زنگ موبایل

پیشاپیش از دوستان قطعه ۲۶ بابت نوشتن بخشی کوچک از واقعیت جامعه عذر می خواهم

من «حقیقت» و «واقعیت» را با هم می بینم؛ پس با هم می نویسم

این داستان، بخشی از یک واقعیت است که برای خودم رخ داد

از مجموعه داستان «رسالت-سیدخندان؛ یه نفر» که در دست انتشار است

در جهت احترام به نظر دوستان قطعه ۲۶ تعداد دیگری از جملات این متن، نقطه چین شد

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

“امام علی” را داشتم با دنده ۴ می رفتم بالا که دیدم کنار اتوبان ایستاده. سرعتم را کم کردم، راهنمای راست را زدم و شاید نزدیک ۲۰ متر جلوتر ماشین ایستاد. تا بدو بدو بیاید طرف من، اول یک “۲۰۶” برایش نگه داشت و بعد یک “۴۰۵” اما بدون اعتنا به این ۲ ماشین، آمد و گفت: دربست؟

***

نشست جلو و تا نشست، شروع کرد با طرفش صحبت کردن.
-اگر بدونی برات چی گرفتم؛ سورپرایز می شی!
-…
-فقط بدون که مارک “رولکس”ه.
-…
-مامانم خوبه.
-…
-هیچی بابا! تموم شد رفت.
-…
-چی گفتی؟! {می بخشین آقا! صدای رادیو رو کمتر می کنین؟!}
-…
-آره؛ نیم ساعت توی کلاس بشینم، میام پیشت. فقط یه سک سک کنم، واسم غیبت رد نکنه.
-…
-چیزی که شما پسندیده باشی، خب معلومه دیگه! نازی یعنی مونده بود توی کفش!
-…
-همون روسری سبزه.
-…
-نه! مانتومو عوض کردم؛ با این روسری خیلی به رنگ کفشم میاد…
-…
-وای! تو رو خدا ببخش. یادم رفت اونو بزنم.
-…
-تو حالا یه بار بوی این رو ببینی، دیگه از ادوکلن قبلی تعریف نمی کنی!
-…
-راستی! اون شب مامانت بدش نیومد؟!
-…
-گفتم الان میگه این دختره چرا همچینه!
-…
-حالا ببینم چی می شه. قول نمی دم.
-…
-…!
-…
-…!
-…
-اینجا که نمی شه. الان توی تاکسی ام.
-…
-خب بیا…!
-…
-دِ! راضی شو دیگه.
-…
-قربونت برم؛ یه ساعت دیگه میام.
-…
-آخه نیاوردم!
-…
-مجید خوبه، ولی تو رو به روح من به دانیال نگی، که حالم ازش بهم می خوره!
-…
-قول دادیا!
-… گفتی باباش چی کاره اس؟
-…
-راست می گیا! چند بار توی تلویزیون دیدمش، با اون قیافه اش!
-…
-نه دیگه قربونت برم.
-…
-عاشق همین دست و دلباز بودنتم!
-…
-فدای تو!
-…
-بای!
-…
-باشه!
-…
-گفتم باشه!
-…
-دیگه داری اذیت می کنی آقا خوشگله!
-…
-خیلی حالا خوش حسابی؟!
-…
-تو رو هم جون به جونت کنن، مردی دیگه! مثل همه مردای دیگه!
-…
-بچه بازی در نیار کوروش خان!
-…
-ببین می تونی توی ماشین صدامو در بیاری!
-….
-برو این چیزا رو به همون زنیکه بگو… برو عمو!
-…
-اون کور خونده با تو و هفت جد و آبادت!
-…
-خیلی پستی، می دونستی آشغال؟!
-…
-عوضی، یادت رفته اون شب، چطور منو سکه یه پول کردی؟!
-…
-خفه شو بی شعور!
-…
-حرف دهنت رو بفهم الاغ جان!
-…
-اون بره گمشه! مرتیکه هوس باز!
-…
-صد رحمت به اون! پست فطرت تر از تو خودتی!
-…
-وایسا حالی ات می کنم…
-…
-…
-…

***

-می بخشین جناب، می شه برین سمت فرمانیه!
-ولی شما اول گفتین سعادت آباد!
-حساب می کنم!
-یعنی کلاس نمی رین؟
-کلاس کدوم قبرستونه؟!… یه لحظه دم این بقالی نگه می دارین؟!
-چیزی می خواین؟
-بله دیگه!

***

دم بقالی نگه داشتم، اما داخل بقالی نرفت. رفت سوار همان “۲۰۶” ی شد که از “امام علی” تا اینجا دنبال ما بود، ظاهرا! مطمئن نیستم، اما فکر کنم خودش بود!
چند کوچه ای رفتم دنبالش. پشت یک چراغ قرمز رسیدم به “۲۰۶”. ماشین من سمت راست “۲۰۶” بود. دخترک شیشه ماشین را داد پایین و گفت: “گورت رو گم کن، برو، و الا زنگ می زنم ۱۱۰″… و بعد شیشه ماشین را داد بالا و از کیفش گوشی موبایل را درآورد و شروع کرد به صحبت.
داشت با موبایل صحبت می کرد که چراغ سبز شد. “۲۰۶” پیچید سمت چپ، اما من راه خودمو رفتم.
دم یک بقالی نگه داشتم که آب معدنی بخرم، اما همین که خواستم از ماشین پیاده شوم، دیدم یک گوشی مدل “هشتاد و هشت، ۲ صفر” روی صندلی ماشین افتاده.
برش داشتم و نگاهی انداختم به فهرست اسامی:
ابی ۶۰/ ابی دیشب/ ابی۶ لول/ ابی ماکسیما/ ابی اتول/ ابی کوتوله/ ابی آلوده/ ابی مشروب/ ابی عابربانک/ ابی لختی/ ابی دست و پا چلفتی…
حوصله نداشتم تا “ک” بروم و با “کوروش” صحبت کنم. گوشی را می خواستم پرت کنم توی جوی آب که زنگ خورد. با صدای زنگ گوشی، بی اختیار گریه ام گرفت. همین طور داشتم اشک می ریختم که رفتم توی “منوی گوشی” و آهنگ گوشی را عوض کردم و گوشی را پرت کردم توی جوی آب.

***

از خیر رفتن به بقالی گذشتم. هنوز دنده ۲ نزده بودم، که دختری گفت: می بخشین آقا! دربست می رین تا لواسون؟ البته بین راه ۲ جا باید وایسین، که باهاتون حساب می کنم.

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    سلام بر حسین*

  2. mobin1414 می‌گوید:

    بعونک یا بصیر
    جالب بود
    اکثر افرادی که به این نحو زندگی می کنن، اصولا تا آخر عمر در تمام جنبه های زندگی شون بارها سوار و پیاده میشن و به مقصد هم نمیرسن

  3. صبا می‌گوید:

    یعنی چی اونوقت!!!!!!!!

  4. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲۳:۴
    تعداد افراد آنلاین: ۳۱ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین هنرمند بسیجیها فــــــــــــدائی داری…

  5. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    بسیار زیبا. یه مجموعه داستان کوتاه هم میتونی بنویسیا.
    عالی مینویسی. اون داستان روانشناسی توی تخت طاووس رو هم
    ضمیمش کن. اونم خیلی قشنگ بود.

  6. حی علی الجهاد می‌گوید:

    فقط می‌شه گفت وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا!

  7. شاهد می‌گوید:

    چقدر سخت شنیدن این حرفا
    وقتی این حرفا رو میشنوم میخوام برم زیر خاک
    از اینکه بشرم خجالت میکشم
    اما
    از اینکه خدا یه خونواده مذهبی بهم داده و تو جمع بچه های باهالی مثل شما هم خوشحال میشم برم یه سجده شکر بخونم
    فعلا تا بعد از سجده

  8. ابوالفضل می‌گوید:

    چی بگم والا….
    فقط میتونم بگم قلمت رو یه دو سه دقیقه به ما قرض می دی حسین قدیانی؟!
    ولی ای کاش یکی منو دربست می برد تا کربلای حسین…
    السلام علیک یا اباعبدالله…

  9. سیداحمد می‌گوید:

    این چی بود دقیقا؟!
    داستان بود؟ طنز بود؟ جدی بود؟

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    روزگار,روزگار بدی است.
    باید شاهد دردمند سقوط ارزشها بود و در سوگ حیا, فاتحه خواند!

  11. سیداحمد می‌گوید:

    خصوصی

    معذرت داداش حسین، ولی میشد چند تا جمله اش سانسور بشه!
    🙁
    حسین قدیانی/ عمومی: خیلی سانسور کردم. نگاه کن به نقطه چین ها؟!

  12. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ای مخاطب دردهای نگفتنی!
    اگر نبود عطر حضور تو, درتعفن این لاشه های مردار چگونه تاب می اوردیم ?
    ای معشوق ازلی!
    عموم ادمیان علی الخصوص مدعیان عاشقی, در مقوله ی عشق عوامند. الفبای سخت دوست داشتن را به ما بیاموز.

  13. ستاره نقره ای(دوست) می‌گوید:

    چه خوب کلمه به کلمه ی حرفاشو گوش دادیدآ!!!!!!!!!!حتی فحش هاشو!واقا چیز دیگه ای نگفته بود یا ترسیدید بدآموزی داشته باشه؟!

  14. سیداحمد می‌گوید:

    درو باز میکردید و با لگد پرتش می کردید بیرون!
    حسین قدیانی: من داستان نوشتم ها! و متاسفانه واقعی! این تحلیلش نیست!!

  15. شاهد می‌گوید:

    ولی با وجود همه اینها باید به خواهر و برادر های با عفت و حیامون ببالیم
    خدا همشون رو هم این دنیا و هم اون دنیا عاقبت بخیر و شاد و مسرور کنه
    و دعا کنیم که بقیه هم سرشون به سنگ بخوره و راه خیر و پیش بگیرن
    یاعلی

  16. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    حقیقتی تلخ و چندش آور!!

  17. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اتفاقا نوشتن از واقعیت خوبه. اینها درد جامعه ماست.
    ما نباید همه چی رو نقطه چین کنیم، بعدشم بگیم الهم عجل.
    اگر این بودجه هائی که باید خرج ترویج فرهنگ اسلامی و
    تسهیل ازدواج و اشتغال بشه، در جاهای دیگه خرج میشه، باعث نمیشه
    که ما بیخیال بشیم و بگیم به ما چه؟ یکی دیگه مسئوله.

  18. سیداحمد می‌گوید:

    درسته، این تحلیلش نیست!

    تحلیلش اینه که آی پدر و مادرا بیدار شید از این خواب خرگوشی،

    اون روزی که ماهواره از در وارد شد، حیا و غیرت از پنجره پر کشید!

  19. نادم می‌گوید:

    آقای قدیانی! برخلاف دوستان معترض و آقامبصر خودتان من یکی که معتقدم اگه امثال شما گاهی هم به این مسائل از نگاه خودتون اشاره کنین، بد نباشه. به هر حال، اینها هم بخشی از واقعیت جامعه ماس به قول خودتان که البته شما تا آنجا که می شد پاستوریزه نوشتید. من نسبت به حس شمای راوی و کلا این متن، احساس بدی ندارم. احساس بدم نسبت به این است که دیگران به این چیزها اشاره کنند، اما نویسنده های خودمان نه. ممنون.
    حسین قدیانی: و البته آنها بعدش معلوم نیست چه نتیجه ای از نوشته های خود می خواهند بگیرند. من برای هم آنچه می نویسم و هم آنچه نمی نویسم مسئولم. فکر کنم از این زاویه می شد این درد را نوشت. دردی که نفوذ کرده تا بیخ گوش مان… و تا پشت در خانه مان… !!

  20. سیداحمد می‌گوید:

    تحلیلش اینه، آقای مسئول که بودجه کلان مملکت تو دستته، خفه شدیم بس که شعار دادی!
    آقا یه فکری به حال جوونا بکن!

  21. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    در ضمن سید جان، نباید روی یک زن دست بلند کرد،
    هر جقدر هم بدکاره باشه.

  22. آذرخش می‌گوید:

    خصــــــــــــــــــــــــــــوصـــــــــــــــــــــــــــــی

    سلام
    تشخیص قابل تایید بودن این کامنت با خودتون. منم پیشاپیش عذر می خوام. اما اینم یه تیکه از واقعیت جامعه اس.

    یه شب تا صبح توی راه پله های خوابگاه دخترونه. دخترایی که پله به پله نشستن و هر کدوم یه گوشی تو دستشون با ایرانسلی که ۱۲ شب تا ۶ صبح رو رایگان یا نیم بها حساب می کنه.
    اونجا سوژه فراوونه.
    آدم دلش می خواد خودش رو از برج میلاد پرت کنه پایین!

    خدا آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه!
    حسین قدیانی/ عمومی: معتقدم درباره این مسائل و پرداختن به آن، البته نباید زیاده روی کرد. نیز گاهی بهتر است که هر واقعیتی را ننوشت، اما دید و چاره اندیشید. ما همه در معرض این تندبادیم. این جامعه خود ماست. سقوطش مثل سقوط کشتی است که بی رحم است و لامروت. هرگز نمی خواهم «زردنویس» باشم، اما اینقدرش که نوشتم، لازم بود.

  23. شاهد می‌گوید:

    الهی شهید شی داداش حسین

  24. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    به نظر من ماهواره میتونه تا حدودی ذهن رو آماده کنه،
    ولی بالا رفتن سن ازدواج به سبب نبود اشتغال و گرانی مسکن و هزینه های
    سرسام آور یک ازدواج معمولی، خیلی تاثیرش بیشتره.
    الان همه جوونای ما فوق لیسانس دارن. چرا؟؟ چون کار نیست
    هی باید درس بخونن، بالاخره بهتر از بیکاریه!!

  25. سیداحمد می‌گوید:

    تحلیلش اینه که رئیس صدا و سیما به جای اینکه امروز بیاد در تشیع جنازه شهدا، از بانوان چادری تقدیر کنه، بیاد بگه با بودجه سالانه ای که به سازمانش اختصاص میدن چه کاری برای حجاب و عفاف کرده.
    داداش شما حقیقتو گفتی، اما تلخ بود!

    ممنون داداش حسین.
    حسین قدیانی: البته همه تقصیر، گردن ایشان نیست. مرض را باید درمان کرد؛ این بهتر از دنبال مقصر گشتن است. من هم مقصرم. تو هم. حتی دیوونه داداشی! یکی کامنت خصوصی گذاشته بود؛ خواندی که!! بگذار بچه ها هم بخوانند… نوشته بود: ببین چی نوشتی که صدای مبصرت هم درآمد!!!!!

  26. سیداحمد می‌گوید:

    “معتقدم درباره این مسائل و پرداختن به آن، البته نباید زیاده روی کرد. نیز گاهی بهتر است که هر واقعیتی را ننوشت، اما دید و چاره اندیشید.”

    به شدت این جمله تان را قبول دارم، به شدت!
    سالاری!

  27. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان!

    اولین کامنتی که برای قطعه ۲۶ گذاشتید، می دانید کی، و برای کدام متن بود؟!

    خودتان این کامنت را پیدا کنید و دوباره کامنت کنید تا به زودی در یک پست عمومی قطعه ۲۶ و همراه با توضیحات آقای قدیانی منتشر شود. تا کنون نزدیک ۱۵ نفر برای این متن جذاب، کامنت های قدیمی شان را دوباره کامنت کردند. در ضمن می توانید خاطره کامنتی تان را هم بنویسید. مثلا خاطره ای از یک کامنت، همراه با جواب آقای قدیانی که هنوز در ذهن تان مانده.

  28. کنجکاو می‌گوید:

    یک اعتراف
    فکرشو هم نمی کردم آقا سید نظرشو راحت بیان کنه،
    حالا فهمیدم تعاریفش دِلیه و اگه مثلا انتقادی داشته باشه هم راحت بیان میکنه.
    آقای قدیانی خیلی با شخصیتی که به خاطر نظر بچه ها متنو تغییر دادی.
    سید الان بیشتر از قبل برات اخترام قائلم.آقای قدیانی هم که طبق گفته خودت، سالاره.

  29. "دیوونه داداشی" می‌گوید:

    “من برای هم آنچه می نویسم و هم آنچه نمی نویسم مســــــــــئـولـم.”
    .
    .
    “مرض را باید درمان کرد؛ این بهتر از دنبال مقصر گشتن است.”
    .
    .
    “من هم مقصرم. تو هم. حتی …
    .
    .
    .

    حوصله نداشتم تا “ک” بروم و با “کوروش” صحبت کنم. گوشی را می خواستم پرت کنم توی جوی آب که زنگ خورد. با صدای زنگ گوشی، بی اختیار گریه ام گرفت. همین طور داشتم اشک می ریختم که رفتم توی “منوی گوشی” و آهنگ گوشی را عوض کردم و گوشی را پرت کردم توی جوی آب…

  30. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    با صدای زنگ گوشی، بی اختیار گریه ام گرفت. همین طور داشتم اشک می ریختم که رفتم توی “منوی گوشی” و آهنگ گوشی را عوض کردم و گوشی را پرت کردم توی جوی آب.
    …….
    حالا خدائیش برای چی گریه کردی؟ برای دخترک؟ برای وضع مملکت؟
    برای چی؟؟
    حسین قدیانی: زنگ این یکی گوشی اش، آهنگ سریال امام علی بود…

  31. به جای امیر می‌گوید:

    کاربری (گفت و شنود)

    گفت: آقا رضا ربع پهلوی گفته که «همه فکر و ذکر من باز گرداندن آزادی و استقلال به ایران است و به همین علت از جنبش سبز(!) حمایت کردم»!
    گفتم: نه این که پدر و پدربزرگش خیلی اهل آزادی و استقلال بودند!
    گفت: تقصیر خودش نیست! حیوونکی ها این ضدانقلابیون فراری مدتی است که بدجوری پشت سرهم دیوونه میشن و هر روز که میگذره، مخ چندتاشون تکون میخوره!
    گفتم: حالا چی شده که به فکر آزادی و استقلال افتاده!؟
    گفت: می گوید «روح پدربزرگم رضا شاه از طرف مردم در جسم من حلول کرده»!
    گفتم: چه عرض کنم؟! اگر قبر رضاخان را تغییر کاربری نداده بودند، الان این حیوون زبون بسته چنین احساسی نداشت!!

  32. صبا می‌گوید:

    “جناب اسلامی ایرانی”!
    این نوع زندگی که این خانم دارد بیماری ست و اصلا هیچ ربطی به معزل سختی ازدواج در جامعه ندارد اکثرا مردهایی که دارای روابط متعدد هستند همسر دارند و همچنین به اشتغال نیز خیلی نمی توان گره اش زد، کم نیستند زنانی که نان شان را از راه کارگری در خانه ی دیگران در می آورند. البته جلوی این روابط را با اجرای حدود اسلامی با شدت هرچه تمام تر فقط می شود گرفت که دست قوه ی قضاییه را می بوسد.

  33. علمدار می‌گوید:

    اجازه هس نظر بدم؟با اجازه از بزرگان سایت…
    شاید ما انسانها از این واقعیتا تو یه ماه نهایتش ۳۰ تا مورد رو مواجه شیم که هربارم کلی ناراحت بشیم…
    من دارم به امام این زمان دارم فک میکنم که چی میکشه داره همه این واقعیتهارو میبینه؟!

  34. سادات می‌گوید:

    سلام
    متن بسیار قابل تاملی بود و ممنونم…

  35. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    اصلا بحث «ما زنان شاغل» نیست! جلوی این روابط رو هم با هیچ شدتی
    نمیشه گرفت. و اگر به سختی ازدواج ربط ندارد، حتما به بیسوادی شیخ
    مربوط میشود! ق.ق فعلا مشغول ۳۰۰۰ تاست!! که چه جوری نصفش کنه!

    که احتمالا با گرانی مسکن و بیکاری ارتباطی داره!!

  36. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    آقا دارم کامنتای قدیمی رو میخونم، واقعا خودش یه کتاب میتونه بشه.
    چه نظراتی، چه جواب هائی، چه دشنام هائی، چه تعریف هائی. واقعا
    گذر زمان رو حس نمیکنم.

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    همه ی این ها به کنار چجوری جرأت کرده با اون تیپ و تال شما اینطور وقیحانه صحبت کنه؟

  38. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    وای چقدر سر این کامنت خندیدم. اگه جا داشت تائیدش کن.
    …………………………………………..
    … سابق می‌گوید:

    (در جواب پاسخ به یکی از کامنتها)

    ——————————————————————————–
    مثل اینکه خودتم یه سیلی محکم هوس کردیا!
    حسین قدیانی: جوابش را سانسور کردم! مزه کامنتت رفت!

  39. سیداحمد می‌گوید:

    نیاز به یک انقلاب فرهنگیِ جدید و شدید داریم!

  40. صبا می‌گوید:

    ببخشید آقای قدیانی شاید اینجا جای بحث نباشد اما!
    اگر به پرونده های این مفاسد نگاه کنید می بینید که بیشتر آقایانی که دچار این بیماری اند متاهل هستند یا قبلا بوده اند.همچنین اکثر این زنان نیز متاسفاته مطلقه اند. پس به سختی ازدواج مربوط نمی شود که شما به شوخی برگزارش میکنید جناب”اسلامی ایرانی”. البته تحکیم خانواده و شناخت صحیح افراد جامعه از مطالبات زن و مرد نقشی به سزا در پیشگیری از بحران هایی مانند طلاق و غیره دارد که منجر به این ناهنجاری ها در جامعه می شود. و البته دلایل دیگری نیز دارد که متاسفانه من بلد نیستم سربسته عرض کنم که شایسته ی این مکان مقدس باشد.
    حسین قدیانی: فکر کنم تنها اتفاقی که در کامنت ها صورت نگرفته، نقد محتوایی این قصه بود! فی الحال از همه تان گله دارم…

  41. امین می‌گوید:

    چرا چندوقتیه که به روزنامه ها مطلب نمی دین؟
    حسین قدیانی: چشم! قول بدی دعوا نکنی، به روزنامه ها هم مطلب می دیم!!

  42. اسلامی ایرانی می‌گوید:

  43. صبا می‌گوید:

    شرمنده آقای قدیانی شما درست می فرمایید اما این درد اینقدر سنگین و حرف زدن در موردش اینقدر سختمه که شاید اگر دوستان به مسئله ازدواج ربطش نمی دادند در موردش حرف نمی زدم. البته استادم سر کلاس زن، وقتی همین مباحث بود و ما به خاطر خجالت می خواستیم ردش کنیم، گفت: حیا در اینجا بی جاست و کلی ما را شماتت کرد.
    حسین قدیانی: حق با استادتان بود، اما فضای اینجا با فضای آنجا فرق می کند. همین فرق باعث شد که من به حرمت فضای اینجا چند جمله ای را سانسور کنم که شاید در کتاب نکردم این کار را. به هر حال هر جایی شرایط خودش را دارد. برای همین کامنت اسلامی ایرانی، کلا نقطه چین شد.

  44. سادات می‌گوید:

    سلام
    کامنت اول را پیدا کردم!
    مطلب [ من به حاج احمد متوسلیان رای می دهم ]
    و کامنت من در تاریخ ۱۹ تیر:
    سلام عمار!
    دعا میکنم شامل دعای خیر حضرت خورشید و حضرت ماه بشوی
    حرف شما حرف همه فدائیان حضرت ماه بود
    حسین قدیانی: اگر اصل کامنت را بچه ها کپی کنند و آخرش هم ذکر کنند برای کدام متن است، خیلی بهتره.

  45. ف. طباطبائی می‌گوید:

    شاید تو این جمع بیشترین مطلبی که از این داستان برداشت میشه، معضلاتیه که در این داستان به چشم می خوره. معضلات کنونی جامعه!!
    دقیقا متوجه منظورتون از “نقد محتوائی” نشدم.
    حسین قدیانی: شاید خواستم عوض کنم بحث را!

  46. سیداحمد می‌گوید:

    عکس اول “و خدا ما را می بیند” وقتی در کنار این مطلب قرار گرفت، خیلی تامل برانگیز شده است!

  47. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    دلم برای نقطه چینهات تنگ شده بود.
    احتمالا اولین کامنت من هم همین بود!

    اسلامی ایرانی: تاریخشو یادم نیست
    ……………………..!!

  48. مورخ می‌گوید:

    خوشم میاد که خوب بلدی چجوری وبتو زنده نگهداری و متفاوت. دمت گرم حرفه ایِ متعهدِ تخسِ مغرورِ کله شقِ مظلوم!
    حسین قدیانی: رونق اینجا مال بچه های خوب اینجاست.

  49. حامد توکلی می‌گوید:

    اول از همه سلام به ستاره ها برادران و خواهران عزیز قطعه عزیز
    بعد از اون حسین فکم افتاد.
    نه از اینکه مسافر کشی میکنیا نه از اینکه دختره چطور روش شده اینجور رفتاری داشته باشه جلوی قیافه و محاسن خوشگل تو اینکه این عقده را هم باز کردی.
    از خاطراتم درباره قطعه این یادم میاد درباره عقده که یکم هم امروز دستکاریش میکنم.
    عقده در زبان عرب یعنی گره و مشکل در زبان فارسی این مشکل به روح و روان زده و گاهی به گلو میزند و بغض میشود و حتی از طناب دار زیباتر خفه میکند انسان بی نوا را.
    و حالا تو این عقده باز کردی در جایی که با خون مینویسی.
    میگم مینویسی چون نهایت ادعام اینه که فوقش با اشک نوشتم اینجا.
    اما درباره متن بگم…
    حوصله نداشتم تا “ک” بروم و با “کوروش” صحبت کنم.
    نفهمیدم کوروش از کجا پیداش شد.
    شاید برای اینکه با بی حوصلگی از روی صحبت ها عاشقانه گذشتم (تو بخوان به عمد و هرز)
    و باید توضیح میدادی که چرا گریت گرفت نه که ما بپرسیم ازت.
    آخرش هم همه چیز رو برگردوندی سر کوچه اول. از اینجاش خوشم اومد.
    🙂
    یا علی

  50. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    حرفه ای و متعهد و مظلوم. این ۳ تا رو شدید قبول دارم.

  51. چوک دیریا می‌گوید:

    بسم الله
    سلام
    یه زمانی دوره ناصحین می رفتم یه مربی داشتم که خیلی دوسش دارم می گفت یه سری مسائل رو نباید علنی کرد که قبحش از بین میره مصداق می آورد از حضرت امیر
    حالا من یه سوال برام پیش اومده اگه نپردازی که می خوره از تو و داغون می کنه بگی هم که قبحش از بین میره حالا تکلیف چیه؟
    بدک نبود بعد از یه مدت به واقعیتی از جنس مردم هم اشاره کردید
    ولی این یک مصداق کوچیکه
    یه سری از دوستان دنبال مقصر می گردند ، یه جایی یه انتقادی کردم و گفتم فلانی کار نکرد بعد دوستی باصراحت گفت خب ببینم تو چیکار کردی؟ کار های خودت رو بگو
    به نظرت شما داداش حسین چند درصد ریشه این مشکلات فقره و مسائل سیاسی؟
    نگرانم که آندلس نشه وضعمون!!!!!!!!!!!!!!!
    راستی روزنامه نگاری کفاف نمیده میری مسافرکشی؟
    حسین قدیانی: در اینکه فقر، فساد می آورد شکی نیست. همچنان که گاهی ثروت، بیش از فقر، فساد می آورد!

  52. علی می‌گوید:

    سلام داداش حسین تندرو
    خوبی برادر… خیلی می خوامت. اصن کاش مشهد بودی یک عمر همینجور باهم دعوا می کردیم………………..
    اصن توی کل کل کردن با تو پایه ام اساسی…..
    خیلی می خوام چهره ی مظلومت رو
    یاعلی

  53. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    مرد یعنی حسین شریعتمداری. این همه از طرف رئیس جمهور و
    اطرافیانش حرف شنید، ولی باز تیتر اول کیهان، اختصاص داره به سخنرانی
    احمدی نژاد. حالا هی بگن کیهان ما رو کوبید. کیهان ال کرد.
    سالاری حسین شریعتمداری…
    چاکر حاج منصور عرشی. مخلص همه بچه های ولائی قطعه.

  54. قاصدک منتظر می‌گوید:

    شاید وقتی حساسیت ها نسبت به ارزشهای اسلامی کم رنگ بشه
    شاید وقتی مسئولین مملکت نسبت به فساد داخلی مصلحت اندیش بشوند
    شاید وقتی روسا در اجرای حق و عدالت ملاحظه گرا بشوند و قاطع نباشند
    و شاید های دیگه…
    اون موقع ست که باید منتظر تبعاتی در جامعه باشیم, حالا به هر شکلی!

  55. یه بیست و شیشی می‌گوید:


    خداوکیلی حق داشت مبصر ناراحت بشه،دم خودتم گرم که فضای سایتو در نظر گرفتی و تغییر دادی متنو…

  56. خواهر شهید کاظم می‌گوید:

    گاهی هیچ نمی توان گفت. نه نقد اجتماعی، نه نقد محتوایی، نه نقد روانشناختی و نه هیچ نقد دیگر!گاهی فقط باید خواند و دیدو گفت و گذشت.
    اگر سوختی هم بد نیست.
    امام زمان(عج) که جای خودش،از روی برادر شهید خود خجالت می کشم که هیچ نکرده ام برای اعتلای ارزشهایی که او برایشان خون داده!!
    درد دل زیاد است. اگر اینجا نگوییم کجا بگوییم که دل می ترکد از این همه بغض و فریاد….
    چگونه سر زخجالت بر آورم بر دوست
    که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم
    شهدا شرمنده ایم و این شرمندگی میکشد آخر مرا ….به خدا!!!!

  57. سید محمود می‌گوید:

    سلام و درود بر داداش حسین عزیز-خدا قوت حاجی

  58. محسن بلالی می‌گوید:

    در پی حضور سردار رویانیان به عنوان مدیر عامل جدید پرسپولیس، شیخ مهدی کروبی با قراردادی ۳ساله به منچستر یونایتد پیوست.

    http://www.mohsenbelali.ir

  59. چوک دیریا می‌گوید:

    نظرم رو که راجع به این پست دادم
    ولی خواستم از عکس های قشنگ علی اکبر بهشتی عزیز هم تشکری بکنم بابت عکس های کشنگش(لهجه بندرعباشی) و اون عزیزی که انتخاب می کنه و میذاره

  60. ناشناس می‌گوید:

    از همه تاسف بارتر اینه که متاسفانه اینا مادران آینده هستند

    سبب پاکدامنی حیاست. امام علی

    واقعیت اینه که کمی حیا داره تو جامعه ما کمرنگ میشه

    یه خبر خوندم جالب بود شایدم بی ربط به نظر بیاد ولی یکم تامل برانگیزه
    نمایش فیلم جدایی نادر از سیمین تو آمریکا برای کودکان زیرسیزده سال ممنوع شده

    فکر کنید چقدر کودکان زیر سیزده سال ایرانی بادیدن فیلمهای آمریکایی به سرنوشت مسافر این متن دچار شدن

  61. ع س می‌گوید:

    اگر با من نبودش هیچ میلی///چرا جام مرا بشکست لیلی؟

  62. جماران می‌گوید:

    از درد دلم، بجز تو کى با خبر است؟… یا با من دیوانه که در بام و در است؟
    طغیان درون را به که بتوانـــم گفت؟… فریاد نهان را به دل کى اثر است؟

    “امام روح الله”

  63. اسلامی ایرانی می‌گوید:

    کوتاهترین وصیت‌نامه جنگ برای دانشجوی شهید “احمد رضا احدی” است.

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فقط نگذارید حرف امام زمین بماند. همین!

    و السلام

  64. جواد می‌گوید:

    سلام حاج حسین جان، سلام سیدنا !

    در مورد متن ها حرف زیاده، فی المجموع، عالی عالیه! از همه لحاظ ها!

    سیدجان، من اولین کامنتم رو رو وبلاگ حاجی زمانی که واقعا وبلاگ بود گذاشتم:
    ghadiany.blogfa.com

    که بعد از چند وقت، توسط صاحبان قدرت، بسته شد!!!

    حالا از کجا بیارم اولین کامنت رو؟!

  65. مصطفی می‌گوید:

    بسم رب
    ۱- عوض شدن فضا با این داستانک ها نکته ی قابل تاملی بود.
    ۲- “معتقدم درباره این مسائل و پرداختن به آن، البته نباید زیاده روی کرد. نیز گاهی بهتر است که هر واقعیتی را ننوشت، اما دید و چاره اندیشید.”
    ۳- به شدت مخالف انفعال” گاهی فقط باید خواند و دیدو گفت و گذشت.
    اگر سوختی هم بد نیست و…” این مسایل هستم.
    ۴- نگرانیت با دیدن و شنیدن این مسایل زرد! وقتی زیاد می شود که پدر دختری باشی که تازه به کلاس اول رفته و هنوز برای معرفی الگوی خوب برای او نهایت تلاشت مادر او و همسر خودت است چرا که نه کار در خور ملاحظه ایی از تلویزیون می بینی و نه کار خوبی در سینما … فضای باربی آثار نوشتاری هم که چه کرده …نمی خواهم خیلی سیاه به این مسایل نگاه کنم ولی ..بگذریم توصیه ی مبصر عزیز بر گزیده گویی است.
    ۵- مسایل خیلی قر و قاطی! است.اخراجی ها ساخته می شود – فاقد ارزش هنری و بسیاری تقیدات- اما باید به زور این فیلم را در معادلات پیچیده بپسندی. در اکران اولی شماره سه ی آن زنان بازیگر را – که البته برای آنان امری عادی است- اما در کنار اشخاص معتقدی می بینی که بناست مدافع…
    ۶- جذابیت و البته اهمیت کلیت بحث آنقدری بود که به نقد محتوایی نرسد.
    ۷- به خاطر نوع کار معلمی ام – آن هم در بالای شهر- با بسیاری از مادران مطلقه که عمدتا دانش آموزان مشکل داری داشتند صحبت کرده ام و چه چیزها که نشنیدم از علت بدحجابی و تغییر خط و مسیرشان…

  66. عطشان می‌گوید:

    سلام سلام سلام ….
    خداییش دلم برای قطعه یه ذره شده بود . این مزاحم همیشگی رو که فراموش نکردید ؟
    در کنار بارگاه نورانی امام رضا به شدت یادتون بودم باورتون میشه تو ذهنم تمام ستون کامنتها رو مرور میکردم و بچه هارو به اسم یاد کردم اینو گفتم بدونید که خیلی به قطعه ارادتمندم .
    یه چند تا هدیه براتون آوردم . ببخشید که خیلی هنرمندانه نیست . این هارو اختصاصی برای قطعه گرفتم . امیدوارم خوشتون بیاد .
    http://www.upsara.com/images/7hnqud7d1gb3azz2va.jpg
    http://www.upsara.com/images/k24rllih4tvznfjn7q.jpg
    http://www.upsara.com/images/4jcp0l63r0fy2ei4zg8.jpg
    http://www.upsara.com/images/9vy2aa2f76k5ri88l9rj.jpg
    حسین قدیانی: از اینکه در حرم رضوی به یاد قطعه ۲۶ و بچه ها بودید، ممنون.

  67. عطشان می‌گوید:

    این چند بریده ای که از کتابتون گذاشتید عالیه . خیلی لذت بخشه آدم از زبون یه شهید کتابی رو بخونه واقعا فکر نویی بود احسنت بر شما .

  68. عطشان می‌گوید:

    من اولین بار از مصاحبتون با دکتر یامین پور با قطعه آشنا شدم گاهی اوقات مطالبتون رو می خوندم .
    یه با ریه مطلبی نوشته بودید که بیشتر جنبه ی درد و دل داشت از زبون یه فرزند شهید, خیلی خجالت کشیدم کلی هم گریه کردم از اونجا به بعد من هم شدم یه قطعه ای .

    یادتونه یه بار یه کامنت گذاشتم که حسابی دعوام کردید ؟
    حسین قدیانی: نه الحمدلله!

  69. علمدار می‌گوید:

    سلام بچه های قطعه.
    مخصوصا بچه های مشهدی یا بچه هایی که مشهدن…
    آقاجون بدجور زده به سرم خواهش میکنم رفتین مشهد فراموشمون نکنین…
    ممنون یاعلی

  70. سیداحمد می‌گوید:

    جناب عطشان؛

    سلام و زیارت قبول!
    سپاس به خاطر اینکه به یادمان بودید.

  71. سلاله 9 دی می‌گوید:

    بسم رب الفاطمه(س)

    ۵۱* امام على علیه السلام :

    حیا کلید همه خوبى هاست.

    (غررالحکم، ج۱، ص۹۳)

    ***
    رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

    حیا خوب است ولى براى زنان خوب تر.

    (نهج الفصاحه، ح ۲۰۰۶)

  72. سلاله 9 دی می‌گوید:

    «ما همه در معرض این تندبادیم. این جامعه خود ماست. سقوطش مثل سقوط کشتی است که بی رحم است و لامروت.»
    .
    .
    .
    این یکی از آن پست هایی بود که با وجودی که سه بار متن را خواندم، اما نمی دانستم که چه کامنتی باید گذاشت.
    کافی است خدا یک لحظه نگاهش را از آدمی بردارد…
    چقدر هم که پررو بوده است. با این وضعش و کرایه هم که نداده، باز تهدید کرده که “برو، و الا زنگ می زنم ۱۱۰”

  73. سلاله 9 دی می‌گوید:

    روحانی مجروح/ مجرم اصل کاری کیست؟!

    بگذار کمی هم درباره “فرزاد فروزش” بنویسم. می بینم که این روزها رسانه های ما از این روحانی به عنوان فرد مظلوم ماجرا و قربانی فریضه حیاتی امر به معروف و نهی از منکر یاد می کنند. ظالم ماجرا را اما همان پسرکان اراذل و اوباش می شمارند. دیروز خواندم در روزنامه ای از قول یکی از زنان بهارستان نشین که هر چقدر هم حجاب خانم ها ایراد داشته باشد، این دلیل نمی شود که کسی بخواهد به ایشان زور بگوید و برایش آزار و اذیت درست کند. ظاهر حرف درست به نظر می رسد، اما در جامعه، ما بیشتر از “دلیل و علت”، با “واقعیت” سر و کار داریم. واقعیت از نظر من این است: آنکه مجروح کرد چشم روحانی فداکار را، شیشه نوشابه دست اراذل و اوباش نبود، بدحجابی و به عبارت بهتر بی حجابی خانم هایی بود که سردار رادان خوب درباره شان گفت: “صحنه حادثه طوری بود که برای ما مسجل شده این اراذل و اوباش، مزاحم خانم ها نبودند، بلکه مراحم شان بودند، اما سر برخی مسائل با هم دعوای شان شد تا اینکه فرزاد فروزش از راه رسید”. حالا از این موضوع هم که بگذریم، کم و بیش وسط انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دیده ام که دختر بدحجاب این جمله را می گوید: ما با هم ایم؛ به شما ربطی ندارد! ظاهرا برای عده ای از عروسکان جامعه ما، امر به معروف و نهی از منکر، مصداق بارز فضولی و دخالت در حوزه شخصی و خصوصی آدم هاست، مگر اینکه مراحمان همدیگر با هم نسازند و تبدیل به مزاحمان یکدیگر شوند. فقط آنجاست که فرزاد فروزش حق دارد از چشم خودش بگذرد و تا پای جان برود و بعد دوباره نقطه سر خط! دعا می کنم این روحانی فداکار صحیح و سالم به جامعه برگردد، اما باز هم دعا می کنم که اگر فردا در فلان خیابان باز هم عروسکان اهل جیغ و داد، با نهی از منکر امثال فرزاد فروزش مواجه شدند، برندارند بگویند که اصلا به شما چه؟! ما با هم ایم!
    قطعه مقدس ۲۶/ ۲۳ خرداد ۹۰

  74. عمار می‌گوید:

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/3017
    ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    یا علی

  75. بی تاب هویزه می‌گوید:

    سلام

    “هرگز نمی خواهم «زردنویس» باشم، اما اینقدرش که نوشتم، لازم بود.”
    این جمله تان بسیار زیبا بود و کاملا درست.

    اما درباره مطلبتان
    نمیدانم نقد است یا سؤال؟!
    مقصودم درست نقطه اوج داستان است (البته به عقیده بنده)؛ زمانی که دخترک لحنش کاملا تغییر میکند

    ” –نه دیگه قربونت برم.
    -…
    -عاشق همین دست و دلباز بودنتم!
    -…
    -فدای تو!
    -…
    -بای!
    -…
    -باشه!
    -…
    -گفتم باشه!
    -…
    -دیگه داری اذیت می کنی آقا خوشگله!
    -…
    -خیلی حالا خوش حسابی؟!………….”

    جسارت نباشد اما به گمانم تغییر لحن هر دوشان آنقدر سریع است که خیلی برای خواننده قابل درک نیست! این که چنین واقعیت هایی در جامعه موجود است، شکی نیست اما به گمانم اگر بیشتر پرداخته می شد، خواننده با داستان، راحت تر همراه می شد.
    حسین قدیانی: بله! خیلی سریع بود، اما بعضا با همین سرعت، حرفهای عاشقانه و البته بی محتوا به دعواهای کور و زننده تبدیل می شود. من هم که فقط شنونده حرف های یک طرف تماس بودم و قطعا از چرایی این تغییر لحن، بی خبر. کامنت خوبی بود. شاید حرف این داستان همین بود که عشق وقتی بنیان درستی نداشته باشد، به طرفه العینی، جای خود را به کینه می دهد. هر چند که «عشق» برای این قبیل روابط، نمی تواند تعریف درستی باشد. امروز برای عده ای از ما متاسفانه عشق، تبدیل شده به یک کالای اقتصادی. می خریم و می فروشیم…

  76. سنگربان می‌گوید:

    خیلی خوبه که از این معضلات هم غافل نیستید….
    فساد، ریشه در خیلی چیزها داره شاید یکیش فقر باشه. اما متاسفانه خیلی از اونایی که دچارش می شن هم غنی هستند و هم متاهل!!
    شاید بخشی از اونایی که متاهل هستند، خیلی زیاد تحت تاثیر برنامه های ماهواره ای و عشق های مثلثی و مربعی و همچنین برنامه های تلویزیونی خودمون هستند که فقط توش حجاب رعایت می شه ولی از عفاف خبری نیست….
    بعضی اوقات بی عفافی مهیج تر از بی حجابی و برهنگی می شه….
    جدیداً می بینیم که خانم ها و آقایون تو فیلم ها حتی برخورد فیزیکی هم دارند!! انگار این روابط از قبل بیشتر دیده می شه…

  77. سجاد می‌گوید:

    سلام
    خدا قوت. چه خبر شده چند تا پست جدید!
    من هم که رفتم زیارت حضرت معصومه (س) همه بچه های قطعه رو دعا کردم. اینم سوغاتی من:

    http://up4.iranblog.com/images/tlud93is2rqyo97poamo.jpg

    http://up4.iranblog.com/images/6b8e8jcupf026sqxtg7.jpg

    http://up4.iranblog.com/images/i4g36srk3jdy6pafbtd.jpg

    http://up4.iranblog.com/images/ylyujl2ocauntbkqxomf.jpg

    راستی من هم یک دفع خیلی دعوا کردی داداش ، فکر کنم اینو دیگه یادت باشه! اون موقعی که پسته شاه بعد از مدت زیادی کنار آقا نشسته بود و توی تلویزیون نشونش داد . خلاصه من که هیچ وقت یادم نمیره ،کسی اون شب جرئت نداشت کامنت بزاره!!!!
    البته یکی از بچه ها کامنت گذاشت: ” من می ترسم کامنت بزارم!”!!

    هیییییییی
    حسین قدیانی: من کی شما را دعوا کردم؟! هر چه بوده که تعریف طرح ها بوده!! بابت عکس ها هم ممنون.

  78. ف. طباطبائی می‌گوید:

    سلام. خداقوت.
    اگه اشتباه نکنم این اولین کامنت منه.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ف.طباطبائی می‌گوید:
    ۲۸ دی ۱۳۸۹ در t ۰۰:۳۲

    سلام داداش حسین.
    خوبید انشالله؟
    تشکر بابت همه زحماتتون،
    تشکر بابت ارزش و احترامی که برای مخاطبینتون قائلید،
    تشکر بابت فراهم کردن این فضای پاک و صمیمی.

    در پناه ارباب حسین باشید.

    “متن مصاحبه با آقای صفارهرندی”

  79. وارث می‌گوید:

    سلام
    نمیدونم تجربه خودتون بود یا تجربه دوست دیگه ای.
    ولی خیلی ناراحت کننده بود.
    ناراحت کننده ترش این که همچین زن هایی رو جاهای دیگه هم میبینیم. زن هایی که دلم براشون میسوزه که نمیدونن خدا برای چی آفریدتشون و از مسئولین مملکت شاکی هستم که چرا به فکر زن ها نیستن و اونها رو به کمال مطلوب دینی نمیرسونن.
    البته بعضی مردها هم دست کم ندارن از این زنها. و به قولی مردهای بی غیرت هستن که زنان بی حیا رو تکثیر میکنن.
    یکی از جبهه های جنگ نرم برنامه ریزی برای رسوندن جامعه به سطح مطلوب دینی هست.
    دعا کنید بتونیم در این جبهه خوب عمل کنیم تا دیگه این چیزها رو نبینیم.
    موفق و موید باشید زیر سایه آقا امام زمان و در رکاب امام خامنه ای.

  80. سیداحمد می‌گوید:

    ۷۱ روز مانده تا عاشورا

    لبیک یا حسینِ زهرا…

  81. همسفر می‌گوید:

    سلام آقای قدیانی
    واقعیت همیشه اون چیزی نیست که ما می بینیم،هزاران واقعیت اطراف ما هست که حتی با چشمان باز هم نمی تونیم اونارو ببینیم…
    خطاب به همه دوستان:
    از این نسل نا امید نشیم.یا حق

  82. سلاله 9 دی می‌گوید:

    همسفر بزرگوار!

    قطعا هیچ کدام از ما از این نسلی که خودمان هم متعلق به آنیم، ناامید نمی شویم که حماسه ۹ دی را نسل ما رقم زد؛ اما گاهی لازم است که تلنگری زده شود و واقعیتی انعکاس یابد.

  83. سنگربان می‌گوید:

    امروز گشتم اولین کامنتمو پیدا کردم…
    اون موقع با اسم “فاطمه” کامنت می ذاشتم……….
    تاریخش ۱۶ خرداد امسال، ساعت ۱۵:۲۴، و متن تون هم “اشک «کربلایی زینب» روی گونه سه شنبه ها”
    اینم از کامنت:”متن شما در مورد کربلایی زینب که یک مادر شهیده و همسایه تنهایی اون در خت کنار دیواره… حتما تهش هم سیاسی تموم میشه!”
    و جواب شما ؛ حسین قدیانی: آخرش گریه دار تمام می شود، نه سیاسی! شاید هم گریه سیاسی!!

  84. حامدشاملو می‌گوید:

    السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
    مشهد مقدس شدیدا دعاگوی برادران خوب و خواهران محترم قطعه هستم
    خصوصا داداش حسین باصفامون

  85. یک خواننده می‌گوید:

    قبل از چاپ نوشته هامون باید خیلی دقت کنیم /مکتوبات ما وقتی در دست مردم قرار گرفتند لزوما برداشتی که ما دوست داریم و فقط دوست داریم که با خواندن متن ما داشته باشند ندارند / قلبهای مریض و ضعیف هیچ وقت با خواندن چنین متنهایی ذهنیت ما قطعه ایها را ندارند/ دوست ندارم نوشته هایی شبیه کتاب “تهران در…….”اثر جناب میم میم را از شما بخوانم کتابی که از نویسنده اش انتظار نداشتم اینگونه نوشته شود توجیه جناب میم هم دقیقا همین است که میگوید واقعیت را نوشته ام / دلمان باید برای مخاطبانمان شور بزند تا نکند بعد از خواندن کتاب ما قرمز شوند ،داغ شوند و اندک کنترل هوس خود را از دست بدهند و آنوقت ما توقع داشته باشیم که از خیابانی که پر است از عروسک بی عروسک برگردند / قسمت پایانی کامنت من را منتشر نکنید فقط برای اولین بار است که دوست دارم آقای قدیانی شخصا روی کامنت من فکر کنند ضمنا آدمهایی که دوست دارند برای گیشه بنویسن کم نیستند ، استفاده ابزاری از زن برای فروش کتب چیز جدیدی نیست مهم برای من جدید بودن شما نویسنده محترم ، تواناو ولایی است / یادتان هست به هر بهانه ای پای عباس ابن علی را وسط میکشیدید؟

  86. یک خواننده می‌گوید:

    ممنون از مبصر قطعه بدلیل روز شماری دلربایش

  87. یه بسیجی ولایی می‌گوید:

    سلام

  88. یه بسیجی کم آورده مقابل شیطان می‌گوید:

    حاجی زندگی کمی سخت شده
    دلم میخواد یه چیزایی رو بگم اما می ترسم ناراحت تر شید
    وقتی دانشجوی ارشد تو بهترین دانشگاه باشی اما مطمئن باشی که در ۱۰سال آینده عمرا امکان فکر به ازدواج رو داشته باشی و وضع جامعه رو هم که میبینید
    آیا نباید انتظار به گناه افتادن منو داشته باشی
    ولو بسیجی باشم
    ولو عشق سیدعلی باشم
    ولو…

    تو خود حدیث مفصل خوان ازاین مجمل
    اما چاره چیست؟
    تا آخرین نفس در جهاد اکبر مقابل حضرت شیطان ایستاده ام؟
    اما افسوس و صد افسوس که دائم در حال شکست هستم.

  89. یک خواننده می‌گوید:

    بسیج و بسیجی هر دو مقدسند/ولای حضرت امیر و در راستای آن ولای حضرت ماه جلوی بسیاری از شکست ها را میگیرد ، بسیجی واقعی که آمر به معروف و ناهی از منکر است باید بیشتر از ریخته شدن قبح گناه ناراحت باشد که نتیجه نقل و دهان به دهان شدن آن است و سرانجام تعریف گناه و از بین رفتن قبح آن عادی شدن گناه است و هر گاه چیزی عادی شد قطعا رواج می یابد .

  90. یک خواننده می‌گوید:

    جهاد اکبر در روایتی از پیامبر جهاد با هوی نفس معرفی شده است نه جهاد باشیطان!/ یادمان باشد شیطان را راحت تر از نفس میتوان شکست داد ، رام کردن نفس سرکش بسیار سخت تر از رهایی از دام شیطان است/

  91. یک خواننده می‌گوید:

    البته صدا و سیما با سریال های سطح پایین خود از نظر معرفتی بسیاری از تحریکهای نفسانی را تحریکهای شیطانی معرفی میکند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.