قبلا که خانه ها حیاط داشت، با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ، زندگی قشنگ تر حیات داشت. حالا باید برای این واحدهای نقلی، از جناب گل فروش، فقط تعدادی گل آپارتمانی خرید یا بدتر، گل مصنوعی که مجبوری با ادوکلن خودت معطرش کنی! بله دیگر. خوب که نگاه کنی، خنده دار به نظر می رسد اغلب کارهای این آدمیزاد آخرین. این روزها به شکل مرتب، روزی ۲ ساعت مشغول بازنویسی سفرنامه حجم هستم. به فراخور این ویرایش، نیم ساعتی چیزهای مرتبطی می خوانم. هر مردمی از هر جای جهان، عمدتا با طیاره عازم حج می شوند. ما از تهران با یک پرواز ۳ ساعته وارد خاک حجاز می شویم. قبلا اما سفر حج، حکم یک جهاد را داشت. از مجاهده سخت تر! آنی تصور کن مسلمانی از کشمیر می خواست حج به جا آورد. نقشه را نگاه کن و ببین چه سفر دور و درازی می داشت؛ در خشکی با پای پیاده و در بحر با سفینه ای نامطمئن. ظاهر ماجرا آسانی حج گزار امروز را نشان می دهد، اما اخیرا گروهی از روان شناسان به علاوه دانشمندان و پزشکان تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده اند؛ هنگام سوار شدن بر هواپیما، ناخودآگاه اضطراب عجیبی به آدمی دست می دهد که فعالیت قلب، مغز و گردش خون را به شدت مختل می کند. حد این اختلال که بعدها تاثیرات مخربش را بر گرده جسم و روح انسان سوارتر و آشکارتر می کند، تا آنجاست که به نظر می رسد سفرهای دور و دراز و پر رمز و راز قبلی، با همه بعد مسافت، در مجموع آسان تر از طیاره گردی های امروز آدمی است. هنوز هم هیچ ارابه ای مطمئن تر از «پا» نیست. پایی که آهسته و پیوسته می برد، اما بی اضطراب. حتی به سراب، به رهزن هم اگر رسیدی، اضطرابی که ناشی از حمله قطاع الطریق بر تو مستولی می شود، آنقدر نیست که هنگام باز شدن چرخ طیاره، آن فرود. این حرف ها اگر چه با قلم من است، اما حرف من نیست و پشتش مطالعه خوابیده و تحقیق. من هم مثل شما، اول بار که این چیزها را خواندم، باورش سخت بود برایم، اما کمی تفکر کردم و فهمیدم پر بیراه نمی گویند اهل کنکاش. از ماشین بگیر تا هواپیما، هیچ جنگ و سیل و زلزله ای، اینقدر از نوع آدم قربانی نگرفته که مرکب گرفته. گویی این مرکب، مرکب مرگ آدمی است، نه اسباب حمل و نقل آسانش. آسان هم که می بردت، با دل و جان و عقل و هوشت بازی های بدی می کند. مجموعه ای از همین چیزهاست که امروز با همه پیشرفت های بشر، شاهد کوتاه ترین عمر آدمیزاد هستیم در همه سالیان عمرش. قبلا اگر آدمی به سرایت طاعون جوان مرگ می شد، اما اینقدر بود؛ آنکه می ماند، خیلی بیش از پیرهای امروزی عمر می کرد. دیروز آدمی دختربچه سرطانی نداشت. پسربچه ۵ ساله ام اسی نداشت. بعضا یکی دو سال حجش طول می کشید، اما در همه این سالیان سخت، آن اندازه فشار خونش دچار نوسان نمی شد که فی الحال هنگام نشست و برخاست طیاره می شود. نه عزیز! من اصلا نمی خواهم بگویم علاج این درد، رجوع به دوران غارنشینی است. منکر خوشی های عینی طیاره گردی نیز نیستم، بلکه همه حرفم این است؛ باطن تکنولوژی بر خلاف ظاهرش، ضربه های اساسی، اما خاموش و ندیدنی می زند به انسان. کافی است فکر نکنیم خیلی راحت داریم نسبت به گذشتگان زندگی می کنیم. یا حتی نسبت به آن روستایی که اینترنت ندارد! در شهیدآباد مازندران، سالی پیش از این، پیرزنی را پرسیدم: حاجیه خانم! شما اینجا حوصله تان سر نمی رود؟ جواب داد: شما تهران حوصله تان سر نمی رود؟ و بعد گفت: من مکه نرفته ام. از هواپیما می ترسم! همین شهیدآباد ۱۰۰۰ سال پیش هیچ پیرزنی از رفتن به حج با پای پیاده هراس نداشت، مگر به نقصی و علتی!
قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی
توی مخاطب، گمانم داری با خود زمزمه می کنی؛ این چیزها چه ربطی دارد به آن گل و گلدان که پاراگراف اول نوشتی؟! شاید هم جناب سردبیر دارد با خود زمزمه می کند؛ این چیزها چه ربطی دارد به یادداشت روز وطن امروز، یک روز بعد از اجلاس سران عدم تعهد؟! می گویم، همه را می گویم! گل های آپارتمانی اغلب محتاج نورند، نه آفتاب مستقیم. مقدار کمی آب و اندکی نور غیر مستقیم بس شان است. زیاد بگذاری شان جلوی خورشید، پلاسیده می شود برگ شان. شعاعی از نور خورشید را می خواهند، نه خود خورشید را. آفتاب اذیت شان می کند؛ نه اینکه آفتاب استغفرالله آزار داشته باشد! مشکل از آپارتمانی بودن، بگو؛ زیادی نازک نارنجی بودن این گل های نازنازوست! بهتر بگویم؛ گل های آپارتمانی لیاقت هم نشینی با خورشید ندارند. تاب آفتاب ندارند. از همه آنچه ما بدان آفتاب می گوییم، پرتویی نور غیر مستقیم برای شان کافی است. همین قدر نور باشد که تاریک نباشد. این را در مقام نقد هیچ گل و گیاهی ننوشتم؛ بیان واقعیتی است. اهل موضوع خوب می دانند چه دارم می گویم. ما یک نور داریم، یک آفتاب. درخت سیب باید علاوه بر نور آفتاب، خود آفتاب را هم ببیند، اما گل بامبو همان به کنج دیوار باشد و در طول روز ساعاتی نور ببیند. آنهم نور غیر مستقیم از پشت پنجره. این وجیزه را می خواهی ربطش بدهم به سیاست؟! تا به حال چند بار از خود پرسیده ای؛ چرا کسانی که معصوم را درک کرده و در روزگار مثلا امیرالمومنین زندگی کردند، داد «این عمار» مولای خود را درآوردند؟! از «علی» تا به حال چند بار گذر به روزگار «سیدعلی» کرده ای که؛ چرا بعضی خواص نزدیک بزرگان، دچار بی بصیرتی می شوند؟! اصلی حاکم است بر امور دنیا که باید تنظیم باشد روابط. تو یک وقت حدت، شعاعی از نور غیر مستقیم آفتاب است، یک وقت هم هست که رسما می شوی مالک اشتر. گل آپارتمانی وقتی شان خود نمی داند یا دچار بدقلقی های روزگار می شود و عدل، می شود هم نشین معصوم یا جانشین معصوم، وقتی پژمرده شد، آفتاب را مقصر می داند یا برمی دارد به «حضرت ماه» نامه سرگشاده می نویسد. عزیز من! کنج دیوار باید می نشستی و قناعت به اندکی از نور می کردی. اگر همه نور ماه، همه ماه، چشم تو را می زند، وای به حال آفتاب! حال وقت آن است که سوزنی هم به خودمان بزنیم. از من و ما بسیارند دوستانی که در به در دنبال آشنایی، رفیق با نفوذی، واسطه ای، چیزی می گردند تا مگر «آقا» را از نزدیک ببینند. بعله! روزهای گذشته، به خصوص آن ساعت که ساحت ولایت، مساحت اجلاس را منور کرد، ما همه درگیر اجلاس بودیم!! دیدن سردار، اگر نشد لااقل افه آن، علاقه فطری هر سربازی است، اما تویی که می خواهی نزدیک ترین ستاره ها به ماه باشی، اول نظری به خود بینداز. ببین بامبویی یا درخت سیب؟! خودت را بشناس و معرفت داشته باش و پیش وجدان خود قضاوت کن؛ نسبتت با پرتویی از یک نور غیر مستقیم است یا تاب رفتن زیر آفتاب هم داری؟! اندکی دقیق باشی در این تحقیق، خواهی فهمید چرا در نهج البلاغه، حضرت ابوتراب گلایه ها داشت از بعضی منصوبین خود. جماعتی بامبو بودند که گمان کردند درخت سیب اند! شدند اصحاب جمل. شدند یاران خوارج. شدند اهل کوفه. جملگی عکس ها داشتند با علی! دست بر قضا آنکه فرق مولی را شکافت، در ۲ قدمی اش نشسته بود. خب! هنوز یک ربط ناتمام ماند؛ اول و آخر این نوشته چه ربطی داشت به وسطش؟! تکنولوژی قادر است مصنوعی همه چیز را بسازد، از فاصله های بعید بکاهد، حج چند ساله را تبدیل به حج ۳ ساعته کند، چه کند، چه کند، چه کند، اما آیا در تمام دنیای مدرنیته، سنتی هم پای «سنت شهادت» پیدا می شود؟! شهادت، همان طیاره ای است که تو را زود به مقصد می رساند، اما بی هیچ اضطرابی! هم فال و هم تماشا. در حیاط جمهوری اسلامی تا گل لاله هست، حیات جاودان جاری است. لاله باید مستقیم از آفتاب نور بگیرد. لاله اما تو مپندار عمرش به کوتاهی بهار است. با «آرمیتا و علیرضا»، شهدای هسته ای، کار ناتمام تکنولوژی را تمام کرده اند. تکنولوژی به ما انرژی هسته ای داد، اما همین تکنولوژی دانشمندان هسته ای ما را ترور کرد. تکنولوژی مثل دیروز و امروز می ماند. در حسن و عیبش قصه ها می توان نوشت. نظام سلطه ام القرای تکنولوژی است، اما با کدام تکنولوژی می توان نوسان فشار خون آقای «جفری فلتمن» هنگام باز شدن چرخ هواپیما در آسمان جمهوری اسلامی را محاسبه کرد؟! کاش آقای وحید، نبض این یهودی الاصل نانجیب را می گرفت! اصولا نور آفتاب ولایت، وقتی مستقیم می تابد، پژمرده می کند اندام نظام سلطه را. ما دیروز با خمینی، پژمردگی بلوک شرق را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای جماران دیدیم، و امروز با خامنه ای، پژمردگی غرب را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای بیت رهبری به تماشا نشسته ایم. غرب نیز مثل شرق، قبل از سقوط ابتدا باید آفتاب بگیرد! یعنی از نزدیک، از هرم و حرارت ولایت، بمیرد! ما با انوار سخنرانی خامنه ای، نتانیاهو را از اینکه هست، عصبانی تر می کنیم. این دیروز بود که فرعون برای دیدن موسی پیاده می آمد. وقتی همه دنیا «آرمیتا و علیرضا» را دوست می دارند، امروز باید بیشتر زجر بکشند فراعنه. عصر امروز، عصر ایمان است. حج گزار اصلی از دل تاریخ می آید. از دل همه زمین ها و همه زمان ها. دیر و زود. دور و نزدیک. ماه که چنین سیلی می زند، ببین آفتاب چه خواهد کرد با چشم بدکیشان. انقلاب اسلامی سحر است. بیداری اسلامی نور آفتاب. خود آفتاب را همین حوالی باید دنبالش بگردیم. به ما می گویند حواریون ظهور. همراهان نور. ما خود شان خویش می دانیم. اندکی از نور ولایت، همه جان مان را مست می کند. آقای اسرائیل! «ما می دانیم و تیغ و حلقوم شما، یک مو ز سر علی اگر کم گردد». جناب نتانیاهو! اول مخاطب شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» تویی. تو به ما حمله نکنی، «وای اگر خامنه ای، حکم جهادم دهد»، ما به تو حمله می کنیم! قدس را زودتر می خواهی از چنگت درآوریم، حتما به ما حمله کن. قدس، درخت سیب است. نور مستقیم آفتاب می خواهد این روزها. ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم. دنبال خانه هایی که حیاط داشت. ما در خانه قدس، اول بار رو به سوی قبله کعبه نماز گزارده بودیم. سقف خانه ما آسمان بود. دیوار نداشت. قدس را از قفس، بیرون خواهد کشید مداد رنگی های آرمیتا با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ.
وطن امروز/ ۱۱ شهریور ۱۳۹۱
بسم الله…
“ما دیروز با خمینی، پژمردگی بلوک شرق را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای جماران دیدیم، و امروز با خامنه ای، پژمردگی غرب را از نزدیک در حسینیه ساده و با صفای بیت رهبری به تماشا نشسته ایم”
به به…
“اندکی از نور ولایت، همه جان مان را مست می کند.”
خیلی زیبا بود.
ممنون
چه می کند این داداش حسین!
قلم که نیست؛ مولف است… به به از همه این تشبیهات زیبا
“انقلاب اسلامی سحر است. بیداری اسلامی نور آفتاب. خود آفتاب را همین حوالی باید دنبالش بگردیم. به ما می گویند حواریون ظهور.”
احسنت. حال و هوایمان عوض شد. ممنون.
“جناب نتانیاهو!
قدس را زودتر می خواهی از چنگت درآوریم، حتما به ما حمله کن.
ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
شرق با خمینی غرب با خامنه ای…
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۰۰:۳۵
تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر
ماشالله حزب الله…
داداش حسین هنرمند بسیجی ها فــــــــدایی داری…
ایجاد ارتباط بین موضوعات مختلف عالی بود.
هیجان انگیز بود برایم سبک این نوشته.
سپاسگزارم.
جسارت نباشد؛ خیلی دلم می خواهد زودتر یکی از رمان هایتان را منتشر کنید. به شدت جذاب می نویسید.
علی خورشید است و سید علی ماه. کسی که تاب دیدن ماه ندارد چگونه تاب دیدن فرزند خورشید را دارد.
آری تا ماه بین نشوی بهترین تلسکوپ جهانی در دستت باشد خورشید را پیدا نمی کنی…
قربان شما مهدی فدائیان (یا به عبارتی فدائیان مهدی)
از فراز رشته کوه های مه آلود البرز، میگم؛ سلام و خدا قوت! ما برای لاله شدن دنبال بهانه میگردیم۰
“عزیز من! کنج دیوار باید می نشستی و قناعت به اندکی از نور می کردی. اگر همه نور ماه، همه ماه، چشم تو را می زند، وای به حال آفتاب!”
خواستم بگویم متن”۸ جلد کتاب با ۸ جمله قصار” عجب کنایههای قشنگی داشت، دیدم این یکی محشرتر است… حالی اساسی از غرب و شرق و متمایل به غرب و شرق گرفته…
حرف آخر را هم که زده:
“ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
جیگر! (گفت و شنود)
گفت: گروههای اپوزیسیون از آبروریزی جدیدشان درباره شایعه ممنوع التصویر شدن «عروسک جیگر» از مجموعه کلاه قرمزی، بدجوری عصبانی شده اند.
گفتم: حالا «عروسک جیگر» چی هست؟ آبروریزی اپوزیسیون واسه چیه؟!
گفت: عروسک یک «الاغ» است و همه گروههای اپوزیسیون یک هفته تمام روی این موضوع تکیه کرده و تحلیل و تفسیر می نوشتند که بعله! بیا و ببین که جمهوری اسلامی، «عروسک جیگر» را ممنوع التصویر کرده است!
گفتم: خب! حق با اپوزیسیون است چون وقتی متوجه شده اند «عروسک جیگر» یک الاغ است خیلی طبیعی بود که احساس کنند یکی از اعضای اپوزیسیون ممنوع التصویر شده!
گفت: حیوونکی ها برای خودشون چه عوالمی دارند؟!
گفتم: الاغه چشمش به یک اسب افتاد، پیش خودش گفت؛ کاش من هم به تحصیلاتم ادامه می دادم!
سلام. خوب هر ۳ مطلب رو خوندم. دیگه برم بخوابم. شب همگی خوش.
جانم فدای سید علی حسینی خامنه ای
“با کدام تکنولوژی می توان نوسان فشار خون آقای «جفری فلتمن» هنگام باز شدن چرخ هواپیما در آسمان جمهوری اسلامی را محاسبه کرد؟!”
نمی دانم چگونه این تعابیر زیبا به ذهن تان می رسد؟ با لطافت شروع می کنید و یک آن از کجا می رسید به کجا؟!
خانه های بی حیاط و گل های آپارتمانی و حج و هواپیما و پای پیاده و سحر و نور ماه و خورشید و حج گزار اصلی و لاله شدن.
“عصر امروز، عصر ایمان است. حج گزار اصلی از دل تاریخ می آید. از دل همه زمین ها و همه زمان ها. دیر و زود” “خود آفتاب را همین حوالی باید دنبالش بگردیم. به ما می گویند حواریون ظهور. همراهان نور” ، دل ما رو هوایی رویای ظهور کردید. خدا کند که بیایی…”
” قدس را از قفس، بیرون خواهد کشید مداد رنگی های آرمیتا ”
به گمانم پاراگراف آخر رو جدا مست نور ولایت نوشتید.
شما درخت سیب اید و ما خاری به دامان گلستان ولایت. خیلی محتاج دعاییم.
“گل های آپارتمانی لیاقت هم نشینی با خورشید ندارند. تاب آفتاب ندارند.”
“عزیز من! کنج دیوار باید می نشستی و قناعت به اندکی از نور می کردی. اگر همه نور ماه، همه ماه، چشم تو را می زند، وای به حال آفتاب!”
طعنه شیکی بود!
سالاری به خدا…
به به خانم صبا!
به فراز رشتهکوههای مهآلود البرز سلام برسون و جای همهی قطعهایها رو خالی کن!
این پشت هم افتادن نظرات ما هم جالبهها! اونجا هم که هستی، خوب همآهنگی با ما!
خاکِ تنم، خاکِ ره دوست،
مِهرم تویی که پشت ابر پنهانی!
چشمی که نبیند ز بغض، روی ماه
کی گل شود؟ کی بنگرد به آفتابِ پر فروغ؟
“آزاد اندیش”
“شهادت، همان طیاره ای است که تو را زود به مقصد می رساند، اما بی هیچ اضطرابی! هم فال و هم تماشا.”
http://www.bultannews.com/files/fa/news/1391/2/25/84441_998.jpg
عکس قبلی تکراری بود؛ حذف شد!
“جناب نتانیاهو!
قدس را زودتر می خواهی از چنگت درآوریم، حتما به ما حمله کن.
ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
این شاهکار قلم انقلابیه. حظ بردیم. ظاهرا خواب از سر همه پرونده.
وقتی حضرت آقا راجع به انرژی هسته ای صحبت میفرمود، یاد این جمله ی شما افتادیم که: “شیخ رئیس جمهور شده بود، به جای انرژی هسته ای از انرژی اسب بخار برق میگرفت.”
عکس قبلی قشنگتر بود. گل و گلدونش با متن همخونی داشت…
فکر کنم این عکس هم تکراریه…
اصلا تکراری نیست… اصلا!
عالیه
اولیه با اینکه می گن تکراری بود، ولی خیلی زیبا بود.
۸۵ روز مانده تا عاشورا
لبـیک یا حسین زهرا…
پیدا کردم!
عکس اولی قبلا تو این متن بود.
http://www.ghadiany.ir/?p=11132
عکس دومی هم اینجا
http://www.ghadiany.ir/?p=9302
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
عصبانی شدم! هر چی کامنت مینویسم، پاکش میکنم. یعنی هیچ کدومشون در حد لذتی که از این متن بردم نیست!
دست بر قضا آنکه فرق مولی را شکافت، در ۲ قدمی اش … ایستاده بود دیروز! بامبوی بیظرفیت!! شاخ و برگشو میبریم اگه نگاه چپ کنه!
یا علی
واقعا قلم بی نظیری دارید. پاینده باشید.
………………………
کیف کردم از مثالت. عشق کردم. ما مثل کاکتوس در بیابان هم آب پیدا می کنیم ولی فتنه مثل گل کاغذی است.
خیلی استعاره داشت، من که خیلی جاهاش منظور آقا حسین رو نفهمیدم، اما خواهش میکنم که در هیچ نوشتتون آرزوی جنگ از هر طرفی را طلب نکنید. بگذارید در همین کشته هامون تو سیل و زلزله و تصادفات رانندگی محدود بشیم.
چه هنرمندانه!!
خوندنی و جالب بود.
خدا قوت.
بی ربط:
من و تو گناه می کنیم. در امر دین کوتاهی می نماییم.
اما خداوند برای اشکی که در راه حسین می ریزیم فیض عظیمی به ما می دهد.
می دانی یعنی چه؟
یعنی حسین دلیل اصلی رحمت پروردگار است.
شاید بگویی خداوند فرموده: محمد رحمتی است برای عالمیان…
آری…
اما مگر نه اینکه رب جهانیان حسین را پاره ای از پیامبر قرار داد و پیامبر نیز فرمود: «حسین منی و انا من حسین»؟
من دیگه روز شمار محرم رو نمیبینم…
سلام
مشکل از کم کاری ما هست که با جدیت به دور سر دستورات حضرت ماه نمیگردیم تا علم اسلامی تولید کنیم و سر بلند کنیم و بفرمایی، قدم رنجه ای… به حضرت آفتاب هدیه کنیم.
غیر از شما که در نگارش تلاش زیادی می کنید بسیاری از ماها فقط به دنبال نوشته های شما سر می جنبانیم و دهانمان را باز می کنیم و احسنتی می پرانیم و…
می ترسم آخر کار برای شما و آقای ماه و حضرت شمس بدنامی بیاوریم.
کاش همه اش شور بی شعور نباشد در ما…
خدا قوت
قلمتون رو دوست دارم حتی وقتی یه جاهایی رو متوجه نمی شم…
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/16028
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائى که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاکنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى کرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى که در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بیندیشید و با تصمیمى شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى کنونى نجات دهید. بىشک مردم منطقه و همهى آزاداندیشان گیتى از این اقدام استقبال خواهند کرد.
این قسمت از پندهای حضرت آقا “روحی فداه “را با پندهای حضرت امام “ره” برای شوروی سابق به گورباچف مقایسه کنید.
احسنت داداش حسین، عالی بود.
این همه کارتون درسته چرا نمیزنید این صهیونیست های ملعون را نمیترکونید؟ بابا خسته شدیم. سی ساله شما میخواین اینا رو نابود کنید… بعد از اینکه در عرض ۳-۴ ساعت اینارو نابود کردید، میشه بیزحمت مشکل آبگرفتگی کوچه ما رو هم حل کنید؟ بخدا اونم ۲-۳ ساعت بیشتر کار نداره!!!!!!!!!!!
آها تا یادم نرفته ریزگرد هم اگه ممکنه حل کنید…
اینجا شاید دیگر بویی از شهادت نیست، ادوکلن های خارجی آنقدر زیاد شده است که دیگر وقتی به نماز میایستی بوی خوش گلاب نمی آید.
شهادت را سر کوچه میتوانی ببینی، دیگر اینجا کسی عقیده اش شهادت نیست.
همت را اتوبان کردند و نواب نیز هم…
از تهران جمهوری اش مانده که اسلامی در آن نیست!
ممکنه در مواردی با شما اختلاف نظر داشته باشم اما در نابودی حکومت ایدلوگ و بنیادگرای صهیونیستی با شما هم عقیده ام…امیدوارم شر تندروها از سر دنیا کم بشه
یاحق
خداقوت
احسنت آقای قدیانی؛
نوشته تان آنقدر عمیق و جذاب بود که به شدت مرا به فکر برد.
این ۲ جمله بدجوری با دلم بازی کرد.
“اصولا نور آفتاب ولایت، وقتی مستقیم می تابد، پژمرده می کند اندام نظام سلطه را.”
“قدس، درخت سیب است. نور مستقیم آفتاب می خواهد این روزها. ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
(اللهم اعطنی شهادت فی سبیلک)
پس منم یه آمار بدم محض اطلاع دوستان
فردا شهادت حضرت همزه سیدالشهدا هست.
التماس دعا
“ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
این جملتون دلمو تکون داد.
آخ گفتید. یعنی میشه در باغ شهادت برای ما نیز باز باشه.
راستی آقا سیداحمد! از گوش زد کردن ایامی مثل ماه مبارک و ماه محرم از شما ممنوم این یاد آوریتون یه جورایی باعث تلنگر میشه. یه جورایی انگار به آدم برق وصل می کنن ناخود آگاه چند لحظه ای رو کامنتتون مکث می کنم.
اگه اجازه بدبد یه یاد آوری هم من بکنم.
۲۸ روز مانده به میلاد آقا امام رضا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
تا حرف آب را برساند به گوش خاک
در عین وصل رخصت هجران گرفته است
هم تا بهار را به جهان منتشر کنند
دریا ز باد و باران پیمان گرفته است
تجدید این بهار به باران رحمت است
باران، که خو ز حضرت رحمان گرفته است
ای تشنگان شهر فراموش! خواب نیست
آری، حقیقت است که باران گرفته است
بر جاده های یخزده این رد گام کیست؟
این بیرق از کجاست که جولان گرفته است؟
بوی مدینه می وزد، این شور از کجاست؟
آیا رضاست راه خراسان گرفته است؟
بر کشتی نجات بگوییدمان که کیست
این ناخدا که دست به سکان گرفته است؟
ری کربلاست یا تو حسینی که هجرتت
بغداد را چو شام، گریبان گرفته است؟
ری خاک مرده بود، بگو کیستی مگر؟
کآینک به ضرب گام شما جان گرفته است
ایران به دست تیغ مسلمان نشد که حق
این خاک را به قوت برهان گرفته است
برهان تویی که آینه واری امام را
نه نایبی که حکم ز سلطان گرفته است
پیغام غیبت است که انشاد می کنی
در نوبت حضور که پایان گرفته است
غیبت حضور عالم غیب است، وز نهان
خورشید سایه بر سر انسان گرفته است
ری پایتخت عشق علی ع شد، چنانکه قم
عشقی که بال بر سر ایران گرفته است
تهران چه بود و چیست؟ دهی در تیول ری
این آبرو ز توست که تهران گرفته است
بویی اگر ز نام خدا دارد این دیار
بیشک ز باغفیض تو سامان گرفته است
یا سیدالکریم! نگاه عنایتی
تهران تو را دو دست به دامان گرفته است
از تشنگان شهر فراموش یاد کن
تا بشنویم باز که باران گرفته است
می گویم،
همه را می گویم!
با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ…
.
.
بهتر بگویم؛ که خانه ها حیاط داشت…
اهل موضوع خوب می دانند چه دارم می گویم…
گلهای آپارتمانی لیاقت همنشینی با خورشید ندارند…
.
حال، وقت آن است که سـوزنی هم به خودمان بزنیم…
ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم…
دنبال خانه هایی که حیاط داشت…
.
.
… می خواهی ربطش بدهم به سیاست؟!
..
.
قدس را از قفس،
بیرون خواهد کشید مداد رنگی های آرمیتا،
با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ…
در اینجا مایلم پندى خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائى که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: این رژیم تاکنون براى شما دردسرهاى بیشمار داشته است؛ چهرهى شما را در میان ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهاى غاصب معرفى کرده است؛ هزینههاى مادى و معنوى که در طول سالهاى متمادى از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینههاى شما سنگینتر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بیندیشید و با تصمیمى شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى کنونى نجات دهید. بىشک مردم منطقه و همهى آزاداندیشان گیتى از این اقدام استقبال خواهند کرد.
«بیانات امام خامنه ای در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران ۰۹/۰۶/۱۳۹۱»
دوستان محترم؛
تا دقایقی دیگر “قطعه ۲۶” به روز می شود… “در حد اجلاس”
“حمزه” درسته نه “همزه”
روحیه خود انتقادی رو حال کردید؟ بالاخره هوای اینجا بی تاثیر نیست.
ایام شهادت شهدای منطقه شمالغرب، گردان صابرین سال ۹۰ تسلیت.
روحشان شاد.
صلوات
واقعا دیدار نماینده ی کره شمالی و رهبر ایران برام جای تعجب داره. یعنی دشمنی با آمریکا باید این طور چشمای ما رو کور کنه که نبینیم طرف مقابلمون کیه؟
هیچ می دونید کره شمالی با چه وضعیت اسف باری اداره می شه و مردمش با چه بدبختی دارن زندگی می کنن؟
چون دشمنشون مشترک با ماست دوست ما به حساب میاد؟
ببینم دیکتاتور فقط به مبارک و بن علی و آل خلیفه و خلاصه دست نشونده های آمریکا میگن؟ پس به خاندان ملعون کیم ایل سونگ چی میگن؟ رهرو ولایت؟
فکر کنم بخش نه شرقی شعار معروف به زودی حذف بشه و رابطه ی ما با کمونیستها عمیق تر. (به خاطر دشمن مشترک)
۸۴ روز مانده تا عاشورا
لبـیک یا حسین زهرا…
بی ربط:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/150640/رسانه-ای-به-نام-آرمیتا
در مکتب امام
اعجوبه ای است این انسان!
انسان یک موجود عجیبی است، در جمیع طبقات موجودات و مخلوقات باریتعالی، هیچ موجودی مثل انسان نیست.
اعجوبه ای است که از او یک موجود الهی ملکوتی ساخته می شود
و یک موجود جهنمی شیطانی هم ساخته می شود.
موجودات دیگر اینطور نیستند… این از مختصات انسان است.
صحیفه نور ـ ج ۱۳ ـ ص ۱۳۰
نوبت ! (گفت و شنود)
گفت: روزنامه آمریکایی «یو.اس.ای.تودی» نوشته است، انقلاب های منطقه خواب را از چشم پادشاه و شاهزادگان آل سعود ربوده است.
گفتم: خب! معلومه که به همین زودی زود باید به دیکتاتوری و غارتگری و عیش و نوش چندین و چند ساله خاتمه بدهند و حاکمیت را به دست مردم حجاز بسپارند.
گفت: دربار آل سعود امیدوار بود با حذف دولت سوریه از محور مقاومت مانع از ادامه انقلاب های منطقه شود ولی امروزه در این جبهه نیز احساس شکست می کند.
گفتم: یارو می گفت؛ هر وقت یکی از جوان های فامیل خونه می خرید، و ولیمه می داد، عموی پیرم به من سرکوفت می زد و می گفت؛ همیشه فکر می کنم که نفر بعدی تو باشی، ولی الان مدتیه که دیگه سرکوفت نمی زنه! دوستش پرسید چرا؟ و یارو گفت؛ آخه در مجلس ختم خاله ام بهش گفتم؛ نکنه نفر بعدی تو باشی؟!
هوالحق.
سلام عجب قلمی دارید. ماشاءالله.
اینه که بزرگان میگن اگه به در و دیوار نگاه کنی هدایت برات وجود داره؛ فقط سنسورات باید قوی باشه تا اونا رو بگیری. میگم با این تشبیه زیبا من میشم همون گل آپارتمانی که غیر مستقیم نور ولایت را هم بگیریم غنیمتیه.
یا علی
الله جل جلاله نگهدارتان. پاینده باد قلمتان.
بامبو، گامبو، لندن!!!
بدون شرح.
این یکی از بهترین نوشته های داداش حسین بود!
تاریخ داشت، جغرافی داشت، روان شناسی و شخصیت شناسی که موج می زد، سیاست داشت، طبیعت داشت، ادبیات و استعاره و مجاز داشت و …
تنها چیزی که نداشت آمدن خورشید بود حتی اگر در جوارش پژمرده شویم…
پژوهشگر انقلاب
فیلم منتشر نشده ای از شهید محمود کاوه در عملیات والفجر ۹
http://jomhourieslami.blogfa.com/post/662
یه کلیپ زیبا از شبکه نصر در خصوص صحبتهای شهید سید مرتضی آوینی درباره حزب الله
پیشنهاد میکنم حتما ببینید:
http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=6859
………………
بی ربط:
ای فدایی حسین!
شفای دل های ما، تربت یار است و چه احترام زیبایی به گاهواره ی حسین عطا شد که شفای دل فطرس پناه بردن به گاهواره ی او بود.
دوربین مخفی ! (گفت و شنود)
گفت: بخش فارسی شبکه تلویزیونی بی بی سی در اوج برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران یک گزارش مفصل از حراج لباس زیر ملکه ویکتوریا پخش کرد!
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: با آب و تاب و پخش تصویر از مراسم حراج توضیح می داد که؛ بعله… یک زیرشلواری متعلق به شوهر ملکه به فروش رسید!… این زیرشلواری خیلی بزرگ بود!… جنسش از ابریشم خالص بود!… دو جفت جوراب ملکه هم به فروش رفت! و…
گفتم: بی بی سی که قبل از شروع اجلاس قول داده بود مراسم اجلاس را به طور مستقیم و کامل پخش کند!
گفت: آره، اما وقتی متوجه شد که اجلاس تهران بدجوری توی کاسه آمریکا و اسرائیل و انگلیس گذاشته به زیرشلواری شوهر ملکه ویکتوریا متوسل شد!
گفتم: یارو می گفت، همسرم قول داده بود برای شام غذای دلخواه منو درست کنه. شب که رفتم خونه پرسیدم غذا کو؟ گفت؛ روی گازه. اما وقتی رفتم آشپزخونه دیدم هیچی روی گاز نیست. پرسیدم؛ پس غذا کو؟ و همسرم گفت؛ شما در مقابل دوربین مخفی هستید! خودت برو یه نیمرو درست کن و بزن تو رگ!
۸۳ روز مانده تا عاشورا
لبـیک یا حسین زهرا…
کاش همه ی آدما حرف دل و زبونشون یکی بود!!!!!!!
در مکتب امام
تزکیه برای دولتمردان بیشتر لازم است تا مردم عادی
کسانی که می خواهند زمامداری کنند، اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند باید:
تزکیه کنند خودشان را.
تزکیه برای دولتمردان
برای سلاطین
برای رؤسای جمهور
برای دولت ها
و برای سردمداران بیشتر لازم است تا مردم عادی.
صحیفه امام – ج ۱۴ – ص ۳۹۱ و ۳۹۲
……………………
این لینک جالب بود برام!
http://rajanews.com/detail.asp?id=136651
سلام چرا بلاگفا نمیزاره شما رو لینک کنم؟
ناشی از بی لیاقتی بلاگفاست!
بی ربط:
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up8/34761916943651181049.jpg
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRBUniW-GKyYVtmxjiR7XiQRwORL7Oq-ovAA-jyGTxlNMEl87O0&t=1
http://basij-gorgan.persiangig.com/image/63.jpg
پی نوشت آقا شیرین تر از خبر آزادی از اسارت بود;
http://www.aviny.com/Article/mosahebe/91/06/shirini-pey-neveshte-agha.aspx
سلام. به من شخصه خیلی اثر کرد اما چرا فقط در یک موضوع نگارش می کنید؟ چرا برای ظهور نمی نویسید؟
جناب عباس؛
گشتی در آرشیو قطعه ۲۶ بزنید، مطالب بسیار متنوع و داغ است!
ضمنا؛ این متن ها را بخوانید بد نیست!
http://www.ghadiany.ir/?p=7361
http://www.ghadiany.ir/?p=15135
http://www.ghadiany.ir/?p=6052
http://www.ghadiany.ir/?p=15135
http://www.ghadiany.ir/?p=12816
“عصر امروز، عصر ایمان است. حج گزار اصلی از دل تاریخ می آید. از دل همه زمین ها و همه زمان ها. دیر و زود. دور و نزدیک. ماه که چنین سیلی می زند، ببین آفتاب چه خواهد کرد با چشم بدکیشان.”
زیباست، از آن متن های “حسین قدیانی” ای است، از آنها که بدون نام هم امضای خودتان را دارد.
خدا قوت اخوی!
حالا این “متن کامنت”ها رو حتما می نویسی، یا مثل موارد قبلی سر کاریه؟ یعنی به طرز فجیعی بدقول هستی آقای مدیر! می خوای همین حالا سی و هفت مورد از بدقولیاتو ردیف کنم برات؟
مگه پارسال نگفتی میخوای یه متن طنز درباره خودت و بچه ها و قطعه بنویسی؟ الان یه سال گذشت، چرا ننوشتی پس؟
فعلا از اون سی و هفت مورد فقط همین یکی یادم مونده.
لینک اولین مطلب اینجا رو هم بذارید.
منظورتان از “اولین مطلب اینجا”، اولین پست قطعه ۲۶ است؟
اگر منظورتان اولین پست است، بفرمایید!
http://www.ghadiany.ir/?p=172
قوطی (گفت و شنود)
گفت: سخنگوی دبیرکل سازمان ملل در مصاحبه با بی بی سی، نقل قول دکتر ولایتی از بان کی مون را که در ملاقات با رهبر معظم انقلاب گفته بود تکذیب کرد.
گفتم: کدام نقل قول را؟!
گفت: بان کی مون خطاب به رهبر معظم انقلاب گفته بود «شما نه فقط به عنوان رهبر مذهبی ایران بلکه به عنوان رهبر مسلمانان جهان می توانید در حل بحران ها نقش موثری داشته باشید».
گفتم: ولی دفتر دکتر ولایتی متن کامل اظهارات بان کی مون و سند صوتی و تصویری آن را در اختیار دارد.
گفت: پس سخنگوی بان کی مون چه چیزی را تکذیب می کند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو افتاده بود تو جوی آب، برای این که خیلی ضایع نشه تا در خونه شون صدای قوطی درمیاره!
………………………………
یاعلی…
سیداحمدجان ممنون.
در مکتب امام
عید واقعی وقتی است که…
عید واقعی آن وقتی است که: انسان رضای خدا را به دست بیاورد و درون خود را اصلاح کند.
صحیفه نور، ج۲۰، ص۵۳
جناب آقای قدیانی!
عرض سلام و ارادت.
بی انصافی است اگر تشکر نکنیم بابت کارهای متفاوتتان. چند متن در ارتباط با اجلاس نگاشتید، هر کدام ویژگی های خاص خود را داشت و انصافا تحسین برانگیز بود.
خداوند شما و ذهن و قلمتان را برای انقلاب تا ظهور حضرت حجت حفظ بفرماید.
دعای حضرت ولی عصر گره گشای روزگارتان باشد.
بله منظورم همین بود، ممنون.
خیلی خیلی عالی بود!
ممنونیم از قلم گرم و جوشان و در عین حال روانتان!
این هم جزء یکی از بهترین نوشته هاتون بود که خیلی هنرمندانه و همراه با ظرافتی خاص سر و ته نوشته رو زیبا بهم پیوند داد و نکته ها در دل خود جای.
بسم الله
سلام؛
باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم
شده غرق تب و اشک پر از گریه نم نم
رسیده است دوباره همه جا عطر محرم
بساط غم و اندوه شده باز فراهم
بیائید همه سینه زنان گریه کنان نوحه بخوانید
همه شور بگیرید همه اشک بریزید
بخوانید از آن عشق مجسم
از آن روح مکرم که غرق غم و اندوه شده غصه عالم
چه شوری است چه حالی است چه احساس زلالی است
بیائید که از سفره ارباب از این سفره پر برکت و پر خیر همه رزق بگیریم
که دست همه خالی است
و این اشک شبیه پر و بالی است که تا یک دل و یک رنگ همه بال بگیرید
و بمیریم چرا که به خدا حضرت ارباب تجلی صفات است
و هم جلوه ذات است
در اوج درجات است
شفیع ارصات است
قتیل العبرات است
اسیر الکربات است و کشتی نجات است و اشک غم او آب حیات است
و لب تشنه لبهاش در آن ظهر عطش نوش لب خشک فرات است
و اما خود ارباب گواه است
دلم منتظر برگ برات است
که دلتنگ غبار حرمین و عطبات است
همان جا که شب جمعه پر از عطر دل انگیز بهشت است
همان مرقد حضرت که فرش حرمش بال فرشته است
عجب کرب و بلائی
___________________________
http://quran-net.mihanblog.com/post/322
___________________________
نمیشه به جای خامنه ای گفتن ادب داشته باشید و حداقل آقا اولش اضافه کنید.
سلام؛
خدا حفظتون کنه مطالب خوبی دارید هر چند وبلاگم نوپاست وبه وبلاگ شما نمی رسه ولی اگه افتخار بدین خوشحال میشم.
با عرض سلام و تبریک به مناسبت این روزهای فرخنده
به به، این روزهای عزیز رو به همه دوستان تبریک عرض می کنم.
ان شالله خدا مبارک کنه.
به همه مومنین مومنات مسلمین مسلمات و الاحیاء و الاموات
به مردم شریف ایران، مردم شریف جهان اسلام، مردم شریف خارج*
علما صلحا فضلا
نه خیر تولد من نیست، اون که این همه تبریک نداره
می بینم که بعضیها متوجه شدن، بلندتر بگید همه بشنون، آفرین، تشویق:
طیب طیب الله احسنت باریک الله!
بله، در هفته شریف و فرخنده بانکداری اسلامی هستیم.
من این هفته رو به رییس قوه قضاییه، به آقای خاوری و دوستان، و به اون سه هزار میلیارد و همه ذی نفعان تبریک عرض می کنم.
خدا این بانکداری اسلامی رو برای ما حفظ کنه و ما رو از برکاتش بهره مند کنه.
به همین مناسبت این شعر رو تقدیم می کنم به بانکداری اسلامی:
لطفا با صدای آقای اصفهانی خوانده شود
چه در دل من؟ چه در سر تو؟
من از تو رسیدم به باور تو
تو بودی و من
به گریه نشستم برابر تو
به خاطر تو
به گریه نشستم
بگو چه خاکی بر سرم کنم
و من البانک توفیق
*چرا مردم شریف خارج؟ معلومه! پولا کجا رفت؟
ستاره خرازی؛
قشنگ بود!
پس از مصاحبه رییس جمهور دلم برا محمود سوخت.
آقا سید!
امشب مطلب جدیدی هست؟
دل آرام؛
چند ساعت صبر کنید، وبلاگ به روز می شود…
ستاره خرازی
فوق العاده بود. الحق که ایران عزیز پر از ستاره های گمنام حضرت ماه است.
تب (گفت و شنود)
گفت: ۱۶ نهاد و مرکز اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در یک گزارش ۸۲ صفحه ای اعلام کرده اند که «اسرائیل بزرگترین خطر برای منافع ملی آمریکاست».
گفتم: خل و چل ها، تازه متوجه شده اند؟!
گفت: رئیس کمیته «وینوگراد» هم با اشاره به اقتدار ایران خطاب به نتانیاهو گفته است؛ دهانت را ببند و اینهمه درباره حمله به ایران وراجی نکن! مگر نمی بینی که آمریکا هم دارد خودش را کنار می کشد؟
گفتم: وزیر امور استراتژیک اسرائیل هم گفته بود؛ احساس می کنم دنیا دارد خودش را برای خاورمیانه بدون اسرائیل آماده می کند.
گفت: آمریکایی ها به خاطر بحران بی سابقه اقتصادی، شکست های پی درپی و سخت در ده سال اخیر، جنبش وال استریت، انقلاب های اسلامی منطقه و… توان حفظ خودشان را هم ندارند و می خواهند از شرّ اسرائیل خلاص شوند.
گفتم: یارو از شریکش پرسید؛ یادته گفته بودی من حاضرم برای تو بمیرم که می دونم برام تب می کنی؟ شریکش گفت؛ آره! یادمه، چطور مگه؟! و یارو گفت؛ از تو چه پنهون که من درجه گذاشتم دیدم خیلی تب دارم!
تبریک می گم مدالهای رنگارنگ ایرانیان عزیز در مسابقات پاراالمپیک را، بالاخص مدال طلای بانوی کماندارمون.
………………………………………
کربلایی باش، چنان تشنه که دنیا را جز دود نبینی.
و یک لینک مرتبط و زیبا:
http://lover-allah.persianblog.ir/tag/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
۸۱ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا…
شکر خدا که در پناه حسینم
عالم از این خوب تر پناه ندارد…
اما دوستان محترم؛
متن بعدی “قطعه ۲۶” به امر ظهور، نزدیکی آن، مبارزه با خرافه گرایی و… اختصاص دارد.
…………………
سلام بر دوستان! و ایضا داداش حسین!
به نظرم متن یکمی طولانی بود، و حوصله بعضی ها را سر می برد.(البته ما که عادت داریم)
چه کاری بی ربط نوشتن و بعدش ربط دادن به هم؟ هر چند اینم خودش هنری است.
اولشم زیاد طولش دادی که به نظر من لازم نبود.
http://fajrenoor.blogfa.com/post-62.aspx
در مکتب امام
اصلاح را از خودتان شروع کنید!
تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید،
شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید.
آدمی که خودش آدم صحیحی نیست، نمی تواند دیگران را تصحیح کند، هرچه هم بگوید فایده ندارد!
صحیفه نور، ج۱۳، ص۲۱۱
چوک دیریا؛
سلام اخوی!
زیارت قبول…
راستی؛ روشی که برای لینک کردن قطعه ۲۶ استفاده کردی، جالب بود!
سلام سید!
پس متن جدید کی میرسه؟
پس از دوسال خوندن این وبلاگ، این اولین نظری بود که گذاشتم.
مشتاق مطلب جدیدم…
یاعلی
سلام. با عرض خسته نباشید بسیار استفاده کردم اما ازتون یک خواهش دارم.
در زمینه مسئولیت و راهبرد رسانه ها مخصوصا رسانه های دیداری هم اگه زحمت نیست مطلب بنویسید.
کتابی هم اگه مدنظرتون هست لطف کنید معرفی کنید.
ممنون میشم…
ما برای لاله شدن، دنبال بهانه می گردیم.”
.
قدس را از قفس، بیرون خواهد کشید مداد رنگی های آرمیتا با گل و گلدان و شاخه و برگ و دار و درخت و طناب و رخت و خاک و جارو و خاک انداز و احیانا یکی دو تا خروس و مرغ.
.
عالی بود و چقدر زیبا تموم شد، شما هم که خودتون استادِ این کارید
سلام سید جان!
ممنون سلامت باشید. جای همگی دوستان خالی بود. ان شاالله نصیب همه بشه هیاتی برن که بهشون بچسبه.
انتخاب کردن یک جمله برتر، از میان متن هاى شما، همیشه کار مشکلى بود.
ولى این بار، مشکل تر، اما، واقعا
“ما براى لاله شدن، دنبال بهانه مى گردیم” خیلى عالى بود.
و ایضاً، “عده اى بامبو بودند که گمان مى کردند درخت سیب شده اند”.