اوین؛ دفتر کار لاجوردی

جمهوری اسلامی آنقدر مقدس هست که تو وقتی می گویی «زندان بان»، من باز هم می گویم «شهید». زندان جمهوری اسلامی مرا یاد دوچرخه ای می اندازد که ۳ هزار میلیارد تومان نبود قیمتش. نمی دانم ۲۶ بود یا ۲۸ اما خوب می دانم شهید لاجوردی پا به رکاب عدالت بود با یک لباس چند جیب که پر بود از نامه های زندانیان. لاجوردی خودش را تدارکاتچی نظام می دانست با ۳۰۰ هزار شهید. نوکر مردم، لاجوردی بود که ماه های آخر خیال نکرد تدارکاتچی بودن، افت کلاس است. لاجوردی در همان ظرف زندانیان غذا می خورد و همان غذای زندان را می خورد! حتی از خانه غذا نمی آورد! چپ چپ نگاه می کرد لاجوردی، اگر می دید خورش غذایش را چرب تر ریخته اند. در گوآنتانامو و ابوغریب، به بدن زندانی برق وصل می کنند، اما در زندان جمهوری اسلامی سرعت اینترنت خیلی بالا نیست! اوباما در مناظره با رامنی، به صهیونیست های صاحب ابوغریب و گوآنتانامو آمار می دهد که دوره من ۸۰ درصد ارزش پول ایران کاهش پیدا کرد! حال از کجا باید بازدید شود؟ دفتر بعضی ها یا دفتر لاجوردی؟! شیعه را در زندان آل خلیفه، سعودی های صهیونیست می کشند، در عوض عده ای دنبال تلمبه دوچرخه لاجوردی می گردند! کارمندان زندان جمهوری اسلامی سر برج حقوق می گیرند که برج عاج نیست. حقوق گرفتن سر برج عار نیست. روسای قوا خودشان حقوق بگیر خون شهدا هستند. ما را چاره چیست؟ این روزها باید با در زندان صحبت کنیم، بلکه دیوار دفتر رئیس فلان قوه بشنود. بودجه در این دیار، به برکت خون شهیدان بسته می شود. اگر کچویی و لاجوردی نبودند، حضرات از بستن کمربندشان عاجز بودند، چه رسد به بستن بودجه. برخی حتی بودجه را هم به گروگان گرفته اند، کانه ارث پدرشان است. بودجه قوای ۳ گانه، ارثیه پدری نیست! بعضی ها را رها کنی، حتی برای خدای روزی رسان هم کلاس بودجه می گذارند! آقازاده ها از دبی به زندان اوین می روند. طرف از همان زندان، صفحه یک روزنامه را خالی می بندد. اصحاب فتنه از داخل زندان، نامه های آتشین می نویسند. چند تایی شان سایت خود را به روز می کنند. از همه بدتر، آن یکی که به ده اصلاحات راهش نمی دهند، سراغ کدخدا را می گیرد.  سوخت دوچرخه لاجوردی شهید بنزین نبود. آتش نمی ریخت به دامن اختلافات. مرد خلوت بود و بی ریایی. بی ادعایی.  وصله پیراهنش را خودش می دوخت، بی شمع بیت المال. قسم به خون شهیدان لاجوردی و کچویی، من زندان جمهوری اسلامی را حتی از دفتر سران قوا مقدس تر می دانم. لاجوردی چک تخلف نمی کشید. کچویی خودش زخم خورده اقتصاد بود. ساده زندگی می کرد. خاوری اول از همه، مدیر اصلاح طلبان بود. کارمندان زندان جمهوری اسلامی بچه های کوی نهج البلاغه اند. ویلا ندارند هیچ کدام در کانادا. در مکتب کمبوجیه بزرگ نشده اند. کارمندان زندان جمهوری اسلامی کارشان را بلدند. اگر دیگران مشکلات اقتصادی را کم کنند، نیازی به بازدید از زندان اوین نیست. ناله زندانی چک، از زندان بان نیست؛ از بیکاری است. آه زندانی معیشت و فقر، از کچویی و لاجوردی نیست؛ از کسانی است که رجایی نیستند. مسئولین اگر جلوی تورم را بگیرند و نرخ ارز را مدیریت کنند، قطعا مشکلات زندان ها کمتر خواهد شد. بعضی ها تا اصحاب خود، بچه های خود را در زندان می بینند، یاد اوین می کنند، اما لاجوردی به فکر همه زندانیان بود. راه اوین نیز از اقتصاد می گذرد. آنکه دلش برای زندانیان می سوزد، لطفا اصلاح کند اوضاع معیشت را، که حق با مولای متقیان است؛ «فقر، فساد می آورد».

وطن امروز/ ۷ آبان ۱۳۹۱

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر کچویی و لاجوردی نبودند، حضرات از بستن کمربندشان عاجز بودند، چه رسد به بستن بودجه. برخی حتی بودجه را هم به گروگان گرفته اند، کانه ارث پدرشان است. بودجه قوای ۳ گانه، ارثیه پدری نیست!”

    عالی گفتید، عالی!

  3. ف. طباطبایی می‌گوید:

    {آنکه دلش برای زندانیان می سوزد، لطفا اصلاح کند اوضاع معیشت را، که حق با مولای متقیان است؛ «فقر، فساد می آورد»}

    میشه به این متن گفت یک متن آتشین و داغ!!
    تلخی این ماجرا، خیلی آزار دهنده شده.

  4. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “ناله زندانی چک، از زندان بان نیست؛ از بیکاری است.”

    این البته غلط املایی و نگارشی نیست، اما می شد به جای “بیکاری” واژه مناسب تری گذاشت؟!
    یک مقداری جور در نمیاید با جمله انگار. زندانی چک مشکل اش بیکاری نیست، شاید تورم شاید…
    خودم هم واژه مناسب تر را نمی دانم اما بیکاری نیست…

  5. باران می‌گوید:

    زندانبان…
    شـــهید…
    شـــــهید لاجوردی…
    تدارکاتچی نظام با ۳۰۰ هزار شهید…

    نوکر مردم…
    پا به رکاب عدالت …
    با یک لباس چند جیب که پر بود از نامه های زندانیان…
    در همان ظرف زندانیان غذا می خورد و همان غذای زندان را می خورد!حتی از خانه غذا نمی آورد!
    چپ چپ نگاه می کرد لاجوردی، اگر می دید خورش غذایش را چرب تر ریخته اند.

    اگر لاجوردی نبود…

  6. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۳۴۶* امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام:

    چهار چیز باعث شکست دولت ها می شود؛ ضایع کردن اصول و مسائل مهم، سرگرم شدن به فروع و امور کم اهمیت، به کار گماردن آدم های پست و کنار گذاردن انسان های فاضل…

    (غرر الحکم، ص ۳۴۲)

  7. آزاد اندیش می‌گوید:

    چند روزی از دنیای سیاه ست دور بودیم، چه خبر شده؟

  8. به جای امیر می‌گوید:

    نعش! (گفت و شنود)

    گفت: سایت ضد انقلابی بالاترین نوشته است؛ «رامنی» و «اوباما» نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا بیش از دوسوم برنامه مناظره تلویزیونی خود را به چگونگی برخورد با جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده بودند.
    گفتم: خب! منظورش چیه؟
    گفت: نوشته است وقتی آنها ایران را بزرگترین دشمن خود می دانند و چند ساعت درباره ناکامی آمریکا از مقابله با ایران بحث می کنند، از ما به عنوان گروه های اپوزیسیون ایران چه کاری ساخته است؟!
    گفتم: راست میگه حیوونکی.
    گفت: بالاترین نوشته است؛ کاش یکی در این میان توضیح می داد که اپوزیسیون در این درگیری چه نقشی دارد؟!
    گفتم: یارو برای بازی در فیلم به یک کارگردان مراجعه کرد. کارگردان پرسید؛ چه نقشی را می توانی بازی کنی؟ و یارو کمی فکر کرد و گفت؛ نقش نعش!

  9. برف و آفتاب می‌گوید:

    از دیشب دارم فکر می‌کنم که چه کامنتی بذارم! بس که آقایون آدمو شوکه می‌کنن آدم نمی‌دونه چی بگه دیگه!

  10. بیشمار نقطه چین می‌گوید:

    «اگر دیگران مشکلات اقتصادی را کم کنند، نیازی به بازدید از زندان اوین نیست.»

    چی بگم والله؟!
    جایی نوشته بود آخرالزمان معیشت مردم خیلی سخت میشه و به خاطر همین سختی خیلی ها گول دجال که وعده غذا میده بهشون رو می خورن.

    شاید مسئولین هم نمی دونن چی کار کنن!!! (اون وقت فرق بین من و مسئول چیه؟؟؟)

  11. حنظله می‌گوید:

    شهید آوینی: “بعد از مرگ نیز آدم در عالم اعمال خویش زندگی می کند.”

    خدایا! صراط مستقیمم آرزوست…

  12. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    من پنجاه سال است؛ دارم اسلام می خوانم، بگذار خلاصه اش را برایت بگویم؛ واجباتت را انجام بده، به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم را راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سوال کرد؛ بگو فاضل گفته بود…

    “آیت الله فاضل لنکرانی”

  13. پیر مرد می‌گوید:

    وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
    زیبا تر از این امکان نداشت. ممنون

  14. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آفرین. ۲۰
    حرف دل ملت رو زدی. دیگه کار این بنده خدا
    از نصیحت و پند و اندرز گذشته. دیگه نمیشه گفت سهوا دچار خطا شده.
    خوشش میاد که عمدا خطا کنه. جای حاج احمد متوسلیان خالیه
    چند تا کشید آبدار بزنه تو گوشش.
    در ضمن، “ناله زندانی چک، از زندان بان نیست؛ از اقتصاد نابسامان است.”

  15. سبز یعنی استقامت تا بهار می‌گوید:

    بابا بی خیال! اینقدر نزنین تو سر همدیگه… ناسلامتی شماها با همدیگه داداشین… شما حزب الهی هستین همتون،اینقدر همدیگه رو مورد نوازش کلامی قرار ندهید… حالا یه اشتباهی شد یه ماری تو آستینتون پرورش دادید… دیگه اینقدر ناراحتی نداره… بی خیال بابا… حزب الهی غصه نخور فدای سرت…

  16. نه داداش حسین! پیشنهاد می دم تا برات معلوم نشده دقیق که حقیقت کجاست، راجع بهش مطلب ننویسی و سکوت کنی. البته از رک گویی من ناراحت نشو اما خیلی مبهم حرف زدی و این ابهام برای اینه که دقیقا خودتونم الان مبهوتید!! چیزی که برای من اما روشنه اینه که اگر دستگاه قضا و مقننه توی این ۸ سال به جای همه کندکاری ها و مصلحت اندیشی ها و سنگ انداختن ها یک دهم کار دولت نهم و دهم را انجام می دادند، الان دیگه نه فتنه گری از زندان وبلاگ آپ می کرد و نه نامه می نوشت و نه بازار ارز هر از چندگاهی به تلاطم شدید گرفتار می شد و تب می کرد و نه بورس اول جهان یعنی بورس تهران دچار افت می شد و نه احتکار می شد و نه…
    کافی بود صداقتشونو به مردم نشان بدهند به جای موضع گیری های سیاسی که در تعریف دستگاه قضا اولویت ندارد… و کافی بود جنایتکارانی که با تلاش نیروهای امنیتی و نظامی دستگیر می شدند آزاد نمی شدند… و کافی بود پیغام و پسغام مصلحتی نمی دادند که مهدی برنگرد تا نزدیک انتخابات برگردد!!! کافی بود با دولت به جای حسادت، رقابت می کردند که تا رییس دولت خودشو در وسط معرکه ای تنها احساس نکنه که همینکه توی هواپیما برای شما وقت میذاره امیدوار بشم که دکتر هنوزم همه ی جهانو سیاه نمی بینه!! من ملت حق دارم بدونم اون پشت ها چه خبره و چرا دردهای مملکت درمان نمی شه! حق ندارم؟!!

  17. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    زود بیـــدار شــــدم تا ســــــر ساعت برســـــم
    باید ایـــــن بار به غوغـــــای قیــــامت برســـــم
    مــــن به “قدقامت” یاران نرسیـــــدم، ای کاش
    لااقـل رکعتِ آخــــر به جمــــــاعت برســــــــــم
    آه، مـــــادر! مگــــر از من چه گنـــــاهی سر زد
    که دعا کردی و گفتــــی به سلامت برســـــــم
    طمع بوسه مــدار از لبم ای چشمــــه که مــــن
    نـــــــذر دارم لب تشنـــــه بــــه زیارت برســــــم
    سیب سرخی سر نیزه است….. دعا کن من نیز
    این چنیــــــــن کال نمانــم! به شهادت برســـم

  18. ستاره خرازی می‌گوید:

    نقش شاهزاده عرب در پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد/کسی او را سر کلاس ندید
    http://www.mashreghnews.ir/fa/news/166708

  19. نیاز می‌گوید:

    سلام.
    اهل نیش و کنایه زدن نیستم وگرنه هر وقت همچین متنایی می نویسین به قطوری کتاب “نه ده” حرف دارم که بنویسم…

  20. م.طاهری می‌گوید:

    “راه اوین نیز از اقتصاد می گذرد…”

  21. چشم انتظار می‌گوید:

    من زندان جمهوری اسلامی را حتی از دفتر سران قوا مقدس تر می دانم…
    چه عمیق فرمودید… داداش حسین.

  22. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    “جمشید بسم الله” رو گرفتن، کی “اسی صدق الله” رو میگیرن؟

  23. شوکران می‌گوید:

    به نظر من باید بذارن آقای احمدی نژاد بره اوین. ایشون رئیس جمهوره، می تونه هر جا دلش خواست بره. ولی من میگم اگه رفت اوین، دیگه نباید بذارن بیاد بیرون! باید یه چند ماهی همونجا نگهش دارن تا این باقیمونده دوره ریاستش تموم بشه بعد ولش کنن بره! وگرنه این تا وقتی بیرونه، هر روز یه دسته گل جدید آب میده!

  24. مهرداد می‌گوید:

    خواهشاً خاتمی عزیز را به این الدنگ نچسبون.
    تو و یه عده … مثل خودت این بابا رو علم کردین.
    خاوری هم از خودتونه
    …… خجالت هم خوب چیزیه

  25. سیداحمد می‌گوید:

    مهرداد؛

    همه ناسزاهایی که در کامنتت بود، فقط و فقط در شأن همان خاتمی منافق است و بس!

  26. به جای امیر می‌گوید:

    احترام! (گفت و شنود)

    گفت: یکی از اصلاح طلبان فراری که از فرانسه پناهندگی گرفته در وبلاگ شخصی خودش نوشته؛ دیروز در نهارخوری کارخانه ای که کار می کنم، چند تا از کارگرها خیلی تحقیرم کردند.
    گفتم: چرا؟! واسه چی؟!
    گفت: نوشته وقتی فهمیدند ایرانی و مخالف رژیم ایران هستم یکی از کارگرها باصدای بلند به بقیه گفت؛ مواظب باشید، این آقا برای اسرائیلی ها کار می کنه».
    گفتم: خب! دیگه چی؟!
    گفت: نوشته «خیلی احساس حقارت کردم و به مخملباف لعنت فرستادم که به من گفته بود بیا فرانسه، مردم اینجا برای اپوزیسیون رژیم احترام قائلند».
    گفتم: باید همراه مخملباف به هند می رفت تا همه در حد پرستش براشون احترام قائل باشند!

  27. مجنون می‌گوید:

    نمیدونم چی بگم!
    متحیرم!
    این وسط کلام آقا چی میشه!
    سران قوا کلام حضرت ماه رو کجا بهش عمل میکنن؟

  28. عمار می‌گوید:

    “راه اوین نیز از اقتصاد می گذرد. آنکه دلش برای زندانیان می سوزد، لطفا اصلاح کند اوضاع معیشت را، که حق با مولای متقیان است؛ «فقر، فساد می آورد».”

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    دوستانی که دسترسی به روزنامه ی خراسان امروز دارند، صفحه ی آخر سمت راست تازه های مطبوعات رو مطالعه کنند.

  30. آزاد اندیش می‌گوید:

    چشم انتظار،
    بی زحمت یه عکس بگیرین از اون قسمت یا لینکش رو بذارین.

  31. یک استقلالی خیلی خیلی قدیمی می‌گوید:

    تند و تیزی قلم این متن در قیاس با موضوع بحث هماهنگ نبود. غلظت موضوع (نامه های سرگشاده در بغرنچ ترین ایام) کجا و تیزی قلم کجا؟؟ محافظه کار که نه ولی ملاحظه کارانه نوشته شده انگار…

  32. منتقد می‌گوید:

    آقای قدیانی!
    به نکته خوبی اشاره کردید، این ۳ هزار میلیارد جریانش چی شد (البته اگر آقا سید احمد مصلحت بدونن سوال من چاپ بشه)؟ بر طبق اطلاعات داده شده از قوه قضائیه، شرکت آریا، هزار میلیارد تومن وثیقه در بانک گذاشته و دو هزار و هشتصد میلیارد تومن وام گرفته(که هزار میلیارد وثیقه بوده، میمونه هزار و هشتصد میلیارد تومن). در ابتدا گفته شد چون ارزش شرکت آریا بالغ بر چهار هزارو پانصد میلیارد تومن هست، ما نمیتونیم اسم اختلاس روش بذاریم و این تخلف محسوب میشه، بعد هزار و هشتصد میلیارد تومن وام شد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی. من کنجکاو هستم، الان که هزار و هشتصد میلیارد تومن وام به بانک مسترد شده، اموال چهار هزارو پانصد میلیارد تومانی شرکت آریا الان کجاست، و داره صرف چه اموراتی میشه؟
    چرا رییس بانک صادرات و رئیس سازمان بازرسی کشور و یا نمایندگانی که در مظان اتهام قرار داشتند هیچوقت بازخواست یا توبیخ نشدن؟ شما حتماً یادتون میاد بعد از دو سه سالی از فتنه ۸۸، یه آقایی تازه یاد کاهش روابط با انگلیس افتادن، همون چند روز قبلش قوه قضاییه فرمودن خانواده ایشون با شرکت آریا روابط تجاری داشتن و باید در این مورد تحقیق بشه.

    شما خبرنگار هستین و با آقای بذر پاش هم در ارتباط هستین، نمیشه یه تحقیقی در این مورد بکنید؟

  33. bashir می‌گوید:

    دم شما گرم تر! خیلی عالی بود.

  34. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    “برخی حتی بودجه را هم به گروگان گرفته اند، کانه ارث پدرشان است. بودجه قوای ۳ گانه، ارثیه پدری نیست! بعضی ها را رها کنی، حتی برای خدای روزی رسان هم کلاس بودجه می گذارند!”

    ۲۰

  35. تحمل می‌گوید:

    اینجا آسمان همه اش خاکستریست هرچند عکس دریا در آن موج میزند اما آسمان آنجا که بهشت زهرا ندارد، همه اش خاکستری است…
    مدت هاست که دلم بهشت زهرا می خواهد ولی چه کنم که اینجا بهشت زهرا ندارد…
    هر وقت دلم بهشت زهرا می خواد میام اینجا…
    این وبلاگ بهشت زهرای منه…
    هر کی می خواد بیاد یا بره چه فرقی به حاله شهری میکنه که بهشت زهرا نداره…

  36. لبیک یا حسین می‌گوید:

    با این کارها دل آقا را خون کردن/

    خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خامنه ای نگهدار!

  37. بنده خدا می‌گوید:

    سلام حاجی! از ابوغریب و گوانتانامو گفتی و از شرافت زندانهای نظام اسلامی! اما از کهریزک و رجایی شهر و اوین چیزی نگفتی اخوی!!! یا حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.