نمی دانم این نقد به جمهوری اسلامی، به ویژه رسانه ملی، ایضا سایر رسانه ها، حتی وبلاگ من و شمای بچه حزب اللهی وارد است یا نه، اما نظام، مجرم هم نباشد، لااقل از نظر بعضی ها و با نیت های مختلف و بعضا مخالف، متهم است به استفاده ابزاری از جماعتی که بدحجاب می خواندش و با «گشت ارشاد» می گیردش! یعنی همه ما تقریبا متهمیم؛ ایام انتخابات، رای دادن این افراد را دال بر تنوع افکار و تعاطی سلایق و نشانه جذب حداکثری حساب می کنیم، در رسانه مان خیلی واضح، نشان شان می دهیم، گفت و گوی شان را بی هیچ سانسور تصویری، پخش می کنیم، به شکل کاملا تابلو؛ ذوق مرگ شده هم پخش می کنیم، لیکن آب انتخابات که از آسیاب افتاد، با گشت ارشاد استقبال می کنیم از ایشان! سخن اینجاست؛ اگر بدحجابی، آنقدر بد است که گشت ارشاد را لازم می کند، پس تبلیغ بدحجابی، حتی موقع رای دادن به انتخابات همین نظام، گیرم حتی هنگام جان دادن برای جمهوری اسلامی، چه ضرورتی دارد؟! و اگر بدحجابی، مثل همین ایام انتخابات، آنقدر امر مذمومی نیست و حکایت شتر دیدی، ندیدی است، آیا بهتر نیست گشت ارشاد بالکل جمع شود؟! با طرح این ۲ پرسش، می خواهم سئوالات دیگر خودم را ذیل همین بحث، ادامه دهم. در این متن، نه قصد صدور حکم دارم، نه نیتی برای تضعیف حماسه ملی ۱۲ اسفند که ما خود در شمار حماسه خوانانیم. این نوشته فقط در حکم «طرح مسئله» است و البته کتمان نمی کنم در بطن خود، دغدغه حجاب دارد و ایضا نقد نگاه غیر فرهنگی، شل و ول، رها، بی بند و بار، ناراست و نادرست حکومت و دولت به معضل بدحجابی.
۱: آیا می توان از گشت ارشاد و ترویج البته شاید ناخواسته بدحجابی به بهانه امر مقدس انتخابات، هم زمان با هم دفاع کرد؟!
۲: آیا این ۲ مقوله با هم قابل جمع اند یا غیر قابل جمع؟!
۳: آیا طرح این سئوالات، در مقطع کنونی، تضعیف حماسه ملی یوم الله ۱۲ اسفند است؟!
۴: آیا می توان به بهانه امر مقدسی مثل انتخابات، واجبی چون حجاب را برای مدتی بی خیال شد؟!
۵: معنی روشن اوجب واجبات بودن حفظ نظام، دقیقا یعنی چه؟!
۶: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، ترویج خواسته یا ناخواسته بدحجابی محسوب می شود یا نه؟!
۷: آیا نشان دادن یک بدحجاب در حین شرکت در انتخابات، بهترین تبلیغ برای بدحجابی حساب می شود یا نه؟!
۸: آیا همین مسئله برای بانوانی که با حجاب کامل، -نه لزوما حجاب برتر- در انتخابات شرکت می کنند، در حکم تبلیغ حجاب است یا نه؟!
۹: در صورت مثبت بودن جواب، کدام تبلیغ، موثرتر است در اینجا؟! بدحجابی یا حجاب؟!
۱۰: اصلا این مسئله به مقوله تبلیغ، ربط دارد یا خیر؟!
۱۱: آیا گیر دادن به بدحجابی از نوع گشت ارشادی، در وقت خودش لازم، و تبلیغ اینکه در انتخابات جمهوری اسلامی، حتی بدحجاب هم می آید و رای می دهد، در وقت مقتضی؛ هر ۲ اقدامی درست است؟!
۱۲: چرا هر ۲ کار با هم درست است؟! چرا هر ۲ کار با هم درست نیست؟!
۱۳: آیا رای دادن افراد بدحجاب، مصداق جذب حداکثری است و برایش باید خیلی خوشحال بود؟!
۱۴: آیا رای دادن افراد بدحجاب، حتی اظهار علاقه شان به جان نثاری در راه رهبر، امری غیر عادی است؟!
۱۵: اگر غیر عادی و خیلی مهم است، درجه مسرت ما از این فتح الفتوح چقدر باید باشد؟! آیا حق خرکیفی برای ما محفوظ است؟!
۱۶: چرا بعضی از ما فکر می کنیم تصویر رای دادن افراد بدحجاب، مشتش محکم تر بر دهان دشمن فرود می آید، تا تصاویر دیگر؟!
۱۷: آیا پیروزی جمهوری اسلامی، یکی هم در کشاندن افراد بدحجاب، پای صندوق آراست، یا این مهم، اصلا ربطی به مبحث پیروزی و شکست ندارد و امری بدیهی است؟!
۱۸: چرا و با کدام دلیل، بعضی از ما، از رای دادن افراد بی حجاب در انتخابات، بیشتر خوشحال می شویم، تا رای دادن مادر ۴ شهید؟!
۱۹: دلیل علاقه ما به استفاده مکرر از تصاویری که مع الاسف ۲ فردای دیگر، با گشت ارشاد می گیریم شان، و شیطان پرست و غرب زده و عامل برهنگی فرهنگی و حتی مخالف با راه رهبر، معرفی شان می کنیم، چیست؟!
۲۰: این افراد، عاقبت از نظر ما، جان نثار جمهوری اسلامی اند یا عامل نظام سلطه؟! یا هر ۲؟!
۲۱: آیا روزی که به ساز ما می رقصند، خوب، و دگر روز، محکوم اند؟!
۲۲: آیا مشکل، کمی تا قسمتی از ناساز بودن، سیاسی بودن، و غیر فرهنگی بودن ساز فرهنگی ما نشات نمی گیرد؟!
۲۳: آیا پیروزی بزرگ تر جمهوری اسلامی، نمی تواند آنجا باشد که به دنیا بگوید؛ معضل بدحجابی را حل کرده ام؟! به جای آنکه علی الدوام در بوق کند رای دادن افراد بدحجاب را؟!
۲۴: میان جمهوری اسلامی و حکومت لائیک ترکیه در همین بحث حجاب، منهای شعار، چه تشابهات و تفاوت هایی دیده می شود؟!
۲۵: این نقاط اشتراک و افتراق در چیست؟!
۲۶: جمهوری اسلامی به عنوان اوجب واجبات، قرار است بماند که چه بشود؟!
۲۷: بر فرض که نگاه رسانه های ما به مقوله رای دادن افراد بدحجاب، ترویج بدحجابی محسوب شود، آیا انتخاباتی حتی با مشارکت ۱۲۰ درصدی(!) نزد خدا چقدر و تا کجا ماجور است، اگر که نقض حکم مسلم خدا در همین انتخابات، مرتب ترویج شود؟!
۲۸: چرا هنگام آپ کردن تصاویر افراد بدحجاب هنگام رای دادن، حتی رسانه های متعهد، می گردند و آن بدحجاب زیباتر و البته با آرایش بیشتر را پیدا می کنند؟!
۲۹: چرا گشت ارشاد دقیقا به همین افراد در خیابان گیر می دهد؟!
۳۰: فرض کنیم اگر در مساجد و مدارس حوزه رای گیری، روی دیوار بزنند که «خواهرم! لطفا حجابت را رعایت کن»، آیا این کار، مصداق بارز امل بودن است؟!
۳۱: آیا فرد بدحجاب، با دیدن این پیام روی دیوار، قهر می کند و دیگر، رای نمی دهد؟!
۳۲: آیا لااقل به صداقت جمهوری اسلامی، -اگر نه کارنابلدی اش!- در امر ترویج حجاب، پی نمی برد؟!
۳۳: اگر مثلا خواهران فعال در امر انتخابات، هنگام اخذ رای افراد بدحجاب، بدحجابی را نهی از منکر کنند، تاثیر این نهی از منکر، بیشتر است یا گشت ارشاد فردای خیابان؟!
۳۴: آیا اصلا چنین نهی از منکری، مصلحت هست؟! یا اینکه درست و به جا و به موقع نیست؟!
۳۵: آیا پذیرش، بلکه استقبال تا حد خرکیفی از رای دادن افراد بدحجاب، به مرور زمان، تبدیل به پذیرش بدحجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» نمی شود؟! و ناخواسته باعث ریشه دار شدن، بلکه نهادینه شدن بدحجابی نمی شود؟!
۳۶: آیا جمهوری اسلامی به بهانه حفظ خودش یا حتی افزایش میزان مشارکت در انتخابات، می تواند به گونه ای عمل کند که ناخواسته مروج نوع خاص و مضحکی از «عرفی گرایی حکومتی» شود؟!
۳۷: واکنش همین ۲ بدحجاب معروف و جوانی که روز رای گیری، کف دست شان را با پرچم ایران، نقاشی کرده بودند و عکس شان را به جز قطعه ۲۶ و کیهان و یالثارات، همه و همه، حتی توی بچه حزب اللهی هم کار کردی، فردا که نظام مقدس ما می رود و با گشت ارشاد، با ایشان برخورد می کند، به جمهوری اسلامی چیست؟! واکنش شان به ما چیست؟!
۳۸: آیا حداقل همین ۲ نفر، دوره بعد هم می آیند رای بدهند؟!
۳۹: آیا ما داریم با بدحجابان بازی می کنیم، یا با بدحجابی مبارزه می کنیم؟!
۴۰: اگر جمهوری اسلامی یا لااقل بخشی از آن، قائل به مبارزه با بدحجابی نیست، آیا جمع کردن چیزی از جنس گشت ارشاد، عاقلانه تر به نظر نمی رسد؟! نمی گویم حجاب را آزاد کند، می گویم حداقل گشت ارشاد را جمع کند!! آیا جمع کردن گشت ارشاد، با این حال و روز، -تاکید می کنم با این حال و روز!- بهتر نیست؟!
۴۱: وقتی بدحجابی، وارد اداره ای دولتی، حتی حکومتی می شود و می بیند که روی دیوار از پذیرش افراد بدحجاب، عذر خواسته شده، اما عملا او را بیش از دیگران تحویل می گیرند، چه قضاوتی درباره تصمیم نظام در مواجهه با معضل بدحجابی می کند؟!
۴۲: اگر همین فرد نگاه کند و متوجه شود که حجاب خانم های مسئول در آن اداره، از حجاب خودش بدتر است، چه؟!
۴۳: فرض کنید املی، احمقی، حالا هر که! اصلا یکی در مایه های من، گیرم فردی از درون خودم! این پیشنهاد را بدهد که روز رای گیری، از رای دادن خانم های بدحجاب، جلوگیری شود و رای دادن منوط به رعایت حجاب گردد؛ آیا این «پیشنهاد بی شرمانه»، اما لااقل صادقانه، مثلا خیلی زشت تر از عدم صداقت رسانه های جمهوری اسلامی در حل معضل بدحجابی است؟! آیا در شرایطی که همه ما انگار فرزندان مطیعی، -در عرصه فرهنگ، نه سیاست!- برای دهکده جهانی مک لوهان شده ایم، صرف وجود چنین شخص املی، با چنین پیشنهادی غنیمت نیست؟! آیا همین که خواب خوش ما را آشفته کند، جدای از منطقی یا غیر منطقی بودن پیشنهادش، قابل احترام نیست؟! آیا این صدا، در گلو خفه نشود، بهتر نیست؟! آیا باشد و طعنه ها را بشنود، بهتر نیست؟! آیا در شرایطی که همه و همه، حتی بچه حزب اللهی ما هم روشنفکر شده و فرق بدحجاب زیبارو با بدحجاب احیانا زشت را هنگام آپ کردن سایت و وبلاگش متوجه می شود، وجود چند تا امل، ضرورت ندارد؟!
۴۴: آیا صداقت، اولین پیش فرض یک کار فرهنگی بلندمدت نیست؟!
۴۵: در صورت وجود شرط فوق الذکر، آیا دیگر، افراد بدحجاب، پای صندوق آرا حاضر نمی شوند؟! آیا افراد بدحجاب، از بی صداقتی و ۲ گانگی تصمیمات فرهنگی نظام، بیشتر ناراحت می شوند، یا زمانی که ببینند جمهوری اسلامی، حتی کوباندن مشت محکم بر دهان دشمن را، بهانه توجیه بدحجابی نمی کند؟! و در امر مبارزه با معضل بدحجابی، اخلاص دارد؟! آیا در صورت عمل به دومی، تکلیف افراد بدحجاب با معضل بدحجابی، یعنی با خودشان، روشن تر از پیش نمی شود؟!
۴۶: از حیث روان شناسانه، آیا خاطره خوش رای دادن، آمیخته با حجاب خوب، -ولو برای دقایقی!- سبب پیوند حجاب و مشارکت در یک امر ملی نمی شود؟!
۴۷: آیا تجمیع صداقت و کار فرهنگی، حتی با چاشنی زمختی قانون و اندکی سخت گیری، اما نه از نوع گشت ارشادی، بیش از مبارزه عجیب و غریب امروز با معضل بدحجابی، جواب نمی دهد؟!
۴۸: اگر از یک جامعه آماری بدحجاب، سئوال شود که از نظر شما، آیا جمهوری اسلامی، اراده ای بر مبارزه درست و واقعی با معضل بدحجابی دارد یا خیر، پاسخ شان چیست؟!
۴۹: اگر روزی، اغلب بانوان شرکت کننده در انتخابات جمهوری اسلامی را خانم های بدحجاب تشکیل دهد، این بیانگر پیروزی جمهوری اسلامی است، یا شکست نظام، لااقل در بحث حجاب؟!
۵۰: انتخابات، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟! آزادی بیان چقدر مگر از حجاب، مهمتر است؟! حقوق بشر، حتی رای بشر، چقدر مگر از حجاب مهمتر است؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
بگذارید این همه سئوال را با پرسش های پیوسته دیگری تمام کنم و تاکید کنم که این نوشته را «طرح مسئله» بدانید و زیاد در پی نظر نگارنده با سوء استفاده از چینش سئوالات نباشید. جمهوری اسلامی با انتخابات ۶۵ درصدی، حتی ۱۲۰ درصدی(!) بیشتر می تواند بر دهان آقای اوباما مشت بکوبد، یا با حجاب صد در صدی؟! آیا جمعه، حکم صریح و البته صحیح خداوند، به نفع کوباندن مشت محکم بر دهان استکبار، تعطیل نبود؟! بود یا نبود؟! آیا فلان بدحجاب، برای آنکه جذب حداکثری رسانه های ما، بیشتر بر دهان استکبار آوار شود، بهتر نبود کلا کشف حجاب می کرد موقع رای دادن؟! آیا میان «گفتار/ گفتمان» جمهوری اسلامی، با «رفتار/ کارکرد» نظام در امر مبارزه با بدحجابی، تناسبی دیده می شود؟! آیا متاسفانه تضاد دیده نمی شود؟! آیا رفتار نظام، بی آنکه خود بخواهد، ترویج قطعی بدحجابی نیست؟! آیا سی و چند سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، موضع گیری فلان پیرزن بدحجاب، علیه اسرائیل، چقدر باید مسرورمان کند؟! یعنی تا حد خرکیفی؟! یا باید کمی تا قسمتی هم ناراحت از جواب این سئوال اساسی باشیم که؛ آیا حجاب زنان ما در روز ۱۲ فروردین ۵۸ موقع رای دادن، بهتر بود یا حجاب زنان ما در روز ۱۲ اسفند ۹۰؟! آیا در زمینه ترویج حجاب و مبارزه صادقانه، کارشناسانه، البته محکم و اصولی و سفت و سخت و بی برو برگرد با بدحجابی، چه بذری کاشته ایم، که الان دنبال برداشت محصول «حجاب برتر» باشیم؟! بر فرض که بدحجابی، معضل اجتماعی، حتی گناه است؛ در این گناه، آیا همه بار معصیت، روی دوش افراد بدحجاب است؟! چقدر از تقصیر، گردن خود جمهوری اسلامی است؟! چند درصدش گردن رسانه های ما؟! نه عزیز! من فقط چند تایی سئوال پرسیدم. من فقط سئوال پرسیدم که انتخابات، چقدر از حجاب مهمتر است؟! چقدر و تا کجا؟!
داداش:
یادمه یک زمانی، “منافق ملعون” همش تو شعارهی آبکیش، از زندگی “مسالمت آمیز” صحبت می کرد. یعنی هر کی کار خودش رو بکنه، به کسی هم کار نداشته باشه. یه جورایی با هم کنار بیان. احتمالا” الان همون زمانه.
“آیا نیازی هست که در این باب، چیز دیگری هم بگویم؟!”
نه، فکر نمی کنم!
خدا انشا الله مسئولین ما رو هدایت کنه و دشمنان نظام رو نیست و نابود کنه و رهبر عزیزمون رو برامون نگه داره، به حق همین روز عزیز.
در برخورد دوگانه، صداوسیما خیلی روی مخ است. می بینی یک شبکه چند تا کارشناس آورده و دارند در باب مقوله حجاب و چرایی اش صحبت می کنند. کانال را که عوض می کنی، آن یکی شبکه، در برنامه اش غیرت و تعصب مردان را به سخره گرفته و علنا نقدش می کند. شبکه دیگر هم که حتی بازیگر چادری اش بزک کرده است. در فیلم های صدا و سیما حد و حدود شرعی اصلا رعایت نمی شود.
این سیاست چندصدایی برادر ضرغامی از اون سیاستهاییه که مشهوره به بیپدر و مادر بودن!
این صدا و سیما بدجور دچار تناقض در برنامهها و سیاستهاست…
حسین قدیانی: طنز قشنگی در نظرات شماست کلا!
وقتی می گویم بخش دوم زیباتر بود، منظور این نیست که بخش اول زیباتر از دومی نیست!
متن که عالی بود، نگاه شما را به این قضیه کاملا قبول دارم.
قصد اغراق ندارم ولی یکی از بزرگترین عوامل هنجار شکنی های اخلاقی در جامعه، صدا و سیماست!
به عنوان مثال شما به موسیقی هائی که از صدا و سیما پخش می شود دقت کنید!
به فتوای اکثریت مراجع این موسیقی هائی که مثلا در برنامه “فیتیله!” و یا این برنامه “جشنواره تابستانی کیش” پخش می شود حرام است!
پناه بر خدا!
“راستش ما خیلی گیر داریم در این مقولات. مثلا یوم الله ۲۲ بهمن و حتی ۹ دی و ۲۳ تیر می آییم و فلان دخترک بزک کرده را در صدا و سیما نشان می دهیم و از این جذب حداکثری(!) سر از پا نمی شناسیم، اما چند صباح دیگر به همین جوان گیر می دهیم که این چه طرز پوشش است؟!”
مدتهاست به دنبال جواب می گردم برای این سوال!
خسته نباشی داداش حسین.
سید جان:
گفتی “فیتیله” این بنده ی خدا، مرحوم “روح الله داداشی” دو سه شب پیش، تو همین برنامه، با خانوادش دعوت بود. جدّا” که ما آدم ها از یه لحظه بعدمون خبر نداریم. خدا عاقبتمون رو ختم بخیر و شهادت کنه. انشاءالله.
بیچاره جوان که گیر میکند میان این بکن و نکن … البته خانواده هم موثر است خیلی، ولی انصافا تناقض شدیدی موج میزند میان تصمیمهای نهادهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی … کلا باید گفت این قصه سر دراز دارد
داداش حسین شما لطف دارید؛ خیلی هم لطف دارید…
من از اون آدمام که همجواری با همنشین درم مؤثره!!
افتخاریست با شما بودن…
کاملا با نظر مبصر محترم موافقم.
برنامه کودک های صداوسیمای جمهوری اسلامی شده رقص و ساز و آواز.
من نمی دانم سر نسل بعدی چه خواهد آمد. الله اعلم.
متن شما عالی بود و منطقی.
درسته که در قضیه حجاب و عفاف همه مسئولیت ها به عهده ناجا نیست و ارگان های دیگه هم خیلی مقصرن ولی به نظرم نیروی انتظامی همون بخش از کار که وظیفه خودشه رو هم اصلا خوب انجام نمیده.
۴تا نیروی توجیه نشده رو میفرستن تو خیابون که مثلا به بی حجابها تذکر بدن.
جالب ایجاست به اون خیلی بی حجابهائی که ماشین های شیک دارن اصلا تذکر نمیدن!
بارها دیدم به دخترهائی که حجابشون خیلی هم ناجور نبوده تذکر دادن و بعضا سوار اون ون های وحشتناکشون کردن.
دانلود تن تن در تهران + دانلود کل کتابهای فارسی و انگلیسی تن تن + دانلود تریلر فیلم تن تن + …
http://tintin1.blogfa.com
سلام.به وبلاگ قلیدون هم سری بزنید ضرر نمی کنید…
http://gholeidoon.blogfa.com
اندر فواید چاق کردن بالش در وبلاگ قلیدون…
سلام
مسئولان مملکتی از جمله صدا و سیما هنوز تکلیفشون با خودشون مشخص نیست, چه برسه به تکلیفشون در قبال مسئولیتشون و مردم! سیاستشون شده قضیه ی یک بام و دو هوا ! هیچ کدوم, در حوزه ی فعالیتشون درست عمل نمی کنند. فقط خدا باید به دادمون برسه!
موافق نیستم آقای قدیانی. گشت ارشاد درست عمل نمی کند، برخوردهایشان در کل اصلا درست نیست. اگر در حد چهارچوب خودشان عمل کنند، منعی ندارد. بعضا توهین ها و الفاظ زشتی که به خانم ها نسبت می دهند را نمی پسندم. البته من در کل با گشت ارشاد هم مخالفم. این کار باید ریشه ای و فرهنگی حل شود. صدا وسیما باید بیشتر تلاش می کردکه متاسفانه نمی کند و نخواهد کرد.چه اشکالی دارد خانم هایی که حجاب رعایت نمی کنند را بیاورند تلویزیون! حالا اگر هم مشکلی هست شطرنجی شان کنند! و بپرسند واقعا دلیل رعایت نکردن حجاب شما چیست؟جلب توجه؟دوست دارید زیبا به نظر برسید؟ و غیره…این همه برنامه اینچنین برای معتادان اجرا شد و می شود. چند برنامه حجاب صدا و سیما، با کارشناسان تکراری و سئوالاتی که هر دختر بی حجاب هم پاسخ آنها را بلد است، سرو تهش هم آورده شد.
خانم بهادری!
مستحضر هستید که نهی از منکر از مهم ترین واجبات دین ما می باشد. این روزها از بس به این و آن تذکر می دهم احساس می کنم اصلا نمی توانم لحظه ای را در حریم حرم یا جمکران برای خودم باشم تازه این به جز اضطرابی ست که قبل از هر نهی دارم. بازار رفتن را که کلا باید بی خیال شویم! اول روز و آخر شب هم ندارد. تابه حال در قم با زنان محجبه مشکل داشتیم حالا دیگر آخر شب ها شاهد مردان آستین حلقه و شلوار کوتاه پوش هم هستیم. من دلم می خواهد کسانی باشند که وظیفه شان رسما امر به معروف و نهی از منکر باشد (البته در عمل) تا اندکی از وظیفه شرعی و وجدانی امثال من کم شود.
البته قصدم سیاه نمایی اوضاع قم نیست اما وضع منکر بدحجابی با سرعت چشمگیری در حال پیشرفت است.
بهشت نصیبتان …
…
ما در برخورد با حجاب دچار افراط و تفریط شده ایم…
چند سال پیش بیشتر خانم ها چادر به سر بودند اما کم کم بیشتر آنها شروع کردن به مانتو پوشیدن و بر خی ها هم که بسیار لباسهای نامناسبی می پوشند و…
ایراد از جمهوری اسلامی ایران است که نمی داند برخورد درست یعنی چی؟ شروع کردن به جمع کردن دخترهای مردم به زور! اما این یک توهینی بیش نیست…
همین الان هم نیروی انتظامی نباید دخالت کند. من یک سوال دارم که جوابش هم دست خودم است؛ مگه میشه فردی رو که آگاهی نداره کاری که انجام میده خوب نیست، به زور سوار ماشین کرد و برد برای اینکه اصلاح بشه؟ نه! به هیچ عنوان اصلاح نخواهد شد… تنها زمانی اصلاح می شود که بداند کاری که انجام می دهد خوب نیست.
تندروی مذهبی عامل فلاکت کشور ما خواهد شد و روز به روز جوانان ما از اسلام دور خواهند شد…
اسلام یعنی منطق، نه زور