، تدبیر و داشتن برنامه را از دیگر ویژگی های مورد نیاز رئیس جمهور خواندند و افزودند: همانگونه که در سیاست خارجی نیازمند عزت، حکمت و مصلحت هستیم، در مسائل داخلی و اقتصادی نیز به نگاه همه جانبه، بلندمدت و هندسه صحیح نیاز داریم.

    ایشان نگاه روزمره به مسائل اقتصادی، تغییر مکرر سیاست های اقتصادی، تکیه بر نظرات غیرکارشناسی و همچنین اعتماد به شیوه های تزریقی و تحمیلی اقتصادی غرب و شرق را مضر دانستند و تأکید کردند: سیاست های اقتصادی باید بر مبنای اقتصاد مقاومتی باشد.

    رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که ساخت درونی آن، مقاوم و مستحکم است و با تغییرات مختلف در دنیا، متلاطم نمی شود.

    حضرت آیت الله خامنه ای، تهذیب اخلاقی و درگیر حواشی نشدن را از دیگر ویژگی های مورد نیاز در انتخاب رئیس جمهور، برشمردند…”

    قالیباف و اقتصاد مقاومتی؟ به اینجا دقت کنید: “در مقابل فشار دشمنان، نترس و شجاع و مقاوم باشد و اهل از میدان خارج شدن نباشد.”

  67. محراب می‌گوید:

    خیلی عجیبه والله؛
    تا روزهای انتهایی نزدیک به انتخابات ۲۷ خرداد آقای قالیباف در صدر همه نظرسنجی ها بود. توی اون انتخابات دشمنانی (البته با معیار برف و آفتاب) مثل کروبی و معین و هاشمی هم بودند. چرا نمی گید به کی رای دادین پس؟؟؟ خب اگه به احمدی نژاد یا غیر اون رای دادین بگید خب.
    آآآآآی حزب اللهی های تهران! چرا حاضر نیستین جواب بدین به کی رای دادین؟
    ضمنا! فرض کنین همین الان آقای قالیباف در نظر سنجی ها اول باشد(که گویا هست). بینی و بین الله شما به قالیباف رای میدین؟؟ یعنی شماها حجت دارین واسه نوشتن اسم قالیباف در برگه های رایتون؟؟؟…

  68. مرتضی می‌گوید:

    ایام ماضی خوب مطلب می چپاندی داخل این ویندوز
    حالیه اما بی بخار شدی…؟!
    حالا که در سیاست ریش نداشته مان افتاده دستت، ادا و اطوار در نیاور…!
    برای پنچرگیریِ آن ماشین زوار در رفته ات گذرت به گاراژ نمی افتد؟! نه نمی افتد؟!
    عجالتا چند سطر مکتوب کن و ته دیگ مطلب را در بیاور ببینم صیح رأی گیری،
    نوچه های گاراژ پای کدام علم بیایند برای سینه زنی؟
    پدرآمرزیده حیف که در دل ما پرچمت بالاست و الا می دادم…
    لا اله الا الله!

  69. متوسلیان می‌گوید:

    سلام امیرخان! شما زنده ای، چون قصه زنده است و چون هنوز قلب ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در سینه گرم و مهربان شما می تپد….
    امیرخان! در «عصر خان گزیدگی»، تو نشان دادی آدمی هم می تواند «خان» باشد و هم مهربان. همه به شما…( دوست دارم تو صدا کنم شما را) همه به تو «امیرخان» می گفتند! مثل الان…

    خوب می شود دوباره امیرخان، امیر قطعه ۲۶ شود!

  70. محراب می‌گوید:

    حضرت آقا: ملت باید تلاش خود را بکند، باید زحمت بکشد و دنبال اصلح بگردد. من مکرّر عرض کرده ‏ام که مسئله، مسأله‏ ى دین و خدا و اداى تکلیف است. همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهى است. قبلًا هم گفتیم که تفاضل و لو کم باشد، در این قضیه بسیار است. باید بگردید، بین خودتان و خدا حجّت پیدا کنید؛ یعنى بتوانید از راهى بروید که اگر خداى متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأى دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجّتى فراهم کنید و بعد با خیال راحت بروید رأى بدهید.

    بیانات‌ در دیدار مردم پاکدشت:
    “مردم باید با چشم باز در این صحنه ى مهم حاضر شوند و ان شاءاللَّه خداى متعال کمک کند و دلهاى مردم را هدایت کند تا فرد با کفایت، شجاع، با اخلاص، داراى روح مردمى، شاداب و با نشاط، مؤمن به هدف ها و ارزش هاى انقلاب، مؤمن به مردم، مؤمن به نیروى مردم و معتقد به حق مردم را انتخاب کنند؛ این مهمترین بخش مشارکت عمومى مردم در امسال است.”

  71. ......... می‌گوید:

    من به حسین قدیانی رای میدم
    داداش به کی رای میدی؟

  72. ......... می‌گوید:

    داداش حسین وقت کردین این تلخ نوشته رو هم بخونید:

    http://nasehon.ir/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA/#respond

  73. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد خانم حضرت زهرا، بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد…

    اَللهُمَ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها
    عَدَدَ عِلمِ الله
    زِنَةَ عَرشِ الله
    باقیةً بِبَقاءِ الله
    دائِمَةً بِدَوامِ مُلکِ الله
    عَدَدَ ما خُلِقَ و ما یُخلَق
    وَ العَن اَعدائَهُم کَذالِک

    http://up.toca.ir/images/pchyd9oru1o4nebua09.mp3
    http://up.toca.ir/images/3eifr28wfuf06zefx9h0.mp3

  74. برف و آفتاب می‌گوید:

    ____*;*%;*
    __%;*%;*%;*
    ______)i(
    _____ (_ )

    عیدتون مبارک!
    خانم‌ها و معلم‌ها؛ روزتون مبارک!

  75. ......... می‌گوید:

    دقت کردین…؟

  76. به جای امیر می‌گوید:

    سکوت (گفت و شنود)

    گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری در سایت بالاترین خطاب به گروه‌های اپوزیسیون نوشته است؛ مگر از اپوزیسیون در داخل و خارج کشور غیر از فحش و بد و بیراه به رژیم چه کار دیگری ساخته است؟
    گفتم: خب! حرف حساب زده! دیگه چی؟
    گفت: پیشنهاد کرده که اپوزیسیون به جای فحش دادن یک ماه سکوت کند و با بررسی همه جوانب، یک راه‌کار موثر پیدا کند.
    گفتم: مثلا چه راه‌کاری؟!
    گفت: چه عرض کنم؟! فکر نمی‌کنم غیر از فحاشی کار دیگری از آنها ساخته باشد!
    گفتم: یارو به رفیقش می‌گفت؛ هر وقت خیلی عصبانی شدی، ده دقیقه سکوت کن! حتما فحش‌های آبدارتری به یادت می‌آید!

  77. پسر شهید می‌گوید:

    یا حسین…

  78. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    واقعا چه علاقه ای به این بحث های سیاسی دارید ها!؟
    حالا توصیف این خواص رو از زبان حضرت علی (ع) بخونید:
    خواص و نزدیکان کسانی هستند که به هنگام فراخی و آسایش بر دوش والی
    باری گران‏ند و چون حادثه ‏ای پیش آید کمتر از هر کس به یاریش برخیزند و خوش ندارند که به انصاف درباره آنان قضاوت شود. اینان همه چیز را به اصرار از والی می ‏طلبند و اگر عطایی یابند، کمتر از همه سپاس می‏ گویند و اگر به آنان ندهند،
    دیرتر از دیگران پوزش می ‏پذیرند. در برابر سختی‌های روزگار، شکیبایی‌شان
    بس اندک است. اما ستون دین و انبوهی مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، عامه مردم هستند، پس، باید توجه تو به آنان بیشتر و میل تو به ایشان افزونتر باشد.
    ***************************************
    اون از خواص جماران نشین، این هم از خواص پاستور نشین.
    پس زیاد غصه نخورید که از کدوم حزب رای میارن، آخرش همینی هستن که
    حضرت فرمود.

  79. محراب می‌گوید:

    سلام به همگی؛
    اینترنت رو زیر و رو کردم پیدا نکردم!
    دنبال آرشیو روزنامه کیهان سه ماهه اول سال ۱۳۸۴ می گردم. یعنی ماه های فروردین و اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۴
    هر کی برام پیدا کنه یه شیرینی مفصل نزد ما داره.

  80. تقدیر می‌گوید:

    هوشیار باشیم! قالیباف و روحانی، هر دو از اصحاب هاشمی هستند. ان شاءالله ۲۳ خرداد شاهد تشییع جنازه هاشمی و اعیان و انصارش خواهیم بود.

    زنده باد خامنه ای
    زنده باد ایران اسلامی
    مرده باد اسرائیل

  81. حسن می‌گوید:

    با سلام؛
    آقای قدیانی عزیز!
    مواضع حضرات اصولگرا را در مورد هولوکاست و سیاست خارجی دولت که بارها مورد تمجید رهبری قرار گرفته را، در این روز ها حتما شاهد بوده اید. که با اندک تفاوتی معنی جمله راس فتنه “ما با اسرائیل سر جنگ نداریم” می دهد. و البته سکوت پایداران بر مواضع خود در مقابل این وادادگی در مقابل دشمن، مثل اینکه احتمالات یک در میلیون فقط مختص احمدی نژاد و نزدیکان اوست.
    و در این موارد فقط حسن ظن از طرف حضرات مورد توجه است.
    از طرف دیگر سخنان جدید آقازاده مطهری بد جوری بوی تهدید رهبری و مسئول دانستن ایشان در حمایت گفتمانی رهبر عزیز از دولت را می دهد.
    آقای قدیانی؛ شما هم مانند اصول گرایان به این قضایا واکنش نشان می دهید؟
    آیا این موضوع شایسته یک مطلب انتقادی نبود؟
    امان از قبیله گرائی… امان…

  82. یار دبستانی می‌گوید:

    با سلام و احترام…

  83. تقدیر می‌گوید:

    مراقب ماموریت مجریان قطره چکان های جام زهر باشیم!

  84. کمالستان می‌گوید:

    سلام؛
    خدا قوت!

  85. م.طاهری می‌گوید:

    چشم به راهیم که قطعه به روز شود.

  86. به جای امیر می‌گوید:

    شکسته نفسی! (گفت و شنود)

    گفت: سایت یکی از نامزدهای احتمالی ریاست‌ جمهوری از قول وی نوشته است؛ «من هیچ‌وقت قاطع نگفتم که نمی‌آیم، چرا که نمی‌دانم در آن صورت جواب خدا، امام و مردم را چه می‌توانم بدهم»؟
    گفتم: در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، فتنه‌گران مورد حمایت همین آقا، به ساحت مقدس حضرت امام‌حسین(ع)، اهانت کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره کردند. قید اسلام را از جمهوری اسلامی حذف کردند، به نفع آمریکا و اسرائیل شعار دادند و… ولی این آقا به فکر نبود که جواب خدا و امام و مردم را چه بدهد؟!
    گفت: چه عرض کنم؟! مثل اینکه دنیا برای بعضی‌ها بدجوری وارونه شده است؟!
    گفتم: شخصی در حال مناجات می‌گفت؛ خدایا مرا نیامرز! خدایا از سر تقصیرات من نگذر، خدایا مرا مشمول عفو خود قرار مده!… از او پرسیدند این چه نوع دعا کردن است؟ و طرف گفت؛ هیس! دارم شکسته نفسی می‌کنم!

  87. پسرشهید می‌گوید:

    زنده باد خامنه ای

  88. محراب می‌گوید:

    به عنوان مثال (و فقط به عنوان مثال) فرض کنید از میان این جمع، حجت الاسلام ابوترابی، اصلح باشد اما در نظرسنجی ها، رتبه شان پایین باشد. آیا عقل و تدبیر و بصیرت و هوشیاری حکم نمی کند که برای نباختن در انتخابات به هاشمی و خاتمی و مشایی یا هاشمی چی ها و خاتمی چی ها و مشایی چی ها، (اعوان فتنه و انصار انحراف) برویم دنبال آن اصول گرایی که شاخصه رای بیشتر را نیز دارد؟!
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چون به قطعه مقدست معتاد شده ایم برای چندمین بار متنت و بازتاب کامنتی ات را خواندم.
    پیش فرض شما این است که اصولگرایان مجبور به رقابت با هاشمی یا خاتمی یا کسانی از جنس خاتمی و هاشمی شوند. درست است یا نه؟
    اگر همه دنیا ندانند تو یک نفر آقای قدیانی می دانی که خاتمی تایید صلاحیت بشو نیست. ( فعلا هاشمی به کنار) خب! هیچ احدالناسی غیر از این دو نفر یارای رقابت با اصولگرایان رو ندارند و نداشتند. ( تاسف میخورم که خاتمی چقدر بزرگ شد با این تعریف من و شما) آقای قدیانی! فقط به شرط حضور هاشمی آن خطری را که شما نگرانش بوده ای محتمل می شود. فقط احتمال رای آوی هاشمی است و لا غیر از این. حالا خدا وکیلی! آقای قدیانی مگر احتمال ورود هاشمی چند درصد است؟ ۵۰%؟ ۳۰%؟ ۵%؟ چقدر؟ تکلیف ما را روشن کن! شما هر قدددددددددددددددددددر این نظرسنجی و ارزش و اهمیت و اعتبار آن را بزرگ میکنی یعنی اینکه احتمال آمدن هاشمی به همان اندازه زیاد است. این تحلیل به شما نمی آید جناب قدیانی.
    من می دانم … یعنی حدس می زنم که شما … بله! خود شما هم احتمال بسیار زیادی می دهی که رقابت امسال رقابتی است در بین دایره اصولگرایان. (با فرض اصولگرا بودن جناب قالیباف در همه ادوار) و اگر چنین است چرا چنین مطلبی؟؟
    تمااااااااااااام ملاکهایی را که رهبری معظم درباره رسیدن به آن کسی که باید نامش را در برگه رای بنویسیم مرور میکنیم هیچگاه نمی رسیم به این مطلبی که شما میفرمایید. امروز مجدد آقا فرمودند: نگویید که یک رای من مهم نیست و… (قریب به مضمون) مطالعه این جمله (اگر بدون پیش زمینه ذهنی باشد) و دیگر سفارشات آقا درباره انتخاب اصلح، منافات دارد با فلسفه نظرسنجی آقایان ائتلاف ها.
    من مانده ام…

  89. تقدیر می‌گوید:

    عکس شهدا را می بینیم ولی عکس آنها عمل می کنیم…

  90. سیداحمد می‌گوید:

    حلول ماه رجب و میلاد آقا امام محمدباقر(ع) بر اهالی قطعه ۲۶ مبارک باد!

    http://uploadtak.com/images/z874_Khalaj_01.mp3

  91. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به به. اکبر آقا و اسی هم وارد گود شدن! با اینکه امسال هیچ
    رغبتی به اخبار انتخابات نداشتم، ولی به نظر میرسه این انتخابات یکی
    از پیچیده ترین و در عین حال، جالب ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است!
    حضور همزمان اصحاب فتنه و انحراف و انقلابی و استوانه ای و دولتی و
    غیر دولتی و حتی تر! بهروز وثوقی!! روزهای تکرار نشدنی ای رو بوجود میاره.
    نکته دوم اینکه چرا مطلب دیشبت رو حذف کردی؟

  92. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    آن متن فردا عینا در قطعه ۲۶ به روز می شود. به علت انتخابات و حجم بالای اخبار، چاپ متن، یکی دو روزی در روزنامه جوان به تاخیر افتاد.

    در ضمن، مطالب وعده داده شده هم ان شاء الله فردا در قطعه ۲۶ آپ می شود که بی ارتباط با مسائل امروز ثبت نام ها نیست.

    من که راستش را بخواهید با جان گرفتن دوباره قلم آتشین داداش حسین هیچ مشکلی ندارم! 🙂

  93. محراب می‌گوید:

    یک تیر و سه نشان:
    برگه های رای ما سه نشان را همزمان خواهد زد: فتنه و انحراف و اشرافی گری را

  94. محراب می‌گوید:

    کدام گزینه صحیح تر است؟؟؟؟
    هاشمی اومده تا:
    ۱- سرخوردگی و باخت مفتضحانه خاندان اشراف در فتنه ۸۸ از جبهه ولایت را جبران کند؟
    ۲- نمی توانست نیاید. چون در مقابل خاندان اشراف گویا اراده ای ندارد و اونانند که این را هل داده اند به ثبت نام. عبور خاندان از بزرگ خاندان ولو به قیمت ذبح تمام اعتبار او ( البته اعتباری که اخیرا باز از ناحیه رافت و کرامت نظام و حضرت آقا به او داده شده است. وگرنه او با نامه اش بی اعتبار محض شده است برایمان)
    ۳- اومده تا از رای اوری احتمالی یکی از کاندیداهای نزدیکتر به گفتمان اصیل انقلاب جلوگیری کنه و با ورود خودش اصولگرایان را به همگرایی بیشتر حول کاندیدای واحدی که دارای مقبولیت بیشتری و نه صالحیت بیشتری داره سوق بده
    ۴- اومده چون ذاتا قدرت طلب بوده و دوس داره همیشه در راس باشه. ضمن ا ینکه روی حمایتهای اهالی فتنه و ضدانقلاب خارج نشین و رسانه هاشونم حساب ویژه باز کرده.
    ۵- هاشمی واقعا انقلاب رو در خطر میدونه و بر اساس تکلیف اومده تا تا آخرین قطره نفسش!! برای انقلاب کار کنه و کشوری رو که اون رو به سراشیبی میدونه نجات بده

  95. فدایی همت می‌گوید:

    سلام علیکم و رحمت الله
    چه انتخاباتی شود امسال!!!!!
    این همه کاندید یه شبه از تو لپ لپ در اومدن؟! جمیعا یاد گرفتن خودشون رو حامی ولایت فقیه نشون میدن، آدم چه میدونه کدومشون واقعا ولایی هست؟ من که به هیچ کدومشون امیدی ندارم. تازه! با این رقابت نابرابر، کی میخواد حریف آقای دامت برکاته بشه، همین امشب توی سوپری میگفتن اکبرجون تا کاندید شد دلار ۲۰۰ تومن پایین اومد. شیخ رئیس جمهور شود باید به فائزه بگوییم دختر شاه، اهالی قطعه هم باید برای شهادت آماده شوند.
    جناب احمدی نژاد هم که آخرین شاهکارش رو با حمایت کردن مشایی به ثبت رسوند تا بار دیگر بر طبل رسوایی ما بکوبد، این رئیس جمهور منتخب!!!
    بدبختی ما یکی دو تا نیست.
    جه انتخاباتی شود امسال!!!!!!
    خدا خودش ما رو از حیرونی نجات بده
    آقای قدیانی شما که اطلاعات سیاسی تون بیشتره یه کم شفاف سازی کنید. ممنون

  96. سیداحمد می‌گوید:

    آجرک الله یا بقیة الله…
    شهادت آقا امام علی النقی بر اهالی قطعه ۲۶ تسلیت باد…

    http://uploadtak.com/images/b7858_motieimadheemamhadi0.mp3

    زیارت جامعه کبیره:
    http://www.uploadtak.com/images/v9234_motieiziaratejameeka.mp3

  97. علیرضا می‌گوید:

    سلام قدیمی ها؛
    نه باید هاشمی را اینقدر بزرگ نکنید.
    والعاقبه للمتقین است انشاالله

  98. پرستو می‌گوید:

    فقط قالیباف/ خادم واقعی و جهادی……………..

    «همت جهادی»

  99. پرستو می‌گوید:

    خبر شلیک موشک به حرم حضرت زینب (س) دروغ بود و تکذیب شد!!!!!!!!!!

  100. علیرضا کیانی می‌گوید:

    سلام داداش حسین عزیز؛
    قبلا نظرات در اینجا حرمت داشت چرا باید نظرات را به زعم خود ویرایش کنیم.
    شما که هنوز یاد بخیه های سرت تو حوادث ۹ دی هستی و جانباز فتنه ای شما امانتدار ما باش.
    یا حق

  101. ترانه دانلود می‌گوید:

    زبانم ناتوان از سپاس جبران گونه است، بخاطر لطف بیکران شما… همواره تندرست و کامیاب و شاد باشید. فدای شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.