مرا با سراب، آب بده!

قدقد آن لاین/ همان طور که خودتان بهتر از ما می دانید، یکی از قوای ۳ گانه کشور قرار است به هر خانواده ایرانی، چیزی دور و بر ۱۰۰۰ متر “زمین-باغ” بدهد. حالا با توجه به اینکه بخشی از سرزمین ایران، اصولا کوه های محترم، مظلوم و سر به فلک کشیده هستند که در آنجاها یعنی مثلا در نوک قلل “دماوند” و “سبلان” نمی توان “زمین-باغ” دائر کرد، کمی کار بیخ پیدا می کند. به هر حال وسط دریاچه نمک در قم، خزر در شمال، و ارومیه در شمال غرب کشور که نمی توان خیار کاشت؛ خیارشور شاید! وانگهی در کویر مرکزی ایران، اصولا ۱۰۰۰ متر زمین، بلکه هم بیشتر به چه درد آدمی زاد می خواهد بخورد، آنهم آدمی زادی که ۸ اش گرو ۹ اش است و عن قریب است که جوابش کند صاحب خانه. خلیج جنوبی هم “همیشه فارس” است و جای این حرف ها نیست، به ویژه که تنگه هرمز، تنگ تر از آن است که به کار “زمین-باغ” بیاید؛ آنهم ۱۰۰۰ متر! برای هر خانواده! با این همه از آنجا که نام خانوادگی من یعنی “ریزگرد آواره” با کلمه “الف” شروع می شود، این امید هست که لااقل در بخشی از فلات مرکزی ایران، صاحب ۱۰۰۰ متر “زمین-باغ” بشویم. آنچه در زیر می خوانید گفت و گویی است که با این ۱۰۰۰ متر “زمین-باغ” انجام داده ام، که مال خودمه! از شیر مادر حلال تر!!

*گیرم تو مال من، در دل تو چه چیزی می توانم بکارم که خدا را خوش بیاید؟!
-من مستعدم برای پرورش نوع خاصی از کاکتوس، درخت گز و همچنین خار مغیلان!
*من اما بیشتر گیلاس دوست دارم. ببینم! خاک تو برای پرورش گیلاس، مستعد نیست؟!
-لاس زدن با گیلاس کار خاک های قرتی است!!
*برای رسیدگی به تو لابد باغبان لازم است. باغبان از کجا بیاورم؟!
-من باغبان نمی خواهم  که! همین طور دیمی آبیاری کن!
*ولی شنیده ام در کویر، باران نمی بارد!
-به جای آب، می توانی با سراب به من آب بدهی!!!
*از آب دریاچه خزر می توانم لوله کشی کنم طرف های شما؟!
-شرمنده!
*پس من چه خاکی باید بریزم توی سرم؟! ببینم! در دل تو چه بذری بپاشم، جواب می دهد؟!
-هیچ بذری! تو می توانی به جای زمین من، در آسمان من “مالچ” بپاشی!!
*برای رسیدگی به تو هفته ای چند بار باید به حضرتعالی سر بزنم؟
-۳ بار.
*ولی من که پول عوارض آزادراه را ندارم. پول بنزین را از کجا گیر بیاورم؟!
-با طیاره بیا یا هم اینکه طی الارض کن!
*ولی من که طی الارض بلد نیستم!
-با جریان انحرافی ارتباط داشته باشی، یاد می گیری! می توانی جن تسخیر کنی و سوار بر بال اجنه، طی طریق کنی تا برسی به من!
*من اگر نخواهم ۱۰۰۰ متر “زمین-باغ” یعنی تو را داشته باشم، چه کار باید بکنم؟!
-نمی توانی! بخواهی نخواهی، من بیخ ریش تو هستم!!
*یعنی بدبخت شدیم رفت دیگه! اینو بگو!! چرا حاشیه می ری؟! چرا اذیت می کنی؟!

“ریزگرد آواره”

روزنامه جوان/ ۱ مرداد ۱۳۹۰

این نوشته در یسار ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله

  2. ف. طباطبائی می‌گوید:

    مصاحبه با زمین دیگه از اون کاراست که فقط در تخصص ریزگر آوره ست.
    طنز بود ولی کلا به ماجرائی لج در آور پرداختین. خیلی لجم میگیره از فکر کردن به این ماجرا. ۱۰۰ متر و ۲۰۰ متر هم نه، ۱۰۰۰ متر.
    این جمله هم خیلی جالب بود: “-به جای آب، می توانی با سراب به من آب بدهی!!!”

  3. چشم انتظار می‌گوید:

    اون جریان انحرافی، که این پیشنهاد رو به رییس محترم اون دستگاه مربوطه داده، منظورش ۱۰۰ متر بوده. احتمالا” پشه ای چیزی شایدم یکی از همین آقا زاده های “ریزگرد آواره” رو متن، کنار اون دو تا صفر دیگه نشسته و شده ۱۰۰۰!

  4. سلاله 9 دی می‌گوید:

    “ریزگرد آواره”!

    از آن جایی که در این ۱۰۰۰متر نه می توانی گیلاس بکاری و نه هیچ بذری و تازه اگر هم بکاری آب نداری که آبیاری اش کنی و هفته ای سه بار هم باید سر بزنی که خب نمی توانی طی الارض کنی و پول بنزین و آزادراه را هم که نداری، ترجیحا بهتر است که داخل این هزارمتر زمین چادر بزنی و همان جا زندگی کنی.

  5. سیداحمد می‌گوید:

    توضیح آغاز مصاحبه بسیار عالی بود،
    ظنز زیبائی بود؛
    البته این “ریزگرد آواره” هم ظاهرا دل پر دردی دارد!
    خدا عاقبتمان را ختم به خیر کند انشالله…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    زمینی که وجودش فعلا یک سراب است، باید هم با سراب آبیاری شود!

  7. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    این ریزگرد آواره بعضی وقت‌ها بجای این که مرحم زخم باشه، نمک زخم میشه!
    دلم برای احمدی‌نژاد ۸۴ خیلی تنگ شده؛ خیلی!
    ممنون داداش حسین!

  8. م.طاهری می‌گوید:

    باز هم گلی به جمال ریزگرد آواره
    من که نمی دونم چی باید گفت
    چی می شه گفت؟!

  9. قاصدک منتظر می‌گوید:

    من فکر کنم با این کارشون تمام سیستم زیست_محیطی رو به هم بزنند! چون اگر بخواهند عدالت رو رعایت کنند و به همه هزار متر زمین بدهند, احتمالا باید تمام زمین ها من جمله مناطق حفاظت شده که زیستگاه حیوانات و گیاهان و… است را هم شامل شود; (شاید خشک شدن زاینده رود هم در راستای اجرای این خدمت متعالی بوده باشد!)
    البته با توجه به شرایط کمبود زمین اخرتی(که انشالله برای ما همون زمین_باغ باشه, ودری از بهشت به اون باز بشود), من یکی به همان یک وجب زمین اخرتی که خودم را درونش بکارند هم راضی هستم, انتظار بیشتری از مسئولین خدمتگزار ندارم!

  10. روزبه جعفری می‌گوید:

    سلام
    بله دیگر . باید یک سوژه ای مطرح شود ، تا رسانه ها سرشان به آن گرم بشود . آخر در وسط این بازداشت ها و مراجرای بقایی و دیگر دوستان ، دکتر عاقلانه ترین کار را انجام داد . یعنی رسانه ها را به دنبال نخود سیاه فرستاد ! درحالی که هر انسان عاقلی میفهمد که این کار به هیچ وجه عملی نیست . برای این کار ما به زمینی معادل ۲۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ متر مربع نیاز داریم. یعنی دو برابر زمین قابل‌سکونت موجود . یعنی دکتر این را نمیداند ؟ صد در صد میداند . زیرا هر عقل سلیمی متوجه آن میشود . پس اگر میداند برای چه مطرح میکند ؟ آیا این چیزی جز توهین به شعور ملت است ؟ در هر حال دکتر کمی در مورد مشاورانش باید تجدید نظر بکند .

  11. منم گدای فاطمه می‌گوید:

    این روزها کلا بعضی از حرفهای بعضی ها را نباید جدی بگیریم، یعنی به نفع خودمان است که جدی نگیریم.
    حالا یک چیزی گفته اند، شنونده باید عاقل باشد!!

  12. حی علی الجهاد می‌گوید:

    بعد چند وقت سر و کله این آقا یا خانم مالچ پیدا شد دوباره اینجا …

    جالب بود. ممنون.

  13. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    جالب بود.مخصوصا بات سراب آبیاری بشه کنایه باحالی بود

  14. چای پولکی می‌گوید:

    سلام.
    حالا چرا گیر دادید اینقدر؟!
    خب رئیس جمهور قبلی روزی سه چهار تا از این وعده های پرت و پلا می داد،
    دکتر هم سالی یکی بده. اشکالی داره مگه؟!
    حالا مگه ۱۰۰۰ متر خیالی، جای کی رو تنگ کرده آخه؟!
    بذارید اون منشی دفتر دون پایه ی بی مقدار هم سرش گرم باشه،
    کمتر به مسائل اصلی دست اندازی کنه.

  15. اسی می‌گوید:

    آهاااااااااااااا!!!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.