گزارش سال ۹۱
درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
برف نامه گدوک
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…
– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
- بایگانی: یسار
آشتی
– هنوز قهری؟!…
«پیامک علی به محمود» 🙂
- بایگانی: یسار
جمهور، جمهور، جمهور
تقدیم به نائب بقیه الله الاعظم، علمدار عباس نگهدار انقلاب اسلامی، رهبر مقتدر امت اسلام؛ امام خامنه ای
یک: خدا قوت باید گفت به این ملت. متن، حضور عظیم مردم بود و به یمن این حماسه بزرگ، فعلا می توان از برخی حواشی صرف نظر کرد. یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ هوشمندانه ترین پاسخ به «تحریم هوشمند» بود. دیروز خیلی چیزها معلوم شد. معلوم شد مردم نیز به تاسی از رهبرشان همچنان انقلابی اند. معلوم شد فرزندان انقلاب، هرگز دیپلمات نشده اند که «مبارزه» را فدای «مذاکره» کنند. معلوم شد بصیرت ملت، هم از فتنه های سیاسی بزرگ تر است، هم از فتنه های اقتصادی. معلوم شد نگرانی مردم از گرانی، معطوف به ندانم کاری بعضی دست اندرکاران است، نه اصل نظام. معلوم شد از نظر مردم، مشکلات معیشتی، متاثر از ایستادگی پای آرمان ها نیست. معلوم شد قوای ۳ گانه به ویژه قوه مجریه باید برای این مردم خدایی، بیش از اینها کار کنند. معلوم شد «جمهور» از «رئیس جمهور» جلوتر است. معلوم شد کلاس جمهور از کلاس بی کلاس رئیس جمهور بالاتر است. معلوم شد سخنران اصلی مراسم، شعارهای ملت شهید پرور است، نه حرف های یکی به نعل و یکی به میخ. معلوم شد «بهار انقلابی ها» تکراری نیست، بلکه «بهارنمایی» تکراری است. معلوم شد ملت و ولایت به هم می آیند؛ دولت و مجلس باید خود را به این منظومه برسانند. معلوم شد «وحدت ملی» ذاتی این مردم است. معلوم شد برای این ملت، احدی نمی تواند دایه مهربان تر از مادر باشد. معلوم شد رعیت زاده نمی تواند حامی اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشد. معلوم شد کلاس رعیت، از کلاس منیت، از کلاس بی کلاس رعیت نمایی، بالاتر است. معلوم شد این مردم از نسخه پیچی های «وحدت ملی» و «انتخابات آزادانه» بی نیازند. معلوم شد فتنه و انحراف هر ۲ با هم، از سرو بلندبالای ملت ایران، کوتاه ترند. معلوم شد «وحدت» برای این ملت، فریضه است… و معلوم شد چرا «اختلاف افکنی تا روز انتخابات، خیانت است»؟!
دو: ۲۲ بهمن ۹۱ دشمن فهمید در مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی، قبل از قوای ۳ گانه، حتی قبل از نیروهای نظامی، با آحاد ملتی طرف است که انقلاب و اسلام و امام و جمهوری اسلامی و «آقا» را مال خود می دانند. اصلا مهم نیست چند سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته باشد. مهم این است که دشمن در نبرد با جمهوری اسلامی، در وهله اول با بسیجیان خامنه ای طرف است. نه با رئیس جمهور، بلکه با جمهور. من به دشمن حق می دهم اگر روی شعارهای جمهور، بیش از سخنان تکراری رئیس جمهور، حساب باز کند. از ورای همین محاسبه، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، بهتر درک می شود.
سه: ۲۲ بهمن ۹۱ نشان داد حتی اگر دست تفرقه و اختلاف افکنی از آستین فلان سر قوا بیرون آید، باز هم «نشاط ملی» ملت ایران صدمه نمی بیند. دعوای این و آن، البته مردم را ناراحت می کند، لیکن ما نشاط ملی خود را نه از مجلس گرفته ایم، نه از دولت. نشاط ملی ما محصول خودباوری است که آنهم از صدقه سر انقلاب/ جمهوری اسلامی به وجود آمده. در ورای اختلاف افکنی، چرا مردم به شعب ابیطالب برگردند؟! اختلاف افکنان را پس می زنند. (اما نه با اقدام اختلاف افکنانه!) چرا نشاط ملی خود را خراب کنند؟! دست رد به سینه تفرقه می زنند. (اما نه با اقدام تفرقه انگیزانه!) چرا دنبال جبهه های سیاسی حرکت کنند؟! از جبهه ولایت فقیه پشتیبانی می کنند. (اما نه با منیت، که با بصیرت!)
چهار: حفظ حماسه ۲۲ بهمن ۹۱ از خود این حماسه، مهم تر است. مراقب باید بود؛
چهار/ ۱: دعوای این و آن نباید وجه المصالحه رفتار ناصواب و گفتار ناثواب شود. مقابله با بعضی بداخلاقی ها نباید خود همراه با بداخلاقی های دیگر شود. مبارزه با برخی اختلاف افکنی ها نباید خود باعث تفرقه شود. این، عمل به فرامین ولی امر نیست؛ هم سویی با خط اختلاف و خطر تفرقه است. آیا عمل وحدت شکنانه، آنهم در یوم الله ۲۲ بهمن، مقابله با اختلاف است یا هم صدایی با اختلاف؟! و آیا نباید دست مسموم انحراف و فتنه را در بعضی اختلاف افکنی ها متوجه شد؟!
چهار/ ۲: یکی دانستن سهم طرفین دعوا به شیوه کاریکاتوری، یا از آن بدتر، قائل شدن حق بیشتر برای طرف خاطی تر، اولا؛ دور زدن فریضه وحدت است، ثانیا؛ به گستاخی فزون تر اعوان و انصار انحراف منجر می شود. ظاهرا عده ای با مفهوم مقدس وحدت نیز کاسبی می کنند. به ایشان می گویی؛ علی لاریجانی و قالیباف؟! می گویند؛ عدالت و ولایت!! اما همین که می گویی؛ محمود احمدی نژاد؟! می گویند؛ فرود آرام دولت و وحدت!! هنر این جماعت، باج دادن بی مرز به «بهارنمایان» است. مع الاسف ایشان آنقدر که هوای دولت را دارند، هوای انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را ندارند!! به راستی، بحث ولایت و وحدت است یا کاسبی؟! لاریجانی «۱۱ روز خانه نشینی» کرد یا قالیباف سخن از «بن بست نظام» گفت؟! و آیا جز این است که بعضی جبهه های ناپایدار سیاسی، دوست می دارند ما به ازای حزب الله مظلوم، با عرض معذرت، کمی تا قسمتی «خریت» باشد، نه «بصیرت»؟!
چهار/ ۳: باید هوشیار بود. مبادا دعوای فلانی و بهمانی، سبب شود در مقام قضاوت درباره کلیت مسئولان شریف نظام، مرتکب جفا شویم. این درست که دوست و دشمن، جمهوری اسلامی را به «ملت» می شناسند، اما مسئولان نیز برایند همین جمهوری اسلامی اند. از جمله مسئولان جمهوری نازنین اسلامی، شهید مصطفی احمدی روشن است. او که فقط «نخبه هسته ای» نبود! شهید حسن طهرانی مقدم است. او که فقط «نخبه موشکی» نبود! الحمدلله شمار کثیری از دست اندرکاران نظام، ادامه دهنده راه شهدا هستند. جز این بود، «آقا» شرایط امروز ما را هرگز «خیبری و بدری» توصیف نمی کردند.
پنج: یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ مقدمه مناسبی برای انتخابات خرداد ۹۲ خواهد بود؛ ان شاء الله. مردمی که فردا به این و آن رای خواهند داد، دیروز با حضرت سیدعلی، بیعتی تاریخی و بی مثال کردند. قدر مسلم هر دولت و هر رئیس جمهوری، اگر بخواهد خودش را از اصل ۲۲ بهمن بزرگ تر بداند، از همین ملت شهید پرور، تودهنی سختی خواهد خورد. از همین منظر، «۲۲ بهمن ۹۱» عطر «۹ دی ۸۸» می دهد. «بهار» زنده تر از آن است که «زنده باد بهار» بخواهد. آقای سر قوه! لطف می کنی اگر کلاس بهار را پایین نیاوری. شما کجا و بهار کجا؟! ظاهر شما کجا و ظاهر بهار کجا؟! باطن شما کجا و باطن بهار کجا؟!… بعضی ها از صدقه سر همین ملت و همین ولایت و همین انقلاب و همین ۲۲ بهمن، «شکوفه» زده اند؛ اینک شکوفه خود را از شکوفایی کل بهار، بزرگ تر می بینند! شکوفه انقلاب… نیک اگر بنگری، ملت است. هر که کوفه بازی درآورد، سیلی می خورد.
*** *** ***
با این مردم بیدار، انقلاب اسلامی برای دفاع، به تنها چیزی که نیاز ندارد، خواب است. من نیز در این سالیان روزنامه نگاری، اگر چه زیاد «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره»، اما هرگز مایل نبوده و نیستم درونی دلم را بیرون بریزم. با این همه…
– ایام فتنه ۸۸ دوست و همسنگر پدرم، حاج اصغر آبخضر می گفت: «دیشب خواب پدرت را دیدم. همان لباس خاکی جبهه تنش بود. همان «یا زیارت یا شهادت». طبقه چندم ساختمانی بودیم. از پنجره، درگیری های خیابان را نشان اکبر دادم و گفتم: «آخر این معرکه چه می شود؟!» عکس روی دیوار را نشانم داد و گفت: «با وجود این مرد، انقلاب اسلامی از پس همه فتنه های ریز و درشت قبل از ظهور برمی آید. ما شهدا، هوای این مرد را داریم. مثل امام، دوستش می داریم. ما به کنار، «علمدار کربلا» هم عجیب هوای این مرد را دارد. عجیب دوست می دارد این مرد را. هر وقت شما می گویید؛ «ابالفضل علمدار! خامنه ای نگهدار»، سقای عاشورا به همه ما شهدا آماده باش می دهد».
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
– چند شب پیش، مادربزرگم، خواب «آقا» را دیده بود… به «آقا» گفتم: «ما که از دور، دستی بر آتش داریم و همه چیز را نمی دانیم، فقط با چند خبر، این همه قلب مان می گیرد، این همه آه می کشیم، این همه غصه می خوریم. شما چگونه تحمل می کنید این حجم انبوه اخبار را؟! این همه غم و اندوه را چگونه تدبیر می کنید؟!» «آقا» لبخندی زدند و عکس روی دیوار را نشانم دادند.
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
********* *********
آهای مسئولان! مانیفست ما همچنان همان سرود «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره» است… حتی خواب ما سرشار از بیداری است… مانیفست ما این است؛ «در جنگ با دشمن، ننگه که سازش کرد…».
وطن امروز/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
این اجنبی پرستان بی جنبه
۱: خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد»، که حق مسلم خود می دانند، توهین می کنند، تهمت می زنند، غیبت می کنند، فحش می دهند، اذهان عمومی را تشویش می کنند و دروغ می گویند. آیا چون ما خود روزنامه نگاریم، می توانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بی هیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانه ای» را قربانی اصول بی اصول ژورنالیسم می کنند؟! البته امیر قلعه نویی آدم با شرفی است، و الا «اجنبی پرستی»، فقط مال ۲ دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
۲: قطعا «اجنبی پرست» حرف بسیار گل درشتی است، اما قلعه نویی، سالی یک بار، درشتی می کند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعی العموم! چه نشسته ای که ژنرال، از گل نازک تر خطاب مان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است، -آن طور که عده ای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد حالا یک «اجنبی پرست»؟!
۳: اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبی پرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعه نویی نمی توان خرده گرفت، چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بهم می بافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبی ها را مسخره کرده اند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبی پرست»، این حرف ها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعه نویی بی ادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا مانده ام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» می کنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بی خود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را می پرستند، شان عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبی پرست»، نه شاخ دارد، نه دم! اجنبی پرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
۴: اجنبی پرستی، استعاره ای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبی پرست» باشد، «احمق» است! جناب کی روش هم با این کارنامه مثال زدنی (!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیم فصل اول پرسپولیس را می گرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه می شد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زننده ای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمی توان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبی پرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعه نویی و کارلوس کی روش شد، آیا نباید به موفق ترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبی پرست بخواند؟! قلعه نویی زمان هدایت تیم ملی، بدون هیچ باختی، و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «۹۰» رفت و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چند ماه بعد از باخت کارلوس خان کی روش به تیم های رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای ۴ تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی می رود، تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعه نویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیم ملی به جام جهانی مطمئن می شدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفته ایم! کارلوس کی روش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه می گیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله می کند!! و چرا نکند؟! او خوب می داند تا چه حد اجنبی پرست اند شماری از اصحاب رسانه. قلعه نویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبی پرستی… آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیم ملی را به خود نمی بیند. دربی، شهرآورد بی خودی بود، اما نه بی خودتر از بازی تیم ملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیم ملی کی روش، دربی سرافرازانه ای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیم ملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبان بسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای ۲ تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبی پرست داریم، هم خبرنگاران اجنبی پرستی که از رئیس شومن شان خط می گیرند!
۵: امیر قلعه نویی به «کلهم» می گوید «کل یوم»، «کربکندی» را «گربه کندی» صدا می زند، و به «ذوب آهن» می گوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعه نویی اما با نام خدا سخن می گوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمی کند، قم و جمکران و زیارت امام زاده آقا علی عباسش ترک نمی شود، وقت قهرمانی، نماز شکر می خواند، در برهه های مختلف، وطن دوستی خود را ثابت کرده، و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بیشتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمی کند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما، از سطح تیم ملی، بالاتر است، بلکه سطح موفق ترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعه نویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبی پرست، زیاد هم هست، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز دربی!
۶: سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکی های جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عده ای اجنبی پرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شده اند. همان کسانی که فردا در زردنامه های شان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گل محمدی»! همان کسانی که امروز می نویسند؛ «کارلوس کی روش از ظرف فوتبال ما بزرگ تر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربی گری تیم ملی برای قلعه نویی، لقمه گنده تر از دهان بود»! لقمه گنده تر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبی پرست!
*** *** ***
همه به امیر قلعه نویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بی آنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبی پرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبی پرست ها را هم درمی آورد… نشان به نشان خواب آشفته بعضی ها، قبح اجنبی پرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازی آباد… بعد از تشر تو، حالا راحت تر از کارلوس مغرور انتقاد می کنند، حتی بعضی ها!
وطن امروز/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
جذب حداکثری؛ آری، اما…
چه بهتر که مطلع پلاک امروز را مزین به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) کنم؛ «مومن برای مومن، برکت، و برای کافر، اتمام حجت است». «تحف العقول، صفحه ۴۹۸»
*** *** ***
یک: گاهی که بعضی رجل سن و سال دار سیاست، بیش از حد از در صلح و صفا وارد می شوند، صدای آرمان خواهان جامعه به نشانه اعتراض بلند می شود؛ «چرا می خواهید به فتنه گران تخفیف بی خود دهید؟!» موسپیدان اما مخلص جواب شان این است؛ «جذب حداکثری».
دو: جذب حداکثری اگر چه شرط عقل است، لیکن تاکید «آقا» روی این مفهوم، اهمیت آن را مضاعف می کند. با این همه، از بعضی عناصر سیاسی باید سئوالاتی پرسید؛
دو/ ۱: آیا سوژه جذب حداکثری فقط خواص سیاسی اند؟! اگر نه، پس چرا در باب جذب حداکثری، آنقدر که به جذب چند فتنه گر دانه درشت توجه می شود، کوششی برای جذب توده هایی که ذهن شان پر از معماهای بی جواب است، نمی شود؟! آیا رواست که حتی درباره جذب حداکثری نیز شاهد تبعیض باشیم؟!
دو/ ۲: صرف نظر از بحث خواص و عوام، آیا جذب حداکثری به معنای تنها گذاشتن مفاهیم عالیه است؟! آیا ما حق داریم به گونه ای بر مدار جذب حداکثری حرکت کنیم که در ازای جذب فرضی چند فتنه گر عذرخواه، مفاهیمی از قبیل عدالت، مبارزه، پایداری، ایستادگی، آرمان خواهی و… دچار انزوا شوند؟! آیا جذب کردن چند عنصر ناراحت، ارزش چنین خسران بزرگی را دارد؟!
دو/ ۳: قطعا عده ای استثنا وجود دارند که جذب حداکثری شامل حال شان نمی شود. یعنی رفتار و گفتارشان آنقدر وقیحانه و رذیلانه است که لیاقت ورود به سفینه انقلاب اسلامی را ندارند. این جماعت سوژه دفع حداقلی اند. سئوال من از بعضی عناصر سیاسی این است؛ مشخصا و به طور مصداقی بفرمایید احیانا چه کسانی از چارچوب جذب حداکثری به تعریف شما، خارج اند؟! و آیا اصلا قائل به مفهوم دفع حداقلی هستید؟!
دو/ ۴: مراد از گفتمان جذب حداکثری چیست؟! جذب ما به فتنه گران؟! یا جذب فتنه گران توبه کننده به ما؟! آیا هدف از جذب حداکثری فقط و فقط احیای فریضه «شتر دیدی، ندیدی» است؟! آیا کمی آنها باید کوتاه بیایند، و کمی بیشتر از آنها، ما؟!
دو/ ۵: اگر حتی بصیرت، بنا به تعبیر حکیمانه رهبرمان آفت دارد و آفتش «غرور» است؛ آفات جذب حداکثری چیست؟! و اگر جذب حداکثری، بد و نارس و شل و ول و افراطی و تفریطی انجام شود، چه مضراتی خواهد داشت؟!
دو/ ۶: اگر جذب حداکثری را نادرست انجام دهیم و نتیجه اش، احیای مجدد فتنه و سران فتنه باشد، کار عاقلانه ای است؟! هیچ دقت کرده ایم که متاثر از سیاست جذب حداکثری، اصحاب انقلاب قرار است بیشتر شوند یا زبان عناصر ضد انقلاب، درازتر؟!
سه: شگفتا! واقعا شگفتا از روی اصحاب فتنه… این روزها گاهی که رسانه های زنجیره ای را دنبال می کنم، آنچه زیاد می بینم عناوینی از این دست است؛ «تغییر لحن آقای عسکراولادی کافی نیست!»، «ایشان باید رویه اش را نیز تغییر دهد!»، «عسکراولادی باید از اصول گرایان بخواهد که بابت رفتار و گفتارشان، از مردم و اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند!»، «ما از سخنان ایشان استقبال می کنیم، اما شرکت در انتخابات، حقی نیست که عسکراولادی و عسکراولادی ها بخواهند به ما بدهند یا ندهند!» و…
چهار: بگذارید وارد مصادیق شوم، تا بیشتر معلوم شود وقتی جذب حداکثری، افراطی انجام می شود، چه نتیجه ای در پی دارد. جناب رسانه ملی وقتی دوربین صدا و سیما را کیلومترها آن طرف تر از جذب حداکثری، مقابل سرکار خانم معصومه ابتکار قرار می دهد، (به عنوان نماینده قشر دانشجو!) باید هم این گونه محصول اش را ببیند که عضو شورای شهر تهران، برود با فلان رسانه گفت و گو کند و بگوید؛ «تمام مولفه های زن مسلمان در حجاب، خلاصه نمی شود!… رویکرد پهلوی اول، بهبود زندگی مردم بود!… نفوذ تفکر امام بر اساس تحولاتی بود که دکتر شریعتی پایه گذاری کرد!…». معصومه ابتکار اگر چه در فتنه ۸۸ تا اوایل سال ۸۹ عمدتا در دفاع از فتنه و فتنه گران موضع می گرفت، اما پس از آن مقطع، ترجیح داد کارنامه خود را بیش از این تیره و تار نکند. مع الاسف صدا و سیما با کاریکاتور کشیدن از مفهوم جذب حداکثری، زبان سرکار خانم را باز کرد! حالا عضو شورای شهر تهران به دفاع از مهندس و شیخ اکتفا نمی کند! حجاب را می زند! از رضاخان دفاع می کند! به امام اهانت می کند! و البته مقصر چنین سخنان گل درشتی در وهله اول، همان رسانه ای است که مفت و مجانی دوربین خود را در اختیار اعوان و انصار فتنه می گذارد. من از شمای خواننده سئوال می پرسم؛ آیا به چنین رویه ای می گویند «جذب حداکثری»؟!
*** *** ***
عالیجنابان با تجربه تر از ما! ای کسانی که بیش از ما سرد و گرم سیاست را چشیده اید! موسپیدان! فداییان جذب حداکثری! آنی درنگ کنید که اگر فتنه به ثمر رسیده بود، اگر نقشه سران فتنه گرفته بود، اگر خون شهید غلام کبیری و ذوالعلی نبود، آیا باز هم مجال داشتید این همه بی قاعده بر طبل جذب حداکثری بکوبید؟! آیا اصلا قائل به این هستید که فتنه ۸۸ سران فتنه ای هم داشت؟! و آیا فکر نمی کنید اهل و عیال فتنه، بازگشت به نظام را، نه برای رجوع دوباره به آغوش پر مهر ولایت فقیه، بلکه برای اتمام کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ می خواهند؟! این را من نمی گویم به خدا! خودشان می نویسند که «برای رسیدن به مقصود اصلاحات، تنها راه باقی مانده، استفاده از فرصت انتخابات است».
آقایان! این جماعت هر وقت نوشت «اصلاحات»، منظورش «براندازی نظام ۳۰۰ هزار شهید» بود. هنوز هم شک دارید؟!
جوان/ ۲ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بحران «مالی» و «بحران مالی»
امریکا که قرار بود بعد از کشتن بن لادن، جل و پلاس سربازان خود را از افغانستان جمع کند، ظاهرا بیرون بیا نیست! اما حضور نظامی یانکی ها چه رهاوردی برای همسایه شرقی ما داشته؟! صلح، آرامش، سازندگی، امنیت، رفاه و اشتغال؟! یا کشت و کشتار، کشت بیشتر تریاک، رشد بیشتر قاچاق و فربه شدن بیشتر طالبان؟! کم و بیش وضعیت همسایه غربی نیز بر همین منوال است. در عراق، تروریست های سلفی، دقیقا همان کاری را انجام می دهند، که طالبان در دیار افغان. اگر دیروز، صدام در زندان های بغداد، خاندان حکیم و صدر را وحشیانه می کشت، امروز در عراق، صبحی به شام نمی رسد، الا اینکه از چندین جای مختلف، اخبار اقدامات تروریستی مخابره شود. البته در عراق، ظاهرا، امریکایی ها حضور نظامی ندارند، اما تروریست ها خیال امریکا را بابت ناامن کردن بین النهرین، و دامن زدن به اختلافات قومی و تفاوت های مذهبی جمع کرده اند. واقعا تلخ است آنچه این روزها در عراق می گذرد؛ جنوب عراق محل جولان انگلیسی هایی است که بوی نفت بصره به مشام شان خوش نشسته. شمال عراق تبدیل به پاتوق شرکت های چند ملیتی شده که اغلب صهیونیستی اند. جبهه استکبار اصلا بدش نمی آید در شمال عراق، شمال غرب ایران، و جنوب ترکیه، به بهانه استقلال قوم کرد، از یک «اسرائیل جدید» پرده برداری کند. مرکز عراق هم هر روز شاهد تلفات سنگین ناشی از ترورهای بی وقفه است. واقعیت این است که این روزها در عراق، غرب اندازه صدها صدام کار می کند! در چنین منظومه ای باید دید که چه کار سختی دارد دولت نوری مالکی. و چقدر باید اهل تشیع و تسنن عراق هوشیار باشند که عراق در دام نقشه های تفرقه افکنانه نیفتد. قصه سوریه هم اگر چه کمی حادتر، زیرمجموعه همین ماجراست. اگر در سرزمین های اسلامی، رد پای غرب را درست ببینی، سرمنزلی جز ناامنی و اغتشاش ندارد. آن از افغانستان، آن از عراق، این هم از سوریه. اینک اما فرانسه هم مشخصا وارد گود شده تا به بهانه های واهی، مالی را دوباره تسخیر کند. مالی برخلاف کشورهای همسایه اش، نفت و گازی بی مانند دارد و موقعیتی ممتاز. آیا شما باور می کنید قصد فرانسه از لشکرکشی به مالی، مقابله با فلان گروهک شورشی، یا استقرار دموکراسی باشد؟! امریکا در افغانستان و عراق، چه گلی به سر مردم غرب آسیا زد که حالا فرانسه خاطرخواه صلح و آرامش مردم شمال آفریقا شده؟!
*** *** ***
دنیای استکبار در گذر از جنگ نرم، دوباره به این سوی و آن سوی، لشکرکشی فیزیکی می کند! «استکبار» باز هم بوی «استعمار» گرفته! روزگاری که خیلی هم دور نیست، جبهه غرب فکر می کرد با یک «کلیک» یا «فشار یک دکمه» یا «اینترنت» و «فضای مجازی»، بازی عالم را به سود خویش تمام می کند! و از دنیای به این بزرگی، «دهکده جهانی» می سازد! خودش هم می شود کدخدای جهان! کدخدا که چه عرض کنم؛ خدای جهان! جبهه استکبار البته توهم زده بود! و اینک دوباره مجبور است برگردد به همان روزگاری که اگر جایی، کشوری، منطقه ای را می خواست، لاجرم باید زحمت لشکرکشی و هزینه های سرسام آور نظامی را متحمل می شد! چند سال پیش شاید احدی فکر نمی کرد؛ فرانسه برای چند بشکه نفت بیشتر یا چند لوله گاز مفت، به کشور مالی لشکرکشی کند! دقت کنید؛ این اتفاق در اوایل سال «۲۰۱۳ میلادی» رخ داده! و باز هم دقت کنید؛ فرانسه «ناپلئون بناپارت» ندارد، بلکه فقط در یک قلم، کارخانه ماشین سازی «رنو» ۷۵۰۰ کارگر اخراجی دارد! ندید معلوم است؛ بحران «مالی» هم به «بحران مالی فرانسه» اضافه خواهد شد! غرب اگر با لشکرکشی نظامی می توانست کدخدای جهان شود، قرن گذشته میلادی، قرن بهتری بود! و غرب اگر با یک کلیک می توانست خدای جهان شود، لشکرکشی نظامی نمی کرد! راستی، کدام کدخدا اینقدر بدهکار و بدبخت؟! ندید معلوم است شعار فردای مردم معترض فرانسه به اوضاع ریاضت اقتصادی… «بحران مالی» خودمان را حل کنید؛ «مالی» پیشکش!
جوان/ ۱ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بسم الله…
به نام خدایی که خمینی را “بت شکن” آفرید…
“حال بالا آمدن تا مقام امام را ندارید، چرا امام را از خمینی بودن، تبدیل می خواهید بکنید به یک مرد صرفا خوب؟!”
اشارۀ مفید و لازمی بود؛ ما همچنان امیدواریم به اصلاح این رویه!
هر چه لازم بود گفتید…
وقتی یک نظارت درست و منطقی بر برنامه های شان وجود ندارد و فقط میلیارد میلیارد بودجه را به هدر می دهند، عاقبت همین می شود!
سلام و عرض ادب.
خوشحال شدم از خواندن این متن.
همه متن یک طرف و بند پایانی یک طرف.
چرا؟ چرا فکر می کنند حتما باید در مراسم سالگرد خمینی کبیر، بعضی ها قبل از امام خامنه ای، صحبت کنند و با صحبت های نسنجیده و نیش دارشان، به مردم توهین کنند؟
اصلا چرا تصمیم گیرنده برنامه های سالگرد امام بعضی ها هستند؟
مگر امام مال این هاست؟
امام را مال خودشان می دانند. مرقد امام را مال خودشان می دانند. و صد در صد بر خلاف تفکر و سیرۀ امام، خود را برتر از مردم میدانند.
سلام!
واقعا عالی بود، ممنون.
فقط فکر میکنم به دلایلی، باید دوباره بخونم.
ببخشید! اگه امکانش هست سربسته نگویید…
سلام و خسته نباشید. من به قول داداش حسین با داداش حسین کار دارم. میخوام یه مطلب خصوصی واسش بفرستم. کجا بفرستم؟ البته اگه جوابم رو میده!
یک خواننده از تربت حیدریه( خراسان رضوی)
خمینی یعنی خامنه ای. احسنت
نمی دونم چه اصراری دارن که امام خمینی رو صرفا یک آدم لطیف و احساساتی و به قول شما یک آدم خوب نشون بدن.
امام در جای خودش مهربون و با احساس بود ولی یه جاهایی امام خیلی جدی و قاطع بود. وقتی پای مرتد اعلام کردن اون حروم زاده به میون اومد، امام درگیر احساسات نبود. حکم اسلام رو بی حرف و حدیث اعلام کرد.
وقتی می خواست بگه آمریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه، از کسی ترس و واهمه نداشت. فقط برای خوش آیند یک گروه، سعی می کنن یک امام پاستوریزه (جسارت نباشه) نشون بدن.
فدات حسین قدیانی که حرف دلمو زدی. اونقدر من حرص می خورم وقتی قبل از سخرانی آقا، مجبوریم … رو تحمل کنیم.
با پول بیت المال حرم امام رو ساختن ولی حس می کنن ارث پدریشونه. برای امام هر قدر خرج بشه کمه، ولی اینا هم دارن شورش رو درمیارن.
ما بلد نیستیم خوب حرف بزنیم. ان شاء الله که منظورمو خوب منتقل کردم.
جناب نجفعلی زاده؛
کامنت بگذارید و بالای کامنتتان کلمه “خصوصی” را ذکر کنید. فقط داداش حسین کامنتتان را می خوانند.
فخرالدین حجازی کی هست؟؟
حرفای زیادی دارم برای این پست در تکمیل صحبت های شما آقای قدیانی اما… یه وقتایی سکوت خوبه.
پروژه ساخت حرم خودش یه برنامه ای شده.
عده ای از مبارزه خسته شده اند؛ می خواهند به زعم خود، امام مبارز ما را تبدیل کنند به یک مرد خوب اهل زندگی! که لابد قبل از غذا می رفت و دستش را می شست و آخر غذا، دعای غذا می خواند و هرگز هم ورزش روزانه اش تعطیل نمی شد!!
چیزهای جالبی می نویسید!
به قول یه بزرگی می گفت: نسل سوم امام رو هنوز نمیشناسن. شاید نسل ۵-۶ پی به شخصیت امام ببرند که این امام کی بود و چه کرد.
حـــــــرف دل ما بود داداش…
بحث حرم شد… این هرم های اطراف حرم، معنای خاصی دارند؟!
آخر من فکر می کردم هرم مربوط به محل دفن فرعون باشد!!
ان شاءالله که گربه است…
شماره شش صحبتاتون فوق العاده بود. همه اینایی که گفتید مصداق امیرالمومنین بود.
دیدگاه امام خمینی درباره مقام معظم رهبری:
«من آقای خامنه ای را بزرگش کردم . شما در تمام دنیا یک نفر مثل آقای خامنه ای که متعهد به اسلام باشد و بنای قلبی اش این باشد که به ملت خدمت کند پیدا نمی کنید. من ایشان را سال های طولانی می شناسم. ایشان در همه جا حاضر بودند؛ از اول تا حالا. این نعمت است که خدا به ما داده. انشاءا… خدای تعالی امثال جنابعالی را که جز خدمت به اسلام نظری ندارید در پناه خود حفظ کند. جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی ، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید می درخشید.
شما که از سلاله پاک رسول اکرم (ص) و خاندان حسین بن علی (ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ ، معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعت و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید.»
رابطه برادری و مظلومیت این بزرگان هم خیلی جالبه:
موسی (ع) وهارون (ع)، مظلومیت هارون(ع) در غیاب برادر
محمد (ص) و علی (ع)
امام خمینی و امام خامنه ای
به روزم…………
آنچه از غلو بدتر و بی معنی تر است، سربسته بگویم؛ همین چیزهاست…
مهاتما گاندی را دارید وصف می کنید یا آن خمینی…
یکی می داند رنگ گنبد و گلدسته های حرم امام چه رنگی قرار است بشود؟!
.
.
.
همه ماجرا این است: عده ای از مبارزه خسته شده اند!
“عده ای از مبارزه خسته شده اند؛ می خواهند به زعم خود، امام مبارز ما را تبدیل کنند به یک مرد خوب اهل زندگی! “
“خمینی یعنی لحن خیبری خدا در عصر آخرین. خمینی یعنی خامنه ای. یعنی صاعقه. یعنی ما بنا کنیم در بحرین دخالت کنیم، آل خلیفه و آل سعود باید با هم سقوط کنند. حاکم بحرین، خر کیست، وقتی انقلاب اسلامی، دارد دخالت در خیابان های منتهی به نظام سلطه می کند؟!”
“«خمینی» فقط آدم خوب نبود”
این شیوه برنامه سازی با وجودی که حقایقی را درباره امام بیان می کند ایشان را تحریف می کند.
خدا رحمت کند مرحوم فخرالدین حجازی را.
۴۱ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…
سلام
خیلی عالی بود.
ما که خدا رو هم به اندازه عقلمون میبینیم و به دیگران نشونش میدیم!
رفتم درمورد فخرالدین حجازی تو گوگل تحقیق کردم.
فهمیدم ایشون کیه و چه فعالیت هایی داشته!
خمینی آدم خوبی نبود!!![عصبانی]
شوک (گفت و شنود)
گفت: «امیر-ش» یکی از ضد انقلابیون فراری در صفحه «فیس بوک» خودش از گردانندگان سایت «روز آنلاین» پرسیده «اگر شما آزادی خواه و دموکرات و از این جور چیزها هستین چرا جرأت نمی کنین حتی یک خط هم علیه جنایات آمریکا و اروپا و اسرائیل بنویسید»؟!
گفتم: خب! روز آنلاین چی جواب داده؟
گفت: جوابی که نداده ولی همین «امیر-ش» در ادامه نوشته «در عصر ارتباطات نمیشه سر مردم کلاه گذاشت و مثلا از زندان های ابوغریب و گوانتانامو و کشتار مردم فلسطین و افغانستان چیزی ننویسیم اما اعتراض کنیم که چرا در زندان رژیم به فلانی موبایل نداده اند»!
گفتم: حرف حساب زده، دیگه چی؟
گفت: خطاب به گروه های اپوزیسیون نوشته؛ هنوز فکر می کنین بدبختی و فلاکت از این بیشتر هم ممکنه؟!
گفتم: از این خل و چل ها چه انتظاری هست؟ به یکی از همین خل و چل ها گفتند؛ بابات مرده، گفت؛ راستشو بگین! حتما مریض شده بهم نمی گین که شوکه نشم!!
“تاملات یورویی”
سلسله مطالب حسین قدیانی درباره جام ملت های اروپا تا دقایقی دیگر در وبلاگ قطعه ۲۶
۲۳۸* حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:
شخصی از اهل قم مردم را به حق می خواند و در اطراف او کسانی جمع می شوند که مانند قطعه های آهن مقاومند، از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند و هیچ باد تکان دهنده ای، آنها را تکان نمی دهد و به خدا توکل کنند و سرانجام از آن متقین است.
(بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۶)
“امامی دارد به جامعه معرفی می شود که بخش کوچکی از آن امام مبارز هم نمی شود.”
لپ مطلب در بخش “پنجم” و “هفتم” به زیبایی بیان شد.
هم عصر امام، زیاد بودند، عارف و سالک و آیت الله و مرجع و مرد خوب خدا، اما فقط یک نفرشان شد خمینی و دنیا را تکان داد. شخصیت امام ما خیلی فراتر است از این حرف ها.
حق امام را آنچنان که باید و شاید ادا نمی کنند، زده اند در کار معرفی “رُحَماءُ بَینَهُم” شخصیت امام، آن هم نه درست و حسابی، بلکه ناقص و ابتر و “أشِدّاءُ عَلَى الکُفّار” و استکبارستیزی اش را وا گذاشته اند و رها کرده اند.
“عده ای از مبارزه خسته شده اند؛ می خواهند به زعم خود، امام مبارز ما را تبدیل کنند به یک مرد خوب اهل زندگی!”
“راستی یک سئوال. امامی که در حسینیه ای مختصر و مفید و جمع و جور و ساده و باصفا جا می شد، چگونه است ۲۰ و چند سال هنوز حرم شان جمع و جور نشده و تمام نشده و ساخته نشده؟! یکی می داند رنگ گنبد و گلدسته های حرم امام چه رنگی قرار است بشود؟! یکی می داند چرا روز ۱۴ خرداد حتما قبل از جانشین شایسته خمینی، دیگرانی نیز باید بیایند و سخن بگویند؟!”
آقا سیداحمد!
یادآوری به جایی بود، ممنون. منظورم ماه میهمانی خدا…………
درباره بند انتهایی، به خدا دقیقا هربار که می روم حرم امام، برایم سوال می شود که این ها دارند چه کار می کنند؟! چرا تمام نمی شود؟!
امسال هم با این حرکت بچگانه و بی مزه شان که نگذاشتند روز ۱۴ خرداد، پیکر شهدا در حرم تشییع شود، با بیان این دلایل که بهتر است مراسم بزرگداشت حضرت امام برای همیشه تاریخ منحصر به امام باشد و اولویت دیگری وارد برنامه نشود!!
سلام
آهان… ای ولله… شدی حسین قدیانی همیشگی… حرف دل خود امام رو زدی…
آخ آخ، دقیقا حرف دل ما را زدید. مخصوصا بند آخر متنتان، که این … بد جور رفته است در مخمان!!! خدا زودتر نجاتمان بدهد!!!
نام خمینی یعنی سیلی به نظام سلطه. سیلی آبدار. سیلی مردانه. چنان محکم که برق ۳ فاز از کله کاخ سفید بپرد برای همیشه.
مزه داد!
**یا قاضی الحاجات**
عالی بود. حرف دل همه ما.
خدا قوت…
سلام
ذوق کردم ذوق که می دونی چیه؟
امامی که در حسینیه ای مختصر و مفید و جمع و جور و ساده و باصفا جا می شد، چگونه است ۲۰ و چند سال هنوز حرم شان جمع و جور نشده و تمام نشده و ساخته نشده؟! یکی می داند رنگ گنبد و گلدسته های حرم امام چه رنگی قرار است بشود؟! یکی می داند چرا روز ۱۴ خرداد حتما قبل از جانشین شایسته خمینی، دیگرانی نیز باید بیایند و سخن بگویند؟! اگر خانواده خمینی، یعنی «بیداری اسلامی»، آنچه از غلو بدتر و بی معنی تر است، سربسته بگویم؛ همین چیزهاست. مگر در جماران، قبل از امام، «حاج احمد» لازم بود خیر مقدم بگوید؟! یعنی همه خانواده امام شده اند، الا پابرهنه ها؟!
عالی مرحبا حرف دل بود حرف دل که می دونی چیه؟
و اما
تصاویری که از آقای حجازی از تلویزیون پخش شد همان بود که از امام انتظار داشتیم و حرف جناب حجازی حرف دل مردم بود یعنی هردو طرف قضیه واقعیت داشت!
به نظرم خیلی بدبینیه اگه بخوایم به کارای خوب سیما هم گیر بدیم؛ این که از اون آرشیوهای ویژه می یارن و ما رو در حال و حوای اون روزا قرار می دن خیلی عالیه هرچی که باشه.
جمعی که نشسته بودیم پای این تصاویر پر از شور و شوق و اشک بودیم و ضبط کردیم و بارها دیدیم این نباشه که دیگه همه چیز به یه چوب بزنیم برادر!!
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/12600
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
“نام خمینی یعنی سیلی به نظام سلطه. سیلی آبدار. سیلی مردانه. چنان محکم که برق ۳ فاز از کله کاخ سفید بپرد برای همیشه.”
“خمینی یعنی لحن خیبری خدا در عصر آخرین. خمینی یعنی خامنه ای. یعنی صاعقه. یعنی ما بنا کنیم در بحرین دخالت کنیم، آل خلیفه و آل سعود باید با هم سقوط کنند. حاکم بحرین، خر کیست، وقتی انقلاب اسلامی، دارد دخالت در خیابان های منتهی به نظام سلطه می کند؟!”
از این متن هایتان بیشتر خوشم می آید، سوز دارد! فریاد دارد!
خدا قوت اخوی!
امام خمینی(ره):
” شرافت ماه رجب در زبان ها، در بیان ها، درعقل ها و در فکرها نگنجد. رجب، ماه دعا و استغفار است و سفارش زیادی به استغفار در این ماه شده است.”
داداش حسین، خدا خیرت بدهد.
من مثل شما دسترسی به صدا و سیما ندارم، ولی از روزی که مصاحبه … در مورد ممانعت از حضور ۹۶ شهید “فرزندان امام” در مراسم سالگرد ارتحال ایشان را خواندم، چیزی مثل غده سرطان تو گلوم گیر کرده بود.
حرف دلم را زدی حالا راحت شدم. قلمت مستدام بسیجی.
۴۰ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…
هزار سال دیگه باید بگذره تا یک خمینی دیگر بیاد.
روحش شاد
احسنت داداش حسین عزیز! عالی بود و بجا بعد افاضات آقای انصاری در رابطه با تشییع شهدای گمنام.
آقایان! امام را آنگونه که هست نشان بدهید،نه آن گونه که شما میخواهید. اگر شما بیانات امام عزیزمان را در بحث مفاسد و اشرافیگری پخش میکردید، امروزه دیگر شاهد نبودیم که روزهای زوج دادگاه بیمه رو ببینیم و روزهای فرد دادگاه ۳۰۰۰ میلیاردی را…
هر چه هست از خداست…
http://www.aparat.com/v/1af68107c00c6317a1f658fbc0aa3c4b216684
یک حرکت به جا، یک وقت تاریخ را نجات می دهد…
http://www.aparat.com/v/2da70cdd9054e90d58fd7df38e776d14222717
سلام
یک وقتهای زبانم لال امام ما را کوچک می کنند که خودشان را بزرگ کنند
غافل از اینکه حقیقت کوچک شدنی نیست
مگر نه اینکه ” امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است”؟
این یادآوری ماه خدای رئوف هم زیبا بود
ممنون و التماس دعا
همه مى دونیم که حرف دل کدومه.
ولى فقط یه نفر مى تونه اونو طورى بزنه که اعماق دل همه خنک بشه.
فرزندان ووارثان امام عزیزمان در واقع شما ها هستید بسیجیان امام خامنه اى.
یاد ان شعار زیبا ورساى بسیجیان افتادم.
فرزند روح الله سید حسن نصر الله.
اقایان باید به یاد بیاورند که مقاومت امام خامنه اى وفرز ندان بسیجیشان باعث شد که شان ومرتبت امام خمینى وخانواده محترم شان در مقابل حرامیان حفظ شود کسانى که در روزنا مه هاى این مملکت به نام إصلاحات امام على رابه محاکمه کشیده بودندکه مقصر حادثه کربلاست. به خا طر ضربات کمر شکنش در بدر وخبیر. و شمریان ویزیدییان را تبرئه مى کردند. وأمام ما ورا هش را وعده به موزه هاى تاریخ مى داد ند أیا به فرض موفق شدن در ان فتنه یزیدى أولین کارشان محاکمه امام وخانواده ایشان براى ان ضربات کفرشکن براستکبار نبود.
کما اینکه کروبى وموسوى را که ملعبه دست شان بودند وهر وطن فروشى که اربابان استکبار از انها خواستندانجام داد ند به خاطر همراهى هاشان در مقطعى از انقلاب با حضرت امام مورد بدترین حملات وبى حر متى ها قرار مى دهند.
حالا با امام عظیم الشان وخاندان محترمشان جه می کردند.
فا عتبرو.
بی ربط:
فرموده آیةالله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعاکننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متیقن و دل شکسته میخواهد. (کتاب پرسشهای شما و پاسخهای آیةالله بهجت، جلد دوم)
بی ربط:
رهبرم
دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست، شمشیر دوستان علی در غلاف نیست/ در این قبیله نخل تناور همیشه هست، مقداد هست مالک اشتر همیشه هست/ اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند، سلمان نمرده است اباذر همیشه هست/ همواره دست ها به علمداریت بلند، آسوده خاطرت که برادر همیشه هست/ صف بسته اند این همه سردارها به شوق، یعنی برای پیشکشت سر همیشه هست/ روشن ترین روایت عمار می شویم، در عشق مقتدا همه تمار می شویم.
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQW2kFnFZCeR5MNslYE3h5I_bi4zrdGIDcJTWVJ9A2RF2cmSGFhSSfb96mg5Q
نسل امروز نیازمند معرفی صحیح امام است… خداقوت برادر که در این زمینه تلاش میکنی!
اجازه می شه دوباره بنویسم عالی بود ؟
سلام، اما … خوب داره فرهنگ امام را نشر میده…؟
خیلی چیزها را نمی شود نوشت……
همه عاقبت بخیر شویم.
۲۳۹* حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:
مؤمنان فقیه، دژهاى اسلام اند؛ همچنان که برج و باروى شهر، موجب حفظ شهر است.
(کافی، ج۱، ص۳۸)
چرا سیدحسن نصرالله به زبان فارسی مصاحبه نکرد
http://rajanews.com/detail.asp?id=128736
سهم اخلاق در کیفیت استجابت دعا
http://rajanews.com/detail.asp?id=128734
یک پدیده خطرناک به نام «اعتیاد اینترنتی»!
http://rajanews.com/detail.asp?id=128727
جشنواره کاریکاتور “پهپاد آمریکایی” برگزار میشود
http://rajanews.com/detail.asp?id=128711
طنز/گوینده این جملات را در یک جای خلوت حدس بزنید!
http://rajanews.com/detail.asp?id=128660
سلام خدا قوت و متشکرم . عیناً پیام (منم گدای فاطمه) را کپی کردم…
سلام و عرض ادب.
خوشحال شدم از خواندن این متن.
همه متن یک طرف و بند پایانی یک طرف.
چرا؟ چرا فکر می کنند حتما باید در مراسم سالگرد خمینی کبیر، بعضی ها قبل از امام خامنه ای، صحبت کنند و با صحبت های نسنجیده و نیش دارشان، به مردم توهین کنند؟
اصلا چرا تصمیم گیرنده برنامه های سالگرد امام بعضی ها هستند؟
مگر امام مال این هاست؟
امام را مال خودشان می دانند. مرقد امام را مال خودشان می دانند. و صد در صد بر خلاف تفکر و سیرۀ امام، خود را برتر از مردم میدانند.
سرباز سایبری……………
مراسم سومین سالگرد شهادت شهید «حسین غلامکبیری» برگزار میشود.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910322000235
من علاقه مندم که فرد فرد شما، عالم و متخصص متعهد برای اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم)، مبارزی سرسخت علیه اسلام امریکایی و مرفهین، و پرچمدار وفاداری برای ایثارگران و شهیدان خود باشید و بتوانید با چراغ علم و عمل و تقوا، ظلمت نفاق و کج فکری ها و تحجرها و مقدس مآبی ها را از دامن اسلام بزدایید.
“امام روح الله”
اماما تو که بودی و در این دنیا چهها کردی
در این دنیای پر غوغا عجب شوری به پا کردی
همینقدر از تو میدانم؛ که تو روح خدا بودی
مکانت قلبمان بود و سفر سوی خدا کردی
طبیب روحمان بودی، منیر راهمان بودی
جلال و جاهمان بودی؛ چرا پس ترکِ ما کردی
به شام تار در دنیا؛ که ظلمت بود سر تا پا
به سان مهر نور افزا؛ حقیقت را ندا کردی
ز دست شاه چون نمرود؛ که سر تا پا مسلح بود
به حول و قوهی معبود؛ تو قرآن را رها کردی
به آن گلهای پژمرده، به آن دلهای افسرده
به احرار دلآزرده؛ شهامت را عطا کردی
تو کردی مسلمین بیدار؛ نمودی سجده بر دادار
اشداء علی الکفار؛ عمل چون انبیا کردی
برای وحدت کلمه؛ هزاران گفتهای جمله
به امت حفظ وحدت را سفارش بارها کردی
پیمبرگونه بر امت؛ شدی رهبر در این مدت
به جدت ختم پیغمبر چه نیکو اقتدا کردی
ولی افسوس رفتی تو؛ دل امت شکستی تو
به آن عهدی که بستی تو؛ عجب نیکو وفا کردی
اماما راه تو مانده برای رهروان تو
میان حق و باطل را چه نیکو برملا کردی
وصیتنامهات باشد چراغ جاودان بر ما
برای نسل آینده؛ تو با آن راه وا کردی
ز هجر تو همی سوزم؛ به گفتارت همی سازم
به دل پنهان بود رازم؛ به درد دل دوا کردی
شعر از باباست.
سلام. عالی بود.
با اعتکاف تولدی دوباره در آغوش پروردگار به روزم.
همه ماجرا این است: عده ای از مبارزه خسته شده اند!
سلام
با مطلب “بشریت زخمی است اما آیا درد را احساس می کند؟” به روز هستم
تشریف بیاورید…
یامهدی
یک: جوراب خود را علی الدوام با شلوارش ست می کند.
سه: یک قلمبه نور به غایت زیبا و دوست داشتنی
چهار: همه این امتیازات روی هم، برای مردی در حد و اندازه های امام خمینی، «امتیاز ممتاز» حساب نمی شود.
پنج: مردی در قامت خمینی، حتما آنقدر جمیع صفات خوب هست، که به عنوان ولی فقیه و نائب امام زمان، لرزه بر اندام دشمنان دین خدا بیاندازد.
شش: آیا این امام فقط رنگ جورابش را با شلوارش ست می کرد و عمامه را درست می بست؟!
هفت: مهاتما گاندی را دارید وصف می کنید یا آن خمینی که خیمه در مرز اسرائیل زده؟!
از همه متن اما فقط همین: راستی یک سئوال. امامی که در حسینیه ای مختصر و مفید و جمع و جور و ساده و باصفا جا می شد، چگونه است ۲۰ و چند سال هنوز حرم شان جمع و جور نشده و تمام نشده و ساخته نشده؟! یکی می داند رنگ گنبد و گلدسته های حرم امام چه رنگی قرار است بشود؟! یکی می داند چرا روز ۱۴ خرداد حتما قبل از جانشین شایسته خمینی، دیگرانی نیز باید بیایند و سخن بگویند؟! اگر خانواده خمینی، یعنی «بیداری اسلامی»، آنچه از غلو بدتر و بی معنی تر است، سربسته بگویم؛ همین چیزهاست. مگر در جماران، قبل از امام، «حاج احمد» لازم بود خیر مقدم بگوید؟! یعنی همه خانواده امام شده اند، الا پابرهنه ها؟!
سلام داداش
بعد از مدت ها مطلب خوب، این مطلب عالی بود؛ نه، بی نظیر بود.
موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن:
آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند!
آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند…
.
.
.
سلام بر حسین*
۳۹ روز مانده تا ماه میهمانی خدای رئوف…
مشافرت! (گفت و شنود)
گفت: رادیو زمانه وابسته به سازمان اطلاعاتی هلند حسابی از بی عرضگی اپوزیسیون عصبانی شده و آنها را یک مشت «مفت خور» و «پشت هم انداز» نامیده است.
گفتم: چرا؟ واسه چی؟!
گفت: خطاب به آنها می گوید؛ اینترنت یکی از ابزار مبارزه است نه این که اصل مبارزه باشد ولی شما به جای مبارزه با رژیم پشت کامپیوتر نشسته اید و از دور علیه جمهوری اسلامی موضع می گیرید.
گفتم: حرف حساب زده! خب! دیگه چی؟!
گفت: کار اپوزیسیون را با خیال بافی افراد «بنگی» و «مافنگی» مقایسه کرده و پرسیده؛ در این چندین و چند سال چه کاری علیه رژیم انجام داده اید؟!
گفتم: بی انصافی کرده! آخه باید شرایط و حال و هوای این یک مشت بنگی و مافنگی را هم در نظر بگیرد… دو تا تریاکی توی اتاق نشسته بودند، یکی از آنها چند دقیقه از اتاق بیرون رفت وقتی برگشت، دید رفیقش اومده پای پنجره نشسته. با تعجب و تحسین گفت؛ خشته نباشی! می بینم که مشافرت کردی!
فقط تشکر بابت نکات خوبی که از این متن یاد گرفتم.
همه ماجرا این است: عده ای از مبارزه خسته شده اند!
همه ماجرا این است: عده ای از “تماشای” مبارزه خسته شده اند!
ممنون عالی بود.
**یا ارحم الراحمین**
یادش بخیر…
حتی توی گوشیم این صفحاتو هنوز دارم با این چشمای داغون! هی زوم میکنم و می خونم!
http://www.up.98ia.com/images/ebi6l3ra4u5gwdtki.jpg
آسمان زر نریخته به سرش! (یادداشت روز)
http://www.kayhannews.ir/910323/2.htm#other200
بسم الله
آیا حضرت علامه امام خمینی و حضرت علامه امام خامنه ای معصوم هستند؟
من خودم یک دیدگاهی دراین باره دارم ولی می خواهم اول دوستان نظرشان را و پاسخشان را به این سوال بدهند بعد من آن دیدگاه مدنظرم را خواهم گفت.
در ضمن همه دوستان لطف کنند نظرشان را و پاسخشان را نسبت به این سوال بیان کنند و کسی از جواب دادن طفره نرود و شانه خالی نکند.
از آقای قدیانی که صاحب و مالک اینجاست تا به پایین همه جواب دهند
با تشکر از همگی شما
والسلام
بسم الله
درباره متن اظهار نظری نمی کنم و کاری به خوبی یا بدی متن یا سبک نگارش نویسنده محترم آقای قدیانی ندارم لکن لازم می بینم که کلمه ای درباره اینگونه متن ها یک توضیح کلی عرض کنم
حضرت علامه امام خمینی(ص)امام خدایی و بی نظیر ماست و تالی تلو معصومین و اشبه الناس بهم و ذی عصمه هستند و مایی که هیچ گونه شناختی و ادراکی نسبت به ذات مقدس معمار و بنیانگذار کبیر و فقید انقلاب الهی و عاشورایی و اسلامی ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مقدس نداریم بهتر است وارد اینگونه مقولات نشویم و قلم قاصر و زبان الکن ما چگونه یارای وصف خورشید عالمتابی چون امام خمینی را دارد
و نکته مهم و قابل توجه دیگری به حسب علم منطق در تعریف یک چیز معرِف باید اجلی و اجل و بالاتر از معرَف باشد
و حال آقای قدیانی:
من و شمایی که در این عالم آن ذره که درحساب ناید ماییم و شانمان از خاک پاک و بهشتی و متبرک و خوشبوی جماران هم کمتر است و هیچ گونه اجل بودنی نسبت به آن پدر عزیز جمارانی به عرش رفته ملت نداریم و نعوذبالله من هذاالاوهام چگونه می توانیم حضرت علامه امام خمینی(ص) را وصف بکنیم؟
نکند شما خود را اجل از حضرت علامه امام خمینی(ص)می دانید؟
آیا شما برترید؟
آیا شما شناخت دارید؟
و بعنوان آخرین کلام از آقای قدیانی برادرانه می خواهم که خود را از این مقولات و بحث ها کنار بکشند و وارد این مقولات نشوند و در این ورطه هولناک و خطیر نه قلم زنی کنند و نه قدم زنی و بهتر است و به مصلحت است و به نفع شما و همه اهالی محترم این تارنما است. و هم چنین به خیر و صلاح و سداد مقرون تر است که به موضوعات دیگری بیندیشید و راجع به آن ها قلم زنی کنید.
من برادر و دوست و خیرخواه دلسوز شماهستم و برادرانه به شما توصیه می کنم که خود را کنار بکشید خدای نخواسته دشمن شما که نیستم. فلذا نیازی به عصبانبت بیجا و بیهوده نیست. می توانید بر روی عرایض بنده فکر کنید و جواب خودتان را درباره این عرایض با خط درشت به من هدیه بفرمایید.
والسلام علیکم
بسم الله
((همه ماجرا این است: عده ای از مبارزه خسته شده اند؛ می خواهند به زعم خود، امام مبارز ما را تبدیل کنند به یک مرد خوب اهل زندگی!))
از اعماق وجود لذت بردیم.
خدا قوت.
یا علی
امین رحمانی
مطمئنی متن رو خوندی؟ خوبی؟
پناه بر خدا!!
چند بار کامنت امین رحمانی رو خوندم. هنگ کردم!!
ورطه هولناک چیه؟
از سایر بیست و شیشی ها می خوام اگر فهمیدن جریان کامنت این آقا چیه، برای منم توضیح بدن!!
عینک (گفت و شنود)
گفت: جلوگیری نیروی انتظامی از تردد زنان و مردان با پوشش های زننده و غیراخلاقی در خیابان ها و اماکن عمومی بدجوری یک جریان شبه سیاسی را عصبانی کرده است!
گفتم: باید از نیروی انتظامی به خاطر ایجاد فضای پاک و سالم برای مردم و مخصوصا خانواده ها تشکر کنند، چرا عصبانی شده اند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! حتما انتظار دارند که پارک ها و خیابان ها و اماکن عمومی در قرق یک مشت اجق وجق علاف باشد و توده های مردم از حضور در این اماکن محروم باشند!
گفتم: حالا چرا این جریان به جای حمایت از توده های عظیم و باشخصیت مردم، از آلوده کنندگان فضای جامعه حمایت می کنند؟!
گفت: باید به برخی از دست اندرکاران امور تذکر داد که عاقبت اندیش باشند و افراد بدسابقه و نامتناسب با فرهنگ مردم را به کار نگیرند.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو عینکش رو دور دستش می چرخونه و بعد به چشمش می زنه، چشمش تار میشه، سرش گیج میره، می خوره زمین، هوا میره… نمی دونی تا کجا میره؟!
۲۴۱* حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
هر که خدا را آن گونه که سزاوار اوست، بندگى کند؛ خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا مى کند.
(بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۸۳)
آنگونه که من دریافتم، آقای رحمانی می گویند که وقتی می خواهی چیزی و کسی را توصیف کنی، خودت باید از موصوف، بالاتر و برتر باشی و الا گرفتار خبط عظما شده ای، یعنی که آقای قدیانی هرگز نباید درباره حضرت امام و در وصف ایشان مطلب بنویسند، چون رتبه و جایگاه شان در حد و اندازه امام نیست!! و با این منطق و استدلال، من نمی دانم پس حساب شعرا و نویسندگان و واعظین و سخنرانانی که در وصف ائمه علیهم السلام، می سرایند و می نویسند و خطابه می کنند، چه می شود؟! استدلال عجیبی است…
واقعا واقعا چرا؟؟
راستی یک سئوال. امامی که در حسینیه ای مختصر و مفید و جمع و جور و ساده و باصفا جا می شد، چگونه است ۲۰ و چند سال هنوز حرم شان جمع و جور نشده و تمام نشده و ساخته نشده؟!
آقای رحمانی! امام خمینی شخصیت بزرگی بودن چون پیرو معصومین بودند و رنگ اون بزرگان به خودشون گرفتن. ایشون معصوم نبودن ولی نشون دادن میشه به این بزرگان خیلی نزدیک شد. اینکه وارد این معقولات نشیم ظلم بزرگی در حق امامه. کسی که زندگیش از همه جهات در بهترین وجه بوده چرا نباید به نسل جوون به روش مناسب معرفی بشه. ولی توصیفات شما از امام خمینی و تصورتون از ایشون شباهت به توصیف ائمه داشت کسی منکر خوب بودن امام نیست ولی گاهی شیطان از راه افراط در انسان نفوذ میکنه گرچه ما حتی به زندگی ائمه هم میتونیم وارد شیم و در موردشون بیشتر بدونیم پس دلیلتون کاملا غیر موجه ست.
آقا سید اگه پیام جواب درستی به ایشون ندیدین تایید نکنید
موفق باشین
دوستان! اصلا خودتان را ناراحت نکنید مخصوصا شما “یه بیست و شیشی” محترم!
این دوست عزیز آقای “رحمانی” احتمالا غرض شون از این کامنت؛ همونطور که خودشان نیز در این قسمت “جواب خودتان را درباره این عرایض با خط درشت به من هدیه بفرمایید.” از کامنت مذکور اشاره فرموده اند؛ تنها دلتنگی برای فونت درشت و در آوردن صدای داداش حسین بوده! وگرنه به جز فلذا و هذا و …
جناب “رحمانی”
همچین گذشته از شوخی، نمی دونم چرا نسبت به آدمهایی که قبل از اسامی به تعداد از القاب استفاده می کنند احساس خوبی ندارم!! راستش ما به امام خمینی رحمه الله علیه، میگیم امام خمینی. همین! همانطور که قبل از اسم حضرات معصومین یا “امام” میگیم یا “حضرت”، بعدش هم علیه السلام و تنها برای پیامبر از “صلی الله علیه” استفاده می کنیم یا به قول شما همون “ص”.
مثال:
“حضرت علی علیه السلام” یا ” امام علی علیه السلام”
دوست گرامی من هرچه گشتم منظور شما را از “این بحث ها” و “مقولات” نگرفتم! با توجه به نظر شما احتمالا دیگر نباید صفات خداوند متعال را ذکر کنیم؟!! تمام سوره ی حمد که روزی پنج بار می خوانیم از این “مقولات” شماست!
خدایا توبه، تهمت نباشد!!
ولی این موضوع نیز ذهنم را قلقلک می کند؛ نکند بند آخر “راستی یک سوال…” به شما گرفته، که این چنین درد تان آمده!!!
حلال بفرمایید بیست و ششی هستیم دیگر، این حرف ها را با هم نداریم!!
آقای امین رحمانی؛
چون دستور فرمودید همه جواب بدند کامنت میذارم!
در جواب شما فقط میتونم تشکر کنم از مدیریت و مبصریت سایت به خاطر تایید اینجور کامنتها که خنده بر لبهای اهالی عزیز قطعه مینشاند!!
شهید حمید باکری:
بعد از جنگ مردم سه دسته می شوند: عده ای خسته می شوند، عده ای از انقلاب برمی گردند و یک عده هم آنقدر خون دل می خورند تا دق کنند.
**یا حی یا قیوم**
…..
داداش حسین:
اخبار را مرور میکردم، دیدم ظاهراً این متن به تبعیت از “لوگوی چیزنا روی دبّ اکبر”، “پا گذاشته روی دم اکبر”، و صدایش را در آورده.
سلام
به یادتان هستم از آستان ملکوتی آقا علی بن موسی الرضا المرتضی
جای همه بچه های قطعه خالیِ
التماس دعا
یاعلی
خصوصی/ فقط آقای قدیانی بخواند…………………….
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910324000175
سلام
متن جالبی بود؛ وقت ندارم که نظرات باقی دوستان رو بخونم ولی چند تا نکته رو بگم:
یکی اینکه من زیاد با رسانه های دوم خردادی آشنایی ندارم ولی صدا و سیمای خودمون هم فکر نکنم خیلی تو این مسئله کم گذاشته باشد…
بعدم اینکه آن کسی که صحبت میکند نماینده خانواده امام است؛ آنقدر هم که همه بد میدانندش بد نیست… قابل احترام است
موفق باشید
التماس دعا
به نظرم آنچه آقای رحمانی گفتند کاملا بی ربط بود!!!
از هر نظر که نگاه کردم بی ربط بود به همه چیز شاید ایشون چیزی گفتند که فقط گفته باشند.
شاید هم نگران افراد مورد خطاب آقای قدیانی هستند.
بعضی وقت ها خوبه آدم قبل نظر دادن ببینه جوگیر شده یا نه!!!
یا این جمله که گفتند: “مایی که هیچ گونه شناختی و ادراکی نسبت به ذات مقدس معمار و بنیانگذار کبیر و فقید انقلاب الهی و عاشورایی و اسلامی ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مقدس نداریم بهتر است وارد اینگونه مقولات نشویم و قلم قاصر و زبان الکن ما چگونه یارای وصف خورشید عالمتابی چون امام خمینی را دارد”.
تنها خداست که از ذات افراد با خبر است
امام خمینی قدس سره برای برای آقای قدیانی به عنوان یک فرزند شهید خورشید دیگریست اما همه چیز جای خودش بنا بر حرف شما تفسیر قرآن هم کار اشتباهیست
کتاب هایی که در وصف پیامبر و امامن نوشته شده اند همگی اشتباه بوده و نباید وارد اینگونه مقولات شویم
کلا شما بخشی از تفقد دینی رو با این حرفتون نفی می کنید.
به نظرم جوگیر شدید…
«…درباره امام خمینی باید حرف های به مراتب بزرگ تر و مهم تری زد.
…آنچه نگرانم می کند خلاصه کردن مفهوم والای «خمینی» در ویژگی هایی است که برای مردی در مایه های امام، چیز چندان مهمی به حساب نمی آید. یادمان باشد که ما داریم خمینی را وصف می کنیم، نه صرفا یک آدم خوب. مردی در قامت خمینی، حتما آنقدر جمیع صفات خوب هست، که به عنوان ولی فقیه و نائب امام زمان، لرزه بر اندام دشمنان دین خدا بیاندازد. محدود کردن این صفات در پاره ای ویژگی های مثبت فردی، مع الاسف اگر چه حق است، اما به امام چیزی اضافه نمی کند و تعبیر رسانایی از آن پیام رسا نیست.»
———————————————————————————————
“خامنه ای خمینی دیگر است”
———————————————————————————————
امام خمینی(ره) از نگاه امام خامنه ای(مد ظله العالی):
و آن روح اللّه بود که با عصا و ید بیضاى موسوى و بیان و فرقان مصطفوى، به نجات مظلومان کمر بست؛ تخت فرعونهاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت. او به انسانها کرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوّت و شوکت، و به دنیاى مادّى و بى روح معنویت، و به جهان اسلام حرکت، و به مبارزان و مجاهدان فى سبیل اللّه شهامت و شهادت داد.
او بتها را شکست و باورهاى شرک آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملتها نیز فهماند که قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه ى سلطه گران انداختن، ممکن است.
همان طور که در زندگیش تختهای فرعونی را لرزانده بود; با مرگ خود نیز خواب و خیال باطل را از چشم دشمنان ربود.
از این پس دنیا شاهد شکوفایی روزافزون خمینی کبیر خواهد بود. نهالی که او نشانده و بذری که او پاشیده همان کلمه طیبه ای است که: « اصلها ثابت و فرعها فی السما توتی اکلها کل حین باذن ربها » .
تـــــاراج کـــــــــرد روى گلش، هستى مرا/ افزود چشم می زده اش، مستى مرا
افــــــــــروخت آتشى به روانم، ز غمزه اش/ بـــــر باد داد سرکشـى و پستى مرا
افشاند زلف خم خم و چین چین خویش را/ خم کــــرد قامت مــن و تردستى مرا
آن دم کـــه با صراحى مى، سوى من دوید/ بر کند هستــى من و سرمستى مرا
“امام خمینی رحمة الله علیه”
۲۴۲* حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
خداوند از آدم بداخلاق توبه نمی پذیرد. عرض شد: اى رسول خدا! چرا؟ فرمودند: چون هرگاه از گناهى توبه کند؛ در ورطه گناهى بدتر از آن که توبه کرده است، می افتد…
(بحارالأنوار، ج ۷۳، ص ۲۹۹)
حتی اگر برای خودش احترامی نگذاشته باشد باز هم قابل احترام هست؟
سلام علیکم
میگم اگر معاون رئیس جمهور آینده و خود رئیس جمهور آینده چیزی نگویند روی تبلیغاتِ «ریاست جمهوری» اثر سوئی داره، ما نمیتونیم دروغ بگیم!!
**لا اله الا الله الملک الحق المبین**
آقای رحمانی!
حس می کنم شما فقط تیتر مطلب رو خوندید و کامنت گذاشتید؛ بی اینکه متوجه بشید موضوع متن از چه قراره.
علامه شاه آبادی:
اگر برای نافله ی شب بیدار شدید، برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید؛ بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.
همچنین می فرمودند: بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی و مکررا می فرمودند: برای دنیای تان هم که شده، سحرها بیدار شوید، چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.
آیت الله محمدعلی شاه آبادی، عالمی است که امام خمینی(ره) همواره هنگام نام بردن از ایشان از عنوان روحی فداه استفاده می کردند.
میگه: ای بابا!… باز هم «قطعه» ای؟!!
تا اومدم بگم؛ پــَـ … میذاره میره!
میگم: کجا؟!… چرا رفتی؟!
میگه: پــَـ نــَـ پــَـ وایسم باهات حرف بزنم که پــَ نــَ پــَ ش کنی، بذاریش تو «قطعه»؟!!
سپاس از شما که بخشی از نظر بنده را پاک کردید……….
*حسین غلام کبیری تمام آبروی ماست.*
زندگی گردش خون است در رگ حیات و مرگ می تواند پایان زندگی نباشد. بسیجی ها حیات واقعی خود را در شهادت جست و جو می کنند. جنگ نرم آمده بود تا در باغ شهادت را دوباره باز کند. با خود می گفتم؛ حسین غلام کبیری چه دیده بود در شهادت که از زندگی گذشت؟ خبر شهادت او را در سیدالکریم قاصدکی به گوش مادرش رساند. سحر بود و هنوز صبح سر نرسیده بود. یا فالق الاصباح. این بچه بسیجی جنوب شهری در نبود تانک بعثی ها، رفت زیر شنی شایعات بعضی ها. دشمن گاهی با خمپاره می آید و این بار با دروغ و نیرنگ با ماهواره آمده بود. تنها سلاح بسیجی های مظلوم ما در جنگ نرم، ایمان بود و جز اسلحه ای به نام باتوم مجهز به سلاح دیگری نبودند…
http://www.ghadiany.ir/?p=2411
شادی روح شهید حسین غلام کبیری، در سومین سالروز شهادت اش؛
“اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
دستگیری قاتل مصطفی مبارک.
۲۴۳* حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
در میان نیکی ها هیچ نیکی اى نزد خداوند متعال، محبوب تر از نیکی اى که در شب جمعه و یا روز جمعه به جاى آورده شود، نیست و در میان گناهان نیز هیچ گناهى نزد خداوند متعال، منفورتر از گناهى که در شب جمعه یا روز جمعه انجام شود، نیست.
(کنز العمّال، ج۴، ص۲۱۷)
از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم روایت است که فرمودند:
هر که در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره مبارکه اخلاص (قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ) را بخواند براى او نورى باشد در قیامت که او را به بهشت بکشاند.
و نیز فرمودند:
هر که در روز جمعه ماه رجب چهار رکعت نماز بگذارد مابین ظهر و عصر و بخواند در هر رکعتى یک مرتبه سوره مبارکه حمد و هفت مرتبه آیة الکرسى و پنج مرتبه سوره مبارکه اخلاص را سپس ده مرتبه بگوید:
اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ
بنویسد حقّ تعالى براى او از روزی که این نماز را گذارده تا روزى که بمیرد هر روزى هزارحسنه و عطا فرماید او را به هر آیه اى که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى، قصرى در بهشت از دُرّ سفید و تزویج فرماید او را حور العین و راضى شود از او بغیر سخط و نوشته شود از عابدین و ختم فرماید براى او به سعادت و مغفرت.
سلام
یه مدت خیلی زیادی نت نداشتم.
اینقدر درسام سنگینه که مغزم هنگیده.
فقط اومدم در جواب کامنت “آقای رحمانی” یه چیزی بگم و برم.
جناب رحمانی؛
کامنت شما هر جای دیگه ای غیر از قطعه ۲۶ هم منتشر می شد باعث خنده شدید حضار می شد! متاسفانه کامنت بسیار بی محتوا و بدون منطق و کاملا بدون مطالعه و دانش نوشته شده.
از اونجا که اکثر کامنت های شما در قطعه ۲۶ بسیار ضعیف هستن بهتون توصیه می کنم سعی کنید در مورد هر چیزی نظر ندید. لزومی نداره که در مورد هر مسئله ای ابراز فضل کنید.
اگه می بینید داداش حسین هم اینجا در مورد امام مطلبی نوشتن مطمئن باشید ماه ها و سال ها در موردش مطالعه کردن و اطلاعات کسب کردن. پس شما هم اگه قصد دارید در مقام نقد بر بیاید حداقل نصف اون مطالعات رو باید داشته باشید.
لطفا بیشتر دقت کنید و بیشتر از این با کامنت هاتون وقت قطعه ای ها را نگیرید!
آقای قدیانی نمیخواین به عاملین گرانی کتک بزنید؟
یه بنده خدا میره اعتکاف برمیگرده ازش مپرسن خب اعتکاف چجوری بود؟
میگه من حس اصحاب کهف رو داشتم
میپرسه چرا؟
میگه آخه وقتی برگشتم دیدم گیلاس کیلویی ۸ تومنه!
سلام؛
یک سؤال میتونم بپرسم؟
چرا انتقاد از مدیر سایت جرم نا بخشوده ای هست؟
بگذارید یک کمی فضای سایت، منتقد پذیر باشه
کاری نکنید که خدای نکرده، رفتار و نیش و کنایه زدن های ما باعث رنجش دیگر دوستداران مقام معظم رهبری شود.
پس جذب حداکثری و دفع حداقلی که آقا میگن چرا در فضای این سایت احساس نمیشه؟
الته ببخشید ها منظوری ندارم. فقط میخواهم بگم: فضای سایت۲۶، یک کم به سمت جذب حداقلی و دفع حداکثری تمایل داره
سلام بر اهالی قطعه ای از بهشت…
تا ساعاتی دیگر قطعه ۲۶ به روز می شود با متنی در تکمیل متن “انتخابات، ابتلائات، امتحانات”
سلام سیداحمد؛
خوش اومدید.
جناب به یاد صیاد؛
انتقاد اینجا جرم نیست.
خیلی از دوستان هستن که حتی پای ثابت قطعه هستن و اصلا کارشون انتقاد کردنه. کسی هم ایرادی بهشون نمی گیره.
اگه انتقادشون درست باشه پذیرفته می شه و اگه دیگران مخالف باشن بحث می کنن در موردش.
اما نقد داریم تا نقد.
انتقاد باید اصولی، منطقی و از روی مطالعه باشه.
منم می تونم هر مطلبی که داداش حسین نوشت بدون هیچ اطلاعاتی بیام ۴۰ خط داستان سرهم کنم و ایراد بگیرم و فکر کنم خیلی باسوادم.
این روزا انتقاد برای ما تبدیل شده به یه جور کلاس. خیال می کنیم اگه انتقاد کنیم می گن طرف آدم حسابیه.
باید حواسمون باشه به حرفایی که می زنیم و جایی که اون حرفا رو می زنیم.
مشروح مصاحبه سید حسن نصر الله با صدا و سیما جمهوری اسلامی
http://rajanews.com/detail.asp?id=129234
بیغیرت کیست؟ بیغیرتی چیست؟
http://rajanews.com/detail.asp?id=129249
شهادت آقا امام موسی کاظم(ع) بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ تسلیت باد…
http://uploadtak.com/images/l7953_karimi8801.mp3
دست و پنجت درد نکنه داداش؛ عالی بود!
این قبیل نقدا واقعا لازمه، امید که به گوش مسئولین برسه.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/128375/%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D9%82%D9%82-%D8%A2%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8
شکوائیه طلاب و فضلای قم خطاب به متصدّیان برگزاریِ سالگرد ارتحال امام(ره)
۵۹۸- جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم طی یادداشتی گلایه و شکوائیه خود را خطاب به برگزار کنندگان مراسم ارتحال امام(ره) و بخصوص ستاد بزرگداشت ارتحال امام(ره) نسبت به اوضاع نامناسب زائران حرم روح الله و خدمات ضعیف برگزار کنندکان این مراسم بیان داشته اند که یک نسخه از آن در اختیار پایگاه ۵۹۸ قرار گرفته است که در ادامه می آید:
«مخاطب این متن تمامی کسانی هستند که متصدّیِ برگزاریِ سالگرد ارتحال امام میباشند؛ اعم از دولتی و غیر دولتی. نگاه نقادانه نیز به معنای چشم پوشی از تلاشهای انجام گرفتهی عزیزان در طی این سالها نیست؛ لذا پیش از ورود به مطلب از تمام تلاشهای آقایان در تداوم این مراسمِ مهم تشکر مینمائیم.»
بیست و سومین سالگرد ارتحال جانگداز امام امت نیز طی شد. واقعهی عظیمی که هر ساله به ما آن عهدی که با امام بسته بودیم، که پرچم اسلام را بر قلل رفیع عالم برافرازیم، تذکر میدهد و جانهای سوختهی میلیونها دلداده را راهی حرم مطهرش میکند.
وقتی پس از بیست و سه سال فراقِ امام، کاروانهای عظیم پیاده و شیدای امام را مینگریم، صدق این آیه کریمه بیشتر در جان مینشیند که «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (سوره الصف آیه۸).» هر چه دشمن میدمد تا این آتش عشق و این نور الهی را خاموش کند، شعلههای عشقِ به امام بیشتر و بیشتر زبانه میکشد و دامنهی خویش را میگستراند.
امسال کاروانی ۴۵۰ نفره از ترکیه برای شرکت در مراسم سالروز ارتحال امام عظیم الشأن، عازم میهن عزیزمان شد. این کاروان که متشکل از مسلمانان شیعه و غیر شیعه بود، حرفهای شنیدنیِ بسیاری داشت که ذکر بعض آنها زینت این نگاشته و مناسب با غرض نگارندهگان است.
«حسین آدی گوزل» مسوول هماهنگی شرکت کنندگان ترک در این مراسم، با اشاره به مقام ، شخصت و موقعیت امام (ره) در جهان اسلام گفت : آن حضرت در دورانی که جهان اسلام از لحاظ عقیدتی در ضعف بسر می برد، حیاتی دوباره به اسلام بخشید.
وی گفت: اهمیت گفتار ، رفتار و کلام امام (ره) که تداعی کننده روش رسول اکرم (ص)، خاندان عصمت و طهارت است ، باید چراغ راه ما باشد.
«حسین بیک» یکی دیگر از همراهان این کاروان معنوی گفت: حضرت امام خمینی(ره) در زمانی که جوامع اسلامی به ضعف افتاده بودند ، انقلاب اسلامی را به ثمر رساند و راه ایمان را برای مستضعفین هموار کرد.
وی افزود: امام خمینی (ره) با برافراشتن پرچم حق و عدالت راه امامت، اهل بیت، ۱۲ امام و ۱۴معصوم صلوات الله اجمعین را به همه نشان داد.
«خلیل چلیک» جوان دیگری که عاشق حضرت امام خمینی (ره) است ، می گوید : عشق به امام خمینی (ره)، عشق به خدا، عشق به رسول اکرم(ص) ، عشق به امامان (ع) و اهل بیت (ع)است .
«صادق بور» دیگر عضو این کاروان گفت: وقتی امام را شناختم و ثابت قدمی ایشان را دیدم به تشیع روی آوردم.
وی افزود : هدف من از این سفر هم زیارت و هم اعلام تابعیت (از شیعه) است. من از همان دوران کودکی عشق و علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشتم. وقتی هم که سرگذشت ایشان را خواندم ، به عظمت انقلابی که ایشان به مسلمانان جهان هدیه کرده پی بردم. همه مسلمانان جهان خواه سنی و خواه شیعه باید با افتخار راه امام (ره) را پیش بگیرند.
«شهیده نور»، دختری که به عشق امام و انقلاب همراه این کاروان شده با اشاره به تاثیرپذیری اش از فیلم روح الله گفت: من برای بهتر شناختن امام و دیدن آن فضای معنوی تصمیم گرفتم وارد این راه شوم. و… دیگر بیانات از دلدادگان ملل دیگر که مجال پرداختن به آن نیست.
آری! به یقین چنین است؛ امام عزیز ما، نه تنها امام شیعیان و مسلمانان که امام تمام بشریتی است که در وجود خود روزنی از نور به سوی حق و حقیقت دارد؛ و سالگرد ارتحال او چشمهی نوری است که تاریخ زمانهی ما هر سال در آن تجدید حیات میکند. از این پس و بعد از آنکه موج عظیم بیداری اسلامی در ملل اسلامی نوید حاکمیتِ اسلام بر حکومتها را میدهد و نهضت های ضد سرمایهداری، بنیانِ سرمایه سالاری را هدف قرار داده است، شاهد آن خواهیم بود که هر ساله در چهاردهم خردادماه، از اقصی نقاط جهان، کاروانهای خود جوش به شوق زیارت آن مرد الهی و مبارز نستوه روانهی ایران خواهند شد.
به عنوان اصلیترین نقد نسبت به برگزاری این مراسم، باید گفت: جای تأسف است که گویی برگزارکنندگان این مراسمِ مهمِِ ملی و بین المللی، چنین افقی را پیش رو نمیبینند و بنا بر بستر سازی برای تحقق آن ندارند و چنین روزی را انتظار نمیکشند!
متأسفانه شاهد آن هستیم که هر سال، زمینه های حضور پرشور مردم در این مراسم تضعیف می گردد و نارضایتیِ شرکت کنندگان نیز بیشتر می شود. وقتی افراد را برای حضور در مراسم دعوت می کردی، بعضا از آنچه در سالهای قبل در مراسم بر آنها گذشته بود، شکایت می کردند و عذر حضور می خواستند!
درست است که عشاق و دلدادگان امام را اگر مستقیما هم از درب حرماش برانند، از پنجرهی آن به خاک بوسیِ امام خواهند رفت. اما ایجاد زمینه برای حضور عمومیِ مردم از داخل و خارج از کشور، و بهره مندی از ظرفیت های عظیم سیاسی و فرهنگیِ این مراسمِ استراتژیک اقتضای دیگری دارد.
آیا رسم تصدّی بر برگزاریِ چنین مراسمِ مهمی آن است که زائرِ عزیزی که شایسته است انسان خاک پای او را برای تقرب به خدای متعال به چشم بکشد، پس از طی مسافت های طولانی از نقاط مختلف کشور، آن هنگام که به مرقد مطهر می رسد، احساس کند گویی کسی منتظر او نبوده و زمینه ای برای پذیرفتن او و بهره مندیِِ بهترش از مراسم مهیا نشده است؟!
براستی آیا منطقی است که پس از گذشت این همه سال، هنوز در اوّلیاتِ برگزاری این مراسمِ خطیر ناتوان باشیم؟! به مواردی از این مشکلات اشاره میکنیم:
طبیعتا اکثر زائران محترم، امکان حضور در مکان استقرارِ جایگاه را ندارند و در محوطه های اطراف آن اجتماع می کنند؛ آیا رسم اکرامِ زائران امام آن است که بدون هیچ سایه بان و یا حداقل قطعهای موکت که بر آن بنشینند، در گرمای خردادماهِ تهران رها شوند؟! وسوال انگیزتر آنجاست که در سالهای قبل تعدادی موکت برای نشستنِ زائران در زیر آفتاب بود، ولی امسال از همان موکت ها نیز دریغ شده بود.
آیا مایهی شرمندگی نیست که به خاطر محدودیتِ تدارکات، عدهی زیادی از زائران محترم امکان استفاده از سرویس بهداشتی را نیابند و نیمی از همان محدود سرویس های بهداشتی هم خراب باشد که صحنه های…
آیا پس از بیست و سه سال هنوز به ذهن برگزار کنندگان محترم نرسیده است که می توان پارکینگ موقتی که در حاشیهی اتوبان تهران-قم تدارک دیده می شود را آسفالت کرد تا موقع ورود و خروج اتوبوسها آن همه خاک از زمین بلند نشود و بر سر و روی و لباس و دهان و ریهی مرد و زن و کودکِ زائر ننشیند؟!
آیا نمیتوان با سازماندهی نیروهای مردمی و بسیجی، و بر پایهی آداب اولیهی مهمان نوازی، از زائران محترم پذیرایی کرد؟ تا بواسطهی عدم رعایتِ حداقلِ این آداب، بعض مردم بواسطهی گرمای هوا و برای رفع عطش، به اتومبیلهای حمل آب و… هجوم نبرند و – دور از جان! – صحنه هایی مانند کمک رسانی به قحطی زدگان فلان کشور آفریقایی! تداعی نگردد؟!
آیا از سر مهمان نوازی است یا برای سهولت کار و رفع تکلیف، که در آن هوای گرم برای نهار، کنسرو ماهی بین زائران توزیع میشود؟! به درستی نباید برای ما مهم باشد که کسی از زائران امام در مسیر بازگشت با آن همه خستگی و آفتاب خوردگی، دچار سوء هاضمه و مشکل گوارشی نشود؟!
ای کاش مجبور نبودیم که چنین تلخ روایت کنیم؛ ای کاش مراسم به نحوی برگزار میشد که طومارهای تقدیر را برای متصدّیانِ برگزاریاش می فرستادیم اما افسوس…
علی فرض اینکه از تمام اشکالات ذکر شده صرف نظر کنیم، آنچه مشتاقان را به سوی مرقد مطهر امام میکشاند، بهرهمندی از مراسم آن روزِ بزرگ و تجدید بیعت و دیدار با جانشین رشید امام و ولی امر مسلمین جهان و بهرهمندی از رهنمودها و بیانات راهگشا و دشمن شکن ایشان میباشد. آیا بیست و سه سال تجربه، کافی نیست تا یک مراسم تکلیفاش را با سیستمِ صوتی و تصویریاش مشخص کند؟! در هنگام سخنرانی رهبر معظم انقلاب، زائران مستقر در محوطهی بیرون، در حالی که بر روی زمین و زیر آفتاب نشستهاند و دست خود را سایهبان کرده و مشتاقانه چشم به نمایشگری کوچک دوختهاند که صدا و تصویراش حداقل ۷-۸ ثانیه اختلاف دارد! در اوج دقت و گوش جان سپردن به بیانات روح بخش معظم له، چندین مرتبه ناگهان صدا در تمام محوطهی بیرون قطع…….. و به این زودی ها هم وصل نمی گردد! بدرستی آیا نمیتوان از متخصصینِ فن در رفع این مشکلِ همه ساله، کمک گرفت؟! یا حداقل بلندگوهای بیرون را از چند خروجیِِ مستقل فعال ساخت تا در صورت قطع یکی از آنها، صدا بالکل قطع نشود و این سوال برای همگان طرح نگردد که آیا حاصل تلاشهای آن ستادهای پر عنوان و نهاد، و شخصیتهای پرستاره و مدال! همین شاهکاری است که می بینیم!
بگذریم! اینها مشکلاتی بود که ناظر به بدیهیّات و اولیّات بود؛ و ای کاش شرایط به نحوی بود که مجبور نبودیم تا این منزلت تنزل کنیم و نسبت به این موضوعات انتقاد کنیم. اما در باب مشکلات و خلاءهای فرهنگیِ مراسم، به همین نکته بسنده میکنیم که به چه میزان از ظرفیتِ حضور وسیع مردمی برای معرفت افزایی نسبت به اصول اندیشهی امام و دمیدن روح الهی و انقلابی ایشان، در بین شرکت کنندگان بهرهبرداری میگردد؟! بجز بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری، اصول خط امام در کدامین قالب فرهنگی و هنریِ تاثیرگذار برای جهانیان بیان میشود؟ توقع آن است که هر سال در سالگرد ارتحال امام، مجموعهای از محصولات فکری و فرهنگی که ناظر به بیان دیروز، امروز و فردای خط امام و مسیر انقلاب اسلامی باشد تهیه گردد و در قالبهای مختلف سخت افزاری و نرم افزاری به جامعهی فرهنگیِ داخل و خارج ارئه شود؛ تا از سویی به رساندن پیام امام در افقها و قالبهای نو به جهانیان بیانجامد و از سویی بیانگر حیات فرهنگیِ نهادهای متصدّی انتشار آثار امام و برگزاری مراسم سالگرد ایشان باشد.
خلاصهی کلام آنکه، امام عظیم الشأن ما در اذهان عالمیان، در حال بازتعریف و تجلیِ پرفروغ ترِ دیگری است؛ البته نه از طریق نشر آثار و اندیشه های او توسطِ ما! بلکه از طریق آثار آن موج عظیم و مبارکی که در باطن این دوران تاریخ ایجاد نمود و از طریق تحقق آن وعدههای صدقی که به جهانیان داد؛ و سالگرد ارتحال آن حضرت نیز، نه عرصهای است که خدای ناکرده عدهای به تصفیه حسابهای سیاسی با این و آن بپردازند و نه معرکهای است که برخی به دنبال کسب اعتبار برای خود و دیگران باشند و نه حتی یک تشریفاتِ حکومتی است برای بزرگداشت و تکریم از ایشان؛ بلکه مراسم سالگرد ارتحال امام عظیم الشأن، میبایست همایشی باشد عظیم، از تجدید میثاق با آرمانهای بلند ایشان و معرفی ابعاد شخصیت پیامبرگونهی آن حضرت؛ میعادگاهی باشد برای تجدید بیعتِ تودههای چندین میلیونی و خیرهکننده، با ولی امر مسلمین جهان؛ و کانونی باشد برای اجتماع مستضعفین عالم تا از این اقیانوس مواج، حیات طیبه یابند و طعم عزت و اقتدار در سایهی ولایت الله را بچشند. انقلابهای جهانیِ مستضعفین، علیه مستکبرینِ خونخوارِ عالم، میبایست که از این سرچشمهی حیات بجوشد و مدیریت گردد؛ و تصمیمات بزرگ دنیای اسلام و جهان، شایسته است که در این پایگاه رفیع رقم خورده و توسط حجتِ خدا و ولیّ فقیه، اعلام گردد.
سخن ما با متصدّیان برگزاریِ سالگرد ارتحال امامِ عزیزمان این است که آیا خویش را برای خدمتگذاری در آن روزگار نه چندان دوری که مشتاقان امام از جای جای جهان، احرام عشق میبندند و مرقد مطهرش را چون کعبهی جان در بر میگیرند، مهیا میبینید؟ اگر امتِ امام، که امتی است جهانی، شما را مهیای آن روز نبینند، خود همانگونه که سالیان سال، آبرومندانه عاشورا و اربعین حسینی«علیه السلام» را اداره کردندهاند، سالگرد ارتحال امامشان را نیز خود اداره خواهند کرد.
در پایان از تمامیِ عزیزانی که در مقام تصدّیِ برگزاری این مراسم عظیم، همهی وسع خویش را برای ارتقاء جایگاه رفیع این مراسم سیاسی و معنوی به کار میگیرند ولی به هر دلیل خواست و ارادهی آنان منشأ اثر جدی قرار نمیگیرد کمال تشکر را داریم؛ و همهی آنان را که در این مقام، نسبت به مأموریتِ خطیر خود اهمال کرده و یا خدای ناکرده در مقام تعارض و تضعیف برمیآیند، هشدار باد که سرمایههای گرانسنگ امام و انقلاب اسلامی و خون شهیدان، امانت الهی است و دست قدرت و انتقام الهی پاسبان آن میباشد؛ و بدانند که «اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»
والسلام
جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
رئیس جمهوری سابق ایران سپس با اشاره به زوایای گوناگون انقلاب اسلامی ایران این حرکت بزرگ مردمی را فراگیرترین انقلابی دانست که در دوران اخیر رخ داده است و افزود: مردم بزرگوار ایران با دست های تهی در مسیر خواست تاریخی خود برای آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت با رهبری ممتاز امام به پا خاستند و حکومت و نظام فاسدی را سرنگون کردند که مورد پشتیبانی قدرت های سلطه گر بود. اکثریت مردم ما مسلمانند و انگیزه های دینی در آنان قوی است و هموطنان غیر مسلمان هم در شعارهای انقلاب و خط مشی ترسیم شده از سوی امام و انقلابیان مسلمان و در جمهوری اسلامی تأمین خواست های تاریخی خود را که از جمله برخورداری از حقوق انسانی و حق تعیین سرنوشت و آزادی های اساسی و تأمین منافع ملی که متعلق به همه ملت از هر آیین و گرایش است دیدند و جمهوری اسلامی با رأی و اراده مردم مستقر شد.
سلام خدمت دوستان…