نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
اگر آقای هاشمی در انتخابات سال ۸۸ از خود چیزی جز «نامه سرگشاده» به جا نگذاشت، اظهار نظر ایشان بعد از رای دادن روز جمعه را می توان «ناله سرگشاده» نامید، آنجا که گفت: ان شاء الله نتیجه انتخابات، همان رایی باشد که ملت درون صندوق می اندازد! در این باره لازم است چند سئوال از آقای هاشمی بپرسیم.
۱: اگر آقای هاشمی به سلامت نتیجه انتخابات تا این حد تردید دارد، پس لزوم شرکت ایشان در چنین انتخاباتی چیست؟!
۲: آیا شرکت ایشان در انتخابات را نمی توان دال بر این گرفت که ناله سرگشاده، بیش از آنکه بیانگر نگرانی ایشان از سرنوشت رای مردم باشد، مصرف سیاسی، به معنای پیام دادن به ضد انقلاب خارج نشین داشته است؟!
۳: برای اینکه آقای هاشمی، دقیقا، بی کم و کاست و حتی بدون واسطه صندوق انتخابات، متوجه رای مردم شود، آیا چیزی واضح تر از اصلی ترین شعارهای یوم الله سراسری ۹ دی وجود دارد؟!
۴: فرض کنیم جمهوری اسلامی، یعنی همان نظامی که آقای هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت آن هستند و تا همین چند وقت پیش، تکیه بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری اش داده بودند، در رای مردم دست می برد، آیا شعارهای ۹ دی را نیز می توان تقلبی خواند؟! آنجا که فقط و فقط مردم بودند و نه خبری از وزارت کشور بود و نه خبری از شورای نگهبان؟!
۵: باز هم فرض کنیم، مردم همیشه در صحنه ما، که خود رای می دهند، و به دست معتمدینی از جنس خودشان، رای شان را می شمرند، بدون ملاحظه برخی چیزها، قصد می کردند رای و نظرشان درباره آقای هاشمی را حتی واضح تر از شعارهای ۹ دی، عملی کنند، در آن صورت نتیجه و برایند رای مردم چه می شد؟! گیرم اعتماد مردم به دستگاه قضایی نبود، گیرم اعتقاد مردم به تصمیمات از سر مصلحت سنجی بزرگان جمهوری اسلامی نبود، محصول این بی اعتمادی و بی اعتقادی چه می توانست باشد؟!
۶: این وسط قطعا اگر به جبر روزگار و مراعات پاره ای مسائل و بعضی مصالح، گاهی رای و نظر مردم مثلا در صدا و سیما، سانسور می شود، طرفه حکایت اینجاست که این تقلب، اتفاقا به نفع آقای هاشمی است! آیا رسانه ملی، می توانست همه شعارهای ۹ دی را از صدا و سیما پخش کند؟! آیا قوه قضائیه می تواند و ممکن است همان قضاوت مردم درباره آقای هاشمی و خاندان ایشان را بدون رعایت هیچ مصلحتی اجرا کند؟! پس تقلب و سانسوری اگر هست، حتما به نفع آقای هاشمی است! و آقای هاشمی باید مسرور باشد که مردم به خاطر اعتماد و اعتقادشان به نظام، گاهی نظر و شعار خود را فدای درک شرایط و اقتضائات می کنند، و الا باید از آقای هاشمی خواست که خیلی دربند رای واقعی مردم نباشد! این رای، خیلی خیلی خیلی به ضرر ایشان تمام می شود!
۷: آقای هاشمی باید پاسخ دهد چرا و با کدام رفتار و گفتار، تا این حد خودشان را جایزالنفرین توده های ملت کرده اند؟! این همه نقد و لعن و نفرین که دیگر ربطی به شمارش آرا توسط جمهوری اسلامی ندارد! آیا مردم در ۹ دی، شعارهای خود را درون صندوق انتخابات انداختند؟! آیا جمهوری اسلامی در گلوی مردم و حلقوم آحاد ملت هم ممکن است تقلب کند؟!
۸: آقای هاشمی باید پاسخ دهد که چرا تا دیروز، ما به ایشان می گفتیم که سرنوشت خودتان را با امثال آقای خاتمی گره نزنید، اما امروز، باید به سیدمحمد خاتمی بگوییم؛ لطف می کنی اگر سرنوشت خود را گره به زلف خاندان ضد رای نزنی؟!
۹: گذشته از همه این حرف ها، آقای هاشمی باید بگوید که «م. ه» کی برای محاکمه و مجازات به ایران برمی گردد؟! آیا مبارزه با تبعیض و مجازات آقازاده های آشوب گر، رای واقعی این مردم نیست؟! مگر آقای هاشمی دنبال دانستن رای حقیقی مردم نیست؟! اگر «م. ه» برای رتق و فتق امور دانشگاه آزاد، ماموریت از طرف آقای جاسبی داشت، باید گفت که این ماموریت، چندی است به اتمام رسیده است!!
۱۰: آقای هاشمی باید بگوید چه کرده با خود، که ۲ سال بعد از فتنه هشتاد و اشک، دیگر کسی به محصولات سرگشاده ایشان وقعی نمی نهد؟! در طول این ۲ سال، چه اتفاقی رخ داده که اگر منافقین به نامه سرگشاده، وقعی نهادند، اما دیگر کسی رد ناله سرگشاده را نمی گیرد؟! آیا نه فقط دوست، که حتی دشمن هم خلق و خوی ایشان را شناخته است؟! آیا نه فقط مومن، که حتی منافق هم می داند که از یک سوراخ سرگشاده، نباید، بیش از یک بار، گزیده شود؟!
۱۱: آقای هاشمی باید توضیح دهد که چرا اصلی ترین رمز و راز موفقیت هر نامزدی در هر انتخاباتی، اعلام برائت بیشتر و علنی تر از خاندان ضد رای است؟! ایشان باید بگوید که چرا از عمار و خودعماربین گرفته تا مردود و ساکت و کاسب و چه و چه، هر نامزدی دنبال نشان دادن فاصله بیشتر خود با خاندانی است که به شدت با «بحران محبوبیت» مواجه است؟! این همه بیانگر عمق کدامین فاجعه است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
کاش می شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دربیاورد آقای هاشمی را از نگرانی، و یک بار برای همیشه، اصلی ترین نظر، بلکه رای واقعی توده ها، را که از حلقوم مظلوم «باشگاه سراسری چهارشنبه» بیرون آمد، نشان دهد به ایشان! کاش می شد دستگاه محترم قضایی، به جای اجرای عدالت با تکیه بر عناصر حکمت و مصلحت و سنجش اقتضائات و رعایت احترامات، قضاوت مردم درباره آقای هاشمی را مبنای عدل قرار می داد، که ظاهرا آقای هاشمی، خود دنبال دانستن داوری و قضاوت و رای مردم اند. کاش مدعی العموم، یک بار برای همیشه، بی هیچ ملاحظه ای، مدعی عموم ملت می شد، تا آقای هاشمی بهتر و بیشتر از قبل، از رای این ملت با خبر شود! آری! جمهوری اسلامی، اهل تقلب، اهل سانسور نیست، اما هر جا که به اقتضای روزگار، بخشی از رای و نظر و داد و بی داد مردمش را پنهان کرده، اتفاقا تقلب کرده به نفع آقای هاشمی!! آقای هاشمی! شما یکی باید از همه بیشتر جمهوری اسلامی را دوست داشته باشید؛ این نظام اگر نبود، و اعتماد و اعتقاد این ملت، به مقام ولایت اگر نبود، معلوم نبود رای مردم، چه می کرد با خاندان اشراف. اصلا معلوم نبود! راستی آقای هاشمی! می دانی یکی از افراد اهل تقلب در جمهوری اسلامی کیست؟! همین سردبیر روزنامه وطن امروز که تا به حال اجازه نداده یکی از اصلی ترین شعارهای یوم الله ۹ دی را که علیه شما نواخته شد، در این روزنامه بنویسم. شعار این بود: «ایران که باغ پسته بابات نیست، مملکت علی که بی صاحاب نیست».
وطن امروز/ ۱۴ اسفند ۱۳۹۰
صف رای. عاشق این صفم. حتی عاشق طولانی بودنش! هر چه طولانی تر، بهتر! گاهی بیشتر از چند ساعت انتظار! عاشقشم! عاشق ندیدن اول و آخر صف! عاشق آنها که رای شان را داده اند! عاشق آنها که هنوز توی نوبت اند! عاشق نفر جلویی! عاشق نفر پشتی! عاشق برگه بزرگی که به ترتیب حروف الفبا، اسامی نامزدها را رویش نوشته اند! عاشق عروس و دامادی که قبل از عقد، می آیند و رای می دهند! عاشق مردمی که نوبت شان را به ایشان می دهند!! و من دوست دارم نوبت خودم را بدهم به پیرمردی که صفحه شلوغ پلوغ انتخابات شناسنامه درب و داغانش، «سمفونی مُهر» است و «تجلی مِهر»، عینکش، اما ته استکانی! و کافی است شناسنامه اش را فقط یک ورق بزنی، تا در نیم تای پایین هر ۲ صفحه پیش رو، برسی به این همه اسم: زهرا و رضا و مرتضی و علی و رقیه و سکینه و نجمه و عباس و زینب خانم ته تغاری! البته خدا رحمت کند دوشیزه رباب ایرانی را که ۴ سال پیش، رفت پیش خدا. بگذار بشمرم بچه های پیرمرد را؛ یک دو سه… ۹ تا! ماشاءالله به تو پیرمرد! با ۵ دختر و ۴ پسر که ۲ تای شان البته به کاروان شهدا پیوستند. دهه ۶۰ که دشمن آمده بود مثلا ۳ روزه فتح کند تهران را! از آن ۳ روز کذایی، ۳۰ سال گذشته است، اما «آرم الله» همچنان روی پرچم ۳ رنگ ما، روی شناسنامه ملت ما، خوش می درخشد.
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. این تنها صفی است که دوست دارم حالا حالاها نوبتم نرسد! گاهی تقلب می کنم و یواشکی، یکی دو نفر می آیم عقب تر!! گاهی نوبتم را می دهم به آن جوان «رای اولی» که عجله دارد هر چه زودتر، انگشت اشاره اش را ببرد جلوی لنز دوربین عکاس، تا با زبان بی زبانی به دشمن بگوید؛ «این هم از امروز!» دوست دارم با دستمال کاغذی، پاک نکنم جای مهر را از روی انگشتم! حالا حالاها دوست دارم بماند! دوست دارم این انگشت را نشان بدهم به آقای اوباما! و فرو کنم در چشم نظام سلطه! دوست دارم عصبانی کنم دشمن را! کرم این کارم! لذت می برم از این حرکت! دوست دارم انگشتم را به خبرنگاران خارجی، با آن موهای بورشان نشان دهم و دعوت کنم سران کشورهای شان را به دموکراسی! دوست دارم رجز بخوانم برای دشمن و بگویم: هنوز تمام نشده آن ۳ روز؟!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق صندوق رای. عاشق ملت شناسنامه به دست. عاشق خاطرات تلخ و شیرین انتخابات. عاشق آن جوان که دوم خرداد ۷۶، خودش به یکی دیگر رای داد، اما برای آن پیرمرد که سواد خواندن و نوشتن نداشت و از جوان خواست، نام آن دیگری را روی برگه اش بنویسد، تقلب نکرد و رعایت کرد در امانت و همان را نوشت که پیرمرد می خواست. به به! دم این مردم گرم! بوسیدنی است دست شان! بوسیدنی است رای شان! بوسیدنی است انگشت اشاره شان! ما همه شورای نگهبانیم! ما همه وزارت کشوریم! ما مجلسیم! ما دولتیم! ما نظامیم! ما حکومتی هستیم!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. دوست دارم زود بروم، اما دیر برگردم! نفس کشیدن توی این صف را دوست دارم. صف ملت ایران را دوست دارم. عشق می کنم وقتی تمدید می شود زمان رای گیری! عشق می کنم وقتی زیاد می شود حجم کار اصحاب انتخابات! عشق می کنم که با همه پیش بینی ها، همیشه کم می آید تعرفه در حوزه رای گیری و زود باید بروند و از جای دیگر بیاورند! عشق می کنم این ملت، همیشه از دوربین رسانه ملی، جلوترند! عشق می کنم این ملت، «تیتر یک» دنیای «بیداری اسلامی» است.
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق نفرات جلویی، که البته هنوز خیلی مانده تا نوبت شان شود! عاشق نفرات عقبی! عاشق سرباز نیروی انتظامی! که دستش اسلحه پدرم است! عاشق میز و صندلی ساده رای گیرندگان! عاشق قلب نازنین رای دهندگان! عاشق صندوق رای! عاشق صندوق رای جماران! عاشق خمینی! عاشق صندوق رای خانه ام؛ بیت رهبری! عاشق زیلوهای آشنا! عاشق خامنه ای! عاشق چفیه! عاشق جبهه! عاشق جزیره مجنون! عاشق همت و باکری و علیرضا و پری خانم نقاشی آرمیتا! عاشق متن خوانی فرزند رشید شهید قشقایی، پیش «آقا». عاشق آن شهید گمنام که هنوز برنگشته پیکرش، اما مادرش همچنان توی صف ایستاده است تا همچین محکم سیلی بزند توی دهان دشمن! عاشق حاج احمد که نمی دانم الان کجای هستی است! عاشق پادگان دوکوهه، که خودش صندوقی بود پر از خون شهدای گردان یاسر و عمار و مالک! عاشق اتوبوس راهیان نور! عاشق سوت قطار! عاشق خنده های حاج حسین خرازی، در شرق ابوالخصیب! با آن آستین خالی اش! عاشق لهجه تهرانی دستواره ها! عاشق لهجه شمالی حسین املاکی! عاشق گیلکی و مازنی و ترک و بلوچ و لر و فارس و عاشق بچه محل های امام رضای رئوف! عاشق بهمن شیر! عاشق اسفند! عاشق اسپند! عاشق جمعه های انتخابات!
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. بزرگ شده این صفم! انتهای این صف، آزادگی است، ابتدایش عشق، وسطش بصیرت، همه جایش ملت! ملتی که حتی تا دم رای دادن، بحث می کنند با هم! که به کی باید رای داد؟! بحث های طولانی، اما نه طولانی تر از صف طولانی شان!! بحث های سیاسی، اما نه سیاستمدارانه تر از وحدت شان!! عاشق بحث کردن این ملت سیاسی ام! بحث های داغ، اما نه داغ تر از سنگ نان سنگکی که برشته شده و یک طرفش کنجدی است و توی همان صف، تعارف می کنند به هم! که رفیق! بزن روشن شی…
¤¤¤
صف رای. عاشق این صفم. عاشق اختلاط بنی آدم! عاشق سعدی و حافظ و شاعر حماسه سرا! جمعه، اولین روز بهار است. بذر رای ما در دل صندوق، پر از میوه خواهد کرد بهارستان را. در جمهوری اسلامی، مجلس روی انگشت رای ما می چرخد. عاشق ۳۰۰ هزار شهید این نظامم! عاشق پیرمردی با عینک ته استکانی! که در لیوان یک بار مصرف، هرگز چای نخورده! فقط از این کمر باریک ها!! آنهم لب طلایی!! که خدابیامرز رباب خانم، دارچینی اش می کرد…
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
به به! از همین الان مزه رای مردم، پیچیده در فضا. چو نیلوفر، عاشقانه، می پیچیم به پای ۱۲ اسفند.
کیهان/ ۹ اسفند ۱۳۹۰
چند روز پیش رئیس قوه مجریه، ضمن سرودن این بیت که؛ «ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم، وندر شرار فتنه آخر، سیاوشیم»، آنقدر مبالغه کرد در وصف شاعر محبوب و محجوب همه ما ایرانی ها؛ حکیم ابالقاسم فردوسی، که بی حد و حساب بود! جناب دکتر احمدی نژاد البته مختار است خودشان را از تبار رستم، فرهاد، آرش، سیاوش یا هر قهرمان تخیلی و احیانا واقعی عصر کهن بدانند و بخوانند، اما گذشته از این اشعار، آنچه احمدی نژاد را بر سر زبان ها انداخت و از گمنامی درآورد و به کرسی ریاست و صدارت نشاند، هیچ نبود الا اینکه جمعی از اصول گرایان، با انتخاب ایشان به عنوان شهردار تهران، زمینه ریاست شان بر قوه مجریه را فراهم کردند. حالا اینکه آقای دکتر، خودشان را، نه از تبار «اصول گرایی» می داند، نه از تبار «سوم تیر» و نه حتی از تبار «رای مردم»، محل بحث ما نیست، که مدت هاست عادت کرده ایم نمک نداشته باشد کف دست مان! و ایضا رای مان!! در چند نکته، اشاره می کنم به آنچه که محل بحث ماست.
۱: از جمله دلایلی که باعث شد مردم از اصلاح طلبان و رئیس جمهور برآمده از جریان اصلاحات، دلسرد شوند، یکی هم این بود که مردم، زندگی خودشان را در مشکلات عدیده معیشتی(حالا یکی کمتر و یکی بیشتر) و معضلاتی از قبیل گرانی و بیکاری و خرج تحصیل جوانان و چه و چه، مشغول می دیدند، اما در عین حال می دیدند که رئیس جمهور وقت، عمده وقتش را صرف سخنان فیلسوفانه می کند و پشت بند هم نظریه ارائه می دهد. آن روزها آقای خاتمی، ذیل عناوینی چون «گفت و گوی تمدن ها»، «سهله و سمحه»، «تنش زدایی»، «زنده باد مخالف من»، «دین نباید مانع آزادی انسان ها شود» و «عده ای به اسم دین، جوانان را محدود کرده اند» و از این مقولات، تقریبا اندازه دهها کتاب، حرف زدند! گویی، مردم، نه برای قوه مجریه، رئیس، بلکه برای محافل روشنفکری، فیلسوف انتخاب کرده اند!
۲: صرف نظر از اینکه سخنان آقای خاتمی، درست بود یا نه(که صدالبته بسیار مخدوش و قابل نقد و متاسفانه آلوده به نفاق بود!) بحث اصلی آنجا بود که این سخنان، اصولا و اساسا چه ربطی دارد به وظایف رئیس قوه مجریه؟! خاتمی اما آنقدر حرف می زد که بعضی دوم خردادی ها به ایشان لقب «رئیس قوه حرفیه» دادند!! و حتی کارنابلدی خاتمی را قیاس با بی عرضگی شاه سلطان حسین کردند!(عجبا که این دومی، بعضی اصولگرایان را به صرافت این تنبه انداخت که خرده بگیرند به بعضی اصلاح طلبان و از ایشان بخواهند احترام رئیس جمهور را نگه دارند!!) نگارنده آن روزها در یکی از جراید، خطاب به آقای خاتمی نوشتم: آیا شما مشکلات مردم را تمام و کمال، یا حتی، به اختصار، حل کرده اید، که این چنین برای نظریه پردازی در فلان همایش و بهمان نمایش، وقت می گذارید؟! این وقت، آیا برای دل خودتان است، یا وقت آحاد ملت؟!
۳: در این کشور، برای رئیس جمهور آنقدر کار هست، که اگر شبانه روز رئیس قوه مجریه، به جای ۲۴ ساعت، فرضا ۱۰۰ ساعت هم باشد، باز هم چیزی که زیاد است، کار بر زمین مانده است. حال باید گفت: وای از آقای خاتمی که بنا به اعتراف جناب ابطحی، بیشتر وقت شان به تماشای فیلم سینمایی، فوتبال خارجی، مباحث روشنفکری و خواندن کتاب و روزنامه می گذشت!!
۴: وقتی «رئیس قوه مجریه» تبدیل به «رئیس قوه حرفیه» می شود، از آنجا که با یک دست نمی توان چند هندوانه برداشت، هم به کار اصلی شان آسیب می زند، هم به نظریه پردازی شان!! یعنی به شدت قابل نقد و انحرافی می شود نظرات آن رئیس جمهوری که حرفش بر عملش غالب می شود. به عنوان مثال، در همان سالها که آقای خاتمی دم از «گفت و گوی تمدن ها» می زد و ملت را از شعار «مرگ بر آمریکا» پرهیز می داد، تا مثلا رابطه غرب با ما بهبود یابد و شیطان بزرگ از خر شیطان پایین بیاید، شرق و غرب کشور ما آبستن ۲ جنگ خانمان برانداز، علیه ۲ ملت افغانستان و عراق شد!! آمریکا اما در جواب وادادن های متوالی دولت اصلاحات و شخص خاتمی، به این ۲ جنگ اکتفا نکرد و ایران را عضوی از کشورهای محور شرارت خواند!! تا خاتمی و دار و دسته اش متوجه ۲ نکته شوند؛ اولا: قوه مجریه، همان به که حوزه کارش، به جای «حرافی»، «حمالی» باشد و ثانیا: قوه مجریه، به ویژه رئیس آن، وقتی زیاد حرف می زند، نظریه هایش غلط، انحرافی و نادرست از کار در می آید.
۵: از دیروز کوچ کنیم به امروز و مرور کنیم با دقت، توصیف عجیب و غریب رئیس قوه مجریه را از شاعر حماسه سرا. آنجا که احمدی نژاد می گوید: «این را با ایمان و قاطعیت می گویم که اگر فردوسی نبود، نه تنها امروز نامی از ایران و فرهنگ ایرانی نبود، بلکه خبری از حقیقت انسانیت و توحید و عدالت در جهان هم نبود»!!! قبل از ادامه این بند، باید اشاره کنم؛ بنا به دلایلی که برای خودم محترم است لابد، فردوسی را بسی بیشتر از سعدی و حافظ دوست می دارم. بیراه نیست اگر بگوییم زبان فارسی، شُکر و شکرش را مدیون شاهنامه فردوسی است که بسی رنج برد تا دست ما خالی از این گنج نباشد. جز این، البته باز هم دلیل دارم برای دوست داشتن حداکثری فردوسی. چه آن زمان که پدربزرگ، برای ما اشعار شاهنامه می خواند و قصه هایش را تعریف می کرد و نام فردوسی را در دل ما جاودان می کرد. چه آن زمان که بزرگ شدم و دیدم، فردوسی، در مدح پیامبر و وصی پیامبر، یعنی ابوتراب، آنقدر سنگ تمام گذاشته، که بسیاری مورخین، معتقدند فردوسی حتما شیعه بود، هر چند که در وصف خلفا هم، به جبر روزگار، اشعاری سروده بود. از اینها گذشته، نحوه تعامل فردوسی با دربار سلطان محمود غزنوی، آنقدر بود که شاعر حماسه سرای ما، هرگز «شاعر دربار» نبود. چه می گویم، که توسط دسیسه همین دربار کشته شد! این هم که عده ای می گویند؛ «فردوسی، شاهنامه را به سفارش دربار سلطان محمود سرود»، از آن دروغ های شاخدار تاریخ است! که اصلا شاهنامه و سرایشش تمام شده بود که سلطان محمود، بر تخت صدارت نشست! سلطان محمود اما از آنجا که به شکل افراطی، متعصب بر اهل سنت بود، بارها و بارها آزار می داد حماسه سرای محب اهل بیت را و مدام زندانی اش می کرد. از اینها گذشته، مظلومیت فردوسی در عصر حیاتش، فقط منوط به دربار نبود، بلکه مردم آن روزگار هم، هرگز قدرش را ندانستند و حتی در زندان، طعنه به ریشه و ریشش می زدند و مسخره اش می کردند. گفت: «باید بکشد مزه تنهایی را، مردی که ز عصر خود فراتر باشد».




۶: خواننده این سطور هم الان باید نظر نه چندان مهم مرا نسبت به فردوسی حکیم دانسته باشد، اما جناب رئیس قوه مجریه، در وصف فردوسی، عباراتی به کار بردند که قطعا نادرست و انحرافی است. اینکه بگوییم؛ «اگر فردوسی نبود، خبری از حقیقت انسانیت و توحید و عدالت نبود»، نشان می دهد رئیس جمهور امروز هم مثل رئیس جمهور دیروز، مع الاسف، چندی است وارد فضایی شده اند که اندک سنخیتی با تکالیف کاری شان و البته حوزه تخصصی شان ندارد. یک بار دیگر دقت کنید در بزرگی این عناوین؛ «حقیقت انسانیت و توحید و عدالت»، تا متوجه شوید جایگزین شدن حرف به جای عمل، چه ها که نمی کند با نظریات آدمی!! به قول ظریف دوست نکته سنجی؛ آنچه رئیس قوه مجریه در وصف فردوسی گفت، در مدح بعضی از اولیای و انبیای دین هم شاید نتوانیم به این شدت و حدت بگوییم!! حالیا! حقیقت انسانیت و توحید و عدالت، از نظر خود فردوسی، فقط و فقط، خلاصه در «محمد» و «علی» می شود. آنجا که سرود: «به گفتار پیغمبرت راه جوی، دل از تیرگی ها، بدین آب شوی؛ چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی، خداوند امر و خداوند نهی؛ که من شهر علمم، علی ام در ست، درست این سخن قول پیغمبر است؛ گواهی دهم کاین سخن ها ز اوست، تو گویی دو گوشم پرآواز اوست؛ علی را چنین گفت و دیگر همین، کزیشان قوی شد به هر گونه دین؛ نبی آفتاب و صحابان چو ماه، به هم بسته یکدگر، راست راه؛ منم بنده اهل بیت نبی، ستاینده خاک و پای وصی؛ حکیم این جهان را چو دریا نهاد، برانگیخته موج ازو تندباد؛ چو هفتاد کشتی برو ساخته، همه بادبان ها برافراخته؛ یکی پهن کشتی بسان عروس، بیاراسته همچو چشم خروس؛ محمد بدو اندرون با علی، همان اهل بیت نبی و ولی؛ خردمند کز دور دریا بدید، کرانه نه پیدا و بن ناپدید؛ بدانست کو موج خواهد زدن، کس از غرق، بیرون نخواهد شدن؛ به دل گفت اگر با نبی و وصی، شوم غرقه دارم، دو یار وفی؛ همانا که باشد مرا دستگیر، خداوند تاج و لوا و سریر؛ خداوند جوی می و انگبین، همان چشمه شیر و ماء معین؛ اگر چشم داری به دیگر سرای، به نزد نبی و علی گیر جای؛ گرت زین بد آید، گناه من است، چنین است و این، دین و راه من است؛ برین زادم و هم برین بگذرم، چنان دان که خاک پی حیدرم؛ دلت گر به راه خطا مایل است، ترا دشمن اندر جهان، خود دل است؛ نباشد جز از بی پدر دشمنش، که یزدان به آتش بسوزد تنش؛ هر آنکس که در جانش، بغض علی است، ازو زارتر در جهان زار کیست».
جوان/ ۷ اسفند ۱۳۹۰
بسم الله…
به نام خدای ماه رمضان، می خوانیم…
“چون چشم آبی ها روی میز غذاخوری، غذای شان را کوفت می کنند، پهن کردن سفره تساهل و تسامح را می توان بی خیالی طی کرد؟!”
🙂
“ما شنیده بودیم که سیاست، پدر و مادر ندارد، اما ظاهرا تسامح و تساهل هم پدر و مادر ندارد!!”
🙂
“می خواهم ببینم آیا اهداف تو از این مهاجرت محقق شده؟! فیس بوک که تعطیل، توئیتر که جاسوس کاخ باکینگهام، مردم معترض که بازداشت، دیوید کامرون که قصاب بالکن سلطنتی، جواب مخالف که سم اسب، پاسخ دانشجو که سگ هار، معترضین که یک مشت بی پدر و مادر، تسامح که صفر، تساهل که منفی! معلوم است که تو کدام قبرستان رفته ای؟!”
سلام بر حسین*
دیوید کامرون، هاشمی، مهاجرانی، اصلاحاتچی؛
هیچکس بی نصیب نماند!!!
ممنون داداش حسین!
“متاسفانه می بینم همان کسانی که خواص بی بصیرت می خوانیم شان، رفتار و گفتار جریان انحرافی را به ۲ قصد، به شکل ویژه ای پوشش می دهند: نخست، تصفیه حساب با خدمات دولت محترم، و دوم اینکه از آب گل آلود ماهی بگیرند تا با علم کردن زشتی های جریان منحرف، از زشتی های بزرگ تر فتنه گران اصل کاری و خاندان اشراف و آقازاده ها کم کنند. این در حالی است که الگوی عملی و عینی جریان انحرافی، قطعا و حتما سران فتنه هستند. جریان منحرف، زاویه گرفتن با ولایت فقیه و ملت را از سران فتنه آموخته است، هم چنان که حمله به بسیج و سپاه را. هم چنان که بایکوت یوم الله ۹ دی را. هم چنان که به حاشیه بردن همت مضاعف و کار مضاعف و جهاد اقتصادی را.”
احسنت، بسیار عالی!
“موضع گیری لازم است، اما…”
تحلیلی کاملا روان و قابل فهم و صد در صد عملی!
کاش دوستان فعال در فضای رسانه به این درجه از شعور می رسیدند؛
کاش درک می کردند که “گاه سکوت همراه با بصیرت عین بصیرت است.”
۷ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
می خواهم ببینم آیا اهداف تو از این مهاجرت محقق شده؟! فیس بوک که تعطیل، توئیتر که جاسوس کاخ باکینگهام، مردم معترض که بازداشت، دیوید کامرون که قصاب بالکن سلطنتی، جواب مخالف که سم اسب، پاسخ دانشجو که سگ هار، معترضین که یک مشت بی پدر و مادر، تسامح که صفر، تساهل که منفی!
نامه ای به “عطا”
این جماعت تا وقتی موضوع ایران باشد، زبانی دارند حدود ۱ متر!!
اما وقتی پای کعبه آمالشان به میان می آید همه در سکوتی مرگبار فرو می روند.
نام مهاجرانی در ذهنم جز هوس بازی و بی شرفی مفهومی را تداعی نمی کند.
درباره “حد بصیرت”
آقای قدیانی من در این مورد کاملا نظر شما را قبول دارم، و معتقدم درست ترین دید ممکن است. اما چرا بعضی از سیاسیونِ ما جدیدا شدیدا کوته فکر شده اند؟
جدا نمی فهمند که دارند در زمین دشمن بازی می کنند؟ کسی که سالهاست در امر سیاست فعالیت می کند چرا گاهی اوقات الفبای سیاست را فراموش می کند؟
سلام به همه. نماز و روزه هاتون قبول. این شب قدر آخری همه برای هم دعا کنیم.
در مطلب اول گفتین “می خواهم ببینم آیا اهداف تو از این مهاجرت محقق شده؟!”
خوب معلومه که محقق شده. هدف عطا از مهاجرت، فرار از دست جمیله بود!!
نامه ای به “عطا”/ تو در لندن چه غلطی می کنی؟!
خط ۲۰ “بوقلمون با همه باقلمون بودنش”
احتمال قوی می دهم که باقلمون را عمدا به کار برده باشید؛ اما چند درصد هم احتمال می دهم که غلط تایپی باشد و به همین علت عنوانش کردم.
حسین قدیانی: غلط تایپی بود، اما حالا که نگاه می کنم، می بینم “باقلمون” هم قشنگ شده برای خودش… و چرا اصلاحش کنم؟! ممنون!
…
ادعا کردی که هنوز پهن نکرده ای سفره تساهل و تسامح را. دیگر می خواستی چه غلطی کنی، خدا عالم است.
اما عطا! تساهل و تسامح تو انگار فقط برای ما بودها!
این کار است که تو می کنی؟!
آیا تو نباید درجه تسامح را از صفر، لااقل چند عدد بالاتر بیاوری؟!
معلوم است که تو کدام قبرستان رفته ای؟!
سیاست/ موضع گیری لازم است، اما…
در ۱۰ روز اخیر تحلیل های زیادی در این مورد خوندم ولی بی تعارف هیچ کسی نتونست اونظور که باید و شاید به این ماجرا نگاه کنه. تحلیل گر های درست و حسابی و مدعی بصیرت هم خیلی خوب از پس این ماجرا بر نیومدن.
ممنون آقای قدیانی. این مطلب همونی بود که می خواستیم.
{سطح و عمق اظهار نظرها و واکنش نشان دادن ها باید درست و منطقی باشد تا واکنش ما تعبیر به بازی کردن در زمین جریان انحرافی نشود.
اینجاست که گاهی سکوت و یا اظهار نظر منطقی به حدی که دیگر شورش درنیاید، بهتر از واکنش نشان دادن های پر شور و شری است که کمک می کند به رسیدن جریان انحرافی در نیل به خواسته های مذمومش.}
در قبال این جریانی که خودش را به در و دیوار می کوبد که توجه ها را به سوی خودش جلب کند و حواس ها را پرت، گاهی بی اعتنایی و کم محلی بهترین واکنش است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا کَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا
عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا حَکِیمُ سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ….
۲۳* پیامبر(ص):
هر کس شب قدر را بیدار بماند گناهانش آمرزیده می شود،حتی اگر تعداد آنها به تعداد ستارگان آسمان و به سنگینی کوهها باشد.
** از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
(وسائل الشیعه، ج ۷ ص ۲۵۶)
*** امام صادق(ع):
شب قدر شب فاطمه است و قدر خداوند است، پس هر کس حق شناخت فاطمه را به جا آورد، شب قدر را درک کرده است.
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس در شبی که در آن با حکمت الهی هر امری تدبیر و جدا می شود، نامش نوشته نشود، در آن سال به حج نمی رود و آن شب الهی، شب بیست و سوم ماه رمضان است؛ زیرا در آن هیئت اعزامی حجاج و روزی ها و مرگ ها و آن چه از آن سال تا سال بعد است، نوشته می شود.
(بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۷)
از ابوبصیر نقل شده است که امام صادق(ع) فرمودند: هر کس سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت کند، او ای ابامحمد به خدا سوگند اهل بهشت است و در آن هیچ کس استثنا نشده است.
(بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹)
“باقلمون” هم قشنگ شده برای خودش…”
دیوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونتم!
دیریست ز دیـــــــــوونــــــــه ی خود یاد نکردی
ویـــــــــروونــــــــه ی دل دیـدی و… آباد نکردی
چندیست اساسی دلمان گشته بسی تنگ!
با فــــــونـــــت درشــتـی دلِ ما شاد نکردی…
حسین قدیانی: بیا! این هم فونت درشت…
خصوصی
🙁
حسین قدیانی: خب بیا! این هم “عمومی” برای مبصر که نمی خواهم اخمش را ببینم… آی که چقدر فضای قطعه با وجود همه شما عزیزان، قشنگ است… حراج فونت درشت؛ نبود؟!
قبول نیست!!! مال من کم بود داداش حسین!
تازه شعرم گفته بودم واست…
حسین قدیانی: یعنی “یعنی که یعنی” دیگه!
منم میخوام 🙁
حسین قدیانی: بیا! اینم واسه تو… و اما چون هر چیزی به قاعده اش قشنگ است، از همین کامنت، استفاده می کنم و به همه بچه ها سلام می کنم و آرزو دارم که قبول باشد طاعات تان. امیدوارم در کامنت های بعدی شورش را در نیاورید که “منم می خوام” و “پس من چی” و …
میگم دوستان درون چت روم که خونه شون لندنه افتادن دنبال فیلترشکن که برن فیسبوک
خدایا، اینان از من خسته اند و من از آنان خسته، آنان از من به ستوه اند و من از آنان دلشکسته، پس بهتر از آنان را مونس من دار و بدتر از مرا بر آنان بگمار.
نهج البلاغه، خطبه ۲۵
اینجا بیشــــــمارند / اما در خر تروا جا می شوند/ اینجا قانون اساسی را قبول دارند / اما وقت عمل جفتک می اندازند…….. آنجا لندن است صدای اپوزیسیون
سلام
التماس دعا
“بوقلمون با همه باقلمون بودنش این همه رنگ عوض نمی کند!”
داداش حسین! غلط هم تایپ می کنی، سالاری…
دمت گرم!
شب قدر است، خدایا! قدر نداریم
شب قدر است، ما “پـــدر” نداریم!
التماس دعا…
گیری دادی به این دیوید کامرونا!!!!!!!!!!!!!!
سوختم! گفت: تازه چه خبر؟! (گفت و شنود)
گفتم: پیروزی مردم لیبی و سقوط قذافی بدجوری رسانه های مدعی اصلاحات و عوامل فتنه ۸۸ را عصبانی کرده است.
گفت: خب! حق دارند! چون آنهمه زور زدند و برای آمریکا و اسرائیل و انگلیس پادویی کردند که به جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند ولی امروزه نه فقط در آن ماموریت شکست خورده اند بلکه بقیه ملت های مسلمان هم از ایران اسلامی الگو گرفته اند.
گفتم: حیوونکی ها آمریکا و اسرائیل و انگلیس و ملک عبدالله سعودی و پادشاه اردن و حسنی مبارک و بقیه اجق وجق های منطقه را بگو که چه پول های بی زبانی را برای ایجاد فتنه ۸۸ هزینه کردند و حالا از بادی که کاشته بودند دارند طوفان درو می کنند.
گفت: سایت ضد انقلابی بالاترین با اشاره به انقلاب های اسلامی منطقه خطاب به مدعیان اصلاحات نوشته؛ نباید به حمایت های خارجی اعتماد می کردیم که امروز سنگ روی یخ بشویم.
گفتم: یارو در حالی که جیغ می زد و فریاد می کشید، سوختم سوختم! از دستشویی بیرون اومد. رفیقش پرسید چی شده؟ گفت؛ چی بگم، تقصیر خودمه! نباید به علامت های قرمز و آبی شیر دستشویی اعتماد می کردم!
دعاى روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.
خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه وپاکم نما در آن از عیب ها وآزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهکاران.
۱۰۴ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسین زهرا….
بابا انتقاد پذیر! خیلی… خویلی اووف… بیست بود متن عطا مهاجر
باقلمون 🙂 … کشتید ما را ” باقلمتون”
الله اکبر، از این همه ذکاوت و تیز بینی.
درود خدا بر داداش حسین دلاور-خدا قوت حاجی
“داداش حسین”
امیدوارم این “کارگزاران ۲” که تربیت یافته ی مکتب آقای “هاشمی” است، مثل اخراجی ها ۳ و ۴ و… نداشته باشه. و انشالا تا دیر نشده “جدایی محمود از اسی” رو که باز هم اسی میشه همون “کارگزاران ۲” زودتر شاهد باشیم!
“دیونه ی داداشی”
ای کاش من و “شما” هم بعنوان جارو کش، همراه با شعرا، به دست بوسی آقا می رفتیم. دو بیتی قشنگی گفتی.
جلوی پای خودمون بلند شدیم ها!
علیک سلام،
اول که دیدم حراج گذاشتین منم می خواستم بگم بعد که اومدم پایین تر دیدم که خواستین شورشو در نیاریم خوب نمی گم.
پس همون جواب سلام دوباره، علیک سلام برادر، نماز و روزه هاتون قبول باشه و چون حتمی قبوله ما رو هم فراموش نکنین.
هرچند هنوز احساس غریبی می کنم، ولی بخاطر دیدن نوشته هاتون و فونت های درشتتون هم که شده میام، هر چند که مخاطبشون نباشم.
“سید احمد بزرگوار”
این سرور قطعه ی نازنین، مدت نازش داره طولانی تر میشه. از دوازده و نیم تا شش صبح. می گم تا بعد ماه مبارک درست میشه؟
نمی دونم چرا اینقدر از این بهاءالله مهاجرانی بدم می اومد از همون اول .
برای همین از کارتون مهاجران هم بدم میاد!
گند زدی به هر چی مهاجرت مهاجران و… مهاجرانی! هنگام مهاجرت به “زمهریر” دست ابوالحسن و ممد تمدن و … رو بگیری یادت نره.
بسم الله
اطلاع رسانی به مخاطبین انقلابی برنامه گره
عوامل برنامه انتقادی اجتماعی گره مهمان دبیر خانه نقد رسانه و خبرگزاری snn
زمان: ۵ شنبه ۳ شهریور۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۳۰
مکان:نمایشگاه قرآن . نیم طبقه اول ورودی نمایشگاه . سالن نشست های بخش دشمن شناخت
بغضــــــــــی گرفته ما را، احوال مان خـــــــــــــــــــراب است
از شـــــــــر نارفیقان، شاید که وقــــــــــت خـــــــــواب است
کاری نمی تـــــــــــــوان کرد، شعـــــــــــــری نمی توان گفت
آن لشگر بصیــــــــــرت، اندر پی ســــــــــــــــــــــــــراب است
ما خالـــــــــق ۹ دی، فاتــــــــــــــح به فتنه سبـــــــــــــــــــــز
لکن به هم چو مشغـــــــــــــول، قلب ولــــــــی کباب است
اصلـــــــی شده چو فرعــــی، فرعـــــی شده چو اصلـــــــی
ما در زمین دشــــــــــمن، دشمن چه شاد و شــــــاب است
آن انحراف اصلی، آن راس پســــــــــت فتنـــــــــــــــــــــــــــه
از اشتباه یــــــــــاران، غرق مـــــی و شـــــــــــــــــراب است
مالک شده چو دشمن، آن راس فتنـــــــــــــــه چون دوسـت
وای از چنین بصیرت، قلبـــــــــــــــــــــــم به پیچ و تاب است
این انحراف اصلی است، ما از ولی جـــــــــــــــــــــــــــــــلوتر
یــــــــــــاران! بصیــــــــــــــرت ما، کمتر ز آن نصــــــــاب است
***
گفتم بســـــــــــــــــی خـــــزعبل، از انحــــــــــراف و فتنـــــه
تا با ولایت هستیم، افکارشان حبــــــــــــــــــــــــــــاب است
تا سید خراسان، آن میر و ماه مهــــــــــــــــــــــــــــدی (عج)
دارد به ما ولایــــــــــــــــــــــــــــــــت، آمال شان بر آب است
غمگین مشو که رهبر، دستش به دست مهدی(عج) است
طرحی به سر نوشته، در فکر عکس قـــــــــــــــــــــاب است
::::شعر از محمد حسین حیدری وبلاگ طرح تمدن::::
باقلمون، همون بوقلمون با احترامه! که در مقایسه با اون ها چه خوب که احترام این حیوون بی زبون رو نگه داشتین!!
اگر بر این باور هستیم که جریان انحرافی و فتنه سر و ته یک کرباس و به هم وصل هستند ، یکی از راههای مناسب برخورد بصیرانه با فضا سازی های فتنه انگیز
این جریان ، این است که در هر موضوعی که علم میکند وجه تسمیه آنرا با جریان فتنه
پییدا کنیم و ماهیت چرکین فتنه را اعم عمال و رفتار و کردارش را دوباره در یادها زنده کنیم .
معتقدم که جریان فتنه پدر جریان انحرافی است پس اگر میخواهی حساب کار دست بچه بیاید ، پدر بچه را بنواز .
شلاق قطعه ۲۶ بر بدنه فکری جریان فتنه هر چه تیزتر و چالاک تر باد .
به نام الله
نامه ای به عطا/
بابا یه نفس بکش!!یه بند به عطا تازیدی!!!ول کنید این احمق وطن فروش رو!!
چرا اینقد حرص میخورید برادر من؟!!!آخه عطا آدمه که داری حرص میخوری؟
مرگ بر وطن فروش!مرگ بر عطا
تو لالی که علیه تسامح صفر حرف نمی زنی؟!
دیوید کامرون همین چند روز پیش گفته بود که معترضین، یک مشت آدم یتیم و بی پدر بودند. منظورش حکما بی پدر و مادر بوده، اما نتوانسته منظورش را برساند!
حالا خوب است انگلیس در جزیره است و از هر طرفی در آب محاصره است؛ اگر در کویر بود، تکلیف تسامح می خواست چی بشود؟!
(قحطی زدگان سومالی برای آب، مثل بچه آدم “به” صف می ایستند)
اگه نفرمایید شورش رو در آوردید!! اینم فکر کنم “به”اش جا ماند!شایدم اشتباه کردم!!!
سیاست/تحلیلتون حرف نداشت.پر از نکته بود.
خدایا به ما بصیرت بده تا بدانیم کجا باید سکوت (البته نه سکوتی از نوع شتر دیدی ندیدی)کنیم و کجا فریاد بزنیم.آآآآآمییییییییین
معلم:حال سئوال اساسی این است که در برابر این شگرد کاملا کثیف، باید موضع گیری کرد یا سکوت؟!
شاگرد:آقا اجازه ما بگیم؟؟
معلم:بفرمایید!!!!!
شاگرد:باید بگویم که ما ۲ نوع سکوت داریم؛ یک سکوت، سکوت توام با ندیدن، نشناختن، و نفهمیدن ماجراست، اما سکوت دیگری هم هست که اتفاقا از روی فهم درست قصه است. گاهی اما خبط و خطای جریان منحرف، آنقدر هست که اصلا نمی توان توقع سکوت از کسی داشت. من این را قبول دارم، لیکن، سطح و عمق اظهار نظرها و واکنش نشان دادن ها باید درست و منطقی باشد تا واکنش ما تعبیر به بازی کردن در زمین جریان انحرافی نشود.
شاگرد:آقا اجازه! اگه لازمه تا بیشتر توضیح بدم!!کاری نداره!چیزی که زیاده نکته های ناب لابلای حرفهای معلم قطعه!!!
حد بصیرت یعنی درجه صدای فریادمان را درست تنظیم کنیم تا برایند موضع گیری مان، ناخواسته به نفع این جریان تمام نشود
در احادیث معتبر، وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.
از دست ندهیم روز قدر را…
آموزش دورگیری در فوتوشاپ:
http://photoshop.hamweblogi.com/1390/06/02/crop
حد بصیرت یعنی درجه صدای فریادمان را درست تنظیم کنیم تا برایند موضع گیری مان، ناخواسته به نفع این جریان تمام نشود
خیلی جالب بود
سلام به داداش حسین موقعیت شناس و آقا سید صبور قطعه.
عبادات قبول، امیدوارم ما رو هم دعا کرده باشید.
آقا سید جان، این عکس مزار سید احمد پلارکه، دیشبه. هر وقت میرم مزار شهید پلارک به محض اینکه چشمم به عکسشون می افته یاد شما می افتم. الان دیدم فارس این عکسو گذاشته،منم برای شما گذاشتم.
http://www.up.98ia.com/images/f84lutsscrrfvkprtjlt.jpg
بنده کمترین رو عفو بفرمائید که در کار آقا سید دخالت میکنم.
ولی دوستان عزیز، آقا سید تا الان همیشه احترام همه بچه ها رو نگه داشته و در سخت ترین شرایط که قطعه آماج فحش و ناسزا بود،سید هم با اینکه خسته بود اما همیشه با بچه های خودمون عالی رفتار کرد.کوچکترین حقی که ایشون به گردن ما داره اینه که به حرفش گوش کنیم.آقا سید چند بار در این چند روز اخیر تذکر داده که سعی کنید زیاد کامنت حاشیه نذارید ولی بعضی از دوستان ثابت! همچنان رعایت نمی کنند.اینجا چت روم نیست.
نام تو خواب را بر هم می زند
آب را طوفان می کند
کلامت قانون است
خرد در مصاف عزم تو جنون
تنها واژۀ تو خون است؛ خون…
سلام بر حسین*
جان خود در ره اولاد علی می بازیم
همچو مالک به عدوّان ِعلی می تازیم
ای که گویی که خلایق ز ِولی خسته شدند
کوری چشم تو بر سیّدعلی می نازیم
وقت اذونو دوست دارم….هفت آسمونو دوست دارم… میون ماه های خدا، ماه رمضونو دوست دارم….
دل سر سفره دلبره…. مهمون زهرا و حیدره… نمک سفره مرتضی، از عسلم شیرین تره…
ماه رمضون، ماه جنون….
روزمون اگه وا بشه با کمی تربت کرببلا، تازه دل میشه دل بخدا…
عشفمه ماه رمضون…
یه بیست و شیشی عزیز!
دعا کنید سیداحمد پلارک، دست ما رو هم بگیره و….
*اللهم الرزقنا شهادت*
آخ که چقدر حال میکنم موقع شرایط سختی(از هر نوعش)، گند فرهنگ به ظاهر متمدن غرب در میاد و معلوم میشه که با زور جریمههای سنگین و ایجاد وحشت از حکومت، بافرهنگ هستن؛ مثلا!
بعد از این ور، بعضیها تا اسم اون ور آب میاد، آب دهنشون راه میوفته و با ادعای ایرانی بودن گروههایی مثل “مملکته داریم؟!” رو تشکیل میدن و فرهنگ کشورشون رو مسخره میکنن!
تأسف!
در بین برنامه ها و قوانین تصویب شده در دستگاه های فرهنگی مربوطه،چقدر به نسل آینده کشور و کودکان جامعه توجه شده است؟
با مطلبی با عنوان “از کودکان شروع کنید” به روز هستم.
http://www.sarbandesorkh.blogfa.com
سلام
طاعات قبول
خیلی جالبه که احساس مجموعه ضد ولایت بخصوص اهالی فتنه ۸۸ نسبت به انگلیس درست مثل حس یک فرزند خلف نسبت به پدرشه! اگر بدونین چه طور غیرت میکشن و دفاع میکنن و کل آشوب لندن را دست ساز جمهوری اسلامی می دانند!!!! اصلا از هر حرفی علیه انگلیس جدا ناراحت و برافروخته میشن و این نوع ابراز احساسات در مورد روباه پیر جدیده. شاید از سال ۸۸ آنقدر از انگلیس تغذیه شدند که گوشت لندنی! در بدنشان روییده و شدند (فرزند لحمی ) بر وزن (فرزند رضاعی ) !!!
حدیث روز/حدیث قدسی:
خدای تعالی به داوود(ع) وحی کرد: مرا در روزهای خوشی و آسایش یاد کن تا تو را در روز های گرفتاری و سختی اجابت کنم
بحارالانوار؛ج۱۴/ص ۳۷
برای همین آقا همیشه به بصیرت توصیه می کنند
بصیرت تعیین می کنه کجا باید حرف زد و تو زمین دشمن بازی نکرد و کجا باید با حرف نزدن تو زمین دشمن بازی نکرد
ای دل مبتلا…الهی که تو ماه خدا…قسمت شه ازت دعوت شه….یه افطاری باشیم کربلا…دل آسمونیه چشما بارونیه…ماه مهمونیه میزبان خداست…ماه اشک وجنون سحر رمضون…ابوحمزه بخون دلها کربلاست….
قطعه ای از مداحی برادر بذری بود در شب بیست وسوم .خیلی حال کردیم با این شعرش
نصف نظرات شده همون متن اصلی به صورت تیکه پاره.
همیشه اینجوریه. بابا جان اینجا باید نظر بذاری.
خوب اگه نظری نداری چیزی ننویس. اگه منظور عرض ارادت و دست مریزاده
خوب مثل یه بچه خوب ابراز کنید دیگه. چرا هی کپی پیست میکنید.
یه خورده از انگشتان محترم کار بکشید و حرکات دست رو به کلیک چپ و راست
محدود نکنید!
مثل همیشه عالی بود عزیز دل برادر خدا قوت.
((اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر
و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدی
و احفظ قائدنا و سیدنا امام الخامنه ای
…
یا حیُ یا قیوم…
داشتم در وب های مختلف گشتی می زدم، واقعا هیچ جائی قطعه۲۶ نمی شود!
داداش حسین!
ممنون بابت این قطعۀ بهشتی….
…
سلام آقای قدیانی
من دیشب غفلتا چند جمله ای درباره شما و حاج منصور گفتم که بعد به نظرم رسید شاید تهمت باشه،
از حاج منصور که نمیتونم حلالیت بطلبم، ولی میخواستم از شما حلالیت بطلبم، میدونم اونقدر بزرگوار هستید که حلالم کنید، چون شاید به خاطر همون چند جمله تمام اعمالم تباه شده باشه.
یاعلی
سلام.
پیشاپیش، اولین روز قدس بدون حسنی مبارک و معمر قذافی رو تبریک می گم.
سلام علیکم .
هیچ دقت کردی چقدربچه های اینجابااحتیاط باهات حرف میزنن؟!
ازبس اخلاقت گنده گند!!
جناب مشفق!
چیزی به نام “احترام” در فرهنگ شما وجود دارد؟
البته فکر نمی کنم وجود داشته باشد!
تاکتیک (گفت و شنود)
گفت: از قذافی چه خبر؟
گفتم: انقلابیون لیبی خانه به خانه دنبالش می گردند ولی هنوز پیدایش نکرده اند.
گفت: یعنی آب شده و به زمین فرو رفته؟
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: پیام فرستاده که من فرار نکرده ام، بلکه به طور تاکتیکی پنهان شده ام و برمی گردم.
گفتم: یارو در جریان یک مانور نظامی از هواپیما بیرون پرید ولی هر کاری کرد چترش باز نشد و در حالی که داشت با مخ به طرف زمین می آمد پیش خودش گفت؛ حالا شانس آوردم که مانوره!
شعبده بازىمیکنى؟!میخواى بگىخوب ننوشتم؟منظورم تقریباهمونىبودکه نوشتى.
معلوم شدبه جزنقطه چین کردن وحذف کردن هنرهاى دیگه اى هم دارى!
من تا حدودی با نظر “اسلامی ایرانی” موافقم.
البته با یک سری توضیحات.
این که بعضی مواقع، “ستاره ها” قطعاتی از نوشته های سراسر شور و شعور “داداش حسین” رو (باز کامنت!) می کنند، می تواند چند دلیل داشته باشد:
یکی از آن ها، لذتی است که از بعضی بخش ها بیشتر می برند.
دوم قصد تأکید بر جملات “داداش حسین” دارند.
سوم این که، ذیل آن مطلبی اضافه می کنند.
چهارم، ممکن است در آن لحظه مثل بنده ی نوعی چیز خاصی برای گفتن نداشته باشند. و…
در تمام این شرایط، یک “وجه مشترک” و یک “حس مقدس” وجود دارد.
آن هم عشق و ارادت به “داداش حسین” و راه پر نوری است که طی می کند.
لکن با این تفاصیل، اگر این کار به یک رویه ی متداول تبدیل نشود بهتر است. یادمه قدیم تر “داداش” هم یک بار نیم چه اعتراضی داشتند.
اگر بگذاریم “سید احمد” دوست داشتنی، که بد جور …. بعضی مثل مشفق … رو سوزنده، همین رسالت خطیر مبصری قطعه ی بهشتی و جهانی ۲۶، رو که یکیش تکرار و تأیید همراه با اضافات بصیرت بخش متن های “داداش حسین” است، انجام بدن بهتر خواهد بود.
یه پیام “بی زرگانی”
ساعت ۰۰:۳۲
تعداد افراد آنلاین: ۲۰ نفر
ماشالله…
داداش حسین بسیجیها فــــــــدائی داری…
هر کس، هر طور که دوست دارد راجع به متن کامنت بگذارد!
کسی نمی تواند سلیقه خود را به بچه ها تحمیل کند!
۶ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
۱۰۳ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا….
“جریان منحرف، زاویه گرفتن با ولایت فقیه و ملت را از سران فتنه آموخته است، هم چنان که حمله به بسیج و سپاه را.”
از دیشب زیاد به این جمله فکر کردم! واقعا همینطور است که گفتید.
الان چند نفر به طور خاص سردمدار جریان با اصطلاح انحرافی اند؛ واقعا تفاوتی بین این چند نفر با سران منافق اصلاحات و فتنه گران و وطن فروشان وجود دارد؟
دلم می سوزد برای جوانانی که هنوز ماهیت وجودیِ این کارگزاران۲ را درک نکردند!!!
با تمام وجود به داشتن “سید احمد بزرگوار” افتخار می کنیم.
دعاى روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.
خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد واز تو خواهم توفیق در آن براى اینکه فرمانت برم ونافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان.
۲۴* امام صادق علیه السلام:
هر مؤمن روزه دار هنگام سحر و افطارش سوره قدر را بخواند، همانند کسى است که در فاصله این دو وقت در راه خدا به خونش آغشته شده است.
(سفینه البحار، ج۲، ص ۶۷)
سلام به حسین عزیز و سیداحمد دوست داشتنی
و اما این روزها فقط قطعه را می خوانم کم و بیش
و روشن می شوم
حضرت ماه روحی فداه: مسالهی فلسطین از لحاظ اسلامی برای همهی مسلمانان از جمله برای ما یک مساله اساسی و یک فریضه است
پاره های تن اسلام در خون خود می غلطند، مسلمانان رسم جوانمردی را ادا کنید.
جمعه شور و شعور نزدیک است،
همان قدر که صبح پیروزی نزدیک است:
http://www.pic.iran-forum.ir/images/yaafypqq9k84zxj7w2ev.jpg
قدیانی که میگن شمائی؟ همونی که معروفه به بداخلاقی اما حزب اللهیا تندتند ازش تقدیر می کنن؟خیلی اسمتو شنیده بودم ولی تا الان نیومره بودم سراغت.ظاهرا که همون قدیانی هستی،ابتکاراتی تو کامنت گذارات هست.چه جالب،این همون سید احمده که ادای پیام هاشو حتی تو سایتای پورنو در میارن؟همونی هستی که طرفدارات سر گذاشتن اولین کامنت با هم کل میندازن؟خدا شفاتون بده
تنها پنج سحر دیگر باقیست و باز هم دستان من خالیست. واقعا دعاهای سحر سرشار از معرفت و عظمت است. دعای سحر (همونی که بنده به خداش میگه؛ تو همه چیزت بزرگ و زیبا و شریف و محیط و پسندیده و خلاصه عالیه. اصلا خدا! مگه به جز تو چیزی می مونه) توصیه شده خیلی زیاد. حتی گوش کردنش آدم را به عرش می برد.
وبلاگی تحت عنوان” مرجع دانلود کتب و مقالات فراماسونری و آنتی کابالا”
شروع به کار کرد.ضمن تشریف فرمایی ما را از نظرات خود بهره مند سازید.
http://www.free-masonery.blogfa.com
بسم الله
سلام
منم می خوام پس من چی؟
عاشقتم البته نه خودت قلمت از خودت می ترسم با اون ریش قشنگت با اینکه ریشت قشنگه ولی ازت می ترسم
نامه ای بود بس زیبا ولی من خوشم نیومد به پاچه خوار توهین کردی
دیگه توهین نکنی به عطا پاچه خوار حالا این دفعه سهدی بود می گذرم ازت
در مورد جریان انحرافی خوب نوشتین و تحلیل حسین شریعتمداری را بیشتر پسندیدم
هرچند بازم میگم تحلیل شما هم زیبا بود
اگه اجازه بدید می خوام یه لینک بدم از معرفی یه سردار گمنام تو خلیج فارس که کاره بزرگی کرد و گمنام موند اگه دوس داشتید تایید کنید نظرم را
و اما دوستان اینم لینک یه سردار گمنام که با آمیریکایی ها درگیر شد
طبق نظر امام که اگر من بودم می زدم
اینم لینکش:
http://sarafrazan2.blogfa.com/post-50.aspx
ایول داش سامی ایول خوشم اومدخیلی تمیزبه رگباربستیش!
احسنت آقا میلاد کار زیبایی شده.موفق باشید
سلام
برادر به وب تازه تاسیس من بیایید.
یا علی
هی سامی و مشفق! مؤدب باشید و بزارید چاک دهن ما بسته بمونه!
این داداش حسین قدیانی ما یکی از همونهاییه که شماها رو به جون هم انداخته و دیوونه کرده و همزمان اسباب مسرت ما رو فراهم.
سامی! شماها اگه معنی اخلاق رو میدونستید که از صبح تا شب تو سایتهایی که خودت تو کامنتت گفتی نبودید!
گفت: پای ادب مجروح شد در جست و جوی کوی تو!!!!!
پ.ن: توصیهی همیشگی؛ کلید فاصله (یا همان Space) که کاربرد آن در جدا کردن کلمات از هم میباشد و کمک شایانی به فهم سریع مطلب(هر چند دری وری!) مینماید، همانا بزرگترین کلید موجود در صفحهکلید (یا همان Keyboard) میباشد! باشد که مؤثر افتد!
آقا سید احمد عزیز، مبصر صبور و دوست داشتنیه قطعه
تولدت مبارک
سلام آقا حسین خسته نباشید
جدیدا یک فونت درست کردم به نام امام علی علیه السلام و در وبلاگم قرار دادم
دانلودش کنید و ببینیدش. اگر هم راهی داشته باشه و به بقیه هم اطلاع بدید خیلی ممنون میشم.
“تیر سه شعبه دارد با گلوی علی اصغر مذاکره می کند و سیل به جای اسرائیل، پاکستان را برده است و ما داریم قدس را در بازی رایانه ای فتح می کنیم.”
.
.
“قدس! ای قدس! خدا کند تو از اسارت دشمن، آزاد شوی و ۳۰ سال بعد از آزادی ات تازه بفهمی در اسارت دوست فرو رفتن یعنی چه.”
کتاب زیبای قطعه۲۶، جلد اول، صفحه ۱۵۴
عجب!
تولد بنده را یادتان بود؟!
ممنونم از محبت شما!
پارسال تولدم مصادف با میلاد امام حسن بود و امسال روز قدس!
مشفق!
خیلی بیراه نگفتی! بعضی از ستاره ها با آقای قدیانی با احتیاط حرف می زنند. اما نه به اون دلیل که شما گفتی. بلکه به دلیل طبع نازک و لطیف آقای قدیانی ست.
البته معدود دوستانی هستند که آقای قدیانی را استاد خطاب می کنند اما در ساختار کلامی حقوق استادی را کمتر رعایت می کنند. شاید باید برویم رساله ی حقوق امام سجاد را دوباره بخوانیم.
الهی! ادا کن حقوقی را که بر ذمه ی من است، چه از ناس و چه از خودت
چند وقت پیش با توجه به برداشتی که شما از رفتار نیروهای امنیتی انگلیسی در وب سایتتان نوشته بودید بنده بیان کردم که نیروهای امنیتی ما نه تنها مثل انگلیس بلکه بدتر از آن با معترضین رفتار کردند.به عبارتی ما در موقعیت بدتری نسبت به انگلیس قرار داریم.ولی متاسفانه افرادی همچون شما به دلیل نداشتن آزادی فکری قادر به دیدن این واقعیت ها نیستید.حالا مقاله ای رو به شما معرفی می کنم که در اون اومده ما مثل امریکائیها هم رفتار می کنیم!این مقاله رو بخونید:
http://www.toopfun.com/category/breaking-news/economist/page/2
بستنی با روکش طلا!
بنده کماکان منتظر هستم شما مواردی همچون فاجعه کهریزک و فاجعه کوی دانشگاه تهران رو در انگلیس بیابید و در اینجا افشا سازی کنید!
قدیانی !
نگران بحران انگلیس نباش!نگران آخرسال باش!
راستی !
باز مردم ایران شدن قهرمان و همیشه در صحنه!چون این جمعه راهپیمائی روز قدس هست!!!انگلیسیها گفتی چیکار می کردن؟!
به به، فرخنده باد میلادت آقا سید
کیک و شمع برای شما
http://up6.iranblog.com/uploads/13142858691.jpg
http://up6.iranblog.com/uploads/13142861561.jpg
چند ساله شدی سید؟
همت مضاعف یعنی سنگ مضاعف برای کودک فلسطینی. سنگ مزار پدرم را بردار و بکوب بر سر اسراییل ای کودک نیل.
این روزها قدس، خود کربلایی دیگر است و راه قدس نه از کربلا که از خود قدس می گذرد…
سنگ مزار پدرم را هدیه دادم به دست کودکی گستاخ و بازیگوش که داشت جان می داد زیر دست دیوار حائل. نه! تو باید زنده بمانی ای کودک مجروح. تو آخرین امید قبله اول هستی.
نه ده، صفحه ۳۲۰
توبهنامه مهدی کروبی تا چند ساعت دیگر منتشر میشود + سند
http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=12826#Title=%09%09%09%09%09%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C%20%DA%A9%D8%B1%D9%88%D8%A8%DB%8C%20%D8%AA%D8%A7%20%DA%86%D9%86%D8%AF%20%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AA%20%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%20%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1%20%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF%20+%20%D8%B3%D9%86%D8%AF%09%09%09%09
روز قدس، پاشنه کفشتان را بالا نکشید!
به دلم ماند لباس احرام بر تن کنم، بشوم حاجیه. قربانی کنم. با شوق و ذوق از هتل بیرون بزنم. به منی بروم. از روی زمین ریگی بردارم و بر سر شیطان بکوبم.
به دلم ماند….
که گفت: سال ۸۸ “رمی جمرات” خودش به ایران آمد. میان خیل مشتاقان. جایت خالی، سنگ نبود. لنگه کفش داشتیم. تیرنشانه ای هم نداشتیم، ولی قضا و قدر کمک کرد تا بر فرق سرش فرود آید.
افسوس خوردم….
که گفت: امسال هم اگر شانس بیاوری، احتمالاً می آید…
فقط قبلش، پاشنه کفشت را بالا نکش، آماده نگاهش دار، برای احتیاط در کیفت هم چند تا بگذار….
و دیگر هیچ
اگر قسمت هر کس شد، جای من هم بزند.
narazi.ir
۲۵* پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله:
خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه می فرماید: آیا درخواست کننده ای هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بیامرزم؟
(بحارالانوار، ج ۹۳، ص۳۳۷)
آقای قدیانی و مبصر تشریف ندارین؟
آقای مبصر تولدتون مبارک!!
علی جون سلام داداش خسته نباشی.
دست و پنجت درد نکنه.
در از دهنت میباره.
کارت با این حسین قدیانی که تمام شد بیا تو خونه برات هاون گذاشتم شیر آب هم کنارش پر کن بکوب.
مرد حساب مگه بستی طلا جز فائزه هاشمی و مهدی هاشمی و امثال اینها میخورن جمع کن بساطو داداش سربردی حوصلمون رو چیز تازه بگو.
هان چیز رو فلانی(موسوی) میگفت.*
شما امر کن عزیز دل بگو چی میخواهی از جون ما من میرم قسطی میخرم برات میارم.
نترس داداش اقساطش رو هم خدا میرسونه شما لب تر کن!
آب گیر نیاوردی ماه رمضونی گفتم که کنار هاون شیر آبی هست.
خب بریم خدمت دوست گلم سامی
یه چیز دیگه هم داشتیما…
آها مشفق!
خودمونیما اسم دارین خفن!
همچنین شما رو البته شب قدر گذشته ولی میدونی که خدا بخیل نیست انشا الله خدا همه رو شفا بده.
فتحه کسرش رو خودتون وقت گرفتن هماهنگ کنید.
نیگا سامی عزیز بعضیا میرن پورن نیگا میکنن بعضیا عشق فیلمن بعضیا عشق آهنگ یه سری دنبال اسمسن خلاصه هرکس علاقه ای داره.
ما هم عشقمون خورشیده بعد اون حضرت ماه و ستاره هاش.
نه که جمعشون اینجا جمعه ما هم سرکی میزنیم.
گاهی هم برای اینکه اون دنیا بگیم ما هم بله یه اول دوم بازی درمیاریم.
آقا توف تو ریا شما ببخش.
مشفق جان شما هم کامنت بذار من در خدمتت هستم عزیز این جوجه کامنت یه خطی که مال جواب دادن نیست نیگا کن علی رو یاد بگیر.
آخی یادی از حسن داشته باشیم که رفته دنبال مدرک مبصریت! سید بگرده و پیداش نشد.
و… نه بستونه.
حسین جان ساعت یکه شب خوش باشید.
*پ.ن: اگر رابطه چیز و فلانی رو نگرفتین میتونید دنبال اسم میر حسین موسوی بگردید.
راستی ساعت یک و پنج دقیقه هست
و هفده نفر مثل اینکه قرار یه کله تا سحر بیدار باشن.
التماس دعا
علی آقا!!! شما چه خیری از دولت انگلیس و آمریکا و اسرائیل دیدی که از اسلامو خدا و قرآن ندیدی؟؟؟
تو این صد سال اخیر جز غارت و کشتار مردممون چیزه دیگه ای ازشون دیدی؟؟
تو پایان جنگ جهانی دوم که همین انگلیس جونت رو کشورمون حکومت میکرد قحطی اومد و دولت انگلیست اجازه ورود غلات رو به کشور نداد در نتیجه بیش از ۸میلیون ایرانی تو این نسل کشی از گرسنگی مردن.
شما برو تو زندان ها گوآنتانامو و ابوغریب و نگاه کن بعد بیا دم از کهریزکی بزن که مصببینش مجازات شدن. شما برو ببین تو بنیاد شهید تو دوره این کروبی جونت که حالا شده رهبرت چه تجاوزاتی که نشد.
در مورد روز قدس گفتی. همین اسرائیل با کمک دولت انگلیس و آمریکا تو سه روز نزدیک به سه هزار فلسطینی رو کشتن. اینه حقوق بشرشون.
دولت انگلیس میگفت ندارو جمهوری اسلامی کشت ولی همیشه در مورد مروه شروینی که با تانک له ش کردن میگفت تقصیره خودش بوده و نشان احمق ترین رو بهش میدن.
این همه در مورد انتخابات آزاد حرف میزنن (انتخاب آزاد یعنی هرکس با هر دین و تفکری بتونه کاندید بشه) ولی کی گذاشتن یه مسلمان کاندید بشه؟؟ کی گذاشتن کسی که بر ضد صهیونیسمه کاندید بشه؟؟ در آزادترین کشور دنیا، از ۱۴۰ سال پیش تا کنون فقط دو حزب وجود داره که تفاوت این دو حزب، مثل فرق پپسی کولا با کوکاکولا است.
این همه در مورد حقوق بشر ور میزنن ولی هیچ کس به اندازه گربه ها نگرانه آزادی پرنده های تو قفس نیست.
آیا می توان گفت:
این همه قدرت و ثروت و علم در غرب، بخصوص در شش کشور از جمله انگلیس که بخش اعظم قدرت و ثروت جهان در آنها انباشته شده است، به خاطر نوع سیستم حکومت آنها است؟!
یعنی تمام قدرت و ثروت انباشته شده در این کشورها حاصل تلاش شرافتمندانه و انسانی آنها است؟!
یا نه
چه مقدار از آن محصول قتل و غارت و استعمار انسان ها و ملت های آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین است؟ چه مقدارش باعث شد تا کشوری مثل سومالی به این وضعیت دچار بشه؟؟؟
بترس از روزی که بخاطر حمایت از اینها تو دادگاه الهی بخوای جواب پس بدی
۵ روز مانده تا پایان میهمانی خدای رئوف!
۱۰۲ روز مانده تا عاشورا
لبیک یا حسینِ زهرا….
سلام علیکم
ممنون از لبخندهایی که بر لب ها آوردید با روزخند (جدا از لذت خوندن متن به این استادی)
تشکر از پلاک ..بسی عمیق و کارشناسانه بود.جزاک الله خیرا
یا ستار العیوب
“مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگ بر رژیم وحشی و کودک کش اسرائیل”
انشاءالله این لکه ننگ بشریت، از روی زمین حذف شود.
دعاى روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.
خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران.
این طالب بدم المقتول بکربلا…؟
اللهم عجل لولیک الفرج …
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.
“سید احمد”
امیدوارم به حق جد بزرگوارت، سال بعد تولدت مصادف بشه با فرج مولا و صاحبمون حضرت ولی عصر امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف)
سلام
با طرحی درباره روز قدس به روزم
تشریف بیاورید
التماس دعا
در جواب به علی آقا:
برادر علی ظاهرا چشمانتان هنوز بسته است و نمی بینید.
یادمان نرفته که چطور پیر استعمار در فتنه ۸۸ برای همپیمانانش سوت کف می زد ، البته اونا هم امسال جبران کردن و در روزنامه ها و سایت هاشون برای ارباب پیرشون سنگ تموم گذاشتن و دفاع جانانه ای از انگلیس کردن. شما برو اول معنای آزادی و دموکراسی رو بفهم بعد بیا اینجا نظر بده. دفاع از انگلیس واقعا رو میخاد که البته شماها دارید چون پاش بیوفته از اسرائیل هم دفاع می کنید که البته کردید.
علىآقا!
بابابىخیال،همین حرفارومیزنیم که به مامیگن مزدورغرب!اینقدرکه شمادارىازانگلیس دفاع میکنىخودانگلیسیهانمیکنن!گیرم که این مثلابرادرابدباشن،آیابدبودن اینهادلیلىبرخوب بودن انگلیسیهاست؟!من کامنتهاىقبلیتم خوندم،گفتىآشوبهاىلندن خوابیده،مطمئنى؟یعنىشماتضمین میکنىاون آشوبهادیگرتکرارنخواهدشد؟؟!
علىآقا
حرف اینااینه که انگلیس که این همه ازرفتارشون بامعترضاانتقادمیکرد،چطورنوبت به خودش که رسیدگندزدبه حقوق بشروحقوق شهروندىوآزادىبیان وآزادىاعتراض وهمه چى؟؟
امادرموردکهریزک وکوى دانشگاه و…قرارنیست هراتفاقىدریک کشورمىافته عین همان اتفاق درکشوردیگرىهم بیفتد،چه بسابجزصحنه هاىوحشتناکىکه ازرسانه ها پخش شداتفاقاتىبدترازاینهاهم درآشوبهاىلندن افتاده ،ولىاونهازرنگترازاین حرفان که بذارن موضوع رسانه اىبشه!
اصلادوست نداشتم وفکرنمیکردم یک روزاینجاکامنت بگذارم،ولىبراىمتهم نشدن معترضین به نداشتن منطق این کاروکردم!
روز قدستون بخیر!!
ما که رفتیم تکلیفمونو ادا کردیم و برگشتیم!!
انشاءلله کربلا نصیبتون. خودمونیم عجب همتی دارن مردممون. هر سال وقتی می خوایم بریم راهپیمائی با خودم فکر می کنم شاید امسال مردم زیاد نیان. هوا گرمه. ملت روزه دارن. ولی همیشه پیش بینیم اشتباه از آب در میاد. امسال هم مثل همیشه زود قضاوت کردم و مردم خیلی فرلتر از اون چیزی که من فکر می کردم اومدن راهپیمائی. همگی خدا قوت.
اینم از با تمام وجود
اسرائیل مــــــــــــــــــــــــرگــــــــــــــــــــــت باد…
بنده قصد نداشتم با مطرح کردن مسائلی مزاحم دیگر دوستان بشم فقط خواستم به قدیانی بگم که تحلیلش چقدر اشتباه و فریبنده هست.این دیدگاه هم رو هم اثبات کردم.چون ایشون هنوز نتونسته اتفاقات زشت و بدی که در ایران افتاد رو نمونش رو در انگلیس بیاره.با این وجود لازم دونستم در مورد صحبتهای برخی از شما مطالبی رو عرض کنم.امیدوارم قدیانی صحبتهای بنده رو فیلتر نکنه.شعار بنده اینه:
گفتگو کنیم تا به حقیقت برسیم.
و لازمه رسیدن به حقیقت بغیر از گفتگو داشتن آزادی فکریست.
همچنین لازمه دنیا رو اونطوری که هست ببینیم نه اونطوری که دوست داریم.
در مورد صحبت های آقای توکلی:
بنده با این نظر شما مبنی بر اینکه صحبت کردن با قدیانی مثل آب در هاون کوبیدن هست مخالفم.چون هنوز شواهدی برای ردش ندارم.
منظورم از معرفی اون مقاله اشاره به فرد خاصی نیست.بلکه اشاره به دو پدیده هست:
۱- افزایش پدیده آقا زادگی
۲-افزایش فاصله طبقاتی(چیزی که با انقلاب اسلامی ایران قرار بود از بین بره)
بنابراین بنده به افراد اشاره نمی کنم.اونهائی که اشاره کردن رای شما رو گرفتن و دیگه همه چیز رو فراموش کردن!و حالا کابینه ای رو تشکیل دادن که بدجوری در جایگاه اتهام قرار داره.آیا شما این واقعیت ها رو نمی بینید.
اما یک نکته فوق العاده مهم!
چه کسانی دیروز آیت الله رفسنجانی و خانوادش رو بزرگ کردند؟!
جواب:
همون هائی که امروز دارن احمدی نژاد رو بزرگ می کنن!
چرا ما از اشتباهاتتون درس نمی گیرید؟!
جواب :
چون هیجان محور هستید!
این رو آویزه ی گوشت کن!
اگه بادبادک رو زیاد باد کنی توی صورت خودت می ترکه!
باور نداری؟!تا اسفند صبر کن!(البته این یک پیش بینی هست.ممکنه درست یا نادرست باشه).
شما به اینها جواب بده ، چیز تازه هم برات تعریف می کنم.
دست درازی به بیت المال محکومه.هر کسی که می خواد باشه.ولی مراقب باش آقای توکلی!فکر کردن زیاد به هاشمی ها باعث نشه حواس شما از بعضی ها دور بشه!!!!
در مورد صحبتهای آقای فدائی رهبر:
هیچ خیری در انگلیس ، امریکا و اسرائیل استثمار گر ، جنایتکار و خونخوار نیست.قطعا هیچ خیری نیست.و قطعا خیر در قرآن و اسلام هست.
بنظر می رسه شما منظور بنده رو بد متوجه شدید دوست عزیز.بخش عمده منظور بنده اینه که :
چرا ما باید رفتارهائی داشته باشیم که باعث بشه در مقابل این جنایتکاران در موضع ضعف قرار بگیریم؟!ما می گیم انگلیس جنایتکاره درست هم می گیم.ولی ناراحتی من اینه که وقتی اونها می گن حاضرن در مورد رفتار پلیس انگلیس با معترضین با ما صحبت کنن به شرطی که مامور ویژه حقوق بشر به ایران بیاد ، اینجا ما جا می زنیم!و از گفتگو فرار می کنیم!چرا؟!
بنابراین بنده از این شیادان(انگلیس ، امریکا و اسرائل) حمایت نمی کنم که نگران مواخذه در درگاه الهی باشم.شما منظور بنده رو اشتباه متوجه شدید.دوست عزیز.
روز قدس روز خوبیه.ولی مائی که نگران مردم فلسطین هستیم چرا نگران مردم سوریه نیستیم؟!این رفتار دوگانه حمایت صادقانه ما رو زیر سئوال می بره!
در مورد آقای مرصوص:
چرا شما کشور رو دارید پاره پاره می کنید؟چرا دارید دو قطبی صحبت می کنید؟چرا فکر می کنید بنده از فتنه یا انگلیس حمایت می کنم؟!پاره پاره کردن کشور خطرناک هست.اینکار اشتباه رو انجام ندید.اگر یک عده ای فتنه کردن شما دارید مدام به وجودش دامن می زنید.و بجای جذب حداکثری دفع حداکثری رو انجام می دید!مراقب باشید.مراقب باشید!همه ما داخل یک کشتی هستیم!
من دوست دارم کشورم با عزت باشه.این بده؟این بده که بگم بجای توجه بیش از حد به اشتباهات غرب بیایم اشتباهات خودمون رو برطرف کنیم؟تا اونها نتونن حرف زیادی بزنن!این بده؟من میگم مراقب رفتارمون باشیم این بده؟ما تقریبا در یک صف هستیم ولی برای درک صحبت هم مشکل داریم.امیدوارم این مشکل هر چه زودتر برطرف بشه.
علی آقا چه حقوقه بشری؟؟؟ کجای دنیا به حقوق بشر احترام میزارن؟؟؟ تمام کشورها برای منافع خودشون موضع میگیرن. همین آمریکا چرا از سوریه حمایت میکنه ولی وقتی نوبت به بحرین میرسه چون ناوگانش اونجاست هیچ کاری نمیکنه که هیچ اسلحه و مهمات هم به دولت بحرین میده تا مردمو سرکوب کنن.
همین آمریکا تو سال ۷۰ وقتی سیاه پوست ها تظاهرات کردن با ارتش پنجم نیروی دریاییش که قوی ترین ارتش امریکاست ریخت تو خیابان و جنایتی کرد که تو تاریخش سابقه نداشته.
شما بجای اینکه از سوریه که معترضینش مسلح هستن و تمام اسلحه هاشون آمریکاییه دفاع کنی بهتره از بحرین دفاع کنی که همین دایه داران حقوق بشر دارن مردمو سلاخی میکنن.
تو فلسفه غرب یا مکتب سکولار، بشر را یک حیوان توصیف می کنند و حقوقی را که برای آن تعریف می کنند، همان حقوقی است که برایگاو قائلند، برای انسان نیز قائلند.
حتی مفهوم آزادی بیان هم، همان آزادی ماااااا کشیدن است.
امثال مثل شما نمونه بارز همین تفکرن.
به نظر من نمونه بارزه شریک دزد و رئیس قافله به شما میگن
قطعه قطعه مهره
سلام (:
مرگ بر امریکاهاتون با طاعات دیگه تون قبول انشاله (:
ممنون ک هستین (:
.
.
.
میگن یه اردکه تو اتوبوس پاش گیر می کنه ب در میگه مگ مگ . مردم می گن آمریکا (:
ملت همه حزب الله ن ماشاله حتی تو اتوبوسی ک چهارشنبه نبوده ک مارو ببره راهپیمایی (:
در مورد صحبتهای آقای جاوید:
از شما می خوام به جوابهائی که به کامنت آقای فدائی رهبر دادم(در مورد عدم حمایت از انگلیس) توجه داشته باشید تا تکرار مکررات نشه.
قدیانی گفت هنوز در انگلیس بگیر و ببند هست.بنده هم عرض کردم اگر بود اخبار می می گفت بنابراین حرف شما سندیت نداره.و بر گرفته از تخیلات شماست.
بنده هیچ تضمیمنی نمی کنم که در هیچ کشوری دوباره آشوب نشه.موضوع ادامه داشتن اعتراضات در زمان حال بود دوست عزیز!
حرف بنده هم اینه که اونها جنایتکاران پس گند می زنن به حقوق بشر.ما چی؟!ببین دوست عزیز!
من معتقدم انگلیس جنایتکاره.بنابراین از رفتار انگلیس تعجب نمی کنم.من ناراحت مسئولین خودم هستم.ناراحت کشور خودم هستم.اگر در اعتراضات انگلیس کسی کشته بشه بده.ولی گر در کشور ما که ادعای اسلامی بودن داره اگر از دماغ کسی خون بیاد بده.چرا؟چون اونها جنایتکار هستن ولی ما مسلمون.منظورم رو متوجه شدی؟
بله!در مورد اتفاق کهریزک حق با شماست.من هم حرفم همینه.فاجعه کهریزک و کوی دانشگاه در هر کشوری اتفاق نمی یوفته.ولی مشکل اینه که چرا در کشور ما اتفاق افتاده؟!درد من اینه این اتفاقا باید در انگلیس رخ بده نه اینجا!
در مورد اینکه در اونجا ممکنه اتفاق افتاده باشه ولی رسانه ای نشده باشه نمی تونیم حرف بزنیم.چون قابل اثبات نیست.
بنده با شما در یک جناح نیستم.اینکه به شما گفته شده مزدور انگلیس مشکل شماست.من هیچ وقت از جنایتکاران حمایت نمی کنم.
بد بودن اینها به معنای خوب بودن انگلیسیها نیست.تفکر دوقطبی نداشته باشید.
مسئله اینه که اینجا یک آدم بد داره به یک بده دیگه می گه تو چرا بدی؟!
دیگ به دیگ میگه روت سیاه!
وقتی ما با امثال این “علی” سر اصول و پایه اختلاف داریم، دیگه چنین بحث هائی چه نتایجی داره؟ یه طوری میگه چرا کهریزک تو انگلیس اتفاق نیفتاده انگاری وزیر اطلاعاته انگلیسه!! خودتم خوب میدونی ۱۰۰ تا بدتر از کهریزک تو انگلیس هست. نه تنها تو کشورشون کهریزک دارن، کهریزکاشونو به عراق و افغانستان هم صادر کردن، والا!!
علی آقا
آن کس که نداند و نداند که نداند……
اقا حامد توکلی اولا طرف حساب من شما نیستی که بخوای جوابی برای کامنت مختصرو مفید من بدی. ثانیا داداش خودت فهمیدی چی گفتی ؟؟؟ نه وجدانن فهمیدی؟؟؟موسوی و کروبی و هاشمی رو کفن کردی فهمیدی؟؟؟ اگه حزب الهی و بهشتی بودن به اومدن به اینجاست خود مدیر این وبلاگ از همه بهشتی تره نه؟؟؟ حرف من اینه شما که اینقدر دم ازبصیرت میزنین شما که تمام دیدید گفتیما رو شامل شدید چرا به قول خودتون بصیرت به خرج نمیدین؟؟؟
همین داداش حسینتون یه جمله ی قشنگ داره میگه سرباز باید جلوتر از رهبر حرکت کنه که اگر تیری هم در کاره اول به سرباز بخوره.
من این جمله رو قبول دارم .ولی چرا خود همین اقا موقع تعریف و تمجید یا نه موقع کوبیدن یه حزب یه فرد یه شخصیت اینقدر پافراتر می ذاره؟؟؟
یه نگاهی به نظرات بنداز مجسمه ی بصیرت تا ببینی بیشتر از اینکه درباره ی متن ومطلبا نظر بذارین قربون صدقه ی این اقا رفتین و همتون یه طوری با روحییه ی به قول شما لطیف این جناب رفتار میکنین که انگار انتقاداز ایشون توهین به ارزشهاس .به قول خودش ملاک رهبر و بس.پس این هنرمند لطیف الطبع چرا وقتی در مقام انتقاد یا پاسخگویی برمی اد انقدر عصبی رفتار میکنه؟؟؟؟؟ کی میگه خشم و تعصب و شور وشعور انقلابی بده؟؟؟؟ همه فرمانده ی دلها حاج احمد متوسلیان و با خشم انقلابی ش می شناسن اما خشمی که پشتش کوهی از بصیرت بود.
راستی مری اهوازی جون بیا این واسه خاطر دل تو از اون کلید بزرگه استفاده کردم تا راحت بخونی خب من چیکار کنم تو کج میخونی و رج می فهمی!!!!!
…
سیداحمد: لطفا درست و بدون غلط و بدون چسباندن کلمات به همدیگر بنویسید که ناچار نشوم کل نظرتان را نقطه چین کنم. و اما دوستان محترم! لزومی ندارد برای هر کامنت انتقادی، جوابی بدهید.
از شما و همه عزیزان خواننده قطعه۲۶ دعوت می کنم قدمی بر وبلاگ حقیر اینجانب بگذارند،امیدوارم همه ما از سربازان واقعی حضرت بقیه الله باشیم
۱۰۲ روز مانده تا عاشورا
انگار اختیار انگشتم رو ندارم نمی دونم ولی دلم لرزید وقتی دیدم۱۰۲روز مونده دلم بدجوری تنگ بین الحرمین شد ،دلم تنگ ایوون طلاشد.
التماس دعا دارم،دعاکنید تاضیافت اللهی تموم نشده
:::: بحر طویل ::::
به نام عشق
«این صدای تپش قلبم نیست
درحسینهء دل سینه زنی ست»
و این بحر طویل است…
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی…
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد…تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی…
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ …»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند …» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی … تو کجایی…
ای مرکز ثقل کهکشان دل من
خورشید بلند آسمان دل من
عمری ست که من منتظر دیدارم
یک جمعه بیا به جمکران دل من…
“”اللهم عجل لویک الفرج””
فدائی رهبر:
وقتی بنده معتقد هستم امریکا جنایتکار هست شما چرا در صدد اثبات همین نکته به بنده هستید؟!!!!
در سوریه مردم بر علیه یک حکومت وراثتی دارن قیام می کنن.بدکاری دارن می کنن؟حکومت وراثتی خوبه؟!
بنده از مردم بحرین هم حمایت می کنم.چه کسی گفته حمایت نمی کنم؟از مردم مصر لیبی یمن و تونس هم باید حمایت کرد.ولی حمایت ما نباید دو گانه باشه.ما باید با امریکا فرق داشته باشیم.
من به فلسفه غرب کاری ندارم.حرفم اینه که چرا فلسفه ما اینقدر خرابه!که در عمل ما رو در موضع ضعف قرار می ده؟!!!!
در مورد طباطبائی:
بنده نگفتم در انگلیس کهریزک نیست.بلکه حرفم اینه که اگر هست بگید.از همون صدتا یکی رو شما بگو!!!
در اوج بحران خبرنگار ایران خیلی راحت در لندن گزارش تهیه می کنه.در ایران خبرنگارها اخراج و یا فعالیتشون محدود شد.چرا ما باید از اونها پائین تر اشیم.
——————————————-
این تز که از رهبر باید جلوتر حرکت کرد در میدان جنگ کاربرد داره.در میدان سیاست و تفکر نه باید جلوتر بود نه عقب تر.همانطوری که امام علی (ع) می فرمایند :
نه از ما جلوتر باشید و نه عقب تر.
امریکا از بحرین حمایت می کنه چون ناوگان هوائیش اونجاست.بنابراین حمایت امریکا از دولت ظالم بحرین برای اینه که با کمک بحرین می تونه دشمنان خودش رو در منطقه مدیریت کنه.
ما هم از حکومت ظالم سوریه حمایت می کنیم چون با کمک این حکومت می تونیم دشمنان خودمون رو در منطقه مدیریت کنیم.
بنابراین در موضع گیریهائی که در منطقه وجود داره ما فرقی با امریکا نداریم.هر دو داریم به منافع خودمون فکر می کنیم!
سلام آقای قدیانی
ازروزی که انقلاب کردم تاکنون ازکوچک ترین انحرافی که ازبعضی ها دیدم به قد یک مثقال کوتاه نیامدم خیلی هم ضربه خوردم اما همچنان براصول خودپای بندم به
جریان انحرافی به خاطر خاتون نامه هرجادستم رسید انتقادکردم .
طاعات تان قبول وسلامت باشید.
سلام آقای قدیانی
گاهی با بعضی کلماتی که به کارمی برید موافق نیستم اما عکس تان راکه درقطعه دیده ام هرگز درمن ایجاد دافعه نکرده است بلکه شمارادوست می بینم اما چهره ی
افرادجریان انحرافی راکه می بینم احساس دافعه می کنم به راستی انسان ازدوست
هرچند که ممکن است ناراحت باشدولی اثرمنفی براونمی گذارد اماغیردوست اثرمنفی برانسان دارد. همیشه احساس واقعی خودرا بروزداده ام گواین که به ضررم تمام شود .
درودبررهبرآزادگان جهان سیدعلی آقای مهربان
الان معلوم میشه اون روزهایی که زورکی آمار سایتت را بالا می بردی چقدر کارت مصنوعی بود خوبه حالا هم نگاهی به آمارت بیندازی ظاهرا رفقای خودت هم از حرفای بی سر و تهت دیگه دلزده شده اند
با اجازه ی “داداش حسین”
جناب عنوان، جعلیِ “آمار سایتت”!
جهت اطلاع جناب مستطاب، عارضیم که به کوری چشم حسودان و بد خواهان، آمار سایت “داداش حسین” از بالاترین و کیفی ترین آمارهای وبلاگ هاست. و افراد کوته بین مثل…. همش دنبال اینند که، چی کم شد، چی زیاد شد. اما از یک نکته ی مهم غافلید، اونم اینه که، ستاره ها زمانی که نیاز باشه کمّی میان تو میدون. مثل حضور در انتخابات دشمن شکن ۸۸، یا راهپیمایی اشراف کش ۹ دی، یا رو زقدس و بیست و دوی بهمن و صدها یای دیگر. و هر جا لازم بشه کیفی میان بیرون. مثل: خوابوندن فتنه های پیچ درپیچ و خفه کردن صدای ضد انقلاب در زمان های مختلف. و اما بعضی جاها هم کیفی و هم کمّی موتور ضد انقلاب ها و فتنه گرا رو پله می کنند. مثل: “قطعه ی مقدس ۲۶″.
پس بهتره به جای اینکه با بالا و پایین رفتن آمار سایت موجبات بالا و پایین رفتن ضربان قلب خود را فراهم آورید، وقت هایی از حضور در قطعه بهره ببرین که، موقع نماز و راز و نیاز ستاره ها نباشه، تا آمارها هم چشمهاتونو از حدقه در بیاره.
یک چیزی بگم یاد آوریش بد نیست. در جنگ سخت یا به عبارت بهتر ۸ سال دفاع مقدس، تمام کشته های دشمن قابل مقایسه با یک شهید ما نبود و حتی جهت اطلاع، در زمان تبادل آزادگان سر افراز، گاهی اوقات یک گردان اسیر عراقی را در مقابل یک آزاده ی ایرانی آزاد می کردیم.
اما در جنگ نرم، ما موی یک سردار نبرد سایبری مثل همونی که غالبا” راضی نیست اسمشو بیارم رو با یک دنیا جیره خواران مزدور عوض نمی کنیم.
سلام آقای قدیانی
به این آقای آمارسایت می گویم بهتراست توکاربزرگترازخودش دخالت نکنه مااگر ازهم
انتقادهم بکنیم ازهم به دل نمی گیریم چون دوست دارولایتم وهمه ازیک طایفه هستیم ونفس درکارماجایی ندارد همه فدایی سیدعلی آقا هستیم وبرای دین و وطن
ازجان مایه می گذاریم.
ما کارمان تو دهنی زدن به آمریکا و اسراییل ودر کل گنده های شماست طفلکان .والا گریه طفلی مثل شما که از حوصله ما خارجه ناز نازیها (اشاره به مشفق و آمار سایت و سامی و هرکی که توهم زده داش حسین تنهاست)
((سلام عطا. خوبی؟! این دیوید کامرون عجب گندی زد به تساهل و تسامح! آن هم جلوی چشم تو! پدرسگ علیه تو همین طور دارد عملیات روانی می کند و تو نمی فهمی قصه را یا هم اینکه خودت را زده ای به آن راه.))
سلام داداشی
بنظرت دور از جنابتان لغت ((پدر سگ!)) چیز پسندیده ای است؟
یا (( تو لندن چه غلطی می کنی؟)) ؟
به ما یاد دادن ۲ نوع صحبت کردن رو :
۱٫ لین
۲٫ سدید
تعابیر این گونه ، فحاشی و … تو مرام پیروان ولایت نیست حتی به دشمنان .
ببخشید داداشی
التماس دعا
یا علی
ازمن مخواه که جان به مامور حق دهم
وقتی برات کرببلا را نداده ای…
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
————————————————
توجه! توجه!
واگذاری پایگاه ارزشی پرنده کلیپ؛
http://www.ParandehClip.Blogfa.Com
جهت اهداء این ویدئو بلاگ منتظر کلیپ سازان ارزشی هستیم.
این هم هدیه ای باشد به حزب الله سایبر.
شرایط اهداء :
– کوشا در جبهه کلیپ سازی ارزشی نظام مقدس “اسلامی” ایران
– آشنائی با اصول کلیپ سازی و ارائه نمونه
– آشنائی با مبانی اینترنت جهت بارگذاری، ارائه و پشتیبانی از پایگاه
– فعال در عرصه سایبر و به روز بودن پایگاه
– اخلاص در عمل (شرط وجدانی)
با آغوشی باز، پذیرای حزب الله سایبر در این پایگاه ارزشی هستیم.
در میدان جنگ نرم، تا آخر ایستاده ایم…
فرمانده سایبری
—————————————————-
ارتباط با ما:
ایمیل : CBRLeader@Gmail.Com
پایگاه : http://www.CyberLeader.Blogfa.Com (از طریق کامنت)
———————————————————-
پایگاه پرنده کلیپ : http://Www.ParandehClip.Blogfa.Com
به نام خدا
نوشته های شما خیلی عالی است . من که واقعا لذت بردم ! اما امکانی تا قیمت کتب شما پایین تر بیاید ؟!!
ورود وبلاگتون رو به صفحه فیلترینگ peivandha.com رو تبریک می گم
پسر کویری؛
اولا وبلاگ نه، سایت!
دوما که ما بیشتر از یکسال است در peivandha.com هستیم!
باور نمی کنی چند بار برای این مطلب “عطا” اومدم و سر زدم خیلی خوب نوشتی اینجور وقتها فکر دل و روده ما رو هم بگن حسین آقا.
…
salam akhavi batashakor.az edalate shoma.albate in comento bara “darbareye hade basirat gozashtam..
emza:az tarafe pesare hamsayeye pedarat dar q 27.
بنام خدا وند بخشنده مهربان
وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿۱﴾
اولین باری که حدودا ۲ سال پیش نوشته هایت را خواندم . توسط ایمیل بهت تذکر دادم
که دفاع از ولایت در چهارجوب ایمان به خداوند بزرگ و لطیف میباشد . ازت خواستم بعنوان جوانی که درد یتمی انقلاب را با شهادت پدر بزرگوارت کشیدی را پاس بداری . بهت گفتم پدرت در مجاهدت باموالهم و انفسهم در راه معبودش شهید شد معبود پدرت هیچ شخصی نبود جزء ذات بی همتای الهی و ولایت امام خمینی و ایت الله خامنه ای در راستای سرپرستی انسان صالح بر مومنین قابل فهم و عمل است نه بیش و نه کم . بهت گفتم بیشتر قران بخوان و چون قران را تلاوت میکنی تدبر کن که ثواب ان کمتر از ۷۰ سال عبادت نیست . گفتم بنده شو تا عزیز شوی . گفتم ظن و گمان نسبت به مومنین گناه است (ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ﴿۱۲﴾۴۹چه رسد به تهمت و افترا و غیبت بهت گفتم با گلام زیبا با مردم سخن بگو که اگر چنین نکنی بعنوان فردی هتاک که با رانت خون پدرش می نویسد معرفی میشوی (بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۳۳فصلت(
و کیستخوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید من [در برابر خدا] از تسلیمشدگانم (۳۳) و ایه زیبای بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ﴿۳۴﴾
نیکی و بدی برابر نیست . همواره به بهترین شیوه جواب بده که در ان صورت کسی که بین تو و او دشمنی است,همچو دوستی مهربان میگردد
و ایه زیبای دیگر
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۰-فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ﴿۱۵۹﴾ العمران
پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد (۱۵۹)
بهت گفتم ایمان بخدا از دیگاه قران اجباری نیست /. دعوتی است زیبا که ابزار پذیرشش در وجود تمام انسانها مهیاست .
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿۳﴾
از عقل و خرد تا فطرت الهی گفتم . گفتم انسانهایی که از تاریکیها بسوی نور هدایت شدند خداوند بزرگ رحیم . هدایت کننده سروری انها را بعهده میگیرد
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور
و انگاه در صورت عمل به خواسته های خدا مشمول هدایت ان هدایت کننده جن و انس میشوی
. گفتم اصل جوابگویی در اخرت بهشت و جهنم به واسطه اختیار است نه جبر ریرا حاصل دعوت با جبر غیر ریا و فساد نیست گوش نگردی
گفتم طرف حسابت مومنی هستنئ که با اختلاف نظر دارند انان به وحدانیت خدا و پاسخگویی یوم الدین و رسالت محمد مصطفی شهادت دادنده اند و در اسلام حکم بر برائت است . نشنیدی
باز هم تو را به عنوان همسنگر پدرت و دردانه شهید نصیحت میکنم نصیحت به ایمان به خدا . صبر . زبان خوش و این دعا را برایت میخوانم اللهم اجعلنا من الصابرین والصادقین والقانتین والمنفقین والمستغفرین بالاسحار
یقیننا این اخرین کلام من با توست نمی گویم ساکت باش نمی گویم ننویس و هیچ نمی گویم غیر از اینکه بنده غیر خدا باش و در نوشته هایت خدای بزرگ را در نظر بگیر
با کلام به کسی ظلم نکن
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ﴿۶﴾
اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کردهاید پشیمان شوید (۶)
بسم الله الرحمن الرحیم
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ ﴿۱۵﴾ نور
آنگاه که آن [بهتان] را از زبان یکدیگر مىگرفتید و با زبانهاى خود چیزى را که بدان علم نداشتید مىگفتید و مىپنداشتید که کارى سهل و ساده است با اینکه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود (۱۵)
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ ﴿۱۶﴾
و [گر نه] چرا وقتى آن را شنیدید نگفتید براى ما سزاوار نیست که در این [موضوع] سخن گوییم [خداوندا] تو منزهى این بهتانى بزرگ است (
همرزم پدرت و ارزومند محشور شدن با شهدا
اسماعیل مرتضایی
کلمات بصورت سریع و محاوره ای تایپ شده در صورت اشتباه عذر بنده را بپذیر.
به امید نابودی کامل صهیونیستها