این میکروفن های باز

جامعه/ حکمت نزولات

در اینکه پشت هر رخداد طبیعی، مثل همین برف و باران، حکمتی خوابیده است، هیچ شکی نیست. در این هم البته شک نباید داشت که پی بردن به راز این حکمت ها کار من و شما نیست. با این همه گمانم نزولات فراوان آسمانی این روزها، که هنوز دومین ماه فصل پاییز هم تمام نشده، جای دیگری گره از کار ما باز می کند. قطعا کار خدا بی حکمت نیست و من اصلا منظورم این نیست که بستان های ما در فصل تابستان به ذخیره این برف محتاج می شوند. این طبیعی ترین برکت برف و باران است، اما در نظر بگیرید سال پیش را که همین مواقع هنوز کاپشن مان را از کمد دیواری بیرون نیاورده بودیم و عده ای مان هنوز با همان لباس تابستان می گشتیم و می چرخیدیم. آن طور که هواشناسی اعلام کرده، تا همین جای کار هم، مقدار بارش از تمام زمستان سال گذشته و سال های گذشته، بسی بیشتر بوده است. این برف و باران، حرف دارد با ما، اگر کمی خدایی تر به مقولات نگاه کنیم. البته خدایی تر نگاه کردن ما به اتفاقات پیرامون، تفسیرش حتما و قطعا بر عهده ما نیست. فعلا آنچه بر ما واجب است، شکر به درگاه خداست. خدایی که آینده را می داند و ما نمی دانیم. خدایی که کار بی حکمت نمی کند. خدایی که زمین تشنه را سیراب می کند. خدایی که ذخیره نزولات آسمانی را چند برابر می کند و خدایی که خوب می داند، ما در آینده چقدر و چگونه و تا کی و تا کجا، نیاز داریم به این برف و باران. صبح نگاه می کردم به شهری که لباس سپید بر تن کرده بود و به لطف خدا روسفید شده بود. کاش ما را آن قدرت بود که می فهمیدیم حرف برف را. برفی که جان دارد و دگر روز، جان می بخشد به ما آدم ها. فهم دگر روز و پیش بینی حوادث آینده، کار انسان های حکیم است، لیکن به اهل حکمت هم که رجوع می کنی، به جای حرف های آنچنانی، عمدتا حرف های ساده، اما مهم می زنند و از این دم می زنند که چنین خدایی، لایق بندگی بهتر ماست. چند روز پیش همراه جماعتی از دوستان، در راه شهر سومار، در غرب کشور، اطراف اسدآباد بودیم که هوا بارانی شد و رنگین کمانی. بعد از اسدآباد چشم مان به جمال جماعتی از عشایر روشن شد که آن سوتر از جاده، یعنی محل چادرشان، زن و مرد ایستاده بودند به نماز. نگه داشتیم و علت را جویا شدیم، چرا که ساعت نماز نبود. گفتند: ما عشایر و ما اهل کشت و زرع، بی ادبی می دانیم، باران را ببینیم، اما نمازی از سر شکر به درگاه خدا نخوانیم. بعد هم مهمان مان کردند به یک چای که روی آتش، مزه پیدا کرده بود. گاهی فلان مرد روستایی، بی آنکه حرفی بزند و نمایشی داشته باشد و کلاسی بر پا کرده باشد، عملش، آری! عملش، سراسر کلاس اخلاق است و پرهیزکاری و خداشناسی.

از همان جمع، پیر زنی که چادر به کمر بسته بود، به ما گفت: این باران، بی سابقه است؛ بی حکمت نیست که قطرات باران، مسابقه گذاشتند برای نزول. کاش این آیه های قشنگ الهی، دمی ما را از اینکه هستیم، بهتر کند و بنده تر کند. واقعا با چه زبانی می توان حمد خدا را به جا آورد که در شان خدا باشد؟! خدایا! قاصر است زبان ما از مدح تو. از حمد تو. از بیان خوبی های تو. ببخش ما را که اندازه وسع مان تو را عبادت می کنیم، نه آن اندازه که تو لایق آنی. راستی! آیا ما اندازه وسع مان خدا را عبادت می کنیم؟! اگر تو هم مثل من جوابت به این سئوال، منفی است، بیاییم به شکرانه همین باران و برف، تجدید نظر کنیم در رابطه مان با حضرت دوست. خدایا! آخر تو چقدر خوبی، و ما چقدر غافلیم از خوبی های تو.

بین الملل/ میکروفن های باز

فقط چند ثانیه، باز بودن نابهنگام میکروفن روسای جمهور آمریکا و فرانسه نشان داد که ظاهر و باطن نظام سرمایه داری، چقدر پر از فریب و مکر و حیله و دروغ و نیرنگ است. این رسوایی که در صدر اخبار دنیا قرار گرفت، نشان می دهد که صهیونیست ها، همان طور که باری پیش از این رهبر ما گفته بود؛ «مثل سگ دروغ می گویند»، آنقدر که حتی صدای سگ سارکوزی و اوباما را هم درمی آورند. حنای نظام سرمایه داری، دیگر رنگی ندارد و واقعیت این است که صدای میکروفن ها، مدت هاست که برای ملت ها باز شده. اگر اوباما و سارکوزی، از دست دروغ های نتانیاهو خسته شده اند، لیکن، دنیای کنونی، از دست همه نظام سرمایه داری، شاکی و عاصی است. میکروفن جلوی ملل دنیا هم البته باز است. کاش بشنوند اوباما و سارکوزی، فریاد جنبش ۹۹ در صد را. ما که سوتی وحشتناک روسای جمهور آمریکا و فرانسه را خوب شنیدیم! از این پس میکروفن های عالم، همیشه باز خواهند بود. از سانسور کاری ساخته نیست. دیگر شعبده بازی هایی نظیر ۱۱ سپتامبر جواب نمی دهد. دنیا به بلوغ رسیده و بی نیاز از ثانیه های سوتی وحشتناک، خودش می فهمد فرق راست و دروغ را. نتانیاهو، فقط یک ذره از اوباما و سارکوزی، بیشتر دروغ می گوید؛ فقط یک ذره! 

روزنامه جوان/ ۱۹ آبان ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. میلاد پسندیده می‌گوید:

    داداش حسین! شما سریال وضعیت سفید رو نمی بینید؟! یا مثلاً اخبار شبکه یک؟!

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “کاش این آیه های قشنگ الهی، دمی ما را از اینکه هستیم، بهتر کند و بنده تر کند.”

    “راستی! آیا ما اندازه وسع مان خدا را عبادت می کنیم؟!”

    الحمد لله رب العالمین…

  3. میلاد پسندیده می‌گوید:

    برف بارید… زمین یخ زد… سُر خورد… افتاد… مُـرد… خدا رحمتش کند.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    چه جمله ای!

    “حنای نظام سرمایه داری، دیگر رنگی ندارد و واقعیت این است که صدای میکروفن ها، مدت هاست که برای ملت ها باز شده.”

    صدای میکروفن ها مدت هاست برای ما باز شده!

    “دیگر شعبده بازی هایی نظیر ۱۱ سپتامبر جواب نمی دهد. دنیا به بلوغ رسیده و بی نیاز از ثانیه های سوتی وحشتناک، خودش می فهمد فرق راست و دروغ را.”

    ممنون داداش حسین؛
    سالاری…

  5. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ” در فیلم سینمایی «محمّد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی، مهدی پاکدل در نقش ابوطالب، علیرضا شجاع‌نوری در نقش عبدالمطلب!، محسن تنابنده در نفش ساموئل، مینا ساداتی در نقش آمنه!! و پانته‌آ بهرام در نقش فاطمه بنت اسد!! از آغاز فیلمبرداری تاکنون مقابل دوربین رفته‌اند. ”

    خدا خودش این فیلم را نجات دهد ان شاء الله

  6. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    مولای یا مولای انت المعطی و انا السائل و هل یرحم السائل الا المعطی

    مولای یا مولای انت الجواد و انا البخیل و هل یرحم البخیل الا الجواد …

    خدایا به همه نعمت های داده ونداده ات شکر.یا ارحم الراحمین

  7. سیداحمد می‌گوید:

    حالا حالاها باید خود را در مسیر بندگی درست، تربیت کنیم؛
    خیلی جای کار داریم، خیلی…

    “خدایا! آخر تو چقدر خوبی، و ما چقدر غافلیم از خوبی های تو.”

  8. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    گریه ام گرفته از…

    “چنین خدایی، لایق بندگی بهتر ماست.”

  9. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    حتی در مطالب کوتاه هم تاثیر عمیقی بر مخاطب می گذارید.
    خدا عاقبت همه مان را ختم به خیر کند و به بزرگی خودش از قصورات مان بگذرد.

  10. سیداحمد می‌گوید:

    آن روز که آقای ما فرمود اسرائیل مثل سگ دروغ می گوید، داد بعضی ها به هوا بلند شده بود. اما امروز خودشان هم اعتراف کرده اند!

  11. سنگربان می‌گوید:

    اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ …..
    اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ…….

  12. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا میلاد…
    برف بارید… زمین یخ زد… سُر خورد… افتاد… مُـرد… خدا رحمتش کند.
    این هم همون حکمتیه که داداش گفتند و حکما” شما هم بی حکمت نگفتی!

  13. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    چقدر خوبه که بعضا” این متن های عبادی، سیاسی، مزین به آیات یا روایاتی در رابطه با موضوع بشه. قشنگی نوشته هاتون مضاعف می شه. هر چند که همینجوریشم منت دارتیم داداش.

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    این آماکهنه رییس آژانس هم چی زری زده. تو رو خدا میبنی. صد رحمت به اون یره گه ی قبلی. این مرتیکه فکر کرده الان هم زمان حسن روحانیه!

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    می دونین حین خوندن متن دوم به چی فکر می کردم داداش؟

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    به اون چای که روی آتش، تو متن اول مزه پیدا کرده بود!

  17. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار؛

    به خودت مسلط باش؛
    آمانو که هیچی، گنده تر از آمانو هم هیچ غلطی نمیتونه بکنه!

    ما شیر بچه های خامنه ای هستیم؛ از نسل حیدر کرار.

  18. ف. طباطبائی می‌گوید:

    “خدایا! قاصر است زبان ما از مدح تو. از حمد تو. از بیان خوبی های تو.”

    خدایا ببخش کوتاهی های ما را.
    خدای مهربان شکر.

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    ممنون که آرومم کردین دیگه کم کم داشتم کنترلم رو از دست می دادم!!!! شیطون می گه…. لعنت بر شیطون.

  20. ف. طباطبائی می‌گوید:

    حناشون خیلی وقته برای ما رنگی نداره ولی همون قدر اعتباری هم شاید نزد مردم خودشون داشتن، چند سالیه از بین رفته.
    با این همه افتضاح، یه کمی روشون کم نمیشه.
    خاک بر سرشون!! به قول هیلاری… ایششششششش.

  21. حی علی الجهاد می‌گوید:

    جالبش این‌جاست که دست برنمی‌دارند از کارهای خنده‌دارشان … این گزارش هسته‌ای را واقعا چطور رویشان شد علم کنند!!!!!!!!!!!!

    خدایا! تو چقدر خوبی و ما چقدر غافلیم …

  22. صبا می‌گوید:

    میگن بعضی از گناه ها هستند که مانع از بارش باران می شوند. نمی دونم اون گناه ها کمتر انجام میشه یا آمرزش شون بیشتر شده. در هرصورت باران یعنی رحمت و رحمت هم معمولا با یا بعد از مغفرت میاد. خدایا ممنونتیم. خیلی دوست داریم. همین بزرگیت که مارا پررو کرده و هی غافل می شویم و مرتکب! هی تو می بخشی و هی ما ناسپاسی می کنیم، تو دوسمون داری پس باز هم ما را ببخش و آیه های زیبای مغفرت و رحمتت را بر ما نازل کن.

  23. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا من با این ستونهای کناری اصلا کنار نمیام. سید احمد بنده خدا گفته بود
    با ۲ متن جدید. ۳ بار اومدم تا الان فهمیدم ستونها به روز شده.
    پس یه زحمتی بکش قبلش محل نوشته رو مشخص کن، افرادی مثل من
    که ۲زاریشون، ۳زاریه! گیج نزنن(گیج نزنم!)
    یارو موبایل نداشته، یه کاغذ مینویسه به زودی در این محل موبایل نصب میشود
    یکی میگه این کاغذه چیه؟ میگه اوا خدا مرگم بده، فکس اومده!
    هار هار هار!!

  24. سلاله 9 دی می‌گوید:

    تلنگرهایی که گاهی در نوشته های تان است، خیلی زیبا است و تاثیر گذار و خیلی وقت ها به مخاطب دید و بینش می دهد.

    “تجدید نظر کنیم در رابطه مان با حضرت دوست.”

    “گاهی فلان مرد روستایی، بی آنکه حرفی بزند و نمایشی داشته باشد و کلاسی بر پا کرده باشد، عملش، آری! عملش، سراسر کلاس اخلاق است و پرهیزکاری و خداشناسی.”

  25. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۸۲* امام جعفر صادق علیه السّلام:

    اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شکرگزارى در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند، هر آینه آن کلمه را درباره همه خلقش به کار مى برد؛ اما چون عبادتى بهتر از آن نبود، از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود: « و اندکى از بندگان من سپاسگزارند».

    (کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۵۱)

  26. احساس می‌گوید:

    من و خداوند هروز صبح فراموش می کنیم…
    “او”خطاهای مرا
    و “من” لطف او را!

    پس بیایید
    “تجدید نظر کنیم در رابطه مان با حضرت دوست.”

  27. م.طاهری می‌گوید:

    “ما عشایر و ما اهل کشت و زرع، بی ادبی می دانیم، باران را ببینیم، اما نمازی از سر شکر به درگاه خدا نخوانیم”

  28. جلال معترف می‌گوید:

    از دست و زبان که بر آید
    کز عهده شکرش به در آید…

  29. جلال معترف می‌گوید:

    میکروفت هاشون باز باشه یا بسته، فرقی نداره.
    اینا خیلی وقته پته شون ریخته رو آب.
    ترسو های بدبخت خودشونو نمی تونن جمع کنن، به ما گیر میدن.

  30. مهدی می‌گوید:

    سلام حاج حسین آقا
    اگه وقت کردید سری به شبکه اجتماعی تبیان بزنید منتظر حضورتون هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.