درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…

– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
بسم الله…
جالب بود، خصوصا گزینه ۸ و ۱۰!
با عرض شرمندگی از حضور شما باید عرض کنم خدا لعنتشان کند!
سلام
جالب بود…
ولی بعضی سوال هایش ی خورده دور از ادب
به گزارش دکتر توکلی سخنگوی “سازمان همیشه سنجش” کلید آزمون لو رفته است و داوطلبان ضمن حفظ آرامش می توانند از روی کلید پاسخ صحیح را وارد نمایند.
۱- ج
۲- حذف به دلیل توهین به دستگاه قضا.
۳- د
۴- حذف به دلیل اینکه جواب سوال ۱ در این سوال آمده است
۵- گزینه صحیح در بین گزینه ها نیست. گزینه صحیح بدین شکل است: «م.هـ» ، «ف.هـ»
۶- ب (میثم به حاج قربون رفته؟)
۷- ج (اما به دلیل رعایت حجاب در کشتی آزاد نتوانست سهیمه المپیک بگیرد)
۸- ب (همانطور که از چند سوال گذشته مشخص است تقریباً ۳۰ درصد سوالات این آزمون از کتاب داستان های حاج سعید و ریشش انتخاب شده است!)
۹- الف رجوع شود به صحبت های وکیل ف. هـ. این سوال از متن کتاب مجازات های ف. هـ و ریش حاج سعید انتخاب شده است.
۱۰ – ضمن تجلیل از گزینه جیم سیمرغ و لوح بلورین این دوره اهدا می گردد به گزینه دال به خاطر نقش خوب عبارت قائم با یقین در این گزینه
حاج حسین ارادت داریم
بعد از مدتها کامنت گذاشتم گفتم یه کامنتی بذارم سرش به تنش بیارزه
“مرگ بر بی عدالتی”
در هر سطحی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب علی فلاح؛
ممنون بابت راهنمایی و تقلب!! و همچنین تشکر بابت اهدا لوح بلورین به “گزینه دال به خاطر نقش خوب عبارت قائم با یقین”! انتخاب بسیار شایسته ای بود!
خسته نباشید!
جسارتا؛ گزینه الف “مداد دوران تحصیلش را می تراشد” نیست؟ آخه مداد تراش را که نمی تراشند!
صبا؛
آفرین به دقتت… ۱۰ امتیاز!
ساعت سه و سی و سه دقیقه
سحر روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
افراد آنلاین: ده نفر
این پیام بی زرگانی رو واسه ساعت رفتم، بیشتر!
آقا سید؛
سلامت باشید. ممنون.
تلخ است بی عدالتی، تلخ تر از زهر.
ساده ترین دانش آموخته حقوق می داند در حالت عادی کسی که محکوم است و هنوز حکمش اجرا نشده، اجازه خروج از کشور را ندارد. گاهی اوقات اجازه خروج از شهر محل سکونت را هم ندارد. پس چه طور ف. ه؟؟؟
ای وای، حواس ما را ببیند!! خودم گفتم “در حالت عادی”. پس مسئله حل شد. خاندان رفسنجانی که عادی نیستند. فراتر از قانونند!!
سلام به همگی. نماز و روزه هاتون قبول.
تشکر بابت متن. خون به جگر شدیم از دست این خونواده به خدا.
چند وقت پیش شنیده بودم م. ه خیلی دوست داره برگرده ایران و از این سرگردونی و دوری از خونواده خسته شده ولی از ترس دادگاهی شدن، بر نمی گرده.
دارم فکر می کنم عجب آدم ساده ایه!!
یکی نیست بهش بگه عمرا کسی کاری به خونواده شما داشته باشه.
خیالت تخت باشه، هیچ زندانی برای شما سلول خالی نداره.
ای داد بی داد!!
“فائزه بانو، دختری با کفش های کتانی” از ایران خارج شد، برای…
الف) دیدار با برادر. دلش برای داداش مهدی تنگ شده؛ خواهر نشدی و گرنه می فهمیدی…
ب) خوردن ساندویچ. در ماه مبارک رمضان، برای جلوگیری از روزه خوری، ساندویچی ها تعطیل است.
ج) گذراندن دوران محکومیت. ق. ق به مناطق دور افتاده و بد آب و هوا تبعیدش کرده.
د) شرش کم. بره دیگه بر نگرده.
آفرین سلاله؛
قشنگ بود!
سحر بخیر!
نه! شما نمیگید سحر بیست و دوم ماه مبارک، به قول آقاسید ۸ روز مونده به پایان ماه عاشقی، غیبت این خاندان رو میکنید، ملت هم میخندند، باید پس فردا جواب بدیم! تازه توفیق عبادت هم ازمون سلب میشه!!!!
همش قشنگ بود، اما گزینه ۸ از بقیه گزینهها قشنگتر بود…
خداقوت
دعاى روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ و أنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَ وَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ و اسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.
خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت و فرود آر برایم در آن برکاتت را و توفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت و مسکنم ده در آن وسط هاى بهشت اى اجابت کننده خواسته ها و دعاهاى بیچارگان.
در مکتب امام
مسلمان واقعی مخالف ابرقدرت ها است!
کسی که تابع مذهب اسلام است باید: با ابرقدرت ها مخالفت کند
و مظلومان را از زیر چنگال (ظلم و ستم) اینها بیرون بیاورد!
صحیفه نور ـ ج ۱۲ـ ص ۲۶۹
توکلت علی الحی الذی لایموت و الحمدلله الذی لم یتخذ صاحبه ولا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا…
عجلوا بالصلاة…
چرا یواشکی آپ می کنی؟ خب می گفتی می خوای متن جدید بذاری، که ما نریم بخوابیم. شبایی که تا صبح بیدارم، از متن خبری نیست، حالا امشب که نبودم، دو تا متن جدید گذاشته. فقط بلده حال آدمو بگیره. حرف هم بزنی، میگن این همش نق می زنه.
سلام و احسنت!
نوزادان ۸۳ ساله!؟
http://arshiha.persianblog.ir/post/150/
http://arshiha.persianblog.ir/post/150/
http://arshiha.persianblog.ir/post/150/
خیلی باحالی
حسابی مناجات مسجد ارک روت تاثیر گذاشته که این متن باحال و نوشتیا
خدایی مسجد ارک و منصور عرشی معجزه میکنه
خدا قوت اخوی!
لذت بردیم؛ کامنت ها هم خیلی جالب شده!
همین “لایمکن الفرار من حکومتک” باعث میشه با خیال راحت بخندیم به این طنز باحال!
حاج حسین این طنز رو دست متنت آمده:
دو دلیل هاشمی برای عدم ورود بیشتربه مسائل سیاسی (خبر ویژه)
هاشمی رفسنجانی می گوید توقعات زیادی از او برای ورود بیشتر به مسائل سیاسی وجود دارد اما نه وی نفوذ لازم را دارد و نه حساسیت شرایط این اجازه را به وی می دهد.
وی در دیدار با همکاران برخی نشریات اصلاح طلب که در قالب انجمن روزنامه های غیردولتی فعالیت می کنند در پاسخ به درخواست و پرسش های برخی از حاضران برای حضور فعال تر مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز شخص وی برای حل مشکلات و معضلات کنونی جامعه، برداشت ها و توقعات اقشار گوناگون و بعضا نخبه کشور از وظایف و جایگاه این نهاد را نادرست خواند و گفت: برداشت ناصحیحی در میان برخی از مردم و حتی نخبگان وجود دارد که مجمع می تواند برای حل هر مشکل و معضلی ورود پیدا کند، اما نگاهی به وظایف قانونی مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی نشان می دهد که این نهاد تنها در محدوده وظایف سه گانه خود یعنی «حل اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان»، «تدوین سیاست های کلی در بخش های مختلف» و ارجاع آن به رهبری جهت تصویب و ابلاغ و نیز «ورود به معضلاتی که از سوی رهبری معظم انقلاب به مجمع ارجاع می شود»، می تواند عمل کند و حتی در وظیفه نظارتی که رهبری معظم انقلاب به مجمع محول کرده اند نیز فاقد ابزار مناسب و اجرایی است. البته اگر به سیاست های کلی ابلاغ شده عمل شود، بسیاری از مشکلات موجود به تدریج برطرف خواهد شد.
هاشمی در ادامه به توقعات موجود از شخص وی برای ورود بیشتر به مسائل سیاسی و ارائه راهکار و دیدگاه اشاره کرد و با اذعان به این که حضور وی باعث اختلافات می شود افزود: هر کسی که دلش برای انقلاب، نظام و مردم می تپد، علاقمند حضور و فعالیت برای گشایش بیشتر فضا و نیز حل معضلات جامعه است، اما وضع خاص کشور و مقطع حساسی که به لحاظ داخلی و بین المللی در آن قرار داریم ایجاب می کند بر اختلافات و تنش ها در کشور نیفزاییم.
منبع خبر :وزینه کیهان
یا حق
خداقوت؛
خیلی جالب بود.
تا کی میخای این همه سیاه نمایی بکنی آقای باتوم بدست؟ مگه آقا نگفت جذب حداکثری؟
و اما ف.ه؛ علت سفر آقازاده روشنه چون لندن (روحی له فدا) بالاترین نقطه زمینه و چون این خاندان باکرامت همیشه این انقلاب را (انقلاب خودشون بوده و جز این انتظاری هم نبوده) از بحران عبور دادن، ایشان رفته اند لندن تا از بلندترین نقطه زمین برای عزت حشمت روز افزون انقلاب پدریشان (بی خیال خون پدر من و ۳۰۰هزار شهید ۵۰۰هزار جانباز) در شبهای قدر آنهم باشلوار لی و کتونی سفید دعاکنند و ان شالله بکوری بدخواهان بعد ماه مبارک با دست پر برمیگرده تهرون!
تا ایام حج دو سه ماه بیشتر نمونده؛ جناب دامت برکاته هم میره حج برنمیگرده. میشینه با بن علی و ملک عبدالله pes2012 میزنه البته با بانو عفیزابت.از ما گفتن بود حالا ببینید…
یازده
ف.ه برای … به … رفته است.
الف. تشکر- دیوان عدالت
ب. دهن کجی- ق.ق
ج. روحیه دادن به اپوزسیون- جایگاه ویژه ضدانقلاب
د. دیدار با شیطان- قعر جهنم
من همه گزینه ها رو درست زدم…
همه موارد.
یک سوالم از مادر عروس!
زبان … سر … میدهد بر باد.
الف) بنفش- سرخ ب) زرد- سبز ج)سبز- سرخ د)سرخ – سبز
توی این گیر و دار چهار گزینه ای معرکه هست!
“قائم با یقین” وای وای وای 🙂
یه سوال دیگه:
ق ق چیست؟
الف) قیمه قورمه
ب) قوه قلمی
ج) قانونِ قوز بالا غوز (دیکتش مهم نیست!)
د) ساکتینند؟؟!!
کاش فقط از بی عدالتی گلایه می کردیم و با تمسخر این و آن بهانه دست دشمن نمی دادیم.
کاش…
نماهنگ زیبا شبکه نصر از بیانات امام خامنه ای
کدام قوی تر است؟ ایران هسته ای یا ایران اسلامی؟
http://www.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=15&lid=6621
یادش به خیر پارسال چنین شبی و این متن عالی و فوق العاده!
http://www.ghadiany.ir/?p=8381
جالبه اگه به مقام معظم رهبری توهین بشه، ق. ق اصلا جدیتی که نسبت به توهین به خاندان دامت برکاته رو نداره.
داداش حسین خیلی دلخور شدم دامت برکاته رفیق ما رو به کار نبردی! دیگه از شما توقع نداشتم.
راستی شما طراح کنکور نبودید؟
به حاج سعید بگید حالا می دونی که قرار نیست ریش بتراشی این شرط رو می ذاری؟ اگه راست می گی شرطش رو این بذار اگه حسین قدیانی یا میثم نیلی و … رفتن زندان ریش بتراشی.
راستی التماس دعای خیر از دوستان عزیز و همه بزرگانی که نظرم رو می بینند.
اجرای عدالت همین که به خانواده آقای هاشمی می رسد،یه جورایی می شود.
دمت گرم، خیلی حال کردم!
سلام. خدا قوت.
دوستان امشب برای عاقبت بخیری انتخابات سال ۹۲ دعا کنید.
دیگه قبل از انتخابات، شب قدری نداریم ها!
التماس دعا.
خداوند متعال:
اگر همه اول و آخر، زنده و مرده و تر و خشک شما با هم جمع شوند؛ هر کدام از شما هر چه از من تقاضا کنید، من به شما می دهم و این بخشش در گنجینه های غیبی من اثر کسر شدن نمی گذارد. اگر یکی از شما به کنار دریا برود و سوزنی داخل آب دریا بکند و آب دریا را با آن سوزن بکشد؛ آن آب تمام نمی شود و عطای من هم نمی تواند گنجینه های غیبی مرا تمام کند. به همین جهت است که من جواد و بخشنده هستم. عطاهای من کلمات من است و وعده های من کلام من است، چون وقتی اراده کردم به چیزی بگویم موجود باشد؛ آن شی قبل از گفتن من موجود می شود…
(کلیات حدیث قدسی، ص۳۴۱)
_______
امام صادق علیه السلام: هر کس در شبی که در آن با حکمت الهی هر امری تدبیر و جدا می شود؛ نامش نوشته نشود، در آن سال به حج نمی رود و آن شب الهی، شب بیست و سوم ماه رمضان است، زیرا در آن هیئت اعزامی حجاج و روزی ها و مرگ ها و آن چه از آن سال تا سال بعد است، نوشته می شود.
(بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۷)
سفیان بن سمط از امام صادق علیه السلام پرسید: امید می رود چه شب هایی از ماه رمضان لیلة القدر باشد؟ امام پاسخ دادند: نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم. دوباره پرسید: مورد اعتماد از این ها کدام است؟ امام فرمودند: شب بیست و سوم.
(من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۶۰)
از ابوبصیر نقل شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت کند، او ای ابامحمد! به خدا سوگند اهل بهشت است و در آن هیچ کس استثنا نشده است.
(بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹)
وقتی تلاش بی حد و اندازه ی پهلوانان کشتی رو می بینم که برای وطنشون از جون مایه می ذارن و سر و صورت خونین دارن، از هرچی فوتبالیست مغرور مال پرست و جون عزیزه بدم میاد. میلیاردی پول می گیرن طلبکار ملت هم هستند.
.
.
با سئوال ششم خیلی صفا کردم! در ضمن سئوالات نمره ی منفی نداره برای همین بدون استرس گزینه های صحیح رو انتخاب کنین!
شلیک! (گفت و شنود)
گفت: حمایت اردوغان از تروریست ها در سوریه بدجوری برای دولت ترکیه دردسر درست کرده و تظاهرات پراکنده ای علیه دولت در نقاط مختلف ترکیه آغاز شده است.
گفتم: حالا که خربزه خورده باید هم پای لرزش بنشینه.
گفت: مردم مسلمان ترکیه می گویند چرا دولت کشورشان با آمریکا و اسرائیل و عربستان و قطر برای حمایت از تروریست ها و قتل عام مردم سوریه همدست شده است.
گفتم: تازه اول کار است و دولت ترکیه باید منتظر گسترش تظاهرات و نهایتا سقوط خود باشد.
گفت: رسانه های دولتی ترکیه برای فریب مردم ادعا می کنند که دولت فقط به مخالفان سوریه کمک می کند ولی در کشتار مردم سوریه به دست تروریست ها دخالتی ندارد!
گفتم: دو نفر برای شکار شیر رفته بودند. یکی از آنها به سمت شیر شلیک کرد و شیر که زخمی شده بود به طرف آنها حمله کرد. یکی رفت بالای درخت و دیگری سرجایش ایستاده بود. رفیقش گفت چرا فرار نمی کنی؟ و یارو گفت؛ مگه من به طرفش شلیک کردم!
خنده ملائکه به جاماندههای شب قدر!
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=217552
پیچیدگیهای خودسازی
http://rajanews.com/detail.asp?id=134349
________
انشاءالله به حق امشب، جانباختگان زلزله اخیر قرین رحمت و مغفرت الهی قرار گیرند و برای مجروحین نیز شفا و بهبودی حاصل شود…
۷ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
در مکتب امام
برنامه ما برادری با همه فرق مسلمین است
برنامه ما که برنامه اسلام است (عبارت از:)
وحدت کلمه مسلمین است
اتحاد ممالک اسلامی است
برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم هم پیمانی با تمام دول اسلامی است در سراسر جهان (در) مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دول استعمارطلب.
صحیفه نور ـ ج۱ ـ ص۸۴
دعاى روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ و طَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ و امْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.
خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاکم نما در آن از عیب ها و آزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دل ها اى چشم پوش لغزش هاى گناهکاران.
خاطره جالبی بود این متن برای اهالی قطعه ۲۶!
http://www.ghadiany.ir/?p=8416
شونصد- افضل اعمال در شب قدر، رفتن «من» به «تو» چه!! چون …
الف) من «فائزه»… ۱۵ سال دارم
ب) من «فارقه»… فرق دارم
ج) من «سابقه»… ساندویچ دارم
د) من «عافته»… عفت اینا دارم
ه) من «دامت برکاته» یه جورایی دارم
دقت کردین همه بدبختی ها زیر سر این خانواده است:
۲خرداد و انتخاب سید امریکایی بخاطر حمایت اکبر آقا از ناطق خاموش فتنه ۸۸ بخاطر حمایت از میر یزید اموی و….
سلام؛
خیلیییی جالب بود.
و آفرین که سعید عبدولی را ارج نهادید.
این لینک رو بازم می ذارم
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=134418
بی ربط:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/145260/گزارش-یک-مجله-آمریکایی-از-بازوی-بلند-انقلاب-اسلامی-ایران
چرا لندن؟ لندن چه جذابیتی برای بریده های از آرمان های انقلاب خمینی کبیر داره. شاید ف-ه رفته باشه به کارهای عقب افتاده دانشگاه آزاد واحد لندن برسه. چون بعد از سه سال هنوز برادر سفر کردش علیرغم تعطیلی آن دانشگاه نتونسته کارهای نیمه تمام رو تمام کنه. خواهر رفته کمک برادر درست مثله تهران ۸۸.
چرا رفت؟ چرا کسی از اون سوال نکرد کجا خانم؟ چرا با این عجله؟؟؟؟
تاسف می خورم به حال صدا و سیما!
ده ها نفر از هموطنانمان بر اثر زلزله کشته و زخمی و بی خانمان شدند، به جای ابراز همدردی، خنده بازار پخش می کنند!
خجالت کشیدم……..
دعا کنیم برای هموطنان عزیزمان؛
دعا برای آمرزش جانباختگان و صبر و سلامتیِ بازماندگان…
سلام
«قایم با یقین» از همه با حال تر بود!
موتور (گفت و شنود)
گفت: یک هفته نامه آمریکایی نوشته است ترکیه بازنده اصلی بحران سوریه است.
گفتم: چرا؟!
گفت: این هفته نامه نوشته است، ترکیه تصور می کند در چالش آمریکا و اسرائیل با دولت سوریه می تواند نقش برجسته تری از عربستان و قطر برعهده گرفته و از فاصله میان دو قطب آمریکا و اسرائیل از یکسو و عربستان و قطر از سوی دیگر، برای تبدیل خود به کانون اصلی مورد توجه آمریکا استفاده کند.
گفتم: یک موتورسوار در تاریکی شب با یک ماشین که از روبرو می آمد تصادف کرد و لت و پار شد. در بیمارستان از او پرسیدند چرا مستقیم خودت را به ماشین کوبیدی؟ و یارو گفت؛ وقتی دو تا چراغ روشن را دیدم تصور کردم دو تا موتورسوار از روبرو می آیند و خواستم از وسط آنها عبور کنم که شتلق…
روده بر شدیم داداش!
حرف نداشت……………………
برای منم سوال بود امروز، که چرا تو زلزله بم انقدر صدا و سیما مانور داد اما برای زلزله آذربایجان فقط در حد همون اخبار ساعت ۲ بود.
شهیدی که بی سر به دیدار مادر رفت
http://rajanews.com/detail.asp?id=134622
۶ روز مانده تا پایان ماه عاشقی…
دعاى روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ و أعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک و أسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ و لا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.
خدایا من از تو می خواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه مى برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم توفیق در آن براى اینکه فرمانت برم و نافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان.
…………………
به روزم…………………
ای درود به اون شیری که خوردی
ای سلام به اون فکری که داری
ای سپاس از اون قلمی که داری
الهی زنده باشی و وقایع عصر ظهور رو قلم بزنی…
گفتم حالا که من عمه شدم و تو عمو، محرم ها بیشتر گریه می کنیم.
گفت چه ربطی داره؟
گفتم خوب من بهتر از قبل درک می کنم که حضرت زینب س چی کشیدن، تو هم حال و روز قمر بنی هاشم رو درک می کنی.
****
گفت آبجی این فیلم رو از پسر گرفتم، نگاه کن.
تو فیلم از برادر زادم می پرسه عمو رو بیشتر دوست داری یا عزیزو؟
برادر زادم که الان دو سالشه می گه: عمه!
****
دارم این عکس ها رو نگاه می کنم، همش با خودم می گم بیچاره عمه ش، بیچاره عموش، بیچاره عزیز و باباجونش.
عکس: غمانگیزترین صحنه از زلزله روستای ورزقان
http://rajanews.com/Detail.asp?id=134758#msg
سوال هشت گزینه ج فکر می کنم تسبیح شاه مقصود بوده اشتباها حاج مقصود نوشتین.
آقا تو فیس بوک گذاشتمش بی اجاره!
حلال کنید دیگه.
۲۵* خداوند متعال:
کسی که نماز را به وقتش بخواند؛ من همه ی خواسته های او را به وی می دهم و بهشتم را به وی مباح می سازم…
(کلیات حدیث قدسی، ص۱۱۴)
_______
حضرت امام باقر علیه السلام:
نماز را بر افطار مقدم میداری؛ مگر آن که با گروهی باشی که اول افطار میکنند. پس با آنان مخالفت نکن و با ایشان افطار کن و گرنه اول نماز بخوان، چرا که بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته میشود و این نزد من محبوبتر است.
(المقنعه، ص ۳۱۸)
آقای قدیانی! مدت هاست می خوانم تان. راست اش دارم لذت می برم از یک یک اعتراف های تان. خوب ست که یادتان هست برای همین جنابِ ساکت چه گلوهایی که پاره نمی کردید. خوب ست یادتان هست که به آن پیرمرد می خواستید بگویید چرا خاتمی؟ حرص تان گرفته بود که نمی فهمد که جناب ساکت چه قدر خوب ست و او خبر ندارد. آری جناب قدیانی. داریم شما و هم مسلکانتان را تماشا می کنیم و تاریخ را شاهد می گیریم. آن روز به زعم خودتان از گندبودن جناب ساکت خبر داشتید و آن چنان کردید. باشد تا روزگاری نزدیک اعتراف تان را درباره منحرف آینده و پرزیدنت فعلی خواهیم شنید. دنیا خیلی کوچک ست رفیق
دورخیز (گفت و شنود)
گفت: «ران پال» عضو مجلس نمایندگان آمریکا خطاب به اوباما گفته است؛ آمریکا با این برخوردهای متناقض در ماجرای سوریه، چه پاسخی برای مردم و نسل های آینده آماده کرده است؟
گفتم: منظورش چیست؟!
گفت: ران پال می گوید اگر القاعده تروریست است چرا این گروه را علیه دولت سوریه به کار گرفته و از آنها حمایت می کنیم؟ و اگر دموکرات هستند چرا با آنها جنگیدیم و به بهانه حضور آنان به افغانستان حمله کردیم؟!
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: نوشته است؛ بدشانسی آن که در هر دو حالت حمایت و مقابله هم ناکام بوده ایم!
گفتم: یارو دورخیز کرد و جفت زد که روی زین اسب بنشیند ولی تالاپی به زمین خورد اما بدون این که به روی خودش بیاورد از دوستش که داشت می خندید پرسید؛ از دورخیزم خوشت اومد یا از جفت زدنم؟ و دوستش گفت؛ از اعتماد به نفست!
سلام من یه طرح برا ناطق زدم
خوش حال میشم اگر برای مطلب اولتان استفاده کنید
روی وبلاگمه
یاعلی
در پستی فطرت شما و آنها که برای شما کامنت می گذارند مقداری شک داشتم که برطرف شد. الحمدلله که در قضاوت انسانها کم نمی آورید و به راحتی آخرت فروشی می کنید.
** اردوهای جهادی در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی **
سلام دوستان/ نماز و روزه هاتون قبول درگاه احدیت.
زلزله ی آذربایجان شرقی که واقعا دردناک هم هست رو به همه تسلیت میگم.
بنده یه پیشنهاد دارم:
اردوهای جهادی امسال شهریور رو، اختصاص بدیم یا بدن به مناطق زلزله زده و مخصوصا روستاهاش.
هر چی زود تر باید این مناطق باز سازی بشه و الا اگر فصل سرما برسه، اوضاع خیلی ناگوار تر خواهد شد.
بنده میتونستم در حد یک پیشنهاد این مطلب رو بیان کنم و حالا هر کی به هر نحوی که میتونه به گوش مسئولین مربوطه برسونه.
ای که دستت میرسد کاری بکن . . .
بسم الله
دعوت نامه برای تبادل لینک
با سلام؛
مشت پولادین چندیست که سایت فرهنگی و مذهبی ای را با مضمون اسلام و شهدا و انقلاب اسلامی در جهت پیشبرد اهداف جبهه فرهنگی در کشور راه اندازی کرده است.
لذا آماده هرگونه تبادل لینک و لوگو با سایت های ارزشی با کیفیت و پر محتوا می باشد.
آدرس سایت مشت پولادین: http://www.mosht-poladin.com
در صورت صلاح دید مارا لینک کنید. بعد اطلاع دهید تا شما را لینک و یا لوگوی شما را در سایت خود قرار دهیم.
یاعلی
خوشم میاد که زلزله هشت ریشتری هم اینجا رو تکون نمیده. نه تسلیتی نه خبری. الحق که دست پرورده برادر حسینی. اونکه روز اول اصن انگار نه انگار. کیهان طفلی لابد خبر نداشت. کماکان عشق است بشار
دوستان محترم؛
“با زلزله و زلزله زدگان، کاسبی می کنند!” عنوان متن بعدی وبلاگ قطعه ۲۶ است که تا ساعاتی دیگر به روز خواهد شد…
انگار بعضیها اینجا رو با برنامهی آهنگهای درخواستی اشتباه گرفتند!
جناب مصطفی؛
هیچ آدمی از آینده خودش باخبر نیست، چه رسد به آینده دیگران!
همین امروز شاید یکی خوب باشد اما فردا از دین برگردد، ما پیشگو نیستیم،
همیشه گفتن باید بد رو از بدتر انتخاب کرد. بله!
راستش این متن را همان روز خواندم اما چون لبخند روی لبم نشست دلم نیامد قبل از سوم امام کامنت برای این متن طنز بگذارم اصلا هم از اون مقدس ها نیستم ولی فکر میکنم هر سه شب قدر تا به پایان نرسد نباید لباس سیاه محرم و از تنت در بیاری!
سلام یه سری هم به سایت هیئت کربلا و گروه جهادی راه کربلا بزنید بی نصیب نمی مونید.
http://www.heyatkarbala.ir/
http://jahadirahekarbala.ir/
یا علی مدد از طرف مهدی منتظر
سلام خسته نباشید آقای قدیانی
خیلی وقت بود سرنزده بودم به سایتتون
مثل همیشه روشنگرانه مینویسید
خدا بهتون توفیق بده
هنوز پارکابت مانده ایم.
نوشته هایت هنوز بوی نه دی را میدهد.
بنویس … که دست تو یادگار حنجره های حاج بخشی ها را دارد.
تا زیر بیرق ولایت هستی … بنویس..
ای تاریخ کجایی که ببینی فرزندان امام خامنه ای، علمداران مجاهد نبرد نرم اند…
راستی حاج سعید (سردار حاج سعید قاسمی)
شهادت نصیبش خواهد شد… انشالله
در این معبر تنگ به فرموده حضرت آقا
حاج سعید فقط شهادت نصیبش خواهد و بس…
یازهرا…
بابا ما در مورد شما چی فکر می کردیم چی شد!
کتاب نه ده و آرکیو ۸۸ تونو خوندم. جو گرفتم؛ بقیه کتاباتونم خریدم.
راستی حاجی! بهتره از همین الان بحث ۹۲ رو شروع کنید. جامعه مجازی به شما احتیاج داره.
……………….
آره مسخره کنید، مسخره کنید.
کنایه بزنید!
حاجی همیشه از کنایه ها به حاج همت با یه سوز و دردی گفته بود ولی فکر نمی کردم که خودشم داره از همین جماعت حزب الله تیکه می شنوه.
نمی دونم واقعا چی بگم…
…………
سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود…
بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا
و احساس تازگی، اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد…
زیر لب زمزمه می کنی…
۴ و ۱۰ از همه جالب تر بود…ایول حاجی…
البته من انحرافی هستم (صرفا جهت اطلاع)
سلام جناب قدیانی!
عالی بود و به جا. من همچنان منتظرم تا شما قدم رنجه بفرمایید و به سنگر محقر اینجانب سری بزنید… به نظرتون این توقع برای یه بسیجی چیزه زیادی هستش؟
منتظرم استاد…