کلاه قرمزی و پسرخاله

“جلال” برای یک لقمه نان حلال تا دیروز بلال می فروخت و جلوی پارک لاله داد می زد: بلاله، شیربلاله! داد می زد: بلاله، شیربلاله! و با بادبزن، داد خود را باد می زد و برشته می کرد بلال را و می گفت: بلاله، شیربلاله! پولش مال حلاله، دست پخت آقاجلاله…

***

عده ای بلال می فروشند. عده ای بلال می خرند. عده ای بلال می خورند، اما پیامبر “بلال” را خرید و آزادش کرد. عده ای بلال می فروشند، و عده ای موذن پیامبر را. اذان پیامبر را. پیامبر را. پیام را. سید خندان، سیادت را به چند دلار فروخت. به چند ریال سعودی، و با پولش بلال نخرید. هیچ بلال فروشی، ارز کشور دیگر را قبول نمی کند. منقل و ذغال و بلال و جلال و بادبزن و داد و یک کمی بنزین که بعید می دانم “سوپر” باشد، دکان صرافی نیست. کاش به بلال فروش پارک لاله هم “کارت سوخت” می دادند. شاید می ترسند خودکشی کند از شدت فقر و خودش را بسوزاند تا مگر خاکسترش دیده شود؛ صدایش که شنیده نشد. دادش که به جایی نرسید. یارانه که برداشته شد از شیر بلالش. آتش زد به مالش، اما فقط چند تا بلال فروخت. آنقدر که پول کرایه ماشینش دربیاید و برگردد خانه در اسلام شهر. خانه ای با ۵۰ متر مربع که “زمین-باغ” قشر بی داغ، جا نمی شود در آشپزخانه نمورش. بین راه همه اش در دلش می گفت: استغفرالله! مرد که خودکشی نمی کند. دستت را بگذار روی کنده زانو، منت احدی را نکش، بگو “یاعلی”، بلند شو…

***

عده ای مسلمان به اسلام ملک عبدالله اند. اسلام پول. اسلام شکم. دیروز عده ای با فقرا، بیشتر از فقر، مشکل داشتند. امروز عده ای فقط رای پابرهنه ها را می خواستند و حالا که خرشان از پل گذشته است، به جای “مکتب عدالت”، سر از “مکتب تفکیک” در آورده اند. در اسلام “محمد بن عبدالله” باید در سلام دادن از یکدیگر پیشی گرفت، حتی اگر آن شخص، جلال باشد. جلال دیگر، بلال نمی فروشد. نمی صرفد برایش. جلال از دیشب کارگر روزمزد یک رستوران شد و رفت توی لباس “کلاه قرمزی” تا مردم را بخنداند، تا مردم را دعوت کند داخل، تا برای بچه ها شکلک درآورد، تا عده ای او را دلقک صدا کنند، بلکه یک لقمه نان حلال دربیاورد جلال. جلال دیروز عصر در اسلام شهر ۲ ساعتی رفت خانه و به آن همه بلال که روی دستش مانده بود، نگاه می کرد و آه می کشید. بدبختی بلال، مثل یخ نیست، که اگر باد کند روی دست مرد یخ فروش، زیر نور آفتاب، خود به خود آب شود! بلال وقتی باد می کند، صاحبش را آب می کند. دل جلال را کباب می کند. پیامبر اگر بود، در سلام دادن به جلال پیش دستی می کرد؛ خواه بلال بفروشد، خواه دلقک باشد…

***

عده ای بچه های کوچک همین آبادی را می خندانند، عده ای شیطان بزرگ را. کاش می شد ابلیس را هم هنگام ورود به خانه نفس، از گمرکات رسمی رد می کردیم، بلکه “بی بی سی” برای مان هورا نکشد. عده ای زبان ابوسفیان را جلوی “اصحاب صفه” دراز کردند. حالا “ذوالفقار علی” هم باید از گمرکات رسمی کشور رد شود، اما جلال از “سیاست” چیزی سر درنمی آورد. جلال از بی شرفی چیزی سر درنمی آورد. جلال پول باغبان ندارد برای ۱۰۰۰ متر “زمین-باغ”. پول ثبت نام بچه اش در مدرسه غیرانتفاعی نیمه دولتی را ندارد. پول خرج دندان زنش را ندارد. نمی داند “کیش” کجاست و نمی داند کیش منطقه آزاد تجاری است و در آن “قاچاق” از هفت دولت، به خصوص از حاشیه پول پرست همین ایستگاه دروازه دولت، آزاد است. پیامبر، بلال را آزاد کرد، عده ای کیش را، و اینگونه است که جلال، مات و مبهوت می شود. برادران منحرف یوسف، مجنون جزیره کیش اند، اما سپاه هنوز هم در “جزیره مجنون” شهید دارد؛ یکی اش، پسرعموی همین جلال که خیبری بود؛ اهل نی. اهل هور. اهل آب. هنوز پیکرش برنگشته. می ترسم قوه مجریه در گمرک، خیلی صریح و رک، پلاک این شهید را توقیف کند، که چرا رخنه کرد در شناسنامه اش و خود را بزرگ تر از سنی که بود، نشان داد و چرا غیر قانونی به شهادت رسید و چرا با آرم سپاه…

***

الان سال هاست که لابد سری در بدن ندارد پسر عموی جلال، و جلال چندی است که از سیاست چیزی سر در نمی آورد؛ فقط خوشحال است که وقتی لباس کلاه قرمزی می پوشد، کسی او را نمی شناسد. دلقک دوست بودن، شغل باآبرویی است. کاش نمی شناختیم کسانی را که دلقک دشمن شده اند و جلوی چشم ابوسفیان، بنا کرده اند از گمرک رد کنند شمشیر “حمزه” را. آهای جماعت! یکی پیدا می شود “کلاه قرمزی” را از تنهایی درآورد و برای جلال، “پسرخاله” باشد؟! حقوقش بد نیست: ماهی ۲۵۰ هزار تومان، بدون بیمه، اما با غذا! با قضا و تقدیر و قدر! با عزا! با همان اذان بلال، وقت صلاه مغرب. خدایی که من می شناسم نماز جلال را حتی در لباس کلاه قرمزی هم قبول می کند. “لا اله الا الله” همان “آرم سپاه” است؛ برای پذیرش، لازم نیست از گمرک رد شود…

روزنامه وطن امروز/ ۱۹ تیر ۱۳۹۰

۲ متن آخر همین ستون:

۱/ صریح و رک با گمرک!

۲/ جمله هایی که بوی بدی می دهند!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. سیداحمد می‌گوید:

    بسم الله…

  2. سیداحمد می‌گوید:

    “نمی داند “کیش” کجاست و نمی داند کیش منطقه آزاد تجاری است و در آن “قاچاق” از هفت دولت، به خصوص از حاشیه پول پرست همین ایستگاه دروازه دولت، آزاد است.”

  3. سیداحمد می‌گوید:

    “دلقک دوست بودن، شغل باآبرویی است. کاش نمی شناختیم کسانی را که دلقک دشمن شده اند و جلوی چشم ابوسفیان، بنا کرده اند از گمرک رد کنند شمشیر “حمزه” را.”

  4. سیداحمد می‌گوید:

    چقدر هنرمندانه!
    وقتی شروع کردم فکرش را نمی کردم چنین گریز هائی در اواسط متن بزنید!
    ممنون داداش حسین جان.

  5. طاهره فتاحی می‌گوید:

    آه.
    داغون بودم این متن ویرانم کرد.
    دفترم را گم کردم اومدم تو کامنتدونی قطعه هی می نویسم هی پاک می کنم…

  6. سیداحمد می‌گوید:

    “عده ای بچه های کوچک همین آبادی را می خندانند، عده ای شیطان بزرگ را. کاش می شد ابلیس را هم هنگام ورود به خانه نفس، از گمرکات رسمی رد می کردیم، بلکه “بی بی سی” برای مان هورا نکشد. عده ای زبان ابوسفیان را جلوی اصحاب صفه دراز کردند. حالا “ذوالفقار علی” هم باید از گمرکات رسمی کشور رد شود، اما جلال از “سیاست” چیزی سر درنمی آورد. جلال از بی شرفی چیزی سر درنمی آورد.”

    متن تاثیر گذاریست!

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    چه قدر درد داشت، داغ داشت، دلتنگی داشت، این نوشته.

    «کاش می شد ابلیس را هم هنگام ورود به خانه نفس، از گمرکات رسمی رد می کردیم، بلکه “بی بی سی” برای مان هورا نکشد.

    عده ای زبان ابوسفیان را جلوی اصحاب صفه دراز کردند.»

    زخمی است روی دل ما.

  8. سیداحمد می‌گوید:

    این “دراز شدن زبان ابوسفیان” مثل خنجریست که قلبمان را شرحه شرحه کرده است!

  9. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۰۰:۰۰ !
    تعداد افراد آنلاین: ۲۶ نفر

    ماشالله…
    داداش حسین هنرمند بسیجیها فــــــدائی داری….

  10. جانم فدای سید علی می‌گوید:

    باز اشکمونو در آوردی داداش حسین

  11. سلاله 9 دی می‌گوید:

    به جای “مکتب عدالت”، سر از “مکتب تفکیک” در آورده اند.

    در آن “قاچاق” از هفت دولت، به خصوص از حاشیه پول پرست همین ایستگاه دروازه دولت، آزاد است.

  12. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    متن اعصاب‌خردکنی بود! خبر یه گندکاری جدید رو که می‌خونی خیلی ناراحت می‌شی ولی بعد داداش حسین با نگاه به عمق قضیه و نوشتن این جور متن‌ها رسما روانی‌ت می‌کنه!
    ممنون داداش حسین عزیز
    حسین قدیانی: کلمه “روانی” در کامنت تو مرا یاد روزهای جهالتی انداخت که می رفتیم استادیوم. آن روزها مهدی پاشازاده را یکی دو تیم اروپایی می خواستند و آبی ها که ما بودیم، می گفتیم: “مهدی جهانی شده، احمد روانی شده!!” و منظورمان از “احمد”، احمدرضا عابدزاده بود که خیلی هم اتفاقا دوستش می داشتم، اما می گفتیم دیگه! به قول معروف دیگه دیگه!!

  13. به جای امیر می‌گوید:

    کاپشن (گفت و شنود)

    گفت: تعدادی از گروه های ضد انقلاب به کیهان اعتراض کرده و ناسزا گفته اند که چرا سران فتنه را «فسیل زنده» نامیده است.
    گفتم: در عوض تعداد دیگری از همین گروه های ضد انقلاب هم نظر کیهان را تایید کرده و در سایت های خود نوشته اند «با این حال و روز درب و داغونی که جنبش سبز(!) دارد، حق با کیهان است که سران جنبش را فسیل زنده خطاب می کند».
    گفت: یکی از کاربران سایت فیس بوک نوشته است؛ «برای جنبش سبز مشکل خیلی بزرگی پیش نیامده بلکه فقط با یک شکست معمولی روبرو شده و هنوز هم زنده است»!
    گفتم: یارو از پسربچه همسایه پرسید؛ این چه صدایی بود که دیشب از منزل شما بلند شد؟ پسربچه جواب داد؛ چیز مهمی نبود، مامانم با بابام دعوا می کرد، عصبانی شد، کاپشن بابام رو از پنجره به بیرون پرت کرد. یارو گفت ولی صدای گروپ اومد و معلوم بود، چیز سنگینی به پائین پرت شده است. پسربچه گفت؛ آره، آخه بابام هم توی کاپشنش بود!

  14. سیداحمد می‌گوید:

    احمد روانی شده!!!
    به قول بچه ها:
    به به…فونت درشت! 🙂

  15. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ای کاش روزهای جهالت همه مثل آن روزهای شما بود داداش جان!
    روزهای جهالت واقعی بعضی‌ها تازه شروع شده؛ متاسفانه، شوربختانه، بدبختانه!!
    (انتخاب نوع شکلک با شما!!)

  16. سیداحمد می‌گوید:

    دیگران را بگذار!
    دل به آفتاب بسپار!
    نگاه کن چگونه هر بامداد
    صبور و سربلند
    از شانه های خاکستری صبح بالا می آید
    و ستارگان چگونه از روشنائی اش شرمنده می شنود،
    خاموش می شوند
    دیگران را بگذار!

    “سلمان هراتی”

  17. چشم انتظار می‌گوید:

    چه کنیم داداش جان !
    که فعلا” یک عده مجادله ی روزانه دارند و مغازله ی شبانه !
    درضمن داداش عزیز : اگرمی خواهی باپیرزنی که شیرزن است و شما نیزخیلی دوستشان داری ، بیشتر صفاکنی ، والبته بی ارتباط بامتن سبزرنگ شمانیست ، دعوت این ستاره ی کم فروغ رو به اتفاق ستاره های قطعه پذیراباشید . ممنون .
    بااین عنوان :
    نمک پرورده ایم ، ننه جان خاله !
    hipnotism .blogfa.com
    برادر عزیز! “پذیرا باشید” را “پذیراباشید” نمی نویسند و فاصله میان کلمات را رعایت می کنند. ما “نیزخیلی” نداریم. ما “نقطه” را به کلمه قبل می چسبانیم و از کلمه بعد فاصله می دهیم. کمی بیشتر دقت کنید در کامنت های تان و اگر می بینید در یک جای عمومی، “داداش جان” را به “داداش حسین” تغییر می دهم، آیا لذت می برید که مرا اذیت می کنید؟! چقدر من وقت دارم که ابراز لطف شما را متناسب با فضای کامنت اینجا کنم که از دوست و دشمن گرفته تا شاگرد و استاد و زن و مرد و دختر و پسر بیننده دارد؟! متن تان را حتما همین امشب خواهم خواند جناب چشم انتظار جان!!!

  18. صبا می‌گوید:

    چقدر شهر قشنگ شده است، انتظار از سر و رویش می بارد با آنهمه ریسه و چراغ . اینجا همه منتظرند؛ منتظر نیمه شعبان. اما آیا چند نفر انتظار صاحب این روز را می کشند؟! چقدر شهر قشنگ شده است!

  19. چشم انتظار می‌گوید:

    بعضی وقت هااینقدرغرق مطلب می شوم که کلا” علامت گذاری هاازدستم خارج می شوند. به دیده ی منت انشاءالله من بعدسعی می کنم رعایت کنم .
    حسین قدیانی: و لابد در همین کامنت، بیشتر از کامنت قبلی، تذکر ما را رعایت کردید؟!! اگر وقت نکنم کامنت تان را اصلاح کنم، از این پس کلا حذفش می کنم؛ البته با حفظ ارادت. من به شدت در “قطعه ۲۶” اصول گرا هستم.

  20. چشم انتظار می‌گوید:

    خصوصی
    هرچی می خوام خودم روسنگین نشون بدم بعضی وقت ها ازدستم درمی ره ، آخه تقصیرمن نیست اگه شماهم یک داداش حسین مثل مابرای خودت می داشتی ، می فهمیدی ماچی کیفی می کنیم وقتی می گیم داداش جان ! نداری دیگه قبول کن .
    حسین قدیانی/ عمومی: سر جد محترم تان، فاصله کلمات! فاصله کلمات! من هم به دوستانی مثل تو افتخار می کنم، اما با مراعات تذکرات، بیشتر هم افتخار می کنم جناب چشم انتظار جان عزیز! الهی من قربونت برم که در کامنت های خصوصی هم مرا بیش از تذکراتم دوست داری! اصلا حالا که همچین شد فداییداریزیبارویمهلقا!

  21. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار!

    فاصله بین کلمات را رعایت کنید، عمده مشکل حل می شود بزرگوار!
    حسین قدیانی: آرام آرام دارد دهان ما را مورد عنایت قرار می دهد…

  22. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    جلال داره زندگی می کنه که قیمت پیدا کنه,اما امثال خاتمی ملعون به هر قیمتی که باشه زندگی می کنند ! وقتی جلال داد خود رو با بادبزن باد میزنه تا شاید کمی دل کبابش خنک بشه , نمی دونه باد این داد دامن گیر بعضی رجال سیاسی میشه که با کاراشون دارند اخرتشون رو به باد می دهند .نمی دونم خاتمی و امثالهم بهای خون پسر عموی جلال و دیگر شهدا رو داده اند که از رویش به راحتی اب خوردن, رد می شوند یا نه ?! ایا برای این کار نیازی به مجوز دارند یا نه ?!
    اقا جلال حلال خور با لباس کلاه قرمزی شرف داره به خاتمی بی شرف که وجود بی خاصیتش رو زیر لباس پیغمبر مخفی کرده! اگر برای اقا جلال پسر خاله هم پیدا نشه, بازم تنها نیست چون خدا ازش خبر داره و مثل بعضی ها از خدا بی خبر نشده!
    یا رسول الله! کجائی که ما رو مثل بلال بخری و از زندان دنیا ازاد کنی ?!
    حسین قدیانی: تذکر به چشم انتظار، البته شامل حال شما هم می شود قاصدک منتظر! از بچه های ثابت، بیشتر توقع دارم که “آقا” را “اقا” ننویسند لااقل…

  23. چشم انتظار می‌گوید:

    قربان آن دست و دهانی که، برای دفاع از حریم ولایت، از جان و مال و آبروی خود مایه می گذارد. امیدوارم آرام آرام در این تاریکی، که به خاطر دو وروجک، چراغ اتاق را خاموش کرده ام و به سختی، کامنت می گذارم از شرمندگی خارج شده باشم.
    حسین قدیانی: آفرین! حالا شد. این ستون برای خودتان است؛ رعایت تذکرات، اینجا را زیباتر می کند.

  24. قاصدک منتظر می‌گوید:

    خصوصی
    با عرض شرمندگی فراوان, فکر کنم با ویندوز موبایل نمی توانم “اقا” را انطور که گفتید, بنویسم!
    حسین قدیانی: صلاح می بینم این کامنت، عمومی شود. ببخشید!

  25. چشم انتظار می‌گوید:

    شاید این جملات کوتاه مبادله شده، بین “وحید یامین پور” و “فرزاد جمشیدی” خالی از لطف نباشد و البته مایه ی آرامش:
    سایت ها دوباره پر شد از حرف و حدیث درباره فرزاد -اینبار فرزاد جمشیدی- و من متعجب که این حرفها به فرزاد سحرهای ماه رمضان نمی آید. دو سه روز صبر کردم ولی طاقت نیاوردم. امروز صبح خواستم زنگ بزنم ولی پیامک زدم : ” دل رفقا را شکاندی، دل با صفای فرزاد را چه به شجریان و پناهی؟!”
    فرزاد بلافاصله پاسخ داد: “بیگانه اگر می شکند حرفی نیست… قضیه از خبر دروغ یک خبرنگار آغاز شد! دلتنگ مباش. توضیح مفصلی به همراه فیلم مراسم برای دو خبرگزاری ارسال کرده ام. ماه، پشت ابر نمی ماند. دوستت دارم بیشتر از خودم و کمتر از آقا.”
    فرزاد کم نظیر است و خوش زبان. برای رفیق بودن با او همین یک دلیل کفایت می کند!

  26. سیداحمد می‌گوید:

    دوستان!

    حتما شما هم مثل بنده به وبلاگ هائی برخورد کردید که متن اصلی وبلاگ آنقدر غلط املائی و ویرایشی دارد که مخاطب معنای بعضی از جملات متن را متوجه نمی شود!
    یکی از خصوصیات زیبای قطعه مقدس۲۶ رعایت این اصول در متن است.
    لطفا شما هم در نوشتن کامنت هایتان بیشتر دقت کنید تا زیبائیِ فضا حفظ شود! ممنونم.

  27. سیداحمد می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۲:۱ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۲۴ نفر

    ماشالله حزب الله
    داداش حسین عزیز فــــــدائی داری…

  28. حی علی الجهاد می‌گوید:

    کلی دل‌مان شاد شد در این فضای وحشت امتحانات و مسائل پیرامونی

    حالا که بحث تذکرات ویرایشی است جسارتا این را عرض کنم خدمت‌تان “در کامنت های تان” را “در کامنت‌های‌تان” بنویسید شکیل‌تر است چون نصفش سرخط بعدی نمی‌رود!
    حسین قدیانی: حق کاملا با شماست و شما را به خاطر نهایت دقت تان در این باب، بی نظیر می دانم در فضای سایبر. دارم کار می کنم روی این که گفتید و به زودی درست می شود. خیلی ممنون از تذکرتان. این، از آن دست نکته گیری های منطقی، قشنگ و به جا بود. احسنت!

  29. صبا می‌گوید:

    چشم “آقا سید”

  30. قاصدک منتظر می‌گوید:

    صاحب اختیارید. اما اگر می شود “الف” را با “مد” بنویسم, لطفا راهنمایی کنید.

  31. حی علی الجهاد می‌گوید:

    ممنون از لطف‌تان … شرمنده کردید …

  32. قاصدک منتظر می‌گوید:

    “حاشیه پول پرست همین ایستگاه دروازه دولت”

  33. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    خصوصی
    شرمنده داداش حسین من هم فکر می‌کنم چندباری “داداش جان” گفته باشم
    از این به بعد فقط میگم داداش حسین!

    برای تصحیح کیبوردتون اول این فایل رو نصب کنید:
    http://up.iranblog.com/images/mqx1g0vz6vnd4seawhdd.zip
    بعد از نصب توی تنظیمات زبان مرکز کنترل باید فقط زبان Persian (…) ya and kaf as default
    در بخش زبان فارسی فعال باشه
    در ویندز XP به این بخش باید برید:
    Control Panel/Regional and Languege Option/Langueges/Details/Farsi
    از این به بعد می‌تونید با گرفتن Shift+Space “نیم فاصله” رو “نیم‌فاصله” بنویسید.
    حسین قدیانی/ عمومی: ممنون، اما من این جور چیزها را این طوری یاد نمی گیرم. یکی باید کنار دستم بنشیند و توضیح دهد. “داداش جان” من هم به شما می گویم، ولی هر چیزی به اندازه زیباست که شما رعایت می کنی. نکته اول که گفتم، واقعا در چنین حرکات ژانگولری ضعیفم!

  34. میلاد پسندیده می‌گوید:

    انصافاً چنان از فرش به عرش رفت این متن که اشک در چشمم حلقه زد ولی حیف که نچکید… آهان… از چیز دیگری که خیلی خوشم آمد لفظ “پیامبر” بود و “بلال”… فدایتان حلال کنید.

  35. م.طاهری می‌گوید:

    خدا حفظ کند جلال ها را و رحمت کند پسر عموهای جلال ها را

    “و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگذاری به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اوایاء نعم همه هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است، فرو گذار نکنید”

    وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام

  36. ف. طباطبائی می‌گوید:

    بعضی ها این روزها کارائی کردن و میکنن که غم عالم اومده تو دلمون.
    پاراگراف آخر خیلی پر درد بود. زیبا بود.
    سپاسگزارم حاج آقا.

  37. هوشنگ می‌گوید:

    در این وانفسای جنگ و جدال با اشقیاء در دنیای مجازی در عین قلت سرباز
    خودی، نکته گیری و توجه یک فرمانده به ریزه کاری مربوط به بند چکمه و دگمه و
    یا یقه نامرتب بچه های گردانش، درس دیگر از پایبندی به اصول بود که در نوع
    خودش ارزشی برابر با یکی از نوشته های آقای قدیانی داشت.
    قلت در عین کیفیت از کثرت بی کیفیت در جنگ برنده تر است. از این گذشته
    اصرار فرمانده بر توجه به اصول و تمکین نیروها، کور کننده چشم خصم است.

  38. هادی می‌گوید:

    سلام
    متن زیبایی بود.
    ضمنا ماه رمضان نزدیک است. خودرابرای میهمانی آماده کنید.
    قدیانی عزیزدوستت داریم.

  39. شهروند می‌گوید:

    نرخ امروز نون چنده برادر !؟
    بگو ما هم بدونیم، مثل شما به نان ونوایی برسیم.
    خدا رو چه دیدی شاید شدیم نویسنده ، نورچشمی آقایان، صاحب نظر و …

  40. تن تن می‌گوید:

    دانلود تن تن در تهران…
    http://tintin1.blogfa.com

  41. احساس می‌گوید:

    سلام عیدتون مبارک
    یه تبریک ویژه به جوانان قطعه و یه تبریک ویژه تر به نویسنده جوان قطعه
    روز جوان مبارک

  42. احساس می‌گوید:

    بینندگان عزیز توجه فرمایید؛بینندگان عزیز توجه فرمایید!
    کمتر از ۳۸ ساعت دیگر ستاره ای پرفروغ متولد می شود!!!
    آسمان قطعه را چراغانی کنید؛زیباترین گلها را بچینید؛کم کم آماده شوید!به استقبالش میرویم!
    چه زیباست تولد این ستاره!که میان تولد ستاره ای روشن تر (که امروز متولد شد)و تولد خورشید تابان؛پا به آسمان می گذارد!
    برای سلامتیش درود میفرستیم بر نبی رحمت محمد مصطفی (ص)
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ امامنا خامنه ای
    تعجیل در فرج مولایمان حضرت مهدی (عج)
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ امامنا خامنه ای

  43. احساس می‌گوید:

    اهالی قطعه خواب تشریف دارن؟!!!!بابا خوب نیست توی روز جوان؛جوانان قطعه خواب باشند!!!۱اصلا این نماینده قطعه کجاست؟؟مگه نگفتم ستاره ای در راه است؟!!
    بذارید با شعر بیدارتون کنم
    وقت شادیه… بچه ها پاشین
    بچه ها پاشین آماده پاشیییییییییییییییین

  44. [گل]میلاد یگانه منجی عالم بشریت صاحب عصر و الزمان،خاتم امامان،چشم و چراغ

    شیعیان،مونس و یاور مظلومان،کشتی نجات مسلمین حضرت مهدی موعود(عج) بر

    تمامی شیعیان و مسلمانان جهان مبارک باد.[گل]

  45. پارس می‌گوید:

    زندگی مانند قصه یخ فروشیست که از او پرسیدند فروختی؟ گفت نخریدند تمام شد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.