نمایشی مطبوع از نمایشگاه مطبوعات

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

سال گذشته در همین نمایشگاه مطبوعات، جلوی غرفه یکی از همین روزنامه های به شدت سیاسی، با خانم محترمه ای که با ۲ پسرش به نمایشگاه آمده بود، کارمان به یک بحث به شدت صنفی کشیده شد. آن خانم، می خورد که ۴۰ سالش باشد و می گفت؛ از بچگی روزنامه خوان بوده تا حالا و کدهایی هم که می داد، موید ادعایش بود. خوب بحث می کرد. شمرده شمرده و آرام سخن می گفت و اجازه می داد بحث سر یک موضوع، به پایان برسد، بعد سراغ سوژه دیگری می رفت. بیشتر می پرسید و من بیشتر جواب می دادم، اما گاه می شد که من سئوال می کردم و ایشان پاسخ می داد. بحث خوب و متنوعی شده بود. در میان همه مباحثات سیاسی، این بگو مگوی صنفی، آنقدر جذاب شده بود که جمعیتی به جمع ۲ نفره ما پیوستند. شاید نزدیک ۱۵ نفر که وسط صحبت ما، هر کدام شان چیزی می گفتند و چیزی می شنیدند. از جمله محورهای بحث ما، این نکته بود که آیا مطبوعات، فقط وظیفه دارند که اخبار دارای بار منفی را پوشش دهند؟! این البته سئوال آن خانم محترم بود که آخرای بحث، فهمیدم معلم مقطع دبیرستان است. سئوال هایی که در شعاع همین سئوال، مکرر از من می پرسید، بگذار چند تایش را بیاورم اینجا. آیا شما روزنامه نگاران، در این عصر کذایی پر از اضطراب و پر از خبر و پر از حادثه، بیشتر امید به مردم می دهید، یا اغلب ناامیدشان می کنید؟! چرا شما خبرنگاران، تمرکز کارتان بیشتر روی نقاط منفی اخبار است؟! چرا خیال می کنید مثبت نگری و دیدن سوژه های امیدوار کننده، مشتری ندارد؟! چرا در قیاس با اخبار سیاسی، کمتر به مقولات اجتماعی می پردازید؟! چرا حتی اخبار حوزه اجتماعی تان، -همه روزنامه ها را می گفت- بیشتر درباره فلان قتل و بهمان جنایت است؟! آیا دمیدن روح امید در مردم با انعکاس اخبار مثبت، نمی تواند جزئی از رسالت اهالی مطبوعات باشد؟! چرا اخبار مثبتی هم که کار می شود، عمدتا در حوزه وعده وعید مسئولان است؟! چرا سهم توده مردم از این دست از اخبار، کم و ناچیز است؟! آیا جز این است که مطبوعات، به بهانه واقع نگری و بیان معضلات که البته کار غلطی نیست، کمی تا قسمتی منفی باف و سیاه نما شده اند؟! آیا چشم شما بیشتر مترصد اخبار منفی و حوادث توام با بار اضطراب نیست؟!

القصه! تا آنجا که سوادم اجازه می داد، جواب دادم به سئوالات این خانم. به ایشان گفتم: همه حرف های شما درست، اما انعکاس مشکلات مردم، واقع نگری است، نه سیاه نمایی. مردم از رسانه ها توقع دارند که مشکلات شان، حتی اگر تلخ و گزنده باشد، منعکس شود. اخبار توام با بار منفی هم مثل فلان رشوه، فلان اختلاس، فلان تخلف، فلان خلف وعده، اگر ما رسانه ها پوشش بدهیم، متهم به سیاه نمایی می شویم و اگر منعکس نکنیم، متهم می شویم به سانسور و سفیدنمایی.

به اینجا که رسیدم، باز آن خانم، زلف بحث را دست گرفت و گفت: متاسفانه اغلب روزنامه ها در پوشش و انعکاس همین اخبار منفی هم، بیشتر سیاسی و جناحی عمل می کنند تا صنفی و کارشناسی، اما من هنوز سر حرف خودم هستم و گمان می کنم روزنامه های ما متاسفانه و بی آنکه قصد جسارتی به شما داشته باشم، خصلت مگس پیدا کرده اند و بیشتر روی تیرگی ها و پلشتی ها می نشینند.

این خانم محترم البته خیلی زود تاکید کرد که در این مباحثه دارد به نقاط منفی مطبوعات اشاره می کند و اصلا منکر خدمات رسانه های مکتوب نیست. با این همه، در جواب بند بالا به طرف بحثم گفتم: طبیب برای درآوردن غده سرطانی از بدن بیمار، هم به بیمار نزدیک می شود و هم به نقاط عفونی بدن بیمار، لیکن کسی طبابت را با خلق و خوی مگس، مقایسه نمی کند. ما روزنامه نگاران هم در باب امراض اجتماعی، اگر نقش طبیب نداشته باشیم، لااقل موظفیم به آژیر کشیدن. صدای آژیر البته موسیقی زمختی است، لیکن گاهی باید بلند و رسا ناله زد و یا منعکس کننده آلام مردم شد، تا طبیب، متوجه درد بیمار شود.

خلاصه، در یک فضای محترمانه، یکی من می گفتم و یکی این خانم، اما بحث دور و درازی شد که بیشتر از یک ساعت به طول انجامید. جالب اینجا بود که ۲ پسر این خانم هم مستمعینی بودند که صاحب سخن را بر سر ذوق می آوردند و با اینکه سن و سالی نداشتند، سئوالات بعضا مهیجی می پرسیدند. در سالی که و در نمایشگاهی که اغلب مباحث، سیاسی بود، مباحثه صرفا صنفی، با این خانواده محترم خیلی برایم خوش آیند بود. دامنه بحث اما آنقدر کش دار شد و ناتمام ماند، که این خانم محترم که به شدت به مباحث این چنینی علاقه داشت، از من شماره محل کارم در یکی از این روزنامه ها را گرفت که به قول خودشان «مزاحم وقت شریف» ما بشوند، که البته نشدند تا همین روز سه شنبه ای، که بعد از یک سال زنگ زدند و گفتند؛ من فلانی ام، یادتان آمد؟! خندیدم و گفتم؛ بله! بی مقدمه رفت سر اصل بحث و گفت: در روزنامه هایی که تو در آنها مشغولی و نیز سایر روزنامه ها، می دانی درباره اختلاس یا تخلف ۳ هزار میلیارد تومانی چقدر مطلب نوشته شد؟! گفتم: با احتساب خبرگزاری ها و سایت ها و وبلاگ ها و پیامک ها و بلوتوث ها و کوفت ها و زهرمارها، شاید اندازه ۳ هزار میلیارد کلمه!! خندید و گفت: اما دیروز در شهر ما دارالعباده، یک راننده تاکسی، کیف پر از طلای مسافرش را که جا مانده بود، و بیش از ۱۲۰ میلیون تومان می ارزید، به صاحبش برگرداند، ولی این خبر دارای بار مثبت، این خبر امیدوار کننده، این خبر قشنگ، و این خبر دوست داشتنی، نه در روزنامه های اصول گرا «تیتر یک» شد و نه در روزنامه های اصلاح طلب. اصلا گم شد میان این همه خبر کسل کننده. چرا شما روزنامه چی ها که خیلی هم به خودتان و کارتان ارادت دارم، اختلاس را درشت و در حد «تیتر یک» پوشش می دهید، لیکن به اخلاص که می رسد، یادتان می رود انعکاس را؟! آیا این راننده تاکسی اهل یزد، لیاقت «تیتر یک» شدن نداشت؟! آیا کار کمی کرده بود، که هیچ مقاله ای، خود شما درباره اش ننوشتی؟! آیا دوستان و همکارانت، این خبر را آن اندازه که باید منعکس کردند و این فرد شریف را آن اندازه که باید، تبلیغ کردند؟! الان همه مردم «امیرمنصور آریا» را فهمیدند و شناختند، مع الاسف شاید از کم کاری اهل رسانه باشد، یا شاید هم از سر تعریف غلط شما روزنامه چی ها از رسالت مطبوعاتی تان، که کمتر کسی، بلکه هیچ کس «محمدعلی بهروان» را نمی شناسد. خواستم به این خانم محترم بگویم که فلان روزنامه و بهمان سایت، البته این خبر را کار کردند، که دیدم چیزی نگویم بهتر است. انعکاس ۳ خط از یک اخلاص بزرگ، در مقایسه با انعکاس خرواری از یک اختلاس بزرگ، یعنی که ما اهل رسانه متاسفانه چشمان مان عادت کرده به دیدن بدی ها. اگر امثال این راننده تاکسی با وجدان، هرگز به صفحات رویی هیچ روزنامه ای راه ندارند، و جایی در صفحه یک ندارند، یعنی باید تجدید نظر اساسی کنیم در تعریف مان از رسالت حرفه ای مان.

جمعه ظهر که برای بار دوم این خانم را در نمایشگاه مطبوعات دیدم، به ایشان گفتم: شما پر بیراه نمی گفتی پارسال، اما ماشاء الله ظرف یک سال، چه قدی کشیده اند بچه هایت. بعد هم گفتم: می دانی خواهرم! ما روزنامه چی ها متاسفانه برخی اخبار را که باید درست پوشش دهیم، سانسور می کنیم، اما برخی اخبار را مثل آسانسور، به طرفه العینی بالا می بریم. خندید و گفت: اما امسال می خواهم درباره خوبی های کارتان با تو حرف بزنم. آماده ای برای بحث که؟!   

روزنامه جوان/ ۷ آبان ۱۳۹۰

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    گفتگوی جالب و خواندنی ای بود؛
    بر محاسن و خوبی های خبرگزاری ها و روزنامه ها چشم نمی بندم، اما واقعا انعکاس موضوعاتی با بار منفی، خیلی بیشتر به چشم می خورد.

    این تیتر های منفی تا جائی که به درد مردم بپردازد، خیلی هم عالیست. اما متاسفانه گاها شاهدیم انعکاس بازی ها و درگیری ها و جدل های سیاسی به درد مردم غلبه دارد!

    سپاس داداش حسین!

  3. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    صحبت های آن خانم منطقی بود و البته پاسخ شما بسیار عالی.
    کلا این موضوع، خصوصا برای رسانه های اصول گرا نیاز به بررسی دارد. از رسانه های اغلب دروغگوی اصلاح طلبان انتظاری نمی رود. آنها در حال حاضر نانشان در سیاه نمائی است.
    آقای قدیانی متشکرم بابت تنوع مفیدی که در مطالبتان هست.

  4. سیداحمد می‌گوید:

    سالروز پیوند آسمانی و مقدس امیرالمومنین(ع) و حضرت فاطمه (س)، بر اهالی قطعه مقدس۲۶ مبارک باد.

    http://www.faupload.com/upload/90/Aban/1-5/به-قد-و-بالای-دوماد.mp3

  5. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    سلام بر داداش حسین و بروبچ قطعه خیلی دلم برای اون وقت هایی که از صبح میومدم قطعه تا نصف شب بودم تنگ شده. انشاا… زودتر این درسها دست از سر ما بردارند بتونیم باز هم مثل سابق بیایم قطعه.
    راستی سالروز ازدواج دو ستاره آسمان پیامبر بر شما مبارک.التماس دعا.یازهرا یاعلی

  6. به جای امیر می‌گوید:

    رسوایی (گفت و شنود)

    گفت: تازه چه خبر؟!
    گفتم: اعتراف صریح هیلاری کلینتون به حمایت آمریکا از فتنه ۸۸ بد جوری اعصاب سران فتنه را به هم ریخته است.
    گفت: نیازی به اعتراف وزیر خارجه آمریکا نبود. مگر اوباما با صراحت نگفته بود که «حمایت از سران فتنه را هدف استراتژیک خود می داند»؟ مگر شیمون پرز نگفته بود «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»؟ و مگر بسیاری از عوامل اصلی فتنه به آمریکا و انگلیس پناهنده نشده اند؟!
    گفتم: هیلاری کلینتون اعتراف کرده که «دولت آمریکا در حمایت از جنبش سبز(!) هر کاری که از دستش برآمده، انجام داده است».
    گفت: خب! دیگه چی؟
    گفتم: بیشترین عصبانیت عوامل فتنه از آن است که خانم کلینتون گفته است دولت آمریکا با سران فتنه در تماس بوده ولی قرار بود حمایت از آنها فاش نشود.
    گفت: «به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد
    که نهان شدستم اینجا مکنیدم آشکارا»!
    گفتم: چه عرض کنم؟! چوپان دروغگو مرده بود. ازش پرسیدند اسمت چیه؟ گفت؛ دهقان فداکار!

  7. چشم انتظار می‌گوید:

    با تمام ارادت و احترام و علاقه ای که به شما دارم و داریم، ولی بعضی مواقع اینقدر از دست بعضی همکارانتان، شامل: روزنامه نگارها و خبرنگارها و همه ی کسانی که به نوعی تریبون چه صوتی، چه تصویری و چه نوشتاری در اختیار دارند، کفری میشم، که حد نداره. بعضی وقت ها چنان نظرات شخصی شان را در اخبار و تفاسیر آن دخالت می دن و جهت دهی می کنند، که فکر می کنی طرف اصلا” خبر نگار و روزنامه نگار نیست.
    من حاضرم طرف بعنوان یک کارشناس حرفه ای بیاد و در تمام موضوعات اظهار نظر کنه، ولی در مقام خبرنگار جهت دهی معنی دار به اخبار درست نیست.
    این رو هم بگم البته، هر خبرنگار و روزنامه نگاری فی نفسه یک کارشناس قابل هم می تونه باشه اما در جاش.
    قضیه ی نویسندگی خوب طبیعتا” از این مقوله جداست.

  8. سیداحمد می‌گوید:

    به به چه عکس هائی؛

    داداش حسین
    سفرنامه مشهد را طلب داریم ها!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی” هم برم

    ساعت ۲۳:۲۸
    تعداد افراد آنلاین: ۲۲ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین هنرمند بسیجیها فـــــــــدائی داری…

  10. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد عزیز؛
    ممنون از این مدیحه ی قشنگی که گذاشتین.
    انشاءالله حاج محمود هم به همین زودی شفای عاجل بیابند.

  11. سنگربان می‌گوید:

    بعضی اوقات رسانه ها اونقدر نقاط منفی رو بزرگش می کنند که دیگه کار دشمن تو ناامید کردن مردم به نظام راحت می کنند….
    راست گفت این خانم ….
    مردیم بس که همه جا ازاین اختلاس شنیدیم…
    من که فقط هر وقت حرفهای آقارو که می شنوم امیدوار می شم …..

  12. فجرنور می‌گوید:

    در وبلاگ فجر نور طرح : ژنرال قاسم سلیمانی

  13. سیداحمد می‌گوید:

    “…و گفت: متاسفانه اغلب روزنامه ها در پوشش و انعکاس همین اخبار منفی هم، بیشتر سیاسی و جناحی عمل می کنند تا صنفی و کارشناسی،….”

    داداش!
    اصلا روزنامه و خبرگزاری ای داریم که کاملا بی طرف و کارشناسانه! عمل کند؟
    اصلا بی طرفی در جامعه چه معنائی دارد؟
    بالاخره هر کسی یک آرمان و هدفی دارد دیگر؛ طبیعتا همین آرمان، فرد را به یک طرفی سوق میدهد.

  14. چشم انتظار می‌گوید:

    آقا سید احمد؛
    خیلی سفرنامه ی دیگه از داداش حسین طلب داریم که رفتند و هنوز نگفتند. چون هرجا داداش میرن حتما” مطالبی با خودشون دارند. سفرنامه ی مشهد که جای خودش! خواهشا” اینقدر هم دیگه از این سفر داداش به مشهد نگین. هی داغ منو تازه می کنین می دونید که علتش رو دیگه!

  15. چشم انتظار می‌گوید:

    یک جمله ی معترضه نه، معترفه به مبصر عزیز!
    تنها داداش حسینه که نمیذاره آرمان هاش از عدل و انصاف خارجش کنه. دیگه دیگه.

  16. آذرخش می‌گوید:

    گفتگوی جالبی بود.
    اما حالا چرا اینقدر با تعصب صحبت می کرد این خانم؟!

  17. نفیسه بهادری می‌گوید:

    سلام…این دفعه بحثتون چقدر طول کشید؟؟

  18. ف. طباطبائی می‌گوید:

    حرف های اون خانم بد نبود ولی شاید اگر بدی ها انعکاس داده نشه، زیادی اوضاع گل و بلبل بشه و بعضی ها رو جو بگیره!!
    مزه روزنامه ها و سایت های خبری به همون موضع گیری هاشون در برابر اتفاقات مختلفه.
    شما فکر کنید یه رسانه ای بیاد و خیلی مهربون خبر رسانی کنه، شاید اصلا جذاب نباشه.

    اما خب زیادی بزرگ نشون دادن مشکلات، گاهی اوقات از حد میگذره.
    کلا گفتگوی جالبی بود. ممنون.

  19. سیداحمد می‌گوید:

    ۳۸ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسینِ زهرا…

  20. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    ای دل بیا مناقبی از اصفیا بخوان ………….. یک شمه ای ز تاج سر اولیا بخوان

    با خاکیان ، کواکبیان ، آسمانیان …………… یک دم حدیث کنت مع الانبیا بخوان

    از مظهرالعجائب عالم نمی بدان …………. وز مظهرالغرائب حق کیمیا بخوان

    در مصحف خدا لقبش هل اتی ببین ……………. واندر زبور نام ورا ایلیا بخوان

    سرمایه ولای علی را به جان بخر …………….. خود را فراتر از همه اغنیا بخوان

    خاک در سراچهء قنبر غلام او ……………… بر دیدگان خویش چنان توتیا بخوان

    نیت علی است ، حلقه علی ، ذکر ما علی است

    برتر علی است ، خواجه علی ، ذوالعلی علی است

    قفلی که بی کلید بود وا نمی شود ………….. بیت خدا بغیر خدا جا نمی شود

    خانه بغیر صاحب خود ره نمی دهد ………… کعبه بدون نام علی وا نمی شود

    دیوار هم برای علی باز می شود …………. کاری که بهر هیچ کس امضاء نمی شود

    تنها میان بیت خدا آشنا بود ………………. این خانه غیر خوبش پذیرا نمی شود

    بنت اسد نه، ام اسد ، راه وا کنید …………. جز ماده شیر مادر مولا نمی شود

    خلقت علی است ، قبله علی ، عشق ما علی است

    فریاد کعبه هم به خدا ذکر یا علی است

    مادر به زادگاه علی خیره مانده است ….. کعبه به پیشگاه علی خیره مانده است

    اطراف بیت، گرد حرم، دور تا به دور …….. یک امتی به راه علی خیره مانده است

    ناگه خبر رسید که هجران به سر رسید …… عالم از این پگاه علی خیره مانده است

    آمد برون ز کعبه خداوند نوریان ……….. مادر به روی ماه علی خیره مانده است

    لبخند آشنا به پیمبر نشاط داد …………. احمد از این نگاه علی خیره مانده است

    حجاج اگر هنوز طواف حرم کنند ……… خلقت به زادگاه علی خیره مانده است

    جنت علی است ، کوثر علی ، مصطفی علی است

    ذکر نبی و فاطمه یا مرتضی علی است

    تبریک ای خلایق سرمد علی رسید ………. خیزید ای سپاه محمد علی رسید

    خیزید ای گروه رسولان به پای عشق …….. بر انبیاء مبصر و ارشد علی رسید

    گیرم گواه آیهء پاگ مباهله ……………. جان جهان و هستی احمد علی رسید

    بر طاق عرش بر در جنت به آسمان ……… بنوشته با خطوط زبرجد علی رسید

    سر عباد، رکن بلاد، آیه رشاد ………….. مقصود را تجسم مقصد علی رسید

    عزت علی است ، شوکت علی ، جانفزا علی است

    فرقان علی است ، طارق علی ، والضحی علی است

    عشقش بود شراره ولی حر نار نیست ……… مهرش بود هماره غمی گه گدار نیست

    نامش اگر علی است ز اعلی گرفته است …. منشق ز حی و دور ز پروردگار نیست

    دست خدا، جمال خدا، دیدهء خداست …… پس کیست آن نگار اگر کردگار نیست

    ما چون مسافریم و علی ساربان عشق ….. دیگر غم و فراز و نشیب و حصار نیست

    آن مجمعی که ذکر علی نیست زینتش …… دارای هیچ منزلت و افتخار نیست

    پیداست از رخی که ندارد غم علی ………. هر چند آدمی است ولی مایه دار نیست

    زینت علی است ، منجی علی ، مه لقا علی است

    یعسوب علی است ، قائد علی ، مقتدا علی است

    سرمایه ولایت مولاست هستی ام ……… جام می ولای علی داده مستی ام

    پیمانهء محبت او جرعه جرعه نیست …….. دریاست باده ای که کند مست مستی ام

    هیئت بهانه نیست که میخانهء دل است …….. محکم کند به میکده عهد الستی ام

    با خصم او به غیر برائت نمی شود …… بیعت به دشمنش نکند پاک دستی ام

    ما خلق برتریم که با مهر حیدریم …….. این است رمز و راز سویدای هستی ام

    دست مرا بگیر علی جان هزار جای …. کز سوی توست نعمت یکتا پرستی ام

    عصمت علی است ، پاکی علی ، با صفا علی است

    کعبه علی است ، مکه علی و منا علی است

  21. یه بیست و شیشی می‌گوید:

    جالب بود،جای بررسی داره.
    ای ول داری داداش حسین

  22. سلاله 9 دی می‌گوید:

    تا حدودی حرف های آن خانم درست است؛ اما گاهی مواقع خوب است که رسانه ها و روزنامه های خودی ضعف ها و کاستی ها را پوشش دهند تا جلوی مانور دادن و شانتاژ تبلیغاتی غرض ورزان و معاندین گرفته شود.
    گاهی مواقع ما به خاطر عرقی که داریم، چشم مان را روی بعضی مشکلات می بندیم و از آن طرف بقیه همان موضوع را بهانه و دست آویزی قرار می دهند که کلیت نظام و انقلاب مان را بکوبند. اگر مشکلی هست و ضعفی و کمبودی خودمان آن را درست و به اندازه مطرح کنیم، خیلی بهتر است که با سکوت مان به دیگران فرصت دهیم که آن را بزرگ نمایی کنند و البته قطعا خوبی ها و زیبایی ها را باید بیش تر از سیاهی ها نمایش داد و به تصویر کشید و نباید غفلت کرد از آن ها مثل جریان راننده تاکسی و کار قشنگش.

  23. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۷۳* پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله:

    هیچ روزی در دنیا محبوب تر از اعمال و عبادات دهه اول ذی حجه نیست و هیچ شبی بافضیلت تر از شب های آن نیست.

    (مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۵۶)

  24. شاهد می‌گوید:

    سالاری دادش

  25. احساس می‌گوید:

    به نام الله
    صحبت هاش درست بودن و اینکه شما انتقادپذیری به خرج دادین خوب بود اما مهم اینه که این انتقاد پذیری رو عملا نشون بدید.واقعا بعضی وقتها شما روزنامه نگاران شورش رو درمیارین دیگه

  26. احساس می‌گوید:

    عکس هایی زیبایی گذاشتید
    ممنون

  27. احساس می‌گوید:

    امام علی علیه السلام:هرکس دو بار بر روی سنگی بلغزد مستحق است که پایش بشکند …
    پس مواظب باشیم دوبار یه اشتباه رو تکرار نکنیم

  28. صبا می‌گوید:

    تقدیم به ستاره ها؛ سالروز پربرکت ترین پیوند اهل زمین و آسمان مبارک
    http://www.upsara.com/images/5ist7yib9m2s8ok2o2x.jpg

    تقدیم به خودم به مناسبت سالروز تولدم
    http://www.upsara.com/images/b46lustlq3bsmj2t073i.jpg

  29. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خانم صبا
    از طرف دوستان از شما تشکر میکنم و تولدتونو هم تبریک میگم.

  30. جماران می‌گوید:

    اى دوست، به عشق تو دچاریم، همه…. در یاد رُخ تو داغداریم، همه
    گـــــر دور کنــــى یـــــــا بپذیرى ما را…. در کوىِ غمِ تو پایداریم، همه

    “امام روح الله”

  31. صبا می‌گوید:

    ممنون خانم طباطبایی!
    ولی کاش یادمون نره که نیامدیم برای این که بمانیم. آمده ایم برای این که مصالح بفرستیم برای خانه ابد.شاید سالروز تولد و روز آمدن؛ برای ما که از نیست، هست شدیم؛ هشداری باشد به این که هر آمدنی را رفتنی ست!
    به قول حافظ
    “من ملک بودم و فردوس برین جایم بود”

  32. جلال معترف می‌گوید:

    گفتگوی جذابی بوده ظاهرا، جای ما خالی!!
    دستت درست داداش حسین.

  33. سلاله 9 دی می‌گوید:

    کاش این باران در کربلا هم می بارید…

    “قطعه مقدس ۲۶”

  34. مسعودساس می‌گوید:

    سلام
    خسته نباشی داداش
    “بی ترمز” با ((چند توصیه از حضرت آقا در رابطه با ازدواج)) بازگشایی شد.
    شادی روح امام(ره) و شهدا و سلامتی حضرت آقا صلوات

  35. محمد صدیقی می‌گوید:

    وبلاگ رسمی آزادگان اردوگاه تکریت ۱۱ فیلتر شد

    من نمیدونم در کنار این همه سایت های مستهجن واسه چی وبلاگ آزادگان را فیلتر کردید

    این وبلاگ و در راس آن مدیر وبلاگ محمد صدیقی این عمل را محکوم کرده و تا زمانی که این وبلاگ از فیلتر خارج نشده و یا دلیل قانع کننده ای برای من نیاورید این اعلامیه در صفحه اول وبلاگم قرار خواهد داشت

    آقای قدیانی بیا و ببین این نظامی که ازش دفاع میکنی چه به سر رزمندگان جنگ میاره

    takrit11pwgallery.blogspot.com

    takrit11pw.ir
    باز هم گزارش تهیه کن

  36. چوک دیریا می‌گوید:

    خوب پرداخته به مسایل مربوط به مطبوعات
    و شما هم خوب انتخاب کردی بحث رو برا قطعه

  37. فاران(نه وبلاگ فاران) می‌گوید:

    فجر نور! برای چی عکس سردارو زدی؟به قول استاد شفیعی سروستانی اینها اسرار و داراییهای اهل بیت هستند که به نوبه خودمان موظف به حراست از اونا هستیم … چی میشه ما هم مثل عمادمغنیه مرد سایه ها داشته باشیم؟من چند وقت پیش عکس سردارو جستجوکردم هیچی پیدا نکردم خیلی خوشحال شدم…
    چرا زحمت نکشیدی یه پست قشنگ درباره فداکاریهاش بنویسی؟کاش میشد این کامنت را هم فقط خود فجرنور بخونه… قبول کنید فضا خیلی ناامنه. من تا آن لاین میشم کروم بطور خودکار قطعه رو باز میکنه در حالیکه دستگاه من فریزه آدرسها حتی رو کامپیوتر خودمم نمیمونه…. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

  38. سیداحمد می‌گوید:

    فاران …. بزرگوار؛

    عکسی که جناب فجر نور زده آنچنان عکس واضحی هم نیست!
    اسم قاسم سلیمانی را در گوگل سرچ کردید و چیزی پیدا نکردید؟ مطمئنید؟!!!
    همین الان سردار سلمیانی در تلوزیون، در مراسم یادبود شهید شوشتری در حال سخنرانی بود!
    ضمنا شما که آدرس وب فجر نور را داشتید، اگر می خواستید فقط خودش بخواند بهتر بود کامنت را در وبلاگ فجر نور می گذاشتید، نه اینجا!

  39. م.طاهری می‌گوید:

    خدا خیرتان بدهد که نقد پذیر هستید

    به نظرم حرف آن خانم محترم، حرف خیلی هاست
    من که موافقم با ایشان

  40. به ما یک تکه گوشت برزیلی بدهید می‌گوید:

    صدای چک چک نرم باران پاییزی مرا روانه ی کوچه باغ غم ها کرد،
    چشم های آسمان دوباره بارید،
    در انتظار خورشید چوابرهاباید بارید،
    جمعه های بارانی،
    چشم های بارانی،
    ابرهای زمستانی،
    برای دیدن خورشید دوباره باید بارید.
    اللهم عجل لولیک الفرج

  41. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    باران می بارد، به حرمت کداممان، نمی دانم!!
    من همین قدر می دانم باران صدای پای اجابت است و خدا با همه عظمتش دارد ناز میخرد، نیاز کن…

  42. سیداحمد می‌گوید:

    ۳۷ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسینِ زهرا…

  43. سیداحمد می‌گوید:

    خانم “شهربانو ثمنی” (همسر شهید یزدانخواه و مادر ۴ شهید)

    “متاسفانه آنچه در راه ولایت فقیه تقدیم کرده ام، ناچیز بود. همه هستی ما از آن خامنه ای است و کاش دوباره جان می یافتند عزیزانم تا باز هدیه می دادم شان به رهبر.”

  44. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۷۴* امیرالمومنین علی علیه السلام:

    از کمال مردانگى است که حقّى را که بر گردن دیگران دارى، فراموش کنى و حقّى را که دیگران بر گردن تو دارند، به یاد داشته باشى.

    (غررالحکم، ج۶، ص۳۹)

  45. چشم انتظار می‌گوید:

    سختی صریح با داداش حسین
    سلام علیکم داداش حسین در نهایت ……. و با …….. خوش …… هرجا……. ولی……..همه ی ……به …… دنبال ……
    و……. باشیم. لکن از آنجا که ستاره ها در …….. شدیدا”……. این روش …….. در……… و ……… انتظار………. علیه…… نجات بخش و امیدوار کننده …….. طاقتمان طاق شده و ……،……..،………، در این رابطه بوده است! آیا این……… با وجود ……. در کمال ….. ندیدیم اما با …….. به ویژه سید احمد……. با اتفاق……. فونت درشت……… بخدا دلمان……. می دانیم سرتان…….ولی …..در پایان بازهم ……. درشت ……و……… یاخق.

  46. به جای امیر می‌گوید:

    مایو (گفت و شنود)

    گفت: ویکی لیکس سند وابستگی اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد موسوی به سازمان «سیا» را فاش کرد.
    گفتم: ای عوام! وقتی هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا با صراحت اعلام می کند که دولت آمریکا هر کاری که از دستش برمی آمد در حمایت از جنبش سبز(!) انجام داده است، دیگر سند وابستگی مشاور موسوی به «سیا» چه اهمیتی دارد؟!
    گفت: فاش شده که مشاور ارشد موسوی با منافقین هم در تماس نزدیک بوده است.
    گفتم: مگر سران فتنه با منافقین و بهایی ها و سلطنت طلب ها و مارکسیست ها آشکارا ائتلاف نکرده بودند؟ و مگر آمریکا و انگلیس و اسرائیل و دیکتاتورهای عرب بی پرده به آنها کمک مالی و تبلیغاتی و سیاسی نمی کردند!
    گفت: پس افشای سند وابستگی مشاور ارشد موسوی به سیا و منافقین به چه درد می خورد؟!
    گفتم: یک فیل توی دریا شنا می کرد. پشه بهش گفت؛ یک لحظه بیا بیرون کارت دارم. فیل از آب اومد بیرون و پرسید چیکار داری؟ پشه گفت؛ هیچی! برو توی آب، می خواستم ببینم مایوی من را برنداشته باشی!

  47. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    چشم انتظار عزیز بعد از …………..کلی چیز دستگیرمون………..
    الاایحال…………….کاریش نمیشه کرد!!

  48. ققنوس19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    با سلام و احترام

    هم سؤالات شما دو نفر و هم جواب ها جالب بودند.استفاده کردیم.موفق باشید

  49. سیداحمد می‌گوید:

    قابل توجه بعضی ها!

    فردا نگید چرا ما را نقطه چین می کنیدها؛
    خودتان دوست دارید!!

  50. حسین می‌گوید:

    سلام برادر
    بنده نظرات سیاسی شما رو قبول ندارم فقط چون احساس میکنم به دین و برادران جنگ ارادت داری میام نوشته هایت را میخونم
    برادر بزرگترین خطری که نطام رو تهدید کرده الان رییس جمهوره و اگه تا آخر دوره احمدی نژاد این نظام کن فیکون نشه بزرگترین خطر از سر جمهوری اسلامی گذشته (بزرگتر از خطر آمریکا)
    این فرد شخصی است که اگه قرار باشه سرش رو بکنند زیر آب همه رو با خودش میکشه زیر آب

  51. ف. طباطبائی می‌گوید:

    آقای حسین

    ببخشیدا بدجوری در اشتباهید. یکی مثل خاتمی اومد و رفت ولی مملکتمون کن فیکون نشد. اگر قرار بر کن فیکون شدن بود، دو تا ۸ سال قبلی، می شد!!
    ضمنا اگر به دین ارادت دارید، یادتون باشه که این مملکت، تحت حمایت امام زمانه. با رهبری نائب امام زمان، نه تنها کن فیکون نخواهیم شد، بلکه روز به روز بر اقتدارمون افزوده خواهد شد.

  52. جلال معترف می‌گوید:

    داداش حسین و سید عزیز مخلصیم
    دوستون دارم

  53. مروی می‌گوید:

    در مورد این نوشته نظری ندارم فقط خواستم با اجازه صاحب خونه از سلاله ۹ دی تشکر کنم/

    جناب سلاله ۹ دی
    کامنتتون درباره باران خیلی زیبا و بجا بود و دلمان را لرزاند.

    موفق باشید

  54. چشم انتظار می‌گوید:

    از بعضی ها به سید احمد؛
    سید احمد، اینقدر شما و داداش برای ما عزیزید که نقطه چین شدن رو هم برای خودمون افتخار و امتیاز می دونیم. به قول مجنون عاشق که می گه؛ اگر با دیگرانش بود میلی، چرا متن مرا نقطه چین کرد حسین!

  55. ابوالفضل می‌گوید:

    سلام….
    خدا قوت….
    یه سوال آقا سید این روستای گرمه کجا هست؟
    یه پیشنهاد: حسین آقا یعنی داداش حسین اگه براتون مقدوره یه پست هم مخصوص وبلاگ بذارین! البته اگر مقدور است….
    یا علی……

  56. رضا می‌گوید:

    شاید اندازه ۳ هزار میلیارد کلمه!!؟والا تو کیهان و طن امروز چیز خاصی درباره دزدی ۳۰۰۰میلیارد تومنی کار نشد داداش نمیدونم چرا؟! شاید چون باید سر را بالا گرفت و به آسمان خیره شد و سوت زد

  57. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان محترم!

    تا دقایقی دیگر قطعه ۲۶ با یک متن بارانی/ شهری به روز می شود…

  58. سیداحمد می‌گوید:

    ابوالفضل عزیز؛

    “گرمه” روستائی زیبا، با قدمت فراوان است که در شمال شرقی استان اصفهان قرار دارد!

  59. یک خواننده می‌گوید:

    سلام
    ما درد دین داریم که سیاسی شده ایم و لا غیر ، از قدیم هم گفتند سیاست پدر و مادر ندارد ، حرفهای سیاسیون و سایت ها و روزنامه ها اگر حتی تلخ هم باشد تا وقتی به منظور حمایت از حکومت اسلام و ولایت است شیرین میزند ، البته این قاعده شروط دیگری هم دارد/ در کل حرف آن خانم فرهنگی درست اما باید بدانیم که اگر مردم خالی الذهن باشند نسبت به دردهای جامعه و انحرافات ،نمیتوان در مواقع سرنوشت ساز در مدت کوتاهی به آنها آگاهی داد و آنها را قانع کرد/

  60. یک خواننده می‌گوید:

    ما درد دین داریم که سیاسی شده ایم و در این راه کم شهید نداده ایم

  61. یک خواننده می‌گوید:

    زنده باد یاد و خاطره شهید مدرس

  62. ف. طباطبائی می‌گوید:

    علی مطهری آخرش آرزو به دل می مونه، نه؟
    کمبود محبت داره فکر کنم.
    صندلی مجلس اونقدر گرم و نرم هست که کسی ازش دل نکنه، والا!!

  63. امین رحمانی می‌گوید:

    سلام…

  64. امین رحمانی می‌گوید:

    بارپروردگارا ما را در دنیا آن جوری که اهل بیت می خواهند قرار بده…
    به برکت ۳ صلوات بر محمد وآل محمد

  65. سلاله 9 دی می‌گوید:

    جناب مروی!

    با تشکر و البته آن جمله همان طور که نوشته بودم، یکی از جملات همین قطعه مقدس است.
    کتاب قطعه ۲۶ صفحه ۵۶۶/ متن سلام مورچه های “سمفونی مورچه ها”

  66. پرستو می‌گوید:

    بد هم نمی گفته این خانوم ولی به نظرم همینجوریش هم رسانه ها خیلی از مشکلات جامعه رو پوشش نمیدن چه برسه به این که بخوان سفیدنمایی هم بکنن . شاید این خانوم زیادی دلش خوش بوده !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.