تقدیم به خانم ام البنین/ تاسوعای ولادت-عاشورای ولایت

قطعه ۲۶ ردیف عشق مقدس/ عکس: علی اکبر بهشتی

چه اعیاد قشنگی، و چه زیباست که این همه عید، پشت سر هم آمده است تا شعبان را بدل به ماه معظم خدا کند. ماه رسول الله(ص). یک روز میلاد سالار شهیدان است و باید برای خون خدا جشن گرفت تولد شهادت را. «حسین»، عزیز «زهرا»ست که سلام و درود خدا بر بی بی دو عالم باد. سلام و درود خدا بر «علی». این روزها بهترین روزهای فاطمه و علی است. حالا «حسن» با «حسین» شده اند «حسنین». شده اند سید جوانان اهل بهشت. امروز اما میلاد سیدالساجدین است. «امام بیدار» ما که تا ابد برای هر خفته بیماری «نسخه صحیفه» تجویز کرد تا نشان دهد که «دعا» نیز اسلحه مؤمن است. چند روز دیگر هم میلاد علی اکبر حسین است. محرم یادش به خیر! «جوانان بنی هاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید». چند روز دیگر اشبه الناس به سیمای باطنی و ظاهری رسول خدا دیده به جهان می گشاید تا علی اکبر امام حسین باشد. منتقم خون حسین هم در راه است. لحظه شماری دارم می کنم تا نیمه شعبان. تا روزی که کامل شود ماه، چیزی نمانده. انتظار روزی به سر خواهد رسید. دیر نیست. دیر نیست که «مهدی» بیاید. دنیا معترض است به این وضعیت. «انتظار»، حالا دیگر کارش به «اعتراض» کشیده است و این همه قیام، خبر از نزدیکی موعد انتقام می دهد. خبر از شبی متصل به سحر. خبر از تبسم ماه. وه که چه زیباست پیوند ماه و خورشید. این «ماه و خورشید» ذکرش هم یک سر آدمی را می برد به کربلا. آنجا که دو برادر، دوشادوش هم جنگیدند. این دو برادر، میان شهادت شان و میان ولادت شان، آنقدر فاصله ای نیست. این روزها تاسوعا و عاشورای ولادت است. تاسوعا و عاشورای ولایت است. تاسوعا و عاشورای جشن است. باید به فاطمه ای دیگر تبریک گفت این روزها را. «فاطمه»ای از دیار «کلابیه». خانم «ام البنین» که سلام و درود خدا بر او باد. مبارک باشد بر تو ای مادر عباس، میلاد فرزندت. این اولین پسر توست. به زودی ام البنین می شوی. مادر چهار شهید، اما «عباس» حکایتش حکایت دگر است. اگر می بینی علی دارد بوسه بر دستان عباس می زند، بی حکمت نیست. گفت: «چهار امامی که تو را دیده اند، دست علم گیر تو بوسیده اند». دست عباس نبود، لب به کار نمی آمد. لب گیتی علی الدوام بوسه دارد بر این دستان رویایی که از آن پسر توست. افتخار کن که مادر عباسی. اهل بیت به فرزند تو تعصب دارند. اگر برای خدا، بهانه خلقت، اهل بیت پیامبر است، لیکن برای اهل بیت، بهانه عباس توست. این نوزاد به زودی تو را «مادر» صدا می زند، اما به این زودی زود، به زینب، خواهر نمی گوید و به حسین، برادر. آخر معدن صبر و بصیرت و ادب و معرفت است عباس تو. مگر می توان دستان عباس را نبوسید. «کف العباس» قلب کربلاست. خیمه شعبان المعظم زیر نور ماه بنی هاشم زده شده. فاطمه ثانی! ببین «حسنین» را چگونه دارند بوسه بر دستان عباس تو می زنند. این دو دست، دستگیر دین خداست، در یوم العیار عاشورا. دست از این بدن، زمین می افتد، اما علم از این دست، بر زمین نمی افتد. به طفلی که دنیا آورده ای، افتخار کن. می بینی! مثل ماه می درخشد. بلندتر از قد و بالای رعنای او، بصیرت اوست. بصیرت حد فاصل صبر و ادب است. بدون بصیرت، ولایت پذیری ممکن نیست. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که در زندگی، همواره پشت سر حسین حرکت کند، اما در جنگ، جلوی حسین بجنگد. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که زودتر از حسین، به شهادت برسد. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که حسین باشد و تو نباشی، مهم نیست؛ مهم این است که تو با ولایت، تا شهادت بروی. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که حسن، مولای توست، امام توست. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که شجاعت و دلاوری در جنگ را همچون کرامت در زندگی، از حسن بیاموزد. تو یاد می دهی فرزندت عباس را که زینب را خواهر نخواند؛ سید و سرور بداند. تو یاد می دهی فرزندت عباس را که در کربلا… اما کربلا! جان من و جان عزیز زهرا. مادرم عباس! جان من و جان حسین. فرزندم عباس! مبادا او نباشد و تو باشی. در کربلا خوب بجنگ، زودتر از او شهید شو. خوب بجنگ، دستت اگر بر زمین افتاد، مهم نیست؛ علم از دستت نباید بیافتد. مادرم عباس! تشنگی تو مهم نیست؛ حسین تشنه نباشد. کودکان حسین تشنه نباشند. زینب تشنه نباشد. تو باید جانباز این خانواده شوی، که نامش اهل بیت است. تو باید فدایی باشی. فدایی ترین. از همه بیشتر تو باید زخم برداری. مادرم عباس! جان من و جان حسین. تو در کربلا به آب می رسی و صف دشمن را با شجاعت می شکافی و به علقمه می رسی. مبادا کام حسین تشنه باشد و تو جرعه ای آب بنوشی. آب را برگردان به همان علقمه. فرزندم عباس! تو آب را بنوشی یا نه، باز حسین تشنه لب است، اما عشق می گوید تو باید عقل کنی و علقمه را علی الابد تشنه خود کنی. فرزندم عباس! آب علقمه را درون مشک بریز و سعی کن مشک را به خیمه ها برسانی. به حسین برسانی. فرزندم عباس! من تاب العطش کودکان حسین را ندارم. من تاب گلوی خشک حسین را ندارم. حسین، عزیز زهراست. مرا پیش فاطمه روسفید کن. خوب بجنگ. فرزندم عباس! مگر آنکه خدا در تقدیرت مشق دیگری نوشته باشد؛ تو باید چنان بجنگی که تا زنده هستی، دست خصم به حسین نرسد. دست راستت را بده، آن یکی دستت را هم. اصلاً قطیع الیمین شو، اما جان من و جان حسین. از شهادتت مطمئن شدی، آن وقت می توانی حسین را فقط یک بار، فقط یک بار «برادر» صدا کنی و بعد خیلی زود شهید شوی. هنگام شهادت، گیرم که بدون دست، گیرم که با لب تشنه، چشمانت را مبادا به چشم حسین بدوزی. شاید که حسین شرمنده شود. شاید دل حسین، زودتر از «الان انکسر ظهری» بشکند. مادرم عباس! دوست دارم قبل از شهادت، جانباز حسین باشی. دوست دارم ذره ذره آب شوی در برابر حسین. دوست دارم حسین شهادت تو را ببیند؛ شاید از من قبول کند این هدیه را. شاید خون خدا از من قبول کند این هدیه را. شاید خدا قبول کند از من این هدیه را. مادرم عباس! در کربلا خوب بجنگ. کاری با تقدیر خدا نداشته باش. تو یک تنه باید کار دشمن را تمام کنی. تو از قبیله جنگ آورانی که اسباب بازی شان در کودکی شمشیر است. علی به خاطر تو، من را به همسری انتخاب کرد. تو در کربلا خوب بجنگ، با تقدیر خدا کاری نداشته باش. من به شجاعت تو قسم خورده ام. اگر خدا نخواسته باشد، من اما به شهادت تو قسم خورده ام. شهادت تو باید روسیاه کند لشکر باطل را. اگر تقدیر خدا به گونه دیگری بود، تو باید با خون خود رسوا کنی یزیدیان را. تو باید اسوه همه آزادگان باشی. الگوی همه احرار. با اینکه در کربلا می توانی آب بنوشی، بگذار آب و علقمه و هستی تشنه تو باشد. مادرم عباس! در برابر دشمن حسین، عبوس باش و بگذار داغ یک لبخند بر دلش باقی بماند. از هر که امان نامه دیدی، پاره کن امان نامه را. مادرم عباس! از همین امروز چشمم به شب عاشورا است. مراقب خیمه حسین باش. پشت و پناه کودکان حسین باش. هوای زینب را خیلی داشته باش. آنقدر در دل دشمن رخنه کن، که زینب، تو را بی دست نبیند. خیلی تو را دوست دارد زینب. یک بار هم شب عاشورا، فقط یک بار زینب را «خواهر» صدا کن. مادرم عباس! چشم عالمی به دستان توست. باب الحوائج باش. دستگیری کن از اهل عالم. از دستان تو خیلی کار برمی آید. در مدینه در بقیع به فکر مادرت هم باش! بعد از تو کار من سخت می شود. چنان برایت اشک خواهم ریخت، که همین قطرات اشک من تبدیل به سلاح شود و رسوا کند جبهه ظلم و جور را. من کار مادری خود را خوب بلدم، اما جان من و جان حسین… حالا ببین! می خواهد تو را از من بگیرد؛ انگار سیر نمی شود هر چه بوسه می زند بر دستان تو. اینقدر که حسین، تو را دوست دارد، مادرم عباس! سخت است که تو را در کربلا بی دست ببیند. سخت است… «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناول ها، که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها».

مادرم عباس! خوش آمدی به دنیا… «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین والحسن والحسین…»، اما مادرم عباس! من به شجاعت تو ایمان دارم، همچنان که به تقدیر خدا و معتقدم: «لو کان سیفک فی یدیک، لمادنی منه احدا». مادرم عباس! خدا خواست که تو را در کربلا شهید ببیند، و الا خوب می دانم کسی حریف علمدار حسین نمی شود. خوشحالم که اگر دستت بر زمین افتاد، اگر شمشیر از دستت افتاد، اما همچنان علم دین خدا در دستان توست، که تو افتادی، بی آنکه علم از دستت بیافتد… و در کنج بقیع، همان کسانی که تو را به شهادت رساندند، به من خبر دادند: «علم هرگز از دست ابالفضل نیافتاد. اولین فرزند تو علمدار باوفایی بود برای حسین. ناجوانمردانه به شهادت رسید، اما باز هم علم از دستش نیافتاد».

آری! دنیا این را بداند؛ این بیرق علمداره، هنوز رو زمین نیافتاده…

روزنامه کیهان/ ۱۶ تیر ۱۳۹۰

این نوشته در صفحه اصلی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

یک دیدگاه

  1. حی علی الجهاد می‌گوید:

    سلام

    اعیاد شعبانیه بر شما مبارک

    حدس می‌زنم این علی اکبر بهشتی خودتان باشید! درسته؟!

    در هر صورت بهشت نصیبتان انشالله…
    حسین قدیانی: این “در هر صورت” قشنگ بود!

  2. سیده از فرانسه می‌گوید:

    السلام علیک یا ابا عبدالله
    السلام علیک یا ابالفضل العباس

  3. عکاس مسلمان می‌گوید:

    عیدت مبارک حسین جون

  4. چشم انتظار می‌گوید:

    ازعکس ها اینطوری فهمیده می شه که ، درخصوص اعیاد بزرگ شعبانه ، هرچنددیگه اثری از “کبوتران عشق”درعکس های دوست عزیز ، علی اکبربهشتی نمی بینیم .

  5. سیداحمد می‌گوید:

    چه عکس هائی! بسیار زیباست…

  6. سلاله 9 دی می‌گوید:

    السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع).

    عجب عکس هایی.
    تشکر ویژه به خاطر قرار دادن این عکس ها که در من زنده کرد، خاطره ی اولین بار و نگاه به صحن علمدار را…
    ***
    ما این بار با عباس می رویم هر کجا رفت. ما این بار تنها نمی گذاریم علمدار را. عباس به میدان برود ما هم با عباس می رویم. برود کنار علقمه، ما هم با او می رویم. ما حتی برای یک لحظه هم نمی توانیم از علمدار جدا شویم. قامت رشید عباس سنگر ماست. سلاح ما چشم عباس است که با یک نگاه، شکار می کند دشمن را. روز عاشورای سال هشتاد و اشک، سران فتنه حوصله عباس را سر بردند. خدا با دست عباس پیچید دودمان فتنه را. ۹ دی ایران، ایران نبود؛ خیمه عباس بود. نوحه نوح در فراق عباس بود. تبر ابراهیم علم عباس بود. موسای کودک در نیل بیمه عباس بود. عیسای کوچک در بغل مریم به اذن عباس زبان گشود. غار حرا خیمه عباس بود؛ “اقراء بسم ربک الذی خلق العباس”. محمد (ص) هم عاشق عباس بود. خدا هم. علمدار بود، در و دیوار را روی سر اغیار خراب می کرد. عباس یعنی تعصب خدا به ناموس دینش. عباس یعنی غیرتی ترین فرزند علی. عباس یعنی امید فاطمه در ظهر عاشورا. عباس یعنی عموی خورشید. عباس یعنی عدوی شب. عباس یعنی نگهدار خامنه ای. عباس یعنی امید ما ستاره ها. عباس یعنی عبرتهای عاشورا. عباس یعنی پروانه باید بال هایش تنها به عشق شمع بسوزد. عباس یعنی تشنه عشق بودن، که ساقی، ساقی معرفت است نه آب. علقمه یعنی نهری پر از مهر نه آب. کودکان حسین یعنی تشنگان عباس نه آب. آب به چه کار می آید گلوی خشکیده را اگر عمو نباشد. عطش ما از فراق آب نیست، از غم دوری ساقی است. دیر کرده عموی نافذ البصیره. بچه ها یادشان رفته تشنگی را. نگران عباس اند. خامنه ای بیمه عباس است. قمر بنی انقلاب بیمه قمر بنی هاشم است. دست راست مجروح جناب ماه بیمه دو دست بریده اما باشکوه حضرت عباس است. کشور ما سرتاسر سفره ابالفضل است. ما نان عباس را می خوریم. پشت خامنه ای به عباس گرم است.
    قطعه مقدس ۲۶/ ما با خمینی زندگی می کنیم/ ۱۲خرداد ۱۳۸۹
    ***
    ابالفضل علمدار! مراقب مولای ما باش. ما امام مان را به دستان بریده تو سپرده ایم. از علقمه روزگار، ای آموزگار ادب جرعه ای آب برای ما بیاور. ما از کودکان حسین تشنه تریم. نمی شنوی ندای العطش ما را: “رحم الله عمی العباس. کان نافذ البصیره… “.
    کتاب بی نظیر نه ده/ صفحه۹۵
    ***
    الا یا ایها الساقی که هر دودستت مست حسین بود، تحمل سختی های عشق را چه خوب به مولای جانباز ما داده ای. این صبر و این بصیرت مولای ما مدیون عنایت دو دست بریده توست. دعای مادرت “ام البنین” بدرقه راه انقلاب ماست:”یا لیت شعری اکما اخبروا، بان عباسا قطیع الیمین”. در “ناحیه علقمه” ما هر روز باید “زیارت عباس” بخوانیم:”السلام علیک ایها العبد الصالح”. این شکرانه پیروزی ماست. ما ممنون توایم ابالفضل. بوسه می زنیم بر دستان بریده ات. آستانه انقلاب ما در دستان بریده توست. در برابر لب های تشنه ات، گلوی خشکیده ات، سر تعظیم فرو می آوریم. “کل یوم تاسوعا”. “کل ارض خیمه العباس”. “کل نهر علقمه”. بریده باد زبانی که نخواند “سقای دشت کربلا ابالفضل”. “اربعین آخرالزمان” نزدیک است؛ ای حضرت مهتاب، در این شب تنگ و تاریک فتنه از نور بصیرتت به صورت ما هم عنایتی کن. آخر ای ماه، تو تنها قمر بنی هاشم نیستی. تو ماه بنی آدمی. سقای دشت کربلا، انقلاب ما بیمه دستان بریده توست. مولای ما امان نامه دشمن را با دستان توست که پاره می کند. بیست سال است که ما هر زمان دل مان برای خمینی تنگ می شود مولای مان خامنه ای را نگاه می کنیم. خامنه ای، خمینی دیگر نیست؛ همان امام است؛ به صلابت امام، اما از امام، مظلوم تر. به تنهایی امام اما از امام تنهاتر. به غریبی امام اما از امام غریب تر. بیست سال رهبری زمان کمی نیست. بیست سال، که دشمن برای هر دقیقه بلکه هر ثانیه اش نقشه کشیده است.
    کتاب زیبای نه ده /صفحه ۱۱۳
    ***
    اصلا یک سئوال؛ آقای اوباما! شما می دانی “عباس” کیست که ما را تهدید به حمله می کنی؟ آدم بودی، برایت یک دوره کلاس “عباس شناسی” می گذاشتم تا بدانی با چه یلی چه پهلوانی چه علمداری چه ذخر الحسینی طرفی. عباس کسی است که همه ارتش تو را با یک گوشه چشم شکار می کند. عاشورای سال هشتاد و اشک، ارتش شما را عباس شکار کرد، فقط با یک نگاه. این عباس نگهدار ماست. پشت و پناه انقلاب ماست. حریفش می شوید، بسم الله! اما من به شما توصیه می کنم حماقت نکنید. عباس کار دست تان می دهد. آقای اوباما! بدبختی شما این است که همین عباس نگهدار خامنه ای است. حافظ ماه بنی انقلاب، قمر بنی هاشم است. من الان مانده ام از هزار کرشمه عباس کدامش را بگویم. با خصم بی شعور نمی توان حرف از دلبری زد. روضه عباس را فقط برای دوست باید خواند؛ بهتر است دشمن را وانهیم و در نهانخانه دل سنگ دلبر را به سینه بزنیم. این آخرین سطور کتاب “نه ده” است؛ بهتر است “زیارت عباس” را بخوانیم: “السلام علیک ایها العبد الصالح. المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین و الحسن و الحسین …”.
    نه ده/ صفحه ۴۱۳

  7. مقداد می‌گوید:

    عاشقم، عاشق روی تو نه چیز دگری

  8. عطشان می‌گوید:

    خدارو شکر که اومدید
    دلمون تنگ شده بود براتون

  9. سیداحمد می‌گوید:

    “این روزها بهترین روزهای فاطمه و علی است. حالا «حسن» با «حسین» شده اند «حسنین». شده اند سید جوانان اهل بهشت.”

  10. چشم انتظار می‌گوید:

    و هم اکنون جشن تولد اشک است ، درکلمه کلمه ی متنی که بوی ولادت می دهد و انجام شهادت . و قربان آن “قلم” که باخون می نویسد و با دستان “قلم” شده ی باب الحوائج پیوندی دیرینه دارد .
    ممنون داداش حسین!

  11. سیداحمد می‌گوید:

    «چهار امامی که تو را دیده اند، دست علم گیر تو بوسیده اند»

    عشق است ابالفضل…

  12. سیداحمد می‌گوید:

    “تو یاد می دهی به فرزندت عباس که حسین باشد و تو نباشی، مهم نیست؛ مهم این است که تو با ولایت، تا شهادت بروی. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که حسن، مولای توست، امام توست. تو یاد می دهی به فرزندت عباس که شجاعت و دلاوری در جنگ را همچون کرامت در زندگی، از حسن بیاموزد. تو یاد می دهی فرزندت عباس را که زینب را خواهر نخواند؛ سید و سرور بداند. تو یاد می دهی فرزندت عباس را که در کربلا…”

  13. عطشان می‌گوید:

    آخ که چقدر دلم هوای کربلای آقارو کرد با این متن
    این هم یه دل نوشته که اشک رو با گونه ها اشنا می کنه

  14. سیداحمد می‌گوید:

    “فرزندم عباس! من تاب العطش کودکان حسین را ندارم. من تاب گلوی خشک حسین را ندارم. حسین، عزیز زهراست.”

  15. سیداحمد می‌گوید:

    خیلی دلنشین بود، تبارک الله….

    «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین والحسن والحسین…»

  16. سلاله 9 دی می‌گوید:

    حضرت امام سجاد(ع):

    إنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللهِ لَمَنزِلَهٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القیِامَهِ

    عباس را نزد خدا منزلتی است که روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک می برند.

    الخصال، ج ۱، ص ۶۸

  17. به یاد سیدسجاد می‌گوید:

    خیلی قشنگ بود خیلی دلم میخواد صد دفعه بخونمش خیلی قشنگ بود……یاقمربنی هاشم

  18. به جای امیر می‌گوید:

    آئینه (گفت و شنود)

    گفت: مریم قجرعضدانلوی ابریشمچی رجوی از این که دیگر مثل گذشته مورد توجه رسانه های اروپایی و آمریکایی نیست به شدت گلایه کرده و دچار استرس شدید شده است.
    گفتم: حیوون زبون بسته! حالا چرا؟!
    گفت: یکی از زنان عضو سازمان منافقین که از افراد نزدیک به «مریم قجر عضدانلو… الخ » بوده و مدتی است از پادگان اشرف فرار کرده و در اروپا پناهندگی گرفته اطلاعات جالبی درباره او منتشر کرده است.
    گفتم: مثلا چه اطلاعاتی؟ چه چیزهایی؟
    گفت: او می گوید؛ «مریم…. و بالاخره رجوی» گاهی اوقات بلند بلند با خودش حرف می زند و یک بار نزدیک به یک ساعت جلوی آئینه ایستاده و لباس های مختلف را امتحان می کرد، که ناگهان با عصبانیت شیشه ادکلن را به آئینه زد و آن را شکست.
    گفتم: یکی از رقاصه های کاباره که دیگر خیلی پیر و فرتوت شده بود، جلوی آئینه ایستاد و بعد با عصبانیت گفت؛ عجب دوره و زمانه ای شده! آئینه هم، آئینه های قدیم!!

  19. حی علی الجهاد می‌گوید:

    آری! دنیا این را بداند؛ این بیرق علمداره، هنوز رو زمین نیافتاده…

    چه خوب مادری را بلد بود که فرزندش را نه تنها در زمان خویش به قربانگاه در برابر معشوق فرستاد که قرن ها بعد نیز وظیفه علمداری و نگهداری علمدار ظهور صغری را به عهده او گذاشت و عجب علمداری است عباس و چه خوب شاگردی کرده است بابای ما خامنه‌ای در این مکتب‌خانه عشق …

  20. چشم انتظار می‌گوید:

    چه عجب! چشممون به اسم زیبای “عکاس مسلمان” هم روشن شد…

  21. سلاله 9 دی می‌گوید:

    {مبادا کام حسین تشنه باشد و تو جرعه ای آب بنوشی. آب را برگردان به همان علقمه. فرزندم عباس! تو آب را بنوشی یا نه، باز حسین تشنه لب است، اما عشق می گوید تو باید عقل کنی و علقمه را علی الابد تشنه خود کنی.}

    از تشنگیت فرات دلخون گردید
    والله که آبروى آبى عباس

  22. ilia می‌گوید:

    ببخشید ولی الان ۱۵امه هم گفت وشنود هم یادداشتتو هست چجوریه؟مثل اینکه کیهان خونای تیر همون شب میرن میترکوننا…راستی یه پایگاه بسیج توپ
    معرفی شود
    حسین قدیانی: من که درست نفهمیدم شما چی گفتی!

  23. لیندا می‌گوید:

    میدونی!شماهااگرچه موجودات رقت انگیزی هستیدبااین حال معتقدم موسوی اگرصدتاسربازمخلص مثل شماهاداشت حال وروزش این نبود.خاک برسراپوزیسیون بی عرضه که آدم روواداربه تحسین دشمن میکنه ازمن میشنویدماهاروزیادجدی نگیریدمبارزه ماخلاصه شده درهارت وپورت کردن وفحش دادن وخالی بستن توفضای سایبر.ماکه امیدی به نجات ازدست شماهانداریم مگه خدارحمی بکنه!
    حسین قدیانی: شکسته نفسی نفرمایید!

  24. سیداحمد می‌گوید:

    عید میلاد سید الساجدین حضرت زین العابدین بر همه شما عزیزان مبارک.

    داداش حسین سالاری!

  25. سیداحمد می‌گوید:

    با کامنت “لیندا” و جواب داداش حسین حسابی خندیدیم!
    🙂

  26. سیداحمد می‌گوید:

    جناب ilia

    الان ۱۵ ام نیست ها! ۱۶ امه!

  27. حی علی الجهاد می‌گوید:

    به به

    احسنت باید گفت به سرکار خانم لیندا

    دوستان لطف کنن یه کف مرتب به افتخار اعترافات ایشون بزنند …

    نمردیم دیدیم یکی از سبزهای متوهم اندکی شجاعت به خرج داد و تونست بالاخره مردونه بیاد تو وب یه افسر جنگ نرم و کامنت بذاره که شکست خورده … که کاری جز هارت و پورت بلد نیست که … کاش مردهای نامرد این جبهه سبز هم اندکی از این دوست خوب یاد می گرفتند و به جای کتک زدن بچه بسیجی ها و کشیدن چادر از سر خانمهای محجبه و حزب اللهی مون یه کم کلاهشونو قاضی می کردند که کجای کارند و درگیر چه بچه بازی های متوهمانه ای شدند …

    بسی باعث مسرت و انبساط خاطر و کمی غصه و تجدید خاطرات شد شب عیدی این کامنت دوست سبزمون!

  28. سلاله 9 دی می‌گوید:

    لیندا جان عزیزم!
    پس با این حرف هایی که زدی موجودات رقت انگیز خودتان هستید که باید به شما ترحم کرد. بیچاره موسوی، بدبخت موسوی. زنشم قبولش نداره چه برسه به صدتاسربازمخلص!
    خاک برسراپوزیسیون بی عرضه. خاک. لیندا خانم! ما کلا از همان اول هم شما را جدی نمی گرفتیم. در ضمن خدا به کفار و منافقین رحم نمی کند. کامنت خوبی گذاشتی شب عیدی.

  29. چشم انتظار می‌گوید:

    یه پیام “بی زرگانی” ازنوع دیگه
    البته ، با اجازه ی مبصر همیشه حاضر .
    ازساعت ۲۴ یک ساعت ونیم گذشته کل بازدیدهای امروز تااین ساعت ۲۶۴ نفر !!
    فدایی داری داداش حسین .

  30. سادات می‌گوید:

    سلام

    اعیاد بر شما مبارک

    شنبه ۱۸ تیر است..می خواستم بپرسم امسال هم مثل پارسال برای شهید مسلم فرهانی خانواده اش جشن تولد می گیرند؟

    کاشکی شما دوباره اطلاع رسانی کنید…

    ممنون
    حسین قدیانی: پارسال آن ایام گمانم حج عمره بودم. امسال را نمی دانم؛ احتمالا برنامه هر ساله شان باشد که روز دقیقش را من نمی دانم! چون لزوما ۱۸ تیر جشن تولد نمی گیرند.

  31. چشم انتظار می‌گوید:

    بابا بس کنین ، بنده ی خدا ! یه اعتراف صادقانه تو عمرش کرد . حالاشما هی بگین تا ازگفتن اعتراف های دیگه پشیمون بشه!!! پشیمون نکین مردم رو . به قول آقای استوانه اخیرا”فرمودند : اگه رضایت حداکثری رونداشته باشیم پیشرفت نمی کنیم !

  32. سیداحمد می‌گوید:

    این سرکار خانم “لیندا” یک جائی یک کار خیری انجام داده بود که امشب سعادت حضور در جمع ستاره ها را پیدا کرد و لبخند بر لب شیر بچه های خامنه ای آورد!

  33. چشم انتظار می‌گوید:

    سیداحمد جان !
    فکرکنم کارخیرش این بوده که متن “تقدیم به خانم ام البنین/ تاسوعای ولادت-عاشورای ولایت” روخونده .

  34. چشم انتظار می‌گوید:

    یه سئوال : به نظرشما آیا به لحاظ فنی می شه یه کامنتی گذاشت که شما نتونین تاییدنکنین ؟!
    حسین قدیانی: نمی شه یه کامنتی گذاشت که به لحاظ فنی من نتونم تاییدش نکنم، یا نمی شه چی کار نکنم؟! چرا همه امشب یه جوری حرف می زنین؟!

  35. سیداحمد می‌گوید:

    پیام “بی زرگانی”

    ساعت ۱:۴۶ بامداد
    تعداد افراد آنلاین: ۱۴ نفر

    ماشالله ستاره های حزب الله
    داداش حسین بسیجیها فـــــــــــــدائی داری…

  36. چشم انتظار می‌گوید:

    آخه می خوام یه کامنتی بذارم که هم همه ببینند هم شمانتونین تاییدنکنین .

  37. چشم انتظار می‌گوید:

    ولش کن انگلیسیش رو می گم خواستی تاییدکن خواستی تاییدنکن .
    I Love You

  38. سیداحمد می‌گوید:

    چشم انتظار جان!

    نه!
    یعنی نمیشه هم همه ببینند و هم ما نتونیم تائید نکنیم!
    کلا اینجا سیستم حفاظتیه بسیار کار آزموده ای داره که تعارف نداره! 🙂

  39. سیداحمد می‌گوید:

    داداش جانم!

    همه گرما زده شدیم و مغزمون یه کمی “شیش و هشت” میزنه!

  40. ط.عبدی پور می‌گوید:

    سلام عیدتان مبارک
    راستش مدتی است که کامنت نمی گذارم چون می دانم که از کامنتهای به به و چه چه خیلی خوشتان نمی آید واز آنجائیکه وقتی مطلبی را می خوانم و خوشم می آید نمی توانم تعریف نکنم وبه به نگویم.اما امشب هر کاری کردم نتوانستم که خودم را کنترل کنم وکامنت نگذارم چون در این شب عزیزبا این روضه زیبا دلهامان رابردید کربلا وچشمهایمان را بارانی کردید.
    اجر این روضه با صاحب این شب عزیز

  41. به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم می‌گوید:

    جناب قدیانی یک لحظه فقط برو به این آدرس و ببین که آقایون چه دسته گلی به آب دادند.قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو؟
    http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1353402
    عکس ها مربوط به مراسم آقای صدوقی و در روز چهارشنبه است. نظرت چیه جناب قدیانی؟
    حسین قدیانی: تا عکس ها برایم باز شود، عجالتا محکوم می کنم!!!

  42. سیداحمد می‌گوید:

    جناب “به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم ”

    در این مراسم یک ترقه ای، نارنجکی، بمبی چیزی می انداختن کلا دیگه مملکت از شر فتنه گران راحت میشد ها!

  43. طاهره فتاحی می‌گوید:

    جناب “به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم” شما رو تو خونه چی صدا می کنند؟
    😀

  44. سیداحمد می‌گوید:

    البته لازم به ذکر است برای دفع کامل شر! جای بعضی از آقایان خالیست ها!

  45. ققنوس 19 می‌گوید:

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    با سلام و احترام
    میلاد با سعادت چهارم امام شیعیان ، سید الساجدین ، زین العابدین ، آخرین مرد قبیلۀ عشق در کربلا ،امام الهدی ، علی ابن الحسین (ع ) مبارک باد.
    http://www.ghoghnoos19v1.blogfa.com

  46. جواد می‌گوید:

    سلام به دوستان
    علی الخصوص داش حسین خودمون و سید احمد آقا

    حاجی ۲۴ تیر می دونی ولادت کیه؟
    عجب سوالی پرسیدم!!!

  47. طاهره فتاحی می‌گوید:

    جناب “به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم” این که چیز جدیدی نیست. وسط سال ۸۸ بابای وزیر ارشاد به رحمت خدا رفت, جناب وزیر تو مجلس ختم تا کمر جلوی هر کس و ناکسی دولا شد. جلوی خود کروبی…

  48. قاصدک منتظر می‌گوید:

    ما جز خدا به غیر توکل نمی کنیم
    ما جز به اهل بیت توسل نمی کنیم
    باید در این زمانه ولایت مدار بود
    ور نه به هیچ جای جهان گل نمی کنیم
    ما کیستیم همه سرباز رهبریم
    وقتی که امر کرد تامل نمی کنیم
    گوید اگر رویم در اتش,به سر رویم
    سر هم اگر که خواست تعلل نمی کنیم
    هرکس که در مقابل اقا بایستد
    در هر لباس و پست تحمل نمی کنیم
    عباس ماند چون که مطیع امام بود
    در او چرا به حرف امامش حرام بود
    (تو را دارم چه کم دارم,ابالفضل ای علمدارم)

  49. قاصدک منتظر می‌گوید:

    چند تا سوال:
    حصر خانگی یعنی چی ? طرف چه کارهایی نمی تونه بکنه ? چه کارهایی می تونه بکنه ? کجا می تونه بره ?کجا نمی تونه بره ? با کی می تونه حرف بزنه ? با کی نمی تونه حرف بزنه ? الان کی تو حصر خانگیه ? من یا شما یا کی ?اگه کسی تو حصر خانگی باشه, بازم ریزگردها توی ریه اش می روند ? اگه نمی روند چرا ?
    حسین قدیانی: شنیده بودیم “الدنیا سجن المومن”! نه که حصر خانوادگی منافق!!!

  50. جواد می‌گوید:

    برای ستاره های مشهدی!
    محفلی در جوار شهدای بهشت رضا(ع) مشهد
    با حضور حاج صادق آهنگران
    امروز/ساعت پنج بعدازظهر

  51. قاصدک منتظر می‌گوید:

    چقدر جای اقای “دیدید گفتم” تو عکس های ‘به قران ما هم تو کار این سیاسیوت نادان خودمون موندیم ‘خالیه!جمع جمعه ,استوانه کمه ! شاید اگه بود برای روز مبادا از خرداد سال … اگه خاطره ی نگفته کم اورد,خاطره برای در کردن داشت!

  52. فدای رهبر می‌گوید:

    حسین باشد و تو نباشی، مهم نیست؛ مهم این است که تو با ولایت، تا شهادت بروی…
    هنگام شهادت، گیرم که بدون دست، گیرم که با لب تشنه، چشمانت را مبادا به چشم حسین بدوزی. شاید که حسین شرمنده شود. شاید دل حسین، زودتر از «الان انکسر ظهری» بشکند…
    آری! دنیا این را بداند؛ این بیرق علمداره، هنوز رو زمین نیافتاده…
    داداش عیدتون مبارک.دلم واسه این قطعه ی بهشتی یه ذره شده بود.ولی بعد این همه مدت با خوندن این دلگویه ی فوق العادتون هوای دلم کربلایی شد.فقط برات کربلا آرزو می کنم …همین

  53. ط.نعمت اللهی می‌گوید:

    سلام خیییییییلی متن زیبایی بودعالی بود عالی عالی

  54. یوسف می‌گوید:

    به گزارش جهان در یادداشت روزنامه روزگار به قلم صادق زیباکلام می‌خوانیم:

    انگار حباب را تماشا کردیم، یا رقص سراب را تماشا کردیم
    در پرده نه طرحی و نه تصویری بود، تنها خود قاب را تماشا کردیم(قیصرامین پور)

    این هم از الطاف خفیه است که آقای احمدی نژاد در دستوری صریح و مستقیم به وزرای علوم و بهداشت و درمان خواهان توقف جداسازی دختر و پسر در دانشگاه ها و توقف بازنشستگی استادان شده اند.

    انگیزه ایشان هر چه باشد، باید آدمی مثل من که جز انتقاد و انتقاد و باز هم انتقاد، کلام دیگری در قبال تصمیمات، حرف ها و نظرات و عملکرد آن خسرو خوبان ظرف ششش سال گذشته نداشته ام، این شهامت را در خودم پیدا کنم و بگویم دست مریزاد.

    راستی را آن است که ظرف ۳۲ سالی که از انقلاب می گذرد تصمیمی به بی محتوایی و به غیرمنطقی بودن تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها از سوی مسئولان آموزش عالی کشور اتخاذ نشده بود. از روزی که شورای عالی انقلاب فرهنگی این تصمیم را اتخاذ و برای اجرا به وزارتخانه های علوم و بهداشت و درمان ابلاغ کرد، تا به امروز محض نمونه حتی یک دلیل منطقی و یک کلام حرف حساب، نه از سوی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه از وزارت علوم آقای دکتر کامران دانشجو که در مقطعی از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم داغ تر شده بودند برای این مساله ارائه نشد.

    سخنان و گزاره های کلی نظیر اینکه ما می خواهیم کرامت انسانی را در دستگاه ها بالا ببریم، ما می خواهیم جوانان و دانش پژوهان مان در محیط های دانشگاهی احساس امنیت اخلاقی داشته باشند، ما می خواهیم دانشگاه هایمان محل پرورش ایمان و تقوا باشد، ما با علم و تحصیل دختران مخالف نیستیم بلکه با بی اخلاقی مخالفیم و از این دست مطالب از سوی اعضای شورا و وزیر علوم زیاد گفته شد.

    یا جناب حجت الاسلام قرائتی هم که در تصدیق تفکیک جنسیتی فرمودند که ما در مدارس دختران و پسران مان را جدا می کنیم، اما در دانشگاه آن ها را کنار هم می نشانیم، به قطار به راه افتادن تفکیک جنسیتی پیوستند. اما نه شورای عالی انقلاب فرهنگی ، نه وزارت علوم، نه جناب حجت الاسلام قرائتی و نه سایر بزرگان و کسان دیگری که ظرف چند ماهه اخیر علی الدوام آب به آسیاب تفکیک جنسیتی ریختند، هیچ دلیلی ارائه ندادند که حکمت و ضرورت این تصمیم چیست؟

    در بخش دیگر این یادداشت می خوانیم: خیلی تعجب نکنیم. نه تنها در پس تصمیم تفکیک جنسیتی هیچ مطالعه و بررسی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ، وزارت علوم و سایر نهادهای وابسته به اصولگرایان صورت نگرفت که در خصوص طرح اسلامی کردن علوم انسانی و بومی سازی علوم انسانی هم هیچ مطالعه و بررسی جدی ظرف دو سال گذشته صورت نگرفته. الا همان کلی گویی ها و شعارهای تکراری همیشگی.

  55. سیداحمد می‌گوید:

    این بیرق علمداره…. هنوز رو زمین نیافتاده…

    http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuseydahmadd225/.mp3

  56. سیداحمد می‌گوید:

    “مادرم عباس! از همین امروز چشمم به شب عاشورا است. مراقب خیمه حسین باش. پشت و پناه کودکان حسین باش. هوای زینب را خیلی داشته باش. آنقدر در دل دشمن رخنه کن، که زینب، تو را بی دست نبیند. خیلی تو را دوست دارد زینب. یک بار هم شب عاشورا، فقط یک بار زینب را «خواهر» صدا کن. مادرم عباس! چشم عالمی به دستان توست. باب الحوائج باش. دستگیری کن از اهل عالم. از دستان تو خیلی کار برمی آید.”

    به به…

  57. سیداحمد می‌گوید:

    آرام آرام “عجلو بالصلاۀ”!

  58. عطشان می‌گوید:

    سلام علیکم
    با اجازه ی داداش حسین

    سید احمد بزرگوار
    مدتی است می خواهم بابت عکس کنار کامنت هایتان از شما تشکر کنم همیشه قبل از خواندن کامنت هایتان چند لحظه ای با حسرت به این عکس کوچک نگاه می کنم نگاهی که ختم می شود به یک آه که ای کاش می شد من هم یک روز زائر این گنبد و بارگاه باشم
    ممنون بات این حسن انتخاب که همیشه دلمان را بهاری می کند

    این هم یه دلیل دیگه که این جا قطعه از بهشت است
    التماس دعا
    یا علی (ع)

  59. قاصدک منتظر می‌گوید:

    سلام
    چه جالب ! پس از کمی تحقیق فهمیدم این علی اکبر بهشتی اسم مستعار خودتونه!

  60. سیداحمد می‌گوید:

    عطشان بزرگوار!

    سلام علیکم؛
    درک میکنم احساستان را،
    خدا را قسم دهیم به صاحب این ماه، که زیارت حرم آسمانیِ جد غریبم حسین وعلمدار با وفایش را قسمتمان کند.

    صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین… ارباب ما معلم عیسی بن مریم است…
    حسین عشقِ منی…

  61. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آیا کامنت نگذاشتن به معنی ندیدن متن و حضور نداشتن و پای کار نبودن است؟

    ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.
    حضرت روح‌الله (رحمه الله علیه)

    ما هستیم…

  62. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    ایمان و امن و امان است شعر امینانه ی دل
    http://ghazveh.blogfa.com/post-339.aspx

    آخرین اشعار استاد قزوه در مورد علمدار کربلا و مقام جانبازان با مطروحه‌ی حضرت ماه

  63. محسن می‌گوید:

    یکی از دوستان لینکی رو که میخواستم بگذارم گذاشته قبلا، بعضی وقتا شک میکنم به جمهوری اسلامی وقتی میبینم جناب صالحی و مصباحی مقدم دست زدن به این…(خاتمی) رو حرام نمیدونن، من داره حالم به هم میخوره، چقدر اصولگراهای جدید روشن فکر شدن، با همه میپرن دوست و دشمنم نمی شناسن، من موندم شما با چه دل خوشی هنوز قلم میزنی و تایپ میکنی؟ خسته ام از مبارزه اگه قراره اینا لپاشون هرروز بیشتر گل بندازه و ما بیچاره ها…

  64. به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم می‌گوید:

    سلام علیکم
    اینم قسمت دوم عکس ها .جمع آدم بدا و آدم خوبا جمعه ماشاالله
    http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1353401

  65. به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم می‌گوید:

    با اجازه آقای قدیانی عزیز و اگر ایشون قبول کنن,از این به بعد لینک مربوط به عکسهای مربوط به مضوعات روز و مربوط به پست های آقای قدیانی رو برای رویت دوستان در همین جا قرار می دم.

  66. سیداحمد می‌گوید:

    جناب “به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم”

    فکر خوبی است، ممنون از شما.

    شاید بعضی دوستان این لینک ها را در سایت های خبری نبینند، اگر لینک جالبی دیدید کامنت کنید فقط رفقا کلا سعی کنند بخش کامنتها را تبدیل به سایت خبری نکنند!

  67. سیداحمد می‌گوید:

    آقا مرتضی اهوازی عزیز!

    کامنت نگذاشتن به معنیِ عدم حضور نیست ولی کامنت گذاشتن مخصوصا برای شما خیلی بهتر است،
    ثواب میکنید ها!
    با آن عکس زیبائی که کنار کامنت شماست خیلی صفا می کنیم.

    اینجا قطعه ای از بهشت است….
    شادی روح شهدا
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم….

  68. کریم شاهزاده می‌گوید:

    سلام علیکم…

  69. هانی می‌گوید:

    به یاد سردار غریب اسلام؛ احمد متوسلیان

    بسیجی تو باید پرچمت را آن‌جا بکوبی … انتهای افق

    این متن هم وبلاگی ام “دیده‌بان” است، خوشحال می‌شیم سر بزنید به وب گروهی ما

  70. هانی می‌گوید:

    راستی اعیاد شعبانیه بر شما و هم‌ قطعه‌ای ها مبارک

  71. باران313 می‌گوید:

  72. اسلامی ایرانی می‌گوید:


    عیدت هم مبارک ، سرت سلامت باد

  73. سیداحمد می‌گوید:

    ما منتظر منتقم “فاطمه” هستیم…

    اللهم عجل لولیک الفرج.

  74. وحید اسطیری می‌گوید:

    تقدیم به داش حسین و تمام بروبچ با عشق قطعه!
    یه میکس آسمانی(حاج سعید قاسمی)،از گوش دادنش پشیمون نمیشید،تمام سعیم رو کردم تا کار خوبی بشه.هر کس هم بعد گوش دادنش پشیمون شد بیاد اینجا تسویه حساب کنه!
    راستی الان ساعت ۳:۳۶ بامداده،خیر سرم فردا باید برم سر کار ولی عشقه دیگه چیکارش کنم؟؟؟ ولا یمکن الفرار من العشق حتی ساعت ۳:۳۶ بامداد
    یه چیز دیگه الان حاجی تو اوجه دعای کمیله و شبستون حرم عبدالعظیم رو هواست،میگی نه پاشو برو ببین!
    http://www.4shared.com/audio/6apzjbfi/KhofShakSherk.html

  75. سلاله 9 دی می‌گوید:

    این طالب بدم المقتول بکربلا

  76. لیندا می‌گوید:

    عجب بایگانی مزخرفی داری ازدیروزتاحالانه ساعت ازوقت باارزشم روتوبایگانیت برای پیداکردن یه متن هدردادم گردنم شکست امیدوارم خداگردنت روبشکنه مردم آزار! دست کم بگوکجامی تونم این متن روپیداکنم؟

  77. مرتضی اهوازی می‌گوید:

    آسید احمد بزرگوار!
    خلاصه‌ش کنم؛ چَشم!
    خیلی مخلصم

  78. سلاله 9 دی می‌گوید:

    لیندا!
    اگه همون لیندای پریشبی هستی که ما تازه داشتیم بهت امیدوار می شدیم، خرابش نکن. مودب باش. تو که نگفتی دنبال کدوم متن می گردی؟

  79. به قرآن ما هم تو کار این سیاسیون نادان خودمون موندیم می‌گوید:

    چشم آقا سید احمد آقا.به روی چشم.

  80. سلاله 9 دی می‌گوید:

    آقای وحید اسطیری!
    سپاس به خاطر کار زیبایی که قرار دادید.

    مگر در جستجوی ربنای تازه ای باشیم / و گرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد / مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم / خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد / به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد / بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد.

  81. باران313 می‌گوید:

    مگر من چی گفتم سه نقطه کردید.. (…)/
    یا مهدی ادرکنی ..

  82. لیندا می‌گوید:

    جناب،شماباادب من کاری نداشته باش من اگه ادب داشتم که می شدم یکی مثل شماها.
    متن«ادغام هاشفاف سازی شد» لطفا!
    اگه مجبورنبودم عمراازشماچیزی درخواست می کردم!

  83. چشم انتظار می‌گوید:

    خیلی برای فرزاد جمشیدی غصه خوردم ، که اینجوری احساسات یه ملت روبه بازی گرفت . اون ازاجراش درتمجید از ، جعفرپناهی مزدور ، اونم ازتمجیدش ازشجریان وربناش درمراسم مذکور ..

  84. چشم انتظار می‌گوید:

    یه وبلاگ نویس ، تحلیلی جالب از علی مطهری کرده خوندنش خالی ازلطف نیست :
    علی مطهری فرزند شهید مطهری در پاسخ به اقدام رییس جمهور در جلوگیری از تفکیک جنسیتی دانشگاه نامه سرگشاده خطاب به رییس جمهور مرقوم نموده . اصرار بیش از حد علی مطهری به حضور در عرصه اندیشه سازی واستفاده ازرانت جایگاه شهید مطهری مسئله ای است که یقینا در آینده ضربات جبران ناپذیری بر وجهه آن شهید بزرگوار وارد خواهد کردعلی مطهری در بخشی از این نامه مینویسد:
    ( اگر بناست اختلاط آزاد باشد باید روابط جنسی هم مانند دنیای غرب آزاد باشد والا عوارض روحی و روانی در پی خواهد داشت. نمی توان بخشی از نظام خانوادگی و روابط زن و مرد را از اسلام گرفت و بخشی را از غرب . یا باید نظام اسلامی را در این حوزه پیاده کنیم یا نظام غربی. روش امثال جناب عالی مصداق« کج دار و مریز» است.)

    علی مطهری در این پاراگراف احتمالا دانشگاه را با استخر های مختلط غرب اشتباه گرفته است!
    با این منطق باید تفکیک جنسیتی در تمام امور از حمل و نقل و ادارات و خیابان ها و تمام معابر عمومی به مرحله اجرا در آید تا عوارض روحی و روانی جامعه از بین برود!
    بر اساس این تفکر زن و مرد موجوداتی هستند که اصولا زیر یک سقف نباید باشند چون موجب گسترش گناه میشود
    علی مطهری بفرمایند که این دیدگاه چه تفاوتی با دیدگاه سرکرده طالبان دارد؟
    در ثانی اگر این مطلب مستندات شرعی و قانونی دارد چرا علی مطهری به جای دنبال کردن نمایندگان برای سوال از رییس جمهور این مطلب را به عنوان یک مصوبه مجلس پی گیری و مورد تصویب نمایندگان مجلس قرار نداد
    تا توسط رییس محترم مجلس و مانند سایر موارد ریز و درشت این قانون توسط داماد گرام شهید مطهری ابلاغ قانونی و بدین وسیله مشت محکمی بر دهان لیبرالیسم فرهنگی وارد شود؟
    علی مطهری به عنوان یک سوال پاسخ دهند که اصولا مرز بین نظام اسلامی و به زعم ایشان نظام غربی کجاست؟
    و اصولا آیا هر دستاورد بشری به زعم این که ریشه غربی دارد خلاف اسلام است؟
    علی مطهری بفرمایند که اصولا مجلس شورا دستاوردی غربی است یا اسلامی؟
    علی مطهری بفرمایند که با منطق ایشان چه ضرورتی دارد که نمایندگان زن و مرد در مجلس به صورت مختلط بنشینند؟شاید هم عوارض روحی روانی ماههای اخیر مجلس از این همنشینی عارض شده است؟!
    علی مطهری بفرمایند که اگر در انتخابات مجلس نهم شمار نمایندگان زن راه یافته به مجلس به صد نفر رسید و به فرض بعید ایشان هم نماینده اول تهران شد آیا حاضر است برای رعایت اعتقادات خود از مجلس نهم استعفا دهد؟
    علی مطهری بفرمایند که واژه غربی (bank
    که در هر کوچه و خیابانی چند شعبه از آن وجود دارد از متون اسلامی شهید مطهری استخراج شده و یا از فرهنگ غربی استخراج شده و با همان منطق ایشان (که البته در مورد ربا نص صریح قرآن داریم ولی در جایی از قرآن حضور زنان و مردان با رعایت حجاب شرعی منع نشده است)
    چه ضرورتی دارد که این مظاهر ربا را تحمل کنیم و آنان را نبندیم؟
    علی مطهری بفرمایند که اصولا مالکیت تعاونی با این جزییات که ما داریم بر گرفته از کدام اصول اسلامی است؟
    علی مطهری بفرمایند که اصولا در یک نظام اسلامی که بر اساس قانون ارکان تعریف شده داشته و ازنعمت رهبری مجتهد و واجد الشرایط برخوردار است عمل به توصیه های مراجع اعظام که جنبه حکومتی دارد اصولا با روح حکومت مبتنی بر سازوکار رهبری ولی فقیه سنخیتی دارد؟
    و اصولا آیا این خطر وجود ندارد که با افراط توصیه های حکومتی توسط مراجع عظیم الشان جایگاه رهبری در نظام اسلامی آسیب ببیند؟
    علی مطهری بفر مایند که آیا دانشگاههای نظام اسلامی به گناه جنسی آلوده ترند یا دانشگاه تهران در زمان شاهنشاه و اصولا اگر شهید مطهری معتقد به حرام بودن اختلاط دانشجویان بود پس چرا عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران را پذیرفت؟
    البته ایشان خواهند گفت که این امر تاکتیکی از سوی شهید مطهری برای مقابله با جریان های انحرافی آن دوره و فراهم آوردن زمینه های بروز انقلاب اسلامی بوده است
    بر اساس همین تاکتیک چه ضرورتی دارد که فرزند شهید مطهری در این شرایط حساس منطقه که ایالات متحده همه توانش را برای شبیه سازی نظام اسلامی با نظام طالبانی قرار داده است فرزند شهید مطهر همه اولویت های نظام اسلامی را رها کرده و به این امور جزیی بپردازد؟
    توصیه دوستانه حقیر به فرزند شهید مطهری این است که اگر در نگارش این نامه مشاورانی داشته است در دوستی و نیت خیر خواهانه آنان تردید کند

  85. روزبه جعفری می‌گوید:

    سلام اقای قدیانی

    بعد از اعتکاف مشرف شدم به کربلا . نایب الزیاره شما همسنگر گرامی و همه دوستان قطعه ۲۶ در بین الحرمین بودم . بعد از بازگشت هم خرابی کامپیوتر باعث شد از قطعه مقدس خبری نداشته باشم . عفو بفرمایید .

    بهشت نصیبتان …

  86. سیده از فرانسه می‌گوید:

    …. چشمانت را مبادا به چشم حسین بدوزی. شاید که حسین شرمنده شود. شاید دل حسین، زودتر از «الان انکسر ظهری» بشکند …
    تبارک الله آفرین بر این قلم که اینقدر زیبا بیان می کند این همه عشق مقدس به خدای
    ادب را
    التماس دعا

  87. سلاله 9 دی می‌گوید:

    {از شهادتت مطمئن شدی، آن وقت می توانی حسین را فقط یک بار، فقط یک بار «برادر» صدا کنی و بعد خیلی زود شهید شوی.}

    «یا أخا أدرِک أخاکَ»
    «یا أخا أدرِک أخاکَ»
    «یا أخا أدرِک أخاکَ»

    این جمله با دل ارباب چه کرد؟
    می کشی مرا حسین، حسین، حسین.

  88. سلاله 9 دی می‌گوید:

    لیندا خانم!
    در ستون کنار، قسمت قطعات قطعه، روی ۲۰:۰۶ کلیک کن و بعد هم روی ” نوشته های کهنه تر”، پیدایش می کنی.
    “خبرگزاری چیزنا/ «ادغام» شفاف سازی شد” تاریخش هم برای ۵ تیر است.

  89. سیداحمد می‌گوید:

    خانم لیندا!

    ادغام شفاف سازی شد:
    http://www.ghadiany.ir/1390/7741

  90. محمد می‌گوید:

    این نوشته دل ، دلم را با عباس نوشت

    امیدوارم خدا در این دنیا دست شمارا با دست عباس گره بزند که نوشته هایتان دل مردم را به دل عباس گره میزند

  91. احساس می‌گوید:

    سلام
    عید همه تون مبارک…

  92. احساس می‌گوید:

  93. احساس می‌گوید:

    وا! چرا نقطه چین شد؟ ولی چرا نداره جناب احساس! چون اینطور صلاح دیده شد. ما هم به دیده منت میپذیریم.

  94. احساس می‌گوید:

    ولی اینم بگم آقای قدیانی! یه خورده تو ذوقم خورد که اینم اشکال نداره.
    اما از اونجایی که زیادی کنجکاوم ای کاش دلیلش رو میدونستم.
    التماس دعا

  95. احساس می‌گوید:

    آقای قدیانی میدونه من برادرم توی یه قطعه از بهترین قطعه های بهشت در خوزستان اما نزد خدا زندگی میکنه؟!مطمئنم پدر بزرگوارتون رو میشناسه!امشب حتما بهش میگم به پدرتون بگه که آقازاده ش در جواب اجازه گرفتن من حتی “نه” هم نگفت
    ولی اینا رو که میگم فکر نکنید من دست از سر قطعه شما برمیدارم ها!کماکان حاضر!

  96. بسیجی گمنام می‌گوید:

    سلام همسنگر
    خدا خیرتون بده وبتون هم عالیه مطالب زیبا و پرمحتوایی داره
    اگه قصد تبادل لینک یا لــوگــو داری خبرم کن .
    اگه خواستی منو لینک کنی با نام :
    بسیجی گمنام لینک کن
    آدرس http://bgomnam.tk/
    التماس دعـــــآ

  97. قاصدک می‌گوید:

    حجاب ابزار کرشمه است….Habibeyekhoda4.Blogfa.com

    بدون درخواست لینک شدید

  98. یک خواننده می‌گوید:

    با سلام بعد از چند روزی که دسترسی به نوشته هاتون نداشتم با دیدن چند مطلب خوب واقعا خوشحال شدم / دعا میکنم همیشه زیر سایه علمدار باشید

  99. بی واژه می‌گوید:

    با عرض سلام
    اعیاد بزرگ شعبانیه به شما مبارک
    متنتون واقعا خیلی قشنگ وگیرا بود.
    با خوندنش کلی گریه کردم.
    من عاشق حضرت ابالفضل (ع) هستم.
    انشاالله باب الحواءج نگه دار رهبر عزیزمون و شما سربازای پاکش باشه تا ظهور یوسف زهرا(عج).
    با تشکر

  100. بی نشان می‌گوید:

    از تمام بزرگوارانی که این پیام را می خوانن خواهش میکنم به حرمت این متن زیبا برای من رو سیاه هم دعا کنن تا به حق پنج تن آْل عبا علم پیروی اهل بیت و سربازی حضرت ماه همیشه در دستانم استوار باقی بماند.شادی ارواح مطهر شهدا و امام شهدا و سلامتی حضرت ماه صلوات .التماس دعا

  101. ط. زمانی می‌گوید:

    سلام به آقای قدیانی، سیداحمد و بچه های قطعه

    خیلی وقت بود که به اینجا سر نزده بودم. مجبور شدم برای جبران مافات! ۷ساعتی خیره به مانیتور مطالب را یکی پس از دیگری سربکشم! دوست داشتم برای مطلبی کامنت بگذارم که در حین خواندنش بیش از همه گریستم.
    هنوز همان حس خوب را به آدم می دهد هوای اینجا. چرا غافل می شوم گاهی، نمی دانم! غایب می شوم از زندگی، از چیزهای خوب زندگی. امیدوارم بمانم در این بهشت…

    پابرجا باشید.

  102. شوکران می‌گوید:

    ایناهاش، سرانجام کامنتمو پیدا کردم.
    جوانی کجایی که یادت بخیر، چه روزایی بود، چقدر زود گذشت، انگار همین چند ماه پیش بود!
    می دونی چجوری با سایتت آشنا شدم؟
    داشتم وبگردی می کردم، اومدم یکی از لینک ها رو باز کنم اشتباهی ماوسم رفت رو لینک پایینی، بازش کردم، یهو افتادم وسط بهشت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.