قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی
سخت ترین مشاغل دنیا را نمی دانم، اما یکی از آسان ترین شغل های دنیا ریاست جمهوری است. عجیب وسوسه شده ام بشوم رئیس جمهور. از آقای هاشمی، ریشم بیشتر است، از آقای خاتمی، ریشه ام، و از محمود خان احمدی نژاد، پیشه ام. لااقل از بنی صدر که بهترم! اصلا مگر چه می خواهد شغل ریاست جمهوری؟ یک مقدار ارادت به جمهوری اسلامی می خواهد که دارم. کمی سابقه می خواهد که دارم! مدرک می خواهد که دارم! وانگهی، آن شورای نگهبان که صلاحیت شیخ بیسواد را برای ریاست جمهوری تایید کرد، حتما قربان من هم خواهد رفت! ملت به این خادم خود رای بدهد، بابت تحلیف خیالم جمع است!
نه جان من! مگر چه می خواهد ریاست بر جمهور؟ پا داد پرچم ایران را می کنم رنگ ستادهایم. نشد، پرچم استقلال! اصلا چیزی که زیاد است، رنگ! آلبالویی! قهوه ای! صورتی! واقعا چه چیز «قدیانی قطعه ۲۶» بی کلاس تر از «هاشمی ۲۰۰۵» است؟! با همین اباطیلی که می نویسم، نطق می کنم در حد اجلاس! نه آن آدمی هستم که بعد از ۲۰ سال آمده باشم و مدام چیز چیز کنم، نه اینقدر هستم که از آرای باطله شکست بخورم!
ملت به تریپ خاتمی بخواهد رای بدهد، چیزی که زیاد دارم، انگشتر فیروزه است و گریه و اشک! ملت به تریپ احمدی نژاد بخواهد رای بدهد، کت و شلوار دارم قیمتش فقط ۵۰ هزار تومان! ملت به تریپ هاشمی بخواهد رای بدهد، ما هم راستش چیز دندان گیری به نام مان نیست! گاهگداری هم خواب امام را می بینیم!
حالا فرض کنید من شده ام رئیس جمهور شما، مخلص شما!
– گیرم نتوانستم درست کار کنم. می گویم: مگر رئیس جمهور تدارکاتچی نظام است؟!
– اگر متاثر از کارهای وزیر ارشادم، صدای حزب الله درآمد، مدعی می شوم؛ جامعه مدنی ریشه در مدینه النبی، جنب خانه شیخ شلتوت دارد!
– اگر با این حرف، صدای عده ای دیگر درآمد، برای بالانس هم که شده، گیر می دهم به شورای نگهبان!
– گاهی خودم را برای سپاه لوس می کنم، گاهی برای سیا!
– آخرای دوره ریاست جمهوری ام، اگر دانشجویان، حرف های ساختار شکنانه زدند، به انتظامات می گویم پرت شان کنند بیرون!
– بعد از اتمام ریاست جمهوری، فراموش می کنم که قبلا گفته بودم؛ از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن می شنوم!
البته کارهای دیگری هم می کنم:
– گرانی زیاد شد، به رئیس قوه قضائیه نامه می نویسم که؛ جور کن بروم اوین را ببینم!
– بیکاری رشد پیدا کرد، به رئیس مجلس!
– آشتی با جاسبی!
– دفاع از آرایش موی آن دسته از جوانان!
– در فلان جا اسم افراد را می برم، اما بعدش از کرامت انسان ها، عشق مطلق و آزادی مطلق حرف می زنم!
– ارز مشکل دار شد، ادعا می کنم؛ کار پیامک خبرنگار یک نهاد امنیتی بود!
– عدم ثبات قیمت ها؛ زیر سر ایمیل خبرگزاری همان نهاد!!
– عدم اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها؛ بلوتوث یک نهاد امنیتی دیگر!!
– کلیت مشکلات را می اندازم گردن برادران قاچاقچی!!
– سکه را می اندازم گردن سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری!
– گوجه را می گویم؛ بروید میوه فروشی سر نارمک!
– خیار؛ نخورید، نمی میرید!!
– شنبلیله؛ در حیاط تان بکارید!
– بر کنار کردن وزیر حین انجام ماموریت خارجه!! برای تمدد اعصاب مملکت!!
– ضایع کردن استاندار با این جمله آشنا در سفرهای استانی؛ مردم! شما از این یارو استاندارتون، همون آدم بده، راضی هستین؟!
– تهدید به کم کردن بودجه آفرینش!
– شرکت به صورت عشقی در جلسات مجمع تشخیص!
(داخل پرانتز: کار از این راحت تر؟!)
– کسی انتقادی کرد، می گویم؛ چرا به شهرداری هیچ کس چیزی نمی گوید؟!
– آهان! سازمان تبلیغات اسلامی ایرادی ندارد؟!
– صدا و سیما!
– همین الان، پیامک خبرگزاری مهر!!
– حیف که نیویورک بودم و الا «شرق» بسته نمی شد!
– با این همه حرف، سکوتم را الهام بخش وحدت می خوانم!!
– اگر ۳ هزار میلیارد تومان خاوری مدیر خاتمی -که اصلا معلوم نیست با چه سریشی وصل به دولت من شده؟!- در دوره من تخلف کرد، ادعا می کنم؛ از آق قویونلو ها به این طرف، دولت من پاک ترین دولت بوده!!
– در اوج مباحث اقتصادی، چنان تجلیلی از فردوسی می کنم که به عقل خود حکیمش هم نرسد! و عن قریب مجسمه اش وا برود در میدان فردوسی! و این در حالی است که تمام معلوماتم از حکیم حماسه سرا همان چند دوری است که دور میدان فردوسی زده ام!
یعنی نامردم انتخابات آتی، نامزد ریاست جمهوری نشوم!
وطن امروز/ ۱۷ آبان ۱۳۹۱
چهار متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ «قطعه ۲۶»
بسم الله…
عجب!
🙂
قصهی ما به سر رسید؛ کلاغه به خونهش نرسید!
چقدر این دوتا کلاغ شبیه اوباما و رامنی هستند!!
مگه نگفتین ده سال دیگه؟
نمیشه ما میخواستیم تا اون موقع تحقیق کنیم!
برف و آفتاب؛
اون پایینی، اوباماست که در مواضع قدرت نوک میزند،
بالایی هم رامنی.
حافظمون خوب هست، ده سال دیگه دم دفتر کدام یک از مسئولان کیهان بود؟ 🙂
“آن شورای نگهبان که صلاحیت شیخ بیسواد را برای ریاست جمهوری تایید کرد، حتما قربان من هم خواهد رفت!”
خیلی قشنگ گفتید!
رنگ انتخاباتی اعلام نمیکنید؟ 🙂
خوب شد آقا گفتن که یه کارایی را نکنیم!
شما تصمیم نگرفته سوالات شروع شد:
بسته پیشنهادیتون برای اقتصاد کشور چیه؟ 😀
به کوری چشم اپوزیسیون “ســـبــــز”
“از آقای هاشمی، ریشم بیشتر است، از آقای خاتمی، ریشه ام، و از محمود خان احمدی نژاد، پیشه ام.”
خیلی عالی بود. عالی
خیلی حال کردم با این پست. مثل خوندن بقیه مطالب حاج حسین.
خیلی مخلصیم.
ایناهاش: “پشت در دفترتان، ۱۰ سال بعد از احمدی نژاد، نوبتی هم که باشد، نوبت من است! استاد! الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احد الا الله و کفی بالله حسیبا.”
من واقعا ذهنم درگیر بود که برای انتخابات ریاست جمهوری کی رو انتخاب کنم…
الان دیگه انتخابش کردم… آقای قدیانی من خیلی دوس دارم وزیر کشور بشم؛ معاون اولی رو نمیخوام چون میدونم به سید احمد میدین 🙂
در قالب طنز، دارید نکته های جالبی بیان می کنید!!
دلخون؛
ذهنت بی خودی درگیر بوده، ما از اولشم میدونستیم. ؛-)
دوستان محترم؛
این متن همین الان کامل می شود… مزاح با مزه ای شده با بعضی ها…
حواستون به گزینه های روی میز باشه!
“ملت به تریپ هاشمی بخواهد رای بدهد، ما هم چیز دندان گیری به نام مان نیست! گاهگداری هم می بینیم خواب امام را!”
وااای! 🙂
“چیزی که زیاد دارم، انگشتر فیروزه است ” پس بگو اون عکسه، چرا برداشتینش؟
و هر جا دیدم بابت حرفی که گفتهام، علیهم ناجور جوی تشکیل شده، از قامت رعنا و والای دیوار حاشا استفادهی لازم را میبرم؛ چی اصن؟! اصن کی؟! من؟!
آقای قدیانی؛
شما در دوران ریاست جمهوریتون اگر این کارا رو انجام بدین؛ ما هم سطل آشغالای نت رو آتیش میزنیم بعدشم میاییم قطعه ۲۶ و تحصن میکنیم:)
تازه چون میخوایین رنگ استقلال رو انتخاب کنید، ما پرسپولیس ها میریم با عناصر وابسته با سبزی خوردنا متحد میشیم:)
“اگر ۳ هزار میلیارد تومان خاور مدیر خاتمی -که اصلا معلوم نیست با چه سریشی وصل به دولت من شده؟!- در دوره من تخلف کرد، ادعا می کنم؛ از آق قویونول ها به این طرف، دولت من پاک ترین دولت بوده!!” اصلا از این حرف که پاکترین دولت بوده خیلی بدم میاد! من عاجزانه از جناب رئیس جمهور تقاضا دارم دیگه تکرار نکنن!!
ما هم تصمیم گرفتیم رئیس جمهور بشیم، کار به این راحتی نامردیه فقط برای آقایون باشه!
تفنگ دو لول (گفت و شنود)
گفت: یک عضو فراری جبهه اصلاحات در تحلیلی نوشته است: «باید به این توهمات پایان بدهیم و این واقعیت را بپذیریم که نیروهای سپاه و وزارت اطلاعات از ما باسوادتر و تحصیلکرده تر و باهوش ترند.»
گفتم: حالا چی شده که به این واقعیت اعتراف کرده؟!
گفت: در ادامه تحلیل خود نتیجه گرفته که؛ «آنها با نفوذ در میان اپوزیسیون و یا از طریق رسانه های خود، ما را وادار به اتخاذ مواضع مضحک می کنند و به پرستیژ اپوزیسیون لطمه می زنند.»
گفتم: خب! مثلا چی؟!
گفت: نوشته است؛ به عنوان مثال ما را وادار می کنند با چیزی مخالفت کنیم که وجود خارجی ندارد و یا تصویر غلطی از آن به ما القاء کرده اند.
گفتم: راست میگه؛ یارو یک پتو خریده بود که عکس دو تا پلنگ روش بود و شب ها با تفنگ دولول می رفت زیر پتو!
آخیش برا تمدد اعصابمون (ینی چی اصلا؟) خیلی خوب بود!
سوال چالش برانگیز:
شما که اینجا جواب مردم رو نمیدین، پس کجا میخواین جوابمون رو بدین؟
اپوزیسیون:
من از الان اعتراض دارم، طبق آمار مکشوفه و مشهوده تقلب شده!
“حالا فرض کنید من شده ام رئیس جمهور شما، مخلص شما!”
سالاری شما!
ببین آقای مدیر، فکر نکن چون میخوای منو وزیر امور خارجه بکنی من بهت رای میدم! من هنوز تصمیم نگرفتم به کی رای بدم.
ولی من وزیر خارجه بشم، برا تضمین آیندم، اولین کاری که می کنم، روابط دیپلماتیک ایران و سنگال رو کلا قطع می کنم!
فقط موندم چجوری از این نماینده های نچسب مجلس رای اعتماد بگیرم! با کلی منت کشی ازشون رای اعتماد می گیری، دو روز بعد امضا جمع می کنن استیضاحت میکنن! ای…
آقای سید احمد؛
از الان نونتون رو بچسبونید تا تنور داغه 🙂 (مزاح نمودیم جدی نگیرید)
ما سیاسی نشیم بهتره، حالا که اصرار دارین “وزارت بوق” رو می پذیریم.
خدایی خیلی باحالی
کلاغه می گه قار قار، ننش می گه زهر مار! مربوط به عکس بالا…
شعار ما بعد از انتخاب داداش حسین:
.
.
قدیانی بت شکن بت بزرگ رو بشکن
جالب بود!
همه ی موارد رو گفتید!
فقط دست رفقا خالی ماند::: مشائی/ بقائی/ جوانفکر… (در کل جریان انحرافی + معاون اول رئیس جمهور)
طنز جالبی بود.
ممنون.
در مکتب امام
از حب نفس به خدا پناه ببریم
البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد – که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم- که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد.
رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیرنظامی، روحانی و غیرروحانی، دانشجو، غیردانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است.
منشور برادری
۱۰/۸/۱۳۶۷
خیلی خوب بود.
ما از الان آمادگی خودمون رو برای کمک، به شخص شخیص رییس جمهور آتی ملت، از الان اعلام میکنیم.
هیپ هیپ….هورا….
“قدیانی بت شکن بت بزرگ رو بشکن”
عالی بود.
تعویض کلمه “تنفیذ” با “تحلیف”، جالب بود و معنی دار!
ممنون داداش حسین که حتی مراقب ریزه کاری ها هم هستی…
فهمیدم یعنی چی.
خدا توفیق دهد، کابینه را هم بین اهالی قطعه، تقسیم! می کنیم. چیزی که زیاد است در قطعه، متفکر و متخصص و کارشناس است. کلاس کار ماها الحق و الانصاف از خیلی ها بالاتر است.
من البته علاقه ای به کارهای مدیریتی و از این دست ندارم، اما چون روی دوشم تکلیف شده، نقش پروفسور مولانای کابینه را عهده دار می شوم…
پوزش بابت بیربطی ولی قطعا “طنز بودن” این شعر، به متن مربوط هست!
“مترو”
منتظر بودم که ناگه شد ترن نزدیکتر
خواستم داخل شوم شد جان به تن نزدیکتر
با نگاه اولم دیدم که این چینی ترن
چهرهاش بر چهرهی جدش لگن نزدیکتر
در ترن من آدمی دیدم که گفتم او خداست
چونکه او بود از رگ گردن به من نزدیکتر
من زنی دیدم که از موج جماعت میگذشت
داشت میشد او به سویم دائما نزدیکتر
در فشار موج بودم اختیارم سست شد
با خجالت میشدم گاهی به زن نزدیکتر
ایستگاه «دولت» و افزایش موج فشار
مرگ را دیدم که میشد با کفن نزدیکتر
غولی از در آمد و یارب تو بر ما رحم کن
له که نه شاید به آبلمبو شدن نزدیکتر
اوو دو از کفها برفت و دیدگانم تار شد
میشدم با چنگ و دندان سوی فن نزدیکتر
ایستگاه سعدی و لحن خوشی اعلام کرد
شعر من شد بر غزلهای کهن نزدیکتر
بوی خوش آمد گمانم ایستگاه انقلاب
میشدم بر جبههی دشمنشکن نزدیکتر
من در آنجا از قطار غافلان بیرون شدم
چون که حس کردم شدم سوی وطن نزدیکتر
مرتضی رحیمی
چه بچه های با شخصیتی!
در صلح و صفا، وظایف را تقسیم می کنند!
خصوصی
“آق قویونول ها” یا “آق قویونلوها”؟!
البته قبلش عرض ادب و سلام
به به…
مهدی محمدی، حسین قدیانی و رضا شکیبایی در یک قاب
http://www.osoolgera.ir/view-21630.html
صبا؛
معلومه با توجه به طنز متن و البته طنز ذاتی کلمه مورد نظر، از قصد اونطور نوشته شده…
شرمنده آقا سید؛
برای من معلوم نبود که نوشتم. آخه همیشه جلوی کلمه ای که عمدا غلط املایی داره؛ علامت تعجب داخل پرانتز میگذارند. البته به نظرم!
البته از این جهت، سخت بخواهیم بگیریم حق با شماست، اما در آن عبارت مورد نظر، هم خط فاصله توضیح، آورده شده بود و هم علامت تعجب متعدد، که اگر این پرانتز و علامت تعجب هم اضافه می شد، شلوغ می کرد جمله را. همین طوری هم یک مقدار خواندن جمله سخت است که به خصوص در طنز، آسیب می زند به محتوی.
– اگر ۳ هزار میلیارد تومان خاوری مدیر خاتمی -که اصلا معلوم نیست با چه سریشی وصل به دولت من شده؟!- در دوره من تخلف کرد، ادعا می کنم؛ از آق قویونول ها به این طرف، دولت من پاک ترین دولت بوده!!
ساندویچ (گفت و شنود)
گفت: یکی از کاربران سایت ضد انقلابی بالاترین نوشته است؛ «در همه جای دنیا زندانیانی که اعتصاب غذا می کنند، لاغر و ضعیف می شوند.»
گفتم: خب! حالا منظورش چیه؟
گفت: نوشته است؛ «پس چرا در زندان های رژیم کسانی که دست به اعتصاب غذا می زنند چاق و تپل می شوند»؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو کنار خیابون زیر پتو دراز کشیده بود و دوستش می گفت از گرسنگی مرده و برای کفن و دفنش پول جمع می کرد. ناگهان یکی از میان جمعیت متوجه شد که زیر پتو یک چیزی تکان می خورد. پتو را کنار زد و دیدند یارو داره اون زیر ساندویچ می خوره! رفیقش که بدجوری خیط کاشته بود، گفت؛ البته اونقدر هم نمرده که نتونه یک ساندویچ بخوره!
شرمنده ولی به نظرتان “طنز ذاتی کلمه ی مورد نظر” کافی نیست که ظاهر کلمه نیز تغییر نکند؟
واقعا خواندن جمله هم برام سخت بود؛ چون به نون “تومان” کسره می دادم و می خواندم!!!
شاید!
حالا خیلی هم مهم نیست…
البته که مهم نیست!
قصد جسارت نبود.
خدمت دوستان عارضم که؛ من کلا عادت ندارم خودم را در هیچ موردی نامزد کنم، مشغولات فعلی!! را نیز، همیشه بزرگان بر دوشم تکلیف کرده اند. طبق همین عادت، نویسنده ی محترم قطعه که رییس جمهور محترم شدند ما منتظر می مانیم تا چه وزارتی را به ما تکلیف می کنند.
صبا؛
توی وطن امروز اما همانطوری تایپ کرده اند که شما گفته بودید! به خاطر وفاداری به متن روزنامه، و البته نقدپذیری حسین قدیانی، در اینجا هم اصلاح شد. به هر حال ممنون!
همین طوری:
http://www.khabaryaab.com/News/289826/%D8%B3%D8%A7%D8%A6%D9%84%D9%8A_%D8%AD%D9%82%D9%8A%D9%82%D8%AA_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DA%86%D8%B4%D9%85_%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D9%86_%D9%86%D9%88%D9%8A%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87_%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF_%D8%B1%D8%A7_%D8%A8%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D9%83%D9%86%D8%AF.htm
جانشینان خداوند عزوجل در زمین
امام رضا سلام الله علیه
الأَئِمَّةُ خُلَفاءُ اللَّهِ عَزَّوجَلَّ فى أرضِهِ
امامان، جانشینان خداوند عزوجل در زمین هستند
دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۹، ص ۴۷۴، ح ۲۲۶
آقا انگار دیر بجنبیم همه پستهای وزارتی را تقسیم کردین!
من زیاد پر توقع نیستم!
حسین جان لطف کن وزارت نفت رو هم به من بسپاری ممنون میشم… به هیکل و تریپم هم خیلی میخوره!
دوستان؛ ما هم راضی هستیم به رضای خدا، هر سمتی برای ما در نظر گرفتند، قبول داریم.
یه عده بی نمکککککککککککککککککککککککککککککککک
تکراری
من به تو رأی میدهم. دلیلهای بسیار برای این کار دارم:
جز حق نمی بینی و نمی خواهی. لذا نیازی به سورس و عبدالله نداری.(البته این دومی این روزها بخاطر گداهای اروپا مثل کامرون و اولاند سرش شلوغ است)
خود بزرگ بین نیستی و تکبّر نداری.
اختیارت دست خودت است، به هر کس و ناکس اختیار نمیدهی.
اهل نامه نویسی و حال گیری خارج از… نیستی.
با کسی و با چیزی عکس یادگاری نمیگیری. البته نباید اجازه بدی با تو کسی عکس یادگاری بگیرد.
و مهمتر از هر چیزی ولایت پذیری. بقیه هم که گفتی کاری ندارد و ساده است.
برو جلو خدا قوّت.
رأی ما حسین قدیانی.
یا علی
اضافه: حالا که داره کابینه تشکیل میشه،اگر میشه وزارت راه را به من بدید. پیرتر از وزیر اسبق که نیستم. تازه هیچ ریگی هم به کفش ندارم. اگر این امکان نیست حداقل یک وزارتخانه جدید مثلا وزارت استراحت و پیرمردان را تشکیل دهید. ممنون!
“یعنی نامردم انتخابات آتی، نامزد ریاست جمهوری نشوم!”
جداً؟!… اوه اوه…
سید احمد؛
لینکی که همینطوری گذاشتید باز نمیشه که.
در مکتب امام
هیچ کس نباید خود را مطلق
و مبرای از انتقاد ببیند
اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرت ها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد به جا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پیش از آن که به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقینا رضایت خداوند متعال در آن است، تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورت ها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید.
منشور برادری
۱۰/۸/۱۳۶۷
به شما میگن سیاستمدار؟! از من یاد بگیرید!
آقای قدیانی برای تبلیغات و هزینههای ستادتون، همه جوره رو من حساب کنید! فعلا خودتونو درگیر تقسیم پستها نکنید!!
برف و آفتاب؛
لینکی که گذاشتم مشکلی ندارد! ظاهرا سایتش با مشکل مواجه شده و درست می شود حتما!
سلام. حسین جان!
شرمنده ها! تیکه هایت به احمدی نژاد و خاتمی خیلی با حال بود و وجه شباهت آنها به هم را واضح نشان داد! خدا قبول کنه و ان شاءالله مقبول حاج حسین و ایضاً حاج حسین قرار بگیرد و ذخیره آخرتت باشد!
اما یکی دو تا سئوال: حضرت ماه هم تو این مملکت رئیس جمهور بوده ها؛ شهید رجایی هم تو این مملکت رئیس جمهور بوده ها؛ چرا از قلم انداختی؟! دوم: همه تیکه هات به خاتمی و احمدی نژاد بود؛ خدا قبول کنه. تو دوره حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی مدظله العالی هیچ کار آسونی نبوده که بخوای موقع رای آوردنت عین اون رفتار کنی؟!!!!!!!
یه بوی بدی به مشامت نمی خوره؟!
سلام؛
وزراتون کیا هستن؟ حتما سیداحمد!
عالی بود. بسی خندیدیم چون کارمان از گریه گذشته است به آن می خندیم!
من بیچاره هم که عمر و کار و بارم با درس و مشق عجین شده به خاطر برادر قدیانی وزیری وزارت علوم و تحقیقات رو قبول میکنم. حالا ما یک عمر چوب رفاقت رو خوردیم این بارهم رو همش.
توصیه من حاج حسین اینست بی خیال شو!!! سرت درد میکنه انگار.
سفر با رئیس جمهور بهت خیلی خوش گذشته و دیدار با حضر…اسفندیار تاثیر بد روت گذاشته؟ مواظب خودت باش …
پسر چقدر سوز داشت…
دمت گرم
…….
داداشم (مقطع دوم راهنمایی) اومده عنوان رو که می بینه میگه: “واقعآ؟!”
میگم چی واقعآ؟!
-اینکه میخواد نامزد انتخابات بشه!
خندم میگیره میگم نه بابا طنزه 🙂
پ.ن: نیست زیاد میایم قطعه، با اینجا آشنایی داره!
ظهور یک شریعت مداری دیگه رو به بچه حزب اللهی ها تبریک میگم……..
البته چند مورد از سوابق رو از قلم انداختی
گیر دادن بیخود به …
تحریم کردن … برای حق قانونی خودش………
رفیق… برادر … خودت رو خیلی دسته بالا گرفتی………
قبل هشت سال احمدی نژاد کجا بودی………..
دوره هاشمی کجا بودی تا انتقاد کنی و بعدش بندازنت تو گونی ببرنت بیابونای قم……..
الان راست راست راه میری از ناسزا گرفته تا تهمت می بندید به رییس جمهور تازه حمایتتونم می کنن …… برید حال کنید چی می خواید دیگه…..
در مورد بازار ارز و سکه هم که دیدیم از دوستان ارشد شهرداری چیتون دیروز دستگیر شدند و شنیدم الف ق هم بینشون بوده……….
بازم سانسور کن عیب نداره
سانسور میکنی بکن اشکال نداره
ولی کمی انصاف باشه باهاش خوبه
فی امان الله برادر
جناب ایما؛
کم حسین قدیانی از آقای هاشمی و دوره موسوم به سازندگی انتقاد کرده؟! بیش از ۱۰ سال نوشته های نویسنده هست ها!
در ثانی، این فقط یک متن طنز است؛ نه توهین. فکر نکنم حتی شخص احمدی نژاد عزیز با خواندن این متن، تصور کند که بهشان توهین شده. لطفا کاسه داغ تر از آش نشویم و جنبه خود را بالاتر ببریم. مطمئن باش حسین قدیانی درباره آنچه “انصاف” نامش نهادی، مراقب هست. ممنون.
سپاس از قلم روان و آبدار شما؛
البته ریاست جمهوری تو نظام اسلامی آنقدرا هم هر کی هر کی نیست ها!
گر چه تمامی گزش های شما بجاست اما همگی باید مراقب باشیم که خدای ناکرده به انتخاب مردم بی احترامی و بی اعتمادی نشه.
بی ربط:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/169206/استخاره-عجیبی-که-وظیفهام-را-در-قبال-آیتالله-خامنهای-روشن-کرد
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/169229/تصاویر-زیارت-عاشورا-در-آسمان-تهران
شعارش را دادید، اگر مرد عملید بسم الله.
خیلیها شعار دادند ولی تا ببینیم عملتان چیست.
داداش منم بسیجی ام. بی تقوایی نداشتیما!!! قشنگ نبود از ریش رفسنجانی حرف بزنیا!!!
منم ریشم و ریشه ام از اینا بیشتره ها حاجی! اجازه هست منم رقیب انتخاباتیت بشم؟؟؟
چرا که نه؟!
دوستان محترم؛
روز جمعه وبلاگ “قطعه ۲۶” با یک متن در حوزه سینما به روز می شود.
نقدی مضمونی بر ۲ فیلم “بوسیدن روی ماه” و “نارنجی پوش”
سلام.
میگم یه وقت این جلبکا میان می خونن اینو: “یعنی نامردم انتخابات آتی، نامزد ریاست جمهوری نشوم! “… بعد میشه قضیه ی ریش حاج سعیدها!
حالا بیایید ثابت کنید 🙂
به نظر من رنگ سفید را بزار! بعد داد میزنیم ما بسیجی های فلان پایگاه حامی تو هستیم آقای سفید انقلابی…
خدا رو شکر که شما هم به بی صفتی محمود خان در ۴ سال پیش پی بردید داداش حسین!
خیلی عالی بود،
خیلی توپ بود،
یاد اون متنی افتادم که میخواستین محافظ و راننده داشته باشید!
دارم فکر میکنم کدوم پست بدردم میخوره!
بالاخره ما هم حق آب و گل داریم دیگه.
بی ربط:
کتاب موبایل عزاداری: بایدها و نبایدها
جاوا و آندروید
http://www.shia-media.ir/?p=3450
یعنی عالی بود……
ببخشید مطلب راجع به سعید تاجیک چرا حذف شده؟
چى شده؟!
چرا متن جدید را برداشتید؟!
لطفا یه توضیحى بدید؛ خیلى نگرانم!
سلام
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند. انشالله که رئیس جمهورهم می شید آقای قدیانی ولی خدا وکیلی به فکر مردم هم باشید.
لطفن در مورد انتخابات آینده بیشتر حرف بزنید. شفاف سازی، بصیرت افزایی،…
به مردم بگید عرصه براندازی از سیاسی به اقتصادی تبدیل شده
عمار باش حاج حسین آقا…
سلام آقای قدیانی!
صحبت هایتان واقعا جالب است.
ریاست جهوری واقعا برازنده شماست؛ میدانید چرا؟ چون شما صرفا به “ریاست” جمهوری می اندیشید نه خادم جمهوری.
و اتفاقا باید بگم شباهت های شما با آقایان خاتمی و هاشمی هم بسیار است، ولیکن هیچ صفت احمدی نژادی در شما نمی بینم.
شما ادعا میکنید و عمل نمیکنید مثل آقایان خ و ه.
شما هر چند وقت در میان رنگ عوض میکنید، مثل اقایان خ و ه.
مدعی هستید حزب اللهی هستید اما در راهی قدم بر میدارید که دقیقا بی بی سی و صدای امریکا قدم برداشته اند.
آقای قدیانی!
تا به حال به گرایش های همسوی خود با معاندان نظام نگریسته اید؟!
چرا دشمن اینقدر به دولت احمدی نژاد میتازد شما نیز هم!
عجیب است آقای قدیانی! شما که اهل بررسی سیره شهدا هستید دیگر چرا؟
آری آقای قدیانی! امثال شما ها برازنده ریاست جمهوری هستید.
جای احمدی نژاد همان کپرهای سمنان است.
چرا بعضی ها با وجدان بیگانه شده اند؟
شما شبیه مردم شام هستید؛ آنهایی که وقتی علی در سجود صعود کرد در گوش هم زمزمه میکردند “مگر علی نماز هم می خواند؟”
سیما؛
کی به کی خیانت کرد؟ اینجا همه چیز نقده! چرا بهتون بر میخوره؟ خود جنابی که میگین، همه رو نقد کرده و میکنه رک رک هم هستند الحمدالله!
کاسه داغتر از آش شدین!
خیلی عالی بود.
سلام بر داداش حسین بچه بسیجی ها و سید احمد بزرگوار
خدا قوت
ما رو یادتون میاد؟؟؟؟
ر.ر؛
قطعه ۲۶ حافظه ای بسیار قوی دارد!
داداش حسین! زدی توی خال با این ایده کاندیداتوریت. حقا که شایسته هستی برای این مقام. همه چی تمامی؛ ریش که داری، ریشه هم که بچه شهیدی، تیپ که یک تیپ بچه حزب اللهی بهت رای می دهند. هر جا هم که کم آوردی و خراب کردی و گند زدی و نامه به رئیسین قوا نوشتی و با تمام قوا قوام نظام را نشانه رفتی، فرمانده کل قوا پا در میانی می کند و… همه چی آرومه. حضرتت که هیچی؛ با این اوصاف هر ننه قمری هم می تونه با سرنوشت این ملت بازی کنه. اصلا حکومت بر این ملت راحته. فکر کرده بودی ماها نفهمیده بودیم این مطلب را. ملتی که نماینده مجلسش وقتی روی صندلی سبز از زبان حاج علی انسانی روضه می شنوه از هوش میره، اما دریغ از یک آخ برای دردهای این مردم. چند روز قبل از اینکه حضرت آقا دولت و مجلس را به رها کردن بحث سوال دعوت کنه، جلسه ای با نخبگان درباره آزادی داشتند. توی این جلسه فرمودند منظومه فکری درست و درمانی برای بحث آزادی نداریم. ایشان درست گفتند. وقتی دولت و مجلس با هم نمی توانند کنار بیایند و به پرسشهای همدیگر پاسخ دهند و این وسط آب می شوند به آسیاب دشمن راحت ترین کار این هستش که برای بستن دهان دشمن رها کنیم همه چیز را و خراب نکنیم. ما که مردیم از این هم دولتمردانگی. راستی خوبه در شروط ریاست جمهور آینده شرط دولتمردانگی را بگنجانیم.
سلام
نظرم اینکه اگر کسی خواند این متن را و دردش آمد مرد است، خندیدن به این متن که کار هر بی سر و پایی است…
پ.ن: کلی خندیدم به متنتان