پلاک/ المومن کیس

سیاست/ حاکمیت ۲ گانه در کجا؟!

رسانه های غربی، در مواجهه با اختلافات بعضا طبیعی مسئولین جمهوری اسلامی، چنان از خود بی خود می شوند که به یک کلاغ، چهل کلاغ بسنده نمی کنند؛ خیلی زود می روند سر اصل موضوع، و سخن از “حاکمیت ۲ گانه” می گویند. قطعا نظامی که حاکمیت در آن ۲ گانه باشد، دیری نمی پاید، اما الان بیش از ۳۰ سال است که پروپاگاندای استکبار با سوء استفاده از برخی دستاویزها، ادعا می کند نظام مقدس جمهوری اسلامی ۲ گانه است و این همه در حالی است که مانایی و ماندگاری نظام به اینجا نمی رسید، اگر فی الواقع حاکمیتش ۲ گانه بود. این روزها اما هم آمریکایی ها و هم اسرائیلی ها، جدا جدا در حکومت های خود با انواع و اقسام اختلافات دست و پنجه نرم می کنند. در اسرائیل، نه فقط حکام اشغال گر قدس، مئیر داگان، رئیس سابق موساد را ممنوع الخروج کرده اند، که سر بحث مضحک حمله محدود به تاسیسات هسته ای ایران، هر روز به سر و کله هم می پرند. یک طرف این دعوا نخست وزیر نتانیاهو و وزیر دفاع ایهود باراک است که بر طبل تو خالی جنگ با ایران می کوبند، و طرف دیگر اشکنازی و مئیر داگان اند که اولی، سابق بر این، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی بوده. البته فقط موضوع ایران، محل نزاع سران جدید و قدیم اسرائیل نیست، که می بینی سران این رژیم در حل بحران داخلی تل آویو که از آن به “تابستان عبری” -در ادامه “بهار عربی”- یاد می شود، با هم منازعات سنگین دارند که چگونه بخوابانند بحران را. در آمریکا اما دعوای اوباما با جمهوری خواهان به جنگ لفظی هم کشیده شده. دعوا بر سر افزایش نرخ مالیات مردم آمریکاست که اوباما پیش از این قول داده بود، فقط شامل حال ثروتمندان می شود. کار این دعوا آنقدر بالا گرفته که جان بینر، رئیس جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا، مجبور شد مذاکرات خود با کاخ سفیدنشینان را به حال تعلیق درآورد. البته دیگر احزاب آمریکا که هرگز زور و قدرت و رسانه دموکرات ها و جمهوری خواهان را ندارند، این هر ۲ حزب پرنفوذ را متهم می کنند که جنگ آوری شان در منطقه خاور میانه، سودی جز ضرر برای مردم آمریکا نداشته. هم پول ایشان را هدر داده و هم جان سربازان شان را. گاهی با خود می اندیشم که چرا رسانه های ما توپ حاکمیت ۲ گانه را برنمی گردانند به زمین خود آمریکا و اسرائیل؟! اما گاه فکر می کنم همین ذوق زدگی بی حد رسانه های غرب از اختلافات گاه و بی گاه سران ما نشانه کم آوردن استکبار است که وقتی هیچ چیز برای عرضه ندارند، دل به دعوای داخلی ما خوش می کنند. به راستی اگر رسانه های ما هم می خواستند ادای طرف غربی را در بیاورند، و یک کلاغ، چهل کلاغ کنند، آیا نمی شد همین منازعات فراگیر سران غرب را “تیتر یک” می کردند و ادعا می کردند که مثلا در آمریکا یا اسرائیل، حاکمیت ۲ گانه شده است؟! قبول دارم که مهم ترین فرق رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی با پروپاگاندای غرب، در مراعات همین تقوای رسانه ای ولو درباره دشمن اصل کاری است، لیکن گاهی رند بودن دقیقا به این معنی است که توپ اختلاف را بیاندازیم زمین خود غربی ها. چیزی هم که در این باب، الحمدالله زیاد داریم، سوژه و بهانه است. من قطعا منکر ایمان و تقوای رسانه ای نیستم، لیکن این را هم انکار نمی کنم که بزرگان دین ما فرموده اند: “المومن کیس”.

فرهنگ/ در باب منازعات خیابانی

چرا این روزها مجرمین جری شده اند و باکی از قانون ندارند؟! چرا متهمین از ارتکاب دوباره جرم نمی ترسند؟! چرا حمل سلاح سرد برای افراد عادی، کمی تا قسمتی عادی و بلااشکال شده؟! وقتی پای اعدام فلان تبه کار به میان می آید، و وقتی از فلان وکیل گرفته تا بهمان هنرپیشه، بیش از مظلوم، و بیشتر از شاکی، دل برای مجرم و متهم می سوزانند، و خطاب به فرد واجب الاعدام، نامه های فدایت شوم می نویسند، همین می شود دیگر. وقتی دستگاه قضا از سران فتنه گرفته تا اراذل و اوباش، بیش از حد لطف و کرامت نشان می دهد، همین می شود دیگر. من واقعا نمی دانم تا کی و تا کجا قرار است مثلا همین مهدی هاشمی، آقازاده آقای هاشمی، یکی یکی افسران جنگ را بکشاند دادگاه و خودش البته از چنگ قانون، فراری، یعنی بگو در امان باشد؟! وقتی با مجرم برخورد نمی شود؛ خواه دانه درشت باشد و خواه آفتابه دزد، جری تر می شود در ادامه جرائم خود. وقتی مجرم می بیند که تخلف از قانون و چاقوکشی و آشوب گری و فتنه و انحراف و قتل و چه و چه، آنقدرها هم برایش هزینه ندارد، چرا حیا کند از ادامه دادن کارهای خود؟! من البته در حوادث تلخ این روزهای جامعه، یکی از متهمین اصل کاری را به جز دستگاه قضا، آن دسته از هنرمندانی می دانم که آپاندیس دل سوزی و رحم و مروت شان فقط پای چوبه دار یک اعدامی، عود می کند! ببندم “پلاک” امروز را با این مصرع حکیمانه که الحق حرف امروز همه ملت است. گفت: “ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستم کاری بود بر گوسفندان”.

روزنامه جوان/ ۴ مرداد ۱۳۹۰

۲ متن آخر همین ستون:

۱/ “کارگزاران ۲” سایه “کارگزاران ۱”

۲/ مزاح با چیزنامه ها

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    بسم ا…
    خدا انشا ا… هر چه زودتر مسئولین قوه قضائیه ما رو هدایت کنه.
    “ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستم کاری بود بر گوسفندان”.
    خیلی شعر جالبی بود

  2. میلاد پسندیده می‌گوید:

    آتش تند
    حسین قدیانی: میلاد! تو کتاب “دا” را چگونه خواندی؟ به صورت مقطع یا پشت سر هم و دو سه روزه؟! می دانی! برخی کتابها هست که باید خیلی زود و بی وقفه خوانده شود، و الا بی آنکه خسته کننده باشد، خسته کننده به نظر می رسد. حالا جوابت برایم مهم است. اگر هم بچه ها در جواب شما چیزی خلاف انصاف گفتند، همین جا از طرف شان از تو دوست خوب معذرت می خواهم.

  3. mariam می‌گوید:

    با عرض سلام
    به همه اهالی قطعه ۲۶ و التماس دعا

  4. میلاد پسندیده می‌گوید:

    سلام داداش حسین
    ببخشید که دیر شد چون من ادامه کامنت های آن مطلب را نخوانده بودم و رفتم که بخوانم که دوستان چه جوابی داده اند.
    من برای اولین بار کتاب دا را به همان سبکی که توضیح دادم خواندم… بالاخره بد سلیقه بودن من هم جزئی از من است و حق من است… اما وقتی کتاب تمام شد احساس کردم به اندازه کافی لذت نبرده ام از کتاب و بار دوم و سوم یک سره از شب تا صبح نشستم و لذت بردم.
    خیلی ها هستند که وقتی حجم زیاد کتاب را می بینند اصلاً نمی خوانند، حالا من خوبی ام اینست که حداقل پرشی می خوانم و اگر خوشم آمد دوباره کاملش را می خوانم… حالا اگر باز نیاز به توضیح است بگویید تا بگویم.
    حسین قدیانی: ببین! خودت داری می گی که وقتی پشت بند هم خواندی، لذت بردی. یک لحظه تصور کن مثلا فیلم مورد علاقه ات را بخواهی هر روز ۱۵ دقیقه اش را ببینی!! در آن صورت فکر می کنی این فیلم دیگر مورد علاقه ات نیست!!

  5. میلاد پسندیده می‌گوید:

    کاملاً موافقم با پاسختان
    اما بهتر نیست نویسنده ها هم مراعات ملت کتاب نخوان و حوصله ندار ایران را بکنند؟!
    میلاد عزیز! اتفاقا “دا” کتاب مطولی است، ولی مردم کوچه و بازار هم دارند می خوانندش. اصلا این حرفت را قبول ندارم؛ “قرآن” را نگاه کن! یک سوره دارد همه اش ۳ خط و یک سوره دارد چندین و چند صفحه. باید دید حرف را در چند کلمه و جمله می شود و باید زد؛ اگر لازم است “بقره” مطول باشد، باید همین طور باشد. در عین حال اینکه گفته اند: “کم گوی و گزیده گوی، چون در” حرف حکیمانه ای است، به شرط آنکه خوب جایی خرج شود.

  6. میلاد پسندیده می‌گوید:

    صد در صد
    هر چند مقایسه دا و قرآن کریم، مثال مع الفارق است اما مقایسه خوبی هم هست چون خیلی ها با وجود اینکه خیلی سوره ۳ خطی و مطول می خوانند اما کل قرآن را نخوانده اند.
    مثلاً کتاب “قطعه ۲۶” مطول و دو جلدی است اما هر بخشش را بخوانی می توانی بعدی را نخوانی و حالش را ببری اما “دا” اینطور نیست… باید کامل خوانده شود و مشکل من هم همینجاست که خیلی ها حوصله کامل خواندنش را ندارند و از لذتش محروم می شوند.

  7. حی علی الجهاد می‌گوید:

    این روزها که هی از این طرف و آن طرف خبر ضرب و جرح خیابانی می‌شنوم، به این فکر می‌کنم که زمانی در این مملکت قانون طرفدار ثروت‌مندان و شاه‌دوستان و آمریکاپرستان بود و هرطور دل‌شان می‌خواست جولان می‌دادند و تا می‌توانستند ظلم می‌کردند و دل‌مان خوش بود که شاه که برود مملکت اسلامی‌ می‌شود و دست ظالم بسته! حالا گرچه ظلم خیلی خیلی کم‌تر شده و سرمان هنوز بالاست و چشمان‌مان با باران ولایت خیس اما حرفم این است که نباید تداعی کنیم برای خیلی‌ها دوران ماضی را …
    اما انگار چاره‌ای نیست … باید مضطر شویم تا راه را برای‌مان باز کنند و عدل را مهمان دل‌های ستم‌دیدگان …

  8. حی علی الجهاد می‌گوید:

    این ریزگرد آواره شما نمی‌دونم دست از سر شما تهرانی‌ها برداشته یا نه؟ اما ما که از دستش عاصی شدیم!!! حداقل شما پایتخت‌نشینان عموما آپارتمان نشینید و حیاط ندارید … مای بیچاره هی باید از دست این ریزگرد آواره شیلنگ به دست باشیم و یا حیاط بشوییم یا دستمال به دست گردگیری کنیم … هیییییییییییییییی …

    مالچ هم که نمی‌پاشند!!!
    باز هم هییییییییییییی …

  9. سلاله 9 دی می‌گوید:

    واقعا دست روی عجب نکاتی می گذارید. من هم نمی فهمم که آخر یعنی چی؟ طرف زده یکی را کشته، آن وقت یک سری هنرمند ترجیحا بازیگرهای خانم، راه می افتند با یک دستمال به دست و گریه و زاری که اولیای دم! تو روخدا ببخشید و قصاص نکنید.

  10. قاصدک منتظر می‌گوید:

    اگر احکام اسلامی در مورد مجرمان دقیقا اجرا می شد, کمتر شاهد این همه جرم و جنایت بودیم!

  11. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    رئوفت اسلامی یا عدالت علی؟! مسئله این است!

  12. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    از جسارت آقا میلاد در بیان نظراتش خیلی خوشم میاد و البته مطمئنم که این جسارت به انحراف کشیده نمی‌شه و اسم دیگه‌ای پیدا نمی‌کنه…
    ممنون داداش حسین که برای ستاره‌های پر نوری مثل آقا میلاد وقت میذارید و بحث‌های مفیدی رو شکل می‌دید…
    مخلصم با صاد درشت!
    حسین قدیانی: از میلاد به خاطر صداقتش خیلی خوشم می آید؛ این “صدق” خیلی مهم است. یعنی حرفش را چه در مدح و چه در نقد، صادقانه می زند.

  13. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    البته منظور من هم از جسارت، بعد منفی کلمه نبود؛ جسارت* نشه آقا میلاد!
    ——————–
    *بعد منفی کلمه!!
    خدا حفظتان کند شما ستاره‌ها را برای حضرت ماه…

  14. سیداحمد می‌گوید:

    چقدر مضحک است فکر حمله اسرائیل به ایران!!!
    روزی که اسرائیل به ایران حمله کند اول باید فاتحه “رژیم اشغالگر” خوانده شود بعد منتظر حوادث بعدی بود.
    اگر مَردید حمله کنید!

  15. سیداحمد می‌گوید:

    داداش حسین!

    انصافا در این زمینه “انداختن توپ حاکمیت ۲ گانه به زمین خودِ اسرائیلی و آمریکا” رسانه های ما ضعیف عمل می کنند.
    رسانه های ما بعضا آنقدر درگیر سیاسی بازی و کل کل داخلی هستند که فرصت ضد حال زدن به دشمن اصل کاری را پیدا نمی کنند!

  16. سیداحمد می‌گوید:

    “چرا این روزها مجرمین جری شده اند و باکی از قانون ندارند؟! چرا متهمین از ارتکاب دوباره جرم نمی ترسند؟”

    چون مرد نمی بینند!
    چون طرف حسابشان را “پنبه” می بینند!

  17. هوشنگ می‌گوید:

    آقای قدیانی در مورد رسانه های خودمان معتقد به ایمان و تقوای رسانه های هستند اما من با یکی از دوستانم در این مورد موافقم که در باب توصیف رسانه های کشور جمهوری اسلامی ایران این تشبیه معنی دار را بکار میگرفت :
    اکثر الضجیج و اقل الحجیج

  18. هوشنگ می‌گوید:

    دوستان این عضو کوچک جمع خودشان را از تردید بیرون بیاورند که آیا قوه قضائیه نمیتواند در مورد شکایت های چپ و راست م – ه از افسران جنگ نرم ، یکبار به
    شاکی بگوید لطفا قدم رنجه کنید و شخصا شکایت خودتان را به محکمه تسلیم
    کنید ؟ یا اینکه بگوید جناب شاکی خود شما از جانب ما – قوه قضائیه – جهت ادای
    پاره ای توضیحات احضار شده اید. لطفا اول تکلیف خودتان را روشن کنید و بعد
    از دیگران شکایت کنید .
    شاید این سوالات بچه گانه بنظر برسد اما احتمالا برای خیلی از مردم این
    عجیب است که چطور قوه قضائیه این سوالات بسیار ساده را بدون جواب رها
    کرده است .

  19. مقر۷۰۷ می‌گوید:

    سلام داداش حسین خودم و بچه ها
    چه خبر؟
    چند وقتی معطل بود؟ چی بود؟

  20. حیدری ام می‌گوید:

    پس از مدتی دوری؛ سلامٌ علیکم . . .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.