دست

«هر سال، هنوز دی نشده، قلبم تیر می کشد». این را ۲ سال پیش جانباز ۷۰ درصدی می گفت که دی ماه، هم تلخی شکست در کربلای ۴ را تجربه کرده بود و هم شیرینی پیروزی در کربلای ۵ را. چیزهایی می گفت از این ۲ کربلا… «هفته اول دی ماه ۶۵ در کربلای ۴ از جمع ۱۲ نفره ما که هم دانشجو داشتیم، هم استاد، هم طلبه، هم دانش آموز و هم حاج حسن که با ۷۰ سال آمده بود جبهه، جز من، همه شان شهید شدند. با همین چشم های خودم، قطعه قطعه شدن شان را دیدم. اغلب هم تا شهید شوند، دقایقی طول کشید. درد بدی می کشیدند. مثلا «محسن» خوب یادم هست تیر به قلبش خورده بود. کنار هم بودیم. بادگیر آبی رنگش که چقدر هم بهش گشاد بود، شده بود سرخ سرخ! چند قطره از خونش پاشیده بود روی لباس خاکی من. چه دردی می کشید، نمی دانم، اما خوب می دانم که با دست راستش، محکم دستم را گرفته بود و فشار می داد. گاهی که به هوش می آمد، ذکر می گفت. «یا حسین» و «یا زهرا». همان حالت، یک دفعه بهم گفت: خیلی تشنه ام مجتبی! خواستم بلند شم و از قمقمه ام که ۲ متری آن ورتر افتاده بود، آب بیاورم برایش. دیدم نمی توانم، از بس محکم گرفته بود دستم را! گفتم: محسن جان! خب، دستم را ول کن، بتوانم بلند شم! گفت: نمی توانم، خیلی درد دارم! گفتم: مگر تشنه ات نیست؟! دیگر حرفی نزد… دیگر صدای محسن را نشنیدم. محسن به شهادت رسیده بود، در حالی که هنوز دستم را محکم گرفته بود! آن روز، دست راست محسن، در دست چپ من بود! حیف بود روزگار دست من و محسن را از هم جدا کند. نمی خواستم این جدایی را. خوش نداشتم این جدایی را، تا اینکه ۲ هفته بعد، در کربلای ۵ وقتی به خاطر چند تیر و ترکش، دست چپم را از دست دادم و در خاک بهشتی شلمچه جا گذاشتم، متحیر شدم از حکمت خدا. گاهی با محسن شهید زمزمه می کنم؛ پسر خوب! کاش آن روز قلبم را فشار می دادی… به خدا هر سال، هنوز دی نشده، قلبم تیر می کشد».

در آستانه یوم الله مظلوم و مقتدر «۹ دی ۸۸» این را از قصد نوشتم تا مبادا شهدا و جانبازان دی ماه سال ۶۵ را فراموش کنیم. شهدای کربلای ۴ را، جانبازان کربلای ۵ را. کاش محسن، آن دنیا و مجتبی، این دنیا دست ما را هم بگیرند. کاش دست شان روی قلب مان باشد. راستی! شما می دانید یک جانباز شیمیایی ۷۰ درصد که یک دست هم ندارد، وقتی قلبش تیر می کشد، دقیقا چقدر درد می کشد؟!

جوان/ ۳۰ آذر ۱۳۹۱

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بسم رب الشهدا…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    السلام علیک یا اولیاء الله…
    صل الله علیک یا رقیه بنت الحسین…

    http://uploadtak.com/images/d195_motieishab03moharam9.mp3

  3. یه دوست می‌گوید:

    ………………………

  4. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست
    و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد
    و آنگاه خون شهید جاذبه ی خاک را خواهد شکست
    و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود
    و روحش را از آن، به سفری خواهد برد
    که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد…

    “شهید سید مرتضی آوینی ”
    ________________
    کاش
    دست ما را هم بگیرند
    کاش
    دست شان روی قلب مان باشد…

  5. جماران می‌گوید:

    “قیامی که برای خداست و نهضتی که بر اساس معنویت و عقیده است، عقب‌نشینی نخواهد کرد. ملت ما اکنون به «شهادت» و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد.”

    “ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است.”

  6. سیداحمد می‌گوید:

    حیف که کوتاه بود؛ ولی واقعا زیبا بود.
    ممنون داداش حسین…

    دلم هوای “۷۲ دقیقه قبل از شهادت” کرد!

  7. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بعد از ۱۶ سال جنازه اش را آوردند. عملیات کربلای ۴ با بدن مجروح اسیر شد. برده بودنش بیمارستان بغداد. همانجا شهید شده بود، با لب تشنه.
    شهید محمدرضا شفیعی چهارده ساله بود که عزم جبهه کرد، ولی چون سنش کم بود؛ قبولش نمی کردند. بالاخره یک روز خودش شناسنامه اش را یکسال بزرگتر کرد و به آرزویش رسید. دفعه ی آخری که راهی جبهه شد؛ نوزده سالش بود.
    در شب عملیات کربلای ۴ تیر به شکم محمدرضا خورد و مجروح شد. محمد رضا را اسیر کردند. یازده روز در اسارت زنده بود و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه ی بعثی ها به شهادت رسیده و همانجا در کربلا دفنش کردند.
    ۱۶ سال بعد هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه ی «محمدرضا شفیعی» و دیگر شهدای دفن شده را بیرون می آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند، اما می بینند جنازه ی محمدرضا سالم است، سالم سالم. صدام گفته بود؛ این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان های جسد هم از بین می رفت، ولی باز هم جسد سالم مانده بود. مادر شهید می گوید؛ موقع دفن محمد رضا، حاج حسین کاجی به من گفت: «شما می دانید چرا بدن او سالم است؟» گفتم:«از بس ایشان خوب و با خدا بود.»
    حاج حسین گفت: «راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد؛ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائما با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا و روضه امام حسین خوانده می شد، ما با چفیه هایمان اشکمان را پاک می کردیم، ولی ایشان با دست اشکهایش را می گرفت و به بدنش می مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می آوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه می داشت.»

    http://qafelehshohada.parsiblog.com/PhotoAlbum/qafelehshohada/226.jpg

  8. مسعودساس می‌گوید:

    گفت: این بار که می رم، سفر آخرمه.
    گفتم: اینقدر دلم رو خالی نکن.
    گفت: اون طور که سید محمدرضا برام معین کرده من جنازه هم ندارم. یه شب خواب حاج رضا رو دیدم. گفت می خوای شهید شی؟ گفتم آره، ولی نمی ذارن خط بیام. تو خواب یه پرچم دستم داد و گفت شاید تو رو پیدا نکنم، این پرچمو بگیر تا باهاش پیدات کنم. وقتی خواب رو برا فرماندم تعریف کردم بهم گفت: هم شهید می شی هم جنازت به دست خانوادات نمی رسه…
    در کربلای ۵ “سید محمد” و پسر برادرم هر دو شهید شدند، جنازه پسر برادرم اومد ولی جنازه “سید محمد” نیومد.
    ::…نقل از مادران شهیدان سید محمدرضا، سید حسین و سید محمد دستواره…::

  9. بهشتی می‌گوید:

    هاشمی را با استفاده از توابع ریاضی بدست آورید!

    هاشمی رفسنجانی با مواضع دو، سه و چند پهلوی خود نشان داد که رسیدن به موضع و کلام اصلی او که یک معادله ی چند مجهولیست و گاهاً فراتر از حدود کشف شده در علم ریاضی، دارای زوایای فراوان است، که یا باید با خلق چند نوع رابطه ی فیثاغورسی به حل هاشمی بپردازند یا باید ملت بی خیال هاشمی و خاندان تو در توی او شوند…
    http://www.ebeheshti.ir/?p=278

  10. S.Ha می‌گوید:

    راستی! شما می دانید یک جانباز شیمیایی ۷۰ درصد که یک دست هم ندارد، وقتی قلبش تیر می کشد، دقیقا چقدر درد می کشد؟!

  11. ابوالفضل می‌گوید:

    میزنه قلبم… داره میاد دوباره باز روز ولایت…

    نوشتی دست، یاد علمدار افتادم!

    http://www.bachehayeharam.blogfa.com/

  12. به جای امیر می‌گوید:

    دق مرگ (گفت و شنود)

    گفت: یکی از سناتورهای آمریکایی می گوید؛ اگرچه لازم است از گروه های اپوزیسیون ایران که در آمریکا و اروپا هستند حمایت کنیم ولی تجربه نشان داده است که سرمایه گذاری روی آنها وقت تلف کردن است.
    گفتم: واسه چی؟! نگفته چرا؟!
    گفت: می گوید این گروه ها طی چند سال گذشته نتوانسته اند هیچ اقدام مؤثری علیه رژیم حاکم بر ایران انجام بدهند.
    گفتم: حیوونکی دولتمردان آمریکایی، از دست این اپوزیسیون خل و چل چه عذابی می کشند؟!… میگن دو تا خل و چل با هم شطرنج بازی می کردند، وزیر شطرنج از عصبانیت سکته کرد و شاه شطرنج دق مرگ شد! و اسب شطرنج هم، حیوونکی بدجوری رم کرد!

  13. سیداحمد می‌گوید:

    پارسال هم در چنین شبی، یک متن کوتاه اما دلچسب داشتید!

    http://www.ghadiany.ir/?p=10595

  14. صاعقه گمنام می‌گوید:

    {بسم رب المظلومین}
    یلدا برایمان سبدی میوه چیده اند
    آنان که زخم دلمان را ندیده اند
    تشتی که توی خرابه است میوه نیست
    سر از تن پدر رقیه بریده اند…

  15. مجنون می‌گوید:

    بازآئینه و اسپند و گل و شاخ نبات
    باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات

  16. مجنون می‌گوید:

    سید احمد ممنون از یاد آوری اون متن قشنگ
    حالمون با خوندن دوبارش عوض شد
    ممنون

  17. فاطمه می‌گوید:

    خدا کنه یادمون نره…

  18. طه می‌گوید:

    به نام پدر!
    شک دارم اگر به زندان بیفتم، پدرم سند ده میلیونی برایم گرو بگذارد تا ولم کنند، سند ده میلیاردی که جای خود. اصولاً پدرم سند ندارد، نه اینکه نداشت، پیر که شد چکش هم ول شد، خانه اش را فروخت تا چکش ول نشود. البته پدرم خیلی مرد خوبی است. هنوز هم نفت کوپنی برای چراغ نفتی کهنه اش می گیرد تا اتاقش سرد نشود البته بگویم که اصلاً پرونده ی نفتی ندارد و رشوه هم نگرفته که به خاطرش جایی برود. اصلاً پدرم کاری به این چیز ها ندارد. نه شرقی است و نه غربی، کاری هم به فتنه نداشت. هنوز هم کاری ندارد چون اصلاً اهل سیاست نیست امّا می داند که گرانی سیاسی اجناس چیست و با پوست و گوشتش احساس می کند امّا حرفی نمی زند. خودش هم می داند که این ها ربطی به نظام ندارد. تازگیها که شریکش سرش کلاه گذاشته، از بس که حرص خورده بیماری قلبی هم گرفته. دکتر ها گفته اند از سیگاری است که می کشد و باید عمل شود. حتی حاضر نیست که بستری هم شود و به او سرم وصل کنند . می گوید من چیزیم نیست، طلا که پاکه چه منتش به خاکه و به جایش هر روز که نه هر چند روز یک بار طرف دادگاه می رود تا شاید شکایتی که از شریکش به خاطر کلاهبرداری کرده به نتیجه برسد. البته چون نمی تواند فشار لازم را بیاورد، کارش امروز و فردا می شود. به او می گویم پدر من اگر کمی مصلحت اندیش بودی کار به این جا نمی کشید. چیزی نمی گوید امّا می دانم دلش خون است و به جایش درد و دلش را سر قبر عمو می کند. عمو را ندیدم امّا می گویند خیلی مرد بود. آن قدر مرد بود که شب عملیات وقتی محاصره شدند عکس امام را درآورد و بوسید و ایستاد و جنگید امّا تسلیم نشد. تازه ستون پنجم هم نبود و برای فرمانده خط و نشان نمی کشید و عشق فرماندهی هم نداشت!

  19. طه می‌گوید:

    مام میهن بی ولی می خواستند اما زرشک… انقلاب مخملی می خواستند اما زرشک
    جان به کف اندر پی دنیای دون هر سو روان… مملکت را بی علی می خواستند امّا زرشک
    آن غلامان اجانب، آن حقیران فقیر اندر خیال… رخت و تاج سروری می خواستند امّا زرشک

  20. دلخون می‌گوید:

    خواهرم خوبم؛

    خون پاک شهیدان رو لگد مال نکن …

    همین…

    http://s1.picofile.com/file/7264092040/23.jpg

  21. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۷۳* روایت شده است که جبرئیل علیه السلام فرمود:

    اى محمّد! اگر ما روى زمین مشغول عبادت بودیم؛ حتماً به سه کار اهتمام می ورزیدیم: نوشاندن آب به مسلمانان، دستگیرى از عیال‏ واران و پوشاندن گناهان و خطاهاى دیگران…

    (تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۹)

  22. مجنون می‌گوید:

    سلام و درود بر شرف و غیرت که هنوز وجود دارد. آفرین که با مطلبت در مورد هاشمی ثابت کردی هنوز غیرت و غیرتمند هست.

  23. بی نشان می‌گوید:

    امروز قطعه ۲۶ یه مهمون عزیز داره… ۱۵ سالش بود که پرکشید، الان بعد ۲۵ سال برگشته…
    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910930000266

    آقای قدیانی! به بابا اکبرتون بگید سلام مارو به مهمونشون برسونه…

  24. یه دوست می‌گوید:

    پدرتون یه همسایه جدید پیدا کرد!

    پیکر مطهر شهید «محمود مهاجر» در بهشت زهرا(س) آرام گرفت. قطعه۲۶

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910930000358

  25. معصومه می‌گوید:

    درود بر شما…

    اللهم العجل لولیک الفرج
    اللهم احفظ امامنا الخامنه ای

  26. سیداحمد می‌گوید:

    میلاد آقا امام موسی کاظم(ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد.

    اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان…

  27. نسیم می‌گوید:

    سلام به اون جانباز ۷۰ درصد…

    خیلی زیبا بود. لا خیر فی العیش بعد هؤلاء… آه… کاش دست ما هم توی دست آقا جا بمونه توی کربلای نه دی. راستی یادمون نره امام خامنه ای هم دست عباس را گرفته بود در علغمه.

    دست آقا بر روی دست علمدار حسین جامانده…

  28. بازتاب: دست

  29. برف و آفتاب می‌گوید:

    از همونا که “بخونیم یا سر بزاریم رو دستمونو زار زار گریه کنیم؟”

  30. چشم انتظار می‌گوید:

    دست…
    دستِ بشر، از اوَّلِ خود، ماجرا گذاشت!
    از حضرتِ آدم و حوّا، خطا گذاشت

    لیکن گذشت، تا که به مولا، علی (ع) رسید
    آنجا که دست، بر سرِ آن، بی نوا گذاشت

    دستی که چون، دستِ پر از مهرِ فاطمه (س)
    گندم برای اسیران، جُدا گذاشت

    دستی دگر، زِ کینه ی آن پستِ نانجیب
    رنگی کبود، بر رُخِ زهرا (س)، به جا گذاشت

    دستی دگر رها، زِ چادرِ مادر، میانِ راه
    در کوچه زخم، به دلِ مجتبی (ع)، گذاشت

    دستی، بریده شد، زِ یتیمی، به کربلا!
    بر روی جسمِ عمو، دست را، گذاشت

    دستِ دگر، دست ابوذر، به مسجد است!
    آن نایبی که خمینی (ره)، به جا، گذاشت

    دستِ علیِّ خامنه ای (حفظه الله) را، به صورتش
    جانبازِ عشق، به قصدِ شفا، گذاشت

    دستی، زِ کربلای چهارُ، زِ کربلای پنج
    در قطعه ی بهشتِ وطن،(شلمچه) مجتبی گذاشت

    محسن، به جای دلم! دستِ من گرفت…
    داغی به قلبِ من آن، بی وفا گذاشت

    اما؛ یدِ یکی، یدِ بیضایِ عالم است
    چون مَشک، رها نکرده و دستان، جدا گذاشت

    آن ماهِ پُر تلألؤِ ام البنین (س) بُود
    بنیانِ عاشقی و شجاعت، بنا گذاشت

    در این شبِ ولادتِ آن، نورِ هفتمین
    متنی، داداش حسین، زِ دستِ جدا گذاشت

    هر لحظه لحظه، دعایش کنیم، چون:
    این متنِِ “دست” را، شبِ یلدا گذاشت

  31. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    احسنت… عالی بود.

  32. لبیک یا حسین می‌گوید:

    در بعضی نوشته ها “لبیک یا حسین” است که زیبا به تصویر کشیده میشود!
    و دیگر هیچ…

  33. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    نظر آیت‌الله صافی درباره عزاداری هفتم صفر

    حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ به استفتائی، نظر خود را درباره عزاداری روز هفتم صفر اعلام کردند.

    به گزارش حوزه، متن استفتاء و پاسخ این مرجع تقلید بدین شرح است:

    بسمه تعالی

    محضر مبارک مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله العالی

    سلام علیکم؛

    احتراماً با توجه به تقارن میلاد مبارک حضرت موسی بن جعفر علیه السلام با شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و نیز ماه محرم و صفر، بفرمایید وظیفه و تکلیف شیعیان در برپایی مراسم این روز چیست؟

    با احترام/جمعی از مؤمنین

    بسم الله الرحمن الرحیم

    علیکم السلام و رحمة‌الله

    برپایی مجلس میلاد ائمه علیهم صلوات الله اجمعین، بسیار خوب و مناسب است، امّا چون هفتم صفر بنابر بعض اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی‌ علیه السلام مى‌باشد، و از طرفی تمام ماه محرّم و صفر، ایام حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت‌زده حضرت سیدالشهداء علیه السلام است، سزاوار است مؤمنین در این دو ماه، مجالس روضه و عزا بر پا نمایند و از برپایی مجالس جشن و سرور اجتناب کنند. خداوند همگان را در اظهار ارادت به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام موفق بدارد.

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    قابل نداشت آقا سید عزیز. ممنون.
    هر آدمی از این دل نوشت های داداش حسین به وجد میاد…

  35. سردار خیبر می‌گوید:

    ننگ تاریخ بر پیشانی مان خواهد ماند اگر ذره ای از حق شهدا عقب نشینی کنیم.
    (شهید محمد ابراهیم همت)

  36. پاسخ به هموطن عزیزم ...طه.... می‌گوید:

    نه شرقی است و نه غربی، کاری هم به فتنه نداشت. هنوز هم کاری ندارد چون اصلاً اهل سیاست نیست امّا می داند که گرانی سیاسی اجناس چیست و با پوست و گوشتش احساس می کند امّا حرفی نمی زند. خودش هم می داند که این ها ربطی به نظام ندارد.
    پاسخ:
    دوست عزیز

    شهدا روی چشم ما جا دارند. شکی در آن نیست. بنده هم مثل شما مسلمانم. موقع فوت امام فقید من هم اشک ریختم.

    در دفاع مقدس تمام برادرانم با هم جبهه بودیم. ولی گله ای دارم. کی مسئول مستقیم زندگی مردم است در ایران؟ کی مسئول بسته شدن کارخانه ها و شرکت های خصوصی است؟ آیا شما می توانید اعتراض مردم امریکا را در مورد اقتصاد، ربط به دشمنان آنها بدهید؟
    پس از انقلاب به تدریج ارزش پول ما پایین آمد. تا امروز که اسفبار است. آیا مسئول این سقوط کسی است به جز مسئولین ما؟
    چگونه می توانید به این راحتی تقصیر را از دولت کار نابلد ببرید به سیاسی گری؟

  37. پاسخ به هموطن عزیزم ...طه.... می‌گوید:

    شما می دانید برای ملت طبقه پایین ما، دیگر زندگی میسر نیست. درگیری بر سر مسایل اتمی ما را بیچاره کرده… کسی هم حرف نمی تونه بزنه.

  38. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    پایان دنیا بی‌شما معنا ندارد
    قبل ظهور تو قیامت جا ندارد
    نوری اگر در عالم است، از روی یار است
    خورشید بی‌مهر شما گرما ندارد
    ما منتظریم یلدای غیبت روز گردد
    یلدا بدون یاد تو میترا ندارد
    صد شکر ما دلداده روی تو هستیم
    دنیا شبیه یوسف زهرا ندارد
    دل ناگهان یاد خرابه کرد انگار
    یلدا… خرابه… کودکی بابا ندارد
    دیشب رقیه شرمسار روی بابا
    رویش که نیلی شد … دگر حاشا ندارد
    آیا به روی نیزه‌ها رأس حسین است؟
    ام‌البنین، گویا حسین سقا ندارد
    یک کاروان نیلوفر و یک عمه زینب
    کوه مصیبت‌های او دریا ندارد
    ای کاش فردا جمعه موعود باشد
    دنیا امیری مثل تو تنها ندارد
    هر لحظه باید یاد مرگ و زندگی بود
    هر روز بی‌اذن خدا فردا ندارد…

    “محمدجواد ابراهیمی”

  39. چای پولکی می‌گوید:

    بسم ربّ الشهداء و الصّدّیقین…

  40. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۷۴* حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:

    همانا بدن هاى شما را بهایى جز بهشت نیست، پس آنرا به غیر بهشت نفروشید…
    (تحف العقول، ص ۳۸۹)

    زیانکار، کسى است که ساعتى از عمر خویش را باخته است…
    (حیاة الامام موسى بن جعفر علیه السلام، ج۱، ص۲۸۰)
    __________
    میلاد با سعادت باب الحوائج، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، مبارک و فرخنده باد…
    http://noorportal.net/uploads/mohamady/572224_orig.jpg

  41. سجاد می‌گوید:

    http://www.rajanews.com/detail.asp?id=145921
    دادستان تهران علیه حمید رسایی اعلام جرم کرد

  42. جانباز از اصفهان می‌گوید:

    ………

  43. saman می‌گوید:

    فیلم شیعه شدن جوان اسپانیایی به همراه همسرش در محضر آیت الله قائم مقامی
    http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=16&lid=7430

  44. صبا می‌گوید:

    شیخ مفید، شهید اول و کفعمی فرموده اند که شهادت امام مجتبی علیه السلام در هفتم صفر بوده است. و نیز در روایتی از امام حسن عسگری داریم که ولادت امام موسی کاظم در ماه ذی الحجه می باشد.

    منبع: تقویم شیعه

  45. جمکرانی می‌گوید:

    قلمت چه خوب اشک میگیرد با این روضه خوانیش

    گفت: نمی توانم، خیلی درد دارم! گفتم: مگر تشنه ات نیست؟! دیگر حرفی نزد… دیگر صدای محسن را نشنیدم. محسن به شهادت رسیده بود،

  46. ... می‌گوید:

    افراد آنلاین: ۱۷

  47. رضا می‌گوید:

    سلام؛
    زیبا بود، ممنون.

  48. عفتی می‌گوید:

    سلام؛
    شما از طللبه سیرجانی خبر دارید؟ لطفا اگر خبری هست، بدهید ببینیم کجاست؟! ممنون.

  49. ساندیس! می‌گوید:

    ……

  50. ناشناس می‌گوید:

    اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک

  51. فرزند فلکه ساعت می‌گوید:

    سلام برادر؛
    فکر کنم اونقدر قلم زدن های زیبایت در رسانه های رنگارنگ بالایت برده که اگر نقدی از طرف یک کودک گدا در گوشه ای از حاشیه فراموش شده فضای مجازی به ساحت شما وارد شود، دلگیر شوید. اما چه کنم که جنسمان یکی است…
    غرض عرض ادبی بود و ذکر این نکته که وبلاگتان آنقدر شلوغ است که نوعی دلزدگی را حادث می شود.
    بهتر است دو وبلاگ داشته باشید یکی برای مطالبی که نشریات کار می کنند یکی هم حرفهای دل خودتان. البته آنها هم باید ساده باشند.
    در هر حال به ما حاشیه نشینان اگر سر زدی یادت نرود ما با نقد تو حال می کنیم، چون هنوز پایینیم.

  52. علیرضا می‌گوید:

    سلام!

  53. به جای امیر می‌گوید:

    وز وز (گفت و شنود)

    گفت: وزیر خارجه بحرین گفته است؛ باید به زودی «کنفرانس دوستان ایران» هم مثل، «کنفرانس دوستان سوریه» تشکیل شود!
    گفتم: غلط زیادی کرده. الان ۳۳ سال است که آمریکا و اتحادیه اروپا و شیوخ عیاش عرب هرچی زور می زنند نمی توانند علیه جمهوری اسلامی هیچ غلطی بکنند.
    گفت: نه فقط هیچ غلطی نکرده اند بلکه در کشورهای منطقه نیز یکی پس از دیگری انقلاب اسلامی شده و به ایران پیوسته اند.
    گفتم: تازه ایران اسلامی، بحران سوریه را هم از راه دور مهار کرده است.
    گفت: حیوون زبون بسته در حالی که فقط یک تکان دیگر مانده تا آل خلیفه به زباله دان تاریخ برود، چرا حرف های گنده تر از دهانش می زند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! پشه اومد لب دریا و در حالی که وز وز می کرد به فیل گفت؛ یک دقیقه از آب بیا بیرون، کارت دارم. فیل اومد بیرون و پرسید چیکار داشتی؟ پشه گفت؛ هیچی می خواستم ببینم مایوی منو نپوشیده باشی؟!

  54. بصیر می‌گوید:

    بسم ربّ الشهداء و الصّدّیقین…
    مرا کشت خاموشی ناله ها
    دریغ از فراموشی لاله ها
    کجا رفت تاثیر سوز دعا
    کجایند مردان بی ادعا
    کجایند شور آفرینان عشق
    علمدار مردان میدان عشق
    کجایند مستان جام الست
    دلیران عاشق شهیدان مست
    همانان که از وادی دیگرند
    همانان که گمنام و نام آورند

  55. جمکرانی می‌گوید:

    سلام تقدیم به ۹ دی

    روزی که عزای سید عالم بود
    یاران یزید فتنه بر پا کردند
    یاد آور روزهای زینب بودند
    پای بدن حسین غوقا کردند
    با هلهله و کف و دمی رقصیدن
    خون در دل و چشم های زهرا کردند
    کی بیشتر از همه بسوزاند دل؟
    بین خودشان چقدر دعوا کردن
    جالب تر ازین جنایت و غوقاشان
    پشت سرشان چها هویدا کردند
    حامی چنین جنایتی را آنروز
    بر عکس چه خوب پست و رسوا کردند

  56. رهرو رهبر می‌گوید:

    به بهانه ۹ دی «یوم الله مقتدر و مظلوم»:

    حقیقت دروغ

    مروری بر دروغهایی که مدعیان اصلاح طلب در فتنه ۸۸ به ناف نظام و انقلاب بستند.

    http://rahrorahbar.blogfa.com/post/11

  57. مهدی می‌گوید:

    به رهرو رهبر: مطلبت عالی بود. استفاده کردیم. یا علی

  58. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    امشب “قطعه ۲۶” با متنی درباره شهدای مظلوم عملیات کربلای ۴ به روز می شود…

  59. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    استقلال فکری
    راهکار کسب قدرت و خودباوری
    اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی (داشته) باشد، تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا می کند، عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود، اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست.
    صحیفه نور، ج۱۴، ص۱۹۵

  60. کورش می‌گوید:

    داداش قدیانی دلم واست تنگ شده بود. سلام! خوشی؟ سرحالی؟
    داداش یه کار تحقیقاتی میخوایم در مورد انتخابات انجام بدیم در محیط وب (نامحدود) و در محیط شهری (مخصوص شهر تهران) که میخواستیم از شما و دوستان حاضر در سایتتون دعوت کنیم از اواخر دیماه شرکت کنند. افتخار میدین که در این کار ما رو همراهی کنین. با تشکر
    اینم آدرس:
    http://iran-election2013.blogfa.com/

  61. سیداحمد می‌گوید:

    ۸۷ نفر آن لاین!!! عجب…

  62. چند وجبی می‌گوید:

    دستت درست حاجی… ایول داری.
    یه سری هم به ما بزن!

  63. دنیا می‌گوید:

    ممنون…

  64. به جای امیر می‌گوید:

    مگس (گفت و شنود)

    گفت: یکی از عوامل فراری فتنه ۸۸ در صفحه «فیس بوک» خودش نوشته باید می دانستیم که دروغ و تهمت عمر زیادی ندارد و خیلی زود فاش می شود.
    گفتم: منظورش چیه؟!
    گفت: نوشته در اتفاقات بعد از انتخابات سال ۸۸ سر قبر خالی معرکه گرفتیم، با ادعای تقلب دست به آشوب زدیم، نامه جعل کردیم ولی رژیم با ما مدارا کرد تا دستمان رو بشه!
    گفتم: یارو می خواست توی یک رستوران غذای مجانی بخوره، یک سوسک انداخت توی ظرف غذا و داد و بیداد راه انداخت که این چه رستورانیه! صاحب رستوران که می دونست یارو کلک می زنه، یک پرس غذای دیگه براش آورد و گفت بخور مجانیه! و بعد یک مگس هم کف دستش گذاشت و گفت با این هم یک چایی بخور و برو گورتو گم کن!

  65. پاسخ به هموطن عزیزم ...طه.... می‌گوید:

    در حالیکه خود را منزه و پاک نشان می دهید ولی جامعه از شما رویگردان است. آوردن جملات مذهبی و یا خاطرات جبهه و شهدا دلیل بهشت بودن هیچ جایی نیست.
    سرانجام روزی به اشتباهات خود اعتراف می کنید…

  66. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    امشب “قطعه ۲۶” با ۲ متن به روز می شود…

  67. صاعقه گمنام می‌گوید:

    من اعتراف می کنم…
    لطفا شکنجه ام نکنید!

  68. مرتضی می‌گوید:

    سلام؛
    چه دید جالبی به جبهه! تنها کاری که از دستم بر اومد یه پیامک از مطلبتون نوشتم.

    (یک مادر شهید: یا اصلا هیچ چیز از کربلای ۴ نمی گویند، یا می گویند در این عملیات شکست خوردیم. یعنی جگر گوشه من، شهید شکست بود!؟… ۴ دی سالروز فتح الفتوح عملیات مظلوم، غریب و مقتدر کربلای ۴ گرامی باد.)

    و برای رفقام فرستادم؛ هر چند ۴ تا پیامک شد ولی کاری بود که از دستم بر اومد.
    دیدم یه جورایی کربلای چهاری شد.
    دم شما گرم

  69. محسن می‌گوید:

    نمی دونم چه سرّی در قلمت هست که هر وقت دست نوشته هایت را می خوانم حال ملکوتی و خوشی به سراغم می آید. داداش حسینی که تا به امروز فقط یکبار و آنهم در نمایشگاه مطبوعات دیدمت، محفوظ باشی.

  70. جامانده می‌گوید:

    اگه اجازه می داد می خواستم کنارش درد بکشم، اما انگار تنها درد کشیدن بهشون مزه می ده…
    همیشه صدای سرفه هاش تو گوشمه
    همیشه می خندید و می گفت: خدا رو شکر
    می دونم همیشه کنارمه، اما دیگه دارم کم میارم……………
    التماس دعا

  71. دخترک می‌گوید:

    نمی دونم…
    نمی دونم چقدر درد میکشه!!
    هیچ وقت نمی دونم و نمی فهمم……….
    فقط می دونم خیلی درد می کشه!!
    اما نمی فهمم این خیلی یعنی چقدر؟
    یعنی چند برابر یه درد ساده که من ممکنه هر روز به خاطرش ناله کنم؟؟؟؟!

    “کاش دست شان روی قلب مان باشد”

  72. سلام بزرگوار؛
    تا ابد به آنهایی که وقتی بی آب شدند قمقمه ها را خاک کردند تا کمتر به یادآب بیافتند، مدیونیم…

    شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.