بسی گفتیم و گفتند از شهیدان…

مسجد حضرت ابالفضل در ماسوله/ عکس: علی اکبر بهشتی

هفته دفاع مقدس/ لیلای مادر

اولین بند پلاک امروز را شروع کنم با یک خاطره. هفته دفاع مقدس شاید ۱۰ سال پیش، یک روز میان هفته رفته بودم بهشت زهرا که از صدقه سر هم قطعه ای بودن پدرم و شهید پلارک، مادر این شهید را دیدم و اگر نه به مصاحبه ای مطبوعاتی، که به صحبتی مطبوع گذشت دقایقی بین ما. بماند که دل پری هم داشت این مادر. گله داشت و حق هم داشت. نمی دانم از روی احساس بود، یا مکاشفه یا چیزی از جنس دلیل که وسطای حرف های قشنگش گفت: «کاش مزار پسرم به این معنی شلوغ نمی شد. گاهی می آیم و از فرط ازدحام، اصلا مجال پیدا نمی کنم ۲ کلمه درد دل کنم با پسرم». به ایشان با مزاح گفتم: در عوض، کلی پسر شهیدتان خاطرخواه پیدا کرده. عیبی ندارد که! خندید و آهی کشید و گفت… اما آنچه گفت، بماند! فقط بخوان که آخر حرفش عجب شعر نابی خواند برای پسرش. صورت را برگرداند طرف مزار پلارک و گفت: «شبی مجنون به لیلی گفت، که ای محبوب بی همتا؛ تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد».

شهدا/ ۳۰۰ هزار تا یا همین چند تا؟!

دومین بند این پلاک را اما سال هاست که می خواهم بنویسم و اگر نبود انتساب خودم به خانواده شهدا تا به حال نوشته بودم این دغدغه را. بیم دارم که بد فهم شود. هر چه باداباد! می نویسمش. سال هاست که مثلا در همین هفته دفاع مقدس، به هر کوی و برزنی که سر می زنی، فقط عکس و اسم تعدادی از سرداران شهید را می بینی. در اینکه این شهیدان «قهرمانان ملی/ دینی» ما هستند، هیچ شکی نیست. در «نماد» بودنشان نیز، اما گیرم کسی سئوال کند که آیا ما در جنگ، همین تعداد شهدا را داشتیم، یا ۳۰۰ هزار شهید؟! در آن صورت چه خواهد بود جواب اهل تبلیغات؟! و اهل رسانه؟! کسانی که انسی با این قلم دارند، شهادت می دهند که سال هاست دارم از همت و باکری و چمران و… می نویسم، اما این وسط ما به عنوان اهل قلم، و خیلی های دیگر، در آن واحد، داریم ۲ ظلم می کنیم؛ یکی اینکه همین شهدای معروف را هم نتوانسته ایم آنطور که باید و شاید در ذهن و قلب نسل جوان و نوجوان جا بیاندازیم. در این باب، گاهی کمیت کار ما، غلبه می کند بر کیفیت آثارمان. در و دیوار را پر می کنیم از پوستر و بنر و تصویر شهدای معروف، لیکن بی هیچ ذوق و سلیقه ای. چیزی از جنس رفع تکلیف. هم سینما در این باره ضعیف عمل می کند و هم رسانه ملی. همین طوری هاست که در آغاز سال نو، می بینیم که روی کیف پسران دانش آموز، عکس مرد عنکبوتی بیداد می کند و روی کیف دختران دانش آموز، عکس باربی. قهرمان ملی را اما فقط از روی در و دیوار و کارهای شبه فرهنگی شهرداری نمی توان رصد کرد. باید دید که چقدر غریب اند شهدا، حتی شهدای معروف و ستاره های نماد، نه بر در و دیوار شهر، که بر ذهن و قلب نسلی که قرار است آینده را بسازد. ظلم دوم اما به سایر شهداست. شهدایی که نه عکس شان روی دیواری هست و نه اسم شان روی کوچه ای. شهدایی که اصلا راهی به رسانه ملی ندارند. شهدایی که البته همین حاج همت، دیوانه وار، عاشق شان بود و در مقام عاشقی، گفته بود که حاضرم در پوتین این بچه بسیجی ها -بخوانید شهدای غیر معروف، یعنی گمنام تر از شهدای گمنام!- آب بخورم. لحظه ای بیاندیشید که اگر کسی با توجه به دریافت های خود از همین روزهای هفته دفاع مقدس، از شما سئوال کند که پس آن ۳۰۰ هزار شهید دیگر، چه می شود؟! چیست پاسخ شما؟! می بینی در روستایی که ۵۰ شهید دارد، نام مدرسه را گذاشته اند به اسم یکی از همین چند شهید معروف! یا می بینی شهری که خودش ۳۰۰ شهید دارد، اسامی کوچه ها تکراری و مثل شهرهای بزرگ، منقش به نام سرداران شهید است. این البته اگر در یک نگاه ملی، ارزیابی شود، شاید زیبا جلوه کند و بیانگر ملی بودن شهدای معروف باشد، لیکن معایبی هم دارد. عیبش همین بود که مختصر و خدا کند که مفید، نوشتم برای تان. شکر خدا به اسم پدر ما، هم کوچه ای هست و هم پایگاه بسیجی. بگذریم که گاه و بی گاه دوستان پدر که به مناصبی رسیده اند، یادی می کنند از ایشان. از مجید مجیدی گرفته تا فرج الله سلحشور و بعضا از اهل سیاست گرفته تا اصحاب فرهنگ. من برای آنچه نوشتم اصلا دغدغه شخصی ندارم. دغدغه ام حرف بسیاری از خانواده شهداست که نقش شان در پیام هر ساله رهبر به مناسبت همین هفته دفاع مقدس، گرم و محترم و گرامی است، اما بر روی در و دیوار شهر، هرگز! آیا جز این است که ما ۳۰۰ هزار شهید داشتیم، نه همین چند تا؟! و آیا جز این است که همین سرداران شهید را هم لابد خوب معرفی نکرده ایم که باربی و مرد عنکبوتی، موج می زند روی کیف نسل نوجوان و جوان ما؟! باورکنید که اگر پس فردا یکی بردارد و کیفی تولید کند که رویش عکس شهدا نقش بسته باشد، حتم می کنم که روح این دغدغه را نگرفته. شهدا را با هنر باید تبلیغ کرد، نه با تبلیغ! اهل تبلیغات ما باید دمی تلمذ کنند و بیاموزند که چگونه فرهنگ غرب، باربی و مرد عنکبوتی را به جای باقری و زین الدین، در تار و پود علائق نسل نوجوان ما جا داد. این هم اگر نکنند، اشکالی ندارد، چرا که خون شهید، کار خودش را می کند. با درایت ما بیشتر، اما بدون درایت ما، مظلومانه!! لطفا شهدا را در شناساندن شهدا به این نسل، یاری کنیم. لطفا هنر! بس است این همه تبلیغ! این همه عکس! این همه پوستر! حتی می خواهم بگویم «این همه هفته دفاع مقدس»!! فی المثل بد نیست رسانه ملی نگاه کند که هفته دفاع مقدس ۱۲ سال پیش چه برنامه هایی داشت و الان چه برنامه هایی دارد؟! هیچ پیشرفتی کرده اند؟! کار جدیدشان چه بوده؟! آیا به جز سرود «یاد امام و شهدا»، مثلا نمی شود دوربین را گذاشت جلوی مادر شهیدی که الان ۳۰ سال است که نه می داند پسرش کجاست و نه می داند پیکرش برمی گردد یا نه؟! تبلیغ، زمخت است و هنر، مستند! خدا بیافزاید بر درجات مرتضی آوینی. مانده بودم صدا و سیما این روزها واقعا چه کار می خواست بکند، اگر دوربین سید شهیدان اهل قلم نبود؟! طرفه حکایت اینجاست که دوربین آوینی همه جنگ را نشان می داد؛ ۳۰۰ هزار شهید را، و نه فقط همین چند تا! امیدوارم خواننده پلاک امروز که شما باشی، روح این نوشته را بگیری، و الا مجروح می شود!… و الا من باید یکی یکی مطالبی که برای سرداران شهید نوشته ام، ردیف کنم!! البته «بسی گفتیم و گفتند از شهیدان، شهیدان را شهیدان می شناسند»، حتی سرداران شهید! 

روزنامه جوان/ ۶ مهر ۱۳۹۰

مسجد حضرت ابالفضل در ماسوله/ عکس: علی اکبر بهشتی

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “شبی مجنون به لیلی گفت، که ای محبوب بی همتا؛ تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد”

    زیباست… خیلی زیبا…

  4. قاصدک منتظر می‌گوید:

    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

  5. چشم انتظار می‌گوید:

    داداش حسین
    شاید یکی از گلایه های ما به شما همین باشد که چرا به خاطر این انتساب مبارک، تا به حال به این موضوع نپرداخته بودید؟ مگر مهم است که دیگران مثلا” در مورد شما و امثال شما چه فکر کنند؟ این را از خودتان یاد گرفتم.
    یعنی فکر می کنید تا به حال هیچ کس هیچ بهانه ای نداشته که به شما و دیگر خانواده های شهدا از غیر معروف گرفته تا معروف، کنایه و زخم زبان و از این جور حرف ها بزند؟ حد اقل آن هایی که با شما مأنوسند و انشاءالله ما هم در ذمره ی آنان قرار داشته باشیم، می دانند هدف و جهت کلام و مواضع شما را.
    پس می خواهم جسارت کنم و بگویم: خیلی تحملتان بالاست که تا به حال دست بکار نوشتن چنین متنی نشده بودید.
    حتی خیلی از کامنت هایی که شما نقطه چین کردید و موضوعش ارادت به شهید اکبر قدیانی بود، هم می تواند این جا محل اشکال باشد. مگر شهید قدیانی فقط متعلق به شماست برادرم؟ چقدر عقده در گلویم گیر کرده بود به خاطر نگفتن این حرف ها، آیا شما قبول دارید که شاید باشند بعضی بچه های قطعه که با ایشان یا امثال ایشان ارتباط معنوی دارند؟
    به هر حال امیدوارم موضوع به یک سمت نرفته باشد.
    همه ی شهدا برای ما عزیزند. ولی داداش حسین، این رو هم بذارید من بگم، شهید معروف به لحاظ جایگاه ملی مهم است قبول. اما آیا شهید دنباله ندارد؟ آیا خانواده ندارد؟ آیا اگر شهید بزرگواری معروف نبود و فرزندانی تربیت کرده بود به پاکی و صداقت و ولایت پذیری ولایت پذیران واقعی، جایگاه بحث ندارد؟ اگر شهید غیر معروفی که سلسله ی مبارکش کمتر از خود او نبود و نقش بسزایی در هدایت افکار جامعه و جوانان به سمت و سوی ارزشهای واقعی نظام داشت؟ نباید بدان پرداخت؟ باز هم خدا را شکر که بابا اکبری را ما از طریق حسینی شناختیم. شاید هم هنوز نشناختیم.
    ولی چه شهدایی هستند که ندارند مثل حسین … چه معروف چه غیر معروف…. الی آخر.

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “شهدا را با هنر باید تبلیغ کرد، نه با تبلیغ!”

    این مطلب شما دغدغه خیلی از مخاطبانتان هم هست؛
    اگر راحت بخواهم بگویم، باید عرض کنم که کار بلد نیستند. یعنی توان اجرائی بسیار ضعیف است. بالاخره هر ارگانی، مسئولیتی دارد.
    “مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس” که ماشالله بودجه لازم را هم در اختیار دارد و در همه استانها هم ستاد دارد، در این زمینه بسار ضعیف عمل می کند. شاید باور نکنید ولی ستاد یکی از شهر ها هنوز لیست اسم همه شهدای شهر را هم ندارد!
    اینکه در هفته دفاع مقدس ۴ تا گونی پر خاک کنیم و جلوی در فلان اداره و فلان بانک بگذاریم که نشد بزرگداشت “هفته دفاع مقدس”!!!

  7. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آخی… بالاخره یک متنی نوشتی که بشود درش کامنت گذاشت!

  8. م.طاهری می‌گوید:

    حرف دل بود
    نه
    آه دل بود

    بزرگی و احترام سرداران، شهدای عزیز شناخته شده، به جای خود
    برای همه ما عزیزند. عالیه که بشناسیمشان. نماد ملت بزرگ ما باشند
    ولی بسیجی های دفاع مقدس چی؟
    به خدا از زندگی شهدایی که هیچ کس اسمشان را هم نمی داند می شود درس ها گرفت. می شود خیلی حرف ها درباره آن زد. حرف های به درد بخور
    دیر می شود. خیلی از پدر و مادرهایشان رفتند. چند سال دیگه همسران و دوستانشان هم می روند و یک دنیا حرف نگفته می ماند. یک دنیا فرصت از دست می رود

  9. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۲:۲
    تعداد افراد آنلاین: ۲۵ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین عزیز بسیجیها فـــــــــدائی داری…

  10. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    گل گفتی برادر!
    من از این دغدغه گذر کردم و برای ادای دین به شهدای غیر معروف شروع کردم به شناساندن شهیدی هجده ساله که در خفا نماز شب می خواند و با لباس جبهه به خانه نمی آمد که یک وقت ریا نشود.
    و همیشه این را زمزمه می کرد که : یارب قو علی خدمتک جوارحی
    و : مادرم گفته غلامت باشم خادم درگه مامت باشم حسین جان
    از قضا این شهید برادر من است و افتخار میکنم و فخر می فروشم به عالم که خواهر شهیدی غیر معروفم.!!!
    در وبلاگ تازه سازم از او در متنی با نام ” آخ جون هفته دفاع مقدس” یاد کرده ام.
    در روایتی کودکانه از خواهری که در زمان عروج برادرش تنها ده سال سن داشت.
    آدرس وبلاگ اینه: www. ssaleki.pershanblog.ir
    اگه دوست داشتید سر بزنید و با او بیشتر آشنا شوید.
    تقدیم به برادرم شهید کاظم نجار سالکی

  11. چشم انتظار می‌گوید:

    با اجازه از مادر بزرگوار شهید پلارک؛
    «شبی مجنون به لیلی گفت، که ای محبوب بی همتا؛
    تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد».
    اگر مجنون و لیلی شب به شب با هم غزل خوانند
    بسان گفتگوی آن شهید و مادر محزون، نخواهد شد

  12. ف. طباطبائی می‌گوید:

    خوشحال شدم از خوندن این متن. خیلی موضوع با اهمیتی رو برای نوشتن انتخاب کردین، متشکرم.
    آغاز سال تحصیلی و دانش آموزا و کیفهای آبی و صورتی رو که دیدم خیلی ناراحت شدم. بچه هائی که رویاشون باربی و اسپایدرمن بشه، چه آینده ای در انتظارشون خواهد بود؟
    هزاران هزار شهید داریم که هر کدومشون یک الگوی تمام عیارن ولی متاسفانه کسی نمی بیندشون. یا اینکه اونطور که باید دیده بشن، نمیشن.
    خیلی موضوع خوبی بود برای نوشتن. امیدوارم خوندن این متن تلنگری باشه برای بعضیها. بعضیها که این روزها از کنار همه چی ساده عبور می کنن!!

  13. میلاد پسندیده می‌گوید:

    ایول… به به… این را از عمد فرستادم… چه کنیم؟ هر چقدر هم که زور بزنیم از شهدا نمی شود پوستر خوب ساخت چون هم از دوربین فراری بودند و فیگور خوب ندارند و یا اینکه فیگور خوب دارند و عکس کیفیت ندارد… یا مثلاً در بخش فیلم از آنجایی که نگاتیو های اصلی را با قیچی بریده اند و با تف چسبانده اند، دیگر نمی شود فیلم های مستند زمان دفاع مقدس را با فناوری های جدید خوش گرافیک کرد و با کیفیت بالا ارائه داد… آخر هم اینکه باربی می خندد اما مادر شهید گریه می کند… خسته شدیم از صبح تا شب غصه خوردیم… ما هم آدمیم… دل داریم!!
    دیشب درد دل های ابراهیم حاتمی کیا در برنامه پارک ملت شنیدنی بود… کاش.

  14. سیداحمد می‌گوید:

    شهدای زیادی را می شناسم که شاید حدودا تا مقطع راهنمائی درس خوانده بودند و سواد ادبی خاصی نداشتند؛
    اما وقتی وصیت نامه هایشان را می خوانم، متعجب می شوم از این سطح قلم و سطح بینش سیاسی و اعتقادی.
    خیلی جای کار دارد، خیلی!
    ۳۰۰ هزار شهید، یعنی هزاران الگوی حقیقی که باید به مردم معرفی شود.

  15. سیداحمد می‌گوید:

    از طرف همه بچه ها بابت عکس های زیبا، که واقعا حس خوبی را در فضای قطعه مقدس۲۶ جاری می کند، از جناب “علی اکبر بهشتی” تشکر میکنم!

  16. چشم انتظار می‌گوید:

    این متن قشنگ رو یه بار دیگه، با این تصنیف زیبای مناسبتی بخونیم.
    http://snd.tebyan.net/hozeh/soundgallery/defaemoghadas/sorood/sorood09.mp3

  17. سلاله 9 دی می‌گوید:

    دید جامع تان به موضوعات مختلف قابل ستایش است.

    این که شهدا را خلاصه کرده ایم در چند سردار شهید گاهی برمی گردد به غفلت مان.
    چند وقت پیش عمه ام که مادر شهید است و فرزندش در ۱۵ سالگی به شهادت رسیده است، وقتی آمد به اتاقم و نگاهی انداخت به در و دیوار که پر بود از عکس سرداران شهید و شهدای معروف لبنانی و فلسطینی با حالتی خاص رو به من کرد و گفت: پس عکس بچه ی من کو؟ مانده بودم که چه جوابی دهم به این مادر شهید.
    آن طور که باید حتی شهدایی را که از بستگان مان هستند و یا هم محله ای و داریم زندگی می کنیم در کنار خانواده های شان را نمی شناسیم.

  18. به جای امیر می‌گوید:

    جدول ضرب ! (گفت و شنود)

    گفت: چند پزشک ایرانی با ارسال یک نامه سرگشاده برای بشار اسد از وی خواسته اند به سوگند پزشکی خود توجه کند و به خواسته معترضان تن بدهد.
    گفتم: ولی یکی از خواسته های اعلام شده معترضان، خروج سوریه از محور مقاومت و پیوستن به دیکتاتورهای عرب برای سازش با اسرائیل است.
    گفت: چه عرض کنم؟!
    گفتم: معترضانی که تعداد آنها در مقایسه با حامیان بشار اسد بسیار اندک و کم شمار است در سایت های خود از همراهی سوریه با حزب الله لبنان و حماس و ایران به عنوان «خیانت به آرمان اعراب»! یاد کرده اند.
    گفت: باز هم چه عرض کنم؟! رژیم آل سعود هم تاکنون ۲۰ میلیارد دلار به معترضان کمک مالی کرده و بعد از افشای ماجرا فقط میزان این کمک مالی را کمتر از ۲۰ میلیارد دانسته است!
    گفتم: آمریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا و دیکتاتورهای عرب که با همه توان به سرکوب خیزش های اسلامی منطقه مشغولند، از جریان اعتراضی در سوریه به شدت و آشکارا حمایت می کنند.
    گفت: حالا چرا این چند پزشک علیه قتل عام مردم مظلوم بحرین و از جمله کشتار ده ها پزشک و پرستار بحرینی توسط رژیم های آل سعود و آل خلیفه بیانیه نداده اند؟!
    گفتم: چه عرض کنم؟! از شخصی پرسیدند دو، دوتا چندتا میشه؟ طرف یک کمی فکر کرد و بعد گفت؛ میخوای بخری یا میخوای بفروشی؟!

  19. شاهد می‌گوید:

    سلام…

  20. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۵۲* امام صادق علیه السلام:

    کسی که در راه خدا کشته شود، خداوند هیچ یک از گناهان او را به روی او نمی آورد.

    (وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹)

  21. سیداحمد می‌گوید:

    ۷۰ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسینِ زهرا…

  22. علی می‌گوید:

    سلام
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدس یه پوستر طراحی کردم که هدیه میکنم به همه ی دوستان که اگه خواستن توی وبشون استفاده کنن.


    http://up5.iran(++++)blog.com/(++++)images/mkhvze2vc8qm7uxi6ys.rar

    (+++) رو پاک کنید

    همیشه بهترین ها را از حرفه ای ها بخواهید
    التماس دعا
    آلتو دیزاین

  23. آذرخش می‌گوید:

    سلام
    خیلی خوبه که از این زاویه به شهدا نگاه کنیم.
    ما هم شهید غیر معروف توی خانواده داریم. یه روز معرفیش می کنم.

    راستی از مصاحبه حاج صادق چه خبر؟
    حسین قدیانی: توی نوبته! فعلا شونصد نفر جلوشن!!

  24. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    چقدر این مطلب زیبا بود.
    از شهدای گمنام، گمنام تر…

    ما مردم عادی در انتخاب اسم بزرگراه و خیابان و جشنواره ها شاید نقش چندانی نداشته باشیم، ولی در حد خودمان می توانیم کاری کنیم.
    اینطور که من متوجه شدم اکثر دوستان اینجا از خانواده شهدا هستند، ولی عکس های آواتار، باز هم همان شهدای معروف (جانمان فدای غیرت و مردانگیشان) است.
    این نماد بودن فرماندهان جنگ، احساس خوبی است. ولی ما هم می توانیم نقشی هر چند کوچک در معرفی شهدای اقواممان داشته باشیم.

  25. نفیسه بهادری می‌گوید:

    سلام…عالی بود. کلا امشب هر چی متن می خوانم عالیست.

  26. قلاویزان می‌گوید:

    سایت قلاویزان (یادمان شهدا) به مناسبت هفته دفاع مقدس افتتاح شد.
    http://www.ghalavizan.com/

  27. سادات می‌گوید:

    سلام
    ممنون از چراغی که روشن کردید
    یک پیشنهاد:
    از همین جا و از همین قطعه شروع کنیم و هر کدام از اهالی قطعه, شهید غیر معروفه ( بر وزن زیارت غیر معروفه ) را که میشناسد معرفی کند.
    یا علی (ع)
    حسین قدیانی: این نسخه پیچیدن ها نمی دانم دردی را دوا می کند یا نه! دگر بار متن را بخوانید تا بفهمید که هنر از تبلیغ بهتر است.

  28. چوک دیریا می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
    هان بدانید آنان که پدر و مادرم فدایشان باد در آسمان بنام و در زمین گمنام اند
    والا به خدا دارم داد می زنم تو شهرم که شما رو به خدا دریابید شهدای بندرعباس رو
    تو جنگ نفتکش ها کم نذاشتن شهدای جنگ های دریایی تو صحبت هاشون میگن:
    خبر اومده یه نفتکش امشب وارد میشه ما میریم می زنیم میایم انگار می خواد بره تا بقالی یه چی بگیره بیاد جلوش آمریکایی و روسه!!!
    حالای جدای اینکه شهدای بندرعباس اغلب یا تو قسمت اطلاعات عملیات بودن با تخریب
    حالا کار ندارم که سردار سلیمانی میگن: موتور چند عملیات مهم بچه های بندعباس بودن
    یا رهبری که میگن: این استان(هرمزگان) دو هزار شهید، تعداد بی شماری ایثارگر و جوان بسیجی داشته، بخصوص غواصانی که در هر جا بودند نشان داده اند که جوانان مومن و فداکار و علاقه مندی هستند.
    بعد تا چند سال پیش یادواره شهید چمران می گرفتن تو شهر یا شهید دوران
    بعد جالبه یه تابلو عکس شهید زده بودن شهید کریمی جلوی عکس شهید به فاصله یه متری بنر تبلیغ کنسرت فلان خواننده رو زده بودن حالا نمی شد کنارش یا چند متر اونور تر می زدند و در آخر:

    حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
    هان بدانید آنان که پدر و مادرم فدایشان باد در آسمان بنام و در زمین گمنام اند

  29. حی علی الجهاد می‌گوید:

    این مسئله دغدغه‌ای است بجا، یادمه آقای وحید جلیلی در دوره آموزشی سایبری می‌گفتند یکی یکی دارند می‌روند آن‌هایی که از شهدای ما نام و نشان و خاطراتی دارند و ما هم‌چنان نشسته‌ایم به تماشا و هیچ نمی‌دانیم از همین ۳۰۰ هزار شهید …

    آن موقع خیلی ترغیب شدیم که برویم سراغ شهدای کوچه و محل‌مان و بنویسیم خاطرات نانوشته را از زبان پدران و ماردان‌شان، اما نمی‌دانم چه شد که موفق نشدیم و شاید هم لایق نبودیم و شاید هم … آری مقصریم …

  30. حی علی الجهاد می‌گوید:

    راستی پست جدید:

    آخرین ورژن خودزنی

  31. سعید-ه(مجنون) می‌گوید:

    سلام علیکم

    حسین جان ما تو مسجدمون یک نشریه داریم از مطالب شما هم میخواهیم استفاده کنیم…

  32. سایه/روشن می‌گوید:

    آن قدر حرف دل بود که بیشتر از ۵ بار خواندمش،
    تا مبادا مجروح شود روح این دغدغه.
    چند روز بود که می خواستم کامنتی با این مضمون بگذارم اما نمی توانستم، علتش مهم نیست.
    این درد است که بچه های بسیجی به این که استاد دانشگاه شوند فکر نمی کنند و یا کم فکر می کنند، و عرصه را برای یک عده آدم های بی درد و بی دین خالی گذاشته اند، مخصوصا در رشته های هنری که مخاطب عام دارد و ریشه ی این موضوع هم به نظر من از این جا آب می خورد.
    وقتی اکثریت پیشگامان و اساتید هنر از فضای خفقان حرف می زنند تازه می فهمی که چه می خواهند بگویند. و می بینی چقدر جای آوینی ها خالیست تا ببیند که هنر این مملکت به کجا دارد کشیده می شود.

    دیشب با همه ی وجودم ابراهیم حاتمی کیا را درک کردم آن جایی که می گفت بدونید که چقدر عقب بودنمان در این زمینه فاجعه است وقتی همه چشم به من دوخته اند و من را می بینند که از دفاع مقدس گفته ام و فیلم ساخته ام.

    و آنجایی که می گفت خیلی ها به خاطر بودن او در فضای هنری با او طوری هستند که انگار از بازار دباغی ها رد شده! و حق هم داشت. بودن در این فضا لاجرم روی روابط و حس و حال آدم تاثیر می گذارد، اما دغدغه های تو را نمی گیرد اگر درد داشته باشی. چیزی که این طرفی ها را به خاطر حال و هوایت از تو دور می کند که “بی دردی” به جانت افتاده و آن طرفی ها را نیز که “متحجری”.

    وقتی استادی نباشد که این بیداری را در تو تزریق کند، ناگزیر به جای همه ی آن چیزهای ناب به این تکاپو می افتی که نقاشی هایت شبیه آثار فلان هنرمند اروپایی شده یا نه و اگر بخواهی خودت باشی معلوم نیست که درباره ی کار تو هم اظهار نظر بکند یا نه، اصلا به مذاقش خوش می آید که این کار را بکند؟! این است که می گذاری این آتش زیر خاکستر مخفی بماند تا وقت شعله ور شدنش برسد.

    گاهی آنقدر احساس می کنم وصله ی ناجوری هستم در این جماعت، اما می بینم که اگر ما هم کنار بگذاریم یک نفر دیگر به این گروه اضافه می شود.
    بچه ها جای اساتید ارزشی در دانشگاه های ما واقعا خالیست، فکری بکنید.

  33. سادات می‌گوید:

    و اما هنر:
    فکر کنم در حال حاضر بالاترین هنر اینست که جلوی ساخت فیلم های جنگ و جبهه و رزمندگان و شهدا را بگیریم تا این باقیمانده تقدس از بین نرود. نگاهی به هنر این مقوله در این چند سال اخیر معلوم میکند آن چه که نشان داده شده حکایت از آن دارد که ( با پوزش از تمام اهالی دفاع مقدس ) رزمنده فردی بوده عامی و بی منطق و عاشق پیشه و لوده که غالبا به خاطر پول و وام و دل یار اعم از دختر همسایه و دختر خاله و …. به جبهه رقته و انجا چند وقتی را به شوخی و دست انداختن دیگران گذرانده و با گوش نکردن دستور فرمانده به شهادت رسیده! اگر هم شهید نشده فعلا که پشیمان است.
    یعنی آن طور ها هم که اهل جنگ می گفتند و تعریف کردندنبوده.
    با این دردها بهتر همان که چند سال هنر معرفی شهید را تعطیل کنند تا سر ها باد بخورد و یادشان بیاید که اصل داستان چه بوده. تا تقدس این موضوع به جایش برنگردد کار با این دیدگاه ها ما را از شهدا دورتر و دورتر می کند.

  34. شرمنده شهدا می‌گوید:

    سلام
    یکی از بزرگترین بزرگراه های مشهد به نام شهید همت نامگذاری شده بود . چندین سال است که به این اسم می شناسندش . یعنی همین الان هم که این بزرگراه را به نام بابا نظر تغییر داده اند (حدودا ۴ ماه ).باز هم عادت شده است دیگر.
    می خواهم بگویم همان چند سال پیش که اسم بزرگوار شهید همت را روی این بزرگراه گذاشتند مگر شهید بابا نظر، بابا نظر نبود . حالا که دیده اند کتابی از این شهید بزرگوار چاپ شده است و تیراژ بالایی به چاپ رسیده است این شهید معروف شد .
    هر چند شهدا به این چیزها احتیاجی ندارند ولی برای دل خودمان می گویم .
    مهدی اخوان ثالث (م-امید)

    هر چند همچو گل همه بر باد رفته اند

    هرگز گمان مدار که از یاد رفته اند

    اینان نه آن گل اند که گویی در این بهار

    از یاد رفته اند چو بر باد رفته اند
    .
    .
    .
    .
    بر باد رفته نیز نبایست گفتشان

    در قلب ما نهاده بسی یاد رفته اند

  35. امین 2060 می‌گوید:

    سلام
    به نکته جالبی اشاره کردید
    چند روز پیش از شهر دیواندره استان کردستان (به سمت سقز) رد می شدم یه تابلو بود با این مضمون:
    به زیارتگاه شهیدان خاموش خوش آمدید.
    خدا می دونه چقدر شهید داریم که ما حتی اسم محل شهادتشون رو هم نشنیدیم چه برسه به اسم خودشون.
    برای شهدا فرقی نمی کنه اسمشون جایی باشه یا نباشه ولی این بی لیاقتی ما و مسئولین امر رو می رسونه که حتی نمی تونیم اسم شهدا رو زنده نگه داریم.
    ان شاءالله که شهدا خودشون کمک کنن از این خواب غفلت بیدار بشیم.
    یا علی

  36. جماران می‌گوید:

    اى پیر، هواى خانقاهم هوس است… طاعت نکند سود، گناهم هوس است!
    یاران همه سوى کعبه، کردند رحیل… فریاد ز من، گناهگاهم هوس است!

    “امام روح الله”

  37. ف. طباطبائی می‌گوید:

    قبول دارید تو کشورمون بعضی قوانین که وجودشون الزامیه، متاسفانه وجود ندارن؟
    اینکه باید شهدا رو هنرمندانه معرفی کنیم درسته. اینکه باید طوری رو فرهنگ جامعه کار کنیم که بچه هامون جذب شهدا بشن و از شهدا برای خودشون الگو برداری کنن و از الگو های غربی دوری کنن، درسته.
    ولی این وسط یه قانونی هم باید باشه یا نه؟
    چرا تو مدارسمون استفاده از کیفهائی با عکس های عجیب و غریب، یا لوازم التحریر نامناسب، ممنوع نیست؟
    چرا همون روزی که والدین برای ثبت نام میرن، باهاشون اتمام حجت نمیکنن؟
    اگر مسئولین مدرسه اجازه استفاده از کیف باربی و کفش مرد عنکبوتی و دفتر جومونگ!! رو ندن، مسلما کم کم شاهد توزیع چنین محصولاتی در فروشگاه ها نخواهیم بود. جنسی که فروش نره، هیچ وقت تولید نمیشه.

  38. احساس می‌گوید:

    به نام الله
    رسانه که کاری نمیکند و بهتر است بگویم کار جدیدی نکرده اما نمیدانم چرا چیزی از کارهای شهید آوینی بزرگوار هم که این رشادت ها رو به تصویر کشیده نشان نمیدهند؟
    آخر چه شده این جعبه جادوی ما را؟
    دلمان خوش بود که در هفته دفاع مقدس بیشتر از روایت فتح پخش خواهد شد اما دریغ!
    نسل نوجوان ما نمیداند روایت فتح چیست!دلم برایشان میسوزد!و بیشتر دلم به حال خودمان میسوزد که از رسانه گرفته تا خود من مقصریم!

  39. احساس می‌گوید:

    شهید میثمی:خدا میداند اگر پیام شهدا را به پشت جبهه ها منتقل نکنیم گنهکاریم

  40. ابوالفضل می‌گوید:

    دقیق و صحیح بود نوشته ات….
    اما چرا تردید در نوشتن… آنکه در متن است حتما بهتر می داند چه بنویسد… پس چرا تردید ؟!….
    نوشته هایتان در جوان رنگ و بویی دگر دارد اگر خواندیم و عمل کردیم ، مردیم….
    اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم و أهلک عدوهم…

  41. سیداحمد می‌گوید:

    “گناهان را کوچک نشمرید، از عاقبت آن بترسید.”
    (شهید کیامرث نیکبخت)

  42. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    … به سوی آن لودرچیِ مظلوم آنقدر شلیک کردند که دیگر علف‌های دشت از فرط بوی باروت پژمرده شدند. لودرچی نگاه پرمعنایی به گلوله‌ها می کرد و می‌گذشت، شاید صلوات می‌فرستاد…

    … همه داشتند آن چهره پرنور را نگاه می‌کردند که یک باره صدای مهیبی برخاست و لودر و اطرافش در گردو غبار گم شد و دودی سفید و غلیظ به هوا برخاست…

    خدایا…
    بچه‌ها به طرف آن ستون عظیم دود و آتش دویدند و به سرشان می زدند و یا حسین، یا مهدی‌شان را با فغان و آهی که از عمق وجودشان بلند می‌شد فریاد می‌کردند… لودرچی به یکباره دود شد و خاکستری از جسد مطهرش باقی نماند…

    دو سه تا تماشاچی شهادتش خوب معنی مظلومانه را می‌دانند…

    ***
    در جبهه هر کس برای خود جان پناهی داشت به جز رانندگان لودر و سواران بلدوزر. آنها باید دو متر و نیم بالای سر همه و همراه همه راه بیافتند. نه زرهی پیش رو، نه تل خاکی و نه حتی کلاه خودی!
    لودر علیرغم قیافه قلدر و اسم نکره‌اش مظلوم ترین شخصیتِ جبهه بود!

    یا حسین…

  43. صبا می‌گوید:

    چند روزه پیش پسرم بعد از دیدن کارتون “هرکول” گفت: مامان، احمدی نژاد مثل هرکول، من داشتم با چشم های گرد شده نگاهش می کردم که دوباره گفت … مثل هرکوله و پشت سرش گفت که … مثل هرکول. آنموقع خنده ام گرفت و داشتم فکر می کردم که چرا این سه تا را گذاشته کنار هم (آخه با این که سنش کمه ولی با دکتر چندان خوب نیست به خاطر تاثیر یه بنده خدایی موقع انتخابات). اما الان به تاثیر هنر پی می برم. ما در خانه از نمادهای فرهنگ غرب استفاده نمی کنیم و پسر من خیلی خیلی کم کارتون خارجی می بیند و تمام برنامه های عصر کودک را می بیند که در باره ائمه هم تقریبا زیاد کارتون می گذارد. اما کیفیت، ترکیب رنگ و… باعث میشه که اون تاثیری که یک بار دیدن آن کارتون دارد بیشتر از چندین بار دیدن کارتون های خودی باشد.
    البته متوجه ام که هنر تنها ظاهر نیست و محتوا و مفهوم هم باید هنری باشد اما تاثیر ظاهر برای ما آدمها که در ظواهر مانده ایم نباید مغفول بماند.

  44. به یاد سید سجاد می‌گوید:

    «شبی مجنون به لیلی گفت، که ای محبوب بی همتا؛ تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد»

    قسمت دوم واقعا حرف دل بود

  45. maryam می‌گوید:

  46. یک خواننده می‌گوید:

    و ناشناخته تر از همه شهدا ،شهیدان زنده ای هستند که هم هر روزشان بوی شهادت می دهد و هم دلشان خون است که با گذشت این همه سال هنوز نه به لحظه دیدار رسیده اند و نه وصال یار

  47. یک خواننده می‌گوید:

    السلام علیک یا ابالفضل العباس

  48. یک خواننده می‌گوید:

    دوست دارم فرا رسیدن هفته دفاع مقدس را به همه جانبازان تبریک بگویم

  49. سعید می‌گوید:

    یه اس ام اس دستم رسید داداش حسین …

  50. بی تاب هویزه می‌گوید:

    سلام
    بسیار متین بود این نوشته.
    چقدر زیبا اشاره کردید که هنر بهتر از تبلیغ است، احسنت.
    ای کاش هر کسی در هر جایگاه و موقعیتی که هست، قدمی برای این کار بردارد.

  51. ناظر می‌گوید:

    اقای قدیانی مفهومی که من شاید درک کردم به این حالت است که در صحنه عاشورا بگوییم چرا حسین بن علی (ع) و زینب کبری و ماه شب عاشورا قمر بنی هاشم شناخته شده اند و محرم حسین حسین میکنیم .
    چرا نمیگوییم حر … اصلا مگر ۸ سال دفاع ما به گرد بلند شده عاشورا میرسد ؟ چندتن شناخته شده اند از عاشورا جز بزرگانش ؟

  52. پاییز می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    …..دخترک بچه تر که بودبه پسر همت به دختر باکری حسودی میکرد.حالاهم گاهی به مادرش میگوید:انگار اصلا پدر من درجنگ نبوده،انگار پدر من در جبهه زیادی بوده.انگار فقط فرماندهان می جنگیدند.پس سهم اسم بابای من اراین همه کوچه چه میشود؟انگار یک عده ازشهدا عند ربهم،یرزقون ترند.کاش زورم به بابامیرسیدونمی گذاشتم به جبهه برود.کاش به بابا پول توجیبی نمی دادم ودست تنگ میشد وازجنگ برمیگشت.اینقدر که من عکس بابا را نوازش کرده ام،بابا سر من نوازش نکرده.انگار پدر من شهید درجه دو است.انگار بقیه شهدا سیاهی لشگر بودند.من اگر صدبار هم به نفع ولایت موضع بگیرم،هیچکس نمیبیند وهمه میگویند خانواده شهدا چپ کرده اند.۳۰۰هزار خانواده شهید،شده همین دوسه خانواده شهید.انگار خون بعضی ها سرخ تر بوده.انگار شهداراهم خوشه بندی کرده اند.معلوم نیست ماخانواده شهید درجه چندم هستیم.برای هیچکس نحوه شهادت پدر من مهم نیست.درجزیره شمالی مجنون بوده یادرجزیره جنوبی.رفتگربهشت زهراچون میداندماپولی نداریم که شب جمعه کف دستش بگذاریم مزار پدر مرا درست نمیشوید.گنجشک ها چون میدانند که ماگندم روی قبر بابا نمیگذاریم،روی مزار شهدای دیگر گندم میخورند.مردم هم نان شهدای دیگر را می خورند.بابا کجایی که دلم تنگ توست….
    “نه ده.نامه دخترک در قلک”

  53. محجوبه می‌گوید:

    امروز برای شهدا وقت ندارم / ای داغ دل لاله تو را وقت ندارم / با حضرت شیطان سرمن گرم گناه است / من بهر ملاقات خدا وقت ندارم / چون فرد مهمی شده نفس دغل من / اندازه ی یک قبله دعا وقت ندارم / در کوفه تن غیرت من خانه نشین است / بهر سفر کرببلا وقت ندارم / تقویم گرفتاری من پر شده از زر / ای داغ دل لاله تو را وقت ندارم / هر چند که خوب است شهیدانه بمیرم / خوب است ولی حیف که من وقت ندارم…

    شهدا شرمنده ام…

  54. مثل همیشه زیبا

    علی علی!!!

  55. azadie.ir می‌گوید:

    خواندنی بود و جذاب چون همیشه!

  56. عمار می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/3160
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  57. Kayvan می‌گوید:

  58. پلاک شهید می‌گوید:

    من هنوز مجذوب نگاهتم سید!

  59. دلخون می‌گوید:

    بی ربط:

    راه کربلا از سنگر و مقتل شهدا و فداییان حسین علیه السلام می گذرد…

    ای کاش از ما نپرسند بعد از شهیدان چه کردید…
    آخر چه دارند بگویند انبوهی از نقطه چین ها…

  60. میترا می‌گوید:

    تا کی دل من چشم به در داشته باشد
    ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

    آن باد که آغشته به بوی نفس توست
    از کوچه ما کاش گذر داشته باشد

    هر هفته سر خاک تو می‌آیم اما…
    این خاک اگر قرص قمر داشته باشد

    این کیست که خوابیده به جای تو در خاک
    از تو خبری چند مگر داشته باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.