پلاک/ جمله هایی که بوی بدی می دهند!

فرهنگ/ چه جمله ای؟!

حمله به باورهای دینی و اعتقادات مذهبی، گاهی خودش را در جملات قصار و شبیه ضرب المثل نشان می دهد. جملاتی که در بطن خود، معرف نوع خاصی از عقاید ضد مذهبی است، اما چون ظاهر زیبایی دارد، زشتی اش را کمتر نشان می دهد. از جمله این جملات که مدتی است زیاد گفته و نوشته می شود، جمله ای است که به دکتر علی شریعتی منصوب می کنند: “من ترجیح می دهم به جای آنکه به مسجد بروم و به کفش هایم فکر کنم، در خانه (یا خیابان) بمانم و به خدا فکر کنم”. البته شک دارم که از آن دکتر باشد این جمله، و خیلی مطمئن نیستم، هر چند که شریعتی شبیه این جملات، کم و زیاد گفته. بگذریم که در اینجا سخن من با خود جمله است و نه صاحب جمله. جمله را هم نقل به مضمون نوشته ام و شاید دقیق ننوشته باشم، ولی روح جمله مورد نظر همین است که نوشتم. جمله مورد بحث شاید ظاهر زیبایی داشته باشد، اما حمله به مسجد به عنوان خانه خدا و نیز حمله به نمازگزاران در باطن و ظاهر این جمله موج می زند. گویی میان مسجد به عنوان خانه خدا و اصحاب سجده به عنوان بهترین بندگان خدا، با فکر کردن به خدا و عبادت خدا تضاد بر قرار است. گویی فکر کردن به خدا مقوله ای متعارض با عبادت خداست. از همان بچگی و در هر شهر و محله و کوی و برزنی، زیاد مسجد رفته ام، لیکن برای من تا به حال پیش نیامده کفشم ربوده شود! قطعا این آش آنقدر شور نیست که مومن اهل مسجد، اولین و مهم ترین دغدغه اش این باشد که هنگام نماز چه بلایی می خواهد بر سر کفشش بیاید! من اما جای صاحب این جمله بودم، جمله دیگری می گفتم: “من ترجیح می دهم به مسجد بروم و مثل اغلب نمازگزاران خوب و مومن به خدا فکر کنم”. در جمله من کتمان نمی کنم که نوعی تعصب نسبت به اهل ایمان و نیز خود ایمان وجود دارد، اما مگر می توان تعصب به سکولاریسم و جلوه های مختلف زندگی لیبرالی را نماد آزادی خواهی دانست، و در عین حال تعصب به دین و مومنین را جمود و قشری گری توصیف کرد؟! می بینم که عده ای برای مقابله با دین و مظاهر دین داری حتی به جمله های کوتاه و ضرب المثل متوسل شده اند، و دقیق که می شوم برایم مسجل می شود که در پاره ای از این دست جملات، حمله به دین داری سنتی توده های مومن به خدا موج می زند. لابد این نوع خاص از توسل هم بلااشکال است، اما دیروز از دوستی جمله عجیب تری شنیدم. این دوست می گفت: “من ترجیح می دهم در مسجد به خود خدا متوسل شوم، تا اینکه در دعای توسل، به اهل بیت متوسل شوم”! در آن جمله اول اگر اهل ایمان را دزد خطاب کرده اند که حتی به کفش همدیگر هم رحم نمی کنند، لیکن در این جمله، تقابل میان توسل به خدا، و توسل به ائمه اطهار موج می زند و راقم جمله لابد غافل از این نکته واضح است که معصوم واسطه ارتباط بهتر ما با خداست و اصولا برای وصل آمده، نه جدایی و فصل. اینکه باعث شد “پلاک” امروز را این چنین شروع کنم، جز این نبود که می بینم این روزها تعدادی از دوستان مذهبی هم شبیه این جملات مثلا روشنفکرانه را کم و بیش به کار می برند و نمی دانند و دقت نمی کنند که در پس این جملات زیبا و این همه قیل و قال، ممکن است مار خوش خط و خال خوابیده باشد. هوشیار باید بود. گاهی یک جمله، یک ضرب المثل، یک بیت شعر با خود نوع خاصی از فرهنگ و زندگی را ترویج می کند. توصیه به مسجد نرفتن، با هر بهانه ای، و مقابل هم قرار دادن ۲ امر نیکو، با هر دستاویزی، یعنی که حتی در عصر اینترنت و ماهواره و ارتباطات هم، بخش مهمی از بار “تهاجم فرهنگی” روی دوش جملات و کلمات استوار است. من خود معتقدم که از جمله، جمال، و از کلمه، کمال باید راند، اما جمال و کمال را هرگز در جملاتی که سطور بالا به عنوان مثال آوردم، نمی بینم.

هنر/ برداشت آزاد

حال که به اینجا رسید سخن، نکته ای باید بگویم. دکتر شریعتی به خصوص در “کویریات” از این دست جملات زیاد دارد. بخشی از این جملات با هر مقدمه و موخره ای اشتباه است، لیکن بخش دیگری از این جملات را من و توی خواننده باید در بین متن بخوانیم و نه مجزای از متن. غیر از این عمل کنیم، به درک نادرست و خلاف واقعی از جمله می رسیم که قطعا منظور نویسنده نبوده است. به هر حال شریعتی هم مثل هر نویسنده خوش ذوق دیگری، گاهی جملات چند وجهی، معماگونه و معناگرایانه گفته، که در لابه لای متن، خوش نشسته است، اما استفاده از این جملات به عنوان جمله قصار، اغلب منتج به چیزی می شود که با منظور نویسنده دقیقا متضاد و متعارض است. اینکه ما آزادیم از هر جمله ای، هر کلمه ای، هر کتابی، هر حرفی، هر اثری، هر فیلمی، هر سکانسی برداشت آزاد خودمان را آنهم بی هیچ قید و بندی داشته باشیم، البته شاید ممکن باشد، اما درست و در عین حال عاقلانه و منطقی نیست. به هر حال مولف یک هنر، سهمی دارد بر گردن استفاده کنندگان. حقی دارد. برداشت آزاد به این معنی که گفتم، خود یک پا نقض قانون کپی رایت، و حقوق مولف و سرمایه گذار است!! قانونی که البته در مملکت ما و متاسفانه در خیلی از کشورهای دیگر هیچ نیست جز نوشته ای روی یک کاغذ باطله! اینکه “قانون” مهم تر است یا “اخلاق” و اینکه “قرارداد” مهم تر است یا “وجدان” بماند برای “پلاک” روز شنبه. امروز به همین بسنده کنم که خیلی انگار راحت شده است دور زدن قانون سهم قرارداد برای حضرات فوتبالیست، و ایضا دور زدن قوانین مربوط به مالک و مستاجر، توسط همین امثال من و شما. امروز هم در ستون “پلاک” از کجا رسیدیم به کجا! 

روزنامه جوان/ ۱۶ تیر ۱۳۹۰

۲ متن آخر همین ستون:

۱/ مصاحبه یک پارچه آقا با یک پارچه آقا

۲/ دوش من آماده است؛ بزرگان تکلیف کنند!

این نوشته در 20:06 ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. چشم انتظار می‌گوید:

    سلام داداش جان ، هرجاهستی خداپشت وپناهت . سه مطلب :
    ۱ – ازاین ولادت های خجسته دوتاشو ویژه ، به شخص شما و امثالکم تبریک می گم ، ولادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و روزپاسدار ، به جهت اسم بامُسمات و اینکه یکی ازپاسداران مرزهای فکری واعتقادی جوونا ، درفضای مجازی وحتی حقیقی هستی . ولادت حضرت اباالفضل (ع) و روزجانباز ، که خودت وستاره ها ، بهترمی دونین .
    ۲ – اینکه حرکت خزنده ی بازی با الفاظ و کلمات و به قول شما ، ضرب المثل ، با نیت ضربه زدن به اعتقادات پاک سنتی جامعه ی مومن وانقلابی ، باب شده ، هرچندکه شاید زیاد تازگی نداشته باشه ولی شمادرست گفتید ؛ رسم شده حتی دربین بعضی مذهبی ها ، بدون اینکه به عمق و معنای مستتر درظاهر اون فکرکنند به زبون میارن . همین مثال : “چراغی که به خانه رواست به مسجدحرام است” یا “قلبت پاک باشه ظاهرمهم نیست” یا “عبادت به جزخدمت خلق نیست ، به تسبیح وسجاده ودلق نیست و… هرچند که بعضی ازاین ها ، درجای خود معانی بجا ودرستی هم ممکن است داشته باشد ، ولی به عنوان یک مستمسک خیلی خطرناکه .
    ۳ – داداش جان ! مدتیه خیلی جدی ، وارد موضوع “دکترشریعتی” و افکاروعقایدایشون ، یا نوشته هاشون شدین . دراین که سابقه ی شناخت و مطالعه ی آثارمرحوم توسط شما ، به خیلی قبل برمی گرده شکی ندارم ، اما اون چیزی که فکرکنم همه ی ماستاره ها ، باید بیشتربه دنبالش باشیم وحساسیت های شمارو ، که کاملا”به جاوباشناخت کامل ، ازوضعیت جامعه است ، بهتر درک کنیم ، مطالعه ی دوباره و عمیق تر ازایشونه و به نوعی “دکترشریعتی”رو ازانحصار یک عده جوجه روشن فکر بی سواد ، دربیاریم و بارنگ و لعاب واقعی ، بدون افراط وتفریط و از زاویه ی دید نافذ امثال مقام معظم هبری (حفظه الله تعالی) به او بنگریم ، که کاملا”عاری ازحب وبغض های شخصی و بانگاهی عالمانه وعارفانه می باشد .

  2. سیداحمد می‌گوید:

    مطلبی را که در بخش اول متن اشاره کردید قابل تامل بود،
    آن جمله چند بار برایم مسج شده بود!
    تحلیل جالبی داشتید، بسیار عالی.

    و اما در مورد جمله “من ترجیح می دهم در مسجد به خود خدا متوسل شوم، تا اینکه در دعای توسل، به اهل بیت متوسل شوم” باید عرض کنم گوینده آن کمی زیادی “بی سلیقه” بود!

  3. صبا می‌گوید:

    امام زین العابدین مى فرماید: “ما پیشواى مسلمانان، حجتهاى خدا بر جهانیان، آقاى مؤمنین وفرمانروا وپیشواى آشکار (مسلمین) مى باشیم؟ نیز ما امان اهل زمینیم چنانکه ستارگان امان اهل آسمان هستند وما آنهایى هستیم که به واسطه ما آسمان براهل زمین فرود نمى آید. وبه خاطر ما باران نازل مى شود و رحمت انتشار پیدا مى کند وبرکات زمین خارج مى گردد. اگر فردى از ما برروى زمین نبود، زمین اهلش را فرو مى برد.” سپس فرمود: “زمین از زمانى که آدم(علیه السلام) آفریده شد، خالى از حجت خدا نبود. حجت خدا در زمین یا ظاهر ومشهور است یا غایب وپنهان شده وتا روز قیامت زمین از حجت خالى نخواهد بود، زیرااگر حجت خدا بر روى زمین نبود، خدا عبادت نمى شد…۵″‏

  4. صبا می‌گوید:

    بوهریره گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: …خداوند متعال خطاب به آدم(علیه السلام)فرمود: …اسمهاى آن پنج نور، از اسم من مشتق شده است. من محمودم واین محمد(صلى الله علیه وآله وسلم); من عالى ام واین على(علیه السلام); من فاطر واین فاطمه (علیها السلام); من احسان واین حسن ومن محسن واین حسین است. به عزتم سوگند، کسى که خردلى نسبت به اینها بغض وکینه داشته باشد به جهنم واردش مى کنم و براین کار باکى ندارم. اى آدم! اینها منتخب من هستند; به خاطر اینها مردم نجات پیدا مى کنند (آن گاه که از اینها فرمان برند وتحت ولایت اینها داخل شوند). وبه واسطه اینها به هلاکت مى رسند (آن گاه که از ولایت آنها سرباز زنند). پس، هنگامى که به من حاجتى داشته باشى به اینها توسل بجو. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: ما کشتى نجات هستیم. کسى که به آن وابسته شد، نجات یافت وکسى که از آن فاصله گرفت به هلاکت رسید. پس کسى که به سوى خدا حاجتى دارد، ما اهل بیت را واسطه قرار دهد۸٫”‏

    قابل توجه “دوستی” اگر شما توانستید بدون واسطه به خداوند متوسل شوید، سلام مارا هم برسانید. اصل این امر شدنی نیست.

  5. عطشان می‌گوید:

    سلام
    چرا چند روز نبودید ؟
    تو این روزها که حال خوبی ندارم نبود شما هم …
    ای بابا حتما سرتون خیلی شلوغ بوده همین که هستین خدارو شکر
    راستی عیدتون مبارک

  6. سیداحمد می‌گوید:

    زیاد دیده ام که از میان یک متن، جمله ای را انتخاب می کنند و به صورت مسج دست به دست می کنند.
    همانطور که شما فرمودید معمولا انتخاب یک جمله از بین متن به معنای جمله و هدفی که نویسنده داشته آسیب وارد می شود.

  7. سلاله 9 دی می‌گوید:

    خیلی حرف ها و نکته ها داشت این متن. به جایگاه سخن ها خیلی بی توجه ایم.
    مدتی بعد از انتخابات برایم پیامکی از دوستی معتقد آمد که:
    «من دغدغه دارم که این روزها در سرزمینی زندگی می کنم که در آن رسیدن حق کسانی است که نمی دوند و دویدن سهم کسانی است که نمی رسند. دکترشریعتی»
    یادم آمد که این جمله را در تراکت های تبلیغی موسوی در زمان انتخابات هم دیده بودم.
    در جواب دوستم گفتم که شریعتی سال ها قبل و قبل از انقلاب بیان کرده این جمله را. با امروز و شرایط فعلی تطبیقش ندهید و دوستم هم جواب داد که صرفا چون خوشم آمده بود پیامکش کردم. ظاهر زیبایی دارند این قبیل جملات.

  8. چشم انتظار می‌گوید:

    علی فریمانی حامی بی چون و چرای خاندان “بحران محبوبیت” بازهم ولایت گریزی خودرادرپرهیزازجنجال وحاشیه سازی ، ثابت کرد .

  9. نفیسه بهادری می‌گوید:

    عالی بود.ممنون

  10. ترگل شیعه می‌گوید:

    عالی بود یه مدتی بود که به این جور جمله ها بر می خوردم
    اینکه آقای شریعتی خوب می نوشته لاشک اما اینکه چیزای خوب می نوشته من نمی تونم بگم اما بعضی جملات ایشون رو میشه همون طور که شهید مطهری فرموده از بی اطلاعی ایشون از بعضی مباحث دینی دانست

    یه چیزی توی نوشته های ایشون کمه اون هم دیانته

    تحلیل این نوع نوشته ها خیلی خوبه برای جلوگیری از اظهار نظر جوجه جلبک ها

  11. به جای امیر می‌گوید:

    آئینه (گفت و شنود)

    گفت: مریم قجرعضدانلوی ابریشمچی رجوی از این که دیگر مثل گذشته مورد توجه رسانه های اروپایی و آمریکایی نیست به شدت گلایه کرده و دچار استرس شدید شده است.
    گفتم: حیوون زبون بسته! حالا چرا؟!
    گفت: یکی از زنان عضو سازمان منافقین که از افراد نزدیک به «مریم قجر عضدانلو… الخ » بوده و مدتی است از پادگان اشرف فرار کرده و در اروپا پناهندگی گرفته اطلاعات جالبی درباره او منتشر کرده است.
    گفتم: مثلا چه اطلاعاتی؟ چه چیزهایی؟
    گفت: او می گوید؛ «مریم…. و بالاخره رجوی» گاهی اوقات بلند بلند با خودش حرف می زند و یک بار نزدیک به یک ساعت جلوی آئینه ایستاده و لباس های مختلف را امتحان می کرد، که ناگهان با عصبانیت شیشه ادکلن را به آئینه زد و آن را شکست.
    گفتم: یکی از رقاصه های کاباره که دیگر خیلی پیر و فرتوت شده بود، جلوی آئینه ایستاد و بعد با عصبانیت گفت؛ عجب دوره و زمانه ای شده! آئینه هم، آئینه های قدیم!!

  12. ترگل شیعه می‌گوید:

    با توجه با متن به جای امیر خیلی با مزه بود آینه هم آینه های قدیم

    پیری و هزار درد و البته برای اینجور آدما که همه ی زندگیشون خلاصه شده در خرابکااری هاشون و هیچ چیزی برای اون دنیاشون ندارن واقعا آینه ترسناکه

  13. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    فرهنگ/
    کسانی که این جملات را دست اویز خود کرده اند,من نمی گم که پایه ی اعتقاداتشون ضعیفه, بلکه اعتقاد دارم کل دین رو غلط فهمیده اند.مگه جز اینه که خود خدا در قران گفته که برای تقرب به من دنبال وسیله باشید,وچه کسانی بهتر از پیامبر و اهل بیتش. از این افراد باید بپرسیم اصلا چرا خدا ما رو توسط پیامبر هدایت کرد ?! چرا خدا مستقیم دین رو به خود ما وحی نکرد ?! اگه از این جور ادما درباره ی خدا هم سوال کنی ,من می گم خدا رو هم نمی شناسند.
    هنر/
    من معتقدم هر کتابی مناسب برای مطالعه هر کسی نیست,شاید هم اثار دکتر شریعتی از ان دسته از کتاب ها باشد. چون بعضی افراد قشنگی معنای ظاهری جملات را [ جدای از متن ]می گیرند و نمی توانند تفسیر درستی از ان داشته باشند, واین شاید منجر به انحراف فکری خواننده شود.

  14. جانم فدای سید علی می‌گوید:

    خوب شاید منظور این بوده که وابستگی به ظواهر دنیا نداشته باشیم ولی اینکه جای مسجد رفتن و نماز خواندن در خیابان راه برویم و به خدا فکر کنیم کاری بس عبث و بیهوده خواهد بود.با تشکر.

  15. جانم فدای سید علی می‌گوید:

    راستی این جا ماند اگر گوینده راست میگوید کفشهایش را به فقیری ببخشد بعد در مسجد هم نماز بخواند برای بازگشت به خانه هم خدا کریم است از مسجد کفشی امانت بگیرد و بعد پس بدهد.

  16. سیداحمد می‌گوید:

    قاصدک منتظر بزرگوار!

    کامنتتان جالب بود،
    “من معتقدم هر کتابی مناسب برای مطالعه هر کسی نیست,شاید هم اثار دکتر شریعتی از ان دسته از کتاب ها باشد.”

    کاملا با شما موافقم،
    اتفاقا سالها پیش به یک دوست که کمی احساس روشنفکری داشت گفته بودم که “تو ظرفیت مطالعه آثار علی شریعتی را نداری، نخوانی بهتر است!”

  17. طاهره فتاحی می‌گوید:

    به نظر من مشکل آنجاست که می خواهند دین را در برابر دین قرار دهند. به نوعی استحاله از درون…

  18. ناشناس می‌گوید:

  19. قاصدک می‌گوید:

    سلام
    بخش پایانی هنر/
    اگر اخلاق یا وجدان نباشه,مطمئنا باید به جای اجرای قانون فقط شعار قانون رو بشنویم. تازه برای یک عده هم که از فضائل اخلاقی بهره ای نبرده اند, خیلی خوب می شه,چون به اسم قانون هر کاری دلشون بخواهد انجام می دهند. به نظر من هر قانون یا قراردادی بدون اخلاق یا وجدان ,هرگز عملی نمی شه.

  20. یه دوست می‌گوید:

  21. سجاد می‌گوید:

    لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است

  22. پرستوی مهاجر می‌گوید:

    سلام به همه ستاره ها و ازجمله آقای قدیانی
    اعیاد شعبانیه به همه مبارک باد و همچنین عید عزیزی که پیش رو داریم عید میلاد مهدی موعود (عج) مبارک. السلام علیک یا مهدی.
    این متن چقدر جالب بود. چند سالی می شه که هرکس هوس می کند تریب روشنفکری بزنه یک همچین جمله هایی را نمی دانم از کجا در می آره می گه.
    آخ که خبر ندارید از جمع خانمهای روشنفکر که ادعا می کنند نماز می خوانند ولی به وضو اعتقادی ندارند. یا می گویند ما نماز نمی خونیم ولی اگر هم بخوانیم به زبان فارسی می خوانیم چون از زبان بیگانه بدمان می آید بعد وقتی می خواند دو کلام از ناخن و مدل مو صحبت کنند دویستا کلمه خارجی از دیزاین و مانیکور و … همچین صحبت می کنند که آدم یادش میره این بابا که ته لهجش مال همین شهرهای اطراف تهرون خودمونه. خلاصه همچین دلمون از دست اینا که شب تا صبح پای ماهواره نشتند و صبح پا می شند افاضات می فرمایند خونه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.