این ۲ پیرهن مشکی

آنچه در ادامه می خوانید متن کوتاهی است که ۲۰ اسفند ماه سال ۸۱ در ستون «با محرمان محرم» روزنامه کیهان با امضای «اکبر شهیدی» نوشتم.

«پیرهن مشکی خالق»

«پیرهن مشکی مخلوق»

کربلا نه یک حادثه، که یک حماسه است، و آنان که فرق میان «حادثه» و «حماسه» را نمی دانند، درباره حماسه کربلا متفکرانه می اندیشند. کربلا را اما باید عاشقانه اندیشه کرد. عاشقانه اندیشه کرد و دید؛ در حج، آدمی احرام سپید بر تن می کند تا گرد خانه ای که ملبس به لباس مشکی است، طواف کند. اما تو ای نفس! اگر اهل سیرت باشی، چشم صورت می بندی و با دیده بصیرت، نظاره می کنی کعبه را که به عنوان نمونه امارت، خود مشغول چرخیدن بر گرد «حسین» به عنوان نمونه امامت است… و مگر نه اینکه در این هنگامه، موسم حج سر آمده و من و تو نیز ملبس به همان لباس مشکی کعبه، مشغول طواف سپیدی نور ۲ عین ایم؟! حسین ایم؟! آری! خدا خانه اش را همیشه خیمه حسین خواسته است. کعبه از ما حسینی تر است. عزاخانه حسین، هرگز لباس دیگری نمی پوشد. چون حسین، خون خداست؛ خدا از ما حسینی تر است.

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “خدا خانه اش را همیشه خیمه حسین خواسته است. کعبه از ما حسینی تر است. عزاخانه حسین، هرگز لباس دیگری نمی پوشد. چون حسین، خون خداست؛ خدا از ما حسینی تر است.”

    کیف کردم!
    اصلا حس قدیمی نداشت… سپاس…

  3. صبا می‌گوید:

    خسته نباشید؛

    آقای قدیانی؛ در متن های قبل تان متنی که در مورد “آقا” هم نوشته باشید، دارید؟ می گذارید؟

    حسین قدیانی: چرا، چند تایی نوشته درباره «آقا» دارم. یکی از مطول ترین هایش متنی بود با عنوان «خامنه ای، خامنه ای است». چند ماه قبلش «هاشمی، هاشمی نیست» را نوشته بودم البته! یک جورهایی محترمانه و در لفافه کلی تعریف و تمجید، حرفم این بود که آقای عالیجناب به نوعی مازوخیسم دچار است!! واسطه خیر شدید و همین الان رفتم متن «خامنه ای، خامنه ای است» را در آرشیوم پیدا کردم. شاید به زودی بازنشرش دادم. متن البته برایم بی خاطره هم نیست! جایی از متن، درباره منبع درآمد زندگی «آقا»، غلو ساده زیستانه (!؟) کرده بودم که هفته بعدش در جلسات روز دوشنبه، «آقا» به حاج حسین آقای شریعتمداری گفت: مطلب این بچه خوب بود، اما جایی اش درست نبود!! ظاهرا «آقا» فقط با کلمه «تنها»، در جمله ای از نوشته ام، مشکل داشتند. برای تان بازنشر بدهم، توضیح مکفی تری خواهم داد.

  4. آزاد اندیش می‌گوید:

    سلام؛
    از خدا خواسته ام رزق امسالم را بصیرت حقیقی امام حسین(ع) و ائمه معصوم قرار دهد، تا نه فقط ظاهری مشکی پوش حسین(ع) باشم بلکه باطنا عزادارِ ثانیه های در گذر انتظار باشم…

  5. مجنون می‌گوید:

    بالاخره صبا باعث خیر شد ما فونت مشکی پر رنگ داداش حسین رو بعد مدتها ببینیم!

  6. حنظله می‌گوید:

    چقدر خوب است پس از مدتی طولانی دوباره چشممان به جمال فونت درشت حاج حسین آقا روشن شد!

    خدا قوت اخوی! آجرک الله.

  7. عمار می‌گوید:

    به به فونت درشت.
    چشم و دلمان مزین شد.
    و البته منتظر باز نشر متن “خامنه ای، خامنه ای است” می مانیم.

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    این بار، به جای تشکر از داداش حسین عزیز، از صبا (ی) بزرگوار سپاسگزارم! که چشم ما را به فونت درشت داداش منور کردند.
    اجرتان با امام حسین.
    اصلا وقتی داداش حسین جواب کامنتی رو می دهند، اگه نگم بیشتر از نگارنده ی کامنت لذت می بریم، یقینا کمتر نیست… اینجا قلب همه، به عشق شهیدان می تپد…

  9. ف. طباطبایی می‌گوید:

    مجلس روضه ای شده قطعه ۲۶

  10. جماران می‌گوید:

    در مکتب امام

    قیام ملت ایران
    برای زنده کردن احکام اسلام بود
    ملت ایران امروز، برای همین معنا که اسلام را زنده کند و احکام اسلام را زنده کند، قیام کرده است و قیامی کرده است که در تاریخ اسلام، در تاریخ ایران سابقه ندارد.
    گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی – ص ۴۳۲

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    ثبت نام کاروان وبلاگ نویسان عاشورای فکه، شماره ی تماس ۰۲۱۸۸۷۳۴۵۰۱ و ۰۲۱۸۸۷۴۳۱۰۲

  12. صاعقه313 می‌گوید:

    کعبه سیاه پوش است؛ چرا؟

    کعبه کعبه است و…………… از کعب نی خبر دارد…

  13. م.طاهری می‌گوید:

    “خدا از ما حسینی تر است”

  14. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    به زودی زود هر ۲ متن “هاشمی، هاشمی نیست” و «خامنه ای، خامنه ای است” در “قطعه ۲۶” با ذکر حواشی جذاب، بازنشر می شود.

  15. صبا می‌گوید:

    ممنون!

  16. عمار می‌گوید:

    صبا؛
    و ما بیشتر ممنون.

  17. برف و آفتاب می‌گوید:

    راستی! این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست… حتی کعبه!

  18. سیداحمد می‌گوید:

    از دیشب که این متن را گذاشتید، با خواندن جملات اولش یاد این متن افتادم!
    http://www.ghadiany.ir/?p=7209

    حادثه و حماسه!

  19. شیدا می‌گوید:

    …………………

  20. لبیک یا حسین می‌گوید:

    “خدا از ما حسینی تر است”
    به به !

  21. پاییز می‌گوید:

    کربلا را اما باید عاشقانه اندیشه کرد…
    .
    .
    .
    السلام علیک یا قمر بنی هاشم

  22. به جای امیر می‌گوید:

    ابر گریان (به جای گفت و شنود)

    امروز که در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) هستیم و جهان اسلام در عزای آن امام بزرگوار به سوگ نشسته است، این ستون را در همراهی با عزاداران حسینی(ع) به قطعه ای از ترجیع بند معروف محتشم کاشانی اختصاص می دهیم؛
    روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
    خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
    موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
    ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
    گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
    گفتی فتاد از حرکت چرخ بی قرار
    عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
    افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
    آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
    شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
    جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
    گشتند بی عماری و محمل شترسوار
    با آن که سر زد آن عمل از امت نبی
    روح الامین ز روح نبی گشت شرمسار
    وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
    نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

  23. مهاجر می‌گوید:

    محرم زمان بالیدن است نه نالیدن

    تمرین نگریستن است نه گریستن

    نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب

  24. شوکران می‌گوید:

    یا کلا اصلا حرف نمی زنه، یا وقتی شروع میکنه به حرف زدن دیگه ترمز نداره! یه سئوال نیم خطی ازت پرسیدها!

  25. سایه/روشن می‌گوید:

    من الان نمی دونم حسودی کنم یا چه؛ که این دوازده خط رو یک جا با هم دارم می بینم! 🙂
    در هر صورت خوش حالیم از شکستن روزه ی سکوت تان.

  26. دلخون می‌گوید:

    این چند روز نبودم ماشالله چقدر مطلب جدید اینجاست… نمیدونم کدوما رو اول بخونم…

  27. payam می‌گوید:

    ………………

  28. payam می‌گوید:

    ………………………………………

  29. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    یاد این حدیث و متنش افتادم….

    http://www.ghadiany.ir/?p=10359&cpage=1#comment-99059
    ————————————
    «ارباب، که جانم به فدایش باد، خون خداست. جان خدا، جان مخلوق، جان عالمی بسته به خون خداست. خدا به خونش غیرت دارد. خدا به خون حسین، تعصب دارد. خون خدا، فقط و فقط در رگ های حسین، جاری است؛ زمین می ریزد، اما هدر نمی رود. زمین می ریزد تا به زمین و آسمان، جان بدهد، تا دین خدا، تازه تر شود. خون حسین، دارد برای دین خدا، خوب کار می کند. عمرا خدا، خونش را بفروشد. ما حسین را نمی فروشیم. عمرا ما، حسین را بفروشیم….. خدا فرزند ندارد، اما قصه خونش فرق می کند. آدم از خون خداست. آدم از حسین است. حتی پیامبر، از حسین است. «حسین منی» بدون «انا من حسین»، مثل این است که «لا اله» را بدون «الا الله» بگویی. خدا از خونش است؛ اگر حسین از خداست، خدا هم از حسین است. مگر می شود خدا را بدون خونش قبول داشت؟! ممکن نیست».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.