یاران! لطفا دل باران…

لابد خودتان می دانید دیگر! حدود ۲ هفته پیش، بارانی در تهران آمد که پایش از فلان خط اقلیم مترو، کشیده شد به گلیم دعوای خط و خطوط سیاسی. دیروز جمعه اما آخرین قطره از آن باران مظلوم، دقایقی تا تبخیر فاصله داشت که مصدع اوقاتش شدم.

*ابتدا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.

من هیدروژن اکسیژنف هستم.

*روسی؟

لوس خودتی!

*به محضر شما جسارت نکردم. با توجه به اسم تان پرسیدم؛ روس هستین دیگه؟!

آهان! اجداد من یک جبهه هوای پرفشار بودند از نواحی قفقاز! آنجا رعد آمد و برق را ناز کرد؛ پای مرا به زمین باز کرد!

*خودت چی؟ یا علی گفتی و عشق را آغاز کردی، یا هنوز عزبی؟!

ای عوام! ازدواج و زاد و ولد ما قطره های باران، خیلی با شماها فرق می کند. من الان ۳۶۵ تا بچه قطره دارم!!

*اگر آدم بودی، حکما می رفتی «سایت رفاهی»، با این همه قطره قد و نیم قد، نصف یارانه ها را بالا می کشیدی!! راستی جناب اکسیژنف! شما اگر اصالتا روس هستی، پس چرا سر از زمین تهران درآوردی؟

شما هنوز خیلی مانده که بفهمید خداوند چقدر دوست تان دارد!

*تا بخار نشده ای، برویم سر اصل موضوع. رسانه های نزدیک به شهرداری معتقدند؛ بارانی که شما یکی از قطراتش بودی، از سیل فلان سال چیزی کم نداشت، و اگر تلاش شهرداری نبود، تهران را آب برده بود!

اینکه غلو است!

*از آن سو رسانه های هم سو با دولت، آب گرفتگی خط ۴ مترو را ناشی از عدم درایت شهرداری می دانند.

این هم بی انصافی است. من خودم در بستر رودخانه کن، جا کن شده بودم روی چکمه لاستیکی یکی از بچه های شهرداری. خداوکیلی داشتند زحمت می کشیدند.

*احیانا در کناره رودخانه سولقان، داغان نشده بودید روی سر کبوتران؟!

خیر، اما انسان تنها موجودی است که هنگام باران، چتر می گیرد روی سرش.

*باز لااقل چتر، یک عذری دارد، بدبختی آنجاست که گاهی ما آدم ها با «چتر سیاست» برای باران خدا کلاس می گذاریم!

اما از من بپرسی؛ چتر هم هیچ عذری ندارد! ما قطرات باران، آیه های خداییم. فوقش خیس می شوید دیگر! درجه آخر خط اتوی شلوارتان به هم می ریزد! می دانی قصه چیست؟! شما آدم ها هنگامی که دعای باران می خوانید، چتر دست تان را به طرف آسمان باز می کنید، اما همین که دعای تان مستجاب می شود، چتری را که در دست تان است، بالای سرتان باز می کنید!! بابا! خدا داره نازتون می کنه! در منظومه نوازش خدا، خراب شدن چند تار موی شما، چه جایگاهی دارد؟! وقتی باران نیست، آسمان عزیز می شود، وقتی باران هست، چرا چتر باز می شود؟!

*عجب چیزی گفتی! جون اکسیژنف، داره اشکم درمیاد!

اشک چیست؟!

*قطرات بارانی است که از آسمان چشم بنده سرازیر می شود.

آیا شما آدم ها هنگام گریه، روی گونه های تان، چتر می گیرید؟! یا اجازه می دهید صورت تان با آب زلال اشک تان شسته شود؟! ما قطرات باران، اشک عرشیم. برای زمین شما، چه فرشی بهتر از مروارید برف و دانه های باران؟! لطف می کنید به خودتان اگر کمی آسمانی تر باشید. اندکی خدایی تر!

*کجا داری می ری؟!

دارم بخار می شوم و به آسمان برمی گردم!

*اگر حرف ناگفته ای دارین، بزنین!

حرف خاصی که نیست. فقط این را باید بگویم؛ هر قطره باران، وقتی که از آسمان، به زمین مبتلا می شود، شرمنده زمین کربلا می شود. دیری است عباس بن علی، آب را شرمنده ادب کرده است.

*به به! سلام بر حسین!… ببینم؛ دوباره کی میای این طرفا؟

من دیگه این طرفا نمیام. هر قطره بارانی، فقط یک بار از آسمان به زمین می آید. بعد برای همیشه می رود پیش خدا. شما به خصوص با این چتر سیاسی بازی تان، دل من و خیلی از رفقای قطره ای رو شکستید. امیدوارم با دوستان دیگرم خوب تا کنید! فقط این را شما آدم ها بدانید که تجربه هیچ قطره بارانی، دوبار تکرار نمی شود. ما که رفتیم آسمون…

کیهان/ ۱۶ اردیبهشت ۹۱

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. باران می‌گوید:

    خوش به حال قطره ی باران …

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “من هیدروژن اکسیژنف هستم.

    *روسی؟

    -لوس خودتی!”

    🙂

  4. برف و آفتاب می‌گوید:

    هر قطره باران، وقتی که از آسمان، به زمین مبتلا می شود، شرمنده زمین کربلا می شود. دیری است عباس بن علی، آب را شرمنده ادب کرده است.

    یاد مورچه‌ها افتادم. چقدر قشنگ با موجودات کوچولو موچولو حرف می‌زنید! در واقع چقدر قشنگ حرفشون رو می‌فهمید!

  5. باران می‌گوید:

    راستی قطره ی بارون وقتی میرفت آسمون، چی در گوشش گفتین؟!

  6. سیده زهرا حسینی می‌گوید:

    و آب تا ابد تشنه لبان عباس(ع) خواهد ماند.

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “ما قطرات باران، اشک عرشیم. برای زمین شما، چه فرشی بهتر از مروارید برف و دانه های باران؟! لطف می کنید به خودتان اگر کمی آسمانی تر باشید. اندکی خدایی تر!”

    “به به! سلام بر حسین!”

    به به…

  8. سلاله ۹ دی می‌گوید:

    “دیری است عباس بن علی، آب را شرمنده ادب کرده است.”

    شب وفات مادر ابوالفضل، دل ما را بارانی کردید با این جمله. دعای خیر حضرت ام البنین، شامل حالتان.

    سلام بر حسین…

  9. سلام؛
    باران هدیه خداوند به تلاش ملت ایران در دور دوم انتخاب سرنوشت.
    خدایا شکرت…

  10. یا زهراء مرضیه می‌گوید:

    سلام بر حسین…
    سلام بر لب تشنه حسین…
    سلام بر لب تشنه سقا…
    سلام بر لب تشگان کربلا…
    آه که جگرم سوخت…

  11. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*
    .
    .
    .
    ما که رفتیم آسمون…

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    چه زلال بود این مصاحبه…
    .
    اما این جمله، مرا کلی خنداند. چون در سایت رفاهی، یک گندی زدم به یارانه ام! که احتمالا حذف شده.
    .
    اگر آدم بودی، حکما می رفتی «سایت رفاهی»، با این همه قطره قد و نیم قد، نصف یارانه ها را بالا می کشیدی!!…

  13. برف و آفتاب می‌گوید:

    اینجا داره بارون میاد! با صدای بلند رعد و برق! انقدر تماشای رعد و برق رو دوست دارم!

  14. حجت می‌گوید:

    سلام داداش
    غرفه قهرمانان __شهدای شاخص امسال

  15. سیده زهرا حسینی می‌گوید:

    ای مدینه گریه کن بر حال من
    ناله سر کن بر من و احوال من
    ناله های آتشین را گوش کن
    شکوه ی ام البنین را گوش کن
    ای مدینه یاد داری پیش از این
    یک مدینه بود و یک ام البنین
    بود کانون وفا کاشانه ام
    بوی زهرا می رسید از خانه ام
    عرش را گر ماه روشن می نمود
    کسب نور از خانه من می نمود
    بود از یمن حسین بن علی
    خشت خشت آشیانم منجلی
    وه چه شیرین روزگاری بود و رفت
    بر سر من سایه ساری بود و رفت
    هر زنی هر جا که نامم می شنید
    بر مقامم آه حسرت می کشید
    یاد آن کانون احساسم به خیر
    ای مدینه یاد عباسم به خیر
    یاد باد از قامت رعنای او
    یاد باد از نرگس شهلای او
    خوب دانم با سر و دستش چه شد
    خوب دانم نرگس مستش چه شد
    زینبم گفت که آن روح ادب
    داده جان بین دو دریا تشنه لب
    زینبم گفتا کنار علقمه
    دیده او را در کنار فاطمه(س)

  16. بی تاب هویزه می‌گوید:

    خدای من!
    چقدر جالب بود! اینقدر برام جالب بود که برای اولین بار بدون اینکه روی تیتر ستون یسار کیلیک کنم و یک پنجره جدید باز بشه، همان جا شروع کردم به خواندنش!

    “خدا داره نازتون می کنه! در منظومه نوازش خدا، خراب شدن چند تار موی شما، چه جایگاهی دارد؟! ”
    چقدر زیبا! در منظومه نوازش خدا، حتی یک جاهایی هم به قول حاج آقا پناهیان؛ باید از آبرویمان هم مایه بگذاریم و بگذریم! اما ما هنوز اندر خم بهم خوردن ظاهرمان هستیم!

  17. به جای امیر می‌گوید:

    آب پرتقال! (گفت و شنود)

    گفت: با اینکه دور دوم انتخابات تمام شده، هنوز گروههای اپوزیسیون دارند درباره شرکت یا عدم شرکت در دور دوم با یکدیگر جرو بحث می کنند.
    گفتم: حیوونکی ها!
    گفت: برخی از آنها می گویند شرکت ما در انتخابات نشانه تائید جمهوری اسلامی است و بعضی دیگر می گویند باید شرکت کنیم و مبارزات خود را از درون حاکمیت دنبال کنیم!
    گفتم: سایت بالاترین با اشاره به این جر و بحث ها خطاب به اپوزیسیون نوشته است؛ طوری بحث می کنید که انگار جمهوری اسلامی برای شرکت شما فرش قرمز پهن کرده است! آنها برای خاتمی هم تره خرد نکردند چه رسد به ما؟!
    گفت: یکی از ضدانقلابیون دیگر هم در صفحه فیس بوک خود نوشته؛ دوره ما تمام شده نباید گول این میزگردها و مصاحبه های بی بی سی و VOA را بخوریم.
    گفتم: لوله آب خونه یارو ترکیده بود. بعد از تعمیر، آب زردرنگ از آن می آمد رفیقش گفت؛ این به خاطر زنگ زدگی لوله هاست؟ و یارو جواب داد؛ نه بابا! این حرفها چیه؟! سازمان آب می خواد بهمون خسته نباشید بگه؛ از توی لوله آب پرتقال فرستاده!

  18. احساس می‌گوید:

    خصوصی
    حدود ۲ هفته پیش، بارانی در تهران آمد
    بارانی که شما یکی از قطراتش بودی
    دیروز باران بارید
    هر قطره بارانی، فقط یک بار از آسمان به زمین می آید.
    اگر هر قطره بارانی فقط یک بار از آسمان به زمین می آید چطور هم دو هفته پیش این قطره اومد هم دیروز؟

  19. جشنی می‌گوید:

    آخرین امید

    سلام خسته نباشی سرباز ولایت و انشاء اله عمار خامنه ای (مدظله العالی)
    مطالبتون خیلی بدل میشینه و حال آدم رو عوض میکنه کاش ما هم روز در نینوا کربلا شویم.

    آخه من زمان عقدم با همسرم عهد بستیم تو کربلا حسینی بشیم، شما هم برامون دعا کنید.

  20. حنظله می‌گوید:

    خوشم می آید که شخصیتهای متن هایتان هیچ وقت محدودیت ندارند و تمام نمی شوند!

    ناقابل است دوستان؛
    http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up4/24176679697940015860.png

  21. میلاد پسندیده می‌گوید:

    دستت درد نکنه جناب “حنظله”… راستی آقای قدیانی! برای نوشتن چنین متن هایی، مقدماتی فراهم می کنی؟!

    و اینکه گاهی متن هایت اینقدر خوب است که بخش های ضعیفش، نیاز به اصلاح ندارد… نیاز به حذف دارد! 🙂 ممنون بابت این حال خوشمان.

  22. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آقای حاتمی کیا بزودی فیلم شهید دکتر مصطفی چمران را می سازد… فیلم پیش تولید:
    http://www.che-movie.ir/?p=158

    با دعای موفقیت برای او و گروهش… لطفا دوستان حمایت خودشان از حاتمی کیا و فیلمش در لینک سایت اختصاصی- که فرستادم- کامنت کنند.

  23. ناشناس می‌گوید:

    اتفاقی افتاده که از ۱۰:۳۳ به بعد هیچ کامنتی تایید نشده؟!
    این پست و ” مصباح…و چند آه دیگر” فریز شدند!!!

  24. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!
    کتاب «آر. کیو ۸۸» به امید خدا از فردا ظهر در شمار نرمال در نمایشگاه خواهد بود تا روز آخر.

  25. قاصدک منتظر می‌گوید:

    یاران! لطفا دل باران…
    لطفا دل باران را نشکنیم! ب ا ر ا ن!!!
    ای کاش در منظومه نوازش خدا، ترجمه ی صدای باران را بلد بودیم!

  26. عمار می‌گوید:

    “هر قطره باران، وقتی که از آسمان، به زمین مبتلا می شود، شرمنده زمین کربلا می شود. دیری است عباس بن علی، آب را شرمنده ادب کرده است.”
    آغاز و پایان خوبی داشت. ممنون.

  27. باران می‌گوید:

    پوستری که توجه مخاطبان نمایشگاه را به خود جلب کرد

    http://www.sarshar.org/archives/weblinks/post_348.html

  28. باران می‌گوید:

    ماشاءالله به قدیانی، سرشار و کمری، برای کتابهایشان!

    http://www.sarshar.org/archives/notes/post_295.html

  29. یادگاری ای از بچه های قلم:

    نمی دانم این چند قطره اشک
    چقدر وزن دارد
    که بعد از ریختنشان
    اینقدر سبک می شویم …
    یا خالق العبرات … اغفر لنا

  30. پاییز می‌گوید:

    هر قطره باران، وقتی که از آسمان، به زمین مبتلا می شود، شرمنده زمین کربلا می شود. دیری است عباس بن علی، آب را شرمنده ادب کرده است.

    یا باب الحوائج، أدرکنی…

  31. م.طاهری می‌گوید:

    خیلی نگاه جالب و ظریفی بود این نگاه به باران و چتر…
    کاش امشب باران بیاید.

  32. ﺭﻭﺍﻥ نویس می‌گوید:

    هر قطره بارانی، فقط یک بار از آسمان به زمین می آید. بعد برای همیشه می رود پیش خدا.

  33. پرستو می‌گوید:

    خیلی دوست داشتم این متنو.

  34. آزاد اندیش می‌گوید:

    باران چون صدای شانه کردن موی دخترکی است به دست مادر
    یا چون تلالو تسبیح فرشتگان،
    خیلی جالبه که میشه زیر بارون بی واسطه برای خدا نجوا کنی.

  35. رضا می‌گوید:

    در محکومیت اهانت به امام هادی (ع):
    کاش ابرهای دل ما نیز بهاری باشد و در کویر اهانت همچون بارانی زلال بر دشت امامت ببارد تا برای همیشه در دلمان خیس و تر باشد.

  36. مبین می‌گوید:

    ادامه “ما که رفتیم آسمون” رو هم قید می فرمودید جهت تاثیر بیشتر مطلب…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.