از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند…

طرح: حسن روح الامینی، هفتمین سوگواره هنر عاشورایی

مرگم حتمی است؛ عمویم کجاست؟!

«من البین یا حسین من زغری و شاب الراس» وای از دست جدا؛ ای حسین! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد. «تانیت نادیت لیش تأخر عباس؟» انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟ «ریته یـمی… یـجلی همی… وینه عمی» کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟ «لیش تأخر عباس؟» چرا عباس دیر کرد؟ «أنا یا حسین العزیزة… سکنة یا صیوان داری» ای حسین! ای سرپناه من! من سکینه، دردانه تو هستم. «اعتذر منک یابوی… وادری مقبول اعتذاری» ای پدر! از تو معذرت می خواهم و می دانم عذرخواهی من قبول می شود. «بسبب لن حشمت عمی… من العطش و بقلبی ناری» چرا که من بودم که از عطش از عمویم آب تقاضا کردم؛ آتشها در دل من شعله ور شد. «و راح عمی وانتظرته… حتی ملّیت انتظاری» و چنین بود که عمویم رفت و من به انتظار او ماندم و آن قدر منتظر شدم که از انتظار خسته شدم. «ملیت… ظلیت… انطر واحسب لحظات» از انتظار خسته شدم پیوسته؛ لحظه ها را شمردم. «و تنوح… هالروح… تقدر تصبر هیهات» و این جان به لب رسیده، فریاد می کرد. «دمعی یهمی… جفنی مدمی… وینه عمی» اشکم جاری است؛ چشمانم خونین است. «انتظر والقلب یـخفق… مثل جنحان الیمامه» انتظار می کشم در حالی که قلبم مانند بال پرندگان در حال پر پر زدن است. «قلت لیش طلبت منه… المای و اخذتنی الندامه» به خودم گفتم؛ چرا از عمویم آب طلب کردم. خود را سرزنش کردم و به شدت پشیمان شدم. «هم صدق یرجع لی عمی… برایته وجوده و حسامه» آیا عمویم باز خواهد گشت؟ آیا علم و مشک آب و شمشیر او را خواهم دید؟ «ریت لا یروی دلیلی… بس یرد لی بالسلامه» من سیراب شدن را نمی خواهم؛ فقط می خواهم به سلامتی پیش من برگردد. «یاریت… لا جیت… لا منه طلبت المای» کاش به کربلا نمی آمدم؛ کاش از او آب طلب نمی کردم. «ونیت… اتـمنیت… لا تبرد نار حشای» هرگز آتش دل سرد نمی شود. «هذا هضمی… موتی حتمی… وینه عمی» این بلای عظیمی است که به من وارد شده؛ مرگم حتمی است. عمویم کجاست؟ «هاک خذ مرسال منی… وللقمر روح و تعنه» ای پدر! این پیغام را از من بگیر و پیش ماه شب چهارده برو. «انشد علیه الشریعه… بلکی تسمع خبر عنه» از نهر علقمه درباره او سؤال کن تا شاید خبری از او بگیری. «ولو ان یابوی لقیته… عن لسانی اعتذر منه» و اگر ای پدر! او را یافتی، از زبان من از او عذرخواهی کن. {آ….ی!} «قله یا عباس ارجع… ما ترید المای سکنه» به او بگو ای عباس! برگرد. سکینه دیگر از تو آب نمی خواهد. «ترجیت… وادعیت… یاریتک حی تلقاه» آرزو می کنم و دعا می کنم که او را زنده بیابی. «موجود… وردود… ترجع للخیمه ویاه» صحیح و سالم؛ سرزنده؛ با او به خیمه گاه برگردی. «هو حلمی… هو عزمی… وینه عمی» او رویای من است؛ او امید من است؛ عمویم کجاست؟

*** *** ***

علی معلم دامغانی: روزی که در جام شفق مل کرد خورشید، بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید؛ شید و شفق را چون صدف در آب دیدم، خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم؛ خورشید را بر نیزه؟ آری اینچنین است، خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است؛ بر صخره از سیب زنخ بر می‌توان دید، خورشید را بر نیزه کمتر می‌توان دید؛ در جام من می پیش تر کن ساقی امشب، با من مدارا بیشتر کن ساقی امشب؛ بر آبخورد آخر مقدَّم تشنگانند، می ده حریفانم صبوری می‌توانند؛ این تازه رویان کهنه رندان زمینند، با ناشکیبایان صبوری را قرینند؛ من صحبت شب تا سحوری کی توانم، من زخم دارم من صبوری کی توانم؛ تسکین ظلمت شهر کوران را مبارک، ساقی سلامت این صبوران را مبارک؛ من زخم‌های کهنه دارم بی شکیبم، من گرچه اینجا آشیان دارم غریبم؛ من با صبوری کینه دیرینه دارم، من زخم داغ آدم اندر سینه دارم؛ من زخم‌دار تیغ قابیلم برادر، میراث‌خوار رنج هابیلم برادر؛ یوسف مرا فرزند مادر بود در چاه، یحیی! مرا یحیی برادر بود در چاه؛ از نیل با موسی بیابانگرد بودم، بر دار با عیسی شریک درد بودم؛ من با محمد از یتیمی عهد کردم، با عاشقی میثاق خون در مهد کردم؛ بر ثور شب با عنکبوتان می‌تنیدم، در چاه کوفه وای حیدر می‌شنیدم؛ بر ریگ صحرا با اباذر پویه کردم، عمار وَش چون ابر و دریا مویه کردم؛ تاوان مستی همچو اشتر باز راندم، با میثم از معراج دار آواز خواندم؛ من تلخی صبر خدا در جام دارم، صفرای رنج مجتبی در کام دارم؛ من زخم خوردم صبر کردم دیر کردم، من با حسین از کربلا شبگیر کردم؛ آن روز در جام شفق مل کرد خورشید، بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید؛ فریادهای خسته سر بر اوج میزد، وادی به وادی خون پاکان موج میزد؛ بی درد مردم ما خدا، بی درد مردم، نامرد مردم ما خدا، نامرد مردم؛ از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم، زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم؛ از دست ما بر ریگ صحرا نطع کردند، دست علمدار خدا را قطع کردند؛ نوباوه‌گان مصطفی را سر بریدند، مرغان بستان خدا را سر بریدند؛ در برگریز باغ زهرا برگ کردیم، زنجیر خائیدیم و صبر مرگ کردیم؛ چون بیوه‌گان ننگ سلامت ماند بر ما، تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما؛ روزی که در جام شفق مل کرد خورشید، بر خشک چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید. 

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

    السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین…

    http://www.bachehayeghalam.com/media/sound/basem02.wma

  2. سیداحمد می‌گوید:

    اهل حرم دریده گریبان گشوده موی… فریاد بر درِ حرم کبریا زدند

  3. سایه/روشن می‌گوید:

    این نوحه شورانگیز رو به شدت دوست می دارم.
    خیلی زیباست.
    .
    .
    …::لیش تأخر عباس::…

  4. ستاره خرازی می‌گوید:

    تو فیلم مختار قسمت شهادت قمر بنی هاشم رو نشون ندادند.
    دیروز که به لطف اینترنت این بخش رو دیدم، گفتم خدا رو شکر که نشون ندادن.
    راستش اصلا خوشم نیومد.
    به نظرم با چیزهایی که ما شنیدیم فرق داشت، که حتی با شخصیت قمر بنی هاشم فرق داشت.
    حق مطلب به جا نیومده بود، حتی به نظر من از اون چند تا شهید دیگه ای که شهادتشون رو نشون دادند هم ضعیف تر کار شده بود.

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    حســـــــــــــــــین، آرام جانم…

  6. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    در جام من می پیش تر کن ساقی امشب
    با من مدارا بیشتر کن ساقی امشب…
    .
    ..

    آ…..ی!
    از پا حسین افتاد…

  7. ابوالفضل می‌گوید:

    ای آب فرات از کجا می آیی؟!
    نا صاف ولی چه با صفا می آیی!
    خود را نرساندی به لب خشک حسین…
    دیگر به چه رو به کربلا می آیی!
    التماس دعا!

  8. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان /باز جوید شه بی یار ز عباس نشان
    ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان /«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»
    قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع
    مکن ای صبح طلوع
    مکن ای صبح طلوع
    مکن ای صبح طلوع

  9. قاصدک منتظر می‌گوید:

    شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
    لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
    فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
    با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند
    مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش
    روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
    غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
    عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
    ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
    مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
    آب مال خودشان چشم همه دلواپس
    خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند
    قامتش اوج قیام است قیامت کرده است
    قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
    سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
    لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
    تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد
    آب مهریه زهراست اگر بگذارند
    بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
    یک نگاه تو تسلّاست اگر بگذارند
    آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله
    مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند
    رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن
    کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند

  10. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    روضه من امشب همین یک خطه:
    دور از نگاه غیرت عباس روی نی
    بر روی قیمت اسرا چانه میزدند

  11. آزاد اندیش می‌گوید:

    السلام علی الحــُ سین علیه السلام

    آه مولا

    خسته ای خیس و خالی از خویشم
    پیرهنْ زارِ چشم یعقوبم
    دست در دست یوسفی امشب
    سر به دیوار چاه می کوبم

    آه مولا! کسی نمی داند
    سایه ها آفتاب می نوشند
    هر چه باران و رود و ا قیانوس
    از لبان تو آب می نوشند

    آه مولا! کسی نمی داند
    تیر قلب تو را نمی دوزد
    آتش از ترس آه سوزانت
    خیمه های تورا نمی سوزد

    ای نجات و نجابت دریا
    هر چه دل بود، نوح می کردی
    ای که با زخم های موّاجت
    تیغ را قبض روح می کردی

    از نگاه تو ماه، بالا رفت
    آسمان سیاه را کُشتی
    آه مولا! کسی نمی داند
    گودی قتلگاه را کُشتی

    تیر از بس که تشنه بود آن روز
    در گلوگاه اصغرت افتاد
    نعش رود فرات خون آلود
    روی دست برادرت افتاد

    آه مولا! کسی نمی داند
    آب ها تشنه ی لبت بودند
    لشکر شام وکوفه، تعدادی
    از اسیران زینبت بودند

    داشت بوی خرابه می آمد
    کاروانت شبانه زخمی شد
    دختر کوچکت که نه، امّا
    شانه ی تازیانه زخمی شد

    آه مولا! کسی نمی داند
    آفتاب حجاز را بردند
    مردم کوفه، ظهر عاشورا
    آبروی نماز را بردند

    من کنار تو خیمه خواهم زد
    خسته ای خیس و خالی از خویشم
    آه مولا! کسی چه می داند؟
    شاید امشب تو آ مدی پیشم

    از همان صبح روز عاشورا
    شعرهای من از تو پر بودند
    روی دفتر شهید می گشتند
    واژه هایی که مثل حُر بودند
    سیدحافظ

  12. سیداحمد می‌گوید:

    شام غریبان است… زینب پریشان است…

    http://uploadfa.net/uploads/13538456491.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538456522.mp3

  13. سیداحمد می‌گوید:

    کریمی، شب اول محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538626501.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538626502.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538626523.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538626524.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538626525.mp3
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب دوم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538693961.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538693962.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538693963.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538693964.mp3
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب سوم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538700291.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538700292.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538700293.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538700294.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538700295.mp3
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب چهارم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13533245771.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13533258811.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13533258812.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13533262651.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13533262652.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13533265121.mp3
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب پنجم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13534051671.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13534061631.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13534067321.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13534084161.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13534088231.mp3

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب ششم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538715361.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538715362.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538715363.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538715364.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538715365.mp3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب هفتم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538504141.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538504142.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538511291.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538511292.mp3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب هشتم محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538522051.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538522052.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538526911.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538526912.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538545651.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538545652.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538558911.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538558912.mp3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب تاسوعا محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538569491.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538569512.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538580551.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538580562.mp3
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شب عاشورا محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13538590541.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538590552.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538595911.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538595912.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538606321.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13538606322.mp3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    کریمی، شام غریبان محرم ۹۱

    http://uploadfa.net/uploads/13539423421.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539413451.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539420051.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539426741.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539432821.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539432822.mp3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    دوستان محترم!
    اگر این مداحی ها را می خواهید، هر چه زودتر دانلود کنید چون لینک ها بعد از گذشت چند روز از کار می افتند!

  14. قاصدک منتظر می‌گوید:

    غروب و خیمه و آتش فشانی
    غروب و بی کسی و بی نشانی
    غروب و دست شوم و شعله و دود
    غروب و غارت پیراهن وخود
    غروب و جسم و تشییع جنازه
    غروب و سم اسب و نعل تازه
    غروب و مرگ چندین نازدانه
    غروب و داستان تازیانه
    غروب درد غربت آه وناله
    غروب و ماتم چشم سه ساله
    غروب و نافله امام نشسته
    غروبی با مناجات شکسته
    غروب و عمر هفتاد و دو خورشید
    که خورشید جهان با چشم خود دید
    غروب و معجر اما پاره پاره
    غروب و خون روی گوشواره
    غروب و صبر ، صبر قلب زینب
    دویدنهای او تا نیمه شب
    چه می گوئی غروب و این همه درد
    رخ ناموس حق و دست نامرد
    من امشب چاره ای دیگر ندارم
    دلم را دست زینب می سپارم
    میان قتلگه می گردم امشب
    مگر پیدا کنم سالار زینب

  15. به جای امیر می‌گوید:

    خیمه خورشید (به جای گفت و شنود)

    امروز هم در ادامه ایام عزای حسینی(ع) ستون گفت وشنود را دیگرگونه می نگاریم و به چند پیامک از صدها پیامکی که این روزها دلدادگان سوگوار اباعبدالله(ع) در سوگ آن امام بزرگوار و یاران شهیدش برای یکدیگر ارسال می کنند اشاره خواهیم داشت؛
    ¤ محرم عزای غفلت از غدیر است و کربلا صحنه خیانت به ولایت. چه کوتاه است فاصله میان بالا رفتن دست علی(ع) در غدیر تا بالا رفتن سر حسین(ع) در عاشورا. اجازه نمی دهیم خیانت پیشگان بار دیگر ولی را به کربلا دعوت کنند.
    ¤ اهل کوفه نبودن یعنی این که بدانی تا حسین(ع) نیامده است، ولی امر، مسلم بن عقیل(ع) است.
    ¤ طبل عزا را بنواز ای فلک… خیمه خورشید سوخت.
    ¤ حسین من! پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر، چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد.
    ¤ ای آب فرات از کجا می آیی؟… ناصاف ولی چه باصفا می آیی!… خود را نرساندی به لب خشک حسین(ع)… دیگر به چه رو به کربلا می آیی؟!

  16. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    سید دستت درد نکنه. اجرت با امام حسین (ع).
    امروز رفتم کل یوم ۱۰ روز چیذر و الهادی رو یکجا خریدم.
    فقط امیدوارم این سبک جدید و البته منحصر بفرد حاج محمود
    از سال دیگه بازیچه بقیه هیاتها نشه، که بعد شاهد باشیم تو
    مراسم آهنگ بندری و ریتمیک و مبتذل اجرا کنن.
    اینم یک عکس اختصاصی که خودم از حاج محمود گرفتم.
    http://uploadfa.net/uploads/13538805241.jpg

  17. میلاد پسندیده می‌گوید:

    سلام
    میدونم خیلی بی معرفتیه که دیگه به قطعه سر نمیزنم ولی خداییش دلم تنگ شده زیاد… یه موقع فقط توی این قطعه مقدس پیام میدادیم بعدش چندتا پوستر به عشق این فضا و بعد تذکر داداش حسین که این انرژی رو بذارید برای مقابله با دشمن… داداش ز که نالی که از توست که بر توست!!… بدجور گرفتار تولید شدیم دیگه… یعنی که یعنی

    سلامت بمانی حسین قدیانی

  18. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    از کاغذبازی اجتناب کنید!
    از وزارتخانه ها و مأموران اجرا بخواهید که از کاغذبازی ها و غلط کاری های زمان طاغوت اجتناب کنند!
    و رفاه ملت مظلوم و عقب افتادگی های آنها را به طور ضربتی تحصیل و ترمیم کنند.
    صحیفه نور – ج ۱۲ – ص ۱۲۳

  19. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام میلاد…!
    دلِ ما هم…!
    …!

  20. آزاد اندیش می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛
    من با این سبک جدید کاملا و کاملا مخالفم!!!!!
    چون هیچ و هیچ یادآوری از ماجرا و حزنِ کربلا نداشت! قضاوت با خودتان
    دلم رو بزرگ کردم و می گم الله اعلم…

  21. چشم انتظار می‌گوید:

    سید جان؛ دستت طلا…

  22. صبا می‌گوید:

    سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشکور

  23. سیداحمد می‌گوید:

    شهادت آقا امام سجاد (ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد…

    http://uploadfa.net/uploads/13539451181.mp3
    http://uploadfa.net/uploads/13539451182.mp3

  24. لبیک یا حسین می‌گوید:

    آب باز شد…
    و رباب…

  25. لبیک یا حسین می‌گوید:

    لبیک یا حسین

  26. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به به آقا میلاد. گفتن تولید، نگفتن دیسکانکت!
    آزاد اندیش؛
    بالاخره سلایق مختلف است و بیشمار،
    حاج محمود کریمی بعنوان پایه گذار سبک جدید مداحی در ایران،
    با شناختی که از جوان امروزی داره و با تسلط کامل به ردیف آوازی
    و سبکهای گوناگون، هر سال یک کار جدید و در شان اهل بیت
    ارائه میده. همونطوری که جوان امروزی، بجای افتخاری و سراج و …
    ساسی مانکن! گوش میده، جوان مذهبی هم سلیقش عوض شده.
    ضمن اینکه در بخشی از جنوب کشور، با همین نوای دمام و سنج
    عزاداری میکنند. البته خود من هم دفعه اول که کار رو شنیدم
    تعجب کردم! ولی میبینیم که الان توی هر ماشین و تکیه و ایستگاه
    چایی صلواتی، گزینه اول برای پخش، همین سبک جدید حاج محمود است.
    یعنی اینکه مردم عزادار از این سبک استقبال کردند. خود من سبکهایی
    از حاج محمود دیدم و شنیدم که مخ آدم سوت میکشه. از هندی و پاکستانی
    تا ناکجا آباد. حیف که نمیشه همش رو در مجالس اجرا بکنه.
    به شخصه هر بار که توی هئیت به این قسمت سینه زنی که میرسیدم
    یاد فیلم “روز واقعه” می افتادم.
    همه اینها نمک محرم است. چه بسا ریختن یک قطره اشک برای مظلومیت
    اباعبدلله در خلوت، کار ۳۰ سال هئیت رفتن رو بکنه.
    السلام علیک یا اباعبدلله.

  27. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی عزیز؛

    خیلی حرکت جالبی نبود این حرکت حاج محمود!
    سنج و دمام جنوبی ها قابل مقایسه با این کار حاج محمود نیست. سبک جدید حاج محمود شور دارد، ولی همانطور که همه می دانیم شور تنها کافی نیست.
    عزاداری اباعبدالله، یعنی همان که حاج محمود در محضر حضرت آقا اجرا کرد.
    در این سبک جدید، اثری از حزن نیست! حاج محمود با توجه به شعرها و سبک های عالی که همیشه دارد، نیاز به این کار نداشت.
    فکر می کنی جوانی که فقط به خاطر ریتم، این نوحه های جدید حاج محمود را گوش می کند تفکر و تربیت عاشورایی پیدا می کند؟ فکر نمی کنم مخالف باشی با نظرم!

  28. آزاد اندیش می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛
    “در این سبک جدید، اثری از حزن نیست!”
    خدا رو شکر، که سید احمد هم اینطور فکر می کنه. عزاداری به هر قیمتی نیست! گریه باید بر مصائب امام حسین (ع) باشه، من یه بارم خصوصی عرض کردم، اصلا خوب گریه کردن رو تو روضه های حاج محمود یاد گرفتم، خیلی از همون جوونایی که می گین از جمله خودم با این سبک نظرمون عوض شد! حاج محمود بدونه، که همین ماها که پرپر میزدیم بعد از جلسه خودمون برسیم به چیذر تصمیم گرفتیم دیگه نریم اونجا!
    ما پیرو سبک و هر چی هر چی نیستیم! ما دنبال رضایت امام حسینیم.
    برادر؛ این حرفتون “جوان مذهبی هم سلیقش عوض شده” ظاهرا درسته ولی سلیقه یعنی چی؟ ما برا دل خودمون هر کاری می کنیم؟ خب اینکه شد پیروی بدون تدبیر!
    فکر می کنم امام خامنه ای به مداحا گفتن نوحه بخونن و مویه کنن!
    راستی یه چیزی وقتی از سیاست و مملکت حرف میزنم میگن “بچه ای”، وقتی از دین و اعتقادات حرف میزنم می گن “جوون مذهبی” فلان شده، خیلی جالبه.

  29. به جای امیر می‌گوید:

    بایسته ها (به جای گفت و شنود)

    ¤ امروز که با سالروز شهادت امام العارفین حضرت امام سجاد علیه السلام همزمان است این ستون را به احادیثی از آن بزرگوار که رسالت سنگین انتشار و گسترش پیام عاشورای حسینی(ع) را بر عهده داشتند اختصاص می دهیم.
    ¤ حق را بگوئید، هرچند برایتان دشوار باشد.
    ¤ با دوستان خدا و کسانی که اهل طاعت و بندگی خدا هستند انس و الفت بگیرید.
    ¤ به هر اندازه که نزد مردم بزرگ می شوید، پیش نفس خویش، خودتان را کوچک کنید.
    ¤ با صدای بلند با پدر و مادرتان سخن نگوئید و فرمانبردار آنان باشید.
    ¤ کسی که عزت را از غیر خدا بخواهد، خوار و ذلیل می شود.
    ¤ قرآن بخوانید تا در تاریکی های زندگی، مونس و همدم داشته باشید و از فسادها و خطرها و وسوسه های شیطان درامان بمانید.
    ¤ خداوند امور فاسد بندگانش را از راه توبه اصلاح می فرماید.

  30. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ای بابا! چقدر شلوغش کردید.
    من کی گفتم فلانی بچه است، الان جوونه مذهبیه؟
    بر فرض که این سبک به مذاق بعضیا خوش نیومده، اگر بتونه
    در همین ماه محرم جایگزین دوپس دوپس ماشینها بشه، کار خودش
    رو کرده. کریمی هم یک چیزی میدونه که نوآوری میکنه. اگه ۲ نفر
    تو ایران باشن که بخوان بدون زور زدن از مردم اشک بگیرن،
    یکی حاج منصوره که با اون صدای جان سوزش، اگه فقط حرف هم بزنه
    مردم اشک میریزن. یکی هم حاج محمود. پس اگه نوآوری میکنه
    نه از سر بازار گرمی و جلب توجه، که بخاطر میانگین سن مخاطبانش ست.
    مداح اگه برای امام حسین نخونه، از اون طرف پیچش رو میبندن.
    در حالی که شما هر سال میبینی بر تعداد مخاطبان چیذر اضاف میشه.
    یک زمانی ما چیذر میرفتیم، به زور ۱۰۰ نفر میشدیم. الان باید ماشینم
    رو وسطای فرمانیه بذارم، ۲۰ دقیقه پیاده روی کنم. همه اینها هم از
    نگاه لطف امام حسین ع به این مداح است. خیلی از رفقای خودم،
    طی این سالها قید چیذر رو زدن، به نظرت جمعیت کمتر شده؟؟
    بنده کلا با این سبک حال کردم و دمش هم گرم. اصلا محرم باید
    پرشور باشه چون ویترین دین داری مردمه. مگر سید بن طاووس
    نمیگه: اگر نبود که ما موظفیم به عزاداری و برپایی ایام محرم به
    دستور معصومین، من نظرم این بود که در همه جا پایکوبی کنند و جشن بگیرند!
    حالا فقط یک راه میمونه که ببینیم این سبک، مورد تایید آقا هست
    یا نه، باید تا محرم سال دیگه صبر کنیم ببینیم اسم کریمی در لیست
    مداحان مراسم بیت قرار میگیره یا نه. والسلام
    حسین قدیانی: این جا از آن جاهایی است که باید گفت: نظر هر کس برای خودش محترم است. بحث میان دوستان، اختلاف سلیقه است بیشتر. نه کسی مرتکب غلوی شده، نه احیانا منحرف کرده عزاداری را. هر سال سبک هایی می آیند و نقد می شوند؛ بعضی می مانند و بعضی نه. یک وقت است ما داریم درباره نوع خاصی از نوحه و عزا حرف می زنیم که کلا مخالف حدود است. اینجا اما این بحث نیست. یکی می گوید؛ وزین است و دیگری نظری دیگر دارد. پس موضوع را کش ندهید بی خود. خدا حفظ کند همه مادحین اهل بیت را و ایضا شما دوستان محترم را. اما اسلامی ایرانی عزیز! دعوت نکردن از یک مداح در یک سال، برای مراسم بیت رهبری، نه دلیلی بر طرد اوست، نه دلیلی بر جذبش. با این دعوت ها یا عدم دعوت ها، هرگز نظر «آقا» درباره فلان سبک عزاداری استخراج نمی شود. گاهی یک سال، حتی حاج منصور جزء دعوت شده ها نیست. با اینکه معمولا حاجی همیشه سبک ثابت و سنتی خودش را دارد. بگذریم که مادحین هم عمدتا رعایت وزن جلسات «آقا» را می کنند و از نوآوری های خود -چه خوب و چه بد!- پیش رهبر رونمایی نمی کنند. همه این حرفها حواشی است. باید دمی درنگ کنیم؛ راز خون سیدالشهدا چیست که اینقدر زنده مانده عاشورا؟! و الا خود من خیلی وقت است مسجد سر کوچه مان را به همه این مسجد معروف ها و مداح شناس ها ترجیح می دهم. و قطعا نه منکر نقش ویژه ارکم و نه منکر نقش خاص چیذر و جاهای دیگر. آدمی است و ذائقه های متفاوتش. بحث سلیقه است، نه حق و باطل. اصل خون حسین است و خود ارباب… در خیمه آقایی مثل حسین، حرف های مهم تری باید زد…

  31. صبا می‌گوید:

    شاید دعوت نکردن از یک مداح دلیل بر طرد یا جذبش نباشه، اما ناخودآگاه در وقایع جدید برای آدم این شبهه پیش میاد.
    یکی از مداح های … ازدواج مجدد کرده بود، منم شنیده بودم “آقا” از این کار خوششون نمیاد، حتی اگه امام جمعه ای مرتکب شوند، عزلش می کنند. ناخودآگاه دو سه ساله تعقیب می کنم، ببینم که اون مداح را دعوت می کنند برای بیت یا نه. نکردا!!
    حسین قدیانی: امسال حاج منصور نیامد و حاج سعید آمد. نتیجه گیری: «آقا» استغفرالله با اون حرف غیر اخلاقی حاج سعید موافق بود، اما در عین حال با اون حرف حاج منصور که فلانی را بکشید، مخالف بود!! این حرفها را نزنید. از چیزی هم که مطمئن نیستید، و یا جستجو درباره اش درست نیست، حرف نزنید. قطعا «آقا» از این قبیل حرف ها هم استقبال نمی کنند. هر سال ۵ شب که بیشتر مراسم ندارد بیت رهبری! از آن سو مثل قارچ دارد مداح بیرون می آید! پس هر مداحی که یک سال یا دو سال یا اصلا ۱۰۰ سال بیت دعوت نشد، یا ازدواج مجدد کرده!! یا بی بصیرت بوده!! یا فلان و بهمان!! از شما تعجب می کنم که ادامه دادید این بحث را، آنهم با این کامنت!!

  32. صبا می‌گوید:

    درسته؛ صحیح نبود گفتنش!

  33. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    همه اینها نمک محرم است دیگه. ۳۵۵ روز سال که راجع کوسه و خاندانش
    حرف میزنیم. ۱۰ روز هم راجع یک چیز دیگه. بعدشم درسته که مداحی که بیت
    میاد به سبک هیاتی نمیخونه، ولی اینجوریم نیست که آقا از سبک کاراشون
    بی خبر باشه. حدادیان هم بخاطر حرفی که زد بود، تو لیست فاطمیه نبود دیگه.
    نگو که اینا هیچ ارتباطی بهم نداره.
    درباره مطلب مهم تر حرف زدن هم اگه منظورت شعور حسینی است،
    من به شدت با این قضیه مشکل دارم. با معنای کلمه نه، که با مطرح شدنش
    فقط تو این ۱۰ روز. پس بقیه ایام سال چی؟
    شما فرض کن یک آدم بی فرهنگ رو بخوان با فرهنگ کنن، به نظرت توی
    ۱۰ روز ممکنه؟ که حالا ما ۳۵۵ روز جوونای این مملکت رو فی امان لله ول
    کردیم (ما نه، مسئولاش) حالا تو این ۱۰ روز همه باید شعور حسینی داشته
    باشن. بعد به دخترای بی حجاب و پسرای مو ژل زده و ابرو برداشته
    میگیم نیاین دسته سینه زنی. خوب این آدمی که بی شعوره که نمیشه
    تو ۱۰ روز با شعورش کرد. این از اونوریا. حالا بیام سراغ بچه هیاتیها.
    بماند که موقع فشرده نشستن توی جلسه یک سر سوزن بهم جا نمیدن.
    بعد از سینه زنی که با اذان ۲۰ دقیقه فاصله داره، ۹۰ درصد جمعیت فرار
    میکنن بسوی ماشین. یعنی ترجیح میدن موقع اذان توی ترافیک باشن
    تا صف نماز جماعت. شعور حسینی موقعی جا میفته که اصلا کتابی
    بهمین نام توی مدارس تدریس بشه. متاسفانه آموزش پرورش ما
    بچه های دسته گل مردم رو میگیره و در مودبانه ترین حالت، یک مشت
    لنپن و بیسواد و بینماز تحویل میده، که همین آدم وقتی میره دانشگاه
    میشه لائیک. این قصه سر دراز دارد. کار ۱۰ روز و یک دهه نیست.
    البته توی این جلسات خیلیها هم یک شب آدم شدن. گل سر سبدشون
    رسول ترک خدابیامرز.
    حسین قدیانی: من نگفتم اینا با هم ارتباطی نداره. فقط گفتم با این آمدن و نیامدن ها نظر «آقا» استخراج نمی شه. توی همون فاطمیه اما حاج منصور بود که از لحاظ حقوقی و روانی حرف درشت تر و بدتری زده بود!! اگر زیادی بخواهیم به این ربط دادن های بی خود، گیر بدهیم، و دعوت ها را ملاک کنیم، به وادی تفسیرهای غلطی می افتیم که سر و ته ندارد. حرف من خیلی واضح است. تو می گی باید ببینیم سال بعد فلانی در بیت دعوت می شه، اگه بشه فلان و اگه نشه بهمان. این حرف اشتباهه. بارها «آقا» سالهای قبل درباره اشعار مبالغه آمیز تذکر داده بودند که فکر کنم یکی از مهمترین مخاطبان شان هم بعضی اشعار محمود کریمی بود. و الا اون مداحی که خیلی هم برد و صدا ندارد که مخاطب اصلی «آقا» نبود قطعا. مثل اون شعر معروف «دینم حسین، قبله ام حسین… من ربک حسین و…». اما همان زمان هم حاج محمود دعوت می شد بیت. مثل الان. گذشته از این حرفها اما کمی باید یاد بگیریم درست و اصولی بحث کنیم. من کی گفتم «آقا» از سبک کارای جدید مداحی بی خبره؟! حرفم اینه که اگه سال بعد هم محمود کریمی آمد بیت، این دلیل نمی شه که مثلا… مثلا اون حرفش که «هر کی نمی خواد لخت بشه بره بیرون از هیات» یا مثلا «رسما رقصیدن سینه زنان عمدتا بچه سنش با سنج»، مورد تایید «آقا» است. اسلامی ایرانی! من خودم گاهی بالا و پایین می پرم، اما فیلم یکی دو شب مراسم چیذر را که دیدم، زیادی و به شکل زننده ای غلیظ بود. با سنج و یا بی سنج، این کار غلط است و این نوع سینه زنی ایراد دارد. سنج و اینها هم کمی لوس بود و دور از شان. به هر حال فکر کنم یک فرقی باید داشته باشد مجلسی در مایه های چیذر با اون دسته سر کوچه ما. به بهونه کشوندن جوانان به هیات که نمی شه نوع جدیدی از حرکات موزون را تجویز کرد! واقعا می گویم که یاد بگیر خوب بحث کنی. من کی و کجا گفتم که شعور حسینی باید ۱۰ روزه درست بشه که کلی واسه خودت شروع می کنی بافتن؟؟!! هر چند نظرت محترم است و مسئله هم بیشتر اختلاف سلیقه است و… اما باید یاد بگیریم باکلاس و درست بحث کنیم. منطقی.

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    نظر من:
    بچه ها! خیلی خوبه که در کارها، تصمیم گیریها و نظراتمون، رفتار و گفتار “آقا” برامون ملاکه. و دنبال جمله ای، یا کلامی، از حضرتش می گردیم، که ببینیم حرفمون و عملمون، چقدر تطبیق داره با فرمایش، یا مشی ایشون.
    ولی به نظرم، قرار نیست در هر مسأله ای، که به قول “داداش حسین: ممکنه فقط اختلاف سلیقه باشه، هی بگیم آقا موافق اند، یا مخالفند. اصولا” حضرت “آقا” اگه هم نظری در خصوص مطلبی داشته باشند، مفاهیم کلی رو ارائه می کنند. و باید ما مصادیق رو شناسایی کنیم. گر چه که شده گاهی اوقات مصداقی ایراد سخن کردند. اگه نگاهی اجمالی، به جلساتی که ایشون، با مادحین یا حتی شعرا داشته اند، بیاندازیم، کاملا” متوجه منویات حضرتشون می شیم.

  35. آزاد اندیش می‌گوید:

    سلام؛
    ممنون آقای قدیانی!
    ……………………………………
    علی (ع) فاصله میان حق و باطل را چهار انگشت عنوان می‌کند
    مترجم نهج‌البلاغه با اشاره به خطبه ۱۴۱ نهج‌البلاغه: امام علی (ع) چهار انگشت خود را بین گوش و چشمش گذاشت و فرمود: «باطل یعنی اینکه بگویی شنیدم و حق یعنی اینکه بگویی دیدم».

  36. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    محض تعیین نرخ در دعوا؛

    فقط حاج مهدی سلحشور…

  37. مجنون می‌گوید:

    با نظر داداش حسین موافقم
    حروله تو هیئت بوده و فلسفه هم داره ولی چیذر دیگه از حروله گذشته بود و لوس و غلیظ شده بود
    یا علی

  38. ف. طباطبایی می‌گوید:

    چه گفتگوی جذابی.

    حالا نمی شد این بحث رو ادامه بدیم؟!!
    آقای قدیانی! شما هم که همیشه تا بحث شروع نشده، میگید تمومش کنید.
    خب ما هم می خواستیم نظر بدیم.

  39. آزاد اندیش می‌گوید:

    یک چیزی یادم رفت بگم، اصلا اختلاف سلیقه مطرح نیستش، سبک قشنگ هست ولی اصلا مناسب عزاداری نیست! خیلی حرف دارم… آخر حرفم این میشه این دهه واقعا زیباست، محبت ها، دوستی ها، آشنایی ها، ایثارها، جمع ها، هماهنگی ها، هم دلی ها و…ولی اگه با بصیرت همراه باشه کوفیانی نمیشیم که بر اثر یک سری “هیجانات” نامه ها رو امضا کردن…

  40. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    به رفع وابستگی ها قیام کنید!
    باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند.
    و با اراده مصمم و فعالیت و پشت کار خود به رفع وابستگی ها قیام کنید.
    صحیفه نور ـ ج ۲۱ – ص ۱۸۵

  41. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی!

    یا یه چیزی رو دوست نداری، یا اگر دوست داری، همچین متعصب دوست داری ها!

  42. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حالا درسته که ما نمیتونیم با کلاس بنویسیم، ولی شعر هم نمیبافیم!
    خود شما برادر عزیز، امسال چند تا مطلب مرتبط با شعور حسینی
    کار کردی؟ تعداد نوشته هایی که مرتبط با کوسه است، ۵ برابر سایر
    موضوعاته. شما سرور ما، تاج سر ما، داداش بزرگتر ما، ولی کجای حرفای
    من بی منطقی بود؟؟ با اون قسمت دعوت شدن یا نشدن کاری ندارم.
    بعدش رو میگم. شعور حسینی در کل سال منظورمه. خوب، کار نکردیم دیگه.
    کی میتونه ادعا کنه امسال به معنای واقعی کلمه برای ترویج شعور حسینی
    فعالیت کرده؟ حالا فلانی یک سبکی خونده، یکدفعه صدا بلند میشه
    آقا، محرم که فقط شور نیست. اون دیگه حروله نیست، حرمله است!
    من میگم یا قبل از هیئت باید برای ترویج و تفهیم شعور حسینی کار بشه،
    یا بعد از هیئت. دیگه توی هیئت، فلانی پرید هوا و اون یکی خودش کوبید
    تو دیوار و این یکی فرم سینه زدنش شبیه تانگو بود! اینجا دیگه نمیشه
    ایراد گرفت. اینجا جای زدن به سر و سینه است. یک جاهایی باید مغز رو
    بفرستی استند بای! کلا بحث خیلی شلوغ شد. بگذریم.
    سید جان این حرفت رو قبول دارم. یا ۱۰۰ درصد یا صفر درصد.
    وسط ندارم. بالاخره هرکسی یه جوریه دیگه.
    حسین قدیانی: من اصلا قصد جسارت نداشتم. خودت هم می دانی که از کامنت های عمدتا مزاح گونه ات خوشم می آید. هم من و هم سایر دوستان. نقدهایت هم به روی چشم. آنچه اما درباره «بحث درست و در چهارچوب» گفتم، شاید تقصیر خودم باشد در درجه اول. وقتی در بحث های قطعه ۲۶ شرکت نمی کنم، همین می شود دیگر! ببین دوست خوب! شما درباره سبک جدید مداحی چیذر حرفی زدی که عده ای موافق و عده ای مخالف بودند. من ورود کردم و گفتم: تا این حدش، اختلاف سلیقه است و خیلی جدی نیست. البته بعدش نظر خودم را هم گفتم. مشکل من با اونجایی از کامنتت بود که گفتی باید صبر کنیم تا سال بعد که ببینیم حاج محمود به بیت دعوت می شود یا نه. فکر کنم برایت ثابت کردم که با این دعوت ها، و عدم دعوت ها، نمی توان حکم به رد یا تایید فلان سبک عزا و فلان موضع گیری سیاسی مادحین از سوی «آقا» صادر کرد. همین! حالا اینکه من امسال بیشتر از کوسه ماهی نوشته ام یا اره ماهی، خیلی دخلی به بحث مان نداشت. همه ما باید سعی کنیم هنگام بحث و نقد و بررسی، حرف حساب بزنیم و پنجره بی خود باز نکنیم. البته فکر کنم درباره همین پنجره ای که بی ربط بازش کردی نیز نقدت درست نبود. حتما از عاشورا و سیدالشهدا و خون شهدا و کربلا و… خیلی بیشتر از خاندان اشراف نوشته ام. غیر از این است؟! فعلا اما درست بحث کردن، برایم خیلی موضوعیت پیدا کرده. شما هم اگر در نوشته هایم جایی دیدید که حرفم یا استدلالم حتی در مقام دل نوشت ها، خارج از موضوع و پرت است، حتما وظیفه دارید تذکر بدهید. هم شما و هم سایر بچه ها. ممنون از حوصله تان…

  43. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “و الا خود من خیلی وقت است مسجد سر کوچه مان را به همه این مسجد معروف ها و مداح شناس ها ترجیح می دهم”

    گاهی آقای قدیانی جمله ای می نویسند و سخنی می گویند به شدت درست و حرف حساب و حق که به وجد می آورد آدم را. امسال به خیال خودم خواستم سنگ تمام بگذارم در محرم. کلا زندگی را تعطیل کردم و از این هیات معروف به آن هیات مطرح. اول چیذر حاج محمود و بعد ارگ حاج منصور و آخر شب هم پیروزی جواد مقدم.
    شب آخری اما چون در این رفت و آمدها حسابی سرما خورده بودم، رفتم مسجد محله. صفا و لذتی را که در این شب آخری بردم، اصلا قابل مقایسه با هیچ شبی نبود برایم. گاهی جفا می کنیم به مساجدی که باید سنگر و پایگاه باشند برای مان…
    گمانم آنقدرها هم این قضایای طبل و سنج و… محل بحث نباید باشد و فرعی است که اصل، اشک بر حسین است و گریه را باید خرج این بیت کرد؛
    اینان که طبل خاتمه ی جنگ می زنند، دیگر چرا به خیمه ی ما سنگ می زنند؟!

  44. محصل می‌گوید:

    آخ جان آخ جان. فونت درشت!

  45. دلخون می‌گوید:

    خیلی ها به این سبک جدید حاج محمود انتقاد کردن… دقیقا من از شب دوم یا باید نامه خانم ها که حاوی انتقاد بود رو میگرفتم و به دست آقایون میدادم یا یه گوشه گیرم میاوردن و میگفتن به گوش حاجی برسونید که این سبک در شان اهل بیت نیست… برام قابل هضم نیست که چرا گفتن در شان اهل بیت نیست چون دمام زنی عزاداری به سبک جنوبی هاست و این سبک رو سالهاست که دارند… حالا حاج محمود امسال تشخیص داده این سبک رو تو چیذر و الهادی هم بیاره و طبیعیه که موافق و مخالف داره… یه سبک جدید بود و یه حال و هوای جدید… حالا یه عده خوششون اومد یه عده هم نه… حاج محمود با دمام زناش تا شروع میکرد من میدیدم خیلیا با چه شوری یا حسین میگفتن یا اشک میریختن… این هنر مداح هست که هر سبکی رو که وارد کنه خوب بلده اشک مردم رو دربیاره حتی اگر به اندازه یک قطره باشه… هرچند اعتقاد دارم که حاج محمود بین بچه هیئتی ها تثبیت شده هست و نیازی به این کارها نداره اما باید اینم بدونیم که تو مجلس امام حسین فقط یه مشت بچه حزب اللهی و بچه هیئتی نمیان؛ خیلی ها با عقاید مختلف میان و شاید همین سبک جدید حاجی یه تلنگری هم به اون بنده خدا زده باشه… به هر حال نظر هر کسی محترم هست ولی به نظر من سبک جالب و سوزناکی بود… ظهر عاشورا تو میدان ملت وقتی حاج محمود و روح الله بهمنی با این دمام زنا میخوندن و مردم هم باهاشون همصدا شده بودن انگار زمین میلرزید و جدا ظهر عاشورای پرشوری رو برگزار کردن…

  46. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    این شعر جناب علی معلم دامغانی را یک بار با آرامش و دقت مضاعف بخوانید… عجب شاهکاری است واقعا!

    “نوباوه‌گان مصطفی را سر بریدند… مرغان بستان خدا را سر بریدند”

    حسین جان!
    شرمنده ام اگر ز غمت جان نداده ام…

  47. شوکران می‌گوید:

    چه عجب این “میلاد پسندیده” پیداش شد! اون موقع که فرت و فرت زیر کامنتاش فونت درشت می ذاشتن، روزی ده دوازده تا کامنت می ذاشت، بعد که دید دیگه از فونت درشت خبری نیست، ول کرد رفت! حالا فونتای درشتو دید، دوباره سر و کله اش پیدا شد!
    آره جون خودت، داشتی با دشمن مقابله می کردی! بعد اون وقت فونت درشتو که دیدی، دشمنو ول کردی به امان خدا و برگشتی اینجا، آره؟ شیطونه میگه یه چیز بگما!

  48. سیداحمد می‌گوید:

    شوکران محترم؛

    اولا: بابت کامنت های جذابت ممنون، اما ثانیا: “میلاد پسندیده” از بچه های قدیمی و فعال اینجاست. چیزی که نوشتی، اگر مزاح با میلاد بود، عیبی ندارد، اما این را بدان که هرگز واقعیت ندارد و اینطور نیست که بود و نبود میلاد به خاطر فونت درشت و غیر درشت باشد. میلاد با هر عذری، اینجا بیاید یا نیاید، برای همه ما فردی عزیز است که در کارش هم انصافا خیلی رشد داشته…

  49. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    حادثه عاشورا، خشک و صرفا استدلالی نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است.
    قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر می کنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. زینب کبری (سلام الله علیها) در کوفه و شام منطقی حرف می زند، اما مرثیه می خواند؛ امام سجاد بر روی منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموی می کوبد، اما مرثیه می خواند. این مرثیه خوانی تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که می توان خیلی از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمیتوان فهمید…

    “امام خامنه ای”

  50. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آهان، حالا این شد یک چیزی. وقتی در یک بحث گارد بسته
    میگیری، هیچ نتیجه ای برای طرفین نداره. گارد باز کتک خورش ملس تره!
    جدا از شوخی، اصلا من نمیدونم چی شد بحث رفت سمت بیت رهبری.
    رهبر مظلوم ما اینقدر مشغله داره که دیگه دور از انصافه که بخواهیم درباره
    طبل و سنج هم حکم بدهند. این از این. حالا پنجره دوم! یکی یکی ببندیم که
    هوا هم سرده، سید میچاد! “بحث در چهارچوب” یعنی که چه؟
    هرکسی به یک سبکی بحث میکنه دیگه. یکی مثل حاج حسین شریعتمداریه
    که گرونی مرغ هم از چشم جورج سوروس مبینه. یکی مثل کواکبیانه که
    پوستش اینقدر کلفته که فحش هم بدی میخنده. یکی مثل متکی که
    آرام و روان و ترسان و خندان بحث میکنه. یکی مثل عادل فردوسی پوره
    که آخرش میگه اجازه میدین که من قانع نشم. یکی هم مثل شما رسما به
    طرف میگه میل بافتنیات رو بذار کنار! چهارچوب خاصی نداره.
    هرکسی به یک سبکی گفتمان میکنه.
    پنجره سوم: نوشتن از کوسه یا از شعور حسینی، اتفاقا خیلی هم به بحث
    ما مربوطه. بالاخره اینجا قطعه ای از بهشته یا قطعه ای از وطن امروز؟ اون یک
    روزنامه سیاسی است و فضای روزنامه ایجاب میکنه به مسائل روز بپردازین.
    من اینجا رو به چشم یک فضای سیاسی نگاه نمیکنم. چون مدتهاست
    از سیاست زده شدم و اصلا حالت تحمل بهم دست میده. میایم اینجا که
    راجع هیئت و امام حسین و شهید و نماز و جانباز و ایثار مطلب بخونیم و
    در کنارش از احادیث بچه ها فیض ببریم. حالا هر از گاهی هم سیاسی.
    آخه نشد که هر وقت صفحه جدید باز شد، یک ردپایی هم از گوساله سامری
    توش بود. پس این هم پنجره سوم.
    پنجره چهارم: ما تا راجع یک چیزی بحث میکنیم، ۵۰ نفر میریزن سرمون
    که اصل بر گریه است. به پیر به پیغمبر منم میدونم اصل بر گریه است.
    داریم راجع یک مساله جزئی حرف میزنیم. خواجه شیرازی هم میدونه
    اصل بر گریه ست. فوری خفت ما رو نگیرید. خوب بذارید حرف بزنیم.
    پنجره پنجم: از حوصله ای که به خرج دادی ممنون. بازم دوستت دارم
    حسین قدیانی هزار تا.

  51. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    قشنگ بود!
    حالا حسابی هوا مطبوع شد؛ دمت گرم!

  52. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    سعی کنید تا پای تان را از کشتی حضرت سیدالشهدا علیه السلام بیرون نگذارید و دائما به امری از امور دستگاه امام حسین علیه السلام مشغول باشید.
    آشپزی، چای دادن، سینه زدن، کفش جفت کردن و… تا بواسطه آن از شما دستگیری شود و الا حساب و کتاب آنطرف، دقیق تر از این حرفهاست.
    خود من، هر چه را که در این عالم دیده ام، یک گره کوری دارد که باز شدنی نیست، غیر از روضه امام حسین علیه السلام…
    از عالم غیب به کل موجودات، خیری جاری می باشد که وصف ناشدنی است و هر کس که مجالس اهل بیت علیهم السلام را احیا کند، در این خیر شریک خواهد شد…

    “مرحوم کل احمد آقا تهرانی”

  53. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    از این دست…

    رها مانده است بر شن‌ها چه دستی!
    جدا از پیکر سقا، چه دستی!
    عموی ماه! بعد از دست‌هایت
    بگیرد دست بابا را چه دستی؟

    دو دست مهربان آن سپیدار
    کنار رود افتادند انگار
    غم آن دست‌ها را منتشر کن
    دوبیتی! دست روی دست مگذار

    علم را بر زمین بگذارم، اما…
    تو را دست خدا بسپارم، اما…
    به چشمم تیر زد آن قوم، ای عشق!
    که دست از دیدنت بردارم، اما…

    تو احساس مرا دریاب ای رود
    لبم را تر نکن از آب ای رود
    تو که دستی نداری تا بیفتد
    به سوی خیمه‌ها بشتاب ای رود

    برادر با برادر دست می‌داد
    برای بار آخر دست می‌داد
    چه احساس قشنگی ظهر آن روز
    به عباس دلاور دست می‌داد

    می من! بادهٔ من! مستی من!
    فدای تو تمام هستی من
    دل چشم انتظار کودکان را
    مبادا بشکند بی دستی من

    به آن گل‌های پرپر بوسه می‌زد
    به روی سینه با هر بوسه، می‌زد
    به قرآن؟ نه، برادر داشت انگار
    به دستان برادر بوسه می‌زد

    به چشمش تیر بود اما نگاهش…
    چه رازی داشت با مولا نگاهش؟
    بدون دست می‌گیرد در آغوش
    تمام خیمه‌ها را با نگاهش

    دوبیتی! ناگهان دستان آن ماه…
    گلوگیر است این اندوه جان‌کاه
    رباعی باش و بشکن بغض خود را
    لا حول ولا قوهٔ إلا بالله

    دل تـو تشنه و بی‌تاب می‌رفت
    به لبیک «عمو بشتاب» می‌رفت
    تو دست رود را رد کردی آن روز
    اگر نه آبروی آب می‌رفت

    من از تو شرم دارم دستِ خود را
    تو دادی هم دل و هم دستِ خود را
    علم از دست تو افتاد اما
    علم کردی به عالم دستِ خود را

    من و حس لطیف دست‌هایت
    دو گلبرگ ظریف دست‌هایت
    جسارت کرده‌ام گاهی سرودم
    دوبیتی با ردیف دست‌هایت

    بگو بغض مرا پرپر کند مشک
    غم دست مرا باور کند مشک
    به دندان می‌برم اما خدایا
    لبانم را مبادا تر کند مشک!

    دوباره مشک دریا ـ یک دوبیتی ـ
    سرودی عشق را با یک دوبیتی
    تنت روی زمین ـ یک چارپاره ـ
    دو دستت روی شن‌ها ـ یک دوبیتی ـ

    دوبیتی هم دو دست از دست داده است
    دلم تنگ است یا باب الحوائج

    سیدحبیب نظاری

  54. مجنون می‌گوید:

    از بحث ها لذت بردیم
    یا علی

  55. مجنون می‌گوید:

    اسلامی ایرانی بیان سبکهای گفتگو خیلی با حال بود مخصوصا میل بافتنیا!
    خودت داری کم کم یه پا حسین قدیانی میشیا!
    البته داداش حسین ما یه دونست!

  56. م.طاهری می‌گوید:

    السلام علیک یا عطشان

  57. م.طاهری می‌گوید:

    قیام تکرار نشدنی سالار شهیدان آنقدر عمق و عظمت دارد که پرداختن به آن و همان اصل و اصول، تمام مجالس و مباحث را کفایت می کند. هم برای ایجاد شور کافی است هم شعور.
    شخصاً فکر می کنم مشکلات از آنجا ناشی می شود که بعضی تصور می کنند با تحریف کلامی حادثه مثلا برای ایجاد اثر بیش تر، یا تغییر و نو آوری در روش های اقامه عزا، از تکراری شدن این بحث ها و مجالس جلوگیری می کنند، غافل از اینکه این قیام و هرآنچه درباره آن گفته می شود و شنیده می شود آنقدر عظیم است که هرگز تکراری نخواهد شد.

  58. ناشناس می‌گوید:

    ………

  59. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    امام خامنه ای:

    بصیرت یعنی این که بدانی شمری که در کربلا سر از بدن حسین (علیه السلام) برید، همان جانباز جنگ صفین است که تا مرز شهادت پیش رفت.

  60. شوکران می‌گوید:

    آقا سیداحمد آقا………………………

  61. سیداحمد می‌گوید:

    باید از صدا و سیما تشکر کرد بابت برنامه “زنده باد زندگی”!

  62. آذرخش می‌گوید:

    تشکر بابت این پست.

  63. لبیک یا حسین می‌گوید:

    با حسین آقا خیلی خیلی موافقم. من از ارادتمندان و دوستداران حاج آقای علم الهدام. هر ساله بیت رهبری یا روز هشتم یا تاسوعا یا عاشورا سخنرانی مال ایشون شده بود. راستش کمی امسال دلم گرفت که چرا نبود ولی چون از نظر و رابطه ی آقا نسبت به ایشون خبر دارم با خودم گفتم ناراحتی نداره که انشاالله میری مشهد یکی دو تا نماز جمعه شرکت می کنی حالتو می بری!!!

  64. لبیک یا حسین می‌گوید:

    حی علی الصلاه

  65. به جای امیر می‌گوید:

    دست خالی (گفت و شنود)

    گفت: روز دوشنبه این هفته، «برژینسکی» در مصاحبه ای با اشاره به شکست سخت رژیم صهیونیستی در جنگ غزه گفته بود؛ مگر آمریکا مثل اسرائیل یک «الاغ نفهم» است که در فکر حمله به ایران باشد.
    گفتم: دور از جون الاغ! حالا مگه چی شده بود؟!
    گفت: برژینسکی خطاب به نتانیاهو گفته ؛ وقتی اسرائیل توان مقابله با حماس و جهاد اسلامی را که فقط یک شاخه مرتبط با ایران هستند، ندارد، چرا ایران را تهدید به حمله می کند؟
    گفتم: خب! حرف حساب زده. اتفاقا «جان بولتون» هم در مصاحبه با «فاکس نیوز» بدجوری اسرائیل را به خاطر شکست اخیر سرزنش کرده است.
    گفت: پس بگو که چرا نتانیاهو به مقامات آمریکایی اعتراض کرده و گفته است وقتی کمک نکرده اید چرا ملامت می کنید؟!
    گفتم: گدایی در خانه ای را زد و تقاضای کمک کرد ولی صاحبخانه به جای کمک هرچه فحش بلد بود نثار گدا کرد. گدا با غرولند گفت؛ حالا که کمک نمی کنی چرا دیگه فحش میدی؟ و صاحبخانه گفت؛ آخه نمی خواستم دست خالی رفته باشی!

  66. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    هر روز پای هر محنت گریه می کنم
    بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم

    با نوحه های هر شب تو گریه می کنم
    با روضه های دل شکنت گریه می کنم

    یعقوب های چشم من از دست رفته اند
    از بس برای پیرهنت گریه می کنم

    در بین قبرهم کفن کربلا به تن
    از داغ جسم بی کفنت گریه می کنم

    گاهی شبیه روز دهم سرخ می شوم
    بر لحظه به نی شدنت گریه می کنم

    ای سوخته ترین بدن زیر آفتاب
    بر زخم تاول بدنت گریه می کنم

    http://s1.picofile.com/file/6153581486/yahoseini.jpg
    http://s1.picofile.com/file/6153574444/moharamposter.jpg
    http://s1.picofile.com/file/7563698602/khakiha.jpg
    http://s1.picofile.com/file/7333165913/یا_کربلا_با_حسین.jpg

  67. شوکران می‌گوید:

    آقای مدیر؛ اینکه کامنتها رو حذف میکنی یا سانسور میکنی یا مثلا یکی یه چیزی مینویسه، پاکش میکنی به جاش یه چیز دیگه مینویسی، اگه صاحب کامنت راضی نباشه، این حق الناس داره ها! البته من هر بلایی سر کامنتام بیارین حرفی ندارم. چون به تو و آقا سیداحمد آقا اعتماد دارم، می دونم بی دلیل این کارو نمی کنین. ولی اگه کسی راضی نباشه چی؟ من گفتنیا رو گفتم، فردا رفتی اون دنیا، خرتو گرفتن، ننه من غریبم بازی درنیاریا! نیای بگی من نمی دونستم و من خبر نداشتم و از این حرفا!
    حالا شایدم حق الناس نداشته باشه البته! شایدم داشته باشه!

  68. سیداحمد می‌گوید:

    شوکران؛

    (با همه احترامی که برات قائلم!) در شان قطعه ۲۶ کامنت بگذار، سانسور و حذف نمی شوی!
    شوخی های تند، ایجاد سوءتفاهم می کند و ما اینجا وقتی برای رفع سوءتفاهم ها نداریم!

  69. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    سید روضه همین شعری که دلخون گذاشت رو داری؟
    هم محمود خونده هم حسن خلج. فایلهای من اسم نداره. همش
    شماره اییه. پیدا نمیکنم.
    راستی جلد امروز همشهری جوان رو دیدی؟

  70. سیداحمد می‌گوید:

    اسلامی ایرانی؛

    حاج محمود پیدا نکردم ولی حاج حسن دارم!

    http://uploadfa.net/uploads/13542010561.mp3

    همشهری جوان ندیدم! چی بود؟!

  71. شوکران می‌گوید:

    ……………………………

  72. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    بسم الله

    سلام
    عزاداری ها قبول انشاالله.

    این بالا چند خطی دوستان نوشته بودند من باب ماجرای سبک جدید سینه زنی حاج محمود
    دوست داشتم چند نکته ای را عرض کنم:
    یک: دیدم دوستان از واژه “طبل” استفاده کرده اند، طبل با “دمام” متفاوت است،‌ سنج و دمام از سازهای مختص عزاداری اند که صدایشان برای ما بسیار آشناست.

    دو: آقای قدیانی! جایی در بالا نوشته بودید “«هر کی نمی خواد لخت بشه بره بیرون از هیات» یا مثلا «رسما رقصیدن سینه زنان عمدتا بچه سنش با سنج»” که هر دو مستقیما به جلسه ی حاج محمود مربوط است.
    با اولی موافقم،‌ لحن ایشان در این مورد اغلب اصلا خوب نیست (ر.ک عاشورای سال ۸۷)
    لیکن با “رسما رقصیدن” سینه زنان اصلا موافق نیستم، با تماشای فیلم جلسه نمی توان حس و حال اصلی جمعیت هنگام سینه زنی را متوجه شد. چیزی که این حقیر دید ضرب هماهنگ سینه زنان با صدای آشنای دمام بود و خلق یک مرثیه ی حماسی و شور انگیز. که اشعار غنی اش زیبایی آنرا صد چندان کرده بود. (ر.ک: شب دوم و سوم و پنجم و هفتم محرم چیذر)
    صد البته منکر این نمی شوم که در بین این جمع کثیر کسانی هم بودند که به چشم یک “آهنگ” به آن نگاه می کردند،‌ لیکن قاطبه ی سینه زنان اینطور که فرمودید نبودند.

    سه: “این عزاداری های سنتی ، مردم را به دین نزدیک می کند” این جمله ی رهبر معظم است ، “دمام و سنج” جزو مظاهر عزاداری سنتی و ایرانی اند، در سبک حاج محمود کریمی هم این مظاهر هستند و هم در عین سادگی، زیبایی عجیبی دارند.
    این حرکت آقای کریمی “بدعت” نبود، بلکه یادآوری “سنت” بود در قالبی نوآورانه.

    چهار: آقای قدیانی ! فرمودید “نوع جدیدی از حرکات موزون”
    این صحیح نیست، یادم هست فاطمیه ی امسال که این سبک تازه شنیده می شد، آقای کریمی نحوه صحیح سینه زنی با این سبک را مختصر و مفید گفتند. و الا حقیقت اش اصلا شبیه به حرکات موزون نبود! شبیه به سینه زنی عربی بود که شاید خیلی هایمان آنرا در حرم حضرت ثارالله دیده باشیم. البته شاید در محرم چون مهمانان جدید زیادند نحوه ی صحیح آن توسط خیلی ها رعایت نشود، اما جمله ی شما جفاست به اصل این نحوه عزاداری.

    پنج: کسی منکر این نیست که اصل روضه و اشک است، اگر دقت کنید،‌ هنوز روضه های آقای کریمی الحق از بسیاری از لحاظ کم نظیر است، شعر روضه، نحوه ی بیان، مستند بودن و گریز ها دقیقا آن چیزی است که باید باشد، فلذا جایگاه روضه در مجلس ایشان همیشه بسیار محترم و والا بوده است.

    شش: بسیاری از اظهار نظر ها در باب این موارد از سوی عزیزانی است که شاید فقط یک دهه صدای مداح یا سبکی را بشنوند، خب نظرشان محترم است لیکن ملاک برای مداحان “منشور مداحی” است که رهبر انقلاب آنرا به مادحین توصیه کرده اند. و ایضا اینکه هر کسی صلاحیت قضاوت و اظهار نظر درباره هر سبکی را ندارد.
    یقین کنید اگر موضوع خاصی در هیئات شاخص تهران، اتفاق بیافتد، و لازم باشد که توصیه ای شود، شخص رهبری این کار را انجام خواهند داد.

    هفت: کاش دوستان سری به برخی از هیئات “بزرگ و پر طرفدار” ی بزنند که به قول برادر بزرگترمان “رسما رقصیدن” در آنها مصداق عینی دارد! و آنجا روضه غریب است و نور پردازی حرفه ای و…

    هشت: در آخر اینکه جناب قدیانی! مطمئنا نیت “کشاندن جوانان به هر بهانه ای” نیست! چیذر نیازی به این کار ندارد، من هم طرفدار سینه چاک این مجلس و مداحش نیستم، آنچه می دیدم در این چند سال روند صعودی و آرام و با ثباتی است که مدیون لطف ارباب است.

    یا علی

  73. سیداحمد می‌گوید:

    جناب اشناب؛

    منهای همه این مسائل، لطف کنید و نقطه و ویرگول را در کامنت تان درست بگذارید. کلی طول کشید درست کردن کامنت شما.

    درباره موضوع بحث هم، قبول کنید بعضا مداحی ها و سینه زنی ها سبک است. سبکی و حرکت موزون و… که شاخ و دم ندارد. این را هم بدان که داداش حسین خیلی بیشتر از شما چیذر رفته و لااقل اندازه شما حاج محمود را دوست دارد. در اینکه دمامی و سنج، نوعی عزاداری سنتی و مال جنوبی هاست، تردیدی نیست، اما آنچه ما به عزاداری امسال چیذر و الهادی نقد داریم، سوء استفاده از دمامی برای بیش از حد بالا پایین پریدن سینه زنان است. به هر حال فکر می کنیم کسانی که خود را شاگرد حاج منصور می دانند، باید خیلی چیزها را رعایت کنند. کمی سنگین تر، کمی رنگین تر.

    اما آن تذکر اول کامنت را لطفا جدی بگیر برادر محترم.

  74. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    فکر نمی‌کنم اینی که حاج محمود، صرفا از سنج و دمام استفاده بکنه یعنی اینکه داره سنتی رفتار می‌کنه؛ اشتباهه که بگیم سبک جدید اجرا شده در چیذر امسال، مثل سنت جنوبی‌هاست؛ تنها نقطه‌ی اشتراکشون استفاده از سنج و دمام بود…
    این‌که خیلی از سنت‌ها هم اشتباه هست؛ بماند!
    “از آلات و لوازم موسیقی، هم می‌شه موسیقی فاخر ساخت، هم مبتذل!”

  75. مرتضی اهوازی می‌گوید:
  76. سیداحمد می‌گوید:

    مرتضی اهوازی؛

    این طرح جلد رو که دیده بودم!
    مجله دیروز را ندیدم!

  77. دلخون می‌گوید:

    من نمیدونم چرا همه این سبک جدید حاج محمود براشون گرون تموم شده و هزار تا عیب و ایراد میگیرند… مگه خیلی از همین مداحا که برای مجلس گرم کنی از روی شعر های خوانندگان اون ور آبی استفاده میکنند با همون ریتم، چرا کسی انتقادی نکرد…
    حاج محمود شاگرد حاج منصور هست اما این دلیل نمیشه که همه همون سبک حاج منصور رو تا آخر عمر داشته باشند… این که یه عده ناشی با این سبک حاج محمود خودشون رو نمیتونن کنترل کنند، ربطی نداره که ما کلا به یه سبک ایراد بگیریم…

  78. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    ……………………………

  79. سیداحمد می‌گوید:

    اشناب عزیز؛

    لطفا نقطه و ویرگول را به کلمه قبل بچسبان و از کلمه بعد فاصله بده، نه برعکس!

  80. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    فکر کردم ۳۸۶ آخریشه سید!
    ………………………………

  81. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    من متاسفم.

    از کامنتی که نوشتم “……………………………” باقی مانده است!

    کاش کامنت را تایید می کردید تا مشخص شود که نظرم اینقدر افتضاح نیست که حتی ارزش دیده شدن را هم نداشته باشد.
    البته حدس می زنم نیت اصلی از این کارتان نه تصحیح و یاد دادن اصول نوشتن، که چیز دیگری است.
    چیزی مثل “برو بچه جان اول یاد بگیر درست بنویسی بعد بیا نظر بده!”
    کجاست برادر حسین؟!

    یا علی

  82. سیداحمد می‌گوید:

    جناب اشناب بزرگوار؛

    کامنت های شما بسیار با ارزش است ولی لطف کنید و اصول ویرایشی را رعایت کنید.
    ببینید در همین کامنت آخر باز هم رعایت نکردید!
    “نقطه” و “ویرگول” به کلمه ما قبل خود می چسبد و بعد از یک فاصله، کلمه بعدی می آید.
    کامنت های بچه ها و متن های قطعه ۲۶ را ببینید، متوجه منظور بنده می شوید.
    رعایت این نکات اصلا هم سخت نیست.
    تنها دلیل نقطه چین شدن کامنتتان، عدم رعایت اصول ویرایشی است و بس!

  83. دلخون می‌گوید:

    جناب اشناب؛

    اینجانب به تنهایی موهای سر سید احمد رو سفید کردم از بس نکات ویرایشی رو رعایت نکردم… اما خدا رو شکر الان به درجات عالیه رعایت نکات ویرایشی رسیدم. 🙂

  84. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    بله، متوجه شدم.
    ممنون.
    فقط! تکلیف این کامنتی که از ما فوت شد چه می شود؟!

  85. سیداحمد می‌گوید:

    ابوالفضل اشناب؛

    اگر دوست دارید مجددا با رعایت اصول ویرایشی ارسال کنید.
    ممنون از همکاری تان!

  86. bayat71mohamad می‌گوید:

    ……………………

  87. سیداحمد می‌گوید:

    همشهری جوانی که مد نظر اسلامی ایرانی بود، این بود!

    http://uploadfa.net/uploads/13543554391.jpg

  88. bayat71mohamad می‌گوید:

    ایکاش جواب پیامو میدادید یا لااقل ایمیلی می گذاشتید تا تماس برقرار کنیم

  89. سیداحمد می‌گوید:

    محمد بیات محترم؛

    متاسفانه سر حسین قدیانی شلوغ است… شرمنده!

  90. علی می‌گوید:

    دست سیداحمد درد نکنه با لینکاش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.