گزارش سال ۹۱
درست در شرایطی که سال ۹۰ تمام شد، وارد سال ۹۱ شدیم! سال ۹۱ با همه سختی هایی که داشت، سال آشتی سران قوا با یکدیگر بود و ایشان تقریبا ماهی یک بار به دیدار هم می رفتند و هر چند تا روز قیامت با هم قهر کرده بودند(!) آشتی کنان سوار کشتی می شدند! سال ۹۱ مربع امیر قلعه نویی، علی دایی، مایلی کهن و عادل فردوسی پور کلا ۴ بار قهر و ۳ بار آشتی کردند، اما سران قوا ماشاء الله دعوا نکرده، آشتی می کردند و آشتی نکرده، دعوا!
سال ۹۱ یه جورایی سال پیر موتلفه بود و اینقدر که حاج حبیب الله نامه نوشت، حسین قدیانی مطلب ننوشت. در همین سال عسکراولادی متوجه شد که سران فتنه، فتنه زده اند، نه اهل فتنه! و تو چه می دانی که مفتون چیست؟! در اواخر این سال، «حضرت استاد» و «سردار قلم» درباره موضوع «فتنه زدگی و تفاوت آن با جرج سوروس گری و جین شارپ پروری بی واسطه» به مناظره با هم پرداختند که بیننده دقیقا متوجه اختلاف نظر نامبردگان نشد(!) در سال ۹۱ حبیب الله عسکراولادی در هر شماره هر روزنامه ای دست کم ۴ تا مطلب نیم صفحه ای داشت؛ نامه ای در پاسخ به جوابیه همان روزنامه، جوابیه ای در حاشیه جوابیه هامش یک روزنامه دیگر، ادامه نامه نگاری با اصلاح طلبان، و پاسخ دادن به بازتاب جوابیه یکی مانده به آخر همان اصلاح طلبان در شماره آخر یک روزنامه دیگر!! البته این اواخر به نظر می رسید اصلاح طلبان کم آورده باشند، اما حاج حبیب ول کن نبود و همچنان یا می نوشت یا جواب می داد!
سال ۹۱ معلوم شد که برادر همین حاج حبیب الله یعنی اسدالله چگونه نفر اول زیره دنیا شد. از قرار، حاج اسدالله یک روز می خواسته در کودکی سنگک بخرد که متوجه می شود نانوا دارد روی نان کنجد می ریزد.
اسدالله کودک رو به نانوا: «شاطر! کنجد را کیلویی چند می خری؟!»
شاطر رو به اسدالله: «فلان تومن!»
اسدالله: «الان می رم از بازار، بدون ارز مرجع (!) برایت کنجد ارزان تر میارم!»
… و بدین ترتیب اسدالله، سلطان زیره جهان می شود!!
در این سال ما شاهد وقوع ۲ زلزله دلخراش در میهن مان بودیم که باعث شد رئیس محترم قوه، ضمن سفر به کاراکاس و هم دردی و چیزهای دیگر با خواهر و مادر آن مرحوم، نشان درجه یک فرهنگ را به یکی دیگر بدهد. حسن سال ۹۱ به این بود که عاقبت معلوم شد منظور رئیس قوه از بهار، امام زمان (عج) است، اما مشکل آنجا بود که منظور رئیس قوه از امام زمان (عج) همان «یکی دیگر» بود! در این سال آقای احمدی نژاد درباره مدیریت حضرت نوح، سفرهای استانی یوزارسیف، برنامه های اقتصادی آمن هوتپ سوم، اختلاس قوم ماد، آکله الاکباد، شیخ رشیدالدین وطواط بن یحیی ملقب به طوطی بازرگان، عیسی پسر مریم، فردوسی توسی، کتیبه حقوق بشر کورش، زیگورات چغازنبیل، چاوز بن چه گوارا، ام هوگو، جرجیس و کلا همه چیز صحبت کرد، الا مسائل حوزه ریاست جمهوری!!
سال ۹۱ به مجلس رفتن احمدی نژاد، یک بار شوخی شد و یک بار هم شوخی شوخی، جدی شد! این وسط آنچه جدی جدی، شوخی گرفته شد، مشکلات معیشتی مردم بود. در سال ۹۱ قیمت اغلب اقلام خوراکی و غیر خوراکی سر به آسمان سایید و درست در همین فضا، یک میمون پیشگام وارد فضا شد!
سال ۹۱ سال ابطال بسیاری از مشهورات علمی بود و بر ما ثابت کرد که پراید خیلی هم گران نیست! و با یک حساب سرانگشتی مشخص شد قیمت هر کیلو پراید از قیمت هر کیلو پسته ارزان تر می افتد! ما چند بار حساب کرده باشیم، خوب است؟!
سال ۹۱ به عبارتی سال بهار رسانه ها بود و خبرگزاری یک نهاد نظامی نشان داد که با یک پیامک در روز تعطیل چگونه می تواند اوضاع اقتصادی کشور را آشفته کند!
در سال ۹۱ ما در جشنواره فیلم فجر، هر چه جایزه بود دادیم به هنرمندانی که در فتنه نقش داشتند، اما آمریکایی ها پیام این حرکت را نگرفتند و اسگل ها، اسکار را به وحید جلیلی خودشان دادند!
در اواخر این سال، برای اولین بار، تعداد دوش نامزدهای انتخابات از تکلیف بزرگان پیشی گرفت! و تقریبا به ازای هر تکلیف، کلی دوش وجود داشت! در همین سال بود که معلوم شد اصول گرایان از همان شکم مادر، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دنیا می آیند! گروهی از کارشناسان پیش بینی می کنند در صورتی که روند احساس چیز سیاسیون همه جناح ها همین طور ادامه داشته باشد، در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تعداد نامزدها از تعداد رای دهندگان بیشتر شود!
در این سال احمدی نژاد ضمن حضور در نیویورک و سخنرانی در سازمان ملل، در کاری کاملا مخالف با خلقیات احمدی نژادی، از مردم منهتن به دلیل ایجاد ترافیک هنگام تردد خودروهای هیات همراه، معذرت خواهی کرد! شهروندان ساکن در محله اعیانی منهتن که واقعا تحت تاثیر سجایای اخلاقی رئیس جمهور قرار گرفتند، فوج فوج به مکتب ایران پیوستند!! در همین سال بود که معاون اول رئیس جمهور گفت: «تا احمدی نژاد هست، من هستم و تا من هستم، سرکار خانم دکتر هست» که اندکی بعد، ایشان و اوشان بودند، لیکن خانم دکتر کنار گذاشته شد! چند وقت بعد از این، جناب معاون اول گفت: «قیمت خودروها باید شکسته شود» و پراید که ۱۱ میلیون تومان گران شده بود، به اقشار آسیب پذیر لطف کرد و ۵۰۰ هزار تومان ارزان شد! در همین شرایط بود که دکتر حبیبی به رحمت خدا پیوست! چه می دانیم؟! شاید در اعتراض به این سبک از معاون اولی!!
در سال ۹۱ بودجه کشور دوست و برادر و جنگ زده افغانستان، ماه بهمن به لویی جرگه رفت و تصویب هم شد، اینجا اما قوه محترم، بودجه یک دوازدهم را آنهم اواسط اسفند به مجلس فرستاده که باش تا تصویب شود!
وطن امروز/ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
برف نامه گدوک
در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
نزدیکای نوروز چند سال پیش، کم و بیش همین موقع از سال بود که «باباکبابی» (۱) وسط کلی خاطره جالب و ناب، از حلیم بوقلمون گرفته تا کباب بناب، ناگهان زد به طبیعت و گفت: «زمستون همیشه ۲ بار می ره. یه بار اواخر بهمن، دروغکی، یه بار لحظه سال تحویل، راستکی… همیشه چند روز مونده به اسفند و چند روز بعدش، هوا شروع می کنه گرم شدن، اما تا آدما می رن توی فاز «بهار زودرس»، یه دفعه زمستون با یه برف پر حرف، حاضری می زنه… این اتفاق با اینکه هر سال تکرار می شه، هر سال مردم فریب می خورن! خلاصه، تا «مقلب القلوب» را نشنیدی، رفتن زمستون رو باور نکن… کرسی رو جمع نکن!»
حواسم هم به حرف بابابزرگ بود، هم به پیش بینی سازمان هواشناسی، اما از هول بهار، بازم در دیگ زمستان افتادم! هول بهار، حالم را خوش کرده بود… لیکن چه بسیار که «حال»، سبب غفلت از «قال» می شود. حالی که «می مانی»، رحم ندارد به قالی که «می دانی».
کرسی نگذاشته بودیم که جمع کنیم، اما هوا ظرف ۲ هفته گذشته از بس گرم شده بود که در آسمان دنبال پرستو می گشتم، در زمین دنبال گل لاله. البته نه از آنهایی که شهرداری می کارد؛ لاله واقعی، اصل!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به سبب کاری اداری شخصی، چند روز پیش رفته بودم بلد «بلده». با کم ترین لباس، و لگن ترین ماشین، یعنی آردی یشمی مدل ۷۸ جناب اخوی که جز بوق، همه جای ماشینش صدا می دهد! فلاشر؛ کلا خراب! موتور؛ روغن ریزی! برف پاک کن ها؛ سالم، اما بدون توانایی در دادن آب به شیشه ماشین! یعنی فقط واست بای بای می کنه، تمیز نمی کنه! لاستیک ها؛ صاف عینهو آینه! آینه سمت شاگرد؛ آینه بی آینه! رادیاتور؛ احتیاج به آب دادن بعد از هر ۲ ساعت رانندگی، به خاطر جوش نیاوردن! فرمان ماشین؛ توی سرعت ۸۰ یه ریپ، توی ۱۰۰ یه ریپ، توی ۱۲۰ بندری! لاکردار باید دو دستی می گرفتمش که از جا درنیاد! دنده؛ بدتر از فرمان! کلاچ؛ بهترین وزنه برای تقویت عضلات دو قلو! کارت ماشین؛ مفقود! بیمه نامه؛ ۶ ماه از مهلت گذشته! معاینه فنی؛ شوخی نکن! نور چراغ ها؛ مگر با چشم بصیرت، فقط ۲ متر! بخاری؛ دادن خاک به جای گرما! ضبط؛ یک حفره مستطیل + کلی سیم ولو! و قس علی هذا…
جاده چالوس را تا وسطا رفتم؛ دو راهی یوش بلده، پیچیدم سمت راست. هوا هم به غایت ملس و بهاری بود.
از قبل طوری برنامه ریزی کرده بودم که در خانه/ موزه نیما توقفی داشته باشم، عکسی بیندازم، احیانا کتابی بخرم و کنار قبر علی اسفندیاری و الباقی فاتحه بخوانم. توقفم در یوش ۲ ساعتی طول کشید. خبری از زمستان نبود. در تن لخت درختان به وضوح می شد لباس خوش رنگ شکوفه ها را تماشا کرد.
کمی بعد در «بلده» کارم را انجام دادم. راحت تر از آنکه فکرش را می کردم. لنگ یکی دو تا امضاء بودم که جور شد.
از بلده رفتم سمت نور، یعنی شمال (۲) با جاده ای کاملا خلوت و هنوز بکر. در شهر نور با حمیدرضا یوسفی ورجانی قرار داشتم. از دوستان قدیمی که فتنه ۸۸ پیچید سمت فتنه گران و کارهایی کرد (۳) که بماند. حمید برای خریدن یک قطعه زمین، در نور بود و همین بهانه مناسبی بود تا شبی در ویلای پدرش در «چمستان» اقامت کنیم.
طبق قرار صبح زود راهی جاده ساحلی شدیم به سمت قائم شهر. یعنی سمت راست جاده ساحلی. در قائم شهر، آشنایی برنج کار دارم که همیشه برنج هایم را از او می خرم. دست اول است و به صرفه و مرغوب و خوش خوراک. حمید هم چند کیلویی خرید. «آقا صفر» اما خیلی شاکی بود از اوضاع کشت و کار. می گفت: «همین طور برنج و سیب زمینی و چای و مرکبات است که باد کرده دست کشاورز، آن وقت می ریم از خارج برنج وارد می کنیم! چرا؟… بعد از چند ماه که دولت صدای داد ما را می شنود، می آید و از ما نسیه خرید می کند، حالا باش تا حساب کند بدهی اش را! ما از بانک کشاورزی وام می گیریم، فقط ۲ تا قسط عقب باشیم، اول زنگ می زنن به ضامن و آبروی آدم رو می برن، بعدا خود به خود از حساب مون کم می کنن، ولی ما که از دولت طلب داریم، به کی باید زنگ بزنیم؟! ضامن دولت کیه؟! به پیمان کار می گیم، می گه؛ تقصیر دولته! به دولتی ها می گیم، می گن؛ قصور از پیمان کاره!… آقا! ما این یارانه ها رو نخواستیم! پول خودمون رو بدین…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
چه در راه جاده ساحلی و چه در راه برگشت از قائم شهر به سمت تهران؛ جاده فیروزکوه، چیزی که مشهود بود تخریب جنگل بود و عدم رویت دریا! بی اغراق در جاده ساحلی اصلا ساحلی ندیدیم! یعنی اصلا دریایی ندیدیم که بخواهیم ساحلی ببینیم! هر چه بود، یا ویلاهای شخصی بود، یا ویلاهای دولتی/ حکومتی فلان نهاد و بهمان ارگان که البته بیش از کارمندان بینوا، سهم خوش گذرانی حضرات مدیر می شود. حمید می گفت: جاده ساحلی شده جاده ویلایی!! راست می گفت.
جنگل اما حکایت دردناک تری داشت. القصه! چند ماه پیش، از ابتدای جاده چالوس داشتم برمی گشتم تهران. حدودا نیم ساعت بعد از اول جاده، جنگل های طبیعی به آن عظمت، جایش را داد به مقداری کاج و بلوط کاشته شده! و به شدت تنک و کم پشت! کمی بعد، همین شبه جنگل لاغر هم کلا محو شد!
یادم می آید ایام کودکی وقتی جاده چالوس می رفتیم، اگر راه را ۳ ساعت حساب کنی، بیشتر از ۲ ساعت و نیم اش جنگل بود. الان دقیقا برعکس شده! بیشتر کوه خشک می بینی تا جنگل… و آنهم چه کوهی؟!… کوه خط کش خورده آدمی زاد! کمی به خاطر آزادراه و بیشتر به خاطر ویلا!
مع الاسف وضع جاده هراز و جاده فیروزکوه هم بهتر از حال و روز جاده چالوس نبود. اینک شمال را بیشتر به ویلا و بساز بفروش ها باید شناخت، تا جنگل و دریا. حق دارند شمالی های اصیل ناراحت باشند از این وضع. واقعا بر سر منابع طبیعی بلایی آمده که اگر جلوی آن گرفته نشود، انگ بدی روی پیشانی نظام نقش خواهد بست. تعارف که نداریم! کل ساحل شده رژه آرم این اداره و آن شرکت! ویلای مخابرات، ویلای صدا و سیما، ویلای سایپا، ویلای خصوصی، ویلای نیمه خصوصی، ویلای فولاد مبارکه، ویلای کوفت و ویلای زهر مار! اگر از نظر جمهوری اسلامی، دریا و کوه و جنگل متعلق به همه ملت است، چرا پس علیه این رویه نادرست اقدام قاطعی نمی شود؟!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
به ورسک نرسیده بودیم که هوا ابری شد… و خیلی زود برف گرفت. فکر کردم؛ خفیف است و می شود رفت. حمید موافقت کرد. به راه مان ادامه دادیم. بعد از ورسک اما همین که تونل های ۳ گانه را رد کردیم، ابتدای گردنه گدوک گیر کردیم در بوران. یک آن دیدم ماشین نمی رود و دارد سر می خورد! عقل کردم و ماشین را هر جور بود هدایت کردم سمت شانه جاده. با آن وضع، یا ما به ماشینی می زدیم و یا ماشینی به ما!
شانه جاده اما بالطبع برف بیشتری داشت. حدود نیم متر! هوا هم داشت تاریک می شد… حمید گفت: پیاده شم، هل بدم؟ گفتم: با لاستیکای این لگن، بی فایده است… بدتر گیر می کنه توی برفا! گفت: سردم شده، یخ زدم! گفتم: منم! گفت: تو باز یه بافت تنته، من چی؟! گفت: داری چی کار می کنی؟ گفتم: زنگ می زنم امداد خودرو… گفت: اینجا که آنتن نداره! گفت: الان سگ میاد خفت مون می کنه! گفت: بدجور داره بهم فشار میاد! گفتم: تو برو اون پشت مشتا، منم می رم این پشت مشتا!
در ماشین را که باز کردم، سانتافه ای قیژ از کنارم رد شد و گل و لای را پاشید طرفم. مانده بودم چه فحشی بهش بدهم که در برف و مه جلوی جاده گم شد، اما هنوز صدای آهنگ ماشینش می آمد… «دلم گم شده، پیداش می کنم من…».
¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤
حدودا یک ساعت در آن کوران گیر کرده بودیم که عاقبت سر و کله این امداد خودروهای گذری پیدا شد. طرف گفت: ماشین رو از شانه جاده بیارم توی جاده، می شه ۴۰ هزار تومن، هر ۱۰ دقیقه که توی جاده بکشم تون ۲۰ هزار تومن دیگه می گیرم!
چاره چه بود؟! قبول کردیم. دو سه پیچ بعد، آردی یشمی ما که پشت یک نیسان آویزان بود، همین طور لک و لک داشت می رفت که حمید زد به شانه ام؛ اونجا رو نگاه؟… گفتم: همون سانتافه است! گفت: علامت بده، نیسان نگه داره ببینم…
پانوشت:
۱: بابابزرگم قبلا کبابی داشت. هنوز هم یک خط در میان به عادت بچگی ایشان را «باباکبابی» صدا می زنم.
۲: جاده های شمالی جنوبی چالوس (منتهی به شهر چالوس) و هراز (منتهی به شهر آمل) که تقربیا موازی هم اند، به واسطه جاده افقی یوش و بلده به یکدیگر وصل می شوند. از جاده بلده البته به شهر نور نیز جاده ای هست به غایت بکر و دیدنی که دقیقا بین چالوس و آمل در می آید.
۳: یکی از روزهای فتنه، یعنی روز ۱۳ آبان، حمید را در جمع آشوب گران دیدم. داشت شعار می داد؛ «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه». تنها بودم. ایستادم گوشه ای به نظاره اش. شعارش غلیظ تر شد؛ «نه غزه، نه لبنان…». خواستم زنگ بزنم به موبایلش که دیدم آنتن ها را پرانده اند… آنتن ها را، دوستی ها را، خیلی چیزهای دیگر را. همین طور که نگاهم به حمید بود، یاد آن روزی افتادم که…

– حمید! آخرش نگفتی چرا ۴ تا از انگشت های دست راستت قطع شده؟!
– سال ۶۱ مادرم داشت با دستگاه، گوشت چرخ می کرد که یهو آژیر جنگ پخش شد. رفت چادر سر کنه، منو ببره زیرزمین که…
هنوز که هنوز است گاهی با خودم خلوت می کنم؛ آژیر جنگ خطرناک تر بود، یا آژیر فتنه؟! و صف من و حمید، کجا از هم جدا شد؟!… و کجا دوباره جوش خورد؟!
من همان حمیدم… حمید همان من است… در سیاست، از بصیرت غافلیم و در زندگی، از نصیحت پدربزرگ. اصلا فراموشی در ذات آدمی است.
- بایگانی: یسار
آشتی
– هنوز قهری؟!…
«پیامک علی به محمود» 🙂
- بایگانی: یسار
جمهور، جمهور، جمهور
تقدیم به نائب بقیه الله الاعظم، علمدار عباس نگهدار انقلاب اسلامی، رهبر مقتدر امت اسلام؛ امام خامنه ای

یک: خدا قوت باید گفت به این ملت. متن، حضور عظیم مردم بود و به یمن این حماسه بزرگ، فعلا می توان از برخی حواشی صرف نظر کرد. یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ هوشمندانه ترین پاسخ به «تحریم هوشمند» بود. دیروز خیلی چیزها معلوم شد. معلوم شد مردم نیز به تاسی از رهبرشان همچنان انقلابی اند. معلوم شد فرزندان انقلاب، هرگز دیپلمات نشده اند که «مبارزه» را فدای «مذاکره» کنند. معلوم شد بصیرت ملت، هم از فتنه های سیاسی بزرگ تر است، هم از فتنه های اقتصادی. معلوم شد نگرانی مردم از گرانی، معطوف به ندانم کاری بعضی دست اندرکاران است، نه اصل نظام. معلوم شد از نظر مردم، مشکلات معیشتی، متاثر از ایستادگی پای آرمان ها نیست. معلوم شد قوای ۳ گانه به ویژه قوه مجریه باید برای این مردم خدایی، بیش از اینها کار کنند. معلوم شد «جمهور» از «رئیس جمهور» جلوتر است. معلوم شد کلاس جمهور از کلاس بی کلاس رئیس جمهور بالاتر است. معلوم شد سخنران اصلی مراسم، شعارهای ملت شهید پرور است، نه حرف های یکی به نعل و یکی به میخ. معلوم شد «بهار انقلابی ها» تکراری نیست، بلکه «بهارنمایی» تکراری است. معلوم شد ملت و ولایت به هم می آیند؛ دولت و مجلس باید خود را به این منظومه برسانند. معلوم شد «وحدت ملی» ذاتی این مردم است. معلوم شد برای این ملت، احدی نمی تواند دایه مهربان تر از مادر باشد. معلوم شد رعیت زاده نمی تواند حامی اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی باشد. معلوم شد کلاس رعیت، از کلاس منیت، از کلاس بی کلاس رعیت نمایی، بالاتر است. معلوم شد این مردم از نسخه پیچی های «وحدت ملی» و «انتخابات آزادانه» بی نیازند. معلوم شد فتنه و انحراف هر ۲ با هم، از سرو بلندبالای ملت ایران، کوتاه ترند. معلوم شد «وحدت» برای این ملت، فریضه است… و معلوم شد چرا «اختلاف افکنی تا روز انتخابات، خیانت است»؟!
دو: ۲۲ بهمن ۹۱ دشمن فهمید در مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی، قبل از قوای ۳ گانه، حتی قبل از نیروهای نظامی، با آحاد ملتی طرف است که انقلاب و اسلام و امام و جمهوری اسلامی و «آقا» را مال خود می دانند. اصلا مهم نیست چند سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته باشد. مهم این است که دشمن در نبرد با جمهوری اسلامی، در وهله اول با بسیجیان خامنه ای طرف است. نه با رئیس جمهور، بلکه با جمهور. من به دشمن حق می دهم اگر روی شعارهای جمهور، بیش از سخنان تکراری رئیس جمهور، حساب باز کند. از ورای همین محاسبه، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ، بهتر درک می شود.
سه: ۲۲ بهمن ۹۱ نشان داد حتی اگر دست تفرقه و اختلاف افکنی از آستین فلان سر قوا بیرون آید، باز هم «نشاط ملی» ملت ایران صدمه نمی بیند. دعوای این و آن، البته مردم را ناراحت می کند، لیکن ما نشاط ملی خود را نه از مجلس گرفته ایم، نه از دولت. نشاط ملی ما محصول خودباوری است که آنهم از صدقه سر انقلاب/ جمهوری اسلامی به وجود آمده. در ورای اختلاف افکنی، چرا مردم به شعب ابیطالب برگردند؟! اختلاف افکنان را پس می زنند. (اما نه با اقدام اختلاف افکنانه!) چرا نشاط ملی خود را خراب کنند؟! دست رد به سینه تفرقه می زنند. (اما نه با اقدام تفرقه انگیزانه!) چرا دنبال جبهه های سیاسی حرکت کنند؟! از جبهه ولایت فقیه پشتیبانی می کنند. (اما نه با منیت، که با بصیرت!)
چهار: حفظ حماسه ۲۲ بهمن ۹۱ از خود این حماسه، مهم تر است. مراقب باید بود؛
چهار/ ۱: دعوای این و آن نباید وجه المصالحه رفتار ناصواب و گفتار ناثواب شود. مقابله با بعضی بداخلاقی ها نباید خود همراه با بداخلاقی های دیگر شود. مبارزه با برخی اختلاف افکنی ها نباید خود باعث تفرقه شود. این، عمل به فرامین ولی امر نیست؛ هم سویی با خط اختلاف و خطر تفرقه است. آیا عمل وحدت شکنانه، آنهم در یوم الله ۲۲ بهمن، مقابله با اختلاف است یا هم صدایی با اختلاف؟! و آیا نباید دست مسموم انحراف و فتنه را در بعضی اختلاف افکنی ها متوجه شد؟!
چهار/ ۲: یکی دانستن سهم طرفین دعوا به شیوه کاریکاتوری، یا از آن بدتر، قائل شدن حق بیشتر برای طرف خاطی تر، اولا؛ دور زدن فریضه وحدت است، ثانیا؛ به گستاخی فزون تر اعوان و انصار انحراف منجر می شود. ظاهرا عده ای با مفهوم مقدس وحدت نیز کاسبی می کنند. به ایشان می گویی؛ علی لاریجانی و قالیباف؟! می گویند؛ عدالت و ولایت!! اما همین که می گویی؛ محمود احمدی نژاد؟! می گویند؛ فرود آرام دولت و وحدت!! هنر این جماعت، باج دادن بی مرز به «بهارنمایان» است. مع الاسف ایشان آنقدر که هوای دولت را دارند، هوای انقلاب اسلامی ۳۰۰ هزار شهید را ندارند!! به راستی، بحث ولایت و وحدت است یا کاسبی؟! لاریجانی «۱۱ روز خانه نشینی» کرد یا قالیباف سخن از «بن بست نظام» گفت؟! و آیا جز این است که بعضی جبهه های ناپایدار سیاسی، دوست می دارند ما به ازای حزب الله مظلوم، با عرض معذرت، کمی تا قسمتی «خریت» باشد، نه «بصیرت»؟!
چهار/ ۳: باید هوشیار بود. مبادا دعوای فلانی و بهمانی، سبب شود در مقام قضاوت درباره کلیت مسئولان شریف نظام، مرتکب جفا شویم. این درست که دوست و دشمن، جمهوری اسلامی را به «ملت» می شناسند، اما مسئولان نیز برایند همین جمهوری اسلامی اند. از جمله مسئولان جمهوری نازنین اسلامی، شهید مصطفی احمدی روشن است. او که فقط «نخبه هسته ای» نبود! شهید حسن طهرانی مقدم است. او که فقط «نخبه موشکی» نبود! الحمدلله شمار کثیری از دست اندرکاران نظام، ادامه دهنده راه شهدا هستند. جز این بود، «آقا» شرایط امروز ما را هرگز «خیبری و بدری» توصیف نمی کردند.
پنج: یوم الله ۲۲ بهمن ۹۱ مقدمه مناسبی برای انتخابات خرداد ۹۲ خواهد بود؛ ان شاء الله. مردمی که فردا به این و آن رای خواهند داد، دیروز با حضرت سیدعلی، بیعتی تاریخی و بی مثال کردند. قدر مسلم هر دولت و هر رئیس جمهوری، اگر بخواهد خودش را از اصل ۲۲ بهمن بزرگ تر بداند، از همین ملت شهید پرور، تودهنی سختی خواهد خورد. از همین منظر، «۲۲ بهمن ۹۱» عطر «۹ دی ۸۸» می دهد. «بهار» زنده تر از آن است که «زنده باد بهار» بخواهد. آقای سر قوه! لطف می کنی اگر کلاس بهار را پایین نیاوری. شما کجا و بهار کجا؟! ظاهر شما کجا و ظاهر بهار کجا؟! باطن شما کجا و باطن بهار کجا؟!… بعضی ها از صدقه سر همین ملت و همین ولایت و همین انقلاب و همین ۲۲ بهمن، «شکوفه» زده اند؛ اینک شکوفه خود را از شکوفایی کل بهار، بزرگ تر می بینند! شکوفه انقلاب… نیک اگر بنگری، ملت است. هر که کوفه بازی درآورد، سیلی می خورد.
*** *** ***
با این مردم بیدار، انقلاب اسلامی برای دفاع، به تنها چیزی که نیاز ندارد، خواب است. من نیز در این سالیان روزنامه نگاری، اگر چه زیاد «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره»، اما هرگز مایل نبوده و نیستم درونی دلم را بیرون بریزم. با این همه…
– ایام فتنه ۸۸ دوست و همسنگر پدرم، حاج اصغر آبخضر می گفت: «دیشب خواب پدرت را دیدم. همان لباس خاکی جبهه تنش بود. همان «یا زیارت یا شهادت». طبقه چندم ساختمانی بودیم. از پنجره، درگیری های خیابان را نشان اکبر دادم و گفتم: «آخر این معرکه چه می شود؟!» عکس روی دیوار را نشانم داد و گفت: «با وجود این مرد، انقلاب اسلامی از پس همه فتنه های ریز و درشت قبل از ظهور برمی آید. ما شهدا، هوای این مرد را داریم. مثل امام، دوستش می داریم. ما به کنار، «علمدار کربلا» هم عجیب هوای این مرد را دارد. عجیب دوست می دارد این مرد را. هر وقت شما می گویید؛ «ابالفضل علمدار! خامنه ای نگهدار»، سقای عاشورا به همه ما شهدا آماده باش می دهد».
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
– چند شب پیش، مادربزرگم، خواب «آقا» را دیده بود… به «آقا» گفتم: «ما که از دور، دستی بر آتش داریم و همه چیز را نمی دانیم، فقط با چند خبر، این همه قلب مان می گیرد، این همه آه می کشیم، این همه غصه می خوریم. شما چگونه تحمل می کنید این حجم انبوه اخبار را؟! این همه غم و اندوه را چگونه تدبیر می کنید؟!» «آقا» لبخندی زدند و عکس روی دیوار را نشانم دادند.
* عکس روی دیوار، یکی از تصاویر «آقا» بود در مسجد مقدس جمکران… اون عکس عمودیه.
********* *********
آهای مسئولان! مانیفست ما همچنان همان سرود «دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره» است… حتی خواب ما سرشار از بیداری است… مانیفست ما این است؛ «در جنگ با دشمن، ننگه که سازش کرد…».
وطن امروز/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
این اجنبی پرستان بی جنبه
۱: خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد»، که حق مسلم خود می دانند، توهین می کنند، تهمت می زنند، غیبت می کنند، فحش می دهند، اذهان عمومی را تشویش می کنند و دروغ می گویند. آیا چون ما خود روزنامه نگاریم، می توانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بی هیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانه ای» را قربانی اصول بی اصول ژورنالیسم می کنند؟! البته امیر قلعه نویی آدم با شرفی است، و الا «اجنبی پرستی»، فقط مال ۲ دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
۲: قطعا «اجنبی پرست» حرف بسیار گل درشتی است، اما قلعه نویی، سالی یک بار، درشتی می کند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعی العموم! چه نشسته ای که ژنرال، از گل نازک تر خطاب مان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است، -آن طور که عده ای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد حالا یک «اجنبی پرست»؟!
۳: اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبی پرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعه نویی نمی توان خرده گرفت، چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بهم می بافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبی ها را مسخره کرده اند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبی پرست»، این حرف ها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعه نویی بی ادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا مانده ام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» می کنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بی خود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را می پرستند، شان عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبی پرست»، نه شاخ دارد، نه دم! اجنبی پرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
۴: اجنبی پرستی، استعاره ای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبی پرست» باشد، «احمق» است! جناب کی روش هم با این کارنامه مثال زدنی (!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیم فصل اول پرسپولیس را می گرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه می شد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زننده ای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمی توان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبی پرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعه نویی و کارلوس کی روش شد، آیا نباید به موفق ترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبی پرست بخواند؟! قلعه نویی زمان هدایت تیم ملی، بدون هیچ باختی، و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «۹۰» رفت و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چند ماه بعد از باخت کارلوس خان کی روش به تیم های رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای ۴ تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی می رود، تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعه نویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیم ملی به جام جهانی مطمئن می شدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفته ایم! کارلوس کی روش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه می گیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله می کند!! و چرا نکند؟! او خوب می داند تا چه حد اجنبی پرست اند شماری از اصحاب رسانه. قلعه نویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبی پرستی… آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیم ملی را به خود نمی بیند. دربی، شهرآورد بی خودی بود، اما نه بی خودتر از بازی تیم ملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیم ملی کی روش، دربی سرافرازانه ای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیم ملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبان بسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای ۲ تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبی پرست داریم، هم خبرنگاران اجنبی پرستی که از رئیس شومن شان خط می گیرند!
۵: امیر قلعه نویی به «کلهم» می گوید «کل یوم»، «کربکندی» را «گربه کندی» صدا می زند، و به «ذوب آهن» می گوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعه نویی اما با نام خدا سخن می گوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمی کند، قم و جمکران و زیارت امام زاده آقا علی عباسش ترک نمی شود، وقت قهرمانی، نماز شکر می خواند، در برهه های مختلف، وطن دوستی خود را ثابت کرده، و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بیشتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمی کند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما، از سطح تیم ملی، بالاتر است، بلکه سطح موفق ترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعه نویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبی پرست، زیاد هم هست، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز دربی!
۶: سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکی های جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عده ای اجنبی پرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شده اند. همان کسانی که فردا در زردنامه های شان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گل محمدی»! همان کسانی که امروز می نویسند؛ «کارلوس کی روش از ظرف فوتبال ما بزرگ تر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربی گری تیم ملی برای قلعه نویی، لقمه گنده تر از دهان بود»! لقمه گنده تر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبی پرست!
*** *** ***
همه به امیر قلعه نویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بی آنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبی پرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبی پرست ها را هم درمی آورد… نشان به نشان خواب آشفته بعضی ها، قبح اجنبی پرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازی آباد… بعد از تشر تو، حالا راحت تر از کارلوس مغرور انتقاد می کنند، حتی بعضی ها!
وطن امروز/ ۱۴ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
جذب حداکثری؛ آری، اما…
چه بهتر که مطلع پلاک امروز را مزین به حدیثی از امام حسن عسکری (ع) کنم؛ «مومن برای مومن، برکت، و برای کافر، اتمام حجت است». «تحف العقول، صفحه ۴۹۸»
*** *** ***
یک: گاهی که بعضی رجل سن و سال دار سیاست، بیش از حد از در صلح و صفا وارد می شوند، صدای آرمان خواهان جامعه به نشانه اعتراض بلند می شود؛ «چرا می خواهید به فتنه گران تخفیف بی خود دهید؟!» موسپیدان اما مخلص جواب شان این است؛ «جذب حداکثری».
دو: جذب حداکثری اگر چه شرط عقل است، لیکن تاکید «آقا» روی این مفهوم، اهمیت آن را مضاعف می کند. با این همه، از بعضی عناصر سیاسی باید سئوالاتی پرسید؛
دو/ ۱: آیا سوژه جذب حداکثری فقط خواص سیاسی اند؟! اگر نه، پس چرا در باب جذب حداکثری، آنقدر که به جذب چند فتنه گر دانه درشت توجه می شود، کوششی برای جذب توده هایی که ذهن شان پر از معماهای بی جواب است، نمی شود؟! آیا رواست که حتی درباره جذب حداکثری نیز شاهد تبعیض باشیم؟!
دو/ ۲: صرف نظر از بحث خواص و عوام، آیا جذب حداکثری به معنای تنها گذاشتن مفاهیم عالیه است؟! آیا ما حق داریم به گونه ای بر مدار جذب حداکثری حرکت کنیم که در ازای جذب فرضی چند فتنه گر عذرخواه، مفاهیمی از قبیل عدالت، مبارزه، پایداری، ایستادگی، آرمان خواهی و… دچار انزوا شوند؟! آیا جذب کردن چند عنصر ناراحت، ارزش چنین خسران بزرگی را دارد؟!
دو/ ۳: قطعا عده ای استثنا وجود دارند که جذب حداکثری شامل حال شان نمی شود. یعنی رفتار و گفتارشان آنقدر وقیحانه و رذیلانه است که لیاقت ورود به سفینه انقلاب اسلامی را ندارند. این جماعت سوژه دفع حداقلی اند. سئوال من از بعضی عناصر سیاسی این است؛ مشخصا و به طور مصداقی بفرمایید احیانا چه کسانی از چارچوب جذب حداکثری به تعریف شما، خارج اند؟! و آیا اصلا قائل به مفهوم دفع حداقلی هستید؟!
دو/ ۴: مراد از گفتمان جذب حداکثری چیست؟! جذب ما به فتنه گران؟! یا جذب فتنه گران توبه کننده به ما؟! آیا هدف از جذب حداکثری فقط و فقط احیای فریضه «شتر دیدی، ندیدی» است؟! آیا کمی آنها باید کوتاه بیایند، و کمی بیشتر از آنها، ما؟!
دو/ ۵: اگر حتی بصیرت، بنا به تعبیر حکیمانه رهبرمان آفت دارد و آفتش «غرور» است؛ آفات جذب حداکثری چیست؟! و اگر جذب حداکثری، بد و نارس و شل و ول و افراطی و تفریطی انجام شود، چه مضراتی خواهد داشت؟!
دو/ ۶: اگر جذب حداکثری را نادرست انجام دهیم و نتیجه اش، احیای مجدد فتنه و سران فتنه باشد، کار عاقلانه ای است؟! هیچ دقت کرده ایم که متاثر از سیاست جذب حداکثری، اصحاب انقلاب قرار است بیشتر شوند یا زبان عناصر ضد انقلاب، درازتر؟!
سه: شگفتا! واقعا شگفتا از روی اصحاب فتنه… این روزها گاهی که رسانه های زنجیره ای را دنبال می کنم، آنچه زیاد می بینم عناوینی از این دست است؛ «تغییر لحن آقای عسکراولادی کافی نیست!»، «ایشان باید رویه اش را نیز تغییر دهد!»، «عسکراولادی باید از اصول گرایان بخواهد که بابت رفتار و گفتارشان، از مردم و اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند!»، «ما از سخنان ایشان استقبال می کنیم، اما شرکت در انتخابات، حقی نیست که عسکراولادی و عسکراولادی ها بخواهند به ما بدهند یا ندهند!» و…
چهار: بگذارید وارد مصادیق شوم، تا بیشتر معلوم شود وقتی جذب حداکثری، افراطی انجام می شود، چه نتیجه ای در پی دارد. جناب رسانه ملی وقتی دوربین صدا و سیما را کیلومترها آن طرف تر از جذب حداکثری، مقابل سرکار خانم معصومه ابتکار قرار می دهد، (به عنوان نماینده قشر دانشجو!) باید هم این گونه محصول اش را ببیند که عضو شورای شهر تهران، برود با فلان رسانه گفت و گو کند و بگوید؛ «تمام مولفه های زن مسلمان در حجاب، خلاصه نمی شود!… رویکرد پهلوی اول، بهبود زندگی مردم بود!… نفوذ تفکر امام بر اساس تحولاتی بود که دکتر شریعتی پایه گذاری کرد!…». معصومه ابتکار اگر چه در فتنه ۸۸ تا اوایل سال ۸۹ عمدتا در دفاع از فتنه و فتنه گران موضع می گرفت، اما پس از آن مقطع، ترجیح داد کارنامه خود را بیش از این تیره و تار نکند. مع الاسف صدا و سیما با کاریکاتور کشیدن از مفهوم جذب حداکثری، زبان سرکار خانم را باز کرد! حالا عضو شورای شهر تهران به دفاع از مهندس و شیخ اکتفا نمی کند! حجاب را می زند! از رضاخان دفاع می کند! به امام اهانت می کند! و البته مقصر چنین سخنان گل درشتی در وهله اول، همان رسانه ای است که مفت و مجانی دوربین خود را در اختیار اعوان و انصار فتنه می گذارد. من از شمای خواننده سئوال می پرسم؛ آیا به چنین رویه ای می گویند «جذب حداکثری»؟!
*** *** ***
عالیجنابان با تجربه تر از ما! ای کسانی که بیش از ما سرد و گرم سیاست را چشیده اید! موسپیدان! فداییان جذب حداکثری! آنی درنگ کنید که اگر فتنه به ثمر رسیده بود، اگر نقشه سران فتنه گرفته بود، اگر خون شهید غلام کبیری و ذوالعلی نبود، آیا باز هم مجال داشتید این همه بی قاعده بر طبل جذب حداکثری بکوبید؟! آیا اصلا قائل به این هستید که فتنه ۸۸ سران فتنه ای هم داشت؟! و آیا فکر نمی کنید اهل و عیال فتنه، بازگشت به نظام را، نه برای رجوع دوباره به آغوش پر مهر ولایت فقیه، بلکه برای اتمام کار نیمه تمام شان در فتنه ۸۸ می خواهند؟! این را من نمی گویم به خدا! خودشان می نویسند که «برای رسیدن به مقصود اصلاحات، تنها راه باقی مانده، استفاده از فرصت انتخابات است».
آقایان! این جماعت هر وقت نوشت «اصلاحات»، منظورش «براندازی نظام ۳۰۰ هزار شهید» بود. هنوز هم شک دارید؟!
جوان/ ۲ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بحران «مالی» و «بحران مالی»
امریکا که قرار بود بعد از کشتن بن لادن، جل و پلاس سربازان خود را از افغانستان جمع کند، ظاهرا بیرون بیا نیست! اما حضور نظامی یانکی ها چه رهاوردی برای همسایه شرقی ما داشته؟! صلح، آرامش، سازندگی، امنیت، رفاه و اشتغال؟! یا کشت و کشتار، کشت بیشتر تریاک، رشد بیشتر قاچاق و فربه شدن بیشتر طالبان؟! کم و بیش وضعیت همسایه غربی نیز بر همین منوال است. در عراق، تروریست های سلفی، دقیقا همان کاری را انجام می دهند، که طالبان در دیار افغان. اگر دیروز، صدام در زندان های بغداد، خاندان حکیم و صدر را وحشیانه می کشت، امروز در عراق، صبحی به شام نمی رسد، الا اینکه از چندین جای مختلف، اخبار اقدامات تروریستی مخابره شود. البته در عراق، ظاهرا، امریکایی ها حضور نظامی ندارند، اما تروریست ها خیال امریکا را بابت ناامن کردن بین النهرین، و دامن زدن به اختلافات قومی و تفاوت های مذهبی جمع کرده اند. واقعا تلخ است آنچه این روزها در عراق می گذرد؛ جنوب عراق محل جولان انگلیسی هایی است که بوی نفت بصره به مشام شان خوش نشسته. شمال عراق تبدیل به پاتوق شرکت های چند ملیتی شده که اغلب صهیونیستی اند. جبهه استکبار اصلا بدش نمی آید در شمال عراق، شمال غرب ایران، و جنوب ترکیه، به بهانه استقلال قوم کرد، از یک «اسرائیل جدید» پرده برداری کند. مرکز عراق هم هر روز شاهد تلفات سنگین ناشی از ترورهای بی وقفه است. واقعیت این است که این روزها در عراق، غرب اندازه صدها صدام کار می کند! در چنین منظومه ای باید دید که چه کار سختی دارد دولت نوری مالکی. و چقدر باید اهل تشیع و تسنن عراق هوشیار باشند که عراق در دام نقشه های تفرقه افکنانه نیفتد. قصه سوریه هم اگر چه کمی حادتر، زیرمجموعه همین ماجراست. اگر در سرزمین های اسلامی، رد پای غرب را درست ببینی، سرمنزلی جز ناامنی و اغتشاش ندارد. آن از افغانستان، آن از عراق، این هم از سوریه. اینک اما فرانسه هم مشخصا وارد گود شده تا به بهانه های واهی، مالی را دوباره تسخیر کند. مالی برخلاف کشورهای همسایه اش، نفت و گازی بی مانند دارد و موقعیتی ممتاز. آیا شما باور می کنید قصد فرانسه از لشکرکشی به مالی، مقابله با فلان گروهک شورشی، یا استقرار دموکراسی باشد؟! امریکا در افغانستان و عراق، چه گلی به سر مردم غرب آسیا زد که حالا فرانسه خاطرخواه صلح و آرامش مردم شمال آفریقا شده؟!
*** *** ***
دنیای استکبار در گذر از جنگ نرم، دوباره به این سوی و آن سوی، لشکرکشی فیزیکی می کند! «استکبار» باز هم بوی «استعمار» گرفته! روزگاری که خیلی هم دور نیست، جبهه غرب فکر می کرد با یک «کلیک» یا «فشار یک دکمه» یا «اینترنت» و «فضای مجازی»، بازی عالم را به سود خویش تمام می کند! و از دنیای به این بزرگی، «دهکده جهانی» می سازد! خودش هم می شود کدخدای جهان! کدخدا که چه عرض کنم؛ خدای جهان! جبهه استکبار البته توهم زده بود! و اینک دوباره مجبور است برگردد به همان روزگاری که اگر جایی، کشوری، منطقه ای را می خواست، لاجرم باید زحمت لشکرکشی و هزینه های سرسام آور نظامی را متحمل می شد! چند سال پیش شاید احدی فکر نمی کرد؛ فرانسه برای چند بشکه نفت بیشتر یا چند لوله گاز مفت، به کشور مالی لشکرکشی کند! دقت کنید؛ این اتفاق در اوایل سال «۲۰۱۳ میلادی» رخ داده! و باز هم دقت کنید؛ فرانسه «ناپلئون بناپارت» ندارد، بلکه فقط در یک قلم، کارخانه ماشین سازی «رنو» ۷۵۰۰ کارگر اخراجی دارد! ندید معلوم است؛ بحران «مالی» هم به «بحران مالی فرانسه» اضافه خواهد شد! غرب اگر با لشکرکشی نظامی می توانست کدخدای جهان شود، قرن گذشته میلادی، قرن بهتری بود! و غرب اگر با یک کلیک می توانست خدای جهان شود، لشکرکشی نظامی نمی کرد! راستی، کدام کدخدا اینقدر بدهکار و بدبخت؟! ندید معلوم است شعار فردای مردم معترض فرانسه به اوضاع ریاضت اقتصادی… «بحران مالی» خودمان را حل کنید؛ «مالی» پیشکش!
جوان/ ۱ بهمن ۱۳۹۱
- بایگانی: یسار
بسم الله…
“قلب به دلیلی باید بزند. «ولایت فقیه» دلیل زندگی ماست.”
http://uploadtak.com/images/a861_31_agha22.jpg
به به… به به…
“«آقا»! معایب ما، محاسن شما را سپید کرد.”
“چه بسیار حادثه که شما نگذاشتی فتنه شود، و ما نفهمیدیم.”
{من اصلا مراقب نیستم غلو نکنم. مشکلم قصور زبان در مدح شماست.}
آقا… آقا… آقا…
اگر نعمت ولایت را نداشتیم، هیچ نداشتیم.
امیدواریم قصور و کوتاهی ما را، به بزرگی خودشان عفو کنند.
فوق العاده بود آقای قدیانی. بی نهایت سپاسگزارم.
دلنوشته خیلی قشنگی بود. ممنون.
آقای ما، بهترین بابای دنیاست!
گــــر بر سرِ کــوى دوست، راهى دارم… در سایه لطف او، پنـــاهى دارم
غم نیست که راه رفت و آمد باز است… طاعت اگرم نیست، گناهى دارم
{امام روح الله}
جشن! (گفت و شنود)
گفت: مدتی است که مدعیان اصلاحات پشت سر هم جلسه می گذارند تا برای ورود دوباره به عرصه سیاسی نظام، راهی پیدا کنند!
گفتم: خب! به نتیجه ای هم رسیده اند؟
گفت: بعضی از آنها می گویند با آنهمه ساختارشکنی در فتنه ۸۸ دیگر راهی باقی نمانده است.
گفتم: این بعضی ها عقلشان از بقیه بیشتر کار می کند.
گفت: همین بعضی ها می گویند، با منافقین و مارکسیست ها و سلطنت طلب ها ائتلاف کردیم، به نفع آمریکا و اسرائیل شعار دادیم، به ساحت امام حسین(ع) و حضرت امام(ره) اهانت شد، ساکت بودیم، کلمه اسلام را از جمهوری اسلامی ایران خط زدیم و… پس حالا چه انتظاری داریم که مردم دوباره ما را بپذیرند؟!
گفتم: راست میگه! هر کلکی بزنند، شناخته می شوند… یارو در یک مجلس جشن شرکت کرده و حسابی مشغول خوردن بود. یکی از او پرسید؛ شما را کی دعوت کرده؟ یارو گفت؛ من از خانواده داماد هستم. و طرف گفت؛ ولی اینجا جشن تولده نه عروسی!
چندی است که سفت و سخت، پابند توام
دل بسته ی لبخند خوشایند توام
لبخند بزن برای من هر لحظه
من عاشق حس پشت لبخند توام…
ز عرش صدای ربنا می آید/ آواز خوش خدا خدا می آید
هر سو نگری گشوده باب برکات/ بر خامنه ای، رهبر خوبان، صلوات
ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
“آقا!
آنچه اما هیچ طوفانی یارای خم کردن قامتش را ندارد، بیعت ما با شماست.”
چشم منو امر ولی… جان منو سید علی…
سیداحمد؛
ممنون بابت عکس فوق العاده زیبا.
“اینجا کوفه نیست. تا انقلاب آفتاب، ستاره هر روز، عشقش به ولی فقیه فزونی می گیرد. ما نه فقط منتظر خورشیدیم، بلکه انتظار یک لحظه ناب را نیز می کشیم. نگاه ما به دست کف العباسی شماست. آری! در علقمه باید ریشه داشته باشد آن دست، که دست در دست یوسف زهرا(س) بگذارد.”
اللهم عجل لولیک الفرج… اللهم احفظ امامنا خامنه ای…
داداش حسین!
ممنون از اینکه هستید و این قلم زیبای شماست که آراممان میکند.
“آقا! با شما نجوا نکنیم، می پوسیم.”
عالی بود… عکس هم فوق العاده زیباست!
کاش، ای کاش…
از دوازده منتظر بودم تا این نامه، این دلنوشته زیبا رو بخونم.
زیبا بود ولی”مشکلم قصور زبان در مدح شماست”
.
.
.
اللهم عجل لولیک الفرج
بسیار زیباست و دلنشین.
ممنون
“فرزند شهید که باشی، جور دیگری به «خامنه ای»، می گویی «آقا».”
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/3931/C/Khamenei-koodak-006.jpg
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/3931/B/Khamenei-koodak-020.jpg
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/3931/C/Khamenei-koodak-009.jpg
http://scalpel.blogfa.com/post-295.aspx
کربلا به پا کنی، با *خون* مان راحت تر سخن می گوییم تا با کلمات.
ای خوشا صفحه، خاک باشد و جوهر قلم، *خون*.
*خون* فقط به عشق محبوب جاری می شود.
در رگ ما *خونی* است بی قرار.
“لحظه ای است لحظه عاشقی.”
_____________________________
فوق العاده قشنگ و ناب بود، در پناه عنایات خاصه حضرت بقیه الله روحی لک الفداء باشید، انشاءالله.
راستی «آقا»! دوست دارم در این نامه، خطاب به شما با کلماتی بغض آلود بنویسم: پیشاپیش روز پدر مبارک! این را اما خوب می دانی؛ «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست».
یه مدتی بود پشت هم خواب می دیدم یه هدیه از آقا دارم میگیرم
بیدار که میشدم یادم نمی اومد دقیق چی بود
هنوزم بعضی وقت ها خواب میبینم بهم یه هدیه دادن.
ولی خیلی کیف میداد تو خواب جلو اون همه آدم بهم هدیه می دادن 🙂
هر لحظه عشق تو را این دلم مرور کند
از داشتن تو رهبر خوبان بسی غرور کند
مهر تو بر دل و در سر خیال روی مهت
با عشق تو دلم از هفت آسمان عبور کند
ای من فدای ماه رخت، ناخدای عشق
با دیدن رخت این دیده کسب نور کند
عمارسان به پای تو ثابت قدم منم
آن سر که در رهت به نخل دار شود حس سرور کند
دستت به دست عمویت، لبت لب حیدر
باشی قرار دل که وجودت غمم به دور کند
تو نائب امام منتظرانی عزیز دل
آن که امید است به زودی ظهور کند
هر عاشق ولایت مداری چو “قاصدک”
از داشتن تو رهبر خوبان بسی غرور کند
بر خامنه ای رهبر خوبان صلوات!
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بسیجی ام و به امید ظهور پنجره ام
و باز مانده ی نسل هزار حنجره ام
هنوز عهد و مرامی که داشتم، دارم
و جان نیمه تمامی که داشتم، دارم
به دوستانی که جفا میکنند، میگویم
اگر چه گفته ام، اکنون بلند میگویم
که تا به چشمه ی نور حیات، روزنه ای ست
تمام بود و نبودم، فدای خامنه ای ست.
دیشب خواب “حضرت ماه” را دیدم. پشت سرشان، سید شهیدان اهل قلم، مثل همیشه، دوربین به دست، مشغول ثبت خاطرات بود.
خواب شیرینی بود.
راستی «آقا»! دوست دارم، خطاب به شما با کلماتی بغض آلود بنویسم: پیشاپیش روز پدر مبارک!
حال و هوای قطعه عوض شد!
خدا حفظ کند بابای فرزندان شهدا را.
چقدر خوب، فرزند شهیدی هم هست که به عنوانش افتخار کند؛ چیزی که الان گفتنش، موجب تحقیر می شود تا عزیز شدن. اما عزیز خامنه ای شدن، چیز دیگر است.
خدایا! نگهدار آسمان پروانه ها را.
جان ناقابلم، فدای رهبرم
خیلی ممنون
فاصله ها داریم با دیدار. زندگی شده حجاب شهادت. غرور شده آفت بصیرت.
«آقا»! معایب ما، محاسن شما را سپید کرد.
شما مظلومی «آقا»، مثل «انقلاب اسلامی» اما اقتدارتان بسیار بیشتر است.
«آقا» چه لذتی دارد امامی چون خامنه ای داشتن. شما بگو چیست راز گریه های ما؟ مگر می توان شما را دید و اشک نریخت؟ چیست راز این گریه ها؟ ولایت چه می کند با قلوب عشاق؟
آقاااااا
آقا
آقا
به راستی چه لذتی دارد رهبری مثل شما داشتن
آدم مى ماند که کدام جمله نامه زیباى عاشقانه و عارفانه تان یا کدام یک إز کامنتهاى مملو إز شور وشعور اهالى قطعه را انتخاب کند تا براى بعضى آدمهاى این دیار که مى خواهند إز راز عشق ما به مولایمان سر در بیاورند قابل ترجمه و درک باشد.
اما یک بیت إز شعر زیباى قاصدک منتظر کارایى جالبى داشت تا جایی که اشک بعضى ها را درآورد.
تو نائب امام منتظرانى عزیز دل/ آنکه امید است به زودى ظهور کند
“به ما بگو چیست راز گریه های ما؟ مگر می توان شما را دید و اشک نریخت؟”
واقعا! گویی چشمه چشم ها، خودشان را به آب و آتش می زنند تا آنها هم در آن لحظه، سهمی داشته باشند از نگاه به چهره مؤمن…
راستی، مصاحبه مان چاپ شد. در وبم هم گذاشته ام. اگر بخوانید و نظرتان را بگویید، سپاسگزارم.
اما مطلبی دیگر، به گمانم پست قبلی مصاحبه را بخوانید، خالی از لطف نباشد…
مثل همیشه عالی… چقدر قشنگ آقا را از هر طرف بخوانی آقاست.
پیام رهبری به وبلاگ نویسان در خصوص رسالتشان:
http://amin-davari.blogfa.com/
دانلود کنید.
سلام!
چندی است که دیگه حرفات به دل نمینشینه نمیدونم شاید دیگه مثل سابق با دلت نمینویسی با دستت مینویسی.
آخه میگن حرفی که از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.
…
سلام؛
خوب دکانی دارید شما آدمهای سیاسی.
قلم آدمهای سیاسی به نرخ نانی که میخورند بر روی کاغذ راه می رود.
خدا یارتان باشد تا جوری بگویی آقا که شهدا می گفتند.
سلام؛
اسیر “آقا” گفتنتم آقا حسین!
“ما عاشق خداییم. عاشق «دست خدا». دست خدا مجروح نیست. روح «کف العباس» دارد. جراحت از نگاه ماست که نمی فهمیم شما را، اما بدان دوستت داریم «آقا»، همچنان که پدران مان «خمینی» را دوست داشتند.”
خیلی عالی بود.
چند بار خوندیم و از نجوا با آقا لذت بردیم.
ممنون آقای قدیانی.
راستی «آقا»! دوست دارم در این نامه، خطاب به شما با کلماتی بغض آلود بنویسم: پیشاپیش روز پدر مبارک! این را اما خوب می دانی؛ «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»…….
راستی «آقا»! دوست دارم در این نامه، خطاب به شما با کلماتی بغض آلود بنویسم: پیشاپیش روز پدر مبارک! این را اما خوب می دانی؛ «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»…
آقا سلام. ما فرزند شهید نیستیم اما باز هم برایمان کیف می دهد شما را آقا خطاب کنیم… آقا برایمان دعا کن…
قبل از آنکه حسین، شهادت نامه ات را امضا کند، عباس باید ولایت نامه ات را مهر کند. عباس، امام نیست، اما امامی هم نیست که بر دستان ابالفضل، بوسه نزده باشد.
در غدیر کربلا، هر ۲ دست بریده عباس، دست حسین بود… و خدا، شهادت نامه حسین را، حسینی را که خود شهادت نامه امضا می کند، با همین ۲ دست، امضا کرد. اگر خون حسین، خون خداست، دستان ابالفضل هم دست خداست، گره گشاست.
عمو جونم! دسته کودکی ما متوسل بود به دستان تو. یادت هست؟! یادت هست که به عشق خودت، فقط خودت، می گفتیم؛ «ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد…». عمو جونم! اگر امام زمان هم به شما «عمو جان» می گوید؛ پس خوش به حال ما. اگر شعار ما این است که «ابالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار»، پس خوش به حال ما. اگر دست خدا بر سر ماست، خوش به حال ما. ما با شما عالمی داریم آقای تاسوعا. در آستین ظهور، خواهیم دید دست خدا را. در آن آستان رویایی، ما یک بوسه بدهکاریم…
(قطعه ۲۶/ بخشی از متن “دست «عباس» از «آستین ظهور» بیرون خواهد آمد”)
“خوش به حال شهدا. دم رفتن، راحت بود نوشتن. ای خوشا صفحه، خاک باشد و جوهر قلم، خون. لحظه ای است لحظه عاشقی.”
اللهم الرزقنا…
سلام دوست عزیز؛
سایت “قیام یاران ولایت” با هدف پوشش اخبار مربوط به حرکت طلبه سیرجانی ایجاد شده است.
اگر خبر داشته باشید طلبه سیرجانی چند روز پیش در جریان پیاده روی عدالتخواهان ولایتمدار اهواز بازداشت و مدتی بعد آزاد شد.
به همین جهت فیلم ها و عکس های این پیاده روی به همراه “یک فیلم کوتاه از سخنان طلبه سیرجانی بعد از دستگیری در نمازخانه مسجد دانشگاه چمران اهواز” در سایت قرار گرفته است.
این پیاده روی بخشی از قیام یاران ولایت در شهرهای دیگر بود که با حضور قوی دانشجویان و بچه های حزب الله اهواز به خوبی برگزار گردید.
بعد از انجام پیاده روی و پس از آن سخنرانی طلبه سیرجانی در همایش بررسی مفاسد اقتصادی در سالن آمفی تئاتر دانشگاه شهید چمران، ایشان به دعوت امام جماعت مسجد الغدیر اهواز حاج آقا بزار در این مسجد سخنرانی می کنند.
این سخنرانی می تواند بخشی از سوالات وحتی شبهاتی که در مورد این حرکت مطرح است را پاسخ دهد.
این مطلب در سایت قیام یاران ولایت قرار گرفته است.
در صورت تمایل می توانید این مجموعه کلیپ را در سایت خود قرار دهید.
آدرس سایت قیام یاران ولایت:
http://ghiame-yaran.ir/post/34
یا زهرا
داداش حسین عزیز:
خیلی خیلی ممنون.
وجودم را به آتش کشیدی و سوزاندی، تمام عقدههای دلم را گشودی، و در این بازار مکاره روزگار سیاست و خودخواهی و خودبینی و….. پروازم دادی به ملکوت. همانجایی که حزب فقط حزب الله است.
برای لحظاتی من بودم و آقا. باز هم ممنون.
روحمان را با صلوات بر شهدا شاد کنیم.
آقا جون! پدر مهربون تر و عزیزتر از پدر خودم. روز پدر مبارک.
انشاألله سالیان سال سایه پربرکت شما بالا سرمون باشه.
آرام آرام… عجلوا بالصلاة…
اینجا پادگان سایبری فداییان امام هادی است…
برای ادای تکلیف آمده ایم…
تکلیفی که تا قیامت بر دوش ماست…
http://www.sepahehadi.blogfa.com
http://www.sepahenaghi.blogfa.com
میلاد آقا امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر بر اهالی قطعه مقدس۲۶ مبارک باد.
http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuseydahmadd225/golchinveladateemamjavadvahazratealiasghar0041.mp3
http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuseydahmadd225/golchinveladateemamjavadvahazratealiasghar0024.mp3
“باد می برد پروانه را، اگر که آسمان قرار نداشته باشد”
عالی بود.
باب الجواد، درب ورودی قلب اوست
حاجت رواست، هرکه از این باب می رود
ولادت دردانه ی امام رئوف، حضرت امام جواد(ع) بر همگان مبارک باد.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=127997
تشییع شهدای گمنام
۲۳۱* حضرت امام جواد علیه السلام:
هر که خود را به وسیله خداوند، بى نیاز بداند؛ مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند، خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرار مى گیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
(بحارالأنوار، ج ۷۵، ص۷۹)
_______________________
ولادت با سعادت باب المراد عالمین حضرت جوادالائمه علیه السلام و باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام مبارک.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/09/572226_orig.jpg
http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/amaken/kazemein/kamel/04.JPG
__
http://fupload.ir/images/47zqi1nfvfmzx6kmkds4.jpg
گرگها خوب بدانند، در این ملک غریب
گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه نیکان همگی بار سفر بر بستند
شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز
گر امام شهدا نیست کنون در برمان
خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز
…………………………………………….
آقای قدیانی!
عکسی که برای این پست انتخاب کردید، خیلی زیباست.
این عکس آقا را جایی ندیده بودم.
ضمنا عید میلاد حضرت جواد الائمه را خدمت دوستان تبریک عرض می کنم.
http://www.zohur12.ir/wp-content/uploads/2012/05/ahmadi_roshan_by_ho3inr-d4n0hyd.jpg
http://www.shiapics.ir/components/com_joomgallery/img_originals/___islamic_characters_19/seyed-ali-khameneie_20090915_1433732271.jpg
به مامانم گفتم کتاب ارمیا رو بخون.
وقتی کتاب رو تموم کرد من به غلط کردن افتاده بودم. نمی دونستم باید چه کار کنم.
اساسی ریخته بود به هم. چقدر گریه کرد خدا میدونه.
من از خودم می پرسیدم این به خاطر اینه که برادرش شهید شده یا اینکه خودش هم پسر جوون داره؟
چند وقت بعد شروع کرد “دا” رو خوند، کتابی که من نخوندم و بعیده که بخونم.
چطور این کتابو خوند من نمی دونم.
چند روز بود داشتم آمادشون می کردم:
ببینید این چه فیلمیه که تو این جشنواره که هر چی فیلم، سیاه تر و ضد انقلاب تر باشه جایزه می گیره، برنده شده.
کارگردانش گفته فیلم جنگی ساختن از ماهواره فضا کردن سخت تره.
بالاخره چند روز پیش گفتم بریم این فیلمو ببینیم، به مامانم گفتم شما هم بیا و ایشون قبول کرد، امروز عصر رفتیم.
یه ربع اول فیلم نگذشته دوباره ماجرای ارمیا برای من تکرار میشه. با خودم گفتم خدایا مامان الان چه حسی داره؟
خودم که وسط فیلم کم آورده بودم اساسی.
از سینما که اومدیم بیرون مامانم گفت از اون فیلم سیاسیه قشنگ تر بود و از نظر من که اصلا قابل مقایسه نیست.
خلاصه که مامانم خیلی خوشش اومد، شب بم گفت اگه موافق باشید یه بار دیگه بریم ببینیم و من شدیدا موافقم که یک بار دیدنش کمه.
امشب همینطور که به صحنه های خارق العادش فکر می کنم دارم تو ذهنم دنبال یه فیلم می گردم که از این قشنگ تر باشه، پیدا نمی کنم.
سیمرغ بلورین، اسکار و…..خنده داره کدوم یک از این جایزه ها می تونه حق این فیلم رو ادا کنه؟بهترین هدیه فقط توجه و نگاه شهدا و لا غیر.
دیدنش رو پرده بزرگ سینما لطف فیلم رو صد چندان می کنه.
اخیرا یه اتفاقاتی برام افتاده که مرگ و در چند قدمیم و حتی بیخ گلوم حس کردم… کاش انسان بتونه جونشو در راهی بده که ارزشمند باشه.
خوشا به حال اونایی که رفتن با شهادت…
من که بهشون حسودیم میشه!
کاش هر نفسی می کشیم در راه حق باشه…
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی/ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
یه چیزی میگم یکم بی ربط!
قدر هنرمندای خوب کشورمون مثل آقای حامد زمانی رو بدونیم.
آهنگ تحریمش بسیار زیباست.
بسم الله…
امام من سید علی خامنه ای…
دلبر دلم…
حل مشکلم…
تا آخرین نفس به پایت ایستاده ایم…
مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیت دوستان آن حضرت سازگار نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود.
{بر گرفته از سخنان ارزشمند حضرت آیت الله بهجت}
ویل للمصلّین
http://scalpel.blogfa.com/post-293.aspx
میلاد حضرت محمد ابن علی جواد الائمه “ع” و تولد غنچه شش ماهه کربلا حضرت علی اصغر “س” مبارک باد.
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
http://ingholt.ir/?p=200
در عالم رازی ست که جز به بهای خون فاش نمی شود …
کاش راز عشق ما هم به ولی فاش شود …
التماس دعا
به به …
بی ربط:
خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.
ای دنیای پر از سراب این را بدان:
اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.
اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.
اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش…
ولی همیشه این را بدان
من، خدا را دارم.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125024/ولادت-امام-جواد-از-زبان-خواهر-امام-رضا-پربرکت-تر-از-او-برای-شیعیان-زاده-نشده
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/3/12/171050_121.jpg
در کیهان خوندیم و استفاده کردیم.
به خمینی بگویید بیاید. اینجا چیزی که زیاد است دست و بازوی رزمندگان شهید است. گرم کن بازار بوسه را ای روح خدا. دستی تکان بده برای تابوت ها. عمارها برگشته اند. بروید بیت رهبری خامنه ای را صدا کنید. بیت رهبری خانه ای است که پلاکش بر گردن همین شهداست. بروید به خامنه ای بگویید عمارها برگشته اند و شنیدند “این عمار” را. مالک اشتر علی همین شهدا هستند.
چشم دوخته ام به پهلوی سوخته ات ای شهید گمنام بین در و دیوار تابوت. فاطمیه جبهه ها یادش بخیر.
برادر شهیدم! کربلا خون می خواست که تو دادی اما این روزها ارائه بلیط نشانه شخصیت ما شده است و در زیرزمین مترو چشم آسمانی ها را دور دیده اند و به ما یاد می دهند چگونه ریش خود را بتراشیم با همان تیغی که گلوی حسین را برید.
**چه خوب شد آمدی برادر! شانه هایم تنگ شده بود برای تابوت تو که درون حجم کوچکش ۴ تکه استخوان نیست، مساحت کل کشور است.**
http://www.ghadiany.ir/?p=247
فاطمیه دوم در مسجد النبی و مسجدالحرام یاد همه بودم و بیشتر از همه یاد “آقا”، در تصورم نمیگنجید ندای انا المهدی یوسف زهرا تکیه بر کعبه دلها، اما وقتی صفوف نماز جمعه مسجد الحرام را دیدم و خطابه ی آن وهابی نجس در مسجد پیچید و دیدم آدم هایی که خیلی بودند خیلی خیلی،گریه ام گرفت دلم لرزید وبا خود گفتم چه میشد که آقای ما پیش نماز مسجد الحرام بود و بالاتر از آن آیا من می بینم آقا را در کنار ولی الله آن خورشید عالم تاب! آیا گوشهای من تاب شنیدن ندای انا المهدی را دارد آیا زبان من لبیک گوی ندای او خواهد بود؟
آقای قدیانی من فرزند شهید نیستم اما با اجازه از تمام فرزندان شهدا میخوام به آقا بگم: پدر مهربانم پیشاپیش روزت مبارک!
حسینیه رجا به مناسبت ولادت ابنالرضا حضرت جواد الائمه علیهالسلام؛
چرا او را کوثر ثانی میخوانند/ داستانی از کرامت حضرت از زبان هاشمینژاد/ مداحی: طاهری، میرداماد، مختاری/ سرود ولادت حضرت علی اصغر با صدای سیب سرخی
http://rajanews.com/detail.asp?id=128076
این کامنت فقط برای ابراز وجود است و گرنه…
سلام بر شما
گوشه چشمم خیس شد و هنوز حس غربتش در دلم هست !
از روی ماه شرمنده ام که رصدش برایم دو دهه به تاخیر افتاد!
باید دلم به سلاح “بصیرت” مسلح می بود.
بچه ها!
آخرین کامنت های متن “به جهنم که سازمان هواشناسی…” را مطالعه کنید… کلا در وبلاگ برای متن های قدیمی هنوز کامنت های جدید می آید.
وقتی مادر شهیدی برای قطعه ۲۶ کامنت می گذارد، یعنی “اینجا قطعه ای از بهشت است…”.
بچه مسلمون ها! با شما هستم هر جای دنیا هستید یا اون هایی که مسلمان نیستید ولی به دلتون امام مهدی عج دوست دارید و منتظرش هستید… باید پایداری کنیم باستیم تا پیروزی نهایی…. ان شاالله
“«آقا» را از هر طرف بخوانی «آقا»ست. با شما نجوا نکنیم، می پوسیم. از هر سو برویم، آخر به شما می رسیم.”
آقای سید خوش به حال شما که مبصر اینجا شدین!
آزاد اندیش؛
وبلاگ خوبی دارید!
آقا سید! سلام
نمایش نامه هایی که داداش فرمودن کی روی سایت میاد؟
نامه هایی که به خصوص در ایام فتنه برای داداش حسین نوشته شده، بسیار زیاد و البته بسیار پرخاطره است. نمایش بعضی از این نامه ها خالی از لطف نیست.
به زودی در وبلاگ نمایش داده می شود… فعلا صبر کنید.
http://www.hojb.ir/wp-content/uploads/2011/06/leader3.jpg
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اماما! اگر چه تو در بین ما نیستی، اما هنوز کلمات و سخنانت هر لحظه در گوشها و قلبهایمان جاری و ساری است.
اماما!
دیروز تو با دلی آرام و قلبی مطمئن از میان ما تا به خدا سفر کردی و آسمانی شدی و ما را در روزگاری که ظلم بیداد می کند و عدالت به مسلخ می رود تنها گذاشتی.
اماما! تو رفتی و فقدانت آنچنان ناباورانه بود که ما از غم هجرانت تا ابد خواهیم سوخت.
اماما!
چیزی که بعد از توما را امیدوار کرد جانشین عالم و فرزانه و وارسته ای است که بر مسند رهبری تکیه زد.
اماما!
بعد از تو اینک سخنانت از گلوی فرزند خلف صالحت، سید علی خارج می شود.
اویی که بوی تو را میدهد.
حرفهایش، حرفهای توست.
و رفتارش، رفتار توست.
اماما!
تو به تبعیت از جد بزرگوارت پیامبر اکرم (ص) رفتی اما دستانمان را در دستان علی زمان گذاشتی؛
و چه زیبا انتخابی بود “سید علی”!
و این خود سعادتی بود که تو برای ما به ارمغان گذاشتی.
اماما!
جوانان ما اگر چه روزهای با تو بودن را درک نکردند ولی روزهای بی تو بودن را هم با وجود سیدعلی احساس نکردند؛ زیرا که در تمام لحظاتی که با مقتدایمان سیدعلی هستیم تو را در کنارش حس می کنیم.
اماما!
در زمان حیاتت تو از نامحرمان و ناهلان گفتی.
تو گفتی نگذارید انقلاب به دست ناهلان و نامحرمان بیافتد.
و چه زیبا سید علی به میثاقی که با تو بسته بود عمل کرد.
این مرد خدایی در تک تک لحظاتی که غبار فتنه صحن شهرم را فرا گرفته بود، به طوری که حق و باطل در هم آمیخته بود و تفکیک آن برای هر کسی میسر نبود، تمام ناملایمات و تهمت ها را به جان خرید تا بتواند مرز بین حق و باطل را برای ما مشخص کند.
او هیچگاه انقلابت را رها نکرد. همان انقلابی که صاحب اصلی اش به گفته خودت امام زمان(عج) است.
اماما!
مطمئن باش حتی اگر قطعه قطعه ام کنند، تا زندهام نخواهم گذاشت این سفارشت روی زمین بماند و انقلابت به دست نااهلان بیافتد و نخواهم گذاشت که فرزند خلفت در این راه پر خطر و پر فتنه تنها بماند .
ای روح خدا!
ملت ایران به وجود امامی چون تو افتخار می کند. و ملتهای دیگر به تاسی از انقلاب تو به پا خاسته اند و به گفته خودت که آینده را خوب ترسیم کرده بودی بسیج مستضعفین جهانی شکل گرفته و انقلاب جهانی در راه است… انشاالله تعالی…
اماما!
اگر امروز تو در کنارمان نیستی، وصدای ملکوتیت را نمی شنویم اما همه دنیا فریاد شده و صدای تو از حنجره ها به خوبی به گوش جهانیان می رسد و آمریکا و سگ نگهبانش را به وحشت انداخته است.
و سحن آخر اینکه :
اماما!
خیالت آسوده باشد که تا انقلاب مهدی(عج) و تا زمانی که امام خامنه ای(مد ظله العالی) هست، یعنی تو هستی.
آری؛ تو در کنارمان هستی.
و ما تو را با تمام وجود حس می کنیم…
و بوی تو را از “سید علی” استشمام می کنیم و از اعماق جانمان فریاد بر می آوریم که:
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) –حتی کنار مهدی(عج) خامنه ای عزیز ما را نگهدار /آمین یا رب العالمین
“من احیا نفسا فکانما احیی الناس جمیعا ”
جنبش وبلاگی اعتراض به … استاد دانشگاه صنعتی تبریز برای تمسخر ارزشهای انقلاب، احکام الهی و حقایق دین مبین اسلام از قبیل حجاب، عالم غیب و …
اطلاع رسانی کنید.
http://elhrad.blogsky.com/
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
خیلی ممنون لطف دارین.
داداش حسین!
چشمم افتاد به پایین ستون یمین… چه عکسای قشنگی از شهید محسن وزوایی گذاشتی. دلم تنگ می شه برای این شهید، و جای قشنگش توی قطعه ۲۶ اگه به تناسب چینش مطالب جدید، بره توی آرشیو… یاد شهید خرازی هم به خیر! یاد همه شهدا…
اللهم عجل لولیک الفرج
قدیانی پیشرفت کرده ای و حضرت شدی! نمیدونستم تو در لابی توزیع کاغذ روزنامه هم دست داری.
مطمئن بودم یه نفر پیدا میشه که به اون “حضرت حسین قدیانی” عکس العمل نشون بده!
🙂
آ سد احمد!
باور کن این هوش تو یه روزی پدر آمریکا را در میاره
هی مبصر! یاد اون روزایی که قطعه ات با ۴ تا مطلب به روز می شد به خیر! انگار سر پا نیست داداشت!
حسن؛
خیلی وقته پدر آمریکا را در آوردیم! خبر نداری!
امشب آقای صفار هرندی مهمون مسجدمون بودن.
چقدر این شخصیت بزرگوار و ماهه.
یه توضیح با ربط:
{امسال به توصیه دو تا از دوستانم تو نمایشگاه کتاب، کتاب کوچه نقاشها رو گرفتم (البته دوستام موضوشو نگفتن، وقتی فاکتور زد پرسیدم: جنگیه؟ گفت: بله، یه آن با خودم تو رو دربایستی افتادم آخه هنوز بابا نظرو نخوندم، خلاصه که خریدم) سعی می کنم جلوی خودمو بگیرم شبی یه گذر یا همون فصل بیشتر از کتاب نخونم. الان گذر ۶ هستم. تو گذر ۵و۶ خیلی راجع به شخصیت زیبای شهید چمران صحبت کرده}
امشب که آقای صفار صحبت می کرد طریقه خوش بینی شون نسبت به اوضاع و احوال و بزرگواریشون نسبت به افراد من رو شدیدا یاد دکتر چمران می انداخت.
دلم می خواست چند تا از مطالبی که ایشون مطرح کرد رو بنویسم ولی امشب امکانش نیست ان شالله فردا.
خدا ایشون و امثال ایشون رو برای این نظام حفظ کنه.
……………………
سلام
دوازدهم خرداد سالروز شهادت سید آزادگان علی اکبر ابوترابی و پدرشون هستش و خوب بود اگه یادی میکردید. اینجا دوستان طرح زیبایی زدن ولی کمه و ایشون خیلی مظلومه:
http://www.ferdos.info
ای حسرت جان و تنم … تنها دلیل بودنم…
عجب نجوایی بود! پدرم روزت مبارک.
حافظ!
به کوری چشم دشمن، داداش حسین بچه بسیجی ها همیشه سرپاست، دارند روی کتب در دست انتشارشان کار می کنند.
آقای همه خوبی ها…روزت مبارک و چه نیکو میلاد علی (ع) را روز پدر نام نهاده اند..ای “پدر”..
۲۳۲* حضرت امام جواد علیه السلام:
سه چیز است که اگر در کسى باشد، سبب خوشنودى خداست:
زیاد استغفار کردن، همنشینى خوب، زیاد صدقه دادن
و سه چیز است که هرکس دارا باشد، پشیمان نمی شود:
پرهیز از عجله و شتاب، مشورت در کارها، توکل بر خدا وقتى تصمیم به انجام کارى گرفت.
(الفصول المهمه، ۲۷۴/۲۷۵)
آقای من، روزت مبارک.
مصاحبه با آیت الله اراکی:
یکی از جلوه های حضور مردم در سالگرد ارتحال امام، تجدید بیعت با ولی امر مسلمین جهان که وارث حضرت امام و پرچمدار انقلاب اسلامی هستند می باشد، اگر لطف کنید و جایگاه تجدید بیعت با ولایت امر و پرچمدار حق را به عنوان یک مؤلفه در الگوی سیاسیِ ولایت محورِ ما و به عنوان یک موضوع در فقه حکومتی مورد ارزیابی قرار دهید ممنون می شوم.
اقتدار مقام معظم رهبری اقتدار قرآن است
آیت الله اراکی: مقوله ای در قرآن کریم است که تحت واژه ی میثاق از آن یاد شده است. این میثاق جلوه ای از همان پیوند طولی و عرضی است که اشاره شد. اجتماع می بایست یک جامع داشته باشد؛ یعنی اینکه مردم دور هم جمع می شوند بی علت نیست. این جامع دوگونه است؛ فرضا یک بار مردم برای مشاهده بازی فوتبال جمع می شوند؛ این حادثه مخصوص به زمان و مکان خاصی است؛ یعنی وقتی بازی تمام شود، این جمع پراکنده می شود. آنچه اینها را یکی کرده بود، بازی فوتبال بود؛ وقتی بازی رفت، جمع هم می رود؛ لذا ارزش و توانِ این جمع، به اندازه ی همان زمان فوتبال است نه بیشتر. گاهی آنچه مردم را جمع می کند، یک محور ثابت و مداوم مانند رهبری است؛ یعنی اگر امامتِ حضرت امام، مردم را دور هم جمع کرد، در صورتی که این محوریت در یک رهبر جایگزین تداوم پیدا نکند، آن جمع از هم پراکنده خواهد شد. آن مشکلی که بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیدا کردیم همین بود.
یعنی آن پیوندی که مردم در پیروی از رسول اکرم به هم پیدا کردند؛ که قرآن کریم می¬فرماید: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ…(فتح ۲۹ )» آن پیوند از بین رفت! آن حالت جمعی و آن پیوند جمعی، بی علت بوجود نیامده بود و نتیجه ی خود این افراد هم نبود، بلکه در نتیجه ی رسول اکرمی بود که اینها در معیّت با او این پیوند را پیدا کرده بودند. لذا قرآن می فرماید: « وَالَّذِینَ مَعَهُ » چنین اند.
این معیّت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم، اگر در معیّت با امیرالمؤمنین تداوم پیدا می کرد، آن اقتدار، آن درخشندگی، آن صفا، آن پاکی، آن یکدلی، آن وحدت هم تداوم پیدا می کرد. ولی چون چنین نشد، وحدت تبدیل به جنگهای داخلی در درون امت اسلامی شد! آن صفا تبدیل به جاه طلبی بسیاری از جاه طلبان شد! آن زهد و قناعت تبدیل به دنیا طلبی ها شد! آن صفای عبادی که قرآن می فرماید « تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً …(فتح ۲۹)» از بین رفت! بسیار نادر بودند کسانی که یک چنین حالاتی براشان ماند. امیرالمؤمنین سلام الله تعالی علیه در یکی از خطبه های نهج البلاغه می فرماید که ما با رسول اکرم که بودیم، یاران رسول اکرم این چنین بودند؛ الآن من در میان شما امثال چنین افرادی را نمی بینم یا کم می بینم.
اگر ما بخواهم جامعه ای را که امام با آن اقتدار ساخت، آن ارزشهایی را که امام بوجود آورد، تبیین کرد، تبلیغ کرد، آن موجی که امام در جهان به نفع دین، به نفع ارزشهای مثبت، به نفع تقوا بوجود آورد تداوم پیدا کند؛ که امام تقوا را از انزوا بیرون کشید، پاکی و فضلیت را از گوشه گیری بیرون آورد، و این تقوا در صحنه ی جامعه آمد، در بازار، در مسجد، در خیابان، آن جوانی که در زمان رژیم شاه افتخارش به این بود که از الگوی غربی پیروی کند، از الگوهای زشت تبعیت کند، این جوان آمد الگوی خودش را امام حسین سلام الله علیه قرار داد؛ آن تقوا آمد در جبهه ها، آمد در مساجد، در مدرسه ها، در آموزش و پرورش؛ قاریان قرآن تشویق شدند، انسانهای باتقوا مورد عنایت قرار گرفتند و برجستگی پیدا کردند.
سابقاً که چنین نبود! در زمان رژیم اگر کسی می خواست تقوا را در یک محیط آموزشی چه دانشگاه، چه دبیرستان، و چه در محیط های آموزشی دیگر رعایت کند و پاک دامن باشد او را می گرفتند امّل! و منزوی می شد. اما بعد از انقلاب و با آن کاری که امام انجام داد، در محیط های آموزشی بطور نسبی یا بطور عموم، به انسان باتقواتر بهای بیشتری داده می شود. این خیلی کار عظیمی بود که امام انجام داد.
اگر ما بخواهیم این ادامه پیدا کند باید این محور رهبری امام را در جانشین او تداوم ببخشیم، به همان شکلی که ما از امام تبعیت میکردیم از مقام معظم رهبری تبعیت کنیم.
این نکته را باید بسیاری بدانند! حتی اگر فرض کنید کسی با مقام معظم رهبری اختلاف نظر پیدا کرد و یک نظر و مطلبی را از حضرت ایشان نپسندید! حق ندارد مخالف کند یا اظهار مخالفت کند. باید این محور را تحکیم بخشید.
اقتدار مقام معظم رهبری اقتدار شخص ایشان نیست، اقتدار قرآن است. کسی که دلش به حال قرآن می سوزد، کسی که دلش به حال امام زمان می سوزد، کسی که معقتد است باید امام زمان در جامعه ما محور کار بشود، راهکارش این است که مقام معظم رهبری را تقویت کند.
در این اجتماعاتی که دور هم جمع می شویم، اگر ما پیروی از مقام معظم رهبری را اعلام کنیم، اطاعت از مقام معظم رهبری را اعلام کنیم، این دقیقا همان چیزی است که ما در زیارتنامه ها نسبت به ائمه اطهار اعلام می کنیم.
این همه تأکید شده است که بروید به زیارت امیرالمؤمنین، به زیارت سیدالشهداء، به زیارت امام رضا (علیهم السلام)؛ علت زیارت ائمه ی اطهار چیست؟ علت آن این است که در این زیارتها با ائمه هدی تجدید پیمان می کنیم؛ می گوییم ما در راه شما ثابت قدم ایم و دور و بر شما هستیم؛ پس آن ارزشهایی که شما می خواستید در جامعه گسترش دهید، بوسیله ما زنده نگه داشته میشود. ما هیمن کار را ما با مقام معظم رهبری باید بکنیم.
وقتی خدمت مقام معظم رهبری، اجتماعی شکل می گیرد و این مردم شعار می دهند، این شعارها شعارهای توصیه شده ی از سوی ائمه اطهار است. یعنی همان شیوه ای است که ائمه هدی فرموده اند که ما با خود آن بزرگواران عمل کنیم؛ آنهایی که نمایندگان امامان هدی هستند نیز، اگر خدمتشان می رسیم بگوییم و اعلام کنیم «ما همه سرباز توئیم خامنه ای، گوش به فرمان توئیم خامنه ای». این شعارها خیلی معنی دارد این همان چیزی است که ما در زیارت وارث و در زیارتهای دیگر می گوئیم «انا مطیع لکم» یا «سلم لمن سالمکم، حرب لمن حاربکم». ما از آنجا یاد گرفتیم و این درست هم هست؛ کاملاً روی همان ریل و سکه ای است که قرآن کریم و نبی اکرم و ائمه ی هدی دستور داده اند که روی آن قرار بگیریم.
امیدواریم که خدای متعال به همه ی ما توفیق یاری مقام معظم رهبری و اطاعت از آن حضرت را عنایت کند؛ که اطاعتش امام زمان و ائمه هدی و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.
با توجه به اینکه ما به النزاع ولی فقیه به عنوان پرچم دار توحید، در تقابل با پرچمدار کفر، قلوب بشریت و میزان محبوبیت و مقبولیت، در بین آحادِ جامعه ی جهانی می باشد و با توجه به اینکه خاستگاه قدرت در الگوی سیاسی توحیدی، به رابطه ی حبّی و ولائیِِ بین امت و امام بازگشت می کند؛ در اجتماعات عظیمی مانند سالروز رحلت امام عظیم الشان که مقام عظمای ولایت سخنرانی می فرمایند و یا فرضا نماز جمعه هایی که به امامت ایشان برگذار می گردد، نسبت به حضور و اعلام محبت و همایت از ایشان، آیا از منظر فقه حکومتی تکلیفی بر عهده ی امت اسلامی هست؟ به عبارت دیگر آیا از موضع تولید قدرت برای تقابل با کفر، به عنوان مهمترین عنصر حاکمیت، تکلیفی متوجه امت اسلامی می گردد؟
مشکل ما در طول تاریخ سستی یاران بوده است
آیت الله اراکی: مطلب بسیار مهمی را اشاره کردید. کاش که این زودتر مطرح می شد چون مهم است و قلب بسیاری از مباحث، همین نکته ای است که شما به آن اشاره کردید. در قرآن کریم به یک میثاقی اشاره شده است مابین مردم و رهبران الهی؛ و آن میثاق، میثاق نصرت و یاری است. در چند جای قرآن اشاره شده است که اصلاً آن سؤالی که که خداوند متعال روز قیامت از مردمان می کند، سؤال از این یاری است.
آنجایی که خداوند متعال اشاره می کند که: «فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ (اعراف ۶)» ما از مردمی که رسولان را برای آنها فرستادیم سؤال می کنیم. سؤال از چیست؟ در سوره ی صافات خدای متعال توضیح می دهد که سؤال از چیست؟ «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ، مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ (صافات ۲۴،۲۵)» اینکه چرا یاری نکردید؟! سؤال بنیادین و اصلی روز قیامت این است که چرا رهبران الهی و فرستادگان مرا تنها گذاشتید! خدای متعال از زبان حضرت عیسی علیه السلام نقل می کند که: « کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ…(صف ۱۴)» اصلاً پیام انبیاء برای یارانشان این بوده است که “کیست مرا در مسیر خدا یاری کند”. در جایی دیگر خدا در رابطه با رسول اکرم می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ…(انفال ۶۲)» یعنی این تأیید الهی نسبت به رسول اکرم تأیید به نصر مؤمنین هم بوده است؛ مؤمنین یعنی جامعه ی ایمانی. جامعه ای که گفت اشهد أن لاأله الاالله و أن محمدرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، جامعه ای که گفت أنّ علیاًولی الله، این جامعه مسئول از یاری ست؛ یعنی مسئول است که در یاری امیرالمؤمنین، در یاری رهبران الهی پایدار شود و این یاری را انجام بدهد. مشکل ما در طول تاریخ فقدان همین یاری و یا سستی یاران بوده است. اصلاً علت همه ی بدبختی های جامعه ی بشری، محرومیت آن از عدالت و رهبری عینی و بالفعل رهبران الهی از همین نصرت و عدم نصرت برخواسته است. اینکه سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا فریاد برمی آورد «هل من ناصر ینصرنی» اشاره به این پیوند است، اشاره به این پیمان است؛ پیمان نصرت!
نصرت امیرالمؤمنین به نصرت ولی فقیه است
در آیه ی کریمه، نسبت به رسول اکرم می آید: «فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف ۱۵۷)» آن نصرت میثاق و پیمانی الهی است. خدای متعال در آیه¬ای دیگر اشاره به این پیمان نصرت می کند که «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (توبه ۱۱۱)» این بعیت و این پیمان، پیمان نصرت است. ما مسئولیم از نصرت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)؛ ما در برابر نصرت امیرالمؤمنین مسئولیم و نصرت امیرالمؤمنین به نصرت ولی فقیه است.
آن کس که امروز این پرچم را برداشته مقام معظم رهبری است؛ بنابراین هر اقدام و حضوری که در این نصرت نقش داشته باشد یعنی جایگاه رهبری را تقویت کند ، جایگاه این مجموعه ی پیرو رهبری را تقویت کند، این پیوند عرضی و طولی را تقویت کند، مصداق عمل به این پیمان نصرت است.
یعنی هر جا ببنیم که اگر حضور پیدا کنیم یاری است و اگر حضور پیدا نکنیم یاری نکرده ایم، اینجا ما مسئول ایم؛ این مسئولیت هم مسئولیت شرعی است. یعنی وجوب نتیجه ی این مسئولیت است. این وجوب دلیل شرعی دارد که دلیلش همین آیاتی ست که عرض کردم و اضافه بر این آیات، آن فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام در خطبه شقشقیه است که می فرماید: « اما والذی فلق الحبة و برا النسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها…» معلوم می شود اینکه امیرالمؤمنین خانه نشین شد، برای قلت ناصر بود. هر نحوه تقلیل نصرت، خیانت به پیمان با خدا و کوتاهی در عمل به مسئولیت بزرگ الهی در نصرت انبیاء و نصرت امامان و نصرت رهبران الهی است.
به عنوان آخرین سوال از محضر جنابعالی؛ امسال ایام البیض رجبیه و مراسم اعتکاف همزمان شده است با سالروز ارتحال حضرت امام(رضوان الله علیه) ممکن است برای کسی سؤال شود که شرکت در کدام مراسم اولویت دارد؟
حضور در مراسم امام و اجتماع آن روز یک تکلیف مهم و عمل به میثاق الهی است
آیت الله اراکی: به طور قطع شرکت در مراسم حضرت امام اهم از اعتکاف است. چون اعتکاف را در وقت دیگر می شود انجام داد. اعتکاف اختصاص به این ایام و لیالی ندارد. بهترین وقت اعتکاف دهه ی آخر ماه رمضان است؛ خب می شود اعتکاف را به آن ایام منتقل کرد. می شود اعتکاف را یک روز قبل، دو روز قبل، به هر حال اعتکاف وقت خاصی ندارد و می توان همه وقت اعتکاف کرد. اما مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام وقتش معین است. از طرفی اعتکاف یک فعل مستحب است ولی حضور در مراسم امام و اجتماع آن روز یک تکلیف مهم و عمل به میثاق الهی است.
از سوی طلاب حوزه علمیه پیشنهاد شد
طرح «بیعت عظیم» در سالروز ارتحال امام خمینی(ره)
خبرگزاری فارس: طلاب حوزه علمیه قم با هدف نمایش سطح بالای محبوبیت و مقبولیت ولایت فقیه به عنوان پایگاه مشروعیت نظام اسلامی و نمایش ثبات و اقتدار سیاسی نظام، طرح «بیعت عظیم» را در سالروز ارتحال امام خمینی(ره) پیشنهاد کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس، عدهای از طلاب و فضلای قم پس از انجام گفتوگوهایی با حججاسلام محسن اراکی، احمد عابدی و محمدمهدی ماندگاری از اساتید حوزه علمیه، طرحی با عنوان «بیعت عظیم» طراحی و اجرای آن را پیشنهاد دادند.
در مقدمه این طرح آمده است: طرح «بیعت عظیم» بر اساس این اعتقاد مطرح شد که پایگاه قدرت در نظامِ مقدس اسلامی، به رابطه ولاییِ امام و امّت بازگشت میکند؛ و این قدرت برای بالفعل شدن در نظام اسلامی، باید زمینه بروز و تحقق عینی داشته باشد؛ و مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام رضوان الله علیه، در حرم مطهر، یکی از بهترین و مناسب ترین زمینهها برای این مانور و نمایش قدرت میباشد.
این مراسم از جهات متعددی مستعد این توجه است: اول؛ زمان که مصادف است با ارتحال ملکوتی امام امت، لذا بسیار بهجاست که این روز موعدی باشد برای همه دلدادگان حضرت امام، تا گرد هم آیند و با آرمانها و اهداف بلند امام، و شخصیت پیامبر گونه ایشان تجدید میثاق کنند؛ و محبوبیت مستمر امام در دل امت اسلام را در برابر چشم جهان به نمایش بگذارند.
از سوی دیگر، این روز شریف سالروز آغاز ولایت و زعامت ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیتالله العظمیخامنه ای(مد ظله العالی) است؛ لذا ۱۴خرداد مناسب ترین روز برای تجدید بیعت با وارث خمینیِ کبیر و نائب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
بهترین فرصت است تا امت اسلام، در جوار مرقد مطهر امام، گرد شمع وجود ایشان حلقه زنند، و به همه دوستان و دشمنان اعلام کنند که بنا دارند در زیر چتر ولایت امام خامنه ای، تا آخرین نفس علم خمینی را تا تحقق تمام آرمانهای بلندش به دوش بکشند.
از جهتی فردای آن روز، یعنی پانزده خرداد هم، مبدا و سرآغاز حرکت تاریخ ساز امام راحل و امت سربلند ایران است؛ و آن اجتماع عظیم، بر محور امام و ولایت امر، تاکیدی است بر آنکه حرکت باشکوه پانزده خرداد همچنان پویا، بلکه رو به تکامل است؛ و می رود تا تمام مناسبات جهان را تغییر دهد.
مکان این مراسم نیز، بستر مناسبی برای آن نمایش قدرت و تجدید عهد با انقلاب اسلامی است. اولا این مراسم در مرقد مطهر امام عظیم الشأن برگذار میگردد، ثانیا در جوار گلزار بهشت زهرا و مرقد مطهر شهدای انقلاب و دفاع مقدس انجام میپذیرد و ثالثا در قلب ایران مرکز سیاسی کشور رقم میخورد.
* کلام رهبر معظم انقلاب درباره سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)
«اعتقادم این است که خداى متعال، خودش سالگرد را اداره مىکند و اداره خواهد کرد. این کارهاى مربوط به امام، دست خود خداست. با ذهن بشر، اصلاً نمىشود آنها را محاسبه کرد. …قطعاً شما با این تدارکات عظیمى که فراهم کردید – که من مىبینم همه ارگانهاى کشور هستند؛ … از ریاست جمهورى گرفته، تا همه دستگاههاى گوناگون کشور، در اینجا حضور دارند – خیلى کمتر از آن چیزى است که تحقق خواهد یافت. یعنى هشتصد هزار و هفتصد هزار و امثال اینها [جمعیت حاضر در سالگرد]، اصلاً مقیاسهاى امام نیست!…»
رهبر معظم انقلاب در دیدار با ستاد ارتحال ۰۱/۰۳/۱۳۶۹
«… خصوصیت دیگر این عصر جدید، معنا بخشیدن به ارزش انسانها و حضور مؤثر تودههاى میلیونى مردم است. در دوران جدیدى که بهوسیله امام ما آغاز شده است و دایره آن محدود به ایران هم نیست، تودههاى مردم، اصل و تعیینکننده و تصمیمگیرندهاند و آنها هستند که جریانها را هدایت مىکنند…قدرت حضور تودههاى مردم، ولو بدون سلاح، امروز در دنیا معلوم شده است…
…قدرتها باید بدانند که بعد از این، در هیچ جاى دنیا، علىرغم خواست تودههاى میلیونى مردم، نمىشود حکومت را ادامه داد. هرچه این موج در دنیا گسترش پیدا بکند، کار بر سلطههاى غیر قانونى و ظالمانه و غیر بشرى، سختتر خواهد شد…
… ما باید بدانیم که امروز چشم دنیا به ملت ایران است … ما نباید تصور کنیم که با گذشت یک سال، اهمیت و حساسیت و سنگینىِ وظیفه ما کم شده است. نه، هرچه مىگذرد، سنگینى بار مسؤولیت بر دوش آن کسانى که خود را پیروان این بزرگوار و هدایتشدگان بهوسیلهى او مىدانند، سنگین تر مىشود.»
رهبر معظم انقلاب در اولین سالگرد ارتحال امام(ره) ۱۴/۰۳/۱۳۶۹
امام علی علیه السلام :«والزموا السواد الاعظم، فإن ید الله مع الجماعة، و إیاکم والفرقة، فإن الشاذ من الناس للشیطان، کما أن الشاذ من الغنم للذئب».
«و همواره همراه بزرگترین جمعیتها باشید، که دست خدا با جمعیت است. از پراکندگى بپرهیزید که «انسان تنها» بهره شیطان است؛ چنان که گوسفند تک رو، طعمه گرگ!» (نهج البلاغه خطبه ۱۲۷)
* تحولات اخیر منطقه و ضرورت بازشناخت امام خمینی(ره)
تحولات اخیر منطقه ای و جهانی، و سهم تاثیر پر رنگ انقلاب اسلامی در این تحولات، انقلاب اسلامی را وارد فاز جدیدی از مبارزات الهی و نجات بخش خود ساخته و آن را به عنوان یک ابر قدرت جهانی تثبیت کرده و دوستان و دشمنان انقلاب را در موضعی جدید نسبت به این حادثه عظیم کشانده است.
بسیاری از این حوادث مبارک، حتی برای عده زیادی از طرفداران انقلاب نیز قابل پیش بینی نبود؛ و چه بسا عده ای بر این باور بودند که انقلاب اسلامی و آرمانهای آن متعلق به دوره ای خاص بوده که در مقطعی اوج گرفته و کم کم در صحنه تقابل، مجبور به کوتاه آمدن از آنها گشته است؛ اما به حق! آنچه که در صحنه منطقهای و جهانی رقم خورد، این دیدگاه را به شدت منسوخ کرده و لایه های عمیقتری از نفوذ انقلاب اسلامی در مناسباتِ این مقطع تاریخِ بشری را به نمایش گذاشت است.
به نظر میرسد یکی از الزامات مهم برای ایفای نقش مناسب و به هنگام در این جبهه مقدس و عقب نماندن از تحولات عظیم پیش رو، بازنگری و ارتقای شناخت نسبت به شخصیت عظیم و استثنائی امام عظیم الشان (رضوان الله تعالی علیه)، و ولایت الهی و عزت آفرینِ ولی امر مسلمین جهان، حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) است که پس از رحلت حضرت امام (ارواحنا له الفداء) آنچنان کشتی انقلاب اسلامی را از گرداب سهمگین فتنه و دشمنیهای داخل و خارج رهایی بخشیدند که هرگز جای خالی حضرت روح الله را احساس نکردیم.
و دیگر آنکه میبایست باور جمعی خویش را نسبت به جایگاهِ والا و خطیرِ منصب «ولایت فقیه» به عنوان تنها مسیر عبودیتِ حق، و تنها راهِ تقرب جستن به خدای متعال و ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، در عصر غیبت، ارتقاء دهیم؛ و نقش بیبدیل و انحصاریِ آن در اقامه کلمه توحید و عدل، و کوتاه کردنِ دست مستکبران جهانخوار از حیات بشری را بیشتر بشناسیم.
بر همگان روشن است که انقلاب امام عظیم الشان ما یک انقلاب جهانی است؛ و مخاطب پیامش نیز همه جهانیان هستند؛ و با این وصف، رسالت ملت بی نظیر ایران نیز، رسالتی جهانی است. خداوند متعال مسئولیت بازگرداندن تاریخ، بر مدار ولایت حق را بر عهده ملت ما نهاده و او را برگزیده است تا با تبعیتِ تام از «ولایت فقیه» – که خاستگاه حیات و بیداری است- بشر خفته در سیاه چالِ ماده پرستی و تسلیم شده به ولایت شیطان را بیدار نماید؛ و آنگاه که جامعه بشری دریافت در دوری از ولایت الله و توحید، چه بر او گذشته، مهیای آن انقلاب عظیمی خواهد شد که باطن و وجدان تاریخ، در انتظارش، لحظه ای نخفته است.
امروز که دشمنان و دوستانِ جهانی و داخلیِ ما، هر دو عهدی جدید در دشمنی و دوستیِ با ولایت فقیه و امت ولایت مدار ما بسته اند، میبایست که طرحی نو درانداخت تا بنیاد هر فتنه انگیز و بدخواهِ داخل و خارج را برانداخت.
انقلاب اسلامی ما بنیان مرصوصی است که بر ارادههای ایمانی این امتِ حق طلب بنا شده است؛ خاستگاهِ قدرت عظیم آن، نه در سرمایههای کلان اقتصادی است و نه در بهرهمندی از فناوریهای پیچیده تسلیحاتی و غیر تسلیحاتی، و در یک کلام نه در “تکیه به ماده”؛ بلکه مبداء آن، میدان جاذبه وسیع و قدرتمندی است که میلیونها اراده مشتاق، بر محور محبت و ولایتِ حقه ی ولیّ فقیه – که همان ولایت محمد و آل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین) است- مطافی عظیم از نور را رقم زده اند، که در سیر کهکشانی خود به سوی حق، هر مانعی را در هم می کوبد و پیش میرود.
اما سالگرد ارتحال حضرت امام (رضوان الله علیه)! نه یک تشریفاتِ حکومتی برای بزرگداشت و تکریم از ایشان، بلکه می باید همایشی باشد عظیم، از تجدید میثاق با آرمانهای بلند ایشان و شهدای گرانقدر انقلاب و معرفی ابعاد شخصیت پیامبر گونه آن حضرت. میعادگاهی باشد برای تجدید بیعتِ توده های چندین میلیونی و خیره کننده، با ولی امر مسلمین جهان؛ و کانونی باشد برای اجتماع مستضعفین عالم تا از این اقیانوس مواج، حیات طیبه یابند و طعم عزت و اقتدار در سایه ی ولایت الله را بچشند. انقلابهای جهانیِ مستضعفین بر علیه مستکبرینِ خونخوارِ عالم، می بایست که از این سرچشمه ی حیات بجوشد و مدیریت گردد؛ و تصمیمات بزرگ دنیای اسلام و جهان، میباید که در این پایگاه رفیع رقم خورده و توسط حجتِ خدا و ولی فقیه، اعلام گردد.
در یک کلام، شایسته است آنچنان حضورِ عظیمی از دلدادگانِ مکتب حقه ی «ولایت فقیه» در سراسر جهان، به هم برسد، که از هراسِ عظمت و جلالتِ آن، قلوب ظلمانیِ دشمنان زبون و پستِ ولایت از حرکت بایستد و از نور الهی آن نمایش قدرت، فتنه گران تاریک و خفاش صفتِ داخل و خارج، به اعماق پستِ ظلمات بگریزند و دست از طمع خام خویش بردارند.
و از سویی دیگر، کانونی شود برای قدرت افزایی و الهام بخشیدن به آن نهال های نو شکفته ای که در جهان، مبارزه را از انقلاب، امام و ولیّ امرِ ما سرمشق میگیرند.
همه تلاشهای انجام گرفته در این سالها قابل قدردانی و سپاس است؛ اما ظرفیتهای عظیمِ سیاسی- فرهنگی این روز بزرگ، به عنوان یکی از عناصر مهم در الگوی سیاسی و فرهنگیِ ما هنوز شناخته نشده و مورد بهرهمندی قرار نگرفته است. شایسته است سالگرد فراقِ جانگدازِ نعمت عظیمی چون امام راحلِ عظیم الشان (ارواحنا لتراب مرقده فداء)، کانون مهمترین تحولات جهانی و ملی باشد؛ همان سان که دورانها پس از او، همه دوران خمینیاند.
۱٫ بیان ایده
۱/۱٫اهداف
۱/۱/۱٫سیاسی
ـ مقیاس جهانی
• نمایش سطح بالای محبوبیت و مقبولیت ولایت فقیه به عنوان پایگاه مشروعیت نظام اسلامی
• مانور قدرت و به رخ کشیدن ثبات و اقتدار سیاسی نظام اسلامی
• ایجاد مصونیت سیاسی برای نظام اسلامی در سطح بین الملل
• ایجاد همایشی عظیم از وحدت اسلامی و جهانی مستضعفین
• ارائه الگوی نوین از مناسبات سیاسی بر پایه ایمان و محبت ولی الله، به عنوان جدی ترین رقیب برای الگوی لیبرال دموکراسی
• حمله عینی مدل حکومتی خدا باور، بر مدل اداره سکولار و قرار دادن آن در موضع انفعال و پاسخگویی
• ایجاد کانونی برای گردهمایی معترضان به نظم ظالمانه سرمایه داریِ حاکم بر جهان؛ و ایجاد زمینه برای ارائه تعریف جدید از نظم نوین جهانی بر پایه اندیشه توحیدی
• ایجاد باشگاهی از ملل معترض به شرائط کنونی، برای ظهور سازمانِ بین الملل جدید با تعاریف و احکامی نو
ـ مقیاس منطقهای
• معرفی الگوی سیاسیِ ولیّ محورِ شیعی، برای آنان که در دنیای اسلام به دنبال الگوی کارآمد و برتر با جهت اسلامی میگردند.
• تاکید بر رهبری انقلاب اسلامی نسبت به موج جدید انقلابهای اخیر
• ایجاد زمینه برای سرعت گرفتن خاورمیانه جدید بر محور نظام اسلامی ایران
ـ مقیاس ملی
• اثبات قدرت مطلقه ولی فقیه به عنوان تنها پایگاه جوشش قدرت در نظام اسلامی
• نشان دادن قدرت واقعی و اصیل ملی در سایه ولایت فقیه و تبلور کار آمدی نظام و بالا بردن قدرت ملی
• نا امید ساختن جریانهای فتنه انگیز داخلی از تحقق اهداف شوم شان
• ایجاد شور و نشاط انقلابی در بستر جامعه، و بهره مندی از برکات تربیتی و پرورشی آن
۲/۱/۱٫فرهنگی
ـ جهانی
• نمایش سطح تفاهم گفتمان انقلاب اسلامی
• نمایش قدرت فرهنگی انقلاب اسلامی برای هماهنگی اراده ها
ـ منطقهای
• بیان برتری فرهنگی شیعه برای گفتمان سازی و ایجاد حادثه ی فرهنگی در مقابل فرهنگ مهاجم غرب و توفیق در دفاع جانانه از فرهنگ ناب اسلامی
ـ ملی
• ایجاد معرفت بیشتر نسبت به جایگاه مترقی ولایت فقیه در انسجام حیاتِ سیاسی ملت
• ایجاد نشاط جهادی برای حرکت در افقهای فرهنگی پیش روی جامعه (تحول در علوم انسانی، طراحی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، جریان عدالت خواهی و…)
• تاثیرگذاری بر جو عمومی جامعه برای مقابله با تهاجمات فرهنگی
۳/۱/۱٫اقتصادی
• بی اثر نمودن فشارهای اقتصادی دشمن و ارتقای اعتبار اقتصادی ایران در سطح جهانی
تبصره: با توجه به غالب بودن صبغه سیاسی طرح، اهداف فرهنگی و اقتصادی در آن فرعی بوده و محدودتر طرح شده است.
عابدی: حفظ نظام اسلامی حکم اولیهایست که بر هر ثانویهای مقدم است
* جناب استاد عابدی! در آستانه برگزاری سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) قرار داریم. یکی از ابعاد این مراسم مهم، حضور اجتماع عظیم مردم در جوار مرقد مطهر امام است؛ با توجه به تأکیدات فراوان دین مبین اسلام بر جماعت و اجتماعات عظیم مسلمین ـ که به یک معنا مانور قدرت اسلام و امت اسلامی در مقابل دیگر مکاتب نیز است ـ از منظر جنابعالی، نقش اجتماعات عظیم امت اسلامی در پیشبرد اهداف الهی اسلام چیست؟
ـ بیان تاکیدات اسلام بر جماعت و همین مطالبی هم که شما فرمودید؛ مبنی بر اینکه، پنج بار نماز در مسجد محله و هفتهای یک بار در مسجد جامع و مثلاً سالی یک بار کل مسلمانها و در حج… اینها همهاش فرمایشهای امام بود. مصادیق دیگر این اهتمام دین به مسئله جامعه و اجتماع، فرضا در تعظیم و توجه به عاشورا، تاسوعا و زیارات ائمه علیهم السلام، زیارت اربعین و همچنین حضور میلیونی مردم در سالگرد ارتحال امام راحل است. یعنی هر میزان این مراسمات بیشتر باشد، با روح دین سازگارتر است. و حضرت امام هم فراوان روی این تأکید می کردند.
الان از نظر فقهی، جای تأمل دارد که مثلاً نماز فرادی در خانه جایز است یا جایز نیست؟ یعنی محتمل است که مجتهدی بگوید: اصلاً نماز جایش مسجد است و در خانه جایز نیست.
یا این سوال مطرح است که، جماعت در خارج از مسجد جایز است یا نه؟ مثلاً اگر جایی نماز جماعت میخوانند، دین میگوید اگر شخصی همان جا فرادی نماز بخواند، احتمال اینکه بخاطر تضعیف جماعت، گناه کبیره کرده باشد هست. اینها نشان می دهد که دین چقدر به جماعت اهتمام می ورزد.
ما دو دسته احکام داریم؛ یکی احکام اولیه، و دیگری احکام ثانویه. احکام ثانویه، همیشه بر احکام اولیه مقدم است. یعنی ضرورت، عسر، حرج، اضطرار، بر احکام اولی مقدم است. اما یک دسته از احکام اولی است که بر احکام ثانوی مقدم است؛ مثل حفظ نظام. این حکم اولی است، ولی هیچ حکم ثانوی بر آن مقدم نیست؛ یعنی شما نمیتوانید بفرمایید اینجا ضرورت داشت من حفظ نظام نکنم؛ یا اینجا خطر داشت حفظ نظام بکنم، اصلا معنا ندارد! حفظ نظام بر همۀ احکام ثانوی مقدم است.
یکی از احکام اولی که هیچ حکم ثانوی بر آن مقدم نمیشود، مسئلۀ اتحاد مسلمین و حرمت تفرقه است؛ یعنی شما نمی توانید بفرمایید، به دلیل فلان ضرورت، من تفرقه ایجاد کردم. این کار جایز نیست. این نشان میدهد که چقدر اتحاد از نظر اسلام مهم است. شما می بینید حکم نماز در ضرورت عوض می شود، روزه را در ضرورت باید ترک کرد یا اصلاً حرام است؛ اما درباره اتحاد مسلمان ها نمی توانید بگویید که حالا ضرورت داشت اتحاد ایجاد نکنم، یا تفرقه ایجاد کنم. هیچ حکم ثانوی بر مسئلۀ اتحاد مسلمان ها نمی تواند مقدم بشود. این نشان میدهد که، مسئلۀ اتحاد مسلمانها، اجتماع مسلمانها از نماز و روزه هم اهمیت اش بیشتر است. این اجتماع و اتحاد هم مظاهر و نمونه هایی دارد؛ که همین حضور مردم در نماز جمعه ها یا مثلاً در انتخابات یا در سالگرد ارتحال حضرت امام از همین نمونههاست.
* سوال اصلی این است که آیا از منظر فقه حکومتی و فقه سیاسی، حضور در این مراسم و امثال آن و ایجاد یک اجتماع عظیم مردمی، تکلیف آور هم هست؟
ـ ببینید یک وقت بحث در تکلیف سیاسی-اجتماعی است، یک وقت بحث، تکلیف فقهی است. اگر بحث در تکلیف سیاسی-اجتماعی باشد، شکی نیست، خیلی واضح و روشن است و اصلاً جای تردید ندارد که این حضور ضرورت دارد و لازم است. اما اگر بحث فقهی بخواهیم بکنیم، به این معنا که این حضور، یکی از واجبات شرعی است یا نه؟ باید گفت، در حالی که این نظام اسلامی، یک حکومت مردمی است، و بر مردم تکیه دارد و از سویی هم، آن همه خبرنگار در آن روز، مراسم و اجتماع را مخابره میکنند، شخصی در آن روز، با وجودی که می تواند در آن اجتماع عظیم و میلیونی حضور پیدا کند، ولی در خانه نشسته، این شخص نظام را تضعیف کرده است! شاید این شخص حتی قصد تضعیف هم ندارد؛ ولی در فقه میگویند که توهین و تضعیف احتیاج به قصد ندارد. یعنی عدم حضور من، با وجودی که قصد تضعیف هم ندارم؛ باعث تضعیف نظام شد! احتیاجی به قصد و نیت هم ندارد!
زیرا در حکومتی مانند جمهوری اسلامی، که بر اساس یک اندیشه خاص بنا شده است و آن اندیشه هم با حضور مردم محقق می شود و بدون مردم محقق شدنی نیست، قهراً وظیفه اخلاقی، وظیفۀ سیاسی، بلکه از نظر فقهی تکلیف آور است؛ چون عدم حضور در این اجتماعات مردمی نوعی تضعیف حکومت میشود.
انتهای پیام/ک
اخبارمرتبط : ○ ماندگاری: امام خمینی(ره) دنیا را از بنبست مارکسیسم خارج کرد ۹۱/۰۳/۱۱ – ۱۲:۰۹ ○ اراکی: اقتدار ایران در عرصه جهانی منوط به پیوند مستحکم جامعه با ولایت فقیه است ۹۱/۰۳/۱۱ – ۱۱:۳۸
**یا رب العالمین**
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125166/تصاویر-تشییع-شهدای-گمنام-در-قم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کلیپ وظیفه افسران جنگ نرم
http://armaniust.ir/wp-content/uploads/2012/05/%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%88%D8%B8%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%D8%AE%DB%8C%D8%B5-%D8%AF%D9%87%D8%AF.mp3
“وداع اشکبار شیرمردان دفاع مقدس دقایقی پیش از آغاز عملیات”
http://jahannews.com/vdchqmniw23nimd.tft2.html
“بچه های “یازهرا”
http://jahannews.com/vdciz3ar3t1az32.cbct.html
“شهدا در ۹۶ مسجد مهمان معتکفین میشوند”
http://jahannews.com/vdchk-nii23nikd.tft2.html
«آقا» را از هر طرف بخوانی «آقا»ست
به چه چیزهایی دقت می کنی حسین آقا.
از وقتی این نامه رو آپ کردی بارها خوندمش و قلبم جلا پیدا کرد با تک تک جملاتش.
امتحان داریم و سخت درگیر درس و مشق!! ولی نمیشه از نوشته هات دل کند. در هر تایم استراحت یه سر میام و یکی از مطالب تاپت رو می خونم.
چقدر عالی میگی:
من اصلا مراقب نیستم غلو نکنم. مشکلم قصور زبان در مدح شماست. مشکلم چیز دیگری است. فرض کن یک منتظر می خواهد به نائب امام زمان، نامه بنویسد. خب سخت است. ننویسد هم سخت است! خوش به حال شهدا. دم رفتن، راحت بود نوشتن.
امروز حرم امام و تشیع شهدای گمنام چقدر زیبا بود.
چه حس خوبی بود وقتی با امام و شهدا برای حسین فاطمه گریه می کنی.
آی شهدایی که امروز اومدین تهران! یه نگاهی به ما بی سرو پاها بکنید.
یادمه پارسال، دقیقا همین ایام بود، ک یکی از اساتید بزرگوارم پس از پیام تبریکشون به مناسبت میلاد بزرگ مرد عالم هستی حضرت امیرالمومنین (ع) خطاب به من پیام دادند:
به امید محو جهالت شخص پرستان!!!!!!!!!!!
من هم در جواب ایشون نوشتم:
*** هر چند پرستیدن بت مایه کفر است… ما کافر عشقیم گر این بت نپرستیم***
حقا کلمه امام برازنده وجودتان است، امام خامنه ای…
عاشقتم آقا
“اماما! دلت آرام تر باشد، روحت شادتر، و ضمیرت امیدوارتر و نسل دشمن ولایت فقیه، ابتر، که تا انقلاب مهدی، وقتی خامنه ای هست، یعنی تو هستی!”
http://www.ghadiany.ir/?p=7212
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته نباشی آقا که علمدار انقلابی
http://www.ghadiany.ir/?p=7219
عالی بود، خیلی عالی.
اول تو کیهان خوندیم و عشق کردیم. حالا اومدیم اینجا خوندیم و بیشتر عشق کردیم.
آقا سید دمت گرم. این مطالبی که لینکشو گذاشتی نخونده بودم.
قلم تکی داره حسین قدیانی.
این جوون از نعمت های انقلاب اسلامیه. این از اثرات رهبریه امام خمینی و امام خامنه ایه.
قدر فرزندان این انقلاب رو بدونیم و هوای همو داشته باشیم.
بوسه پدر بر مزار پسر
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/3/13/171145_896.jpg
خوب بود، ولی از کلیشه شدن فرار کن.
حسنی مبارک به حبس ابد محکوم شد!
عجب!
جناب ناشناس؛
کلیشه شدن؟!
شما تنوعی که در مطالب و قلم آقای قدیانی می بینید را، جای دیگری هم سراغ دارید؟
ستاره خرازی سلام!
من متوجه نشدم منظورتون کدوم فیلم بود؟
لبخند رو لبم بود، مامانم گفت: به چی می خندی؟ گفتم: به خاطره ای که آقای صفار تعریف کرد. گفتند:
* امام خمینی (ره) پیغام دادند به مهدی هاشمی که این موسیقی ای که از فلان برنامه پخش شد، حرامه.
چند وقت گذشت، مهدی هاشمی پیغام فرستاد برای امام که من گیج شدم دیگه نمی دونم کدوم موسیقی حلاله، کدوم حرومه.
امام گفتند باشه من یک نماینده می فرستم هر موسیقی که شک داشتید بگذارید ایشون حلال و حروم بودنش رو مشخص کنه.
مهدی هاشمی گفت: باشه، چه شخصی رو می فرستید؟
امام فرمودند: آیت الله صافی!
آقای صفار توضیح دادند که آیت الله صافی کلا معتقد به حرمت موسیقی بودند.
کسی بخواد بازی در بیاره امام می دونه چه جور برخورد کنه.
* زمان امام یه فیلمی پخش شد که خانمهای بازیگرش مثل عرف اون موقع با حجاب نبودند مثل الان هم نبودند ولی کمی بد حجاب بودند. یه سری افراد حکم تکفیر دادند و شلوغ کردند اما امام فرمودند من فیلم رو دیدم، فیلم ایرادی نداره.
* امام رمان می خواندند، رمانهای چند صد صفحه ای ، الان هم حضرت آقا با این همه مشغله باز هم کتاب می خوانند، رمان می خوانند.
تو قسمت پرسش و پاسخ اولین موضوعی که مطرح شد این بود که لاریجانی شد رییس مجلس. ایشون گفتن این طور هم نیست که آسمون به زمین رسیده باشه، بین خیر اکثر و خیر کثیر، خیر کثیر انتخاب شده. حضرت آقا فرمودند که من اگر انحراف بزرگی در جریان انقلاب ببینم ساکت نمی نشینم و علاوه بر خودشون دو بار هم این جمله رو در مورد مردم و بسیج فرمودند.
خلاصه که جلسه خوبی بود، خدا آقای صفار رو حفظ کنه.
یک بوس کوچولو برای مهربانترین بابای دنیا
http://rajanews.com/detail.asp?id=128189
توصیههای حضرت آیتالله خامنهای به معتکفین
http://rajanews.com/detail.asp?id=128132
روایتی از یک جهاد فرهنگی موفق و قابل تکثیر+ عکس و نمودار
http://rajanews.com/detail.asp?id=128147
راز لبخند امام به روایت یک عکاس + عکس
http://rajanews.com/detail.asp?id=128109
ستاره خرازی؛
فکر کنم منظورت محمد هاشمی بود، نه مهدی هاشمی!!
اما بابت کامنتت ممنون. این قبیل کامنت ها که جنبه خبری دارد، خوب است…
دوستان!
این پست مال پارسال چنین شبیه!
http://www.ghadiany.ir/?p=7253
چقدر روزها زود میگذره!
سالگرد مناظره احمدی نژاد و موسوی هم هست!
عجب شبی بودها!!!
خاطرات هر کدوم از بچه ها در مورد اون شب شنیدنیه!!!
دست خدا بر سر ماست، خامنه ای رهبر ماست
“من اصلا مراقب نیستم غلو نکنم. مشکلم قصور زبان در مدح شماست. مشکلم چیز دیگری است.
نمی فهمیم شما را. ماهی، همه دریا را چگونه بفهمد؟! پروانه، همه آسمان را چگونه تصویر کند؟! مایی که نمی فهمیم شما را، چه بیم از غلو؟! کلمات ما کجا و کمالات شما کجا؟! ”
از دل برآمده بود این متن و بسیار دلنشین.
طعنه و خنده به اشعار و شعارم بزنید
تیر غم بر دل دیوانه و زارم بزنید
در حفاظت ز امیرم حضرت خامنه ای
میشوم میثم تمار، به دارم بزنید
بی ربط:
چشم چشم دو ابرو
خوشگلیه بابام کو
حتی توی صورتش
نمونده یک تار مو
***
گوش گوش دو تا گوش
بابام هی میره از هوش
تا که به هوش میادش،
میگه دخترکم کوش
***
دست دست دو تا دست.
همونکه سربند میبست.
حالا دستای بابا
یکیش رفته یکیش هست
***
بابام خیلی زرنگه
با اینکه پاش میلنگه
هیچکی خبر نداره
تو ساق پاش فشنگه
***
چوب چوب یه گردن
بهش پلاک میبندن
یه عده بیمعرفت
به باباجون میخندن
***
یه بابای مهربون
از جنس هفت آسمون
فدات بشم الهی
همیشه پیشم بمون
***
بابام از دنیا سیره
تو گردنش یه تیره
دکترا گفتن بابات
نمیمونه میمیره
***
بابام یه ساربونه
تاب نیاورد بمونه
من و گذاشت و پر زد
خسته از این زمونه
***
بابام چه عاشقونه
پرید از آشیونه
بابای مهربونم
پیش خدا مهمونه
***
بابام از این دنیا رفت
………………………………………………
http://media.afsaran.ir/iLaG0H.jpg
از غــــم دوست، در این میکده فــــریاد کشم
داد رس نیست کـه در هجر رخش داد کشم
داد و بیــــداد که در محفل مــــا رندى نیست
کــــه بــــرش شکوه بــرم، داد ز بیداد کشم
شادیــــم داد، غمم داد و جفـــــــــا داد و وفا
بــا صفـــا مـــنّت آن را کـه به من داد، کشم
عـــــاشقم، عــــاشق روى تو، نه چیز دگرى
بــــار هجــــــران و وصالت به دل شاد، کشم
در غمت اى گل وحشىِ من، اى خسرو من
جــــور مجنــــون ببـــــرم، تیشه فرهاد کشم
مُـــــردم از زنـــدگىِ بى تو که با من هستى
طــــرفه ســرّى است که باید برِ استاد کشم
سالهــــا مـــــى گــــــذرد، حادثه ها مى آید
انتظـــــار فـــــــرج از نیمـــــه خــــــرداد کشم
{امام روح الله}
سیداحمد؛
در مورد لینک پست طلا و مس که گذاشتید ضمن تشکر از شما اول از همه باید بگم چقدر جواااااااااااااااب، چقدر فونت درشــــــــــــــــــــــــــــــــــــت. 😀
و بعد هم باید بگم شب مناظره احمدی نژاد و موسوی فوق العاده به یاد ماندنی و خاطره انگیز بود.
ما که خانوادگی میخ کوب شده بودیم و در سکوت کامل دنبال می کردیم.
تازه وقتی که تموم شد تحلیل های ما هم شروع شد.
آذرخش؛
یادمه شب مناظره انگار که بازی ایران هست برای جام جهانی، همش در حال پالا پریدن بودم.
بعد مناظره هم یادش بخیر تا ۳ نصف شب تو ولیعصر بودیم.
افسوس که فتنه ۸۸ دوران قبل انتخابات و تو خیابون رفتنا رو بهمون زهر کرد!
زنده تر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟
مرگمان باد و مباد آنکه تو را گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
می توانیم به جان شهدا گریه کنیم
” زندگی شده حجاب شهادت ”
” غرور شده آفت بصیرت”
…
… در رگ ما خونی است بی قرار …
به به!
دلخون!
هم شعرت بسیار زیبا بود هم عکسی که لینکشو گذاشتی!
ممنون.
ممنون سیداحمد!
پست طلا و مس را دیدم. چقدر خاطره انگیز بود با اون همه فونت دررررررررررررررررشت!
اما دلم هم گرفت. کاش می فهمیدیم علت این روزه سکوت را! در عین این توجه مستور!
اما خیلی دلم هوای اون روزهای پرهیجان رو کرد یه دفعه! جایش خالی است و قطعه چقدر سوت و کور می شود در عین پر بار بودن! کاش می شد خیلی حرف ها را نوشت و خیلی حرف ها را شنید!
من تا قبل از اون شب (شب مناظره) تا ۷۰ درصد تصمیمم بر این بود که به موسوی رای بدم. ولی بعد از مناظره ۱۰۰ درصد مطمئن بودم به هر کی رای بدم، به موسوی نمیدم.
چه شبی بود!
از اون باحال تر، فردا تو حرم امام بود. یکی در میون نشستنشون!!! قیافه هاشون!!! طرز سلام علیک شون با هم!!! یادمه کلی بهشون خندیدیم.
خدا عاقبت هممونو ختم به خیر کنه.
“یکی از اونایی که زیر کامنتاش پره فونت درشته!”؛
طبیعتا بنده هم مثل شما و خیلی بیشتر از شما دوست دارم فضایی مثل متن “طلا و مس” را!
ولی گاهی اوقات شرایط و فشار کار و دغدغه های مختلف داداش حسین، سبب می شود شرایطی پیش بیاید مثل فضای کنونی!
دلخون عزیز!
بابت عکس خیلی خیلی ممنون، عالی بود. الهی…
ما شب مناظره مشهد بودیم داشتیم از تو هتل تماشا میکردیم مناظره رو!
یادمه مناظره که تموم شد، همه مردم اونجا ریختن بیرون تکبیر گفتن!
چه شبی بود!
بعدشم همینجور تلفنامون زنگ میخورد و اخبار لحظه به لحظه تهرانو بهمون میدادن!
درست بعد مناظره یه اسمس برا داداشم اومد که تعداد “چیز” گفتن های موسوی رو شمرده بودن 😀
آنقد خندیدیم!
سیداحمد بزرگوار!
بله درست می فرمایید. دغدغه هایی که فرمودید واقعیتی است که همه بچه های قطعه می دانندش و درکش می کنند اما……………………..
به هر حال ممنون.
ساعاتی دیگر…
خامنه ای در جوار خمینی…
حتی شهدای قطعه ۲۶ هم می شنوند صدای “آقا” را… به به!
مبصر! آیا داداش حسین هنوز هم کامنت ها را می خوانند؟ نکنه ما داریم واسه خودمون، اتوبوس رو می بریم!!
می بخشینا
آخه یه جوریه فضا که فکر کردم داداش حسین فقط مطالب رو میگذارن و میرن پی کاراشون…………………….
دلمون تنگ شده راستشو بخوای……………
اگه نخونن که آخر نامردیه!
شرمنده! آخه میگن: تا ۳ نشه، بازی نشه……………….
“اتوبوس رو می بریم”! خنده ام گرفته از این تعبیرتان!
حتما داداش حسین کامنت ها را می خوانند؛ با تاخیر هم شده، حتما می خوانند کامنت ها را.
مبصرجون! مگه میشه آدم خوننده قطعه ۲۶ و داداش حسین باشه، یه چیزایی از ایشون یاد نگیره؟! الان همه بچه های اینجا واسه خودشون یه پا دست به قلم شدن!! قبلا چه جوری کامنت می گذاشتن، الان چه جور کامنت می گذارن………………….
منتظریم تا ساعاتی دیگر!
بوی این میاد که داداش حسین از دست بعضی بر و بچ حزب الله ناراحت شده باشن… بعد از نوشته های اخیرشون، واکنشهای بدی به مطالب نشون داده شد، مثل قاسم خان روانبخش اینا………….
واقعا فتنه ۸۸ همه اون شیرینی ها رو تلخ کرد متاسفانه!
سیداحمد؛
منم دلم می خواد فضای مثل “طلا و مس” را!
:-((((((((((((((((
آفرین به حس بویایی قویِ شما! اما این را بدان جناب “یاد قدیما”!
داداش حسین، فحش بچه حزب اللهی رو هم به هیچ چیز نمی فروشه. فرق داداش حسین، با خیلی ها در اینه که ایشان، خون بابااکبر را پشت سرشان دارن…
راسته میگن روح الله حسینیان گفته که دیگه کتابای داداش حسین نباید در مرکز اسناد چاپ بشه؟! میگن کفری بود از متن مصباح؟!
بابا! ساکت قطعه… بابا! داداش حسین…
مبصر کجایی که حاجی ات رو کشتن!!
اولا که درستش اینه “حاجی! سیدت رو کشتن”
یعنی که یعنی!
دوما هم چی بگم والا؟! فعلا ترجیح خود داداش حسین بر سکوت است.
الان دارن می بینن کامنتا رو مبصر؟! نرفتن مسافرت که؟…………..
“یاد قدیما”! مثل اینکه بهتر بود بگی: تا ۳۰ نشه، بازی نشه!!!
داداش حسین نیم ساعتی است که خودشان دارند کامنت ها را تایید می کنند. روز ۱۵ خرداد هم یحتمل وبلاگ با ۳ متن به روز می شود…
صداقت و خلوص حسین قدیانی باعث شده تو دل خیلیا جا کنه.
میگه: “حاجی! سیدت رو کشتن”
آفرین سید، آفرین.
حالا داداش حسین صبح نیاد کفری بشه از این کامنتها؟!
فاتحه ای نثار روح مطهر امام عزیزمان کنیم…
خداییش ما بچه بودیم، داداش حسین داشت توی روزنامه ها مطلب می نوشت. این استادشون هم آدم جالبی به نظر میرسه. انبارلویی رو میگم. معلومه از تعبیر “حاج کاظم روزنامه ها” خیلی خوشش اومده! ناقلا میگه؛ بد و بیراه گفته داداش حسین! تو هم اصلا خوشت نیومد از این بد و بیراه!! برو عمو انبار، ما رو فیلم خودت نکن!!
با عرض پوزش میان کلام دوستان:
آخجووووون ۱۵ خرداد هم با ۳ تا متن بروز میشه وبلاگ!
نمیدونم چی توی این قلم داداش حسین هست که این همه بعضی ها علیه جبهه پایداری فحش نوشتن و حرفای نامربوط زدن، اما ۴ تا سئوال داداش حسین، اعصابشون رو خط خطی کرد
…………….
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۱:۴۸ نیمه شب!
تعداد افراد آنلاین: ۱۶ نفر
ماشالله…
داداش حسین عزیز بسیحی ها فـــــــــــــدایی داری….
اُه اُه! عجب بازتابی پیدا کرده این متن… مبصر! یه سرچ کن تیترو. مرسی داداش حسین!
سرچ کردم قدیما جان! سرچ کردم!
البته چیز عجیبی نیست؛
معمولا همینطور است!
روح ما خال لبی دید و گرفتارش شد
چشم بیمار مهی دید و پریشانش شد
چون می ناب کف ساقی فراغت دادش
بزد آن کوس انا الحق و سر دارش شد
آتش انداخت به جانش غم زیبارویی
آشنا گشت به دل، شهره ی بازارش شد
عشق یار، سوز و گداز، شد سبب بی زاری
خرقه پوشِ درِ میخانه و هوشیارش شد
پند آن واعظ بی علم چو آزارش داد
بهر یاری خودش جانب خَمّارش شد
با اشارات بت میکده ای پاک نهاد
در سرش شور نهاد و پی دلدارش شد
“قاصدک”! نرگس مست، خال لب یار کجاست؟!
هر که شد مست رخش، یار خریدارش شد
لینک پستی را که مبصر بزرگوار گذاشتن، خیلی خاطره انگیز بود، یادش بخیر! بیداری آن شب سبب شد که صبح اش خواب بمانم و به مراسم مرقد امام نرسم.
درباره شب مناظره هم خدایی عجب شبی بود؛ تمام مدت یک ساعت و نیم مناظره را ایستاده بودم، اصلا نمی توانستم بنشینم. بعدش هم که تا پاسی از شب در خیابان بودیم و چه قدر فریاد زدیم که “احمدی جون منی، رئیس جمهور منی” تلخ نکنم کامنتم را که…
_____________
“لابد خیلی ها خاطره دارند از مناظره میان آقایان نامزدها و نیز آن مناظره که انگار “مناظره خاص” بود. خوب است برای کسب تجربه هم که شده، یا برای آنکه عبرت بگیریم، کمی دقیق شویم در آنچه انجام دادیم و آنچه اتفاق افتاد….”
http://www.ghadiany.ir/?p=7365
چه قدر زود می گذرد روزهای عمرمان…
حال دنیا را چو پرسیدم، من از فرزانه ای
گفت یا باد است، یا خواب است، یا افسانه ای
گفتم آنها را چه می گویی که دل بر او نهند؟!
گفت یا مستند، یا کورند، یا دیوانه ای!
گفتم از احوال عمرم گو که بازم عمر چیست؟
گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای.
از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوشتر از یاد خداوند ثمری نیست…
۲۳۳* امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام:
باقیمانده ی عمر آدمی آن قدر پر ارج و گرانبها است که به ارزیابی نمی آید، چه انسان می تواند با تتمه ی عمر، خوبی های فوت شده را جبران کند و فضائلی را که در وجود خود سرکوب کرده و میرانده است؛ زنده نماید.
(مجموعه ورام، ج۱، ص۳۶)
سلام مثل همیشه متن های شما جان و روح انسان را می لرزاند و انرژی می بخشد.
با اجازه متن رو با ذکر منبع در وبلاگم گذاشتم.
“شما مظلومی «آقا»، مثل «انقلاب اسلامی» اما اقتدارتان بسیار بیشتر است. ما به اقتدار شما افتخار می کنیم…”
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8849/13881120_2410_64k.mp3
“راستی «آقا»! دوست دارم در این نامه، خطاب به شما با کلماتی بغض آلود بنویسم: پیشاپیش روز پدر مبارک!”
خوش به حالتون
“«سیدعلی» بودن، کار سختی است. بعد از «محمد»، «ولی» بودن، کار دشواری است.”
ابالفضل علمدار… خامنه ای نگهدار…
در سخنرانی امروز “حضرت آقا” اونجایی که از قول دشمن گفتن؛ “خمینی خیمه زده پشت مرز اسرائیل”، یاد این جمله متن افتادم: “خمینی یعنی خیمه، خامنه ای یعنی جبهه”.
http://www.ammariyon.ir/fa/news/20327/مدیران-ifilm-بادقت-بخوانند
عالی بود.
آقا را از هرطرف بخوانی آقا است…
سید علی کشید عَلَم عشق را به دوش
مردی که از قبیله خورشید پا گرفت
کشتی به گل نماند و گذشت از غروب ها
سکان به دست خویش که این ناخدا گرفت
حبل المتین درد شد آن مرد مشرقی
وقتی که زخم، حجم زمین را فرا گرفت
بی ربط:
ایوان نجف ……… دلم هواشو کرده
http://www.golagha.ir/uploads/news/inhafte/89-10/amirolmomenin01.jpg
**یا ذالجلال و الاکرام**
روح اماممون شاد باشه و انشاءلله همنشین رسول الله باشن.
آغاز رهبری آقامون هم مبارک باشه.
دعا کنیم برای سلامتی امام زمان و رهبر عزیزمون.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125312/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AF
سلام داداش!
خیلی زیبا نوشتی… دستت درد نکنه… تشکر.
“حضرت آقا” چه خوب و زیبا از اصل انقلاب اسلامی دفاع می کنند. اصلی که در دعوای جبهه ها، ازش دفاع نمی شود!
این جمله هم واقعا عالی بود و حرف ها با خود داشت…
دشمنان باید از “ایران اسلامی” بترسند نه از ایران هسته ای!
پدرم گرچه امام از کنارتان رفت اما رهـــــــــــبری به وسعت آسمان به ما هدیه کرد.
سالروز رحلت امام خمینی تسلیت
پیرمرد؛
از لینکت ممنون!
راستی “آقا”!
دوست دارم در این نامه خطاب به شما , با کلماتی بغض آلود بنویسم:
پیشاپیش روز پدر مبارک!
http://www.681.ir/wp-content/uploads/2012/06/iLJrv21.jpg
دست مرا گرفتید، تا یادتان بمانم
از روی خاک بردید تا اوج آسمانم
گویند امام هر عصر، بابای مهربان است
روز پدر مبارک بابای مهربانم!
اللهم عجل لولیک الفرج …
آقا سید!
ممنون بات پست “طلا و مس” از دیشب تا حالا کلی دلمون شاد شد با دیدن اون پست و کلی به کامنتای خودم خندیدم!
“یکی از اونایی که زیر کامنتاش پره فونت درشته!”!
این چه مدل معرفیه دیگه؟!!! ما هم اصلا حدس نمی زنیم شما کی هستی لابد؟!
داداش حسین!
یه کوچولو جواب بدید حالا به یکی دوتا کامنت چی میشه؟! ما هم اینقدر غصه نخوریم!
حرم این بود خبر: ائتلاف ستاره ها با ماه در آغاز ماه اعتکاف. چقدر خوب شروع کردیم “رجب” را. جانمی جان! به این می گویند سمفونی عشق. باز هم ملتی پروانه شد گرد شمع. باز هم ملتی اشک شد برای چشم. باز هم رفتیم در شعاع نور با شعار “یا من ارجوه”. حالا باید پروانه از ما پرواز بیاموزد و بال از ما سوختن. حالا این ماییم مردان برتر از قوم حجاز. رادمردان دیار بازی دراز. فرزندان پهلوشکسته های شلمچه. نسلی از تبار “میثم میثم عمار”. نسل بی زر و سیم و زیور. به ما شهادت به ارث رسیده است از نیاکان مان در فکه. ما پلاک داریم. ما ملاک داریم. ما سربند “یا زهرا” داریم.
http://www.ghadiany.ir/?p=7267
____________
گاهی که قطعه به روز نمی شود، خواندن متن های قدیمی صفای دیگری پیدا می کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
نادِ علیًّاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوناً لََکَ فی النوائِبِ لی ِالیَ اللهِ حاجَتی و عَلَیهِ
مُعَوَّّلی کُلَّّما َامَرتَه و رَمیتُ مُنقَضی ، فی ظِلِ الله و یُظلِِلِ الله لی اَدعوکَ کُلًّ هُمٍّ
و غَمٍّ سَیَنجَلی بِعَظمَتِکَ یا الله بِنُبُوَتِکَ یا محمد بِوَلایَتِکَ یا علیُّ یا علیُّ یا علیُّ
ادرکنی بحقِّ لُطفِکَ الخفیِّ الله اَکبَرَ اَنَا مِن شَرِ اَعدائِکَ بَرِیءٌ اَللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ
مَدَدی و عَلَیکَ مُعتَمِدی بِحَقِّ ایّاک نعبد و ایّاک نَستَعینُ یا اَبَا الغَیثِ اَغِثنی یا اَبَا
الحََسَنَینِ اَدرِکنی یا سَیفَ اللهِ ادرکنی یا بابَ اللهِ ادرکنی یا وَلِیَّ الله ادرکنی بِحَقِّ
لُطفِکَ الخَفِیِّ یا قَهّارُ تَقَهَّرتَ بِالقَهرِ والقَهرُ فی قَهرِ قَهرّکَ یا قَهّارُ یا قاهِرَ العَدُّوِّ یا
والِیَ الوَلیِّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ یا مُرتَضی علیٌّ رَمَیتَ مَن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ و
سَیفَ اللهِِ القاتِلِ اُفَوِّضُ اَمری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ و ِالهُکُم اِلهٌ واحِدٌ لا الهَ اِلاَّ
هُوَ الرَّحمنُ الرحیمُ ادرکنی یا غیاثَ المُستَغیثینَ یا دَلیلَ المُتَحَیِّرینَ یا امانَ الخائفینَ
یا مُعینَ المُتوَکِّلینَ یا راحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالمینَ بِرَحمَتِکَ و صَلَی اللهُ عَلی
سَیِّدِنا محمدٍ و الِهِ اَجمَعینَ والحَمدُلِلهِ ربِّ العالَمینَ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میلاد آقا امیرالمومنین بر اهالی قطعه مقدس ۲۶ مبارک باد!
http://uploadtak.com/images/r775_Golchin_veladate_ema.mp3
سلام و شب خوش؛
چه قدر این متن حال و هوای خوبی داشت، حس و حال قدیمی قطعه ۲۶… یاد قدیمها افتادم به شدت!
ممنون و موید باشید انشاء الله
عید میلاد پربرکت پدر ما مولا امیرالمومنین علی (ع) بر همگی مبارک.
میلاد مولا امیرالمومنین علی (ع) بر دوستان عزیز تبریک و تهنیت باد.
روز پدر و مرد هم بر آقایان قطعه ۲۶ مبارک!!
پیرمردی در مدینه جلوی در مسجد نشسته بود به گدایی و با آه و ناله می گفت؛ به من “بدبخت” کمک کنید! پیامبر صدایش را شنیدند و به او گفتند؛ تو این مرد را (اشاره به حضرت علی) دوست داری؟! پیرمرد در جواب گفت؛ آری، سرور من است علی بن ابیطالب و پیامبر فرمودند؛ پس اینگونه نگو که به من بدبخت کمک کنید، بگو به من مسکین! کسی که علی را دوست بدارد، “خوشبخت و سعادتمند واقعی” است.
نقل به مضمون کردم.
می گویند مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی این ابیات را زیاد می خواندند که:
ای به ولای تو تولای من
از خود و اغیار تبّرای من
سود تو سرمایه ی سودای من
گر بشکافند سراپای من
جز تو نجویند در اعضای من
ناد علیاً علیاً یا علــی
عید دوستان مبارک! انشاءالله به حق امیر المومنین علی علیه السلام، خیر دنیا و آخرت و بهترین های هر دو دنیا، نصیب اهالی خوب قطعه ای از بهشت شود…
“خطبه بدون الف امیرالمومنین علی علیه السلام”
http://www.missagh.org/emam_character/without_alef.htm
“خطبه بدون نقطه امیرالمومنین علی علیه السلام”
http://www.missagh.org/emam_character/without_noghteh.htm
۲۳۴* حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
آسایش و راحتى، کامیابى و رستگارى و پیروزى، برکت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال؛ بر کسى باد که على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم، بر پروردگار من است که خواسته مرا درباره آنان اجابت کند. آنان پیروان من هستند و هر که از من پیروى کند، از من است.
(بحارالانوار، ج۲۷، ص۹۲)
خوشا دوستانی که این ساعات و این لحظات به اعتکاف می روند تا با خدا وارد ائتلاف شوند…
دوستان معتکف! التماس دعا
آقا سید!
شما که خودت هم سال های قبل میرفتی اعتکاف.
امسال قسمتت نشد؟!!
عید بر داداش حسین عزیز و همه بچه های قطعه مبارک باشه.
می خواستم برم اعتکاف و با رفقا قرار مدارامون رو هم گذاشته بودیم که همسر محترم یه روایت از رسول الله نشونمون داد.
ما هم اهل خانه و خانواده(!) بیخیال شدیم وقتی دیدیم خانم راضی نیستن بریم.
حالا از دوستان معتکف تقاضا داریم دعامون کنن.
یادم رفت میلاد حضرت علی و روز مرد رو خدمت داداش حسین و سید و کلا همه تبریک بگم.
دلتون شاد و لبتون خندون.
به هر دو عالم کسی نباشد برای من آشناتر از تو
منم منم بی بهاتر از من توئی توئی کیمیا تر از تو
نوشته بر تیغ ذوالفقارت که جبر باشد در اختیارت
و مرد عالم فقط تو هستی خود توئی لافتی تر از تو
دمی که رفتی به دوش احمد تمامی کائنات گفتند
کسی نبوده، کسی ندیده، کسی نرفته فراتر از تو
به شوق رویت روم به هر سو به ذکر یا حق به ذکر یاهو
برای اثبات بودن او چه آیه ای بر ملاتر از تو
تو را خدایی که آفریده درون آیینه را کشیده
تو وجه اویی خودت بگو که کدام بنده خداتر از تو
جهان سراسر فقط تو هستی برای عالم مدد تو هستی
ازل تو هستی ابد تو بودی که دیده بی انتها تر از تو
نوشتی از روزگار سیرم برای تنهائی ات بمیرم
به چاه گفتی کسی نمانده برای من آشنا تر از تو
به کعبه تکیه بزن دوباره بگو که بودی، بگو که هستی
که در زمین زمان صدائی دگر نباشد رساتر از تو
سید حمید رضا برقعی
http://uploadtak.com/images/m8535_008.mp3
میلاد امام علی (ع) مبارک.
التماس دعا. یاعلی
سلام داداش جان، خوبی؟
امروز رفته بودم به زیارت بابا، بابای ماست خامنه ای، پیش بابا اکبر هم رفتم…
قطعه ۲۶
ردیف ۶۳ که رسیدم، شروع کردم به شمردن…۳۲ …۳۳ …۳۴…۳۵…۴۴… چشم هامو باز کردم بابا اکبر بود…
دلم برات تنگ شده راستش را بخواهی حسین جان.
هرجا که هستی باش… داداش حسین ما باش فقط.
یا علی
آقا سید؛
شما اگه بخوای می تونی آقای مدیرو به حرف بیاری، می دونم قلقش دستته، یه خورده قلقلکش بدی به حرف میاد! بعدشم مگه این آقای مدیر با زبونش کار می کنه که به دلیل مشغله نمی تونه با کسی حرف بزنه؟ بعدشم تر، “گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری”؟ آقای روانبخش دری وری گفته، ما باید تحریم بشیم؟!
سلام
روز میلاد امام علی (ع) به داداش حسین، سیداحمد، و همه مردان مرد قطعه ۲۶ و همه قطعه ۲۶ی ها تبریک.
نفسم بند اومد!
یه بیست و شیشی؛
لطف خدا شامل حال بنده شده و امسال هم سعادت معتکف شدن در خانه خدا را دارم.
البته رابط قطعه ۲۶ با حال و هوای اعتکاف هم هستم!
شوکران؛
با همه احترامی که برای آقای روان بخش قائلم، باید بگویم که ایشان خیلی کوچک تر از این حرفها هستند که باعث سکوت یا حرف زدن داداش حسین باشند.
شما هم لطف کنید و دیگر از این حرفها نزنید.
سیداحمد؛
خوش به سعادتتون.
التماس دعای زیااااااااااااااااااااد.
آقا سید احمد…
امسال به خاطر اینکه مامانم مریض بود، قسمت نشد برم اعتکاف، یادتون نره دعا کنید در حق همه ی مریض ها…
به خصوص مادرها…
دعاگوی همه دوستان هستم، به طور ویژه مادر بزرگوار شما…
آقا سید احمد!
فرصت خوبی براتون پیش اومده که به خاطر بعضی حرفهای ناشایستی که در این قطعه بهشتی می زنید طلب ببخش کنید!
«آقا» را از هر طرف بخوانی «آقا»ست
خوش به حال شهدا. دم رفتن، راحت بود نوشتن. ای خوشا صفحه، خاک باشد و جوهر قلم، خون. لحظه ای است لحظه عاشقی. ما اما فاصله ها داریم با دیدار. زندگی شده حجاب شهادت. غرور شده آفت بصیرت.
بسیار عالی و زیبا نوشتید، مخصوصا سرتیترش، ممنون
———————————————————–
ای سفر کرده موعود بیا
که دلم در پی تو در به در است
جان ناقابل این چشم به راه
برگ سبزی به تو، روز پدر است
ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر بر همه شما بیست و ششی ها مبارک باشد
تعجیل در فرج و سلامتی صاحبمون صلوات
آقا سیداحمد؛
یادت نره طلب بخشش کنی ها.
خیلی حرفای زشتی می زنی تو قطعه!
:-)))))))))))))
آقای مبصر: گرفتاران غربت را هم فراموش نکن. التماس دعا.
فاطمه: (با تاخیر) این لینک گشایش عقدهام بعد از مصاحبه انصاری برای جلوگیری از وصال روح الله “ره” و فرزندانش بود.
کی برسه روزی که آقامو از نزدیک ببینم و بهش بگم: آقا جان! آنچنان مهر تو ام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود
مرد مردان! آسید علی آقا! روزت مبارک!@-}–
بی ربط:
یه یخچال نو خریدم، یخچال قدیمیه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رایگان! هرکسی خواست، ببره.
هر روز میومدم می دیدم یخچال سر جاشه!
دو سه روز گذشت دیدم اینطوریه
رو یخچال نوشتم: برای فروش، ۵۰۰۰۰ تومان!
فردا صبحش اومدم دیدم یخچال رو دزدیدن!
…
سلام… مثل همیشه، امروز بهتر از دیروز!
چه حرف های خوشگلی که با صد من عسل نمی توان قورت داد و چه کلمات ساده ای که چون از لغزش قلم بر کاغذ گر میگیرد دل آدم!
………………..
پیام رو با اشک مینویسم فقط برای خودتون. مطمنم عاشقانه ترین روز پدر رو تجربه کردین… آقا هم قشنگ ترین پدر دنیاست. خوش به حالتون. التماس دعا برادر…
امروز این نامه را خواندم.
واقعا زیبا؛ دست مریزاد.
شعری سرودم که از نوشته شما الهام گرفته. گفتم باید به شما بگم که بدونید.
من عاشق ولایت فقیه هستم ولی هیچ معرفتی نسبت به ولایت فقیه ندارم.
اگرم کسی پیش من به ولایت فقیه توهین کنه واقعا نمیدونم، نمیتونم دفاع کنم.
لطفا بگین من چیکار کنم؟
فرزند شهید هم که نیستیم، آقا امام خامنه ای برای ما به معنای آقایی است در شأن نائب امام زمان(عج). نه آقایی که به دیگران به لحاظ مذکر بودنشان و احترام خطاب می کنیم. اما این کجا و آن کجا؟! و الآن که خراسانند آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، برایمان جای خالی شان حس کردنی است. هر چند کوچه ها و خیابانها با ایشان فاصله داشته باشیم. در خاطرات رزمندگان آمده که به همرزمان تهرانی خود می گفتند: خوش بحال شما که در تهرانید چون حتی اگر امام را نبینید در هوایی تنفس می کنید که امام در آن شهر تنفس می کنند. و حالا آقا! نفست حافظ این شهر گنه آلود است، نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد. سلامتی و توفیقاتشان و تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر(عج) صلوات
در مدح آقا هر چه بگویم کم است
این حرف من با اونهای که خیال باطل تو سرشون دارن
در کنج دلم عکس امام است هنوز/ مردید اگر قلب مرا پاره کنید
التماس دعا
یا علی(ع)
سلام؛
خیلی دلم سوخت… خیلی…
به فرزندان شهدا خیلی حسودیم شد.
نه به خاطرامکاناتی ک میگن بهشون میدن، یا نمیدن…
فقط بخاطر اینکه:
فرزند شهید که باشی جور دیگری به خامنه ای میگویی آقا…
آقا
آقا
آقا…
واقعا بهم کمک کرد، خیلی ممنون.
سلام. دست مریزاد. چند روزیه دارم دوباره کتاب نه ده شما رو میخونم. چاپ ۱۲
قبلا نصفشو خوانده بودم. حالا اما، وقتی بعد از عزل وزیر بهداشت احساس کردم خیلی از احمدی نژاد عصبانی ام، فکر کردم باید برم و روزهای فتنه رو مرور کنم تا چیزایی که یادم رفته بود دوباره یادم بیاد. لذت بردم، زیاد. خیلی زیاد. مدتها بود میخواستم بیام سری به قطعه ۲۶ بزنم، اما نمیشد. حالا وقتی دنبال یه سرود قدیمی در مورد “آقا” میگشتم، اتفاقی وارد وبلاگتون شدم و چقدر خوشحالم از این اتفاق خوش!!!
من فرزند شهید نیستم، اما ما هم الحمدلله، به قول شما، فامیل هزار شهیدیم. شکر خدا شهید و جانباز و آزاده و مفقود الاثر تا دلت بخواد در فامیل ما هست، هر چند، هنوز در راه انقلاب و ولی، جان نداده زیاد داریم و حق ادا نکرده بسیار. انشاالله با ظهور مولا ادای تکلیف کنیم.
متنم طولانی شد. خواستم بگم من هم حسودی میکنم به شما فرزندان شهدا، اما “آقا” برای ما هم “آقا” است، باور کنید!
سالها حسرت بوسیدن ماهم مانده… دست مجروح تو که در دست امام است “آقا”
از بچگی دوست داشتم سید بزرگوارم رو از نزدیک ببینم
سلام بر سید مظلومان
آقای عزیزم
آرزوی دیدار تو را داریم