انتقامات و امتحانات و انتخابات

مختارنامه/ زنده باد انتقام

تار مختار به پود تاریخ پیوست. ابوعبید ثقفی به شهادت رسید، اما هنوز قصه “انتقام” به سرانجام نرسیده. عده ای با دعوا انداختن میان ۲ مقوله “انتقام” و “عدالت”، دومی را می ستایند و اولی را نکوهش می کنند و می گویند که انتقام شیوه جوان مردی نیست. انتقام اما عین عدالت است. حق اگر از باطل، انتقام خود را نگیرد، کجا و کی عدالت مستقر می شود؟ عده ای می خواهند انتقام را ریشه دار در حب و بغض اشخاص قلمداد کنند، تا به این واژه مظلوم، بار منفی بدهند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، راه رسیدن به عدالت، از انتقام می گذرد. آن چه مختار انجام داد، رساندن ظلمه کربلا به سزای اعمال شان بود، اما انتقام از یزید، فرق می کند با انتقام از یزیدیان. بعضی ها که اصولا راه شان از راه ما نمی گذرد، شگرد دارند در ۲ گانه سازی. برای بار منفی دادن به واژه انتقام، این واژه را در برابر عدالت قرار می دهند، اما وقت اجرای همین عدالت که می شود، باز هم زنجیره ۲ گانه سازی را ادامه می دهند و این بار عدل و عدالت را هم زمان در برابر ۲ مقوله “مصلحت” و “کرامت” قرار می دهند. حالا که “مختارنامه” به تاریخ پیوست، باید کمی در کار مختار دقیق تر شویم و بفهمیم راز برخی شگردها را. هفته ای که گذشت، در چند رسانه از رسانه های جریان فتنه و انحراف دیدم و خواندم که با رودررو قرار دادن ۲ مقوله انتقام و عدالت، سعی در تخفیف مقوله انتقام کرده اند، اما به راستی! چرا در نکوهش مقام بلند انتقام که راه رسیدن به عدالت است، سخن می رود؟ آیا در این باب، انتقام، اسم رمز انتظار نیست؟! مگر جز این است که ما منتظر آن امامی هستیم که انتقام عدل و قسط و داد را از جور و ستم و ظلم می گیرد؟! آیا انتقام برای این کوبیده نمی شود که انتظار کوبیده شود؟! این بند را اکتفا می کنم به همین جملات که در حد طرح بحث بود. یادمان نرود که با پایان یافتن مختارنامه و شهادت مختار، ماجرای ما و انتقام و انتظار اما به پایان نمی رسد. تاملی باید کرد در این امور و به خصوص در شگرد نخ نما شده ۲ گانه سازی میان مفاهیمی که در طول هم اند، نه در عرض هم.

آینده/ امتحانات و انتخابات

در آستانه ۲ آزمون ایم. یکی ۲ روز دیگر آزمون خودسازی در ماه مبارک، و چند ماه دیگر، آزمون بهارستان برای انتخاب وکلای مان در مجلس. سیاست ورزی الهی نیاز به مقدماتی دارد که اساسی ترین این مقدمات، خودسازی است. اگر در کار سیاسی به فرموده ناب و زلال رهبر انقلاب، “تقوای جمعی” نیاز است، لیکن مقدمه این تقوا، خودسازی و تقوای فردی است که بهار آن ماه رمضان است. ما باید درباره شخص خودمان، رای به راه درست بدهیم تا بتوانیم در آزمونی دیگر، بهترین ها را انتخاب کنیم. حالا که چرخش روزگار، امتحانات فردی را کمی زودتر از انتخابات جمعی قرار داده، ای خوشا که این تنظیم وقت فطری را غنیمت شماریم و خودسازی را مقدمه دیگرسازی قرار دهیم. ماه رمضان گمانم ماه ائتلاف با خدا باشد. کسانی که به خوبی از پس این ائتلاف برمی آیند، بصیرت بایسته و شایسته برای ائتلاف در فصل انتخابات را نیز خواهند داشت. بسی اهمیت دارد که نماینده من و شما در مجلس، سخنگوی غم و اندوه ملت باشد یا آدم این و آن. نه هر آنکه ادعای اصلاح طلبی دارد، لزوما اهل اصلاح امور است، و نه آنکه داعیه اصول گرایی دارد، همین ادعا برایش کافی است. اشتباه این است که افراد را به جای عمل شان و به جای رفتار و گفتارشان، صرفا با تابلویی محک بزنیم که بالای سر گرفته اند. تفرقه اما آفت بدی است. در افق احزاب و گروه های سیاسی، باید دل برای وحدت جبهه اصول گرایی بسوزانیم و در افقی بلندتر باید نگران تفرقه باشیم میان همه دلسوزان انقلاب. این را نیز نباید فراموش کنیم که وحدت اگر چه لازم است، اما کافی نیست. مع الاسف بعضی ها به مقوله وحدت، بیشتر از نگاه ملی، دید سیاسی دارند. وحدت را برای طرد تفرقه نمی خواهند، بلکه برای بازگشت ۲ جریان فتنه و انحراف می طلبند. من هرگز فتنه گران سال ۸۸ را اصلاح طلب نمی دانم که بخواهم با ایشان وحدت داشته باشم، همچنان که جریان انحرافی را قطعا اصول گرا نمی دانم و اتفاقا برایم آن دسته از اصول گرایانی عزیز و محترم اند که در آن واحد با هر ۲ جریان فتنه و انحراف، هم زمان اعلام مرزبندی می کنند. متاسفانه می بینیم برخی از کسانی که خود را هنوز هم اصول گرا می خوانند، جریان انحرافی را فقط به شرط بازگشت فتنه گران به نظام، مورد نقد قرار می دهند! یعنی جریان انحرافی را نقد می کنند تا فتنه گران را زیر سبیلی رد کنند! از آن سو عده ای هم هستند که فتنه گران را می کوبند تا مگر کسی متوجه انحراف جریان انحرافی که از نظر من “کارگزاران ۲” نام بهتری برای ایشان است، نشود! این هر ۲ دسته را سخت بتوان به عنوان اصول گرای اصیل قبول کرد. از کسانی که خود را در مقام عمل اصول گرا می دانند، توقع این است که به اسم مقدس وحدت، دنبال سیاسی کاری نباشند. باورم هست پرشور برگزار کردن انتخابات و مشارکت بیشتر مردم، هرگز در گروی این نیست که ما عدالت را قربانی مصلحت کنیم و کمی زیاده از حد در برخورد با فتنه گران و منحرفین، کرامت به خرج دهیم. حال که ماه مبارک در پیش روست، خوب است کمی صادقانه تر و خدایی تر سیاست ورزی کنیم. مردودین این امتحان، گمانم در انتخابات هم نخواهند توانست سره را از ناسره تشخیص دهند؛ چه آنکه دنبال رای مردم است و چه ما مردم که دنبال نامزد خوب می گردیم. روزی از روزهای خوب روزگار، “آقا” قشنگ گفت که “هیچ کس را به خاطر غفلت، مورد مدح قرار نمی دهند“. 

روزنامه جوان/ ۸ مرداد ۱۳۹۰

این نوشته در یمین ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله….

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “زنده باد انتقام”

    بحث جالبی را مطرح کردید، کاش به طرح بحث کفایت نمی کردید و بیشتر می گفتید از این مقوله “انتقام” که وجودش ضروریست برای رسیدن به “عدالت”!

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “اگر در کار سیاسی به فرموده ناب و زلال رهبر انقلاب، “تقوای جمعی” نیاز است، لیکن مقدمه این تقوا، خودسازی و تقوای فردی است که بهار آن ماه رمضان است.”

    کاش هدف بعضی از مسئولین خدمت بود و نه سیاسی بازی!

  4. سیداحمد می‌گوید:

    فرمودید:
    “برای بار منفی دادن به واژه انتقام، این واژه را در برابر عدالت قرار می دهند،”

    کاملا طبیعی است که بعضی ها از “انتقام” خوششان نمی آید و سعی می کنند در مقابلش “مصلحت” را مطرح کنند. اگر قرار باشد این “انتقام” مقدس به درستی صورت بپذیرد، سرنوشت ابن مرجانه برای بعضی ها رقم می خورد!!!

  5. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    آقای قدیانی حمایت از انتقام و عدالت به نفع آقایان نیست.
    آقایانی که وجوشان و زندگیشان دل امام زمان و نائبش را به درد می آورد.

  6. قاصدک منتظر می‌گوید:

    مختارنامه/زنده باد انتقام
    (راه رسیدن به عدالت, از انتقام می گذرد….مگر جز این است که ما منتظر ان امامی هستیم که انتقام عدل و قسط و داد را از ظلم و جور و ستم می گیرد ?!)
    اینده/انتخابات و امتحانات
    (ما باید درباره شخص خودمان, رای به راه درست بدهیم تا بتوانیم در ازمونی دیگر, بهترین ها را انتخاب کنیم.)

  7. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    در تهران همیشه بالاخره چند نفر پیدا می شوند که ارزش رای دادن را دارند، اما ما در شهرمان هیچ گزینه نرمالی نداریم. از الان برای انتخابات عزا گرفته ام بخدا.
    (خیلی بی ربط بود کامنتم؟ ببخشید)

  8. سلاله 9 دی می‌گوید:

    این طالب بدم المقتول بکربلا…؟

    بهر انتقام حسین قیام کن.

  9. قلیدون می‌گوید:

    مثل همیشه عالی بود … دستت درست…

  10. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    به یاد شهدا:میرویم تا انتقام سیلی مادر بگیریم……
    به نازم سخن آقا رو واقعا قشنگ بود:
    “هیچ کس را به خاطر غفلت، مورد مدح قرار نمی دهند“.

  11. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    مختار هم تمام شد.خیلی دردناک بود خیلی. اگه صحنه شهادت آقا ابوالفضل رو نشون میدادن همه باید دق میکردیم و میمردیم.من که این قسمت خیلی برام دردناک بود.
    “انشاالله خدا دشمنان اسلام رو نابود کنه”

  12. ف. طباطبائی می‌گوید:

    انتقام و سپس برقراری عدالتی مطلق. تصورش هم زیباست.

    ای منتقم خون حسین….

  13. سیداحمد می‌گوید:

    ای منتقم خون حسین…

    http://www.upload.iran-forum.ir/uploads/1312028087.mp3

  14. بهشتی می‌گوید:

    مختار با همه ی زیبایی ها و درسهایش تمام شد.

    اینک جمعه شب ها به حسرت لحظه های حکومت علوی باید بر قاب شیشه ای تلویزیون خیره ماند …

    خدا رحممان کند اگر اسیر چرندیات بعد از این نشویم …
    http://asemane13.blogfa.com/

  15. هوشنگ می‌گوید:

    از انتقام انتقاد میکنند و با لفاظی خودشان را رحیم و دارای منائت طبع و بزرگواری نشان میدهند اما کیست که نداند برخی از اینها سی سال و بعضی از اینها چند سال کمتر از سی سال در حال انتقام از انقلاب و یا رهبر انقلاب هستند.
    نفرت تمام وجود اشراف زده شان را گرفته و به امید خدا نفرت کهنه در دلشان از رهبری عزیز را با خودشان به گور خواهند برد.

  16. منتظر آدینه می‌گوید:

    بسم الله
    مختار نامه درسهایش را داد.
    اکنون ما همه ایم و امتدادی به اندازه آینده تاریخ. باشد که از ما نیز به منزله منتقمان راه حق یاد کنند…
    یا علی

  17. م.طاهری می‌گوید:

    زنده باد انتقام!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.