حسین قدیانی: سکوت آنقدرها هم چیز بدی نیست، اگر حرف آدمی بخواهد ناراست باشد و نادرست. عدهای همان به حرف نزنند که اگر چنین کنند، کسی بیزبان صدایشان نمیکند. میدانم وقتی روی سخن جناب ناطق نوری است، باید کمی مودبتر باشم اما چه کنم که من میرزابنویس بچههای جنگم. آقای ساکت همه فتنه ۸۸ سکوت اختیار کرده بود، اینک اما زبانشان باز شده و علیه یاران صدیق ولی امر که گاهی تکمضرابی دچار خرافه و حرف غلط و سخن غیر ضرور و کلام بیخود میشوند، شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر میدهد و به این هم بسنده نمیکند و ادامه میدهد: «در طول جنگ بعضی از بچهها که ظرفیت کمتری داشتند بر اثر دوری از خانواده، فشار جنگ و غربتی که در جبهه دچارش شده بودند به افسردگی دچار شدند و گرفتار نوعی بیماری روانی شدند. عدهای از اینها ادعا میکردند امام زمان را میبینند… اینها دچار تخیل و توهم شده بودند.» گیرم عدهای از بچهها دچار وهم شده بودند، امام عزیز ما دچار چه شده بود که میگفت… قشنگ میگفت و توی دهان بعضیها میزد: «شهید نظر میکند به وجهالله»؟! از همه آنچه در شلمچه، فکه، بازیدراز، غرب و جنوب گذشت، وقتی آقای ساکت بنا به تعریف میکند، اینگونه تعریف میکند! این است اندازه بصیرت ایشان! همان بیماران روانی که مدعی دیدار امام زمان بودند اگر نبودند، اگر بسیجیان مظلوم جنوبشهر نبودند، هم الان آقازادهها به جای معاملات اقتصادی باید به عنوان کالایی ارزانتر از یک سطل ماست، توسط دشمن خرید و فروش میشدند. من هیچ کار و صنمی با رئیسجمهور ندارم اما نه در قامت یک فرزند شهید بلکه در قواره یک شهروند، سوالم از آقای ساکت این است: مگر نه این است که به شما در شبی روشنتر از روز، مسالهای بزرگ بسته است، پس چرا شکایت نمیکنید؟! گیرتان کجاست آقای ساکت؟! فرزندانتان به کنار، خودتان در این مملکت چه کار میکنید؟! و چه کردهاید با خودتان که حرف زدنتان بیشتر از سکوتتان گوشخراش شده است؟! اینها بخشی از جملات شماست: «اگر رودربایستی و جناحبندیها را کنار بگذاریم… چپ و راست هر ۲ از نظر من محکومند. هر ۲ گروه را بنده به یک معنی در امر حکومت قبول ندارم. یک روز میگفتیم راست و چپ، حالا میگوییم اصولگرا و اصلاحطلب.» آقای ساکت! لطفا شمای سوپرراست دیروز، دیگر نفرمایید! چطور بهار ۷۶ که مراجع، بزرگان، روحانیت، حوزه و… در تایید نام شما یک به یک، تیتر یک روزنامههای جناح راست میشدند، چپ و راست، «داستان راستان» بود اما حالا هر ۲ محکوم شدهاند؟! پس بگذارید با عرض معذرت لیکن صادقانه اعترافی بکنم؛ ما صبح دوم خرداد بینیمان را گرفتیم، محکم گرفتیم و به شما رای دادیم! هنوز هم بوی گند اشرافیت، حالمان را به هم میزند! ما بچههای اسلام پابرهنههای امامیم. امام ما از کاخنشینها بیزار بود! آقای ساکت! شما امروز در کوران جنگ سخت نظام حق و نظام سلطه در چنین منظومه عظمایی که یک طرف خامنهای است و سیدحسن نصرالله و طرف دیگر آلها و ایلها، تمام قیل و قالتان خلاصه در مبارزه با خرافهگرایی شده است! اما در همین ادعا، همین سطح سخیف از بصیرت هم صادق نیستید، چرا که اگر بودید، باید میفهمیدید بزرگترین خرافه در این مرز و بوم، هنوز هم این است که عدهای دیروز به شما میگفتند «مالک اشتر علی» و شما نه فقط علیه این خرافه قیام نکردید بلکه خوشتان هم آمد! و برای «مالک اشتر علی، به شهر ما خوشآمدی»، دست تکان میدادید! شما کجا و مالک کجا؟! حتی میخواهم بگویم آقازادههای شما کجا و بنمالک کجا؟! چطور دیروز که ما خواب میدیدیم باید به حکم بزرگان، شما را انتخاب کنیم، خرافه چیز بدی نبود اما امروز چیز بدی شده؟! آقای ساکت! شما همچنان پز میدهید: «آن روزها توی خیابان ولیعصر عدهای بدحجاب و با آرایش بیرون میآمدند. یک عده هم میخواستند با این افراد برخورد کنند، در حالی که مسؤولیت برخورد با آن اشخاص بر عهدهشان نبود… من بدون آنکه از امام خرج کنم، با آنها برخورد کردم.» معالاسف از جمله آن ترمزبریدهها یکی هم اکبر گنجی است که امام زمان را خرافه میداند اما شما و سکوتتان در فتنه ۸۸ را بشدت قبول دارد! ایضا حرف زدن امروزتان را! آقای ساکت! خرج کاخنشینان مدتهاست از امام جماران جدا شده است! شما جوری علیه خرافه حرف نزنید که ما خوابهایی که از خودتان روی منبرتان شنیدهایم، از سر اضطرار یادمان بیاید! آقای ساکت! در آخرین منبرتان تعریف کردهاید: «به حیدرآباد که رفتیم، استاندار آنجا سخنرانی کرد. او هم شخصیت والای امیرالمومنین را به طور عجیب و جالبی ترسیم کرد. من از او پرسیدم: شما که هندو هستید به چه مناسبت بر شخصیت امیرالمومنین اینطور تکیه میکنید؟! گفت: من از بادیگاردهای مهاتما گاندی بودم. استاد و الگوی همه ما مهاتما گاندی به ما آموخته بود که در زندگی ۲ شخصیت را الگوی خودمان قرار دهیم؛ یکی علی(ع) و یکی هم حسین(ع). این خیلی جالب بود برای من و واقعا مرا منقلب کرد. همین الان هم که دارم میگویم مرا به هم میریزد.» اولا چرا خرافهگرایی؟! از کجا معلوم استاندار وقت حیدرآباد واقعا بادیگارد گاندی بوده باشد؟! و آیا رواست یک آدم ضدخرافه، استناد به حرف هندوهایی کند که خود آخر خرافاتند؟! تازه، منقلب هم بشود؟! ثانیا اگر شما حق دارید متاثر از یک حرف با واسطه توسط گاندی به هم بریزید، پس بچه بسیجیهای خانقاه بازیدراز که امام زمان(عج) را دیدند و به وجهالله نظر کردند، اگر به هم ریختند و منقلب شدند، «بیمار روانی» نیستند! بیمار روانی کسی دیگر است! بیمار روانی آن کسی است که به جای چهره امام زمانی، منور و مطهر حاجقاسم سلیمانیها، علی فضلیها، برادران دستوارهها، شهدا، جانبازان، بسیجیها، حاجبخشی، از حرف نیمبند گاندی منقلب میشود! گاندی خودش آخر خرافه بود! آقای ساکت! بچه بسیجیهای ۸ سال دفاع مقدس که جای خود دارند، بچه بسیجیهای ۸ ماه دفاع مقدس نیز دست خدا و دست امام زمان و دست کفالعباسی امام خامنهای را به کوری چشم روانیها، بارها و بارها دیدهاند. در فتنه ۸۸ امثال شما فکر کردید اگر از ولی فقیه دفاع نکنید، علی تنها میماند اما شهید حسین غلام کبیری اهل کوفه نبود. گیرم شما «عمار» نیستید، که نیستید؛ مگر «آرمیتا» مرده است؟! مگر «علیرضا» مرده است؟! و مگر مردهایم ما که جبران نکنیم سکوت شما را و حرافیتان را؟! آقای ساکت! محکومتر از چپ و راست، نیک اگر بنگری خواص بیبصیرتند. خواص بیخاصیت! خواص متکبر، مغرور و متوهمی که گمان میکنند اگر علی را یاری نرسانند، سیدعلی بی «۹ دی» میماند. آقای ساکت! حرفهای امروزم خرافه نیست، خرافه آن بود که شما را مالک اشتر علی میپنداشتند! خود غلط بود آنچه میپنداشتند! بالاترین خرافهگرایی، ولایتمداری است به سبک و سیاق شما. داغ برای ما، باغ برای شما اما خرمشهر را حتی امام زمان هم آزاد نکرد! من روی ویلچر، جانباز ۷۰ درصدی میشناسم که در «الی بیتالمقدس»، خدا را از نزدیک دید، حجت بنالحسن را هم، بچههای گروهان مقداد را هم. فتنه هم مثل جبهه بود؛ امام زمان را میشد دید! فتنه اما سختتر از جبهه بود؛ در فتنه، آقازادهها خرافه نبودند. بودند! به جبهه دشمن پیوسته بودند! «م. ه» و «ف. ه» در مقام قیاس با آقازاده شما، فقط کمی سادهترند! آقای ساکت! آری! با شما هستم حجتالاسلام ناطق نوری! من هم جای شما بودم از احمدینژاد شکایت نمیکردم! دنبال دردسر نمیگشتم! راحت زندگیام را میکردم و ۳ سال بعد از فتنه علیه فلان حرف خرافه بهمان عمار و در مصاحبه ژست میگرفتم: «اتفاقا اینجا باید گفت مرگ بر ضد ولایت فقیه.» نه آقای ساکت! جای شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» آنجا بود که شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر داده شد و شما خواب بودید! جناب ناطق نوری! من با جمهوری اسلامی هم کاری ندارم اما هر وقت شهدا یا بسیجیها یا بچههای جنگ را «بیمار روانی» خطاب کنید، تمام آبرویتان را قلقلک میدهم! و مینویسم: آقازادهها به درک… خودتان در این مملکت چه کار میکنید؟! و چه کار دارید میکنید که شکایت از احمدینژاد برایتان اصلا صرف نمیکند؟! راستی جناب ناطق نوری! شما میدانی مناظره از کدام ماست برای خود کره گرفت؟! اگر میخواهید مرا اصلاح کنید از مناظره شکایت کنید!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
آقای ساکت! این دفعه آخرتان باشد که امام زمان دیدههای کانال کمیل را بیمار روانی خطاب میکنید! بچههایی که من میشناسم، پهلوشکستههایی که من میشناسم، سربند «یازهرا»هایی که من میشناسم، خود «بی بی» میآمد جمع و جورشان میکرد. برایشان مادری میکرد. خمینی بیخود بر دست و بازوی کسی بوسه نمیزد! آقای ساکت! ما البته از شما توقع نداریم این چیزها را بفهمید! شمایی که در هنگامه دوئل ژنرال پترائوس و حاج قاسم، دنبال قاتل بروسلی در کرج میگردید! آقای ساکت! از جمله «چپ و راست، هر دو محکومند» جمله قشنگتری هم هست؛ «بازنده و برنده دوم خرداد، سر و ته یک کرباسند». وطن امروز/ ۲۳ مرداد ۱۳۹۱
۲ متن آخر صفحه «۰۶ : ۲۰» وبلاگ «قطعه ۲۶»
سلام بر حسین*
قلمت طلا
عالی بود دلاور
بوی جبهه میاد!
“صاحب لبنیات شتر” را خوب آمدی!
می نویسم؛ آقازاده های تان به درک… خودتان در این مملکت چه کار می کنید؟!
.
مگر مرده ایم ما که جبران نکنیم سکوت شما را، و حرافی تان را؟!
.
اگر می خواهید مرا اصلاح کنید، از مناظره شکایت کنید!
.
«اتفاقا اینجا باید گفت مرگ بر ضد ولایت فقیه».
.
و البته جمله قشنگ تری هم هست؛
.
گیرتان کجاست آقای ساکت؟!
.
«خرافه گرایی»؟!!
.
؟!!…
رحمت به اون شیری که خوردی داداش حسین.
عیار غرور و خودخواهی این جناب ساکت رو من به مراتب اگه بیش از هاشمی ندونم، کمتر نمی دونم. این بیچاره ها هنوز در باد اوایل انقلاب خوابیده اند و فکر می کنند چون از دور دستی بر آتش انقلاب داشتند می توانند هر اظهار نظر سخیفی که برازنده ی خو و خاندانشان است بکنند. الحق که نوازشی بود این لقمه ی آلوده. این متن رو باید چهار پنج بار بخونم تا به عمق مطلب بیشتر پی ببرم.
ما صبح دوم خرداد جلوى بینى مان، را گرفتیم… و به شما راى دادیم!
چقدر گویا و زیبا، و در عین حال، یادآور یک غم غریب، و یک حسرت عمیق، در ژرفاى جانمان!
بازنده و برنده ٢ خرداد، سر و ته یک کرباسند!
اما، سلام بر امام زمان دیده ها. و سلام بر آنان که بر وجه الله نظر کردند.
و درود بیکران، بر وارثان راستین خونهاى مطهرشان. پرورش یافتگان لقمه حلال.
مواد یکبار مصرف و بازیافت، وقتی تاریخ مصرفشان به سر می رسد، تغییر شکل می دهند. و این، همان وقت انتقال شان به سطل زباله است.
دیوونتم حاج حسین، حقا که گًل میگی. “فالله خیرا حافظا و هو ارحم الراحمین”. مولا علی نگهدارت.
“ارزان تر از یک سطل ماست”
آیکون نیش تا بنا گوش باز!
یاحق
خداقوت
عالی بود جدا
“بالاترین خرافه گرایی، ولایت مداری است به سبک و سیاق شما”
احسنت؛ عین حقیقت رو گفتید.
میگم این آقا با این صفاتی که شما گفتی چرا رییس دفتر بازرسی مقام رهبری است؟
سلام؛
واقعا باید گفت احسنت…
این ناطق چه گلی به سر این نظام زده؟ البته زده! آنهم به دروازه این نظام.
“فالله خیرا حافظا و هو ارحم الراحمین”
سلام به
امام زمان دیده ها
بسیجیان مظلوم جنوب شهر
امام زمان دیده های کانال کمیل.
بچه بسیجی های خانقاه بازی دراز..
سربند «یازهرا» های پهلوشکسته….
خواص بی خاصیت! خواص متکبر، مغرور و متوهم!!
ما البته از شما توقع نداریم این چیزها را بفهمید!
شما کجا و مالک کجا؟!
حرف حق بود. عالی.
عالی عالی عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالی
فقط یکی به جنگ فحش می ده. اونی که لقمه اش مشکل داشته باشه…
…
ساکت!!
با شما هستم…
بی ارتباط با این متن…
موضوع انشاء: «لقمه آلوده»…
در مقابل حرف حق باید سکوت کرد…..
۱-با خوندن این متن تشنگی و ضعف روزه برطرف شد. ان شاالله از دست امام حسین(ع)سیراب شی. خیلی وقت بود این جوری ننوشته بودی.
۲-دلت به حال خودت نمیسوزه بحثی نیس اما این “وطن امروز” توقیف میشه.
۳-هوس کردم یه متن با همین مزه از برادران بوقجانی بخونیم.
۴-با عرض معذرت، با عرض معذرت
توهم و خرافه اونه که چیز جین شارپ و جورج سورس رو بگیری بعد بگی من خط امام رو گرفتم دارم میرم.
این روزها مواظب خودتان زیاد باشید …قطعه را توقیف نکنند خیلیه.
ممنون بابت روشنگری هاتون.
یا حق
در فتنه ۸۸ امثال شما فکر کردید اگر از ولی فقیه دفاع نکنید، علی تنها می ماند، اما شهید حسین غلام کبیری اهل کوفه نبود.
بچه هایی که من می شناسم، پهلوشکسته هایی که من می شناسم، سربند «یازهرا»هایی که من می شناسم، خود «بی بی» می آمد جمع و جورشان می کرد. برای شان مادری می کرد. خمینی بی خود بر دست و بازوی کسی بوسه نمی زد!
احســـــــنت
عالیــــــــــــ بود
اللهم عجل لولیک الفرج
“ما هم مثل امام فکر نمی کنیم با پول منبر قبل از انقلاب و حقوق وزارت کشور بعد از انقلاب بشود ساکن کاخ شد، کارتل اقتصادی شد، الا اینکه کاری کنیم صدایش بعدها در مناظره دربیاید!”
“من هیچ کار و صنمی با رئیس جمهور ندارم، اما نه در قامت یک فرزند شهید، بلکه در قواره یک شهروند، سئوالم از آقای ساکت این است: از رو شدن کدام مال و منال و ناله و کاله می ترسید که از محمود احمدی نژاد شکایت نمی کنید؟!”
“چرا شکایت نمی کنید؟! گیرتان کجاست آقای ساکت؟!”
“آقای ساکت! آری، با شما هستم حجت الاسلام ناطق نوری! من هم جای شما بودم از احمدی نژاد شکایت نمی کردم! دنبال درد سر نمی گشتم!”
عالی بود… عالی!
احسنت داداش حسین با شهامت و بی نظیر بسیجی ها… احسنت…
“آقای ساکت! جای شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، آنجا بود که شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر داده شد و شما خواب بودید!”
هر جمله این متن تکبیر دارد… تکبیر!
«در طول جنگ بعضی از بچه ها که ظرفیت کمتری داشتند بر اثر دوری از خانواده، فشار جنگ و غربتی که در جبهه دچارش شده بودند به افسردگی دچار شدند و گرفتار نوعی بیماری روانی شدند. عده ای از اینها ادعا می کردند امام زمان را می بینند… اینها دچار تخیل و توهم شده بودند»
حقیقتا آدم متعجب و متاسف می شود از اندازه و طول و عرض و عمق و ارتفاع و سطح درک و فهم و بینش و عقل بعضی ها، یعنی هیچ جوره نمی فهمم که آخه یعنی چی این حرف؟!
واقعا همان بهتر که عده ای ساکت باشند به جای ناطق بودن. بی ارتباط با این متن، موضوع انشای خوبی را مطرح کردید. ممنون.
«در طول جنگ بعضی از بچه ها که ظرفیت کمتری داشتند بر اثر دوری از خانواده، فشار جنگ و غربتی که در جبهه دچارش شده بودند به افسردگی دچار شدند و گرفتار نوعی بیماری روانی شدند. عده ای از اینها ادعا می کردند امام زمان را می بینند… اینها دچار تخیل و توهم شده بودند».
.
.
“از همه آنچه در شلمچه و فکه و بازی دراز و غرب و جنوب گذشت، وقتی آقای ساکت بنا به تعریف می کند، اینگونه تعریف می کند! این است اندازه بصیرت ایشان! و مع الاسف عمق شعورشان!”
.
.
“سکوت آنقدرها هم چیز بدی نیست!”
“عده ای همان به حرف نزنند که اگر چنین کنند، کسی لال صدای شان نمی کند.”
سپاس بی پایان آقای قدیانی.
در برابر این متن و این حق گوییِ شجاعانه، جز تشکر و دعای خیر، چیزی برای گفتن نمی ماند.
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر ضد ولایت فقیه
توجه جهانی معطوف است به بیداری اسلامی و زوال نظام سلطه و تاثیر جمهوری اسلامی بر ملت های آزادی خواه دنیا؛
آن وقت این آقا و امثالهم از مسائلی حرف می زنند که جدا خجالت آور است!
متعجبم چقدر کج سلیقه اند کسانی که برای مراسم های شب قدر، از این شخصی که هیچ بویی از معنویت نبرده، دعوت می کنند!!!
برای هزینه هایی که با این دعوت ها از بیت المال می شود جواب خدا را چه می خواهند بدهد، نمی دانیم!
…….
ماشاالله داداش حسین
جیگرم حال اومد تو این گرما! چه داغه وطن امروز ِ فردا!
اما همهی متن یه طرف جملهی عزیز یه طرف دیگه!
خاک پای مادران شهداییم…
انگار زباله دان تاریخ هم براى پذیرفتن افراد، شرایط واحدى دارد.
آن شیخ ساده لوح هم، به فرزند ولایت مدار رزمنده، شهیدش، گفته بود: “بر اثر شرایط زندان مشکل روانى پیدا کرده”. خدا رحمت کند شهید محمد منتظرى را.
گویا، بنى صدر ملعون هم، از این غلط هاى زیادى، کرده بود. “در مورد رزمندگان”.
خیلى وقت بود که زباله مورد نظر، لیاقت وارد شدن به آن سطل متعفن، را یافته بود.
این که یه نوشته تو وبلاگ با اسم “حسین قدیانی” شروع میشه، یعنی نویسنده با شجاعت تمام -که ریشه در اعتقاد و ایمان محکمی داره- این متن رو نوشته و هیچ ترسی از عواقب احتمالی اون نداره؛ دقیقا مثل داداش میثم که آدرس سایت دوئل، در طرحهایی که مثل این متن، نقش وزنکشی حیثیتی! یه ناکس رو انجام میده، با اندازه و غلظت بیشتری کار میشه…
خدا حفظ کند افسران جنگ نرم سیدعلی را…
من ایرانگردی ناطق نوری در کسوت نماینده تهران با هلیکوپتر و تشکیلات را از دو سال قبل از دوم خرداد به اقصی نقاط کشور علاوه بر هدر دادن بیت المال، خیانت به اعتماد مردم می دانم! چرا که اگر اکثریت مطلق حاضر در سخنرانی های ایشان از نیت این سفرها اطلاع می داشتند به هیچ وجه حاضر به شرکت در آن جلسات نبودند؛ چنانچه در دوم خرداد آن را در عمل نشان دادند. خوب به خاطر دارم که من هم صبح دوم خرداد جلوی بینیم را گرفتم، بینیم را محکم گرفتم و به ایشان رای دادم!
آقای ساکت!
کدام باد برشما وزیده که راه را گم کرده اید…
سرتان را کمی رو به آسمان بچرخانید و کمی نفس بکشید…
از ما گفتن! اگر به کسی هوا نرسد، رویش سیاه می شود…
به نظر می رسد لقمه ی نحسی راه گلویتان را گرفته که صدایتان این گونه گوشخراش شده…
راستی!
قدم زدن در کوچه باغ شهادت، چشمان باز می خواهد که با آن می توان هم خدا را دید و هم امام زمان(عج) را…
ولی لقمه ی آلوده را می توان با چشمان بسته خورد و همچنین زدن حرف مفت را…!!!
آی مردک! از تو بدم می آید، خیلی هم بدم می آید، تو کثیف ترین آدم های روی زمین هستی!
دیشب پسرت را در خیابان دیدم سوار دوچرخه اش بود. گویی بر فراز ابرها پرواز می کند. روح پلیدت در او هم نفوذ کرده است.
خودت را هم دیدم، از ماشین آخرین مدلت داشتی پیاده می شدی…
امروز ظهر به مسجد رفتم تا مردم را علیه تو بشورانم و فریاد بزنم: “مرگ بر سرمایه دار بی دین”.
تا وارد شدم فریاد زدی: برای سلامتی جوانان اسلام صلوات!
به خانه آمدم و پرده از توطئه کثیف تو برداشتم.
قلم را بر گرفتم و شعری از تباه کاری و دورویی نوشتم. به کوچه آمدم تا آن را به دیوار بچسبانم، تو زودتر آمده بودی کاغذ طلایی بر دیوار چسبانده بودی: “اکنون که عازم زیارت هستی!”
یاد پارسال افتادم “اکنون که عازم اروپا هستم!”
پدرم و پدربزرگم …… همه را فریب دادی، از دسترنج آنها کاخ ساختی، خونشان را مکیدی. همه دنیا را تو خراب کردی. تو از نسل قابیلی، تو از نسل فرعونی، تو از نسل قارونی.
من دیگر به ذلت تن نخواهم داد. من دیگر برایت کار نخواهم کرد…
آی مردک از تو بدم می آید؛ ” تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَاکَسَبَ ”
این حرف آخر من است!
قسمتی از دلنوشت های شهید مهدی رجب بیگی “فاتح لانه جاسوسی”
سلام. عجب آدمیه ها!!
الحق که راست گفتی: سلام به امام زمان دیده ها. عزیزم همیشه می گه: فقط یکی به جنگ فحش می ده. اونی که لقمه اش مشکل داشته باشه…
سلام؛
اگه همه ما بجای اینکه اینجا نظرات بلند در تشویق آقای قدیانی می گذاشتیم همین مقدار همسو با حرفای ایشون تو وبلاگامون می نوشتیم خیلی بهتر بود. اون وقت به جای یه تک تیر انداز و هزار تا تماشاچی می شدیم ۱۰۰۰ تا تیرانداز.
یاعلی
خوب حقش رو گذاشتید کف دستش … ممنون …
سلام
دلم گرفت
چطور می شود این همه خوبی را ندید و چسبید به…
بماند، که نگفتنم بهتر است!
سلام بر تمام اهالی قطعه
چند وقتی بود می آمدیم و دست خالی برمی گشتیم.
راستش را بخواهید دلم برای اینجور متنهای داداش خیلی تنگ شده بود.
ای کاش حرف مادرتان را گوش می کردید و به جای اینکه سر به سر سیاستی ها بگذارید بیشتر، جبهه و شهدا و خواص فتنه را بچسبید.
با اینکه در همه زمینه ها توانایی تان بالاست اما اینجور متن های شما یک جور دیگر به دل آدم می چسبد.
یک جوری دلمان خنک می شود.
خدا قلمتان را مستدام بدارد.
دوستان محترم؛
متن بالا را عینا برای تان کپی می کنم؛ تا دقایقی دیگر، اندکی دچار تغییر می شود…
سکوت آنقدرها هم چیز بدی نیست، اگر حرف آدمی بخواهد ناراست باشد و نادرست. عده ای همان به حرف نزنند که اگر چنین کنند، کسی لال صدای شان نمی کند. می دانم؛ وقتی روی سخن جناب ناطق نوری است، باید کمی مودب تر باشم، اما چه کنم که من میرزابنویس بچه های جنگم. آقای ساکت همه فتنه ۸۸ سکوت اختیار کرده بود، اینک اما زبان شان باز شده و علیه یاران صدیق ولی امر که گاهی تک مضرابی دچار خرافه و حرف غلط و سخن غیر ضرور و کلام بی خود می شوند، شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سرمی دهد و به این هم بسنده نمی کند و ادامه می دهد؛ «در طول جنگ بعضی از بچه ها که ظرفیت کمتری داشتند بر اثر دوری از خانواده، فشار جنگ و غربتی که در جبهه دچارش شده بودند به افسردگی دچار شدند و گرفتار نوعی بیماری روانی شدند. عده ای از اینها ادعا می کردند امام زمان را می بینند… اینها دچار تخیل و توهم شده بودند». گیرم عده ای از بچه ها دچار وهم شده بودند، امام عزیز ما دچار چه شده بود که می گفت… قشنگ می گفت و توی دهان بعضی ها می زد؛ «شهید نظر می کند به وجه الله»؟! از همه آنچه در شلمچه و فکه و بازی دراز و غرب و جنوب گذشت، وقتی آقای ساکت بنا به تعریف می کند، اینگونه تعریف می کند! این است اندازه بصیرت ایشان! و مع الاسف عمق شعورشان! همان بیماران روانی که مدعی دیدار امام زمان بودند اگر نبودند، اگر بسیجیان مظلوم جنوب شهر نبودند، هم الان آقای ساکت به جای کاخ باید بر خاک می نشست و آقازاده های شان به جای معاملات اقتصادی، باید به عنوان یک کالای البته بسیار حقیر و بی ارزش، ارزان تر از یک سطل ماست، توسط دشمن خرید و فروش می شدند. من هیچ کار و صنمی با رئیس جمهور ندارم، اما نه در قامت یک فرزند شهید، بلکه در قواره یک شهروند، سئوالم از آقای ساکت این است: از رو شدن کدام مال و منال و ناله و کاله می ترسید که از محمود احمدی نژاد شکایت نمی کنید؟! مگر نه این است که به شما در شبی روشن تر از روز، دروغی بزرگ بسته است؛ پس چرا شکایت نمی کنید؟! گیرتان کجاست آقای ساکت؟! فرزندان تان به کنار، خودتان در این مملکت چه کار می کنید؟! و چه کرده اید با خودتان که حرف زدن تان مثل سکوت تان گوش خراش شده است؟! اینها بخشی از جملات شماست؛ «اگر رودربایستی و جناح بندی ها را کنار بگذاریم… چپ و راست هر ۲ از نظر من محکوم اند. هر ۲ گروه را بنده به یک معنی در امر حکومت قبول ندارم. یک روز می گفتیم راست و چپ، حالا می گوییم اصول گرا و اصلاح طلب». آقای ساکت! لطفا شمای سوپرراست دیروز، دیگر نفرمایید! چطور بهار ۷۶ که مراجع، بزرگان، روحانیت، حوزه و… در تایید نام شما یک به یک، تیتر یک روزنامه های جناح راست می شدند، چپ و راست، «داستان راستان» بود، اما حالا هر ۲ محکوم شده اند؟! پس بگذارید با عرض معذرت، لیکن صادقانه اعترافی بکنم؛ ما صبح دوم خرداد جلوی بینی مان را گرفتیم، بینی مان را محکم گرفتیم و به شما رای دادیم! هنوز هم بوی گند اشرافیت، حال مان را به هم می زند! ما بچه های اسلام پابرهنه های امام ایم. امام ما از کاخ نشین ها بیزار بود! ما هم مثل امام فکر نمی کنیم با پول منبر قبل از انقلاب و حقوق وزارت کشور بعد از انقلاب بشود ساکن کاخ شد، کارتل اقتصادی شد، الا اینکه کاری کنیم صدایش بعدها در مناظره دربیاید! آقای ساکت! شما امروز در کوران جنگ سخت نظام حق و نظام سلطه، در چنین منظومه عظمایی که یک طرف خامنه ای است و سیدحسن نصرالله، و طرف دیگر آل ها و ایل ها، تمام قیل و قال تان خلاصه در مبارزه با خرافه گرایی شده است! اما در همین ادعا، همین سطح سخیف از بصیرت هم صادق نیستید، چرا که اگر بودید، باید می فهمیدید بزرگترین خرافه در این مرز و بوم، هنوز هم این است که عده ای دیروز به شما می گفتند «مالک اشتر علی» و شما نه فقط علیه این خرافه قیام نکردید، بلکه خوش تان هم آمد! و برای «مالک اشتر علی، به شهر ما خوش آمدی»، دست تکان می دادید! شما کجا و مالک کجا؟! حتی می خواهم بگویم؛ آقازاده های شما کجا و بن مالک کجا؟! چطور دیروز که ما خواب می دیدیم باید به حکم بزرگان، شما را انتخاب کنیم، خرافه چیز بدی نبود، اما امروز چیز بدی شده؟! آقای ساکت! شما همچنان پز می دهید؛ «آن روزها توی خیابان ولیعصر عده ای بدحجاب و با آرایش بیرون می آمدند. یک عده هم می خواستند با این افراد برخورد کنند، در حالی که مسئولیت برخورد با آن اشخاص بر عهده شان نبود… من بدون آنکه از امام خرج کنم، با آنها برخورد کردم». مع الاسف از جمله آن ترمزبریده ها یکی هم اکبر گنجی است که امام زمان را خرافه می داند، اما شما و سکوت تان در فتنه ۸۸ را به شدت قبول دارد! ایضا حرف زدن امروزتان را! آقای ساکت! خرج کاخ نشینان، مدت هاست که از امام جماران جدا شده است! شما جوری علیه خرافه حرف نزنید که ما خواب هایی که از خودتان روی منبرتان شنیده ایم، از سر اضطرار یادمان بیاید! آقای ساکت! در آخرین منبرتان تعریف کرده اید: «به حیدرآباد که رفتیم، استاندار آنجا سخنرانی کرد. او هم شخصیت والای امیرالمومنین را به طور عجیب و جالبی ترسیم کرد. من از او پرسیدم: شما که هندو هستید به چه مناسبت بر شخصیت امیرالمومنین اینطور تکیه می کنید؟! گفت: من از بادی گاردهای مهاتما گاندی بودم. استاد و الگوی همه ما مهاتما گاندی به ما آموخته بود که در زندگی ۲ شخصیت را الگوی خودتان قرار بدهید؛ یکی علی (ع) و یکی هم حسین (ع). این خیلی جالب بود برای من و واقعا مرا منقلب کرد. همین الان هم که دارم می گویم مرا به هم می ریزد». اولا؛ چرا خرافه گرایی؟! از کجا معلوم استاندار وقت حیدرآباد، واقعا بادی گارد گاندی بوده باشد؟! و مگر گاندی بادی گارد داشت؟! و آیا رواست یک آدم ضد خرافه، استناد به حرف هندوهایی کند که خود آخر خرافات اند؟! تازه، منقلب هم بشود؟! ثانیا؛ اگر شما حق دارید که متاثر از یک حرف باواسطه توسط گاندی به هم بریزید، پس بچه بسیجی های خانقاه بازی دراز که امام زمان (عج) را دیدند، و به وجه الله نظر کردند، اگر به هم ریختند و منقلب شدند، «بیمار روانی» نیستند! بیمار روانی کس دیگری است! بیمار روانی آن کسی است که به جای چهره امام زمانی، منور و مطهر حاج قاسم سلیمانی ها، علی فضلی ها، برادران دستواره ها، شهدا، جانبازان، بسیجی ها، حاج بخشی، از حرف نیم بند گاندی منقلب می شود! گاندی خودش آخر خرافه بود و لنگ ضد گلوله به کمر می بست! آقای ساکت! بچه بسیجی های ۸ سال دفاع مقدس که جای خود دارند؛ بچه بسیجی های ۸ ماه دفاع مقدس نیز دست خدا و دست امام زمان و دست کف العباسی امام خامنه ای را به کوری چشم روانی ها، بارها و بارها دیده اند. در فتنه ۸۸ امثال شما فکر کردید اگر از ولی فقیه دفاع نکنید، علی تنها می ماند، اما شهید حسین غلام کبیری اهل کوفه نبود. گیرم شما «عمار» نیستید، که نیستید؛ مگر «آرمیتا» مرده است؟! مگر «علیرضا» مرده است؟! و مگر مرده ایم ما که جبران نکنیم سکوت شما را، و حرافی تان را؟! آقای ساکت! محکوم تر از چپ و راست، نیک اگر بنگری خواص بی بصیرت اند. خواص بی خاصیت! خواص متکبر، مغرور و متوهمی که گمان می کنند اگر علی را یاری نرسانند، سیدعلی بی «۹ دی» می ماند. آقای ساکت! حرف های امروزم خرافه نیست. خرافه آن بود که صاحب لبنیات شتر را مالک اشتر علی می پنداشتیم! خود غلط بود آنچه می پنداشتیم! بالاترین خرافه گرایی، ولایت مداری است به سبک و سیاق شما. داغ برای ما، باغ برای شما، اما خرمشهر را حتی امام زمان هم آزاد نکرد! من روی ویلچر، جانباز ۷۰ درصدی می شناسم که در «الی بیت المقدس»، خدا را از نزدیک دید، حجت بن الحسن را هم، بچه های گروهان مقداد را هم. فتنه هم مثل جبهه بود؛ امام زمان را می شد دید! فتنه اما سخت تر از جبهه بود؛ در فتنه، آقازاده ها خرافه نبودند. بودند! به جبهه دشمن پیوسته بودند! «م. ه» و «ف. ه» در مقام قیاس با آقازاده های شما، فقط کمی ساده ترند! آقای ساکت! آری، با شما هستم حجت الاسلام ناطق نوری! من هم جای شما بودم از احمدی نژاد شکایت نمی کردم! دنبال درد سر نمی گشتم! راحت زندگی ام را می کردم و ۳ سال بعد از فتنه، علیه فلان حرف خرافه بهمان عمار، و در مصاحبه با یک آدم چاپلوس ژست می گرفتم که: «اتفاقا اینجا باید گفت مرگ بر ضد ولایت فقیه». نه آقای ساکت! جای شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، آنجا بود که شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر داده شد و شما خواب بودید! جناب ناطق نوری! من با جمهوری اسلامی هم کاری ندارم، اما هر وقت شهدا یا بسیجی ها یا بچه های جنگ را «بیمار روانی» خطاب کنید، تمام آبروی تان را قلقلک می دهم! و می نویسم؛ آقازاده های تان به درک… خودتان در این مملکت چه کار می کنید؟! و چه کار دارید می کنید که شکایت از احمدی نژاد برای تان اصلا صرف نمی کند؟! راستی جناب ناطق نوری! شما می دانی جریان انحرافی از کدام ماست، برای خود کره می گیرد؟! هر جا نام اختلاس است، من یاد آقازاده های شما می افتم! اگر می خواهید مرا اصلاح کنید، از مناظره شکایت کنید! پس تا اطلاع ثانوی، حمل بر صحت می کنیم تهمت بزرگ را!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
آقای ساکت! این دفعه آخرتان باشد که امام زمان دیده های کانال کمیل را بیمار روانی خطاب می کنید! بچه هایی که من می شناسم، پهلوشکسته هایی که من می شناسم، سربند «یازهرا»هایی که من می شناسم، خود «بی بی» می آمد جمع و جورشان می کرد. برای شان مادری می کرد. خمینی بی خود بر دست و بازوی کسی بوسه نمی زد! آقای ساکت! ما البته از شما توقع نداریم این چیزها را بفهمید! شمایی که در هنگامه دوئل ژنرال پترائوس و حاج قاسم، دنبال قاتل بروسلی می گردید! آقای ساکت! از جمله «چپ و راست، هر ۲ محکوم اند»، جمله قشنگ تری هم هست؛ «بازنده و برنده دوم خرداد، سر و ته یک کرباس اند». اصلا بی ارتباط با این متن، موضوع انشاء: «لقمه آلوده». سلام به امام زمان دیده ها. عزیزم همیشه می گه: فقط یکی به جنگ فحش می ده. اونی که لقمه اش مشکل داشته باشه…
“من روی ویلچر، جانباز ۷۰ درصدی می شناسم که در «الی بیت المقدس»، خدا را از نزدیک دید، حجت بن الحسن را هم، بچه های گروهان مقداد را هم. فتنه هم مثل جبهه بود؛ امام زمان را می شد دید! فتنه اما سخت تر از جبهه بود؛ در فتنه، آقازاده ها خرافه نبودند. بودند! به جبهه دشمن پیوسته بودند! «م. ه» و «ف. ه» در مقام قیاس با آقازاده های شما، فقط کمی ساده ترند!”
باز هم مثل همیشه فقط داداش حسین ماست که می تواند درست و حسابی، حالِ اشرافِ بی شرف را بگیرد!
دوستان!
هر کدامتان که از این متن لذت بردید، یک آیت الکرسی به قطعه ۲۶ بدهکارید!
بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ . لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ . اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمْ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنْ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
متنتون روشنگرانه بود.
خیلی چیزاش رو که مربوط به گذشته بود یادم رفته بود. یعنی به اون صورت سن و سالی هم نداشتم که اهل سیاست باشم.
ولی با این متن متوجه خیلی چیزا شدم.
ممنون از شما.
موتور (گفت و شنود)
گفت: یک هفته نامه آمریکایی نوشته است ترکیه بازنده اصلی بحران سوریه است.
گفتم: چرا؟!
گفت: این هفته نامه نوشته است، ترکیه تصور می کند در چالش آمریکا و اسرائیل با دولت سوریه می تواند نقش برجسته تری از عربستان و قطر برعهده گرفته و از فاصله میان دو قطب آمریکا و اسرائیل از یکسو و عربستان و قطر از سوی دیگر، برای تبدیل خود به کانون اصلی مورد توجه آمریکا استفاده کند.
گفتم: یک موتورسوار در تاریکی شب با یک ماشین که از روبرو می آمد تصادف کرد و لت و پار شد. در بیمارستان از او پرسیدند چرا مستقیم خودت را به ماشین کوبیدی؟ و یارو گفت؛ وقتی دو تا چراغ روشن را دیدم تصور کردم دو تا موتورسوار از روبرو می آیند و خواستم از وسط آنها عبور کنم که شتلق…
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۲:۱۶ بامداد!
تعداد افراد آنلاین: ۱۸ نفر
ماشالله حزب الله…
داداش حسین با شهامت بسیجی ها فــــــــــــدایی داری…
آقای قدیانی؛
میشه ۳ تا سوال بپرسم؟
۱- چرا متن رو یه کم تغییر دادین؟
۲- اگر خواستیم دوبار مطلب رو بخونیم باز باید آیت الکرسی رو هم بعدش بخونیم؟
۳- این آیت الکرسی برای همه مطالب شما بود یا فقط همین؟ ( میخوام مدیونتون نشیم…)
دوستان چرا حرفی از زلزله نمیزنین؟
مگه بده ساکت ناطق شده؟
قبلا ناطق ساکت بوده، حالا با توجه به لقبش “ساکت” ناطق شده؛
در آینده شاید ناطق، ساکت شود! و بعدشم ساکت ناطق.
اصلا بابا یه صلاحی داشته دیگه براش ناطق، ناطق شده!!!
خدا به خیر بگذراند این چند ماه باقی مانده به انتخابات را. وقتش رسیده که یکی یکی زبان باز کنند و اندک اندک جمع مستان می رسد لابد.
الان این آقا این حرف ها را زده، کدام نهاد مسئول رسیدگی و برخورد است؟! مدعی العموم؟! جریحه دار کردن افکار عمومی پس به چه می گویند؛ وقتی قهرمانان یک ملت را بیمار روانی می خوانند؟! پناه بر خدا. عجب روزگاری شده.
بفرمایید این هم از زلزله:
من چوب می خورم! چوب عرق مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی
چوب نوع دوستی درون مرزهای خاکی!!!
اگر هموطن من در آتش ظلم خاکستر می شد!
اگر برادر و خواهر سه ساله من به دار آویخته می شد!
اگر دست یتیم عرب و عجم برایم یک رنگ بود!
اگر گاهی گوسفند نبودیم (شرمنده همگی!)
اگر در خوشی هم را سهیم می کردیم!
نه فقط شب احیا انفاق کنیم!
نیازمند همیشه نیازمند است!
فلسطین همیشه فلسطین است!
آتش همیشه آتش!!!
اگر به جای منم منم درد تو را ببینم،
اگر در کوران حوادث دست دوست را بگیرم،
و اگر…
زلـــــــزلـــــــه چوب بی تفاوتی من و توست!
درسته حس همدردی خوب است،
اما هرچی این محدوده نزدیک تر می شود به ما بیشتر ناراحت می شیم.
آیا این درسته؟
مثلا اگه فامیلامون بودن یه جور دیگه غصه می خوردیم و ناراحت بودیم عرق ملی خوبه،
اما شاید این تلنگر برای بی اعتنایی ما به مردم مظلوم دنیاست!؟
ما اون حس واقعی رو نسبت به سوختن اعضای بدن انسانهای بی گناه در برمه نداریم؛
دیگه بحرین و فلسطین برامون عادی شدن!
فقط شاید روز قدس یاد مردم فلسطین می کنیم؛
شب احیا که ثوابش بیشتره انفاق می کنیم!
در حالیکه اونی که نداره لنگ شب احیا ما نیست؛
فلسطین هم فقط روز قدس محتاج نگاه ما نیست،
همینطور مناطق محروم…
“آزاد اندیش”
البته ضمن عرض تسلیت به بازماندگان حادثه دلخراش!
این تازه اول خیمه شب بازی این آقایان است!
اظهارات جدید خاتمی را دیدید؟ این حرف ها را با چه چسبی به خاتمی بچسبانیم؟
“اگر به سخنان رهبری عمل شود، مشکلات حل می شود!”
چقدر این جماعت پست و دو رو هستند؛
نفاق تا چه حد؟
دلخون؛
نتونستم به کامنتت نخندم!
کاش سانسور نمی کردی قله متن را…
دعاى روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ و أعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک و أسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ و لا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.
خدایا من از تو می خواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه مى برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم توفیق در آن براى اینکه فرمانت برم و نافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان.
یه سوال:
ناطقیه هم به اندازه قوه رفسنجانیه، قدر هست؟
……….
اظهارات جدید خاتمی را هم نشنیدیم.
در پاسخ به سوال دوستی که پرسیده چر این بابا رئیس دفتر بازرسی دفتر آقا است من معتقدم که این از بابت الف بین قلوبهم است که رهبر و امام جامعه مسلمین هر کسی را به یک شکلی در این صف نگه میدارد. یکی را با پند و اندرز، یکی را با بصیرت افزائی، یکی را با یاد شهدا و دارندگان طبع اشرافی گری را هم با اندکی پست و مقام.
آنهائی که بنیان مرصوص هستند را کاری نیست اما هستند شبه استوانه هائی که با بادی به قدرت سوراخ کردن وضو از انقلاب و شهدا میبرند. باید به هر شکل از غلطیدن اینها به آغوش جبهه مقابل ممانعت کرد هر چند که این خود بار اخروی و دینی که بر گردن اینها مینشیند را چندین برابر میکند. هدر دادن فرصت بیشتر یعنی عقوبت بیشتر.
بسم الله
سلام
خدا می داند چه حالی می شوم وقتی می بینم کسانی را که انقلاب را ارث پدرشان می دانند.
امثال این آقا که نفهمیدند و نمی فهمند “بسیجی” یعنی چه، هیچ وقت نخواهند دانست “از همه آنچه در شلمچه، فکه، بازیدراز، غرب و جنوب گذشت” و در توهم خود بسر می برند.
حضرت امام خامنه ای یک تعبیری داشتند نسبت به ما و غربی ها؛
گفتند که امروز شرایط آنها مثل یک اتوبوس زیر بهمن مانده است.
اما ما مثل کوهنوردی که هرچند مشکلات و موانعی بر سر راهش هست ولی نگاهش رو به بالاست و به سمت قله حرکت می کند.
حال یک سوال:
کوهنوردی در میان وسایلش، که آنها را حمل می کند، یک چندتایی وسیله ی اضافی دارد که می بیند که کوله بارش سنگین نموده و مانع حرکتش شده است.
مثلا یک چندتایی تن ماهی اضافی!
خب طبیعتا چون راه سخت و طولانی است، باید آنها را از خود جدا کند تا بتواند راحت تر بالا برود.
در ثانی بغیر از بار اضافی و وزن زیاد ممکن است فاسد شده باشند و کوهنورد را مسموم کنند!
بعضی ها خیلی وقت است که از کوهنورد جدا مانده اند و در دامنه کوه رها شده اند!
.
.
.
چقدر طی کردن این مسیر سخت، بدون “تن ماهی های فاسد” راحت تر و بهتر است!!
یا علی
اهل بصیرت اهل بصیرتند؛
نقد شما بسیار بجا و شیوا بود و با اجازه من اونرو برای وبلاگم گلچین کردم.
آنچه با آن مواجه هستیم عدم آشنایی نسل سوم با نحوه اعتراض و انتقاده تا جاییکه رهبری هم در فرمایشات اخیرشون درخصوص نحوه برخورد با سفارت منحوس انگلیس بیان نمودند و این نحو برخورد رو تایید نکردند.
متاسفانه بعضی زمان و مکان و نحوه اعتراض براشون مهم نیست؛ وقتی خون جلوی چشماشونو میگره حرم و غیر حرم شب قدر و غیر اون واسشون فرق نمیکنه!!!
آقا حسین سلام.
سیاهه ای که برای شیخ ساکت نوشته بودی را خواندم. خوب تاختی بر او و تقریبا در هر پاراگرافی مشتی محکم کوبیدی بر عملکردش. اما عزیز چند نکته:
۱) این شیخ و سلسله اشیاخ و مشایخ جماعتی هستند درون نظام. صاحب جایگاه و دارای لحیه. عزیز اینان قدر می بینند و بر صدر می نشینند هر چند که حضرتعالی با سیلی از کلمات خوشقواره سرتا پایشان را بشویی نجاستی که دامنگیر برخی از این جماعت شده با آب دریا هم پاک شدنی نیست.
۲) عزیز دم از پابرهنگی و پابرهنگان می زنی و بچه بسیجی و بسیجیان. باور می کنی اگر بگویم که پابرهنگان و بسیجیان هم اکنون در خدمت همین جریان ناصواب و سردرگم از مشایخ قوم هستند. باور نمی کنی و نمی پذیری و می گویی بلکه در خدمت نظامیم و پشت سر آقا. درست! من می گویم این مشایخ آویزان به نظام را چه می کنی و اگر دقت کنی و بخواهی پشت نظام و آقا باشی می بینی که اینان زودتر جا گرفته اند و دستمال اشک روضه غریبیشان را در آورده و باید انتهای صف بایستی بسیجی مخلص.
۳) عزیز فرض می کنم شما و شیخ ساکت می خواهید خصوصی رهبر انقلاب را دیدار کنید به نظر خودت آقا برای کدامتان وقت دارد. برای توی جوان با اخلاص و بی هوای قلم به دست دار بر دوش فدایی ولایت یا سلسه مشیخه مشبه مشابه آویز آویزان به نظام؟
۴) عزیز که سنگ ولایت را جانانه به سینه می کوبی و عاشقانه دم از شهدا می زنی و خود یادگار شهیدی میدانی، دایره بسته یعنی چه؟ می دانم که می دانی حلقه محاصره یعنی چه؟ اما می دانم که نمی دانی دایره بسته یعنی چه؟ بگذار تا تعریف کنم: دایره بسته تشکیل می شود از مسئولان بالا و پایین نظام به علاوه آونگ های آویزان و البته ترجیحا از سلسه مشایخ و خاصیت این دایره این است که هیچ راه نفوذی ندارد حتی برای توی بچه بسیجی یک لاقبای خوش قلم فرزند شهید.
۵) عزیز حمایت از ولایت این نیست که با قلم زیبایت در هر سطری سینه چاک کنی و رقیب بی ولایت را به باد انتقاد بگیری و دودمانش را به باد بدهی و سبیلش را بسوزانی و طشت رسواییش را از پشت بام به کوچه بیندازی و شادمان شوی که امروز حق ولایت را ادا کردم. اندکی فکر کن و در دفاع از ولایت از هیاهو پرهیز کن تا قدر قلم زیبایت دانسته شود. کم نیستند افرادی که قلما و قدما در راه ولایت تلاش می کنند اما بی هیاهو و شلوغ کاری. اندکی این راه را هم تجربه کن. خدای نکرده افرادی که امروز مشوق حضرتعالی هستند ممکن است دستی دستی حضرتت را تا لبه پرتگاه به قول فوتبالی ها مشایعت کنند پس بیشتر مراقب باش.
سلام ما را به عزیزت برسان و به ایشان بگو: اپسیلونی از معرفت شما شرف دارد به تمام زندگی بعضی ها.
…
آقای ناطق من شرمنده ام از اینکه پدر شهیدم متوهم بوده، همش زیره سره حاج قاسم بود که اینا رو دچار توهم می کرد تو لشکرثارالله با اون سخنرانی هاش از کربلا و ندادن مرخصی به پدرم که دچار توهم شد.
راستی کار و کاسبی آقا زاده ها چطوره؟
بسم الله
جایی در این متن از “آرمیتا” نام برده بودید.
یاد این قسمت از متن مطلب “آرمیتا یا علیرضا؟!” افتادم:
آرمیتا بادام زمینی هایش را هم می دهد «آقا». بازیگر سینما سیاسی نیست، اما قهرمان قصه ما به شدت اهل سیاست است و در ۲ گانه بیت رهبری و کاخ سفید، زیلوی حسینیه امام خمینی را با دنیایی عوض نمی کند.
و مکمل اش این تصویر زیر که انگار اصلا برای این قسمت از متن تان گرفته شده!:
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20726/B/13910522_0720726.jpg
یا علی
حاشیه های منتشر نشده و خواندنی از دیدار یار
http://iga.parsiblog.com/
از سقف نم داده بیت رهبری تا لوبیاپلوی افطار
http://iga.parsiblog.com/
ممنون استاد…کوبنده بود. عالی…نمی توانم چیزی بگویم.
فقط این که، این جملات خیلی ناراحتم کرد: «در طول جنگ بعضی از بچه ها که ظرفیت کمتری داشتند بر اثر دوری از خانواده، فشار جنگ و غربتی که در جبهه دچارش شده بودند به افسردگی دچار شدند و گرفتار نوعی بیماری روانی شدند. عده ای از اینها ادعا می کردند امام زمان را می بینند… اینها دچار تخیل و توهم شده بودند».
شما خودتون مشهد بودین شب بیست و سوم؟
من قبول دارم که حرف های آقای ناطق به درد شب قدر و مکان عمومی حرم امام رضا(ع) نمی خورد، اما شما قضاوت کنید، حرفای ایشون بدتر بود یا کار آقایی با ظاهر حزب اللهی که مثلا به خاطر اعتراض در تمام طول قرآن سر گرفتن نماز خوند و گفت من با این آقا قران سر نمیگیرم؟؟؟؟؟؟
شما چقدر به صحت این حرفایی که زدین اطمینان دارین؟
پس پرهیز از قول به غیر علم که حضرت آقا اخیرا و جدا از جوانان خواستن چی میشه؟
هموطنای غیور آذری زبانمان چشم امیدشان به آن قطره های حیات بخشی است که تو اهدا می کنی،
آن قطره هایی که زمانی مرزهای عشق را حفظ کرد امروز نیاز رگهایِ هم و “تنِ” توست!!
به روز هستیم…
جناب سپهر!
با بعضی از بندهای متنت موافقم با اصلاحاتی! اما شرمنده که باید بگویم؛ با همه ی شیوایی که در بیانت بود، بند سه و پنج را به بیراهه رفتی.
خبر داری که شهدای عزیز بی شماری بودند و عاشق یک لحظه ی دیدار امامشان خمینی کبیر. و به آرزویشان نرسیدند ولی به فرمان مقتدایشان از جان شیرین گذشتند و ندیده امام را در قلب و جانشان ملاقات کردند. در حالی که بودند اطراف آن پیر مراد، نامرادان و نامردانی که عده ای شان کاسه ی عمر پر کردند و خدا می داند که چه معامله کند با ایشان. و جماعتی هم بعد از سالها نقاب از چهره ی نفاق بر کندند و خوی وحشی و واقعی خود را نشان دادند. (البته همین جا هم با خیلی ها اختلاف نظر دارم که می گویند همه ی اینها خوب بودند ولی زمانه آنها را خراب کرد چرا که داریم نمونه هایی که از اول گرگ در لباس چوپان بودند) پس؛ بسیجی مخلصی مثل حسین قدیانی، قرار ملاقات با مقتدایش را در دل می گذارد و هیچ مزاحمی هم ندارد. و چه بسا اگر این اتفاق بیافتد و موضوع قرار ملاقات، دیده ای که حضرتش بارها بسیجیان را ارجح دانسته اند به آقایان آویزان نظام. اناثا و ذکورا! اما بند پنجمت خیلی بی راهه تر بود از بند سه. اتفاقا دفاع از ولایت، دقیقا همین تعریف زیبایی است که شما نوشتی و البته مخالف آن هستی.
بله! با قلم زیبایش سینه چاک دهد و دودمانش به باد دهد و سبیلش را دود داده و طشت رسوایی اش را نه از پشت بام که از آسمان هفتم پرتاب کند. که دست بر قضا شادمان هم شود که دفاع از ولایت کرده. اما پشت این دفاع، کوهی از منطق خوابیده و اگر دوست داشتید و داداش حسین صلاح دانستند خواهم گفت. ممنون از بعضی قسمت های زیبای متنت.
آقا سیداحمد آقا؛ میشه آیت الکرسی نخونیم، به جاش کفاره بدیم؟ آخه خوندن مطلبی که توش بارها از ناطق و آقازاده هاش اسم برده شده، کفاره داره، نه آیت الکرسی. بعدشم، اگه آیت الکرسی بخونیم، نصف ثوابش میره به حساب ناطق نوری! به هر حال ایشون باعث شدن آقای مدیر این متنو بنویسه! همون کفاره بدیم، با صرفه تره!
۲۵* خداوند متعال:
کسی که نماز را به وقتش بخواند؛ من همه ی خواسته های او را به وی می دهم و بهشتم را به وی مباح می سازم…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۱۴)
_______
حضرت امام باقر علیه السلام:
نماز را بر افطار مقدم میداری؛ مگر آن که با گروهی باشی که اول افطار میکنند. پس با آنان مخالفت نکن و با ایشان افطار کن و گرنه اول نماز بخوان، چرا که بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته میشود و این نزد من محبوبتر است.
(المقنعه، ص ۳۱۸)
دورخیز (گفت و شنود)
گفت: «ران پال» عضو مجلس نمایندگان آمریکا خطاب به اوباما گفته است؛ آمریکا با این برخوردهای متناقض در ماجرای سوریه، چه پاسخی برای مردم و نسل های آینده آماده کرده است؟
گفتم: منظورش چیست؟!
گفت: ران پال می گوید اگر القاعده تروریست است چرا این گروه را علیه دولت سوریه به کار گرفته و از آنها حمایت می کنیم؟ و اگر دموکرات هستند چرا با آنها جنگیدیم و به بهانه حضور آنان به افغانستان حمله کردیم؟!
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: نوشته است؛ بدشانسی آن که در هر دو حالت حمایت و مقابله هم ناکام بوده ایم!
گفتم: یارو دورخیز کرد و جفت زد که روی زین اسب بنشیند ولی تالاپی به زمین خورد اما بدون این که به روی خودش بیاورد از دوستش که داشت می خندید پرسید؛ از دورخیزم خوشت اومد یا از جفت زدنم؟ و دوستش گفت؛ از اعتماد به نفست!
۵ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
یک آن فکر کنید که چند شب از ماه مبارک گذشته و دم غروب با صدای اذان، ناگهان به یاد سفره افطار افتاده اید. یک آن فکر کنید که چند سحر، آن طرف تر از سحرهای ماه مبارک، از خواب بلند شده اید و دل تان هوای این را کرده که بگویید “اللهم رب شهر رمضان”. باید قدر دانست این چند روز و چند شب و چند سحر باقی مانده را. این روزهای آخر، بهار اشک است در ماه مبارک. باید بارانی بود. باید گریه کرد…
اگر از رمضان چیزی نمانده، من فقط به این دل خوش کرده ام که تا محرم هم چیزی باقی نمانده. بنا دارم که با یک سلام، ببندم این بند را. درودی در هنگامه یک بدرود، و بگویم: “السلام علیک یا اباعبدالله”.
http://www.ghadiany.ir/?p=8550
سلام
در سایت نما به آدرس ذیل انتشار یافت
http://namanews.com/News/Content/?n=16291
التماس دعا
یاعلی
بیمار روانی آن کسی است که به جای چهره امام زمانی، منور و مطهر حاجقاسم سلیمانیها، علی فضلیها، برادران دستوارهها، شهدا، جانبازان، بسیجیها، حاجبخشی، از حرف نیمبند گاندی منقلب میشود!
اینم یه کلیپ از فرمانده عشاق مجنون نه بیماران روانی، حاج قاسم.
اختصاصی برای قطعه ۲۶
http://www.uploadtak.com/images/c1355_haji.wmv
دعاى روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ و مُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.
خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت و دشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران.
“سپهر”!
هر چی می خوام خوش بینانه به کامنتت نگاه کنم، میبینم هیچ جوره، راه نداره! مخصوصا با بند سه!
جسارتا به این نتیجه رسیدم که شما اساسا معرفتت پایین است و نیاز به یک سری مطالعات اعتقادی-اخلاقی دارید!
به برکت همین روحانیت؛ ایران انقلاب کرد و از زیر یوغ حکومت شاهنشاهی (که کاش حکومت شاه بود نه استبداد و استعمار) بیرون اومد، حالا پررو پرو اینا شدن؛ جماعتی که قدر می بینند و بر صدر می نشینند!!
این دایره اگر بسته بود؛ دکتر احمدی نژاد به صدر نمی رسید. نگاه کنی می بینی که بین مجلسی ها و دولت مردهای ما پر است از قومیت های مختلف و ادیان و مذاهب دیگر!
تنها نکته ای که می شد بهش فکر کرد در صحبت های شما همون خط آخرشه که گفتید مواظب مشوق باید بود! که روی افراد از تعریف و تمجیدشان، حساب نباید باز کرد که، آن دسته را که از نزدیک می شناسی، از دیگر اخلاقیات و سلوک شان به نیتشان پی میبری و کسانی که مثل من تنها نظری می گذارند و می روند که به نظرم باید بچه بود که به حرف شان دل خوش کرد!
عزیز! اگر لقمه ات پاک باشد و خود بینی تو را نگیرد، شکر خدا “آقا” ی مان راه به راه؛ دیدار دارند و صراط مستقیم را نشان مان می دهند!
پس تو برو خود را باش!
راستی؛ چرا عین خانوما راه به راه “عزیز” “عزیز” گفتید!!
این به همان دلیلی رئیس بازرسی دفتر رهبری است که زیاد ابن ابیه را امام علی والی فارس کرد..
سلاله ۹ دی خیلی قشنگ نوشتی
حال من که عوض شد
چند روز دیگه بیشتر از ماه خدا نمونده
چند روز دیگه هم بیشتر به محرم نمونده
یا حسین(ع)
به راستی که بعد از رمضان چشم انتظار عرفه هستیم و بعد از عرفه هم محرم
…………………………………….
سلام؛
این اولین باره پس از مدت ها که مطالب شما رو می خونم.
ولی چند تا پیشنهاد دارم
وقتی می گویید علی فضلی باید ختم ژاله صانع رو یادتون بیاد.
وقتی می گویید علی فضلی باید ماجرای اعتراض مردم توابع اسلامشهر. دوشکا و رگبار یادتون بیاد.
البته من اینها رو شنیدم……….
در مورد حاج قاتسمتون هم تذکر بدم!
هر کی کنار آقا بشینه دلیل بر صلاحیت نداره. خیلی ها کنار آقا می شینن مثل سید حسن مصطفوی و خیلی های دیگر……….
آقایی که ۱۹ دی تازه توبه می کنه و دست بوسی آقا می ره چجوری و به چه دلیل یه دفعه اینقد بزرگ میشه؟؟؟؟؟
یه سوال به نظر شما میشه یک جریان اطلاعاتی آنقد احمقانه عمل کنه و نامه روی میز اوباما بذاره که فقط بگه ما بهت نزدیکیم ولی به قیمت سوخته شدن مهره اطلاعاتی؟
و این رو هم از من نشنیده بگیرید حاج قاسمتون کرمانیه و کرمانی ها رو خیلی دوست داره (امیدوارم منظورم رو گرفته باشید)
معذرت می خوام از زبون درازی.
خواص بی خاصیت! خواص متکبر، مغرور و متوهمی که…
این جمله خودش تنهایی یه “آیة الکرسی” داره!
من که مراسم اون شب توی حرم رو دوباره هم راه با مراسم آقای انصاریان در منزل انجام دادم. و اگر این کار رو نمی کردم خود را در خسرانی بس عظیم تر از آن چه می بینم می دیدیم!
ایما؛
تو چه می دانی علی فضلی و حاج قاسم سلیمانی یعنی چه!!!
در حد و اندازه های خودت حرف بزن… آفرین!
دیوانه اون عزیز با صفاى با بصیرتتونم!
مجنون؛
لینک آن مطلب را پایینش گذاشته بودم. بخشی از یکی از متن های قدیمی قطعه۲۶ است.
…………………….
بلاخره آقا ناطق قصّه ی ما به حرف اومد؟؟؟ نمیخواید اسفندی چیزی دود کنید یه وقت چشم نخوره؟!
جدی جدی من نگرانش شده بودم که نکنه این بنده خدا تکلمش دچار مشکل شده و حنجرش آسیب دیده یا خروسکی چیزی گرفته که از سال ۸۸ و اون اتفاقا تا ایراد این سخنرانی عجیب سکوت اختیار کرده!
راستی بچه ها یه چیز رو میگم. ما با یه بنده خدایی رفیق شدیم که تو کار فروش ماهی های آکواریومی هستش و مغازش تو اتوبان نوابه.
میگفت یه زمانی خیلی از این آقا زاده ها میومدن پیشش برا خرید ماهی های گرون قیمت و آکواریوم های میلیونی.
بعد حرف افتاد گفت برا باغ کرج ناطق نوری چند تا تمساح گرفته بوده و سرویس دهیشون رو هم عهده دار بوده!
خلاصه ما تازه فهمیدیم قضیه از چه قراره…
اینجاست که به این سوال به جای داداش حسین از آقا ناطق میرسیم که: جناب ناطق! چه کار دارید میکنید که شکایت از احمدینژاد برایتان اصلا صرف نمیکند؟! 🙂
زانیار عزیز؛
باغ کرج که اتفاقا باغ بسیار مجللی است و یک باغ وحش شخصی و بسیار گران قیمت هم هست، متعلق به این ناطق نیست! یکی از اقوام بسیار نزدیک ایشان صاحب آن باغ است!
سلام
حسین جان خواهش می کنم به سخنرانی جناب ناطق نوری که از سخنانش هیچ نوری منتشر نمی شود در شب ۲۳ ماه رمضان در صحن امام رضا گوش بده. باور بفرمایید بالای ۲۰ بار گفت من- من امام را آوردم. من امام را زیر خاک کردم. من با همه اقشار ارتباط دارم. من که داشتم به کوه می رفتم. من دیدم که زباله ریخته! من با این برج سازی مخالفم و من من (تو را به خدا ببنید برج سازی- زباله و… چه ربطی به شب ۲۳ ماه رمضان دارد. بعد جالب بود؛ جوری حرف می زد که همه مسئولین مقصرند و وی جز مسئولین نیست و تنها اوست که دارد از حق مردم دفاع می کند. انگار ۸ سال من بودم رئیس مجلس بودم……………
بسم الله الرحمن الرحیم
اردوهای جهادی بسیار عالی است.
یک پیشنهاد برای متعالی شدن این اردوها:
خواهشاً اردوی شهریور را تنها اختصاص دهید به آذربایجان.
هنوز هوا سرد نشده است.
اگر سرد شود می دانید اون منطقه بسیار سرد می شود و امکان زندگی با این وضعیت به زیر صفر می رسد!
فکر کن به این پیشنهاد!
____________________________
قاب عکس آذربایجان + ۱۲۲ عکس در یک عکس
http://quran-net.mihanblog.com/post/312
از معصوم روایت است که امام حسین (ع) را کسانی کشتند که شکمشان از حرام پر شده بود…
سلام؛
منم اینترنت دار شدم بالاخره!
مادر من در اون شب پای تلویزیون بود گفت باز این زد جاده خاکی شبکه رو عوض کرد.
می گفت ادم در حال دعا و توبه یاد مناظرات انتخاباتی میفته!
قسمت آپارتمان سازیش خیلی باحال بود!!
همه ی این حرف ها از شکم سیر است!
نسخه میپیچن برای مردم
جدیدا هم میگه اگه من مجرم بودم چرا نظام نیومد برخورد کنه و…
آخه آقای ناطق نوری که از سال ۸۸ بی نطق و بی نور بودی!! “ف. ه” در اولویته. آسیاب به نوبت! این همه مشتاق واقعا که شجاعید!!
خدا خیرت دهد حسین جان! الهی هرکجا باشی سرو دستت علی گیرد نگه دارت خدا باشد…
«بازنده و برنده دوم خرداد، سر و ته یک کرباسند».
چه بسیجیهای ۸ ماه دفاع مقدس نیز دست خدا و دست امام زمان و دست کفالعباسی امام خامنهای را به کوری چشم روانیها، بارها و بارها دیدهاند.
عدهای دیروز به شما میگفتند «مالک اشتر علی» و شما نه فقط علیه این خرافه قیام نکردید بلکه خوشتان هم آمد!
دوستان محترم؛
“با زلزله و زلزله زدگان، کاسبی می کنند!” عنوان متن بعدی وبلاگ قطعه ۲۶ است که تا ساعاتی دیگر به روز خواهد شد…
ایما؛
وقتی این برداشت را در مورد حاج قاسم دارید پس وامصیبتا به مرکز با این نیروهاش…
حاج قاسم سلیمانی، یعنی تکرار مالک اشتــــر ِ علـــی….
چرا اونوقت؟؟
بهنام عزیز؛
در صحت عکس تان شک داشتم!
خواب (گفت و شنود)
گفت: مدعیان اصلاحات از حالا برای انتخابات آینده بازی «بیام یا نیام»؟! درآورده اند.
گفتم: این بازی دیگه چیه؟!
گفت: مثلا درباره این که فلان عامل فعال فتنه ۸۸ نامزد بشود یا نشود بحث می کنند و مقاله می نویسند که یعنی ما هنوز هم بخشی از نظام هستیم!
گفتم: ولی خودشان هم می دانند که عوامل نشان دار فتنه باید محاکمه و مجازات شوند و صلاحیت نامزدی در انتخابات را ندارند.
گفت: یکی از آنها هم با ناامیدی گفته است این حرفها خواب وخیال است و نظام به این بازی ها اهمیتی نمی دهد.
گفتم: یارو خواب دید یک شیر به او حمله کرده است و او که در حال فرار وارد یک کوچه بن بست شده بود به شیر گفت؛ حالا می خواهی با من چه بکنی؟ و شیر گفت؛ چرا از من می پرسی؟ تو داری خواب می بینی، ادامه خوابت را هم خودت مشخص کن!
ایما؛
این دیدگاه حضرت آقا در مورد سردار فضلی هست:
http://tarhbso.ir/voicegallery.php?file_id=172&title=%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%81%D8%B6%D9%84%DB%8C
حتما گوش بده…
ماشالله میرزا بنویس خوبمون……………
سیداحمد!
عزیز، شما منو میشناسی که اینطور نقد کردی؟!
منم چیزه بدی نگفتم
گفتم کمی باید تامل کرد
شما درباره ی این مطالبی که گفتم ی تحقیق بکنید حتما این تابوی ذهنی که ساختید یکم قلقلکش میاد!
خانوم دلخون!
شما هم خودشو زیاد ناراحت نکن
من اینجا ایما هستم نه یکی از بچه های مرکز ثارالله (ع)
من اینجا یک لباس شخصی انقلاب اسلامیم
شما چقد حافظه ی تاریخی دارید که به من گوش زد میکنید
همین آقای فضلی که شما می گید از دوستان و فرمانده های پدر منه که آشنایی نزدیک با ایشون داریم
در مورد آقای قاسمی هم تاریخ و آیندگان قضاوت خواهند کرد
روزی دشمن هاشمی هم دشمن پیغمبر بود…
حال شاید خودش………
فکر کنم بس باشه
شما بهتر است خود را میرزا بنویس بی ادب جریان انحرافی معرفی کنید… ریا و دورنگی از سراسر متن مشمئز کننده ی شما می بارد … بزرگترین میراث ماندگار بچههای دفاع مقدس (نه چنگ) کمی ادب است و تعقل که شما با تاسف از هیچکدام کوچکترین بهرهای نبرده اید… قرآن را هم نخوانده اید که سفارش می کند « … ولا نتابزوا بالالقاب…» و مدام برای افراد لقب تراشی می کنید … مشکل اصلی دنیا این است که نادانانی چون شما با یقین حرف می زنند و دانایان ما سرشار از شک و تردیدند!
خدا شما را از جریان انحرافی نجات دهد و به راه مستقیم هدایت کند.
سلام
خطاب من با آقا محمد هست که درباره متن اظهار نظر کرده. محمد جان! قربون چشات برم که خواستی از قافله اون ور آبی ها عقب نمونی خدا وکیلی متن رو بدقت خوندی کجای این متن لقب های زشت داده پس تاکی باید دنیال مصلحت اندیشی ها باشیم حرفهای حق و حقیقت رو باید کدوم قلمها و زبانها باید بزنند. به این متن از باب فتذکر ان الذکر تنفع الامور باید بهش نگاه بشه عزیز دلم خواهشا دوست ما رو قاطی جریان انحرافی نکن
ایما؛
یادم نمیاد من به شما گقته باشم که سردار فضلی را از نزدیک میشناسم( البته صحیح است)
احتیاجی نیست که آدم حافظه تاریخی داشته باشه، چون ما تو گذشته زندگی نمی کنیم… در حالی که چه در گذشته و چه در حال سردار سلیمانی و سردار فضلی دست از پا خطا نکردن و مورد تایید آقا بودن… اگر سید احمد شما رو نشناسه من که شما رو میشناسم و واقعا تعجب کردم از این نوع دیدگاهی که نسبت به این دو بزرگوار دارید…
شیخ کلی تخفیف داد که گفت ادعای دیدار امام زمان از روی پریشانی خاطر بوده از سوی هر که بوده و گرنه به نص آخرین توقیع شریف به علی ابن محمد سمری کسی که ادعای مشاهده کند کذاب است و نه روان پریش. کذاب از قصد دروغ می گوید و دروغ هم می بندد بی چاره روان پریش، حرجی ندارد
بگذریم که حرمت دروغ و دروغ گویی زیر بار مصلحت سنجی و تازه گی ها بصییرت افزایی مدت هااست از میان رفته
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون…
محمد؛
از چی سوختی جناب؟
🙂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایما؛
خوشبختانه شما را نمی شناسم، ولی حاج قاسم و حاج علی فضلی را خوب می شناسم!
این محمد، تو قطعه سابقه داره! زیاد حرف هاشو جدی نگیرین.
ایما؛
آخه تو چه می دونی از لشکر ثارالله؟
از امنیت استان کرمان و شکار بزرگترین اشرار شرق کشور (که ریگی اندازه ی ناخن کوچک عیدک نمی بود) و امنیت سیستان و بلوچستان؟
کسی از حاج قاسم چیزی به درستی نمیدونه و ایشون گمنام هستند.
سردار فضلی هم که همه ی دوستان از سابقه شون آگاه هستند و خدا همه سرداران آقا رو حفظ کنه.
به قول سیداحمد: در حد و اندازه های خودت حرف بزن… آفرین!
اگه حس شده به کسی بی ادبی شده از آقای قدیانی می خوام که کامنتهای منو حذف کنن
تند بود به اندازه کافی متن.
از این عصبانی تر هم می شویم و از این تندتر هم می شود اگر…بگذریم.
حواست را جمع کن آقای ساکت وقتی درباره یاوران آخر الزمانی حسین صحبت می کنی.
مقصر آمدن زلزله هم جمهوری اسلامی هستش، اینو جدی میگم.
جمهوری اسلامی اومده سوریه رو از رو کمربند زلزله برداشته ولی به خودش رحم نکرده.
من نمی دونم کی به امام خمینی گفت که تو که انقلاب کردی چرا ایران رو از رو کمربند زلزله برنداشتی تا …….
امام خامنه ای شما هم که اومدید لااقل یه کاری می کردین.زلزله منجیل رو که دیدید درس عبرتی نشد تا ایران رو بردارید از رو کمربند زلزله؟ این کار رو انجام ندادید تا موسوی شد داماد لرستان.
آخه همین کارا رو می کنید که میان میگن: کشور رو زمان حضرت آدم آقای دوست اداره دات برکاته می کرد.
تازه میفهمم که آقا چقدر تنهاست…
گنج قارون ! (گفت و شنود)
گفت: جواد خادم، ضد انقلاب فراری و میزبان و هماهنگ کننده همایش اخیر گروه های اپوزیسیون در بروکسل، ویژگی ها و رشته های تخصصی خود را بازگو کرد!
گفتم: ولی اکثر اعضای گروه های اپوزیسیون آدم های بی سواد و خیلی دم دستی هستند. آنها کجا و رشته های تخصصی؟!…
گفت: جواد خادم اعلام کرده که علاوه بر دست داشتن در کودتای نوژه در جریان جنگ تحمیلی با صدام و اداره استخبارات عراق هم همکاری داشته و بخش فارسی رادیو عراق را با همکاری علیرضا نوری زاده راه اندازی کرده است، با شاپور بختیار همکاری داشته و برای منافقین هم جاسوسی می کرده است و…
گفتم: داروغه شهر به ماموران خود گفته بود، هرکس تخلف کرد برای هر تخلف یک سکه جریمه شود. ماموران در شهر، شخصی را دیدند که روز ماه رمضان سیگار می کشید، به او گفتند باید یک سکه بدهی، یارو دست کرد توی جیبش، دیدند یک بسته هروئین هم دارد، گفتند ۲ سکه، یارو که دید اوضاع خرابه، می خواست فرار کنه که یک قمه از کمرش به زمین افتاد. داروغه داد زد و گفت بگیریدش که گنج قارونه!
متن که البته ایول داره. منتها شما هی وردار بنویس علیه ساکتین و دامت برکاته و خاندانشون تا اون روی ق.ق رو بیاری بالا و به صف فرزند شهیدای در انتظار حکم زندان و شلاق و… بپیوندی!! الان بعد از کاوه اشتهاردی و روزی طلب، ما منتظر سومیش هستیم!! ببینم شما برنده میشی یا سوده طباخی!
یعنی لذتی که در اذیت کردن بچه های شهدا هست در قنوت نماز شب اینا نیست!
برا شما نع ولی برا سوده حتما کمپوت میخرم میرم ملاقاتش…
وقتی فهمیدم این احساس فقط برای من نبوده است خوشحال شدم، البته خیلی هم خوشحالی نداشت چون هیچ شیعه ای دوست ندارد شب ۲۳ ماه مبارک در حرم رضوی شاهد تشنجی هر چند کوچک باشد. من منتظر بودم تا همانند ۲ سال بعد از فتنه حداقل یک شب احیا از امام جمعه ی دوست داشتنی ام دعوت شود تا قرآن به سر بگیرد اما انگار آقایان اعتراضات و خواسته های مردم را زود گذر فکر کردند و محبوبیت دیگران را هم نمیتوانند ببینند. درست است که من احیا جای دیگری بودم اما دوست داشتم یک شب هم که شده حظ معنوی زائرین امام هشتم با کسی باشد که خوب میشناسمش و حس و حال قشنگی به مراسم میدهد هر چه بود گذشت بلکه تجربه ای شود برای برگزار کنندگان مراسم!
خدایا! کی شود که مولایمان برایمان قرآن سر بگیرد…
آقا دمت گرم….!
من موقع سخنرانی تو حرم بودم.
دستت تو دست امام زمان (عج) قرار بگیره انشاالله…
خواص بی خاصیت…
سلام بر شهدا ی مظلوم، که حقیقتا مظلومند.
سلام
این مطلب آخرتون خیلی خوب بود، مطالبتون شور انقلابی خوبی داره، ولی این مطلب آخرتون یه خرده نشونه هایی از شعور ناب انقلابی هم داشت… بد متوجه نشوید منظورم رو… ان شاء الله هر روز بهتر و بهتر و بیشتر در مطالبتون آن شعور ناب انقلابی رو که بدان دست یافته اید منتقل کنید…
چرا که الآن دیگر هر کسی شور گرفته، نیاز به کسی داریم تا شعائر را هم منتقل کند، مثل گذشته، مثل شهدا، مطهری ها، خامنه ای ها، مفتح ها، دیالمه ها…
با علی …
در ضمن چرا امکان ارسال نظر خصوصی وجود ندارد؟
همون بعضی ها!
بالای کامنتتان کلمه “خصوصی” را ذکر کنید، عمومی نخواهد شد!
سلام بر حسین عزیزم؛
قلمت را باید طلا گرفت…
انشاالله با هم در رکاب آقا شهید بشیم…
راستی! دوئل حاج قاسم را خوب اومدی که خواب از چشم دشمنان اسلام را ربوده…
با مطلب “تو با سر انگشتان خونینت بر دیوار کشیدی القدس لنا” به روز هستم.
…………………………….
جناب قدیانی! خداوند شما مریضان اسلام را یا سریعتر شفا بده یا نفلتون کنه. امثال شما سرطان ایران زمین هستید و خداوند ایران را از این بیماری مهلک نجات دهد. انشا الله…
…….
کاش همه مدعیان، بصیرت و دشمن شناسیِ حاج قاسم رو می داشتند.
“در طول جنگ بعضی از بچه ها که ظرفیت کمتری داشتند”
یه سوال!
این آقا مگه تو جنگ بوده؟ یک جوری گفته “بچه ها تو جنگ”، که هرکی ندونه فکر میکنه تو گردان خط شکن بوده! شاید جنگ با نفس منظورشه!
برادران و خواهران!
اظهارت این مرد رو ساده از کنارش نگذرید؛ چون همین آقا و دوستانش باعث بوجود آمدن دوم خرداد شدن. همین آقا از حزب للهی ها رای گرفت آنوقت برای ما روشنفکر شده!
درجواب ناطق باید گفت: ببخشید شما؟!
……
حرفای ایشون به حرفای ملحدی به نام ریچارد داوکینز داره نزدیک میشه که مذهب رو توهم جمعی میدونه!
بیمار روانی کسی دیگر است! بیمار روانی آن کسی است که به جای چهره امام زمانی، منور و مطهر حاجقاسم سلیمانیها، علی فضلیها، برادران دستوارهها، شهدا، جانبازان، بسیجیها، حاجبخشی، از حرف نیمبند گاندی منقلب میشود!
نویسنده گرامی خدا شما رو از خواب بیدار کنه
سر این قبر که فاتحه می خونید که مرده نداره کدوم حکومت اسلامی و کدوم عدالت علی گونه ای
روی معاویه و اباسوفیان رو سفید شده و باز آقایان از خراسانی و یمانی دم میزنند جمع کنید کاسه کوزتون رو گند زدید به هرچی اعتقادات و جو اسام مداری گرفتتون
خدا همه مریضان را شفا بده.
فکر میکنه داره عبادت میکنه.
یکی نیست این آقا رو از بازرسی بیت بندازه بیرون.
چه کس از ناطق در انتخابات دوم خرداد حمایت کرد؟ همین … ابله تان! الان هم بدون اجازه همین ابله حرف نمیزند مطمئن باشید!
فقط …. الله اکبــــــــــــر
فقط دعا کنند کاسه صبر سید علی لبریز نشه… اونوقت باید منتظر ما باشند
بیچاره احمدی نژاد که هر چه فریاد کرد کسی نیامد که یاریش کند و تنهای تنها ماند…
سلام.
عید فطر مبارک باشه
ان شاءالله صبح عید، عازم کربلا هستم.
برادر بزرگوارم جناب آقای قدیانی، حلال بفرمایید.
التماس دعا از همه اهالی قطعه ۲۶
علی یارتون حق نگهدارتون
بسم الله
الله اکبر و لله الحمد
عید فطر را تبریک عرض می کنم.
انشاالله که مشمول رحمت الهی شده قرار گرفته باشیم.
…………………………………..
– امام امت در خطه های نماز عید فطر: روزگار تازه ای آغاز شده و وضع جدیدی در دنیای اسلام به وجود آمده است…
بی ربط:
شبی ساکت و دلگیر
خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر
و نزدیک اذان بود که پیچید در آفاق همه نغمه ی تکبیر
نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش
که آن لحظه بود لحظه ی شیرین اجابت و باز است به درگاه الهی در رحمت
شدم غرق عبادت
دو چشمم پر از اشک شد و روی لبانم همه سوگند
که یا رب تو رهایم کن ازین بند
و گفتم به خدا بین دعایم
که دلتنگ اذان حرم کرببلایم
همانجا که دل از سوز فراغش شده بیتاب
همانجا که زده دست به دامان زمین خوشه ی مهتاب
همان وادی سوز و عطش و درد
همان وادی شرمندگی آب
همان وادی پاک حرم حضرت ارباب
همانجا که زمینش همه نور است
حضور است، حماسه است، غرور است
پر از شور و شعور است
شرفمند تر از وادی طور است
و فرش حرمش از پر حور است
و بر مهدی زهرا همه شب راه عبور است
همانجا که حرمخانه ی دلهاست
و عشقش همه در آب و گل ماست
عبادتگه موسی است
دخیل حرمش حضرت عیسی است
زیارتگه زهراست
چه زیباست، چه غوغاست خدا محو تماشاست
به یک سو حرم شاه و یک سو حرم حضرت سقاست
مکانی که قدم رنجه نمودست گل یاس
طوافش کند از عشق و احساس
به لبهاش بود ذکر ابالفضل
و دریای دو چشمش پر الماس
همان کعبه ی کوچک که بود نام قشنگش کف العباس
مکانی که در آن عشق زند موج لبالب
همانجا که زند پر دل من هر دم و هر شب
همانجا که به خاکش همه جا هست نشان از قدم محترم حضرت زینب
همان خاک که هم بدر و احد خندق و احزاب و حنین است
همانجا که زمین معرکه ی عشق حسین است
خیابان بهشتی که معروف به بین الحرمین است
و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم
بسم الله الرحمن الرحیم
چه زود گذشت این ماه عزیز
غم گرفته بودم که چرا استفاده نکردم بیشتر.
دوباره یاد ثلث افتادم
آری ثلث سوم هم تمام شد و همه دیگر می رویم سراغ بازی هایمان در تابستان!!
نمره هایم را با لاک غلط گیر همه اَش را ۲۰ کردم و قاب کردم روی دیوار اتاقم
ولی خود می دانم کارنامه ی دیوار دلم باز هم مشروط شده است.
آخرین روز که البته ماه دیگر تمام شده است
وصل شد به کسانی که چشمه ی خیر و برکت هستند و از این چشمه تا می توان باید تطهیر کرد خود را.
ان شا الله ائمه اطهار علیهم السلام شفاعت بنده ی حقیرشون رو بکنند در هنگام ورود به آن دنیا.
خدایا!
عاقبت ما رو ختم به خیر بگردان
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ
امید آن که این طرح های ساده مقبول درگاه حق تعالی قرار گیرد.
و اگر یاری خدایم نبود هیچوقت، هیچوقت همچنین فکری به ذهنم خطور نمی کرد.
خدایا صد هزار مرتبه شکر
http://quran-net.mihanblog.com/post/318
هــــــــــــــــــــــــــــــــی… امان از دست اینا.
بار الها پروردگارا به حرمت نام مقدس خودت؛
به حرمت خانه کعبه؛
به حرمت آیه، آیه قرآن کریم وعظیم وعزیز؛
به حرمت پیامبر عزیز اسلام حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله و سلم؛
به حرمت ائمه اطهار علیهم السلام ؛
به حرمت چهارده نور مقدس؛
به حرمت مقربان درگاهت؛
به حرمت قطره قطره خون شهدا؛
به حرمت آه دل مظلومان عالم؛
به حرمت ماه رمضان المبارک؛
به حرمت شبهای مقدس قدر؛
به حرمت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؛
به حرمت زینب کبری(س)؛
طول عمر با عزت و برکت همراه با صحت و سلامتی به خدمت گزاران واقعی اسلام و قرآن وامام زمان عج در راس آنها رهبر عزیز انقلاب حضرب امام خامنه ای عنایت بفرما
و
دشمنان داخلی نظام را اگر قابل هدایت نیستند رسوا و ریشه کن و نابودشان بفرما؛
آمین یا رب العالمین
رشوه (گفت و شنود)
گفت: روزنامه ساندی تایمز فاش کرد که دولت انگلیس به شاهزاده های سعودی برای فروش اسلحه به عربستان، رشوه های کلان داده است.
گفتم: تره به تخمش میره، غلومی به باباش، مگه آل سعود دلارهای بی زبان نفتی را برای قتل عام مسلمانان و چند روز سلطنت بیشتر به آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمی دهد؟
گفت: پس ساندی تایمز چه چیز جدیدی را کشف کرده است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! آقای لبنیاتی به یک خل و چل گفت؛ دوغ قبول، آبمیوه پاکتی قبول، نوشابه قبول، شیر شیشه ای هم قبول ولی آب معدنی رو دیگه واسه چی تکون میدی؟!
در مکتب امام
اگر چند نماینده مثل مدرس بودند
مشروطه به طور مشروع و صحیح پیش می رفت
اگر در هر شهر و استانی چند نفر، موثر، افکار مثل مرحوم مدرس شهید را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحیح پیش می رفت و قانون اساسی با متمم آن که مرحوم حاج شیخ فضل الله در راه آن شهید شد، دستخوش افکار غربی و دستخوش تصرفاتی که در آن شد نمی گردید و اسلام عزیز و مسلمانان مظلوم ایران آن رنج هایی طاقت فرسا را نمی کشیدند.
صحیفه نور – ج۱۸- ص۳۳۵
در زمان امیرمومنان حضرت علی علیه السلام، یکى از شیعیان که نامش رُمَیْله بود؛ بیمار شد، به گونه اى که نتوانست به مسجد بیاید. چند روز بعد که حالش بهتر شد به نماز آمد، حضرت امیر علیه السلام به او فرمود:
اى رمیله! بیمار شدى، سپس اندکى در خود سبکى احساس کردى و به نماز آمدى؟
رمیله گفت: آرى اى سرور من! شما چطور آگاه شدید؟!
حضرت فرمود:
اى رمیله! هیچ مرد و زن مؤمنى نیست که مریض شود؛ مگر اینکه ما هم به خاطر او رنجور میشویم، هیچ مومنی غمگین نمیشود؛ مگر اینکه ما هم در غم او غمگین و ناراحت میشویم، او دعا نمى کند؛ مگر اینکه ما براى او آمین مى گوییم، او سکوت نمیکند؛ مگر اینکه ما براى او دعا مى کنیم.
من به ایشان گفتم: ای امیرمؤمنان! خدا مرا فدایت کند، آیا این توجه شما برای کسانی است که در حیطه حکومت و نظر شما هستند؟ پاسخ دادند:
“هیچ مرد و زن مؤمنى در شرق و غرب عالم نیست؛ مگر اینکه ما با او هستیم.”
(بحارالانوار)
عالی بود و ایضا حرف دل ما.
جدا که قلمتون طلا…
حقیقتا قلمتان روی کاغذ میتازد
بازتاب: فراتر از چپ و راست/ دقیقا وسط جدول// وقتی بصیرت ناطق اهدنا صراط المستقیم را از وسط جدول تشخیص ندهد
بسم رب الحسین…
کاش این بار ساکت می بود…
اما “درد” نه از این هرزه گویان که از سکوت شنونده است… چرا ساکت شدیم؟ چرا آنقدر بلاگ ها بوی کوکوی ناهار و صدای دعوای بعد از ظهر و هوای سرد شب و … چرا وبلاگ ها دفترچه خاطرات شده است؟ و مگر کوکو خوردن نویسنده نقطه عطف سرنوشت من است؟!
چرا ساکت شدیم؟ چرا می گذاریم هرزه گویان حواشی انقلاب چرندیات بالا بیاورند و ما فقط بوی تعفن کلمه هایشان را تحمل کنیم؟…
چرا اوباما باید به خودش اجازه بدهد که عید فطر را مسلمین جهان تبریک بگوید و ما ساکتیم؟
چرا پلاکفا باید مسدود شود و ما ساکتیم؟
چرا…
اصلا بی خیال…
از ماست که برماست.
…………………..
قطعه قطعه مهره
سلام
خدا قوت
ممنون که هستین 🙂
وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسۀ جدید است. اگر بخواهیم در گذشته هاى نزدیک – مثلاً در حدود یکى دو قرن – نظیرى براى این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بین الملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسۀ سیاسى و اقتصادى دنیا تغییر اساسى و بنیادى کرد. یا قبل از آن، در دورانى که اروپایی ها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدى در دنیا به وجود آمد، شکل عمومى دنیا عوض شد. تحولاتى که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومى دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالى که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانایی هاى عمومى بین شرق و غرب، یا بین بخشى از ملت هاى دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوى تحولات تازه اى داریم پیش میرویم. شواهد و نشانه هائى که این تحول را نشان میدهد، چه چیزهائى است؟ من چند تا مثال را عرض میکنم.
(امام خامنه ای. اساتید دانشگاه ۲۲ مرداد ۹۱)
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=135763
چرا ناطق نوری به رزمندگان دفاع مقدس توهین کرد؟
ناطق نوری در پازل چه کسانی است
………………………………….
سلام
یه پیشنهاد داشتم: این شایعه ممنوع التصویر شدن جیگر و عکس العملهای اپوزیسیون و شبکه های اونوری خداییش ته خندس یه چیزی بنویس راجع بهش، اگه دوست داشتی.
کلا شوت و پرتن این دیوونه ها! خیلی بامزس جون خودم.
در ادامه کامنت ناشناس!
باورم نمی شود این همه حماقت؛
عروسک یک برنامه کودک ما، اینقدر اینها را سرکار می گذارد؟!!!
🙂
http://rajanews.com/detail.asp?id=136210
کمپینِ ما همه “جیگر” هستیم هم راه انداختند!
🙂
یعنی تا این حد؟!!!
سلام بر حسین*