در «مکتب آنتالیا» نمی توان انقلاب کرد

اگر چه صلح، خوب است و حقوق بشر، چیز قشنگی است، اما اساس عالم تا ابد بر پایه جنگ میان حق و باطل، و خیر و شر استوار است. همین که ماه هست، یعنی فرشته خورشید هم، عاقبت بیرون می آید از پس پرده ابرهای تیره و تار، و روشنی را بر غبار، غلبه می دهد، یار را بر اغیار، و صلح و صفا را بر دیو جور و ستم. امروز اما سخنان بطالین عالم درباره صلح و حقوق بشر، اباطیلی بیش نیست. در این کارزار، شاید هم آشفته بازار، یک سو آرمان های انقلاب اسلامی ایستاده است، و دیگر سو، آرمان های نظام سرمایه داری. جنگ، جنگ سختی است، اگر چه به نظر می رسد که این جنگ، به آخرین مراحل خود نزدیک شده است، و حضرت آفتاب، خودش هم بی تاب شده است. حالا ۹۹ در صد مردم دنیا دارند همان شعارهایی را می دهند که اول بار، دنیا از زبان ملت ما شنید و بار دوم، از زبان بیداری اسلامی ملل مسلمان. از همان اول هم به نظر می رسید که انقلاب اسلامی، فقط مقدمه انقلاب ملل مسلمان نیست، بلکه مقدمه یک انقلاب جهانی است. این را، هم دوست یافته بود، و هم دشمن دریافته بود. اصولا مردانی از جنس خمینی و خامنه ای، یعنی امیدواری برای ظهور، لیکن، در جهان امروز، اصلا مهم نیست چه کسی «مهدی» می خواهد و چه کسی «مسیح»؛ مهم این است که دنیا دیگر گوشش بدهکار اراجیف اشراف حاکم بر جهان نیست. در «نه» گفتن به نظام سرمایه داری، مردم دنیا با یکدیگر، متفق القول و متحدالعمل اند. قیام علیه سرمایه داری، یعنی قیام علیه لیبرال دموکراسی، یعنی «مرگ بر آمریکا»، چرا که در نظام های مبتنی بر ایده آل های غربی، ارزش پول، از ارزش آدم ها بیشتر است. دنیا اما دیگر نمی خواهد که بر ناس، اسکناس حکومت کند.

دلار، یار بشریت نیست؛ واحد پول یک در صد دنیاست. خدای یک در صد دنیاست. ملت های دنیا هم دقیقا از همین پول سالاری زراندوزان جهانی به ستوه آمده اند. متاسفانه نهادی بین المللی همچون دادگاه لاهه، مدعی العموم ملل دنیا نیست، اما کاش همین کارکرد را داشت، و در مقام حمایت از ۹۹ در صد مردم دنیا، علیه سرمایه داری، کیفرخواست تنظیم می کرد و آمریکا را محاکمه می کرد. جور این قصور را لیکن ملت ما با انقلاب اسلامی کشید. انقلاب اسلامی، کیفرخواست علیه نظام سرمایه داری بود و همچنان هست. اینکه امام ما مدام تاکید می کرد؛ «ما با آمریکا سر سازش نداریم»، حکمتش امروز بیش از گذشته نمایان شده است. همچنان که تاکید حضرت روح الله بر «تشکیل هسته های مقاومت». طلوع خمینی در عصر حاضر، فقط این نبود که دیو برود و فرشته بیاید؛ مفاهیم عوض شد و دنیای دیگری آغاز شد. دنیایی که انقلاب اسلامی را دیده، امام خمینی و امام خامنه ای را دیده، بیداری اسلامی را دیده، و جنگ امروز پابرهنگان دنیا با سرمایه داران را دیده، حتما «مهدی موعود» را هم خواهد دید. انقلاب اسلامی، دنیا را آماده کرد برای اینکه از پس این روزگار، آموزگار صلح و عدالت را ببیند. انقلاب اسلامی، خودش هم دنیای دیگری رقم زد و معادلات مرسوم دنیا را به هم زد. دنیای دیگری که در آن می توان به آمریکا به عنوان نماینده نظام سرمایه داری «نه» گفت و بر این پیمان، یعنی پیمان «لااله الاالله» ایستاد. بیداری اسلامی نیز «نه» به همین نظام، و تشعشعات همین نظام است. پدر معنوی دیکتاتورهای بومی، نظام سرمایه داری جهانی است. همین که اهالی خاور میانه، مبارک و بن علی و علی عبدالله صالح و آل خلیفه و آل سعود را نمی خواهند، و همین که با شعار اسلام و شعور اسلام گرایی، انقلاب می کنند، کافی است که دوست هم، همچنان که دشمن اعتراف می کند، حواشی حادثه ها را رها کند و به متن حماسه ها بپردازد و باور کند که علمدار و جلودار بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی است. صرف هر تکانی در منطقه، و صرف هر قیامی و هر حرکتی علیه دیکتاتورهای دست نشانده، و یا مورد حمایت آمریکا، یعنی برد دیگر جمهوری اسلامی از نظام سرمایه داری. در این مقام، آنچه که ملت ها علیه آن به پا خواسته اند، یعنی آنچه که نمی خواهند، خودش موضوعیت دارد. موضوعیت «نه» به دیکتاتورها، یعنی «آری» بیداری اسلامی به انقلاب اسلامی، در جنگ با نظام سرمایه داری. چه کسی در این رفراندوم واضح، شک دارد؟! اگر راست می گویند سرمایه داران عالم، نظام لیبرال دموکراسی را که بیشتر به لیبرال دیکتاتوری شبیه است، به رای مردم بگذارند، تا نه فقط در کف خیابان که در صندوق آرا هم مردود شوند و تا نه فقط در امتحانات، که در انتخابات هم رفوزه شوند. موضوعیت داشتن این «نه»، حتی صرف نظر از «امام خامنه ای» خوانده شدن خامنه ای توسط بیداری اسلامی، برای دنیا به وضوح مشخص کرده که نسبت امام خامنه ای به بیداری اسلامی دنیای اسلام، همان نسبت امام خمینی است به انقلاب اسلامی ملت ایران. خامنه ای، امام بیداری اسلامی است و دست پرورده اش، سیدحسن نصرالله، محبوب ترین فرد نزد جهان عرب. بدیهی است که بیداری اسلامی، حد فاصل انقلاب اسلامی و قیام سایر ملل دنیا علیه نظام سرمایه داری است، و طبیعی است که پازل ظهور، در شرف تکمیل است. بیداری اسلامی اما هم انقلاب مسلمانان است و هم انقلاب اسلامی ایشان. «الله اکبر» اگر چه گاهی لقلقه زبان لیبرال ها می شود، لیکن انقلاب، آنهم از نوع اسلامی، لباسی است که فقط زیبنده اسلام گراهاست.

لیبرال ها فقط گاهی موقتا دولتی مستعجل تشکیل می دهند. لیبرال ها جریان انحرافی انقلاب ها هستند. با این همه اگر تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین، دنبال الگوی دیگری غیر از انقلاب اسلامی بودند، اصولا انقلاب نمی کردند؛ بلکه معامله می کردند. ترکیه شاید برای صنعت توریسم، یا سنت معامله گری، و یکی به میخ زدن و یکی به نعل زدن، الگوی مناسبی باشد، اما لیبرال ها حتی اگر مسلمان باشند، و حتی اگر آداب شریعت را به جا بیاورند، نمی توانند الگوی انقلاب ها باشند. رجب طیب اردوغان، هم با اردوگاه «حسین» است و هم با اردوگاه «یزید» و فعلا تکلیفش را روشن نکرده، هر چند که به نظر می رسد شرف دارد نسبت به لیبرال های داخلی. هم در عاشورا برای سیدالشهدا اشک می ریزد و هم با یزیدیان زمان، یعنی اسرائیل معامله می کند و ایشان را به رسمیت می شناسد. هم جمهوری اسلامی را می خواهد و هم آمریکا را، چرا که سازش، از اساسی ترین اصول لیبرال هاست. آیا عاقلانه است ترکیه را الگوی انقلاب هایی بدانیم که در آن، فقط به شعار «مرگ بر اسرائیل» اکتفا نمی شود، بلکه سفارت این رژیم جعلی، تسخیر می شود؟! ترکیه را به آنتالیا می شناسند و مصر را به التحریر. چیست نسبت این ۲ آوردگاه؟! اصولا کسانی که در سر، سودای ملی گرایی از نوع عثمانی دارند، و هر شب در این باره، خواب های رنگارنگ می بینند، نمی توانند الگوی انقلاب هایی باشند که بر اساس ملی گرایی، شکل نگرفته است؛ بلکه فراملیتی است، و از این مهم تر اینکه، اسلامی است. بیداری اسلامی اگر می خواست دنباله رو ترکیه باشد، اصولا از خواب، بیدار نمی شد. درسی که لیبرال ها پس می دهند، درس معامله گری است، نه انقلابی گری. درس ملی گرایی است، نه اسلام گرایی. درس تسلیم است، نه مبارزه. ملل منطقه اما نه به معامله، که به مبارزه برخواسته اند و در راه این مبارزه محکم ایستاده اند، و الا الگوی جنبش های جهانی نمی شدند. شگفتا! آدمی در تحلیل سست، بی پایه و مغرضانه لیبرال های وطنی از قیام ملل مسلمان، مات و مبهوت می ماند. بیاییم یک بار دیگر این مواضع غرض ورزانه و مرض ورزانه را مرور کنیم. روزهای اول بیداری اسلامی، اعوان فتنه و انصار انحراف که یکی از وجوه مشترک شان دید لیبرالی به امور است، از انقلاب ملت های منطقه با عنوان «انقلاب نان» یاد کردند.

عنوانی که حتی در یکی از روزنامه های دوم خردادی، در صفحه اول، تیتری نزدیک به تیتر یک گرفت. آن روزها در مقام استدلال برای این تحلیل خود، ادعا می کردند که چون ملل منطقه، اوضاع معیشتی بدی دارند، پس انقلاب شان، به خاطر اسلام نیست، بلکه به خاطر نان است! البته هیچ شکی نیست که ملل منطقه بیداری اسلامی، اوضاع معیشتی مناسبی ندارند. با این همه وضع نامناسب اقتصادی را شاید بتوان محرک و مسرع این قیام ها و این انقلاب ها دانست،  لیکن انقلاب برای اسلام، با انقلاب برای نان خیلی تفاوت دارد. عناوین غلط، گاهی نشانی غلط می دهد به انقلاب ها. هر انقلابی را به شعارهایی که سر می دهد، باید شناخت و به عناوینی که به آن می خوانندش. آیا کسی که برای نان دست به انقلاب می زند، شعار «مرگ بر اسرائیل» هم سر می دهد؟! دعوای نان چه کار دارد با گریبان غاصبین بی شرف قدس؟! حقیقت این است که اتفاقا ملل منطقه برای به کرسی نشاندن حداکثری مطالبات آرمانی خود، حاضرند قید نان و نام و جان و حتی آبرو را بزنند و در گرما و سرما، ماه ها در میدان التحریر، اردوی مبارزه بزنند. انقلاب صرفا برای نان، نه با سطح انقلاب ملل منطقه می خواند و نه با عمق آن. نه با کمیت قیام شان و نه با کیفیت شعارهای شان. لیبرال های وطنی اما هنگامی که دیدند این تحلیل شان تا چه حد سست و غیر همخوان با وقایع و حقایق موجود است، ساز دیگری کوک کردند و بر طبل این دروغ بزرگ کوفتند که انقلاب ملل منطقه، نه فقط بیداری اسلامی نیست، بلکه از اساس نقشه و پروژه خود آمریکاست! آیا آمریکا مغز خر خورده است که در مصر، اخوان المسلمین در صحنه قدرت باشند و دردانه شان؛ حسنی مبارک نباشد؟! آیا آمریکا مغز خر خورده است که در منطقه خاور میانه، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» محور همه شعارها باشد؟! آیا اوباما مغز خر خورده که در مصر بدون مبارک، شاهد تسخیر سفارت اسرائیل باشد؟! آیا آمریکا در داخل چادر قذافی، برای بستن قراردادهای نفتی بیشتر، آسوده تر بود یا در شرایطی که لیبی بدون قذافی دارد اداره می شود؟! اگر قیام ملل منطقه، نقشه خود آمریکایی هاست، سئوال اساسی این است که آمریکا یعنی استراتژیک ترین دوست اسرائیل، چگونه این نقشه را کشیده است که نتانیاهو می گوید؛ از دیدن اوضاع منطقه، حتی وقت ندارم که سرم را به دیوار بکوبم؟! البته بی حیایی در تحلیل سیاسی، در مرام لیبرال های وطنی، مسبوق به سابقه های وطنی است. گذشته از بیداری اسلامی، این لیبرال ها حتی معتقدند و بارها گفته و نوشته اند که حتی انقلاب اسلامی ایران هم با چراغ سبز آمریکا به پیروزی رسید!! آیا آمریکا مغز خر خورده بود که سفارتش در تهران، به دست جوانان انقلابی فتح شود؟! و شیطان بزرگ خوانده شود؟! لیبرال های وطنی وقتی می خواهند دروغ های خود را کمی باورپذیر نشان دهند، حرف های ۲ گزاره ای می زنند. فی المثل در یک گزاره درست، می گویند که وضع معیشتی ملل منطقه، خوب نیست، اما در گزاره بعدی و با سوء استفاده از گزاره اول و حرف نسبتا حق خود، اراده باطل می کنند و نتیجه گیری های خنده دار می کنند. این هم گذشت، تا اینکه به روزی رسیدیم که دیگر نمی شد ادعا کنی که بیداری اسلامی، نقشه خود غرب است. تحلیل گران بی حیا اما به اینجا که رسیدند، باز هم ساز دیگری کوک کردند و گفتند که انقلاب ملل منطقه، اسلامی نیست، و حتی اگر هم بیداری باشد، بیداری اسلامی نیست! بیداری اسلامی اما عیان تر از آن بود که نیازی به بیان لیبرال ها داشته باشد. اغلب مشخصات و مختصات این بیداری، در ظاهر و باطن، داد می زد که اسلامی است و اصلا هیچ چیز جز اسلام، و استقرار نظامی مبتنی بر آموزه های اسلامی، محل مناقشه نیست. نتیجه انقلاب ها و نتیجه اولین انتخابات ها، نشان داد که بیداری اسلامی، حتما و حتما یک قیام اسلامی است. با این همه لیبرال های وطنی، باز هم کم نیاوردند و این بار بر این گزینه پافشاری کردند که بیداری اسلامی، اسلامی هست، اما الگو گرفته از انقلاب اسلامی نیست! این تحلیل اما در شرایطی صورت گرفت که خود آمریکا و اسرائیل تا آنجا که برای شان بیش از این افتضاح آور نباشد، اعتراف کرده اند که در بیداری اسلامی ملل مسلمان، همچنان دارند از انقلاب اسلامی ملت ایران چوب می خورند و در همین راستا تهدید و تحریم و تطمیع و دعوت به مذاکره و هشدار مبنی بر ترور مقامات ایران و سناریوسازی شبیه شوی ترور سفیر عربستان که اصلا معلوم نیست، این وسط خر کی هست، هم زمان با هم در دستور کار کاخ سفید قرار دادند. البته اعتراف خود دشمن، هرگز باعث تقلیل درجه بی حیایی در تحلیل لیبرال های داخلی نشد، و ایشان همچنان تاکید داشتند که جنس بیداری اسلامی از جنس انقلاب اسلامی جداست. برای این تحلیل هم باز پناه بردند به سخنان ۲ گزاره ای، اما خطبه های حکیمانه خامنه ای در باب بیداری اسلامی، آنچنان نافذ بود که به جز شیعیان بحرین، جمعه و جماعات اهل سنت در سایر کشورها، از رهبر انقلاب اسلامی با عنوان «امام خامنه ای» یاد کردند تا به جز سیدحسن نصرالله و حزب الله در لبنان، و به جز شیعه مبارز در بحرین، اخوان المسلمین در مصر و سایر کشورهای عربی هم «آقا»ی ما را امام خامنه ای بخوانند. این البته تمام دلیل ما برای الگوگیری بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی نیست. بیداری اسلامی در کلیت حرکت خود، دقیقا وفادار به همان شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی است. وفادار به «نه» ما و وفادار به «آری» ما. ما از لزوم حفظ استقلال، در عین رابطه با دنیا سخن می گفتیم و ایشان نیز. ما سلطه آمریکا به عنوان پرچم دار نظام سرمایه داری را نمی خواستیم، ایشان نیز. ما «مرگ بر آمریکا» می گفتیم، ایشان نیز. ما هرگز موجودیت اسرائیل را قبول نکردیم، ایشان نیز. ما دیکتاتور دست پرورده آمریکا را از کشور، فراری دادیم و تاج و تختش را سرنگون کردیم، ایشان نیز. دغدغه ما و همه دعوای ما بر سر اسلام بود، ایشان نیز. از همین رو تحلیل منطقی، عقلی و برخواسته از حقیقت و واقعیت ما در آن مقطع، این بود که کلیت حرکت بیداری اسلامی، کپی برابر اصل کلیت حرکت انقلاب اسلامی است. آن مقطع، اما بیداری اسلامی وارد مرحله ای شد که کاملا واضح بود، نقش انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، نقش یک پیشرو، یک الگو برای بیداری اسلامی است. تکرار شعارها و آرمان های ما در بیداری اسلامی، کاملا مشهود بود. از این مقطع به بعد، یعنی همین مقطع فعلی، لیبرال های وطنی اما باز هم زبان شان همچنان دراز است. این بار اما تحلیل شان این است؛ این درست که بیداری اسلامی، نمی تواند بی ارتباط با انقلاب اسلامی باشد، اما بعد از مرحله تثبیت، یعنی در دوره استقرار، کشورهای مربوط به مبحث بیداری اسلامی، دنبال نسخه ای از جنس نظام حاکم بر ترکیه خواهند رفت، نه نسخه ای از جنس نظام حاکم بر جمهوری اسلامی! مخلص کلام شان این است که مسلمین، اگر چه برای انقلاب، دنبال نسخه اسلام رفتند، لیکن در دوره بعد از انقلاب، دنبال قرائت لیبرالی از اسلام اند، نه قرائت انقلابی.

قبل از ادامه بحث، شما را ارجاع می دهم به سیر تغییر دور و دراز تحلیل لیبرال های وطنی در این ماجرا، که در بی حیایی، از کجا به کجا رسیدند! کسانی که روزی ادعا می کردند بیداری اسلامی، انقلاب نان است، اما پله پله با ما هم مسیر شدند! اول پذیرفتند که بیداری اسلامی نمی تواند نقشه خود آمریکا باشد، دوم پذیرفتند که انقلاب ملل منطقه، اسلامی است. سوم قبول کردند که بیداری اسلامی، چیزی از جنس انقلاب اسلامی است. این روزها اما ضمن کوتاه آمدن از همه مواضع قبلی شان، فقط یک ملاحظه کوچک (!) دارند و آن اینکه ترکیه را الگوی ملل منطقه در اداره کشور می دانند. در بخشی از نخستین سطور این یادداشت، اما به این سوء ظن پاسخ دادم. مشکل و البته بهتر آن است که بگویم، مرض لیبرال های ما در داخل، این است که بر اساس «جزئیات/ فروع/ مصادیق/ اشخاص» تحلیل می کنند، نه بر طبق «کلیات/ اصول/ مفاهیم/ برنامه ها». ما بیداری اسلامی را فقط به این دلیل که فلان عضو بلندپایه اخوان، خامنه ای را «امام خامنه ای» می خواند، متاثر از انقلاب اسلامی نمی دانیم. ملاک تحلیل ما، مصادیقی نیست که گاه و بی گاه از بیداری اسلامی می شنویم و می بینیم. ملاک تحلیل ما، اما اشخاص صاحب نفوذ بیداری اسلامی هم نیستند. برای ما آنچه ملاک است، کلیت حرکت بیداری اسلامی است. ما از انقلاب ملت تونس و انقلاب ملت بحرین، به شکل مجزی، دم نمی زنیم. ما از کلیت یک پارچه بیداری اسلامی و انقلاب همه مسلمانان و انقلاب اسلامی امت اسلامی سخن می رانیم. حرکتی که کلیت آن، اولا؛ از جنس انقلاب اسلامی است، ثانیا؛ مطابق میل نظام جمهوری اسلامی در برابر نظام سرمایه داری است، و ثالثا؛ باعث امتیازگیری های درخشان ما از دشمنان اصل کاری ما شده است. وانگهی! اگر بنا به ارائه تحلیل به سبک و سیاق لیبرال های وطنی باشد، مگر در خود انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، اولین دولت که روی کار آمد، یک دولت لیبرال نبود؟! آیا با این گزاره انگاری های سطحی، می توانیم مدعی شویم که گذشته از بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی هم پا در رد پای ترکیه گذاشته است؟!! این تحلیل ها از آن رو سطحی و دم دستی است که اصلا ۲ گانه ای که بر سر آن، امروز در جهان اسلام، جنگ است، هرگز ۲ گانه «ایران/ ترکیه» نیست، بلکه ۲ گانه «اسلام/ کفر» است. اگر، هم ما و هم لیبرال ها، کمی از جزئیات و افراد، -خواه به نفع کدام مان باشد- فاصله بگیریم، در خواهیم یافت که در زیرمجموعه ۲ گانه آخر فوق الذکر، جنگ اصلی، میان ۲ گانه «انقلاب اسلامی/ نظام سرمایه داری» است. اینکه حالا فلانی در کدام کشور درگیر بیداری اسلامی، خامنه ای را «امام خامنه ای» خوانده و چه کسی احیانا ترکیه را الگوی خودش فرض گرفته، محل بحث هست، اما محل صدور حکم نیست.

محل صدور حکم، آنجایی است که متاثر از بیداری اسلامی منبعث از انقلاب اسلامی، سرما و یخبندان هم باعث نمی شود که قیام ۹۹ در صد علیه اقلیت اشراف متوقف شود. محل صدور حکم، آنجایی است که طبق نقشه، در قلب آمریکاست، اما مطابق نقش و نگار امروز دنیا، میدان التحریر خوانده می شود، و الا با عرض معذرت از جناب اردوغان -که بعضا نیمچه ارادتی هم به او دارم! و میان او با لیبرال های وطنی، فرقی از جنس شرف، قائلم که ذکرش مال این مجال نیست!- می خواهم بگویم که اصولا در منظومه کنونی جهان، دولت ترکیه اصلا داخل بازی نیست. آنکه محبوب جهان عرب است و شاخص ایستادگی، سیدحسن نصرالله است که دست بوس مولای ماست. در ۲ گانه دست پرورده مکتب خامنه ای و اسرائیل، در ۲ گانه جمهوری اسلامی و آمریکا، در ۲ گانه اسلام و کفر، و در ۲ گانه انقلاب اسلامی و نظام سرمایه داری، ترکیه همان به که به توریست های خودش فکر کند! احدی با «مکتب آنتالیا»، اصلا دست به انقلاب نمی زند که حالا ببیند، بعد از دوران گذار، گذرش به کدام ایده اداره حکومت می افتد. البته که بیداری اسلامی، فقط و فقط به انقلاب اسلامی ملت شهیدپرور ما بدهکار است، همچنان که خروش ۹۹ درصد مردم دنیا علیه اقلیت محض اشراف، تنها و تنها مدیون بیداری اسلامی است که خودشان هم به این واقعیت اذعان کرده اند. بیداری اسلامی، بیشتر از خود انقلاب اسلامی، نشان داد که چرا آمریکا و اسرائیل این همه از بهمن تماشایی بهمن ۵۷ ملت ایران واهمه داشتند. اینکه روزگاری قرار بود نوچه دشمن اصل کاری ما ۳ روزه تهران را فتح کند، اینکه سال های سال است که قرار بود انقلاب اسلامی، در همان هفته اول سقوط کند، اینکه قرار بود با جنگ و تحریم و تهدید و ترور و زور و قلدری و باد و بروت، بساط انقلاب اسلامی در ایران جمع شود، اینکه قرار بود دودمان انقلاب اسلامی را فتن ۱۰ ساله ۷۸ و ۸۸ نابود کند، حالا فلسفه اش روشن شده است. دشمن ما از امروز دنیا می ترسید. دلیل واهمه دشمن از انقلاب اسلامی دیروز، این بود که دشمن ما در ضمیر ناخودآگاه خویش، از بیداری اسلامی امروز واهمه داشت. از تسری انقلاب واهمه داشت. از این می ترسید که انقلاب اسلامی، در ایران رخ دهد، اما در ایران محدود نماند. سفارت آمریکا اوایل استقرار نظام جمهوری اسلامی، بدل به لانه جاسوسی شده بود، تا دنیا شکل امروزش را نداشته باشد. آمریکا انقلاب اسلامی را نمی خواست، چون از بیداری اسلامی می ترسید. مبارزه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و نیز مبارزه جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خامنه ای، با آمریکا و اسرائیل، برای یکی مثل من که در نوشته هایم زیاد از تشبیهات ورزشی استفاده می کنم، به مسابقه فوتبالی می ماند که به شدت، یک گله و یک طرفه شده است.

شیطان بزرگ، دیگر بزرگ نیست، اما هنوز شیطان هست و هنوز گاهی شیطنت می کند، لیکن توپ از محوطه ۱۸ قدم دشمن بیرون نمی آید. بیداری اسلامی، سوپرگل کلاسیک انقلاب اسلامی بود که دروازه کاخ سفید را بر پاشنه لرزاند. این همان کاخ سفیدی است که بعد از ارتحال امام، تا همین چند سال پیش، سعی کرد حتی نام خامنه ای را هم در دنیا سانسور کند، اما یخ سانسورچی ها نگرفت و خامنه ای، به کوری چشم آمریکا و اسرائیل شد امام خامنه ای، چون رهبر ما به حکمت رفتار می کند و به حکمت سخن می راند. نمی دانم، این گل، گل چندم ما بود به آمریکا، اما خوب می دانم که حالا اوباما، آیات القرمزی را حتی از هیلاری کلینتون هم بهتر می شناسد. وزیر امور خارجه آمریکا بیش از اینها باید منت جمهوری اسلامی را بکشد. ما حق می دهیم به سران کاخ سفید، که ندانند چگونه از دست جمهوری اسلامی عصبانی باشند. ما حق می دهیم به بچه های اتاق بیضی، که بیداری اسلامی را میوه شجره طیبه انقلاب اسلامی می دانند. این، انقلاب ملت ما بود و ایستادگی ۳۰ ساله ملت ما در برابر همه فتنه ها بود، که به دنیا یاد داد که چگونه می توان آمریکا و حکام آمریکایی را به زیر کشید و در این راه، ثابت قدم ماند. سقوط امثال مبارک و قذافی نشان داد که آمریکا، صدام را به نیابت از ملت عراق، از سیاهچال درآورد. کم کرد آمریکای خرفت، زحمت عراقی ها را. دوران خیمه شب بازی گذشت. جنگ آمریکا با صدام و بن لادن، بازی موش و گربه بود. جنگ اصلی آمریکا با جمهوری اسلامی است. آمریکا دید حریف اصل نمی شود، رفت به جنگ با بدل که البته بدیل خودش بود، نه بدیل انقلاب اسلامی. روزگاری، آمریکا که می دید، حریف ایران نمی شود، «انقلابی های قلابی» را در جهان علم کرد و در یک جنگ زرگری که جلوه ویژه هالیوودی ۱۱ سپتامبر، نقطه عطف آن بود، به مبارزه با ایشان پرداخت و همه شان را کشت یا دستگیر کرد. من هم در دوران ماضی، گاهی آتاری بازی می کردم!! این همه اما چیزی بیشتر از یک مانور نبود. یک شو. یک نمایش. آمریکا در بازی های دستگرمی، بر حریفان خود غلبه کرد، تا از انقلاب و انقلابی و انقلابی گری، کاریکاتور بکشد، غافل از اینکه مسابقه رسمی آمریکا با جمهوری اسلامی ای است که انقلابی است، نه قلابی. آمریکا که می دید، زورش به انقلاب اسلامی خمینی نمی رسد، مردی قلابی به نام بن لادن را علم کرد، تا اولا؛ جمهوری اسلامی را به حاشیه ببرد و ثانیا؛ با به دریا انداختن جسد بی جان بن لادن، به دنیا نشان دهد که این است عاقبت مبارزه با آمریکا! گمانم به این محشری، هالیوود تا به حال، چنین فیلمی نساخته باشد. فقط حیف که سن هیلاری از سن ستاره بودن گذشته! این نمایش، البته کتمان نمی کنم که جلوه های ویژه قشنگی داشت، اما متاسفانه یا خوشبختانه همه اش فیلم بود. مثل یک رویای دوست داشتنی، که وقتی از خواب بلند می شوی، می فهمی که همه فتوحاتت را خواب دیده ای! فتح الفتوح انقلاب اسلامی اما در عالم خواب نبود؛ بیداری اسلامی بود و در عالم بیداری حادث شد. اتاق بیضی، کانال فاضلابی است که سران کاخ سفید، با دست بیداری اسلامی، البته از آستین نازنین انقلاب اسلامی، یکی یکی دارند بیرون می آیند. قیافه امروز اوباما از نعش بی جان سرهنگ سبز، قابل ترحم تر است. انقلاب اسلامی، با بیداری اسلامی دارد زجرکش می کند سران کاخ سفید را. هر انقلابی، برای خود یک ۱۵ خرداد ۴۲ دارد و ۱۵ خرداد ۴۲ ملل مسلمان دنیا، انقلاب اسلامی ملت ما بود. اگر ۱۵ خرداد سال ۴۲ این نوید را می داد که در ایران خبرهایی در راه است، لاجرم انقلاب اسلامی ملت ما، این نوید را می داد که در دنیا خبرهایی هست. بارها با خود اندیشه می کردم که یک انقلاب اسلامی، گیرم که در قلب خاورمیانه، مگر چه کار دارد با نظام سرمایه داری حاکم بر دنیا، و این کارش مگر حالا چقدر و تا کجا برد دارد، که این همه علیه آن نقشه می کشند و برای مهارش، نقشه راه می کشند؟! گیرم که امام ما معتقد بود؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»؛ مگر تا کجا دامنه این سخن، کشیده خواهد شد که جنگ ۸ ساله و فتن ۱۰ ساله علیه آن راه می اندازند؟! واقعیت این است که اگر دیروز، آمریکا و اسرائیل مثل سگ از ما می ترسیدند، به خاطر امروز دنیاست. هم دنیای اسلام، هم سراسر دنیا. به خاطر عراق بدون صدام، که حتما به آرمان های جمهوری اسلامی نزدیک تر است تا آرمان های نظام سرمایه داری. به خاطر مصر بدون مبارک، که حتما در آن سفارت رژیم اشغالگر قدس، تسخیر می شود. به خاطر بحرین سراپا اعتراض علیه آل خلیفه، که حتما در آن شعار «مرگ بر آمریکا» شنیده می شود. به خاطر یمن سراپا اعتراض علیه علی عبدالله صالح. به خاطر تونس بدون دست نشانده آمریکا. به خاطر لیبی بدون قذافی که حتما در آن شعار «الله اکبر» شنیده می شود. در بدسلیقگی قذافی، همین بس که دوست پسر رایس بود، اما در خوش اشتهایی اش همین بس که به هر حال، دوست پسر وزیر خارجه آمریکا بود! خاک بر سر بی ناموست کنم ای نظام سرمایه داری! خاک بر سر بی ناموست کنم ای سارکوزی! خاک بر سر بی ناموست کنم ای برلوسکونی! هنوز از خرابه های به جا مانده از چادر سرهنگ به شدت سبز، بوی ادوکلن هایی با مارک نظام سرمایه داری به مشام می رسد. خاک بر  سر خاندان اشراف در همه جای عالم! چادر سرهنگ، لانه امضای قراردادهایی بود که بوی نفت می داد. از کانال فاضلاب شهر سرت، اگر قذافی زنده اما مجروح بیرون آمد، لیکن نعش نظام سرمایه داری، از همان جا بدون جان بیرون آمد و دیگر حتی نیازی به حرام کردن گلوله نبود. نعش قذافی در سردخانه مصراته، بوی تعفن قرارداد می داد. قراردادهای اقتصادی. قرارداد زر و زور با تزویر. قرارداد نفتی. قرارداد چپاول. قرارداد پیوند استعمار و استکبار. قرارداد سرمایه داران با دیکتاتورها. قرارداد قدرت با ثروت. قرارداد آقازاده بعضی ها با آقازاده قذافی. قرارداد رایس با معتصم. قرارداد راست با چپ. قرارداد غرب با شرق. آخر و عاقبت قذافی نشان داد که ملی گرایی و چپ گرایی، اگر چه روزگاری علم مبارزه با غرب را در دست می گیرند، اما مرد این راه نیستند، چرا که اسلام گرا نیستند. در چادر قذافی زنده، فقط یک نفر توانست حالش را بگیرد، و آن رئیس جمهور مکتبی وقت جمهوری اسلامی بود. اسلام، دین مبارزه و سازش ناپذیری است. اسلام، دین انقلاب است و دقیقا از همین روست که دنیای دوست و دنیای دشمن، حتی در عهد موسوم به چپ گرایی، فقط و فقط شعار «مرگ بر آمریکا»ی ملت ما را باور کرد. قذافی بدل صدام و بن لادن بود، اما بیداری اسلامی، کپی برابر اصل انقلاب اسلامی است. آمریکا از همان اول هم می دانست که انقلاب اسلامی، اگر در همان ایران دفن نشود، به بیداری جهان شمول اسلامی منجر خواهد شد. به خاطر همین ترس بود و هست، که آمریکا با ملت ما، در ابعاد جهانی مبارزه می کرد و می کند. اگر آمریکا با هیچ انقلابی، به اندازه انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ مبارزه نکرده است، به خاطر امروز دنیاست. به خاطر خاور میانه ای است که دست رد بر سینه نقشه راه زد و خودش برای دشمن، نقشه کشید. پروژه های «ایران هراسی» و «اسلام هراسی»، بلکه می خواهم بگویم «انقلاب هراسی»، یعنی هراس آمریکا از دنیای امروز، و یعنی؛ آمد به سر آمریکا، از آنچه می ترسید.

حالا آمریکا برای مبارزه با جمهوری اسلامی، باید با بیداری اسلامی بجنگد. حالا خون حسین فهمیده ها در رگ جوانان و نوجوانان بحرین می جوشد. حالا پرچم اسرائیل در دل جنبش تسخیر وال استریت، پیش چشم کاخ سفید، به آتش کشیده می شود. حالا توپ در ۱۸ قدم اتاق بیضی است. حالا بیداری اسلامی، تبدیل شده به ۱۵ خرداد ۴۲ برای ۹۹ در صد مردم دنیا. حالا آمریکا فقط و فقط با یک انقلاب اسلامی، مواجه نیست؛ با انقلاب اسلامی ها و یا انقلاب های اسلامی روبرو شده. انقلاب هایی که برای همه مردم دنیا الگو شده. من البته حق دارم که وسط این دعوای دیدنی، یک نرخ دیدنی تر تعیین کنم و درود بفرستم بر ملت ایران و رهبر فوق العاده حکیم مان که فتنه ۸۸ نه تنها اجازه ندادند که انقلاب اسلامی از مسیر خود خارج شود، که با خلق یوم الله بی همتای ۹ دی، درخشان ترین فصل تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زدند. اگر ایستادگی خامنه ای نبود، و اگر نبود که این ملت، به عهد خود، با قطره های خون شان وفا دارند، گذشته از اینکه انقلاب اسلامی نبود، بیداری اسلامی هم نبود. مسیر تاریخ را یوم الله ما بود که با رهبری حکیمانه حضرت ماه عوض کرد. اگر چه ما ۹ دی را در خیابان انقلاب اسلامی رقم زدیم، لیکن محل اصلی و استراتژیک وقوع این یوم الله، خیابان بیداری اسلامی بود. آمریکا که در بازی های دستگرمی بر حریفان خود پیروز شده بود، علیه ما فتنه کرد تا پیروز و فاتح مسابقه رسمی هم باشد. تا دیگر احدی جرئت نکند که بگوید؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند». تا فیتیله هر انقلابی را علیه ظلم و جور، در هر کجای عالم پایین بکشد. تا به دنیا بگوید؛ این هم از آخر و عاقبت انقلاب اسلامی ملت ایران. ما بالاخره موفق شدیم ریشه اصلی را بخشکانیم؛ شما دیگر چه می گویید؟! همین جا باید تاکید کنم که ابعاد بین المللی یوم الله ۹ دی، بیش از آنکه معطوف به انقلاب اسلامی خودمان باشد، ناظر بر مفهوم بیداری اسلامی است. یوم الله ۹ دی، فقط تثبیت انقلاب اسلامی نبود؛ جرقه ای بود که در دل ملت ها زده شد. بارقه امیدی بود برای توده ملت ها. آزادی خواهان دنیا نگران بودند که فتنه ۸۸ آخر و عاقبت به چه چیزی منتهی می شود؟! به چه روزی؟! به آشوب عاشورا یا یوم الله ۹ دی؟! ۹ دی نشان داد که می توان انقلاب اسلامی کرد، اما از آن چون یک در قیمتی، محافظت کرد. خیلی از ملت ها بهمن ۵۷ داشتند، اما خیلی از ملت ها ۹ دی نداشتند.

یوم الله ۹ دی، اساسی ترین و اصولی ترین تفاوت انقلاب اسلامی ملت ماست با انقلاب های مارکسیستی و کمونیستی، و همچنین با انقلاب های ملی گرایانه و از روی دنده چپ. یوم الله ۹ دی نشان داد که شعاع ستاره های حضرت ماه، دقیقا به خورشید می رسد. یوم الله ۹ دی نشان داد که خداوند دعای شهدای ما را، برادران و پدران ما را مستجاب کرده است و تا انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خمینی زنده است. اگر با یوم الله ۲۲ بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی به بار نشست، لیکن با یوم الله ۹ دی ۸۸ وقت آن شد که در مقام عمل، نه تئوری و نظر، انقلاب اسلامی، تکثیر شود. پس جرقه بیداری اسلامی، در بطن انقلاب اسلامی زده شد و جرقه التحریر، در متن خیابان انقلاب اسلامی. فقط انقلاب اسلامی نبود که از این خیابان شروع شد؛ بیداری اسلامی هم از این خیابان شروع شد. این لطف خدا بود به ملت ما. ما آمده بودیم از انقلاب اسلامی خودمان پاسداری کنیم؛ بیشتر از رای مان، از بیعت مان. از آن عهد که با خمینی و خامنه ای بسته بودیم. شاید نمی دانستیم امروز را. شاید نمی دیدیم امروز را. آنکه در جمع ما خوبان، کار شمع می کند و خود می سوزد تا به ما نور دهد، خمینی بود که ۸ سال جنگ تحمیلی را، جنگ فقر و غنا می دانست. خمینی حکیم بود. آن مرد خدا، می دید امروز دنیا را. مگر دعوای این ۹۹ در صد با اقلیت سرمایه دار حاکم بر دنیا، چیزی جز جنگ فقر و غناست؟! ۸ ماه جنگ تحلیلی هم، خامنه ای با حکمت، رهبری کرد ما را. «این عمار» ندای هل من ناصر انقلاب اسلامی بود و بیداری اسلامی، چیزی جز لبیک به امام خامنه ای نیست. ما درگیر سران فتنه بودیم، اما خامنه ای، برای ما نقشه سران کاخ سفید را تشریح می کرد و به تحلیل های ما عمق می داد. روزی از روزهای آن ۸ ماه فراموش ناشدنی، خامنه ای برای ما از مسجد ضرار گفت. از الله اکبرهایی که به جای مناره انقلاب، بر مدار تقلب و دروغ شکل می گرفت و از حلقوم تزویر بیرون می آمد. آن روزها، خامنه ای از روی حکمتی که علی الدوام همراه ایشان است، به موضوع کاریکاتور کشیدن از انقلاب اسلامی اشاره کرد. حمله به انقلاب، با کاریکاتوری از انقلاب. با همان فرم، اما بدون آن محتوی. با همان ظاهر، ولی بدون آن باطن. آن زمان، مثل همیشه، محل بحث «آقا» با ما، اصل انقلاب اسلامی بود. اصل یک انقلاب، که فصل خاموشی اش نیست؛ بلکه موسم تکثیر آن است. انقلاب مخملی، کپی برابر اصل انقلاب اسلامی نبود. کاریکاتوری از انقلاب اسلامی بود. خامنه ای این بیرق را نگه داشت، چرا که امروز جهان اسلام را می دید. تاریخ، مردانی را بزرگ می سازد، اما مردان حکیم، خود، تاریخ سازند. حکمت خامنه ای در ژرفای اندیشه اوست و اینکه ماه ما به روشنی امروز، فردا و فرداها را رصد می کند. هنوز خیلی ها به ماندن مبارک امید داشتند که «آقا» در نماز جمعه، نامبارک را رفتنی خواند. این را هم گفت که جایی راهش نمی دهند. مبارک رفت و جایی هم راهش ندادند. خامنه ای اما به این بسنده نکرد. گفت که موج بیداری ها به قلب اروپا می رسد، و رسید. بعد هم گفت که این موج، جهانی می شود، و شد. آری! همین طورهاست لابد که خامنه ای تنها رهبر دنیاست که یک ملت محافظ دارد. نفس ملت ما به نفس رهبر ما بسته است. می میریم برایش.

«آقا»ی خوبم، سلام! در شعاع آن ماه که شما باشی، آنچه زیاد است، ستاره است. ستاره های فدایی. این همه افتخار را ما مدیون شما هستیم. رهبری حکیمانه شما. عشق به شما، سختی انتظار را برای ما کم کرده. تا آغوش خورشید، دست ما ستاره ها را هم بگیر. با تو وصل، فصل روزگار ما می شود. یک ملت، یک امت، فدایی داری، سالار عاشورایی!    

روزنامه وطن امروز/ ۱۰ آبان ۱۳۹۰

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه ی داداش حسین
    قصد دارم این متن زیبا و مطول رو از طریق روزنامه ی وطن امروز بخونم با یک تیر چند نشون.

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    خوشم میاد داداش حسین عجیب به فصل تولدتون علاقه دارید. خوب ما هم داریم دیگه.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    “همین که ماه هست، یعنی فرشته خورشید هم، عاقبت بیرون می آید از پس پرده ابرهای تیره و تار، و روشنی را بر غبار، غلبه می دهد، یار را بر اغیار، و صلح و صفا را بر دیو جور و ستم.”

    “جنگ، جنگ سختی است، اگر چه به نظر می رسد که این جنگ، به آخرین مراحل خود نزدیک شده است، و حضرت آفتاب، خودش هم بی تاب شده است.”

    “دنیایی که انقلاب اسلامی را دیده، امام خمینی و امام خامنه ای را دیده، بیداری اسلامی را دیده، و جنگ امروز پابرهنگان دنیا با سرمایه داران را دیده، حتما «مهدی موعود» را هم خواهد دید.”

    العجل مولا…

  5. میلاد پسندیده می‌گوید:

    تموم شد… تن تن خوندم… میرم دوباره میخونم میام درست پیام میدم.

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “انقلاب اسلامی، کیفرخواست علیه نظام سرمایه داری بود و همچنان هست.”

    “انقلاب اسلامی، دنیا را آماده کرد برای اینکه از پس این روزگار، آموزگار صلح و عدالت را ببیند. انقلاب اسلامی، خودش هم دنیای دیگری رقم زد و معادلات مرسوم دنیا را به هم زد. دنیای دیگری که در آن می توان به آمریکا به عنوان نماینده نظام سرمایه داری «نه» گفت و بر این پیمان، یعنی پیمان «لااله الاالله» ایستاد.”

    “علمدار و جلودار بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی است.”

    “بیداری اسلامی، سوپرگل کلاسیک انقلاب اسلامی بود که دروازه کاخ سفید را بر پاشنه لرزاند.”

    احسنت داداش حسین… تبارک الله…

  7. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر راست می گویند سرمایه داران عالم، نظام لیبرال دموکراسی را که بیشتر به لیبرال دیکتاتوری شبیه است، به رای مردم بگذارند، تا نه فقط در کف خیابان که در صندوق آرا هم مردود شوند و تا نه فقط در امتحانات، که در انتخابات هم رفوزه شوند.”

    “لیبرال ها جریان انحرافی انقلاب ها هستند.”

    “لیبرال ها حتی اگر مسلمان باشند، و حتی اگر آداب شریعت را به جا بیاورند، نمی توانند الگوی انقلاب ها باشند.”

    “درسی که لیبرال ها پس می دهند، درس معامله گری است، نه انقلابی گری. درس ملی گرایی است، نه اسلام گرایی. درس تسلیم است، نه مبارزه.”

    این چند جمله برای معرفی ذات لیبرال ها عالیست، عالی!

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    فدای اون دست و علمدار نگهدار.

  9. سنگربان می‌گوید:

    بند بند این متن انقلابی بود و کوبنده !! تو رو خدا ببینید تو این همه برد جمهوری اسلامی ایران ، این لیبرال های داخلی چه حرفها که نمی زنند!!
    واقعاً که باید بهشون گفت شارلاتان …..
    بعد متن “منچستر منچستر ما داریم میایم” این قشنگترین متنی بود که تو این قطعه۲۶ خوندم…
    زیبا نوشته اید این متن را ، خدا زیبا بنویسد اجرتان را….

  10. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم؛

    از نظر شما این متن تحلیلیِ زیبا، در چه سحطی است؟ لطفا پاسخ بدهید!

    الف) ۵ متن برتر داداش حسین
    ب) ۱۰ متن برتر
    ج) ۲۰ متن برتر
    د) هیچ کدام!

  11. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    / اصلا مهم نیست؛
    ” چه کسی «مهدی» می خواهد و چه کسی «مسیح» ”

    // مهم این است که؛
    ” دنیا دیگر نمی خواهد که بر ناس، اسکناس حکومت کند… ”
    .
    .
    .

    ” یعنی هراس آمریکا از دنیای امروز… ”
    ” یعنی؛ آمد به سر آمریکا،

    …از آنچه می ترسید! “

  12. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی، جدا خسته نباشید.
    خیلی عالی و آموزنده بود. اشاره به موضوعی خاص به همراه تحلیل زیر شاخه های مختلف.
    با آرامش خواندنش حدود یک ساعتی زمان می برد، اما اگر بیش از این هم زمان میبرد جدا می ارزید.
    شما حرف دل خیلی ها را می زنید. دعای خیرمان همراهتان.

  13. به جای امیر می‌گوید:

    ترور (گفت و شنود)

    گفت: ژنرال «جک کین» در کمیته امنیت کنگره آمریکا پیشنهاد کرده است که آمریکا باید مقامات ایرانی را ترور کند! و چند عضو دیگر کنگره نیز نظر او را تایید کرده اند!
    گفتم: از یک سگ پرسیدند چرا اینقدر زود پیر شدی؟ گفت؛ از بس واق الکی زدم!
    گفت: چند رسانه آمریکایی با تمسخر این پیشنهاد نوشته اند؛ چطور می شود که ادعای واهی یک ایرانی دائم الخمر و تبعه آمریکا درباره ترور سفیر عربستان قابل ارجاع به سازمان ملل است ولی اظهارات رسمی مقامات آمریکایی برای ترور مقامات ایرانی قابل پی گیری بین المللی نیست؟!
    گفتم: حیوونکی رئیس جمهور آمریکا با این تناقض گویی های خنده دار، دست به ترور خود زده و به مغز خودش شلیک کرده است.
    گفت: اگر به مغز خودش شلیک کرده پس چرا هنوز نمرده است؟!
    گفتم: چند روز است که گلوله در جمجمه اوباما سرگردان است و هنوز نتوانسته در کله پوک رئیس جمهور آمریکا چیزی به نام «مغز» پیدا کند!

  14. پاییز می‌گوید:

    پاییز
    نور
    گل
    پروانه
    پیوندماه وخورشید…
    خورشید…

    دنیایی که انقلاب اسلامی را دیده، امام خمینی و امام خامنه ای را دیده، بیداری اسلامی را دیده، و جنگ امروز پابرهنگان دنیا با سرمایه داران را دیده، حتما «مهدی موعود» را هم خواهد دید.”انشاء الله”

    …ومن آن روز را انتظارمیکشم
    حتی روزی که دیگر نباشم
    حتی روزی که دیگر نباشم

    ترتیب عکسهاعالی بود.ممنون داداش.خسته نباشی
    اللهم عجل لولیک الفرج

  15. سیداحمد می‌گوید:

    “«آقا»ی خوبم
    یک ملت، یک امت، فدایی داری، سالار عاشورایی!”

    داداش حسین!
    خسته نباشید، رسالتتان را در حد عالی انجام می دهید.
    جدا از دلنوشت های خاص، در دسته متن های تحلیل و آموزنده و در عین حال دلی، این متن در رده ۵ متن برتر قرار دارد.
    فــــــــــدائی داری سالار!

  16. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خدا قوت آقای قدیانی.
    با این همه جمله زیبا و نکته دشمن شکن مخاطب حسابی ذوق زده میشه.
    اصلا نمی تونم یه جمله خاص انتخاب کنم، آخه خیلی زیاده بندهای زیبا.
    ولی باید بگم تیترش جدا تو دهان خیلی ها میزنه.

    “در «مکتب آنتالیا» نمی توان انقلاب کرد”

    این مطلب برای همه کسانی که ترکیه رو انقلابی میدونن، خیلی توصیه میشه.
    آیا در مقابل این مطلب حرفی برای گفتن دارن؟

  17. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    ” شعاع ستاره های حضرت ماه، دقیقا به خورشید می رسد… ”

    ” تا آغوش خورشید… ”
    /
    / / /
    / / / / /
    / / / / / / / /
    / / / / / / / / / /
    سلام بر حسین*

  18. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    هر کسی جز شما اگر چنین متنی را می نوشت، امکان نداشت که بخوانمش. اما مطلب شما را با افتخار و لذت خواندم و یحتمل تا فردا ۲ بار دیگر هم خواهم خواند و یادداشت برداری خواهم نمود. بی نهایت سپاسگزارم که وقت و انرژی می گذارید برای بیان حرف حق.
    هر جمله را که خواندیم، شوقمان برای خواندن جمله بعدی مضاعف شد.
    طبق سوالی که آقا سید مطرح کردند، من می خواهم عرض کنم مطالب شما در سبک های متفاوت است. از لحاظ محتوائی نمی شود خیلی این را با دلنوشت هایتان مقایسه کرد. اگر بخواهیم در قیاس با متن های تحلیلی عرض کنیم، باید گفت از ۵ متن برترتان است.

    انرژی و توانتان در راه سربازیِ ولایت، روز افزون باد.

  19. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    بابا دست مریزاد حاجی
    این همه چیز تو یه مطلب بهمون یاد دادی، دمت گرم.
    آهسته خوندیم خیلی طول کشید ولی ارزش وقت گذاشتن داشت.
    چند تا گره اساسی باز کردی، خدا حفظت کنه برامون که معلومه چقدر وقت گذاشتی واسه نوشتنش. چقدر خوبی داداش، هر چی خودت میدونی به دیگران هم یاد میدی.
    می دونی چقدر مطالب به درد ما دانشجو جماعت میخوره؟ میدونی تا حالا حالا چند تا استاد و همکلاسی رو با این مطالبت گرفتم؟
    جمله های زیباشو جدا نمیکنم همش توپ بود.

  20. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    سوالی که آقا سید مطرح کرده حتما با رضایت داداشه.
    خوبه که همه مون جوابشو بدیم. لطفا همکاری کنید رفقای گل

    بنده حقیر هم مثل آقا سید معتقدم در دسته متن های تحلیلی، این از ۵ تای برتره.
    چون خیلی روشنگره، به خیلی ابهامات جواب داده شده.

  21. سیداحمد می‌گوید:

    “گیرم که امام ما معتقد بود؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»؛ مگر تا کجا دامنه این سخن، کشیده خواهد شد که جنگ ۸ ساله و فتن ۱۰ ساله علیه آن راه می اندازند؟! واقعیت این است که اگر دیروز، آمریکا و اسرائیل مثل سگ از ما می ترسیدند، به خاطر امروز دنیاست. هم دنیای اسلام، هم سراسر دنیا.

    به خاطر عراق بدون صدام… به خاطر مصر بدون مبارک… به خاطر بحرین سراپا اعتراض علیه آل خلیفه… به خاطر یمن سراپا اعتراض علیه علی عبدالله صالح.”

  22. جلال معترف می‌گوید:

    سلام داداش حسین و سید عزیز
    خسته نباشید
    اصلا در توان جسمی و روحیم نیست که الان چنین متنی رو بخونم. فعلا فقط عرض ارادت میکنم و صبح می خونمش.

  23. شوکران می‌گوید:

    هیچکدام!
    من فقط « در عدالت شیشه ای جرم ما عمار بودن است » رو دوست دارم.

  24. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    ” دنیایی که انقلاب اسلامی را دیده، امام خمینی و امام خامنه ای را دیده، بیداری اسلامی را دیده، و جنگ امروز پابرهنگان دنیا با سرمایه داران را دیده، حتما «مهدی موعود» را هم خواهد دید. ”
    ان شاءالله

    ” نفس ملت ما به نفس رهبر ما بسته است. می میریم برایش.

    «آقا»ی خوبم، سلام! در شعاع آن ماه که شما باشی، آنچه زیاد است، ستاره است. ستاره های فدایی. این همه افتخار را ما مدیون شما هستیم. رهبری حکیمانه شما. عشق به شما، سختی انتظار را برای ما کم کرده. تا آغوش خورشید، دست ما ستاره ها را هم بگیر. با تو وصل، فصل روزگار ما می شود. یک ملت، یک امت، فدایی داری، سالار عاشورایی! ”

    خیلی عالی بود

  25. احساس می‌گوید:

    عکس آخر زیباست!دست زیبای” آقا” با اون انگشتر زیباش همیشه برام زیبایی خاصی داشته
    اللهم احفظ امامنا خامنه ای

  26. سایه/روشن می‌گوید:

    شور پیوسته ای که مانع جدا کردن یک جمله ی خاص می شود، ستودنی ست.

    خلاصه ی کلام:
    “می میریم برایش”
    و فدای دست ها و نگین انگشتری اش

  27. احساس می‌گوید:

    “علمدار و جلودار بیداری اسلامی، انقلاب اسلامی است.”
    ” سازش، از اساسی ترین اصول لیبرال هاست.”
    “بیداری اسلامی اگر می خواست دنباله رو ترکیه باشد، اصولا از خواب، بیدار نمی شد”
    “یوم الله ۹ دی، اساسی ترین و اصولی ترین تفاوت انقلاب اسلامی ملت ماست با انقلاب های مارکسیستی و کمونیستی”
    “جنگ اصلی آمریکا با جمهوری اسلامی است.”
    “حالا آمریکا برای مبارزه با جمهوری اسلامی، باید با بیداری اسلامی بجنگد.”
    “مسیر تاریخ را یوم الله ما بود که با رهبری حکیمانه حضرت ماه عوض کرد.”

  28. احساس می‌گوید:

    ” نسبت امام خامنه ای به بیداری اسلامی دنیای اسلام، همان نسبت امام خمینی است به انقلاب اسلامی ملت ایران.”
    ” درسی که لیبرال ها پس می دهند، درس معامله گری است، نه انقلابی گری. درس ملی گرایی است، نه اسلام گرایی. درس تسلیم است، نه مبارزه.”
    “لیکن انقلاب برای اسلام، با انقلاب برای نان خیلی تفاوت دارد. ”
    “تاریخ، مردانی را بزرگ می سازد، اما مردان حکیم، خود، تاریخ سازند.”
    “خیلی از ملت ها بهمن ۵۷ داشتند، اما خیلی از ملت ها ۹ دی نداشتند.”
    “فقط انقلاب اسلامی نبود که از این خیابان شروع شد؛ بیداری اسلامی هم از این خیابان شروع شد”
    “بیداری اسلامی در کلیت حرکت خود، دقیقا وفادار به همان شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی است”
    “کلیت حرکت بیداری اسلامی، کپی برابر اصل کلیت حرکت انقلاب اسلامی است”
    ” مرض لیبرال های ما در داخل، این است که بر اساس «جزئیات/ فروع/ مصادیق/ اشخاص» تحلیل می کنند، نه بر طبق «کلیات/ اصول/ مفاهیم/ برنامه ها»”
    “۲ گانه ای که بر سر آن، امروز در جهان اسلام، جنگ است، هرگز ۲ گانه «ایران/ ترکیه» نیست، بلکه ۲ گانه «اسلام/ کفر» است”
    در زیرمجموعه ۲ گانه اسلام/کفر، جنگ اصلی، میان ۲ گانه «انقلاب اسلامی/ نظام سرمایه داری» است
    مبارزه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی /مبارزه جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خامنه ای
    ” مسابقه رسمی آمریکا با جمهوری اسلامی ای است که انقلابی است، نه قلابی”
    “فتح الفتوح انقلاب اسلامی اما در عالم خواب نبود؛ بیداری اسلامی بود و در عالم بیداری حادث شد”
    ” هر انقلابی، برای خود یک ۱۵ خرداد ۴۲ دارد و ۱۵ خرداد ۴۲ ملل مسلمان دنیا، انقلاب اسلامی ملت ما بود”.
    “اگر ۱۵ خرداد سال ۴۲ این نوید را می داد که در ایران خبرهایی در راه است، لاجرم انقلاب اسلامی ملت ما، این نوید را می داد که در دنیا خبرهایی هست”
    “اگر چه ما ۹ دی را در خیابان انقلاب اسلامی رقم زدیم، لیکن محل اصلی و استراتژیک وقوع این یوم الله، خیابان بیداری اسلامی بود”
    خمینی بود که ۸ سال جنگ تحمیلی را، جنگ فقر و غنا می دانست/۸ ماه جنگ تحلیلی هم، خامنه ای با حکمت، رهبری کرد ما را.
    “حمله به انقلاب، با کاریکاتوری از انقلاب. با همان فرم، اما بدون آن محتوی. با همان ظاهر، ولی بدون آن باطن”
    ” انقلاب مخملی، کپی برابر اصل انقلاب اسلامی نبود. کاریکاتوری از انقلاب اسلامی بود”

  29. احساس می‌گوید:

    دنیایی که انقلاب اسلامی را دیده، امام خمینی و امام خامنه ای را دیده، بیداری اسلامی را دیده، و جنگ امروز پابرهنگان دنیا با سرمایه داران را دیده، حتما «مهدی موعود» را هم خواهد دید
    اللهم عجل لولیک الفرج
    آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین

  30. احساس می‌گوید:

    «آقا»ی خوبم، سلام! در شعاع آن ماه که شما باشی، آنچه زیاد است، ستاره است. ستاره های فدایی. این همه افتخار را ما مدیون شما هستیم. رهبری حکیمانه شما. عشق به شما، سختی انتظار را برای ما کم کرده. تا آغوش خورشید، دست ما ستاره ها را هم بگیر. با تو وصل، فصل روزگار ما می شود. یک ملت، یک امت، فدایی داری، سالار عاشورایی!

  31. احساس می‌گوید:

    کاش توی متنتون از اصطلاحات فوتبالی استفاده نمیکردید!!به هر جای فوتبالیش که رسیدم حرص خوردم!!!
    امان از فوتبال بی اخلاق!!!

  32. چشم انتظار می‌گوید:

    به نظر من البته گزینه ی پنجم.
    الف) ۵ متن برتر داداش حسین
    ب) ۱۰ متن برتر
    ج) ۲۰ متن برتر
    د) هیچ کدام!
    ه) ۱۰۰ متن برتر

  33. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    این فاصله ای هم که با عکس هایی زیبا بین سطور می گذارید، باعث می شود که هم خط را گم نکنیم و هم چشممان خسته نشود.
    هرچند که با داداشی چون شما، انشاءالله خط را گم نمی کنیم و با متن های زیبایی چون متن های شما هیچ چشمی هم خسته نمی شود. ولی گفتم که دقتم را دقت کرده باشید!!!

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    چقدر قابل تأمل!!
    اگر تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین، دنبال الگوی دیگری غیر از انقلاب اسلامی بودند، اصولا انقلاب نمی کردند؛ بلکه معامله می کردند.

  35. چشم انتظار می‌گوید:

    این اصطلاحاتی هم که به کار بردید انصافا” به جا و زیبا اشاره شد؛
    لیبرال های وطنی
    اعوان فتنه و انصار انحراف
    شوی ترور سفیر عربستان که اصلا معلوم نیست، این وسط خر کی هست.

  36. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    این تحلیل لیبرال های وطنی که؛
    این درست که بیداری اسلامی، نمی تواند بی ارتباط با انقلاب اسلامی باشد، اما بعد از مرحله تثبیت، یعنی در دوره استقرار، کشورهای مربوط به مبحث بیداری اسلامی، دنبال نسخه ای از جنس نظام حاکم بر ترکیه خواهند رفت، نه نسخه ای از جنس نظام حاکم بر جمهوری اسلامی! مخلص کلام شان این است که مسلمین، اگر چه برای انقلاب، دنبال نسخه اسلام رفتند، لیکن در دوره بعد از انقلاب، دنبال قرائت لیبرالی از اسلام اند، نه قرائت انقلابی،
    حرفی از روی کینه و حقد و نفهمی است.
    اما…
    اگر ملل منطقه حواسشان نباشد و همانطور که آقا تذکر دادند، که انقلاب ها به انحراف نرود، هستند کسانی که خود را آماده کرده اند تا پس از پیروزی، چون کفتار به جان انقلاب های نو پا بیافتند و آن را مصادره ی به مطلوب نمایند. کما اینکه ما هم در ابتدای انقلابمان داشتیم چنین افرادی را.

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    تفاوت تحلیل لیبرال های وطنی، با ملت فهیم و مسلمان ایران، در خصوص انقلاب های منطقه!
    لیبرال های وطنی: «جزئیات/ فروع/ مصادیق/ اشخاص»
    ملت فهیم: «کلیات/ اصول/ مفاهیم/ برنامه ها».

  38. ف. طباطبائی می‌گوید:

    این متن رو با متن هائی مثل “چهارشنبه اتوبوسی…” نمی شه مقایسه کرد.
    ولی در زمینه بیداری اسلامی و خواستگاه اصلی اون، این متن جدا کامله. حرفهای زیادی توش هست که نمیشه ساده از کنارش گذشت.

    “انقلاب مخملی، کپی برابر اصل انقلاب اسلامی نبود. کاریکاتوری از انقلاب اسلامی بود. خامنه ای این بیرق را نگه داشت، چرا که امروز جهان اسلام را می دید. تاریخ، مردانی را بزرگ می سازد، اما مردان حکیم، خود، تاریخ سازند. حکمت خامنه ای در ژرفای اندیشه اوست و اینکه ماه ما به روشنی امروز، فردا و فرداها را رصد می کند.”

    بعضی ها سعی میکنن ساده از کنار این مسائل عبور کنن. ترجیح میدن کوچک جلوه بدن. اما ابعاد ماجرا خیلی خیلی گسترده ست.

  39. چشم انتظار می‌گوید:

    از الله اکبرهایی که به جای مناره انقلاب، بر مدار تقلب و دروغ شکل می گرفت و از حلقوم تزویر بیرون می آمد.
    .
    .
    .
    الله، الله! از اکبرهایی که با نامه های سرگشاده و بدون سلام، آب می ریزند به آسیاب دشمن

  40. چشم انتظار می‌گوید:

    ستاره هایی که در این سفر تاریخی، سوار بر کشتی مقدس قطعه ی ۲۶ بودیم، خدا قوت که با عشق سوار شدیم و با بصیرتی بیش از پیش به ساحل امن رسیدیم.
    از داداش حسین عزیزمون هم سپاسگزاریم. لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.

  41. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    آقای قدیانی اشاره های فوق العاده ای در متن وجود دارد.

    “دلار، یار بشریت نیست؛ واحد پول یک در صد دنیاست. خدای یک در صد دنیاست. ملت های دنیا هم دقیقا از همین پول سالاری زراندوزان جهانی به ستوه آمده اند. متاسفانه نهادی بین المللی همچون دادگاه لاهه، مدعی العموم ملل دنیا نیست، اما کاش همین کارکرد را داشت، و در مقام حمایت از ۹۹ در صد مردم دنیا، علیه سرمایه داری، کیفرخواست تنظیم می کرد و آمریکا را محاکمه می کرد. جور این قصور را لیکن ملت ما با انقلاب اسلامی کشید.”

    دادگاه ناعادل لاهه جدا تنفر آمیز است. خودشان را دادگاه عادل بین المللی می دانند ولی فقط از حقوق ظالمان و دیکتاتور ها حمایت می کنند. دادگاه لاهه به داد کدام مظلوم رسیدگی کرده؟

  42. م.طاهری می‌گوید:

    حسابی طولانی بود ولی به هیچ وجه خسته کننده نبود
    هر خط و هر جمله خواننده را سر ذوق می آورد تا باقی متن را بخواند
    جای جای این متن هم جای تکیر داشت

  43. سیداحمد می‌گوید:

    “آیا عاقلانه است ترکیه را الگوی انقلاب هایی بدانیم که در آن، فقط به شعار «مرگ بر اسرائیل» اکتفا نمی شود، بلکه سفارت این رژیم جعلی، تسخیر می شود؟! ترکیه را به آنتالیا می شناسند و مصر را به التحریر. چیست نسبت این ۲ آوردگاه؟! اصولا کسانی که در سر، سودای ملی گرایی از نوع عثمانی دارند، و هر شب در این باره، خواب های رنگارنگ می بینند، نمی توانند الگوی انقلاب هایی باشند که بر اساس ملی گرایی، شکل نگرفته است؛ بلکه فراملیتی است، و از این مهم تر اینکه، اسلامی است.”

    کسانی که فکر می کنند، ترکیه و نظام حاکم بر آن، الگوی انقلاب های منطقه است، واقعا اندازه یک حلزون خشک شده هم قدرت درک و تحلیل ندارند!
    خواهر زاده ۸ ساله من هم الان می فهمد که جریان چیست و همه این اتفاقات منطقه، زیر سر انقلاب ۵۷ ملت ایران است!

  44. هوشنگ می‌گوید:

    عالی بود و مثل همیشه دلگرم کننده .
    کارهای داداش حسین را رتبه بندی نکنید چرا که ظلم به نوشته های دیگرش میشود . بنظر من هر نوشته ای جای خودش بهتر از بقیه میتواند باشد .
    برای کمک به داداش حسین تا میتوانید این نوشته را برای دیگران هم بفرستید تا حق مطلب را ادا کرده باشید.

  45. سنگربان می‌گوید:

    آقای سید احمد!
    این متن شاید جز همون ۵ متن برتر باشه.البته متن های زیبا زیاد خوندیم تو قطعه و لی بعضی هاش مثل این متن با بقیه فرق می کنه….
    راستی این پست بند بندش عالی بود …
    چه جوری بند بند جدا می کنید ؟!
    من خواستم این کارو بکنم ولی نتونستم انتخاب کنم چون باید همشو می بردم تو گیومه بس که قشنگ بود…..

  46. ابوالفضل می‌گوید:

    خوب نمکی پاشیدی به زخم این ابلیسان و همان ابلیس پرستان!…
    و البته معلوم است که با خامنه ای کس در شب سیه نگردد گمره….
    دستت درست فوروارد جنگ نرم!…

  47. حامد اشعری می‌گوید:

    سلام حسین جون.
    دمت گرم. بازم مثل همیشه ترکوندی.
    نظر گذاشتم تا بدونی واقعاً اومدم قطعه و بهت سر زدم.
    شبت خوش. من بخوابم که فردا ساعت ۶صبح از همونجایی که تو یکی از مطالبت گفتی باید زود بره تا به ترافیک نخوره راه بیفتم.
    باید ساعت ۸ سر کار باشم.
    حیف نمایشگاه تموم شد وگرنه میرفتیم یه بادکنک آبی میگرفتیم تا دلت نسوزه.

  48. سیداحمد می‌گوید:

    ۳۴ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسینِ زهرا…

  49. جلال معترف می‌گوید:

    داداش حسین قدیانی خدا بهت سلامتی بده حاجی
    ۲ بار با دقت و لذت خوندمش، هنوز هم جا داره برای دقت و تامل.
    نمیشه به این گفت یک مطلب، این پست خیلی پر و سنگینه خداوکیلی.
    می خواستم چند تا جمله جدا کنم دیدم دوستان اینکارو کردن، البته خیلی جمله توپ دیگه مونده که جدا نشده.

    روی گلت بوسیدنیه،دستت هم بوسیدنیه حاجی.

  50. به جای امیر می‌گوید:

    عوض ! (گفت و شنود)

    گفت: یک سایت ضدانقلاب که از حامیان فتنه بود، در مقاله ای از سران فتنه با عنوان «حاضری خور» یاد کرده و نوشته است که کار آنها سوء استفاده از احساسات افراد ناآگاه است.
    گفتم: تازه حالا متوجه شده؟!
    گفت: این سایت نوشته، شکست سنگین موسوی و کروبی و خاتمی تاوان سوء استفاده هایی است که از احساسات افرادی مثل ما کرده بودند و حالا دارند تقاص پس می دهند.
    گفتم: روباهی پای درخت ایستاده و داشت با موبایل شماره می گرفت، کلاغ زاغی از بالای درخت گفت؛ اونجا آنتن نمیده، بنداز بالا برات شماره بگیرم و روباه موبایلش رو انداخت بالا. زاغی موبایل رو گرفت و به آقا روباهه گفت؛ این عوض اون قالب پنیری که وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم، ازم دزدیدی!

  51. حامد توکلی می‌گوید:

    ما آمده بودیم از انقلاب اسلامی خودمان پاسداری کنیم؛ بیشتر از رای مان، از بیعت مان. از آن عهد که با خمینی و خامنه ای بسته بودیم. شاید نمی دانستیم امروز را…

    حس له شدم تا خوندمش.
    دمت گرم.
    میخواستم دعات کنم که انشالله ظهور رو ببینی.
    اینجور که بوش میاد به فضل خدا انشا الله همه قراره ظهور رو ببینیم.

  52. با سلام
    مثل اکثر اوقات مقاله تون جالب و خواندنی بود.
    با اجازتون این مطلب رو در وبسایت ستادمردمی ولایت امین قرار میدم.
    موفق و پیروز باشی سرباز خامنه ای

  53. سیداحمد می‌گوید:

    ۳۳ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسین زهرا…

  54. سیداحمد می‌گوید:

    خیلی این متن را دوست دارم!

    “در «مکتب آنتالیا» نمی توان انقلاب کرد”
    یک دنیا حرف دارد همین جمله؛
    وقتی با بعضی ها که ظاهرا کلی تحصیلات دارند، راجع به متن این پست گفتگو می کنی و طرف با کلی ادعا، هیچ جواب عاقلانه ای در برابر جملات متن ندارد و عصبانی می شود آسمان ریسمان می بافد، کلی جگرت حال می آید.

    ممنون داداش حسین.

  55. شهید اینده می‌گوید:

    سلام بر تمامی ستاره های ماه
    و سلامی مخصوص بر داداش حسین بچه بسیجی ها
    شهادت پنجمین اختر تابناک اسمان امامت و ولایت حضرت امام محمد باقر(ع) رو به همه شیعیان و همه پا برهنگان جهان تسلیت عرض می کنم
    یه مدتی نبودیم
    خیلی دلم گرفته بود
    بازم توفیق شد که بیایم
    خیلی متن خوبی بود
    احسنت
    اللهم عجل لولیک الفرج
    التماس دعا

  56. یک خواننده می‌گوید:

    دارم به این جمله ی حکیمانه آقا فکر میکنم که ” فتنه ۸۸ کشور را بیمه کرد” / در این روزها که بسیاری از کشورهای جهان ثبات اجتماعی بهم خورده و کلینتون هیلاریشون رو میگم
    حسابی در حرفهایش از جنبش لجنی ۸۸ حرف میزنه و همچنان ایران اسلامی آرام است واقعا کیف میکنم

  57. یک خواننده می‌گوید:

    از متن شما هم کیف کردم ممنون

  58. به جای امیر می‌گوید:

    پشه (گفت و شنود)

    گفت: در نشست کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا، تعدادی از سناتورها به کشورهای اروپایی اعتراض کرده اند که چرا در تحریم های جدید علیه ایران با آمریکا همراهی نمی کنند!
    گفتم: نه این که تحریم های آمریکا خیلی کارساز بوده است؟!
    گفت: همین روزنامه انگلیسی نوشته است؛ آقای اوباما و مجلس سنا به جای طرح تحریم های جدید علیه ایران، بهتر است در فکر مقابله با بحران گسترده و عمیق اقتصادی آمریکا و اروپا باشند.
    گفتم: خب! درست نوشته. چون، ما را تحریم کردند ولی خودشان دچار بحران شده اند. علیه ما فتنه ۸۸ را راه انداختند و حالا شاهد سقوط دیکتاتورهای دست نشانده عرب و جنبش ضد سرمایه داری وال استریت هستند و…
    گفت: همان روزنامه انگلیسی از آمریکا پرسیده است؛ مگر تحریم های کنونی به نفع غرب بوده که در پی افزایش دامنه آن هستید؟!
    گفتم: ای ول، از پشه پرسیدند چرا زمستون ها پیدات نمیشه، گفت؛ نه این که تابستون ها خیلی تحویلمون می گیرید؟!

  59. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    قطعه شعری جدید از استاد محمد رضا جعفری، که بر اساس رویای صادقه برای مقام معظم رهبری سروده است:

    خواب دیدم دوش تا مولا امیرالمومنین
    صدر مجلس بود و می گفت از ولایت اینچنین
    باب فیض و معرفت راه ولی است
    رستگاری در ره فرزند ما سید علی است
    عشق او در دل نشان عزت است
    بی ولایت هر عمل خود موجبات ذلت است
    هر که فرزندم علی را دوست دارد خویش ماست
    روز محشر چون شهید کربلا در پیش ماست
    آنچه گوید او فقط تفسیر قرآن است و بس
    جای او را پیش ما هرگز نگیرد هیچ کس
    .
    .
    .

    ” آری!
    همین طورهاست لابد که خامنه ای تنها رهبر دنیاست که یک ملت محافظ دارد…
    نفس ملت ما به نفس رهبر ما بسته است…
    می میریم برایش…”

  60. مهره اضافه می‌گوید:

    قطعه قطعه مهره
    سلام
    ایول بابا . این متن هم کلی بود هم جزئی !!!
    شدیدالحن ممنون ک هستین (:

  61. مهره اضافه می‌گوید:

    راستی خیلی خوبه ک وسط متنای طولانی عکس میذارین
    من اگه وقت نداشته باشم عکسارو نشون میذارم هر روز تا یه عکس می خونم ….
    کمالات تشکرات

  62. کوثر به گوشم می‌گوید:

    بسم رب الشهدا

  63. مهدی می‌گوید:

    خداییش مطلب طولانی بود نتونستم بخونم . اینترنت فضای مکتوب نیست که حوصله طولانی خوندن باشه . کوتاه تر بنویس .

  64. سایه/روشن می‌گوید:

    “باب فیض و معرفت راه ولــــــــــــــــــــــی است
    رستگاری در ره فرزند ما سید علـــــــــــی است
    .
    .
    .
    هر که فرزندم علی را دوست دارد خویش ماست
    روز محشر چون شهیــــــــد کربلا در پیش ماست”

    مگه دلمون به همین دوست داشتنمون خوش باشه، وگر نه چیز دیگه ای اون روز نداریم که نشون بدیم. البته خودمو می گم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.