ارک از تو، اشک از ما

تقدیم به حاج منصور ارضی، عرشی، عشقی، خود خودش

داره می رسه. ما گناهکارا هم نوروزی داریم. داره می رسه. همه اش چند شب مونده. از چند شب دیگه، کوچه کثیف از تنهایی درمیاد. مسجد ارک، تمیزترین جا واسه توبه اس. حاج منصور بلد این کاره. استاد شب اوله. یه «آ… خدا» بگه، دل آدمو می بره. ما تو دل تحریم هوشمند، فلافل خوردنمون قطع نمی شه. پرروتر از این حرفا… آفرین! دقیقا به ما می گن. اون گوشه میدون ارک، انتقال خونم هس. خون می دیم، ساندیس می گیریم، حال می کنیم، تا حاجی بیاد، ۱۴ تا صلوات می فرستیم، تا برامون بخونه… به به! اونم چی بخونه: «اللهم رب شهر رمضان». خدای ماه رمضون انگار یه خدای دیگه اس. خدا که همون خداس، اما انگار یه خدای دیگه اس. دیوونه شدم. دیوونگی هم داره آخه. صدای حاج منصور دیوونه می کنه آدمو، اونجا که وسط مناجات، می بردت کربلا، «حسین حسین» می خونه. عاشق گره ابروهای حاجی ام. یه جورایی خوشگل بالا پایین می شه. اون صندلی که حاج منصور می شینه روش؟ عاشقشم! اون میکروفون؟ عاشقشم! اون غزل شب اول؟ عاشقشم! شب سوم؟ عاشقشم! شب میلاد امام حسن؟ عاشقشم! تارهای صوتی حنجره حاجی؟ عاشقشم! وقتی صداش می گیره و درنمیاد؟ عاشقشم! اون گنده لاتی که شیر شتر می فروشه آخر کوچه کثیف؟ عاشقشم! ارک رو باید زود رفت. عاشق اونایی ام که ۵ ساعت مونده به مراسم، می رن و دور و بر صندلی حاجی جا می گیرن! آهان! عشق است لحظه «الهی العفو»، اونجا که دستامونو به نشونه گدایی میاریم بالا. بابا! گناهکاریم دیگه، چی کار کنیم؟ به ما می گن باحال ترین گناه کارای دنیا. آخرشم برمی گردیم خونه خدا. تو غمت نباشه. حاج منصور بلده! حاجی خودش می دونه چه جوری باید اشک ما رو دربیاره. آمار دلامونو داره. توی ارک، بچه های پائین، با موتور میان، بچه های بالا، با ماشین میان، اما خب! راستشو بخوای یه ارکی، با دلش میاد حاج منصور. اجتماع ماس دیگه. پاتوقمونه. یه موکت خیابون بیرون مسجد ارک رو با دنیا عوض نمی کنیم. ریشامون توپیه؟ دوست داریم! جنوب شهری ایم؟ دوست داریم! باتوم به دستیم؟ دوست داریم؟ سحری فلافل می خوریم؟ دوست داریم! رستوران گردون برج میلاد در برابر کوچه کثیف مفت نمی ارزه! فلافلای ما گرون تره! سلف سرویسه! یعنی اگه راستشو بخوای، کل مهمونی خدا سلف سرویسه! بیشتر با شعرای حاجی حال می کنی؟ همونو بردار! دوست داری وسط دعا زار بزنی؟ زار بزن! راحت باش! خدا عاشق گریه گناهکاره. ما ارکیا، از همه گناهکارتریم. ساعت ۲ ی نیمه شب، همه هیئتا گرفتن خوابیدن، تازه اول شب ماس. می خوایم خلوت تر باشه! با خدا خیلی کار داریم. گرفتارتریم. ما اون مریض سرطانیه هستیم. همه دکترا جوابمون کردن، الا «یا من اسمه دواء». ما مزه تشنگی رو با سلام به بچه های حسین می چشیم. با رقیه، ما کجا غریبیم؟ با ماه رمضون، ما کجا بی کس و کاریم؟ علاج درد ما نسخه اشک است. گلوی حاج منصور، گلوگاه توبه ماست. ما حاجی رو همه جوره دوست داریم؛ اتفاقا با حرفای سیاسی اش. حاجیه دیگه! مگه چند تا حاج منصور داریم که کربلای پنجی روضه بخونه؟ آهان! شب جمعه های ماه مبارک. هوندا قراضه های گلوبندک! بسیجیای شلوار ۶ جیب! همونا که از کف خیابون، فتنه رو جمع کردن! همه شونو عشقه! ما اشکی هستیم! اینطوری بار اومدیم. ما ارکی هستیم! اینطوری بار اومدیم. دیگه چی بگم؟ کوچه کثیف، سرویس بهداشتی نداره. شیر نداره. فلافلاش آلوده به دود جنوب شهره. صندلی نداره. تنگه، اما قشنگه! مثل صدای مناجات. مثل سینه زدن های آخر دعا. ما همچین فکر می کنیم؛ واسه حسین که سینه بزنی، خدا می پذیره توبه ات رو. خرجش یه سینه سرخه و چند قطره اشک. ارک بر وزن اشک است. اشکی تر از ارک، مسجد پیدا نمی شود. عرشی تر از ارضی، صدایی نیست. قبول نداری؟ نگاه کن! «بیا نگار آشنا/ شب غمم سحر نما/ مرا به نوکری خود/ شها تو مفتخر نما».

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

چند روز مونده به ماه رمضون، آ… خدا! بیا و لطف کن و جونمون رو نگیر. الان وقت مرگ ما نیست. می خواهیم با ارک، با اشک، با یه مشت گناهکار مثل خودمون زندگی کنیم. آ… خدا! یه گناهکارم، یه گناهکاره. یه وقت دیدی دلش شکست و توبه کرد و به تو قول داد. خودت که این صحنه رو دوست داری، خودت که دل می بری، می خواستی ماه رمضون رو نیافرینی. حالا که عاشقمون کردی، پاش وایسا. ارک از تو، اشک از ما! شبایی هست که مهتابی ترم باشه. شبایی هست که حاج منصور غوغا کنه. شبایی هست که… شبای بعد از شب قدر رو می گم. ارک یه کم خلوت تر می شه. می شه عین دوکوهه. خدایا! تو رو به جون شهدا، قبول کن توبه مونو. فقط اگه خدایی کنی و دیر بگذرونی ماه رمضون رو، چی می شه! اصلا یه کار کن تموم نشه شب اول. همون شب که حاجی هر سال می گه؛ یه سال منتظرت بودم…

وطن امروز/ ۲۵ تیر ۱۳۹۱

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    بسم الله…

  2. آزاد اندیش می‌گوید:

    سلام علیکم و رحمة الله…

    حقیقتش فکر می کردیم تشریف بردین زیارت!

  3. آزاد اندیش می‌گوید:

    ولادت امیر ولایت فقیه، امام سید علی خامنه ای مبارک.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    به به… بوی یه متن توپ میاد… بوی قلم داداش حسین…

  5. سیداحمد می‌گوید:

    به به از این نوای آسمانی، به به…

    http://uploadtak.com/images/g5451__.wma

    http://uploadtak.com/images/y5214________.mp3

  6. سیداحمد می‌گوید:

    «اللهم رب شهر رمضان»

    http://uploadtak.com/images/u8489_112416.wma

    “دیوونه شدم. دیوونگی هم داره آخه. صدای حاج منصور دیوونه می کنه آدمو، اونجا که وسط مناجات، می برتت کربلا، «حسین حسین» می خونه.”

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “بسیجیای شلوار ۶ جیب! همونا که از کف خیابون، فتنه رو جمع کردن! همه شونو عشقه!”

    همونا که فراموش شدن… همونا که مردونگی رو معنا کردن تا بعضی ها امروز بتونن نقشه ریاست جمهوری ۹۲ رو بکشن! همونا که ۲ سال پیش، یه همچین شبایی، به دنیا ثابت کردن که با شیر بچه های خامنه ای نمیشه در افتاد…

    همه شونو عشقه!

  8. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۲۶۹* حضرت رسول صلی الله علیه و آله:

    گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است؛ از عابد مایوس، به درگاه خدا نزدیک تر است.

    (نهج الفصاحه، ص۴۷۷)

    “لحظه «الهی العفو»، اونجا که دستامونو به نشونه گدایی میاریم بالا. بابا! گناهکاریم دیگه، چی کار کنیم؟ به ما می گن باحال ترین گناه کارای دنیا. آخرشم برمی گردیم خونه خدا.”

  9. سیداحمد می‌گوید:

    ماه رمضان که شروع می شود، همیشه استرسِ تمام شدنش را دارم!
    البته این استرس کمی باعث می شود بیشتر قدر بدانم لحظات زیبای این ماه عزیز را!
    خوشحالم که به استقبال ماه عاشقی رفتید…

    ضمنا؛ خواندن این متن ها هم خالی از لطف نیست!
    http://www.ghadiany.ir/?p=8620
    http://www.ghadiany.ir/?p=6820

  10. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    به عشق سه ساله حسین؛ جناب رقیه بنت الحسین

    جانمی جان! ماه مبارک نزدیک است و چه فازی می دهد ساعت ۲ی نیمه شب رفتن به مسجد ارک. هر جا سخن از حاج منصور باشد من یکی که عاشق شب سومم. یعنی شب رقیه بنت الحسین.

    بیشتر و بیشتر وقتی با صدای حاجی عشق می کنم که از زبان رقیه سخن می گوید؛ “من که تا آخرین دم/ آه و نوا دارم/ به دل خسته/ داغ کرببلا دارم/ ماه عالمین ام/ زاده حسین ام/ نور چشم زهرا/ عشق زینبین ام/ گرچه ۷۲ بار/ داغ و بلا دیده ام/ بدترین غصه را/ در شام بلا دیده ام/ چه غم ها کشیدم/ تهمت ها شنیدم/ ۱۸ سر بریده روی نیزه دیدم/ ای سالار زینب/ مظلوم حسین جان/ عمه را دیده ام/ در سلسله ها/ وای وای/ گریه ها کرده ام/ در هلهله ها/ وای وای/ هر نامی که بردم/ سنگ کینه خوردم/ بردند آبرویم/ آخر جان سپرده ام”. برخی که سخت به علم و عقل شان معتقدم مع الاسف گفته اند؛ “اصولا امام حسین، دختری سه ساله به نام رقیه در حادثه کربلا نداشته اند”. دلیل هم اینگونه آورده اند که مورخین هرگز نامی از دختر سه ساله حسین نبرده اند. البته حق با مورخین است. مورخین مشغول تورق کتب تاریخی خود بودند و تاریخی ترین ضجه های خرابه نشین شام را ندیدند. کربلا و حسین و زینب و عباس را من فقط به شرط این خانم سه ساله قبول دارم. بی رقیه، حاج منصور همان بهتر که نخواند و این شانه عباس که من گاهی در نوشته هایم از آن استفاده می کنم، راستش را بخواهی، جای رقیه است. “عمو جان” را جناب رقیه انداخت زبان ما و خدا می داند چه کشید وقتی علم از دست علمدار زمین افتاد و کمر حسین شکست. نه، رقیه خرافه نیست. هیچ خرافه ای اینقدر دوام نمی آورد. جناب رقیه صاحب قلب ماست و گمانم هست اگر اشک رقیه نبود، خروش زینب در همان شام می ماند و کربلا در کربلا. هیچ کس اندازه رقیه بنت الحسین برای حسین هزینه نپرداخت. چقدر شلاق خورد؟ همه اش ۳ سال داشت. ۳ سال. مورخین نمی دانند سیلی با صورت دختر ۳ ساله چه کار می کند، اگر می دانستند، رقیه بنت الحسین را انکار نمی کردند…
    http://www.ghadiany.ir/?p=1044#comments

    ایام ولادت خانم حضرت رقیه سلام الله علیها مبارک…

  11. سیداحمد می‌گوید:

    آرام آرام… عجلوا بالصلاة…

  12. مجنون می‌گوید:

    آخ که حرف دل زدی
    عشق است ماه رمضون
    عشق است مسجد ارک
    عشق است حاج منصور ارضی، عرشی، عشقی

    عشق است حسین قدیانی

  13. عمار می‌گوید:

    “چند روز مونده به ماه رمضون، آ… خدا! بیا و لطف کن و جونمون رو نگیر. الان وقت مرگ ما نیست. “

  14. دلخون می‌گوید:

    سلام

    تا حالا شب های رمضان مسجد ارگ نرفتم. یعنی اصلا تا حالا مسجد ارگ نرفتم. اما شب های ماه رمضان امام زاده چیذر زیاد رفتم. مهم نیست که حتما مسجد ارگ و پای مناجات حاج منصور باشیم. حاج محمود هم شاگرد حاج منصور هست.
    امام زاده چیذر کنار شهدا تا صبح مناجات کردن یه عالمی داره.

  15. دلخون می‌گوید:

    اشکی تر از ارک، مسجد پیدا نمی شود. عرشی تر از ارضی، صدایی نیست. قبول نداری؟ نگاه کن! «بیا نگار آشنا/ شب غمم سحر نما/ مرا به نوکری خود/ شها تو مفتخر نما».

    میخواستم الان بگم: نه اینجورم که شما میگید نیست؛ اما میبینم هست. خداییش حاج منصور خوب میدونه با دلا چه جوری بازی کنه.

    بی زحمت میشه لینک این رو برام بذارید.

  16. ف. طباطبائی می‌گوید:

    چقدر ماه رمضانی و عالی و فوق العاده بود.
    حال و هوای دلچسبی داشت جملاتش.

    ان شاءالله خدا به همه دوستان عمر با برکت بده تا ماه رمضان های زیادی رو درک کنن.

  17. علمدار می‌گوید:

    تا به حال مسجد ارک نرفتم، ولی حاج منصور واقعا می دونه چی بگه و بخونه تا به دل بشینه.
    ممنون از متنتون.

  18. شیدا می‌گوید:

    همه بدونن که من اگه مُرَدم، تقصیر این متن غوغایی، داداش حسین بسیجیها است!
    راست مى گن این بسیجیها آدم مى کشند! این هم مدرکش!!!!!

  19. سیداحمد می‌گوید:

    دلخون!

    «بیا نگار آشنا/ شب غمم سحر نما/ مرا به نوکری خود/ شها تو مفتخر نما»

    http://uploadtak.com/images/u5182_Haj_Mansoor_8_Moharr.mp3

    می کشــــــی مرا حســــــــــــین…

  20. دلخون می‌گوید:

    سید احمد؛

    ممنون…
    حاج محمود هم این رو خیلی زیبا میخونه…

  21. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    عالی بود، عالی.
    سپاسگزارم آقای قدیانی.
    این ادبیات روان و خودمانی هم سبب شد، احساستان خیلی خوب به مخاطب منتقل شود.

  22. حنظله می‌گوید:

    “چند روز مونده به ماه رمضون، آ… خدا! بیا و لطف کن و جونمون رو نگیر. الان وقت مرگ ما نیست.”
    {الهی آمین}

    خیلی زیباست، ممنون!

  23. سوگند می‌گوید:

    ممنون واقعا…

  24. دلخون می‌گوید:

    “ما مزه تشنگی رو با سلام به بچه های حسین می چشیم. با رقیه، ما کجا غریبیم؟ با ماه رمضون، ما کجا بی کس و کاریم؟ علاج درد ما نسخه اشک است. ”

    جای گله ز فاصله ها گریه می کنم…
    با نام سیدالشهدا گریه می کنم…

    دل تنگ حرم اربابم…

    *ما مزه تشنگی رو با سلام به بچه های حسین می چشیم.*

    http://s1.picofile.com/file/6606568408/ashk14.jpg

  25. دلخون می‌گوید:

    با اجازه

    اینم لینک حاج محمود کریمی

    http://www.rasekhoon.net/song/download-104163.aspx

  26. فریبا فرهمند می‌گوید:

    سلام!
    آنقدر این متن تاثیر گذار بود که وقتی اولین بار ظهر بود خوندم کلی گریه کردم.
    الانم که باز خوندم اشک تو چشمام جمع شد.
    اگه یه وقت این اشک های من ثواب داشت همه اش تقدیم شما آقای قدیانی.

    امسال تا پارسال ارضی خیلی تغییر کردن.
    به نظرم پیرتر شدن بس که زخم زبان و تهمت شنیدن از افرادی که یک روز برای همین آقای ارضی سر و دست می شکستند و خودشون رو برای ۴ تا رای با این آقا هم قدم میکردن اما حالا….!
    هرکی صداش دربیاد آماج اتهامات قرار میگیره؛ دوست و دشمن هم نمیشناسند!

    و اما ما پابرهنه های جنوب شهر که با دلمون میایم پای منبر حاج منصور نخواهیم گذاشت که ۹۲ بازم فتنه بشه(!)

    در پناه حق
    یاعلی

  27. دلخون می‌گوید:

    آقاى قدیانى؛
    بعضى از متن هاتون وقتى یک بار میخونیم اشک میریزیم.
    اما این متن شما بوى کربلا میده…
    اسم کربلا هم مگه میشه اشک کسى رو درنیاره؟!
    میکشى مرا حسین…

  28. برف و آفتاب می‌گوید:

    ما که ارک نرفتیم؛ اما ارک‌نوشت از شما، اشک از ما!

  29. شوکران می‌گوید:

    ماشالا حواست به گره ابروهای روضه خون و صندلیش و میکروفونش و شیر شتر اون گنده لاته و فلافل کوچه کثیف و انتقال خون و ساندیس و بچه های بالا و پائین و کی کی میاد و کی با چی میاد و کی چجوری گریه میکنه و همه چی هست! تو که همش مشغول آمار گرفتنی، پس کی به روضه حاج منصور گوش میدی؟

  30. به جای امیر می‌گوید:

    نامه (گفت و شنود)

    گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری در وبلاگ شخصی خود نوشته است؛ ادعای تقلب دروغ بود و تاسف خورده که چرا با طناب پوسیده اصلاح طلبان وارد چاه شده است!
    گفتم: اصلاح طلبان این طناب پوسیده را از آمریکا گرفته بودند و چه می دانستند که پوسیده است!
    گفت: نوشته است؛ به ما گفته بودند بر اثر ناآرامی های داخلی رژیم کوتاه می آید و انتخابات باطل می شود و بعد با فشار قدرت های خارجی اصلاح طلبان سر کار می آیند ولی همه اینها خواب و خیال بود!
    گفتم: خب! دیگه چی؟!
    گفت: در وبلاگ نوشته؛ احساس می کنم آن طناب پوسیده دور گردنمان پیچیده و دارد خفه مان می کند!
    گفتم: مرید ساده لوح یکی از قطب های دراویش نامه ای به او نوشته و از وی خواسته بود؛ ابتدا صاحب یک ماشین بشود، بعد خانه بخرد، بعد پول و ثروت فراوان به دست آورد و بعد از ۱۲۰ سال بمیرد. اما وقتی از خانه قطب خارج شد، تصادف کرد و در حالی که او را با حال نزار به بیمارستان منتقل می کردند به پسرش گفت؛ برو به قطب بگو؛ چرا نامه را از آخر می خوانی؟!

  31. سیداحمد می‌گوید:

    ۶ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…

  32. پاییز می‌گوید:

    توی ارک، بچه های پائین، با موتور میان، بچه های بالا، با ماشین میان، اما خب! راستشو بخوای یه ارکی، با دلش میاد حاج منصور.
    .
    ما اون مریض سرطانیه هستیم. همه دکترا جوابمون کردن، الا «یا من اسمه دواء». ما مزه تشنگی رو با سلام به بچه های حسین می چشیم. با رقیه،
    ما کجا غریبیم؟

    ما کجا غریبیم؟

    ما کجا غریبیم؟

    یا غریب الغرباء…
    .
    .
    قشنگ بود، ممنون.

  33. پاییز می‌گوید:

    ازحضرت امام رضا (علیه السلام) منقولست که هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنویسید…
    http://masafportal.com/post/view-4733

    التماس دعا

  34. پاییز می‌گوید:

    این بخشی از کتاب “هر قاصدکی یک پیامبر است” نوشته عرفان نظرآهاری ست، امروز خریدمش، براتون نوشتم شما هم لذت ببرید، لذت که چه عرض کنم، من که بعد از خوندنش گریه کردم
    هیچوقت فکر نمی کردم ایشون انقدر قشنگ بنویسن…واقعا زیبا و تاثیرگذار بود…
    .
    .
    “وای اگر پرنده ای را بیازاری”
    پسرک بی آنکه بداند چرا، سنگ در تیرکمان کوچکش گذاشت و بی آنکه بداند چرا، گنجشک کوچکی را نشانه رفت. پرنده افتاد، بالهایش شکست و تنش خونی شد. پرنده میدانست که خواهد مُرد. اما پیش از مردنش مروّت کرد و رازی را به پسرگ گفت تا دیگر هرگز هیچ چیزی را نیازارد.
    پسرک پرنده را در دستهایش گرفته بود تا شکار تازه خود را تماشا کند. اما پرنده شکار نبود. پرنده پیام بود. پس چشم در چشم پسرک دوخت و گفت:
    “کاش میدانستی که زنجیر بلندی است زندگی، که یک حلقه اش درخت است و یک حلقه اش پرنده. یک حلقه اش انسان است و یک حلقه سنگریزه. حلقه ای ماه و حلقه ای خورشید.
    و هر حلقه در حلقه ای دیگر است.
    و هر حلقه پاره ای از زنجیر؛ و کیست که در این حلقه نباشد و چیست که در این حلقه نگنجد؟!
    و وای اگر شاخه ای را بشکنی، خورشید خواهد گریست.
    وای اگر سنگریزه ای را ندیده بگیری، ماه تب خواهد کرد.
    وای اگر پرنده ای را بیازاری، انسانی خواهد مُرد.
    زیرا هر حلقه را که بشکنی، زنجیر را گسسته ای. و تو امروز زنجیر خداوند را پاره کردی.”
    پرنده این را گفت و جان داد.
    و پسرک آنقدر گریست تا عارف شد.

  35. ابوالفضل اشناب می‌گوید:

    بسم الله

    در باره حاج منصور خیلی ها خیلی چیزها می گویند.
    بگذار هرکه هرچه می خواهد بگوید.

    اصلا همین متن آقا حسین قدیانی:
    “عاشق گره ابروهای حاجی ام. یه جورایی خوشگل بالا پایین می شه. اون صندلی که حاج منصور می شینه روش؟ عاشقشم! اون میکروفون؟ عاشقشم! اون غزل شب اول؟ عاشقشم! شب سوم؟ عاشقشم! شب میلاد امام حسن؟ عاشقشم! تارهای صوتی حنجره حاجی؟ عاشقشم! وقتی صداش می گیره و درنمیاد؟ عاشقشم! ”

    بگذار هرکه هرچه می خواهد بگوید، این سوز صدا بالاتر از این حرف هاست.
    یادم هست،‌ بار اولی رو که پای روضه ی حاج منصور نشستم، شب سوم محرم …

    “وای بر شام اگر محضر سقا برسم …”

    یا ریحانه الحسین

  36. ستاره خرازی می‌گوید:

    اون صندلی که حاج منصور می شینه روش؟ عاشقشم!
    اون میکروفون؟ عاشقشم!
    اون غزل شب اول؟ عاشقشم!
    شب سوم؟ عاشقشم!
    شب میلاد امام حسن؟ عاشقشم!
    تارهای صوتی حنجره حاجی؟ عاشقشم!
    وقتی صداش می گیره و درنمیاد؟ عاشقشم!

    انتظار اومدنش؟ عاشقشم!
    نفسش؟ عاشقشم!
    گریه هاش؟ عاشقشم!
    نصیحت هاش؟ عاشقشم!
    لعن و نفرین های سیاسیش؟ عاشقشم!
    خدا مرگت بده، اون گوشی رو ازش بگیریداش؟ عاشقشم!

  37. ستاره خرازی می‌گوید:

    ای رها گردیدگان آن سوی هستی قصه چیست
    می رسم جلوی در مسجد: السلام علیک مسجد ارک
    خدایا شکرت یک بار دیگه اومدم.
    آخ آخ این روزهای تاسوعا عاشورا که مراسم تموم میشه عزادارا هنوز دارن تو حجره ها سینه میزنن و حسین حسین میگن، چقدر قشنگه چقدر عاشقانه است، البته من که از طبقه بالا فقط گوش میکنم اما گوش کردنش هم اشک رو جاری میکنه.

  38. لبیک یا حسین می‌گوید:

    ممنون… خیلی خوب بود.
    عجلوا بالصلاه!

  39. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    خیلی قشنگ بود.

    خدا انشاالله حاجی رو برای بچه حزب اللهی ها حفظ کنه.

  40. م.طاهری می‌گوید:

    چند روز مانده به ماه مبارک همه هوایی می شوند…

    “فقط اگه خدایی کنی و دیر بگذرونی ماه رمضون رو، چی می شه!”
    آخ که چقدر زود تمام می شود…

  41. به جای امیر می‌گوید:

    پیاز! (گفت و شنود)

    گفت: جان ساورز رئیس سرویس جاسوسی انگلیس- MI6- گفته است ۱+۵ در مهار برنامه هسته ای ایران چندان هم بدون موفقیت نبوده است!
    گفتم: خب! چه موفقیتی داشته اند؟
    گفت:جان ساورز می گوید «ما توانستیم جلوی تولید بمب اتمی را در ایران بگیریم»!
    گفتم: ولی ایران قصد تولید بمب اتمی نداشت که ۱+۵ جلوی آن را گرفته باشد!
    گفت: آخه بعد از این همه زور الکی که زده اند اگر اعتراف کنند که دستشان به هیچ چیز بند نیست که خیلی برایشان آبروریزی دارد.
    گفتم: چه عرض کنم؟!
    گفت: می خواهند بگویند که بعله… ۱+۵ در این مدت بی کار نبوده و در برنامه هسته ای ایران دخالت مؤثر داشته است!
    گفتم: یارو خیلی گشنه بود. رفت پشت شیشه مغازه کبابی ایستاد و داشت کباب خوردن یکی از مشتری ها رو تماشا می کرد. ناگهان چند تا ضربه زد به شیشه. مشتری از اون پشت پرسید؛ چی میگی؟! و یارو گفت؛ میگم پیاز هم بخور!

  42. سیداحمد می‌گوید:

    ۵ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…

  43. بی تاب هویزه می‌گوید:

    ممنون…
    خیلی وقت بود که دلم هوای همچین متن هایی رو کرده بود…

  44. قاصدک منتظر می‌گوید:

    جاتون خالیه!
    زیارت امام رضا (ع)…
    سحرهای حرم…
    خواندن مناجات شعبانیه…
    گریه شبانه…

    “آ… خدا! یه گناهکارم، یه گناهکاره.”
    آ… خدا! چند شب آخر ماه شعبان رو اومدم به باغ بهشت کریمی، اونو واسطه قرار بدم منو ببخشی! زار بزنم و بگم: به علی بن موسی الهی العفو، الهی العفو، الهی العفو…
    آ… خدا! من که دلم خیلی برات تنگ شده، یعنی دل تو هم برای مهمونت تنگ شده؟!!!
    الان هم دارم می رم حرم…
    نایب الزیاره ام.

    الهی قسمتم کردی سحرهای خدایی را
    هم از فضل تو باید خواست آداب گدایی را
    حرامم باد خواب غفلت و شبهای بی عاری
    عطا کن در دل شبها به چشمم روشنایی را
    لباس میهمانی را ندارم پاک عریانم
    رسان از توشه تقوا ردای مرتضایی را
    من آلوده دامن را چه کار ای یار با خوبان
    مگر ارباب دریابد سلام آشنایی را
    گنهکار آمدم اما پشیمان عفوک عفوک
    نگاه رحمتی باید که دریابم عطایی را
    به زهرای سه ساله آبروداری کن ای غفار
    که من دارم به دل مهر یتیم کربلایی را

  45. سیداحمد می‌گوید:

    قاصدک؛

    خوش به سعادتت… زیارتت قبول!
    سلام ما را هم به آقای مهربانی ها برسان…

  46. بی نشان می‌گوید:

    سلام!
    خیلی وقته که نتونستم بیام تو قطعه ولی امروز که بالاخره فرصتی شد تا بیام قطعه، بهترین متنی که میشد بخونم رو خوندم………

    ماه رمضون امسال برای من خیلی با سالهای دیگه فرق میکنه……. امسال نه حاج منصور میتوم برم، نه روز قدس…… و نه حتی نماز عید فطر دانشگاه………. احساس میکنم مثل مرده ای هستم که دستش از همه جا کوتاه شده……… التماس دعا

  47. سیداحمد می‌گوید:

    “داره می رسه. ما گناهکارا هم نوروزی داریم. داره می رسه. همه اش چند شب مونده.”

    ماه رمضون… ماه جنون…
    به به… به به…

  48. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    برنامه مداحان در ماه مبارک رمضان…

    http://hajmahmoodkarimi.mihanblog.com/extrapage/9

  49. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏ شهید مصطفی چمران

  50. یک خودی می‌گوید:

    خدا نگذره از شما با این متنتون.

  51. سربازةٌ می‌گوید:

    سلام و قبل از هر چیز ممنون بابت این متن زیبا.
    قبل از اینکه این متن رو بخونم یاد شب های ارک می افتادم و فکر اینکه امسال اگر نتونم برم چی؟
    واقعاً اون کوچه صفایی داره. هر کس برای دل خودش میاد.
    جوّش نیروی آدم رو مضاعف می کنه و چقدر هم خوبه که هر سال نزدیک ماه رمضان یه متن برای حاجی می زنید! یادش به خیر با متن حاجی با اینجا آشنا شدم. همون متن تو اوضاع و احوالات ربنای شجریان.

  52. سربازةٌ می‌گوید:

    “شبایی هست که حاج منصور غوغا کنه. شبایی هست که… شبای بعد از شب قدر رو می گم. ارک یه کم خلوت تر می شه. می شه عین دوکوهه.”

  53. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    صفحه ای که در گوگل پلاس، مدتی است با نام “حسین قدیانی” فعالیت می کند، هیچ ارتباطی با داداش حسین ندارد!
    آقای قدیانی در فضای مجازی جز قطعه ۲۶ هیچ فعالیت دیگری ندارد، اصلا وقتش را هم ندارد!

    زین پس مطالب داداش حسین را بنده در پلاس منتشر می کنم و دوستان دیگر زحمت نکشند!

  54. ستاره خرازی می‌گوید:

    حاجی خودش می دونه چه جوری باید اشک ما رو دربیاره. آمار دلامونو داره.
    *گاهی با خودم میگم وای از اون روضه ها که حاجی نمی خونه، مثلا روضه عصر عاشورا موقع خوندن زیارت ناحیه.

    توی ارک، بچه های پائین، با موتور میان، بچه های بالا، با ماشین میان، اما خب! راستشو بخوای یه ارکی، با دلش میاد حاج منصور.
    *تجربه ارک رفتن با موتور رو ندارم ولی عاشق اون موتورهام که اونجا پارکه، با خودم میگم خوش به حالشون چه کیفی می ده آدم با موتور بیاد ارک، البته پیاده اومدنش هم خیلی کیف میده، تجربه این یکی رو خیلی دارم.

    سحری فلافل می خوریم؟ دوست داریم!
    *میگه آبجی یک شبو انتخاب کن ببرمت ارک!
    به به! من این همه دعا کردم مهر حاجی بیفته تو دلش که با دوستاش بره ارک؟؟!!
    دستم درد نکنه با این دعا کردنم، خدایا دست تو هم درد نکنه با این اجابت کردنت!!!
    من کنار حوض وایمیستم، به به این حوضه نصف شبی چقدر قشنگه، مثل بچه های ارک پر از سرزندگی و شادابی، سیر نمی شم از نگاه کردن بش. میره با دوستش فلافل می خوره، میاد، وای نصفه شبی و سحری فلافل، این یکی دیگه ممکن نیست.

    ساعت ۲ ی نیمه شب، همه هیئتا گرفتن خوابیدن، تازه اول شب ماس.
    هر سال سی دی ماه رمضون سال قبل حاجی رو می گیرم همشو می ریزم رو پلیر از شب اول با حاجی ابوحمزه می خونم.

    علاج درد ما نسخه اشک است.
    * این اشک نعمتی است که آسان نمی دهند
    این فیض را همیشه فراوان نمی دهند
    باید چو مادری که جوان داده گریه کرد
    ور نه اثر به هر دل سوزان نمی دهند
    پر می کنیم نقص تمامی سال را
    جز بین روضه فرصت جبران نمی دهند

    ما اشکی هستیم! اینطوری بار اومدیم. ما ارکی هستیم! اینطوری بار اومدیم.
    *ما اشکی هستیم، به به.

    ما همچین فکر می کنیم؛ واسه حسین که سینه بزنی، خدا می پذیره توبه ات رو. خرجش یه سینه سرخه و چند قطره اشک. ارک بر وزن اشک است. اشکی تر از ارک، مسجد پیدا نمی شود.

    همون شب که حاجی هر سال می گه؛ یه سال منتظرت بودم…
    * قشنگ ترین حرف دل ماست، یه سال منتظرت بودم، چهار تا کلمه، کل روضه.

    خیلی این پست قشنگه، خیلی.
    ممنون.

  55. reza می‌گوید:

    حسین جان…میانمار…تا حالا اسمش را هم شنیدی؟؟ این است رسم مسلمانی؟؟؟؟

  56. سیداحمد می‌گوید:

    reza؛

    همین که شما مسلمانی کافی است!!!
    همچین دم از میانمار میزنی که انگار عازم سفر به آن منطقه ای و می خواهی عملا با آن وحشی های آدم خوار، بجنگی!
    حالا خوبه ۲ روزه خبر فاجعه میانمار پخش شده و خودت هم تازه امروز یک پست گذاشتی!
    چقدر امثال شما جو گیر و اعصاب خورد کن هستید!
    ضمنا؛ هنوز درک امثال جنابعالی به حدی نرسیده که زیرکی و درایت حضرت آقا را بفهمید!

    بهترین کار همونه که گفتی! بشین گریه کن!

  57. خطبه های 26تیر1388 می‌گوید:

    ۱- باز هم مثل همیشه اشک می گیرد از ما این حاج منصور حسینی؛ آن دنیا چه جوابی دارد به خاطر این اشک گرفتن ها خودش هم نمی داند!
    ۲- دعا کنید برای همه گرفتارها علی الخصوص زندانیان بی گناه و پشیمان. مدتی است سرو کارم با زندانیان زیر ۱۸ سال است. بعضی وقت ها مطمئن می شوم جایشان با بعضی ها اشتباهی شده. دعا کنید برای امیر رضا برای سعید، برای محمد علی، برای چمران و… بعضی از این عزیزان، از شروع ماه شاید بیشتر از ۱۰ روزش را روزه بودن.
    ۳- آقای احمدی نژاد، آقایان لاریجانی برای این طلبه سیرجانی یه شغلی پیدا کنید تا این همه تحصن نکنه آبروی دستگاه قضایی رو ببره!
    ۴-بر فلانی منافق لعنت. ایضا اذنابش!

  58. حی علی الجهاد می‌گوید:

    روضه‌خوانی خدا برای موحدین مظلوم از آغاز خلقت تا میانمار و …

    اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجیم
    پناه می‌برم به خدا از شر شیطان رانده‌شده

    بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
    به نام خداوند بخشنده مهربان

    وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ
    سوگند به آسمان که دارای برج‌های بسیار است،

    وَالْیَوْمِ الْمَوْعُودِ
    و سوگند به آن روز موعود،

    وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ
    و سوگند به «شاهد» و «مشهود»! [«شاهد»: پیامبر و گواهان اعمال، و «مشهود»: اعمال امّت است‌]

    قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ
    مرگ بر شکنجه‌گران صاحب گودال (آتش)،

    النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ
    آتشی عظیم و شعله‌ور!

    إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ
    هنگامی که در کنار آن نشسته بودند،

    وَهُمْ عَلَىٰ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ
    و آن‌چه را با مؤمنان انجام می‌دادند (با خونسردی و قساوت) تماشا می‌کردند!

    وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ
    آن‌ها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند جز این‌که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند

    الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛
    همان کسی که حکومت آسمان‌ها و زمین از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است!

    إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ؛
    کسانی که مردان و زنان باایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، برای آن‌ها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْکَبِیرُ
    و برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، باغ‌هایی از بهشت است که نهرها زیر درختانش جاری است؛ و این نجات و پیروزی بزرگ است!

    إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ
    گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است!

    إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَیُعِیدُ
    اوست که آفرینش را آغاز می‌کند و باز می‌گرداند،

    وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ
    و او آمرزنده و دوست‌دار(مؤمنان) است،

    ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ
    صاحب عرش و دارای مجد و عظمت است.

    فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ
    و آن‌چه را می‌خواهد انجام می‌دهد!

    هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْجُنُودِ
    آیا داستان لشکرها به تو رسیده است؟

    فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ
    لشکریان فرعون و ثمود؟!

    بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی تَکْذِیبٍ
    ولی کافران پیوسته در تکذیب حق‌اند،

    وَاللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ
    و خداوند به همه آن‌ها احاطه دارد!

    بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ
    (این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن باعظمت است…

    فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ
    که در لوح محفوظ جای دارد!

    سوره مبارکه بروج

  59. به جای امیر می‌گوید:

    شلیک (گفت و شنود)

    گفت: شلیک ناو جنگی آمریکا به یک قایق ماهیگیری امارات در خلیج فارس بد جوری باعث آبروریزی پنتاگون شده و برخی از رسانه های آمریکایی نیروی دریایی این کشور را به باد تمسخر و تحقیر گرفته اند.
    گفتم: خب! حق دارند!
    گفت: سایت وابسته به آمریکایی های طرفدار صلح با تمسخر نوشته؛ مهارت! و هوش! نیروی دریایی آمریکا نشان داد که خلیج فارس امن ترین منطقه برای مانور قایق های تندرو سپاه است.
    گفتم: در میدان مشق، یکی از سربازان، نشانه روی ضایعی داشت و هیچکدام از تیرهایی که شلیک می کرد به هدف نمی خورد. افسر فرمانده با عصبانیت تفنگ را از دست او گرفت تا تیراندازی دقیق را به او نشان بدهد، اما تیرش به چند متر آن طرف تر از سیبل اصابت کرد و همه زدند زیر خنده. فرمانده پررو بی آن که به روی خودش بیاورد به سرباز مورد اشاره گفت؛ حالا متوجه شدی؟! تو اینطوری شلیک می کردی!

  60. سیداحمد می‌گوید:

    ۲ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…

  61. سیداحمد می‌گوید:

    در مورد روز آخر ما شعبان، تاکید بسیار شده بر روزه داری و قرائت قرآن و استغفار!
    ساعات پایانی شعبان المعظم را قدر بدانیم… دعا کنیم برای سلامتی و ظهور صاحب الزمان، سلامتی حضرت آقا و ذلت و نابودی دشمنان اسلام و شیعیان.

    ضمنا؛ دعا در حق اهالی قطعه ۲۶ را هم فراموش نکنیم!

  62. سلام؛
    بعد یک هفته چه خبره قطعه ۲۶، هنوز نمیدونم از کجا شروع کنم.
    نایب الزیاره همه قطعه ۲۶ ها بودم در مدینه ایران، مناطق عملیاتی شمال غرب کشور، هنوز هم دلم اونجاست…
    یادش بخیر…

  63. سیداحمد می‌گوید:

    امتداد راه شهیدان؛

    زیارت قبول!

  64. سیداحمد می‌گوید:

    “درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می ‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.” رسول اکرم (ص)
    *********************************************

    حلول ماه پر خیر و برکت رمضان و آغاز میهمانی خدای رئوف، بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!

    رفقا! خیلی خیلی التماس دعا…

  65. amir می‌گوید:

    حاج حسین وبلاگت رو تعطیل کن.

    فقط از حاج آقا منصور بنویس.

  66. سیداحمد می‌گوید:

    عجب!

  67. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    ۱* خدای متعال:

    اگر آنهایی که به من پشت کرده اند؛ می دانستند که من چه اندازه انتظار آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم؛ هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من، جان می دادند و تمام بندبند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد و می گسست…

    (اصرار صلوة، ص۱۹)

  68. پسرشهید می‌گوید:

    سلام یا حسین

  69. منتظر کوچک می‌گوید:

    «طـــرح بـــزرگ خــــــــــــــودســــــــــــــازی یاران آخرالزمانی امـــــام زمــــــان عج»

    اینجا جایی ست برای پیدا کردن خود؛ برای رسیدن… برای اوج!
    اینجا جایی ست برای همه ی آنانی که می خواهند حتّی برای یک ثانیه زمان لحظه ظهور صاحبشان(عج) را کم کنند…
    اینکه قبلا چه آدمی بودید مهم نیست… ما می خواهیم از نو شروع کنیم…
    ما می خواهیم از امروز برای زندگیمان نقشه بکشیم…

    http://www.sahebzaman.org/montazeran/khodsazi-p/495-tarhe-khodazi.html

  70. کنیز ارباب می‌گوید:

    خیلی عالی بود. دمتون گرم . . .
    این شبها خیلی التماس دعا

  71. ناشناس می‌گوید:

    سلام، خدا را شکر که این ماه رمضان هم دیدیدم، آآآآآخ شبای مسجد ارک را عشقـــــــــه، کوچه کثیف و فلافلاشو عشقه!!!!!! جمع بچه بسیجیا همه جمع هست، شلوار شش جیبا و ریش کله قندی ها را عشقه، همین این بچه ها بودند که تو فتنه ۸۸ کتک خوردند و تا آخرش وایسادند، اینم بگم تو هر کی انحراف بوجود آمده باشه تو این بچه هیچ انحرافی بوجود نیامده و اینا برا انتخابات ۹۲ هم هستند، افـــــــــــــــــــــــــــــتاد؟!

  72. حسین می‌گوید:

    عالی.
    نعمتی که نصیب بچه های تهران شده و ما …
    جای ما رو هم خالی کنید.
    البته گاهی اوقات سیمای ضرغامی یه چیکه از حاجی پخش میکنه ولی …
    متن عالی بود.
    موفق باشید.
    یاعلی علیه‌السلام

  73. سایه/روشن می‌گوید:

    به ما می گن باحال ترین گناه کارای دنیا.
    خدا عاشق گریه گناهکاره.
    ما اشکی هستیم! اینطوری بار اومدیم.
    گلوی حاج منصور، گلوگاه توبه ماست.
    ………….
    سه بار خوندم. کامنت گذاشتنام یادم رفته. عالی بود. لحن تون هم همینطور.

  74. HAJ HEMMAT می‌گوید:

    سلام؛
    کاش قسمت ما هم میشد فقط یک شب مسجد ارک. ما عادت کردیم بعداز سحری منتظر فقط چند دقیقه مسجد ارک از شبکه قرآن باشیم.
    شکر… یاد ما هم باشید.
    یاعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.