مظلومیت این نظام مقتدر

سیاست/ این توقیف را توقیف کنید!

نوبتی هم که باشد، در پلاک امروز باید برویم سر وقت جیره زنجیره ای ها در چند بند. یکی اینکه اگر قرار بر توقیف فلان هفته نامه زنجیره ای است، پس چرا دوباره اجازه انتشار می یابد؟! و اگر قرار بر این است که منتشر شود، چرا توقیف می شود؟! مسئولان مربوط، معلوم نیست ما را مسخره کرده اند، قانون را و یا زنجیره ای ها را؟! شاید هم این زنجیره ای ها هستند که ما را، قانون ما را و مسئولان ما را مورد تمسخر قرار داده اند. نگاه کنید که فلان روزنامه زنجیره ای، تا به حال چند بار توقیف شده و چند بار رفع توقیف؟! در کشورهای دیگر تا آنجا که ما می دانیم، اگر نشریه ای توقیف شود، دیگر این بچه بازی ها را درنمی آورند که یک روز ببندند و دگر روز باز کنند و علی الدوام شل کن و سفت کن راه بیاندازند. سئوال اساسی اینجاست که حد آزادی بیان چیست و کجاست؟! اگر یک هفته نامه ای برای بار چندم نشان داد که این خط قرمز را مراعات نمی کند، تا کی و تا کجا باید مهلت انتشار پیدا کند؟! مهلت توقیف تا کجاست؟! آیا نوعی بی تدبیری در برخورد با زنجیره ای ها احساس نمی شود؟! در کدام کشور این همه مهلت نشر و فرصت حضور می دهند به نشریه ای که بارها و بارها توقیف شده؟! جالب اینجاست این توقیف کردن های مکرر را زنجیره ای ها عامل فقدان آزادی بیان در جمهوری اسلامی می دانند، اما قدیمی ها خوب گفته اند؛ “خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند”. نادانی که در فتنه ۸۸ توپخانه دشمن کرده بود جریده اش را. یادتان هست؟! حالا اما در ورای آنچه که “فقدان آزادی بیان در نظام جمهوری اسلامی” می خوانندش، دمی درنگ جلوی دکه مطبوعاتی، کافی است که رژه زنجیره ای ها را جلوی چشم تان ببینید، بلکه اصل قصه دستگیرتان می شود. مقایسه کنید این وضعیت را با انگلیس که طرف را به جرم یک گاز بستنی، حبس می کنند آن هم ۱۶ ماه! حبسی که مشمول عفو نمی شود البته! در همین انگلیس یا حتی در فرانسه مهد آزادی، اولا اصلا به تفکر دگراندیش اجازه داشتن روزنامه و هفته نامه نمی دهند. ثانیا برای اینکه بگویند در کشور ما آزادی دارد بیداد می کند، به جای دگراندیشان، به هجواندیشان و اهالی منفی ۱۸ رسانه می دهند. ثالثا روزنامه ای یا هفته نامه ای را هم اگر توقیف می کنند، چیزی در مایه های توقیف الی الابد است، نه مثل ما که خودمان را سر کار گذاشته ایم با این اجرای قانون! من بیش از آنکه بخواهم ادعا کنم که این توقیف ها و رفع توقیف های مکرر، نشانه وجود یا عدم وجود آزادی بیان در کشور است، می خواهم بگویم که کاش حرمت قائل باشیم برای حکمی که در زمینه توقیف فلان زنجیره ای مضر، صادر می کنیم و کمی بیش از این پاس بداریم حرمت قانون را.

بین الملل/ این همه تغییر موضع، چرا؟!

اما همین زنجیره ای ها خیلی جالب است واکنش شان به بیداری اسلامی در منطقه. روزهای اول بیداری اسلامی، ما را خوش خیال می خواندند و می گفتند که این قیام، هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ ندارد. بعد اما حرف مضحکی زدند و مدعی شدند قیام ملل منطقه ادامه جنبش سبز است!! حالا هم که ملت مصر، سفارتخانه رژیم اشغالگر قدس را تسخیر می کند، و ملت لیبی شعار “الله اکبر” سرمی دهد و مدام تکرار می کند که انقلابش یک انقلاب اسلامی است، عالیجنابان زنجیره ای، اینگونه می نویسند و اینچنین تحلیل می کنند که برای تان نمونه اش را عینا و البته بریده بریده می آورم: “مردم لیبی نشان دادند که خوی دیکتاتوری قذافی به ایشان هم سرایت کرده… نمی توان پذیرفت که مردم مصر، انقلاب شان حقا بر مدار حق بوده است… انقلابیون منطقه در برخورد با سران رژیم قبلی باید مراعات حقوق بشر را بکنند تا جامعه جهانی، بر خواسته ها و آرمان های شان صحه بگذارد…”. چی شد پس؟! شما که می گفتید اینها دنباله روی جنبش سبزند؟! چرا اینقدر زود، بیداری عزیز و مقدس اسلامی، افتاد از چشم شما؟!

مطبوعات/ تحلیل سیاسی یا دروغ سیاسی؟!

شارلاتانیسم مطبوعاتی زنجیره ای ها اما تمامی ندارد. فی المثل ببینید که بعد از عفو تعدادی زندانی که به دروغ “زندانی سیاسی” می خوانندشان، چگونه تحلیل می کنند قصه را. جوری تحلیل می کنند کانه از موضع ضعف بوده این عفو، نه از موضع اقتدار. همین جا باید گفت که اصولا و به معنای مصطلح کلمه، ما در جمهوری اسلامی زندانی سیاسی نداریم. آنکه متاثر از فتنه ۸۸ سر و کارش به زندان افتاده، نه به دلیل افکار و آرای سیاسی اش، که به دلیل جرائم متعدد، من جمله جاسوسی برای دشمن و تهمت تقلب و پول گرفتن از بیگانگان و… بوده است. همه شان هم تضمین داده اند که جبران کنند خطای گذشته را. این عفو، اگر ایام فتنه بود، شاید می شد آن را عفو از روی ضعف نامید، اما جمهوری اسلامی از موضع قدرت، آزاد کرد تعدادی مجرم وطن فروش را، آنهم در شرایطی که از سران فتنه، نه تاکی باقی مانده و نه تاک نشانی. اما به راستی چرا زنجیره ای ها اینچنین تحلیل می کنند بزرگواری نظام ما را؟! چرا ادعا می کنند که نظام با این عفو، خواسته که به طرف مقابل فتنه ۸۸ امتیاز بدهد؟! یا بنا داشته که از مواضع خود کوتاه بیاید؟! یک بار دیگر بند اول پلاک امروز را بخوانید تا متوجه شوید دلیل این تحلیل را. زنجیره ای ها به خوبی اخلاق مسئولان ما دست شان آمده و می دانند که اگر هم امروز به خاطر تحلیل های مترادف با دروغ و تشویش، توقیف شوند، فردا دوباره رفع توقیف می شوند و روز از نو و روزی از نو.

رسانه/ دروغی به نام “زندانی سیاسی”

در ادامه همین بند بالا، این را هم بنویسم و خلاص. تعدادی از زندانیان آزاد شده، بعد از آزادی، مصاحبه های صوتی و تصویری کرده اند و دوباره تاکید کرده اند بر همان راه غلط شان و تا می توانستند خوراک داده اند به رسانه های بیگانه و حتی همین زنجیره ای ها. به هر حال وقتی زندان اوین، برای بعضی ها تداعی گر هتل اوین است، آنچه هرگز محلی از اعراب ندارد، ترس از قانون یا رعایت حرمت قانون است. در اوج فتنه، بلوتوثی از زندان اوین بیرون آمد که تاج زاده و بهزاد نبوی و صفایی فراهانی نشسته اند دور یک میز، روی مبل. چندتایی میوه هم نوبر کرده بودند برای خودشان. کمی آن سوتر تلویزیون هم دیده می شد. فرش و بند و بساط و کولر و هوای خنک هم لابد بوده دیگر! اگر زندان، همچین جایی است، و اگر برای سکونت در چنین جایی، آنهم در شمال شهر تهران، پولی هم نباید بدهی و تازه! خورد و خوراکت هم سر جایش است، چه بی سلیقه هستیم من و شما، که عرضه فتنه گری هم نداریم!! نه آقا جان من! ما در این کشور، زندانی سیاسی نداریم، اما نورچشمی های سیاسی، تا دلت بخواهد. نورچشمی هایی که برای شان اوین، تداعی گر هتل اوین است، نه زندان اوین. چه کسی از رفتن به چنین زندانی می ترسد؟! آیا برای فلان زندانی چک برگشتی هم زندان اوین، دقیقا یعنی هتل اوین؟!… و اما یک سئوال اساسی تر: آیا اپوزیسیونی از این دست، از دسته این زنجیره ای ها، لیاقت و استحقاق این همه رواداری و مودت و گذشت را دارند؟! تمام کنم با این جمله که “من دلم برای مظلومیت این نظام مقتدر می سوزد؛ خیلی می سوزد”.

روزنامه جوان/ ۲۱ شهریور ۱۳۹۰     

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حسن می‌گوید:

    ماجرا نه به ان تندی است که شما میگویی نه به ان تندی که انها میگویند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.