بیچاره شمال شهری ها

در این جنوب شهر، نمی دانم چه رمز و رازی هست، چه سری، چه هویتی، چه افتخاری، چه غرور باشکوهی، و چه عشق نابی که از بازیکن و بازیگر، فوتبالیست و سینماگر، سیاستمدار و طبیب، استاد و اهل فن، هر که اثاث کشی می کند شمال شهر، دست آخر خودش را جنوب شهری می خواند؛ من هنوز بچه نازی آبادم، بچه ناف خانی آبادم، بچه ۴۰۰ دستگاهم، بچه سه راه آذری ام، بچه جوادیه ام، بچه پایین خطم، بچه میدان خراسانم، بچه مهرآبادم و… بچه یافت آباد. لابد اصالت جنوب شهر، اصالت مضاعفی است که آدمی، صرف نظر از محل فعلی سکونتش، دوست دارد خود را به جنوب شهر وصل کند.

شنبه اما یکی از جراید زنجیره ای نقل قولی نوشت از فاطمه هاشمی رفسنجانی با این مضمون؛ «پدرم می گوید: ما انقلاب نکردیم که زعفرانیه بشود جنوب شهر، انقلاب کردیم که جنوب شهر بشود زعفرانیه». آقای هاشمی است دیگر! صد سال یک بار هم وقتی سخن بر مدار عدالت می راند، از آن بیشتر بوی «توسعه» به مشام می رسد تا «پیشرفت و عدالت». برای فهم بهتر تفاوت میان «پیشرفت و عدالت» با «توسعه»، چه بسیار که مطالب نظری بیان شده و ذیل علوم انسانی، مقاله های خوبی نوشته شده. در همین باب، یکی از پیشقراولان، بی شک سیدمرتضی آوینی است. «سید شهیدان اهل قلم» در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، ناظر بر زمان نگارش مقاله های کتاب، خیلی خوب از پس بیان تفاوت های توسعه و عدالت برآمده و سئوالات اساسی پرسیده که اغلب هنوز هم بی جواب مانده اند. در نقد این کتاب، توسط روشنفکران، زیاد دیده و زیاد خوانده ام که مثلا سطح کتاب پایین است و دلایل سست اقامه شده، اما این قبیل نقد کردن ها و نق زدن ها، قطعا نمی تواند منکر تفاوت های بنیادین عدالت و توسعه شود. آوینی اگر در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» برای ما فقط از بیان این تفاوت ها و نقاط افتراق پرده برداشته باشد، کارش را گمانم به خوبی انجام داده است. اما خب! گاه هست که با یک مثال عینی، خیلی راحت تر از مجادلات نفس گیر نظری، می توان به فهم درست مسائل رسید. اگر حال کتاب خواندن نداریم و تورق در آثار علوم انسانی و تعرق در نظریه پردازی های جدید و قدیم، برای بعضی از ما سخت و دشوار می نماید، کافی است حرف آقای هاشمی به فرزندش را با دقت بیشتری از نظر بگذرانیم! برای دانستن شایسته و بایسته تفاوت میان عدالت و توسعه، این توصیه در حکم یک راه میان بر است! آقای هاشمی به جای اینکه به فرزندش بگوید؛ «ما انقلاب نکردیم که فاصله میان فقیر و غنی بیشتر شود، انقلاب کردیم که این فاصله کم شود»، می گوید؛ «ما انقلاب نکردیم که زعفرانیه بشود جنوب شهر، انقلاب کردیم که جنوب شهر بشود زعفرانیه». آن جمله اول که هاشمی نگفت، رایحه عدالت می دهد، اما این جمله دوم که هاشمی گفت، بوی توسعه دارد. اصلا و اصولا چه کسی گفته که ما انقلاب کردیم تا جنوب شهر بشود زعفرانیه؟! کی و کجا خمینی و خامنه ای همچین هدفی از انقلاب برای ما ترسیم کرده اند؟! ارزش بیشتر زعفرانیه و نیاوران و فرمانیه و کامرانیه و آجودانیه، نسبت به ۱۳ متری حاجیان و امام زاده معصوم و خیابان پیروزی و عبدل آباد و احمدآباد مستوفی دقیقا در کجاست که جنوب شهر باید زعفرانیه بشود؟! و آیا بعد از زعفرانیه شدن جنوب شهر، جنوب شهری ها هم باید زعفرانیه ای بشوند؟! کم و کسری جنوب شهری ها دقیقا چیست که جز با این تغییر نام و مرام، جبران نمی شود؟! جمله آقای هاشمی به فرزندش، البته بیشتر به تعارف شبیه است. من فکر نکنم حتی زعفرانیه شدن جنوب شهر هم مشکل اصلی خاندان سرگشاده –بخوانید مشکل توسعه!- را حل کند. مروری بر رفتار و گفتار این خاندان در همه این سالیان به خصوص مقطع فتنه ۸۸ نشان می دهد منظور دقیق تر آقای هاشمی از زعفرانیه شدن جنوب شهر، قربانی شدن جنوب شهر و جنوب شهری ها پای اشراف و اشرافیت است. فقط از صدقه سر همین دیدگاه است که نامه سرگشاده علیه رای توده ها علت وجودی خود را پیدا می کند! آقای هاشمی و جمله خاندان اشراف، بیش از آنکه با فقر در جنوب شهر مشکل داشته باشند، با اسلام پابرهنه های حضرت امام عداوت دارند، و برای تخریب همین اسلام عدالت محور است که جنوب شهر باید زعفرانیه شود. «توسعه» فقط در ظاهر بر وزن «توطئه» نیست. توسعه، همه جا و همیشه بر وزن توطئه است تا از عدالت، یک کاریکاتور پست مدرن بکشد. از همین زاویه هاست که انتقادات تند و تیز پایین شهری ها به دولت سازندگی و در ادامه، دولت اصلاحات معنی پیدا می کند. تو وقتی به پیشرفت و عدالت، می گویی توسعه، فقط این نیست که یک اسم را جا به جا کرده باشی. آئین و رسوم را نیز به هم می زنی، و کاری می کنی که مهم ترین قربانی توسعه، اول عدالت باشد و بعد پیشرفت. از همین مناظر است که در جنوب شهر، بوستان ولایت ساخته نمی شود در دولت سازندگی. و پل جوادیه ساخته نمی شود در دولت اصلاحات. چرا که نگاه، نگاه توسعه محور است؛ جوادیه یا باید زعفرانیه شود، یا اگر ممکن نیست زعفرانیه شود، باید نیست و نابود شود! زعفرانیه اما زعفرانیه است و نازی آباد، نازی آباد. هیچ کدام قرار نیست جای هم را بگیرند! من ضمن اینکه اصلا نمی خواهم منکر شمار کثیری از شمال شهری های عزیز و با اصالت شوم، باید بگویم؛ خاندان اشراف حتی به شمال شهر هم رحم نکرده اند! و با سکونت در شمال شهر تهران، مسبب پاره ای قضاوت های ناصحیح، اما ناگزیر شده اند! چه اینکه؛ این روزها بوی باغ پسته توسعه، بیش از روستاهای رفسنجان، از کوچه پس کوچه های نیاوران به مشام می رسد! من از اهالی اغلب شریف شمال شهر تهران عذر می خواهم، اما مجبورم ادامه نوشته را این چنین بنویسم؛ اگر شمال شهر یعنی زندگی به سبک خاندان تبعیض، زنده باد کوچه های تنگ جوادیه. اگر شمال شهر یعنی زندگی با وثیقه های ۱۰ میلیاردی، زنده باد خانه نمور مادر شهید چهاردانگه ای. اگر شمال شهر یعنی باندبازی آقازاده ها، زنده باد جانبازی رزمنده های اتوبان آهنگ. اگر شمال شهر یعنی شورش علیه آرای پابرهنه ها، برج، کاخ، توسعه، فایل صوتی، انواع و اقسام مفسده های رنگارنگ، کوچه های بی شهید، یکی به نعل انقلاب زدن و یکی به میخ ضد انقلاب، زد و بند، خانه تیمی قیطریه در فتنه سال هشتاد و اشک، ساخت و پاخت، بریز و بپاش و هزار و یک کوفت و زهرمار دیگر، جنوب شهر نخواهد و افتخار ندهد زعفرانیه شود، چه کسی را باید ببیند؟! اگر شمال شهر یعنی «م. ه» و جنوب شهر یعنی «برادران دستواره»، اگر شمال شهر یعنی نامه سرگشاده و جنوب شهر یعنی «وصیت نامه شهید عاشقلو»، ما جنوب شهری ها نخواهیم و افتخار ندهیم زعفرانیه ای بشویم، چه کسی را باید ببینیم؟!

*** *** ***

هر چند در ۲ دولت سازندگی و اصلاحات، عمل بر مبنای توسعه، -تا همان حد که حضرات توانستند!- سد راه عدالت شد و قرائت نادرستی از پیشرفت ارائه داد، لیکن در نظام مقدس جمهوری اسلامی، بی آنکه نیاز باشد جنوب شهر، زعفرانیه شود، چه بسیار حلبی آبادهای زمان شاه که جای خود را به پارک و بوستان و کتابخانه و ورزشگاه و محله های مناسب برای زندگی داد. در جمهوری اسلامی، کم کردن فاصله فقیر و غنی، آنقدر موضوعیت دارد که بسیاری از پروژه های عمرانی، در مناطق غیر برخوردار شهرهای بزرگ انجام می شود. در تهران، همین دیروز منطقه ۱۹ شاهد افتتاح چندین و چند پروژه عمرانی بود. آیا امروزه روز، جنوب شهر تهران با جنوب شهر رژیم پهلوی قابل قیاس است که تا این حد نگران شده اند آقای هاشمی؟! طرفه حکایت اینجاست؛ گاهی بعضی اهالی شمال شهر تهران، گلایه می کنند که چرا فقط به جنوب شهر رسیدگی می شود؟! آیا فقط جنوب شهری ها بوستانی به بزرگی بوستان ولایت نیاز دارند؟! خانم فاطمه هاشمی! به استحضار ابوی برسانید؛ اگر نگران عدالت اند، در جمهوری اسلامی همواره کم کردن فاصله جنوب شهر و شمال شهر، یک اولویت قطعی است که می بینیم بسیار هم موفق بوده. لذا نگرانی بی خود دارند، لااقل در این باب از موضوع عدالت. آنجایی از بی عدالتی و تبعیض باید نگران کند ایشان را که پای «م. ه» در میان است. بی عدالتی آنجاست که به قوه مظلوم قضائیه ما، متاثر از رفتار و گفتار خاندان سرگشاده، همیشه ۲ جور فشار وارد می آید؛ یک فشار برای آزادی، و یک فشار برای عدالت! اما گناه این قوه، ایضا گناه منادیان عدالت چیست که قطر گردن مصلحت بعضی ها، حتی از قطر پرونده شان نیز بیشتر است؟! اما به استحضار ابوی برسانید؛ جوادیه جنوب شهر، این همه شهید و این همه کوچه های چند شهید نداده که بشود زعفرانیه! بعضی خانه ها گیرم ۶۰ متر، باکلاس تر از بعضی کاخ هاست. و لابد یک چیزی هست که «من بچه نازی آبادم»، پز ناتمام دارد. به ابوی سلام برسانید و بگویید؛ توسعه بر وزن توطئه است، اما «پیشرفت و عدالت» دقیقا بر وزن «بوستان ولایت» است. پس ما به جوادیه، جوادیه می گوییم، به زعفرانیه، زعفرانیه. ما در جنوب شهر، حال خوشی داریم. برای همسایه های شما در شمال شهر، اما دل مان می سوزد. دیوار به دیوار خانه «ننه علی» خیلی راحت تر می توان زندگی کرد تا دیوار به دیوار خاندان تبعیض. جنوب شهر، هیچ خانه ای، هیچ ماشینی «پلاک سیاسی» نیست، اما از سفر جنوب، هنوز پلاک بعضی خانه ها برنگشته. باورم هست آنکه باید تغییر کند، آقای هاشمی است، نه نام زیبای «جنوب شهر».

وطن امروز/ ۴ دی ۱۳۹۱

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “اصلا و اصولا چه کسی گفته که ما انقلاب کردیم تا جنوب شهر بشود زعفرانیه؟! کی و کجا خمینی و خامنه ای همچین هدفی از انقلاب برای ما ترسیم کرده اند؟!”

    مرور زمان هویت افراد را بیشتر و بیشتر آشکار می کند!
    با همین جمله و این سبک جملات که خوراک خاندان رفسنجانی است، می شود فهمید چه تیپ فکری دارند!

  3. شیدا می‌گوید:

    فاطى خانوم!
    براى شما که جنوب رفسنجون، زعفرانیه شد! شما چرا ناراحتى؟!
    یه جورى مى گه، انگار از این ٣٢ سال ٢۴ سالش بابا جون و دار و دسته اش، همه کاره مملکت نبودند!!!

  4. دلخون می‌گوید:

    دقیقا این از همون متن هایی بود که من متوجه نشدم…

  5. جماران می‌گوید:

    خدا نیاورد آن روزی که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد!

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “منظور دقیق تر آقای هاشمی از زعفرانیه شدن جنوب شهر، قربانی شدن جنوب شهر و جنوب شهری ها پای اشراف و اشرافیت است.”

    حتما همین طور است.
    دیگر هر کس اینها را نشناسد ما خوب می شناسیم!
    با چنان نفرت و انزجاری به قشر عادی جامعه نگاه می کنند و چنان خود را برتر از هر قومی می دانند که هر بچه ای می فهمد این خاندان ترجیح می دهند، جز قشر مرفه هیچ کس دیگری وجود نداشته باشد!

    در مدتی هم که مدیریت کشور در دست بابا جان شان بود، هیچ برنامه ای برای رفاه قشر محروم نداشتند.
    همه برنامه ریزی های شان هم برای آسایش و مرفه تر شدن یک قشر خاص چیده شده بود!

  7. صاعقه گمنام می‌گوید:

    به زبون جنوب شهری بابا دست خوش…
    طوفون کردی…
    میگن: امام گفت هاشمی هست تا انقلاب هست…
    میگیم: پیمبر (ص) کم دعا نکرده در حق زبیر؛ یعنــــــی… نکنه تقصیر از مولا باشد زبانمان لال(چشم بعضی ها هم کور).

  8. سیداحمد می‌گوید:

    آغازگر بزرگترین مفاسد اقتصادی بودند!
    جناب رفسنجانی قبل از اینکه به ریاست قوه مجریه برسد، شدیدا شعار عدالت طلبی سر می داد و بخش مهمی از سخنانش در نماز جمعه و مراسم های مختلف، جلوگیری از بی برنامگی اقتصادی و فساد اداری بود!
    اما بعد از اینکه به ریاست دولت رسید تفکراتی که بر پایه لیبرال دموکراسی بود را سرلوحه اقداماتش قرار داد.
    شکاف طبقاتی، افزایش تورم و مسائلی از این دست، حاصل زحمات جناب رفسنجانی و کارگزارانش است و بس!

    شکی نیست که “م. ه” شاگرد و فرزند خلف همین پدر است.

  9. بشیر می‌گوید:

    سلام؛
    تشکر…

  10. سلام بر داداش حسین و سید احمد بزرگوار.
    مردم خیلی وقته شناختن اینا رو…
    رو که نیست لا مصب… به سنگ پای قزوین گفتن برو جات وایمیستیم!

  11. بهشتی می‌گوید:

    سلام…

  12. سیداحمد می‌گوید:

    جناب بهشتی؛

    در “قطعه ۲۶” به لحاظ قواعد نگارشی، لطفا درست و صحیح کامنت بگذارید.

  13. به جای امیر می‌گوید:

    زور (گفت و شنود)

    گفت: یک سناتور آمریکایی گفته است «ایران نباید تصور کند که قدرت آمریکای ۲۰۱۲ نسبت به آمریکای ۱۹۷۹- سال پیروزی انقلاب اسلامی- فرق کرده است.»
    گفتم: ولی شکست های آمریکا در حمله به عراق، حمله به افغانستان، شکست در جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگ های ۲۲ روزه و ۸ روزه غزه، بحران بزرگ اقتصادی، جنبش وال استریت، انقلاب های اسلامی در منطقه و موج بیداری اسلامی، دیگر رمقی برای آمریکا باقی نگذاشته است.
    گفت: به همین علت بود که برژینسکی در اجلاس آتلانتیک در دسامبر ۲۰۱۱ با عصبانیت گفته بود کدام دیوانه ای آمریکا را از بلندای قدرت ۲۰۰۱ به دره ضعف کنونی پائین آورده است؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! آمریکا از اول انقلاب تا حالا دارد علیه جمهوری اسلامی رجز می خواند و تا حالا نتوانسته است هیچ غلطی بکند.
    گفت: تازه آن روزها هنوز پشم و پیلی اش مثل امروز نریخته بود…
    گفتم: یارو پیر و فرتوت شده بود ولی ادعا می کرد که هنوز قدرت جوانی خود را حفظ کرده است! ازش پرسیدند آخه از کجا چنین ادعایی می کنی؟! و یارو یک سنگ بزرگ را نشان داد و گفت؛ در جوانی هرچه زور زدم نتوانستم آن را تکان بدهم و حالا هم نمی توانم، پس معلوم میشه حالا هم زورم مانند دوران جوانی ام است!

  14. جم مهر می‌گوید:

    من هنوز تو کف اون دروغهای شاخدار جناب “ه” و توضیحاتشون در رابطه با زندگی عارفانه و درویشانه ای که در یک خانه استیجاری دارن موندم!!! خودشون سال ۸۴ موقعی که در حال رقابت با دکتر بودن فرمودن که من یک قطعه زمین بیشتر ندارمو مستاجر !!!!!!!!!!!!!!!!!! هستم…

  15. هوشنک می‌گوید:

    یک موی کوخ نشین حلال خور شرف دارد به همه زندکی کاخ نشین های حرام خور.
    خدا رحمت کند حضرت روح الله را.

  16. مجنون می‌گوید:

    توسعه بر وزن توطئه است، اما «پیشرفت و عدالت» دقیقا بر وزن «بوستان ولایت» است.

  17. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “جنوب شهر، هیچ خانه ای، هیچ ماشینی «پلاک سیاسی» نیست، اما از سفر جنوب، هنوز پلاک بعضی خانه ها برنگشته.”

    همه آن چه از یک بسیجی باقی ماند…
    http://jahannews.com/vdchmzni623n-6d.tft2.html

  18. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    همیشه وقتی آقازاده های سرگشاده اظهار فضل می کنند؛ این سوال برایم پیش می آید که ابوی گرام شان چه لقمه ای به اینها داده که یکی شان هم آدم حسابی نشده؟! گمانم لقمه منیت و اشرافیت و تبعیض و …!

    “آقای هاشمی است دیگر!”

  19. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    پیام نوروزی امام خامنه ای در سال ۷۲ (دوره سازندگی):

    آنچه که من به برنامه‌‏ریزان و مسئولین دولتى مؤکّداً سفارش می‏کنم، این است که در این برنامه توجه کنند که هدف اصلى، کمک به طبقات محروم جامعه باشد. این چیزى است که ما را به «عدالت اجتماعى» نزدیک می ‏کند. هدف اصلى در کشور ما و در نظام جمهورى اسلامى، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادى و تلاش سازندگی، مقدمه آن است. ما نمی‌خواهیم سازندگى کنیم که نتیجه این سازندگى یا نتیجه رونق اقتصادى، این باشد که عده ‏اى از تمکن بیشترى برخوردار شوند و عده ‏اى فقیرتر شوند. این به هیچ‏ وجه مورد رضاى الهى و رضاى اسلام و مورد قبول ما نیست. ما می‌خواهیم سازندگى شود و کشور رونق اقتصادى و پیشرفت مادى پیدا کند و از لحاظ اقتصادى رشد کند؛ تا بتواند به عدالت اجتماعى نزدیک شود و فقیر نداشته باشیم؛ تا دیگر طبقات محروم در جامعه، احساس محرومیت نکنند و محروم نباشند؛ تا منطقه محروم در کشور نداشته باشیم و فاصله بین فقیر و غنى، روز به ‏روز کمتر شود. این هدف اصلى است.

    به مسئولین و ملت عزیز عرض می ‏کنم که اگر کاوش کنیم؛ خواهیم دید که ما در گذشته هرجا که توفیق داشته و موفق شده‏ ایم، به خاطر آن بوده است که به اصول انقلاب احترام گذاشته و آن را رعایت کرده ‏ایم. هرجا ناکامى داشته‏ ایم، به‏ خاطر آن بوده است که کم و بیش از اصول الهى و اسلامى و انقلابى، انحراف پیدا کرده‏ ایم. پیشرفت هاى ما، به برکت اصول انقلاب است…

  20. طاهره می‌گوید:

    شمال شهر شهدای زیادی تقدیم انقلاب کرده. من اهل نیاورانم و افتخار می کنم که چند صباحی همسایه محله جماران و حضرت امام بودم. خود شما هم که از تجریش سوار مترو می شوید؟!!!!!

  21. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    عزیز من خاصیت پول همینه. پشت کوهی ترین آدمها هم وقتی به پول
    میرسن، دیگه نمیخوان مثل قبل زندگی کنن. حتی بعد از یک مدتی
    هم باورشون میشه که جدن در جد! میلیاردر بودن. خدا بیامرزه پدر مخترع
    دوربین عکاسی رو، که از همه مردم ایران تو دهه ۷۰ چنتا عکس
    موجود هست! همین پنت هاوس نشینهای جدید رو که نگاهی به
    آلبوم دهه هفتادشون بندازی، پشت مو و شلوار سندبادی! کتونی سفید چینی!
    پای ثابت تمام عکساشونه! دیدم که میگما!

  22. یلدا می‌گوید:

    ای بابا…
    دست مریزاد جناب قدیانی، کوبوندی ما رو که…
    اگه میشه لطف کنید جناب خاندان پسته و اهل بیتش رو از محل ما ببرید به یه جای دیگه… تا ما تاوان مفتخوری های این ها رو پس ندیم.
    گناهی نداریم که ایشان از دهات رفسنجان اومدند همسایه ی ما شده اند.

  23. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    امشب “قطعه ۲۶” با یک متن درباره حماسه ۹ دی، به روز می شود…

  24. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۷۷* امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام:

    خداوند هیچ کس را به چیزى همانند مهلت دادن به او، آزمایش نکرده است…

    (نهج البلاغه، حکمت ۱۱۶)

  25. ناشناس می‌گوید:

    ……

  26. روح الله می‌گوید:

    سلام بر شهیدان راه خدا…

  27. ف. طباطبایی می‌گوید:

    بعضی آدم ها یه وقتایی یه خالی هایی می بندن!! اما بعضی ها رسما دروغگو هستن.
    نمونه اش همین خاندان رفسنجانی. خیلی راحت دروغ می گن و اصلا براشون اهمیت نداره نتیجه این دروغ گویی.
    همه حرصشون اینکه که چرا از راس مدیریتی کشور، کنار گذاشته شدن.
    آرزو رو به گور ببرن که دوباره تو این مملکت کاره ای بشن.
    اینا اگر پول نداشته باشن، هیچی نیستن. بدبخت ها نمی دونن احترام و شخصیتی که برای پول باشه، از هزار بی آبرویی بدتره!!

  28. ف. طباطبایی می‌گوید:

    به قول بچه ها، بی ربط!!

    http://rajanews.com/detail.asp?id=146167
    گفته آمریکایی ها ژنتیکی آدمکش شده اند!

    طبیعیه دیگه؛
    طوری بچه هاشونو تربیت می کنن که این بچه ها وقتی بزرگ شدن، خیلی راحت بتونن مردم کشورهای دیگه رو قتل عام کنن. چه فرقی هست بین بچه بحرینی و عراقی و افغانستانی و سوری و آمریکایی؟
    وقتی بچه های مظلوم رو در کشورهای دیگه می کشن، باید انتظار داشته باشن بچه های خودشون هم به این شیوه کشته بشن. بچه هاشون باید بچشن وحشت تیراندازی و قتل عام رو.
    بچه های آمریکایی هم بی گناه بودن، مثل بچه های فلسطینی…

  29. مرتضی می‌گوید:

    سلام؛ بسیار زیبا.
    اما!
    بنده اهل محله ای هستم که با موتور خسته حالم، چند دقیقه ای فاصله دارد تا بیت امام و کاخ اکبر شاه و کوشک محمد خان خاتمی و خانه های ویلایی بعضی ها که فقط به عشق امام، فقط! به جماران کوچ کرده اند. و هر روز باید از آژدانیه یا همان آجودانیه عبور کنم که در خود چندین خانه سفیر و سفارت و نماینده و رئیس جای داده.
    اما!
    محله ما که هنوز شهرت به ده را دارد! آری ده، ده کاشانک، با آن وسعت کمش، باقر آباد و جوانمرد قصابی است برای خود. محله ما ۲ شهید انقلاب دارد و ۴۰ شهید دفاع مقدس و یک حسن طهرانی مقدم.
    خانه ما با توجه به تفکر قدیمی ولی زیبای پدرم کمی پر جمعیت است، اما مثل خانه های پایین ۵۸ متر وسعت دارد. حتی کوچه ما فقط به درد گل کوچیک و ساختن آدم برفی میخورد یعنی ماشین رو نیست. داستان داریم موقع اسباب کشی همسایه ها یا تخلیه چاه…
    هر چند از سهمیه های عجیب و قریب (در همه چی) برای بالای شهر و بالأخص منطقه ۱ سهم ما یک اتاق بسیج ۱۲ متری است با ۴۲ شهید اما مزیت بالا شهری بودن این است که سال هشتاد و اشک تا صحنه نبرد که گاهی حسینیه جماران بود، گاهی ستاد قیطریه، گاهی مجتمع سبحان و گاهی هم پاسداران و زعفرانیه راه چندانی نبود، با موتور خسته حال من تقریبأ ۳ تا ۱۰ دقیقه. این خود یک امتیاز ویژه است برای ما نسبت به لباس شخصی های جگر دار نازی آباد که دوران در گیری یه جورایی سیریششان بودم.
    حالا از بد یا خوبه روزگار باید اسم بالای شهری را یدک بکشیم که بد جوری توسعه پیدا کرده.
    پدرم از خاطرات آمدنش به اینجا می گوید، (حوالی سال ۴۰ وقتی به همراه برادرم به طهران آمدم میدان خراسان بالا شهر و اعیان نشین آن زمان بود از سر بی پولی مجبور شدیم به اینجا بیایم که در آن موقع یک داهات با کلاس بود؛ یعنی نانوایی و مسجد داشت و به خاطر کاخ صاحبقرانیه امنیت خوبی داشت…
    و تف به اون ساواکی ها و درباری های دیروز و امروز که زعفرانیه ها را بنا کردند بر تبعیض و رانت و تجمل گرایی و اشرافی گری.

  30. هستی می‌گوید:

    جهان هم جنوب و شمال داره دیگه…
    پای شرف و آبرو و اصالت که به میون میاد، فقط باید سعی کنن خودشونو بچسبونن به جنوب، چه جنوب شهر چه جنوب دنیا…
    کسی که شمال شهری باشه و با معرفت از این حرف ها ناراحت نمیشه!
    جنوب شهر صفای دیگه ای داره و فرصت نمیده کلاسِ ثروت فانی رو بذاری…
    نمیدونم کدوم شهید بود که میگفت ازش در مورد خونواده میپرسیدن خجالت میکشید جواب بده… خجالت میکشید بگه ما نوکر و کلفت و زمین و باغات داریم.
    خداییش کی الان از دارایی هاش خجالت میکشه؟؟؟

  31. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “به ابوی سلام برسانید و بگویید؛ توسعه بر وزن توطئه است، اما «پیشرفت و عدالت» دقیقا بر وزن «بوستان ولایت» است.”

    اوج متن بند آخره؛ خیلی تمیز بود!
    خداقوت داداش حسین

  32. نسیم می‌گوید:

    سلام بر عبد الرئوف…

    اتفاقا من عاشق کربلای چهار و شهدای غواصشم؛ که مظلومیتشون اونا رو بیشتر از هر چیزی مرغ حق کرده و وصلشون کرده به امیر المومنین و آقا ابی عبد الله.

    آقای قدیانی! در رابطه با این حکایت پایین شهر و بالای شهر، من مال ناف جنوب ایرانم! اونجا که از جنوب زعفرانیه ی شما هم جنوبی تره همین کهگلویه و بویر احمده.
    به محضر شیخ کبیر برسانید تنها آرزوی ما رسیدن کهگلویه به تهران شدن نیست، که نمی دونم پر از امکانات بشه مترو داشته باشه و سینما و همه ی آنچه که این روزها مظهر توسعه یافتگی شده. توسعه را و داشتن امکانات را دوست داریم ولی در این پیچ تاریخی که جهان داره به سمت ظهور میره، تنها دغدغه ی ما مسائل فرهنگیه که اگه دار و دسته ی شما ها بذارن این فرهنگ اصلاح میشه. سیاست ما اقتصاد ما همه چی ما لنگ فرهنگه. اگه تو بذاری ما برنامه داریم بچه هامونو به سمت بالاترین نقطه ی ولایت مداری برسانیم و حاظریم همیشه ی خدا جنوبی بمانیم.
    یک بار گفتم دوباره می گویم اگر خدا بالای جهان را دوست داشت خانه اش را در جنوبی ترین نقطه ی جهان نمی ساخت. حکما امام زمان که ظهور کندآقای هاشمی طرح توسعه ی خانه ی کعبه را در زعفرانیه مطرح خواهند کرد…

    خسته شدیم از آدمهای تکراری!

  33. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    خدا رحمت کنه قیصر امین‌پور رو…
    متن زیبای “خدا در همسایگی ما” از کتاب بی‌بال‌پریدن

    چرا همه‌ی نقشه‌های جغرافیای جهان دو قسمت دارند؟
    چرا همه‌چیز به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود؟
    چرا رنگ آسمان در شمال شهرهای جهان آبی و در جنوب شهر خاکستری است؟
    چرا پرندگان جنوب شهری با بال‌های وصله‌دار پرواز می‌کنند؟
    چرا بهار در جنوب شهرهای جهان زرد است؟
    چرا برف در جنوب شهرهای جهان سیاه است؟
    چرا مگس‌های شمال شهر زباله‌های بهداشتی و بسته‌بندی‌شده می‌خورند؟
    چرا پشه‌های شمال شهر اگر به زباله‌های جنوب شهر دست بزنند، مسموم می‌شوند؟
    چرا گربه‌های شمال شهر شیر پاستوریزه می‌خورند؟
    چرا بچه‌های شمال شهر وقتی که فوتبال بازی می‌کنند، گل‌های تازه و قشنگ و رنگارنگ به یک‌دیگر می‌زنند؟
    چرا دنیای بچه‌های جنوب شهر جهان سیاه و سفید است؟
    چرا دنیای بچه‌های شمال شهر جهان رنگی است: سفره‌های رنگین، خواب‌های رنگین، لباس‌های رنگی، فیلم‌های رنگی؟
    مگر خون آن‌ها رنگین‌تر است؟
    چرا بعضی در شمال شهر جهان به دنیا می‌آیند؟ در شمال گهواره می‌خوابند؟ در شمال میز می‌نشینند؟ شمال غذا را می‌خورند؟ قطب شمالی میوه را گاز می‌زنند و قطب جنوبی آن را دور می‌ریزند؟
    در شمال جهان زندگی می‌کنند؟ و وصیت می‌کنند که آن‌ها را در شمال قبرستان به خاک بسپارند؟

    اگر شمال بهتر است، چرا جهت قبله به سمت جنوب است؟
    چرا خدا خانه‌ی خود را در جهت جنوب جهان ساخته است؟

    من به سمت جنوب نماز می‌خوانم.
    خدا در همسایگی ماست.
    خدا در همه‌جا هست! خدا باید در همه‌جا باشد!
    خوبی هم در همه‌جا هست؛ هم در شمال و هم در جنوب! و خوب است که خوبی در همه‌جا هم خوب باشد، خوبِ خوب! چه در شمال، چه در جنوب!

    من این نقشه‌ها را قبول ندارم. من این خط‌ها و خط‌کشی‌ها را قبول ندارم.
    اصلا کدام شهر؟ کدام شمال؟ کدام جنوب؟
    آیا اگر ما از جای دیگری نگاه کنیم، جایی بالاتر، بالاتر از مرزها و جهت‌های جغرافیا، همه‌چیز جابه‌جا نمی‌شود؟
    چه کسی این نقشه‌ها را برای ما کشیده است؟

    وقتی که باران بهاری ببارد، همه‌ی نقشه‌های کاغذی را خراب می‌کند و همه این نقشه‌ها را نقش بر آب می‌کند. می گویید: نه؟ ببینید! این خط و این هم نشان!

  34. سیداحمد می‌گوید:

    تازه واردها و بعضی بچه های ثابت!

    چرا اینقدر بد کامنت می گذارید؟ ۴ خط کامنت چیست که ۱۰ تا غلط املایی و ویرایشی دارید؟
    واقعا من از داداش حسین خجالت می کشم به خاطر این غلط ها!
    بعضی های تان اصلا به روی مبارک نمی آورید؛ اصلا انگار نه انگار با شما هستیم!
    لطف کنید قبل از ارسال کامنت یک بار کامنت تان را بخوانید.
    از حذف شدن و نقطه چین شدن کامنت های تان گلایه نکنید!

  35. سیداحمد می‌گوید:

    مرتضی اهوازی؛

    ممنونم، متن قشنگ و مناسبی انتخاب کردی!
    خدا رحمت کند ایشان را…

  36. صاعقه گمنام می‌گوید:

    من هم جنوبی هستم… خیلی هم جنوبی هستم… تازه الان تو پوست خودم هم نمی گنجم که…
    اصلا بزار خیالتونو راحت کنم من از پایتخت مقاومتم؛ من از بلد الصواریخم(شهر موشک ها) خودش گفت صدام… بخدا!
    «الف.دزفول» همیشه از رادیو پخش میشده؛ همیشه اولین شهر مورد اصابت موشک، دزفول بود.
    ما هنوز زیاد یادگاری از موشک داریم اتفاقا دوستشون هم داریم، ما تحمل همه جور موشکی رو داریم ولی خوب پدرمون رو در آورده این موشک تبعیض…

  37. نسیم می‌گوید:

    می بینید؟ بله دیگه… مثل اون شهید که گفته بود کفشای وصله دارمو بذارید روی تابوتم تا همه بدونن سربازای خمینی مستضعفا بودن، حالا آقای قدیانی چی نوشته که همه دوست دارن فریاد بزنن بچه ی جنوبن!؟

  38. مسعودساس می‌گوید:

    خیلی به دردم خورد؛
    ممنون داداش حسین…

  39. مسعودساس می‌گوید:

    امام خمینی(ره):
    “تزلزلی که در بین کاخ نشین ها هست در بین کوخ نشین ها نیست، آرامشی که این طبقه محروم دارند، آن طبقه ای که به خیال خودشان در آن بالاها هستند ندارند.”
    **********
    “یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ ها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.”
    **********
    “این پایین شهری ها و این پابرهنه ها، اینها ولی نعمت ماها هستند.”
    **********
    “اگر همراهی این توده های محروم نبود، حکومت نمی توانست بر قرار باشد.”
    **********
    “اگر نبود همت این محرومان و همت این روستاییان و همت این جنوب شهری ها، اگر نبود این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات می توانستیم مقاومت کنیم.”
    **********
    “آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.”
    **********
    “ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم.
    اکثر این خوی های فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است.
    طبع کاخ نشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت.”

    ::…شادی روح امام(ره) صلوات…::

  40. آتنا حیدری می‌گوید:

    به نام خدا

    سلام علیکم؛
    با اجازه شما و صد البته با ذکر منبع از نوشته هایتان استفاده کردیم.(البته از سوی بنده فقط یکبار متأسفانه)
    در صورت تمایل از شما در خواست می کنم که آخرین نوشته‌هایتان را که در وبلاگ کار می کنید و صلاح می دانید که در این خبرگزاری نیز درج شود؛ به اطلاع بنده دهید.
    با تشکر

  41. سیداحمد می‌گوید:

    آتنا حیدری؛

    با ذکر منبع می توانید از مطالب استفاده کنید.

  42. برف و آفتاب می‌گوید:

    مثل بعضی از این پسرهای روستایی که می‌رن شهر و باکلاس می‌شن؛ بعد عارشون میاد مامانشون رو ببرن شهر! یه لباس باکلاس براش می‌خرن می‌گن بیا بپوش آبرومونو بردی!!

  43. موسی می‌گوید:

    بسم الله

    حکایت غریبی است بلایی که بر سر محله های قدیم می آید. پدر بزرگم خانه ای دارد در حوالی میدان خراسان؛ خریده شده به بهای ۸۰۰۰ تومان وجه رایج مملکت و من هر چقدر فکر می کنم به عقلم قد نمی دهد که این ۵۰ متر، چقدر برای کودکی های من بزرگ بود و هست!
    پاس نداشتند تمام ککتولمولوتف هایی را که در حیاط همین خانه ساخته شد و دایی با آن موتور سه چرخه می برد بین معرکه!
    پاس نداشتند روضه ی دهم هر ماه را که من نمی دانم نذر برآورده شدن کدام حاجت مادربزرگ بود و من عشق می کردم از خبر کردن همسایه ها برای روضه.
    پاس نداشتند هول و هراسی را که آرام می گرفت پشت در باز این خانه.
    پاس نداشتند خون شهیدان کوچه اکبر مرادی را.
    پاس نداشتند ذوف اینکه من دوستم با پسر عباس غضنفری که خانه شان دو تا کوچه آنورتر است و اسم کوچه شده به نام پدر شهیدش.
    پاس نداشتند حرصی که مادربزرگم می خورد از دست پدربزرگم وقت هایی که بهشت زهرا می رفتیم برای اینکه حتما برویم سر قبر محمد، پسر زهرا خانم که این محمدم و بغض مادر شهید هنوز هم جگرم را می سوزاند.
    پاس نداشتند آن شب موشکبارانی را که نامروت ها زدند خانه محبوب خانم را در کوچه ی کارخانه و…
    پاس نداشتند و من بغض دارم و قلبم به تپش می افتد از دیدن خرابه هایی که این روزها تمام آنچه که از یک محله سراغ داشتیم دارد خاک می خورد در این خرابه ها،
    و خدا را شکر که مادربزرگ رفت و ندید این روزها…
    نا مروت ها چه آوردید سر این محله و خاطراتش؟ حتی همان قهوه خانه ی هادی… حتی همان آب هویج بستنی های لیوان بزرگ… هآه ..
    کار را به جایی رساندند که رضا دادند همسایه های ۵۰ ساله به خانه خراب شدنشان… و برای من هنوز همسایه و محله و بچه محل و… از همان روزها معنا می گیرد…

  44. ققنوس 19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

    با سلام و احترام؛ خدا قوت همسنگر!

    به اطلاع دوستان می رسانم به لطف خداوند حکیم بعد از ۵ سال انتظار:
    کتاب «ولایت تکوینی» منتشر شد!!!

    از دوستان جهت مطالعۀ این کتاب دعوت به عمل می آید. معرفی در سایت زیر:

    http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_23890.aspx

    موفق باشید… التماس دعا
    یا مهدی ادرکنی

  45. سینا می‌گوید:

    اما به نظر من مومن های شمال شهر در عقایدشون استوارترند…

  46. برف و آفتاب می‌گوید:

    با این حساب؛ باید با نظریه‌ی اصلاح نژاد انسان موافق باشند!

  47. سیداحمد می‌گوید:

    یک عکس زیبا پیدا کردم از جشنواره فیلم عمار!

    http://uploadtak.com/images/h372_251911_855.jpg

  48. سیداحمد می‌گوید:

    استفتاء از “حضرت آقا” در مورد Copy – Paste

    “به طور کلى در کپى و استفاده و خرید و فروش هر اثرى بنابر احتیاط واجب، رعایت حقوق صاحبان آن اثر، از طریق کسب اجازه لازم است و از استفاده و کپی‌برداری بنابر احتیاط خودداری کنید مگر اینکه بدانید که صاحبان آن اثر کپی برداشتن را اجازه داده‌اند.”

  49. به جای امیر می‌گوید:

    عابر بانک (گفت و شنود)

    گفت:یکی از عوامل فتنه ۸۸ در دیدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از اظهارات آیت الله جنتی که عوامل و سران فتنه را فاقد صلاحیت دانسته بود، ابراز نگرانی کرده است!
    گفتم: یعنی منظورش این است که عوامل و سران فتنه بعد از آنهمه جنایت و خیانت باز هم صلاحیت نامزد شدن برای ریاست جمهوری را دارند؟!
    گفت: گفته است ناظران انتخابات باید بی طرف باشند.
    گفتم: بی طرفی نسبت به افراد و جریانات سیاسی درون نظام است وگرنه بی طرفی در مقابل وطن فروشان و ستون پنجم دشمن که خیانت به مردم است.
    گفت: اصلا معلوم نیست این فتنه گران با این همه ادعا، غیر از کارنامه سیاه و پر از خیانت چه ویژگی دیگری دارند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می گفت رفته بودم از عابر بانک پول بگیرم، پیام داد وجه نقد موجود نیست، درخواست دیگری دارید؟ بهش گفتم آره، چندتا جوک بگو بخندیم!!

  50. سیداحمد می‌گوید:

    “آه” می گیرد، نه “دادگاه”

    دوستان محترم؛

    امشب “قطعه ۲۶” با متنی تحت این عنوان به روز می شود…

  51. عبد می‌گوید:

    به لطف ولایتمداران انگشتر به دست، امروز ما به دنیا پز می دهیم برای عدالت و جامعه سالم…

  52. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    مادران مبدأ خیر و شرند!
    مادرها مبدأ خیرات هستند
    و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند، مبدأ شرند!
    یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد.
    و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود.
    صحیفه نور ـ ج ۸ ـ ص ۱۶۲

  53. ف. طباطبایی می‌گوید:

    چقدر سخن امام به جا بود.
    وای به حال مادرهایی که از جنایت و گناه بچه هاشون حمایت هم می کنن.

  54. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    صرفا جهت گسترش موضوع از تهران به ایران…

    دوباره چاه کندن کردی آغاز؟!
    بکش بالا دوباره نفت یا گاز
    حلالت باد تهران! هرچه دارم
    فدای تو، ارادتمند: اهواز!!
    *
    نرفته از سرم یادت عزیزم
    فدای حجم و ابعادت عزیزم
    بریز اصلا تمام نفت ما را
    به پای برج میلادت عزیزم!

    سیدمحمدمهدی شفیعی

  55. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    قسمت دوم “اگر یوم الله ۹ دی نبود؟!”… امشب در “قطعه ۲۶” به روز می شود.

  56. عبد می‌گوید:

    ……

  57. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    مرتبط با استفتاء از “حضرت آقا” در مورد Copy – Paste، در مورد استفاده از خبرها و مطالبی که گاهی خیلی از سایت ها پوشش می دهند و خیلی مواقع سایتی که اول بار آن مطلب را کار کرده و منبع اصلی، مشخص نیست؛ چه کار باید کنیم؟ کسی می داند؟

  58. زینب می‌گوید:

    سلام؛
    خیلی قشنگ بود.
    سایه خاندان هاشمی رو با تیر می زنید ها!!
    🙂

  59. سیداحمد می‌گوید:

    سلاله؛

    این حکم شامل حال موردی که شما اشاره کردید، یعنی نقل خبرهایی که چند خبرگزاری کار کرده اند، نمی شود!

  60. حسن می‌گوید:

    آقا از شیطان اکبر دیدن رقبای انتخاباتی نهی فرمودند، اما از اکبر شیطان چه؟!

  61. سیداحمد می‌گوید:

    کامنت هایی که نیاز به ویرایش داشته باشد، نقطه چین می شود… برای بار هزارم، درست و صحیح کامنت بگذارید.

  62. ابوالفضل می‌گوید:

    می بینیم که…

    الان نزدیک به ۷۲ ساعت دیگه به ۹ دی مانده!
    به ما هم سر بزنید…

  63. مهدیار می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    چرا همیشه باید در دعوای بین پارادایم های متفاوت تکه تکه شویم؟
    ان زمان که ما را مجبور کردند در یکی از زمینهای شرقی و یا غربی بازی کنیم(لیبرالیسم و کمونیسم) امام امد و گفت نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی.
    بعد هم که دوباره مصادره کردند و خواستند زمین تعریف کنند و گفتند خاور میانه!
    رهبر زیر بار زمینی که آنها مصادره به مطلوب کردند، نرفت و گفتند شرق و غرب فقط در جغرافیاست.
    (من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دوراز کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائی‌ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قاره‌ای است؛ شرقی دارد، غربی دارد،وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ی ما اسمش منطقه‌ی غرب آسیاست، نه منطقه‌ی خاورمیانه.)
    این حربه ی دشمن است.
    چرا ما پرسپولیس داریم و استقلال و یا چلسی و لیورپول و…
    انسان موحد و با اخلاص در هیچ دایر ی محدودی نمی گنجد، هر جا که باشد خدا با اوست.
    یا زهرا

  64. مهدیار می‌گوید:

    توسعه بر وزن توطئه است، اما «پیشرفت و عدالت» دقیقا بر وزن «بوستان ولایت» است.
    خیی خوب بود.

  65. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    لحظه ای هم مسئول ضد اسلام را تحمل نمی کنیم!
    اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم (مسئول) یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم، تا آن قدری که می توانیم. هر چه می خواهند به ما بگویند، بگویند.
    صحیفه نور – ج ۱۶ – ص ۲۱۲

  66. علی سلیمانی می‌گوید:

    سلام؛
    … و حرف هاش و اهدافش مشخص است و چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!

  67. علی سلیمانی می‌گوید:

    سیداحمد عزیز! تنها فرصتم برای کامنت گذاشتن با گوشی هستش، متاسفانه بخاطر ایراد نرم افزاری حتی اگه به علت سرعت زیاد در نوشتن ایرادی داشته باشه، امکان اصلاحش نیست. از همین جا عذر میخوام ازتون.
    و من الله التوفیق

  68. امیرحسین می‌گوید:

    ………

  69. علی می‌گوید:

    البته جنوب شهر داره یواش یواش میشه زعفرانیه، نمونه اش …!

  70. حسین می‌گوید:

    گزارش اختصاصی شبکه نصر از افتتاح سومین جشنواره فیلم مردمی عمار
    http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=7563

  71. محمد می‌گوید:

    سلام…

  72. بچه قمی می‌گوید:

    خیلی وقتها به بچه های جنوب شهر حسودیم میشه که توی خونه و کوچه آزادی دارند. مثل ما مجبور نیستند طعنه اطرافیان رو بشنوند (و به احترام ریش بزرگتر و فامیل) خون دل بخورند.
    دستشون درد نکنه میخوان واسه قم کوچولو، مترو بزنند. فقط میترسم کم کم قم بشه مثل تهران. چون از تهران، مخصوصا بالاشهر و نیاوران خاطرات تلخی دارم. البته ما مخلص بچه های جوادیه و مسجد ارگ هم هستیم.

  73. باران می‌گوید:

    “خدا گاهی ملموس به صحنه می آید، و عینا دست قدرت خود را نشان می دهد تا مصاف ما با دشمن، خیلی هم نابرابر نباشد.”
    با سلام؛
    خدا قوت…
    از متن بالا در وبلاگ استفاده کردیم راضی باشید.
    یا حق
    التماس دعای فرج

  74. سمانه می‌گوید:

    شما چرا انقدر با شمال شهر نفرت دارین؟!
    واقعا عجیبه ها و اگر خودتون مال شمال شهر بودین، همینطور سخن می گفتین؟!
    انسانیت مهمه و آدمیت و این ربطی به ثروت نداره… واقعا شما انسان جنوب شهری به اصطلاح خودتون ولی شر و بی ایمان ندیده اید؟!
    چند وقت پیش یک عروسی در منطقه ای در جنوب شهر دعوت داشتم و باور کنید وضع حجاب و فرهنگ و به خصوص عروس خانم از یک خونه چهل متری ولی واقعا بی قید و مهمانانی که راحت تر از خود عروس و محرم و نامحرم راحت بودند و واقعا کعبه آمال شما اینها هستند!!!؟؟؟؟
    پس ایمان کجای سخن شما یافت می شود؟؟؟

  75. رها می‌گوید:

    من جنوبی جنوبی ام… یعنی هم بچه جنوبم هم جنوب شهری ام. خودمم جنوب نباشم، قلبم تو خاکریزای جنوب نفس می کشه. روح و روانمم تو شط پر خون جنوب تطهیر میشه از تمام آلودگی های روزهای بی روزه ی نفسم. رمز و راز زیبایی جنوب به عطر خوش شهداست و تو نقشه دلمون فقط ۱ جهت جغرافیایی هست جهتی که نگاه پاک شهدا موندگارش کرده: جنوب جهت جغرافیایی سرزمین وجود. یاعلی

  76. نگار می‌گوید:

    با سلام خدمت جناب قدیانی و همه دوستداران انقلاب. تنها چیزی که می توانم بعد از تمام مطالبی که اینجا خواندم بیان کنم این است که ای کاش تمام دوستداران انقلاب به این آگاهی برخاسته از دین برسند که پیشرفت و توسعه شهرها و کشور به طوری که محرومیت چهره آشکاری نداشته باشد جزء لاینفک مدیریت اسلامی است و رفاه را جزء ملزومات جامعه دینی بدانند؛ حالا چه شمال شهر باشد چه جنوب شهر. رفاه عمومی باید مشخص دیده شود و بحث رفاه را از دین جدا ندانند.
    من هم با نظرات دوستان راجع به خاندان هاشمی موافقم. انشاالله عدالت در موردشان اجرا شود.

  77. بازتاب: بیچاره شمال شهری ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.